کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



در قسمتی از ماده ۴۷ ش.ع.پ چنین آمده است:
«در صورتی که تصمیم کارفرما برای فسخ پیمان به استناد موارد درج شده در بند (الف) ماده ۴۶ باشد موضوع فسخ پیمان باید بدواً به وسیله هیاتی متشکل از سه نفر به انتخاب وزیر یا بالاترین مقام سازمان کارفرما (در مورد سازمان هایی که تابع هیچ یک از وزارتخانه ها نیستند) بررسی و تائید شود و مورد موافقت وزیر یا بالاترین مقام سازمان کارفرما قرار گیرد و سپس به پیمانکار ابلاغ شود».

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

پیمان جزء قراردادهای اداری می باشد لذا اعمال فسخ در آن با قراردادهای اشخاص خصوصی فرق دارد. کارفرما همیشه یک شخصیت حقوقی وابسته به حقوق عمومی است، از طرفی ملتزم به اجرای دقیق و صحیح پیمان است از طرفی دیگر، مأمور وابسته دستگاه اجرائی است و مکلف به انجام وظیفه بر اساس سلسله مراتب اداری و مطابق قوانین و مقررات می باشد. بنابراین اولاً حق صرف نظر از خیار فسخ را به دلخواه خود ندارد چرا که به عنوان نماینده ملت، باید حافظ منافع مردم باشد- ثانیاً باید برابر مفاد ماده ۴۷ ش.ع.پ اقدام به فسخ نماید و در غالب موارد نمی توان فوری اقدام به فسخ کرد و اختیار بیشتری لازم است به همین جهت اگر فسخ باستناد موارد درج شده در بند (الف) ماده ۴۶ باشد موضوع فسخ پیمان، باید توأمان توسط هیات سه نفره بررسی و تائید شود و سپس به تائید وزیر یا بالاترین مقام سازمان کارفرما نیز برسد و پس از آن به پیمانکار ابلاغ شود.
به نظر می رسد بررسی و تائید فسخ پیمان مطابق ماده ۴۷، الزامی بوده و بدون رعایت مفاد ماده ۴۷، پیمان قابل فسخ نمی باشد. در اصلاحاتی که در سال ۱۳۷۸ صورت گرفته ماده۹ ۴۷ تغییر یافته، قبل از آن کارفرما خود می توانست هر زمان که بخواهد فسخ را اعمال کند و نیازی به بررسی و تائید نبوده است. با تغییرات انجام یافته، تا حدودی راه بهانه جوئی کارفرما بسته شده و اختیارات وی محدود گردیده است. بررسی و تایید هیات، اشتباه کارفرما را در تشخیص موارد فسخ تا حدودی کاهش می دهد و حتی در صورت تائید هیات، طی مسیر فوق، خلع ید از پیمانکار را به تعویق می اندازد.
قراردادهای پیمانکاری علیرغم دارا بودن بسیاری از شرایط و مقررات حقوق خصوصی، از مصادیق قراردادهای حقوقی عمومی بوده و به دلیل تعلق این قراردادها به حقوق اداری که شاخه ای از حقوق عمومی است، در اجرای آن، آنچه که برای حسن اداره عمومی لازم است می توان به عمل آورد هر چند در قرارداد پیش بینی نشده باشد. آزادی فسخ پیمان، در مواردی که مصلحت اقتضاء کند از همین خصیصه ناشی می شود و کارفرمای دولتی فقط مکلف به جبران خسارات وارده از اعمال فسخ به پیمانکار می باشد. از آنجا که اعمال فسخ در اختیار کارفرما و به تشخیص او صورت می گیرد در صورت اقدام به فسخ، عمل او نه تنها غیر قابل اعتراض و غیر قابل ارجاع به دادگاه است بلکه غیر قابل برگشت نیز می باشد به نحوی که پیمانکار، فقط تحت عنوان مطالبه خسارت ناشی از فسخ می تواند به مراجع قضائی مراجعه کند بدون این که مراجعه او بتواند مانع از اعمال آثار ناشی از فسخ قرارداد بشود یعنی حتی اگر کارفرما در فسخ دچار اشتباه در تشخیص شود این امر موجب بطلان فسخ و اعاده کارها به دست پیمانکار نخواهد شد. سپردن بدون قید و شرط سرنوشت قرارداد به دست کارفرما به صرف استناد به مصلحت، او را از آوردن هر دلیلی معاف می کند و برای پیمانکار نیز تقریباً غیر ممکن است ثابت نماید که فسخ به مصلحت دستگاه اجرائی نبوده است، پس در هنگام طرح دعوی از طرف پیمانکار، چنانچه عنوان خواسته ابطال فسخ یا الغا فسخ باشد چنین خواسته ای به دلیل تعارض آن با حق فسخ یک جانبه کارفرما اکثراً مورد پذیرش دادگاهها قرار نمی گیرد، مضافاً این که با فرض کان لم یکن شدن فسخ انجام شده، اثری بر حکم صادره مترتب نخواهد شد. زیرا موضوع پیمان به دیگری واگذار و موضوع منتفی شده است اما دعوی مطالبه خسارت مورد پذیرش واقع می شود.[۴۹]
بنداول: مراحل تائید فسخ قرارداد
تسلط قانونی شخص در اضمحلال عقد بر اساس ماده ۳۹۶ ق. م را انواع خیارات را بر شمرده است. در عقد بیع ممکن است شرط شود که در مدت معین برای بایع یا مشتری یا هردو یا شخص خارجی اختیار فسخ معامله باشد.(ماده ۳۹۹ق.م) اجرای این حق که ممکن است در اثر داشتن هر یک از خیارات حاصل شود یک عمل حقوقی است که بایک اراده انجام می شود و نیاز به قصد انشاء دارد. لذا تحقق آن در عالم خارج نیاز به اعلان تصمیم ذی حق دارد. در صورت اختلاف در وقوع آن مدعی فسخ باید به لحاظ ادعای خلاف اصل لزوم قرارداد طبق قاعده “البینه علی المدعی” دلیل و گواهی بر وجود حق قانونی و اعمال آن ارائه و اقامه نماید و به همین دلیل گفته می شود که طرح دعوی به خواسته فسخ قرارداد و صدور حکم به آن مفهوم ندارد زیرا ایجاد و اعمال فسخ قرارداد به قصد انشاء تحقق پیدا می کند نه حکم دادگاه و در صورت اختلاف، باید حکم به تائید فسخ قرارداد صادر گردد. از سوی دیگر در صورت اعمال آن حق از زمان فسخ، آثار قرارداد نسبت به آینده زائل می گردد نه از زمان صدور حکم دادگاه به همین دلیل در صورت تائید فسخ قرارداد زمان اعمال آن تیز باید دقیقاً مشخص شود.
واژه فسخ با تفاسخ یا اقاله و انفساخ یا فاسخ متفاوت است زیرا واژه تفاسخ یا اقاله یعنی انحلال قرارداد ناشی از تراضی و توافق متعاقدین و واژه انفساخ یا فاسخ یعنی آثار عقد خود از زمان تحقق شرط زائل می شود. به تعبیر دیگر یک نوع انحلال قهری و خود بخودی عقد است بدون آنکه نیازی به قصد انشا باشد و شرط فاسخ یا خیار تخلف از شرط و خیار شرط متفاوت است. زیرا در شروط اخیر الذکر یکی از متعاقدین یا دو طرف یا حتی شخص ثالث حق دارند تا در صورت تمایل عقد را در مهلتی معین یا درصورت تحقق تخلف فسخ نمایند. این حق و اعمال ان نیز یک عمل حقوقی ونیازمند قصد انشاء است.
ارکان دعوی فسخ قرارداد (تائید یا صحت )به ترتیب ذیل است:
الف) احراز انعقاد عقد صحیح مستند به مدرک رسمی یا عادی یا شهادت شهود
ب) اثبات یکی از موجبات حق فسخ ناشی از قرارداد یا ناشی از قانون توام با شرایط خاص مقرر در آن و عدم اسقاط حق فسخ قراراداد به هر لفظ یا فعل که دلالت بر آن قصد کند.
تشخیص وجود یا عدم هر یک از موجبات قانونی و قراردادی با مقام قضایی است. هرچند در رسیدن به این علم و تشخیص، به لحاظ فنی بودن موضوع از نظریه کارشناسی استفاده کند مانند تشخیص صحت و سقم وجود عیب در مبیع.
ج) اعمال حق قانونی فسخ با قصد انشاء و اعلان آن در عالم خارج: با بیان شفاهی و یا کتبی که غالباً از طریق اظهارنامه یا مدرک کتبی دیگری دال بر آن مفهوم و یا با شهادت شهود اثبات می گردد.
«بنا به مراتب فوق رسیدگی به دعوی فسخ قرارداد نیازمند یک جلسه رسیدگی است که با توجه به میانگین وقت رسیدگی محاکم حقوقی، مدت زمان رسیدگی یک ماه می باشد مگر رد برخی موارد که موجبات فسخ مثل خیار غبن و عیب نیازمند جلب نظر کارشناس باشد که در این صورت دو جلسه رسیدگی و سه وقت نظارت در مدت زمان چهار ماه کفایت خواهد کرد».[۵۰]
بند دوم: فسخ قرارداد در حالت دعوای متقابل
در بعضی موارد بویژه در مواردی که ادعای متقابل ناشی از ارتباط کامل بین دو ادعا است، صرف دفاع در قبال دعوا کفایت نمى کند؛ بلکه تقدیم دادخواست ضروری است. زیرا اثبات این ادعا مستلزم اقامه دعوی و رسیدگی قضایی است.
فرض کنید خواهان اصلی که کارگزاری قرارداد به نام اوست، به استناد یک فقره قرارداد عادی، تخلیه فسخ قرارداد را از دادگاه خواستار شود و خوانده نیز در پاسخ به دعوای مزبور، به استناد یک فقره پیمان نامه که به امضای خواهان هم رسیده، مدعی مالکیت ملک متنازع فیه گردد. در اینجا منشاء دو ادعا یکی نیست، بلکه ادعای اولی ناشی از عقد اجاره است و ادعای دومی ناشی از عقد بیع. ولی ارتباط کامل بین آن دو ادعا وجود دارد. اما دادگاه نمى تواند بدون تقدیم دادخواست به ادعای خوانده که مدعی خرید رسیدگی کند. زیرا ادعای وقوع فسخ، مستلزم رسیدگی قضایی و فراهم شدن امکان دفاع برای طرف مقابل است. اگر دادگاه بدون تقدیم دادخواست، ادعای خوانده مدعی را ترتیب اثر بدهد، بر خلاف مواد ۲ و ۴۸ ق. آ. د. م. عمل کرده است. به موجب مواد مذکور، هیچ دادگاهی نمی تواند به دعوایی رسیدگی کند مگر این که شخص یا اشخاص ذینفع یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی آنها رسیدگی به دعوا را برابر قانون درخواست نموده باشند و شروع رسیدگی در دادگاه مستلزم تقدیم دادخواست می باشد.
در مواردی که دو ادعا از منشاء واحدی هستند و عدم اقامه دعوای متقابل چه بسا ضرری متوجه خوانده نکند، ولی اقامه دعوای متقابل این فایده عملی را خواهد داشت که در مرحله اجرای حکم، راحت تر مى توان حکمی را که به نفع خواهان تقابل صادر مى شود اجرا کرد. مثلاً در دعوایی که کارگزار، الزام فروشنده به تنظیم سند رسمی را درخواست نموده است، اگر خوانده برای مطالبه ثمن همان ملک که ناشی از یک مبایعه نامه می باشد، دادخواست تقابل ندهد، حقی از خوانده (کارفرما) تضییع نمى شود. زیرا این دعوا بطور جداگانه هم قابل رسیدگی است و چه بسا نتیجه آن تأثیری در نتیجه دعوای الزام به تنظیم سند رسمی نداشته باشد. اما با توجه به وحدت منشاء دو ادعا، فایده عملی طرح دعوای متقابل این است که در مرحله اجرای حکمی که از یک طرف خواهان اصلی (خوانده تقابل) به پرداخت ثمن و خوانده اصلی (خواهان تقابل) به تنظیم سند محکوم شده است، مى تواند بطور توام صورت پذیرد و اجرای یک قسمت حکم منوط به اجرای قسمت دیگر حکم گردد. به این ترتیب خواهان اصلی برای رسیدن به سند خود مجبور می شود مبلغ محکوم به را بپردازد. به این وسیله خوانده اصلی بدون تحمل دردسرهای شناسایی و توقیف اموال محکوم علیه و تشریفات مزایده و امثال آن راحت تر به حقوق خویش دست مى یابد.
دعوای متقابل باید تا پایان جلسه اول دادرسی به دادگاه تقدیم گردد. اگر دعوای مزبور در مهلت قانونی (تا پایان جلسه اول دادرسی) به دادگاه تقدیم نشده باشد؛ مى توان آن را نه به عنوان دعوای متقابل بلکه به عنوان دعوای مستقل مطرح کرد. در این صورت، چنانچه نتیجه این دعوا در سرنوشت دعوای اصلی (اولی) مؤثر باشد، مى توان از دادگاه رسیدگی کننده به دعوای اولی، به تجویز ماده ۱۹ ق. آ. د. م. ، صدور قرار توقف رسیدگی درخواست کرد. به عنوان مثال، اگر خوانده دعوا، مدعی بطلان قرارداد و بی اعتباری قرارداد خواهان در دعوای خلع ید باشد، اما به دلیل اشتباه یا بی اطلاعی، صرفاً به دفاع در برابر دعوای مطروحه پرداخته و دعوای متقابل تقدیم نکرده باشد و دعوا منجر به صدور حکم به خلع ید وی شده باشد، در این مرحله، نامبرده مى تواند نسبت به حکم صادره تجدیدنظر خواهی کند و فوراً دعوای دیگری به خواسته اعلام بطلان معامله و بی اعتباری سند را به دادگاه صالح تقدیم نماید. در این صورت دادگاه تجدیدنظر، به تقاضای ذینفع و پس از ارائه گواهی لازم مبنی بر مطرح بودن دعوا، قرار توقف دادرسی تا نتیجه قطعی دعوای جدید را صادر خواهد کرد.[۵۱]
فصل دوم: موارد فسخ قراردادهای پیمان کاری
در قراردادهای پیمانکاری منظور از تنظیم قرارداد، رسیدن به نتیجه مطلوب است. پیمانکار انجام موضوع قرارداد را در مدت معین و مقرر تعهد می کند و کارفرما نیز پرداخت مبلغی را طبق توافق به عهده دارد. هر کدام از طرفین، تعهدات و اختیاراتی دارند. مهمترین اختیار کارفرما، فسخ پیمان می باشد. در فسخ پیمان به استناد وقوع تقصیر از جانب پیمانکار، اختیار کارفرما نه تنها غیر قابل اعتراض و غیر قابل ارجاع به دادگاه است بلکه غیر قابل برگشت نیز می باشد. پیمانکار حق اعتراض به فسخ را به موجب ماده ۴۶ ش.ع.پ و حق مراجعه به محاکم را بر اساس ماده ۴۷ آن، از خود سلب نموده به نحوی که فقط تحت عنوان مطالبه خسارات ناشی از قرارداد می تواند به مراجع قضائی مراجعه کند بدون این که مراجعه او بتواند مانع اعمال آثار ناشی از فسخ قرارداد گردد. یعنی اگر کارفرما در فسخ دچار اشتباه در تشخیص شود این امر موجب بطلان فسخ و اعاده انجام کارها به دست پیمانکار نخواهد شد و تنها خسارات وارد قابل جبران است و همچنین در ماده ۴۸ ش.ع.پ کارفرما به طور نامحدود و گسترده هر زمان که بخواهد می تواند پیمان را فسخ کند. در شرایط عمومی پیمان به لحاظ غفلت تنظیم کنندگان آن از برخی مسائل قانونی و حقوقی مواردی وجود دارد که به بطلان پیمان منتهی می شود و در مواردی به انفساخ می انجامد و همه آن موارد تحت عنوان فسخ در ماده ۴۶ ش.ع.پ گرد آمده است حال آن که انحلال عقد به سبب فسخ یا انفساخ با بطلان آن تفاوت اساسی دارد، در انحلال اثر عقد منحل شده ناظر به آینده است و عقد باطل چون در عالم اعتبار فاقد موجودیت بوده لذا دارای هیچ گونه اثری نیست و با کشف بطلان عقد، عوض و معوض ناگزیر به برگشت به وضعیت سابق اولیه خود می باشند. در این فصل موارد فسخ پیمان و آثار آن در دو بخش مورد بررسی قرار می گیرد.
موارد فسخ قرارداد پیمان را می توان به دو دسته فسخ به لحاظ تخلفات پیمانکار و فسخ بدون تخلف پیمانکار تقسیم کرد که در ذیل بررسی می شود.
مبحث اول: فسخ به لحاظ تخلفات پیمانکار
در ماده ۴۶ ش.ع.پ، موارد فسخ پیمان که به دلیل انجام پاره ای تخلفات از طرف پیمانکار صورت می گیرد در دو بند (الف) و (ب) به طور جداگانه احصا شده که ۱۳ مورد در بند الف و ۲ مورد در بند ب و جمعاً ۱۵ مورد، فروض مختلف پیش بینی شده که در صورت بروز هر یک از آن فرضها، پیمان به فسخ خواهد شد. علت تفکیک موارد فسخ ماده ۴۶ به دو بند الف و ب را در ماده ۴۷ ش.ع.پ می توان یافت.
مطابق ماده فوق، در صورتی که تصمیم کارفرما برای فسخ به استناد علل مندرج در بند الف باشد موضوع فسخ بدواً باید به وسیله هیأت سه نفره بررسی و تائید شود ولی موارد مندرج در بند ب نیاز به بررسی و تائید هیات ندارد. مبنای تفکیک موارد، مشخص نمی باشد. طریقه و اقدامات و تشریفات مربوط به فسخ در هر یک از بندها متفاوت است هر چند صدر ماده ۴۶ ش.ع.پ تحت عنوان موارد فسخ پیمان آغاز شده و در بدو امر به نظر می رسد که این ماده در مقام بیان موارد فسخ می باشد، اما با امعان نظر در متن ماده مشخص می شود که موارد بطلان و انفساخ را نیز در بردارد که مفاهیم آنها کاملاً متفاوت با فسخ می باشد شاید بتوان گفت که منظور از آوردن کلیه موارد در ماده ۴۶ ش.ع.پ به این دلیل بوده است که از نظر اقدامات بعدی هر کدام از موارد ذکر شده در این ماده، مشمول ماده ۴۷ ش.ع.پ می باشد. فسخ پیمان در پاره ای از موارد، به دلیل تأخیرات پیمانکار در انجام دادن اقداماتی است که می بایست در موعد مقرر در پیمان انجام می شد. در بعضی موارد نیز به دلیل سلب صلاحیت پیمانکار، فسخ یا انفساخ صورت می گیرد موارد دیگری نیز وجود دارد که داخل در هیچ کدام از موارد فوق نمی باشد.[۵۲]
گفتار اول: تأخیرات پیمانکار
زمان در عملیات موضوع پیمان، اهمیت فراوانی دارد. کارفرما علاوه بر حسن انجام کار، انتظار دارد موضوع پیمان در مدت معین مقرر انجام شود. در واقع طبیعت قرارداد به گونه است که قید مدت و به اصطلاح حقوقی «شرط اجل» برای آن می تواند از شرایط عمده عقد محسوب شود لذا مدیریت و ساز و کار عملیات باید به گونه ای باشد که پیمان در زمان تعیین شده به مرحله اجرا در آمده و به پایان رسد، بنابراین محدودیت زمانی انجام کار از ضروریات پیمان است و بیشترین موارد فسخ پیمان و تاخیرات پیمانکار در انجام تعهداتش مربوط می شود. تاخیراتی که پیمان را در معرض فسخ قرار می دهد در ذیل مورد بررسی قرار می گیرند:
بنداول: تأخیر در تحویل گرفتن کارگاه
یکی از موارد فسخ پیمان که در جزء ۱ بند (الف) ماده ۴۶ ش.ع.پ آمده «تأخیر در تحویل گرفتن کارگاه از جانب پیمانکار بیش از مهلت تعیین شده در بند (ب) ماده ۲۸» می باشد. کارفرما مکلف است زمین کارگاه[۵۳] را در موعد مقرر به پیمانکار تحویل دهد و پیمانکار نیز مکلف به تحویل گرفتن آن است. اگر کارفرما کارگاه را به موقع تحویل ندهد، مستنداً به بند (ج) ماده ۲۸ ش.ع.پ موظف به پرداخت خسارات وارده به پیمانکار خواهد بود و اگر از تحویل دادن آن به کلی عاجز شود، به پیمان مطابق ماده ۴۸ ش.ع.پ خاتمه خواهد داد. طبق بند (ب) ماده ۲۸ «کارفرما پس از مبادله پیمان تاریخ تحویل کارگاه را که نباید بیشتر از ۳۰ روز از تاریخ مبادله پیمان باشد، به پیمانکار اعلام می کند. پیمانکار باید در تاریخ تعیین شده در محل کار حاضر شود و طی صورت مجلس هائی، اقدام به تحویل گرفتن کارگاه نماید. در صورتی که حداکثر ۳۰ روز پس از تاریخ تعیین شده، برای تحویل گرفتن کارگاه حاضر نشود کارفرما حق دارد که طبق ماده ۴۶، پیمان را فسخ کند.»
بنددوم: تاخیر در ارائه برنامه زمانی
وفق جزء ۲ بند (الف) ماده ۴۶ ش.ع.پ «تأخیر در ارائه برنامه های زمانی تفصیلی به مدت بیش از نصف مهلت تعیین شده برای تسلیم آن» کارفرما را مستحق اعمال فسخ می گرداند. مطابق بند (ب) ماده ۱۸ ش.ع.پ، «پیمانکار متعهد است که سازمان، روش اجرا و برنامه زمانی تفصیلی اجرای کار را طبق نظر مهندس مشاور، بر اساس نقشه های موجود و برنامه زمانی کلی تهیه کند و ظرف یک ماه از تاریخ مبادله پیمان، یا مدت دیگری که در اسناد و مدارک پیمان تعیین شده است، تسلیم مهندس مشاور نماید تا پس از اصلاح و تصویب کارفرما برای اجرا به پیمانکار ابلاغ شود…» ملاحظه می شود برابر بند (ب) ماده فوق الذکر، پیمانکار مدت یک ماه از تاریخ مبادله پیمان فرصت دارد تا نسبت به ارائه برنامه زمانی تفصیلی اقدام کند مگر این که در مواردی با توجه به موضوع پیمان، براساس اسناد و مدارک دیگر، مدت مذکور تغییر کرده باشد. به هر حال نباید تأخیر وی بیشتر از نصف مدت مقرر برای تسلیم آن باشد و در صورت تاخیر بیشتر از مدت مجاز، کارفرما حق فسخ دارد.[۵۴]
بند سوم : تأخیر در تجهیز کارگاه
مطابق جزء ۳ بند (الف) ماده ۴۶ ش.ع.پ، «تأخیر در تجهیز کارگاه برای شروع عملیات موضوع پیمان، بیش از نصف مدت تعیین شده در بند «ج» ماده ۴ موافقنامه» از موجبات فسخ پیمان است. فسخ پیمان در این حالت، در صورتی مجاز است که کارفرما قسمتی از پیش پرداخت را که باید بعد از تحویل کارگاه پرداخت کند، پرداخت کرده باشد. مطابق بند «ج» ماده ۴ موافقنامه، «پیمانکار متعهد است از تاریخ تعیین شده برای شروع کار، در مدت… ماه نسبت به تجهیز کارگاه به منظور شروع عملیات موضوع پیمان، اقدام نماید.» تجهیز کارگاه یکی دیگر از تعهدات پیمانکار است که باید آن را در اسرع وقت انجام دهد و در صورت تاخیر بیش از مدت مجاز برای کارفرما حق فسخ ایجاد خواهد شد.
پیمانکار نمی تواند تجهیز کارگاه و یا تحویل گرفتن زمین را منوط به تحویل کل زمین کند زیرا منظور از تعهد کارفرما به تحویل زمین، فراهم نمودن شرایط آغاز کار اجرائی پیمان از جهت اخذ مجوزهای لازم از مراجع ذیربط، برای شروع کار در محل و رفع موانع از جهت جلوگیری اشخاص ثالث می باشد. تاخیر در تجهیز کارگاه در صورتی موجد حق فسخ برای کارفرما می باشد که کارفرما قسمتی از پیش پرداخت را که باید بعد از تحویل کارگاه به پیمانکار پرداخت کند بپردازد و مفهوم مخالف آن اینست که اگر کارفرما پیش پرداخت را به پیمانکار پرداخت نکرده باشد، اختیار فسخ نیز نخواهد داشت. اگر کارفرما اقدام به تادیه پیش پرداخت نکند و پیمانکار نیز از تجهیز کارگاه خودداری کند، تا چه مدت این بلاتکلیفی می تواند ادامه داشته باشد. بدیهی است سکوت سند پیمان در این مورد، دلیل آن نیست که این بلاتکلیفی را بتوان مدتها ادامه داد، چرا که در موارد دیگری که مواعد، مشخص می باشد و تأخیر بیش از مدت مقرر به کارفرما حق فسخ می دهد باعث خواهد شد که تأخیر در این مرحله، به تاخیر در مراحل بعدی نیز منجر شود در نتیجه فسخ پیمان را به دنبال خواهد داشت.
بندچهارم: تأخیر در شروع عملیات
وفق جزء ۴ از بند (الف) ماده ۴۶ ش.ع.پ «تأخیر در شروع عملیات موضوع پیمان، بیش از یک دهم مدت اولیه پیمان یا دو ماه هر کدام که کمتر است»، از علل فسخ پیمان می باشد. پیمانکار متعهد است که عملیات موضوع پیمان را در موعد مقرر شروع نماید و مهلتی که برای شروع عملیات به وی داده می شود از تاریخ تحویل گرفتن کارگاه شروع می شود. مطابق بند (ج) ماده ۴ موافقنامه «تاریخ شروع کار، تاریخ نخستین صورت مجلس تحویل کارگاه است که پس از مبادله پیمان تنظیم می شود.» همچنین مطابق بند (ب) ماده ۲۸ ش.ع.پ، پیمانکار مکلف است ظرف ۳۰ روز از تاریخی که کارفرما برای تحویل گرفتن کارگاه به او اعلام می کند، در محل کار حاضر شود و اقدام به تحویل گرفتن کارگاه نماید، حال اگر پیمانکار پس از تحویل گرفتن در شروع عملیات موضوع پیمان تأخیر نماید مشمول فسخ موضوع جزء ۴ از بند الف ماده ۴۶ ش.ع.پ خواهد بود. مدت تاخیر مجاز به میزان یک دهم مدت اولیه پیمان یا دو ماه، هر کدام که کمتر است می باشد. پاره ای اوقات تأخیر در شروع عملیات اجرائی به دلیل عوامل جوی می باشد که در این موارد تاخیر، مستند به فعل پیمانکار نبوده و فسخ پیمان ممکن نمی باشد همچنین ممکن است تامین مصالح پیمان جز از طریق مراکز تهیه و توزیع دولتی ممکن نباید که در این موارد نیز وظیفه کارفرما صدور حواله برای تهیه مصالح می باشد که اگر کارفرما در انجام وظایف خود قصور کند نمی تواند از حق فسخ خود استفاده نماید. به موجب بخشنامه شماره ۷۹۲/۲/۳۴ مورخ ۱۵/۸/۶۳ برنامه و بودجه، دستگاه های اجرائی، قبل از اطمینان از تامین مصالح نباید اقدام به انعقاد پیمان نمایند.
بندپنجم: تأخیر در اتمام هر یک از کارهای پیش بینی شده در برنامه زمانی
مطابق جزء ۵ از بند (الف) ماده ۴۶ ش.ع.پ «تأخیر در اتمام هر یک از کارهای پیش بینی شده در برنامه زمانی تفصیلی، بیش از نصف مدت تعیین شده برای آن کار با توجه به ماده ۳۰» یکی دیگر از عوامل فسخ قرارداد می باشد.
برنامه تفصیلی ابتدا توسط پیمانکار براساس نقشه های موجود، تهیه و به کارفرما ارائه می شود و پس از تصویب کارفرما و ابلاغ به پیمانکار بین طرفین قابل استناد است. چنانچه برنامه تفصیلی تدریجاً به پیمانکار ابلاغ شود برنامه زمان بندی ناظر به آن قسمت از نقشه تفصیلی خواهد بود، در نتیجه اگر حجم کار انجام شده توسط پیمانکار متناسب با زمان سپری شده از مدت پیمان نباشد نمی توان آن را از موارد تأخیر در اجرای عملیات دانست یعنی برای احراز تأخیر پیمانکار باید میزان پیشرفت کار را صرفاً بر اساس برنامه تفصیلی اجرائی مشخص کرد و عدم تناسب میزان کارهای انجام شده با مدت زمان سپری شده از پیمان مجوز فسخ پیمان ازناحیه کارفرما نخواهد بود، همچنین اگر برای اجرای پروژه، برنامه زمان بندی شده پیش بینی نشده باشد هر چند تناسبی میان کارهای انجام شده و زمان سپری شده از پیمان وجود نداشته باشد نمی توان پیمان را به علت عدم پیشرفت عملیات اجرائی فسخ نمود زیرا فسخ از موارد استثنائی است و در حدود مصرحات پیمان باید اعمال شود. در مواردی که نقشه های اجرائی، حین کار توسط کارفرما تغییر یابد طبعاً برنامه تفصیلی اجرائی نیز دچار تغییر خواهد شد و پیمان تا زمان تهیه برنامه تفصیلی جدید، حکم پیمان بدون برنامه تفصیلی اجرائی را خواهد داشت. بنابراین با توجه به متن ماده، تأخیرات پیمانکار در صورتی موجب ایجاد حق فسخ برای کارفرما می باشد که تاخیرات مستند به فعل پیمانکار باشد وگرنه تأخیرات به وجود آمده به دلیل تغییرات در نقشه ی اجرائی یا مشخصات فنی و یا به علت حوادث قهری و یا به دلیل تغییر قانون و ایجاد مقررات جدید که مانع اقدامات پیمانکار شوند و با به طور کلی که به هر دلیلی که به تشخیص کارفرما خارج از قصور پیمانکار بوده و با موارد مندرج در ماده ۳۰ ش.ع.پ مطابقت نماید تخلف پیمانکار محسوب نمی شود. پس برای احراز تخلف پیمانکار، رعایت موارد مندرج در ماده ۳۰ ش.ع.پ الزامی می باشد.
بندششم: تأخیر اتمام کار
مطابق جزء ۶ از بند (الف) ماده ۴۶ ش.ع.پ، «تأخیر در اتمام کار به مدت بیش از یک چهارم مدت پیمان با توجه به ماده ۳۰» از تأخیرات موجد حق فسخ برای کارفرما می باشد. در تأخیرات اتمام کار نیز مانند جزء ۵ از بند الف، باید قصور پیمانکار احراز شود و الا اگر تأخیر مستند به اعمال پیمانکار نباشد و به دلیل موارد مذکور در ماده ۵۳ ش.ع.پ تأخیراتی صورت گیرد، کارفرما حق فسخ پیمان را نداشته بلکه می تواند مدت آن را تغییر دهد. آنچه که مسلم است اینست که تاثیرات فورس ماژور نسبت به تعهدات متقابل کارفرما و پیمانکار یک نواخت بوده و اگر کارفرما نیز به دلیل فورس ماژور بتواند به تعهدات خود عمل کند، تأخیرات کارفرما موجد حق برای پیمانکار نخواهد بود.
بندهفتم : عدم شروع کار پس از رفع وضعیت قهری
وفق جزء ۷ از بند (الف) ماده ۴۶ ش.ع.پ، «عدم شروع کار پس از رفع وضعیت قهری موضوع ماده ۴۳ و ابلاغ شروع کار از سوی کارفرما» از علل فسخ پیمان می باشد. با توجه به ماده ۴۳ ش.ع.پ «جنگ اعم از اعلام شده یا نشده، انقلاب های و اعتصاب های عمومی، شیوع بیماری های واگیردار، زلزله، سیل و طغیان های غیر عادی، آتش سوزی های دامنه دارو مهار نشدنی، طوفان و حوادث مشابه خارج از کنترل دو طرف پیمان که در منطقه اجرای کار وقوع یابد و ادامه کار را برای پیمانکار ناممکن سازد، جزء حوادث قهری به شمار می رود و در صورت بروز آنها به ترتیب زیر عمل می شود. اگر وضعیت قهری پیش از ۶ ماده ادامه یابد کارفرما به پیمان خاتمه می دهد.»
توضیح این که مطابق ماده فوق، در صورت بروز حوادث قهری، اجرای عملیات موضوع پیمان حداقل سه ماه و در صورت موافقت پیمانکار حداکثر ۶ ماه به حالت تعلیق در می آید و پیمانکار اجرای کار را به ناچار متوقف کند. ممکن است این وضعیت بیش از ۶ ماه طول بکشد که در آن صورت کارفرما به پیمان خاتمه دهد و مدت تعلیق نباید بیشتر از ۶ ماه ادامه یابد. اگر وضعیت قهری قبل از شش ماه رفع شود و کارفرما اعاده کارها را به حالت پیش از وقوع حادثه قهری لازم و ممکن بداند، پیمانکار بایدبی درنگ انجام کارها را آغاز کند که در این صورت، مهلت مناسب جهت اعاده وضع به حالت اولیه، از سوی پیمانکار پیشنهاد شده و پس از رسیدگی و تائید مهندس مشاور و تصویب کارفرما، به پیمانکار ابلاغ می گردد. اگر پس از رفع وضعیت قهری و ابلاغ شروع کار از سوی کارفرما، پیمانکار استمهال برای اعاده وضع به حالت اولیه نکند و تمایلی به ادامه انجام کار نداشته باشد، کارفرما حق دارد از خیار فسخ خود استفاده نماید. همچنین در صورتی که کارفرما ادامه کار را ضروری تشخیص ندهد، مطابق ماده ۴۸ به پیمان خاتمه داد.
بندهشتم: تأخیر در پرداخت دستمزد کارگران
مطابق جزء ۱۲ از بند (الف) ماده ۴۶ ش.ع.پ، «تأخیر بیش از یک ماه در پرداخت دستمزد کارگران طبق بند (و) ماده ۱۷»، موجب ایجاد حق فسخ برای کارفرما می باشد.
بند (و) ماده ۱۷ ش.ع.پ چنین مقرر داشته است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 04:14:00 ق.ظ ]




از آنجا که غالب مسائل مطرح شده در حوزه زمان­بندی که باعث بسط و گسترش این علم نیز گردیده­اند با نگاهی به مسایل واقعی در محیط­های صنعتی بوده ­اند، واژه­ های بکار رفته در این حوزه علمی نیز عموما برخاسته از محیط­های صنعتی خواهند بود. براین اساس، در بیان مسائل زمان­بندی از لفظ ماشین در معنای منبع و از واژه کار به عنوان فعالیت نام برده می­ شود. در نتیجه این تعاریف می­توان گفت در یک مسئله زمان­بندی غالبا کارها روی مجموعه ­ای از ماشین­ها که در ایستگاه­های کاری با نظم و اولویت­ بندی خاصی چیده شده ­اند پردازش می­شوند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مسائل زمان­بندی بسته به تعداد و نحوه چیدمان ماشین­ها به شاخه­ های متعددی تقسیم می­ شود. ساده­ترین حالت، زمان­بندی تک ماشین است. این مسئله اگرچه ساده به نظر می­رسد اما پایه و اساس مسائل پیچیده­تر را تشکیل می­دهد.
همگام با گسترش سیستم­های تولیدی مسائل زمان­بندی نیز پیچیدگی بیشتری پیدا کردند. در یک تقسیم ­بندی کلی چیدمان ماشین­آلات در یک فضای صنعتی می ­تواند به صورت سری[۲](جریانی)، موازی[۳] و یا ترکیبی از این دو حالت باشد. در حالت سری هر کار باید از همه یا تعدادی از ماشین­هایی که به طور سری قرار گرفته­اند عبور کند. در حالت چیدمان موازی، تعدادی ماشین با عملکرد مشابه یا غیر مشابه به صورت موازی چیده شده ­اند. در این محیط مفهوم تخصیص کار به ماشین­ها اهمیت پیدا خواهد کرد. در حالت آخر که البته به دنیای واقعی نزدیک­تر است مفهوم ایستگاه­های کاری نمود بیشتری می­یابد. در یک سیستم ترکیبی عموما چندین ایستگاه کاری وجود دارد که در هریک از آنها چندین ماشین با چیدمان­های متفاوت اعم از سری و موازی وجود دارند.
در این تحقیق، مسئله یافتن توالی بهینه کارها در سیستم تولیدی جریانی بدون انتظار[۴] منعطف[۵] مورد بررسی قرار می­گیرد. این سیستم تولیدی مدل بسط یافته روش تولیدی سری است. در این سیستم ایستگاه­های کاری که به طور متوالی قرار گرفته­اند، هر کدام حاوی چند ماشین هستند که به صورت موازی چیده شده ­اند. در ادامه فصل، مسئله مذکور به طور کامل تشریح می­ شود.
۱-۲. تعریف مسئله
سیستم تولید جریانی منعطف حالت تعمیم یافته­ای از سیستم تولید جریانی است. در این حالت ایستگاه­های کاری به صورت متوالی قرار می­گیرند و هر ایستگاه حاوی تعدادی ماشین با عملکرد یکسان یا غیر یکسان است. هر کار به محض ورود به ایستگاه کاری باید با استراتژی مشخصی به یکی از ماشین­ها تخصیص یابد. البته انتخاب یکی از ماشین­ها یک ضرورت نیست و در برخی مسائل یک کار می ­تواند در اثنای عمل پردازش ماشین خود را تغییر دهد.
در یک سیستم تولید جریانی ممکن است بین تمام شدن کار در یک ایستگاه تا ورود کار به ایستگاه بعدی به دلیل مشغول بودن ایستگاه بعدی، خرابی آن یا دلایل دیگر وقفه زمانی وجود داشته باشد. اما برخی ویژگی­های حاکم بر کارها ممکن است با چنین وقفه­هایی در تضاد باشد. از این رو بسیاری از سیستم­های تولیدی شرط سیستم جریانی بدون انتظار را به دلیل محدودیت­هایی که در تولید کارها وجود دارد به کار می­برند [۲۸]. برای مثال، در تولید محصولات فولادی، فلز ذوب شده باید بدون هیچ اتلاف زمانی از ایستگاه ذوب فلز به ایستگاه های بعدی منتقل شود چرا که در غیر این صورت دمای مذاب به سرعت کاهش یافته و برای شکل­دهی مناسب نخواهد بود. بسیاری از صنایع مهم نظیر صنایع ذوب فلز و آلیاژ، پلاستیک، فرایندهای پتروشیمی و … از این سیستم تبعیت می­ کنند.
یکی از مهم­ترین مسائل در مدیریت تولید[۶] و به طبع آن زمان­بندی یک سیستم تولیدی تعیین استراتژی تولید است. به این معنی که محصول تولیدی برای برآورده کردن نیاز یک مشتری خاص ساخته می­ شود یا به عبارتی تولید برای سفارش[۷] است یا برای تامین نیازهای بازار ساخته می­ شود و پس از تولید به انبار می­رود یا به عبارتی تولید برای ذخیره[۸] است. از آنجا که زمان رسیدن سفارش در سیستم تولید برای سفارش در دست مشتریان است، تحویل به موقع و چرخه تولید کوتاه و واقعی به عنوان فاکتورهای رقابتی اصلی برای بردن سهم بیشتری از بازار شناخته می­شوند در حالی که در سیستم­های تولید برای ذخیره بالا بودن نرخ بهره ­برداری، نرخ خروجی، و نرخ رسیدن محصول از فاکتورهای رقابتی اصلی هستند [۱۶]. امروزه در غالب محیط­های صنعتی تلفیقی از دو استراتژی­ مورد استفاده قرار می­گیرد. در این میان چالش اصلی زمان­بندی همزمان تمامی کارها است به نحوی که هم نیازهای بازار و هم نیازهای مشتریان به بهترین شکل برآورده شود.
هر سیستم تولیدی به صورت معمول توانایی تولید یک یا چند محصول را دارد. در استراتژی تولید برای سفارش ممکن است سفارش تحویل شده به مرکز تولیدی به یکی از چند حالت زیر باشد: یا سفارش براساس همان محصولات قابل تولید برای سیستم تعریف شده باشد، که در این حالت سفارش دهنده ترکیبی از محصولات استاندارد تولیدی کارخانه را سفارش داده و موعد تحویل مشخصی را برای آنها تعیین می­ کند. یا سفارش برای تولید نیاز به انجام تغییراتی در خط تولید معمول سیستم دارد. به عبارت بهتر مشتری خواهان مقداری شخصی سازی در سفارش است. در این صورت ممکن است در زمان­های پردازش یا در تعداد عملیات­های تولید تغییراتی حاصل شود. و حالت سوم که ترکیبی از دو حالت قبلی است، به این معنی که مشتری تعدادی محصول بدون تغییر و تعدادی محصول همراه با تغییر را سفارش می­دهد. از آنجا که سیستم تولیدی مورد بحث در این پژوهش تولید جریانی بدون انتظار بوده و محصولات تولیدی توسط این سیستم نظیر قطعات فولادی یا مواد پتروشیمی عموما دارای استانداردهای بین ­المللی هستند، لذا در این پژوهش استراتژی تولید برای سفارش نوع اول مورد بررسی قرار می­گیرد.
امروزه با توجه به مختصات بازارهای جهانی و لزوم حفظ توانایی رقابتی برای محیط­های تولیدی مفهوم تولید به موقع[۹] به خوبی پذیرفته شده است. تولید به موقع به معنای در نظر گرفتن همزمان هزینه­ های ناشی از تولید زودتر از موعد یا زودکرد[۱۰] و هزینه­ های دیرکرد[۱۱] است. از آنجا که مفاهیم مربوط به تولید به موقع در غالب هزینه بیان می­شوند، به کارگیری این مفاهیم در مسائل زمان­بندی اغلب در توابع هدف مدل ریاضی نمود می­یابند.
در این تحقیق، مسئله زمان­بندی سیستم تولید جریانی بدون انتظار منعطف با محدودیت زمانی ظرفیت تولید روی ماشین آلات و درنظر گرفتن استراتژی ترکیبی تولید برای سفارش و تولید برای ذخیره با هدف حداقل کردن مجموع هزینه­ های ناشی از رد سفارشات، تحویل ناقص سفارشات و زودکرد و دیرکرد وزنی مورد بررسی قرار می­گیرد. یک مدل برنامه ریزی غیرخطی برای این مسئله ارائه می­ شود. همچنین دو الگوریتم فراابتکاری[۱۲] سیستم ایمنی مصنوعی[۱۳] و تبرید شبیه­سازی شده با رویکرد تئوری ابری[۱۴] برای حل این مسئله ارائه می­گردد.
۱-۳. اهداف تحقیق
از آنجا که سیستم تولید جریانی بدون انتظار برای تولید محصولات استراتژیکی همچون صنایع فولاد و ذوب فلزات و پتروشیمی کاربرد دارد، تلاش در جهت بهره ­برداری کارا از سیستم تولیدی ضروری به نظر می­رسد. براین اساس، این تحقیق با هدف کاهش فاصله میان مطالعات تئوریک حوزه زمان­بندی و مسائل واقعی دنیای صنعت انجام می­گردد. لذا، یک مدل ریاضی جدید برای مسئله سیستم تولید جریانی منعطف بدون انتظار با محدودیت ظرفیت تولید و استراتژی ترکیبی مدیریت تولید ارائه می­ شود. به علاوه جهت یافتن توالی بهینه کارها دو الگوریتم فراابتکاری سیستم ایمنی مصنوعی و تبرید شبیه­سازی شده با رویکرد ابری برای مسئله مذکور پیاده­سازی می­شوند.
۱-۴. مفروضات مسئله
مفروضات حاکم بر مدل ریاضی ارائه شده برای مسئله مورد بحث به شرح زیر است:
تمام ماشین­آلات در لحظه صفر در دسترس خواهند بود و برای آنها هیچ­گونه خرابی متصور نیست.
بیکاری ماشین­الات مجاز است.
هر ماشین در هر لحظه تنها توانایی پردازش یک کار را دارد.
ماشین­های موجود در هر ایستگاه کاری از نظر عملکرد و سرعت کاملا یکسان هستند.
ماشین­های موجود در هر ایستگاه کاری دارای محدودیت زمانی هستند. به این معنی که در زمان مشخصی پس از لحظه صفر از دسترس خارج می­شوند. در نتیجه هر ایستگاه کاری دارای محدودیت زمانی مشخصی است.
کارهایی که تحت استراتژی تولید برای ذخیره ساخته می­شوند در لحظه صفر در دسترس خواهند بود.
سفارشات در لحظه تحویل به سیستم تولیدی در دسترس خواهند بود.
هر کار در تمام مدت پرداش خود در هر ایستگاه تنها مجاز به حضور روی یک ماشین است و برش کارها مجاز نخواهد بود.
زمان­های پردازش، نصب و ضرایب هزینه­ های زودکرد، دیرکرد و رد یا ناقص بودن سفارشات معین هستند.
۱-۵. جنبه­ های نوآوری تحقیق
تحقیق موجود از دو جهت تعریف مسئله و روش حل نسبت به تحقیقات پیشین دارای نوآوری است. در این پژوهش با وارد کردن استراتژی ترکیبی تولید در مسئله زمان­بندی سیستم تولید جریانی بدون انتظار منعطف و نیز محدودیت زمانی تولید، تعریف مسئله جدیدی ارائه شده است. در ادامه مدل ریاضی جدیدی برای مسئله مذکور تهیه و اعتبارسنجی گردیده است. از منظر روش حل نیز دو الگوریتم فراابتکاری سیستم ایمنی مصنوعی و تبرید شبیه­سازی شده با رویکرد تئوری ابری با عملکردهای متفاوت برای حل کارای این مسئله ارائه شده ­اند.
۱-۶. محتویات تحقیق
مطالب ارائه شده در این تحقیق در شش فصل سازماندهی می­شوند: فصل اول به بیان کلیات تحقیق می ­پردازد. در فصل دوم مرور ادبیات تحقیق و حاصل پژوهش­های قبلی گرداوری می­­شود. فصل سوم به ارائه، تشریح و اعتبار­سنجی مدل ریاضی اختصاص می­یابد. در فصل چهارم الگوریتم­های فراابتکاری ارائه شده برای حل مسئله به طور مفصل ارائه و نتایج حاصل از بکارگیری الگوریتم­های فراابتکاری ارائه می­شوند. و فصل آخر به نتیجه ­گیری و بیان پیشنهادات جهت پژوهش­های آتی می ­پردازد.
فصل دومادبیات تحقیق
۲-۱. مقدمه
امروزه زمان­بندی به مفهوم بدنه­ای کامل از علمی است که شامل مدل­ها و تکنیک­ها است و به مسائل موجود در سیستم­های واقعی می­­پردازد [۲]. بسط مفاهیم تئوری زمان­بندی و شکل گرفتن مدل­ها و تکنیک­های بهینه­سازی در زمان­بندی را می­توان همزمان با وقوع جنگ جهانی دوم دانست. در دهه ۱۹۵۰ میلادی تحقیقاتی بر روی ویژگی­های مربوط به توالی­های خاص کاری نظیر چیدمان کارها براساس قاعده زودترین زمان تحویل[۱۵]، یا قاعده کوتاهترین زمان پردازش[۱۶] و … و تفاوت آنها از نظر معیارهای اندازه ­گیری با توالی­های کاری دیگر انجام شد و در نتیجه آن مقالاتی در این زمینه به چاپ رسید. در این دهه چشمگیر­ترین تحقیقات توسط هنری گانت[۱۷] انجام شد. دهه ۶۰ میلادی نیز به گسترش این تحقیقات گذشت اما پژوهش­های انجام شده در این دو دهه از نظر کاربردی برای مسائل واقعی نظیر مسائل دولتی و صنعتی مناسب نبود به همین جهت با ورود به دهه ۷۰ میلادی تمرکز بیشتری بر کاربردی بودن تحقیقات شد که دو مورد از بهترین کارهای انجام شده در دهه­های ۷۰ و ۸۰ میلادی تحقیق کافمن[۱۸] (۱۹۷۶) [۳] و فرنچ[۱۹] (۱۹۸۲) [۴] بوده ­اند. تا این زمان تقریبا تمام پژوهش­های انجام شده بر روی مدل­های با زمان­های قطعی انجام شده بود و تنها روش­های حل موجود استفاده از ابزارهایی نظیر برنامه­ ریزی خطی[۲۰] و سایر روش­های دقیق بود. رشد سریع صنایع در عصر صنعتی شدن اروپا ناکارامدی این روش­ها در حل مسائل واقعی و ابعاد بزرگ مسئله را بیش از پیش روشن نمود. در نتیجه جستجو برای روش­های حل جایگزین در دهه ۹۰ میلادی مورتون[۲۱] و پینتیکو[۲۲] (۱۹۹۳) [۵] روش­های ابتکاری را برای اولین بار در حل مسائل زمان­بندی به کار برده و آن را به جهان علم عرضه کردند. با ورود به قرن بیستم نیز پیندو[۲۳] (۲۰۰۱) [۶] نتایج مطالعات مفصلی پیرامون مدل­های احتمالی در زمان­بندی را منتشر کرد. از آن پس پژوهش­های متنوعی در حوزه زمان­بندی در جریان بوده است که باعث شده در حال حاضر حجم مطالعاتی که در این حوزه برای تحقیق وجود دارد بسیار بالا می­باشد.
گسترش علم­زمان­بندی لزوم ایجاد زبانی مشترک جهت مشخص نمودن ابعاد و ویژگی­های مسئله را برای استفاده و ارجاع ساده­تر ضروری کرد در نتیجه گراهام[۲۴] و همکارانش [۲۳] روش نمایش سه جزیی مسایل به فرم را تهیه کردند. در این روش نحوه پیکر­بندی ماشین آلات را نشان می­دهد و عموما شامل یک نماد است. بخش دوم که با نماد نشان داده می­ شود نمایشگر نحوه پردازش کارها و ویژگی­های حاکم بر محیط تولیدی است و ممکن است شامل یک یا چند جز باشد و یا حتی خالی باشد. و در نهایت بخش سوم با نماد نشان­دهنده تابع هدف مسئله بهینه­سازی است و می ­تواند یک یا جند جز داشته باشد اما عمدتا یک جزیی است. جداول(۲-۱)، (۲-۲) و (۲-۳) به ترتیب لیست نمادهای متداول در هریک از بخش­های این نحوه نمایش را نشان می­ دهند.
جدول ۱ جدول ۲-۱. نمادهای متداول برای .

توضیحات
مسئله
نماد

ساده ترین شکل و حالت خاص تمامی محیط­های کارگاهی
ممکن.

تک ماشینه

ماشین کاملا یکسان به موازات هم قرار می­گیرند؛ هرکدام از
کارها نیاز به یک عملیات دارد و بر روی یکی از ماشین­های
موجود پردازش می­ شود.

ماشین­های موازی یکسان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:14:00 ق.ظ ]




رابطه متقابل و برابر افراد خصوصی در حوزه عمومی زمانی از بین رفت که احزاب سیاسی با انجمن‌های مبتنی بر منافع ویژه پیوند یافت و لذا مجبور شد به حمایت و بازنمایی منافع سازمان‌ها و انجمن‌هایی بپردازد که از حوزه خصوصی به حوزه عمومی یورش آورده بودند(هابرماس، ۱۳۸۴: ۳۱۹).
خود پارلمان نیز دیگر نمی‌تواند مجمعی از مباحثه‌گران نقاد باشد؛ زیرا تصویب اتوماتیک‌وار تصمیمات پارلمانی در پشت درهای بسته از یک‌سو در خدمت خواسته‌های رسمی است و از دیگرسو بدین منظور است تا اتحاد و وفاق ظاهری حزب را به بیرونیان نشان دهد(هابرماس،۱۳۸۴: ۳۲۰).
در حوزه عمومی نیز مذاکره و مباحثه شکل یک نمایش ساختگی به خود گرفته است. کارکرد انتقادی عمومیت به نفع صحنه نمایش کنار رفته است و بحث و مباحثه را دیگر نمی‌توان از طریق استدلال برتر پیش برد، بلکه تنها راه هم‌سازی و هم‌گامی است(هابرماس، ۱۳۸۴: ۳۲۲).
از نظر هابرماس تنها راه احیای حوزه عمومی همان بهبود و پیشرفت عقلانی شدن است که از طریق بحث عقلانی- انتقادی افراد خصوصی شکل می‌گیرد. در این صورت می‌توان به جامعه‌ای امیدوار بود که در آن انتخابات دولتی وجود واقعی دارد و در فرایند مداوم و هماهنگ انسجام‌بخشی به عموم دخیل است. عقب‌ماندگی حوزه عمومی در دموکراسی توده‌ای دولت رفاه به این علت است که در این حکومت گاه به گاه و در زمان انتخابات حوزه عمومی براساس جوسازی عمومی برای انتخابات به طور متناوب و موقت شکل می‌گیرد. این سبب استیلای عمومیت مبتنی بر روابط عمومی می‌شود. احزاب تبدیل به شرکت‌های تجاری- تبلیغاتی می‌شوند که تنها در رقابت تبلیغاتی شرکت می‌کنند(هابرماس، ۱۳۸۴: ۳۲۸).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ارتباط شهروندان با دولت نه از طریق مشارکت سیاسی بلکه در راهروها و اتاق‌های انتظار سازمان‌های اداری شکل می‌گیرد. شهروندان انتظار دارند بی‌آن‌که تلاش کنند در اخذ تصمیمات حیاتی مشارکت ورزند و از امکانات و خدمات لازم برخوردار شوند(هابرماس، ۱۳۸۴: ۳۳۰).از نظر هابرماس ارتباط اندکی بین جمعیت رأی‌دهنده در دموکراسی‌های توده‌ای دولت رفاه اجتماعی و جماعت منتقد در دولت قانون‌گرای بورژوایی قرن نوزدهم وجود دارد. ترکیب اجتماعی آن بخش از جمعیت که امروز به طور فعال در رأی‌گیری شرکت می‌کنند شبیه ترکیب اجتماعی جماعتی است که در دوره لیبرال از حق رأی برخوردار بود. امروزه مردان بیشتر از زنان، متأهلین بیشتر از مجردین و افراد متعلق به طبقه بالا بیشتر از افراد طبقات پایین در رأی‌گیری شرکت می‌کنند. فزون‌تر پیشه‌وران و کاسب‌کاران متعلق به طبقات متوسط اقتصادی بیش از همه در انتخابات شرکت می‌کنند. و این واقعیت که گروه‌های سنی ۳۵ تا ۵۵ ساله دارای بالاترین میزان مشارکت در رأی‌گیری هستند نشان می‌دهد که نوع شغل و نحوه درگیری در روابط «کار اجتماعی» تأثیر فوق‌العاده‌ای در این زمینه می‌گذارد(هابرماس، ۱۳۸۴: ۳۳۱-۳۳۰).
از سوی دیگر بی‌تحرکی و سکون حجم عظیمی از جمعیت رأی‌دهنده کنونی به خوبی نمایان‌گر زوال و فروپاشی جماعت منسجم رأی‌دهنده دوره لیبرال است. این جمعیت از یک طیف اقلیت شهروند فعال تا اکثریت شهروندانی است که تأثیر چندانی از مناقشات سیاسی نمی‌گیرند. این جمعیت همیشه مستعد آنند که به قالب گونه‌ای وفاق موهوم و غیر واقعی درآیند(هابرماس، ۱۳۸۴: ۳۳۳).
نمایش موقت حوزه عمومی در هنگام انتخابات کاملاً درخور و مناسب فضایی است که در آن اثری از حوزه عمومی بورژوایی نیست. فرهنگ یکنواخت‌کننده‌ای که توسط رسانه‌های توده‌ای جعل و تبلیغ می‌شود گرچه نیت و مقصودش غیر سیاسی است لیکن گونه‌ای ایدئولوژی سیاسی عرضه می‌کند. هرگونه برنامه سیاسی یا آگهی تبلیغاتی باید به جای رقابت با این ایدئولوژی با آن هم‌نوا شود. ایدئولوژی اکنون در چارچوب فرهنگ مصرف جا افتاده است و کارکرد قدیمش یعنی وادار کردن افراد به هم‌نوایی با وضعیت‌های موجود را در سطح عمیق‌تری از آگاهی انجام می‌دهد(هابرماس، ۱۳۸۴: ۳۳۵).
این ایدئولوژی به صورت رشته به هم بافته‌ای از مدهای رفتار به وجود می‌آید. این ایدئولوژی از هرگونه انتقاد و خرق عادت چشم‌پوشی می‌کند. هابرماس می‌نویسد مادام که منش حاکم بر جامعه در خدمت تکرار و تکثیر احزابی بر سازنده وضع زندگی و هستی افراد است و در عین حال شیوه زندگی موجود را به مثابه قاعده معرفی می‌کند، افراد نیز بیش از پیش در عقیده بی‌بنیان خویش به زندگی و هستی ناب مستحکم می‌شوند(هابرماس، ۱۳۸۴: ۳۳۵).
چشم انداز دموکراسی از نظر هابرماس
هابرماس در وهله اول، مرحله سرمایه داری را مرحله ای در تکامل تحولی به شمار می آورد. مرحله ای که می تواند مسیری غلط را طی کند و به فاجعه منجر گردد، همچنین او نوعی نگاه نوستالژیک به گذشته(مراحل اولیه سرمایه داری) دارد. دورانی که شاهد شکل گیری صحیح افکار عمومی و حوزه عمومی شکوفا بودیم. اما هابرماس مشخصه سرمایه داری مدرن را سیطره دولت بر اقتصاد و سایر عرصه های حیات اجتماعی می داند. امور عمومی دیگر عرصه های بحث و انتخاب تلقی نمی شوند بلکه مسائل فنی محسوب شده و به وسیله متخصصین و عقلانیت ابزاری حل می شوند(کرایب،۱۳۷۸: ۳۰۵ ).
هابرماس سه نوع بحران شایع در سرمایه داری را مشخص می کند: سرمایه داری اولیه دچار بحران اقتصادی می شود. اما این بحران به بقیه بخشهای نظام سرایت می کند و بحرانهای دیگری ایجاد می کند. دخالت فزاینده دولت برای برطرف کردن بحران اقتصادی منجر به بحران عقلانیت می شود چرا که دولت نمی تواند بین منافع متفاوت و متضاد آشتی برقرار کند. بحران عقلانیت در سطح یکپارچگی اجتماعی به صورت بحران مشروعیت بروز می کند .مردم اعتماد خود به کارآیی دولت را از دست می دهند(کرایب،۱۳۷۸: ۳۰۷ ).
اگر نتوان بحران عقلانیت را در خرده نظام سیاسی مهار کرد، صحنه به خرده نظام های اجتماعی و فرهنگی تغییر می کند و سومین نوع بحران، یعنی بحران انگیزه بروز می کند. بحران اقتصادی بحران یکپارچگی نظام و بحران های مشروعیت بحران های یکپارچگی اجتماعی و نظام اند اما بحران انگیزه صرفا بحران همبستگی اجتماعی است. دولت دیوانسالاری نیز که روز به روز بزرگ تر و قدرتمندتر می شود.ا مکان و انگیزه مشارکت سودمند مردم را در فرایندهای تصمیم گیری از طریق نهادهای دموکراتیک معمول از قبیل احزاب سیاسی و انتخابات را از بین می برد. جنبش های جدید ازجمله زنان و محیط زیست نشانه های این بحران هستند(کرایب،۱۳۷۸: ۳۰۸ ).
هابرماس برخی جنبش‌های اجتماعی را در واکنش به استعمار زیست جهان که از نظر او از آسیب های اجتماعی دوران معاصر است، تحلیل می‌کند. او زیست جهان را در معرض خطر استعمار نظام و عقلانیت وابسته به آن که به تعبیر وبر عقلانیت صوری است می‌داند. از نظر او جنبش‌های اجتماعی اساساً برای دفاع از زیست جهان (ارزش‌های اجتماع و خانواده) در مقابل شی‌گشتگی و اداره بوروکراتیک که به شدت این زیست جهان را از ناحیه نظام‌های اقتصادی و سیاسی جوامع مدرن تهدید می‌کنند به وجود آمده‌اند. این جنبش‌ها طرفدار یک جامعه عادلانه‌تر و مشارکتی‌تر هستند که در آن عقلانیت ارتباطی وجود داشته باشد، هستند(نش، ۱۳۸۰: ۱۳۷).
هابرماس میان جهان زندگی یعنی جهان سطح خردتری که در آن کنش‌گران ضمن ارتباط با یکدیگر، در مورد امور مختلف به تفاهم می‌رسند و نظام اجتماعی پهن دامنه‌تر و خرده نظام‌های آن تمایز قایل می‌شود. زیست جهان به صورت متن و زمینه مهم و ذی‌ربط در کنش‌های متقابل پدیدار می‌شود و نه بر حسب آگاهی بلکه بر حسب «مجموعه الگوهای تفسیری که به صورت فرهنگی منتقل می‌شوند و به صورت زبانی سازمان می‌یابند» درک می‌شود. زیست جهان همان افقی است که آدمیان در محدوده‌های آن به اقلام دنیاهای عینی، ذهنی و هنجاری ارجاع می‌دهند(اوث دیت، ۱۳۸۶: ۱۲۶). کنش ارتباطی داخل جهان حیاتی اتفاق می‌افتد. زیست جهان زمینه فراگردهای به تفاهم رسیدن را از طریق کنش ارتباطی فراهم می‌سازد. زیست جهان از فرهنگ و جامعه و شخصیت ترکیب می‌شود. زیست جهان قلمرو عقلانیت ارتباطی است. عقلانیت جهان حیاتی متضمن رشد معقول شدن کنش ارتباطی است(ریترز، ۱۳۷۹: ۷۳۹).
هابرماس در پس تقاضای عدالت اجتماعی و دموکراسی مشارکتی توسط جنبش‌های نوین اجتماعی، امکان تحقق جامعه‌ای حقیقتاً دموکراتیک را می‌بیند به میزانی که این جنبش‌ها خواستار آن باشند که خرد در تصمیم‌ها و سیاست‌های اجتماعی مد نظر قرار گیرد، اخلاق ارتباطی را به نمایش می‌گذارند که اگر محقق شود می‌تواند سرمایه‌داری را به جامعه سوسیال- دموکرات مبدل کند. جنبش‌های اجتماعی دموکراسی را عمق می‌بخشد (سیدمن، ۱۳۸۸: ۱۷۶).
همچنین هابرماس دموکراسی را با توجه به تحولات جهانی شدن بررسی می کند. از نظر او دموکراسی توده‌ای مبتنی بر رفاه عامه، اکنون که دولت مدرن در غرب فرایند تکاملی ۲۰۰ ساله خود را پس از تولد انقلابیش پشت سر می‌گذارد، به پایان خود نزدیک می‌شود. این اندیشه که یک بخش از جامعه دموکراتیک، می‌تواند به نحو بازاندیشانه کل جامعه را سامان دهد تاکنون تنها در چارچوب دولت- ملت صورت تحقق گرفته است. و اکنون تحولاتی که با اصطلاح «جهانی شدن» خلاصه می‌شود، کل منظومه دولت- ملت را زیر پرسش برده است(هابرماس، ۱۳۸۰: ۹۴).
نقد دیدگاه هابرماس
انتقادات مشترکی بر مدل دموکراسی‌ هابرماس وارد شده است. اولی مسئله وفاداری هابرماس به حداقل بعضی از عناصر نظریه کارکردگرایی است که امکان دموکراتیک نمودن نهادهای دولت و اقتصاد سرمایه‌داری را به طور جدی محدود می‌سازد. هم‌چنین باعث غفلت از کردارهای وضعیت‌مند و بازتولید آن‌ها به وسیله بازیگران اجتماعی می‌شود که نسبت به زمینه‌ای که به آن عمل می‌کنند، آگاه هستند(نش، ۱۳۸۲: ۲۷۰).
دومین انتقاد عمده بر نظریه دموکراسی هابرماس این است که به اعتقاد او تبادل نظر دموکراتیک به سوی اجماع جهت‌گیری شده است. به نظر لیوتار علاقه هابرماس به ایجاد همبستگی از طریق اجماع تعقلی بدتر از مشکل گسستگی است. او ایده اجماع را یک ایده تروریستی توصیف می کند که بر ناهمگونی بازی‌های زبانی که به وسیله بی‌اعتقادی پسامدرن به فراروایت‌ها آزاد شده‌اند، خشونت روا می‌دارد(نش، ۱۳۸۲: ۲۷۱).
سومین انتقاد این‌که مدل تبادل نظر دموکراتیک‌ هابرماس بیش از اندازه عقل‌گرا می باشد. بنابراین به طور بالقوه هویت‌هایی را که خارج از معیارهای سیاست دموکراتیک لیبرال فعلی می‌باشند، کنار می‌گذارد و خطر حاشیه‌ای نمودن گروه‌های خاص را در پی دارد. نویک معتقد است که عدم پذیرش این نکته که شیوه‌های متنوعی برای گفت‌وگو وجود دارد به طور ندانسته به منزله امتیاز قائل شدن برای معیارهای استدلال‌های رسمی، عمومی و بی‌چون و چراست که عملاً به گروه‌های مسلط جامعه تعلق دارد(نش، ۱۳۸۲: ۲۷۲).
دموکراسی گفت و گویی آنتونی گیدنز
چشم انداز دموکراسی و اصلاحات پیش رو
گیدنز معتقد است دموکراسی یکی از کلمات کلیدی قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم است. گسترش ایده دموکراسی در ۱۰۰ سال گذشته، با گسترش صنعتی شدن و اقتصاد بازار مقارن بوده است. رابطه بین دموکراسی و صنعتی شدن پیچیده است. امروزه دولت‌هایی که دموکراسی جزئی از آرایش سیاسی آن‌ها نباشد، انگشت‌شمارند. در طول چند دهه اخیر حداقل با عنایت به مفهوم حداقلی دموکراسی، جهان بسیار دموکراتیک‌تر از گذشته شده است(گیدنز، ۱۳۸۴: ۱۳۹).
اگرچه بعضی از دولت‌ها با وجود داشتن داعیه دموکراسی از معیارهای حداقلی آن نیز دورند و برخی از کشورها بعد از تجربه دموکراسی به اقتدارگرایی بازمی‌گردند، اما درصد قابل توجهی از کشورهایی که دموکراسی تمام عیار را پشت سر گذاشته‌اند، همین‌گونه باقی خواهند ماند(گیدنز، ۱۳۸۴: ۱۴۰).
از نظر گیدنز رابطه تام میان گسترش جهانی شدن و گسترش دموکراسی برقرار است، هرچند که این رابطه ابتدایی و ساده نیست. در جامعه اطلاعاتی جهانی که در حال ظهور است، دیگر برخورد نامناسب دولت‌ها با شهروندان و رفتار اقتدارگرایانه با آن‌ها به آسانی ممکن نیست(گیدنز، ۱۳۸۴: ۱۴۴).
طبق نظر برخی تحلیل گران دلایل متعددی وجود دارد که می‌توان تصور کرد که دموکراسی دچار بحران شده است. اول، میزان مشارکت سیاسی در طول سی سال گذشته نه در تمام کشورهای صنعتی، ولی در بیشتر آن‌ها کاهش یافته است. دوم نظرسنجی‌ها حاکی از این است که در طول سی سال گذشته میزان اعتماد مردم به دولت، سیاست‌مداران و ساز و کارهای دموکراتیک کاهش یافته است و سوم این‌که رشد و گسترش رسانه‌ها اگرچه فضا را برای دیالوگ سیاسی و فعالیت بیشتر و بازتابی‌تر شهروندان باز و فراهم می‌کنند، اما در عین حال با شخصی کردن و تجاری کردن مسائل سیاسی، این فضا را می‌بندند و مخدوش می‌کنند(گیدنز، ۱۳۸۴: ۱۴۶).
اما گیدنز معتقد است این مسائل را نباید بیش از اندازه واقعی‌اش بزرگ کنیم. بی‌تفاوتی نسبت به سیاست و توانایی نادیده گرفتن دولت در شرایط خاصی، اتفاقاً یکی از ویژگی‌های اصلی دموکراسی است. کشورهای اقتدارگرا و غیردموکراتیک بالاترین میزان مشارکت سیاسی را دارا می‌باشند. در تعداد زیادی از انتخابات شوروی سابق، ۹۹٪ مردم شرکت می‌کردند، ولی نمی‌توان شوروی سابق را یک نظام سیاسی شدیداً دموکراتیک خواند. به سختی می‌توان تعیین کرد که چه میزانی از بی‌تفاوتی و فراغت سیاسی با تداوم یک دموکراسی سازگار است، ولی در یک دموکراسی قطعاً می‌توانید اگر مایل باشید تا حد زیادی به دولت بی‌توجهی کنید و بی‌تفاوت باشید(گیدنز، ۱۳۸۴: ۱۴۸).
با این وجود گیدنز می‌پذیرد که باید راهبردها و اصلاحاتی را برای دموکراسی در نظر بگیریم. او در این زمینه پیشنهاد تمرکززدایی، دموکراتیک کردن دموکراسی و دموکراتیزاسیون در سطحی بالاتر از دولت- ملت را ارائه می‌دهد. فرایند دموکراتیزاسیون نباید کند یا متوقف باشد و همیشه باید در جریان باشد. هم‌چنین با توجه به فرایند جهانی شدن بسیاری از چیزهایی که بر ما اثر می‌گذارند در سطحی بالاتر از دولت- ملت رخ می‌دهند. به عنوان مثال او به نشانه‌های عدم دموکراتیک بودن اتحادیه اروپا اشاره می‌کند(گیدنز، ۱۳۸۴: ۱۵۱-۱۵۰).
هم‌چنین به نظر گیدنز از آن‌جا که احیای حوزه عمومی در جوامع کنونی برای گسترش دموکراسی اهمیت زیادی دارد، باید از حوزه عمومی هم در برابر قدرت شرکت‌ها و هم در برابر قدرت دولت محافظت کنیم. تاریخ حوزه عمومی نشان می‌دهد که همواره توسط دولت‌ها تخریب شده است. دولت‌ها در مقایسه با هر شرکتی در قرن بیستم انسان‌های بیشتری را کشته‌اند(گیدنز، ۱۳۸۴: ۱۵۴).
گیدنز در راه سوم استدلال می‌کند که آن‌چه ضروری است بازسازی دولت است. یعنی فراتر رفتن از کسانی که در جناح راست هستند و دولت را دشمن می‌شمارند و آن‌ها که در جناح چپ قرار دارند و دولت را راه حل می‌دانند. امروزه بحران دموکراسی این است که دموکراسی لیبرال بی رقیب است. بحران دموکراسی ناشی از دموکراتیک نبودن آن است. امروزه جاذبه دموکراسی از نیروهایی ناشی می‌شود که جامعه جهانی را از نو شکل می‌دهند. از جمله تقاضا برای استقلال فردی و ظهور درک اندیشیده‌تری از مفهوم شهروند. به عبارتی دموکراتیزه کردن از دموکراسی پیش افتاده است(گیدنز، ۱۳۷۸: ۸۱).
همچنین دولت باید به طور ساختاری به جهانی شدن واکنش نشان دهد. دموکراتیک کردن دموکراسی بیش از هر چیز به مفهوم عدم تمرکز است. جهانی شدن امکان تفویض قدرت به سطوح پایین‌تر و بالاتر از دولت را به صورت یک فرایند دوسویه مهیا می‌کند. هم‌چنین دولت باید نقش حوزه عمومی را گسترش دهد که این به معنای اصلاحات قانونی با هدف شفافیت و باز بودن بیشتر و نیز معمول کردن تمهیدات حفاظتی جدید در مقابل فساد است. حکومت‌ها و شهروندان امروزه در محیط اطلاعاتی واحدی زندگی می‌کنند(گیدنز، ۱۳۷۸: ۸۳).
دولت‌ها می‌بایست اقداماتی را در اصلاح بوروکراسی و مدیریت ریسک انجام دهند. هم‌چنین دموکراتیزه کردن دموکراسی نمی‌تواند تنها محلی یا ملی باشد. دولت باید بینشی جهانی داشته باشد، در حالی که دموکراتیزه کردن رو به بالا نباید در سطح منطقه‌ای متوقف شود. دموکراتیزه کردن رو به پایین باید بازسازی جامعه مدنی را در زمره پیش‌فرض‌های خود بگنجاند(گیدنز، ۱۳۷۸: ۸۸).
پاسخ‌گو بودن و مسئولیت‌پذیری در قبال عموم مردم از ویژگی‌های سیاسی عرصه سیاسی دموکراتیک است. تصمیم‌های اتخاذ شده یا سیاست‌های اعمال شده در صورت لزوم باید به روی نظارت و بازرسی باز باشد. پاسخ‌گو بودن هرگز ممکن نیست دائمی و مستمر باشد. بنابراین دوش به دوش اعتماد پیش می‌رود(کسل، ۱۳۸۷: ۴۳۰).
بر همین اساس ترویج یک جامعه مدنی فعال بخشی اساسی از سیاست‌های راه سوم گیدنز (سوسیال دموکرات) است. دولت و جامعه مدنی باید در مشارکت با یکدیگر عمل کنند و هریک کار دیگری را تسهیل کرده، ولی در عین حال به عنوان یک عامل کنترل نسبت به دیگری عمل کند. هیچ‌گونه مرز دائمی بین دولت و جامعه مدنی وجود ندارد. بسته به شرایط گاهی لازم است دولت بیشتر به عرصه مدنی کشانده شود و گاهی عقب‌نشینی کند(گیدنز، ۱۳۷۸: ۹۰).
کاهش اعتماد به سیاست‌مداران و سایر مقامات رسمی گاهی نشانه بی‌تفاوتی اجتماعی عمومی پنداشته می‌شود. از نظر گیدنز این‌چنین نیست. دارا بودن سطح بالایی از خود سازماندهی(self-organization) در غرب یکی از ویژگی‌های جامعه‌ای است که به طور فزاینده‌ای درباره مسائل تأمل می‌کند(گیدنز، ۱۳۷۸: ۹۱).
سیاست‌های احیای اجتماعات محلی نباید حوزه عمومی را نادیده بگیرند. یک حوزه عمومی باز به همان اندازه در سطح محلی دارای اهمیت است که در سطح ملی، و این یکی از شیوه‌هایی است که دموکراتیزه کردن به طور مستقیم با توسعه اجتماعی محلی ارتباط پیدا می‌کند. بدون آن طرح احیای اجتماعات محلی ممکن است با خط جدایی اجتماع محلی از جامعه بزرگتر روبه‌رو شده و در برابر فساد آسیب‌پذیر شوند. اصطلاح عمومی در این‌جا شامل فضای عمومی نیز می باشد. از مشخصه‌ های انحطاط اجتماعات محلی معمولاً یکی فرسودگی عمومی و دیگری از میان رفتن فضای عمومی سالم، خیابان‌ها، میدان‌ها، پارک‌ها و نواحی دیگری است که مردم در آن احساس امنیت کنند(گیدنز، ۱۳۷۸: ۹۶).
مبانی تئوریک دموکراسی گفت و گویی گیدنز:
رهیافت دموکراسی گیدنز تحت تاثیر دیدگاه کلی او درباره کنش و مدرنیته می باشد. چرا که گیدنز شکل گیری دموکراسی را تا حدودی نتیجه کنش افراد اجتماعی می داند، کنشی که عاملیت و ساختار در آن به شیوه های خاصی حضور دارند. همچنین گیدنز تئوری دموکراسی خود را مخصوص جامعه معاصر که آن را مدرنیته متاخر می داند، ارائه می کند. بنابر این لازم است به طور اختصار با نظریات او در زمینه مدرنیته متاخر نیز آشنا شویم.
گیدنز مدرنیته را چرخه پرشتابی در حال حرکت می‌داند، اما امید دارد که نوع بشر دست کم تاحدی فرمان این نیروی ویرانگر را در دست بگیرد. گیدنز در رهیافت تئوریک خود قصد دارد به تلفیق رویکردهای عامل محور و ساختار محور بپردازد. او مفهوم «دوگانگی ساختار» را به کار می‌گیرد تا دیدگاه دوگانه خود به عمل اجتماعی را نشان دهد. گفته می‌شود ساختارهای اجتماعی هم وسیله کنش‌اند یا کنش را ممکن می‌سازند، و هم خود به وسیله کنش اجتماعی بازتولید می‌شوند. از نظر گیدنز ساختارها نظمی مجازی هستند. به یک معنا ساختارها در ذهن افراد وجود دارد آن هم به منزله دانش عملی درباره این‌که چه قواعدی (فرایندها یا سنت‌های مسلم فرض شده) و چه منابعی (امکانات مادی و اجتماعی برای انجام امور) برای رفتار اجتماعی در موقعیت‌های مختلف ضروری و مناسب است(سیدمن، ۱۳۸۶: ۱۹۱).
از نظر گیدنز، نکته کلیدی آن است که حیات اجتماعی نه مجموعه‌ای از کنش‌های فردی و نه مجموعه‌ای از ساختارهای اجتماعی است بلکه به مثابه فرایندی در نظر گرفته شده است که مفهوم کلیدی آن عمل اجتماعی به شمار می‌آید و دارای دو جنبه «عاملانه» و «ساختاری» است(سیدمن، ۱۳۸۶: ۱۹۲). گیدنز اصرار دارد که انسان‌ها نقشی فعال در شکل دادن به زندگی اجتماعی دارند. البته انسان‌ها مانند آن‌چه تئوری مبادله می‌گوید نیز تنها با منفعت و محاسبه سود و زیان کنش‌های خود را انجام نمی‌دهند، بلکه کنش‌ آن‌ها حاوی دانش عملی از جهانشان، و قابلیت تأمل در شرایط کنش خود و به کار گرفتن این دانش در رفتارشان است. انسان‌ها عاملانی مطلع، اهل بازاندیشی و صاحب مهارت‌اند(سیدمن، ۱۳۸۶: ۱۹۳).
از آنجا که یکی از دغدغه‌های گیدنز تلفیق سطوح خرد و کلان می باشد، سعی می‌کند بازتابها و ویژگی‌های مدرنیته متأخر را نیز در زندگی روزمره و سطح هویت شخصی هم به تصویر بکشد. او مدرنیته متأخر را در این سطح با چهار مفهوم اساسی : بازاندیشی (reflexivity) ، اعتماد (trust)، جدایی زمان و مکان (sepration of time and space)و مخاطره (risk) تعریف می‌کند.
بازاندیشی فرایند بازپرسی ، آزمون و بازنمایی رفتار خود و دیگران است که با شرایط و تجربیات مدرنیته متأخر شکل می‌گیرد (Bilton and others 2002) بازاندیشی در شرایطی شکل می‌گیرد که بک آن را فردی شدن می‌نامد . «فردی شدن به بیگانگی یا انزوا دلالت نمی‌کند بلکه به معنای این الزام در مدرنیته متأخر است که افراد در غیاب یقینها و هنجارهای تثبیت‌شده و الزام و ظهور شیوه‌های جدید زندگی که مدام در معرض تغییر است ، باید زندگینامه خود را خلق کنند» (لاپتن، ۱۳۸۰ : ۳۰۳).
با فردی شدن مفهوم سبک زندگی خلق می‌شود. سبک زندگی تلاش افراد است برای ساختن هویت‌های شخصی، فرهنگی و اجتماعی خاص خود در بین ساختار تاریخی و اجتماعی از پیش تعیین‌شده جامعه‌شان (Erik, 1996). سبک زندگی به عنوان الگوی کنش و به عنوان نوع مجزایی از گروه‌بندی اجتماعی است که در مدرنیته شکل گرفته است. مفهوم سبک زندگی همراه با خود خاصیت بازتابی و تفسیری دارد. گیدنز سبک زندگی را «مجموعه کمابیش جامعی از عملکردها می‌داند که فرد آنها را به کار می‌گیرد چون نه فقط نیازهای جاری او را برمی‌آورند بلکه روایت خاصی را هم که وی برای هویت شخصی خود برگزیده است، در برابر دیگران مجسم می‌سازد »(گیدنز، ۱۳۷۸: ۱۱۹).
بازاندیشی در زندگی اجتماعی مدرن دربرگیرنده این واقعیت است که عملکردهای اجتماعی پیوسته مورد بازنگری قرار می‌گیرند و در پرتو اطلاعات تازه اصلاح می‌شوند. با مدرنیته در عرف و در همه جنبه‌های زندگی روزمره انسان تجدیدنظر اساسی صورت می‌گیرد،‌ همچنانکه «خود» نیز همچون پروژه‌ای تأملی درنظر گرفته می‌شود. تأملی بودن «خود» مداوم است و همه گیر و فرد باید به طور منظم برحسب رویدادهایی که رخ داده به نوعی بازپرسی از «خود» بپردازد. این بازپرسی نوعی مهارت در خودنگری است.
بازاندیشی همیشه همراه با شک است، در جریان بازاندیشی شک به عمق زندگی روزمره نفوذ می‌کند و این شک خود مولد ریسک است . ریسکِ ناشی از ترک راه‌حلهای قطعی سنت و عدم قطعیت‌های شیوه‌های فردی نوظهور. گیدنز ورود ریسک در گفتمان روزمره و شیوع آن را نتیجه دو روند می‌داند: «پایان طبیعت و پایان سنت». پایان طبیعت به این معنا که چیزهای بسیارکمی در جهان خارجی از جمله آب و هوا یا جغرافیای فیزیکی وجود دارد که تحت تأثیر انسان و فنآوری و فرهنگ بشری قرار نمی‌گیرد. اما پایان سنت به این معناست که سنت بسیار کمتر از گذشته برما تحمیل می‌شود . ما حق انتخاب داریم و انتخاب همیشه توأم با ریسک است (گیدنز، ۱۳۷۹ : ۵۹). این مخاطرات در سطح فردی بر امنیت وجودی ما تأثیر می‌گذارد. چرا که ما در جریان زندگی لاجرم با خطرهایی مواجه هستیم که نه تنها از نظارت فرد بلکه از نظارت سازمان‌های بزرگ نیز خارج است و نتیجه آن گسترش عدم اطمینان در زندگی روزمره است.
اعتماد روی دیگر ریسک است. در واقع اعتماد و ریسک دو شیوه برای سازماندهی زمان آینده هستند. گیدنز اعتماد را نوعی ابزار اطمینان نسبت به اشخاص یا نظام‌های انتزاعی شامل نظام‌های کارشناسی و پولی براساس نوعی ایمان،‌ تعریف می‌کند که مشکل نادانی یا بی‌اطلاعی را برطرف می‌سازد. در اعتماد همیشه نوعی محاسبه وجود دارد(گیدنز، ۱۳۷۸ : ۳۲۳).
نهادهای مدرن عمیقاً وابسته به مکانیسم‌های اعتماد به نظام‌های انتزاعی به ویژه نظام‌های تخصصی و نشانه‌های نمادینی مانند پول است : «مشخصه از جاکندگی که از آن نظام‌های انتزاعی است به معنای تعامل مداوم با دیگران غایب است (به ویژه درخصوص نظام‌های کارشناسی) افرادی که هرگز آنها را نمی‌بینیم یا با آنها مواجه نمی‌شویم اما دیدگاه ها و کنشهای آنها مستقیماً روی زندگی روزمره ما اثر می‌گذارد»( لاپتن، ۱۳۸۰ : ۳۰۹).
اعتماد همچنین به شیرازه زمان و مکان مربوط می‌شود زیرا اعتماد یعنی ضمان و تعهد دادن به شخص، گروه یا نظام در طول زمان آینده ، درست به همین دلیل اعتماد اندیشه‌ای مدرن است . اشکال قدیمی اعتماد بسیار با اشکال سنتی‌تر تعهد و اخلاق سر وکار داشتند مانند تعهدات و وظایف خویشاوندی ، هم محلی، جهان‌بینی مذهبی و سنت در حالیکه در دوران مدرن جای خود را به روابط شخصی و نظام‌های انتزاعی داده‌اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:14:00 ق.ظ ]




شکل ۲- ۳ مدل ساده شده ی توربین ۱۱
شکل ۲- ۴ مدل توربین باز گرمکن ۱۲
شکل ۲- ۵ مدل خطی و ساده شده کنترل فرکانس سیستم قدرت ۱۲
شکل ۲- ۶ مدل کنترل بار فرکانس سیستم چند ماشینه ۱۳
شکل ۲- ۷ شماتیک کلی سیستم دو ناحیه ای قدرت ۱۳
شکل ۲- ۸ مدل خطی سیستم دو ناحیه ای قدرت با حلقه کنترلی تکمیلی ۱۶
شکل ۳- ۱ بلوک دیاگرام مدل توربین بادی سرعت متغیّر ۲۷
شکل ۳- ۲ منحنی‌های C_p برای زاویه‌های پره متفاوت ۲۹

شکل ۳- ۳ توان و سرعت روتور توربین به عنوان تابعی از سرعت باد ۲۹
شکل ۳- ۴ مدل توربین بادی سرعت متغیّر برای وزش باد با سرعت‌های کم و متوسط (کنترلر زاویه غیر فعّال شده است) ۳۰
شکل ۳- ۵ توان مکانیکی تأمین شده از طرف DFIG برای سرعت‌های مختلف باد (B=0) 31
شکل ۳- ۶ مدت زمان تداوم افزایش توان پله ای موقت در خروجی توان الکتریکی توربین بادی برای سرعت‌های کم وزش باد ۳۳
شکل ۳- ۷ مدت زمان تداوم افزایش توان پله ای موقت در خروجی توان الکتریکی توربین بادی برای سرعت‌های متوسّط وزش باد ۳۴
شکل ۳- ۸ زاویه شیب پره برای برداشت سطوح مختلف توان اکتیو در سرعت‌های بالای وزش باد ۳۵
شکل ۳- ۹ کنترلر پیشنهادی برای پشتیبانی فرکانس ۴۰
شکل ۳- ۱۰ مدار معادل ماژول خورشیدی ۴۱
شکل ۳- ۱۱ ژنراتور خورشیدی متصل به شبکه ۴۲
شکل ۳- ۱۲ منحنی V_I ماژول خورشیدی ۴۳
شکل ۳- ۱۳ منحنی V_P ماژول خورشیدی ۴۳
شکل ۳- ۱۴ ساختار اصلی سیستم کنترلی ۴۵
شکل ۳- ۱۵ دیاگرام کنترل دروپ فرکانس ۴۹
شکل ۳- ۱۶ کنترل دروپ حالت ماندگار سیستم خورشیدی ۵۰
شکل ۳- ۱۷ ساختمان کنترل دروپ پیشنهادی برای سیستم خورشیدی ۵۱
شکل ۳- ۱۸ بلوک دیاگرام مدل خطی ذخیره‌ساز باتری ۵۲
شکل ۳- ۱۹روند اجرایی تکنیک PSO 54
شکل ۳- ۲۰ بلوک دیاگرام سیستم دو ناحیه ای قدرت در حضور مزرعه بادی DFIG و مزرعه خورشیدی و ذخیره ساز باتری ۵۴
شکل ۴- ۱تغییرات فرکانس ناحیه ۱ در حضور سطوح مختلف تولید بادی در سیستم قدرت ۵۹
شکل ۴- ۲ تغییرات فرکانس ناحیه ۲ در حضور سطوح مختلف تولید بادی در سیستم قدرت ۶۰
شکل ۴- ۳ تغییر توان ژنراتور ناحیه ۱ ۶۰
شکل ۴- ۴ تغییر توان ژنراتور ناحیه ۲ ۶۱
شکل ۴- ۵ تغییرات توان انتقالی خط ارتباطی بین ناحیه‌ای ۶۱
شکل ۴- ۶ تغییرات فرکانس ناحیه ۱ برای حالت‌های در نظر گرفته شده ۶۲
شکل ۴- ۷ تغییرات فرکانس ناحیه ۲ برای حالت‌های در نظر گرفته شده ۶۳
شکل ۴- ۸ تغییرات توان انتقالی خطوط ۶۳
شکل ۴- ۹ تغییرات توان خروجی ژنراتور سنکرون ناحیه ۱ ۶۵
شکل ۴- ۱۰ تغییرات توان خروجی ژنراتور سنکرون ناحیه ۲ ۶۵
شکل ۴- ۱۱ تغییرات فرکانس ناحیه ۱ ۶۶
شکل ۴- ۱۲ تغییرات فرکانس ناحیه ۲ ۶۶
شکل ۴- ۱۳ تغییرات توان انتقالی بین ناحیه ۱ و ۲ ۶۷
شکل ۴- ۱۴ تغییرات فرکانس ناحیه ۱ برای حالت‌های در نظر گرفته شده ۶۹
شکل ۴- ۱۵تغییرات فرکانس ناحیه ۲ برای حالت‌های در نظر گرفته شده ۶۹
شکل ۴- ۱۶تغییرات توان انتقالی خطوط برای موارد در نظر گرفته شده ۷۰
شکل ۴- ۱۷تغییرات توان خروجی ژنراتور سنکرون ناحیه ۱ ۷۰
شکل ۴- ۱۸تغییرات توان خروجی ژنراتور سنکرون ناحیه ۲ ۷۱
شکل ۴- ۱۹تغییرات فرکانس ناحیه ۱ برای حالت‌های در نظر گرفته شده ۷۲
شکل ۴- ۲۰ تغییرات فرکانس ناحیه ۲ برای حالت‌های در نظر گرفته شده ۷۳
شکل ۴- ۲۱تغییرات توان انتقالی خط ارتباطی ۷۳
شکل ۴- ۲۲تغییرات توان خروجی ژنراتور سنکرون ناحیه ۱ ۷۴
شکل ۴- ۲۳تغییرات توان خروجی ژنراتور سنکرون ناحیه ۲ ۷۴
شکل ۴- ۲۴ تغییرات توان خروجی منابع تجدیدپذیر با بهره گرفتن از برنامه‌های کنترلی پیشنهادی ۷۵
شکل ۴- ۲۵ مقایسه انحراف فرکانس ناحیه ۱ در حضور مقادیر بهینه باتری و ثات انتگرال گیر ناحیه ۷۸
شکل ۴- ۲۶ مقایسه انحراف فرکانس ناحیه ۲ در حضور مقادیر بهینه باتری و ثابت انتگرال گیر ناحیه ۷۹

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:14:00 ق.ظ ]




    1. تولید مجموعه داده ها

        1. مقدمه

برای آماده ­سازی مجموعه داده مورد نیاز جهت خودکار­کردن عملیات تصحیح برچسب و پالایش، دو فعالیت مهم باید صورت بگیرد. اول، مجموعه کاملی از الگوهایی که با قرار­گیری در موقعیت­های متفاوت از ساختار پایه دور شده ­اند و توسط ابزارهای خودکار شناسایی با الگویی نظیر استراتژی اشتباه گرفته شده ­اند و همچنین مجموعه کاملی از انعطافاتی که مربوط به هر الگو می­باشد، باید فراهم گردد. سپس تولید مقادیر برای معیارهای استخراج شده در این تحقیق که همان پیش ­بینی کننده­ها می­باشند انجام می­گیرد. بنابراین در این فصل ابتدا تمام معیارهای استخراج شده در این تحقیق شرح داده می­ شود. سپس توضیحی در مورد چگونگی تولید مجموعه داده برای عملیات تصحیح برچسب و پالایش فراهم می­گردد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

        1. معیارهای استخراج شده

معیارهای جدید استخراج شده در این تحقیق، با بررسی و مشاهده دقیق مجموعه ­ای تقریبا کامل از انعطاف پذیری­های هر الگو­ی طراحی از کد منبع استخراج شده ­اند. در استخراج این معیارها سعی شده است که علاوه بر بررسی انعطافات یک الگو، ابزار­های خودکار مختلف در شناسایی آن الگو به منظور مشاهد­ه­ نقص و کمبود­های آنها مورد بررسی قرار گیرند. ابزار­ها بررسی می شوند چون در این تحقیق قصد بر آن است که نتایج شناسایی شده توسط آن ابزار ها به حد قابل قبولی بهبود یابند.
با بررسی ابزار­ها، خطاها و کمبودهای هر ابزار شناسایی را جستجو و با استخراج معیارها سعی بر رفع آن می­کنیم. مجموعه معیارهای استخراج شده برای تصحیح برچسب الگوی استراتژی و تشخیص صحیح آن از هشت الگوی “وضعیت”، “استراتژی”، “تطبیق دهنده”، “فرمان”، “ملاقات کننده”، “میانجی”، “آذیین کننده”، “ترکیب” و”کارخانه انتزاعی” به کار گرفته می شوند.
۴-۲-۱٫ استراتژی

شکل ۴-۱٫ ساختار یک الگوی استراتژی
هدف الگو استراتژی، تعریف خانواده­ای از الگوریتم­ها برای یک عمل مشترک (مثل الگوریتم های quik sort- buble sort برای عمل sort)، در پوشینه[۴۲] قرار دادن هرکدام و ایجاد امکانی برای تعویض آنها در یک زمینه­ خاص و در زمان اجرا است [۱۴][۱]. این الگو از سه نقش تشکیل می­ شود : استراتژی، استراتژیهای عملی، و زمینه. استراتژی، رابط یا یک کلاس منتزع است که از یک متدکه اسکلت مشترک این خانواده را معین می­ کند تشکیل شده است. این متد توسط هر یک از کلاس­های استراتژی عملی برای دربرگرفتن یکی از تنوع الگوریتم­ها، پیاده­سازی می­ شود. زمینه، کلاسی است که از الگوریتم­ها استفاده می­ کند و شرایطی را ایجاد می­ کند که بتوانیم استراتژی­ها یا الگوریتم­ها را بر حسب شرایط مختلف در زمان اجرا تعویض­کنیم.
در ساده­ترین شکل همانطور که در شکل ۱-۴ نشان داده شده است، الگوی استراتژی یک رابط مشترک را مثل ” Interface Algorithm­ ” برای پیاده­کردن خانواده­ای از الگوریتم­های مرتبط به هم استفاده می­ کند. بطوریکه هر استراتژی وارث در چارچوب این رابط مشترک، یک تنوع از الگوریتم را پیاده­سازی می­ کند. در واقع مشترک بودن رابط (بین گونه­ های مختلف الگوریتم) این امکان را فراهم می­ کند که در یک زمینه خاص با فراخوانی­های ثابت، اشیا استراتژی بتوانند در زمان اجرا جابجا شوند. شکل ۲-۴ را مشاهده کنید.
شکل ۴-۲٫ نیاز به رابط مشترک در ساختار فراخوانی ثابت بین اشیاء متغیر
مشترک بودن رابط باعث می­ شود که الگوریتم­ها بتوانند به راحتی با یکدیگر در زمان اجرا، در زمینه­ای خاص، و در چارچوب فراخوانی ثابت مبادله شوند. اگر یک استراتژی واقعی این پایه را حفظ کند، تشخیص الگوی استراتژی سختی زیادی ندارد.
ازجمله معیارهایی که در کارهای پیشین برای پالایش کاندیدهای الگوی استراتژی ارائه شده ­اند، در ادامه مورد نقد و بررسی قرار گرفته­اند.

    • بررسی حضور رابطه­ پیوند بین زمینه و استراتژی.
    • شمارش تعداد فرزندان استراتژی با محدودیت حداقل دو فرزند.
    • شمارش تعداد فرزندان و والد زمینه با محدودیت صفر فرزند و صفر والد.
    • سنجش حضور الگوریتم در هر یک از کلاس­های وارث استراتژی، با شمارش تعداد حلقه­ها، بازگشت­ها، و ساختار­های شرطی.
    • بررسی حضور خصوصیت “حفظ فیلد[۴۳]” (استراتژی­ها، علاوه بر اینکه در لحظه­ ساخت نمونه از زمینه، و از طریق پارامتر سازنده قابل تعیین هستند، باید در هر لحظه­ دیگر از اجرا نیز قابل تعیین و جابجایی باشند) در زمینه برای جابجایی بین استراتژی­ها.

در نقد و تحسین هر یک از معیارهای فوق، موارد زیر قابل بحث هستند: دررابطه با حضور رابطه پیوند، نیازمند بررسی است، اما جزء معیارهای مشابه بین این الگو و برخی از الگوهای دیگر است. تعداد فرزندان استراتژی، یک استراتژی حقیقی می ­تواند تک فرزند باشد و درآینده بر حسب نیازمندی­ها گسترش یابد. تعداد فرزندان و والد زمینه، زمینه مکانی است که الگوریتم­ها در آن مورد استفاده قرار می­گیرند، بنابراین زمینه، هر سلسله مراتبی می ­تواند داشته باشد. سنجش خصوصیت الگوریتمیک در هر استراتژی وارث، این معیار،کاملا بجا، و نیازمند بررسی است. اما در رابطه با شمارش تعداد حلقه­ها، بازگشت­ها، و ساختارهای شرطی، برای همه­ الگوریتم­ها صدق نمی­کند. یک الگوریتم ممکن است از یک خط مثل “return a+b; ” تا هزاران خط شامل حلقه و بازگشت­ها باشد. از طرفی خیلی از الگوها برای برخی از پیاده­سازی­های خود از چنین ساختارهایی استفاده می­ کنند.
حفظ فیلد، یک خصیصه لازم (به منظور ایجاد امکان تعویض الگوریتم ها در هر لحظه­ای از اجرا توسط کلاینت) در زمینه است. اما حضور آن در زمینه، لزوما نشان دهنده­ این نیست که سلسله مراتب مرتبط شده به آن یک استراتژی است.
اگر به شکل ۳-۴ که یکی از نمونه­های واقعی استراتژی پیاده­سازی شده در نرم افزار jhotdraw است توجه کنید، این نمونه­ واقعی از استراتژی، فقط یک پیاده­سازی دارد، بدیهی است که بر حسب نیازمندی­ها درآینده پیاده­سازی­های دیگر آن گسترش خواهند یافت. بر طبق شکل ۳-۴ این نمونه استراتژی چهار متد دارد. این نمونه توسط معیارهای قبلی قابل شناسایی نیست. بر اساس این اصل، “به منظور پیاده­کردن خانواده­ای از الگوریتم­ها درکنار هم برای یک عمل مشترک، و ایجاد امکانی برای جابجایی بین آنها در یک زمینه­ خاص با ساختار فراخوانی ثابت”، و بر حسب هر الگوریتم مجموعه ­ای از دستور العمل­هاست که طبق یک ترتیب خاص اجرا می­شوند و مساله­ای را حل می­ کنند [۲۳]، حتما باید یک چارچوب یا اسکلت مشترک وجود داشته باشدکه بخشهای مختلف یک الگوریتم را تعریف، و ترتیب آن را مشخص کند، و آن چارچوب به عنوان ساختار ثابت فراخوانی توسط زمینه مورد استفاده قرار گیرد (خصوصا برای استراتژیهای دارای چند متد). در این کار، این اصل به عنوان یک شاخص در نظر گرفته شده است و به یکی از چهار روش شناسایی می­ شود.

    1. گاهی دستورالعمل­های الگوریتم با یک ترتیب مشخص، در کلاس استراتژی منتزع به شکل یک “متد الگو[۴۴] ” تعریف می­شوند. متد الگو یک ترتیب ثابت را برای گونه­ های مختلف الگوریتم فراهم می­ کند. این متد در هیچ یک از کلاس های وارث رونویسی نمی­ شود و توسط زمینه به عنوان ساختار فراخوانی ثابت، فراخوانی می­ شود.
    1. زمینه ترتیب ثابتی را از دستورالعمل­های الگوریتم در یکی از متدهای خودش تعریف می­ کند.
    1. برای داشتن ترتیب­های متنوع بین دستورالعمل­ها، این اسکلت­بندی درهر کلاس وارث استراتژی، در قالب یک متد مشترک بین استراتژی­ها انجام می­گیرد و آن متد توسط زمینه فراخوانی می­گردد.
    1. متدهای استراتژی منتزع در هر کلاس وارث به شکل یک زنجیر یکدیگر را فراخوانی می­ کنند، بطوریکه سر زنجیر بین همه­ استراتژی­ های وارث، مشترک است. زمینه سر زنجیر را فراخوانی می­ کند.

این معیار (استراتژی ۱[۴۵]) می ­تواند شاخص خوبی برای تشخیص استراتژی­ها، خصوصا استراتژی­ها با بیش از یک رابط و کمتر از دو پیاده­سازی در کنار معیارهایی که در ادامه آمده­اند، باشد. شکل ۴-۴ اسکلت تعریف الگوریتم شکل ۳-۴ را به روش سوم نشان می­دهد.
شکل ۴-۳٫ نمونه­ واقعی از الگو استراتژی و رابط­های آن
SetManager()
{

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:14:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم