روش دفتری فرصتی را فراهم می‌کند تا تقابل بهتری بین عرضه و تقاضای سهام به وجود آید. در روش حراج ممکن است در کشف قیمت عجله شود، چراکه در یک جلسه معاملاتی بایستی به سرعت خرید و فروش سهام صورت گیرد.

در بررسی­هایی در سال­های مختلف انجام شده، تجربه نشان داده که روش حراج علی‌رغم اینکه برای شرکت­های کوچک کم هزینه است ولی روش بهینه ای برای شرکت های بزرگ در بازار سرمایه نیست، زیرا شرکت­های تامین سرمایه در تعیین قیمت عرضه دخالت نمی کنند و طبیعتا فرایند قیمت­ گذاری و یا حمایت­های بعدی از قیمت سهام مغفول ‌می‌باشد.

همچنین تعداد زیادی سرمایه گذار حرفه ای و غیرحرفه ای وارد فرایند عرضه می­شوند که در رقابت بین آن ها ممکن است سرمایه ­گذاران غیرمطلع آسیب ببینند (قالیباف و سنگینان ۱۳۸۹، ۳۶ و ۳۷).

۲-۱۵- ارزش گذاری زیر قیمت [۱۳]

ارزش­گذاری زیر قیمت که در برخی کشورها به رقمی معادل ۳۸۸% % می­رسد عبارت از” مابه تفاوت قیمت فروش سهام اولین عرضه عمومی به سرمایه گذاران (قیمت پایانی عرضه به روش بورس) و قیمت نهایی آخرین معامله در اولین روز عرضه “و یا ” تغییر ایجاد شده در قیمت پایانی عرضه به روش بورس در بازار در پایان اولین روز معامله سهام ” است.

به بیان ساده، ارزان فروشی به حالتی اطلاق می­ شود که در آن شرکت انتشار دهنده سهام، قیمت عرضه سهام را به طور تعجب آوری بسیار پایین تر از قیمت بازار آن تعیین می کند، به گونه ای که نخستین سرمایه گذاران ipo تنها از مبادله سهام در روز اول خریداری آن بازده قابل توجهی به دست می آورند؛ از همین رو، عرضه عمومی اولیه با بازده غیرمعمول اولیه از محل ارزش­گذاری زیر قیمت، توصیف می­ شود. سودبرندگان از محل ارزان فروشی سهام، نخستین سرمایه ­گذاران ipo و بازندگان این عرصه سهام‌داران قبلی شرکت (پیش از عرضه عمومی اولیه) هستند زیرا ‌به این ترتیب از یک سو سهام شرکت ارزان­تر فروخته می­ شود و از سوی دیگر قدرت کنترل خود در امور شرکت را از دست می­ دهند (حق بین ۱۳۸۷، ۳۱).

لازم به ذکر است که ارزان فروشی الزاماًً به معنی تعیین قیمت عرضه پایین تر برای سهام نیست؛ ممکن است قیمت عرضه سهام الف نسبت به قیمت عرضه سهام ب بالاتر باشد ولی سهام گران­تر، بیشتر ارزان فروشی شود. در این حالت، نسبت قیمت عرضه به قیمت بازار الف، کمتر از مقدار این نسبت در رابطه با سهام ب است. وقتی اطلاعات خوبی ‌در مورد بنگاه توسط بازار انتشار یابد، قیمت پیش‌بینی شده بازار آن سهم بالا می­رود. در این حالت بانک سرمایه گذار هم قیمت عرضه سهام را بالا می­برد ولی درصد افزایش قیمت عرضه توسط بانک سرمایه گذار کمتر از درصد افزایش قیمت پیش‌بینی شده بازار برای سهام است لذا منجر به ارزان فروشی می شود. از طرف دیگر، در صورتی که اخبار منفی در رابطه با بنگاه در بازار منتشر گردد، قیمت عرضه سهام پایین آورده می شود که این درصد کاهش قیمت، کمتر از درصد کاهش قیمت پیش‌بینی شده بازار برای آن سهم است، پس منجر به کاهش میزان ارزان فروشی می شود (حق بین ۱۳۸۷، ۳۲).

۲-۱۶- فرضیه ­های توجیه کننده ارزش گذاری زیر قیمت

تا کنون فرضیه های بسیاری برای پدیده ارزا نفروشی سهام ذکر شده است که مانند اکثر فرضیات در زمینه مالی و حسابداری، هیچ یک به تنهایی قادر به توضیح کامل آن نمی باشند؛ در برخی دوره ­های زمانی، یک فرضیه با درصد احتمال بالاتری توضیح دهنده این پدیده است و در دوره های دیگر ممکن است همان فرضیه تنها توضی حدهنده بخش اندکی از آن باشد. درذیل به شرح مختصردر باب هر یک از این فرضیات خواهیم پرداخت:

۱٫ فرضیه عدم تقارن اطلاعاتی

این فرضیه دو ادعای زیر را بیان می‌دارد:

الف) شرکت ناشر سهام جدید نسبت به سرمایه ­گذاران از اطلاعات بیشتری برخوردار است، در این حالت سرمایه گذاران بیم آن دارند که شرکت ناشر، سهامی که دارای کیفیت پایین تر از صنعت است را به قیمتی کمتر از ارزش واقعی عرضه نماید.

ب) سرمایه گذاران در عرضه عمومی اولیه نسبت به شرکت ناشر از اطلاعات بیشتری برخوردار هستند. در این حالت شرکت ناشر اطلاعاتی از قیمت بازار سهام خود ندارد، از این رو برای افزایش احتمال موفقیت در فروش، سهام جدید را ارزان قیمت­ گذاری ‌می‌کنند (عباسی و بالاورد ۱۳۸۸، ۱۹۹و۲۰۰).

۲٫ فرضیه نفرین برنده

در این فرضیه ، بازده کوتاه مدت سهام عرضه های اولیه پاداشی جهت جذب سرمایه گذاران کم اطلاع و مبتدی، به مشارکت مستمر در عرضه های اولیه محسوب می شود، زیرا سرمایه گذاران با اطلاع در مقایسه با سرمایه گذاران بی اطلاع و شرکت عرضه کننده سهم و بانک سرمایه­ گذار، اطلاعات بیشتر و بهتری درباره ارزش ذاتی سهم عرضه شده در اختیار دارند. لذا می‌توانند عرضه های اولیه خوب را از عرضه های اولیه بد تشخیص دهند. ‌بنابرین‏ متقاضی خرید سهام عرضه­های اولیه با قیمتهای کمتر از واقع می‌شوند در حالی که سرمایه ­گذاران بی اطلاع، متقاضی خرید کلیه سهام (چه خوب و چه بد) می‌شوند. از این رو، اگر اگر سهام عرضه شده بیش از واقع قیمت­ گذاری شوند، منحصراً عاید سرمایه گذاران بی اطلاع شده و در نتیجه برای آن ها بازده منفی ایجاد می­ کند. این موضوع برای سرمایه گذاران بی اطلاع “نفرین برنده” را ایجاد می‌کند (یعقوب نژاد و تاجیک نیا ۱۳۸۹، ۶۱).

۳٫ فرضیه ابهام یا ریسک آتی

بتی و ریتر[۱۴] (۱۹۹۸) نشان دادند که عامل اصلی بازده کوتاه مدت ipo به ابهام آتی در خصوص ارزش آتی سهم عرضه شده نسبت داده می­ شود. با فرض ثابت بودن سایر عوامل عرضه­هایی که بیشتر در معرض عدم تقارن اطلاعات دارند، بازده کوتاه مدت بیشتری خواهند داشت (باقرزاده، ‌نیک‌بخت و نوروش ۱۳۹۰، ۸۳).

۴٫ فرضیه علامت دهی[۱۵]

بر اساس این تئوری شرکت منتشر کننده سهام جدید، بواسطه ارزش گذاری زیرقیمت، به خریداران علامت مثبتی درمورد بالا بودن بازده روز اول سهام مذبور داده و از این راه، به عنوان یک استراتژی جهت فائق آمدن بر عدم تقارن اطلاعاتی میان شرکت انتشار دهنده سهام جدید و سرمایه گذاران استفاده می­نمایند (حق بین ۱۳۸۷، ۳۴).

۵٫ فرضیه اجتناب از دعاوی حقوقی[۱۶]

طبق این تئوری در واقع سرمایه گذاران بابت عرضه عمومی اولیه گران قیمت گذاری شده می‌توانند علیه شرکت تامین سرمایه و اعضای هیات مدیره شرکت ناشر به دلیل انتشار اطلاعات گمراه کننده یا ناقص در آگهی پذیره نویسی اقامه دعوی کنند. این فرضیه ابتدا توسط تینیک[۱۷] مطرح شد (عباسی و بالاورد ۱۳۸۸ ۲۰۱).

۶٫ فرضیه افزایش حبابی قیمت

این تئوری افزایش بازده سهام اولیه پس از ورود به بازار را نتیجه فاصله بین عرضه و تقاضا برای سهام اولیه می­داند (یعقوب نژاد و تاجیک نیا ۱۳۸۹، ۶۱).

۷٫ فرضیه ریسک گریزی شرکت تامین سرمایه

این فرضیه ادعا می­ کند مؤسسات تضمین فروش به منظور کاهش ریسک و هزینه­ های خود، سهام جدید را ارزان قیمت­ گذاری کنند. ارزان قیمت گذاری یک شیوه ی کاهش احتمال عدم موفقیت در فروش سهام و کاهش زیان­های ناشی از آن است (عباسی و بالاورد ۱۳۸۸، ۲۰۱).

۸٫ فرضیه اعتبار و شهرت شرکت تامین سرمایه [۱۸]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...