امام علی علیه‌السلام در مورد نقش هم‌زیستان انسان در خوشبختی می‌فرمایند :
«من سعاده المرء ان تکون زوجته موافقه و اولاده ابراراً و اخوانه اتقیا و جیرانه صالحین و رزقه فی بلده»؛
از نیکبختی مرد آن است که همسرش با او سازگار، فرزندانش از ابرار و نیکان، برادرانش از پارسایان، همسایگانش انسان‌های صالح و روزی او در شهر خودش باشد.
نظریهبسطوساخت[۲۳](نشاط،خلاقیتوباروری)
فردریکسون (٢٠٠٢)،درموردنظریهمسابقهوارتباطآنبانشاطمعتقداستکههیجاناتمثبتهمچوننشاطمنجربهمسابقهنههیچنههمهمی‌شود. اونظریهبسطوساختراباتوجهبههمینهیجاناتمثبتارائهنمودوبیانداشتکهاینعواطفنه‌تنهاپیام‌آورسلامتشخصیمی‌باشندبلکهباعثرشدوتکاملنیزمی‌گردند. عواطفمنفیبسیاریهمچوناضطرابیاخشم،زمینهتفکرعمللحظه‌ایافرادرابه‌شدتمحدودمی‌کنند،به‌نحوی‌کهاقدامبهکارهاییمی‌کنندکهثمره‌اشحمایتازخوداستنهچیزدیگر.
درمقابل،عواطفمثبت،شکل‌هایتفکرعمللحظه‌ایفردرابسطوگسترشدادهوموقعیت‌هاییرابرایساختنمنابعپایدارشخصیازطریقابداعمارپیچهیجانمثبت،شناختوعملفراهممی‌سازند. برایمثاللذت،انگیزشیرابرایبازیکردنایجادومسیرهاییرادر جامعه،تفکروهنرابداعمی‌نماید،یعنیلذتازخلالبازیمی‌تواندشبکه‌هایحمایتاجتماعیراقوتببخشدودرسایهخلاقیت،منجربهتولیدهنروعلمیاحلمسأله درزندگیروزمرهگردد. حمایتاجتماعیروزافزونوتولیداتهنریوتجاربحلمسألههمگیدرآمدهایپایدارلذتمی‌باشندوبهدگرگونکردنفردورشدشخصیکمکمی‌نمایند. ایننیزبه‌نوبهخودممکناستمنجربههیجاناتمثبتبیشتریگردد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نظریهبرابری[۲۴]
امانظریهدیگریکهدرخصوصرضایتاززندگیمی‌توانمطرحکرد،نظریهبرابریاست. بر اساسایننظریه،مفهومانساناقتصادیبه‌طورگویاییکلیهجنبه‌هایانسانرابازگونمی‌کندازاین‌روبایدبهدنبالمفاهیمدیگریباشیمکهبهنحومؤثریمبانیانگیزشیورفتاریانسانراموردتوجهقراردهد. جی. اس. آدامزواضعنظریهاست.
اساسایننظریهمبتنیبرادراکفردازشغلخودبودهوچگونگیرفتاراورادربرابرسازمانبیانمی‌دارد.بنابرایننظریه،هرفردخصوصیاتوقابلیت‌هاییچونتجربهوتبحر،تحصیلات،هوش،استعداد،سنوسوابقکاریراباخودبهسازمان یامحیطزندگیوفعالیتخودمی‌آوردودرمقابلانتظارداردسازمانیامحیط بیروننیزمتناسببااینخصوصیات،مزایاوپاداش‌هاییرادراختیارشقراردهد. چنانچهشخصاحساسکندکهبینایندودستهعواملنوعیبرابریوهمپایگیموجوداست،اینامردراوآرامشورضایتایجادمی‌کند. به‌عبارت‌دیگربشرهمیشهدرپیآناستکهبااوبه‌طورمنصفانهرفتارشود (مککاروکوستا:١٩٩٩)
دراینجااحساسبرابریبیندادهیاآنچهفردواردجامعهکردهاست (سن،نیرویکارخود،مهارت‌هایخود)باستادهیاآنچهفردازجامعهدریافتکردهاست (شغل،درآمدبیشتر،امکاناترفاهی،آموزشیوبهداشتیمحل،امکانرشدوپیشرفتوبهره‌مندیازتسهیلاتوامتیازاتمختلف)موجبرضامندیاززندگیونشاطمی‌شود. ایناحساسبرابریگاهیدرمقایسهخودبادیگرانحاصلمی‌شود،درصورتی‌کهفرددرمقایسه خویشباافرادهم‌سطحخوداحساسکندکهدیگرانوضعیتمناسب‌تریپیداکرده‌انداحساسنارضایتیخواهدکرد.
بر طبقایننظریه،انسانبه‌عنوانموجودیعقلاییوعاطفیدرمقابلمحرک‌هایبیرونی،رفتارهایخاصیازخودبروزمی‌دهدکهدرفرایندجامعهمی‌تواندتأثیرگذار باشد. رفتارفردتحتتأثیربرخیعواملبیرونیوبعضیعواملدرونیشکلمی‌گیرد. عواملبیرونی،عواملیهستندکهازخارجبرفرداثراتیمی‌گذارند،مانندمحیطاجتماعیورفتارسایرافراددریکسازمانو… عواملدرونی،عواملیهستندکهازدرونفردمنشأمی‌گیرندوشاملادراکوبرداشت‌هایفردازمحیط،طرزتلقیاو،نیازهاوانگیزه‌هایویاست.
انسانمی‌کوشدتابادستزدنبهرفتارهایگوناگوندرمقابلعواملبیرونیودرونی،واکنش‌هایارضاکنندهازخودنشاندهد. هرگاهدستزدنبهعملیبرایپاسخبهعواملدرونیوبیرونیکفایتکندفردمواجهبامسألهنخواهدبودوازاین‌رودچارتعارضنمی‌شود؛اماهرگاهبرایپاسخبهعواملدرونیوبیرونیدوعملمتفاوتومتضادلازمباشد،فرددچارتعارضونگرانیخواهدشدواحساسرضایتونشاطنمی‌کند (الوانی،۱۳۸۸).
در این نظریه، ضمن تأکید بر اهمیت احساس عدالت کارکنان نسبت به منصفانه بودن رفتار سازمان با آن‌ها، چنین ادعا می‌شود که اگر کارکنان احساس کنند با آن‌ها ناعادلانه برخورد شده است، برانگیخته می‌شوند تا عدالت را برقرار سازند. در ویرایش جدید نظریه برابری که به‌وسیله آدامز ارائه‌شده است، چنین اظهار می‌شود که افراد “دریافتی خود” را با “دریافتی دیگران از سازمان”، مقایسه می‌کنند؛ اگر با این مقایسه به این نتیجه برسند که برخورد سازمان با کارکنان به‌طور نسبی غیرمنصفانه است، احساس بی‌عدالتی کرده، برای کاهش این بی‌عدالتی تلاش می‌کنند.
البته افراد می‌پذیرند که کارکنان توانمندتر، دریافتی بیشتری داشته باشند، مشروط بر آنکه کار بیشتری نیز انجام دهند یا برای انجام کار (از حیث سطح دانش و تجربه) واقعاً آماده‌تر باشند.
نظریه برابری از این حیث که رهنمود مشخص و معینی برای برقراری عدالت ارائه نمی‌کند، موردانتقاد قرارگرفته است. بر اساس مطالعات انجام‌شده، افرادی که احساس بی‌عدالتی می‌کنند، ممکن است برای کاهش بی‌عدالتی، یکی از راه‌های ذیل را انتخاب کنند:

    1. میزان آورده‌های خود را تغییر دهند؛ برای مثال انرژی کمتری صرف کار کنند یا از میزان تلاش خود بکاهند؛
      ۲٫ برای تغییر نتایج یا دریافتی خود از سازمان تلاش کنند؛ برای مثال، تقاضای افزایش حقوق یا ارتقاء کنند؛
      ۳٫ با توجیه وضع موجود، آورده‌ها یا دریافتی‌های خود را از حیث شناختی، مجدداً ارزیابی کنند؛ برای مثال، بگویند “آخر من هم واقعاً سخت کار نکردم، پس نباید دریافتی بیشتری داشته باشم”؛
    1. سازمان را ترک کنند؛ به‌این‌ترتیب که یا غیبت‌های خود را افزایش دهند یا سرانجام استعفا دهند؛
    1. بر سایر افراد موردنظر و مورد مقایسه خود اثر گذاشته، از آنان بخواهند تا خیلی سخت تلاش نکنند؛
      ۶٫ افراد مورد مقایسه خود را تغییر دهند؛ برای مثال به‌جای مقایسه خود با افراد سایر بخشه‌ای سازمان، خود را با افراد واحدهای خودشان مقایسه کنند. نتایج پژوهش‌های انجام‌شده حاکی از آن‌اند که در صورت عدم تحقق خواسته‌های افراد، معمولاً آن‌ها شدیدترین واکنش (ترک خدمت) را انتخاب می‌کنند.

ارزش عمده نظریه برابری برای مدیران در آن است که این نظریه اهمیت “فراگردهای مقایسه اجتماعی” را برجسته می‌سازد و تأکید می‌کند که افراد همواره خود را در متن جامعه و در مقایسه با دیگران، ارزیابی می‌کنند؛ ازاین‌رو مدیرانی که برای برخورد با مسأله “احساس بی‌عدالتی”، از راه‌ حل ‌های موقت استفاده می‌کنند، با مشکلات جدی مواجه می‌شوند. فایده دیگر نظریه برابری آن است که مدیران را متوجه این امر می‌سازد که اگر اطلاعات دقیق درباره آورده‌ها و دریافتی‌های هر فرد و آورده‌ها و دریافتی‌های دیگران در اختیار کارکنان قرار گیرد، آن‌ها ارزیابی‌های صحیح‌تری از وضع موجود خواهند داشت. البته باید توجه شود که اگر کارکنان به اطلاعات دقیق درباره دیگران دست یابند، دیگر نمی‌توانند “احساس بی‌عدالتی” را با دلیل‌تراشی برای خود، کاهش دهند.
نظریهمحرومیتنسبی[۲۵]
ازجملهنظریه‌هایمطرحدیگردرارتباطبانشاط،نظریهمحرومیتنسبیاستبر اساسایندیدگاهانسان‌هاعموماًبهمقایسهخودبادیگرانمی‌پردازندودراینرابطهوقتیاحساسفقروبی‌عدالتیمی‌کنندواکنش‌هایشدید عاطفیمانندتعویضشغل،کارشکنیوخودکشی و … انجاممی‌دهندووقتیایناحساسبهاعلیدرجهخودبرسدبهاحساستضاداجتماعیمی‌انجامدوتعارضاتشدیدیرادرپیدارد(رفیعپور،١٣٧٨) رویکردهایمحرومیتنسبیدارایچندویژگیبااهمیتهستندکهباعثمی‌گردندبه‌عنوانیکرویکرددرارزیابیازعدالتدرجامعهورضایتاززندگیمطرحگردند. اولاینکهازفرایندهایمقایسهاجتماعیدرتحلیل‌هایخودسودمی‌جویند،فرایندیکهدراغلبنظریه‌هایارزیابیازعدالتمطرحودرآن‌هامستتراست. دوم،ایننظریه‌هادربارهتبیینانقلابوناآرامی‌هایناشیازواکنش‌هایجمعی،بسیارمورداستفادهقرارمی‌گیرندوسوم،درارتباطباویژگیدوم،ایننظریه‌هابرایتبیینانقلابداراینگرش‌هایفردگرایانهوروان‌شناختیهستندیعنیاصالترادربروزپدیدهانقلاببهوضعیتفردوتصوراوازموقعیتقرارگرفتهدرآنمی‌دهند.
تدگار (١٩٧٠)،بههنگامبحثازمحرومیتنسبی درکتابخودبهنام«چراانسان‌هاشورشمی‌کنند؟«بیانمی‌دارد:نارضایتی‌هایاجتماعیهمیشهدرنتیجهبروزایناحساسوحالتروانیبهانسان‌هادستمی‌دهد. بهاعتقادویشرایطبروزاحساسمحرومیت،یگانهوهمانندنیست،بلکهمی‌توانانواعگوناگونوشرایطمتعددبروزآنراازیکدیگرتفکیککرد. اوخودسهنوعاولمحرومیتراازیکدیگرمتمایزکردهاست: محرومیتناشیازکاهشامکاناتکهدرآنتوقعاتثابتباقیمی‌مانند،دوم،ناکامیناشیازافزایشسطحتوقعاتکهدرآنامکاناتنسبتاًثابتهستند،سوم،ناکامیفزایندهکهدرآنتوقعاتافزایشوامکاناتکاهشمی‌یابد. ازیکنظرتئوریمحرومیتنسبی،ریشهدرفرضیهناکامیپرخاشگریداردوازنظردیگراحساسمحرومیت،خودنتیجهفزایندهمقایسهاست.
به‌طورکلیبر اساسدیدگاهمحرومیتنسبی،فردبهمقایسهخودباافراددیگروگروهمرجعدستمیزندودوستداردکهشرایطمشابهباآن‌هاراداشتهباشدواگردرنتیجهمقایسهبرایفردچنینپنداشتیبروزنمایدکهبر اساسمیزانسرمایه‌گذاریوتلاش،پاداشونتیجه‌ایکهعایدششدهدرمقایسهبادیگرانعادلانهومنصفانهنیستدچاراحساسمحرومیتنسبیگردیدهواینامرباعثبروزنارضایتیو احساسکسالت (عدمنشاط)دردوسطحفردیواجتماعیمی‌گردند (تدگار،١٩٧٠)بدینترتیبکهدراولینگامبرایبالابردنمیزاننشاطبایدامیدبهآیندهبالارود،زیرامطالعاتگذشتهنشانمی‌دهدکهامیدبالاترینهمبستگیرابانشاطداشتهوازاین‌روبالارفتنمیزانامیدبهآینده،احساسنشاطرادرزمانحالبالامی‌برد. وازطرفدیگربالارفتنمیزاننشاطخودامیدبهآیندهرابازتولیدمی‌کند.
نظریه‌های مربوط به امنیت اجتماعی
زمانی به امنیت به‌صورت یک‌بعدی و آن‌هم تنها از بعد نظامی نگریسته می‌شد و با تجهیز کشور به تسلیحات نظامی پیشرفته، ادعای برخورداری از امنیت ملی می‌شد. امروزه اگرچه بعد نظامی همچنان از جایگاه مهمی برخوردار است اما افزایش جنبش‌های داخلی،‌ کاهش حاکمیت ملی، درخواست افزایش مصونیت فرد از عملکرد دولت، اعتراض به تفاوت فاحش فقیر و غنی، افزایش جرائم و نظیر آن‌ها باعث شده است که محققان و متفکران امنیت اجتماعی به ساختارهای اجتماعی که بستر پرورش چنین قواعد و الگوهای رفتاری هستند توجه نموده و بعد اجتماعی امنیت را در کنار ابعاد دیگر آن مورد ملاحظه قرار دهند. پرداختن به امنیت اجتماعی درواقع به رسمیت شناختن گروه‌ها و جمع‌های اجتماعی است که افراد به جهت تعلق و وابستگی بدان‌ها خود را عضوی از آن دانسته و نسبت به یکدیگر، به دلیل داشتن منافع مشترک و سرنوشت مشترک، احساس مسئولیت می‌کنند و در مقابل خطرات و آسیب‌ها از خود عکس‌العمل نشان می‌دهند
امنیت اجتماعی در پی تأمین امنیت برای گروه‌های اجتماعی است که نقش هویت‌سازی را برای اعضای خویش ایفا می‌کنند. مرجع امنیت اجتماعی گروه‌ها و دسته‌ه ای اجتماعی است که به جهت داشتن احساس اندیشه و عمل مشترک میان اعضایشان کلیت منحصربه‌فردی را تشکیل داده و به دلیل برخورداری از کلیتی یکپارچه عنوان «ما» را به خود منتسب می‌دانند چنین گروه‌هایی از ویژگی‌ها و خصوصیات‌ اساسی چون زبان، آداب‌ورسوم برخوردارند که از آن تحت «هویت» یاد می‌شود. هویت بیان ویژگی‌ها و خصوصیات «ما» است که از پیوستگی و تعلق اعضای گروه به یکدیگر به وجود آمده است. هویت اجتماعی «بی آنچه هستیم» و «ما که هستیم» است. هویت بیان آن کلیت خاصی است که به دلیل اشتراک منافع، تاریخ، سرنوشت، زبان و غیره به وجود آمده است.
زمانی که هویت یک گروه اجتماعی به مخاطره می‌افتد، مساله امنیت اجتماعی نیز مطرح می‌شود. درواقع هر آنچه هویت اجتماعی گروه‌ها را به مخاطره اندازد به‌عنوان تهدید امنیت اجتماعی قلمداد می‌شود. ازآنجایی‌که امنیت اجتماعی معطوف به گروه‌های فراملی، در سطح ملی یا فراملی است، تهدیدات امنیت اجتماعی نیز به همین نسبت می‌تواند در سطح داخلی، ملی یا فراملی مطرح باشند.
با این مقدمه نظریه‌های متفکران را در رابطه با امنیت اجتماعی موردبررسی قرار می‌دهیم:
مفهوم امنیت در قرآن
قرآن هرگاه از «امنیت» سخن می‌گوید بی‌درنگ از شاخص‌های توسعه، نظیر فراوانی تولید کالاها، گسترش ارتباطات، پیشرفت علوم و فنون، مسکن، شهرسازی، آسایش و رفاه، رهایی از غم و اندوه، خوف و ترس و وحشت سخن به میان می‌آورد.
می‌توان گفت در فرهنگ قرآن، امنیت از یک مفهوم وسیع و دربرگیرنده، متوازن و عمیقی برخوردار است که شامل تمام حوزه‌های زندگی انسان (مادی و معنوی، فردی و اجتماعی، داخلی و خارجی، سیاسی و اقتصادی) می‌شود. امنیت در مفهوم قرآنی آن در سایه تقوا، توکل، احترام به حقوق دیگران، اجرای قسط و عدالت، برابری و برادری، دفاع و حمایت از مظلوم و محروم، برخورد با مفسد و مجرم، دفع فقر و مسکنت، تأمین معیشت و رفاه، حفظ آزادی‌های مشروع مردم و حاکمیت معیارهای انسانی و الهی امکان‌پذیر است.
قرآن مقوله امنیت را در موارد گوناگونی مطرح نموده، اهمیت و ضرورت آن را به‌عنوان سنگ زیرین مؤلفه‌های تکامل انسان معرفی می کند، تأکید و توجه قرآن به مقوله امنیت خود نشان‌دهنده این واقعیت است که رشد، توسعه و شکوفایی در تمام حوزه‌های زندگی جز در سایه امنیت و آرامش امکان‌پذیر نخواهد بود. اهمیت امنیت در زندگی انسان ازنظر قرآن را با توجه به نمونه‌های ذیل می‌توان به دست آورد. امنیت در دوری از بت‌پرستی حفظ رفاه و آسایش چنانچه حضرت ابراهیم درخواست می‌کند: «خدایا این شهر را امنیت بخش و به مردمان آن، از میوه‌ها روزی گردان» (بقره/ ۱۲۶) و نیز می‌فرماید: «پروردگارا این شهر را امنیت بخش و فرزندانم را از پرستش بت‌ها دور نگاه‌دار».(ابراهیم / ۳۵)
در آیه اول پیش از رزق و روزی و مسائل اقتصادی مسئله امنیت را مطرح می‌سازد و درخواست می‌دارد که شهر را امنیت بخشد و با عطف مسائل اقتصادی به مسئله امنیت گوشزد می‌کند که یکی از مباحث امنیت شهر بعد اقتصادی است؛ البته با این روش بیان می‌دارد که یکی از مؤلفه‌های امنیت، امنیت اقتصادی است نه تمام آن؛ ازاین‌رو با واو عطف آن را بیان می‌دارد.
در آیه دوم آن را عطف به مسئله پرهیز از بت‌پرستی می‌کند تا بیان دارد که یکی دیگر از مؤلفه‌های امنیت، مسئله امنیت روحی و روانی جامعه است که با بت‌پرستی و دوری از توحید موجبات ناامنی جامعه و زوال و نابودی آن فراهم می‌آید. بنابراین با این دو آیه می‌توان چنین استنباط کرد که از شاخص‌های مهم امنیت، مسئله رفاه اقتصادی (آسایش) و امنیت روحی- معنوی (آرامش) است. بی‌گمان آنچه حضرت ازخداخواسته است سعادت جامعه است که چیزی جز آسایش و آرامش نیست. در حقیقت مفهوم قرآنی امنیت، یعنی آسایش و آرامش فرد و جامعه که جز با فراهم آمدن نعمت‌های مادی (اقتصادی) و نعمت‌های معنوی (توحید) امکان‌ناپذیر است.
مؤلفه دیگری که در قرآن به‌عنوان شاخصه امنیت مطرح است، «امنیت جانی« است، خداوند در تبیین «امنیت شهر مکه» و یادآوری این نعمت می‌فرماید:
«آیا ندید که ما حرم امنی را برای آن قراردادیم درحالی‌که مردم را در پیرامون آن (بیرون این حرم) می‌ربایند، آیا به باطل ایمان می‌آورند و نعمت خدا را کفران می‌کنند«(عنکبوت/ ۶۷)
و درجای دیگر می‌فرماید: «آن‌ها گفتند ما اگر هدایت را همراه تو پذیرا شویم، ما را از سرزمینمان می‌ربایند آیا ما حرم امنی در اختیار آن‌ها قرار ندادیم که ثمرات هر چیزی از شهر و دیاری به‌سوی آن آورده شود.»(قصص/۵۷)
از دیگر مؤلفه‌های آن، امنیت از ترس است که شامل ترس و خوف از دست دادن جان، مال، عرض و دین می‌شود. این ترس، آرامش را از انسان می‌گیرد ولی وقتی امنیت از خوف فراهم آید: آرامش نیز پدید می‌آید: خداوند به اهل مکه می‌فرماید:«شکرگزار این نعمت باشید.»(قریش/ ۳ و ۴)
آرامش در حقیقت مهم‌ترین مؤلفه امنیت است و همان‌گونه که گفته شد فقدان امنیت جانی، مالی، عرضی و دینی زوال می‌یابد و با حضور و وجدان آن پدیدار می‌گردد.
خداوند مثلی زده است جامعه‌ای را که آرامش دارد و همواره روزیش (امنیت اقتصادی) از هر جا می‌رسید؛ اما خدا را ناسپاسی کردند و خداوند به خاطر اعمالی که انجام می‌دادند، لباس گرسنگی (ناامنی اقتصادی) و ترس (ناامنی جانی، عرضی و روانی) بر آنان چیره ساخت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...