کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



منشور اخلاق پژوهش
با یاری از خداوند سبحان و اعتقاد به این که عالم محضر خداست و همواره ناظر براعمال انسان و به منظور پاس داشت مقام بلند دانش و پژوهش و نظر به اهمیت جایگاه دانشگاه در اعتلای فرهنگ و تمدن بشری ، ما دانشجویان و اعضاء هیأت علمی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی متعهد می گردیم اصول زیر را درانجام فعالیت های پژوهشی مد نظر قرار داده و ازآن تخطی نکنیم :
۱- اصل برائت الزام به برائت جویی از هرگونه رفتار غیر حرفه ای و اعلام موضع نسبت به کسانی که حوزه علم و پژوهش را به شائبه های غیر علمی می آلایند .
۲- اصل ترویج : تعهد به رواج دانش و اشاعه نتایج تحقیقات و انتقال آن به همکاران علمی و دانشجویان به غیر از مواردی که منع قانونی دارد .
۳- اصل رازداری : تعهد به صیانت از اسرار و اطلاعات محرمانه افراد سازمانها و کشور و کلیه افراد و نهادهای مرتبط با تحقیق .
۴- اصل رعایت انصاف و امانت : تعهد به اجتناب از هرگونه جانب داری غیر علمی و حفاظت از اموال ، تجهیزات و منافع در اختیار.
۵- اصل احترام : تعهد به رعایت حریم ها و حرمت ها در انجام تحقیقات و رعایت جانب نقد و خود داری از هرگونه حرمت شکنی .
۶- اصل رعایت حقوق : الزام به رعایت کامل حقوق پژهشگران و پژوهیدگان ( انسان ، حیوان و نبات ) و سایر صاحبان حق .
۷- اصل حقیقت جویی : تلاش در راستای پی جویی حقیقت و وفاداری به آن و دوری از هرگونه پنهان سازی حقیقت .
۸- اصل منافع ملی : تعهد به رعایت مصالح ملی و درنظر داشتن پیشبرد و توسعه کشور در کلیه مراحل پژوهش .
۹- اصل مالکیت مادی و معنوی : تعهد به رعایت کامل حقوق مادی و معنوی دانشگاه و کلیه همکاران پژوهش .
نام و نام خانوادگی مجری طرح :
تاریخ – امضاء

فرم تعهد نامه اصالت رساله یا پایان نامه
اینجانب دانش آموخته مقطع کارشناسی ارشد پیوسته رشته حقوق گرایش حقوق خصوصی که در تاریخ از پایان نامه خود با عنوان حدود و اعتبار توافق زوجین در حقوق مالی و غیر مالیبا نمره و درجه دفاع نموده ام، بدین وسیله متعهد می شوم
۱٫این پایان نامه حاصل تحقیق و پژوهش انجام شده توسط اینجانب بوده و در مواردی که از دستاوردهای علمی و پژوهشی دیگران (اعم از پایان نامه، کتاب و مقاله) استفاده نموده ام، مطابق ضوابط و رویه موجود، نام منبع مورد استفاده و سایر مشخصات آن را در فهرست مربوطه ذکر و درج کرده ام.
۲٫ این پایان نامه قبلاً برای دریافت هیچ مدرک تحصیلی (هم سطح، پایین تر یا بالاتر) در سایر دانشگاهها و موسسات عالی ارائه نشده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۳٫ چنانچه بعد از فراغت از تحصیل، قصد استفاده یا هر گونه بهره برداری اعم از چاپ کتاب، ثبت و اختراع و… از این پایان نامه را داشته باشم، از حوزه معاونت پژوهشی واحد شاهرود مجوز های مربوط را اخذ نمایم.
۴٫ چنانچه در هر مقطع زمانی خلاف موارد فوق ثابت شود، عواقب ناشی از آن را می پذیریم و واحد دانشگاهی مجاز است با اینجانب مطابق با ضوابط و مقررات رفتار نموده و در صورت ابطال مدرک تحصیلی ام هیچگونه ادعایی نخواهم داشت.
تاریخ و امضاء

دانشگاه آزاد اسلامی
واحد دامغان
پایان نامه جهت اخذ کار شناسی ارشد
حقوق( گرایش حقوق خصوصی )
عنوان :
ایجاب و سلب قانونی و قراردادی حضانت
استاد راهنما:
دکتر امیر خواجه زاده
دانشجو:
علی احمدی
پاییز ۹۳
Islamic Azad university
Damghan branch
A masters ، Thesis to get M.A Degree
Major: Teaching Researches
Title:
Legal & Contractual exigency and deprivation
Thesis Advisor:
Amir khaje zadeh
By:
Ali ahmadi

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 07:41:00 ق.ظ ]




در زمان صفویه نیز بارخواه می بایست با خود پیشکش می برد ؛«همچنین ایلچی میرزا محمد خان والی مازندران پیشکش فراوان گذرانید».( روملو،۴۸۴:۱۳۴۲) «و هم در اثنا ایلچیان ابراهیم خان والی لار از جانب دریا به درگاه خسرو عالی تبار آمده ، به رسم پیشکش متکاثره از نقود و جواهر و اسبان تازی رفتار با افسارهای زرنگار گذرانیدند».(قاضی احمد قمی،۶۳۰،۲:۱۳۶۳) این موضوع در همه دوره های تاریخ ایران اهمیت داشت و پیش از این درباره آن سخن گفته شد. این پیشکش ها گویا شامل دو دسته هدایا می شد یک سری از این هدایا، آن هدایایی بود که فرستاده از جانب پادشاه مخدوم خود به دربار صفوی و شخص شاه تحویل می داد ، و دسته ای دیگر از هدایا، پیشکش هایی بود که خود سفیر شخصا می بایست از جانب خود در روز شرفیابی به پادشاه تقدیم دارد.(اولئاریوس،۵۴۸،۲:۱۳۶۹) ناگفته نماند که بخش مهمی بودجه دربار از محل همین پیشکشهایی بود که بزرگان پایتخت و والیان و حاکمان بطور مداوم برای پادشاه می فرستادند؛«هر ایالت در مواقع و فصول مناسب با توجه به مقتضیات هر استان به عنوان تحفه و هدیه به دربار می فرستد.این هدیه ها را «بارخانه شاه» “Barkhanehchah ” می گویند». (شاردن،۱۲۴۶،۳:۱۳۷۴) ولی پیشکش هایی که سفیران خارجی به دربار ایران می آوردند بیشتر اهمیت سیاسی داشت و معیار ارجی بود که کشور بیگانه برای پادشاه ایران و دربار و مردم او قائل شده بود.برای نمونه هدایایی که «گراندوک هلشتین » برای شاه صفی آورده بود شامل اشیاء زیر می شد:

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱-مقداری طلا آلات که ساخت هنرمندانه ای داشتند.
۲- چهل قبضه تپانچه و متعلقات آنها که دسته های آنها که دسته های آنها شاهکاری از هنر بشمار می رفتند.
۳- دو قبضه شمشیر که تیغه آنها از فولاد با روکش کهربا بوده و جلدهای طلا کوب و مرصع داشتند.
۴- چهار شمشیر دیگر با تیغه تیغه فولاد کهربا و طلاکوب.
۵-دو عصا با روکشی از کهربا که روی آنها کاردستی شده بود و جلدهای زیبایی داشتند.
۶-دو شمعدان بسیار زیبا با کارهای دستی که چهار نفر آنها را حمل می نمودند.
۷-دو جعبه کوچک سفید و قهوه ای از کهربا.
۸-یک داروخانه کامل که جعبه ای دارو آن غالبا از طلای خالص ساخته شده در قبضه ای از چوب جنگلی نقره و طلاکوب قرار داشتند.(اولئاریوس،۵۴۸،۲:۱۳۶۹)
در این بین اگر سفیری برای بارخواهی پادشاه به ملک صفوی داخل می شد در امر هدایا ، دربار مهماندار را به نزد آنان می فرستاد تا شخصاً «برای دیدن هدایای که از صندوق ها به در آورده اند باز خواهد گشت».(فیگوئروآ،۲۶۱:۱۳۶۳) گویا در همین رابطه رسم بوده که هدایا در همان روز باریابی در جلوی سفیر به همراه وی حرکت داده شود.«سفیر میل داشت که برای جلوگیری از سرگردانی در روز بار ، مهماندار همه هدایا را تحویل بگیرد و به حضور شاه گسیل دارد. اما وی این پیشنهاد را نپذیرفت و متذکر شد که علی الرسم می بایست اشیای مزبور روز باریابی در جلوی سفیر حرکت داده شود».(فیگوئروا،۲۶۲:۱۳۶۳)
با این حال آن رسم بدوی زمان مغول و تیمور که خان و درباریان او چشم به دست بارخواه دوخته بودند در زمان صفویه به هیچ روی معمول نبود. بلکه برعکس سفیران بیشتر از آنچه که آورده بودند با خود می بردند و آن هم بدون بیم ازآن که مانند دوره مغول و تیمور آدم های خان در همان پایتخت یا کمی دورتر سفیران را لخت کنند که خود این شاهدی بر عدم ثبات کافی بر آن دوران بوده است چنانکه قبلاهم ذکر شد کلاویخو شرح می دهد که سفیران ترک و مصر که در راه رفت و برگشت به دربار تیمور با یکدیگر همسفر بودند شهر سمرقند را ترک کرده هر یک از آنها ثروت قابل ملاحظه ای با خود داشتند.اما این پیشکش ها که خان تیموری داده بود چندان در کف این سفیران دوام نیاورد و قبل از اینکه خاک ملک تیموری را ترک کنند از دستشان درآمد. چرا که در تبریز زمانی که سفیران بدان شهر رسیدند، نوه تیمور که حاکم آنجا بود سفیر مصر را به زندان انداخت و داروغه های او مایملک سفیران و همراهان آنها را گرفتند، و بدین ترتیب آنچه که تیمور داده بود توسط تیمور زاده پس گرفته شد.(کلاویخو،۳۱۷:۱۳۴۴و۳۲۰)
شبیه این اتفاق برای کارپینی در دوره مغول نیز اتفاق افتاده بود بطوری که از جامه هایی که در دربار گیوک خان مغول به کشیش مسیحی و همراهان او هدیه دادند، در همان بیرون چادر آدم های خان تکه هایی از آن را بریدند و بردند.«روز سیم یعنی روز سن بریس، امپراطور به ما نامه مهرو موم شده برای پاپ داده و بما اجازه بازگشت داد. پیش از رفتن ما ، امپراطور ما را نزد مادر خود فرستاد و او به ما یک نیم تنه از پوست روباه داد که پشم آن از بیرون و آستر آن از پارچه پنبه ای بود. دیگر به هر یک از ما یک طاقه پارچه ارغوانی رنگ داد. تاتارهای راهنمای ما از آن پارچه یک پا بریده و دزدیدند و از پارچه پیشخدمت ما به اندازه نیمی از آن را دزدیدند».(کارپینی،۱۰۴:۱۳۶۳)
اما در دوره صفوی گسترگی حضور سفارت ها در کشور که در نتیجه عوامل گوناگونی بود سبب شده بود که گشاده دستی پادشاهان صفوی در برابر سفیران بیگانه ،گاهی با سوء استفاده از سوی برخی از سفارتها مواجه شود. چنانکه کمپفر نقل کرده است که همیشه گروهی از ازبکان و روس ها به نام سفیر پیشکش ناچیزی با خود می آوردند و مدتی را به خرج دربار ایران خوش می گذراندند و کالاهایی را که بدون حق گمرکی وارد کرده بودند در ایران می فروختند و سرانجام با هدایای مهمی ایران را ترک می کردند و هنوز یک گروه نرفته گروه دیگری می آمدند؛«ازبکها از این سفرا خیلی زیاد به دربار ایران می فرستادند و تکلیف آنها این بود که روابط حسنه موجود فیمابین را با حضور خود تحکیم کنند. اما در حقیقت آنها از این سفارت ها چنین منظور داشتند که در خلال هدایای ناچیزی که به همراه می آوردند ( اسب ، شتر، پوست، ریواس) هدایای گرانبهایی دریافت دارند. به خرج دربار ایران بخورند و بخوابند و اجناسی را که بدون عوارض گمرکی وارد کرده اند با سود سرشار بفروشند».(کمپفر،۲۶۵:۱۳۶۰)
با تمام این مقدمات و تشریفاتی که ذکر شد سفیر با احترام به شهر یا پایتخت صفوی وارد می شد. در مقابل دربار صفوی برای سفیر برنامه ای خاص داشت. گویا این شیوه پذیرایی از سفیران از زمان های قدیم مرسوم و معمول بوده است.(شاردن،۱۲۹۹،۳:۱۳۷۴) در اینجا نیز گروهی از طرف دربار برای استقبال و مشایعت سفیر روانه می شدند. در این مورد ، فیگوئرا سفیر پادشاه اسپانیا به محض ورود به شهر از سوی دربار مورد استقبال قرار گرفت؛ «داود خان بفرمان شاه با چند شخصیت عالی مقام به استقبال سفیر آمده بود تا پس از ملاقات وی را تا اقامتگاهش همراهی کند بمحض نزدیک شدن سفیر به سواران، حاکم شهر و حسن بیگ رئیس بیوتات سلطنتی که بسیار مورد علاقه شاه است و مأمور جابجا کردن و پذیرائی از سفیر بود، از گروه سواران جدا شدند و بسوی ما آمدند. پس از ابراز تعارفات و عرض خدمت از طرف اینان ، داودخان نیز پیش آمد و در دست چپ سفیر قرار گرفت و در حالی که بقیه سواران پیشاپیش حرکت می کردند راه شهر را در پیش گرفتیم. بیشتر سواران لباس های زربفت و سیم بفت برتن داشتند و قبضه شمشیرها و خنجرهایشان از طلای ناب مکلل به یاقوت و فیروزه و زمرد بود و پرهای کلاهشان را با منگوله های بسیار گرانبها زینت داده بودند».(فیگوئروا،۲۶۰:۱۳۶۳) استفاده از این مراسم پر تجمل برای یک سفیر چه در بحث استقبال از وی چه در زمان شرفیابی وی به نزد پادشه همگی امری کاملا طبیعی برای به رخ کشیدن این تجملات بوده است.(شاردن،۱۲۹۹،۳:۱۳۷۴)
در همین زمینه رسم دربار ایران به منظور نشان دادن شوکت و شکوه و جلال خود بدین نحو بود که مدتی سفیران را در انتظار تشرف و شرفیابی به حضور پادشاه صفوی، ناشکیبا نگاه می داشتند.و بعد از گذشت زمانی نامعین اجازه شرفیابی به آنان داده می شد.(همان:۱۳۰۰/۳) در طول این مدت سفیر با احترام و عزت خاصی در مکانی که از قبل برای وی مهیا شده بود سکنی می گزید. در مواردی که سفیر جایگاه والایی در نظر دربار صفوی می داشت، شخص پادشاه شخصا برای مکانی به منظور استقرار سفیر دستورات لازم را به درباریان و مسئولین امر صادر می کرد. در همین مورد سندی از این دودمان باقی مانده است که در آن فرمان شاه سلطان حسین به منظور واگذاری منزلی در اصفهان برای فرستاده کشور فرانسه داده است. این فرمان به شرح زیر می باشد: (نسخه اصلی سند در موزه بریتانیا ، به شماره:۱۴/۴۹۳۵)
«حکم جهانمطاع شد آنکه عالیجاه دیوان بیگی و وزیر و کلانتر و عمال خجسته اعمال دارالسلطنه اصفهان بشفقت شاهانه سرافراز گشته بدانند که خانه مرحوم میرزا قوام الدین محمد را بسکنای کاپیتان فرنسس که در اینوقت بدرگاه جهان پناه آمده و مرخص گشته که بدارالسلطنه اصفهان آمده بدستور سایر کاپیتانان در آنجا سکنی نماید شفقت فرموده ایم چون بر مضمون رقم اشرف مطلع کردند و مشارالیه خانه مذکور را به وی دهند که در آنجا سکنی نماید و در هر باب به خوبی که با سایر کاپیتانان فرنگان سلوک می نمایند با مشارالیه به همان دستور سلوک نمایند و از فرموده تخلف نورزند و در عهده شناسند تحریرا فی شهر رجب المرجب سنه ۱۱۳۰».(بوسه،۳۱۱:۱۳۶۷)
در تشریح این فرمان باید گفت که این منزل که در اصفهان به فرستاده خارجی داده شده بود، درواقع متعلق به آن سری منازلی بود که در تصرف شخص پادشاه بوده است. این منزل متعلق به قوام الدین محمد مرحوم بود که احتمالا جزء منازل بیشماری بود که در اصفهان آن دوره ، در تصرف شاه قرار گرفته بود. این شخص گویا بدلیل اینکه مورد غضب حکومت قرار گرفته بود بخش اعظمی از منازل و دارایی وی توسط حکومت ضبط شده بود. بوسه بیان می دارد که آغاز روند تصاحب منازل بزرگان دربار صفوی ، گویا از زمان شاه عباس اول صورت گرفته است. درواقع این منازل به شاه تعلق داشت که دربار آنها را برای «میهمانان شاه» یعنی فرستادگان خارجی که به خرج حکومت سفر می کردند، و یا تجار و هیأت های مذهبی در نظر گرفته بود.(بوسه،۲۲۶:۱۳۶۷)
درواقع شاه عباس برای اینکه علاقه اروپائیان را نسبت به خود و کشورش جلب کند، و راه رفت و آمد را برویشان بگشاید دستور داد تا خانه هایی برای این سفارت ها در اختیارشان قرار داده شود. که گویا از همین نوع خانه ها بوده است. به طور مشروح این عمل شاه عباس در نتیجه درخواست هیأت روحانی اگوستین ها به سرکردگی اسقف اعظم «آنتوان دوگوه آ» Antoin de govaa که از سوی اسقف اعظم شهر گوا بنام «دن الکسیس دومنسز»Don Alexis de mensez به سفارت شاه عباس اول آمده بودند صورت گرفت. چرا که آنها تقاضا داشتند که «یک نمازخانه و یک خانه در اختیار آنها قرار دهد». از این رو شاه عباس درخواست اسقف اعظم را با شادی و شوق پذیرفت و این خانه را در اختیار فرستادگان وی قرار داد، و «هنگامی که معماران و نقاشان به ترمیم و نقاشی و زراندود کردن نماز خانه آنها مشغول بودند گاه گاه خود بدانجا می رفت، و فرمان می داد که در تعمیر و آذین بستن آن هرچه بیشتر بکوشند، و کار را زودتر به پایان ببرند».(شاردن،۱۵۱۵،۴:۱۳۷۴)
اینکه دردوره بعد از اواسط صفوی سفیری در اصفهان اجازه اقامت داشته باشد دارای اهمیت بود چرا که از نیمه اول قرن هفدهم میلادی فرستادگان و سفرای خارجی همیشه در منازل شاهی در اصفهان به سر نمی بردند بلکه آنان در «جلفا» رحل اقامت می گستراندند.(همان، اولئاریوس،۱۳۶۹،۵۳۹:۲) در زمان شاه عباس اول فیگوئروا سفیر اسپانیا اجازه داشت تا در شهر اصفهان اقامت بگزیند و در این زمینه مشکلی نداشت؛«بعد از آنکه سفیر مدتی را در اصفهان توقف کرد به حاکم شهر فرمانی رسید که به موجب آن سفیر می باید به قزوین عزیمت کند. سفیر در حالی که بسیاری از شخصیتهای دیگر شهر مشایعتش می کردند ازاصفهان براه افتاد».(فیگوئروا،۲۳۳:۱۳۶۳) اما در زمان شاه صفی این روند تغییر کرد بنحوی که اولئاریوس زمانی که به ایران و پایتخت صفوی آمد مجبور شد تا در منطقه جلفا اقامت گزیند. محلی که در واقع برای سفرا در نظر گرفته بودند. و سفرای خارجی تماماًٌ در آن مکان مجتمع شده بودند؛«در شهر ازکوچه و خیابانهای زیادی گذشتیم و از میدان بزرگی که قصر سلطنتی در آن واقع است عبور کرده و به شهرکی در خارج از اصفهان بنام جلفا که محل سکونت ارامنه است هدایت شدیم و در چند منزل سکونت نمودیم».(اولئاریوس،۵۳۸،۲:۱۳۶۹) گویا اجازه اقامت در اصفهان تنها برای کشیشان مسیحی و هیأتهای مذهبی داده می شد.(فیگوئروا،۳۶۵:۱۳۶۳) درواقع دلیل این شیوه اقامت گزینی آنان این بود که پس از محدود شدن روابط دوستانه با غیر مسلمانان مسیحی و ارمنی در زمان شاه عباس دوم ، آنان مجبور شدند تا در یک مکان مجزا و شهرکی متعلق به ارامنه قرار بگیرند و از حضور در پایتخت منع شوند مگر برای عده ای خاص با شرایط ویژه.
حضور سفیران بعد از این دوره در شهر اصفهان نشانی از جایگاه بالای این سفیران در نزد حکومت صفوی بود. بطوری که شاردن اجازه داشت در اصفهان اقامت کند و از توجه فوق العاده ای برخوردار بوده است. چرا که در این زمان تنها نمایندگان تام الاختیار شرکت های تجاری و برگزیدگان هیأت های مذهبی اجازه اقامت در پایتخت را داشتند.(بوسه،۲۲۶:۱۳۶۷) اما با وجود همه این عوامل گاهی بنا به برخی شرایط خاص به بعضی از سفارت ها اجازه داده می شد که از جلفا به پایتخت نقل مکان کنند. به نحوی که سفارت اولئاریوس بعد از مدتی که در جلفا حضور داشتند مجبور شدند تا آنجا را به مقصد پایتخت ترک کنند؛«محل اقامت ما در جلفا مناسب نبود، زیرا چندین خانه را در چند کوچه بما واگذار کرده و افراد سفارت پخش و پراکنده شده و سفیران به آنها دسترسی نداشتند و بهمین جهت سفیران بوسیله میهماندار از مقامات ایران خواستار شدند که جای آنها را عوض کنند که این تقاضا مورد موافقت واقع شد و ساختمان وحیاط بزرگی را در داخل شهر بما واگذار کردند.در تمام مدت اقامت در اصفهان بفرمان شاه صفی جیره غذایی کافی برای ما تعیین شده بود».(اولئاریوس،۵۳۸،۲:۱۳۶۹)
با اینکه این سفیران تا این حد مورد توجه و نظر دربار صفوی بودند اما شاید بتوان مدعی شد که با وجود همه این توجهات شاهانه آنان در دربار و کشور ایران به مانند یک زندانی در یک زندان بزرگ چیز دیگری نبودند! بنحوی که شاردن ذکر می کند که در ایران رسم است که سفیران پیش از شرف یابی به حضور شاه اجازه ندارند از خانه ای که در ان ساکنند بیرون شوند، و بنابراین می توان آنان را زندانی دولت نامید.(شاردن،۱۳۰۰،۳:۱۳۷۴) اما این رسوم گویا از منظر ایرانیان و درباریان حکومت نشانی از گرامی داشتن سفیر و حرمت گزاری برای وی تلقی می شده است چرا که از نظر دولت صفوی اگر پس از مدت کوتاهی تشریفات شرفیابی سفیر بحضور شاه فراهم شود سفیر گمان می برد که دولت از پذیرایی وی خسته شده است.(همان جا)
اما این سخن بدین معنا نیست که آنان در جابجایی خود در مضیقه باشند و یا اینکه با آنان برخورد خشنی صورت بگیرد ، بلکه برعکس آنان تا زمانی که تحت حمایت دربار و پادشاه صفوی بودند مورد اکرام و اعزاز دربار قرار می گرفتند. لازم است به سندی اشاره شود که در آن به فرمان شاه عباس دوم سفر و جابجایی را برای هیأت سفارت و صاحب منصبان کرملیت ها در اصفهان را آزاد گذاشته بود. نسخه اصلی این سند در موزه بریتانیا به شماره:۷/۴۹۳۵ موجود است.
متن این فرمان بدین شرح می باشد که:
«حکم جهانمطاع شد آن که چون حکم شریف نواب گیتی ستان علیین آشیان جد بزرگوارم طاب ثراه و جعل الجنه مثواه و رقم نواب فردوس جایگاه رضوان آرامگاه بتاریخ شهر رجب سنه ۱۰۳۹در باب پادریان عظام فرنگستان که از جانب سلاطین علیشأن فرنگیه بدرگاه معلی آمد شد نمایند صادر گشته که از هر راه و هر طرف که می روند همگی حکام کرام و امراء ذوی الاحترام و داروغگان و عمال قلمرو همایون اعزاز حسابی و احترام تمام بجای آورند.بسلامت گذرانند و از راهی که روند هیچ آفریده مانع و مزاحم نشده گذارند که مرفه الحال روانه شوند و دقیقه از دقایق حرمت و عزت دمی فرو گذاشت نکنند و پادریان پای برهنه کوه کرمیلو که از جانب عالی جناب سلطنت و جلالت مآب سرو سلاطین حشمت و صفت آیین فرنگیه مقدم و مقتدای تابعان ملت مسیحیه حضرت آمده در دارالسلطنه اصفهان توطن دارند رقم نواب خاقان فردوس جایگاه را بنظر آورده استدعای امضاء نواب همایون ما نموده اند چون فیما بین حضرات شاهان عالیشأن فرنگیه و این دودمان مقدس طریقه دوستی و محبت مرعی و مسلوک است و شفقت و مرحمت درباره فرستادگان ایشان خصوصاً پادریان منسوبان بپادشاه والاجاه مشارالیه درجه اعلی دارد مراتب به همان قاعده مقرر دانسته بهر طریقی که در فرمان نواب خاقان رضوان جایگاه با ایشان سلوک می نموده اند حالا نیز سلوک حسابی نموده کمال عزت حسابی و مرحمت بظهور آورند و در عهد شناسند تحریراً فی هو از قرار نوشته وزارت و اقبال پناه عظمت و اجلال دستگاه عالیجاه توفیق آثاری اعتمادالدوله العلیه العالیه الخاقانیه بر طبق رقم سابق که نزد پادریان است.» (بوسه،۲۷۶:۱۳۶۷)
اما گاهی بنا به برخی مسائل ایجاد شده سیاسی ، پیش می آمد که سفیر به مدت چندین سال در مرکز حکومت نگه داشته می شد و پایان سفارت وی مورد تایید قرار نمی گرفت. در اینجا بود که سفیر می بایست مجبور به اقامت اجباری در دربار بشود؛«و همچنین در شهور سنه ثلث و ثمانین و تسعمائه ، دو سال و کسری قبل از این ایلچیانی که از جانب پرتکال پادشاه مقدم آن جماعت میکائیل که از راه هرموز به دارالسلطنه قزوین آمده بودند ، در زمان شاه اسماعیل نیز مرخص نگشتند ، معروض بارگاه فلک اساس گردانیدند که موسم می گذرد و دیگر توقف نمی توانند نمود. حسب الامر اعلی مرخص گشته جواب کتابات گرفته، رعایت ها یافته، روانه شدند».(قاضی احمد قمی،۶۶۷،۲:۱۳۶۳)
این نگاه داشتن سفیران در دربار همگی پشتوانه ای سیاسی با خود همراه داشته بود و مصلحت اندیشی سیاسی سبب می شد که این سفیران مدت ها و همانطور که بیان شد حتی سالیان دراز در انتظار پایان سفارت خود در دربار باقی بمانند و با عوض شدن پادشاه این امر میسر شد. مشابه همین واقعه در زمان شاه عباس دوم رخ داد. بنحوی که بنا به مصلحت سیاسی سفیر پادشاه هند را مدت زیادی در دربار نگاه داشتند. دلیل شاه عباس برای این عمل این بود که، وی می دانست مغولان کبیر در انتظار بازگشت سفیرشان هستند و حتی برای بازگشت وی روز شماری می کنند، چرا که پس از مراجعت وی، آنها به محاصره قندهار بپردازند، اما شاه عباس با متوقف کردن سفیر مغولان کبیر در دربار خود و کج دار و مریز رفتار کردن با وی سبب می شد تا دربار ایران فرصت را نگه داشته تا آماده جنگ با آنان گردد؛«از روی دیگر سفیر هند سه روز پیش از بازگشت به کاری مبادرت ورزید که دربار ایران را در شگفتی و ناراحتی فرو برد چراکه سفیر در مدت اقامت خود چندان که اسب نژاده یافته بود خریده بود تا به هند ببرد. مأموران به وی گفتند پیش از گرفتن اجازه مخصوص نمی تواند اسب ها را از مرز بگذراند، حتی خود تا گذرنامه نگیرد نمی تواند برود ، و مجاز نیست تا آن وقت اسب هایی را که شاه به وی هدیه داده ببرد. سفیر به دستاویز این که سفیران از بند مقررات آزادند این گفته را نشنیده می گرفت و چون دریافت سخنان وی به گوش درباریان ایران باد است شبی از سر ناچاری به رغم آنان دستور داد همه شصت هفتاد اسب ممتازی را که خریده بود پی کنند. این کار مخصوصا تا زمانی که اسب ها جان نداده بودند در نظر همگان بسی زشت و ناهموار جلوه کرد».(شاردن،۱۳۰۲،۳:۱۳۷۴) در واقع این وقفه در پذیرش سفیر و یا نگه داشتن آنها در دربار بدین سبب بوده است که منتظر فراهم شدن فرصت مناسب است و شاید هم می خواستند که سفرا را بهتر بشناسند.(دولاواله،۱۷۸:۱۳۷۰)
گویا سفیری خارجی که به دربار می آمد و به شرفیابی پادشاه نائل می گشت، می بایست قسمتی از آداب و رسوم ملیت خود را حفظ کند و از سویی دیگر بایستی که به رسوم دربار ایران رفتار کند. از این جهت ایشان می توانستند لباس رسمی مملکت خود را پوشیده داشته باشند و برای همین بایستی لباس مخصوص خود را بپوشد و سپس در، بار حاضر شود. فیگوئروا نقل می کند که وقتی که به دربار صفوی برای ملاقات شاه رفته است بدلیل بر تن داشتن لباس تشریفاتی مخصوص خسته شده است. چرا که این لباس؛ لباس خاص مردم اسپانیا بوده که در روز تولد یا عروسی پادشاه خود بر تن می کردند و از طرفی نیز بدلیل ویژگی های خاص زیبایی شناختی این لباس، در محضر پادشاه ایران نیز همان را پوشیده تا به نوعی احترام متقابل خود را به وی نشان دهد.(فیگوئروا،۲۶۴:۱۳۶۳)
مجالس باری که به افتخار سفیران برگزار می شد در نقاط مختلف و کاخ های پایتخت به فراخور حال پادشاه برگزار می شد.اما اغلب این بارها در کاخ هایی برگزار می شد که در مجاورت آن حیاط و باغ بزرگی بود چراکه سفرا بتوانند با اسب داخل آن باغ شوند و هدایای خود را بحضور پادشاه صفوی عرضه کنند.(اولئاریوس،۶۰۷،۲:۱۳۶۹)
یکی از مکان هایی که پادشاهان صفوی سفرا را در آن بحضور می پذیرفتند کاخ باغ سعات آباد بود. و در آن به سان دیدن از هدایایی که این سفرا با خود می آوردند اقدام می نمودند. (اسکندر بیگ منشی ترکمان،۱۵۵۳،۳:۱۳۷۷) اما اغلب شاهان صفوی سفرا را در «تالار دیوان خانه» که تالار بزرگی در کاخ بود بحضور می پذیرفتند.(اولئاریوس،۶۰۷،۲:۱۳۶۹) قبل از شرفیابی سفیر را مدتی در انتظار تشرف باقی می گذاشتند تا دربار از قصد و هدف سفیر از سفارت و همچنین مفاد و مضمون جوابی که باید در قبال سفارت به وی داده شوند، آمادگی کسب کنند. به طور مثال سفیر هند در زمان شاه عباس دوم ، که با هشت هزار تن ، و چهار هزار اسب و هشت هزار چهار پای بارکش به ایران آمده بودند مدت نه ماه در انتظار صدور فرمان شرفیابی از طرف شاه ایران قرار گرفتند درحالی که در تمام این مدت هزینه او و همراهانش بر عهده دربار ایران بود.(شاردن،۱۳۰۰،۳:۱۳۷۴) از آنجا که یکی از ارکان دربار ایران بر پایه عوامل سعد و نحس می گردید ، حتی برای تعیین زمان شرفیابی سفیر نیز بایستی زمان سعد ونحس آن مشخص می شد . در این بین نقش منجمان بسیار چشمگیر بود. اما در اغلب موارد پادشاه صفوی در یکی از روزهای ماه نو سفیر را به صورت رسمی بحضور می پذیرفت؛ و خود این در صورتی بود که ستاره شناسان زمان مساعدتر دیگری را برای لحظه بار سفیر مشخص نکرده باشند.(کمپفر،۲۴۵:۱۳۶۰)
بعد از طی این تشریفات ، سفیر در روز شرفیابی در دربار حاضر می شد. و در حالی که دربار به کمال جلال و شکوه آراسته شده وی وارد می شد.(شاردن،۱۳۰۰،۳:۱۳۷۴) موقعی که سفیران به آستانه تالار می رسیدند دو نفر از رجال بزرگ ، قورچی باشی و دیوان بیگی به استقبال آنها می آمدند و دست هر یک را می گرفتند و به طرف شاه می بردند. گرفتن دست علاوه بر اینکه به منزله احترام گذاشتن زیاد به سفیران خارجی است ، به خاطر آنست که از طرفی نیز رعایت ایمنی پادشاه نیز گردد و مانع از بروز حوادثی نظیر آنچه در موقع شرفیابی ایلچی ترک به حضور شاه عباس روی داد بشوند.(اولئاریوس،۵۵۱،۲:۱۳۶۹) بعد از آن سفیر به شاه نزدیک می شد و کلاه خود را از سر بر می داشت و سپس در جلوی پادشاه تعظیم می نمود و زانو برزمین می نهاد و با دست راست احترامی تمام نسبت به پادشاه ابراز می داشت، سپس همان دست را بر دهان می برد و می بوسید و بعد از آن مجدد با همان دست قبای شاه را لمس می نمود و می بوسید.(فیگوئروا،۲۶۵:۱۳۶۳) گویا رسم دست بوسی در دربار صفوی برای سفرا اجرا نمی شد چرا که اولئاریوس در سفرنامه خود قید می کند که؛« شاه ایران بر خلاف تزار روسیه اجازه نمی دهد کسی دست او را ببوسد و معمولا خارجی ها اگر بخواهند ارادت خود را نشان دهند می توانند بر زانوهای پادشاه و ایرانی ها بر پای شاه بوسه زنند».(اولئاریوس،۵۵۱،۲:۱۳۶۹)
بعد از اینکه سفیران این معانقه رسمی را به پایان می رساندند نوبت به دادن نامه و یا استوار نامه خود به پادشاه صفوی می رسید. بدین منظور فراش باشی با اشاره شاه جلوی سفیران می آمد و از آنها ؛« نام آنها و اینکه از طرف چه کسی اعزام شده و چه حرفی دارند » را سوال می کرد.(همان جا) گرچه این امر غریب به نظر می رسد چرا که دربار پیشاپیش از مقصود سفر سفیر در ابتدای ورود وی مطلع بودند اما گویا این رویه اجرا می شده است. نکته ای که در این بین بایستی به آن اشاره نمود این است که از آنجا که اکثر مکالمات در دربار به زبان ترکی ادا می شد و زبان رایج دربار ترکی بود،(فیگوئروا،۲۶۳:۱۳۶۳) بنابراین هر سفارت که به ایران می آمد دارای یک مترجم بود تا بتواند به راحتی مقاصد و اهداف خود را به دربار منتقل نماید و این جزئی از لوازم بار یک سفیر بود که مترجم به همراه داشته باشد. در این زمینه صاحب عالم آرای عباسی می نویسد که در زمان شاه عباس؛ «در این سال ایلچی بزرگ معتبر که از امراء معتبر آن سلسله رفیعه بود از راه دریا و دشت خزر به دربند شیروان آمده متعاقب موکب همایون از اردبیل به دارالسلطنه قزوین رسید و او نیز در میدان سعادت، سعادت بساط بوسی دریافت و به توسط مترجمان از جانب پادشاه خود اظهار نیازمندی و اتحاد بیش از پیش نمود…».(اسکندربیگ منشی ترکمان،۱۵۵۴،۲:۱۳۷۷) و چون سفیر در نزد شاه قرار می گرفت مترجم وی کنار او بود. و هر دو با اتفاق در جلوی شاه می رفتند و با شاه صحبت می نمودند.(اولئاریوس،۵۵۲،۲:۱۳۶۹) سفیر موظف بود که که در جواب پادشاه از جملات و کلمات کوتاه استفاده نماید چراکه در حضور شاه بایستی از نطق طولانی پرهیز می نمودند؛« پس از آنکه سفیر به اقتضای مقام و وقت، پاسخ های کوتاه داد به اشاره شاه بسوی دفتر کار رفت».(فیگوئروا،۲۶۵:۱۳۶۳) و این رسم از رسوم کهن درباری در ایران محسوب می شود که پیش تر ها ذکر آن گفته شد.
بعد از این گفتگوی کوتاه که بین سفیر و پادشاه انجام می شد سفیر، نامه و یا همان استوارنامه خود را تقدیم پادشاه می نمود. گویا رسم دربار صفوی این چنین بوده است که حتما بایستی این نامه که سفیر از جانب پادشاه مخدوم خود به دربار صفوی می آورده بود، در قوطی از جنس طلا بوده باشد و در غیر اینصورت وزیران هرگز آن نامه را قبول نمی کردند و به نظر پادشاه نمی رساندند. چرا که اگر این چنین نبود حمل بر جعلی و ساختگی بودن نامه می نمودند و به آن وقعی نمی نهادند.(شاردن،۱۳۰۳،۳:۱۳۷۴) برای این کار وزیر اعظم بر می خاست و استوار نامه را می گرفت و به شاه تقدیم می نمود و سفیران نیز سپس به جایی که برای آنان در مجلس مشخص کرده بودند باز می گشتند. بررسی و ترجمه این نامه و دادن جواب مقتضی به آن در همان مجلس داده نمی شد بلکه ؛« واقعه نویس یا منشی حضور شاه به سفیران اظهار داشت که شاه دستور داده است که استوارنامه و مطالب گراندوک ترجمه گردد و فرصت دیگری اجازه شرفیابی داده خواهد شد ».(اولئاریوس،۵۵۲،۲:۱۳۶۹)
در کنار همه این ها گویا رسم دربار صفوی این چنین بوده است که پس از بار یافتن هر سفیر به حضور پادشاه کلیه اسناد و درخواست های او در مجلس ضیافتی که وزیراعظم به افتخار او تشکیل می داده است ، با دقت مورد مطالعه و مذاکره قرار می گرفته است. و اگر در جلسه اول مذاکرات به توافق نمی رسیدند در جلسه بعدی گفتگو ، با حضور مهماندار اعظم و مترجم و یا منشی سفیر بحث را ادامه می دادند تا به نتیجه برسند. و تا این مقدمات پایان نمی پذیرفت و نتیجه گفتگوها حاصل نمی شد دربار جواب رسمی به سفارت سفیر نمی داد، و در نتیجه سفیر اجازه مرخص شدن از دربار و کشور را نداشت.(شاردن،۱۳۰۲،۳:۱۳۷۴) بعد از اینکه سفیر نامه و استوارنامه خود را تقدیم پادشاه می نمود به مکانی که برای او درنظر گرفته شده بود می نشست. جایگاهی که برای سفیر در نظر می گرفتند بنا به نوع سفارت و شخص سفیر و اهمیت کشور مبدأ متفاوت بود. بنحوی که در زمان شاه عباس دوم وی توجه شایانی نسبت به سفیر سوئد در برابر سایر سفرا قائل شد و حتی او را در جایگاه صاحب منصبان درباری و دولتی صفوی جای داد؛ «در مهمترین و رسمی ترین پذیرایی ها یعنی در پذیرایی نوروز ، از سفیر سوئد خواسته شد که بین صاحب منصبان دولتی جای بگیرد زیرا شاه سفیر سوئد را از بین سفرای فرنگ بیش از همه گرامی می داشت. چون او نه تنها راه طولانی تری را طی کرده به سفری پر رنج تر تن داده بود تا با شاه ایران قراردادی برای جنگ با ترک ها منعقد کند و همچنین مناسبات بازرگانی برقرار نماید بلکه شخصا نیز تاثیری بسیار نیکو در شاه به جای گذارده بود. شخصیت سیاسی و نظامی وی و همچنین طرز معاشرت او در دربار چنان بود که گفتی او را برای این سمت خلق کرده اند؛ در حالی که سفرای دیگر یا از زمره روحانیون بودند یا از جمله کسانی که کار سفارت پیشه آنها نیست و تخصصی در این حرفه ندارند».(کمپفر،۲۵۶:۱۳۶۰)
با این توصیف کاملا مشخص می شود که سفرا به چه دلایل محبوب برای پادشاه بودند. نکته ابتدایی در این امر به شخصیت و روحیات شخص شاه برمی گشت، و اینکه حکومت وی با چه دیپلماسی سیاسی در صحنه قدرت قصد بروز داشته است. در این زمان به دلیل توجه غالب به امور نظامی و دیپلماسی جنگ با قدرت های متخاصم؛ زمانی که سفیری برای کمک به ضربه زدن به دشمن مشترک دست یاری دراز می کند، شاه ایران دست او را به گرمی می فشارد و حتی وی را در مراسم بار دهی سایر سفرا از دیگران برتر می شمارد. که نوع شخصیت و سلوک سفیر نیز بر این امر مزید بر علت بوده است.
در مجلسی که به واسطه بار سفیر داده می شد، پادشاه با لباسی از پارچه زربفت ولی عادی و معمولی حضور می یافت و تنها اختلافی که با لباس دیگران داشت آن بود که روی مندیل و دستار شاه یک جواهر درشت و یک پر قرار داشت.(اولئاریوس،۵۵۰،۲:۱۳۶۹) فیگوئروا کلاه پادشاه را اینطور وصف می کند که کلاهی را که وی در مجلس بار سفرا پوشیده بود؛ «کلاهی کاملا عادی با حاشیه ای از ابریشم سبز و صورتی بر سر داشت. این کلاه روی کلاه دیگری قرار گرفته بود که طبق سنن دینی ایرانیان، اشخاص عالی مقام و مردان جنگی که آنها را قزلباش می گویند برسر می گذارند. این کلاه ها از نوعی ماهوت کلفت قرمز رنگ با آستر پنبه ای ساخته شده اند… چین خوردگی ها یا تَرَک های این کلاه نباید از دوازده کمتر یا بیشتر باشد و این نشانه مذهب صوفیان است ».(فیگوئروا،۲۶۷:۱۳۶۳) شمشیر شاه نیز با لباس او هماهنگ بوده و با جلدی از طلا و جواهرنشان چشم سفرا را به خود خیره می ساخته است و عقب سرپادشاه نیز تیر و کمان مخصوص وی را روی زمین قرار می دادند.(اولئاریوس،۵۵۱،۲:۱۳۶۹) درهمین حین بود که هدایایی که سفرا با خود به دربار آورده بودند را تقدیم پادشاه می نمودند؛«سفیر هند معادل چهار میلیون هدیه برای شاه و وزیران آورده بود . نیمی از این مبلغ پول و نیم دیگر پارچه و جواهر بود».(شاردن،۱۳۰۱،۳:۱۳۷۴) هدایا در یک صف طویل از برابر پادشاه عبور داده می شد بنحوی که یکی از یساولان مواظب بود تا هدایا به آهستگی از جلوی پادشاه عبور داده شود؛ تا اینکه ایشان بتوانند هدایا را با دقت مشاهده نمایند . کمپفر مسافت گذشتن صف هدایا بران را ، از هفتاد قدمی پادشاه ذکر می کند.(کمپفر،۲۷۰:۱۳۶۰)
با آن که زمان برگزاری بارها متفاوت بوده است ، مجالسی که برای رسیدگی به امور کشور و یا تاج گذاری تشکیل می شد غالباً در صبح بوده است و در مجموع دو تا سه ساعت بیشتر به طول نمی انجامیده است. ولی باری که برای پذیرفتن سفیران خارجی تشکیل می شد طولانی تر بود و گاهی تا شش ساعت به طول می انجامیده است و این سری بارها با صرف ناهار و یا شام و شنیدن موسیقی و شعر و دیدن رقص و نمایش همراه بوده است. به همین خاطر در مجلس بار سفرا پس از تشریفات بیان شده نوبت به مراسم صرف غذا می رسید.(کمپفر،۵۱:۱۳۶۰)
در سرتاسر تالار بار سُفره هایی به منظور پذیرایی از سفیران و میهمانان پادشاه انداخته می شد.این وظیفه بر عهده چند پسر جوان بود که دارای موهای بلند و لباسی زربفت بودند. آنان وظیفه داشتند تا در کف مجلس جلوی شاه و دیگر حاضران سُفره بزرگ را بگسترانند. این سفره ها از جنس ابریشم بوده که به گلدوزی هایی زرین مزین گشته بود.(فیگوئروا،۲۷۲:۱۳۶۳) بعد از آن نوبت به خدمت سفره چی باشی می رسید که درواقع رئیس کسانی بود که مسئول گستردن سفره بودند. (انصاری مستوفی الممالک،۲۴۸:۱۳۸۵)
درمورد صرف غذا و ترتیب و کیفیت آن نیز نوعی سلسله مراتب بر اساس مقام و جایگاه افراد حاضر در بار برگزار می گردید؛ بنحوی که ، نخست غذاها را درون بشقاب در مقابل پادشاه قرار می دادند و سپس برای سفیران و میهمانان و بعد از آن بترتیب مقام برای خان ها و افرادی که افتخار صرف غذا در حضور پادشاه را کسب کرده بودند ، داده می شد.(اولئاریوس،۵۵۲،۲:۱۳۶۹) حتی مقدار غذا و کیفیت نوع غذا در نظر حکومت ، بیان کننده طرز تفکری خاص در منظر سفیر بوده است. به طور مثال در زمان شاه عباس که درواقع اوج قدرت صفویان بوده است ، وی در مجلس بار و پذیرایی که به مناسبت حضور سفرا و بخصوص هیأت سفارت پادشاه اسپانیا و شخص فیگوئروا داده بود، از اطعمه و اشربه برای پذیرایی از میهمانان خود استفاده نموده بود. اما گویا این پذیرایی به شکل کاملا ساده و بدور از تجمل شاهانه برگزار شده است. فیگوئروا نقل می کند که؛ « صرف غذا بسیار ساده و بی تجمل و خالی از تکلف بود و بیشتر به زندگانی مقتصدانه و محجوب توأم با قناعت اسپارت ها شباهت داشت تا گشاده دستی زیاده از حد ایرانیان که در سنن و آداب زندگانی فقیرانه بدوی اعراب مستهلک شده است. زیرا همه غذاهای سر سفره عبارت بوداز چند بشقاب بزرگ انباشته از پلو مخلوط با گوشت گوسفند و پرندگان و مقداری آلوچه و ترب سیاه برای پیش غذا. بی شک شاه با صرفه جویی که در این شام بعمل آورده بود می خواست گرایش خود را به جنگاوری و زندگانی سربازی به میهمانان نشان دهد».(فیگوئروا،۲۷۲:۱۳۶۳) درمجلس صرف غذا بنا به عادت ایرانیان موسیقی نیز نواخته می شد وبه همراه آن رقص یا نمایشات هنری نیز اجرا می گردید.(اولئاریوس،۵۵۳،۲:۱۳۶۹)
گاهی اوقات بارهای خاص پادشاه صفوی که در آن سفیران و بزرگان حکومتی را به نزد خود فرا می خواند، تا پاسی از شب ادامه می یافت. و گاهی هم نیمه شب با صرف غذای در محل پذیرایی به اتمام می رسید بدین خاطر به فرمان پادشاه برای مشایعت سفیر عده ای مأمور می شدند تا وی را به منزلی که برای او تهیه دیده بودند هدایت و به نوعی اسکورت نمایند.(فیگوئروا،۲۷۳:۱۳۶۳) پس از همه این مقدمات به اشاره پادشاه وزیر اعظم از جای بر می خاست و پس از زمین بوسی مجلس را با خطابه ای می گشود و آنچه را که باید به آگاهی پادشاه برسد می رسانید.هم چنین اعلام پایان مجلس که دعای کوتاهی به جان پادشاه بود و حضار آنرا با «الله الله» پاسخ می گفتند با او بود. اولئاریوس این وظیفه را بر عهده فراش باشی دربار دانسته است و می گوید که ؛«پس از صرف غذا آفتابه و لگن طلایی را آورده و میهمانان دست های خود را شستند و سفره را برچیدند. در این موقع فراش باشی بزبان ترکی فریاد زد:” سفره حقنه، شاه دولتنه، غازیلر قوتنه الله دیلم ، الله الله ” یعنی خدایا به سفره شاه برکت بده ، دارایی و شوکت شاه را بیفزای ، قدرت سپاهیان او را زیاد کن، خدایا از تو می خواهیم ، خدایا خدایا. بلافاصله همه حضار فریاد کشیدند :” الله الله ” بعد همگی حضار یک به یک از جای برخاسته و پس از تعظیم در مقابل شاه از تالار خارج شدند».(اولئاریوس،۱۳۶۹،۵۵۳:۲) با خاتمه مراسم پذیرایی و صرف غذا ، شرفیابی سفیر در نخستین مرحله خود به پایان می رسید. درواقع بعد از این شرفیابی اولیه بود که ، سفیر تحت حمایت پادشاه ایران قرار می گرفت و درواقع پس از آن در تمام طول اقامت سفیر در پایتخت، شخص او و دارو ندارش تحت حمایت حکومت قرار می گرفت.(کمپفر،۲۴۵:۱۳۶۰)
در کنار این شرفیابی عمومی که پادشاه صفوی برای سفرا می داد گاهی اتفاق می افتاد که برای ایجاد روابط صمیمانه با اروپائیان ساکن در دربار ، پادشاه به آنان اجازه شرفیابی خصوصی و محرمانه را می داد که در آن فقط چند نفر از ندیمان و خاصان شاه حضور داشتند. این نوع شرفیابی خصوصی دیگر در تالار دیوانخانه که تالار بزرگ قصر و محل بار سفرا بود برگزار نمی شد بلکه محل آن در یکی دیگر از تالارهای قصر سلطنتی صورت می گرفت. مدت این ملاقات نیز نسبت به باریابی عمومی سفرا و بزرگان صفوی کمتر بوده است. در اینجا نیز سفرا مجبور بودند مدتی را به انتظار شرفیابی بگذرانند و سپس به همراه مترجم خود بحضور شاه نائل می شدند.(اولئاریوس،۵۵۵،۲:۱۳۶۹)
نکته ای که در اینجا بایستی خاطر نشان کرد این است که ، به همان نحوی که سفرا برای پادشاه هدایایی می آوردند پادشاه صفوی نیز به آنها متقابلا هدایایی می داد. که در واقع این هدایا به نام رسم «خلعت دادن» پادشاه به سفیر تعبیر می شد. این خلعت جایگاه والایی در منظر نظام درباری صفوی داشت. درواقع بخشیدن خلعت از طرف پادشاه به کسی واقعه بسیار مهمی بود. در این بین خلعت پادشاه به کسی داده می شد که شاه بخواهد از خدمات وی ابراز رضایت کند.(کمپفر،۸۰:۱۳۶۰) و یا اینکه با نوع خلعتی که به هر فرد خاص می دهد، جایگاه و منزلت او را مشخص کند برای همین بود که هر زمانی که شاه می خواست به سفیر یا فردی از بزرگان درباری خلعت عطا کند ، پیش از آن می اندیشید که هر کدام در خور چه مایه خلعتی هستند.(شاردن،۱۳۰۳،۳:۱۳۷۴) این خلعت برای کسی که آن را از پادشاه صفوی دریافت می کرد آن چنان حائز اهمیت بود که اکثر اوقات والیان و وزرا و سایر صاحب منصبان دولتی برای گرفتن آن مجبور بودند تا بطور پنهانی اقدام به دادن رشوه نمایند و به قول معروف سر کیسه را شل نمایند و سبیل وزیر اعظم را، مبنی بر استمالت آنان در زمینه گرفتن خلعت از پادشاه چرب کنند؛ چرا که این خلعت با تمام هزینه کردن های آنان، چون از طرف پادشاه بود بنابراین دارنده آن خلعت از دیگران ممتاز می گردید و مورد احترام و رعب زیردستان قرار می گرفت.(کمپفر،۸۰:۱۳۶۰)
خلعتی که پادشاه به سفیر ارزانی می داشت نشانه اعزاز و احترامی بود که دربار برای سفیر قائل بود؛ قاضی احمد قمی در اثر خود در مورد این مطلب نقل می کند که در زمان شاه طهماسب؛ «و هم در این سال حاجم خان والی خوارزم که به زیور حسب و حلیه نسب و قدم خاندان شرف دودمان آراسته بود فرزند خود محمد قلی سلطان را به پایه سریر اعلی فرستاد. شاه عالم پناه شاهزاده های عالی منزلت و امرا و ارکان دولت را به استقبال تا بیدستان فرستاده وی را به اعزاز و احترام بدرگاه شهریار گردون غلام آوردند. شاه جم جاه خلعت های زر دوز و تاج و کمر شمشیر و اسب و استر و زر به مشارالیه شفقت فرمود».(قاضی احمد قمی،۵۹۱،۱:۱۳۵۹) شاردن در زمان شاه عباس دوم خلعت کامل را شامل؛ «یک رأس اسب با زین و برگ ، شمشیر ، خنجر، دو دست لباس کامل یکی تابستانی و دیگری زمستانی» معرفی می نماید. اما بایستی توجه نمود که در اینجا نیز به مانند سایر قسمت ها که اشاره شد، این جایگاه سفیر بود که تعیین می نمود تا چه مقدار از این خلعت به او

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:41:00 ق.ظ ]




  • تقویت قابلیت‌های پیوند با بازار

با توجه به یافته‌های تحقیق، شرکت‌ها برای افزایش کارآیی و حصول نتایج مطلوب مشتریان، بهتر است ضعف‌های مرتبط با این مؤلفه را از طریق قیمت‌گذاری بهتر، جذب و آموزش بهترین توزیع‌کنندگان، ارتقای برنامه‌های بازاریابی خود (مانند تبلیغات، فروش شخصی و غیره) برطرف نمایند. انتظار می‌رود شرکت‌ها با تقویت قابلیت‌های بازاریابی از توانمندی‌های درون‌سازمانی بهتری برخوردار شوند و در تبدیل این توانمندی‌ها به معیارهای عملکرد رابطه‌ای برتر به‌صورت موفق‌تری از شرایط کنونی عمل کنند. مطابق یافته‌های تحقیق حاضر، قابلیت‌های مرتبط با بازاریابی از اهمیت زیادی در میان مؤلفه‌های بررسی‌شده برخوردار می‌باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

  • تقویت قابلیت بازاریابی

با توجه به یافته‌های تحقیق، شرکت‌ها برای افزایش کارآیی و حصول نتایج مطلوب مشتریان، بهتر است ضعف‌های مرتبط با این مؤلفه را از طریق افزایش دانش مربوط به مشتریان و رقبای خود، افزایش آگاهی در تقسیم‌بندی و مورد هدف قرار دادن بازارها، یکپارچگی فعالیت‌های بازاریابی، طراحی برنامه‌های تبلیغاتی اثربخش، قیمت‌گذاری مؤثر و خدمات متمایز و باکیفیت نسبت به رقبا برطرف نمایند. انتظار می‌رود شرکت‌ها با تقویت قابلیت بازاریابی از توانمندی‌های درون‌سازمانی بهتری نسبت به رقبای خود برخوردار شوند و در تبدیل این توانمندی‌ها به معیارهای عملکرد رابطه‌ای برتر، به‌صورت موفق‌تری از شرایط کنونی، عمل کنند.

  • تمرکز بر فعالیت‌های مدیریتی و بازاریابی و ارتباط با مشتریان

با توجه به نتایج پژوهش برای آن‌که افزایش مشارکت مشتریان را در شرکت‌ها ببینیم باید بر فعالیت‌هایی در زمینه‌ی نوآوری‌های مدیریتی و بازاریابی بیشتر تمرکز کنیم. فعالیت‌هایی هم چون تغییر در سبک‌های مدیریتی و رهبری، نوآوری در ارتباط با مشتریان، اجرای ایده‌های خلاقانه در ارائه خدمات، نوآوری و خلاقیت در بازاریابی؛ چراکه این فعالیت‌ها موجب جلب مشارکت و تعامل مشتریان با شرکت می‌گردد و از این طریق می‌توانند مدیران را از انتقادات و پیشنهادات خود آگاه کنند و بدین ترتیب رضایت و وفاداری‌شان دوچندان خواهد شد. مشتریانی که از فعالیت شرکت راضی باشند، تمایل به ارتباط مجدد با شرکت را خواهند داشت.

  • هماهنگی با تغییر شرایط و هشیاری نسبت به تغییرات محیطی

واحدهای صنعتی برای آن‌که از رقبایشان عقب نمانند باید بتوانند با تغییر شرایط جامعه و تغییرات تکنولوژیکی، به‌سرعت محصولات و خدماتشان را با محیط متغیرشان وفق دهند و از به‌کارگیری دانش روز، مهارت‌های موردنیاز و نیز اجرای تکنولوژی‌های جدید در حوزه‌ی صنعت غافل نشوند. نتیجه‌ی این هشیاری نسبت به تغییرات، آگاهی نسبت به وضع موجود، پرورش نقاط قوت، رفع نقاط ضعف و درنتیجه افزایش کیفیت معیارهای عملکرد رابطه‌ای و بهره‌وری و سودآوری خواهد بود.
۵-۴-۲- پیشنهاد‌هایی برای تحقیقات آتی

  • انجام پژوهش‌های مشابه در بخش‌های خدماتی

بخش‌های خدماتی شامل شرکت‌های کارگزاری بورس، بیمه، بانک، مراکز بهداشتی درمانی، گردشگری و … است. به پژوهشگران توصیه می‌شود مطالعات مشابه را در بخش‌های خدماتی انجام دهند و نتایج به‌دست‌آمده در آن بخش‌ها را با نتایج پژوهش حاضر مورد مقایسه قرار دهند.

  • بررسی سایر معیارهای عملکرد رابطه‌ای

در پژوهش حاضر، سه بعد عملکرد رابطه‌ای (مالی، متمرکز بر مشتری، همکاری مشتری) مورد بررسی قرار گرفت. حال آن‌که با گسترش مدل پیشنهادی، محققان می‌توانند یک دیدگاه جامع‌تر از ارزیابی معیارهای عملکرد را ایجاد کنند. به‌عنوان‌مثال، مطالعات اخیر بر روی مزیت رقابتی، برابری مارک تجاری را به‌عنوان دارایی رابطه‌ای مهم، تصور می‌کند. تحقیقات آینده می‌تواند ارتباط بین ارتباطات مبتنی بر همکاری و برابری مارک تجاری و هم‌چنین دارایی‌های رابطه‌ای مهم دیگر را تعیین کند.

  • بررسی سایر قابلیت‌های سازمانی

در این پژوهش، اهمیت تنها دو بعد از قابلیت سازمانی (قابلیت پیوند با بازار و قابلیت بازاریابی) در ارتباط بین ارتباطات مبتنی بر همکاری و پیامدهای عملکرد رابطه‌ای مورد توجه قرار گرفته است. در خارج از دیدگاه بازاریابی، قابلیت‌های مختلف سازمانی (مانند نوآوری و قابلیت‌های مدیریت دانش) که ناشی از دیدگاه‌های نظری مختلف می‌باشد، مورد بحث قرار گرفته‌اند. تحقیقات آینده می‌تواند تأثیر ارتباطات مبتنی بر همکاری بر روی قابلیت‌های مرتبط سازمانی دیگر را بررسی کند.

  • در نظر گرفتن تأثیر عوامل صنعتی و محیطی

در این پژوهش به دلیل پرهیز از پیچیدگی مدل اثر واسطه پویایی محیطی، نا اطمینانی محیطی و ویژگی‌های صنعت در رابطه بین ارتباطات مبتنی بر همکاری و قابلیت‌های مرتبط با بازاریابی مورد بررسی قرار نگرفتند. بنابراین بر مبنای دیدگاه مربوطه، پیشنهاد می‌شود تحقیقات آینده تأثیر عوامل صنعتی و محیطی را برای درک بهتر نقش ارتباطات مبتنی بر همکاری در ایجاد قابلیت‌های مرتبط با بازار، وارد مدل کند.

  • بررسی ارتباط بین متغیرها از طریق دیدگاه مبتنی بر فرایند

این پژوهش اثرات ارتباطات مبتنی بر همکاری بر روی معیارهای عملکرد رابطه‌ای را از طریق دیدگاه رابطه‌ای بررسی کرده است. تحقیقات آینده می‌تواند دیدگاه مبتنی بر فرایند را برای پیوند دادن مسائل ارتباطات مبتنی بر همکاری و فرایندهای اساسی تجاری اتخاذ کند.

  • بررسی نقش تعدیل‌کنندگی متغیرهای جمعیت شناختی

در بررسی روابط بین ارتباطات مبتنی بر همکاری و معیارهای عملکرد رابطه‌ای، متغیرهای جمعیت شناختی مانند سن، جنسیت، وضعیت تأهل و سطح تحصیلات می‌توانند به‌عنوان متغیر تغییر تعدیل‌کننده بر میزان یا جهت رابطه بین ارتباطات مبتنی بر همکاری و معیارهای عملکرد رابطه‌ای مؤثر باشند، ازاین‌رو به سایر پژوهشگران توصیه می‌شود که نقش تعدیل‌کنندگی این متغیرها را نیز مورد بررسی قرار دهند.
۵-۵- محدودیت‌های تحقیق
هر پژوهشی با محدودیت‌هایی مواجه است. در این پژوهش نیز محدودیت‌هایی بر سر راه محقق وجود داشته است. این محدودیت‌ها عبارت‌اند از:
مقیاس سنجش: یکی از محدودیت‌های پژوهش حاضر مربوط به مقیاس سنجش ارتباطات مبتنی بر همکاری است. این متغیر چندجانبه بوده و در این پژوهش برای سنجش آن، تنها به ابعادی چون: فراوانی، بازخورد متقابل، تشریفات و عقلانیت توجه شده است.
تعداد کم مطالعات داخلی انجام‌شده: با توجه به تعداد کم مطالعات داخلی انجام‌شده در مورد برخی از متغیرهای پژوهش از قبیل ارتباطات مبتنی بر همکاری، امکان مقایسه نتایج با تحقیقات مشابه انجام‌شده در این زمینه وجود ندارد.
محدود کردن تحقیق به واحدهای صنعتی استان زنجان: محدودیت دیگر پژوهش، این است که پژوهش حاضر ازلحاظ قلمرو مکانی، محدود به واحدهای صنعتی در سطح استان زنجان است؛ که امکان دارد نتایج حاصل از این تحقیق با نتایج تحقیقات انجام‌شده در واحدهای صنعتی سایر نقاط کشور متفاوت باشد.
محافظه‌کاری در پاسخ به سؤالات پرسشنامه‌ها: برخی از واحدهای صنعتی و مدیران ارشد و میانی آنان به خاطر رعایت برخی از قوانین سازمانی، محافظه‌کارانه عمل کرده و حاضر به همکاری نشدند. شاید با عدم محافظه‌کاری و همکاری بیشتر کارکنان و واحدهای صنعتی، نتایج به‌دست‌آمده برای پژوهش، بهتر می‌توانست اهداف تحقیق را نمایان سازد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:41:00 ق.ظ ]




توقع متوسط

۳

انتظارات شرایط تسهیل کننده برای استفاده از بانکداری موبایلی

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

کم­توقع

۳

پرتوقع

۱

توقع متوسط

۲

انتظارات ادراک مفید بودن استفاده از بانکداری موبایلی

کم­توقع

۳

پرتوقع

۱

توقع متوسط

۲

همانطور که در جدول ۴٫۵ مشاهده می­ شود بین اولویت­های انتظارات اصلی در خوشه های سه گانه اختلاف معناداری وجود دارد نتایج آزمون کروسکال-والیس نشان داد که:
در خصوص وضعیت اولویت انتظارات خدمات اصلی بانکداری موبایلی بین خوشه های سه گانه اختلاف معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر میزان اهمیت این انتظار در خوشه های سه گانه یکسان نیست. به این ترتیب که خوشه های پرتوقع، توقع متوسط و کم توقع به ترتیب بالاترین اولویت را برای انتظارات خدمات اصلی بانکداری موبایلی قائل هستند.
در خصوص وضعیت اولویت انتظارات خدمات افزوده بانکداری موبایلی بین خوشه های سه گانه اختلاف معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر میزان اهمیت این انتظار در خوشه های سه گانه یکسان نیست. به این ترتیب که خوشه های پرتوقع ، کم توقع و توقع متوسط به ترتیب بالاترین اولویت را برای انتظارات خدمات افزوده بانکداری موبایلی قائل هستند.
در خصوص وضعیت اولویت انتظارات شرایط تسهیل کننده برای استفاده از بانکداری موبایلی بین خوشه های سه گانه اختلاف معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر میزان اهمیت این انتظار در خوشه های سه گانه یکسان نیست. به این ترتیب که خوشه های پرتوقع، توقع متوسط و کم توقع به ترتیب بالاترین اولویت را برای انتظارات شرایط تسهیل کننده برای استفاده از بانکداری موبایلی قائل هستند.
در خصوص وضعیت اولویت انتظارات ادراک مفید بودن استفاده از بانکداری موبایلی بین خوشه های سه گانه اختلاف معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر میزان اهمیت این انتظار در خوشه های سه گانه یکسان نیست. به این ترتیب که خوشه های های پرتوقع، توقع متوسط و کم توقع به ترتیب بالاترین اولویت را برای انتظارات ادراک مفید بودن استفاده از بانکداری موبایلی قائل هستند.
نکته: بر اساس جدول بالا مشخص می شود خوشه پرتوقع در هر ۴ انتظار اصلی رتبه اول را به خود اختصاص می دهد . یعنی می تواند نشان دهد که این خوشه توقعات بالایی را نسبت به این انتظارات در مقایسه با سایر خوشه ها دارد.
۶٫۲٫۵- مقایسه با پژوهش های پیشین
همان طور که در فصل دوم اشاره شد در ارتباط با موضوع بخش­بندی کاربران بانکداری موبایلی با توجه به جستجو هایی که در سایت های علمی معتبر از جمله: emerald, science direct, sage, ebsco و چندین سایت معتبر دیگر انجام شد نتیجه ای یافت نشد، همچنین در پژوهش های انجام شده در داخل کشور نیز موضوعی که به آن پرداخته باشد یافت نشد و اکثر پژوهش های انجام شده در حیطه بانکداری موبایلی با بهره گرفتن از الگوهای مربوط به پذیرش بانکداری موبایلی انجام شده است که در آن به عوامل و انتظارات موثر برای پذیرش بانکداری موبایلی توجه شده است از این رو نتایج بدست آمده از این پژوهش را با تعدادی از این مطالعات مقایسه می کنیم.
در مطالعه ای که توسط شینگ مون شی و همکاران با عنوان انتظارات تاثیر گذار بر پذیرش بانکداری موبایلی در سال ۲۰۱۱ در مالزی انجام شد، نتایج نشان دادند که سودمندی درک شده، سهولت استفاده درک شده، مزیت نسبی و نوآوری های شخصی به طور مثبتی مرتبط با پذیرش خدمات بانکداری موبایلی هستند. در این پژوهش نیز نشان داده شد که کاربران بانکداری موبایلی چهار انتظار اصلی از خدمات ارائه شده دارند که از بین آنها انتظارات ادراک مفید بودن استفاده و انتظارات شرایط تسهیل کننده برای استفاده از بانکداری موبایلی با پژوهش شینگ مون و همکاران همراستا هستند.
پژوهشی توسط هرنان و روزا ریوس در سال ۲۰۱۰ با عنوان اثر واسطه ای جنسیت در پذیرش بانکداری موبایلی در سنگاپور انجام شد. هدف اصلی این پژوهش جستجوی انتظارات موثر بر پذیرش بانکداری موبایلی بین کاربران کنونی بانکداری اینترنتی در سنگاپور بود. نتایج نشان داد که انتظارات سودمندی، هنجار های اجتماعی، ریسک اجتماعی بیشترین تاثیر را بر قصد پذیرش خدمات بانکداری موبایلی دارند. با توجه به اینکه در پژوهش کنونی نیز نشان داده شد که انتظارات ادراک مفید بودن استفاده برای کاربران اهمیت دارند. پس این انتظار با عامل سودمندی بدست آمده در پژوهش هرنان و روزا ریوس مطابقت دارد.
در پژوهشی که در سال ۲۰۰۹ باعنوان یک الگو پذیرش برای بانکداری موبایلی در غنا توسط مارگارت کراب و همکاران انجام شد. نتایج نشان داد که انتظارات فرهنگی و اجتماعی در شکل اعتبار درک شده، شرایط تسهیل کننده، کشش درک شده و انتظارات جمعیت شناختی نقش مهمی را در پذیرش بازی می کنند. پس انتظار شرایط تسهیل کننده که در این پژوهش بدست امد با نتایج پژوهش کنونی همراستا است.
پژوهشی در سال ۲۰۱۰ با عنوان یک ارزیابی تجربی از پذیرش بانکداری موبایلی در تایوان توسط هسی فن لین انجام شد. نتایج نشان دادند که انتظارات مزیت نسبی درک شده، سهولت استفاده، سازگاری، شایستگی و یکپارچگی به طور قابل توجهی بر روی نگرش ها اثر می گذارند که در واقع منجر به نیات رفتاری برای پذیرش بانکداری موبایلی یا ادامه استفاده از آن می شود. از بین نتایج بدست آمده انتظارات مزیت نسبی درک شده و سهولت استفاده با نتایج بدست آمده از این پژوهش مطابقت دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:40:00 ق.ظ ]




آوردن اطلاعات و معلوماتی بوده اند؛ این کتاب بر اثر این نیاز بدست کسی که خود از مبانی آداب و رسوم دربار صفوی و تشکیلات اداری آن عهد اطلاع کامل و جامعی داشته مدون گشته است.که با مطالعه این اثر دورنمای نسبتاً جامعی از مسائل اجتماعی عصر صفویه و اشاعه فرهنگ و آداب و رسوم ایران بدست می آید. این اثر در پنج باب یا فصل گردآوری شده است.باب اول آن درباره بیان شغل ملاباشی و اهالی شرع دارالسلطنه اصفهان می باشد.باب دوم آن در بیان مناصب هر یک از امرای عظام که لفظ عالیجاه مختص به آنها بوده است. باب سوم اثر در بیان منصب هر یک از مقربان که لفظ مقرب الخاقان و مفرب الحضرت مختص به آنها بود را شامل می شود. باب چهارم در بیان شغل وزیر بیوتات و مستوفی ارباب التحاویل و مشرف بیوتات می باشد. باب پنجم آن نیز به ذکر شغل مختص هر یک از اعمال دارالسلطنه اصفهان می باشد. با این توضیح این اثر به همراه کتاب دسمل ( دستورالملوک) نوشته محمد رفیع انصاری مستوفی الممالک( این رساله در زمان اشرف افغان مأخذ اصلی رساله تذکره الملوک قرار گرفته بود.) که آن نیز مختص به بیان مناصب خاص درباری در درون نظام تشریفاتی صفویان است، برای شناخت هر چه بهتر با اوضاع اجتماعی و اداری و نحوه انجام امور و تشریفات درباری در دوره صفویه مفید است بنابراین از این دو اثر بخوبی و وفور در جای جای این رساله در بخش صفویه استفاده شده است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

منابع پژوهشی:
۹_ایران در زمان ساسانیان: اثر آرتور کریستنسن خاور شناس دانمارکی می باشد. اثر وی در دو بخش مجزا که این دو بخش مربوط به تاریخ ایران قبل از ساسانیان است می باشد و بخش ساسانیان اثر وی در ده فصل تنظیم شده است.در فصل دوم اثر خود ؛ وی از تشکیلات دولت شاهنشاهی ساسانی یاد می کند و به بیان این تشکیلات می پردازد. اما برای نگاه به مراسم و تشریفات درباری خصوصا تشریفات باردهی شاهانه در این دوره، فصل هشتم آن که در واقع درباره خسرو انوشیروان است برای بیان این تشریفات مناسب است. چرا که در حین گفتگو از خسرو انوشیروان، به توصیف پایتخت و قصور سلطنتی ، تأسیسات کشوری، مراسم بار شاهنشاه، تشریفات دربار و امتیازات و القاب درباری پرداخته است که برای فصل اول این رساله و توجه به دوره قبل از اسلام و خصوصا زمان ساسانیان ارزشمند می باشد.
سفرنامه ها: خدمتی که سفرنامه ها به روشن شدن تاریخ کشورها می کنند موضوعی نیست که نیازمند اثبات و استدلال باشد. مخصوصا در مورد کشور ایران که از دیرباز که بیشتر تاریخ نویسان و نویسندگان و شاعران مجیز مخدوم خود را می نمودند. از وقتی که پای جهانگردان بیگانه بخصوص اروپائیان به ایران باز شد بسیاری از حقایق از نحوه زندگی اجتماعی و آیین های حکومتی قدرت های حاکمه ایران مشخص گردید.نمی توان گفت که راه ایران به طور دقیق از چه زمانی به روی مسافران و جهان گردان اروپایی گشوده شده ، اما می توان باور داشت که شوق سفر کردن به ایران نخست در دل و اندیشه سوداگران پدید آمده ، و رفت و آمد این گروه بیشتر از زمانی رواج یافته که ایلخانان بر ایران حکومت می کرده اند. چرا که خانان ایلخانی به مناسبت عدم تعصبات مذهبی و سخت گیری و در مرحله بعد تمایل به مسیحیت با اروپائیان رفتار خوش و مهرآمیز داشتند از این رو سوداگران اروپائی همواره به ایران می آمدند.
۱۰_سفرنامه پلان کارپن یا به نوعی کتاب تاریخ مغول و یا سفرنامه نخستین سفر واتیکان به دربار مغول: نوشته ژان دو پلان کارپن که وی در سال ۱۲۴۵م توسط پاپ اینوسان چهارم پیروی تصمیمات مجمع مشاوره دینی لیون او را به سفارت به دربار مغولستان برگزیدند. او به همراه برادر و بنوا لهستانی که بعنوان راهنما و مترجم همراه او بود در فوریه ۱۲۴۶م به اردوی باتو که در کنار رود ولگا بود حرکت نمودند و در آوریل همان سال به آنجا رسیدند باتو آنها را به قره قروم فرستاد و آنها توانستند در تاجگذاری خان بزرگ گیوک شرکت کنند و حضور داشته باشند. و پس از انجام وظیفه خود هر دو به سوی اردوی باتو خان حرکت نمودند. و به اردوی وی وارد شدند. پس از آن به کشور متبوع خود بازگشتند. گویا هدف رسمی آنها از سفارت این بود که پادشاهان مغول را به دین عیسوی دعوت نموده و با آنها پیمان صلح ببندند. اما در اصل می بایست اطلاعات زیادی در مورد نیروی نظامی مغول بدست آورده و از برنامه جنگی و یورش بر اروپای عیسوی نشین آگاهی کسب می کردند. این اثر به دلیل اینکه نویسنده آن همراه شرحی که از کشور بیان می کند؛ از مردم و آداب و رسوم آنها نیز صحبت به میان می آورد؛ و اهمیت آن این است که وی آیین های اجتماعی و دینی مغولان را بخوبی مشاهده کرده و بدون نتیجه گیریهایی از اصول عقاید آنها و بدور از داوری از روش ها و ارزش های اجتماعی آنها به تشریح تشریفات و آیین ها پرداخته و به همین سبب برای بررسی دوره مغول و شناخت نظام اجتماعی و درباری آن دوره اهمیت خاصی را به خود اختصاص داده است.
۱۱_سفرنامه کلاویخو: قبل از دوره صفویه از جهانگردان فرنگی که سفرنامه ای به یادگار گذاشته باشند جز مارکوپولو و کلاویخو و چند بازرگان ونیزی کسی رابخوبی نمی شناسیم. کلاویخو از شمال غربی ایران تا اقصای شمال شرقی را پیموده است . از آنجا که نظری دقیق و تیزبین داشته است بسیاری از امور را چه از لحاظ اجتماعی و چه از نظر اداری و سیاسی در کتاب خود منعکس کرده است. این امر را می توان به خوبی از نحوه به حضور رسیدن به دربار تیموری و ترسیم مراسم اجرا شده در نظام بار دهی آن عصر سراغ گرفت و در واقع برای شناخت آیین های درباری دوره تیموری آن هم از نگاه یک بیگانه که خارج از زبان مجیزگویی به آن نگریسته مفید فایده می باشد.
۱۲_سفرنامه کمپفر: انگلبرت کمپفر kampfer Engeldert یکی از سیاحانی است که در نیمه دوم حیات حکومت صفوی به ایران سفر کرده است و ماحصل او از این سفر در یادداشت هایش گردآمده که در ایران تحت عنوان سفرنامه کمپفر به چاپ رسیده است. به عقیده والتر هینتس کتاب کمپفر ، سیاح و محقق آلمانی از آن دسته آثاری است که درباب شناخت دولت صفوی دارای اهمیت اساسی و درجه اول می باشد و توصیفی مفصل ، جاندار و قابل اطمینان از دربار شاه ایران در اصفهان در طول نیمه دوم قرن هفده میلادی بدست می دهد. سفرنامه کمپفر تنها ترجمه دفتر اول کتاب نوادر دلپسند است که به عقیده هینتس از نظر محتوا بر مطالب مفید و فشردگی از سایر قسمت ها مهمتر است. کمپفر در این کتاب بخوبی و روشنی به تشریح دربار صفوی در زمان شاه سلیمان پرداخته و به وضوح روند اضمحلال و انحطاط آن را بررسی کرده و علائم آن را نشان داده است.کتاب از شانزده فصل تشکیل شده است. کمپفر قصد خود را از نوشتن این کتاب چنین بیان می دارد : «قصد من این است که به وصف دربار ایران در نیمه دوم قرن هفدهم بپردازم و در عصر ما این درباری است که از دیرباز شهرتی بسزا داشته است، چه هنگامی که در عهد باستانی ، ایران جهانی را زیر سلطه داشت و چه در روزگاری که زیر یوغ اعراب، سلجوقیان و تاتارها گردن خم کرده بود. با وجود این ایران امروز یعنی در دوره فرمانروایی صفویه نیز به همان درجه اهمیت دارد و به همان مقدار شکوفا و آشتی خواه است که در گذشته بود». منابع و اطلاعات کمپفر در تهیه کتاب منابع ایرانی من جمله گفته های مهماندار سفارت بوده و از کتاب و نوشته های سفرا و سیاحان دیگر نیز استفاده کرده است. کمپفر در این کتاب بخوبی و روشنی به تشریح دربار صفوی در زمان شاه سلیمان پرداخته است. در بخش چهارم از تاجگذاری ولیعهد و عواقب تغییر سلطنت بحث می کند.وی سپس به بررسی مجالسی می پردازد که برای اداره کشور تشکیل می شده است. بیشتر ایام و ساعات این مجالس نیز به خوشگذرانی و نمایش و تشریفات می گذشته است. بخش سوم کتاب از فصل دوم به بررسی تشریفات تاجگذاری شاه جدید می پردازد.با این توضیحات مشخص می شود که برای بررسی تشریفات مهم درباری در دوره صفویه منبع مناسبی می باشد.
۱۳_سفرنامه شاردن: ژان شاردن در۱۶۴۳م. در پاریس به دنیا آمد و احتمالا در ۱۷۱۳م. در نزدیکی لندن درگذشت . آنچه بیش از همه شاردن را مشغول ساخته توصیف او از وضع جامعه ایرانی در نیمه دوم سده هفدهم میلادی است که حاصل سفرهای متعدد به ایران عصر صفوی است. منابع اطلاعات شاردن درباره ایران قدیم ، آثار یونانیان و رومیان مانند آریان کنت کورت ، هرودوت ، استرابون و دیگران بود. وی بسیاری از اطلاعات آنها را در متن سفرنامه خویش گنجانده است. از سوی دیگر روشن است که او از گزارش های سفرنامه نویسان اروپایی پیش از خود مانند آنتونیو دوگووا، پدرو تی شی یرا، پیترو دلاواله ، ژان تونو، توماس هربرت و آدام اولئاریوس بهره برده است. اما شاردن اطلاعات این سفرنامه ها را ناقص و نارسا ارزیابی می کند و معتقد است که آنان درک درستی از جامعه ایرانی نداشته اند. ترجمه جدید سفرنامه شاردن در پنج جلد می باشد. گزارشات شاردن درباره راه و رسم زندگی مردم ، آیین دربار، وضعیت اصاف، معماری و فضای درونی منازل ، محوطه سازی باغ ها ، درختکاری و گیاه شناسی ( حتی ثبت شیوه های پیوند زدن درختان میوه در ایران) وغیره است سوای اینکه از دقت حرفه ای او در جواهرسازی که پرداختن و توجه به جزئیات را ایجاب می کرد. یکی از اتفاقاتی که وی با آن روبرو گردید ، انجام مراسم تاجگذاری شاه سلیمان بعد از انتشار خبر مرگ شاه عباس دوم بود. این واقعه و همچنین انتخاب جانشین و تاجگذاری سلیمان و رویدادهای دوساله اول سلطنت سلیمان مجموعه مطالبی است که محتوای نخستین کتاب شاردن به نام تاجگذاری سلیمان و فصل چهارم کتاب را تشکیل می دهد.
« ترنم به شعر که ازعادات و شیوه های ایشان به شمار می رفت لذت بخش نبود، ولی هنگامی که به مرحله تجمل خواهی و توانگری رسیدند و به سبب بدست آوردن غنائم ملت های دیگر در مهد رفاه و آسایش واقع شدند آنوقت به زندگی تر و تازه و همنشینان ظریف و شیرینی آسودگی پی بردند».(ابن خلدون،۸۵۴،۲:۱۳۶۲)
درآمد
«بار» در اصل بنا به آنچه در لغت نامه دهخدا آمده به معنی «اجازه» و «باربُد» به معنی «خداوند بار» ، «پرده دار و سالار بار و رئیس تشریفات » است.(دهخدا،۴۰۲۰،۳:۱۳۷۷) وآیینی که مربوط به این امر می شود را آیین به تخت نشستن پادشاه و پذیرفتن اشخاصِ مربوط می نامند. (همان جا) درواقع بار یکی از مهمترین آیین های درباری و کشورداری ایران و یکی از آشکارترین مثال های پیوستگی و استمرار فرهنگ این کشور و نفوذ آن در فرهنگ های دیگر است. گویا در ابتدا، در بعضی از تشریفات، ازمراسم مشابه در مصر و آشور تاثیر پذیرفته و بعداً خود نیز بر مراسم امپراطوری روم و اروپای قرون وسطی و از همه مهمتر بر دستگاه خلافت اثر گذاشته است.(خالقی مطلق،۱۹۵،۱:۱۳۷۵) موضوع این رساله؛ پژوهش در جزئیات این آیین با تکیه بر نوع این آیین در دوره های مختلف تاریخ ایران خصوصا با تکیه برعصر صفویه ؛ است.
بار و آیین آن در ایران قبل از اسلام(دوره هخامنشی و ساسانی)
از زمان هخامنشیان برخی سنگ نگاشته ها از صحنه بار شاهان وجود دارد که خود گواهی بر اهمیت بزرگ این آیین است. نقش های برجسته بر روی سنگ از دوران هخامنشی ، بویژه نقشی که گروه باستان شناسان امریکایی درسال ۱۳۱۵ه.ش در محل خزانه تخت جمشید کشف کردند، مراسم باردادن داریوش را نشان می دهد. مراسم بدین شرح بود که متقاضی درخواست خود و دلایل آن را به رئیس تشریفات تسلیم می کرد و رئیس تشریفات مراسم معمول را توضیح می داد و در روز موعود او را تا حضور شاه همراهی می کرد. شاه با لباس و زیورهای سلطنتی ، کلاهی موسوم به « کَدرِس » برسر، عصای سلطنتی بلندی در دست راست و گل نیلوفری در دست چپ، راست بر تختی که دارای پشتی بلند بود می نشست . خدمتکاران و محافظان شخصی شاه پشت سر او می ایستادند.(خالقی مطلق،۱۹۵،۱:۱۳۷۵)
باتوجه به شرح پلوتارخ و تصاویر سنگ نوشته های این دوره می توان تشریفات بارخواهی را در دربار هخامنشی در خطوط کلی چنین ترسیم کرد که بارخواه نخست به رئیس بار که همان « هزارپد» یا به یونانی chiliarch یعنی« رئیس گارد» معروف هزارپاتی بود رجوع می کرد.(همان جا) در شاهنامه این مقام «سالاربار» و«پرده دار» خوانده شده است.(فردوسی،۲۹۱:۱۳۷۴) شخص بار خواه نام و تقاضای خود را می گفته و در صورتی که پادشاه حاضر به پذیرفتن او می گشت ، رئیس تشریفات بار دست راست او را می گرفته و به حضور شاه می برد.(خالقی مطلق،۳۹۸،۱۹:۱۳۶۶) مهمترین نکاتی که بارخواه می بایست در حضور پادشاه رعایت کند این بود که در جلوی پادشاه به رسم زمین بوسی خود را به خاک افکند، از مرز معینی به پادشاه بیشتر نزدیک نشود، پیش از پادشاه لب به سخن نگشاید، هنگام سخن گفتن با پادشاه دست خود راجلوی دهان بگیرد و مواظب سخن خود باشد. (همان جا)
مهمترین باری که در دربار هخامنشی برگزارمی شد، هنگام جشن های نوروز و مهرگان بود. در روز نوروز بزرگان و نجبای پارسی و مادی از پله وسیعی که مقابل تخت جمشید قرار گرفته است بالا می رفتند و در مقابل «دروازه بزرگ خشایارشا» از میان مجسمه هایی که نیمه پیکرشان انسان و نیمه دیگر حیوان است و به عنوان نگهبان در مدخل کاخ قرار داده شده اند عبورمی کردند. این حیوانات افسانه ای هراسناک، کم نظیر دنباله حیوان های عجیب الخلقه آشوری بودند، در واقع این تمثال ها برای بزرگداشت شاهنشاهی هخامنشی در این مکان قرار داده شده بودند.(گیرشمن،۱۵۴،۲:۱۳۴۶)
کاخ های هخامنشی معمولا مرکب از چهار قسمت بود. دروازه اصلی ، تالارپذیرایی، تالار بار و اطاق های مسکونی، جای برگزاری این بارها معمولا در تالاری از کاخ بود ، ولی در بهار و تابستان گاهی در باغ کاخ سلطنتی، برگزار می شد. در این حالت ، تاج وتخت را به باغ می بردند و سایبانی برپا میکردند. در دوران هخامنشیان تالار صد ستون که آن را « تالار تخت » نیز می نامیدند از تمام تالارهای تخت جمشید مجلل تر بود و شاهنشاه درآنجا هدایای ملل دیگر را می پذیرفت.(همان:۲۰۱) اما معمولا از تالار کاخ آپادانا برای این مراسم بار شاهی استفاده می کردند. (همان:۱۳۸) با نگاه به موقعیت و آثار به جا مانده از این کاخ مشاهده می کنیم که دو پلکان بزرگ در دو طرف شمال و مشرق در مقابل کاخ آپادانا واقع است. در نمای خارجی پلکان، اشخاصی که در تشریفات نوروز شرکت دارند نشان داده شده اند. در آن قسمت که پله ها واقع اند سربازان نگهبان پارسی در دو ردیف روی پله ها ایستاده اند، و از میان آنها شاه و بزرگان مملکت خواهند گذشت. در این جشن ها بزرگان قوم های ایرانی و ساتراپ ها با پیشکش های خود به پیشگاه پادشاه بار می یافتند . نمایندگان ۲۳ ملت تابع شاهنشاهی و درباریان پارسی و مادی، همراه اسب ها و گردونه های پادشاهی و سربازان شوشی دیده می شوند.(همان:۱۵۴) نمایش این واقعه هنوز بر روی پله های کاخ آپادانا دیده می شود.(تصویرشماره ۱)
در واقع چنین به نظر میرسد که شاه هخامنشی با همه قدرت خود و با وجود همه تشریفات سنگین و دقیق سعی داشت خودرا پادشاهی پدر وار و آخرین مرجع قانون و آخرین ملجأ بارخواه که به کار او به اغماض و لطف می نگریست، رفتار کند. در واقع اعیاد بزرگ ملی ایرانیان مانند نوروز و مهرگان موقعیتی بود برای دادن هبه های بزرگ و اعطای هدایای افتخارآمیز توسط پادشاه؛ به طوری که مجرمین در چنین روزهایی مورد عفو قرار می گرفتند و اگرمجرم دارای خون اشرافی بود اجازه سرکشیدن جام عفو«کاسه امان را می یافت.(اشپولر،۱۳۵،۲:۱۳۶۹) درواقع این رفتار پراغماض پادشاه با بارخواه ، آخرین امید مردم بود که با بار یافتن به حضور پادشاه بتوانند همه بی عدالتی ها و کارشکنی های ماموران دولتی و درباریان را که در حق آنها شده بود را جبران کنند. به سخن دیگر بار دادن مترادف «داد دادن» و بارخواهی و باریابی مترادف «دادخواهی و دادیابی » بود. از این رو یکی از معیارهای
مهم داد دوستی پادشاه در چشم مردم این بود که پادشاه زود به زود به بار بنشیند. چنانکه خواجه نظام الملک در سیاست نامه می گوید: «چاره نیست پادشاه را از آنکه هرهفته ای دو روز به مظالم بنشیند و داد از بیدادگران بستاند و انصاف بدهد و سخن رعیت به گوش خویش بشنود بی واسطه».(نظام الملک،۱۲:۱۳۶۴)
در ایران باستان ، بارشاهی بخش مهمی از نظام حکومتی بود و باردادن از پادشاهان جدا نبود. چنانکه با موقوف ماندن بار، پادشاهی نیز موقوف می ماند.(فردوسی،۷۲۲:۱۳۷۴)
به همین جهت آموزش قواعد مراسم باردادن بخشی از تعلیم و تربیت شاهزادگان بود. (جاحظ،۹۶:۱۳۸۶) و به دلیل اهمیت این تشریفات بود که پرده دار از یکی از اسواران انتخاب می شد و او را«خرم باش» می گفتند.(مسعودی،۲۴۱،۲:۱۳۴۷) اسواران در واقع به مانند همان افسران لشکر ساسانی بودند.(کریستنسن،۷۹:۱۳۸۴) اهمیت این منصب در دوره ساسانی به قدری است که راوندی به نقل از عمل اردشیر بن بابک ساسانی مینویسد؛ «و آیین جهانداری و رسوم شهریاری ظاهر کرد؛ اردشیر بابک گفت پاذشاه بایذ که وزیری را بدست آرذ و حاجبی را بگمارذ و ندیمی را بدارذ و دبیری را بیارذ که وزیر قوام مملکت بوذ و ندیم نشان عقل شوذ و دبیر زیان دانش او باشذ و حاجب سیاست افزایذ».(راوندی،۹۷:۱۳۸۵) همچنین مسعودی می گوید؛ «خواص اردشیر سه طبقه بودند، نخست اسواران و شاهزادگان بودند و جایِ این طبقه طرف راست پادشاه بود و ده ذراع با او فاصله داشتند و اینان نزدیکان و ندیمان و مصاحبان شاه بودند و همه از اشراف و دانشوران بودند. طبقه دوم ده ذراع از طبقه اول جای داشت و اینان مرزبانان و شاهان ولایات مقیم دربار بودند و سپهداران بودند. جای طبقه سوم نیز ده ذراع دورتر از جایِ طبقه دوم بود و اینان دلقکان و بذله گویان بودند اما در این طبقه سوم پست نژاد و فرومایه وجود نداشت».(مسعودی،۲۳۹،۲:۱۳۴۷)
گویا مقام اسواری مقامی موروثی بوده است و چون یکی از آنان می مرد یک اسوار زاده دیگر را که تربیت یافته بود به پرده داری می گماشتند و بدین نام می خواندند و هر که به رتبه پرده داری می رسید، همیشه به حکم شاه از طبقه شاهزادگان یا از پسران اشراف منتخب می گردید و چون او زندگی را بدرود می کرد به جای وی، از همان طبقه و با همان درجه ، فرد دیگری معین و گماشته می شد.(جاحظ،۹۶:۱۳۸۶) که همان طور که گفته شد دارنده این مقام نام خرم باش را داشت. (مسعودی،۱۴۱،۲:۱۳۴۷)
در همه دوره های تاریخ ایران، دارندگان این مقام از منزلت و نفوذ بسیاری برخوردار بودند و غالبا در جریان توطئه هایی قرار داشتند که در برخی از موارد به خلع یا قتل فرمانروا و گاهی نیز به ارتقای مقام خود ایشان منجر شده است . در این مورد می توان به شرحی که در تاریخ بلعمی درباره سوء قصد به جان بهرام چوبینه در جریان بار دهی صورت گرفت اشاره نمود؛ «پس از این رسول سوی خاتون شد و او را خواسته بسیار بداد و گفت حیلت کن تا بهرام را تباه کنی . خاتون را غلامی بود ترک و او را بیست هزار درم بداد و گفت دشنه را به زهر آب داده برگیر و گفت: برو بدر بهرام و بار خواه و با او حدیث کن از زبان خاتون و او را دشنه بزن . غلام بدر بهرام شد و گفت پیغام خاتون دارم چون در شد و با بهرام حدیث می کرد دشنه از آستین بیرون کرد و بر شکم بهرام زد».(بلعمی،۱۰۸۷،۲:۱۳۴۱)
در واقع هر کس در هر مقامی که بود می بایست نخست بوسیله پرده دار از شاه اجازه بار می گرفت. روایت زیر اهمیت این مسئله را آشکار می کند بر طبق گزارش جاحظ روزی که یزدگرد پسرش بهرام را بدون آن که قبلا اجازه بارگرفته باشد در بارگاه خود می بیند به او دستور می دهد که برود و پرده دار را سی تازیانه بزند و شغل پرده داری را از او بگیرد. بهرام پس از اجرای فرمان پدرش می آید تا دوباره درون بارگاه گردد. ولی این بار پرده دار جدید مشتی بر سینه او می زند و مانع از ورود وی به درگاه پادشاه می شود و به او می گوید اگر یک بار دیگر تو را در اینجا ببینم شصت تازیانه ات خواهم زد . سی تازیانه برای ستمی که به پرده دار پیشین نمودی و سی تازیانه برای ستمی که می خواهی برای من کنی .(جاحظ،۱۹۳:۱۳۸۶)
مراسم بار در دربار ساسانی بر این گونه بود که بارخواه به سالار بار یا پرده دار رجوع می کرد. و درخواست بار یافتن می نمود. سالاربار نزد پادشاه می رفت و پس از گرفتن موافقت شاه بار خواه را بحضور پادشاه می برد.
به سالار نوبه بفرمود شاه که گودرز و طوس و گوانرا بخواه.
(فردوسی ،۲۹۱:۱۳۷۴)
در موقع باردادن جایگاه بارداده شدگان کاملا مشخص بود هریک از آنان جایگاه مشخصی داشت و میزان نزدیکی آنها به پادشاه نشانه اهمیت مرتبه او بود . مثلا مقام افراد نشسته بالاتر از افراد ایستاده و قرار گرفتن در سمت راست پادشاه مسلماً مهمتر و با اهمیت تر از سمت چپ پادشاه بود.(کریستنسن،۲۸۵:۱۳۸۴) (فردوسی،۶۹۴:۱۳۷۴)
و همانطور که اشاره شد طبقه نخست که طرف راست پادشاه بودند و با وی ده ذراع فاصله داشتند طبقه اسواران و شاهزادگان بودند.(مسعودی،۲۳۹،۲:۱۳۴۷) از دوران اردشیر همه شاهان ایران از ندیمان روی نهان می داشتند. درواقع اینطور بوده است که مابین شاه و طبقه اول بیست ذراع فاصله بود چرا که پرده ای که جلو شاه بود با شاه ده ذراع فاصله داشت و متعاقب آن تا طبقه اول که در مراسم حضور داشتند نیز ده ذراع فاصله بود.(همان:۲۴۱، فردوسی،۳۷۶:۱۳۷۴)
سالار بار نخست بار خواه را در حالی که دست او را گرفته بود به جایی که در تالاربار برای او در نظرگرفته شده بود می برد.
بیامد همانگاه سالار بار فرستاده را برد زی شهریار.(همان:۳۳)
بنا به گفته مسعودی «چون شاه با ندیمان و معاشران می نشست خرم باش یکی را می گفت تا از فراز ترین جای قصر بانگ برآرد و به آواز بلند که همه حاضران توانند شنید بگوید: ای زبان سر خود را مصون دارکه امروز با پادشاه نشسته ای ».(مسعودی،۲۴۱،۲:۱۳۴۷) بعد از آنکه رخصت داده شد بار خواه وارد می شد و دستار سفید پاکی از آستین بیرون کشیده پیش دهان می گرفت این دستمال را «پَدام» می گفتند. (کریستنسن،۲۸۸:۱۳۸۴) ولی در شاهنامه نام آن «دستار» یعنی دستمال است و عبارت دستار چینی که در شاهنامه به کار رفته نشان می دهد که دستمال ابریشمین بوده است،که بارخواهان موظف بودند در مراسم بارخواهی خود از آن استفاده کنند. (فردوسی ،۷۸۴:۱۳۷۴)
درواقع آن دستمال را در مقابل اشیاء و عناصر مقدس به دهان می گرفتند تا نفس موجب پلیدی آن شی یا عنصر (در اینجا فره شاهی ) نشود.(کریستنسن،۲۸۸:۱۳۸۴) سپس پرده دار پرده را بر می داشت ودر پشت پرده شاه بر روی تخت و در زیر تاج و در جامه و آرایشی باشکوه وپر هیبت نمایان می گشت .(فردوسی،۲۷:۱۳۷۴)
کسی که به حضور پادشاه می رسید بایستی مطابق رسم قدیم نماز(تعظیم) کند.(کریستنسن،۲۸۸:۱۳۸۴، فردوسی،۲۹۰:۱۳۷۴، همان:۳۲)
پس از این اقدام آن شخص نزدیک می شد و دربرابر شاه به خاک می افتاد . ودرآن حالت می ماند، تا شاه اورا اجازه برخاستن دهد.(کریستنسن،۲۸۸:۱۳۸۴) رسم زمین بوسی عینا می بایست حتما بجای آورده می شد. (فردوسی،۲۹۹:۱۳۷۴)
همچنین بوسیدن تخت و دست و انگشتری پادشاه نیز مرسوم بود.
ببوسید تخت و بمالید روی بر آن نامور مهر و انگشت اوی.(همان:۵۵)
گویا پس از آنکه بار خواه زمین را می بوسید وپیش از آنکه به پادشاه نزدیکتر شود به روی او گرد مشک می زدند. (همان:۶۰)
سپس شخص بارخواه با کمال احترام با دست سلام می داد. و چون شاه اجازه سخن گفتن عطا می کرد، آن شخص یک جمله ادا می کرد که دعای سعادت پادشاه بود . معهودترین این کلامها «انوشک بَوید» بود به معنی «جاویدان باشید» و یا «اوکامگ رسی » به معنی «به کام برسی » . در واقع بار خواه، پادشاهان ساسانی را با لقب «اَشمابَغان» به معنی «شما موجودات الهی » ویا «مقام الوهیت شما» خطاب می کردند. ودر خطاب نام او را به زبان نمی آوردند. که این ها به نوعی نشانه ای از نگاه فرا طبیعی و نشان دادن جایگاه خاص الهی پادشاه در ذهن بار خواه بود.(کریستنسن،۲۸۸:۱۳۸۴) این شیوه خطاب قرار دادن پادشاه در حکومت هایی که صبغه مذهبی در آنها بیشتر و پررنگ تر است، نمود بیشتری دارد بطوری که در فصل های آتی درباره شاهان صفوی نیز همین رویه ادامه پیدا می کند.
استفاده از موسیقی نیز در جریان بار دهی پادشاه رواج داشته بنا به گفته مسعودی به نظر می رسد بعد از اینکه اجازه بار از سوی پادشاه صادر می شد بار خواه بی صدا و بدون آنکه با سر و دست به جایی اشاره کند به جای خود می نشست . آنگاه پرده دار می گفت «ای فلان تو فلان و فلان آواز را بخوان و ای فلان تو فلان و فلان نغمه را در فلان دستگاه موسیقی بزن».(مسعودی،۲۴۱،۲:۱۳۴۷)
بنا به گفته کریستنسن گویا رسم دیگری نیز در روز بار معمول بوده است و آن دادن درخواست خود به شاهنشاه از طریق «رُقعه» است .(کریستنسن،۲۹۰:۱۳۸۴) چرا که جاحظ نقل می کند که در زمان پادشاهی موسوم به اردوان احمر (یکی از پادشاهان اشکانی ) اگر کسی از حضار استدعایی از شخص پادشاه داشت باید آن را بر رقعه ای می نوشت و قبل ازتنقل به شاه تقدیم می کرد . تا شاه پیش از اینکه مست شود آن را بخواند و بفهمد؛ «اردوان منشوری کرد بدینگونه که هر کس را خواهشی و درخواهی باشد ، بر برگی بنویسد و پیش از وقت بر من عرضه دارد ، مگر پیش از آنکه به کارهای خود پرداخته، اندیشه ام به جایی دیگر معطوف باشد به خواهش او نظر افکنیم و حاجتش روا کنم . و اگر کسی بی هنگام مسئلتی کند ناچار عقوبت ببیند».(جاحظ ،۹۷:۱۳۸۶) گویا بهرام گور این ترتیب را تغییر داد و دستور داد که بارخواه در موقع مستی شاه نیز می تواند عرایض خود را تسلیم خرم باش کند.(کریستنسن،۲۹۰:۱۳۸۴)
استفاده از اسب و یا هر موکب دیگر توسط بارخواه جایز نبود . جز شخص پادشاه که با اسب تا جلوی ایوان می رفت و از همان جلوی ایوان سوار بر اسب می شد، هیچ کس حق نداشت با اسب به حیاط کاخ بیاید.
به اسب اندر آمد به باغ بزرگ جهان ناسپرد جوان سترگ.
(فردوسی،۱۸:۱۳۷۴)
از این رو وقتی بارخواهی با اجازه قبلی شاه با اسب به کاخ می آمد، بزرگترین احترام را برای او یا کسی که او را فرستاده بود قائل بودند. مثلا درمورد فرستاده سلم و تور به درگاه فریدون.(فردوسی،۲۷:۱۳۷۴)
همچنین برای چنین کسی یا برای کسانی که هنگام بار منشور و خلعت و لقب می گرفتند هنگام ترک بار، اسب او را می خواستند. مثلا پس از خلعت گرفتن سام از منوچهر اسب پهلوان را خواستند. (فردوسی،۴۳:۱۳۷۴)
و کسی که مامور خواستن اسب بارخواه بود «بالای خواه »نامیده می شد.
خروشید مرد بالای خواه یکایک بر آمد زدرگاه.(همان جا)
جز این موارد بارخواه دارای هر مقامی که بود می بایست در جلوی کاخ از اسب پایین می آمد و پیاده به دهلیز کاخ می رفت و در آنجا می نشست تا سالار بار برای او اجازه بار می گرفت. روایت زیر اهمیت این مطلب را نشان می دهد وقتی شاه ترکان به دربار هرمزد می آید ،هرمزد با اسب تا دهلیز کاخ می رود . شاه ترکان با دیدن هرمزد از اسب پیاده می شود و بسوی هرمزد می رود. هرمزد پس از زمان کوتاهی همچنان سوار بر اسب به ایوان باز می گردد . شاه ترکان منتظر می ماند تا هرمزد به ایوان خود برسد . آنگاه خود سوار بر اسب می نشیند تا پیش هرمزد رود. ولی پرده دار عنان اسب او را می گیرد شاه ترکان ناچار از اسب فرود می آید و از دهلیز کاخ تا تالار بار پیاده می رود. (فردوسی،۷۱۱:۱۳۷۴)
یکی از ارکان و نشانه های پادشاهی برای هر شاهنشاهی داشتن تخت شاهی بود و در این رابطه نقل است که؛ «پرویز پس از کشتن بهرام سی و هشت سال بزیست اندر پادشاهی که هیچ خسرو آن خواسته گرد نیاورد که وی، نخستین چیز او را تختی زرین بود، و آنرا طاقدیس خواندندی و آنرا چهار پایه از یاقوت سرخ بود. که هیچ مَلک این را نبود».(بلعمی،۱۰۸۹،۲:۱۳۴۱) ولی باید دانست که حکومت ها تخت زرین را چندان بکار نمی بردند مگر زمانی که به مرحله عظمت و توانگری و تجمل خواهی می رسیدند و از آن بعنوان نمادی از ابهت و جلال و شکوه حکومت خود استفاده می نمودند.(ابن خلدون،۴۴۲،۱:۱۳۶۲)
بر طبق گزارش فردوسی خسرو پرویز بر پایه تخت طاقدیس سه تخت نهاده بود یکی پایین تر با تصویر میش و آن جای نشستن دهقانان یعنی نژادگان درجه سوم بود تخت دیگر که در میانه بود از پیروزه بود که جای « دستور» یعنی وزیر بود و یکی بالاتر به رنگ لاژورد که جای اسواران یعنی نژادگان درجه اول بود. پادشاه هرگاه می خواست با وزیر سخنی بگوید، وزیر از جای خود بر می خاست وبه نزد شاه می رفت . (فردوسی،۷۷۵:۱۳۷۴)
نشان های میش و پیروزه و رنگ لاژوردی از نشانه های پادشاهی بودند که در تاج و تخت و جامه و چادر و چتر و مهر و ظروف و فرش ها و دیگر اسباب و آلات دربار نیز بکار می رفت. بر طبق گزارش ابن بلخی در بارگاه خسرو اول سه تخت زر در سمت راست و چپ و پشت خسرو بود که به ترتیب جای نشستن شاهان چین و روم و خزر بود و این تخت ها همیشه آن جا قرار داشت و کسی دیگر اجازه نشستن بر آنها را نداشت. همچنین در جلوی تخت خسرو یک تخت زر بود که جای بزرگمهر وزیر بوده است و پایین تراز آن تخت موبد موبدان و پایین تر از آن چند تخت از بهر مرزبانان و بزرگان دیگر بود و در آنجا نیز جای هر کس معلوم بود . (ابن بلخی،۹۷:۱۳۶۳) این گزارش در شاهنامه نیست و به جای آن آمده است که خسرو اول بر تخت زر با تاج و باره و کمر زرین می نشسته است به نحوی که وزیر در یک دست او و دبیر در دست دیگر او و بزرگان گرداگرد او می ایستادند.
بیامد نشست از بر تخت زر ابا باره و تاج و زرین کمر
به یک دست موبد که بودش وزیر به دست دگر یزدگرد دبیر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:40:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم