دانلود پایان نامه با فرمت word : منابع کارشناسی ارشد در مورد : نقش دادستان در … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
فری در کتاب جامعه شناسی کیفری خود دربیان عوامل اجتماعی در وقوع جرم به مواردی چون تراکم جمعیت، افکار عمومی، منش و مذهب، شرایط خانواده، نظام آموزش و پرورش، حرفههای صنعتی، اعتیاد به الکل، شرایط اقتصادی و سیاسی، اداره عمومی، عدالت و پلیس و بهطور کلی قانون گذاری کیفری و مدنی اشاره دارد.
۲-۵-۱- فرهنگ و تمدن
وجود فرهنگ و تمدن غنی در هر جامعه میتواند در رشد و شکوفایی اخلاقی مؤثر باشد و از طرف دیگر پایبندی به اصول اخلاقی نقش تعیین کننده ای در کاهش جرائم دارد. گارو حقوقدان مشهور ایتالیایی بیان میکند، نمیتوان انکار کرد که در کشورهای دارای تمدن جرم کاهش مییابد ویا حداقل دستخوش دگرگونی میگردد (مثل کم شدن خشونت در جرم و کاربرد حیله و تقلب در آن).
وی منظورش از تمدن را چیزی جز حالت پیشرفتهای اخلاقی نمیدانست و آن را از تمدن مادی جدا میکرد. تمدن در نگاه گارو به معنای اخلاق، آموزش و صمیمیت بود. ومعتقد بود برای گسترش اصول اخلاقی نیازمند ضمانت اجراهای کیفری هستیم.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲-۵-۲-آموزش و پرورش
یکی از نکات مهم در بررسی علل جرم توجه به نقش آموزش افراد و سطح تحصیلات آنان است. به عبارت دیگر آیا میتوان گفت سطح سواد در کاهش یا افزایش جرم مؤثر است یا خیر؟ آیا میشود جهل افراد را عامل ارتکاب جرم دانست؟ گارو در این باره میگوید اگر جهل را یکی از عوامل اصلی جنایت بدانیم پس با کاهش بی سوادی افراد باید منتظر کاهش جرم هم باشیم این در حالی است که بسیاری از جرائم از جمله جعل، کلاهبرداری و ورشکستگی کیفری توسط افراد باسواد انجام میشود. بنابراین کثرت جرائم در افراد با سواد به نسبت بی سواد کم نیست.
باید گفت تأثیر دانش در وقوع جرم نسبی است. از یک طرف دانش و تحصیلات میتواند در خدمت بشر باشد و از طرف دیگر میتواند بر نوع خاصی از جرائم مؤثر باشد. برای مثال افزایش سطح تحصیلات در مردان در ایران باعث کاهش خشونتهای خانگی علیه زنان شده است. واین امر کاهش نزاعهای خانوادگی منجر به جرم را به همراه دارد. جدا از میزان تحصیلات افراد باید به محیط آموزشی که فرد درآن رشد میکند توجه داشت. مدرسه بعد از محیط خانواده نقش اصلی را در جامعه پذیری افراد دارد جایی که درآن هم سالان با طبقات فرهنگی مختلف و معلمان با بینشهای متفاوت بر فرد اثرگذار هستند.
۲-۵-۳-اعتقادات مذهبی
دردرون هر انسانی بهطور فطری گرایش به سوی معنویت وجود دارد با این تفاوت که این معنویت در برخی افراد سرکوب و در برخی دیگر شکوفا میشود. در این میان پایبندی به عقاید مذهبی و ضمانت اجراهای اخروی میتواند نقش مهمی در کاهش جرم داشته باشد. به عقیده گارو احساسات مذهبی برانگیخته شده در دوران کودکی نقش قطعی بر اخلاقیات دارد. در همین رابطه میتوان به تأثیر مناسبتهای مذهبی کشورمان در نحوه برخوردهای اجتماعی افراد اشاره کرد. به گونه ای که افراد دراین ایام رفتارهای متعادل تری را از خود نشان میدهند و حتی آسیبهای اجتماعی و جرائمی اعم از شرب خمر، سرقت و نزاعهای گروهی با کاهش روبرو بوده است. (ستوده، ۱۳۸۶، ۴۵)
۲-۵-۴-نقش خانواده
خانواده به تعبیر پی یر بوردیو نهادی است که درآن علاوه بر باز تولید زیست شناختی و تولید مثل به باز تولید اجتماعی افراد میپردازد. جایی که روند اصلی جامعه پذیری افراد از آنجا شروع میشود. در چنین فضایی روابط افراد در محیط خانواده مؤثر در کاهش یا افزایش جرائم است. اگرچه باید گفت خانوادههایی که در شهرهای کوچکتر هستند به نسبت خانوادههایی که در شهرهای بزرگ و صنعتی زندگی میکنند از نظر آسیبهای اجتماعی کمتر آسیب پذیر هستند. (به نقل از شیخاوندی، ۱۳۹۷، ۴۵) اما عواملی که میتواند در محیط خانواده زمینههای انحراف و وقوع جرم را در فرد فراهم کند شامل موارد مختلفی همچون: تنش و نزاع در خانواده به دلیل شکاف نسلی و شرایط تحصیلی و اقتصادی، روابط نامناسب جنسی در میان والدین، کاهش نظارت و کنترل، سست شدن ضوابط و پایبندی به ازدواج و…(ستوده، پیشین)
۲-۵-۵-شرایط اقتصادی
تأثیر این مورد را باید به نسبت سایر عوامل بیشتر دانست بویژ در جهان امروز که با چالشهای زیادی در زمینه اقتصادی روبرو است. تأثیر این عامل به قدری زیاد است که میتواند سایر مشکلات را در یک جامعه تحت تأثیر قرار دهد. بی شک وقتی افراد به لحاظ عوامل اقتصادی همچون سرمایه، اشتغال و توزیع برابر بامشکل مواجه هستند از نظر فرهنگی نیز شرایط مناسبی ندارند. چرا که در چنین جامعه ای فرد فرصت لازم برای جامعه پذیری پیدا نمیکند و هدف تنها کسب نیازهای اولیه برای زندگی و زنده ماندن است. اما چه ارتباطی میان جرم و شرایط نامساعد اقتصادی وجود دارد؟ انگلیس مدعی است جامعه سرمایه داری، کارگران را از اخلاق دور میسازد و آنان را در فرایندی گرفتار میآورد که نتیجهاش رهنمون شدن به جرم و خشونت است. به عبارت دیگر فشار نابرابر اقتصادی، فقر، عدم اشتغال و توزیع نابرابر همگی میتواند عاملی بیرونی در وقوع جرم باشد. اولین اقتصاددانی که به تحلیل اقتصادی جرم پرداخت فلیشر بود وی رابطه جرم و شرایط بازارکار و درآمد افراد را مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید که اگر درآمد بالقوه ارتکاب جرم بیشتر باشد گرایش به سوی جرم بویژ جرائم اموال بیشتر است. در این زمینه نظربکر نیز به عنوان یکی از پایه گذاران تحلیلهای اقتصادی جرم جالب است، وی بیان میکند جرم یک صنعت و فعالیت اقتصادی مهم است و افراد با یک تحلیل عقلانی هزینه و فایده مبنی براینکه عواید مادی و غیرمادی جرم نسبت به کارهای قانونی با در نظرگرفتن احتمال دستگیری و مجازات بیشتر است مرتکب جرم میشوند. شرایط بد اقتصادی نه تنها به عنوان عاملی مؤثر در وقوع جرم است بلکه حس افراد را در زمینه ارتکاب جرم تغییر میدهد برای مثال «دزدان حرفه ای که سرقت را شرافت مندانه تر از کلاهبرداری و تقلب میدانند و مدعی هستند که از دزدان میدزدند.». مونی در کتابش تحت عنوان « فهم مسائل اجتماعی» فقر را مادر جرم میداند. ولی آیا ظلم اقتصادی علت اصلی جرم است؟ بی تردید فقر وشرایط بد اقتصادی یکی از عوامل وقوع جرم است. در بسیاری از موارد افراد طبقات بالا نیز مرتکب جرائم مالی میشوند و این نه به دلیل فقر بلکه به علت حس طمع و زیاده طلبی افراد است. گارو در این باره میگوید احساس طمع در تمام انسانها بهصورت کم یا زیاد وجود دارد و این احساس که سبب جرم هم میشود ناشی از وضعیت اقتصادی نیست بلکه ناشی از شرایط روانی فرد است. شرایطی که با فقدان پاکدامنی و درستی و به اعتبار شهرت است. مرتن نیز دراین باره بیان میکند «رفتار گروههای جرم و جنایت حاصل روشهای رایج فرهنگی و عدم دسترسی گروهها به راههای نهادی شده برای رسیدن به هدفها است. فقر به تنهایی عامل جرم نیست بلکه اگر افراد فقیر، شیفته رسیدن به ارزشهای مورد تأیید اعضای جامعه باشند و برای رسیدن به آن با کسانی وارد رقابت شوند که فرصتهای مشروع را به میزان بیشتری در اختیار دارند به انجام رفتارهای ضد اجتماعی دست میزنند و این یک امر طبیعی است.» (به نقل از شیخاوندی،۱۳۷۹: ص ۶۰).
۲-۵-۶-سایر عوامل
مسائل دیگری چون تراکم جمعیت و رسانه را میتوان در بررسی علل جامعه محور جرم مورد توجه قرار داد. در مناطق با تراکم جمعیتی بالا مشکلات زیادی را میتوان در زمینه اشتغال، فقر، محیط نامناسب زندگی و فرصتهای نابرابر مشاهده کرد که زمینههای انحراف را در این مناطق بیشتر از نقاط دیگر در پی دارد. رسانه نیز میتواند با القاء آموزههای بد و ترویج مفاهیم ضد ارزشی نقش بسزایی را در انحرافات اجتماعی بویژ جرم داشته باشد.
۲-۶-خصیصههای سیاست گذاری مقابله با جرم
هرگاه از عبارت «سیاست گذاری مقابله با جرم» سخن به میان میآوریم بایستی ویژگیها و خصیصههای منحصر به فرد این رشته از علوم را در نظر داشته باشیم. این ویژگیهای منحصر به فرد است که ابعاد اهمیت و تمایز سیاست جنایی را نمایان تر میسازد. هرچند خصیصههای زیادی را میتوان برشمرد. ولی شاخصترین این ویژگیها موارد ذیل را شامل میشوند (میرمحمد صادقی، ۱۳۸۲، ص ۷۸):
۱-آگاهانه بودن
۲-انسجام و یکپارچگی داخلی
۳-هماهنگی با سیاستهای کلی اجتماع (همنوایی بیرونی)
۴-تحول و پویایی
۵-علمی بودن
۶-راهبردی بودن
۷-ناهمزمانی و نامتقارن بودن
۸-چند مبنایی بودن
۹-اختصاصی بودن
۲-۷-انواع سیاست گذاریهای مقابله با جرم
در مقابله با جرم سیاستهای مختلفی اتخاذ میشود که در ذیل به برخی از آنان اشاره میشود.
۲-۷-۱-سیاست دولتی (رسمی)
واکنشها و پاسخهای شاخه دولتی سیاست به کلیه پاسخهایی اطلاق میشود که کلیت یک نظام رسمی سیاسی و قوای موجود در آن (جامعه رسمی) علیه پدیده مجرمانه (جرم و انحراف) اعمال میکنند. با عنایت به این که نظام سیاسی و رسمی کشور متشکل از قوای تقنینی، قضایی و اجرایی است ناگزیر باید پاسخهای رسمی (سیاست دولتی) را نیز در قلمرو تقنینی، قضایی و اجرایی بررسی کنیم.
۲-۷-۲-سیاست تقنینی
هنگامی که از سیاست تقنینی صحبت به میان میآید منظور سیاست گذاریها و تدابیر مراجع رسمی و قانونگذاری و یا انتخابهای رسمی قانونگذار در خصوص کنترل پدیده مجرمانه، جرائم مجازاتها و انحرافات و تخلفات است. که در فرض علمی بودن سیاست قانونگذار این تدابیر را تحت تأثیر دیدگاههای جرم شناختی، جامعه شناختی، فلسفی، ایدئولوژیک و غیره برای یک دوره مشخص زمانی پیش بینی میکند. در مطالعات سیاست جنایی به ویژه در شاخه تقنینی آن، محور اساسی مباحث و مطالعات «بررسی و نقد مهمترین مرحله از سیکل چرخه جنایی یعنی مرحله ارزش گذاری تقنینی، مشتمل بر وضع تدوین مقررات قانونی در خصوص تعیین جرائم و تخلفات و پاسخهای موجود و حدود اختیارات نهادهای کیفری و اجرایی است. این سیاست جنایی در واقع بیانگر دیدگاهها و روشهای متخده قانونگذار در کنترل تخلفات» بوده و به عنوان یکی از شاخههای اصلی سیاست تلقی میگردد و موضوع آن هم مطالعه چاره اندیشی های قانونگذار در مورد جرائم و چگونگی واکنش یا پاسخ به آن است که این ارزش گذاریهای تقنینی با توجه به وابستگی به ساختار نظام سیاسی هر کشوری حالتهای گوناگونی به خود خواهد گرفت.
۲-۷-۳-سیاست قضایی
بدون تردید در کنار مطالعه و شناخت نقش قانونگذار در تنظیم و ترسیم خطوط اساسی جرم انگاری و تعیین پاسخها مطالعه نقش دستگاه قضایی و رویه قضایی در مفهوم کلی آن (یعنی عملکرد و رهیافتهای مقامات و مراجع قضایی به قوانین کیفری و نحوه کاربست خطوط ترسیمی قانونگذار) نیز از اهمیت اساسی برخوردار است. بدین ترتیب مطالعه سیاست قضایی در یک کشور شامل مطالعه نحوه نظارت عملی تضمین اجرای قوانین و نیز مستلزم ملاحظه عملکرد، رویه، تصمیمات و احکام صادره نهادهای قضایی (دادگاهها، دادسراها، نهادهای ستادی و صنفی نظام قضایی) میباشد چراکه تردیدی نیست که قوه قضائیه و ارکان آن این قابلیت را دارند که به انحای مختلف ایفاگر نقشی اساسی باشند و حتی در مواردی سوای نقش اولیه خود، با ارائه طرحها و لوایح قضایی مناسب (بند ۲ اصل ۱۵۸ قانون اساسی) سیاست تقنینی را نیز حتی متأثر ساخته و تغذیه نماید.
۲-۷-۴- سیاست اجرایی
بدون تردید تحلیل راهبردهای اجرایی و عملی و مطالعه تصمیمات نهادهای مختلف قوای اجرایی در قبال پدیده مجرمانه دوشادوش سیاست تقنینی و قضایی ضرورتی اساسی است. قوه مجریه گرچه به ظاهر از لحاظ کیفری ابزارمند نیست، ولی بی تردید دارای نهادهای نظارتی خاص، با ضمانت اجراهای اداری و صنفی بوده و همچنین با در اختیار داشتن امکان ارائه لوایح خاص مربوط به نظام کیفری به مراجع قانونگذاری میتواند ایفاگر نقش مهمی باشد نهادهای مرتبط به قوه مجریه که جنبه اجرایی و اداری دارند مانند وزارت دادگستری، پلیس، سازمان زندانها، اداره گمرکات، اداره کار، سازمان بهزیستی، اداره مالیات و … نیز همگی میتوانند ایفاگر نقش ارزنده ای باشند و یا غنای این مراجع و ابزارها و تنوع و گستردگی آنها یک نظام ابزارمندی را سامان دهد.
در میان نهادهای اجرایی اهمیت و نقش پررنگ نهاد اجرایی همچون پلیس در اعمال سیاست اجرایی انکار ناپذیر است. به گونه ای که پلیس به عنوان یک نهاد وابسته به قوه مجریه علاوه بر نقش سنتی خویش در مورد ضابطین قضایی، امروزه در نقش متحول خویش با پیوند با جامعه، نقش پیشگیری، نقش حمایتی و هدایتی و ارشادی را برای اعضای جامعه در سرلوحه کارهای خود قرار میدهد. اقدامات پلیس حتی به قلمرو اقدامات قضا زدایی و میانجیگری رسمی و غیررسمی نیز وارد شده و حجم بسیار عظیمی از پروندهها را پلیس در همان ابتدای شروع چرخه قضایی، قضازدایی میکند.
۲-۷-۵-سیاست غیردولتی (سیاست مشارکتی)
امروزه حرکت به سوی یک سیاست مشارکتی امری ایده آل و مطلوب تلقی میشود و مشخصه بارزی از یک سیاست ابزارمند و ریشه دار است و اصولاً سیاست توأم با مشارکت وسیع جامعه و ایجاد اهرمهای تقویتی جامعه دیگر به غیر از قوه مقننه و قوه قضائیه به منظور اعتبار بخشیدن بیشتر به طرح جامعه است که به وسیله قوه مجریه و مقننه تهیه و تدوین میگردد. در واقعیتهای کنونی جوامع تردیدی باقی نمانده است این جامعه است که موضوع راهبردها و ابزارهای خاص قرار میگیرد و عدم همنوایی و همسویی بدنه اصلی اجتماع همه مسائل رسمی را عقیم خواهد گذاشت و اتفاق و بی علاقگی و عدم پیوستگی مردم با نظارت سیاست رسمی و مقامات و نهادهای اعمال کننده آن را افزایش خواهد داد. زمینهها و استعدادهای بالقوه و بالفعل مشارکت مدنی قراوان است این گونه مشارکتها میتواند در قالب مشارکت با بخش سیاست جنایی تقنینی در قالبم مشارکت مستقیم در انتخاب قانونگذار و یا در قالب قانونگذاری مستقیم (رفراندم) و یا در قالب شوراهای محلی شهر و استان و غیره باشد. (شاکری،۱۳۸۲،۳۵)
فصل سوم: انواع پیشگیری از جرم
در این فصل از تحقق ابتدا به تعریف پیشگیری سپس در ادامه به بیان انواع و جایگاه آن در حقوق ایران پرداخته و عوامل و نهادهای مؤثر در پیشگیری را مورد توجه قرار میدهیم.
۳-۱-واژهشناسی پیشگیری
پیشگیری به معنای به کاربردن روشهای احتیاطی برای جلوگیری از بیماریهای جسمی و روانی یا به عبارت دیگر، انجام اقدامات احتیاطی برای جلوگیری از اتفاقات ناخواسته میباشد (اشراقی،۱۳۸۱، ص ۸).
«لغت پیشگیری در منابع فارسی به معنای رفع، جلوگیری، مانعشدن و از پیش مانع چیزی شدن، تعریف شده است (فرهنگ دهخدا). این واژه همچنین در فرهنگ لغوی لاتین نیز به معنای مانع شدن از اینکه چیزی رخ دهد، تعریف شده است (رجبیپور ۱۳۸۲، ص ۱۵).
واژه پیشگیری در منابع دیگر نیز چنین معنا شده است:
ـ «جلوگیری، دفع، صیانت، مانع شدن، جلوبستن»(فرهنگ معین،۱۳۶۰).
ـ «اقدامات احتیاطی برای جلوگیری از اتفاقات ناگوار و ناخواسته».
ـ پیشگیری یا جلوگیری کردن هم به معنای پیشدستی کردن، پیشی گرفتن و به جلو چیزی رفتن و هم به معنی آگاهکردن، خبر چیزی دادن و هشدار کردن است (بیات و همکاران ۱۳۸۷، ص ۹).
۳-۱-۱-تعاریف پیشگیری از جرم
«به لحاظ اینکه انسان دارای ابعاد گوناگون زیستی، روانی واجتماعی است و احتمال ابتلاء او به اختلال و ناهنجاریدر هر یک از زمینههای مذکور وجود دارد؛ لذا بکاربردن روشهای احتیاطی و کنترلی و انجام اقدامات پیشگیرانه درجلوگیری از ابتلاء انسان به اختلال و ناهنجاریها در هر یک از ابعاد فوق در حکم نوعی پیشگیری میباشد».
از طرفی تعریف مفهومی پیشگیری از جرم «به مجموعه اقداماتی اطلاق میگردد که برای جلوگیری از فعل و انفعال زیانآورمحتمل برای فرد یا گروه و یا هر دو به عمل میآید. مثل پیشگیری از حوادث کار، جرائم جوانان و حوادث در جادهها و …».
به عقیده برخی صاحبنظران در امر پیشگیری از جرم:
ـ پیشگیری از جرم نوعی اقدام یا سیاست است که عوارض حاصل از جرم را کاهش میدهد و یا از بین میبرد. این پیشگیری دربرگیرنده اقدامات دولتی و غیردولتی است تا پیامدهای منفی جرائم را، کاهش دهد.
مرکز بینالمللی پیشگیری از جرائم نیز، پیشگیری را چنین تعریف میکند:
«هر عملی که باعث کاهش بزهکاری، خشونت، ناامنی از طریق مشخص کردن و حل کردن عوامل ایجادکننده این مشکلات به روش علمی شود، پیشگیری از جرائم است». در این تعریف، مشخص کردن (شناسایی و کشف کردن) و همچنین حل کردن یعنی مسئلهیابی، آن هم با تأکید به روش علمی بسیار حائز اهمیت است.
ـ برخی پیشگیری از بزهکاری را شامل ابزاری میدانند که دولت به منظور مهار بزهکاری به جهت محدود کردن یا حذف عوامل جرمزا به کار میگیرد.
ـ برخی دیگر نیز معتقدند که پیشگیری در برگیرنده اقداماتی است که نرخ بزهکاری را کاهش دهد. بدین صورت که از یک سو علل اثرگذار بر بروز جرم را شناسایی کرده و از سویی دیگر ابتکارات مناسبی را برای مبارزه با این علل اعمال نماید.
ـ گروهی دیگر نیز بر این باورند که پیشگیری مجموعهای از اقدامات قهرآمیزی است که برای تحقق هدفی ویژه (مهار بزهکاری)، کاهش احتمال وقوع جرموکاهش شدت بزه در مورد علل جرائم، اتخاذ میگردد.
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-04-14] [ 03:08:00 ق.ظ ]
|