رایحه (۱۰۷) غبن (۵۷) عشرت (۲۹) الم (۸۹) انبساط (۲۷) مسرت (۲۹) دُرّر (۳۳) ملحوظ (۳۵) معجز (۳۶) نقار (۴۵) مدور، مربع، مسدس، مثمن (۵۵) نقصان (۹۰) مخوف (۸۰) اتصال (۸۱) قصور (۹۶) تقدیر (۹۰)
نمونه‏هایی از اصطلاحات و ترکیبات عربی:
حبذّا (۴۳) کما ینبغی (۳۰) الحال (۹۱) لازم‌الاذعان، عدیم‌السهوان (۳۴) فی‌الحقیقت (۳۵) بالضرورت (۳۶) فی‌المثل (۶۱) ان‌شاءالله (۶۳) جمله‌الملکی (۶۳) ملک‌الکلامی (۶۸) کحل‌الجواهر (۷۶) استغفرالله (۷۷) طرفۀالعین (۷۹) لیلۀالقدر (۸۳) نورالانوار (۷۸) الشکرالله (۸۹) الله‏الحمد (۹۱) عمیم‌الاحسان (۹۱) تبارک الله (۹۳) درۀالتاج، قرۀالعین (۹۸)
نمونه‏هایی از واژگان هندی:
تال (۲۷) کِمرک (۱۰۹) سپاری (۱۱۳) پان (۱۱۳) فوفل (۱۱۴) جَنتَر و بین (۳۰) کُشک (۵۸) چَلَم (۱۱۳) بان (۱۱۵) آردی (۱۱۰) کاردی (۱۱۰) کتهل (۱۱۰) بَلَبان (۲۷) بیره (۱۱۳) تَنبول (۱۱۳) حَلقَچی (۱۰۶) خاموشی (۱۰۶) دَنَتَّر (۱۱۴) سیلان (۱۱۱) شیرین‏باف (۱۰۱)
ترکیب‌سازی:
آثار ظهوری به اعتبار حجم ترکیب‌سازی آن قابل توجه است. او در ترکیب‌سازی‌های خود هم به خلق ترکیبات معانی تازه دست زده است و هم ترکیب‌های تصویری فراوانی از رهگذر ترکیبات وصفی خلق کرده است. (حسن‏پور آلاشتی، ۱۳۸۴، ص ۱۱۳)
نمونه‌هایی از ترکیبات ظهوری:
عرشْ ‎طارم، افلاکْ خیم، کیوانْ همم، برجیسْ شیم، مریخْ حشم، خورشیدْ علم، ناهیدْ نغم، عطاردْ رقم، قمرْ خدم (۲۷) نوازشْ تقریر (۲۹) هشیارْ مغز (۳۰)، علیلْ نهادان (۳۱) مرغولهْ مویان (۳۱) بلندْ سخن، کوتاهْ دریافت (۳۶) معجزْ نظام (۳۶) یوسفْ طلعتان، نمرودْ نخوت (۳۸) خاراْ بنیان، دارا دربان (۳۹) کوتاهْ‌دستان، بلندْ سودا (۴۲) پرویزْ عشرتان (۴۳) یبوستْ چین (۱۰۳) ابدْ پیوند (۴۵) شامْ طبعان، کوتاهْ‌ درکان (۴۴) بیدارْ بخت (۵۳) شمشادْ قامتان، ریحانْ کاکلان، بنفشهْ خطان (۵۶) تیزْ زبانان، بزرگْ خردان (۶۴) نسترنْ خویان (۶۷) سبزْ خطان (۶۸) تبسمْ دیت (۷۲) فیروزهْ فام (۱۱۶)، فیروزهْ طالعان (۱۱۵) سرکهْ جبینان (۱۰۵) عصمتْ مقیمان، نگارینْ تمثال (۹۷)
نمونه‌هایی از ترکیبات اضافی:
مندلِ ورعْ پیشگانِ هشیار مغز (۳۰) نواله خورِ خوانِ نوال (۴۲) داغِ مصیبت‎ْ زدگانِ خاک (۷۲) آتشِ دوزخْ شرر مظلومی (۷۲) متاعِ کسْ‏میابِ وفا (۱۰۲)
نمونه‌هایی از ترکیبات وصفی:
ترکیبات اضافی ظهوری در اساس نوعی تشبیه و استعاره هستند و ترکیبات وصفی جنبه‌ی تشخیصی دارند؛ یعنی صنعت تشخیص را به وجود آوردند. نمونه‌هایی از ترکیبات وصفی:
اشک لاله‌گون (۷۴) خرد خوردهْ‏کار (۳۱) عقل رنگْ‌آمیز (۳۱) رگ طاقتْ‌گسل (۹۴) خنده‌ی دندان‌ْنما (۱۰۰)
۳- سطح نحوی:
ساختار عبارات و جملات متن با گونه‌ی زبانی مؤلف و هم‏عصران او به نوعی هماهنگ است. از لحاظ کوتاهی و بلندی جملات باید متذکر شوم جملات تقریباً کوتاه‌اند ـ‏ هرچند جملات طولانی هم در متن دیده می‌شود ـ اما پیچیدگی‌های خاص خود را دارد که این نوع شیوه‏ی نگارش از شاخصه‌های سبکی ظهوری قلمداد می‌شود. به دلیل مسجع بودن عبارات و معطوف بودن جملات بر هم، حذف در گروه فعلی در این نوع جملات بیش از هر نوع حذف دیگری به کار رفته است. در اینجا به ذکر چند نمونه می‌پردازیم:
حذف فعل بدون قرینه
ـ به شمیم خلقش یاسمن را ختن ختن نافه‌ی چین در جیب و دامان و به نسیم لطفش غنچه را چمن چمن خنده در زیر لب پنهان. (۲۹)
ـ گوهر در نظرش بی‌قدرتر از ریگ به صحرا و وعده‌اش به وفا نزدیک‌تر از موج به دریا. (۲۹)
ـ نغمه‎ی قانون عدالتش ملک‌نواز، شعله‎ی کانون سیاستش ظلم‌گداز. (۲۹)
ـ به پامردی تقویتش پابست کاخ ایمان، خارابنیان و به دستیاری مرمتش درگاه محکمه علیه، دارا دربان. (۳۹)
حذف به قرینه لفظی
ـ تعداد فضایل و حصر کمالاتش، آب دریا به کیل مشت پیمودن است و ریگ صحرا به سبحه انگشت شمردن (۲۹)
ـ از خیال چهره‎ی از حیا عرق کرده‌اش، آسمان لبریز اختر تابنده گشت و دریا مالامال گوهر ارزنده. (۸۰)
ـ نبضِ اضطرابش طپیدن آغاز کرد و چشم اشتیاقش پریدن ساز. (۷۹)
ـ اشک ستاره‏ریزش به جای ستاره افشان بود و چهره‎ی اصفرش چون مهتاب، برافروخته و درخشان. (۷۹)
ـ فرق ارادت تا به گردن، فرسوده‎ی بار ملالت است و چهره‎ی اعتقاد، سراسر عرق‎ریز خجالت. (۷۶)
ب) سطح ادبی
در این سطح عناصر بیانی (تشبیه، استعاره، مجاز، تشخیص، کنایه، استعاره فعلی، پارادوکس و…)، عناصر معانی (ایجاز و اطناب، مساوات و تکرار، حذف و قصر ) و عناصر بدیعی متن ( جناس، سجع، مراعات‌نظیر و … ) مورد بررسی قرار می‌گیرد. برجستگی‌های متن ظهوری بیشتر در حوزه‌ی بیان است. در حقیقت نوجویی و تازه‏گویی‌های ظهوری را باید در این حوزه بررسی و جست‏وجو کرد. تشبیه و استعاره اغلب در قالب اضافات تشبیهی و استعاری پدیدار شده‏اند. اضافه شدن صفات و لوازم انسانی به امور ذهنی و عینی، صنعت تشخیص را در متن با بسامد بالا به‌وجود آورده است.
متن ظهوری در حوزه‏ی بدیع نیز عاری از پیرایه نیست. خلاقیت ظهوری در خلق مینا بازار بسیار ستودنیست. وی با بازی با الفاظ یک شاهکار می‏آفریند که در نوع خود مانند ندارد. استادانه و ظریف‏کارانه الفاظِ دارای دو یا چند معنی را در کنار هم می‏چیند و جملات و عبارات بی‏نظیر می‏سازد. عباراتی که در معنای ظاهر بسیار ساده به نظر می‏رسند اما با اندکی تأمل و تعمق می‏توان فهمید در ماورای این معنای ظاهر، معنای دیگری که با سایر کلمات در پیوند است، پنهان است. ظرافت‏های ظهوری را در این بُعد باید در حوزه‏ی بدیع جست‏و‏جو کرد.
عناصر بیانی
۱- تشبیه:
تشبیه یعنی مانند کردن چیزی به چیز دیگر که شامل چهار رکن مشبه، مشبه‌ٌبه، وجه شبه و ادات تشبیه است. تشبیهاتی که در متن ظهوری به‌کار رفته است اغلب به ‌صورت بلیغ یا همان اضافه‌ی تشبیهی است. هرچند تعداد تشبیهاتی که تمام ارکان آن رعایت شده باشد کم نیست. این تشبیهات اغلب تازه و غیر مأنوس هستند و معمولاً مشبهٌ‎به از امور غیر معمول است. تشبیهات هم از نوع عقلی و هم از نوع حسی هستند. در اینجا به ذکر چند نمونه می‌پردازیم:
ـ در موقف ادب مانند شمع به ادای لوازم قیام پرداخته و چون شعله از باد پشت نیاز به سجده سرافکندگی خم ساخته. (۸۴)
او- محذوف (مشبه) مانند و چون (ادات تشبیه) شمع و شعله (مشبهٌ‏به) حالت قیام و ایستادگی و تعظیم برای ادای ادب و احترام (وجه ‏شبه)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ـ یاقوت و صیرفی نیز اگر می‌بودند چون واو، سر در پیش و چون شین، عرق بر جبین می‌نمودند.
(۵۶)
یاقوت و صیرفی (مشبه) چون (ادات تشبیه) واو، شین (مشبهٌ‏به) شرمندگی (وجه شبه)
ـ آرام از دلش چون قرار خمارآلودگان به هوای وصال یوسف جمال، دل باخته و از کمال بی‌تابی شوق دیدار و نهایت انتظار وصال به بوی پیراهن نساخته، گریخت. (۷۹)
این تشبیه از نوع عقلی به عقلی است. منظور از عقلی در اصطلاح علم بیان هر مشبه و مشبهٌ‎بهی که با حواس خمسه (بویایی، چشایی، بساوایی، بینایی و شنوایی) در پیوند نباشد.
آرام (مشبه) چون (ادات تشبیه) قرار خمارآلودگان (مشبهٌ‏به) بی‏تابی و بی‏قراری (وجه شبه)
تشبیه بلیغ (اضافه‌ی تشبیهی):
تشبیه بلیغ اسنادی:
ـ قدش سروی است که به بر می‌آید و کسی بر او زبان طعنه‎ی بی‏بری نمی‌گشاید. (۱۰۹)
تشبیه بلیغ اضافی:
یاقوت لب، گوهر دندان، مرجان پنجه، صدف دهان (۹۸) لب لعل (۹۹) گوهر سخن، یاقوت جگر (۱۰۰) حریر گلبرگ (۱۰۱) هلال لبش (۱۱۳) بادام‏چشمان (۱۱۴) فیروزهْ‏طالع (۱۱۵) چاشنی بلاغت (۴۴) اشک ستاره‌ریز (۷۹) جلاد اجل (۲۹) ارغوان چهره‌اش (۷۳) سرو قامت (۵۳)
۲- استعاره:
همانطور که پیش‎تر هم ذکر شد استعاره در متن اغلب در قالب اضافه‌ی استعاری آمده است و صنعت تشخیص را به ‌وجود آورده است.
ـ طائران اولی‌الاجنحه بر گرد دکانش چون مگسان در پرواز. (۱۰۶)
طائران اولی‏الاجنحه: استعاره است از ملائکه.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...