هجویری با اشاره به این که تونگر واقعی خداوند است و او به هیچ کس و هیچ‌چیز نیاز نیست و هرچه خواهد به میل اراده خود ایجاد می‌کند، به این آیه استناد کرده است.
مکارم شیرازی در تفسیر نمونه ذیل آیه آورده است :
« هشداری است به همه مسلمانان که قدر این نعمت بزرگ و موهبت عظیم را بدانید که خداوند شما را پاسدار آئین پاکش قرار داد تا حامیان دین و یاوران پیامبر او باشید، اگر به این نعمت بزرگ ارج ننهید و اگر روی گردان شوید، این مأموریت را به گروه دیگر می‌سپارد گروهی که همانند شما نخواهد بود.» (مکارم شیرازی، ج۲۱، ۱۳۸۸: ۵۱۶)
با اندکی تدبیر در آیه فوق آن‌چه عاید انسان می‌شود این است که : تنها خداوند کریم بی‌نیاز مطلق است، و تمامی آفریده‌های او سراسر فقر و نیازمند رب خود هستند و خداوند به دلیل بخشنده بودن به آن‌ها فیض می‌بخشد و هستی این آفریده‌ها به گونه‌ای بوده که اگر فیض پروردگار لحظه‌ای به آن‌ها نرسد، به نیستی و هلاکت می‌رسند. نکته زیبای دیگر در آیه فوق این است که انسان به دلیل وابسته بودن به سبب و اسباب حتی اگر ثروتمند هم باشد باز نیازمند خداست و «یَبْخُل» در آیه فوق به این معنا است که مسلمانان بخل نورزند و بدانند هر کس بخل ورزد خود را از ثواب و پاداش الهی محروم ساخته زیرا انفاق در راه خدا موجب کمال روحی و معنوی فرد بخشنده و رسیدن به بهشت الهی است.
« وإذتَأَذّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لأزیدَ نَکُمْ و لَئِنْ کَفَرْتُمْ إنَّ عَذَابی لَشَدیدُ، و باز به خاطر آرید وقتی که خدا اعلام فرمود که شما بندگان اگر شکر نعمت به جای آرید بر نعمت شما می‌افزائیم و اگر کفران کنید به عذاب شدید گرفتار می‌کنیم.» (قرآن کریم، ابراهیم/۷)
هجویری با اشاره به این نکته که شکر و سپاس فقیران سبب زیادی نعمت آن‌ها می‌شود و آن‌ها با شکرگذاری خود غنا را به طور مضاعف مشاهده می‌کنند به این آیه استناد جسته است.
وقتی خدا نعمتی به بندگان ضعیف خود عطا می‌کند به واسطه چنین الطافی برخود واجب می‌بیند خالق آن نعمت (خداوند) را شکر و سپاس ‌گویند. البته کمال شکر و سپاسگذاری بنده زمانی به خوبی تحقق پیدا می‌کند که به اطاعت و عبادت پروردگار مشغول شوند تا عنایت و لطف خدا در حق خود را با شکر و سپاس پاسخ داده باشند. مصداق کسانیست که در مقابل داشته‌ها و نداشته‌های خود سپاسگذار خالق خویش بوده و تسلیم قضا و قدر الهی هستند..

« از دست و زبان که برآید

کز عهده شکرش به در آید ؟
(سعدی، ۱۳۸۴: ۵۰)

از این رو فقرا و کسانی که تسلیم قضا و قدر الهی هستند و در مقابل داشته‌ها و نداشته‌های خود سپاسگذار خالق خویش می‌باشند. کلینی در بهشت کافی آورده است :
« امام صادق فرمود : هر که به خدا گمان نیک برد خداوند نیز با همان گمان با او رفتار کند و هر که به روزی اندک خدا خشنود باشد خدا نیز عمل اندک او را بپذیرد و هرکس به روزی حلال اندک قانع باشد هزینه او سبک است و خانواده‌اش در نعمت باشند و خدا او را به درد دنیا و درمان آن بینا سازد و او را سالم از آن برون برد و به دارالسلام رساند.» (کلینی، ۱۳۸۱: ۳۹۸-۳۹۷)
مجلسی در بحارالانوار آورده است :
« ابوحمزه ثمالی گوید : امام باقر (ع) فرموده بنده خدا بین سه چیز قرار دارد : گرفتاری، قضاء و نعمت، در هنگام گرفتاری باید صبر کند، در هنگام قضاء باید تسلیم گردد و در هنگام نعمت باید سپاسگذار باشد.» (مجلسی، ۱۳۷۸: ۱۰۶).
« یا ایها الذینَ آمنوا اْستَعینُوا بِالصَّبرِ و الصَّلَوه إنَّ الله مَعَ الصَّابرینَ. ای اهل ایمان صبر و مقاومت پیشه کنید و به ذکر خدا و نماز توسل جوئید که خدا یاور صابران است.» (قرآن کریم، البقره /۱۵۳)
هجویری این آیه را ذیل مبحث صبر بر فقر، آورده است، ضمن اشاره به این نکته که صبر بر درویشی سبب زیاد شدن قربت فرد به حق تعالی می‌شود

صبر کن بر فقر و بگذار این ملال

زانکه در فقر است نور ذوالجلال
(مولوی، ۱۳۸۵: ۷۱۴)

وقتی انسان در میان مشکلات متعدد و حوادث ناگوار محاصره می‌شود اگر به قدرت الهی متصل شده سرکوب نمی‌شود، دراین صورت خدا به یاد شماست و بهترین همراه در همه مراحل زندگی خواهد بود، خطاب به فقرای مهاجرین این گونه آمده است، که هیچ‌گاه از یاد خدا غافل نباشید، و در برابر فقر صبر پیشه کنید در این صورت به خدا نزدیک‌تر می‌شوید.
« انسان مرتبط با خدا در حوادث و سختی‌ها خود را نمی‌بازد و مشکلات در نظرش کوچک جلوه می‌کند و به دو اصل مهم اشاره می‌کند. الف) اتکای به خدا که مظهر آن نماز است و دیگر اتکای به نفس که مظهر آن صبر است.» (رضایی اصفهانی، جلد اول، ۱۳۸۹: ۳۹۴)
نکته زیبا در این آیه اشاره به صبر در برابر سختیها، اقامه نماز، و اینکه اگر کسی تمایل به همراهی، یاری، محبت خدا را داشته باشد همیشه و همه مراحل زندگی در برابر مشکلات صبور و شکیبا است، و هیچ‌گاه یاد خدا (نماز) را فراموش نمی‌کند، مع‌هذا انسانی که با خداوند ارتباط داشته باشد در هنگام گرفتاریها تحت هیچ شرایطی روحیه خود را از دست نمی‌دهد.
« و خُذْ بِیَدِکَ ضِغْثاًفَاْ ضْرِب بِهِ ولا تَحْنَثْ إنّا وَجَدْنَهُ صَابِراً نِعْمَ اَلْعَبدُ إنَّهُ أوَّابُ، و ایوب را گفتم دسته‌ای از چوبهای باریک خرما به دستگیر تا عهد و قسمت را نشکنی و ما ایوب را بنده صابری یافتیم چه نیکو بنده‌ای بود که دائم رجوع و توجهش به درگاه ما بود.» (قرآن کریم، الص/۴۴)
هجویری با اشاره به این نکته که اگر کسی نامش از حق فقیر باشد هرچه امیر باشد فقیر است ضمن اشاره به فقر سلیمان به این آیه استناد کرده است.
مکارم شیرازی در تفسیر نمونه آورده است که :
« از ماجرای حضرت ایوب به خوبی بعضی از فلسفه‌های بلاها و حوادث سخت زندگی روش می‌شود، و به آن‌ها که وجود آفات و بلاها را ماده نقضی بر ضد برهان نظم در بحث توحید می‌شمرند پاسخ می‌دهد که وجود این حوادث سخت، گاه در زندگی انسان‌ها از پیامبران بزرگ خدا گرفته تا افراد عادی، یک ضرورت است، ضرورت امتحان و آزمایش و شکوفا شدن استعدادهای نهفته و بالاخره تکامل وجود انسان.» (مکارم شیرازی، ج۱۹، ۱۳۸۷: ۳۲۱-۳۲۰)
نکته زیبا در آیه فوق به تصویر کشیدن زندگی ایوب (ع) بوده، که در همه احوال سپاسگذار خالق خویش بود و سبب شد ابلیس نسبت به ایوب حسادت کند ولی خداوند به ابلیس ثابت کرد که ایوب حتی در هنگام سختیها هم به سپاس خالق خویش مشغول می‌شود. لذا با فرود آوردن انواع مصیبتها، حوادث وحشتناک ایوب را مورد آزمایش خود قرار داد ولی ذره‌ای از ایمان ایوب کم نشد و همچنان شاکر خداوند بود. داستان زندگی ایوب درس عبرتی است برای انسان‌ها تا در همه احوال سپاسگذار خداوند باشند، و با وجود فقر و نداری هیچ‌گاه گله و شکایت به درگاه الهی نکنند و به رفأت خداوند ایمان داشته باشند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

« وَ وَهَبنا لِدَاودَ سُلیمانَ نِعْمَ اَلْعَبْدَ إنَّهُ أوابٌ، داود فرزند سلیمان را عطا کردیم او بسیار نیکوبنده‌ای بود زیرا بسیار به درگاه خدا رجوع می‌کرد.» (قرآن کریم، الص/۳۰)
هجویری ضمن اشاره به این مطلب که چون رضای خدا حاصل شود فقر سلیمان را به غنای سلیمان مبدل می‌کند به این آیه استناد جسته است.

حافظ غبار فقر و قناعت زرخ مشوی

کاین خاک بهتر از عمل کیمیاگریست
(حافظ، ۱۳۸۵ : ۱۳۸۵)

رضایی اصفهانی در تفسیر قرآن مهرآورده است :
« در این آیه به دو ویژگی‌ سلیمان اشاره شده است ؛ یکی اینکه او بنده خوب خدا بود و کاملاً از دستورات الهی اطاعت می‌کرد. بسیار توبه کار بود و از غفلت‌ها و ترک اولی‌ها به اطاعت فرمان خدا و حق و عدالت باز می‌گشت.» (رضایی اصفهانی، ۱۳۸۹: ۱۵۳)
سلیمان بنده خوب و مخلص خداوند بود، او توبه کار و با توبه، راز و نیاز، و ذکر پروردگار به سوی او رجوع می‌کرد، خداوند به همین دلیل در قرآن صفت زیبای «نعم» را برای سلیمان به کار برده است. پیامبرانی مانند داود و سلیمان را خدایشان مقام قضاوت، داوری، و دانش داده بود داود (ع) به چنان مرتبه‌ای رسید که هنگام تسبیح پروردگار، کوهها و پرنده‌گان با او هم صدا می‌شدند و با هم به نیایش خداوند مشغول می‌شدند، پرندگان هم به دلیل داشتن صوت خوش داود هنگامی که به تلاوت قرآن مشغول بود با او همراهی می‌کردند. احادیث مورد استناد هجویری به شرح زیر می‌باشد :
رسول خدا (ص) فرموده است : « الهُمَ اَحْینی مسکیناً و أمتنی مِسکیناً و أحْشُرنی فی زمُرَهِ المَساکینَ، خدایا مرا مسکین زنده دار و مسکین بمیران و در جمع مسکینان محشور گردان، هجویری فقر اختیاری و زهد نسبت به دنیا را نوعی فقر اختیاری دانسته است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...