‌لا مَتْعَ اللهُ تِلْکَ العَینِ بِالْوَسَنِ
(بحتری؛ ۱۹۷۲: ۴/ ۲۳۴۷)

ترجمه
۱-زمانی که بر رجاء گریستی گمان بردی که با گریه قمری در هنرها بر او شوریدی.
۲- من از او چشم پوشی کردم او به مرگ خود شاد نشد خدا کند که چشمانش روی خواب و آرامش نبیند.
شاعر از این که، این نویسنده به خونخواهی از پدرش برنخواسته است بر او عیب‌ می‌گیرد، و بر ضد او دعا‌ می‌کند با این ساختار(خدا کند که چشمانش روی خواب نبیند) او خواب را استعاره گرفته است تا بیان کند او در خونخواهی پدرش غافل و بی خیال است، خوابش در دعا بر علیه او را تشبیه کرده است به (خداوند او را بهره مند نکند) به عدم بینایی، زیرا انسان نابینا حقایق را نمی‌بیند و همچنین انسان غافل حق خود را نمی‌بیند و به غلفت خود ادامه‌ می‌دهد، پس علیه او دعا‌ می‌کند تا در او اثر کند و او را از طریق این ابیات نفرین آمیز تحریک کند و به حرکت وادارد.

۴-۲-۱-۰۲ دعای در قالب لعن و نفرین برای خلفاء و رجال دولتی

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

دعا با لعنت از جمله دعاهای تأثیر گذار به شمار‌ می‌رود که به معنای دوری از رحمت الهی و تمام خیرات است راغب اصفهانی بر این باور است که لعنت عبارت است از: رانده شدن و دور گشتن بر راه خشم است و این امر عذابی است از جانب خداوند در روز قیامت برای انسان، و در دنیا بریدن از قبول رحمت و توفیق الهی است، (راغب اصفهانی؛ ۲۰۰۴: ۷۴۱) عرب‌ها زمانی که فردی از دستوراتشان سرپیچی‌ می‌کرد او را از خودشان دور‌ می‌کنند، تا ظلم و ستمش به آنها نرسد، و می‌گویند: فرزندان فلان کس مورد لعنت هستند لعنت با دشنام و فحش فرق دارد، لعنت مربوط‌ می‌شود به بخش دینی و اعتقادی در حالی که دشنام و فحش مربوط به بخش اخلاقی‌ می‌شود، که هر دو در مذمت و کوچک کردن طرف مقابل است. بعضی از خلفای عباسی و افراد حکومتی آن‌ها در اداره حکومت خود متکی بر ظلم و ستم بودند، و بعضی از آن‌ها از جاده انصاف و عدالت منحرف شده بودند، و این امر میدان را برای شاعران آماده کرد تا آن‌ها را مورد لعنت قرار دهند، تا خشم درونی آن‌ها التیام یابد زیرا این افراد توانایی تغییر در نظام و روش حکومتی آنها را جز با زبان نداشتند.
در آموزه‌های دین اسلام و زیارت اهل البیت(ع) لغت بر ظالمین بر محمد(ص) و آل محمد مجاز و توصیه شده است و تأکید شده که بصورت صریح و علنی با لعن و نفرین ظلم ظالمان را آشکار ساخت و قرآن کریم نیز تنها در مورد مظلوم واقع شدن اجازه بلندی صدا به بدی داده است آیه از سوره چنین‌ می‌دارد که: ﴿لا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَنْ ظُلِمَ…﴾(نساء/۱۴۸)اما شاعران به دو دلیل از اینکه صراحتاً خلفاء ظالم را لعن کنند پرهیز کرده‌اند یعنی به دلیل جایگاه سیاسی آنها و دیگر به دلیل ‌ترس از مجازات آنها، تلاش‌ می‌کردند که لعنت خود را متوجه وزیران و دیگر افراد حکومتی کنند، روانشناسان بر این باورند که: و لذا انسان اگر حدس بزند در دشمنی به طور مستقیم به منبع اصلی آن شکست‌ می‌خورد اینکه‌ترس از مجازات داشته باشد و یا احساس عدم موفقیت در دشمنی کند آن را به چیز دیگر و یا شخص دیگر که مرتبط با منبع اصلی است تغییر‌ می‌دهد: (العسوی؛ ۲۰۰۴: ۳۰۲) و از اینجاست که متون شعری دربرگیرنده لعن خلفا کم است اما در عوض در حق وزرا و دیگر افراد حکومتی زیاد است، از جمله وزیرانی که همواره مورد لعن قرار گرفته‌اند، عبد الملک زیات وزیر معتصم و واثق است که به دست متوکل کشته شد. (محمود جوابره؛ ۲۰۰۳: ۱/ ۲۷۳)
علی بن جهم (وفات ۲۴۹ هـ )در قصیده تائیه خود او را چنین لعن کرده است:

۱-لَعائِنُ اللِه مُتابِعاتِ
۲- عَلی اِبْنِ عَبْدِالملِکِ الزیاتِ
۳- وَاَنْفَذَ اْلاَحکامُ جائِراتِ

مُصْبِحاتِ وَ مُهجَّراتِ
عَرَّضَ شَمْلَ الْملکُ لِلشَتاتِ
عَلی کِتابِ اللهِ زارِیاتِ
(علی بن جهم؛ ۱۹۵۹: ۱۱۸)

ترجمه
۱-لعنت خداوند پی در پی، هر صبح و بامداد و هر شامگاه.
۲- بر عبدالملک زیات که حکومت و فرمانروایی را دچار تفرق و پراکندگی کرد.
۳- او با ظلم و ستم احکام و بارهای سنگینی را بر قرآن جاری‌ می‌کرد.
اگر لعنت با صیغه مفرد باشد برای راندن فرد ملعون از رحمت الهی و نازل شدن عذاب بر او کافی است. علی بن جهم این لعنت را بر وزیر جمع کرده است تا بر او ثابت و بردوام باشد، از دیدگاه شاعر وزیر مستحق این لعنت است زیرا حکومت را به تباهی و نابودی کشانده است، و احکامی ظالمانه را بر ضد مردم اجرا کرده است، این لعنت‌ها برای خشم درونی او که توانایی تغییر و یا عدم پذیرش ندارد شفاست.وی به صراحت و بدون‌ترس از مجازات نام وزیر را ذکر کرده است. شاعر در قصیده خود در کنار نغمه موسیقیایی بحررجز که رقص‌آور و مصراع خفیف است به قصیده تأثیر و قوت بخشیده است از طریق تکرار صداهای (ت) و موسیقی‌های مرتبط با وضعیت درونی که شاعر با آن زندگی کرده است، که همان احساسی است که امکان دارد شاعر بتواند آن را در شنونده ایجاد کند. در خلال این تکرار صوتی یک نغمه موسیقیایی ایجاد‌ می‌شود که امکان ندارد انسجام و هماهنگی آن با جایگاه زیستی شاعر از بین برود. و با این کار دعای با لعنت پیاپی یک فضای درونی را ایجاد‌ می‌کند که راحتی و اطمینان را برای شاعر به همراه دارد و تعبیری است از محرومیتی که در جامعه عباسی از ویرانی کشور و فساد در اداره حکومتی توسط این وزیر. قاضی‌ها نیز مانند وزاراء دارای جایگاهی ویژه در جامعه عباسی بودند، این گروه از روحانیون برجسته‌ای بودند که مدافع حقوق مردم بودند و عدالت را در میان آنها رعایت‌ می‌کردند. بعضی از این‌ها در عصر عباسی منحرف شدند و تحت تأثیر پدیده تمدن جدید و لذت‌های آن قرار گرفتند که از جمله آنها قاضی بغداد (یحیی بن اکثم) بود (یحیی بن اکثم: ابو محمد یحیی بن اکثم: او یک فرد فقیه و آگاه به احکام اسلامی بود، او در سن ۲۰ سالگی قاضی بصره شد، مامون او را به عنوان رئیس قاضیان و مدبر اهل مملکت انتخاب کرداما به سبب بدرفتاریش عزل شد(ابن خلکان؛۱۹۶۹:۶/۱۴۸) که دعبل خزاعی(وفات۲۴۶ هـ) او را نفرین‌ می‌کند:

۱-اِنَّما قَصْرُ کُلِّ شَیء
۲- قُلْ لِیَحْیَی بْنِ اَکْثَمْ
۳- لَعَنَ اللهُ نَخُوهً

اِذا طارَ اَنْ یَقْعَ
اَنْ ما خِفْتُ قَدْ وَقَعَ
کانَ مِنْ بَعْدها ضَرَعَ
(دعبل؛ ۱۴۱۷: ۱۰۲)

ترجمه
۱-فقط نهایت یک چیز، زمانی در حال جهش به سمت رخ دادن است.
۲- به یحیی بن اکثم بگو: آنچه که از آن‌ می‌ترسیدی به وقوع پیوست.
۳- خداوند لعنت کند جوانمرد و بلند همتی که بعد از آن التماس و گریه زاری باشد.
دعبل خزاعی یک فرد شجاع و شیعه اهل البیت(ع) بود که با شجاعت و بی باکی تمام در مقابل ظلم و جور دیگران‌ می‌ایستاد و به افشاگری‌ می‌پرداخت او جوانمردی را که از صفات برجسته قاضی در برابر مردم است مورد لعن قرار‌ می‌دهد و این صفت را بدون هیچ گونه‌ترسی از یحیی بن اکثم نفی‌ می‌کند. او قاضی را آگاه‌ می‌کند به این که آن چه را از مردم پنهان کرده است در آینده آشکار خواهد شد.
شاعر علی بن جبله عکوک (وفات‌۲۲۴ هـ) نیز کاتب مامون (ابا عباد) را لعن و نفرین‌ می‌کند و‌ می‌گوید:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...