کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



  • بررسی معانی نحوی

در بررسی معانی نحوی، به طور تصادفی ۱۰ غزل با مضامین و ساختارهای مختلف در نظر گرفته شده است. هر کدام از این غزل‌ها با توجه به کلیت آن‌ها و در عین حال به شکل سطر به سطر از لحاظ دستوری بررسی شده و جابجایی‌های ارکان جمله و نقش آن‌ها در تغییرات معنایی گزاره‌ها مورد پژوهش قرار گرفته است. همانطور که در بخش مبانی نظری گفته شد، گرایس تغییرات نحوی را ناظر به معنایی ضمنی می‌داند و این نظریه شباهت بسیاری با آنچه در علم معانی مورد بررسی قرار می‌گیرد دارد. در این مبحث به نتایجی درباره جابجایی‌های نحوی می‌رسیم که لزوما ناشی از محدودیت شکلی غزل نیست، بلکه معناهای ضمنی مورد نظر است.

  • بررسی معنای طبیعی و غیر طبیعی

در این بخش، تمام غزل‌های کتاب «از ترمه و تغزّل» تا جایی که مصداق معنای طبیعی و غیر طبیعی بوده است، مورد بررسی قرار گرفته تا مشخص شود که شاعر از کدامیک از این انواع ارتباط معنایی میان گزاره‌ها، بیشتر استفاده کرده. از آنجا که معنای غیر طبیعی ایجاد معنای ضمنی می‌کند در این بررسی موارد معنای غیر طبیعی به صورت مشروح، تقسیم بندی شده‌اند و نتایج حاصل در شرح و انتهای مبحث مورد نظر خواهد آمد.

  • بررسی اصول همکاری

در این بخش، آن دسته از غزل‌هایی که در کلّیتِ خود، اصول همکاری را در ضمن ارتباط با مخاطب، نقض کرده‌اند، مورد بررسی قرار گرفته تا مشخص شود که شاعر کدامیک از اصول همکاری را برای ارائۀ معنای ضمنی و ثانوی، بیشتر نقض کرده است. در این مبحث مشاهده خواهیم کرد که گسستگی بیت‌های یک غزل، با بهره گرفتن از اصول همکاری، توجیهات معنایی قابل تأملی دارد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

فصل دوم
حسین منزوی، شعرها و نظراتش در شعر و شاعری
بخش اول:
زندگی و آثار حسین منزوی
حسین منزوی یکم مهرماه ۱۳۲۵ در زنجان متولد شد. دورۀ دبستان و دبیرستان را در همان شهر به پایان رساند و درسال۱۳۴۴ تحصیل در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران را آغاز کرد و یک سال بعد به علوم اجتماعی تغییر رشته داد و در نهایت در سال ۱۳۴۷ انصراف داد، اما بعدها با گذراندن واحدهای باقی‌مانده مدرک خود را دریافت کرد. اگرچه او در قالب‌های متنوعِ نو و کلاسیک، شعر سروده، اما بیشتر به شاعر غزلسرا شناخته شده است. او در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۳ بر اثر بیماری قلبی و ریوی در بیمارستان شهید رجایی تهران درگذشت.
منزوی آثار متعددی را چه در زمینۀ شعر و چه در زمینۀ نقد و نظر، از خود باقی گذاشته است. (برای شرح آثار حسین منزوی، مراجعه کنید به کتاب «از ترانه و تندر»، زندگی، نقد و تحلیل اشعار حسین منزوی، به اهتمام مهدی فیروزیان، تهران، سخن، ۱۳۹۰) بسیاری از مهمترین آثار او در زمان حیاتش منتشر شد. از جملۀ این آثار می‌توان به مجموعه غزل‌های «از شوکران و شکر»، « از کهربا و کافور»، «با عشق در حوالی فاجعه» و «از ترمه و تغزّل» اشاره کرد. پس از درگذشت او تعدادی کتاب از او منتشر شد که از مهمترین آن‌ها «دیدار در متن یک شعر» و «مجموعۀ اشعار» او بود. تجربه اهالی قلم و مطالعه نشان داده است که معمولاً کتاب‌هایی که بعد از درگذشت یک شاعر منتشر می‌شوند، از دو آسیب در امان نیستند؛ یکی اینکه گاهی بعضی ناشران از فرصت استفاده می‌کنند و به تدبیرات حقوقی و قانونی، که گاهی خود شاعر به دلایل مختلف واگذارکنندۀ آن بوده، دست می‌یازند و به زعم خودشان، هر چه دست‌نوشته یا شعرِ ویرایش نشده از شاعر پیدا کنند، به انتشار می‌رسانند، مثلاً نشر آفرینش چند کتاب شعر از منزوی بعد از درگذشتش منتشر کرد که به دلیل غلط‌های فاحشی که در غلط‌خواندن آثار دست‌نویس او پدید آمده بود، اعتراض بسیاری از منتقدان و حتا شاعرانِ نسل بعد از منزوی را برانگیخت و دوم اینکه، این کتاب‌ها معمولاً پر از اغلاط تایپی هستند، چنان‌که در «مجموعۀ اشعار» حسین منزوی که توسط انتشارات نگاه به چاپ رسید، این مسئله وجود دارد.
اما کتاب «از ترمه و تغزّل» را می‌توان از چند جهت، یکی از مهمترین کتاب‌های حسین منزوی دانست؛ اول این که این کتاب در زمان حیات او منتشر شد و از این رو طبیعتاً با رضایت خود شاعر منتشر شده است. دوم اینکه، این کتاب گزیده‌‌ای از شعرهای اوست که به صورتی متناسب، مضامین و قالب‌های مختلف شعریِ منزوی را در بر می‌گیرد. و سوم اینکه نگارنده به دلیل آنکه خود، یکی از علاقمندان شعر حسین منزوی است و بسیاری از شاعران و غیرشاعرانِ علاقمند به آثار او را از نزدیک دیده است، به این نتیجه رسید که این گزیده، نسبت به کتاب‌های دیگر منزوی، اقبالِ بیشتری بین مخاطبان او داشته است و بسیاری از شعرهای شاخص منزوی که مخاطبان به حافظه سپرده‌‌اند در همین کتاب منتشر شده است.
«از ترمه و تغزّل» شامل گزیده‌ای از شعرهای حسین منزوی است که در قالب‌های مختلف سروده شده‌‌اند، غیر از قالب غزل، قالب‌هایی مثل مثنوی، رباعی، نیمایی و حتی قالب‌های ‌آزاد مثل شعر سپید را هم در آن می‌توان یافت. اما شعرهای مورد نظر ما، که برای بررسی در این پژوهش انتخاب کرده‌ایم، غزل‌های این کتاب است که ۱۱۹ شعر از این کتاب را شامل می‌شود.
بخش دوم:
نظر حسین منزوی دربارۀ شعر و شاعری
حسین منزوی، نظرات مهم و گاه منحصر به فردی را دربارۀ شعر و مسائل مربوط به آن و همچنین دیدگاه‌هایی در مورد رفتار شاعری دارد که در مقدمۀ کتاب‌هایش و همچنین در مصاحبه‌هایش به آن‌ها پرداخته است. از سوی دیگر حضور پی در پی او در انجمن‌های شعر، در زمان حیاتش، باعث شده است که به طور ملموس‌تری بتواند رفتارهای جامعۀ شعری را از نزدیک مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد و از این جهت تجربه‌های فراوانی را برای نسل‌های بعد از خود باقی بگذارد. چکیده‌ای از اعتقادات و نگرش‌های شعریِ او به این شرح است:
ماندگاری شعر:
«شعر اگر قادر باشد خود از خود دفاع خواهد کرد و خواهد ماند و اگرنه، از گردونه بیرون خواهد افتاد و از یادها خواهد رفت.» (منزوی، ۱۳۸۱: ۸)
شعر عاشقانه:
«اگر مصراعی، بیتی، غزلی و خلاصه شعری از این مجموعه توانست دلتان را به مهر و عشق و دوستی بلرزاند، مرا به یاد آورید که عمری به خاطر مهربانی و دوستداری فریاد زده‌ام و باز اگر پیام عشقی از این دفتر گرفتید به حرمت عشق که عزیزش بدارید چرا که عمری برای ستایش عشق گلو پاره کرده‌‌ام از روزگار «حنجرۀ زخمی تغزّل» تا روزگار «کهربا و کافور». (همان: ۹)
درک امروزی از تغزّل:
«به اعتبار اینکه عشق، همان «قصۀ واحدی است که از هر زبان که می‌شنوی، نامکرر است» غزل زمانه ما نیز عشق زمانه ما را با مخاطبش در میان می‌گذارد که در دو سویش عاشق و معشوقی ایستاده‌‌اند که می‌‌دانند کجا و در چه نقطه‌ای از جغرافیا و در چه لحظه‌ای از تاریخ ایستاده‌اند. نگران و خشمگین که با عشق نه به عنوان همۀ مسئله بلکه به عنوان یکی از مسائل روبرو هستند. عشق در فواصل فاجعه‌ها، شاید نوعی پناه بردن نیز باشد و شاید نوعی تخدیر و تسکین… عاشق امروز شاید هم عاشق مردّدی است و حتماً هم عاشق مرددی است. مردد میان بستر و سنگر. چشمی به برشت دارد که «در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که سخن گفتن از درختان جنایتی است» و چشمی به داستایوسکی که «زیبایی انسان را نجات خواهد داد» و چنین است که غزل امروز، غزل دیگری است.» (منزوی، ۱۳۷۳: ۱۹)
«هستند کسانی که می‌گویند در غزل هرچه حرف بوده، حافظ و سعدی و … زده‌اند و دیگر حرفی نمانده است. من می‌گویم اینطور نیست و خیلی حرف‌هاست که حافظ و سعدی نگفته‌‌اند چرا که خیلی مسائل وجود دارد که حافظ و سعدی لمس نکرده‌‌اند من می‌گویم عشق یک مسألۀ روزمره نیست. عشق یک همیشه است. ولی اضافه می‌کنم که عشق من و شما که با منید با عشق حافظ فرق‌های بسیاری دارد. مگر نه این که زمانۀ ما با زمانۀ حافظ فرق‌های بسیاری دارد؟ و عاشق زمانۀ ما و معشوق زمانۀ ما نیز. ناچار طعم غزل من و شما با طعم غزل شاعر قرن هفتم و نهم و دوازدهم فرق بسیار خواهد داشت و اگر نداشته باشد، معلوم است که من و شما انسان زمان خود نیستیم.» (همان: ۱۹)
رنج شاعری:
«می‌دانستم که در میان کاغذپاره‌هایم شعرهایی دارم که بی آنکه کاملاً از دور بیرون رفته باشند، خاموشانه در نوبت فراموشی‌اند! در حالی که هریک پاره‌هایی از وجود من و بریده‌هایی از زندگی من بوده‌اند و هنوز هم هستند و بخور که همانا پاره‌ای از گوشت من است و بنوش که همانا جرعه‌ای از خون من…» (منزوی، ۱۳۸۱: ۱۵)
وضعیت نشر کتاب:
«ناشرین تاجر یا تاجرین ناشر فرقی نمی‌کند!» (منزوی، ۱۳۷۳: ۹)
درک نو بودن شعر، فارغ از قالب شعری:
«پذیرفتن نیما به این معنی نیست که شاعر، خود را مقید کند که در قالب نیمایی شعر بنویسد، چه این خود قید دیگری است و نیما هرگز چنین نمی‌خواست. ارج کار نیما در این است که ارزشهای نیکوی گذشته، در شعرش نفی نشد. نیما دریچه‌ای دیگر به روی شعر فارسی گشود و گرچه، این دریچه در لحظه‌ای گشوده شد که شعر فارسی، به راستی خناق گرفته بود، اما این هرگز به آن معنی نبود که باید همه دریچه‌های دیگر بسته شود. مگر نه اینکه شعر، آزادی است و مگر نه اینکه مقید کردن شاعر در یک قالب، گیرم، قالب آزاد، خود به نوعی دیگر، سلب آزادی از شعر است؟… سنت‌شکنی زاییدۀ ناتوانی سنت است، در ادای وظیفه‌ای که به عهده داشته است. قبول می‌کنم که شعر سنتی ما قادر نبود در مقابل مسائل تازه‌ای که انسان معاصر با آن روبروست، وظیفه‌اش را به نحو شایسته‌ای ادا کند. لازم بود که در شعر ما این تحول به وجود می‌آمد و نیما پدیدۀ چنین ضرورتی بود. اما اگر هنوز بشود حرف، یا حرف‌هایی را در همان قالب‌های سنتی زد – حتی اگر شعر بی‌آنکه شاعر دخالتی داشته باشد خود، قالب خاص خود را برگزیند- باز هم باید با لجبازی و سرسختی فقط به شعر نیمایی روی آورد؟» (همان: ۱۷)
«معتقدم که جنگ قالب، جنگ شکل‌های شعری، جنگ بیهوده‌ای است که فقط نیرو و انرژی شاعران را هدر می‌دهد و حاصلی هم برای هیچ کس ندارد وقتی نیما پیشنهادهای خودش را مطرح کرد هرگز نگفت فقط این… من همان آزادی که در قالب‌های نیمایی وقتی کار می‌کنم دارم با همان آزادی در غزل هم کار می‌کنم این شاید لطف و حمایتی است که از جانب خداوند شامل حال من می‌شود.» (منزوی به نقل از فیروزیان، ۱۳۹۰: ۶۴)
جریان سالم، فعال، زنده و اکتیو شعر امروز، شعری است که دنبالۀ شعر نیماست. (همان: ۶۷)
غزل کلاسیک و غزل امروز:
«گمان نکنید که من توانایی همه قالب‌های سنتی را در یاوری شایستۀ شعر شهادت می‌دهم. قصیده حسابش پاک است. مسمّط و ترکیب بند و … و… هم حسابشان از خیلی پیشترها، پاک بود. می‌ماند غزل و مثنوی که به نظر من هنوز هم می‌شود از این قالب‌ها در شعر استفاده کرد و موفق هم بود. و در میان این دو نیز، غزل، خودش را، بیشتر و لایق‌تر، نشان می‌‌دهد. غزل که سابقه‌اش، پشتوانه‌اش و کار‌آیی‌اش و خیلی چیزهای دیگرش! آن را از قوالب شعر سنتی متفاوت می‌کند… شاید اگر حافظ به جای غزل مثلاً قصیده می‌نوشت (شاید!) امروزه قصیده موقعیت غزل را داشت. یک نابغه، همیشه می‌تواند در تعیین مسیر تاریخی یک امر، دخالت مستقیم و مؤثر داشته باشد.» (منزوی، ۱۳۷۳: ۱۸)
توجه به مخاطب:
«آیا انکار کنیم که عناصر چون وزن و قافیه و … و… اگر به درستی در خدمت شعر درآیند – نه آنکه برعکس- و اگر شاعر بتواند آگاهانه، از این عناصر، کار بکشد، به ایجاد رابطه بهتر، و بیشتر شاعر با مخاطبش کمک خواهد کرد و تأثیر مضاعفی را سبب خواهد شد؟» (همان)
غزل به عنوان واحد شعر:
«من بیشتر از هرچیز اصرار دارم که یک غزل به عنوان یک واحد شعری، تشکل و استقلال و یکپارچگی داشته باشد و این یکی از مرزهایی است که می‌تواند غزل امروز را از غزل دیروز و پریروز جدا کند. همانطور که در یک شعر آزاد، از این شاخ به آن شاخ پریدن و نابسامانی ذهنی شاعر را نمی‌شود تبرئه کرد، در غزل نیز، تک بیت‌سرایی (به معنی اینکه هر بیت مضمونی مستقل و جدا از ابیات دیگر داشته باشد) سند محکومیت شاعر است. به غزل شخصیت بیشتری بدهیم و بگذاریم هر غزل فضای خاصی را داشته باشد. فضایی که از پیوستگی تصاویر و تشکل اجزاء غزل با یکدیگر ایجاد شده باشد.» (همان: ۲۰)
پیشنهادهایی برای روش سرودن:
«غزل امروز باید ردیف‌های تصنّعی را کنار بگذارد. حتا اگر بتواند ردیف را کنار بگذارد بهتر است. چرا که ردیف تا حدی قابل پیش‌بینی شدن بیت را باعث می‌شود. به خصوص اگر ردیف اسم یا صفت باشد…. غزل امروز باید با کلماتی که از نظر «استادان!» مطرود و غیر شاعرانه قلمداد شده‌اند، آشتی کند. یعنی همان کاری که شعر نیمایی کرده است. گیرم که این کلمه‌ها، گاهی باعث ایجاد نوعی خشونت و ناهمواری در زبان بشوند، خوب! چه اشکالی دارد که زبان عاشقانه ما نیز، خشن، ناهموار و حتی صیقل نخورده و نتراشیده باشد؟ مگر زندگی ما و عشق‌ها چنین نیست؟» (همان)
«غزل امروز نباید مقیّد به تعداد ابیات باشد. اینکه غزل، باید حداقل هفت بیت و حداکثر چهارده بیت باشد، حرف مسخره‌ای است و به درد همان‌هایی می‌خورد که در انجمن‌های ادبی، با شتر و کاروان به استقبال غزل سعدی می‌روند. حرف من، هر جا که تمام شد، غزل من هم، همانجا تمام می‌شود. چه عیب دارد که غزل سه بیتی و چهار بیتی هم داشته باشیم؟ یا غزل شانزده و هفده بیتی، مثلاً؟… شاعر ملزم نیست که از تمام قافیه‌های موجود استفاده کند و این چیزی است که بسیاری از غزل‌سرایان معروف معاصر را گاهی لغزانده است. این الزام بیهوده است؛ همانطور که عکسش. یعنی همانطور که شاعر ملزم به استفاده از تمام قوافی نیست ملزم به این هم نیست که از یک قافیه، دوبار استفاده نکند. خوب اگر احتیاج داشته باشد که حرف را بزند چه عیبی دارد که از یک قافیه دوبار هم در یک غزل استفاده کند؟» (همان: ۲۱)
شعر و سیاست:
وقتی در یکی از مصاحبه‌هایش از او می‌پرسند: «چرا این تب شعر سیاسی پس از انقلاب در میان نسل تازۀ شاعران فروکش کرد؟» پاسخ می‌‌دهد که: « من با دیگران کاری ندارم ولی در شعر من اینگونه نبود شاید زبان استعاره را در شعر من مخاطبان درنیافتند یا متوجه نشدند و به سراغش نرفتند من با بینش خودم از اتفاقات و رویدادهای دور و بر طی این سال‌ها غافل نبودم آن چیزهایی که برای من عجیب بود و دوست داشتم در موردشان صحبت کنم در شعرم متبلور است.» (منزوی به نقل از فیروزیان، ۱۳۹۰: ۶۳)
ماهیت شعر:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 07:05:00 ق.ظ ]




۱-ما را رها کن تو فقط در درون ما هستی همچون واو عمرو یا حدیث معاد.
۲- اگر زندگی‌ می‌کنی در غیر صحبت الهی وقت خود را سپری کن که در همه جا یافت‌ می‌شود.
۳- مشکلات و گرفتاریهای سخت از تو غافل گشته است و بید (یک راهنمایی) کور است که بسیار بی خوابی کشیده است.
بحتری، علی بن جهم را هجو‌ می‌کند و بر این باور است که او دارای جایگاه و مقام مهم در میان دیگر شاعران نیست و او از جهت جایگاه ادبی در آخر همه است.شاعر او را به حرف “واو” در “عمرو” تشبیه‌ می‌کند و او را با صیغه (در غیر هم صحبتی با خدا رهسپار شو) او هجایش را با نفرین علی بن جهم در‌ می‌آمیزد و تلاش‌ می‌کند که کینه‌های درونی خود را در برابر دشمن بیان کند، دعای او نتیجه احساس او به تهدید خارجی نفس از طرف دشمنش است که به او احساس دلهره و نگرانی‌ می‌دهد. بنابراین اقدام به تحقیر و پایین آوردن جایگاه او‌ می‌کند و او را کوچک و پست از جهت جایگاه نشان‌ می‌دهد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شاعران پی در پی به هجو دشمنان شخصی‌ می‌پرداختند، با انواعی از صیغه‌های دعایی و از طرف دیگر الفاظی که واقعیت جامعه عباسی را بیان‌ می‌کند. الفاظی مذموم و احیاناً به دور از ذوق ادبی است، بخصوص زمانی که این کار مرتبط با شخصی‌ می‌شودکه به عنوان یک مانع در برابر رسیدن به معشوقه‌ می‌شود.
ابونواس ( وفات ۱۹۸ هـ ) ابا عثمان (برادر ابی امیه مولای جنان) را هجو‌ می‌کند و‌ می‌گوید:

۱-فَیَقُولُونَ لِی جِنانُ کَما سَرُّ
۲- ما لَهُمْ لا یُبارِکُ اللهُ فیهمْ

کَ، عَنْ حالها فَسِلْ عَنْ جِنانِ
کَیْفَ لَمْ یَغْنِ عِنْدَهُمْ کِتْمانی‌؟!
(ابو نواس؛ ۱۴۰۷:‌۲۰۲)

ترجمه
۱-به من‌ می‌گویند: جنان همان طور که سبب شادی تو شده است، در مورد حال او از جنان سوال کن
۲-آنها را چه شده است خداوند در میان آنها برکت نیندازد چگونه سر و راز من نزد آنها پنهان نماند و آنرا فاش کردند؟!
دعای او با صیغه “خداوند در میان آنها برکت نیندازد ” سرسبزی و رشد و نمو و پیشرفت را در میان آنها نفی‌ می‌کند، و این دعای شر است که ابو نواس برای دشمنش‌ می‌خواهد که مانع رسیدن او به معشوقه‌اش‌ چنان شده است.
بحتری( وفات ۲۸۴ هـ ) نیز همین معنا را در مورد زفافی به تصویر‌ می‌کشد. دشمنش که با معشوقه شاعر ازدواج کرده است و‌ می‌گوید:

۱-نَبْئتُها زَوُجَتْ اَخا خَنْثٍ
۲- لَوْ شاءَ لا بُورَکْتَ مَشیَئتُهُ

اَغنَّ، رَطْبٍ الْأطْراف، لِیْنُها
اَبْلَغُها بِالطّلاقِ فَأمْنُها
(بحتری؛ ۱۹۷۲: ۴/ ۲۳۲۵)

ترجمه
۱-به او خبر داده شد که برادر نامرد و زن صفت ازدواج کرده است او در بینی حرف میزند و پایش نرم و لطیف است.
۲- همچون زنان اگر بخواهد سرنوشت او مبارک مباد به او خبر طلاق بده او را امنیت بخش است.
بحتری همسر معشوقه‌اش‌ را به شکی مسخره آمیز به تصویر‌ می‌کشد، این مردی که با معشوقه‌اش‌ ازدواج کرده است دارای زینت و پای نرم و لطیف است (در بینی صحبت‌ می‌کند، دست و پای نرم و لطیف دارد) کنایه از شبیه بودن او به زن است. مردان دارای دست و پاهای قوی و سفت و بدنی محکم هستند پس یک صیغه نفرین را با جمله اعتراضی (بر تو مبارک مباد) میان (نثار دشمنش‌ می‌کند و) برکت و رشد و نمو را از او نفی‌ می‌کند و آرزو‌ می‌کند که خداوند عمرش را کوتاه گرداند. او دشمنش را با صفاتی غیر قابل قبول در میان جامعه و ناپسند در میان مردم وصف‌ می‌کند، او خواهان آزادی معشوقه‌اش‌ است، و در حقیقت خواهان آزادی روح خودش است. (توفیق؛ ۱۹۹۸: ۴۵۱)
صیغه‌های دعایی عمومی دیگری را‌ می‌بینیم که مربوط به شخص معینی نیست که از آن جمله ابونواس (وفات ۱۹۸ هـ )در مورد شخص بدگوست که‌ می‌گوید:

۱-کُنْتُ مِنْ وَصْلٍ سَیِّدی فی سُروُر ٍ
۲-لَعَنَ اللهُ کُلَّ واشٍ وَفقَاً

فَر‌َ می‌الدَّهْرُ وَصْلِهُ بِیَدَیهِ
عَنْ قَریبٍ بِکَفِهِ عَیْنیِهِ
(ابو نواس؛ ۱۴۰۷: ۵۴۵)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:05:00 ق.ظ ]




              1. احترام گذاشتن در خانواده

اکرام و احترام به زن
اسلام دو جنس زن و مرد را در گوهر انسانى و شرافت، یکى مى‏داند و از این لحاظ تفاوتى بین ایشان قائل نیست. قرآن کریم تمام انسان‏ها را بدون در نظر گرفتن جنسیت و نژاد و… داراى کرامت مى‏داند و مى‏فرماید: «و لَقَد کَرَّمنا بَنى ءادَمَ»،( سوره اسراء/ آیه ۷۰) که اشاره به این اصل مهم و اساسى است. امّا در این میان، اکرام و احترام نسبت به زن جایگاه خاص و ممتازى دارد. پیامبر اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله) در این مورد فرموده‏اند: «ما اَکْرَمَ النِساءَ اِلاّ کَریمِ وَ لا اَهانَهُنَّ اِلاّ لَئیم»؛جز کسى که بهره‏اى از کرامت برده باشد، زنان را احترام و اکرام نمى‏کند و به زنان، اهانت نمى‏کند، مگر انسان پست.» و نیز امام صادق (علیه‏السلام) به نقل از پدر بزرگوارشان مى‏فرمایند: «مَنِ اتَّخَذَ امراهً فلیکرِمْها فإنّما الْمَرأَه لُعبهٌ فَمَنِ اتّخَذَها فَلا یُضَیِّعها»؛( مجلسى، بحارالانوار، ج ۱۰۰؛ پیشین، باب ۲، ص ۲۲۴، حدیث ۵) هر کس زنى بگیرد، باید احترامش کند. زن شما لعبت و دلبر است؛ هر کسى لعبتى به دست آورد، نباید آن را ضایع سازد.
از دیدگاه اسلام، زن میهمان محترمى است که اکرام و احترام نسبت به او لازم و ضرورى است. چه زمانى که او دخترى در خانه پدر است و چه زمانى که همسرى در کنار شوهر و یا مادرى مهربان براى فرزندان باشد. در همه حالات فوق توصیه‏هاى فراوانى در روایات آمده است که دلیل بر لزوم احترام و اکرام نسبت به اوست.
در حدیث دیگرى وارد شده که پیامبر اکرم (صلى‏الله‏علیه‏وآله) فرمودند: «الا خیرکم خیرکم لنسائه و انا خیرکم لنسائى»؛( الحر العاملى، وسائل الشیعه، ج ۲۰؛ باب استحباب الاحسان الى الزوجه، حدیث ۱۱٫) بهترین شما مردى است که با زنش خوش رفتارتر باشد و من از همه شما نسبت به زنانم خوشرفتارترم.
در حقیقت سیره عملى نبى مکرم اسلام (صلى‏الله‏علیه‏وآله) نیز به خوبى نشان مى‏دهد که ایشان در نهایت احترام با زنان، خصوصاً دختر گرامیشان حضرت فاطمه (علیهاالسلام) و همسرانشان، رفتار مى‏نمودند. که رفتار و گفتار ایشان در حقیقت ترسیم کننده نگاه اسلام، به زن است، که زن را از موجودى پست و فاقد روح انسانى، در عصر جاهلیت، به انسانى صاحب کرامت، تبدیل کرد.
احترام به شوهر
هرکسی دوست دارد مورد احترام دیگران باشد. احترام گذاشتن به دیگران نیز نشانه شخصیت احترام کننده است. احترام گذاشتن به شوهر همانند احترام گذاشتن به زن عامل مستقیم پایداری خانواده و ایجاد الفت و مهربانی در آن می باشد و نشانه خوش بختی و سعادت زن نیز می باشد.
امام صادق علیه السلام فرمود: هر زنى که از شوهرش احترام کند وآزارش نرساند خوشبخت و سعادتمند خواهد بود. (بحار ج ۱۰۳ ص ۲۵۳)
نمونه هایی از آداب احترام گذاشتن به شوهر در لسان نبی خدا(صلی الله و علیه وآله) اینگونه آمده است:
«وظیفه زن این است که تادرب خانه به پیشواز شوهرش برود و به وى خوش آمد بگوید.» (مستدرک ج ۳ ص ۵۵۱)
«زن موظف است ‏براى شوهرش طشت و حوله‏حاضر کند و دستهایش را بشوید.» (مستدرک ج ۲ ص ۵۵۱)
احترام به فرزندان
ایجاد شخصیت در کودک، یکی از فصول اساسی تربیت است. برای اینکه کودک در نفس خود، احساس حقارت نکند، لازم است که پدران و مادارن، از دوران ابتدای کودکی به این امر مهم توجّه داشته باشند و با رفتار و گفتار خویش، شخصیت را در فرزندان خود پرورش دهند و با آنان طوری رفتار نمایند که کودکان، استقلال خود را باور کنند. یکی از راه های بارور ساختن شخصیت اطفال، احترام نهادن به آنها و خودداری از توهین و تحقیر آنان است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

پدر و مادر باید سعی کنند کودک، مسائل را همان گونه ببیند که آنها می بینند. باید مواظب باشند که در گفتگو با کودکان، صدایشان بلندتر از معمول نباشد و وقتی تذکراتی لازم شد، با ملایمت و نیکویی ادا شود که سدّی میان آنها و کودکان ایجاد نکند و در آنها رنجشی به وجود نیاورد. باید به کودکان بفهمانند که آنها هم جزء خانواده هستند و هر کدام باید مسئولیتی به عهده بگیرند.
پدر و مادر باید از اوان کودکی در راه پرورش روان و احیای شخصیت وی، به وظایف تربیتی خویش به طور شایسته عمل کنند.
پیامبر از اوایل ولادت تا دوران از شیرگرفتن و سالهای بالاتر همواره مراقب کودکان خویش بود و آنان را هدایت می کرد و هر زمان، به تناسب، در راه تکامل روحی شان به آنها احترام می کرد.
کودک، با وجود ناتوانی جسمی، مهر و محبّت را می فهمد، تندی و خشونت را درک می کند، از مهربانی لذّت می برد و از خشونت، آزرده خاطر می گردد.
نبی اکرم صلی الله علیه و آله به پرستار امام حسین علیه السلام در کودکی می فرماید: لباس مرا آب تطهیر می کند؛ ولی چه چیز می تواند غبار کدورت و عقده حقارت را از قلب فرزندم برطرف کند.
شکستهای روانی طفل، نتایج نامطلوبی در طول زندگی برای او به بار می آورد. در بحارالأنوار آمده است:
«دعی النبی صلی الله علیه و آله الی صلوه و الحسن متعلق به فوضعه النبی صلی الله علیه و آله مقابل جنبه و صلّی، فلمّا سجد أطال السجود فرفعت رأسی من بین القوم فاذا الحسن علی کتف رسول الله صلی الله علیه و آله فلمّا سلّم علیه السلام قال له القوم: «یا رسول الله! لقد سجدت فی صلاتک هذه سجده ما کنت تسجدها کأنّما یوحی الیک»، فقال صلی الله علیه و آله : لم یوح الی و لکنّ ابنی کان علی کتفی فکرهت أن أعجّله حتّی نزل»
رسول اکرم صلی الله علیه و آله مردم را به نماز فرا خواند. حسن علیه السلام طفل خردسالی بود و با آن حضرت بود. پیامبر صلی الله علیه و آله طفل را پهلوی خود نشاند و به نماز ایستاد. حضرت یکی از سجده های نماز را خیلی طول داد. راوی می گوید: من سر از سجده برداشتم و دیدم حسن علیه السلام از جای خود برخاسته و روی کتف پیامبر صلی الله علیه و آله نشسته است. وقتی نماز تمام شد، نمازگزاران گفتند: «ای رسول خدا! چنین سجده ای از شما ندیده بودیم. گمان کردیم وحی بر شما رسیده است». فرمود: وحی نرسیده بود. فرزندم حسن در حال سجده بر دوشم سوار شد. نخواستم تعجیل کنم و کودک را به زمین بگذارم. آن قدر صبر کردم تا طفل خودش از کتفم پایین آمد.(گفتار فلسفی کودک،فلسفی،۱۱۱)
این عمل پیامبر گرامی نسبت به نوه بزرگوار خویش در حضور مردم، نمونه بارزی از روش آن حضرت در تکریم کودک است، پیامبر صلی الله علیه و آله با طول دادن سجده، حداکثر احترام را درباره فرزند خود، معمول داشت.
پیامبر صلی الله علیه و آله گاهی برای احترام به کودکی سجده نماز را طولانی می کند و گاهی هم به احترام کودک، نماز را به سرعت خاتمه می دهد. در روایات آمده است:
«عن النبی صلی الله علیه و آله : أنّه کان جالساً فأقبل الحسن و الحسین فلمّا رآهما النّبی قام لهما و استبطأ بلوغهما الیه، فاستقبلهما و حملهما علی کتفیه و قال: نعم المطی مطیکما و نعم الراکبان أنتما و أبوکما خیر منکما»
رسول گرامی اسلام نشسته بود. حسن و حسین (علیهماالسلام) وارد شدند. حضرت به احترام آنان از جای برخاست و به انتظار ایستاد. کودکان در راه رفتن ضعیف بودند. لحظاتی طول کشید، به ایشان نرسیدند. رسول گرامی به طرف کودکان پیش رفت و از آنان استقبال نمود. آغوش خود را باز کرد و هر دو را بر دوش خود سوار نمود و به راه افتاد و می فرمود: فرزندان عزیز! مرکب شما چه خوب مرکبی است و شماها چه سواران خوبی هستید و پدرتان بهتر از شماست.(بحارالانوار،ج۴۳،ص۲۹۴)
پیامبر صلی الله علیه و آله به چند صورت به فرزندان خود احترام می کرد: به پا خاستن، به انتظار ماندن، استقبال کردن؛ و بر دوش نشاندن. اینها تکریم عملی آن حضرت بود و با گفتن عبارت «سواران خوب» لفظاً نیز از آنان احترام نمود.
اساساً رسول اکرم صلی الله علیه و آله ، نسبت به تمام فرزندان خود یا فرزندان دیگر، محبّت خاصّی داشت و آمده است که:
«و التلطّف بالصّبیان من عاده الرسول»
لطف و عنایت به کودکان، از عادات حمیده و صفات پسندیده پیامبر صلی الله علیه و آله بود.(محجه البیضا،ج۳،ص۳۶۶)
احترام به والدین
در اهمیت احترام به والدین از نگاه دین همین بس که در سیزده مورد ، قرآن کریم یاد از احترام و نیکی به پدر و مادر نموده و جالب اینکه در هفت مورد پس از دعوت به یکتایی و شکر خدا، بدون فاصله دعوت به احسان و تشکر از پدر و مادر می کند. این مطلب بیانگر ارزش فوق العاده ی احترام به پدر و مادر است که بعد از اعتقاد به یکتای خدای منان مطرح و بیان شده است. به عنوان نمونه در سوره بقره می فرماید:
«و اذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل الا تعبدون الا الله و بالوا لدین احساناً و ذالقربی» (بقره/ ۸۳)
به یادآورید زمانی که از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدای یگانه پرستش نکنید و به پدر ومادر و نزدیکان … نیکی کنید.
و در این باب حتی از کمترین بی حرمتی نسبت به آنان نیز نهی می نماید و به ترک هر نوع بی احترامی و هر چیزی که موجب ناخشنودی و نارضایتی آنها شود امر می فرماید.
«و لا تقل لهما اف»(اسرا/۲۳) به پدر و مادر اف نگو.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:05:00 ق.ظ ]




شروع به صحبت می‌کند لهجه دارد و مشکل می‌شود تمام حرفهایش را متوجه شد.
« زمان سیل زابل همراه خانواده ام به مشهد آمدیم.۱۳ ساله بودم که با همسرم ازدواج کردم او هم سنش کم بود و خیلی دوستش داشتم.مسگری می‌کرد و زندگی گروهیمان را می چرخاند اما تعدادمان زیاد بود. خودم ۴ تا بچه داشتم اما یک دختر خواهر شوهرم که زندان است هم پیش من بود و از کوچکی مرا به عنوان مادر می شناسد.بچه های یک برادر شوهرم هم به دلیل اعتیاد و نداشتن کار پیش ما زندگی می‌کردند و از پس خرجمان بر نمی آمد.
تا اینکه خواهرزاده اش به او پیشنهاد فروش مواد را داد و چون در اطراف ما خیلی ها این کار را می‌کردند ما هم قبول کردیم.هیچ اصراری به من نداشت که کمک کنم اما دلم می خواست اگر اتفاقی می‌افتد برای هر دوی ما باشد و کمکش کردم. در خانه می فروختیم و هر دو دستگیر شدیم اما هیچکداممان معتاد نبودیم و بعد از ۱ سال (مورد سوم) آزاد شدیم مرتبه دوم هم چند ماهی در زندان بودیم و آزاد شدم اما اینبار جدی بود حکم اعدام هر دو نفرمان صادر شد وکیل گرفتم اما فایده ای نداشت و همسرم اعدام شد خواهش کردم که مرا به جای او اعدام کنند و او به عنوان سرپرست فرزندانم بماند اما نشد.»

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بغض می‌کند و چشمان سبز رنگش خیس می‌شود و مرتب به عکس همسرش که در میان لوح افتخار پسرانش نصب شده نگاه می‌کند.متوجه می‌شود که به عکس نگاه می‌کنم خودرا جمع و جور می‌کند وادامه می‌دهد «زمانی که در زندان بودم هفته در میان مادر همسرم و مادرم به ملاقاتمان می آمدند خواهرهای همسرم هم تا او زنده بود می آمدند اما بعداز اعدام انگار که مرا مقصر می دانستند و دیگر به سراغم نیامدند .در صورتی که تمام اشتباه ها از طرف خانواده همسرم بود که به این کار کشیده شدیم» مادر همسرش با لهجه خودشان به میان حرفش می آید و شروع به سر و صدا می‌کند و خانواده زن را مقصر می داند. » همان زمان بود که دختر ۱۳ ساله ام را به عقد پسر عمه دیگرش درآورند و من که امیدی به آزادی نداشتم گفتم هر کار خودتان می خواهید انجام دهید .از فرزندان مادر همسرم نگهداری می‌کرد و بنا به گفته خودشان تمام پس اندازی که از فروش مواد در گذشته به دست آورده بودیم در این چند سال خرج بچه ها شد و تمام.
بعد از اینکه آزاد شدم با مادر همسرم که به دنبالم آمده بود به خانه برگشتم و با بدترین چیزی که مواجه شدم دخترم بود که در بستر بیماری افتاده بود و آنجا احساس کردم که با وجود مراقبتهای دیگران چقدر دخترم از نبود من دچار مشکل بوده و چقدر به من نیاز دارد. در زندان توانستم با کمک مرکز مراقبت بعد از خروج از زندان که ماهیانه کمک نقدی و غیر نقدی به خانواده ام می‌کردند فرزندان را به مدرسه بفرستم.دخترم که در خانه است هیچ علاقه ای به تحصیل ندارد بارها شده از طرف همسایه ها خواسته اند که برایشان شروع به کار کنم اما می‌گویم آن زمان که همسرم زنده بود و اینکار را کردم باعث شدم خاک بر سر شوم و شوهرم را از دست دادم حالا دیگر محال است و با پولی که در تابستان و پاییز از برداشت محصول به دست می آورم زندگی را تأمین می‌کنم. گاهی هم در خانه ها کارگری می‌کنم.کمکهای مرکز هم هست و باعث نشده که مجدد به سمت کار خلاف بروم وسرگرم زندگی هستم.فرزندانم بزرگ شده‌اند و نمی خواهم راه اشتباه زندگی کردن را جلویشان بگذارم می خواهم درس عبرتشان باشم تا کار و تلاش کنند.»
می رود تا نان ها را اطاق دیگر ببرد فرصتی می‌شود تا اتاق را کامل ببینم به جز فرش های کهنه و قدیمی، تلویزیون ولوازم صوتی، تصویری کامل است هر چند هر کدام ارزان قیمت است اما به گفته مددکاران مرکز که برای بازدید همراهم هستند همیشه فقیرترین خانه ها هم وسایل صوتی تصویری دارند. تعداد بچه های زیادی در خانه هستند اما بچه های خودش مدرسه هستند می آید و ادامه می‌دهد «مادر همسرم اصرار دارد که ازدواج کنم و سایه ی مردی بالای سرم باشد اما هنوز هم نمی‌توانم بعد از ۶ سال به فکر مرد دیگری باشم .با اینکه مشکلات زیادی از نظر اقتصادی دارم. اما کار می‌کنم و ازدواج نمی‌کنم مشکل دیگرم این است که برادر همسرم معتاد است و به خانه ما رفت و آمد زیادی دارد و فرزندانش نیز اینجا هستند .فرزندان من هم دارند بزرگ می‌شوند و من نمی خواهم از او تأثیر بگیرند و سر این مسأله همیشه با مادر همسرم درگیر هستم.هر چند در محیطی نا امن زندگی می‌کنیم اما همه همسایه ها از نوع خودمان هستند و بیشترشان سابقه زندانی شدن را دارند و برایشان زندان رفتن من بی اهمیت بود.خانواده ام زیاد اهل رفت و آمد نیستند فقط گاهی مادرم می آید که با مادر همسرم درگیر می‌شود و زود می رود.خانواده همسرم هم اوضاع خوبی ندارند و یک خواهر و برادرش در زندان هستند اما خدا را شکر خانواده‌ای که دخترم عروسشان شده از بقیه بهتر هستند و دامادم اهل کار می‌باشد و تا به حال هیچ سرزنشی در رابطه با زندان رفتن من به دخترم نداشته است.»

مورد چهارم

نام: ه.ب
جرم : خرید و فروش مواد مخدر
مدت محکومیت: ۱ سال
سابقه محکومیت : ۲ بار
سن : ۲۸ سال
به مرکز مراقبت مراجعه کرده بود و فرصتی پیش آمد تا با هم صحبت کنیم صورتی گندمگون دارد و نسبت به سنش بیشتر نشان می‌دهد لباس هایش همه براساس مد تنظیم شده و مرتب است .با مادر و فرزند ۴ ساله اش آمده و از او می خواهم که از خودش بگوید.
« ۱۰ ساله بودم که برای اولین بار به جرم خرید مواد برای پدرم زندانی شدم.پدرم به عهده نگرفت و مرا به زندان انداختند.بعداز ۲ سال که بیرون آمدن چون پدرم در خانه همسرش ساکن بود مرا نپذیرفت و از طرف مادرم که در زندان بود خواسته شد که ما را به بهزیستی بدهند و تا ۲۰ سالگی آنجا بودم بعد از اینکه مادرم از زندان بیرون آمد ما که هفت خواهر و برادر بودیم پیش مادر بازگشتیم و از طرف شوهر خواهرم به همسرم معرفی شدم و ازدواج کردم.همسرم معتاد بود و از من خواست که چون تا به حال با خلاف آشنا شده ام در خرید و فروش مواد کمکم کند بعداز ازدواج به جرم مواد ۲ سال در زندان بودم و چون از موقعیت بارداری استفاده کرده بودم و مواد جا به جا می‌کردم مجبور شدم فرزندم را در زندان به دنیا بیاورم که البته الان هم مشکل عصبی دارد ودارای کم خونی می‌باشد و مطمئناً از دورانی که به همراه من تجربه کرده است.بعد از اینکه آزاد شدم چون زندگی را باخته بودم مجدد شروع کردم و اینبار فرزند دومم را باردار بودم که دستگیر شدم . فرزند دومم را هم در زندان به دنیا آوردم و حالا هر دو پیشم بودند.هر دفعه تصمیم می گرفتم اگر بیرون رفتم خلاف نکنم ولی راه دیگری ندارم. همسرم که معتاد است و خرجش را هم من می‌دهم و مرتب در زندان است.خودم هم با وجود ۲ بچه کوچک سابقه محکومیت نمی‌توانم در جایی مشغول به کار شوم پس باید سرمایه ای جور کنم تا بتوانم کار را شروع کنم هر دفعه به خودم می‌گویم اگر بیرون رفتم هرماشینی جلوی پایم ترمز زد سوار می‌شوم و خرج زندگیم را درمی آورم و فقط دلم به حال بچه هایم می سوزد که کسی را ندارند و پشیمان می‌شوم. در زندان آرایشگری و بافتنی را یاد گرفته ام اما سرمایه ندارم که بخواهم شروع کنم.الان هم به خاطر مشکل فرزندم مجبور شده ام از خانه مادرم بیرون بیایم و یک اطاق اجاره کنم .مادرم از نوه هایش نگهداری می‌کند چون بعضی از خواهرها و برادرانم یا همسرانشان در زندان هستند وهمه با هم زندگی می‌کنند.»
از او می خواهم بیشتر راجع به کمبود همسرش صحبت کند و اینکه چه مشکلاتی برای یک زن تنها وجود دارد.
از مشکلات مادی می‌گوید واینکه همسرش هم که باشد هیچ فرق نمی‌کند و من کاملاً آلوده شدم چون شرم این کار برایم از بین رفته و خیلی زود با محیط خلاف آشنا شده ام.پدرم زنان صیغه ای زیادی داشت و توسط همانها هم معتاد شد و راه خلاف را به راحتی به ما یاد داد.من هم تحمل فشار و سختی را ندارم.الان هم قول نمی‌دهم که به دنبال کار خلاف نروم. هنوز ۲ سه ماهی نیست که آزاد شده ام هر چند دلم برای بچه هایم می سوزد اما اگر به من فشار بیاید مطمئناً مجدد خلاف را شروع می‌کنم». هر چند بعید نیست که شروع کرده باشد زیرا ظاهری مرتب دارد ولی آن چنان تهدید آمیز این صحبت ها را می گفت که انگار توقع داشت دیگران مشکلات مالی او را رفع کنند و تاوان کارهای او را بپردازند و اصلاً خود را مقصر نمی دانست و هیچ تلاشی برای زندگی سالم در او وجود نداشت.زیرا بیشتر سالهای عمرش را در خارج از خانه گذرانده بود که هیچ کنترلی بر رفتارش وجود نداشته و مثل یک علف خود را شکل گرفته است.
جایی که زندگی می‌کردیم برایشان عادی شده بود که هر چند وقت یکبار یکی از خانواده را دستگیر می‌کردند و هیچ عکس العملی نشان نمی دادند اما مسلم بود که اگر خواستگاری هم برای هر کدام از ما پیدا می شد همسایه ها سنگ تمام می گذاشتند وهمه چیز را می گفتند برای همین عروس ها و دامادهای خانواده هم از خودمان خلاف تر بودند. حالا هم جایی که اطاق کرایه کردم مردم زحمتکشی زندگی می‌کنند که صبح تا شب دنبال نان در آوردن هستند وهنوز فرصت جستجو در رابطه با زندگی من پیدا نکردند. می دانم اگر بفهمند تنها زندگی می‌کنم سر و کله مفت خورها پیدا می‌شود و تنهایم نمی‌گذارند». بحث که به اینجا رسید پرسیدم تا حالا اینکار را کردی ؟ با عصابنیت برگشت به سمت من و انگار می خواست از چیزی که نداشت دفاع کند و با قاطعیت گفت :« نه ، اگر بخواهم خیلی زود پولدار می شم ، وضعم رو به راه می شه ولی بعداً نمی دانم، که اینکار را انجام خواهم داد یا نه . »
مورد پنجم:
نام : ز- ن
جرم: مواد
مدت محکومیت: ۲ سال
سابقه ۲ بار
مورد پنجم که ما در مورد چهارم است بیان می دارد که ۲ مرتبه تا به حال در زندان بوده است و مرتبه اول به دلیل نزاع و درگیری بر سرزمینی که داشته به زندان می‌افتد و چون بچه هایش کوچک بودند با خود به زندان می برد.در زندان تنها است و فقط با بچه هایش مشغول است. قبل از محکومیت با اینکه همسرش ازدواج مجدد داشته وضع مالی اش خوب است تا اینکه به زندان افتاده و بعد از ۳ سال بچه ها از زندان بیرون آمده و به دست نامادری سپرده می‌شوند و طی اظهارات مادر و دختر به دلیل آزار و اذیت به بهزیستی سپرده می‌شوند.
سالها می گذرد و زن هیچ مهری نسبت به همسرش ندارد و هر کدام برای خود زندگی می‌کنند بچه ها هم که در کودکی طعم زندان رفتن را چشیده اند هر کدام به جرمی مجدد به زندان باز می گردند و ترس از زندان رفتن بر ایشان بی معنا می‌شود و طبیعتاً هیچ کدام هم ازدواج موفقی ندارند.عروس بزرگترش مواد در خانه نگهداری می‌کند تا در زمان مشخص برای فروش ببرد اما با بازرسی مأمور مواد پیدا شده و پیر زن را محکوم می‌کنند .مجدداً با ۱۲ نوه که هر کدام مادر یا پدرشان و یا هر دو در زندان هستند به زندان می رود و راه را برای نوه ها هم باز می‌کند تا آینده ای بهتر از فرزندانش را برای آنها هم باز کند.
در زندان هیچ ملاقاتی ندارد و پدرو مادر را در کودکی از دست داده و برادرانش هم او را مایه سرشکستگی و بی آبروی خود می دانند و خواهر ندارد.وی اظهار می دارد که قبل از انقلاب خودش مأمور شهربانی بوده و ۱۵ سال سابقه کار دارد که توسط همسرش باز خرید می‌شود ولی ورق زندگی برایش برای همیشه بر می گردد.
مورد ششم
نام : ص ـ ب ، ۳۶ ساله که مدت ۴ سال به دلیل حمل مواد مخدر در زندان بوده ۳ سال است که از زندان آزاد شده و دارای ۲ فرزند می‌باشد مطلقه است و مجدداً ۲ سال پیش ازدواج کرده است.
« ۱۴ ساله بودم که ازدواج کردم بعد از اینکه به فاصله ۱۱ ماه دارای ۲ فرزند پسر شدم متوجه شدم که همسرم معتاد می‌باشد تمام تلاشم را برای ترک او انجام دادم ولی موفق نشدم در ۱۸ سالگی از او طلاق گرفته و به تنهایی مسئولیت زندگی ام را به عهده گرفتم در یک مهمانپذیر مشغول به کار شدم فقط به دلیل اینکه سنم برای بیمه از طرف کار فرما کم بود وآنها احساس می‌کردند که لغزش برای یک زن طلاق گرفته در سن کم زیاد است مرا بیرون کردند و بیکار شدم ..با دختری آشنا شدم که پدرش صاحب مسافرخانه مجاور بود وخرید وفروش مواد را به من پیشنهاد داد.دیدم کار راحتی است انجام دادم خرده فروشی نمی‌کردم و کامل به شهرستانهای اطراف می بردم .فقط برای تأمین نیاز مالی زندگی هر اندازه که نیاز داشتم فروختم و تا مدتی از آن پول استفاده می‌کردم زمانی که تمام می شد مجدد شروع می‌کردم .خانواده ام هیچ کدام خبر نداشتند اما مشکوک شده بودند که از چه راهی خرج فرزندانم را می‌دهم بعد از تحقیق متوجه کارم شدند .ابتدا طردم کردند ولی چون دیدند خودم آلوده نیستم و فقط برای تأمین زندگی این کار را می‌کنم دیگر کاری با من نداشتند.فرزندانم ۱۳ و ۱۴ ساله شده بودند که به فکر افتادم اگر کسی به فرزند خودم مواد بدهد من چه عکس العملی انجام خواهم داد.» دستش را توی دستم گذاشت یخ بود انگار داشت قبضه روح می شد با هیجان حرف می زد.
«پشیمان از کار گذشته فروش را کنار گذاشتم و بعد از ۶ ماه به اصرار پسر همسایه مان که از من تقاضای کمک کرده بود برای تهیه مواد رفته و دستگیر شدم.
در زندان خیلی به کارهای گذشته ام فکر کردم و از خدا خواستم به من فرصت دوباره دهد فقط به خاطر آینده فرزندانم و اینکه ثابت کنم می‌توانم زندگی راخوب بسازم.در زندان عروسک سازی را آموختم و بعد از آزادی با وامی که از طریق مرکز دریافت کرده بودم. کارگاه کوچک عروسک دوزی ایجاد کردم و مشغول به کار شدم. از نظر جسمانی و روحی سخت بیمار هستم و از مشکل تیروئید رنج می برم. اما خدا را شکر می‌کنم که فرزندانم سالم هستند و به هیچ چیز آلوده نشدند.
زمانی که در زندان بودم خانواده ام به ملاقاتم می آمدند و ۲ بار فرزندانم را نیز با خود آورند اما خودم خواستم که فرزندانم را به ملاقات نیاورند تا محیط رویشان تأثیری نگذارد.
پدر و مادرم از فرزندانم نگهداری می‌کردند و کاری می‌کردند که نبود پدر و مادر تأثیر زیادی در روحیه شان ایجاد نکند .افراد جدید مثل عروسها و دامادها که به فامیل اضافه شده بودند فکر می‌کردند که من به دلیل ازدواج مجدد در شهر دیگری ساکن هستم .در دوران محکومیت هم چند باری به مرخصی آمدم و از این بابت مطمئن بودند پس از آزادی هم به همین دلیل پذیرفتم که با شخصی که قبلاًا ازدواج کرده بود و همسرش طلاق گرفته بود ازدواج کنم به او تمام واقعیت را گفتم و از او خواستم برای ساختن زندگی به من کمک کند و همین کار را هم کرد اما متأسفانه خودش هم به دلیل بیماری به عنوان دارو مواد مصرف می‌کرد.و حالا هم در زندان بند باز است و روزها در مسافرخانه برادرش مشغول به کار می‌باشد و تلاش می‌کنیم که هر طور هست زندگی را بسازیم و به سمت خلاف نرویم . الان ۳ سال است که به هر نحوی مشکلات زندگی را تحمل کرده ام و به سوی خلاف نرفته ام .پسر بزرگم هم مشغول به کار می‌باشد و توانسته‌اند مجدد به من اعتماد کرده و مرا محرم اسرار خودش بداند .خانواده همسرم هم فقط مادرش اطلاع دارد و بقیه هیچ کدام خبر ندارد و اعتماد زیادی به من دارند وهمه تحصیل کرده و کارمند می‌باشند ، باید تلاش کنم که در زندگی مقابل آن ها چیزی کم نداشته باشم . مطمئناً این بازگشت به زندگی ناشی از اعتماد خانواده و اطرافیانم به من بود که قبول کردند بعد از آزادی با من هیچ رفتار تحقیر آمیزی نداشته باشند و گذشته ام را فراموش کردند و باورشان شد که فقط برای تأمین خود و فرزندانم این کار را کردم و شاهد بودند . زمانی که مشغول به کار چون منشی گری در شرکتهای خصوصی می شدم دیگر خرید و فروش نمی‌کردم و فقط در زمان بیکاری و نداری بود.
آنها حتی به خاطر من خانه را تغییر دادند که همسایه ها علت بودن فرزندان مرا در خانه شان را نپرسند و به راحتی بتوانند فرزندان مرا تحت پوشش قرار دهند .
در زندان به دلیل اینکه علاوه بر کارگاه عروسک سازی، نامه نویس هم بودم درد دل بسیاری از زندانیان را می شنیدم و می دیدم که آنها خیلی از من بدبخت تر هستند و من در بیرون از زندان چقدر خوشبخت بوده ام و کار خلاف می‌کردم لااقل خانواده‌ای خوب داشتم که می‌توانستم به جای کمک از دوستان از آنها کمک گرفته و به این راه کشیده نمی شدم.
مورد هفتم
ف.م. ۲۵ ساله چند بار به دلیل مصرف مواد زندانی شده است . رنگ پریده به نظر می آید با چشمانی که از حدقه بیرون زده است . حالتی عجیب دارد با ظاهری نامرتب و اصلاً مناسب سنش نیست. فرزند کوچکی را در آغوش دارد که نامرتب و ژولیده است .با تردید شروع به سخن گفتن می‌کند.
از ۱۸ سالگی در راه مدرسه که به دلیل مردودی زیاد به مدرسه شبانه می رفتم توسط دوستانم معتاد شدم و بدون اینکه خانواده اطلاعی داشته باشند.مواد مصرف خودم برای خرید مواد می رفتم دستگیر شدم و خانواده مطلع می‌شوند.
فقط مادرم به ملاقاتم می آید و برادر و خواهر کوچک را به ملاقات نمی آورد که مبادا جایی و یا در بین فامیل این مسأله را بیان کنند .خانواده مادر و پدر هر دو در شهرستان ساکن هستند و هیچ کدام از زندان رفتن من مطلع نشدند. در زندان قالی بافی می‌کردم و در بهداری نیز کاری پیدا کردم و در بند زندانیان کارگر از سایرین جدا بودیم و با خستگی تمام فرصت معاشرت با بقیه را نداشتم. (بعد از اینکه از زندان آزاد شدم به عنوان آشپز در رستوران مشغول به کار شدم.در سن ۲۳ سالگی ازدواج کردم به همسرم هم واقعیت را گفتم او مردی سالم بود که قبول کرد به صورت صیغه ای با من ازدواج کند و بعد از اینکه باردار شدم در زمان زایمان مرا در بیمارستان رها کرد و رفت.هر کجا که به فکرم می‌رسید رفتم اما نتوانستم او را پیدا کنم .حالا فرزندم هم بدون شناسنامه است و مشکلات زیادی دارم. )
مورد هشتم:
ز.م ـ ۲۳ ساله به جرم مواد مخدر دستگیر شده و اظهار می دارد که کاملاً بی گناه بوده دارای ۲ فرزند می‌باشد و به مدت ۳ سال در زندان می‌باشد و ۲ سال از آزادیش می گذرد بنا به اظهاراتش زمانی که به منزل یکی از دوستان می رود مأموران به خانه آنها آمده و بعد از پیدا کردن مواد مخدر صاحبخانه اعلام می دارد که مواد متعلق به او است و به دلیل اینکه نمی‌تواند ثابت کند ۲ سال در زندان می ماند بعد عفو خورده و آزاد می‌شود.
فقط شوهرش به ملاقاتش می رود.ولی از زمان آزادیش خبر ندارد و شبی که عفو خورد به همراه تعدادی دیگر به تنهایی به خانه بر می گردد. در زمان محکومیت چند بار توانسته به مرخصی بیاید بعد از آزادی متوجه می‌شود که تمام زندگیش را از دست داده و باید از نو آغاز کند.همسرش راننده جاده بوده و خانه هم اجاره ای بوده و وسایل خانه گاهی توسط دزد سرقت می شده و بقیه هم به خاطر جریمه فروخته می‌شود.بعد از آزادی ابتدا تحقیر می‌شود که چرا با هر کس آداب و معاشرت می‌کند ولی وقتی رفت و آمد با دوستان گذشته را کنار می‌گذارد همسرش او را می پذیرد .
در ابتدا که در زندان است به مدت ۳ ماه خودش در زندان از فرزندانش نگهداری می‌کرد اما بعد از سه ماه بچه سه ساله را به بیرون می فرستد که خواهر زن از او نگهداری می‌کند. از مشکل مالی رنج می برد و اینکه زمان میخواهد تا بتواند دوباره زندگی‌اش اثر را بسازد و سر و سامان بدهد.چندباری به دلیل پرخاشگری و بی احترامی به همسرش کارشان تا به مرحله جدایی هم کشیده که همسرش علت را در زندان رفتن زن می داند و می‌گوید رویش باز شده و پرو شده که این طور جواب مرا می‌دهد اما تا حدودی بهتر شده و به زندگی باز گشته است.خوشحالی است از اینکه زمانی را که زندان بوده همسرش ترکش نکرده و منتظر بازگشت او مانده است.
مورد نهم
م- د
جرم : استفاده مواد
مدت محکومیت: ۱ سال
سن : ۳۵ سال
سابقه محکومیت : ندارد
بعد از چند بار مراجعه موفق شدم با ایشان صحبت کنم .تازه از سر وکار آمده بوده و خسته به نظر می‌رسید .
« ۱۷ ساله بودم که ازدواج کردم.همسرم را خیلی دوست داشتم اما خانواده همسرم از ازدواج ما راضی نبودند و بعد از ۱ سال که از زندگی ما می گذشت و صاحب فرزند اولم شده بودم برادر همسرم او را راضی کرد که ازدواج مجدد داشته باشد. اما همسر او متوجه من و فرزندم شد و فوراً از شوهرم جدا شد.همیشه نارضایتی را در نگاهشان می دیدم که مرا در حد خانواده خودشان نمی دانستند.کم کم به جمع دوستان پناه بردم. در مهمانی ها و عروسی ها معمولاً دور هم جمع می شدیم و خوش می گذراندیم بعد از عمل جراحی سزارین که انجام داده بودم به تحریک دوستانم برای تسکین درد شروع به مصرف مواد مخدر کردم.همسرم از این مسأله اطلاعی نداشت و صبح به صبح می خوردم و آنقدر جا در خانه برای مخفی کردنش داشتم که کسی متوجه نشود. همیشه از خرجی خانه می زدم تا بتواند خرج مواد را جور کنم و وقتی به بی پولی می خوردم به سراغ طلاهایم می رفتم و به بهانه گم شدن آنها را می فروختم .همسرم اعتماد زیادی به من داشت و از آنجاییکه از دوستان من اطلاعی نداشت هیچ وقت به این مسأله شک نکرد. تا اینکه بر اثر دعوا و مشاجره با یکی از همین دوستان تلفنی محل زندگیم گزارش داده شد و دستگیر شدم. زمانی که مأموران در منزل ما بودند همسرم از محل کار برمی گشت و بهت زده در چشمانم نگاه می‌کرد .باور این مسأله برایش غیر ممکن بود. فرزندانم خجالت زده به گوشه ای پناه برده بودند و می لرزیدند .همسرم مواد مصرف می‌کرد اما همیشگی نبود. فقط به خاطر تنگی نفس که داشت گاهی مصرف می‌کرد.
در زندان یا همه جور آدم نشست و برخاست داشتم و به آنها شماره تلفن دادم که بعد از آزادی با هم رابطه داشته باشیم اما بعد از اینکه آزاد شدم همسرم اجازه ارتباط با هیچ کدام را نداد و دیگر ارتباطی نداشتم در یکسالی که در زندان بودم خانواده ام به کلی از هم پاشید همسرم از من شکایت کرده بود و اداعای طلاق کرده بود اما فرزندانم و فامیل و بستگان مانع این کار شدند و خواستند که یک فرصت دیگر به من داده شود. از زمانی که برگشته ام در خانه های مردم کار می‌کنم و نمی‌گذارم حتی یکروز بیکاری وسوسه ام کند و دوباره طعم خانه خرابی را بچشم نمی خواهم خانواده ام را از دست بدهم.
هیچ کدام از فرزندانم از این مسأله اطلاعی نداشتند و حالا که آزاد شده ام پسر بزرگم که ۱۷ سال دارد هنوز نتوانسته به من اعتماد کند و مرا به عنوان محرم خود قبول کند مرتب می‌گوید تو آبروی مرا در میان هم سن و سالانم برده ای.اگر دعوا شود همه مرا به خاطر وجود تو سرزنش می‌کنند به همین دلیل کمتر به خانه می آید و سعی می‌کند در میان پسرهای همسایه کمتر باشد تا او را مسخره نکنند .همسرم هم مرتب با خانه تماس می‌گیرد و می پرسد اگر درخانه باشم مشغول به چه کاری هستم و مرتب مرا زیر نظر دارد .از این مسأله ناراحت نیستم چون می خواهم دوباره اعتماد همسرم و دیگران را به خودم جلب کنم و دلم می خواهد هر طور است مرا امتحان کنند .
درابتدای آزادیم اگر جایی می رفتیم و چیزی گم می شد همه نگاه ها به سوی من بود و خیلی شرمنده می شدم .می دانم باعث سرشکستگی هم خودم و هم خانواده ام شده ام.خانواده همسرم تحقیرم کردند و از من تعهد گرفته اند که به سراغ کارهای گذشته نروم.
هیچ وقت فکر نمی‌کردم به این راحتی معتاد شوم و این همه عواقب را به دنبال داشته باشد .الان هم همه تلاشم را می‌کنم که فقط اعتماد فرزندانم را جلب کنم و بتوانم پناهشان باشم» .در میان صحبتهایش دختر بزرگش که ۱۵ سال دارد از مدرسه می آید خیلی معمولی سلام می‌کند و می رود و هیچ عاطفه ای در بین مادر و فرزند دیده نمی‌شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:05:00 ق.ظ ]




          1. سبک زندگی به عنوان «شاخصه» طبقه یا قشر اجتماعی:

در این قسم سبک زندگی به معنی شناخت طبقه ها و قشرهای گوناگون اجتماعی یک جامعه بر اساس میزان اشتراک یا تمایزشان در سبک های گوناگون زندگی می باشد؛ مانند آنچه وبلن و بوردیو در مورد سبک زندگی گفته اند. وبلن(۱۳۸۶) درباره سبک زندگی طبقه تن آسا، انگیزش های اجتماعی برای رفتار رقابت آمیز و چشم و هم‌چشمی را پایه و اساس تبیین پدیده مصرف مدرن قرار می دهد وبا طرح مفهوم طبقه تن آسا، مفهوم تمایز طبقاتی که در مصرف تجلی پیدا کرده است را مطرح می کند و قدرت مالی و ثروت را مبنای افتخار، منزلت و جایگاه اجتماعی می داند. البته وی نقش ذخیره کردن ثروت در کسب افتخار را ضعیف تر از نمایش دادن آن می داند و معتقد است که برای به دست آوردن و حفظ اعتبار، فقط داشتن ثروت یا قدرت کافی نیست بلکه ثروت وقدرت باید نشان داده شود، زیرا اعتبار فقط با آشکار کردن آن‌ها به دست می آید. به نظر او افراد ثروتمند در جوامع کوچک از طریق فراغت خود نمایانه و در جوامع بزرگ و شهری از طریق مصرف خود نمایانه و نمایشی، ثروت خود را به نمایش می گذارند. وی به اصل و قانون ضایع کردن تظاهری در جریان مصرف نمایشی اشاره می کند که منظور مسابقه و رقابت برسر هر چه بیشتر پول خرج کردن است. وی پدیده مد را مختص به طبقه بالایی می داند که می خواهند نشان دهند برای کسب درآمد مجبور به کار کردن نیستند. او یکی از بهترین زمینه های مصرف نمایشی و ضایع کردن تظاهری را مصرف لباس می داند. و یا بوردیو که کاربرد سبک زندگی در طبقه بندی جامعه فرانسه را در کتاب خود به نام تمایز مطرح می نماید. (مهدوی کنی،۱۸۱:۱۳۸۷) بوردیو در باره شکل گیری سبک های زندگی نظریه ای منسجم ارائه داده است. مطابق مدلی که او بیان داشته است شرایط عینی زندگی و موقعیت فرد در ساختار اجتماعی به تولید منش خاص منجر می شود و منش دو دسته نظام است. نظامی برای طبقه بندی اعمال و نظامی برای ادراکات و شناخت‌ها (قریحه ها). نتیجه نهایی تعامل این دو نظام سبک زندگی است. سبک زندگی همان اعمال و کارهایی است که به شیوه ای خاص طبقه بندی شده و حاصل ادراکات خاص هستند. همچنین سبک زندگی تجسم یافته ترجیحات افراد است که به صورت عمل در آمده و قابل مشاهده هستند. الگویی غیر تصادفی که ماهیت طبقاتی دارد. او با نشان دادن اینکه سبک های زندگی محصول منش ها و خود منش ها نیز تابعی از انواع تجربه ها و از جمله تجربه آموزش رسمی هستند و با بیان این نکته که الگوهای مصرف اصلی ترین بروز سبک های زندگی اند، ارتباط میان آموزش رسمی در ساختار سرمایه داری و باز تولید آن را تحلیل کرد. عمده ترین میراث اندیشه بوردیو برای جامعه شناسی مصرف و تحلیل سبک های زندگی، تحلیل ترکیب انواع سرمایه برای تبیین الگوهای مصرف ، بررسی فرضیه تمایز یافتن طبقات از طریق الگوهای مصرف و مبنای طبقاتی قرایح و مصرف فرهنگی است (فاضلی، ۱۳۸۲). بوردیو سبک زندگی را نتیجه قابل رؤیتی از ابراز عادت می داند از نظر او همه چیزهایی که انسان را احاطه کرده است مثل مسکن، اسباب و اثاثیه، کتاب‌ها، سیگارها، عطرها، لباس‌ها وغیره بخشی از سبک زندگی او می باشند (پالومتس ، ۱۹۹۸)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در حالت نخست، براساس سبک زندگی، قشربندی جدیدی انجام می شود، ولی در حالت دوم، قشرهای اجتماعی موجود را براساس سبک زندگی شان بهتر می توان شناخت و قشر بندی جدیدی صورت نمی گیرد. سبک زندگی در این معنا به شکل اجتماعی نوینی گفته می شود که تنها در متن تغییرات مدرنیته و رشد فرهنگ مصرف گرایی عنوان می یابد. (گیدنز ۱۹۹۱؛ بوردیو ۱۹۸۴؛ فدرستون ۱۹۸۷ و۱۹۹۱؛ لش و یوری ۱۹۸۷)
برداشت دوم از سبک زندگی که اهمیت آن برای تحلیل های اجتماعی روز به روز افزایش می یابد، رویکردی روان شناختی و هویت گرا و با سطح تحلیل « فرد » است. منظور از سبک زندگی در این رویکرد، مجموعه ای از ارزش ها، نگرش ها و رفتارهای افراد است. به بیان ساده تر، سبک زندگی، شیوه زندگی است و بر الگوهای فردی مطلوب از زندگی دلالت دارد که جهان بینی، نگرش ها و ارزش ها، عادت ها، وسایل زندگی و همچنین الگوهای روابط اجتماعی، اوقات فراغت و مصرف را در بر می گیرد. سبک زندگی، بیشتر بیانگرایانه است و شخص، خود را از طریق سبک زندگی به جهان اطرافش معرفی می کند. این بدان معناست که سبک زندگی از طریق چهره ها (انتخاب لباس ها و رفتارها) اعمال و کردارها (انتخاب فعالیت های فراغتی) یا انتخاب وسایل زندگی و حتی گزینش دوستان بیان می شود.(گیبنز و بوریمر،۱۰۴:۱۳۸۱) مقصود ما در این نوشتار برداشت دوم از معنا و مفهوم سبک زندگی است. در این معنا سبک زندگی راهی است برای تعریف ارزش‌ها و نگرش‌ها و رفتارهای افراد که اهمیت آن برای تحلیل‌های اجتماعی روزبه روزافزایش می یابد (اباذری، ۱۳۸۱) این برداشت نیز در دوره جدید بود. به گونه ای که گیدنز (۱۳۸۲) سبک زندگی را مجموعه ای نسبتاً منسجم از همه رفتارها و فعالیت‌های یک فرد معین در جریان زندگی روزمره خود می داند که مستلزم مجموعه ای از عادت‌ها و جهت گیری‌هاست و بر همین اساس از نوعی وحدت برخوردار است. گیدنز (۱۳۸۳) انسان را به عنوان عامل در شکل گیری هویتش موثر می داند و معتقد است که انسان تحت فشار ساختار اجتماعی، سبک زندگی را بیشتر تقلید می کند. به نظر او در دنیای متجدد کنونی، همه ما نه فقط از سبک های زندگی پیروی می کنیم بلکه به تعبیر دیگر ناچار به این پیروی هستیم. در حقیقت ما انتخاب دیگری به جز گزینش نداریم. به نظر وی هرچه وضع و حال جامعه و محیطی که فرد در آن به سر می برد بیشتر به دنیای مابعد سنتی تعلق داشته باشد، سبک زندگی او نیز بیشتر با هسته واقعی هویت شخصی اش، و ساخت و همچنین با تجدید ساخت آن سروکار خواهد داشت. البته منظور گیدنز از کثرت انتخاب که در همه انتخاب‌ها بر روی همه افراد باز است
فیدرستون (۱۹۹۱ به نقل از شهابی، ۱۳۸۶) بدن، لباس، نحوه صحبت کردن، فعالیت‌های فراغتی، ترجیحات خوراکی و نوشیدنی، خانه، اتومبیل، انتخاب مقصد گذران تعطیلات و نظایر این‌ها را شاخص های فردیت ذائقه و سبک مورد علاقه مصرف کننده می دانست.

      1. ارتباط مفهوم سبک زندگی با مفهوم و مقوله فرهنگ

بنابراین اگرچه پیگیری و جستجوی مفهوم سبک زندگی، ما را به مواردی از استخدام آن در متون جامعه شناختی پیش از سه دهه اخیر نیز رهنمون خواهد ساخت و بیشتر اوقات در روایت فرایند تکوین مفهوم سبک زندگی، به ریشه های آغازین و اولین مفهوم بندی های ارائه شده از آن در کار کسانی چون ماکس وبر،گئورک زیمل و تورشتاین وبلن در سال های آغازین قرن بیستم اشاره می شود که به یک معنا عناصری از واقعیت را نیز با خود دارند اما روشن است که مفهوم جدید سبک زندگی به وضوح فراتر از چیزی است که در آن مفهوم بندی های اولیه منعکس گردیده است. به عنوان مثال،وبر مفهوم سبک زندگی را در ذیل مقوله منزلت یا احترام به عنوان یکی از اضلاع سه ضلعی مشهور خود (ثروت،قدرت،منزلت) تعریف می کرد. در این تعریف عملا سبک زندگی، مفهومی کم و بیش مترادف با فرهنگ می یافت. با وجود این که مفهوم جدید سبک زندگی در زمینه مباحثاتی شکل گرفته که از کار وبر به طور عام و دسته بندی سه گانه ثروت،قدرت،منزلت به طور خاص متأثر است، اما درک فاصله مفهوم جدید سبک زندگی با فهم وبر، کار دشواری نیست. در ادبیات جامعه شناسی فرهنگ و مطالعات فرهنگی ، سبک زندگی اساساَ امری متفاوت از فرهنگ (البته نه غیر مرتبط با آن ) تعریف می شود. این تفکیک بیش از هر چیز به سبب نسبتی است که میان مفهوم سبک زندگی با گسترش فردیت و اخلاق فردگرایانه در جامعه جدید برقرار می شود. فرهنگ مجموعه منسجمی از ایده ها، ارزش ها، هنجارها، نمادها و آداب و رسوم است که فرد به واسطه دریافت و تطبیق خود با آنها امکان مشارکت در زندگی اجتماعی را می یابد. البته مواجهه فرد با فرهنگ لزوما منفعلانه نیست. اما در نهایت فرهنگ مقوله ای فرافردی و کلان باقی خواهد ماند. در مقابل سبک زندگی در مفهوم جدید آن بیشتر محصولی از انسان فردیت یافته ای که آن را خلق می کند، قلمداد می شود. البته سبک زندگی نیز امری اجتماعی است. به تعبیری می توان آن را تابلوی نقاشی « کولاژ»ی دانست که تکه پاره های به کار رفته در آن از متن زندگی اجتماعی فراهم می آید. اما نهایتاً نوع تلفیق و ترکیب آنها گویی چیزی است که انسان مابعد تجددی فردیت یافته برحسب ذوق و سلیقه خود آن را می سازد. البته این ساخت و سلیقه سازنده آن به شدت سیّال، متغیر و دلبخواهی است. شاید این اصلی ترین تفاوت است که مفهوم سبک زندگی با فرهنگ دارد: سبک زندگی مقوله ای اساساً سیال، لغزنده و غیر قطعی است.سبک زندگی ریشه در ذائقه و سلیقه دارد.(صفارهرندی،ماهنامه سوره شماره۴۶،آذر و دی ۱۳۸۹)
از این جهت شاید بتوان در میان پیشکسوتان جامعه شناسی کسی که بیش از همه به معنای جدید سبک زندگی نزدیک شده بود را زیمل دانست. در واقع این زیمل بود که اول بار مفهوم سبک زندگی را در نسبت مستقیم با فرد گرایی مدرن و تلاش فرد مدرن برای ظاهر ساختن «یکتایی هستی خود» تعریف کرد. البته او در دهه های آغازین قرن بیستم از امکانات جامعه جدید – به ویژه در چارچوبی به نام کلان شهر – برای امکان پذیر ساختن چنین وضعیتی سخن می گفت.
زیمل متمایز ساختن خود از دیگران – به واسطه مد – را محرک مصرف می داند وی کارکرد دو گانه ای برای مد قایل است در یک وجه، اعلام تمایل فرد برای متمایز شدن از دیگران و بیان هویت فردی و خواست فردیت است، اما وجه دیگر آن که جنبه طبقاتی دارد، سبب همبستگی گروهی و تقویت انسجام اجتماعی طبقاتی است (میلز ، ۱۹۹۶ به نقل از فاضلی، ۱۳۸۲)

      1. مؤلفه های سبک زندگی:

یکی از راه هایی که می توان به درک بهتری از مفهوم «سبک زندگی» از نظر اندیشمندان مختلف دست یافت، بررسی عناصر و مؤلفه هایی است که ایشان برای سبک زندگی برشمرده و یا در تحقیقات خود از آنها به عنوان شاخصه بهره برده اند. در اینجا منظور از مؤلفه اموری است که مصداق عینی سبک زندگی محسوب می شوند. بنابراین، اموری که از سوی محققین به عنوان عوامل مؤثر بر سبک زندگی پیشنهاد شده (مواردی مانند میزان درآمد و تحصیلات) مؤلفه در نظر گرفته نشده است. عناصری که زیمل، وبلن و وبر در آثار خود از آنها یاد کرده اند، عبارت است از : شیوه تغزیه، خود آرایی(نوع پوشاک و پیروی از مد)، نوع مسکن ( دکوراسیون، معماری و اثاثیه)، نوع وسیله حمل و نقل، شیوه گذران اوقات فراغت و تفریح، اطفار (رفتارهایی حاکی از نجیب زادگی یا دست و دل بازی، کشیدن سیگار در محافل عمومی، تعداد مستخدمان و آرایش آن ها). آن چنان که از تعریف آدلر از سبک زندگی معلوم است او سبک زندگی را شامل همه رفتار و افکار و احساسات فرد و حرکتش به سوی هدف می داند.در مهم ترین تحقیقات میدانیِ اولیه مبتنی بر سبک زندگی می توان به کارهای چاپین(۱۹۳۵) و سول (۱۹۴۰) اشاره کرد که در آن ها تکیه اصلی بر بررسی محل سکونت،نوع خانه،وسایل اتاق نشیمن و دیگر جلوه های عینی شأن و منزلت بود (ای.اس.اس،جلد۱۵: ۲۲-۳۲۱).کلاکهون،(۱۹۵۸) در یک جمع بندی در مورد شاخصه های مورد مطالعه سبک زندگی در دهه پنجاه، به رفتارهای شخصی مصرفی که حاکی از ترجیحات فردی است اشاره می کند؛ مواردی مثل : نحوه استفاده از صنایع فرهنگی، تفریحی و ورزشی، نحوه بازی کردن و لباس پوشیدن.(ای.اس.اس،جلد۳: ۲۲-۳۴۲)
گُردُن، در جمع بندی خود چند عامل مهم را در مطالعه سبک زندگی بر می شمرد: الگوهای مصرف، نوع لباس، نحوه صحبت کردن، نگرش ها و الگوهای مربوط به نقاط تمرکز علاقه مندی در فرهنگ مانند امور جنسی، عقلانیت، دین، خانواده، میهن پرستی، آموزش، هنرها و ورزش ها (گردن، ۱۹:۱۹۶۳) پارسونز، در کتاب مشهور خود ،(نظام اجتماعی۱۱)،جنبه های از سبک زندگی را مطرح می کند که ناشی از فنّاوری مدرن است و در آن روزها سبک زندگی افراد (به خصوص خانوده ها ) را نشان می داده است؛ مواردی مثل خودروهای خانواده ،یخچال،ماشین لباس شویی،و تلوزیون. او معتقد است با توجه به از بین رفتن رواج استفاده از مستخدم، دیگر از این ملاک نمی توان بهره برد. او همین تغییرات را در مورد استفاده از اشیای عتیقه، گزارش می کند. چرا که مدرن بودن ، دیگر عرصه را برای معیارهای سنتی تنگ کرده است.(پارسونز،۵۱۵:۱۹۶۴) برلسون و استینز مؤلفه های سبک زندگی را در اوقات فراغت و ذوقیات و نحوه مصرف مناسب پول می جویند؛ مواردی مثل رسیدگی به وضع ظاهری و لباس ، آداب معاشرت، سلیقه زیبا شناختی، سرگرمی ها (اعم از تفریحی و ورزشی، از قایق سواری و چوگان گرفته تا تنیس و بولینگ)، خوردنی ها ( از شکلات کش دار شیرین گرفته تا نوع نرم و تلخ آن).(برلسون و استینز،۴۸۸:۱۹۶۴)
لوید وارنر، در قالب بررسی سبک زندگی یانکی سیتی افزون بر نحوه گذران اوقات فراغت و تفریحات و سلیقه های ورزشی ، به تفاوت های دینی و چشم اندازهای اخلاقی، ارزش های سیاسی ، الگوهای زندگی خانوادگی، روابط زناشویی و تربیت کودک در تحقیقات خود اشاره کرده است.(مک لی،۷۴-۲۷۵: ۱۹۶۹). راجر برون، می گوید: « تفاوت ها در سبک زندگی، را در بی اهمیت ترین چیزها شکل گرفته است.» ازعادات نوشیدن و خوردن سالاد گرفته تا انتخاب کلمات و طرز پوشیدن و عادت نشستن ، همچنین شیوه های تربیت کودکان (مثلا میزان سخت گیری به آن ها در مورد دستشویی و نظافت)، رفتارهای جنسی، بهداشتی، مذهبی و سیاسی و میزان عصبی یا روانی بودن.(برون،۱۹۶۵؛۳-۱۳۲) ابرین و دیگران، معتقدند سبک زندگی در شهر نشینیِ آمریکای اواخر دهه ۱۹۶۰ در مواردی مانند محل زندگی ، مشارکت های محلی، نوع منزل (با حیاط،گاراژ،کارگاه و ….) و نوع مدرسه محل تحصیل فرزندان تجسم می یافت. ون هوتن (ابرین و دیگران۳۲:۱۹۶۹) عناصر سبک زندگی را در خانوانده چنین توصیف می کند: اثاثیه، اشیاء هنری،انواع لباس پوشیدن ها، مواد خواندنی ، آلات موسیقی، سلیقه در غذا و مشروبات، روش پخت ، نوع صحبت کردن در خانه ( چه در کلمات و گرامر، چه در عناوین گفتگوها)، نوع گذراندن اوقات فراغت، بودجه بندی،روابط با فرزندان، ضوابط و روش های تربیت کودک،تراکم جمعیت ساکن در خانه و محل ( که محدوده حریم های خصوصی و میزان سروصدا و تعاملات را تعیین می کند)، نوع و ویژگی های اشتغال ( اعضای خانواده، شامل لباس کار یا محل کار، فاصله محل کار تا خانه، میزان مأموریت ها، زمان دوری از خانه)(ون هوتن،۱۹۷۰: ۴-۷۳)
ون فوسن، بر اهمیت بررسی انجمن هایی که فرد برای غذا ، ملاقات ها و یا ازدواج به آن می پیوندد و همچنین انتخاب میان کنسرت یا مسابق بوکس،اسکی بازی یا لژ سواری، قایق بادبانی یا پارویی برای اوقات فراغت تأکید کرده است.(ون فوسن، ۱۵:۱۹۷۹) بوردیو بررسی سبک زندگی را مطالعه اول دارایی (کالاهای تجملی یا فرهنگی ای ) می داند که افراد دور خود جمع کرده اند؛ مانند: خانه، ویلا، قایق تفریحی، ماشین، اثاثیه ،نقاشی ها، کتاب ها، نوشابه ها، سیگارها، عطر، لباس ها و دوم، فعالیت هایی که با آن خود را متمایز نشان می دهد: ورزش ها، بازی ها، تفریحات(پیاده روی یا کوه پیمایی، اسکی یا سوارکاری، گلف یا تنیس)، لباس پوشیدن، رسیدگی به ظاهر بدن خود، نحوه استفاده اززبان و بودجه بندی (بوردیو، ۱۹۸۴ : ۴-۱۷۳ و ۲۸۳)
توبی، در تحقیقی در مورد سبک زندگی سبک ها و مقایسه آن با زندگی هیپی ها، ساختار روابط فردی (زندگی اشتراکی)، آداب و رسوم (کوتاه نکردن مو و رژیم گیاه خواری، استفاده از داروهای روان گردان و یوگا) انجام داد.(کلاک و بلا،۷:۱۹۷۶) استون، در بررسی سبکِ زندگیِ یکی از گروهای مذهبی جدید از مواردی مثل عدم ازدواج، تغییر مکرر مکان اقامت، مصرف مواد روان گردان، پیوستن و جدایی مکرر از گروه های مختلف برای کسب تجربه یاد می کند.(پیشین،۱۰۷) پیز در بررسی پاره فرهنگ جوانان یهودی آمریکا، یکی از چهار محور مطالعه خود را سبک زندگی قرار داد که طی آن این موارد را در نظر خواهی های خود گنجاند: زندگی مشترک قبل از ازدواج، مصرف ماری جوآنا، همجنس بازی و زندگی در محیط های اشتراکی.(پیشین:۲۵۳) رابرت وثنو، نیز از همین ملاک ها در تحقیق خود در مورد ادیان جدید آمریکا بهره برده است. لیند پریچاردف در بررسی تغییرات دینی و اعتقادی قرن نوزدهم آمریکا در همین ملاک ها استفاده کرده است پیشین:۳۲۸) کتاب شناخته شده استارک و بینبریج(۱۹۸۵)، آینده دین، که برپایه نقد تحقیقات وثنو تدوین شده نیز ملاک های فوق را مبنای بررسی های خود قرار داده است.
مارتین سگالن، جامعه شناس فرانسوی، در جمع بندی خود از تحقیقات در مورد سبک زندگی در محدوده مسائل زنا شویی سه محور را ارائه می کند: اول، مسکن (فضای داخلی خانه و تقسیم بندی فضاهای خصوصی و عمومی و تفریحی داخلی و خارجی)؛ دوم، معاشرت و شبکه روابط خویشاوندی و اتکا در امور و حوادث و تأثیر این روابط برنوع گذران اوقات فراغت؛ سوم ، نوع نگاه و رفتار در مورد اشتغال زنان و تقسیم کار در زندگی زناشویی (سگالن، ۱۳۷۰ : ۸۴و۲۵۹). سگالن، در مورد سبک زندگی در حوزه اقتصادی در خانواده به بررسی نحوه انتقال سرمایه ها (ارث بری) و الگوهای مصرف و تولید می پردازد (پیشین:۹-۲۸۸). چنان که هندری و دیگران نقل می کنند، از اواسط دهه ۱۹۸۰ به بعد، ابعاد سلامت و بهداشت به منزله یکی از مؤلفه های سبک زندگی مورد توجه قرار گرفت. از جمله تحقیقات قابل توجه در این حوزه (آنرو و دیگران،۱۹۸۶) است.(هندری و دیگران،۲۳۱:۱۳۸۱). جی.ای.ویل، معتقد است: سبک زندگی «علاوه بر مصرف…ارزش ها، نگرش ها، مسائل جمعیت شناسی، تفاوت های جنسی، موقعیت اقتصادی، شغل، طبقه بندی اجتماعی، مشارکت در فعالیت های اوقات فراغت را نیز در بر می گیرد.»(ویل،۲۱۵:۱۹۸۹) جرالد لسلی و دیگران، به تحقیق قابل توجهی اشاره می کنند که در آن، بیشتر شهرنشینان مورد سؤال، شناخت خود را از موقعیت اجتماعی دیگران با توجه به عوامل سبک زندگی ایشان و در رأس آن لباس و سپس طرز حرکات و سبک محاوره به دست می آوردند. لسلی و دیگران، از جمله عوامل سبک زندگی را سلیقه (مثل سلیقه در انتخاب شراب، تجهیزخانه، مواد خواندنی و گذران وقت) و آداب معاشرت و در یک بیان کلی، «الگوهای مصرف» می دانند.(لسلی و دیگران،۳۷۰:۱۹۹۴). و بالاخره فرن، در بحث از روش های تحقیقی پیشرفته گروه متمرکز، به سبک زندگی اشاره کرده و مؤلفه های آن را فعالیت ها ( مانند کار، سرگرمی و تفریحات)،علاقه مندی ها (مانند خانواده و رسانه) و عقائد (مانند موضوعات اجتماعی،سیاسی و اقتصادی) بر می شمرد.(فرن،۱۷۵:۲۰۰۱)
دکتر مهدوی کنی بعد از ذکر مؤلفه های سبک زندگی از نگاه دانشمندان غربی آن را اینگونه مورد نقد و بررسی خود قرار داده و سعی می کند آنان را در یک تقسیم بندی کلی جمع نماید. او ابتدا قول ادوارد فرن را بیان می کند.فرن این مؤلفه ها را در سه گروه فعالیت ها (مانند کار و سرگرمی)، علاقه مندی ها (مانند خانواده و رسانه) و عقائد (مانند موضوعات سیاسی و اجتماعی) دسته بندی می کند اما دکتر مهدوی کنی پیشنهاد می کند عناصر و مؤلفه های سبک زندگی، در چهار مقوله طبقه شود: اموال(سرمایه مصرفی)، فعالیت ها (عادات، شغل گذران، اوقات فراغت و …) نگرش ها و گرایش ها و روابط انسانی (از بین فردی گرفته تا اجتماعی)
دکتر مهدوی کنی در ادامه می گوید: « با گذشت زمان و در آغاز قرن بیستم، به جای تمرکز بر رفتارهای مصرفی و تکیه بر جنبه های عینی زندگی انسان (و اتفاقا در اصل خود بیشتر وابسته به نیازهای اولیه مانند خوردن،پوشیدن و مسکن) جنبه های ذهنی و نیازهای ثانوی انسان (مانند روابط انسانی، نگرش ها و گرایش ها) مورد توجه قرار گرفت. اگرچه محوریت و تکیه بر رفتار مصرفی در تمام سال های قرن بیستم تداوم یافت؛ نظریه پردازانی که در آغاز قرن بیستم از این اصطلاح بهره برده اند آن را در نقد محوریت روابط تولید و سرمایه در نظریه طبقات اجتماعی مارکس و نظام سرمایه داری لیبرال و مکاتب مربوط به آن با طرح محور جدید مصرف به کار گرفتند. طبیعی است در این نظریه ها عناصری از زندگی انسان به منزله سبک زندگی اهمیت یافت که به رفتارهای مصرفی او مربوط می شد، اما توجه به ابعاد فرهنگی و معنوی تر زندگی انسان در دهه های بعد، باعث شد از این اصطلاح در ابعاد وسیع تری بهره برده شود.
بنابراین با مطالعه تحقیقات علمی و نظریات موجود در دانش جدید سبک زندگی – که خاستگاه غربی دارد – بدست می آید شاخصه های علمی در مطالعات سبک زندگی را می توان به دو دسته تقسیم نمود: اول شاخصه هایی که بیشتر در مباحث نظری مفید هستند و دوم شاخصه هایی که کارآمدی و اثر بخشی عینی دارند و می توانند به عنوان شاخصه های عینی قلمداد شوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:05:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم