شکل ۲-۳ مدل پنج مرحله ای بین‌المللی سازی

منبع: ‌بر دلی، (۱۹۹۹)

۲-۲- تبیین مدل پژوهش

جهانی شدن، پدیده ای سازمانی است که عمدتاًً توسط شرکت های بزرگ چند ملیتی حاکم بر بازارهای جهانی به پیش می رود، زمینه اصلی ادغام صنایع مختلف از ملیت های مختلف را فراهم می‌کند. با افزایش رقابت جهانی، بسیاری از شرکت های هلدینگ رویکردهای بین‌المللی را مورد توجه قرار داده‌اند. در این شرایط شرکت ها باید به گونه ایی جهت گیری کنند تا بتوانند از عهده رقابت بین‌المللی برآیند و موفقیت طولانی مدتشان تضمین شود (رایت و رکس[۵۳]، ۱۹۹۴).

به همین صورت، نوآوری فنی محرک مهمی در رقابت بین‌المللی بوده است. فرصت های فنی بیشتر و مزایای اقتصادی استفاده از این فرصت ها بر سرعت تغییرات فنی افزوده است. افزایش سرعت تغییرات فنی نیز به تبع خود باعث افزایش گسترش فن آوری در سطح جهانی و جهانی شدن شده است. یکی دیگر از عوامل دخیل در روند جهانی شدن افزایش حجم تولید در بازارهای داخلی است به صورتی که دیگر از سطوح رقابتی سرمایه گذاری حمایت کافی نمی شود. روند جهانی شدن باعث افزایش رقابت در برخی از صنایع شده است. این رقابت شرکت های کوچک و بزرگ را وادار ‌کرده‌است تا خود را با استراتژی ها و چشم اندازهای بین‌المللی تطبیق دهند (کارگوزد و لیندل[۵۴]، ۱۹۹۸).

با توجه به رشد روزافزون شرکت های هلدینگ در فرایند جهانی شدن مدیریت مسائلی چون تفاوت های فرهنگی، هزینه های تعامل اطلاعات مشکلاتی را پیش روی این گونه شرکت ها قرار می‌دهد، چرا که امکان دارد این گونه شرکت ها منابع لازم برای تهیه ابزارهای پوشاننده شکاف ها را در اختیارنداشته باشند..

با این وجود بسیاری از شرکت ها به خوبی با محیط جدید بین‌المللی خود را وفق داده‌اند و البته برخی هم با شکست مواجه شده اند. ‌بنابرین‏، شرکت های هلدینگ باید خود را به گونه ای سازماندهی کنند تا بتوانند منابع و توانایی ها را استخراج کرده و آن ها را با هم ترکیب کرده و به انتقال منابع و توانایی ها بپردازند. در این تحقیق سعی شده است پیشرفت سازمان به سمت بین‌المللی سازی تشریح شود (ادیات و مک دوگال[۵۵]، ۱۹۹۴).

به طور خلاصه، هدف این تحقیق شناسایی چشم اندازها به فرایند تصمیم گیری استراتژیک و شناسایی عوامل دخیل در محیط های رقابتی، اقتصادی و نهادی شرکت ها می‌باشد. در این تحقیق با بهره گرفتن از مدل مولینا به بررسی عوامل مؤثر بر تصمیم بین‌المللی سازی شرکت های هلدینگ خواهیم پرداخت.

بر اساس این مدل ۳ محیط رقابتی، اقتصادی و نهادی عوامل هر یک از آن ها بر تحریک مدیران ارشد برای بین‌المللی سازی شرکت های هلدینگ دخیل و مؤثر می‌باشد. شکل ۲-۵ و ۲-۶ به ترتیب مدل مولینا و اجزای تفضیلی آن را نشان می‌دهند. در ادامه به توضیح هر یک از این ۳ محیط عوامل آن خواهیم پرداخت.

شکل ۲-۴- مدل مفهومی تحقیق (مدل مولینا)

شکل۲-۵-اجزای تفضیلی مدل مولینا

در شکل بالا، مشتریان، تأمین کنندگان، رقبای محلی، رقبای خارجی و محصولات جایگزین اجزای عوامل رقابتی است و برنامه های تشویقی دولت، شرکت های در تماس با شرکت، شرکت های مشابه و شرکت های موفق از اجزای عوامل نهادی می‌باشد.

۲-۲-۱- عوامل مؤثر محیط رقابتی

در این تحقیق فرضیات بر این بنا شکل می گیرند که سازمان سیستمی عقلانی و هدفمند است که در آن از استراتژی به مثابه ابزاری جهت ادامه حیات در یک محیط خاص مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این تصور، تصمیم گیری ‌در مورد بین‌المللی سازی نتیجه تصمیم گیری هدفمند مدیریت شرکت قلمداد شده است. فرضیه فرایند تصمیم گیری استراتژیک بر این اصل استوار است که تطابق مابین استراتژی و عوامل محیطی عملکرد سازمان را تحت تأثیر قرار می‌دهد (دونالدسون[۵۶]، ۱۹۸۷). در این مدل این گونه نشان داده شده است که مدیران ابتدا به ساکن وجود عوامل رقابتی محیطی مانند رقبا، فروشندگان، مشتریان، محصولات جایگزین و رقبای بالقوه جدید را مسلم فرض کرده و سپس به تعیین محیط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی (ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی) به مثابه عناصر محیط سازمان ها می پردازند. در نهایت، مدیران بهترین استراتژی که مناسب حال آن ها باشد را انتخاب می‌کنند (پورتر[۵۷]ص۱۷۸، ۱۹۸۵).

به علاوه، معمولاً عملکرد سازمان با توجه به تطابق مابین نیازهای محیطی و استراتژی سنجیده می شود؛ تغییر در محیط بدون تغییر متناسب در استراتژی باعث بروز عدم تطابق و در نتیجه مشکلات عملکردی می شود. ‌بنابرین‏، برای اینکه مدیران اقدام به اتخاذ استراتژی جدید برای تطابق و بهبود عملکرد شرکت خود نمایند لازم است تغییرات محیطی در سطح وسیع اتفاق بیافتد (دونالدسون, ۱۹۸۷). همچنین، استراتژی می‌تواند محیط را تحت تأثیر قرار دهد، وقتی شرکت ها در حال تلاش برای جذب مشتریان رقبا بوده و می‌خواهند بین رقبا اختلاف و رقابت ایجاد کنند محیط برای سایر شرکت ها تغییر می‌کند. در این صورت به احتمال قوی هر دو عامل به صورتی تکرارپذیر و پویا یکدیگر را تحت تأثیر قرار می‌دهند. در استراتژی نقاط برجسته محیط تعریف می‌شوند. محیط نیازهای متغیر مشتریان و استراتژی های رقبا را با هم ادغام کرده و باعث فرمول بندی مجدد استراتژی شرکت ها می شود. چیزی که در اینجا از اهمیت اساسی برخوردار است این است که در رویکرد احتمالی فرض بر این است که تطابق میان استراتژی و محیط می‌تواند هم تبعات مثبت و هم تبعات منفی داشته باشد و تطابق ضعیف می‌تواند باعث صدمه به عملکرد شرکت شود (مایلز و اسنو[۵۸]، ۱۹۷۸).

در استراتژی بین‌المللی سازی به مثابه یک استراتژی رقابتی هدف مطلوب پیدا کردن جایگاهی مناسب برای شرکت مورد نظر در بازار و در عرصه رقابت می‌باشد. در این استراتژی هدف ایجاد جایگاهی سودآور و پابرجا برای شرکت در مقابل نیروهای تعیین کننده رقابت بازار می‌باشد. ‌بنابرین‏، انگیزه های استراتژیک که شرکت را به سمت بین‌المللی سازی سوق می‌دهند یا اساساً فرصت طلب بوده یا در پاسخ به تهدیدات محیطی ایجاد می‌شوند. در استراتژی رقابتی تصمیم به حفظ رقابت پابرجا، بستگی به دو عامل خارجی دارد. نیروهای رقابتی صنعت و وضعیت رقابت شرکت مورد نظر (پورتر[۵۹]ص۱۹۰، ۱۹۸۵). تحلیل نیروهای رقابتی بر اساس چگونگی ساختار رقابت و تأثیر آن بر افزایش یا کاهش سود پیمانه ای جهت سنجش جاذبه صنعت در اختیار قرار می‌دهد. در تجزیه و تحلیل وضعیت رقابتی نسبی شرکت در صنعت مورد نظر بر توانایی شرکت برای استفاده از فرصت های صنعت یا دفاع در مقابل تهدیدات صنعت تمرکز می شود. اگرچه جاذبه صنعت تا حد زیادی بازتاب عوامل محیطی است که شرکت کنترلی بر آن ندارد اما تصمیمات شرکت ‌در مورد وضعیت رقابتی تأثیر زیادی بر سودآوری شرکت دارد. عدم قطعیت محیط و عقلانیت محدود آن از توانایی مدیران برای انجام این تجزیه و تحلیل های خارجی به شدت می کاهد (سایمون[۶۰]، ۱۹۷۶). ‌بنابرین‏، در تحقیقاتی که بر روی تأثیر عوامل احتمالی محیطی بر تصمیمات مدیران درباره جهانی شدن (در مقابل عملکرد شرکت) انجام می شود، باید بر اندازه گیری درک مدیران از ویژگی های محیطی تأثیرگذار بر تصمیماتشان تمرکز شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...