فایل های مقالات و پروژه ها | بند دوم : تعاریف موجود در قوانین موضوعه – 9 |
فارغ از سیر تاریخی و جنبههای جامعه شناختی حق کارافه (زارعانه)، این حق در نظام حقوق ایران در سه برهه زمانی، تجربه های متفاوتی را پشت سر گذشته است که هر برهه موجبات شکل گیری چهره جدیدی از حق مذبور را فراهم ساخت. برهه زمانی نخست به پیش از اصلاحات ارضی بر میگردد که در این مقطع زمانی در شکل ابتدایی خود که کاملاً متأثر از عرف مناطق و نظام طبقاتی جامعه دهقانی بود، نمود یافت. حق زارعانه صرفاً به مفهوم حق تصرف در اراضی زراعی بود ولی این حق تصرف از چنان اهمیتی برخوردار بود که در مناطق قبل از آن که ارتباط مالک و زمین مطرح گردد، پیوند محکم زمین زراعی و زارع به چشم میآمد. [۱]
دوره زمانی میانی به زمان تصویب قانون اصلاحات ارضی و الحاقات بعدی و آیین نامه های اجرایی آن که دوران گذر از نظام فئودالی به نظام نظارت دولتی است، اشاره میکند. برای ارج نهادن عمل زارعان، ایجاد همبستگی بین زمین زراعی و زارع و از بین بردن علاقه های متعدد نسبت به املاک و با هدف تجمیع عناوین زارع و مالک (هر که بر روی زمین زراعی کار میکند، مالک هم اوست) و در راستای برقراری عدالت اجتماعی در جامعه دهقانی ایران صورت گرفت و بر همین مبنا اقدام به واگذاری اراضی از سوی مالکان عمده که عملاً نقشی در زراعت نداشتند به زارعین صاحب نسق صورت گرفته است. . برهه زمانی سوم پس از انقلاب اسلامی ظهور میکند که اساساً یکی از علل اصلی اعتراضات روحانیت و مردم که منجر به انقلاب سال ۱۳۵۷ گردید تشکیک در اهداف اصلاحات ارضی بود. علاوه بر برچسبی که اصلاحات ارضی با نام اصلاحات آمریکایی بر پیشانیش دید، ناکامی ها و هرج و مرج های ناشی از واگذاری املاک زراعی به زارعین و سایر بخش های مرتبط با اصلاحات ارضی موجب گردید تا نظام حقوقی ایران پس از انقلاب نسبت به حق زارعانه تردید روا دارد. شرعی سازی قوانین و نظریات شورای نگهبان که البته هر دو مورد پس از مصوبات شورای انقلاب که برخی از این مصوبات خود در تأیید حق کارافه بودند نیز موقعیت این حق را در دهه شصت متزلزل تر می ساخت، اما با مصوبه مجمع تشخیص مصلحت، حق زارعانه چهره جدیدی به خود گرفت که علاوه بر اعتبار بهره مندی زارع از زمین زراعی مالک و حقوق مرتبط با آن، دولت نیز برخی از زمین ها را در اختیار زارعین قرار داد. صدور آرای اصراری و آرای وحدت رویه که آخرین آن در مرداد ۱۳۸۶ بود تأییدی است بر اعتبار حق زارعانه و به راستی که می توان گفت انتهای برهه زمانی سوم اتصالی است به برهه زمانی دوم.
هرچند در هر سه دوره سابق الذکر تقریباً در تأیید حق کارافه کوشیده شد، لیکن چگونگی ظهور و بروز این حق باعث تنوع اشکال آن گردید که این تنوع شرایط و آثار متفاوتی برای آن ایجاد می نمود ،ولی برخی از شرایط و آثار آن بین سه دوره مشترک میباشد؛ زیرا منشأ و مبنای این حق واحد است و آن هم ارزش عمل دهقان که در نتیجه استمرار در زراعت و بهبودی وضع زمین حاصل می شد. ولی تنوع قوانین و رویه قضایی و بعضاً تعارضات موجود باعث نوعی آشفتگی در نظام حقوقی حق زارعانه گردیده است ،حق زارعانه در حال حاضر علاوه بر بخش حقوقی و قضایی در قسمت های اجرایی نظیر بخشنامه های وزارت کشاورزی نیز مورد توجه قرار گرفته و البته حقوق مدنی ایران به سمتی می رود که آن سمت تولید حقوق جدید است که عرف تشنه وار به دنبال آن است . از حق کسب و پیشه و تجارت گرفته تا حقوقی نظیر تراکم و فروش وام همگی در تغییر چهره سنتی حقوق مدنی در تلاشند و حق زارعانه نیز از جمله حقوقی است که با تغییر چهره به تدریج جای خود را در نظام حقوقی باز خواهد کرد. [۲]
گفتار اول : تعریف حق زارعانه
حق کارافه یا حق زارعانه متکی بر عرف و در نتیجه تابع عناوینی است که در مناطق مختلف به کار برده میشوند و از این حیث شاید تصور شود که از این حق باید تعاریف متکثری ارائه گردد ،اما باید گفت ماهیت این حق با وجود برخی تفاوت ها یکتا است و در نتیجه تعریف یکی از آن ها بر سایر موارد نیز قابل حمل است . کارافه تعبیری است که اختصاص به مناطق شمالی کشور دارد و از آنجا که تعابیر مشابه این عنوان غالباً بر حسب منطقه ای معین فرق میکند؛ واژه های عمومی و رایج نیستند تا بتوان در فرهنگ های فارسی و لغتنامه ها به دنبال معنا یا معانی آن ها بود. لیکن فرهنگ های فارسی برخی از اصطلاحات معادل حق کارافه از جمله حق یا حقوق زارعانه، حق کشت زراعی، حق نسق و سایر اصطلاحات متعارف در عرفهای گوناگون تعریف نموده اند. البته در برخی از مکان ها حق گاوبندی را نیز معادل حق نسق زراعی عنوان نموده اند که به نظر صحیح نمی رسد؛ زیرا حق گاوبندی هم عرض حق نسق (حق کارافه) قرار میگیرد که با توجه به آنچه در خصوص گاوبند عنوان گردیده، حق متعلق به گاوبند حقی است که مع الواسطه برای وی ایجاد میگردد و وی صرفاً تأمین کننده سرمایه منقول زراعت بوده است ،در حالی که با توجه به آنچه که در خصوص حق نسق یا حق کشت زراعی گفته می شود این حق ناشی از رابطه مستقیم زارع با زمین زراعی میباشد به این جهت که در نتیجه فعالیت بر زمین زراعی، ریشه و منفعت یا ارزش افزوده ای بر روی آن زمین ایجاد میگردد.
درترمینولوژی حقوق کوتاه ترین و ناقص ترین اشاره به حق کارافه به عمل آمده است بدین صورت که آن را دسترنج رعیتی، چم، تبر تراش ، حق اولویت رعیتی ، حق ریشه و حق آب و گل و معادل حقوق زارعانه قرار داده است و در چاپ دیگر از همین کتاب آن را صرفاً مرادف به حق – دسترنج رعیتی پنداشته است. [۳] بنابرین کارافه یا حق زارعانه، نسق، گاوبندی، دستارمی، دسترنج رعیتی و حق آب و گل نیز گفته می شود ، منابع حق زارعانه (کارافه)، مستنداتی هستند که به لحاظ ماهوی شرایط و آثار، این حق را تعیین کردهاند و از نظر شکلی و در مقام حل اختلاف، قاضی ملزم است حداقل به یکی از آن ها استناد نماید. منظور از منابعی که به جنبههای ماهوی و شکلی حق کارافه شکل دادهاند، منابع الزام آور هستند والا منابع ارشادی هر چند در تکمیل مباحث مربوط به این حق در عالم واقع موثرند اما قدرت الزام آوری ندارند. .
بند اول : تعریف لغوی حق زارعانه
از مراجعه و ملاحظه در کتاب های لغت فارسی تعریفی از کلمه (حق زارعانه)مشاهده نشده است،اما برخی از اصطلاحات معادل حق زارعانه از جمله (حق دست دارمی)و حق گاوبندی تعریف شده است .
– در لغت نامه دهخدا در تعریف(دست درامی،دستارمی،حق ریشه)حق اعیانی در زمین زراعی ،نوعی تملک است در نواحی شمال ایران(مازنداران و غیره)بدین سان که کسی زمین را از دیگری میگیرد و درآن باغ یا آبادی دیگری احداث میکند حق الارض به مالک اصلی می پردازد. [۴]
– مرحوم دهخدا در معنی گاوبندی بیان نموده است حقی که بعضی در املاک دیگران دارند که به موجب آن میتوانند به نفع خود و مقداری از اراضی آن را همه ساله زراعت کنند و بهره بردارند. زارع در دهی که مالک او دیگری است با اجازه صاحب ده،عمل آنکه مجازاست در قسمتی از ملک دیگری با ادای حقی زراعت کند و بهره بردارد. [۵]
– در فرهنگ فارسی معین در تعریف حق گاوبندی آمده است حقی که در ملک دیگری به دست آورندو به موجب آن میتوانند به نفع خود مقداری از اراضی آن را همه ساله زراعت کنند و بهره بردارند و این عمل با اجازه مالک صورت میگیرد. [۶]
بند دوم : تعاریف موجود در قوانین موضوعه
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-09-26] [ 12:47:00 ق.ظ ]
|