افرادی که سابقه ترومای اخیر داشته‌اند؛ افرادی که تحت اعمال جراحی یا وسیله گذاری قرار می‌گیرند؛ افرادی که به جادوگری و شعبده‌بازی علاقمندند، سوء مصرف الکل یا مواد مخدر دارند، و یا در فعالیت‌های مجرمانه شرکت می‌کنند؛ قربانیان تجاوز بدنی یا حمله‌های تروریستی؛ و در نهایت کارکنان نظامی (۲).
در ناحیه سر و گردن، اجسام خارجی اغلب به علت وقایع مختلف نظیر تصادفات ترافیکی ، انفجارها،زخم‌های ناشی از شلیک گلوله و یا در اثر مداخلات درمانی در ناحیه ماگزیلوفاسیال ایجادمی‌گردند، و مسئول ۸/۳ % از یافته‌های آسیب شناختی در این ناحیه هستند (۳).
بسته به نوع تروما ، ترکیب و نوع جسم خارجی و مکان آنمی‌تواند متنوع باشد، برای مثال از تکه‌های چوب در کره چشم گرفته تا مواد قالب‌گیری در سینوس ماگزیلا یا تکه‌هایی از دندان در چشم (۴, ۵). در دندان‌پزشکی و در استخوان‌های فک، اجسام خارجی اغلب تکه‌هایی از آمالگام یا وسایل اندودونتیک هستند. اجسام شایع معمول در بافت نرم سر و گردن، شامل باریکه‌های چوب، قطعات شیشه، اجسام فلزی وذرات سنگ وشن هستند(۶).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

عوارض جسم خارجی در بدن عبارتند از: درد، ناراحتی، تورم و تندرنس؛ ایجاد سلولیت و آبسه؛ مهاجرت جسم خارجی به مناطق دوردست و آسیب بالقوه عروقی یا عصبی ناشی از آن (۲). عفونت، التهاب و درد از مشکلات بالقوه بعد از اثر جسم خارجی می‌باشند.واکنش‌های التهابی و تشکیل گرانولوم می‌تواند ترمیم زخم را معیوب سازد. به علاوه، جسم خارجی می‌تواند منجر به عوارض جدی مانند آبسه‌های اینتراکرانیال گردد. برای جلوگیری از ایجاد عوارض، باید در زمان مناسب جسم خارجی را تشخیص داده و آن را خارج کرد (۶, ۷).
اجسام خارجی سطحی به طور معمول به آسانی قابل برداشتن هستند، اما اجسام خارجی نفوذی به سختی برداشته می‌شوند.تعیین این که آیا جسم خارجی نزدیک ساختارهای زنده و حیاتی هست یا نه، و میزان خطر عمل جراحی برداشتن جسم خارجی برای بیمار، ضروری است (۸).
تشخیص و تعیین مکان جسم خارجی بر اساس شرح‌حال بیمار، معاینه بالینی و تصویربرداری صورت می‌گیرد(۳) . اشیای فلزی به جز آلومینیوم رادیواپاک هستند. همچنین، استخوان اکثر حیوانات و همه اجسام خارجی شیشه‌ای در رادیوگرافی اپاک هستند. اغلب جسم‌های خارجی پلاستیکی و چوبی (مثل تیغ کاکتوس و باریکه‌های چوب) و استخوان اکثر ماهی‌ها در رادیوگرافی،رادیواپاک نیستند (۲).
روش‌های تصویربرداری مختلفی مانند رادیوگرافی‌های ساده (دو بعدی(، توموگرافی کامپیوتری(CT) ، تصویربرداری تشدید مغناطیسی(MRI) و سونوگرافی برای یافتن اجسام خارجی به‌کار رفته‌اند(۶).
روش‌های متداول تصویربرداری از جسم خارجی عبارتند از: رادیوگرافی معمولی[۱] و دیجیتال[۲]، توموگرافی کامپیوتری[۳]، تصویربرداری تشدید مغناطیسی[۴]، اولتراسونوگرافی[۵] و توموگرافی کامپیوتری با پرتودهنده مخروطی[۶].
رادیوگرافی
در سال ۱۸۹۵ ویلیام رونتگن، پروفسور فیزیک تجربی در آلمان، اشعه x را به هنگام کار بر روی تشعشعات جریان الکتریکی در خلأ کشف کرد. وی پس از چند هفته آزمایش بر روی آن، گزارشی را به جامعه پزشکی محلی در آلمان ارائه داد و به شایستگی اولین جایزه نوبل را در سال ۱۹۰۱ دریافت کرد. این تکنیک و تجهیزات آن، در طول سالیان پیشرفت کرده است. در حال حاضر، تسهیلات رادیوگرافی حتی در کوچک‌ترینبیمارستان‌ها و واحدهای اورژانس که در مراقبت‌های سلامت نقش دارند، یافت می‌شود(۹).
تصویربرداری از اجسام خارجی به اصول فیزیکی سیستم تصویربرداری و مشخصات جسم خارجی بستگی دارد. این دو باید به گونه‌ای سازگار باشند که جسم خارجی مورد اندازه‌گیری قرار گرفته و در تصویر ایجاد سیگنال نماید. یک جسم خارجی که رادیو-اپاک نباشد، در تصویربرداری بر پایه اشعه x سیگنال ایجاد نمی‌کند. بنابراین، ترکیب جسم خارجی تعیین می‌کند که در تصویر قابل‌مشاهده خواهد شد، و اینکه اندازه آن می‌تواند بر روی شدت و ابعاد آن در تصویربرداری تأثیر بگذارد. از این روست که جسم خارجی در یک تکنیک با موفقیت کشف می‌شود، ولی در تصویربرداری دیگر از آن چشم‌ پوشی می‌گردد(۱۰-۱۲).
رادیو گرافی‌های ساده معمولاً به عنوان یک روش تصویربرداری ارجح برای یافتن اجسام خارجی می‌باشند.این رادیوگرافی‌ها می‌توانند موقعیت جسم خارجی را نشان دهند و رادیولوژیست را در مشخص کردن این که جسم در موقعیت بحرانی هست یا نه، کمک کنند.اگرچه این روش به طور مکرر استفاده می‌گردد، اما روش‌های تصویربرداری اضافی برای تعیین دقیق موقعیت شیء خارجی شاید مورد نیاز باشد (۶). یکی از محدودیت‌های رادیوگرافی معمولی، این است که این تکنیک برای تصویربرداری از اجسام خارجی با اپاسیته پایین و افتراق آن‌ها از بافت نرم اطراف مناسب نیست (۷).
در دندان‌پزشکی به طور معمول از نماهای پانورامیک[۷]، لترال سفالومتریک[۸]، سفالومتریک خلفی-قدامی[۹] وSMV[10] در رادیوگرافی‌ها استفاده می‌گردد.
توموگرافی کامپیوتری
در سال ۱۹۷۲، Godfrey Hounsfield اختراع خود که یک تکنیک تصویربرداری انقلابی به نام computerized axial transverse scanning بود را اعلام کرد. با این تکنیک او قادر بود به وسیله یک دسته پرتوی اشعه x کولیمیت شده باریک و در حال حرکت، یک تصویر مقطعی آگزیال از سر تهیه نماید. تصاویر حاصله از این تکنیک، شباهتی به تصاویر دیگر تهیه‌شده از اشعه x ندارد. ادعا می‌شود که این روش، ۱۰۰ بار حساس تر از سیستم‌های معمولی اشعه x می‌باشد و تفاوت‌های بین بافت‌های نرم مختلف را که با تکنیک‌های تصویربرداری اشعه x قابل ‌مشاهده نبوده‌اند را آشکار می‌سازد. از سال ۱۹۷۲ نام‌های زیادی برای CT در نظر گرفته شد که هر کدام از آن‌ها به حداقل یک جنبه از این تکنیک اشاره می‌کند، اما به طور رایج به نام توموگرافی کامپیوتری و به طور اختصاری CT نامیده می‌شود(۱۳).
در CT، اطلاعات حجمی تصویر با بهره گرفتن از پرتو دهندهx به شکل پروانه‌ای[۱۱] و ردیاب‌های نواری[۱۲] شکل به دست می‌آید. منبع اشعه x و ردیاب آن، حول بدن بیمار به صورت تکرارشونده می­چرخند. طول آگزیال ناحیه اسکن شده به میزان پیشرفت بیمار به درون دستگاه بستگی دارد. (۷)
CT توانایی نمایش سه بعدی و مقاطع عرضی بدون اعوجاج را دارد. CT مزایای متعددی در مقایسه با فیلم رادیوگرافی معمولی دارد. اول این که در آن روی هم قرارگیری تصاویر ساختمان‌های خارج از ناحیه مورد نظر اتفاق نمی­افتد. دوم این که به علت کنتراست رزولوشن بالای ذاتی CT، تفاوت بین بافت‌هایی که اختلاف دانسیته کمتر از ۱ درصد دارند، قابل تشخیص است، در صورتی که این میزان در مورد فیلم رادیوگرافی معمولی ۱۰ درصد می‌باشد. سوم این که اطلاعات حاصل از یک تصویربرداری CT، که توسط اسکن‌های متعدد و یا یک اسکن حلقوی به دست آمده را می‌توان در مقاطع آگزیال، کرونال و ساژیتال (بسته به نیاز تشخیصی) مشاهده نمود. مطالعات نشان می‌دهد که ارزیابی ارتفاع استخوان آلوئول در تصاویر CT دقیق بوده، با این وجود CT دارای دوز اشعه و قیمت بالاست، و نیاز به فضای زیادی دارد که آن را در حیطه کار دندان‌پزشکی غیر کاربردی ساخته است (۱۴).
توموگرافی کامپیوتری، یک روش استاندارد برای تصویربرداری و مشخص کردن محل اجسام خارجی می ‌باشد. زیرا، شکل و اندازه جسم به طور صحیح بازسازی می‌شود. همچنین، محل دقیق جسم خارجی را در داخل بدن بیمار مشخص می‌کند، که در خارج کردن جسم به روش جراحی کمک ‌کننده می‌باشد. با این وجود، آرتیفکت های فلزی به عنوان منبع مهمی از خطاهای حین شناسایی اجسام خارجی با تصویربرداری CT می‌باشد(۶).
تصویربرداری تشدید مغناطیسی
برخلاف تکنیک‌های قبلی که از اشعه x در ثبت اطلاعات استفاده می‌کردند، در MRI تابش غیر یونیزان حاصل از باند رادیو­فرکانس طیف الکترومغناطیس به کار می رود. MRI، مزایای متعددی نسبت به سایر روش‌های تشخیصی دارد. اول این که بهترین رزولوشن را در بافت‌های با کنتراست ذاتی پایین فراهم می‌آورد. دوم این که در MRI اشعه یونیزان نداریم، سوم، به واسطه کنترل الکترونیکی ناحیه مورد تابش، امکان تهیه تصاویر چندوجهی بدون نیاز به جابجایی بیمار فراهم می‌گردد. معایب MRI شامل: زمان تصویربرداری نسبتاً طولانی و وجود پتانسیل خطر در صورت قرارگیری مواد فرومغناطیس در مجاورت آهنربا می‌باشد و به همین دلیل امکان انجام MRI در بیماران دارای اجسام خارجی فلزی ایمپلنت شده و یا وسایل درمانی فلزی (مانند ضربان ساز های قلبی و برخی کلیپس‌های آنوریسم مغزی) وجود ندارد. بالأخره اینکه برخی بیماران هنگام قرارگیری داخل دستگاه MRI دچار تنگناهراسی (ترس از قرارگیری در فضای بسته) می‌شوند(۱۵).
اگر ترکیب یک جسم خارجی به طور اولیه نامشخص باشد ، نمی­ توان از MRI به عنوان اولین ابزار تشخیصی استفاده کرد؛ زیرا آرتیفکت های مربوط به ترکیب اجسام مانع تشخیص آشکار آهن، شیشه، گرافیت و پلاستیک می‌شود(۶). همچنین MRI می‌تواند منجر به جابجایی اجسام فرومغناطیس شده و سبب آسیب به بافت اطراف گردد (۷).
اولتراسونوگرافی
در اولتراسونوگرافی، پرتوی اولتراسونیک (صوت با دامنه ۱ تا ۲۰ مگاهرتز) با بافت‌های دارای مقاومت‌های صوتی متفاوت تداخل می‌کند، یا از آن‌ها عبور می کند و یا به علت عوامل جذب، انعکاس، انکسار و انتشار، تقلیل می‌یابد. امواج صوتی که به طرف تراگذار منعکس می‌شوند، تغییری را در ضخامت بلور پیزوالکتریک ایجاد می‌کنند و بدین ترتیب یک نشانک الکتریکی تولید می‌گردد که پس از تقویت و پردازش به صورت یک تصویر بر روی نمایشگر به نمایش در می‌آید. برخلاف تصویربرداری با اشعه x که تصویر توسط انتقال اشعه ایجاد می‌شود، پرتوهای (صوتی) انعکاس یافته باعث تولید تصویر در سونوگرافی می‌گردند. هر بافت به واسطه مقاومت صوتی خود، دارای یک الگوی انعکاس داخلی مخصوص است (۱۳).
اولتراسوند، بیمار را در معرض هیچ‌گونه تابش رادیویی قرار نمی­دهد، امکان تصویربرداری آنی را فراهم می‌سازد و می‌توان آن را در کنار تخت بیمار انجام داد. این روش برای نمایش اجسام خارجی رادیولوسنت نتایج قابل قبولی داشته است (۱۶). هرچند ارتباط تشخیصی اولتراسونوگرافی به مشخصات تکنیکی آن بستگی دارد، مانند طول امواج صوتی (فرکانس) که توسط تراگذار تولید می‌گردد و عمق ناحیه تحت ارزیابی از بافت را تعیین می‌کند(۱۷).
اولتراسونوگرافی می‌تواند برای پیدا کردن محل اجسام خارجی مفید باشد، با این وجود این روش نمی­ تواند برای اجسامی که در عمق قرار گرفته‌اند و یا در داخل حفرات پر از هوا قرار گرفته‌اند، مناسب باشد(۶).
توموگرافی کامپیوتری با پرتودهنده ی مخروطی
سیستم‌های توموگرافی کامپیوتری با پرتودهنده ی مخروطی (CBCT) به منظور توموگرافی کامپیوتری به ویژه در ناحیه فکی ـ صورتی (Maxillofacial) توسعه‌یافته‌اند(۱۸, ۱۹). طراحی اولین سیستم‌هایCBCT به حدود ۳ دهه گذشته مربوط می‌شود(۲۰)، ولیکن اولین مقالات و مطالعات تحقیقی در این زمینه به حدود سال‌های ۱۹۹۸ تا ۱۹۹۹ برمی‌گردد(۲۱). سپس در مدت کوتاهی چندین سیستم تجاری CBCT به بازار مصرف عرضه گردید(۲۲-۲۵).
CBCT از یک پرتودهنده ی x به شکل مستطیل یا گرد که بر روی یک حسگر دوبعدی اشعه x تمرکز یافته استفاده می‌کند، تا بدین ترتیب با یک چرخش ۳۶۰ درجه‌ای حول سر بیمار، اسکن تهیه شود. در طول انجام اسکن، ۳۶۰ اکسپوز (به ازای هر درجه چرخش، یک اکسپوز) انجام می‌شود تا از این طریق اطلاعات دیجیتال خام به منظور بازسازی ناحیه اکسپوز شده توسط الگوریتم رایانه فراهم شود (۱۳).
به تجهیزات مورد استفاده، زمان تصویرگیری در CBCT بین ۱۰ الی ۷۰ ثانیه متغیر بوده و دوز تابشی بیماران در حدود ۱۵-۳ برابر کمتر از سیستم‌هایCT معمولی می‌باشد که این دوز قابل مقایسه با دوز دریافتی بیماران در ۳ الی ۴ پرتونگاری پانورامیک است (۲۶). ابداع این سیستمها، مشکل دوز بالای بیماران را تا حد زیادی برطرف نموده و امکان تصویربرداری حجمی[۱۳] از ناحیه فکی ـ صورتی را فراهم کرده است. بدلیل اینکه تصویربرداری حجمی در یک بار چرخش ۳۶۰ درجه ای تیوب فراهم می گردد، لذا دوز تابشی رسیده به بیماران در مقایسه با تکنیکهای سی تی اسکن معمول بسیار کمتر است(۱۸, ۱۹, ۲۷).
در CBCT یک پرتودهنده اشعه x مخروطی شکل و یک ردیاب ۲-بعدی فقط یک بار پیرامون بیمار می چرخند و بدن بیمار جابجا نمی‌شود. از این رو، بعد تصویر در جهت آگزیال بر اساس ژئومتری پرتودهنده مخروطی و ردیاب تعیین می‌گردد. دستگاه های CBCT با اندازه اسکن، تفکیک پذیری و وضعیت قرارگیری بیمار متفاوت معرفی گردیده اند (۲۸, ۲۹). برخی از آن‌ها، حجم بازسازی[۱۴] کوچکتری دارند، ولی کیفیت تصویر بالایی ارائه می دهند، که می‌تواند برای مثال آن‌ها را برای تصویربرداری با تفکیک پذیری بالای یک دندان مفید سازد (۳۰, ۳۱). دستگاه های دیگر با قدرت تفکیک پذیری کمتر ولی حجم بازسازی بزرگتر برای استفاده در طرح ریزی ایمپلنت، ارزیابی TMJ، ارزیابی شکستگی های کرانیوفاسیال و یا در ارتودنتیک برای ارزیابی رشد و تکامل به کار رود (۳۲-۳۴).
مزیت های CBCT
CBCT برای تصویربرداری از ناحیه فک و صورت بسیار مناسب است. این روش، تصاویری با وضوح بالا از ساختمآن‌ها بسیار متراکم ارائه می‌دهد و برای ارزیابی استخوان بسیار مفید است (۲۴, ۳۵). اگرچه محدودیت‌هایی در استفاده از این فناوری برای بافت نرم وجود دارد، تلاش هایی برای تکامل تکنیک ها و الگوریتم های نرم افزاری صورت می پذیرد تا نسبت سیگنال به نویز را بهبود داده و کنتراست را افزایش دهد (۳۴).
استفاده از فناوری CBCT در کار بالینی به عنوان روش تصویربرداری در ناحیه فک و صورت، نسبت به استفاده از CT دارای مزایای بالقوه ای است، که عبارتند از:
محدود بودن پرتودهنده اشعه x: کاهش اندازه ناحیه تحت اشعه به وسیله کولیماسیون پرتودهنده اشعه x به محل مورد نظر، دوز رادیاسیون را کاهش می‌دهد. بسیاری از واحدهای CBCT می‌توانند برای اسکن نواحی کوچک در جهت امور تشخیصی سازگار گردند. بقیه قادرند در صورت نیاز کل مجموعه فک و صورت را اسکن کنند (۳۴).
دقت تصویر: مجموعه داده های حجمی یک بلوک سه بعدی از ساختارهای مکعبی شکل کوچکتر به نام ووکسل[۱۵] را شکل می دهند. هر ووکسل بیانگر درجه خاصی از جذب اشعه x است. اندازه این ووکسل ها، رزولوشن تصویر را تعیین می‌کنند. در CT معمولی، ووکسل ها آنیزوتروپیک هستند (یعنی مکعب های مستطیلی که طولانی ترین بعد ووکسل ضخامت برش آگزیال بوده و به وسیله درجه برش و طبق تابع حرکت گانتری تعیین می‌گردد). هرچند سطوح ووکسل های CTمی‌تواند به کوچکی mm2625/0 باشند، عمق آن‌ها چیزی در حدود ۱ تا ۲ میلی متر است. تمام واحدهایCBCT، رزولوشن ووکسل ایزوتروپیک فراهم می آورند (یکسان در سه بعد). این سبب می‌شود که رزولوشن تا حد زیر میلی متر ایجاد گردد (که غالباً از CT با بیشترین درجه برش نیز کوچکتر است). محدوده رزولوشن CBCT از ۴/۰ میلی متر تا ۱۲۵/۰ میلی متر (Accuitomo) تغییر می‌کند(۳۴).
زمان کوتاه اسکن: چون CBCT تمام تصاویر پایه را در یک چرخش می گیرد، زمان اسکن بسیار کوتاه است (۱۰ تا ۷۰ ثانیه)، که با دستگاه های MDCT چرخشی پزشکی قابل مقایسه است. اگرچه زمان اسکن کوتاه تر معمولاً به معنی تصاویر پایه کمتر جهت بازسازی حجمی است، ولی آرتیفکت ناشی از حرکت بیمار کاهش می‌یابد(۳۴).
کاهش دوز: گزارشات منتشر شده، بیانگر آنند که دوز مؤثر رادیاسیون (به صورت میانگین در محدوده ۹/۳۶ تا ۳/۵۰ میکروسیورت [Sv]) نسبت به دستگاه های معمولی CT با پرتودهنده پروانه‌ای به طور قابل ملاحظه ای تا ۹۸% کاهش یافته است (۳۶).در نتیجه دوز مؤثر تقریباً با بررسی دندان‌ها با فیلم های رادیوگرافی یا ۴ تا ۱۵ بار رادیوگرافی پانورامیک برابر خواهد بود (۳۷, ۳۸). جدول ۱-۱، میزان دوز مؤثر در رادیو گرافی‌های رایج در دندان‌پزشکی و CBCT را نشان می‌دهد(۳۹, ۴۰).

جدول ۱‑۱٫ دوز مؤثر تقریبیرادیو گرافی‌های رایج در دندان‌پزشکی و CBCT.

تکنیک تصویربرداری
دوز مؤثر
رادیوگرافی معمولی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...