دانلود پایان نامه و مقاله – انگیزه های مشترک و اختصاصی – 7 |
تئوری انرژی های حیاتی
از جمله روان شناسان مشهور معتقد به این نظریه، زیگموند فروید است. او معتقد بود برای هر کاری انرژی لازم است و چون انگیزه مسبب عمل آدمی است پس خود یک نوع انرژی است. اما نه از نوع انرژی بیولوژیک، بلکه یک انرژی روانی. فروید معتقد بود انگیزه رفتار آدمی، غریزه عشق و بقا یا مرگ و نیستی است.
تئوری احتیاج
احتیاج یعنی فقدان ماده ای که برای حیات ضروری است. کسی که احتیاج به غذا دارد بی هیچ درنگی انگیزه دستیابی به غذا دارد. روان شناسان بزرگی چون پیاژه معتقد به این تئوری بودند. او میگوید: “انگیزه دنباله و تداوم احتیاج است و انگیزه رابطه ای است میان یک شئ با یک احتیاج، زیرا شئ از آنجا مورد رغبت قرار میگیرد که جوابگوی احتیاجی باشد”. این نوع انگیزه با زندگی روانی فرد شروع می شود و در رشد حسی و حرکتی نقش اساسی دارد. به تدریج که تفکر شهودی رشد پیدا کرد، انگیزه ها هم بیشتر می شود و تفاوت و تنوع پیدا میکند.
تئوری محرک
محرک نوعی انرژی روانی است که بر ارگانیسم های بدن تاثیر میگذارد و در واقع شخص را وادار به انجام کار میکند. کلاپارد معتقد است انگیزه تنظیم کننده این انرژی است. کافی است کاری مورد علاقه فرد باشد، آن موقع انجام آن راحت و خستگی ناشی از آن نیز کاهش مییابد. بنابرین انگیزه لازم را برای انجام آن پیدا میکند(بوذری،۱۳۸۶).
دو نظریه اخیر یعنی احتیاج و محرک به دلیل ابعاد گسترده ای که دربر داشته اند دارای پیروان و مخالفان فراوانی هستند. اما در این میان تئوری محرک مورد وثوق بیشتری است. همچنین در رد نظریه احتیاج گفته اند که اولا احتیاج خود نوعی منشأ فعالیت است، مثلا کسی که علاقه دارد پلیس شود هیچ احتیاجی به پلیس شدن ندارد و در واقع انگیزه یک پله بالاتر از احتیاج است، یا اینکه بنابر تحقیقات انجام گرفته، افزایش احتیاج، انگیزه فعالیت را زیاد نمی کند و از آن می کاهد.
وولفولک به طور کلی نظریه های انگیزش را در قالب چهاررویکرد کلی عنوان کردهاست:
رویکرد رفتاری
پیروان رویکرد رفتارگرایی انگیزش را بر اساس دریافت تقویت و دوری از تنبیه در نظر می گیرند. بنا به نظر لفرانسوا(۱۹۷۷،به نقل از سیف،۱۳۸۹) لذت جویی روان شناختی[۱۲۲]– اصل لذت/درد خلاصه ی آسانی از اساسی ترین اصل انگیزشی رفتار گرایان است (ص۳۵۷). مدافعان استفاده از تشویق بر اضافه کردن هیجان و علاقه به دنبال فعالیت های کلاسی و توجه هدایت شده، و دور کردن هیجان از رفتارهای نا مناسب، تأکید دارند(امر[۱۲۳] و اورسون[۱۲۴]،۲۰۰۹، به نقل از سانتراک[۱۲۵]،۲۰۱۱). طبق اصل لذت/درد ما می کوشیم تا کسب لذت کنیم و از درد بگریزیم. در رویکرد رفتاری انگیزش ، انگیزانه ها (مشوقها[۱۲۶]) منبع انگیزشی دانش آموزان و دانشجویان به حساب میآیند. بنا به تعریف ، انگیزانه یک شئ یا رویداد (محرک) است که رفتار را برمی انگیزاند یا باز میدارد (وولفلک،۲۰۰۴،ص۳۵۳ به نقل سیف،۱۳۸۹).
رویکرد شناختی
در رویکرد شناختی[۱۲۷]انگیزش، باور بر این است که افکار دانش آموزان راهنمای انگیزش در آن ها است(اندرمن[۱۲۸]و داوسون[۱۲۹]۲۰۱۱،الیوت[۱۳۰]و دیگران۲۰۱۱). همچنین ساخت گرایان معتقدند که رفتارها توسط هدف ها، نقشه ها، انتظارات، و نسبت دادن های فرد ایجاد و هدایت میشوند و لذا انگیزش درونی بیشتر از انگیزش بیرونی مورد تأکید آنان است. در انگیزش بیرونی پاداش وابسته به دیگران و بیرون از فرد است مانند نمره ی معلم، پول، و یا غذا، ولی در انگیزش درونی پاداش در درون خود فرد است مانند علاقه فرد به کارهای هنری و تلاش در جهت انجام این گونه کارها. آیرونس[۱۳۱](۲۰۰۸،به نقل سیف،۱۳۸۹) میگوید: “یکی از انگیزش های اصلی وابسته به یادگیری بر شکل گیری هدف ها و کوشش برای تحقق بخشیدن آن ها تأکید میکند”(ص۴۶).
رویکرد انسان گرایی
در رویکرد انسان گرایی[۱۳۲] به جای تأکید بر تقویت و تنبیه به عنوان منبع اصلی انگیزش به توانایی دانش آموزان برای رشد شخصی، آزادی انتخاب هدف های زندگی، و ویژگی های مثبت مانند حساس بودن نسبت به دیگران تأکید می شود(سانتروک،۲۰۰۴،ص۴۱۵،به نقل سیف،۱۳۸۹). بنابرین از دیدگاه روان شناسان انسان گرا، برای ایجاد انگیزش باید احساس شایستگی، خودمختاری، و عزت نفس را در افراد افزایش داد (وولفلک،۲۰۰۴،به نقل سیف،۱۳۸۹). یکی از مهمترین نظریه پردازان انسان گرا، آبراهام مازلو[۱۳۳] انگیزش را با توجه به نیازها توضیح داده است. مازلو(۱۹۷۰) نیازهای انسان را به صورت سلسله مراتبی از نیازها طبقه بندی کردهاست. او ابتدا نیازها را به دو دسته کلی تقسیم کردهاست شامل: نیازهای کمبود یا کاستی[۱۳۴] که آن ها را نیازهای اساسی[۱۳۵] نامگذاری کرده و نیازهای رشد یا بالندگی[۱۳۶]که آن ها را فرا نیازها[۱۳۷] نام نهاده است.
نیازهای اساسی عبارتند از:
۱– نیازهای فیزیولوژیک یا جسمی ۲– نیاز به امنیت یا ایمنی ۳– نیاز به عشق و تعلق ۴– نیاز به عزت نفس یا احترام به خود
رویکرد اجتماعی– فرهنگی
بنا به این رویکرد، منبع انگیزشی مهم برای بعضی افراد بودن با دیگران و داشتن رابطه ی دوستانه متقابل با آنان است(گرونیک[۱۳۸]،فرندلی[۱۳۹]و بلاس[۱۴۰]۲۰۰۹،هام[۱۴۱]و ژانگ[۱۴۲]۲۰۱۰). بنا به گفته وولفلک(۲۰۰۴،به نقل سیف،۱۳۸۹) مردم در فعالیت ها شرکت میکنند تا هویت خود و روابط با دیگران را حفظ نمایند.بنابرین اگر دانش آموزان عضو کلاس درس یا آموزشگاهی باشند که برای یادگیری ارزش ارزش قائل میشوند انگیزش آنان برای یادگیری بالا خواهد بود(ص۳۵۶). مفهوم نزدیک به رویکرد انگیزشی اجتماعی– فرهنگی نیاز پیوند جویی یا نیاز پیوستگی است. سانتروک(۲۰۰۴،به نقل سیف،۱۳۸۹) گفته است این نیاز معرف انگیزه ی افراد در ایجاد ارتباط با دیگران است.
کدیور(۱۳۸۸) توصیه میکند که برای انگیزش مؤثر، گاهی آشنایی با نظریه های رفتارگرایی و زمانی هم دیدگاه های انسان گرایی مانند نظریه مازلو لازم است.
همچنین سیف(۱۳۸۹) دربارهُ رویکرد غالب در مباحث انگیزشی بر اساس نظریه های یادگیری میگوید: سمت پاندول به طرف نظریه های شناخت گرایی و سازنده گرایی است و خود به خود، انگیزش درونی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.
انواع انگیزه
انگیزه های مشترک و اختصاصی
انگیزه های مشترک، انگیزه هایی هستند که در همه انسانها مشترکند مانند انگیزه استقلال طلبی. این نوع انگیزه ها اگرچه مشترکند ولی زمان ظهور آن ها در هر انسان متفاوت است. همچنین عوامل ظهور آن ها نیز در انسانها متفاوت بوده که به عوامل شخصی و محیطی بستگی دارد. اما در مقابل، انگیزه های اختصاصی (شخصی) وجود دارند. انگیزه هایی که فقط به شخص مربوط می شود مانند معلم شدن، پلیس شدن، صاحب خانه شدن.در این میان بعضی مطالعه را انگیزه مشترک می دانند و بعضی منحصر به شخص (بوذری،۱۳۸۶).
انگیزه های درونی و بیرونی
انگیزه درونی، با هدف کسب پاداش و اجتناب از تنبیه در ارتباط است ولی انگیزه درونی با تمایل درونی برای انجام موفقیت آمیز صرف یک تکلیف مرتبط است. کسی که در مورد خود از احساس کفایت و خود مختاری برخوردار است، دارای انگیزه درونی است(اسپالدینگ،به نقل از نائبیان و بیابانگرد،۱۳۸۱).
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-09-26] [ 12:24:00 ق.ظ ]
|