کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



مبنای حکم قانون گذار در قسمت اول ماده ۳۸۴ قانون مدنی خیار تبعض صفقه است زیرا وقتی که مبیع به عنوان مقدار معین مورد خرید و فروش واقع میشودوبعد معلوم میگردد که کمتر از آن مقدار است این امر دلالت دارد بر اینکه به هنگام بیع بعض از مبیع موجود و بعض دیگر مفقود و معدوم است و از آنجا که طبق قاعده انحلال عقد به تعداد اجزاء و موضوع آن به عقود متعدد منحل می شود از این رو بیع مزبور نسبت به بعض موجود صحیح و نسبت به بعض معدوم باطل است [۱۸۸] لذا وفق ماده مزبور خریدار حق دارد که بیع را فسخ یا قیمت موجود را با تادیه حصه ای از ثمن به نسبت موجود قبول نماید .
جمعی از فقیهان حکم ماده ۳۸۴ قانون مدنی را بویژه درجایی که مبیع بیشتر از مقدار معهود درآید، مخصوص کالای متساوی الاجزا مانند گندم و حبوبات می‌دانند.[۱۸۹] به نظر می‌رسد حکم ماده ۳۸۴ قانون مدنی هم در خصوص متساوی الاجزا و هم در خصوص مختلف الاجزا می باشد. ظاهر ماده مزبور طوری است که شامل متساوی الاجزا می‌شود چون در ماده ۳۸۴ قانون مدنی بیان شده که « … کمتر از مقدار در آید مشتری حق دارد که بیع را فسخ کند یا قیمت موجود را به تادیه حصه‌ای از ثمن به نسبت موجود قبول نماید و اگر زیاده از مقدار معین باشد زیاده مال بایع است» این را می‌رساند که اگرمبیع متساوی‌الاجزا باشد و مقدار نقش مبیع را ایفاء کند در صورت کم در آمدن مقدار ، تادیه حصه ای از ثمن به آسانی صورت می گیرد و نیز جایی که مبیع زیادتر باشد مقدار زیاده موقعی می تواند مال بایع باشد که کالا متساوی الاجزا باشد و به راحتی قابل تجزیه باشد. اما این‌که ماده مزبور کالای مختلف الاجزا را شامل می شود یا نه ؟ حقوقدانان قایل به شمول ماده ۳۸۴ ق . م . به کالای غیر متساوی الاجزا نیز می‌باشند[۱۹۰]. بطوریکه آراء ذیل مویدآن هستند .
رای شماره ۱۶۰۶ ـ ۱۹/۵/۱۳۲۴ شعبه ۶ دیوان عالی کشور که مقرر می دارد «هرگاه منظور و مبنای اصلی معامله مساحت معینی در قباله باشد اصدار حکم دائر بر الزام بایع به تسلیم مقدار کسری زمین مخالف ماده های ۳۵۵ و ۳۸۴ قانون مدنی خواهد بود.»[۱۹۱]
رای شماره ۵۵۷ مورخه ۲۴/۹/۱۳۶۶ صادره از شعبه ۲۱ دیوان عالی کشور مقرر می دارد : چنانچه خواهانها مساحت معینی را خریداری کرده باشند ولی طبق پرونده ثبتی مساحت آن بیش از مساحت خریداری شده باشد مساحت اضافی به موجب قسمت اخیر ماده ۳۸۴ قانون مدنی متعلق به بایع است نه خریدار. [۱۹۲]
هر دو حکم بالا در خصوص زمین که مختلف الاجزا است صادر شده است پس رویه قضایی حکم ماده ۳۸۴ قانون مدنی را در خصوص کالای مختلف الاجزاء مورد تایید قرار داده است .
آنچه که گفته شد در صورتی است که مورد معامله قابل تجزیه باشد و الا هر گاه مورد معامله قابل تجزیه نباشد مانند فرش نمی توان از مقررات ماده ۳۸۴ قانون مدنی بهره برد چنانچه ماده ۳۸۵ قانون مدنی که بلافاصله بعد از ماده ۳۸۴ قانون مدنی آمده در خصوص مبیع تجزیه ناپذیر بیان شده است. پس در ماده ۳۸۵ مبیع تجزیه ناپذیر را از شمول ماده ۳۸۴ ق . م . خارج نموده است و ماده ۳۸۴ فقط ناظر به موردی است که مبیع تجزیه پذیر باشد . هم چنین خود ماده ۳۸۴ ق.م. در خصوص اموالی می‌باشد که قابل تقسیم باشد و این خود نشان‌دهنده این است که حکم ماده مزبور در خصوص اموال تجزیه‌پذیر می‌باشد.
به هرحال آن چه که مسلم است این که در هیچ صورتی، خواه مقدار مبیع اعلام شود یا به صورت شرط در آید، خریدار نمی تواند درخواست کند تا کمبود مبیع از سایر اموال فروشنده تامین شود . برای مثال ، اگر مبیع قطعه زمین معینی از زمین های ملکی فروشنده باشد و مساحت آن کمتر از میزان اعلام شده درآید ، خریدار نمی تواند از دادگاه بخواهد تا فروشنده را ملزم به انتقال زمین متصل به آن به میزان کمبود مبیع بکند . [۱۹۳]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مبحث سوم : بررسی ماده ۳۸۵ قانون مدنی در رابطه با شرط مقدار :
گاه مبیع مالی است تجزیه ناپذیر ، یعنی تقسیم و تجزیه از ارزش آن می کاهد و موجب ضرر مالک می شود در چنین مواردی چون موضوع معامله را به آسانی نمی توان زیاد یا کم کرد تا با اغراض ویژه دو طرف متناسب شود ، ظاهر این است که آنان مقدار را به منزله وصفی از مبیع تلقی کرده اند و آن را به عنوان یک واحد تجزیه ناپذیر و همچنان که هست مورد معامله قرار داده اند . به همین دلیل و برای جلوگیری از ضرر صاحب کالا ، قانون مدنی نیز اثر تخلف از شرط راتنها ایجادخیارفسخ قرارداده است .[۱۹۴]
ماده ۳۸۵ قانون مدنی در این باره می گوید « اگر مبیع از قبیل خانه یا فرش باشد که تجزیه آن بدون ضرر ممکن نمی شود و به شرط بودن مقدار معین فروخته شده ولی در حین تسلیم کمتر یا بیشتر درآید، در صورت اولی مشتری و در صورت دوم بایع حق فسخ خواهد داشت .»
در ماده ۳۸۵ ق.م اگر چه شرط مزبور به کمیت مبیع برمی گردد ولی کمیت در این‌جا جنبه وصفی دارد و در صورتی که مبیع کمتر از میزان مشروط در بیاید شرط تحقق پیدا نکرده و از آن تخلف شده است به همین لحاظ برای مشتری خیار تخلف از شرط وصف به وجود می آید ( ماده ۲۳۵ ق .م ) و از آنجا که ثمن در برابر شرط و وصف قرار نمی گیرد بنابراین مشتری حق تقسیط ثمن را ندارد و نمی تواند بیع را امضاء کند مگر در مقابل تمام ثمن به علاوه هرگاه در ایجاد حق تقسیط ثمن، برای مشتری تردید شود به اصل عدم رجوع می شود.[۱۹۵]
قانونگذار ضمانت اجرای تخلف از شرط مقدار را در ماده ۳۸۵ قانون مدنی فقط حق فسخ معامله قرار داده است و این بدان معنا است که تمام مبیع در مقابل ثمن قرار دارد. یعنی بایع و مشتری یا فسخ عقد را انتخاب می کنند یا این که عقد را قبول نموده و چیزی از بابت تخلف از طرف مقابل نمی گیرند. نیز از آن جا که شرط مقدار از فقه اقتباس شده است تقسیط ثمن در فقه در موارد خاصی ( در صورتی که مقدار خود مبیع باشد قابل اعمال است ) آورده شده است و عدم تقسیط به عنوان اصل بیان شده است لذا در صورت شک استناد به عدم تقسیط می کنیم که همان نقش مقدار به عنوان وصف می باشد با توجه به قید کلمه فرش و خانه که در ماده موصوف آمده است حکم ماده ۳۸۵ ق.م. در خصوص کالای مختلف الاجزا می باشد و قانون مدنی در بیان احکام مبیعی که به شرط بودن مقدار معین فروخته می شوند سپس معلوم میگردد که کمتر یا بیشتر از مقدار مشروط است احکام آنها را بر حسب حالات آنان بر حسب اینکه تجزیه مبیع بدون ضرر ممکن نیست بیان نموده و مقرر می دارد هر گاه تجزیه مبیع بدون ضرر ممکن نباشد : چنانچه مبیع بیشتر از مقدار مشروط درآید بایع حق فسخ دارد و اگر کمتر از مقدار مشروط درآید مشتری حق فسخ دارد. ( ماده ۳۸۵ ق.م) [۱۹۶]
با وجود این قانون مدنی راجع به حالتی که مبیع کمتر یا بیشتر از مقدار مشروط درآید ولی در عین حال تجزیه مبیع بدون ضرر ممکن باشد ساکت است شاید گفته شود مفهوم مخالف ماده ۳۸۵ ق .م ( مفهوم صفت ) دلالت دارد بر اینکه در این صورت اگر مبیع زیاده گردد بایع حق فسخ ندارد و اگر کمتر درآید مشتری. امابدیهی است که این گفته را نمی توان پذیرفت زیرا در این حالت نیز تخلف از وصف تحقق یافته و به استناد ماده ۲۳۵ قانون مزبور برحسب مورد بایع یا مشتری خیار تخلف از شرط وصف خواهد داشت.[۱۹۷]
در این ماده مقدار وصف مبیع می باشد و مقدار نقش و رکن اساسی را ایفاء نمی کند. قانونگذار به علت جلوگیری از ضرر وارده و جبران ضرر، خیار فسخ بر اثر تخلف از شرط را بنا نهاده است. به عنوان مثال اگر فرشی به شرط مساحت ۱۲ متر فروخته شود و ۱۳ متر درآید فروشنده حق ندارد ادعا کند که یک متر اضافی مال اوست. زیرا آن چه مورد معامله قرار گرفته یک قطعه فرش است نه ۱۲ متر از آن ، هم‌چنین اگر از آن مقدار مشروط کمتر درآید مشتری حق ندارد از ثمن کم کند زیرا او فرشی را خریده که یکی از اوصافش، داشتن مساحت ۱۲ متر است همچنین است کم یا زیاد درآمدن موجب ضرر مشتری یا بایع شود به عنوان مثال مشتری یک اطاق ۱۲ متری دارد و فرشی می خرد به شرط این‌که ۱۲ متر باشد بعد از به خانه بردن متوجه می شود ۵/۱۲ متر است مشتری حق فسخ دارد چون نیم متر اضافی موجب ضرر است بدین گونه که نیم متر اضافی تا می خورد و طبق قاعده لاضرر، مشتری حق فسخ دارد .لذااز ماده ۳۸۵ ق.م چنین استفاده می شود که چنانچه مبیع بیشتر از مقدار شرط شده باشد ، اما فروشنده به آن رضایت دهد ، خریدار نیز حق فسخ قرارداد را دارد ؛ زیرا اگر چه در این ماده اشاره ای به آن نشده است اما قواعد عمومی از جمله خیار تخلف وصف مقدار که در ماده ۲۳۵ قانون مدنی بیان شده است ، این حق را به او می دهد . [۱۹۸]
حق فسخی که ماده ۳۸۵ ق.م. به متضرر داده است فقط در خصوص تخلف از مقدار می‌باشد و شامل تخلف نسبت به سایر صفات مذکور ( از قبیل دانگ ) نمی‌شود. که رأی شماره ۵۶۳/۲۱ – ۳۰/۷/۶۹ شعبه ۲۱ دیوان عالی کشور به شرح ذیل مطلب فوق را بیان داشته است .
«به فرض آن‌که کسری مبیع از حیث دانگ مشمول ماده ۳۸۵ قانون مدنی باشدبرابرماده مزبوربرای فروشندگان ایجاد حق فسخ نمی‌کند» . [۱۹۹]
مبحث چهارم : بررسی ماده ۱۴۹ قانون ثبت در رابطه با شرط مقدار :
درماده ۱۴۹ قانون ثبت در رابطه با شرط مقدار چنین آمده است « نسبت به ملکی که با مساحت معین مورد معامله قرار گرفته باشد و بعداً معلوم شود اضافه مساحت دارد ذینفع می تواند قیمت اضافی را بر اساس ارزش مندرج در اولین سند انتقال و سایر هزینه های قانونی معامله به صندوق ثبت تودیع و تقاضای اصلاح سند خود را بنماید.
در صورتی که اضافه مساحت در محدوده سند مالکیت بوده و به مجاورین تجاوزی نشده و در عین حال بین مالک و خریدار نسبت به اضافه مذکور قراری داده نشده باشد اداره ثبت سند را اصلاح و به ذینفع اخطار می نماید تا وجه تودیعی را از صندوق ثبت دریافت دارد. عدم مراجعه فروشنده برای دریافت وجه در مدت زائد بر ده سال از تاریخ اصلاح سند اعراض محسوب و وجه به حساب درآمد اختصاصی ثبت واریز می شود .
تبصره : در مواردی که تعیین ارزش اضافی مساحت میسر نباشد ارزش اضافه مساحت در زمان اولین معامله به وسیله ارزیاب ثبت معین خواهد شد ».
با عنایت به این که ماده ۱۴۹ ق . ث . از مصادیق شرط مقدار در مفهوم خاص نمی باشد. چرا که مقدار در ماده مزبور به عنوان مفاد عقد می باشد نه به عنوان شرط ضمن عقد . ولی از آن جا که حکم مقرر در آن بر شرط مقدار نیز انطباق دارد لذا به شرح آن می پردازیم.
حکم مذکور در ماده ۱۴۹ یک حکم استثنایی ناسازگار با قواعد است پس نمی توان از آن تفسیر به عمل آورد قدر متقین دایره شمول آن موردی است که مبیع به عنوان داشتن مساحت معین مورد معامله قرار گیرد مضافا اینکه اگر در شمول آن به موردی که ملکی به شرط داشتن مساحت معین فروخته شود شک شود به اصل عدم رجوع می گردد.[۲۰۰]
ماده ۱۴۹ قانون ثبت ناظر بر ملکی است که با سند مالکیت فروخته می شود و مفاد ماده مورد خاصی را پیش بینی کرده است. در این ماده کلمه ذینفع آمده است نه مشتری ، و این به خاطر این است که ممکن است مال توسط بایع اولی فروخته شده و معامله های متعددی در مورد آن شده و ملک دست به دست گشته باشد. ذینفع در این ماده کسی است که در ملک متصرف و مالک باشد، هم چنین در این ماده قانونگذار آورده که ذینفع ارزش اضافی مندرج در سند انتقال و سایر هزینه های قانونی معامله را به صندوق ثبت تودیع کند در این جا قانونگذار از عمومات عدول کرده است. طبق عمومات اگر مبیع نقش وصف را دارا باشد باید بایع، حق فسخ را داشته باشد و اگر مبیع نقش خود مبیع را داشته باشد زیاده باید مال بایع باشد ولی در این ماده مقرر شده که زیاده می تواند مال متصرف باشد به طوری که قسمت دوم ماده ۱۴۹،اجرای حکم مذکور در ماده مزبور(اضافه مساحت)را مشروط کرده است به موردی که قراردادی بین طرفین معامله نشده باشد و با توجه به سکوت طرفین نسبت به اضافه مساحت وفق ماده مزبور عمل می گردد.
البته نقشی که مقدار در ماده ۱۴۹ ق . ث . ایفا می کند هم نقش وصف مبیع است و هم نقش خود مبیع. چون در قسمت اول ماده آمده است که « … ذینفع می تواند قیمت اضافی را بر اساس ارزش مندرج در اولین سند انتقال … به صندوق ثبت تودیع کند … » این را می رساند که در اینجا مقدار نقش خود مبیع را ایفاء می‌کند و آن چیزی که آورده هر جزء مقدار در مقابل هر جزء ثمن می‌باشد. نیز در تبصره ماده مزبور آمده است که « اگر تعیین ارزش اضافی مساحت مشخص نباشد» که این مطلب خود گویا است و این را می رساند که این قسمت ماده مقدار را به عنوان وصف مبیع قبول دارد و طوری نیست که هر جزء بیع در مقابل هر جزء ثمن باشد بلکه کل مبیع در مقابل کل ثمن می باشد . بنابراین در ماده مزبور مقدار هم نقش وصف مبیع و هم نقش خود مبیع را ایفاء می کند. هم‌چنین در این ماده مقرر شده است که ذینفع می تواند تقاضای اصلاح مالکیت را بکند. در این جا نیز این مطلب با عمومات سازگار نیست، منتها به خاطر مصالح و منافع عمومی جامعه خصوصاً در شهرهای بزرگ مثل تهران طبیعتاً راهی جزء این نیست. هم چنین در این ماده از کلمه «در محدوده سند مالکیت باشد » متوجه می‌شویم که این امر در خصوص موردی است که سند مالکیت ملک صادر شده باشد و سند در اداره ثبت اسناد و املاک به ثبت رسیده باشد. پس این اضافه مساحت فقط در مورد املاکی که سند مالکیت صادر شده است صدق می کند و در مورد سایر موارد صدق نمی‌کند در این ماده ضمن اینکه به اداره ثبت اجازه می دهد که سند مالکیت را اصلاح نماید حقوق فروشنده را نیز حفظ کرده و اصلاح سند را موکول به تودیع قیمت مساحت اضافی و هزینه های قانونی معامله وسیله خریدار نموده است و به طور کلی اصلاح سند مالکیت با حکم دادگاه صورت میگیرد ولی مواردی است که اصلاح سند نیازی به حکم دادگاه ندارد و از جمله در خصوص ماده مزبور که بدون حکم دادگاه سند مالکیت اصلاح میگردد . [۲۰۱]
با توجه به اینکه در صدر ماده مزبور کلمه می تواند به کار رفته به نظر می رسد که ذینفع همیشه مجبور نیست که اضافه مساحت را قبول کند و مبلغ اضافی پرداخت نماید بلکه می توان گفت که ذینفع در صورت تمایل می تواند مساحت اضافی را قبول نکند و به فروشنده پس بدهد چون که متن ماده ۱۴۹ قانون ثبت در خصوص موارد اغلب است که معمولاً اشخاص به علت افزایش روبه رشد ملک حاضر به برگرداندن مساحت اضافی نیستند. به لحاظ نفعی که برای متصرفین و مالکین دارد .
چیزی که در این ماده مهم است این که در صورتی که ذینفع اضافه مساحت را مطالبه کند، مبلغ اضافی بر اساس اولین معامله که در مورد آن پرداخت شده است محاسبه می شود. چون ممکن است نسبت به آن ملک معامله های متعددی شده باشد پس این خیلی به نفع ذینفع یا متصرف ملک است که قیمت اضافی را بر حسب اولین سند فروش پرداخت کند و مالک مساحت اضافی گردد. و باعنایت به ماده۱۴۹قانون ثبت قانونگذار اصل رابربقاعقوددرنظر گرفته است و هم چنین ذینفع نباید مساحت اضافی را مجاناً صاحب شود که این اکل مال به باطل است .
قانونگذار در ماده ۱۴۹ ق . ث . اصلاً از استرداد اضافی بین بایع و ذینفع سخنی به میان نیاورده و به ذینفع حق فسخ نداده است بلکه معامله را ابقاء کرده است، این در حالی است که نسبت به اضافه مساحت بین مالک و خریدار قراردادی واقع نشده باشد و نیز اضافه مساحت در محدوده سند مالکیت بوده باشد و هم چنین به مجاورین تجاوز نشده باشد اما اضافه مساحت نسبت به مقداری که در معامله ذکر شده باید طوری باشد که عنوان اضافه مساحت به درد بایع نخورد. اما اگر آن زمینی که پلاک معینی دارد با قید این‌که مثلاً چهار صد متر است بفروشد و بعد معلوم گردد دو هزار متر است، این اضافی را اضافه مساحت نمی گویند و به یقین ماده ۱۴۹ قانون ثبت ناظر به آن نیست و مشمول عمومات است.[۲۰۲]
مبحث پنجم : مقایسه مواد ۳۵۵ ، ۳۸۴ و ۳۸۵ قانون مدنی و ماده ۱۴۹ قانون ثبت
درمواد ۳۵۵ و ۳۸۵ قانون مدنی مقدار نقش وصف را دارد ولی در ماده ۳۸۴ ق. م . مقدار نقش خود مبیع را ایفاء می کند و در ماده ۱۴۹ قانون ثبت مقدار هر دو نقش را ایفاء می کند . ماده ۳۵۵ ق . م . هم شامل کالاهای مختلف الاجزا می شود و هم کالای متساوی الاجزا . ماده ۳۸۴ ق . م . نیز در خصوص کالاهای متساوی الاجزا و مختلف الاجزا است ولی ماده ۳۸۵ ق . م . در خصوص کالاهای مختلف الاجزا می باشد . ماده ۱۴۹ ق. ث وتبصره ان فقط در خصوص مختلف الاجزایی است که در خصوص آنها سند مالکیت صادر شده است. مانند خانه و زمین که به جز اموال غیر منقولی که سند مالکیت دارد، اموال دیگری را شامل نمی شود.بابررسی مواد ۳۵۵ و ۳۸۵ ق . م ملاحظه می گرددکه این دو از نظر حکمی با هم فرق ندارند و هر دو ماده در صورت کم در آمدن مبیع ، برای مشتری ونیزدر صورت زیاد در آمدن مبیع ، برای بایع حق فسخ قائل شده اند. ماده ۳۸۴ ق . م شاید این توهم را ایجاد کند که این ماده در خصوص اموال تجزیه پذیر و تجزیه ناپذیر باشد. ولی از آن‌جایی که ماده ۳۸۵ ق . م . بلافاصله بعد از ماده ۳۸۴ ق . م . آمده است این توهم را برطرف می کند چراکه در ماده ۳۸۵ ق . م نمی توان مقدار را به عنوان رکن اساسی و چیزی که هر ذره یا هر واحد ان در مقابل هر واحد ثمن قرار بگیرد قرار داد لذا ماده مزبور در خصوص اموال تجزیه ناپذیر از قبیل خانه وفرش می باشد پس ماده ۳۸۴ ق . م ناظر به موردی است که مقدار ، وصف مبیع نیست بلکه میزان تعهد را مشخص می کند لذا در خصوص اموال تجزیه پذیر مانند کاغذ ، گندم و غیره است.
یکی از اساتید حقوق به این امر اعتقاد دارند که ماده ۳۵۵ ق . م . به وسیله ماده ۱۴۹ ق . ث . نسخ شده است.[۲۰۳] ولی این ادعا را نباید پذیرفت زیرا حکم ماده ۱۴۹ و فرضی که مبنای آن قرار گرفته تنها در مورد خرید و فروش املاک قابل اجراست . در حالیکه مفاد ماده ۳۵۵ در مورد سایر اموال نیز اجرا می شود و اختصاص به املاک ندارد .[۲۰۴]
باید گفت، از آنجایی که ماده ۳۵۵ ق . م . در تاریخ ۱۳۰۷ و ماده ۱۴۹ ق . ث. بعد از آن تاریخ به تصویب رسیده است و ماده ۳۵۵ ق . م . قانون عام مقدم و ماده ۱۴۹ ق . ث . قانون خاص موخر است. پس در این خصوص قانون خاص مقدم می باشد . از طرف دیگر ماده ۳۵۵ ق . م . هم شامل افزایش و هم کاهش است اما ماده ۱۴۹ ق . ث . فقط در خصوص افزایش است، پس رابطه این دو ماده عموم و خصوص من وجه است یعنی بعضی از اقسام این با بعضی از اقسام آن با هم اشتراک دارند و اشتراک آنها در افزایش است. پس نسبت به مواردی که مبیع کم می آید ماده ۱۴۹ ق . ث . حکمی ندارد در نتیجه در خصوص کاهش ماده ۳۵۵ ق . م . حاکم است، پس تعارض در کاهش وجود ندارد. ولی در مورد افزایش تعارض بین دو ماده مذکور به نظر می رسد این که ماده ۱۴۹ ق . ث . بیان نموده که در صورت افزایش ذینفع می تواند با پرداخت ثمن اولیه مساحت اضافی را تملیک کند و ماده ۳۵۵ ق . م . بیان کرده که در صورت اضافی بودن مبیع ، بایع حق فسخ دارد .
ولی در مقابل باید گفت که ماده ۱۴۹ ق . ث یک حکم استثنایی است و نمی توان از آن تفسیر به عمل آورد و اینکه اگر در شمول آن به موردی که ملکی به شرط داشتن مساحت معین فروخته می شود شک گردد به اصل عدم رجوع می شود و فقط در خصوص املاکی که سند مالکیت آنها صادر شده است، می باشد . ولی ماده ۳۵۵ ق . م . شامل کلیه اموال متساوی الاجزاء و مختلف الاجزاء می گردد.با این اوصاف درخصوص افزایش نیز هیچ گونه تعارضی بین این دو ماده دیده نمی شود .
ماده ۳۸۴ ق . م ناظر به موردی است که مقدار ، وصف مبیع نیست ، بلکه میزان تعهد را مشخص می کند و مقدار نقش خود مبیع را دارد لکن در ماده ۱۴۹ ق . ث . مقدار نقش خود مبیع و هم وصف مبیع را ایفاء می کند. در ماده ۳۸۴ اگر مبیع کم درآید مشتری می تواند از خیار تبعض صفقه استفاده کرده و بیع را فسخ کند یا قیمت موجود را با تادیه حصه ثمن به نسبت موجود قبول نمایدو اگر اضافه درآید اضافه مال بایع است ولی در ماده ۱۴۹ ق . ث . حق فسخی پیش بینی نشده است و فقط در خصوص اضافه مساحت می باشد که قیمت اضافه مساحت از طرف ذینفع بر اساس ارزش مندرج در اولین سند پرداخت می گردد.
با عنایت به بررسی و مقایسه مواد مزبور با ماده ۱۴۹ ق .ث نتیجه می گیریم که ماده ۱۴۹ ق . ث . قانون خاص و یک حکم استثنایی است که در موارد خاصی قابل اعمال است پس نمی توان از آن تفسیر به عمل آورد و قدر متیقن دایره شمول آن موردی است که مبیع به عنوان داشتن مساحت معین مورد معامله قرار می گیرد و هم‌چنین از لحن ماده ۱۴۹ ق . ث . با توجه به جمله «اضافه مساحت در محدوده سند مالکیت باشد و هیچ قراری در این خصوص بین طرفین داده نشده باشد و به مجاورین تجاوزی نشده باشد» چنین استنباط می شود که طرفین در احتساب مساحت ملک دچار اشتباه شده باشند به این صورت که اشتباهاً مساحت اضافی را حساب نکرده باشد. به عبارت دیگر در محاسبه مساحت اشتباهی رخ دهد یا این که در متراژ حدود اربعه ، اشتباهی در سند قید شده باشد و این امر باعث شود که اشتباه در محاسبه رخ دهد، که در این صورت مشمول ماده ۱۴۹ ق.ث می باشد.بدین ترتیب ، در عین حال که ماده ۱۴۹ حکم سومی است که با مواد ۳۵۵ و ۳۸۴ قانون مدنی قابل جمع است ، باعث می شود تا درنتیجه معنای تازه ای که این مواد در کنار قانون ثبت پیدا می کنند از قلمرو اجرای آنها کاسته شود . [۲۰۵]
بخش ششم : ضمانت اجرای تخلف از شرط مقدار
دراین مبحث ضمانت اجراهایی که در صورت تخلف از شرط مقدار باید اعمال گرددمورد بررسی قرار خواهد گرفت .
هر گاه مشروط علیه از وفاء به شرط استنکاف کند و اجبار وی توسط حاکم ممکن نباشد ، در این صورت بدون تردید مشروط له حق خواهد داشت که معامله را فسخ کند این خیار را خیار تخلف شرط می گویند . [۲۰۶]
در جایی که مقدار نقش وصف مبیع را دارد و کل مبیع در مقابل کل ثمن قرار می‌گیرد و مقدار موثر در عقد نمی باشد و از آن جایی که طبق ماده ۲۳۴ ق.م شرط صفت راجع به کمیت طبق ماده مزبور در خصوص مقدار به عنوان وصف مبیع نیز صادق است. قانونگذار ضمانت اجرایی آن را در ماده ۲۳۵ ق.م بیان نموده است « هر گاه شرطی که در ضمن عقد شده است شرط صفت باشد و معلوم شود آن صفت موجود نیست کسی که شرط به نفع او شده است خیار فسخ خواهد داشت.» هر چند این ماده مطلق است اما باید آنرا بر مقید حمل کرد ؛ یعنی گفت : چنانچه در عقد جزئی و شخصی شرط صفت شده باشد در صورت تخلف از شرط مشروط له خیار خواهد داشت ؛ به عبارت دیگر خیار تخلف از شرط صفت در مورد معامله عین معین یا کلی در معین قابل تصور است و در مورد معامله کلی فی الذمه مستندا به ماده ۴۱۴ قانون مدنی تخلف وصف معنی ندارد .[۲۰۷]
با این‌که قانونگذار در ماده ۲۳۵ ق . م . ضمانت اجرای تخلف از مقدار موصوف را بیان نموده است ولی دوباره در بخش بیع نیز این حکم را در ماده ۳۵۵ ق. م . آورده است که در واقع ذکر مجدد مفاد ماده ۲۳۵ ق . م می باشد.ماده ۳۸۵ ق .م در خصوص مبیع تجزیه ناپذیر بیان شده است و مقدار وصف مبیع را دارد و همانند ماده ۳۵۵ ق .م اگر مبیع کم یا زیاد در آید تخلف از شرط صفت می باشد و قابلیت فسخ به استناد ماده ۲۳۵ ق .م را نیز دارد.
درصورتی که مستاجری حق کسب وپیشه خودرابه دیگری واگذار نمایدچنانچه درقراردادمنعقده مساحت مغازه چهل مترمربع ذکرشده باشدولی هنگام تحویل مغازه سی مترمربع باشد،دراین صورت منتقل الیه باوحدت ملاک ازماده۳۵۵ق.م حق فسخ معامله رادارد.مگراینکه به نحودیگری تراضی نمایند.[۲۰۸]
خیار تبعض صفقه هنگامی تحقق می یابد که بعد ازعقد آشکارگردد که قرارداد نسبت به جزئی از مورد معامله باطل بوده است.ماده۴۴۱ق.م راجع به خیار تبعض دربیع می گوید: «خیار تبعض صفقه وقتی حاصل می شودکه عقد بیع نسبت به بعض مبیع به جهتی از جهات باطل باشد.در این صورت مشتری حق خواهد داشت بیع رافسخ نماید،یا به نسبت قسمتی که بیع واقع شده است قبول کندونسبت به قسمتی بیع باطل بوده است ثمن رااستردادکند.»فرض کنیدکسی خانه ای راکه سه دانگش متعلق به او وسه دانگ دیگرش ملک غیراست بدون اجازه ی مالک می فروشد.این بیع نسبت به سه دانگی که متعلق به بایع بوده صحیح ونسبت به سه دانگ دیگر،درصورتی که مالک ان راردکند،باطل است.در این فرض مشتری به علت تجزیه ی معامله خیار تبعض صفقه خواهد داشت،یعنی حق خواهد داشت بیع را به طور کلی فسخ کند.[۲۰۹]
در جایی که مقدار نقش خود مبیع را دارد و مقدار موثر در تعیین ثمن است در چنین حالتی دو فرض داریم یکی این‌که در خصوص این‌که مبیع تجزیه پذیر باشد که در ماده ۳۸۴ ق . م آمده است. چون هر واحد مبیع در مقابل هر واحد ثمن می باشد در موقعی که در مبیع کسری در آید ثمن اضافی باید مسترد گردد و اگر مبیع اضافی در آید مبیع اضافی به بایع باز گردانده می شود. در خصوص ماده ۳۸۴ ق . م عقد منحل به دو عقد صحیح و باطل می شود و حق فسخ دارد و خیار مورد نظر خیار تبعض صفقه می باشد.[۲۱۰]
در صورت کم در آمدن مبیع، در خصوص ماده ۳۸۴ ق . م ضمانت تخلف از شرط مقدار، خیار تبعض صفقه است .[۲۱۱] چون که طبق ماده ۳۴۸ ق.م چیزی که بایع قدرت در تسلیم آن ندارد باطل است و در مصداق ماده ۳۸۴ ق .م بایع نسبت به تسلیم مقدار کسری قادر نمی باشد. طبق ماده ۳۸۴ق .م مشتری خیار تبعض صفقه را دارد . اما در خصوص زیاد درآمدن مبیع در ماده ۳۸۴ ق. م خیار تبعض صفقه مصداق ندارد به خاطر این‌که خیار تبعض صفقه در جایی جریان پیدا می کند که قسمتی از عقد باطل باشد . در حالی که در صورت زیاد در آمدن در ماده ۳۸۴ ق .م نسبت به زیادی عقدی واقع نشده است تا باطل بشود. چون مقدار در ماده ۳۸۴ ق .م نقش مبیع را داردوهرجزء مبیع در مقابل هر جز ء ثمن قرار می‌گیرد.بنابراین درصورت زیاد درآمدن مبیع ، مقداراضافی به بایع برگردانده می‌شود درغیراین صورت برای مشتری عنوان اکل مال به باطل خواهد داشت.
یکی از حقوقدانان کشورمان در خصوص اینکه مبیع متساوی الاجزاء از مقدار مشروط بیشتر درآید که یکی از مصداقهای آن می تواند ماده ۳۸۴ ق . م قرار گیردچون مال بایع بامال مشتری مختلط می شود به خیار شرکت مشتری اعتقاد دارد اگر چه در ادامه مطلب خیار شرکت را خود نیز قبول ننموده است.[۲۱۲]به این معنی که در خصوص فرضی که مبیع بیشتر در بیاید قایل به حق فسخ برای مشتری هستند با این توجیه که در فرضی که مبیع بیشتر از مقدار مشروط در آید و طرفین نسبت به شرط مقدار نظر داشته باشند هر دو به نحوی که مبیع نه بیشتر از مقدار مشروط باشد و نه کمتر از مقدار مشروط ، در چنین فرضی اگر مبیع بیشتر از مقدار مشروط باشد آن زیاده متعلق به بایع است و مشتری می گوید این زیاده که متعلق به بایع است معلوم نیست کدام جزء از این مبیع است و منتشر در همه جای مبیع است. بنابر این بین مشتری و بایع نسبت به آن زیاده به جهت وجود آن زیاده در آن مبیع، شرکت حاصل می شود، مشتری برای دفع ضرر حق فسخ دارد و به این خیار فقهاء خیار شرکت می گویند. ولی قانونگذار ما این نوع خیار را مورد پذیرش قرار نداده است.
به نظر می رسد که ماده ۱۴۹ قانون ثبت به عنوان قانونی خاص، مقررات قانون مدنی راتخصیص می زند و نحوه اجرای پرداخت ثمن به فروشنده واصلاح سند رابیان میکند بدون اینکه حق فسخی برای بایع درنظر بگیردوآن چه که در ماده ۱۴۹ ق .ث. بیان شده است بر خلاف عموماتی است که بیان نمودیم . چون اگر مقدار اضافی در آید می بایستی حق فسخی برای بایع در نظر گرفته می شد و یا مقدار اضافی مال بایع می شد ولی قانونگذار فقط استرداد ثمن اضافی را در صورت تمایل ذینفع منظور نموده است. اگر ذینفع مایل به پرداخت ثمن نباشد مساحت اضافی را مسترد می دارد و عقد استوار می گردد ملاحظه می‌شود در خصوص ماده ۱۴۹ ق. ث . حق فسخی منظور نشده است و این به علت حفظ نظم عمومی و معاملات می باشد.هرچند که ماده۱۴۹ق.ث ناظر به ملکی است که باسند فروخته می شود،ولی قاعده ای راکه قانونگذار اعمال کرده است،در معاملات مشابه نیز بایدرعایت کرد.[۲۱۳]
مبحث اول :مبنای ضمانت اجرای تخلف از شرط مقدار
در این قسمت مبنای ضمانت اجرای تخلف از شرط مقدارمورد بحث وبررسی قرار می‌گیرد:
گفتار اول : قاعده لاضرر
در خصوص قاعره لا ضرر ، روایات زیادی وارد شده و معروف ترین حدیث در این مورد، مربوط به داستان سَمرﺓِ بن جندب است که مرحوم کلینی در کتاب کافی از ابن مسکان از زراره نقل می کند که امام باقر (ع) فرموده است : رسول اکرم (ص) در جهت جلوگیری از ضرر توسط سمرﺓ فرمود:« إنَّکَ رَجُلٌ مختارٌ و لا ضرر و لا ضِرار عَلی مؤمن»
معنی قاعده لاضرر آن است که ضرر در اسلام مشروعیت ندارد،ولی عدم مشروعیت ضرر،هم شامل مرحله قانونگذاری می شودوهم شامل مرحله اجرای قانون.[۲۱۴] لذا در معاملات قاعده لاضرر حکومت دارد و ضرر بایستی جبران گرددمبنای تخلف از شرط مقدار در مواد ۳۵۵ ، ۳۸۴ و ۳۸۵ ق . م بر مبنای قاعده لاضرر می باشد . بدین معنی هر کجا که ضرری به دیگری وارد آید باید جبران گردد و قاعده « لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام » شامل این مواد می شود و هر ضرری باید جبران شود . در موارد فوق الذکر، اگر مقدار کسری و نقص از طرف مقابل جبران شود دیگر ضرری متوجه مشتری نمی‌گردد و قاعده لاضرر مبنای خود را از دست می‌دهد.
در خصوص زیاد در آمدن مبیع قاعده لاضرر حکومت دارد. بدین معنی که در مواد ۳۵۵ و ۳۸۵ ق . م . بایع به علت زیاد در آمدن مبیع ضرر می‌ بیند در این صورت اگر مقدار اضافی از طرف مشتری به بایع برگردانده شود دیگر بایع حق فسخی نخواهد داشت . زیرا که ضرر وارده، جبران شده است و متوجه بایع نمی‌گردد. لیکن در خصوص زیاد درآمدن مبیع در ماده ۳۸۴ ق . م . باید گفت؛ قاعده لاضرر حکومت ندارد. چون نسبت به مقدار اضافی عقدی واقع نشده است و مقدار اضافی مال بایع می باشد.
در خصوص ماده ۱۴۹ ق . ث . نیز قاعده لاضرر حکومت دارد و به علت جبران ضرر قانونگذار محاسبه مقدار اضافی را مدنظر قرار داده است که ذینفع قیمت اضافی را بر اساس ارزش مندرج در اولین سند انتقال و همچنین سایر هزینه های قانونی معامله پرداخت نماید و اگر ذینفع قیمت مقدار اضافی را پرداخت نکند و تمایل به قبول اضافه مساحت نداشته باشد بایع می تواند مقدار اضافی را مطالبه کند.
گفتار دوم : موازنه ارزش
از جمله موارد دیگر مبنای ضمانت اجرای تخلف از شرط مقدار، موازنه ارزش است. بدین معنی که باید مبیع و ثمن با هم توازن و موازنه داشته باشند و مبیع و ثمن باید به اندازه و ارزشی باشند که هم سطح قرار گیرند .موازنه ارزش در خصوص شرط مقدار موقعی به کار می رود که مقدار به عنوان نقش خود مبیع باشد. به این معنی که بایع و مشتری هر جزء از ثمن و مثمن را در مقابل هم قرار می دهند و بر حسب ارزشی که هرکدام از آن ها برایشان دارند مورد معامله قرار می دهند.
ماده ۳۸۴ ق . م . یکی از مصادیق موازنه ارزش است که فقط در خصوص موردی که در مبیع کسری پیدا می شود و مقدار نقش مبیع را دارد به کار می رود و در خصوص زیاد در آمدن مبیع موازنه ارزش جایگاهی ندارد زیرا که نسبت به مقدار اضافی عقدی منعقد نشده است. لذا موازنه ارزش را نمی توان در خصوص مقداری که به عنوان وصف می باشد به کار برد. زیرا طرفین معامله کل ثمن را در مقابل کل مبیع مورد معامله قرار داده‌اند و طرفین چنان به انعقاد معامله رغبت دارند که به مقدار نقش فرعی داده‌اند و اگر هم نیم نگاهی به مقدار داشته باشند باید ضرر فاحش باشد تا بتوان گفت که موازنه ارزش عوضین به هم خورده است. چرا که در ماده ۳۵۵ قانون مدنی ثمن برای کل مبیع بدون توجه به بهای هر جزء از مساحت معین شده و مقدار به عنوان وصف مبیع می باشد .
اگر در خصوص نقش مبیع در ماده ۳۸۴ ق . م که یکی دیگر از مبناهای ضمانت اجرای تخلف از شرط مقدار بر هم خوردن موازنه ارزش می باشد هرگاه بایع کسری یا نقص مقدار را جبران کند در این صورت مشتری حق فسخ عقد را ندارد زیرا که ارزش عوضین تعادل و توازن پیدا کرده است. جالب این است که در هیچ کدام از مواد بالا، قانونگذار و فقهاء در مقابل قبول مبیع با توجه به کاستی هایی که داشته باشد ارشی قرار نداده اند، فقط می توانند ادعای مطالبه خسارت نمایند.
به نظر یکی از حقوقدانها[۲۱۵] باید در حد امکان عقد را ابقاء نمود که در صورت ابقاء عقد، قانونگذار ارشی برای زیان دیده قرار نداده است و این بر خلاف قاعده لاضرر می باشد. ابقاء عقد با روح اقتصادی معاملات تطابق دارد و با نصوص شرع هم وفق می‌دهد و کسی که جانب ابقاء عقد را می گیرد آدم منطقی است. حال خیار فسخ ماده ۳۸۴ ق . م به علت جلوگیری از داراشدن بلا جهت می باشد که اگر حق فسخی ایجاد نمی شد اکل مال به باطل می شد. حال اگر چنین شخصی سزاوار احسنت نباشد چرا سزاوار جریمه باشد. پس باید در مقابل قبول مبیع که کم یا بیشتر در می آید ارش قرار داده شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 02:59:00 ق.ظ ]




شکل 4- 4- تغییر مکان در و بر حسب عمق ناشی از نیروی یکنواخت افقی با شدت واحد در حالت استاتیکی وارد بر سطح مربعی به اضلاع 56

شکل 4- 5 – تغییر مکان در و بر حسب فاصله افقی ناشی از نیروی یکنواخت قائم با شدت واحد در حالت استاتیکی وارد بر سطح مستطیلی به طولوعرض …..57

شکل 4- 6- تغییر مکان در و بر حسب فاصله افقی ناشی از نیروی یکنواخت قائم با شدت واحد در حالت استاتیکی وارد بر سطح مربعی به اضلاع 58

شکل 4- 7- تغییر مکان در و بر حسب فاصله افقی ناشی از نیروی یکنواخت افقی با شدت واحد در حالت استاتیکی وارد بر سطح مستطیلی به طولوعرض 59

شکل 4- 8- تغییر مکان در و بر حسب فاصله افقی ناشی از نیروی یکنواخت افقی با شدت واحد در حالت استاتیکی وارد بر سطح مربعی به اضلاع 60

شکل 4- 9- تنش در و بر حسب عمق ناشی از نیروی یکنواخت قائم با شدت واحد در حالت استاتیکی وارد بر سطح مستطیلی به طولوعرض 61

شکل 4- 10- تنش در و بر حسب عمق ناشی از نیروی یکنواخت قائم با شدت واحد در حالت استاتیکی وارد بر سطح مربعی به اضلاع 62

شکل 4- 11- تنش در و بر حسب عمق ناشی از نیروی یکنواخت افقی با شدت واحد در حالت استاتیکی وارد بر سطح مستطیلی به طولوعرض 63

شکل 4- 12 – تنش در و بر حسب عمق ناشی از نیروی یکنواخت افقی با شدت واحد در حالت استاتیکی وارد بر سطح مربعی به اضلاع 64

شکل 4-13- تنش در و بر حسب فاصله افقی ناشی از نیروی یکنواخت قائم با شدت واحد در حالت استاتیکی وارد بر سطح مستطیلی به طولوعرض 65

شکل 4-14- تنش در و بر حسب فاصله افقی ناشی از نیروی یکنواخت قائم با شدت واحد در حالت استاتیکی وارد بر سطح مربعی به اضلاع 66

شکل 4- 15 – تنش در و بر حسب فاصله افقی ناشی از نیروی یکنواخت افقی با شدت واحد در حالت استاتیکی وارد بر سطح مستطیلی به طول وعرض 67

شکل 4- 16 – تنش در و بر حسب فاصله افقی ناشی از نیروی یکنواخت افقی با شدت واحد در حالت استاتیکی وارد بر سطح مربعی به اضلاع 68

شکل 4- 17- تنش سه بعدی در سطح نسبت بهناشی از تغییر مکان افقی ثابت یک صفحه صلب مربعی به ضلع برای در حالت استاتیکی 69

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شکل 4- 18- تنش سه بعدی در سطح نسبت بهناشی از تغییر مکان افقی ثابت یک صفحه صلب مربعی به ضلع برای در حالت استاتیکی 70

شکل 4- 19- تنش سه بعدی در سطح نسبت بهناشی از تغییر مکان افقی ثابت یک صفحه صلب مربعی به ضلع برای در حالت استاتیکی 71

شکل 4- 20- تنش سه بعدی در سطح نسبت بهناشی از تغییر مکان افقی ثابت یک صفحه صلب مربعی به ضلع برای در حالت استاتیکی 72

شکل 4- 21- تنش سه بعدی در سطح نسبت بهناشی از تغییر مکان قائم ثابت یک صفحه صلب مربعی به ضلع برای در حالت استاتیکی 73

شکل 4- 22- تنش سه بعدی در سطح نسبت بهناشی از تغییر مکان قائم ثابت یک صفحه صلب مربعی به ضلع برای در حالت استاتیکی 74

شکل 4- 23- تنش سه بعدی در سطح نسبت بهناشی از تغییر مکان قائم ثابت یک صفحه صلب مربعی به ضلع برای در حالت استاتیکی 75

شکل 4- 24- تنش سه بعدی در سطح نسبت بهناشی از تغییر مکان قائم ثابت یک صفحه صلب مربعی به ضلع برای در حالت استاتیکی 76

فهرست جدول‌ها

جدول 4- 1- ضرايب ارتجاعی مصالح انتخاب شده 49

جدول 4- 2- نحوه قرارگيري مصالح مختلف برای تعيين جواب عددی 50

جدول 4- 3- سختی یک صفحه مربعی به طول و عرض در محیط های متفاوت 52

مقدمه

در اين پايان ‌نامه ابتدا پاسخ محيط نیم‏‏‏‏‏ بینهایت لایه ای‏ با رفتار ایزوتروپ جانبی تحت اثر نیروی متمرکز سطحی دلخواه در حالت استاتیکی در محدوده‏‏‏‏ی‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ خطی- ارتجاعی به دست ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏آید. سپس ماتریس سختی پی صلب مستطیلی مستقر بر محیط مذکور در حالت استاتیکی تعیین می‌شود. برای‏ حل، ابتدا معادلات تعادل در فصل اول در دستگاه مختصات استوانه‌ای‏ برای‏ هر‏‏‏‏یک از لایه‏ها نوشته شده و سپس با بهره گرفتن از روابط تنش-كرنش و كرنش- تغييرمكان، معادلات برحسب تغييرمكان‌ها ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏نوشته می‌شوند. این معادلات به صورت دستگاه معادلات دیفرانسیل با مشتقات جزئی ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏باشند. به منظور مجزاسازی آن‏ها، از دو تابع پتانسيل اسكالر در هر لايه استفاده ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏شود. معادلات حاکم بر توابع پتانسیل، معادلات دیفرانسیل با مشتقات جزئی از مرتبه 4 و 2 ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏باشند. برای‏ حل معادلات حاکم بر توابع پتانسيل در هر لايه با توجه به شرط منظم بودن از تبديل انتگرالی هنكل نسبت به مختصه شعاعی و تبدیل فوریه بر حسب مختصه آزیموتی استفاده كرده و جواب در حالت كلی برای‏ كليه لايه‌ها ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ تعميم داده می‏شود.

در ادامه، شرايط مرزی در سطح آزاد نیم‏‏‏‏‏ فضا و شرایط پيوستگی بين لايه‌ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ نوشته شده و با بهره گرفتن از شرایط پیوستگی، معادلات ارتباطی بین ضرایب مجهول توابع پتانسیل لایه‏ها ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏که خود ناشی از انتگرال گیری می باشند، بدست ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏آیند. با برقراری رابطه بازگشتی بین ضرایب لایه‏ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏، کلیه ضرایب به جز ضرایب نیم‏‏‏‏‏ فضای‏ تحتانی حذف شده و ضرایب نیم‏‏‏‏‏ فضای‏ تحتانی به کمک شرایط مرزی در سطح آزاد تعیین ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏شوند و از آن بقيه ثابت‌ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ با بهره گرفتن از ارتباط بين لايه‌ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ (شرايط پيوستگی) بدست ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏آیند. سپس، با بهره گرفتن از روابط تنش- تابع پتانسيل و تغيير مكان- تابع پتانسيل، تنش‌ها ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏و تغييرمکان‌ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ در فضای‏ هنكل به دست آمده و با كمك تبديل معكوس هنكل و سری فوریه، تنش‌ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ و تغيير مكان‌ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ در فضای‏ واقعی به دست می‏آيند.

در فصل دوم با تغییر دستگاه مختصات از استوانه‌ای‏ به دکارتی، توابع گرین تغییر‌مکان و تنش در دستگاه مختصات دکارتی به‌دست آمده و با انتقال دستگاه مختصات از مبداء به‏‏‏‏ یک نقطه سطحی دلخواه، توابع تغییرمکان و تنش برای‏ بارگذاری خارج از مبداء مختصات بدست می‌آیند. بدین ترتیب توابع گرین برای‏ بار دلخواه تعیین می‌شوند. با بهره گرفتن از توابع گرین تغییرمکان و تنش، این توابع برای‏ نیروی موثر بر‏‏‏‏ یک سطح مربع مستطیل تعیین می‌شوند.

در فصل سوم با نوشتن معادلات به فرمت اجزاء محدود و استفاده از المانی جدید به نام المان گرادیانی پویا، تنش تماسی قائم و افقی در هر گره مربوط به شالوده چنان تعیین می‌شوند که شرط تغییرمکان صلب و‏‏‏‏ یا دوران صلب در هر نقطه از صفحه را ارضاء نماید. دستگاه معادلات حاکم بر تنش تماسی قائم و افقی به صورت عددی حل می‌شود. با بهره گرفتن از تنش‏های‏ تماسی نیروهای‏ کل تماسی و گشتاور خمشی کل در محل تماس شالوده و نیم‏‏‏‏‏ فضای‏ لایه ای‏ به دست ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏آید. ماتریس تبدیل بردار تغییر مکان‏ها ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏و دوران صلب به نیروهای‏ افقی، قائم و گشتاور خمشی را ماتریس سختی نیم‏‏‏‏‏ فضا برای‏ شالوده ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏نامیم. این ماتریس با برقراری ارتباط اخیرالذکر بدست ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏آید. ماتریس سختی ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏تواند جايگزين خاك زير شالوده شده و به افزايش دقت در آناليز سازه‏های‏ سنگین مستقر بر محیط‏های‏ ایزوتروپ جانبی لایه ای‏ کمک کند.

فصل اول

معادلات تعادل
در محيط‏های‏ ايزوتروپ جانبی لایه ای

1-1- مقدمه

تحليل استاتیکی و ديناميکی سازه‏های‏ سنگين مستقر بر زمين (شکل 1-1) نياز به فهم چگونگی انتقال نیرو از سازه به خاک و جنبه‏ه ای‏ مختلف آن را دارد، چه در غير اين صورت نتايج تحليل سازه ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏تواند با دقت کم همراه باشد. در اين موارد، همواره برای‏ داشتن طرح مطمئن نياز به ساده سازی‌های‏ محافظه کارانه و در نتيجه غيراقتصادی می‌باشد. يکی از راه‌های‏ در نظر گرفتن اندرکنش خاک و سازه، المان‌بندی محيط زمين زير ساختمان به روش اجزاء ‌محدود (شکل 1-2) مي‌باشد. تحليل سازه به همراه محيط زيرين مطابق اين روش اولاً بسيار پرهزينه بوده و ثانياً به علت عدم توانايی المان‌بندی زمين تا بی‌نهايت ممکن است از دقت مناسب برخوردار نباشد. بسياری از مصالح در طبيعت و نيز ساخته‏های‏ مصنوعی رفتار ايزوتروپ جانبي دارند. از آنجمله می توان به رفتار اعضای‏ مستقيماً برگرفته از تنه درختان، محيط خاكی زير ساختمانها ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏و صفحات چند لايه نام برد .اهميت بررسی پاسخ اين مصالح از دير باز مورد توجه بوده بطوری كه ميشل در سال 1900 ميلادی به بررسی يك نيم فضاي ايزوتروپ جانبي تحت نيروهاي سطحي دلخواه پرداخته است [19] . لخنيتسكي در سال 1940 محيط ايزوتروپ جانبي را در حالت متقارن محوري و بدون پيچش در نظر گرفته و معادلات درگير حاكم بر مسئله را با معرفي يك تابع پتانسيل به صورت مجزا و قابل حل درآورده است [17] . نواكي تابع پتانسيل لخنيتسكي را مجدداًٌ به دست آورده و ادعا كرده است كه اين جواب محدود به مسائل متقارن نيست [20] . هو محيط ايزوتروپ جانبي را در حالت كلي مورد توجه قرار داده و تابع پتانسيل لخنيسكي را برای‏ حالت کلی تکمیل کرده است [15]. اين تابع هم اكنون در ادبيات مكانيك محيط پیوسته با رفتار ايزوتروپ جانبي به نام تابع لخنيسکی- هو- نواكی مشهور است. بررسی محيط با رفتار ايزوتروپ جانبي به وسيله ديگران همچون ونگ و ونگ [29] ، ایوبنکس و استرنبرگ [14] ، اليوت [7] و پن وچو [24] نیز در حالت استاتیکی بررسی شده است. این محیط در حالت دینامیکی توسط اسکندری قادی [8] ، رحیمیان و همکاران [25] و دیگران مورد توجه قرار گرفته است.

در واقعیت خواص محیط زیر شالوده بر حسب عمق ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏تواند تغییر کند. در نتيجه به منظور واقعی‌تر کردن تحليل فوق‌الذکر، در اين پايان نامه محيط ايزوتروپ جانبی به عنوان محيط مبنا در نظر گرفته شده و اجتماع لایه ای‏ محیط‏های‏ ایزوتروپ جانبی با خواص متفاوت تحت اثر تغییر مکان صلب صفحه مستطیلی مورد تحليل قرار ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏گيرد. با این بررسی تنش‏های‏ تماسی بین شالوده مستطیلی و نیم‏‏‏‏‏ فضای‏ لایه ای‏ ناشی از تغییر مکان‏‏‏‏ یا دوران صلب شالوده به دست آیند. تنش تماسی در لبه‏های‏ شالوده صلب رفتاری تکین از خود نشان ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏دهد و درک این مفهوم به طراحی سازه‏های‏ سنگین و آنالیز نشیمن آن بسیار کمک ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏کند. به علاوه، با تعیین نیروهای‏ تماسی کل بین شالوده و نیم‏‏‏‏‏ فضا بردار مجموع نیروها ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏و گشتاورهای‏ تماسی بدست ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏آیند. مجموعه تغییر مکان‏ها ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏و دوران صلب شالوده نیز‏‏‏‏ یک بردار با همان بُعد بردار نیروها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ تشکیل ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏دهد. ماتریس تبدیل بردار تغییر مکان به بردار نیروها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ را ماتریس سختی و معکوس این ماتریس،‏‏‏‏ یعنی ماتریس تبدیل بردار نیروها ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏به بردار تغییر مکان را ماتریس نر‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏نامند. درایه‏های‏ ماتریس سختی پارامترهای‏ متمرکز جایگزین محیط لایه ای‏ ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏باشند. این پارامترها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ که همان سختی فنرهای‏ معرف محیط لایه ای‏ ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏باشند (شکل 1- 3)، اثر محیط لایه ای‏ روی شالوده و در نتیجه سازه روی شالوده را مدلسازی ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏کنند. این پارامترها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ در متون مرتبط فنر وینکلر نیز نام دارند.

شکل 1- 1- شكل شماتيك ساختمان، شالوده و زمين زير آنها

شکل 1- 2- شكل شماتيك مدل اجزاء محدود ساختمان، شالوده و زمين زير آنها

شکل 1- 3- شكل شماتيك مدل اجزاء محدود ساختمان و شالوده و سختی معادل خاك

1-2- بیان مساله و معادلات حاکم

يک محيط نيمه متناهی ارتجاعی شامل لايه موازی با خصوصيات مصالح مختلف كه همگی دارای‏ رفتار ايزوتروپ جانبی می‌باشند در دستگاه مختصات استوانه‌اي چنان در نظر گرفته می‌شود که محور عمود بر صفحه ايزوتروپی تما‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏لايه‌ها ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏بوده و جهت مثبت محور به سمت داخل نيم فضا ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏باشد (شكل 1-4).

شکل 1- 4- نيم فضاي لايه‏اي متشكل از لايه‏ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ با رفتار ايزوتروپ جانبي

در اين‌صورت معادلات تعادل بر حسب تنش‌ها ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏براي يک لايه عمو‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏در غياب نيروهای‏ حجمی ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏به صورت زير نوشته می‌شوند[1] [17] :

(1-1)

که در آن با مؤلفه های‏ تانسور تنش[2] ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏باشند.

رابطه کرنش- تنش در مصالح ايزوتروپ جانبی برای‏ يک لايه عمو‏می بصورت زیر است [17] :

(1-2)

که در آن داريم:

(1-3)

اگر معرف مدول يانگ در صفحه ايزوتروپی، مدول يانگ عمود بر صفحه ايزوتروپی، ضريب پواسون در صفحه ايزوتروپی (جمع شدگی در امتداد دلخواه در صفحه ايزوتروپی به علت کشش عمود بر امتداد قبلی در همين صفحه)، ضريب پواسون عمود بر صفحه ايزوتروپی (جمع شدگی عمود بر صفحه ايزوتروپی به علت کشش در اين صفحه)، مدول برشی در صفحه ايزوتروپی و مدول برشی در صفحات عمود بر صفحه ايزوتروپی باشد، خواهيم داشت:

(1-4)

با بهره گرفتن از رابطه (1-2)، رابطه تنش- کرنش به صورت زير درمی‌آيد:

(1-5)

ضرايب با بر حسب به صورت زير هستند:

(1-6)

که در آن:

(1-7)

از ترکيب روابط (1-4) و (1-6) ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏توان را برحسب ضرايب مهندسي ، ، ، ، و نوشت :

(1-8)

همچنين رابطه کرنش‏- تغيير مکان در دستگاه مختصات استوانه‌اي به شرح زير است [18] :

(1-9)

با قرار دادن رابطه (1-9) در رابطه (1-5)، تنش‌ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏بر حسب تغيير مکان‌ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏به دست ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏آيند. با قرار دادن روابط تنش-تغيير مکان در معادلات (1-1)، معادلات تعادل بر حسب مولفه‌های‏ بردار تغيير مکان بصورت زير به دست می‌آيند:

(1-10)

1-3- توابع پتانسيل[3]

معادلات تعادل مطابق (1-10) يک دستگاه معادلات ديفرانسيل درگير با مشتقات جزيی می‌باشند. به منظور مجزا سازی اين معادلات از دو تابع پتانسیل و که به توابع پتانسیل لخنیستکی- هو- نواکی شهرت دارند استفاده ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏شود. مولفه‌های‏ بردار تغيير مکان بر حسب توابع پتانسيل و در دستگاه مختصات استوانه‌ای‏ به صورت زير نوشته می‌شوند [8] :

(1-11)

که در آن:

(1-12)

(1-13)

با قرار دادن روابط (1-11) در معادلات حرکت (1-10)، دو معادله ديفرانسيل کاملاً مستقل از هم حاکم بر توابع پتانسيل و به صورت زير درمی‌آيند:

(1-14)

(1-15)

که در آن:

(1-16)

(1-17)

پارامترهای و ریشه های معادله زیر هستند:

(1-18)

و می‌توانند اعداد مختلط باشند اما نمی‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏توانند اعداد موهو‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏خالص باشند [17] .

به منظور حل معادلات (1- 14) و (1- 15) ، ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏توان سری فوریه توابع و را نسبت به نوشت. سری فوریه مختلط این توابع به صورت زیر هستند [26] :

(1-19) (1-20)

که در آن و ضرایب ام سری فوریه توابع و هستند :

(1-21)

با قرار دادن روابط (1- 19) و (1- 20) به ترتیب در معادلات (1- 14) و (1- 15) این معادلات به صورت زیر نوشته ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏شوند:

(1-22)

(1-23)

که در آن:

(1-24)

با توجه به هندسه و شرايط مسأله در دور دست بسيار مناسب ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏باشد که از تبديل هنکل مرتبه ام نسبت به امتداد شعاعی به شرح زير استفاده شود [27] :

(1-25)

و تبديل معکوس هنکل آن عبارت است از [28] :

(1-26)

که در آن تابع بسل نوع اول از مرتبه می‌باشد. با قرار دادن رابطه (1-25) در معادلات (1-22) و (1-23)، اين معادلات به صورت زير درمی‌آيند:

(1-27)

(1-28)

که در آن:

(1-29)

معادله (1-27) يک معادله ديفرانسيل معمولی مرتبه 4 با ضرايب ثابت بوده و جواب آن به شکل زير می‌باشد:

(1-30)

با قرار دادن (1-30) در (1-27) می‌توان به دست آورد:

(1-31)

که در آن:

(1-32)

بنابراين همانگونه که در رابطه (1-30) نشان داده شده، به صورت زير درمی‌آيد:

(1-33)

که در آن [4] :

(1-34)

به طور مشابه ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏توان نشان داد که جواب معادله (1- 28) عبارت است از :

(1-35)

که در آن:

(1-36)

در معادلات (1-33) و (1-35) ، ، ، ، و توابعي مجهول می‌باشند که با نوشتن شرايط مرزی و شرايط پيوستگی به دست می‏آيند.

1-4 – شرایط مرزی :

مطابق شکل (1-5) محیطی سه بعدی، لایه ای و هر لایه با خاصیت ایزوتروپ جانبی متفاوت از بقیه لایه ها تحت اثر نیروی استاتیکی متمرکز دلخواه به شدت در سطح درنظر گرفته می شود.

شکل 1-5 – نیم‏‏‏‏‏ فضای‏ ایزوتروپ جانبی لایه ای‏ تحت اثر نیروی دلخواه در سطح

را می توان به یک نیروی افقی و یک نیروی قائم تجزیه کرد:

(1-37)

که در رابطه بالا معرف امتداد افقی دلخواه و معرف امتداد قائم بوده و و مؤلفه های نیروی در این امتدادها هستند. بردار نیرویی می باشد. بر این اساس شرایط مرزی در سطح در دستگاه مختصات استوانه ای به صورت زیر می باشد:

(1-38)

که در آن ، و مؤلفه های تانسور تنش در لایه اول می باشند. ضخامت لایه ام مطابق شکل (1-6) را با نمایش می دهیم. در این صورت عمق مرز مشترک لایه ام و ام برابر خواهد بود. بنابراین شرایط پیوستگی در مرزهای مشترک دو لایه به فرم زیر نوشته می شود:

(1-39)

که در آن و بوده و ، و تغییر مکان های لایه ام می باشند. حال به منظور به دست آوردن توابع مجهول ، ، ، ، و در معادلات (1-33) و (1-35) باید تبدیل هنکل سری فوریه تنش ها را به دست آوریم. برای این منظور ابتدا باید تبدیل هنکل ضرایب سری فوریه تنش ها را به دست آورد. برای این کار، ابتدا طرفین رابطه (1-11) را بسط فوریه می دهیم که منجر به روابط زیر می شود:

(1-40)

که در آن ، و مؤلفه های بردار تغییر مکان لایه ام در فضای فوریه می باشند. از ترکیب روابط بالا و با توجه به خواص تبدیل هنکل، به روابط زیر می رسیم:

(1-41)

که در آن و به ترتیب تبدیل هنکل مرتبه و تابع ، و به ترتیب هنکل مرتبه و تابع و بالاخره ، و به ترتیب تبدیل مرتبه توابع ، و می باشند.

حال با توجه به روابط کرنش- تغییر مکان (1-9) و روابط تنش- کرنش (1-5) می توان مؤلفه های تانسور تنش را بر حسب توابع و به شرح زیر نوشت:

(1-42)

همچنین از ترکیب روابط (1-42) و (1-41) در سطح می توان نوشت:

(1-43)

که در آن:

(1-44)

به منظور راحتی در نوشتن معادلات، بردار را مطابق رابطه زیر تعریف می کنیم:

(1-45)

که در آن نشانگر شماره ی لایه و بالانویس معرف ترانهاده است. در این صورت در داریم:

(1-46)

جواب معادلات (1-33) و (1-35) برای لایه ام به صورت زیر نوشته می شود:

(1-47)

اندیس در شماره لایه بوده و . این جواب برای نیم فضای تحتانی به فرم زیر نوشته می شود:

(1-48)

در اینجا سعی می شود به کمک شرایط پیوستگی کلیه ضرایب مجهول در لایه ها حذف و تنها سه ضریب مربوط به نیم فضای تحتانی باقی بماند. این ارتباط به کمک بردار با تعریف (1-45) و ماتریس انتقال انجام می گیرد. لذا بردار در لایه ام بر حسب خواص لایه به صورت (1-49) نوشته می شود:

(1-49)

که در آن یک ماتریس 6 در 6 با تعریف زیر می باشد:

امiشکل 1- 6- خواص هندسی لایه

که در رابطه (1-50) داریم:

(1-51)

و شماره لایه است. در این صورت بردار برای بالا و پایین لایه ام به صورت زیر نوشته می شود (شکل 1-6):

(1-52)

(1-53)

با بدست آوردن از رابطه (1-49) مطابق زیر:

(1-54)

و با جایگذاری آن در رابطه (1-52) بردار مربوط به تراز فوقانی لایه ام بر حسب این بردار در تراز تحتانی همان لایه نوشته می شود:

(1-55)

به منظور سادگی، ماتریس در لایه ام را به صورت زیر تعریف کرده:

(1-56)

و آن را ماتریس انتقال لایه ام می نامیم. در این صورت رابطه (1-55) به صورت ساده زیر نوشته می شود:

(1-57)

از تلفیق معادلات فوق برای کلیه لایه ها، بردار در بالای لایه اول به بردار مربوط به لایه ام در انتهای نیم فضای تحتانی با رابطه زیر ارتباط داده می شود:

(1-58)

صحت رابطه بالا با بهره گرفتن از استقرا ریاضی توسط نبی زاده [28] به اثبات رسیده است. حال و را از رابطه (1-55) در رابطه (1-58) جایگذاری می کنیم:

(1-59)

اگر ماتریس را مطابق زیر تعریف کنیم:

(1-60)

آنگاه از رابطه (1-59) خواهیم داشت:

(1-61)

‏ با جابجایی ستون سوم و پنجم ماتریس ها و سطر سوم و پنجم بردار مجهولات داریم:

(1-62)

لایه (نیم فضای تحتانی) از پایین نامحدود است و هنگامی که به سمت بینهایت میل می کند کلیه تغییر مکان ها و تنش ها در آن با توجه به اصل تشعشع صفر هستند.

در معادلات (1-62) ، ، ، ، و مجهولات مساله هستند. این معادلات برای ( ، ، ) و ( ، ، ) قابلیت جداسازی را دارند که در ادامه به حل این معادلات می پردازیم.

به منظور ارتباط ثابت‏های‏ انتگرال‏گيری در لايه‏های‏ مختلف به ثابت‏ها ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏در نيم فضای‏ تحتانی و نيز ارتباط ثابت‏های‏ انتگرال‏گيری در نيم فضای‏ تحتانی به شرايط مرزی در ، بردار را مطابق رابطه (1-58) بر حسب می‏نويسيم:

(1-58-تکراری)

كه در آن و در معادلات (1-46) و (1-45) داده شده‌اند. با قرار دادن و از اين روابط در رابطه (1-57) ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏توان نوشت:

(1-63)

ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ و ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ در اين رابطه مطابق روابط (1-56) و (1-50) می‏باشند. ماتريس مطابق رابطه (1-64) در به صورت زير نوشته مي‌شود:

(1-64)

آنگاه از رابطه (1- 63) داریم:

(1-65)

با این شرط که دترمینان ماتریس ضرایب در رابطه (1- 65) مخالف صفر باشد:

(1-66)

از حل معادله (1- 65) داریم:

(1-67)

که در آن:

(1-68)

بدین ترتیب ثابت های لایه ام بدست آمده و براي به دست آوردن ساير ثابت‌ها ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏از جمله ثابت‏ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ی لايه اول از رابطه بازگشتي زير استفاده مي‌كنيم:

(1-69)

براي اثبات از رابطه (1-53) شروع می‏کنيم:

(1-54-تکراری)

به کمک اين رابطه می‏توان نوشت:

(1-70)

که در آن از شرايط پيوستگي و رابطه (1-52) استفاده شده است. با قرار دادن اين رابطه در (1-70) داريم:

(1-71)

با قرار دادن و در (1-70) می‏توان نوشت :

(1-72)

با تلفيق دو رابطه اخير داريم:

(1-73)

با تکرار اين روند به راحتی ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏توان به رابطه (1-69) رسيد. اگر ماتريس که یک ماتریس6 در 6 می باشد را مطابق زير تعريف كنيم:

(1-74)

آنگاه رابطه (1-71) به صورت زير در مي‏آيد:

(1-75)

حال برای ساده تر شدن معادلات، مجهولات ، ، ، ، ، را به صورت زیر تجزیه می کنیم:

(1-76)

که در روابط بالا اندیس مربوط به شماره لایه، اندیس مربوط به ضرایب ، اندیس مربوط به ضرایب و اندیس مربوط به ضرایب می‏ باشد که ، و در رابطه (1-44) مشخص شده اند. با بهره گرفتن از مقادیر بدست آمده از معادله (1-76) و با بهره گرفتن از معادله (1-75)، ثابت‏های‏ لایه اول بدست ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏آیند:

(1-77)

که در آن:

(1-78)

با مشخص شدن ثابت های تمامی لایه ها، توابع پتانسیل و و کلیه توابع تنش و جابجایی در فضای هنکل- فوریه با بهره گرفتن از معادلات (1-41) و (1-42) بدست می آیند. اگر از روابط بدست آمده تبدیل معکوس هنکل بگیریم، ضرایب ام سری فوریه مؤلفه های تغییر مکان لایه ام به شرح زیر است:

(1-79)

با جایگذاری ضرایب ام سری فوریه تغییر مکان در بسط فوریه مربوطه، دامنه های مؤلفه های تغییر مکان به شرح زیر بدست می آیند:

(1-80)

به منظور کنترل روابط بدست آمده در این بخش، در فصل بعدی نتایج برای حالت خاص نیم فضای همگن بدست می آیند.

فصل دوم

توابع گرین در حالت کلی

2-1- مقدمه

در این فصل ابتدا با بهره گرفتن از معادلات به دست آمده در فصل گذشته و ساده سازی روابط، مؤلفه های تغییر مکان لایه ام را می‏ نویسیم. سپس برای کنترل نتایج بدست آمده، مساله را برای حالت ساده می کنیم. در بخش آخر از این فصل با انتقال دستگاه مختصات‏ به یک نقطه دلخواه، تغییر مکان ها و تنش ها در هر نقطه از لایه‏ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ به دست ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏آیند و این توابع به عنوان توابع گرین مورد استفاده قرار ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏گیرند. با ترکیب روابط (1-44) و (1-76) و (1-64)، مؤلفه های بردار تغییر مکان لایه ام به صورت زیر بیان می‏ شوند:

(2-1)

که در معادلات (2-1) داریم:

(2-2)

2-2- حالت

به منظور نشان دادن اثبات درستی معادلات به دست آمده، حالت نیم‏‏‏‏‏ فضای‏ همگن در اینجا به دقت بررسی ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏شود. این حالت در شکل (2- 1) نشان داده شده است:

شکل 2-1- نیم‏‏‏‏‏ فضای‏ همگن متشکل از مواد با رفتار ایزوتروپ جانبی تحت نیروی متمرکز دلخواه استاتیکی

با بهره گرفتن از رابطه (1-48) ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏توان نوشت:

(2-3)

مؤلفه های ماتریس در بالای نیم فضا با استخراج از روابط فصل گذشته به صورت زیر نوشته می شود:

(2-4)

با توجه به روابط (1-52) و (1-51) در حالت داریم:

(2-5)

(2-6)

که در آن:

(2-7)

ماتریس را مطابق (2-8) تعریف می‏ کنیم:

(2-8)

با ترکیب (2-8) و (2-7) داریم:

(2-9)

از طرفی ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏دانیم:

(2-10)

که در آن ماتریس همانی 6 در 6 می‏ باشد. از ترکیب روابط (2-9) و (2-10) داریم:

(2-11)

از طرفی می‏ دانیم ، بنابراین:

(2-12)

با ترکیب روابط (2-12) و (1-50) داریم :

(2-13)

از حل معادله (2-13) داریم:

(2-14)

در اینجا:

(2-15)

با ترکیب معادله (2-14) و (2-2) داریم:

(2-16)

(2-17)

با جایگذاری روابط (2-16) و (2-17) در معادلات (2-1)، مؤلفه های جابجایی برای حالت بدست می آیند، که اگر خواص نیم فضا ایزوتروپ باشد آنگاه تغییر مکان لایه ای (2-1) منطبق بر نتایج ارائه شده توسط بوسینسک می باشد.

2-3- تبدیل دستگاه مختصات قطبی به دستگاه مختصات دکارتی و انتقال محورها:

کلیه نتایج ارائه شده تا کنون در دستگاه مختصات استوانه ای‏ بوده و به منظور استفاده از این جواب‏ها ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏به عنوان توابع گرین معادلات حاکم، راحت تر آن است که ابتدا این جواب‏ها ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏به دستگاه مختصات دکارتی آورده شوند و سپس با انتقال دستگاه مختصات به نقطه دلخواه نتایج برای‏ نیروی متمرکز در محل دلخواه استخراج شوند. با توجه به شکل (2- 2) روابط تبدیل برای‏ مختصات از دستگاه مختصات قطبی به دستگاه مختصات دکارتی به صورت زیر است :

شکل 2-2- تبدیل مختصات از دستگاه استوانه ای‏ به دستگاه مختصات دکارتی و انتقال محورها

(2-18)

به همین ترتیب با بهره گرفتن از روابط تبدیل مختصات برای‏ تانسورها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏، تبدیل تنش‏ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ از‏‏‏‏ یک دستگاه مختصات قائم به دستگاه مختصات قائم دیگر به صورت زیر ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏باشند:

(2-19)

با انتقال مبدا مختصات دکارتی به نقطه با مختصات نسبت به دستگاه جدید ، ارتباط بین دستگاه جدید و دستگاه قدیم به صورت زیر در می‏ آیند:

(2-20)

که از روابط بالا، تغییر مکان ها و تنش ها در دستگاه مختصات جدید به دست می آیند. این توابع را با نشان می دهیم:

(2-21)

با توجه به این نکته که این توابع مقادیر تغییر مکان ها و تنش ها، ناشی از نیروی متمرکز مؤثر بر نقطه با مختصات می باشند. با تعریف سطح به عنوان سطح محل اثر نیروی سطحی، تغییر مکان ها وتنش های کل در هر نقطه با انتگرال گیری سطحی روی به دست می آیند. در صورتی که معرف سطح مستطیلی به ابعاد و با تعریف باشد، آنگاه:

(2-22)

معرف تغییر مکان ها و تنش ها در هر نقطه می باشند.

فصل سوم

ماتریس سختی شالوده صلب مستطیلی

با بهره گرفتن از توابع گرین

3-1- مقدمه

در این فصل با بهره گرفتن از توابع گرین به دست آمده در فصل گذشته تغییر مکان ها و تنش ها در هر نقطه از محیط لایه ای به علت تغییر مکان صلب شالوده مستطیلی سطحی بدست می آید. بدین منظور ابتدا شرایط مرزی برای هریک از تغییر مکان های افقی، قائم و دورانی به صورت جداگانه نوشته شده و در آن تنش تماسی بین صفحه (شالوده) صلب و محیط زیرین به عنوان مجهول در نظر گرفته می شود. با توجه به این موضوع و نتایج ارائه شده در انتهای فصل دوم، مجهولات مساله (تنش های تماسی) در زیر علامت انتگرال قرار دارند. این بدان معنی است که تعیین مجهولات مساله نیاز به حل معادلات انتگرالی دارد. از طرفی تنش های تماسی به علت صلب بودن شالوده و نیز به علت تیزگوشه آن با تکینگی همراه است. لذا در این فصل با بهره گرفتن از معادلات بدست آمده در فصل گذشته و با به کارگیری المان کارا در اینگونه مسائل با رفتار سینگولار موسوم به المان گرادیانی پویا و اعمال شرایط مرزی تغییر مکانی، نتایج برای پی صلب مستطیلی مستقر بر نیم‏‏‏‏‏ فضای‏ ایزوتروپ جانبی لایه ای‏ ، که تحت تغییر مکان افقی ، قائم و خمشی قرار گرفته است به دست آمده و الگوریتم برنامه نویسی مرتبط با آن آورده ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏شود.

3-2- بیان مسأله ومعادلات حاکم در حالت شالوده صلب مستطیلی

پس از فرمول‌بندي مسأله برای‏ حالت نيرويی كه در فصل دوم آمده است، در اينجا ‏می‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏توان معادلات را برای‏ حالتی كه يك شالوده صلب مستطیلی به ابعاد در مستقر بر سطح نيم‌فضاي لايه‌ای‏ تحت تغییر مکان قائم، افقی و خمشی قرار دارد، مرتب نمود. بدين منظور همان نيم‏فضای‏ لايه‌ای‏ شامل لايه متفاوت ايزوتروپ جانبی هريک با ضخامت محدود مستقر بر يك نيم‌فضای‏ ايزوتروپ جانبی با رفتاری متفاوت از بقيه لايه‏ها ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏را در نظر می‌گيريم به طوری که محور ايزوتروپی همه لايه‏ها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ و نيم‏فضای‏ تحتانی موازی هم و قائم باشند. دستگاه مختصات کارتزین را روی سطح آزاد در مركز ديسك صلب چنان نصب می‌كنيم كه محور در امتداد عمق باشد. در اين صورت روابط بدست آمده در فصل اول برای‏ كليه لايه‌ها ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏برقرارند. تفاوت اين فصل با فصل اول در شرايط مرزی مسأله در سطح است. در اينجا فرض می‌شود كه شالوده صلب چسبیده به لایه فوقانی تغییر مکان می دهد. در اين صورت مولفه‏های‏ نيروی وارد بر نيم ‏فضای‏ لايه‏ای‏ ناشی از شالوده صلب در سطح ، و می‌باشند. به طور واضح اين نيروها‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏ مجهول مسأله بوده و بايد تعيين شوند. شرایط مرزی تغییر مکانی در زیر شالوده صلب به صورت مجزا برای 3 حالت مختلف تعریف می شود:

1- شرایط مرزی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:59:00 ق.ظ ]




بنابراین ، بدیهی است که بازیکنان کلیه خطرهای عادی و قابل پیش بینی هر ورزش خاص را می پذیرد ، ولی خطر صدمات ناشی از اقدامات غیر منتظره و خلاف روحیه ورزشی همبازیهای خود را که بی محابا ایمنی سایر بازیکنان را به مخاطره می اندازند، نخواهند پذیرفت.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ورزش های خشن از نظر امکان بالقوه جبران خسارت با سایر ورزش ها تا حدی فرق دارند البته در این گونه ورزش ها ، درگیری میان بازیکنان تا میزان مشخصی قابل انتظار است و بخشی از آنها به حساب می آید.
با وجود این ، شرکت در بازی فوتبال که ضرورتاً مستلزم درگیریهای بدنی است به معنای رضایت به درگیریهایی نیست که به موجب مقررات آن ورزش ممنوع شده است ، مشروط بر اینکه آن مقررات به منظور حفاظت از بازیکنان وضع شده باشد نه اینکه صرفاً نقش اداره بازی را ایفا کند .
در یکی از پرونده های اخیر ایلیونز سعی بر این است که وضعیت شکایات ورزشی در آن ایالت روشن شود در این پرونده بازیکن نوجوانی که در پست دروازه بانی هاکی روی یخ در حیاط منزل دوست خود بازی می کرده مصدوم می شود .[۱۱۱]
در رای دادگاه اولین سئوال این است که آیا هاکی روی یخ یک ورزش خشن است ؟ آیا شرکت کنندگان در این بازی سازمان یافته اند و تحت نظر مربی به فعالیت مشغول بوده اند ؟ پس از اینکه هاکی روی یخ یک ورزش خشن تلقی گردید، دادگاه به این ضابطه توجه می کند که در این گونه ورزش ها صرف تقصیر برای احراز سبب دعوا کافی نخواهد بود و عمدی بودن عمل و سوء نیت مرتکب برای اینکه شکایت مبتنی بر تقصیر بازیکن پذیرفته شود ضروری است .
عمد و سوءنیت عبارت است از رفتاری که مرتکب در نادیده گرفتن ایمنی دیگران کوتاهی و یا بی پروایی می کند و عمل خوانده در این مثال نه عمدی بوده است و نه همراه با سوء نیت .
بنابراین ، اساساً، صدمات ناشی از ورزش های خشن که در روال طبیعی آنها حادث می شود. عمدی و همراه با سوء نیت تلقی نخواهد شد، به همین جهت برای اقامه دعوا تحت عنوان تقصیر کافی نخواهد بود.
قسمت ۲: سایر شرکت کنندگان(شرکاء):
سایر افرادی که به نوعی در عملیات ورزشی دخالت دارند نیز در زمره این بحث قرار می گیرند و بحث در مورد حقوق و تکالیف آنها لازم به نظر می رسد زیرا این افراد هم به نوعی ، ورزش مرتبط بوده و می توان اعمال ارتکابی توسط آنان را مرتبط به بند ۳ ماده ۵۹ دانست :
۱-۲-۲ – مربیان : این افراد کسانی هستند که به طور مستقیم در فعالیت ورزشی دخالت نداشته اما وظیفه نظارت مستمر بر ورزشکاران و مراقبت جسمانی ورزشکار را عهده دار می باشند. گاهی پیش می آید که وی بدون توجه به احتیاطات لازم مربوط به وظایف خود در قبال بازیکن دست به اعمال و رفتاری می زند که خواسته یا ناخواسته باعث بوجود آمدن مسئولیت خود می شود. بعنوان مثال می توان اینگونه گفت که چنانچه یک مربی بدون توجه به آمادگی یک بازیکن او را وادار به مسابقه می کند که در آن لحظه ورزشکار از لحاظ جسمانی آمادگی آن نوع تمرین یا مسابقه خاص را نداشته و به لحاظ همین صدمه جسمانی به وی وارد می ایدمربی مسئول خواهد بود.
از طرفی دیگر مربی باید صلاحیت علمی و فنی برای آماده سازی ورزشکار در مورد آن ورزش خاص را داشته باشد و چنانچه در این راستا اموزش نادرستی به ورزشکار بدهد که باعث آسیب دیدن او شود نیز وی ضامن می باشد و مسئولیت قانونی خواهد داشت ، همچنین عدم شناخت صحیح از توانایی های ورزشکار که شامل مهارت ، قدرت بدنی و میزان فشار بر بدن ورزشکار است ممکن است منجربه بروز حادثه شودکه مسیولیت این امربامربی میباشد. فی المثل فردی که بعنوان شناگر به معلم شنا سپرده می شود و بعلت ناتوان بودن در اعضای اصلی دست و پامربی به خاطر قوی شدن قدرت اووی را اجبار به طی مسافت طولانی در آب می کند وچنانچه حادثه ای برای وی رخ دهد برای معلم شنا که بعنوان مربی بوده است مسئول می باشد.
یکی از مطالب مهم در مورد انجام وظایف مربی در ورزش “وظیفه مراقبت“ می باشند ، مربیان باید به نوعی رسیدگی به ورزشکاران مدیریت نمایند که بتوانند با توجه به سن و نوع فعالیت ورزشی از بروز انواع حادثه پیشگیری نمایند در عمل دیده می شود که تعداد زیادی ورزشکار بعلت نبودن فضای کافی در یک محیط جمع می شوند تا توسط یک مربی تحت آموزش قرار گیرند در چنین موقعیتی مربی می بایست با توجه به مجموع شرایط و اوضاع و احوال موجود از جمله سن ، قد ، وزن ، مهارت ، امکانات … برنامه ریزی مناسب جهت جلوگیری از حوادث قریب الوقوع را بنماید. یکی از موارد دیگر که در این قسمت قابل بحث می باشد نظارت مستمر بر فعالیت های ورزشی ورزشکاران توسط مربی می باشد که چنانچه این نظارت به طور کامل و مستمر انجام شود مسئولیتی به عهده مربی نخواهد بود. من حیث المجموع مسئولیت مربی ، کمک مربی ، معلم ورزشی … عبارت است از :
احراز سلامتی کسی که می خواهد تحت نظر مربی به فعالیت ورزشی بپردازد.
آگاهی معلمین و مربیان از ورزش مورد نظر به مفهوم علمی و بکارگیری این آگاهی در امر آموزش .
بازدید و بررسی از وسایل شخصی ورزشکاران و اماکن و تجهیزات ورزشی .
سازماندهی و تجانس ورزشکاران در فعالیت های ورزشی .
حضور و نظارت مستمر در صحنه با هوشیاری کامل .
کمک متعارف به ورزشکار مصدوم در حدود توانایی.[۱۱۲]
در آمریکا مربیان به هیچ وجه بیمه گر یا ضامن ایمنی شاگردان خود نیستند. بعضی از صدمات بویژه در ورزش هایی که متضمن درگیری است ، اجتناب ناپذیر و به همین دلیل جبران خسارت آنها با اقامه دعوا میسر نیست. [۱۱۳]
مربیان باید با اعمال مراقبت متعارف از ایجاد خطرهای قابل پیش بینی برای ورزشکاران جلوگیری کنند و البته معیار عرف در هر ورزش فرق دارد و میزان آن در فعالیت های ورزشی خشن افزایش خواهد یافت.
در مجموع ، مربیان وظیفه دارند برای ایمنی بازیکنان خود مراقبت متعارف را به عمل آورند .
مربیان را می توان به دلیل نقض بعضی وظایف خاص مسئول دانست . به طور کلی باید گفت که آنان موظفند با توجه به روش های ایمنی و یا راههایی که صدمات را به حداقل می رساند، به ورزشکاران خود آموزش دهند و نیز برای آنها تجهیزات حفاظتی ایمن و مناسبی تهیه کنند .
در صورتی که ورزشکار مصدوم هنوز سلامتی اش را باز نیافته باشد و خطر صدمه وی در صورت بازی دوباره تشدید شود ،نباید از سوی مربیان مجبور به انجام فعالیت های ورزشی گردد.
مربیان همچنین ملزم به تدارک کمک های پزشکی هستند. به عنوان مثال در صورتی که مربی در جلب کمک های پزشکی به طریق مقتضی و به موقع برای بازیکنی که ضربه شدیدی خورده، اقدام نکند مسئول خواهد بود. چنانچه مربی وظیفه مراقبت متعارف در مورد ورزشکاران تحت نظارت خود را به انجام رساند، تقصیری متوجه او نخواهد بود.
از مصادیق دیگر این وظیفه، آموزش مناسب از طریق توضیح برای ورزشکاران است که چگونه بازی کنند و باید برای او به دقت محرز شود که آنان در شرایط بدنی مطلوب قرار دارند.
بنابراین چنانچه مربیان در به حداقل رساندن احتمال وقوع صدمات، اقدامات متعارف را به عمل آورند وظیفه مذکور را باید انجام یافته تلقی کرد .
البته هر چند آموزش متناسب و کافی به بازیکن یک امر الزامی است، ولی چنانچه مربی در اجرای مراقبت متعارف برای حفاظت از بازیکنان خود کوتاهی کند و صدمه ، ناشی از این قصور باشد در مسئولیت او تردیدی نخواهد بود.
هر گاه مربی در انجام مراقبت به میزان لازم کوتاهی کند مقصر است و این تقصیر اعم است از اینکه به صورت فعل باشد یا ترک فعل.
در راستای اثبات تقصیر مربی، بعضی ایالات آمریکا به قاعده اعمال معیارهای منطقه ای که با ضوابط سوء درمان در پزشکی قابل مقایسه است، استناد می کنند .
این قاعده ایجاب می کند که هر مربی با دارا بودن ضوابط حاکم بر سایر مربیان در آن منطقه مورد ارزیابی قرار گیرد، برای مثال از مربیان مناطق روستایی نباید انتظار داشتن تخصص های فنی مربیان شهرهای بزرگ را داشت.
بنابراین قاعده، اقتضا دارد که هر مربی ملزم به رعایت مراقبت متعارفی باشد که در همان منطقه جغرافیایی قابل اعمال است ؛ به عبارت دیگر قضاوت در باره مربیان ترجیحاً بر اساس ضوابط محلی است ، نه معیارهای ایالتی یا ملی البته قاعده اعمال ضوابط محلی متعلق به زمانی بود که نمی توانستیم فنون مربی گیری را به نقاط بسیار کوچکی مانند ماربل در کلرادو یا نوم در تگزاس ببریم؛ در حالی که در عصر ما یعنی زمان کلینیک های مربیگری، ویدئو، آموزش های مستمر، جزوات آموزشی و مجلات مربیگری، قاعده اعمال ضوابط محلی مشروعیت منطقی خود را از دست داده است .
۲-۲-۲- داوران: داوران افرادی هستند که عهده نظارت و اداره بازی ها را به عهده دارند. وظیفه که به عهده داوران می باشد حسن نظارت بر اعمال ورزش می باشد و با توجه به آموزش و تخصص که در راستای انواع خطاها طی دوره های آموزشی دیده اند بهتر از هرکسی درطی مسابقه می توانند جلوی هرگونه تصادم و اتفاق را که ممکن است منجر به انواع حادثه را بشود بگیرند. به عنوان مثال چنانچه داوری بدلیل ناتوانی در داوری یا اشتباه از قطع و تعلیق بازی جلوگیری ننماید و به فرد مصدوم توجهی ننماید مسئول شناخته خواهد شد مانند برخورد دو بازیکن فوتبال که از ناحیه سر مصدوم شده اند و دچار خونریزی شده اند که چنانچه به واسطه عدم توجه داور و عدم قطع بازی به آنها آسیبی وارد آید داور مسئول است و از لحاظ جزایی قابل تعقیبب می باشد.
وظیفه دیگر داوران بررسی اسباب و وسایل مورد استفاده ورزشکاران می باشد . داوران موظف بررسی آلات و ادوات و وسایلی هستند که در طول مسابقه توسط ورزشکار استفاده می شود یا از آنها به صورت تزیینی در دست ، پا ، گردن خود استفاده می نماید. داورها باید قبل از هر مسابقه وسایل مربوط به آن ورزش را مورد بررسی قرار داده و چنانچه در آنها ایرادی می بینند که ممکن است باعث آسیب رسانیدن و جراحت ورزشکاران دیگر می شود ، ورزشکار استفاده کننده را ملزم به تعویض یا استفاده نکردن از آن وسیله نمایند. بعنوان مثال در ورزش فوتبال استوک های کفش باید به میزان مقرر در قانون باشد و چنانچه بیش از آن باشد و داور باید ابتدا آن را بررسی و در صورت مغایرت با قانون از استفاده از آنها جلوگیری نماید. و یا مثال دیگر وجود انگشتر در دست بازیکنان در رشته های مختلف ورزشی می باشد که بارها دیده ایم که داوران در این راستا به ورزشکار تذکر داده که انگشتر را از انگشتان در بیاورد یا دور آن را چسب یا با نوار کند که باعث صدمه زدن به دیگران ورزشکاران نشود پس چنانچه به واسطه عدم بررسی آلات و ادوات و وسایل مربوط به ورزشکار صدمه ای به دیگری وارد آید داور به علت عدم نظارت صحیح مسئول شناخته خواهد شد. در تمامی رشته های ورزشی موجب مسئولیت آنان خواهد بود. از طرفی دیگر داوران موظف به جلوگیری از اجرای حرکات یا فنون خطا در حدود مقررات توسط ورزشکاران می باشند و چنانچه داوران شاهد اجرای فن خطا و خطرناک از جانب یکی از بازیکنان باشد و از آن حرکت جلوگیری ننماید و علام خطا نکند نیز مسئول شناخته خواهد شد . در نهایت قصور داوران در موارد ذیل در تمامی رشته های ورزشی موجب مسئولیت آنان خواهد بود :
بازدید از اماکن و تجهیزات ورزشی قبل از شروع بازی.
بازدید از وسایل شخصی ورزشکاران و جلوگیری از استفاده وسایل شخصی غیر مجاز.
جلوگیری از اجرای حرکات یا فنون خطا در حدود مقررات.
اقدام لازم نسبت به ورزشکاران مصدوم.
در آمریکا برای خنثی کردن آنچه که از نظر بسیاری به عنوان یک هشدار قلمداد شده است، ایالت نیوجرسی قانونی را وضع و منتشر ساخت که به موجب آن اقامه دعوا علیه داوران و سرداوران منتفی است مگر اینکه مرتکب تقصیر فاحش(عمدی) شده باشند.[۱۱۴]
این ایالت همچنین به موجب قانونی ، داوران داوطلب را تا حدودی از مسئولیت مدنی ناشی از عمل آنها در زمینه نظارت عادی بر ورزش مصون می دارد. این مصونیت داوران داوطلب را از مسئولیت ناشی از عملکرد آنها در موضوع مراقبت متعارف نیز به طور جزئی مبری می نماید .
با وجود همه اینها، اگر دعاوی و قوانین مبهم باشد، موفقیت آمیزترین روش در اقامه دعوا علیه داوران ادعای انحراف از انجام وظیفه نظارت بدون تقصیر است. وظیفه هر داور نظارت شایسته بر مسابقه ورزشی است و در واقع دولت ملزم به اجرای مقررات ایمنی است و در صورت نادیده گرفتن این تکلیف و یا عدم اجرای آن به نحو مطلوب داور به دلیل مقصر بودن مسئولیت خواهد داشت.
۳-۲-۲- ترتیب دهندگان رقابتهای ورزشی: اشخاصی که وظیفه ترکیب دادن رقابت های ورزشی را عهده دار می باشند اعم از افراد حقوقی یا حقیقی که مسئولیت این افراد بیشتر مواردی را شامل می شود که در انجام وظیفه خود در ارتباط با نحوه صحیح برگزاری مسابقات کوتاهی نموده اند و همین کوتاهی باعث وارد شدن صدمه به دیگران شده است ، بدین ترتیب بعنوان مثال چنانچه ورزشگاهی یا سالنی آمادگی برگزاری مسابقه ای را نداشته باشد و فرد مسئول دستور به انجام مسابقه در این مکان را دهد در قبال هرگونه حادثه ای مسئول شناخته می شود. درکشور ما نمونه این حوادث بسیار زیاد است که نزدیک ترین آن حادثه ورزشگاه نوشهر بود که بدون توجه به گنجایش ورزشگاه تعدادی بیشتر از ظرفیت تماشاچی وارد ورزشگاه شده بود که این امر منجر به فرو ریختن جایگاه تماشاچیان و کشته و زخمی شدن نفرات زیادی شد.
۴-۲-۲- پزشک و امدادگران: پزشکان و امدادگران هرچند در حوادث ناشی از عملیات ورزشی دخالت ندارند اما عدم کمک آنها که مصداق بارز ترک فعل می باشد موجب مسئولیت آنان می گردد البته این امر بیشتر پس از مصدومیت یک ورزشکار است که عدم همکاری یا عدم مهارت افراد مذکور ممکن است باعث تشدید مصدومیت و جراحت شود که این امر باعث مسئولیت آنان در این زمینه می شود. وقتی در بعضی از رشته های ورزشی چنانچه پزشک اجازه ادامه فعالیت را ندهد ورزشکار دیگری مجاز به انجام فعالیت نمی باشد و تشخیص اشتباه پزشک موجب ضمان او خواهد بود ، بعنوان مثال : چنانچه بازیکنی که مصدوم شده است به درستی توسط پزشک مداوا نشود یا اینکه پزشک با وجود صدمه بسیار به او اجازه ادامه بازی را بدهد چنانچه حادثه ای برای ورزشکار اتفاق بیفتد مسئول خواهد بود.
در آمریکا چهره دیگری از طب ورزشی که با آن آشنایی بیشتری داریم مساله سوء درمان است که می توان آن را چنین تعریف کرد : “ هر عمل خطا یا ناشیانه ای که از طرف پزشک یا هر فرد حرفه ای دیگری انجام گیرد.” واژه سوء درمان نه فقط به مفهوم تقصیر یا بی مبالاتی در اجرای مراقبت متعارف است بلکه فقدان حداقل دانش حرفه ای و مهارت را نیز در بر می گیرد و می تواند شامل هر رفتار مسئولیت آوری باشد که پزشک در جریان اعمال مراقبت پزشکی یا درمانی مرتکب می شود.[۱۱۵]
وظیفه عبارت است از الزام به تبعیت از معیارهای خاص رفتاری که باید نسبت به دیگران اعمال گردد. مصادیق این وظیفه عبارتند از: وظیفه آشکار نمودن، آموزش، وظیفه آشکار ساختن در صورتی که پزشک در استخدام شخص ثالثی مانند منطقه آموزشی یا تیم حرفه ای باشد و وظیفه افشای خطای پزشکی.
گفتار دوم: شرایط حاکم بر بند ۳ ماده ۵۹
قانونگذار در بند ۳ ماده مذکور، جهت جرم نبودن حوادث ناشی از عملیات ورزشی به احصاء شرایطی پرداخته است که با وجود این شرایط مرتکب از مجازات مبرا خواهد بود عدم نقض مقررات مربوط به آن ورزش و عدم مخالفت مقررات ورزشی با موازین شرعی از جمله آن است. ما در ذیل به بررسی هر یک می پردازیم:
بند ۱: عدم نقض مقررات مربوط به ورزش
یکی از اولین شروط جرم نبودن حوادث ناشی از عملیات ورزشی رعایت مقررات ومربوط به آن ورزش می باشد. این مقررات شامل حرکات ، عملیات ورزشی ، اسباب ، تجهیزات ، موارد مورد استفاده ورزشکار یا زمان و مکان ورزش می باشد که به تعدادی از آنها در قسمت قبل پرداخته شد.
از طرفی هم باید توجه داشت که مقررات در این ماده مقررات خاص مربوط به هر ورزش را هم شامل می شود که خطاهای آن ورزش را که در قوانین احصا شده است را در بر میگیرد اما این بدان معنا نمی باشد که مقررات صرفا ً به مفهوم خاص مورد استفاده قرار گرفته بلکه شامل عموم شامل مربوط به یک ورزش می باشد و نقض آنها می تواند باعث وقوع جرم شود. حال به توضیح مطالب ذکر شده می پردازیم :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:59:00 ق.ظ ]




همان‌طور که از این تعریف نیز بر می‌آید، طبیعت و ماهیت تعهد نقض شده اهمیت چندانی ندارد؛ آنچه مهم است، شدت آثار عدم اجرای قرارداد از سوی متعهد است که بتوان استحقاق استرداد را تأیید نمود.
گرچه نقض اساسی قرارداد اغلب ناظر به تعهداتی است که اساس و جوهر بیع را تشکیل میدهد، صرف اساسی بودن تعهدی که نقض شده است، برای تحقق نقض اساسی قرارداد و استقرار حق استرداد کافی نیست.[۷۷]

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

با توجه به تعریف ماده ۴۴، نقض هنگامی اساسی است که به یکی از عناصر و ارکان اصلی قرارداد در اثر عدم اجرا خلل وارد آید.
به کارگیری دو واژه تقریباً معادل اساسی و عمده، گویای این معناست که نقض در صورتی اساسی محسوب می‌شود که به اساس قرارداد و هدف اقتصادی مورد نظر طرفین لطمه شدیدی وارد سازد، خواه مربوطه به تسلیم کالا باشد یا پرداخت ثمن؛ به تعبیر دیگر یک چند عاملی که در ایجاد اراده و قصد طرفین به هنگام انعقاد عقد بیع تأثیر قاطع و تعیین‌کننده داشته‌اند، از بین برود.
خسارت نیز باید به‌طور موسع تعبیر و تفسیر شود؛ یعنی هر آنچه منجر به زوال منافع عمده طرف مقابل در اجرای قرارداد می‌گردد، در صورت تحقق چنین نقضی است که میتوان ایجاد و استقرار حق اسرداد عوض برای طرفین و به ویژه حق استرداد مبیع برای فروشنده را قائل گردید.
در سال ۱۹۶۴، در پرونده“Mc D vs H.londers” الف مدعی استرداد کالاهایی (ماشین آلات کشاورزی) شد که به دلیل عدم پرداخت به موقع قسط دوم و سوم از سوی خریدار در تصرف وی بود. دادگاه مورد را با توجه به درصد مبلغ بالایی که سر وقت پرداخت نشده بود از مصادیق نقض اساسی برشمرد و حق استرداد را با توجه به شرطی که طرفها در قرارداد درج کرده بودند برای “الف” ثابت دانست. اما بعدها قانون جدید مدنی انگلیس حق استرداد بر این اساس را مضیقتر نمود و الزام طرفها را در هر نحوی از انحاء مقدم بر ایجاد حق فوری استرداد دانست.
بند چهارم : حق استرداد در دکترین تحول اوضاع و احوال قرارداد
علاوه بر وضعیت‌هایی که اجرای تعهدات قراردادی را برای یکی از طرفین‌ یا هر دو آنها غیرممکن یا غیرقابل اجراء می‌گرداند، مواردی وجود دارد که‌ حوادث غیرمترقبه یا تغییر غیرقابل پیش‌بینی در اوضاع و احوال مانع انجام‌ مقصود یا هدف قرارداد می‌شود، یا اجرای آن را بیهوده می‌سازد.
در چنین‌ مواردی اصطلاح انتفای هدف قرارداد به کار برده می‌شود، که متمایز از انتفای قرارداد بوده، و در حقوق انگلیس نیز پیشبینی شده است و بر اساس آن میتواند حق استرداد مبیع استقرار یابد.
دکترین تغییر اوضاع و احوال اغلب به انتفای هدف قرارداد نزدیک بوده، ولی به مشابه آن نیست. اصطلاح نخست مربوط می‌شود به اثر حادثه یا حوادثی که مانع اجرای اهداف قرارداد می‌گردد، حال‌ آن که تغییر اوضاع و احوال بر نکات اساسی که مبنای قرارداد را تشکیل می‌دهند، استوار است. این دکترین در حقوق تجارت بینالملل به «تغییر بنیادین اوضاع و احوال» معروف بوده و به عنوان اصل کلی حقوقی نیز تلقی می‌گردد که وارد حوزه حقوق قراردادهای انگلیس نیز شده است.
این‌ مفهوم مشتق از واژه قاعده حقوقی رومی است که معنی آن این است که فرض بر این است که هر قراردادی‌ مبتنی بر اوضاع و احوالی است که هنگام انعقاد آن وجود داشته است. لذا منظور از نظریه فوق این است که اوضاع و احوال حاکم بر زمان‌ انعقاد قرارداد آن‌گونه دستخوش تغییرات اساسی می‌شوند که اجرای هدف اصلی‌ آن برای طرفین (یا یکی از آنها) امکان‌پذیر نباشد. در این موارد حق استرداد مبیع توسط فروشنده محفوظ خواهد بود.
طرز تلقی نسبت به معاذیر قراردادی در نظامهای حقوقی مختلف، نه فقط تعیین می‌کند که معاذیر موجه چگونه حادث می‌شود (عدم امکان اجراء در مقابل عدم قابلیت اجراء یا دشواری)، بلکه در صورت وجود چنین معاذیری‌ نتایج متفاوتی را از جمله در مبحث استرداد مبیع در قراردادهای خصوصی در بردارد. در انگلیس، این دکترین این‌طور جلوه‌ می‌کند که یک تغییر بنیادین، مستلزم پی‌آمدهایی خواهد بود که طرفین‌ قرارداد مربوطه از تعهدات خود کلاً بری می‌شوند.
لذا حق استردادی که در این خصوص برای فروشنده به وجود میآید ناشی از تأسیس حقوقی خاصی مانند بیع شرط یا وثیقه دینی که در حقوق ایران وجود دارد نیست و اساس آن بر تحول بنیادین اوضاع و احوال قرارداد به نحو منتفیشدن موضوع قرارداد یا عدم امکان اجرا بر اساس فورس ماژور میباشد که در این حالت مبیع میتواند به فروشنده مسترد شود و ثمن پرداختی نیز در صورت تأدیه شدن باز پس داده شود.
انسیتتوی بازنویسی حقوق انگلیس، نحوه‌ برخورد با معاذیر در مصادیقی که مستوجب ایجاد حق استرداد شود را این‌طور بیان می‌کند : «۱- در وضعیت‌هایی که اجرای‌ قراردادغیر ممکن گردیده؛ و ۲- در مواردی که اجرای آن هنوز ممکن بوده، ولی هدف قرارداد منتفی شده است…هر کدام از خریدار و فروشنده میتوانند بیع را فسخ کنند… و حق استرداد مبیع برای فروشنده و ثمن برای خریدار محفوظ خواهد بود.»
در خصوص قاعده کلی مبرا شدن به واسطه «عدم قابلیت اجراء در نتیجه حوادث غیرمترقبه» بخش ۲۶۱ مبحث قراردادهای قانون مدنی انگلیس اشعار می‌دارد : «در مواردی که پس از انعقاد قراردادی بدون قصور یکی از طرفین، حادثه‌ای رخ دهد که عدم حدوث آن خود فرضی اساسی در قرارداد بوده، به طوریکه اجرای آن را غیرممکن گرداند، آن طرف از ایفای‌ تعهدش مبرا می‌گردد و فروشنده میتواند مبیع را مسترد کند مگر اینکه مفاد قرارداد یا اوضاع و احوال‌ ترتیب دیگری را مقرر دارند.»
همچنین، راجعبه قاعده کلی «انتفای مبتنی بر حوادث غیرمترقبه» بخش بازنویسی، مبحث قراردادهای قانون مدنی انگلیس، چنین مقرر می‌دارد : «در مواقعی که پس از انعقاد قرارداد بدون قصور یکی از طرفین، وضعیتی پیش آید که عدم حدوث آن خود فرضی بنیادی در قرارداد بوده و اساساً هدف منعقدکننده آن منتفی شود، آن طرف از اجرای‌ قرارداد مبرا می‌شود و حق استرداد عوض قراردادی برای وی محفوظ است؛ مگر اینکه سیاق عبارات و اوضاع و احوال‌ ترتیب دیگری را مقرر دارند.»[۷۸]
بنابراین، در انگلیس تعیین عدم ایفای تعهدات قراردادی مستند به معاذیر، نه تنها به ماهیت حوادث غیرمترقبه و آثارش بر طرف مربوطه یا کل قرارداد توجه دارد، بلکه این موضوع هم مورد نظر است که خود عدم‌ بروز حوادث نیز باید فینفسه فرضی اساسی که قرارداد بر شالوده آن استوار است، باشد.
در بعضی‌ از نظامهای حقوقی، اثبات این موضوع که اجرای قرارداد برای یکی از طرفین آن‌ «غیرممکن» شده، جهت تعلق حق استرداد، ضروری است، حال آنکه در دیگر نظامها صرف احراز «عدم‌ قابلیت اجراء» یا دشواری نامعقول قرارداد، برای استقرار حق استرداد کفایت می‌کند. در نظام حقوقی انگلیس، قانونگذار سختگیری بیشتری طلب کرده است و کیفیت تأمین حق استرداد مستلزم نوع اول از این دو نوع میباشد.
البته در برخی از مواقع برای استقرار حق استرداد بر اساس دکترین تحول اوضاع و احوال در قراردادها، ممکن‌ است به شرط اضافی دیگری نیاز باشد و آن این است که حوادث غیرمترقبه که‌ اجراء را غیرممکن می‌سازد، باید به نحوی باشد که عدم حدوث آن خود فرضی‌ اساسی که قرارداد بر شالوده آن استوار است، محسوب شود تا بتوان قائل به حق استرداد شد.
به علاوه، مفهوم‌ «انتفای هدف» به آثار حوادث غیرمترقبه که می‌تواند در مسئولیت ایفای تعهد مؤثر باشد، معطوف نباشد، بلکه به طور کلی توجه اثر آن بر اهداف قرارداد باشد.
بند پنجم : حق استرداد در بیع مشروط
همانطور که پیش از این گفته شد، مهمترین معادلی که برای معاملات با حق استرداد در حقوق انگلیس میتوان در نظر گرفت، معاملات مشروط میباشد. معامله یا بیع مشروط “Conditional Sale” ناظر بر نوعی از بیع است که شامل حق استرداد کالا از طریق حفظ عنوان مالکیت فروشنده بر مبیع میباشد.
بر این اساس، بایع تا زمانی که تمام ثمن را تأدیه نکند، فروشنده همچنان مالیت قانونی مبیع را در اختیار دارد، ولو مبیع را دیگر در تصرف خود نداشته باشد. بیع مشروط از طریق حفظ عنوان مالکیت برای فروشنده، حق استرداد را برای وی محفوظ نگاه میدارد تا زمانی که ثمن تأدیه گردد و تمامی تضمینات و وثائق آزاد شوند. در آن مرحله عنوان مالکیت به بایع منتقل میگردد و همزمان با آن حق استرداد نیز ساقط میشود.
در بیع مشروط، در صورتی که ثمن پرداخت نشود، مالک یا همان بایع میتواند با عودت میزان ثمن پرداخت شده، از حق استرداد خود استفاده نماید و مبیع را مجدداً در اختیار و تصرف خود بگیرد.
اساساً بایعی که مایل است کالا را به طور نسیه و غیرنقدی به مشتریانش تحویل دهد، مرتباً با این سوال روبروست که بهترین شیوه تضمین طلبش در رابطه با ثمن معامله چیست؟
غیر از شکلهای معمولی تضمین و وثیقه که در ارتباط با شکلهای متعارف پرداخت و تأمین اعتبار در حقوق قراردادها است، در حقوق انگلیس به ازای تأسیس حقوقی معامله قابل استرداد، شرط حفظ مالکیت معمولترین شیوه های است که بایع میتواند با آن در مقابل عدم پرداخت ثمن حمایت شود.
این شرط چنین است که مشتری تنها وقتی مالک میشود و تمامی حقوق مربوط به کالای خریداری شده را دارا میگردد که ثمن را به طور کامل پرداخته باشد. از این نهاد حقوقی به عنوان بیع یا معامله مشروط یاد میشود که می توان آن را از لحاظ تأسیس حقوقی، نزدیکترین نهاد به معامله قابل استرداد در حقوق ایران دانست. البته در حقوق انگلیس، تمامی مقررات مربوط به تضمین پرداخت ثمن تا تاریخ انتقال کامل مالکیت یکنواخت نیست.
به طور کلی، مهمترین تفارق بیع قابل استرداد در حقوق ایران و بیع مشروط در حقوق انگلستان را میتوان در انتقال عنوان مالکیت در حقوق ایران و عدم انتقال عنوان مالکیت در حقوق انگلیس دانست. در بیع قابل استرداد، بایع مالک میشود و تنها امکان بازگشت مجدد عنوان مالکیت از وی باقی میماند؛ این در حالی است که در حقوق انگلیس، بیع مشروط متضمن این معناست که فروشنده تا زمان تأدیه کامل ثمن، عنوان مالکیت را به عنوان مهمترین تضمین نزد خود نگاه میدارد و تنها پس از تأدیه ثمن آن را به خریدار منتقل میسازد.[۷۹]
به طور کلی، حفظ یا ذخیره مالکیت به عنوان تضمینی در مقابل ورشکستگی و افلاس و در مواقعی که مشتری قبل از تأدیه ثمن معامله ورشکسته یا مفلس میشود و در راستای تضمین کالا و حمایت از بایع اهمیت خاصی مییابد.
توافق معتبر درباره نگهداری و حفظ مالکیت مقرر میکند که بایع حق دارد هر مقدار از کالا را که نزد خریدار باقی مانده مطالبه کند، یا اینکه بایع برای استیفاء ثمن پرداخت نشده معامله حقوق دیگری دارد. طلبهای مربوط به کالای تحویل شده در صورت افلاس و ورشکستگی، اصولاً از حق تقدم و امتیازی برخودار نیستند و حداکثر به نسبت بخش پرداخت شده ثمن سهمی به آن تعلق میگیرد؛ البته مشروط به آنکه چنین پرداخت یا توزیعی اساساً ممکن باشد، بنابراین بسیار مفید خواهد بود اگر تسلیمکننده کالا بتواند بیدرنگ از تضمین مقرر شده، در رابطه با کالای تحویل شده استفاده کند.
اگر با دقت بیشتری به این مسئله نگاه کنیم در مییابیم که تضمین حفظ مالکیت در مقابل خود مشتری بکار نمیرود، زیرا وی پس از ورشکستگی از دایره کسانی که درگیر و دخیل میباشند کنار میرود. بایع که نفعش در استیفاء طلبش از کالای خودش، به صورت مقدم میباشد، در چنین مواردی غالباً در تعارض با دیگر طلبکاران است، طلبکارانی که نفعشان در احتساب کالا در چهارچوب جریان ورشکستگی است بنابراین سئوال اساسی درباره قواعد مربوط به حفظ مالکیت، که در هر نظام حقوقی باید یافت شود این است که آیا این قواعد وضعیت ممتاز حقوقی ایجاد میکنند که در مقابل همه قابل استناد است، یا اینکه وضعیت ممتاز تنها در رابطه طرفین قرارداد اثر دارد و به عبارت دیگر تنها در مقابل مشتری موثر است؟
تنها در صورت اول است که این قواعد حق خاصی را در صورت ورشکستگی مشتری اعطاء میکنند. به عبارت دیگر شرط حفظ مالکیت که اثری محدود به طرفین دارد عموماً در ورشکستگی بی ارزش میباشد و به همین جهت به عنوان شکلی از تضمین نامناسب میباشد.
در برابر تضمین عنوان مالکیت، گرو گرفتن خود کالاها نیز در معاملات مشروط میتواند نقش یک نوع معامله قابل استرداد را داشته باشد. اساساً تضمین و به گرو گرفتن کالا از سوی بایع قاعدتاً در تعارض با تضمین اعتباراتی است که از سوی بآن کها و موسسات اعتباری دیگر به مشتری داده شده است . در صورت ورشکستگی مشتری، تسلیمکننده، برای تحقق بخشیدن و اجرای تضمینش نه تنها باید با مدیر امور ورشکستگی یا نمایندگان دیگر سایر طلبکاران برخورد نماید بلکه باید با سایر طلبکاران وثیقهدار نیز رقابت نماید.
حدود تضمین بایع در بیع مشروط در خصوص کالای تحویلشده از سوی وی ممکن است همیشه یکسان نباشد، کالاهایی که تا حد بسیار زیادی تحت تأثیر نحوه تسلیم قرار میگیرند ممکن است دچار تنزل سریع قیمت شوند (مانند منسوجات و لباسهای مد) که این امر به نوبه خود ارزش تضمین حفظ شده را میتواند کاهش دهد و هزینه های فروش کالا نیز ممکن است گزاف باشد. بنابراین ارزش تضمین معمولاً تنها با تحقق فروش کالا معین و معلوم میشود، یعنی وقتی که احراز میشود چه مقدار کالا را میتوان اخذ کرد و چقدر پول را میتوان از فروش آن بدست آورد این عدم اطمینان ناشی از ماهیت و طبیعت تضمین و گرو گرفتن کالا در برابر گرو گرفتن عنوان مالکیت است.
تضمین کالا به بایع تضمین نهایی نمیدهد بلکه تنها شانسی برای او ایجاد میشود. کیفیت تضمین کالا به عنوان تضمینی در مقابل ورشکستگی آنگونه است که توافق بر سر آن میان بایع و مشتری عموماً با مانعی روبرو نیست. مشتری غالباً نفعی در عدم پذیرش تضمین بایع ندارد تضمینی که تنها وقتی اهمیت مییابد که از نظر اقتصادی وضعیت اضطراری به وجود آمده باشد.
بهعبارت دیگر وقتی که مشتری مفلس شده و بدین ترتیب اهلیت تجارت را از دست داده است. تنها در نظامهای حقوقی که شکل وسیعی از حفظ مالکیت پذیرفته شده، مشتری ممکن است در عدم پذیرش حمایت بسیار گسترده از بایع ذینفع باشد تا چنان چه مجبور به تأمین نیازهای مالیش از بانکها باشد بتواند جای مانور داشته باشد.
گفتار دوم : تضمین کالا در قرارداد
بند اول : ورود شرط تضمین کالا به قلمرو قرارداد
توافق مربوط به حفظ مالکیت از طریق ابقای امکان استرداد، در مفاد انعقاد قرارداد جای میگیرد. چنین توافقی نوعاً موضوع مذاکرات خاص میان طرفین نیست اما معمولاً توسط تسلیمکننده از طریق عبارت استاندارد و شرایط خاص تجاری وارد قلمرو قرارداد میشود.
اگر طرفین قرارداد بر اساس و مبنایی دائمی با یکدیگر معامله میکنند میتوان توصیه نمود که به توافق کلی برسند. در چنین شرایطی توافق مربوط به تضمین کالا میتواند از شرایط هر تحویل خاص جدا شود و با کل رابطه تجاری بین طرفین همراه گردد. قواعدی که بر اساس آنها اعتبار و صحت قانونی شرط تضمین معین میشود از قانون حاکم بر قرارداد یعنی قانونی که بر آن توافق شده بدست میآیند. این قانون شروطی را که باید وجود داشته باشند تا شرایط بایع جزیی از رابطه قراردادی طرفین شود معین میکند.
به علاوه شرط خاص مربوط به تضمین کالا معمولاً بهطور جداگانه در جریان توافق معین نمیشود، بلکه در شرایط قراردادی استاندارد مربوط به بایع گنجانده میشود. استفاده از شرط “درست”، “نادرست” یا عدم درج شرطی مربوط به تضمین ثمن میتواند نتایج بسیار متفاوتی را به همراه داشته باشد.
بنابراین بایع در صورت عدم استفاده از امکانات موجود تضمین در قرارداد، بهخاطر عدم آگاهیش پیامدهای ناگواری را متقبل میشود. بنابراین هر طرف قرارداد محتاطی توجه خواهد کرد که تا حد ممکن امکانات موجود تضمین در قرارداد لحاظ شود، از همین رو، مسئله تضمین استرداد کالا بخش مهمی از توصیههایی است که در ارتباط با مفاد قراردادهای بزرگ متنند قراردادهای صادرات به بایع ارائه میشود.[۸۰]
در خصوص مسائل احتمالی حقوقی در حوزه تجارت بینالملل، حقوق بینالملل خصوصی کشور مقصد کالا درباره تعیین قانون حاکم بر قرارداد و مسائل مربوط به شروط استرداد باید مورد توجه قرار گیرد. اختلاف در مورد صحت تضمین مورد توافق غالباً در دادگاههای کشوری که کالا در آن قرارداد رسیدگی میشود، این دادگاهها قانون حاکم را طبق قواعد حقوق بینالملل خصوصی خود، به عنوان قانون مقرر دادگاه، معین میکنند.
در کشورهای جامعه اروپا شخص میتواند در خصوص مقررههای استرداد کالا، به کنوانسیون رم درباره قانون حاکم بر تعهدات قراردادی مورخ نوزدهم ژوئن۱۹۸۰تمسک جوید و همچنین در تعدادی از ایالات آمریکا به تأسی از حقوق انگلیس میتوان به کنوانسیون مکزیک مورخ هفدهم مارس ۱۹۹۴ استناد نمود. این دو کنوانسیون قانونی را که باید در مورد قواعد استرداد بر قراردادهای طرفینی که از کشورهای متعاقد هر کنوانسیون هستند حاکم شود معین میکنند : اولاً بر اساس انتخاب طرفین و در صورت عدم انتخاب طبق حقوق کشوری که رابطه قراردادی نزدیکترین ارتباط را با آن دارد، در زمینه بیع بین المللی کالا معمولاً این قانون کشور مقرر فعالیت بایع است که حاکم میگردد.
در قلمرو اجرایی کنوانسیون آنسیترال درباره قراردادهای بیع بین المللی کالا مصوب یازدهم آوریل ۱۹۸۰، شخص میتواند مستقیماً به قواعد یکنواخت مربوط به انعقاد قرارداد که در مواد ۱۴ تا۲۴ کنوانسیون آمده، استناد کند. درج شرایط استاندارد طرفین و شروط تجاری آنها در رابطه قراردادی در چنین حالتی طبق قاعده آخرین عبارت؛ “Rule of the last word” مورد توجه قرار میگیرد.
اصولاً قرارداد با ایجاب و قبول به وجود میآید. قبولی که بدون قید و شرط نباشد طبق ماده (۱) ۹ کنوانسیون بیع بین المللی کالا به عنوان رد ایجاب و در عین حال اظهار ایجاب جدید تلقی میشود. اگر یک طرف در قبول ایجاب به شروط استرداد و شرطیت بیع اشاره نماید و طرف دیگر اعتراضی ننماید، قراردادی منطبق با آن شروط ثابت منعقد میشود. پس باید اطمینان یافت که اعتراضی نسبت به شرط حفظ مالکیت در طول مذاکرات ابراز نشود.
بند دوم : مقررات تجارتی استرداد در ارتباط با تضمین کالا
مسأله دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد مسئله قانونی است که صحت و اعتبار شرایط تضمین استرداد کالا را آنگونه که مورد توافق بایع و مشتری قرار گرفته است در صحنه تجارت قراردادی در تجارت بینالملل معین میکند که چنین قانونی غالباً متفاوت از قانونی است که بر رابطه قراردادی طرفین بیع حاکم است و عموماً قانون کشوری است که کالا باید در آنجا تحویل داده شود. برای آنکه بایع تضمین مقتضی را بدست آورد باید شرط حفظ و ذخیره مالکیت طبق مقررات کشور مقصد بهخصوص قواعد مربوط به حقوق عینی اموال منقول و بویژه مربوط به مالکیت، لازمالرعایه باشد.
این قواعد ما را به اصل قانون محل وقوع مال “Lex rei sitae” که در بسیاری از نظامهای حقوقی به رسمیت شناخته شده است رهنمون میشوند. مفهوم این اصل این است که حقوق عینی که در ارتباط با یک مال وجود دارد توسط قانون محلی که مال در آنجا واقع است معین و مشخص میشوند.
در هر قرارداد بیع معمولاً به دقت زمانی که مالکیت کالا به مشتری منتقل میشود معین شده است. (ماده ۱۷ قانون بیع کالا مصوب ۱۹۷۹) اگر کالا عین معین باشد مالکیت در زمانی که طرفین قصد نمودهاند منتقل میشود. این قصد یا از شروط قرارداد بدست میآید یا از رفتار طرفین و شرایط و اوضاع و احوال استنباط میشود. (ماده ۱۷) قواعدی نیز وجود دارند که میتوان از آنها برای احراز قصد طرفین در خصوص امکان یا عدم امکان استرداد از طریق حفظ یا انتقال عنوان مالکیت استفاده نمود؛ البته در صورتی که تصریحی برخلاف آنها نباشد.(ماده ۱۸ -۱)
بنابراین بدیهی است وقتی بیع مشروط نیست و مبیع عین معین و در وضعیت قابل تحویلی است، مالکیت هنگام انعقاد منتقل میشود (بند ۱ ماده ۱۸) و امکان استرداد به جز شرایط نقض شرایط اساسی معامله، اقاله یا تفاسخ امکان پذیر نیست. وضعیت قابل تحویل هم وضعیتی است که خریدار باید تحویل کالا را بپذیرد. لذا به طور کلی در حقوق انگلیس اینکه ثمن پرداخت نشده یا کالا هنوز تسلیم نشده، خللی به این قاعده لزوم معاملات وارد نمی کند.[۸۱]
البته گاه عرف به گونه دیگری است که مثلاً در سوپرمارکتها که شخص خودش کالا را انتخاب میکند و ثمن نیز باید نقداً پرداخت شود، مالکیت وقتی منتقل میشود که ثمن پرداخت شده باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:59:00 ق.ظ ]




برخاستن در سیاهی شب و به مجلس انس و خلوت با پروردگار محبوب رفتن، از بالاترین لذات برای عاشقان خداست که خلوت نیمه شب را برای راز و نیاز با خالق و محبوب خویش برمی‌گزینند.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

از امام صادق۷ چنین نقل شده است:
کانَ فِیمَا نَاجَی اللَّهُ بِهِ مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ ع أَنْ قَالَ لَهُ یا ابْنَ عِمْرَانَ کذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یحِبُّنِی فَإِذَا جَنَّهُ اللَّیلُ نَامَ عَنِّی أَ لَیسَ کلُّ مُحِبٍّ یحِبُّ خَلْوَهَ حَبِیبِهِ‌ها أَنَا یا ابْنَ عِمْرَانَ مُطَّلِعٌ عَلَی أَحِبَّائِی إِذَا جَنَّهُمُ اللَّیلُ حَوَّلْتُ أَبْصَارَهُمْ فِی قُلُوبِهِمْ وَ مَثَّلْتُ عُقُوبَتِی بَینَ أَعْینِهِمْ یخَاطِبُونِّی عَنِ الْمُشَاهَدَهِ وَ یکلِّمُونِّی عَنِ الْحُضُورِ یا ابْنَ عِمْرَانَ هَبْ لِی مِنْ قَلْبِک الْخُشُوعَ وَ مِنْ بَدَنِک الْخُضُوعَ وَ مِنْ عَینَیک الدُّمُوعَ وَ ادْعُنِی فِی ظُلَمِ اللَّیلِ فَإِنَّک تَجِدُنِی قَرِیباً مُجِیباً[۹۲]
از جمله سخنانى که خداوند متعال به موسى بن عمران۷فرموده این است: اى پسر عمران هر کس بگوید مرا دوست مى‏دارد و چون شب فرا رسد چشمش را خواب در رباید، در دوستى و محبت من صادق نیست.
مگر چنین نیست که هر دوستى، خلوت کردن با دوست را دوست مى‏دارد؟ اى پسر عمران! من بر دوستان خود آگاهم. آنان چنانند که چون شب آنان را در برمى‏گیرد چشم‌ها و دل‌هاى ایشان سرگردان است و عقوبت من مقابل چشم‌هاى آنان مجسم مى‏شود. آنان با من چنان گفتگو مى‏کنند که گویى مرا مى‏بینند و چنان با من سخن مى‏گویند که گویى در حضور من هستند. اى پسر عمران! با دل خود نسبت به من خاشع و با تن خود براى من فروتن باش و در تاریکى‏هاى شب از چشم خود اشک بیفشان و مرا فراخوان که تو مرا نزدیک و اجابت‏کننده خواهى یافت‏.

۱٫۳٫ ایمان به خداوند

در آموزه‌های دینی – آیات قرآن و کلمات اهل‌بیت۷- نصوصی یافت می‌شود که آشکارا دلالت دارد که ایمان به خداوند متعال – به ویژه در مراتب بالای ایمانی – دارای لذت و حلاوت خاصی است و در روایات مختلفی ( حدود پانزده حدیث ) تعبیر «حلاوه الایمان» آمده است.

۱٫۳٫۱٫ راه‌های چشیدن شیرینی ایمان

راه‌هایی که در صورت طی کردن آن‌ها می‌توان لذت ایمان را درک کرد در آموزه‌های دینی بیان شده‌اند. چرا که ایمان مفهومی عام است و میلیون‌ها نفر مصداق ایمان آورندگان، یعنی مؤمنان هستند. اما به راستی شیرینی، حلاوت و لذت این نعمت بزرگ الهی، برای چه تعدادی از این گروه زیاد، قابل درک و لمس است؟ در آموزه‌های دینی راه هایی برای چشیدن طعم شیرین ایمان بیان شده است.
۱٫۳٫۱٫۱٫ نگاه به بالاتر از خویش نداشتن
از رسول خدا۹چنین نقل شده است که فرمودند:
لا لَا یجِدُ الرَّجُلُ حَلَاوَهَ الْإِیمَانِ فِی قَلْبِهِ حَتَّی لَا یبَالِی مَنْ أَکلَ الدُّنْیا[۹۳]
انسان شیرینی ایمان را در قلب خویش نمی‌یابد تا این‌که برایش مهم نباشد دنیا به کام کیست.
نکته‌ای که به نظر می‌رسد آن است که اگر این حدیث را به این صورت بخوانیم: «مِن اکلِ الدنیا» مفهوم آن این است که خورد و خوراک دنیا برای او اهمیت ندارد، که به معنای زهد است. اما اگر به همان معنای اولی باشد که بیان شد، باید دانست که یکی از پیامد‌های مقایسه‌ی خویش با بالادست‌های خود، در امور مادی، محرومیت از چشیدن شیرینی ایمان است. مقایسه‌ی صعودی، رابطه‌ی انسان با خدا را نیز بر هم می‌زند، انسان را ناراضی، شاکی و طلبکار می‌سازد و موجب سوء ظن به خداوند می‌گردد. این امور نمی‌گذارند شیرینی رابطه با خدا چشیده شود. ممکن است رابطه قطع نشود، ولی رابطه‌ی حاصل، رابطه‌ی شیرین و دلچسبی هم نخواهد بود.
در واقع مفهوم حدیث آن است که نگاه خود را از زندگی دیگران بردارید و اهمیت ندهید که دنیا دست کیست و دیگران‌چه دارند، تا بتوانید از شیرینی ایمان بهرمند شوید. محرومیت از چشیدن حلاوت ایمان، پیامد نگاه کردن به زندگی انسان‌هایی است که در امور مادی از ما بالاترند.
۱٫۳٫۱٫۲٫ زهد در دنیا
امام صادق۷ می‌فرمایند:
حَرَامٌ عَلَی قُلُوبِکمْ أَنْ تَعْرِفَ حَلَاوَهَ الْإِیمَانِ حَتَّی تَزْهَدَ فِی الدُّنْیا[۹۴]
بر دل‌های شما حرام است که شیرینی ایمان را درک کنند، تا آن زمان که دل هایتان در دنیا زهد ورزند.
روشن است که دلی که در گرو وابستگی به دنیاست، نمی‌تواند شیرینی ایمان را بچشد. چرا که اساساً دلبستگی به دنیا ظلمتی است که دل را از نور ایمان تهی می‌سازد.
۱٫۳٫۱٫۲٫۱٫ راه‌های پیدایش زهد در انسان
با توجه به اهمیت زهد در درجه‌ی ایمان و در نتیجه دریافتن حلاوت ایمان که از لذات معنوی است، شایسته است به برخی از توصیه‌های ائمه برای ایجاد زهد – که یک حالت روحی است – در انسان و یا تقویت این حالت روحی، اشاره کنیم:
۱٫۳٫۱٫۲٫۱٫۱٫ تزهد
در بحث راه‌های کظم غیظ گفته شد که بنا به فرمایش امیرالمؤمنین۷ یکی از راه‌های حلیم شدن، تحلّم است. مشابه این راهکار برای بحث زهد نیز از امیرالمؤمنین۷ توصیه شده است:
أَوَّلُ‏ الزُّهْدِ التَّزَهُّد[۹۵]
اولین قدم زهد، تزهد است.
و یا در روایت دیگری می‌فرمایند:
التَّزَهُّدُ یُؤَدِّی إِلَى‏ الزُّهْد[۹۶]
تزهد، (شخص را) به سمت زهد می‌کشاند.
در این‌جا باید توجه داشت که تزهد به معنای تظاهر زهد و ریاکارانه عمل کردن نسیت. با توجه به معنای زهد در قرآن کریم که در فصل قبل از لسان وجود مبارک امیرالمؤمنین۷ بیان شد، زهد (خوشحال نشدن به خاطر به دست آوردن متاع دنیا و ناراحت نشدن برای از بین رفتن آن) یک حالت قلبی است؛ نه یک امر خارجی. عموم انسان‌ها بر قلب خود مسلط نیستند و مثلاً با از دست دادن اموال خود ناراحت می‌شوند و این ناراحتی امری غیر اختیاری است؛ اما باید توجه داشت که رفتاری که بعد از به وجود آمدن این حالت روحی از انسان سر می‌زند، کاملاً در اختیار اوست. بنا بر این، معنای صحیح روایت این چنین است که انسان باید در این مرحله‌ی دوم که اختیار دارد مانند افراد زاهد رفتار کند. کسی که به خاطر از دست دادن چیزی ناراحت نشده باشد، از ضرری که متوجه او شده یاد نمی‌کند، به آن فکر نمی‌کند و یا حادثه را برای دیگران باز گو نمی‌کند و…. . اگر کسی با وجود ناراحت شدن به خاطر از دست دادن متاعی دنیایی، مانند افراد زاهد– همان گونه که گفته شد – رفتار کند،پس از مدتی با پدید آمدن ضرر دنیایی حقیقتاً اندوهگین نمی‌شود. مشابه این امر در طرف دیگر زهد نیز برقرار است. یعنی اگر کسی با به دست آوردن مال دنیا خوشحال می‌شود، با این‌که خوشحال است، خود را کنترل کند و مسأله را کأن لم یکن تلقی کند و این خوشحالی را خارجاً بروز ندهد و مانند زاهدین عمل کند، چنین کسی پس از مدتی با اقبال دنیا خوشحال و با ادبار دنیا غمگین نمی‌گردد.
۱٫۳٫۱٫۲٫۱٫۲٫ شناخت خداوند
یکی از عوامل به وجود آمدن حالت زهد در انسان، پیدا کردن شاخت صحیح از خداوند متعال است. کسی که خداوند را بشناسد و به او متوجه شود، خود به خود دل از دنیا برمی‌کند و زهد پیشه می‌کند. امام جعفر بن محمد۷ فرمودند:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَالَ فِی مُنَاجَاتِهِ لِمُوسَى ع‏ إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ عُقُوبَهٍ عَاقَبْتُ فِیهَا آدَمَ عِنْدَ خَطِیئَتِهِ وَ جَعَلْتُهَا مَلْعُونَهً مَلْعُونٌ مَا فِیهَا إِلَّا مَا کانَ فِیهَا لِی یَا مُوسَى إِنَّ عِبَادِیَ الصَّالِحِینَ زَهِدُوا فِیهَا بِقَدْرِ عِلْمِهِمْ‏ بِی‏ وَ سَائِرَهُمْ مِنْ خَلْقِی رَغِبُوا فِیهَا بِقَدْرِ جَهْلِهِمْ بِی وَ مَا مِنْ خَلْقِی أَحَدٌ عَظَّمَهَا فَقَرَّتْ عَیْنُهُ وَ مَا یُحَقِّرُهَا أَحَدٌ إِلَّا انْتَفَعَ بِهَا[۹۷]
خداوند عزّوجلّ با موسى۷ هنگام مناجات فرمود: اى موسى دنیا خود دار مکافات است. آدم ابوالبشر را براى یک ترک اولى گرفتار کردم و دنیا و آنچه در آن است را ملعون ساختم مگر آنچه در آن متعلّق به من و براى من است. اى موسى! به راستى که بندگان شایسته‌ی من به همان اندازه که مرا شناختند از دنیا وارسته شدند و به آن بى‏رغبتى نشان دادند و دیگران به همان حدّ که با من ناآشنا بودند، به دنیا رغبت کردند و آن را منتهاى آرزوى خویش قرار دادند؛ از مخلوقات من کسى دنیا را بزرگ نشمرده که خوشى بیند و چشمش بدان روشن گردد و نیز کسى آن را پست و حقیر ندانسته جز این‌که از آن بهرمند گشته است.
۱٫۳٫۱٫۲٫۱٫۳٫ شناخت صحیح دنیا و آخرت
یکی دیگر از راه‌های به وجود آمدن زهد در انسان، شناخت صحیح دنیا و آخرت و ارزش آن‌هاست. امیرالمؤمنین۷ می‌فرمایند:
أَحَقُ‏ النَّاسِ‏ بِالزَّهَادَهِ مَنْ عَرَفَ نَقْصَ الدُّنْیَا[۹۸]
سزاوارترین مردم به زهد کسی است که نقص دنیا را بشناسد.
خداوند متعال در کتاب خود درباه‌ی نسبت بین دنیا و آخرت چنین می‌فرماید:
قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلیلٌ وَ الْآخِرَهُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقى‏[۹۹]
بگو: «برخوردارى (از این‏) دنیا اندک، و براى کسى که تقوا پیشه کرده، آخرت بهتر است.‏»
وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُور[۱۰۰]
و زندگى این دنیا جز کالاى فریبنده نیست.
وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَهُ خَیْرٌ لِلَّذینَ یَتَّقُون‏[۱۰۱]
و زندگى دنیا (بدون ایمان و عمل صالح‏) بازى و سرگرمى است، و یقیناً سراى آخرت براى آنان که همواره پرهیزگارى مى‏کنند، بهتر است.
فَما مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا فِی الْآخِرَهِ إِلاَّ قَلیل‏[۱۰۲]
کالاى زندگى دنیا در برابر آخرت جز کالایى اندک نیست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:59:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم