ج) اعدام و قتل همه اسرا در همه موارد
این عمل علاوه بر آن که با روح احکام و معارف اسلام سازگار نیست و هدف اسلام را از جنگ و جهاد تأمین نمی کند بسیار غیر معقول تر از به بردگی کشاندن آن هاست. در اسلام همواره بر مدارا و خوش رفتاری با اسیران جنگی تأکید شده است. هدف از جنگ از بین بردن فتنه و فساد و کفر است، نه نسل بشریت. در اسلام، جهاد برای نابود کردن انسان ها نیست، بلکه برای حفظ انسانیت است، ضمن آن که همه کسانی که در قلمرو جنگ ها قرار می گیرند نیز مستحق مرگ نیستند، مثل زنان و کودکان. البته ممکن است در شرایطی تصمیم به قتل اسرای جنگی گرفته شود، مثلاً در آن جا که اشخاص به اسارت درآمده سردمداران کفر و شرک هستند و به درجه ای از شرارت و خباثت رسیده باشند که به هیچ روی امیدی به اصلاحشان نباشد (مانند آن چه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در مورد برخی از اسرای جنگ بدر انجام داد که در واقع استثنا بود) یا آن که سوابق بسیار در توطئه و فتنه انگیزی بر ضدّ مؤمنان را داشته باشند و بارها عهد و پیمان خود را با مؤمنان شکسته باشند. این کشتن نیز موجّه و معقول است، زیرا همان گونه که مسلمانان حق داشتند که جنگ را ادامه دهند و دشمنان خود را تا آخرین نفس نابود سازند اینک نیز که دست از تعقیب کشیده اند حق دارند که بنا به مصالحی گروهی از دشمنان را که به اسیری گرفته اند به قتل برسانند، اما این حکم، کلی و عمومی نیست و اساساً احکام مربوط به اسیران، متفاوت و مبتنی بر اوضاع و شرایط و افراد خاص طرف جنگ است (خسروی، ۱۳۷۳، ص۷۵).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

د) نگهداری اسیران در زندان ها
این که دولت اسلامی، اسیران جنگی را در اختیار بگیرد و آن ها را در زندان نگه داشته یا در اردوگاه های کار اجباری، به کار وادارد. این روش، عملاً در اصلاح و تربیت اسیران ناموفق است و مستلزم مخارج زیادی برای دولت است، علاوه بر این، اجبار به بیگاری تأثیری در تنبیه افراد ندارد، بلکه تنها حس انتقام جویی را در آن ها تقویت می کند. اسیران در زندان ها از زندگی عادی و روزمره و فضای آزاد محروم می شوند و محیط تکراری و کسل کننده زندان را با سختی باید تحمل کنند. البته این روش، ممکن است در برخی موارد و تحت بعضی شرایط بهترین و معقول ترین شیوه برخورد با مجرم و اسیر جنگی باشد اما تنها راه نیست. زندان در اسلام حرام نشده، بلکه در برخی موارد برای جریمه و تربیت، از زندان استفاده شود (عمید زنجانی، ۱۳۸۶، ۱۶۴).
اگر رهبر مسلمانان تشخیص دهد که آزادی اسیران موجب تقویت و بالا رفتن توان رزمی دشمن می‌شود می‌تواند آنان را نگهداری کند (ابوزیدآبادی، ۱۳۸۵، ص۱۱۰).
ه) بردگی خصوصی با مدت معین
یعنی اسیر جنگی را میان افراد تقسیم کنند، ولی مدتی تعیین کنند که پس از آن مدت خود به خود آزاد شوند یا به محض اظهار اسلام آزاد شوند. این شیوه چند اشکال دارد:
۱- آزادی قطعی در ضرب الاجل معین، روحیه فرد دشمن را تقویت می کند. او هر لحظه منتظر لحظه آزادی است تا بار دیگر خود را مجهز سازد و برای انتقام از مسلمانان سلاح در دست گیرد؛
۲- اگر صرف اظهار اسلام را مجوز آزادی اسیر بدانیم تأثیر منفی در عملکرد اربابان خواهد گذاشت و باعث خواهد شد آن ها از گرایش بردگان به اسلام جلوگیری کنند تا مدت بیشتری مالک آن برده باشند. و اگر صرف اسلام مجوز باشد هر برده ای در ظاهر، اظهار اسلام می کند و کفر خود را مخفی نگه می دارد. از این رو می بینیم که در آزادی و عتق بردگان و در مواردی که اسلام عتق را واجب دانسته (مثلاً در کفاره برخی گناهان) شرط «مؤمن بودن» را برای آزادی برده لازم دانسته است (ابوزیدآبادی، ۱۳۸۵، ص۱۱۲).
«فَتَحْرِیرُ رَقَبَه مُؤْمِنَه» (نساء/۴) و ایمان بالاتر از اظهار اسلام است. ایمان، یعنی اعتقاد به اصول دین و پای بندی به فروع آن.
و) بردگی خصوصی بی مدت
بر اساس این روش، اسرای جنگ میان مسلمانان مجاهد تقسیم شوند و برای آن ها هم سررسید معینی که در اختیار فرد نباشد قرار ندهند (گرامی، ۱۳۵۶، ص۱۰۶).
این همان شیوه ای است که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در برخی جنگ ها در مورد اسرای کفار اتخاذ کرد، مانند آن چه درباره اسیران بنی مصطلق انجام داد (واقدی، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۴۱۰).
ایشان اسرای جنگ را در اختیار مسلمانان قرار می داد و برای آزادی آن ها زمان مشخصی تعیین نمی‌کرد، اما راه ها و روش های متعددی که به اختیار و دل خواه فرد مسلمان بود، معرفی می کرد. این روش هم باعث می شد که اسیرِ کافر از اصلاح و تربیت اسلامی بهره ببرد و هم تشویقی برای فرد مجاهد به حساب می آمد تا بتواند از این اسیر در جهت منافع خود استفاده کند. علاوه بر این، بر اثر توزیع اسرا و متفرق کردن آن ها، امکان جنبش های ضدحکومتی از طرف اسرا خیلی کم می شود (خسروی، ۱۳۷۳، ص۷۵).
با توجه به توضیحات گذشته باید بگوییم که استرقاق اسیران جنگی تنها راه برخورد و رفتار با اسیران جنگی نبوده و شیوه های دیگری نیز اعمال می شده است. علاوه بر این، استرقاق نیز واجب شمرده نشده، ضمن آن که به طور مطلق تحریم نیز نشده است؛ یعنی استرقاق نه واجب است و نه حرام، بلکه امر جایزی است که با توجه به شرایط و اوضاع و مقتضیات جنگ در برخی موارد تجویز شده و تشخیص آن به عهده و صلاح دید رهبر مسلمانان است. در شرایط عصر پیامبر(صلی الله علیه وآله) یکی از بهترین شیوه ها برای نگهداری اسیران همین استرقاق بوده است البته با رعایت قوانین و احکام و آدابی که مورد نظر اسلام است (ابوزیدآبادی، ۱۳۸۵، ص۱۱۴).
حکم استرقاق، تنها از طریق سنت ثابت شده است (نجفی، ۱۳۷۸، ص ۲۰۴).
ز) مقابله به مثل و مجازات
گرچه اصل اولیه ای که قرآن در مورد اسرا ارائه کرده و در آیه «فاِمّامنّاً بعدُ و اما فداءاً» بیان شده آزادی و تأمین امنیت آن هاست (حال یا با منّت نهادن و بدون عوض و یا با فدیه گرفتن و با عوض) اما در کنار این اصلِ اولی یک اصلِ ثانوی هم ارائه می کند که در مورد برخورد با اسیران کارساز خواهد بود. این اصل ثانوی همان قاعده مقابله به مثل است (ابوزیدآبادی، ۱۳۸۵، ص۱۱۵).
قاعده مقابله به مثل چون یک اصل ثانوی است از این رو تابع از بعضی متغیرهاست و در ارتباط با تطبیق آن با اسرای جنگی نیز چنین است. یکی از متغیرها، نیت و اراده خود اسیر است. خداوند می فرماید:
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِمَنْ فِی أَیْدِیکُمْ مِنْ الْأَسْرَی إِنْ یَعْلَمْ اللَّهُ فِی قُلُوبِکُمْ خَیْرًا یُؤْتِکُمْ خَیْرًا مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ * وَإِنْ یُرِیدُوا خِیَانَتَکَ فَقَدْ خَانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْکَنَ مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ؛ (انفال/۷۰ و ۷۱) ای پیامبر! به اسیرانی که در دست شما هستند بگو: اگر خداوند، خیری در دل های شما بداند، بهتر از آن چه از شماگرفته شده به شما می دهد و شما را می بخشد و خداوند آمرزنده و مهربان است. اما اگر بخواهند با تو خیانت کنند (تازگی ندارد) آن ها پیش از این (نیز) به خدا خیانت کردند و خداوند (شما را) بر آن ها پیروز کرد خداوند دانا و حکیم است.
آری اگر اسیری اراده خیانت دارد خداوند به مسلمانان این حق و قدرت را داده تا برای پیش گیری از خطر جنگ افروزی مجدد او، رهایش نکنند و کدام فرمانده حکیم، دشمن خونی را که دل پر از کینه و عداوت دارد و در فکر انتقام و جنگ افروزی مجدد و دست یابی به قدرت پیروزی بر مسلمانان است، آزاد می گذارد، تا بدون نگرانی به این کارها و مقاصد شوم خود بپردازد، خون مسلمانان را بریزد و آن ها را به اسارت و بردگی بکشد؟! (ابوزیدآبادی، ۱۳۸۵، ص۱۱۵).
بنابراین، گرچه در قرآن هیچ آیه ای به صراحت، برده گرفتن اسیر را دستور نداده است ولی کلیاتی در قرآن داریم که اجازه مقابله به مثل را به مسلمانان می دهد. از آن جا که دشمن بر اساس این عرف رایج با اسرای مسلمانان چنین می کرد، مسلمانان هم رخصت داشتند مقابله به مثل کنند. در مورد استرقاق اسرای جنگی، تطبیق قاعده کلی مقابله به مثل در مصداق بارز آن صورت می گرفته است (همان).
قاعده مقابله به مثل، مورد تصریح قرآن و مورد عمل پیشوایان دین بوده است:
فَمَنْ اعْتَدَی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَی عَلَیْکُمْ؛ (بقره/۱۹۴) هر کس به شما تجاوز کرد، همانند آن بر او تعدی کنید. وَإِنْ عَاقَبْتُمْ فَعَاقِبُوا بِمِثْلِ مَا عُوقِبْتُمْ بِهِ وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصَّابِرِینَ؛ (نحل/۱۲۶) و هرگاه خواستید مجازات کنید، تنها به مقداری که به شما تعدی شده کیفر دهید. وَجَزَاءُ سَیِّئَه سَیِّئَهٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّه؛ (شوری/۴۰) کیفر بدی، مجازاتی است همانند آن و هر کس عفو و اصلاح کند، پاداش او با خداست.
بنابراین، مسئله جواز برده گیری اسرا حکمی جزمی و ابدی نیست، بلکه حکمی انعطاف پذیر است و در قرآن نه به صورت صریح و جزمی، بلکه به صورت کلی، اجمالی و انعطاف پذیر آمده است که تحت تأثیر تحولات عرف رایج بین الملل تغییر خواهد کرد. برده گیری اسیران جنگی، مانند سایر مجازات ها خاصیت بازدارندگی داشته است. بنابراین، تا وقتی که این عرف در دنیا رایج بوده و این قانون جنگی حاکم است، مسلمانان هم حق مقابله به مثل را برای خود محفوظ می دارند. بدیهی است هنگامی که چنین عرفی از بین برود و این رسم برچیده شود و مسئله برده و برده داری ریشه کن شود که اسلام نیز خود سهم بالایی در مبارزه با آن دارد، زمینه مقابله به مثل در مورد استرقاق نیز منتفی خواهد بود (اسکندری، ۱۳۸۷، ص۱۷۲).
بنابراین، نمی توان ادعاکرد که در صورت بروز جهادهای اسلامی، مسلمانان موظف به استرقاق اسرا هستند، هم چنان که نمی توان به طور جزم برده گیری اسیران جنگی را امری غیرعادلانه و نامتعارف در عصر حاضر دانست، زیرا برخوردی که با اسیران جنگی در دنیا می شود بسیار وحشیانه و غیر انسانی و غیر قابل قیاس با استرقاق ملایم و هدف مند اسلام است. زندان های اسیران جنگی در کشورهای مدعی طرف داری از حقوق بشر که در آن با فجیع ترین شکنجه ها از اسیران پذیرایی می شود گویای رایج بودن و متعارف بودن بردگی به شیوه نوین در عصر حاضر است (ابوزیدآبادی، ۱۳۸۵، ص۱۱۵).
۲-۱۲- نتیجه فصل
از جملهی سرفصل‌های حقوق بشردوستانه در اسلام، حمایت جدی از اسرای جنگی است که از اولین دوران هجرت یعنی جنگ بدر و تا آخرین دوران زندگی پیامبر(ص)، بسیار بر آن تأکید شده است. یا در مورد اینکه اسیر، بماهو اسیر را نمی‌توان کشت؛ این معنا، از قرآن کریم و سیرهی پیامبر اکرم(ص) واضح می کند و فقها ‌و مفسران اعم از شیعه و اهل سنت بدان باور داشته و دارند. در خصوص رفتار انسانی و محترمانه و رعایت کلیه حقوق انسانیاو همچون خوراک، پوشاک، هزینه زندگی، احترام به شخصیت و … اسلام تأکید فراوانی دارد.
در خصوص قتل اسیر جنگی دو حالت پیش روی است : اگر در حین جنگ باشد و دشمن مغلوب گشته و لی تسلیم نشد، کشتن اسیر مانعی ندارد اما در غیر اینصورت یعنی پس از پایان جنگ کشتن اسیر جایز نیست و بر اساس حکم امام با وی برخورد می‌شود که آزاد شود یا در عوض فدیه آزاد شود.
از آراء و نظرات فقهای اسلامی نیز میتوان نتایج زیر را به دست آورد:
اسیران جنگی چنانچه مسلمان شوند مسلمان باشند بدون قید و شرط آزاد میشوند. در جنگ بین مسلمین مسلماًٌ کشتن اسراجایز نیست.
نکته دیگر این که اسیران جنگی جزء غنایم جنگی محسوب میشوند، یعنی اختیار غنایم جنگی و از جمله اسرای جنگی در دست حکومت و دولت اسلامی میباشد و تنها برداشتن اشیاء مختصری از بین اموال دشمن از سوی رزمندگان اسلام اشکالی ندارد.
اسیران جنگی چنانچه امان طلبند از اسارت و بندگی رهایی مییابند.
زنان و کودکان و افراد غیر رشید که اسیر میشوند نباید به قتل برسند.
همسر و فرزندان اسیران جنگی را نباید از یکدیگر جدا کرد.
اسیران جنگی را بایستی پذیرایی نمود و به آنها آب و غذا داد و پوشاک و لباس آنها را تهیه نمود و از هرگونه اهانت و تحقیر نسبت به آنان خودداری کرد و نیز از برخورد خلاف اخلاق اسلامی با آنها اجتناب نمود.
فصل سوم
جایگاه اسیر جنگی در حقوق بین الملل
۳- جایگاه اسیر جنگی در حقوق بین الملل
۳-۱- قرارداد ژنو و سیر تاریخی آن
پس از جنگهای داخلی آمریکا اولین بار آزادیخواهان امریکا اعلامیه‏ای تحت‏ عنوان اعلامیه حقوق بشر منتشر ساختند که فرانسویها نیز از مفاد آن اطلاع داشتند بعدها انقلابیون فرانسه اعلامیه حقوق بشر را که شامل ۱۷ ماده و یک مقدمه بود درتاریخ ۲۷ اوت ۱۷۸۹ بوسیله مجلس تصویب کردند. در دهم سپتامبر ۱۹۴۸ برابر با ۱۹ آذر ۱۳۲۷ مجمع عمومی سازمان ملل‏ متحد اعلامیه حقوق بشر را در ۳۰ ماده و یک مقدمه تصویب کرد.سپس کنفرانس‏ سیاسی در ۲۱ آوریل تا ۱۲ اوت ۱۹۴۹ به منظور تجدیدنظر در قرارداد ژنو مورخ‏ ۲۷ ژوئیه ۱۹۲۹، درباره معامله با اسیران جنگی تشکیل گردید که مصوبات آن‏ به عهده نامه سوم ژنو یا کنوانسیون ژنو معروف می‏باشد. قسمتی از این قرارداد یا عهدنامه که در اوت سال ۱۹۴۹ در ۱۴۳ ماده و چند پیوست تصویب شده است‏ در رابطه با اسیران جنگی است (ضیائی بیگدلی، ص ۶۲) که از جمله مواد آن، ماده سوم، و ماده هفتم و ماده ۱۳ و ۱۴ و نیز ماده ۱۰۱ و ۱۰۷ و ۱۲۶ می‌باشد این عهدنامه که به قرارداد سوم ژنو موسوم شده است، در سال ۱۹۸۵ از تصویب‏ ۱۵۸ کشور جهان گذشته است.
گفتیم برخی از مواد آن عهدنامه یا کنوانسیون در رابطه با اسیران جنگی‏ است از جمله:
ماده سوم و هفتم و سیزده و چهارده،پانزده و بیست و پنج و سی و چهار و نیز صدویک و صدوهفت و صدوبیست و شش آن.
مشروح این مواد
ماده ۳-کسانیکه مستقیما در جنگ شرکت ندارند و بانضمام افراد نیروهای‏ مسلح که اسلحه خود را برزمین گذاشته‏اند یا کسانیکه بعلت بیماری یا زخم بازداشت‏ شده‏اند و یا هر علت دیگری که قادر به جنگ نباشد.در همه احوال بدون‏ هیچگونه تبعیض ناشیه از نژاد،رنگ، مذهب و عقیده،جنس،اصل و نسب یا ثروت یا هرعلت مشابه آن،باید با آنان با اصول انسانی رفتار شود.
اعمال زیر در مورد اشخاص مذکور در هر زمان و مکان ممنوع خواهد بود: الف-لطمه‏زدن به حیات و تمامیت بدنی،قتل عام اشکال آن،زخم‏زدن و رفتار به صورت شکنجه
ب-اخذ گروگان
ج-لطمه‏زدن به حیثیت اشخاص از جمله تحقیر و تخفیف
د-محکومیت و اعدام بدون حکم قبلی دادگاهی که صحیحا تشکیل شده و جامع‏ تضمینات قانونی که ملل متمدن ضروری میدانند باشد.
۲- بیماران و زخمداران جمع‏آوری و تحت معالجه قرار خواهند گرفت.
ماده ۷- اسیران جنگی نمی‏توانند در هیچ حال از قسمتی از حقوق خود طبق این قراردادها احیانا بموجب موافقت‏نامه‏های اختصاصی مذکور در ماده قبل‏ درباره آنان تامین شده، صرف‌نظر نمایند.
ماده ۱۳- با اسیران جنگی باید در هرزمان و مکان با انسانیت رفتار شود و هر عمل یا غفلت غیرموجه از طرف دولت بازداشت‏کننده که موجب فوت اسیر جنگی شود،یا سلامت او را شدیداً بخطر اندازد ممنوع است.
اقدامات اختصاصی بر علیه آنان ممنوع است.
ماده ۱۴- اسیران جنگی در همه احوال ذیحق بحرمت شخصی و شرافت خویش‏ می‏باشند.
ماده ۱۵- دولت بازداشت‏کننده اسیران جنگی مکلف است نگارهداری آنان‏ را برایگان فراهم آورد.و معالجات طبی را که وضع مزاجی آنها اقتضا دارد رایگان‏ و مجانا تامین کند.
ماده ۳۰- این قرارداد درباره معالجه بیماران اسیر است.
ماده ۳۲- اگر اسیران جنگی طبیب یا دندان‏پزشک یا پرستار باشند ممکن است دولت بازداشت‏کننده از آنها بخواهد که حقوق طبی خود را بنفع‏ اسیران جنگی تابع دولت خودشان بکار برند (مجموعه کامل قوانین و مقررات نیروهای مسلح ایران‏ بخش نقل قرارداد ژنو، صفحات ۷۱۱-۷۲۴).
ماده ۱۰۱- چنانچه درباره یک اسیر جنگی حکم اعدام صادر گردد حکم مذکور از تاریخی که شرح جزئیات آن طبق ماده ۱۰۷ به دولت به نشانی معین برسد تا انقضاء شش ماه بموقع اجراء گذاشته شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...