هانسن، نوریا وتایزنی به مطالعه اقدامات مدیریت دانش در شرکت های مشاوره ای پرداختند ، زیرا دانش سرمایه اصلی مشاوران بوده و این شرکت ها در زمره اولین شرکت هایی بودند که به مدیریت دانش توجه نموده و در این زمینه سرمایه گذاری های کلانی انجام داده بودند.
هانسن و همکارانش دریافتند مشاوران یک روش مشابهی را برای مدیریت دانش تعقیب نمی کنند، بلکه از دو استراتژی متفاوت در این زمینه استفاده می کنند که عبارت اند از:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱- استراتژی کدگذاری : این استراتژی مبتنی بر کدگذاری کامپیوتری است، دانش در پایگاه اطلاعاتی ذخیره و به رمز در آورده می شود تا افراد سازمان بتوانند در موقع لزوم به سرعت به این اطلاعات دسترسی یابن د و آن را مورد استفاده قرار دهند .
۲- استراتژی شخصی سازی : بر عکس شرکت های کد گذار، شرکت های مشاوره ای بر استراتژی شخصی سازی تأکید دارند.
این شرکت ها به استراتژی گفتگو بین افراد تأکید دارند نه موضوعات دانش در پایگاه اطلاعاتی . در این شیوه، دانشی که کد گذاری نشده و یا امکان کدگذاری آن وجود ندارد در جلسات طوفان فکری و گفتگوی فرد با فرد ما بین افراد رد و بدل می گردد . در این استراتژی ، مشاوران به صورت دسته جمعی به مشکل برگشته و با مورد توجه قرار دادن آن بینش عمیق تری را نسبت به مشکل به دست می آورند. به طور کلی در ا ین استراتژی دانش با افرادی که در توسعه آن دخیل اند مرتبط بوده و افراد در ارتباط با یکدیگر از آن اطلاعات بهره مند می شوند(آریازند،۱۳۸۵).
۲-۱-۵-۱) مدل های مدیریت دانش
در این مدل دانش ضمنی به عنوان پیش نیازی جهت استفاده از دانش آشکار محسوب می شود.(خسروی پور،۱۳۹۲)
(شکل۲-۱-مدل چرخشی نوناکا وتاکوچی۱۹۹۹،به نقل ازخسروی پور، ۱۳۹۲)
۲-۱-۵-۲) مدل هیسگ
پورمحمد به نقل ازامبگ وآنریزایتم (۲۰۰۱) این مدل از چهار فرایند تشکیل شده:
خلق کن :این امر توانایی یادگیری و ارتباط برمی گردد، توسعه این قابلیت دانش موجود وتجربه تسهیم دانش ،ایجاد ارتباط بین ایدهها و ساختن ارتباط های متقاطع با دیگر موضوعات از اهمیت کلیدی برخوردار است.
ذخیره کن: به عنوان دومین عنصر مورد نیاز مدیریت دانش است، که از طریق آن قابلیت ذخیره سازمان یافته ای که امکان جستجوی سریع اطلاعات ، دسترسی به اطلاعات برای کارمندان دیگر، و تسهیم موثر دانش فراهم می شود،در این سامانه می بایستی که دانش های لازم به آسانی جهت استفاده همه ذخیره گردد.
نشرکن :این فرایند به توسعه یک روح جمعی که در آن افراد بعنوان همکاران در جهت دنبال نمودن اهداف مشترک احساس پیوستگی به هم می کنند و در فعالیتهایشان به یکدیگر وابسته هستند کمک می کند.
به کار ببر :چهارمین فرایند از این ایده شروع می گردد که ایجاد دانش بیشتر توسط کاربرد عینی دانش جدید می باشد . این عنصر، دایره فرایند مرکزی مدیریت دانش متحد را تکمیل می کند.(پورمحمد ،۱۳۹۱).
۲-۱-۶ ) اثرات ومزایای مدیریت دانش در سازمان ها
سازمان ها چرا به مدیریت دانش نیازمندند؟ سرعت تغییرات در بازار زیاد است بنابراین زمان تجربه کردن و ایجاد دانش جدید باید خیلی کم باشد تا با افزایش سرعت برابری کرد. بنابراین مدیریت دانش سرعت تجربه و یادگیری را افزایش می دهد. سازمان ها در اکتساب دانش رقابت می کنند و هر سازمانی که دانش بیشتری داشته باشد می تواند محصولات ، سرویس های جدیدتر و با کارایی بالاتر ارائه دهد. یادگیری به صورت مداوم در هر سازمان واقعیتی است و سازمان برای بقای خود باید بصورت سازمان یادگیرنده باشد. بازنشستگی و افزایش جابجایی فیزیکی کارکنان باعث از بین رفتن و غیر قابل دسترس بودن دانش این افراد می شود بنابراین مکانیزم هایی باید وجود داشته باشد تا دانش درون سازمان ، یکپارچه و در یک قالب استاندارد ذخیره شود تا انتشار و استفاده از آن براحتی انجام پذیرد . منابع انسانی و یادگیری جزو لاینفک و مرکزی مدیریت دانش در سازمانها می باشد.از تعریف مدیریت دانش و نیاز آن برای سازمانها می توان نتیجه گرفت که مدیریت دانش هم بصورت تئوری و هم به عمل کردن مربوط می شود . در تعریف ، مدیریت دانش به فناوری اطلاعات وابسته نیست ولی فناوری اطلاعات و قابلیت های آن ابزاری مهم و حیاتی برای این فرایند مهم سازمان تلقی می گردد.فرایند های درگیر با مدیریت دانش از دو مقوله مدیریتی و فناوری اطلاعات تاثیر پذیر هستنددافر[۵۳](۲۰۰۰).
۲-۱-۶-۱) مزایای مدیریت دانش
سرمایه های دانشی حاوی ارزش هایی واقعی هستند که در بسیاری از موارد می توان آنها را به کمیت درآورد . به عنوان مثال: ارزش ثبت اختراعات از اینگونه است . در عین حال ، دانش دارای اثرات ناملموس دیگری نیز است که به سادگی نمی توان آنها را به کمیت تبدیل نمود . بطور نمونه ، مزایای یافتن زود هنگام راه حل یک مشکل خاص در مقایسه با راه حل دیرتر با ارزش یک ایده خلاق و نوآور از این جمله اند . اما درهر دوی این موارد دانش را می توان دارای ارزش علمی ملموسی دانست که در رویکرد های مختلف سازمانی تجلی می یابد .
هشت مزیت خاص را برای مدیریت دانش درسازمان ها :
جلوگیری از افت دانش: سازمانها را قادر می سازد تا تخصص فنی حیاتی خود را حفظ کرده، از افت دانش حیاتی که از بازنشستگی ، کوچک سازی ، اخراج و تغییرات حافظه انسانی اش می شود ، جلوگیری کند .
بهبود تصمیم گیری: نوع و کیفیت دانش مورد نیاز را برای تصمیم گیری اثر بخش شناسایی می کند و دسترسی به آن دانش را تسهیل می بخشد در نتیجه تصمیمات سریع تر و بهتر می توانند درسطوح پایین تر سازمانی نفوذ نمایند.
انعطاف و انطباق پذیری: به کارکنان اجازه می دهد درک بهتری از کار خود به عمل آورده ، راه حل های خلاق مطرح کنند و در نتیجه در موقعیت های چند وظیفه ای فعال باشند.
مزیت رقابتی: سازمان ها را قادر می سازد تا کاملاً مشتریان ، دیدگاه ها وبازار ورقابت را درک کرده و بتواند شکاف ها و فرصت های رقابتی را شناسایی نمایند.
توسعه دارایی: توانایی سازمان را در سرمایه گذاری در حفظ قانونی برای مالکیت معنوی بهبود می بخشد.
افزایش محصول: به سازمان اجازه می دهد که دانش را در خدمات و فرآورده ها بکار گیرد . در نتیجه ارزش درک شده محصول با نسبت مستقیم میزان و کیفیت دانش در محصول افزایش پیدا می کند.
مدیریت مشتری: سازمان را قادر می سازد تا توجه کانونی و خدمت به مشتری را افزایش دهد . دانش مشتری باعث سرعت پاسخ به سوالات ،توصیه ها و شکایت های مشتری می شود.
بکارگیری سرمایه گذاریها در بخش سرمایه انسانی: از طریق تسهیم شدن در درس های آموخته شده ، فرایند های اسناد ، بررسی و حل استثنائات و در اختیار گرفتن و انتقال دانش ضمنی ، سازمان ها می توانند به بهترین وجه در استخدام و کارآموزی کارکنان سرمایه گذاری نمایند (رادلینگ[۵۴] ،۱۳۸۳) مزیت مدیریت دانش در سازمان های دانشی از تشکیل چهارنوع سرمایه تشکیل می شود. سرمایه انسانی ، سرمایه ساختاری ( سیستم ها و فرایندهای انجام امور ) ، سرمایه های مشتری ( مجموعه ای ارزشمنددرباره مشتریان و نیازهای آنان در شرکت ) و سرمایه نوآوری ( منظومه ای از بازارها ، تکنولوژیها و تولیدات بالقوه ).به اعتقاد او تشکیل این سرمایه ها در بردن بازی تجارت نقش مهمی ایفا می نمایند مال هوترا[۵۵](۲۰۰۰).
نتیجه
به طور کلی مدیریت دانش ،همان سازماندهی دانسته ها است.یعنی تلاش برای بدست آوردن دانش مورد نیاز اشتراک اطلاعات در داخل یک سازمان و تاکید بر تقویت حافظه سازمانی به منظور بهبود روند تصمیم گیری افزایش تولید و تشویق افراد به نوآوری در سازمان ،اهمیت مدیریت دانش و استقرار آن در سازمان های معاصر ،چنانچه روز به روز افزوده می شود که جای هیچ گونه شک و تردیدی را برای مدیران سازمان ها به عنوان راهبردی الزام آور ،نه انتخابی داوطلبانه ،باقی نگذاشته است.لذا سازمان باید جَوی را بوجود آورد که تبادل دانش و نوآوری در آن مورد تاکید قرار گیرد ،به گونه ای که کارکنان تمایل بیشتری را برای تبادل دانش نوین خود با یکدیگر و نیز کاربرد آن داشته باشند.
بخش دوم : نوآوری محصول
۲-۲-۱)مقدمه :
نوآوری صنعتی موضوعی اساسی در رشد اقتصادی است و توسعه اقتصادی اجتماعی بلند مدت را در کشورهای صنعتی در پی دارد.بر اساس محاسبات انجام شده در دهه۱۹۵۰، منبع اصلی رشد در بهره برداری ناشی از محصولات و فرایندهای جدید مبتنی بر پیشرفت علم و فناوری است ، لذا در رشد بهره برداری،رشد سرمایه فیزیکی و انسانی از اهمیت چندانی برخوردار نبوده است . به عبارت دیگر ، تحقیقات تجربی نشان می دهند که نوآوری منجر به رشد و احیای مجدد بنگاه ها می شود (ماریوس ، چارلز[۵۶]، ۱۳۸۹).
سازمان ها باید همواره خود را با تغییراتی که در محیط و اطرافشان رخ می دهد وفق دهند و پا به پای آنها پیش بروند . سازمان نباید نه تنها هر چند مدت یک بار وضع خود را تغییر دهد ، بلکه باید توجه داشته باشد که پدیده تغییر امری دائمی است ، و باید مرتب پیوسته تغییر کند . سازمان های بزرگ باید راه هایی بیابند که درست همانند سازمان های کوچک و انعطاف پذیر عمل کنند . شرکت های تولیدی باید سیستم های رایانه ای و ابزار و لوازم خود کار به کارگیرند و سازمان های خدماتی در پی فناوری اطلاعاتی برآیند . به این ترتیب سازمان های کنونی باید در مسیر نوآوری و تغییر گام بر دارند و این نه بدان سبب است که بخواهند بر رونق و موفقیت خود بیفزایند ولی بدان سبب که در دنیای پر رقابت بقای آنان در گرو داشتن چنین رویه ای خواهد بود ( دفت[۵۷] ،۱۳۸۹ ، ص ۳۰۸ ).
نوآوری و انجام کارها و اقدامات جدید براساس ایده های نو از اموری است که شاید هیچ کس دراصل آن تردیدی نداشته باشد و به عنوان یک عامل کلیدی پویایی صنعت ، هم از لحاظ ترکیب و هم سازماندهی و یک جزء حیاتی برای تقویت بهره وری و عاملی تعیین کننده برای موقعیت اقتصادی معرفی شده است ایزاکس [۵۸]و همکاران( ۱۳۸۵). یکی از دغدغه های کلیدی صنایع دفاعی کشور جهش درنوآوری در صنایع دفاعی به عهده مراکز توسعه محصول است و آنها در نقش هسته مرکزی شبکه های نوآوری نقش اساسی بر عهده دارند . نوآوری های محصول عمدتاً با نقش آفرینی واحدهای تحقیق و توسعه R&Dو جلوتر از سایر بخش های سازمان شکل گرفته و بسیار پیش آمده است بطوریکه بدنه اصلی سازمان از این نرخ بالا عقب می ماند و در بسیاری از موارد فرایند و ظرفیت تولید اجازه دنباله روی از نرخ بالای محصول را نمی دهد ( اسکندری ، و همکاران ۱۳۹۰).
شرکت ها برای موفقیت به جای انجام بهترین شیوه عمل و ارائه بهترین محصول به خلق شیوه های نو ، قوائد جدید و خلق محصولاتی کاملاً متفاوت احتیاج دارند . اگر چه اثر بخش بودن فعالیت ها ضروری است اما کافی نیست زیرا دیگر اثر بخشی فعالیت ها تضمینی برای برتری بر رقبا فراهم نمی سازد . امروزه قرار گرفتن در شرایط مستعد برتری مستلزم ایجاد اساس در قوائد بازی است . ( علی احمدی و همکاران ، ۱۳۸۲ )
سازمان های موفق کنونی می باید در پی نوآوری باشند ، و پدیده تغییر را با آغوشی باز بپذیرند برای این که از بین نروند همواره افراد راتشویق به نوآوری نمایند. همواره موفقیت نصیب سازمان هایی می شود که از انعطاف پذیری بالایی برخوردار باشند ، کیفیت محصول یا خدمات جدیدی ارائه می کند . مقاومت نمایند ، سازمان باید همواره کارکنان خود رابه نوآوری و ایجاد تغییر تشویق و ترغیب نماید، در غیر اینصورت با مسائل بغرنج روبه رو خواهد شد . چالش یا مسئله ای که پیش روی مدیران قرار دارد این است که باید کارکنان و اعضای سازمان را وادار به خلاقیت نمایند و در برابر پدیده تغییر شکیبایی و بردباری بیشتری به خرج دهند ( رابینز[۵۹] ، ۱۳۸۸ ، ص ۱۴ ) .
۲-۲-۲) تعریف و مفهوم نوآوری و نوآوری محصول
درادبیات نوآوری تعاریف مختلفی از آنها ارائه شده است بیتز و خاساونه[۶۰] ( ۲۰۰۵ )نوآوری را این گونه تعریف کرده اند که نوآوری یعنی پذیرش و کاربرد روش ها و دانش جدید شامل توانایی یک سازمان برای پذیرش یا خلق عقیده های جدید و کاربرد این عقاید درتوسعه و اصلاح محصولات ، خدمات ، رویه ها و فرایندهای کاری جدید می باشد. از دیدگاه رقابتی سازمان هایی که در آنها جهت رسیدن به مزیت رقابتی ، نوآوری تشویق می شود از دانش و ایده های جدید کارکنان و مدیران برای تولیدمحصولات و خدمات جدید با توجه به نیازهای استفاده می شود . بعضی از نوآوری ها درمحصولات و خدمات فناوری و روش های مدیریتی ظاهر می شود. شومپیر[۶۱] (۱۹۴۳) ، نوآوری را به عنوان یک تغییر برگشت ناپذیر تاریخی در مسیر انجام کارها و تخریب خلاقانه توصیف می کند . در اینجا نوآوری ها به عنوان خلاقیت های جدید به لحاظ اهمیت اقتصادی تعریف می شوند که برای نخستین بار توسط شرکت ها اجرا می شوند . نوآوری ها شامل نوآوری فرآیندی و محصولی می باشد . نوآوری محصول شامل محصول بهتر یا جدیدتر است که تولید و فروخته می شوند . این سؤال مطرح است که چه چیزی تولید می شود ؟ نوآوری محصول شامل کالاهایی با مواد اولیه جدید و نیز خدمات غیر قابل لمس جدید است . نوآوری در فرایند عبارت است از روش های جدید تولید کالا ها و خدمات موضوع این است که محصولات موجود چگونه تولید می شوند . نوآوری های فرایند ممکن است از نوع فناوری یا سازمانی باشند . در این نوع طبقه بندی علمی تنها نوآوری های محصول تکنولوژیکی و کالاها موضوع اصلی هستند . طبقه بندی دیگری وجود دارد که غیر تکنولوژیکی و ناملموس است که این طبقه بندی علمی، درشکل (۲-۲) نشان داده است . البته در این تحقیق تأکید ما بر روی نوآوری محصول است( ماریوس وچالرز ،۱۳۸۹).
انواع نوآوری
نوآوری محصول
نوآوری فرایند
کالا ها
خدمات
تکنولوژیکی
سازمانی
(شکل۲-۲- طبقه بندی نوآوری- ماریوس و چارلز ، ترجمه پور منصوری، ۱۳۸۹)
سازمانها نوآوریهای گوناگونی را دنبال می کنند . نوآوری در کالاها و خدمات نوآوری در استراتژی و ساختار نوآوری در تکنولوژی از آن جمله اند . منابع دانش خارج از سازمان اغلب برای فرایند نوآوری در سازمان ، حیاتی هستند . تحقیقات انجام شده در شناخت ریشه های نوآوری ، نقش برجسته استفاده از دانش محیطی را فرایند نوآوری نشان داده اند ، نوآوری به عنوان یک فرایند سازمانی شامل چهار مرحلۀ شکل گیری فکر نو ، حمایت ، بهبود و استقرار آن است چوین و لوین تال[۶۲] ( ۱۹۹۰ ).
خلاقیت :فرایند ایجاد یک ایده مفید ،شامل ۵ مرحله است:
آمادگی :پیشینه تجربی و دانشی که یک کار آفرین به فرایند تشخیص فرصت منتقل می نماید.
دوره نهفتگی : مرحله ای که شخص به این ایده فکر میکند .
دیدگاه: وقتی یک ایده متولد می شود.
ارزیابی :موشکافی و تحلیل ایده برای تعیین ارزشمند بودن آن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...