کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



۳۹- شیخی، محمد؛ ۱۳۸۰، ” تبیین فرایند شکل گیری و دگرگونی سکونتگاه های خودروی پیرامون کلانشهر تهران، مطالعه موردی: اسلام شهر، نسیم شهر و گلستان”، رساله دکتری شهرسازی، دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، ص: ۲۴، ۳۶-۳۰ ، ۴۸، ۸۲-۸۱ .
۴۰- شیخی، محمدتقی، ۱۳۸۴؛ “جامعه شناسی شهری”، انتشارات سهامی انتشار، تهران. ص : ۱۵۶.
۴۱- شیخی، محمدتقی،۱۳۸۵؛ “مدیریت شهری و سکونتگاه های برنامه ریزی نشده در سطح تهران”، فصلنامه مدیریت شهری، شماره ۷، سازمان شهرداری ها و دهیاری های کشور، تهران. ص : ۲۹.
۴۲- شیخی، محمد؛ ۱۳۸۲، ” سکونتگاه های خودرو، گذار از حاشیه نشینی به الگویی از سکونتگاه پیرامون کلان شهرهای ایران”، مجموعه مقالات حاشیه نشینی و اسکان غیررسمی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ص: ۱۳۷.
۴۳- شیراسب، راحله، ۱۳۸۲؛ “خدمات شهری در گرو جلب مشارکت مردمی”، ماهنامه شهرداریها، شماره ۳. ص : ۸۸.
۴۴- صالحی امیری، سیدرضا و افشاری نادری، افسر، ۱۳۹۰؛ “مبانی نظری و راهبردی مدیریت ارتقای امنیت اجتماعی و فرهنگی در تهران”، فصلنامه راهبرد، شماره ۵۹. ص : ۵۱-۵۰ .
۴۵- صرافی، مظفر؛ ۱۳۸۱، ” اسکان غیررسمی”، نشریه هفت شهر، سال سوم، شماره ۸، ص: ۹ .
۴۶- صرافی، مظفر؛ ۱۳۸۲، “بازنگری ویژگیهای اسکان خودانگیخته در ایران، در جستجوی راه کارهای توانمندسازی”، مجموعه مقالات حاشیه نشینی و اسکان غیررسمی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، تهران، ص: ۲۶۶.
۴۷- صرافی، مظفر؛ ۱۳۸۱، “بنیادهای توسعه پایدارکلان شهر تهران”، مجله شهروند مداری، شماره ۱۱، ص: ۱۳.
۴۸- صرافی، مظفر، ۱۳۸۱؛ ” به سوی تدوین راهبرد ملی ساماندهی اسکان غیررسمی”، فصلنامه هفت شهر، شماره۱۰-۹، شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی شهری ایران، تهران. ص : ۶-۳ .
۴۹- صرافی، مظفر،۱۳۸۷؛”ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی در پرتو حکمروایی خوب شهری”، فصلنامه هفت شهر، شماره ۲۴-۲۳، شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی شهری ایران، تهران. ص : ۸-۷ .
۵۰- صرافی، مظفر؛ ۱۳۷۵،”توسعه پایدار و مسئولیت برنامه ریزان شهری”، معماری و شهرسازی، شماره۳۵، تهران،ص:۸.
۵۱- صرافی، مظفر و محمدی، علیرضا، ۱۳۸۵؛”راهبرد مقابله با علل رشد و توسعه سکونتگاه های غیررسمی،نمونه موردی: واحد همسایگی در شهرزنجان”، مجله علوم زمین، شماره ۱۱، سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران. ص : ۴۰- ۳۹.
۵۲- ضرابی، المیرا و فرید طهرانی، سایه، ۱۳۸۸؛ “رویکرد مشارکت جویانه در نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده”، آرمانشهر، شماره ۲. ص : ۴۰.
۵۳- عابدین درکوش، سعید؛ ۱۳۸۰، “درآمدی بر اقتصاد شهری”، چاپ سوم، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ص: ۱۲۱.
۵۴- عبدی، برهان و سلطانی، علی و بذرگر، محمدرضا و امجدی، جبار، ۱۳۸۸؛ “ارائه راهکارهای جلب مشارکت ساکنان مناطق اسکان غیررسمی(در فرایند تهیه و اجرای طرح های توسعه شهری)”، نشریه هویت شهر، شماره۴. ص : ۷۳.
۵۵- عزیزی،علیرضا؛ ۱۳۸۱، “تحلیل و ارزیابی توسعه پایدار شهری با بهره گرفتن از سیسستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، نمونه موردی: شهر شاهرود”، پایان نامه کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشگاه سیستان و بلوچستان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، ص: ۳۲،۲۴،۲۲،۲۱،۱۷،۱۶.
۵۶- عزیزی، محمد مهدی، ۱۳۸۰؛ “توسعه شهری پایدار : برداشت و تحلیلی از دیدگاه های جهانی”، فصلنامه صفه،شماره ۳۳، دانشگاه شهید بهشتی، تهران . ص : ۲۵-۲۳ .
۵۷- عسگری طباطبایی، اسداله؛ ۱۳۸۱، “بررسی اجمالی از پدیده پیرامونی و یا حاشیه نشینی در ایران”، فصلنامه هفت شهر، شماره ۸، ص: ۱۰۲.
۵۸- علوی تبار، علیرضا، ۱۳۷۹؛ “بررسی الگوی مشارکت شهروندان در اداره امور شهرها”، سازمان شهرداری کشور، تهران. ص : ۱۵.
۵۹- علی آبادی، جواد؛ “اسکان غیررسمی و شهرداری ها”، ماهنامه شهرداریها؛ ۱۳۸۱، “اسکان غیررسمی”، شماره ۴۵، ص: ۷.
۶۰- فنی، زهره و دویران، اسماعیل، ۱۳۸۹؛ “برنامه ریزی مردم محور(مشارکتی) در مقیاس خرد شهری (محله)، نمونه موردی: محله اسلام آباد زنجان”، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، شماره ۹۸، تهران. ص : ۸۷.
۶۱- قاسمی سیانی، محمد؛ ۱۳۸۸، ” پیامدهای مهاجرت روستا- شهری نسل جوان روستایی”، پژوهش جوانان، فرهنگ و جامعه، شماره ۲، ص: ۱۶۱و۱۴۶.
۶۲- قرخلو، مهدی و عبدی ینگی کند، ناصح و زنگنه شهرکی، سعید، ۱۳۸۸؛ “تحلیل سطح پایداری شهری در سکونتگاه های غیررسمی (مورد :شهر سنندج)”، پژوهش های جغرافیای انسانی، شماره ۶۹، انتشارات دانشگاه تهران، تهران. ص : ۲.
۶۳- لطفی، حیدر و میرزایی، مینو و عدالتخواه، فرداد و وزیرپور، شب بو ؛ ۱۳۸۹، ” بحران حاشیه نشینی و سکونتگاه های غیررسمی در مدیریت کلان شهرها و رهیافت های جهانی”، فصلنامه علمی- پژوهشی جغرافیای انسانی، شماره۲ ، ص: ۱۳۷-۱۳۶.
۶۴- لیاقت ورز، رضا، ۱۳۸۶؛ “پاکستان و طرح سکونتگاه خداوند”، ماهنامه شهرداریها، شماره ۸۱، برنامه ریزی و مدیریت شهری، تهران. ص : ۸۹.
۶۵- مرکز آمار ایران؛ نشریه سرشماری عمومی نفوس و مسکن استان هرمزگان در سال ۱۳۸۵.
۶۶- محمدی، علیرضا، ۱۳۸۸؛ “ظرفیت سازی اجتماع محور: پشتوانه ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی”، همایش ملی سکونتگاه های غیررسمی: چالش ها- راهبردها(با محوریت منطقه کلان شهری تهران)، دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری. ص: ۵،۱۱.
۶۷- محمدی، علیرضا و روستا، مجید، ۱۳۸۷؛ “توسعه اجتماع- محور (CDD): ساز و کاری برای ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی”، فصلنامه هفت شهر، شماره ۲۴-۲۳، شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی شهری ایران، تهران. ص : ۹۳.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۶۸- مکنون، رضا؛ ۱۳۷۶، “تحقیقات در فرایند توسعه پایدار”، فصلنامه رهیافت، شماره ۱۷،ص:۵.
۶۹- موسوی، میرنجف و حکمت نیا، حسن و احمدی درینی، حمیدرضا، ۱۳۸۷؛ “شهرنشینی و امنیت، بررسی میزان و عوامل مؤثر بر احساس امنیت شهروندان(مطالعه موردی: شهر مراغه)”، پیک نور، شماره ۳. ص : ۴۱-۳۹.
۷۰- موسی کاظمی محمدی، سید مهدی؛ ۱۳۷۸، “توسعه پایدار شهری: مفاهیم و دیدگاه ها”، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، شماره مقاله ۵۲۰، ص: ۱۰۴-۹۵.
۷۱- مهندسین مشاور پرداراز؛ ۱۳۸۹، “طرح ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی و اقدامات توانمندسازی اجتماعات آنها با تأکید بر بهسازی شهری بندرعباس با دیدگاه شهرنگر”، جلد اول و دوم، وزارت مسکن و شهرسازی، شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی شهری، ص: ۴، ۳۸-۳۱، ۹۲-۹۱، ۱۳۶.
۷۲- مهندسین مشاور پرداراز، تدبیرشهر، آمایش و توسعه البرز؛ ۱۳۸۹،”طرح ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی و اقدامات توانمندسازی اجتماعات آنها با تأکید بر بهسازی شهری بندرعباس با دیدگاه شهرنگر”، جلد دوم، وزارت مسکن و شهرسازی، شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی شهری.
۷۳- مهندسین مشاور پیشاهنگان آمایش؛ ۱۳۸۷، “طرح جامع ناحیه ای بندرعباس”، جلد اول.ص:۳۲.
۷۴- مهندسین مشاور شارمند؛ ۱۳۸۷، “طرح ساختاری- راهبردی بندرعباس”، جلد اول. ص: ۲۷-۲۴.
۷۵- مهندسین مشاور نقش پیراوش، ۱۳۸۷؛” طرح بهسازی و نوسازی بافت فرسوده شهر بندرعباس” ، جلد اول، شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی شهری ایران. ص : ۱۰۸- ۱۰۷، ۲۹-۲۴.
۷۶- مهندسین مشاور سبز اندیش پایش، ۱۳۸۲؛ ” طرح مطالعات توانمندسازی محلات شهر بندرعباس”، جلد اول، شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی شهری ایران. ص : ۵۶.
۷۷- نقدی، اسداله و صادقی، رسول؛ ۱۳۸۵، “حاشیه نشینی چالشی فراروی توسعه پایدار شهری(با تأکید بر شهر همدان)”، فصلنامه علمی- پژوهشی رفاه اجتماعی، شماره ۲۰، بیتا، ص: ۲۲۰،۲۱۸،۲۱۷.
۷۸- نیک نام، جواد و موسوی، سید عارف ؛ ۱۳۸۹، ” بررسی مشکلات و مسائل سکونتگاه های غیررسمی”، سازمان شهرداری ها و دهیاری های کشور، تهران، ص: ۲۱.
۷۹- وزارت مسکن و شهرسازی؛ ۱۳۸۰، سازمان عمران و بهسازی، دفتر مطالعات و تحقیقات، کمیته تخصصی اسکان غیررسمی .
۸۰- وزارت مسکن و شهرسازی؛۱۳۷۲،”حاشیه نشینی در ایران، علل و راهکارها”، مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران، ص: ۹۰-۸۹ .
۸۱- وزارت مسکن و شهرسازی،۱۳۸۷؛ ” سند چارچوب سیاست اسکان مجدد در سکونتگاه های غیررسمی”، فصلنامه هفت شهر،شماره ۲۴-۲۳، شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی شهری ایران، تهران. ص: ۱۲۹.
۸۲- وزارت مسکن و شهرسازی،۱۳۸۳؛” سند توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی”،(مصوب هیئت وزیران ،بهمن ۱۳۸۳) ، سازمان عمران و بهسازی شهری/دبیرخانه ستاد ملی توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی، تهران، ص: ۷-۴.
۸۳- هادیزاده بزاز، مریم؛ ۱۳۸۲، ” حاشیه نشینی و راهکارهای ساماندهی آن در جهان”، انتشارات شهرداری مشهد، ص: ۳۵-۳۴ .
۸۴- هاروی، دیوید؛ ۱۳۷۶، “عدالت اجتماعی و شهر”، ترجمه فرخ حسامیان و دیگران، شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری، تهران. ص: ۷۲.
منابع لاتین

    1. Abbott,John,(2002),” A method – based planning framework for informal settlement upgrading”,Habitat International 26 , pp : 3175
    1. Abbott,John,(2003),” The use GIS in informal settlement upgrading: its role and impact on the community and on local government “,Habitat International 27 , pp : 575- 593.
    1. Auclair,C,(1997),”The UNCHS(Habitat)Indicators Program, Sustainability indicators report of the project on indicators of sustainable development”,Wiley,New York,pp: 288-292.
    1. Baker,Judy,(2009),”Urban poverty and slums”,The World Bank,pp : 1-3.
    1. Chapman, Mechael and Krik, karryn,(2001), “Lessons of community capacity building : A summary of research evidence . Research department Scottish homes”, pp: 4.
    1. Davis, Mike,(2006),”Planet of slums”, New York: verso.
    1. Drakakis-smith,D,(1996), ” Sustainability, urbanization and development” , Third World Planning Review, 18(4).pp: 3-4.
  1. Garau,P,(2005), “A home in the city”, pp: 49.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 07:50:00 ق.ظ ]




دانشکده الهیات و معارف اسلامی
( شهید مطهری)
پایان‌نامه کارشناسی ارشد
بررسی تطبیقی وجودشناسی نزد افلاطون و ارسطو
استاد راهنما: دکترعلی حقی
استاد مشاور: دکتر محمد کاظم علمی سولا
دانشجو: مهدی صانعی
بهمن۹۱
فهرست
عنوان…………………………………………………………………………………………..صفحه
مقدمه…………………………………………………………………………………………………………………………۱
چکیده………………………………………………………………………………………………………………………..۵
۱-تاریخچه اجمالی وجود نزد فلاسفه پیش از افلاطون
۱-۱- وجود نزد فلاسفه پیش از پارمنیدس……………………………………………………………..۷
۱-۲-وجود از نظر پارمنیدس………………………………………………………………………………….۱۴
۲- وجود درنظر افلاطون
۲-۱- افلاطون و پارمنیدس…………………………………………………………………………………….۲۲
۲-۲- هستی حقیقی “هوهویت ” است………………………………………………………………….۲۳
۲-۳- هستی و واحد………………………………………………………………………………………………..۲۴
۲-۴- اوسیا………………………………………………………………………………………………………………۲۵
۲-۵- هستی و حقیقت……………………………………………………………………………………………۲۶
۲-۶- هستی و غیریت……………………………………………………………………………………………..۲۷
۲-۷- بهره مندی…………………………………………………………………………………………………….۲۹
۲-۸- جهان محسوس……………………………………………………………………………………………..۳۲
۲-۹- فراتر از وجود…………………………………………………………………………………………………۳۳
۲-۱۰- مثل……………………………………………………………………………………………………………..۳۶
۲-۱۰-۱ جایگاه هستی شناسی مثل و نقش آن……………………………………………………۳۹
۲-۱۱- لاوجود…………………………………………………………………………………………………………۴۲
۳-وجود از نظر ارسطو
۳-۱- معانی یا اقسام و انحاء موجود……………………………………………………………………….۴۹
۳-۱-۱- موجود بالعرض و اتفاقی……………………………………………………………………………۵۳
۳-۱-۲- موجود به عنوان صادق یا صدق……………………………………………………………….۵۵
۳-۱-۳- موجود به عنوان قوه و فعل……………………………………………………………………….۵۶
۳-۱-۴- موجود به عنوان یکی از مقولات……………………………………………………………….۶۱
۳-۲-مقولات از نظر ارسطو……………………………………………………………………………………..۶۳
۳-۳-تشکیک موجود……………………………………………………………………………………………….۶۵
۳-۴- جوهر در فلسفه‌ ارسطو………………………………………………………………………………..۷۱
۴- نتیجه………………………………………………………………………………………………………………..۸۲
۵- منابع………………………………………………………………………………………………………………….۸۹
مقدمه
الف – تعریف مسأله و تبیین موضوع:
در فلسفه یونان باستان، مسأله وجود از جایگاه ویژه ای برخوردار است.کمتر اندیشمند وصاحب نظری از آن دوران را می توان یافت که به این مهم نپرداخته باشد ولی افلاطون اولین فیلسوف یونان است که نظریات خود پیرامون وجود را در قالب یک نظام منسجم مطرح ساخت. اگر چه نزد افلاطون وجود بنیادی ترین موضوع پژوهش فلسفی است اما این ارسطو بود که با موضوع قرار دادن «موجود بماهو موجود» برای مابعدالطبیعه، جانی تازه به وجود شناسی بخشید وآنرا موضوع مطالعه فلاسفه بعد از خود قرار داد. نزد ارسطو وجود معانی گوناگون دارد که این مسئله موجب شده است که در طول تاریخ اندیشه شارحان ارسطو درباره وجود و وجود شناسی ارسطو اختلاف نظرهای فراوانی داشته باشند. وجود نزد ارسطو موجود بما هو موجود به معنای موجود عام است که به معنی کلی بوده و از هیولا گرفته تا محرک نا متحرک بر همه چیز حمل میشود در این تحقیق وجود از نظر ارسطو و افلاطون مورد کنکاش قرار خواهد گرفت و به نحوی جامع زوایای مختلف وجود شناسی از دیدگاه هر فیلسوف مورد تأمل واقع خواهد .

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ب- ضرورت تحقیق و هدف:
اهمیت و جایگاه بحث از وجود و تاریخ وجودشناسی در مابعدالطبیعه تا حدی است که اگر بگوییم تاریخ فلسفه، تاریخ شناخت وجود است، گزاف نگفته ایم.” وجود” یکی از کلیدی ترین مفاهیم در تاریخ فلسفه است. بیراه نخواهد بود اگر ادعا کنیم فهم هر مکتب و نظریه فلسفی بدون فهم”وجود” در آن مکتب نخواهد بود. “وجود” در گذر تاریخ اندیشه همواره مورد توجه فلاسفه بزرگی مثل افلاطون، ارسطو، توماس آکویناس، ملاصدرا و … بوده است. از دیگر سو عظمت جایگاه افلاطون و ارسطو و فهم وجود از نظر آنها رهگشای فهم بسیاری از مکاتب فلسفی پسین خواهد بود. در این تحقیق تحلیل وجود از نظر افلاطون با تحلیل وجود از نظر ارسطو مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.
ج – پرسش ‌های اساسی تحقیق:
۱- معانی وجود نزد افلاطون چیست؟
۲- معانی وجود نزد ارسطو چیست؟
۳- آیا وجود نزد ارسطو و افلاطون عامترین مفهوم است و اگر عامترین مفهوم نیست چه مفهومی از آن عامتر است؟
د- فرضیه‌ها یا پاسخ های احتمالی تحقیق:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:50:00 ق.ظ ]




۴-۳-۵٫ فرضیه چهارم: ۵۶
۴-۳-۶ . فرضیه پنجم: ۵۷
۴-۳-۷ . فرضیه ششم: ۵۷
۴-۳-۸ . فرضیه هفتم: ۵۸
به طور خلاصه: ۵۹
فصل پنجم: بحث و بررسی و نتیجه ­گیری
۵-۱: مقدمه ۶۱
۵-۲٫ خلاصه پژوهش ۶۱
۵-۳: بحث و بررسی ۶۱
۵-۳-۱٫کادمیوم و متالوتیونین ۶۳
۵-۳-۲٫تمرین شنا و متالوتیونین ۶۴
۵-۳-۳٫ سیلیمارین و متالوتیونین ۶۵
۵-۳-۴٫کادمیوم،تمرین شنا،سیلیمارین و متالوتیونین ۶۶
۵-۴٫ جمع بندی و نتیجه گیری ۶۷
۵-۵٫ پیشنهاد های پژوهش ۶۸
۵-۵-۱٫ پیشنهاد های بر خاسته ازپژوهش ۶۸
۵-۵-۲٫ پیشنهاد های برای پژوهش های آینده ۶۸

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

منابع و ماخذ ۶۹
پیوست ۸۶
چکیده لاتین
فهرست جدول
جدول ۲-۱ دخالت احتمالی رادیکال ها در آسیب ها یا بیماری های ریوی ۱۴
جدول ۳-۱٫مشخصات آزمودنی ها و گروه های پژوهش ۴۴
جدول ۳-۲٫ برنامه تمرینی شنا پیش از بارداری (آشنایی) ۴۷
جدول ۳-۳٫مشخصات برنامه تمرین شنا ۴۸
جدول ۴-۱٫ میانگین و انحراف معیار سطوح پروتئین MT ریه نوزادان مادر گروه های مختلف (نانوگرم بر میلی لیتر)
۵۲
جدول ۴-۲٫آزمون ویژه نورمالیتی کالموگروف اسمیرنوف MT بافت ریه ۵۴
جدول ۴-۳٫ نتایج تجزیه و تحلیل آنالیز واریانس یک طرفه(ANOVA) سطوح پروتئین MT ریه نوزادان مادر گروه های مختلف ۵۴
جدول ۴ -۳ . نتایج مقایسه میزان فعالیت سطوحMT گروه شنا با کنترل ۵۵
جدول ۴-۴٫نتایج آزمون تعقیبی LSD سطوح پروتئین MT گروه کادمیوم با گروه کنترل ۵۵
جدول۵-۴٫نتایج آزمون تعقیبی LSD مقایسه سطوح پروتئین MT ریه گروه سیلیمارین با گروه کنترل وحلال ۵۶
جدول ۶-۴٫نتایج آزمون تعقیبی LSD مقایسه سطوح پروتئین MT ریه گروه شنا –کادمیوم با چندی گروه ۵۶
جدول ۷-۴٫نتایج آزمون تعقیبی LSD مقایسه سطوح پروتئین MT ریه گروه شنا –سیلیمارین در مقایسه باسایر گروه ها
۵۷
جدول۴-۸٫نتایج آزمون تعقیبی LSD مقایسه سطوح پروتئین MT ریه گروه سیلیمارین –کادمیوم در مقایسه با سایر گروه ها ۵۸
جدول ۴-۹٫نتایج آزمون تعقیبی LSD مقایسه سطوح پروتئین MT ریه گروه شنا- کادمیوم- سیلیمارین در مقایسه با سایر گروه ها ۵۹
لیست علائم و اختصارات
Cd Cadmium کادمیوم
ROS Roacthve oxygen species گونه های اکسیژن واکنشی
MT Metallothionein متالوتیونین
GSH Glatathione گلوتاتیون
SHP Heat Shock Protein پروتئین شوک گرمایی
VEGF Vascular endothelial growth factorفاکتور رشد اندوتلیال عروقی
H2o2 Hydrogen peroxide پراکسید هیدروژن
OHº Hydroxyl Radical رادیکال هیدروکسیل
RON Roactive Nitrogen Species گونه های نیتروژن واکنشی
NO Nitric oxide نیتریک اکساید
COPD Chronic Obstructive Pulmonary Disease بیماری مزمن انسداد ریه
ANT Adenine nucleotide translocator آدنین دی نوکلئوتید
OS Roactive oxygen اکسیژن واکنشی
SOD Superoxide dismutase سوپراکساید دیسموتاز

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:50:00 ق.ظ ]




الف) افشاء راز در صورت موافقت صریح موکل

«وکیل بدون رضایت موکل، حق افشای هیچ‌گونه اطلاعاتی در مورد روابط وکالتی خود با موکل را ندارد. این اصل به عنوان یکی از اصول پذیرفته شده و مسلم در حقوق آمریکا مورد بحث واقع می‌شود.
در حقوق آمریکا، مصونیت اسرار میان وکیل و موکل یکی از قواعد مطلق ادله اثبات دعواست که به موجب آن، قوه مجریه حق ندارد وکیل را مجبور به افشای اطلاعات مربوط به موکل خود کند.
حفظ اسرار موکل، وکیل را از افشاء یا به کار بردن هر نوع اطلاعات محرمانه که در جریان انجام وظایف وکالت به آنها دسترسی پیدا کرده است، منع می‌کند. بنابراین، قاعده اخلاقی حفظ اسرار موکل به مراتب از قاعده مصونیت اسرار گسترده‌تر است؛ زیرا نه تنها شامل آن دسته اطلاعات سری مصون از افشا می‌شود، بلکه شامل کلیه اطلاعات و مسائلی راجع به موکل می‌شود که در جریان اجرای وظیفه نمایندگی موکل به آنها دسترسی یافته است و ممکن است اصل مصونیت اسرار مشمول آنها نگردد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

قاعده مصونیت، وکیل را نه تنها از افشا اطلاعات محرمانه میان وکیل و موکل و همچنین میان نمایندگان آنها، مورد حمایت قرار می‌دهد. در صورتی که وظیفه اخلاقی، علاوه بر اطلاعات محرمانه فوق، هرگونه اطلاعاتی را که وکیل در جریان نمایندگی خود از موکل به دست آورده است، صرف‌نظر از منبعی که این اطلاعات از آن به دست آمده است را مورد حمایت قرار می‌دهد».
«امتیاز مصونیت وکیل در افشا اسرار موکل دولت را منع می‌کند که وکیل را مجبور به افشا یا استفاده از اسرار محرمانه و یا سایر اطلاعات محرمانه به ضرر موکل خود کند».

ب) افشاء سرّ در مقام ادای شهادت

درباره افشای سر در مقام ادای شهادت، بدواً به این نکته باید توجه داشت که در قوانین ایران طبق ماده ۲۴۳ قانون آیین دادرسی مدنی امکان جلب گواه توسط مراجع قضایی وجود ندارد، لیکن مطابق مقررات آیین دادرسی کیفری می‌توان شهود و مطلعین را در صورت عدم حضور جلب نمود.
در اکثر نظام‌های حقوقی یکی از موارد خودداری از ادای شهادت را مربوط به اشخاصی می‌دانند که مکلف به حفظ اسرار حرفه‌ای هستند.
در آراء دادگاه‌های ایران،‌ نظر مشخصی در این زمینه دیده نمی‌شود و نظرات حقوق‌دانان نیز با یکدیگر متفاوت است چنانچه برخی مانند دکتر نصر‌الله قهرمانی بر این باورند چنانچه مصلحت اجتماعی و یا اجرای عدالت اقتضاء نماید،‌ وکیل می‌تواند در مقام ادای شهادت، اسرار موکل را افشاء کند در حالی‌که برخی دیگر معتقدند باید قائل به تفکیک شد. چنانچه ادای شهادت از سوی وکیل دارای موضوع حق‌اللهی باشد، وکیل می‌بایست از افشاء اسرار موکل بپرهیزد، اما در مواردی که این رازداری به حق‌الناس مربوط می‌شود، در واقع وظیفه رازداری وکیل با وظیفه مهم‌تر و اصلی وی که کمک به اجرای عدالت و یاری رساندن به نظام قضایی کشور است در تعارض قرار می‌گیرد. در این صورت این گروه معتقدند که وی به‌جای افشاء اسرار موکل استعفا نماید.
به نظر می‌رسد بخش پایانی استدلال این گروه دارای اشکال است؛ چراکه اساساً موضوع ارتباطی به رابطه وکالتی میان وکیل و موکل ندارد، بلکه بحث بر سر ادای شهادت از سوی وکیل است. خواه رابطه وکالتی باشد و خواه نباشد. به نظر نگارنده مطلوب آن است که در هر مورد قائل به تفکیک شده و چنانچه ادای شهادات از سوی وکیل کمک به اجرای عدالت و یا جلوگیری از وقوع جرم دیگری را می کند،‌ مجاز شمرده و قائل به انجام آن از سوی وکیل باشیم، ولیکن چنانچه ادای شهادت هیچ کمکی در این زمینه نمی‌کند، پس بهتر آن است حفظ اسرار موکل را در اولویت قرار دهیم.

ج) افشاء سر در مقام دفاع از خود

قاعده بر ‌آن است که یک وکیل به دلیل انتخاب شغل حساس و سخت باید در سخت‌ترین شرایط به وظیفه رازداری خود عمل کند و از افشای اسرار موکل بپرهیزد. اگر چه حفظ این اسرار با منافع وی در تضاد باشد و زمانی فرا می‌رسد که حفظ این اسرار نه تنها با منافع وکیل در تضاد است، بلکه فراتر از آن رفته و باعث بروز زیان‌های شخصیتی، حیثیتی و یا بعضاً مالی به وکیل می‌گردد. پرسش اصلی این است که در این موارد وظیفه وکیل چیست؟ آیا باید باز هم منافع و مصلحت موکل خود را بر منافع، شخصیت و حیثیت خود ترجیح دهد و یا اینکه در این موارد می‌تواند اقدام به افشاء اسرار موکل نماید؟ بر طبق اصول حقوقی که مورد پذیرش تقریباً تمامی جوامع حقوقی دنیاست،‌ دفاع مشروع این اختیار را به افراد می‌دهد که در برابر هرگونه تجاوز یا خطر، عمل مجرمانه متناسب با آن را انجام دهند، بنابراین در نگاه اول و با مجوزی که از این توجیه حادث می‌شود، به نظر می‌رسد مسئولیتی متوجه وکیل نیست و او می‌تواند در مقام دفاع از خود اقدام به افشاء اسرار موکل نماید.
این نکته را نیز باید اضافه نمود که در حقوق آمریکا «وظیفه رازداری وکیل محدود به زمان خاصی نبوده و حتی پس از انقضاء مدت وکالت و یا انتقاء موضوع آن، او همچنان ملتزم به حفظ اسرار موکل خود می‌باشد».
تعهد وکیل به رازداری موکل و افرادی که جهت مشاوره به او مراجعه می‌نمایند، از وظیفه کلی‌تری که وکیل در برابر این اشخاص دارد، یعنی التزام به وفاداری ناشی می‌گردد. التزام وکیل به وفاداری نسبت به موکل، یکی از وجوه افتراق وکالت به معنای عام کلمه با وکالت دادگستری به مفهوم یک شغل و یک حرفه است؛ زیرا با وجودی که هر شخصی می‌تواند وکالت افراد متعددی را در انجام یک معامله یا هر عمل حقوقی دیگر بپذیرد و حتی وکالت متعاقدین یک قرارداد را به عهده داشته باشد، لیکن وکیل دادگستری با تنظیم قرارداد وکالت با شخص یا اشخاص معین و یا ارائه خدمات مشاوره‌ای به آنان، به بداهت عقلی، از پذیرش وکالت افرادی که با موکلین وی تعارض منافع دارند، ممنوع می‌باشد، به گونه‌ای که حتی پس از عزل یا استعفا از وکالت آنان نیز، بر اساس وظیفه‌ای که در مقام لزوم وفاداری نسبت به موکلین سابق خود دارد، نمی‌تواند وکالت طرف مقابل آن را در دعوای مطروحه بپذیرد.
قانون‌گذار‏ در ماده ۳۷ قانون وکالت، در مقام بیان این وظیفه وکیل چنین مقرر داشته است:
«وکلا نباید بعد از استعفا از وکالت، یا معزول شدن از طرف موکل، یا انقضاء وکالت به جهتی از جهات، وکالت طرف مقابل، یا اشخاص ثالث را در آن موضوع، بر علیه موکل سابق خود یا قائم‌مقام قانونی او قبول نماید و محاکم، وکالت او را نباید در این مورد بپذیرند».
بند ۲ ماده ۸۲ آیین‌نامه استقلال کانون وکلا نیز با مجازات انتظامی درجه ۶، لزوم وفاداری وکیل را نسبت به موکل تضمین نموده است.
در رویه قضایی آمریکا نیز وکیل نمی‌تواند هم‌زمان با قبول وکالت دعوایی، وکالت طرف مقابل را در دعوا دیگر علیه موکل خود بپذیرد. به همین دلیل دادگاه، شخصی را که وکیل پیمان‌کار دست اول در یک دعوای خاص علیه پیمان‌کار دست دوم بوده است، ولی وکالت پیمان‌کار دست دوم را در دعوای دیگری نیز علیه پیمان‌کار دست اول پذیرفته بوده را، محکوم نموده است.
این قاعده در نظام حقوقی آمریکا، مبنی بر اجتناب از برخورد دوگانه وکیل با موکل است که خود ریشه در التزام او به وفاداری در مقابل موکل سابق خود دارد. اهمیت اصل وفاداری نسبت به موکل در حقوق خارجی به حدی است که حتی وکلای همکار یا مؤسسه حقوقی یا دفتر حقوقی مشترک نیز، از قبول وکالت یا انجام خدمات حقوق مشاوره‌ای طرف دعوای موکل همکاران خود، ممنوع می‌باشند.

د) افشاء اسرار به منظور جلوگیری از وقوع جرم

افشای اسرار به منظور جلوگیری از وقوع جرم در قوانین موضوعه حقوقی و کیفری ایران بحث نشده است.
در حقوق آمریکا وکیل اختیار دارد، قصد موکل در ارتکاب جرم در آینده را افشا کند. وکیل موظف است اطلاعات کافی برای جلوگیری از وقوع جرم در آینده را در اختیار مقامات مسئول بگذارد. قانون وکلای دادگستری آمریکا این استثنا را مشمول ارتکاب هر نوع جرمی در آینده کرده است، اما مقررات نمونه کانون این استثنا را تنها شامل جرایمی می‌داند که متضمن خطر فعلی و محتمل‌الوقوع قتل یا ضرب و جرح شدید باشد.
اگر وکیل آگاه شود که موکل از مشورت‌های حقوقی وی برای کلاهبرداری از غیر سوءاستفاده کرده است باید از موکل خود بخواهد و به وی اصرار کند تا از عمل تقلب‌آمیز خود رفع اثر کند و چنانچه موکل از این کار امتناع کند، وکیل باید از وکالت وی استعفا نماید. مقررات نمونه کانون وکلای دادگستری آمریکا به وکیل اجازه می‌دهد، البته بدون آنکه وی را مجبور کند تا استعفای علنی بدهد. (یعنی استعفای خود را علنی کند) به شخصی که قربانی اعمال تقلب آمیز موکل قرار گرفته است، اعلام کند به چه علت از وکالت موکل خود کناره‌گیری کرده است و از آن به بعد در مورد اعمال تقلب‌آمیز، موکل خود را حمایت نخواهد کرد. حتی استعفای علنی وکیل اگر باعث آگاهی قربانی از اعمال تقلب‌آمیز بشود، در حالی که از آن اعمال بی‌اطلاع بوده است، باز هم عمل وکیل قانونی است.

مبحث دوم- تعهدات عرفی

حرفه وکالت نیز مانند مشاغل دیگر دارای عرف مخصوص به خود است. همچنان‌که در بسیاری از شغل‌ها، قواعد و آدابی به صورت ناگفته و نانوشته رعایت می‌شود و بر اثر مرور زمان، به صورت رویه قابل قبول درمی‌آید. حرفه وکالت نیز به دور از این خصیصه نبوده و شاید بتوان گفت عرف مربوط به حرفه وکالت دارای ابعاد بسیار گسترده‌تری بوده و ارتباط نزدیکی با تعهدات و الزامات افراد حوزه آن، یعنی وکلا دارد. تعهدات عرفی وکلا شامل تعهداتی است که نه در هنگام انعقاد قرارداد با موکل از آن سخنی به میان می‌آید و نه در قانون مربوط به آن صراحتی در این باره دارد. فقط به عنوان عرف مورد مسلم و پذیرش آن به طور ضمنی بر عهده وکیل قرار می‌گیرد.

گفتار اول- رعایت مصلحت موکل

با عنایت به فصل سیزدهم قانون مدنی(مبحث وکالت)، وکیل باید در تصرفات و اقدامات خود مصلحت موکل را مراعات کند. از آنچه موکل به صراحت به او اختیار داده یا بر حسب قرائن و عرف و عادت داخل اختیار اوست، تجاوز نکند.
با این وجود، در مواردی که یک وکیل از قلمرو مصلحت خارج شود، پرسشی که به ذهن خطور می‌کند آن است که، آیا اقدام وکیل، صرفاً فضولی به شمار می‌آید؟ یا اینکه موکل نسبت به طرف قرارداد، بایستی به تعهدات خود جامعه عمل بپوشاند. یا ضمانت اجرای خروج از مصلحت، تأدیه خسارت از سوی وکیل است؟
در پاسخ به این پرسش، بایستی به اصل مسلم و مورد پذیرش حقوق ما یعنی قصد و رضای وکیل توجه کرد. محرز گردد منظور او، خروج از اذن و مصلحت بوده است. بدین سبب دو شق به صورت ذیل متصور است: اشتباه وکیل در رعایت مصلحت موکل و رعایت نکردن عمدی مصلحت موکل.

بند اول- اشتباه وکیل در رعایت مصلحت موکل

آنچه مسلم است این است که وکیل دعاوی نمی‌تواند به استناد اطلاق وکالت‌نامه اعمال حقوقی که برخلاف مصلحت موکل است را انجام دهد. این امر در آراء متعددی از دیوان عالی کشور تأیید شده است: «چون استرداد دادخواست وکلای خواهان‌ها با توجه به خصوصیتی که در پرونده بوده است در حکم استرداد دعوا می‌باشد، در صورتی که مصلحت موکل برخلاف این اقدام بوده باشد شکی نیست که عمل وکلای مزبور شرعاً و قانوناً بی‌تأثیر و قرار صادره بر ابطال دادخواست نیز با این وصف فاقد وجاهت شرعی و قانونی است».
آنچه محل بحث می‌باشد، اشتباه وکیل در رعایت مصلحت موکل خویش است. در حقوق ایران و در قوانین موضوعه مربوطه به بحث وکالت در این خصوص صراحتاً اشاره‌ای وجود ندارد و می‌بایست به آراء دادگاه‌ها در این مورد اشاره نمود. یکی از حقوق‌دانان برجسته ایران بر این باور است: «در این فرض وکیل هنگام انجام مورد وکالت، به مصلحت موکل می‌اندیشیده و برای او به عنوان امین و نایب تصمیم می‌گیرد، منتها در تمیز صلاح موکل دچار اشتباه می‌شود، در این صورت به نظر می‌رسد، اشتباه وکیل موجب فضولی شدن عمل انجام شده می‌گردد، چه اینکه او به عنوان نیابت اقدام نموده و اوست که باید زیان‌های ناشی از بی‌مبالاتی و تقصیر را به ذمه بگیرد».
«در این فرض، وکیل هنگام انجام مورد وکالت، به مصلحت موکل می‌‌اندیشیده و برای او به عنوان امین و نایب تصمیم می‌گیرد، منتها در تمیز صلاح موکل دچار اشتباه می‌شود، در این‌صورت به‌نظر می‌رسد، اشتباه وکیل موجب فضولی شدن عمل انجام شده می‌گردد، چه اینکه او به عنوان نیابت اقدام نموده و اوست که باید زیان‌های ناشی از بی‌مبالاتی و تقصیر را به ذمه بگیرد».
«در حقوق آمریکا وکیل به عنوان نماینده حقوقی موکل است و برای حسن انجام این نمایندگی، باید از لحاظ معلومات حقوقی و مهارت و تجربه و آمادگی نسبی صلاحیت داشته باشد. در آمریکا چنانچه وکیل عمداً یا از روی بی‌توجهی و یا حتی بدون عمد و اشتباه، به طور مکرر وظایف مربوط به وکالت را به طور ناقص انجام دهد، مورد مجازت‌های انتظامی قرار خواهد گرفت».

بند دوم- رعایت نکردن عمدی مصلحت موکل

یکی دیگر از صور عدم‌رعایت مصلحت موکل از ناحیه وکیل، رعایت نکردن عمدی آن از سوی وکیل است. شکی نیست که در این حالت به دلیل عمد و سوءنیتی که از سوی وکیل بوده، وی مسئول جبران زیان‌ها و خسارات ناشی از آن است. جناب آقای دکتر کاتوزیان در این فرض معتقدند، وکیل قصد و نیت سودجویی داشته و از سر عمد، مصلحت موکل را نادیده گرفته است. در این صورت، کار انجام شده فضولی و موکل نسبت به اعمال انجام شده پای‌بند نخواهد بود. به ویژه اگر با طرف مقابل خود تبانی کرده باشد.
دشواری کار در تمیز قصد وکیل، جلوه‌گری می‌کند و حقوق، اسباب ورود به باطن را در اختیار ندارد. پس لازم است در هر مورد، با توجه به قرائن و اوضاع و احوال خاص، پی به درون برد. عرف در چنین مواردی بهترین داور است و ظاهر مبتنی بر آن، راهنمای ارزشمندی در تمیز مدعی است.
سؤال دیگری که به ذهن می‌رسد آن است که چنانچه وکیل عمداً مصلحت موکل را نادیده بگیرد، ولیکن در عمل خسارتی متوجه موکل نشود، آیا باز هم می‌توان وکیل را مسئول دانست؟ به نظر نگارنده چنانچه به دلیل اقدام عمدی وکیل، خسارتی به موکل نرسد،‌ مسئولیت کیفری متوجه وکیل نبوده و موکل در این باره مدعی به شمار نمی‌آید. البته از لحاظ مقررات انتظامی مربوط به وکلاء می‌توان وکیل را تحت تعقیب قرار داد؛ چراکه او برخلاف سوگند حرفه‌ای که به آن ملتزم شده است رفتار نموده و اعتبار و حیثیت شغل وکالت را خدشه‌دار نموده است.
در همین رابطه می‌توان به یکی از آراء دادگاه انتظامی وکلا اشاره نمود:
«بر اساس محتویات پرونده، وکیل مشتکی‌عنه با صدور قرار تخلف انتظامی متضمن دریافت مبلغ صد و هفتاد و پنج میلیون ریال به عنوان قسط اول حق‌الوکاله از موکل تحت تعقیب قرار گرفته است و اینکه دلیلی بر انجام وظیفه وکالتی ابراز ننموده و بر اساس بند ۱۰ قرارداد تنظیمی، مشتکی‌عنه با موکلش، مختار بوده تا مبالغی از حق‌الوکاله دریافتی را که میزان آن هیچ‌گونه تناسبی با تعرفه قانونی ندارد، در مواردی که صلاح بداند هزینه نماید که عرفاً هزینه مزبور خارج از هزینه‌های قانونی است؛ زیرا پرداخت هزینه قانونی از باب مصلحت نیست که تشخیص آن با وکیل باشد و …. به استناد بند ۱ ماده ۸۰ آیین‌نامه لایحه قانونی استقلال کانون وکلاء تقاضای مجازات وکیل می‌شود و در نهایت وکیل مشتکی‌عنه به تنزل درجه از پایه یک به پایه دو محکوم می‌شود».
در این پرونده باوجود اینکه وجود اخذ شده از سوی موکل به وی برگردانده می‌شود، ولی به دلیل عدم رعایت مصلحت موکل و اقدامات خلاف شأن وکالتی از سوی وکیل، وی محکوم می‌گردد و این محکومیت فارغ از آن است که موکل شکایت مستقلی داشته باشد.

گفتار دوم – امانت‌داری نسبت به موکل

در سوگندنامه بقراط‌حکیم آمده است: «هرچه ببینم و هر چه در مراوده با مردم که نباید گفته شود، هرگز بازگو نخواهم کرد».
کیفیت شغل وکالت به گونه‌ای است که وی، به ویژه در مقوله حقوق خانواده و دعاوی منافی عفت، به مکنونات قلبی موکلین زن و مرد خود آگاهی می‌یابد. هنگام ابراز اسرار توسط موکل به وکیل، موکل مطمئن است که راز درونی او صرفاً در دو سینه محفوظ خواهد ماند و هرگز فاش نخواهد شد. اعم از اینکه وکیل او در این پرونده پیروز شده یا شکست بخورد.

بند اول – تعهد وکیل به تقدیم حساب دوران وکالت

یکی از مواردی که مدنظر موکلین قرار گرفته و آنان نسبت به آن بسیار حساس بوده و واکنش نشان می‌دهند، مسئله تقدیم حساب دوران وکالت است. تجربه نشان داده که موکلین بسیار مشتاقند تا بداند هزینه‌ها و وجوهی که در اختیار وکیل قرار گرفته به چه ترتیب هزینه شده است. این حساسیت زمانی نمود بیشتری پیدا می‌کند که پرونده آنان به نتیجه مطلوب منتهی نشده است و طیف بسیاری از اختلافات میان وکیل و موکل از همین گروه است.
معمولاً زمان حساب‌رسی و تسویه‌حساب، بیشتر پس از پایان دوره وکالت یا انحلال آن است؛ لیکن در مواردی ممکن است به مقتضای طبیعت عمل مورد وکالت، موعدی پیش از آن متعارف باشد، که در این صورت، مطابق «عرف» رفتار خواهد شد؛ مانند وکالت مطلق در اخذ مطالبات موکل، که وکیل به حسب اقتضای اطلاق وکالت، موظف است هر مبلغی را که از بده‌کاران دریافت کرده، به موکل بازگرداند و حق ندارد مطالبات وصول شده را تا پایان دوره وکالت نزد خود نگه دارد. در خصوص این تعهد وکیل معمولاً اختلافات فراوانی ایجاد می‌گردد و آراء صادره از دادگاه‌های انتظامی وکلاء مؤید این ادعاست. به عنوان نمونه در پرونده کلاسه ۸۵/۱۷ شعبه اول دادگاه انتظامی وکلاء، وکیل به لحاظ عدم‌رعایت این موضوع که میزان حق‌الوکاله دریافتی از موکل را صادقانه در متن قرارداد حق‌الوکاله قید ننموده و از این حیث به موکل توضیح درستی نداده است، به محکومیت از نوع درجه ۳ محکوم می‌شود.

الف) عدم لزوم تقدیم حساب به اقتضای وجود قراین و اوضاع و احوال خاص

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:50:00 ق.ظ ]




از آنجا که ادیان توحیدی اعتقاد به آخرت و قیامت دارند و این اعتقاد مستلزم معاد است به نظر می‌رسد که نظریه تناسخ منافی با آنها باشد مخصوصاً در دین اسلام که معاد را به عنوان یکی از اصول دین معرفی می‌کند. با توجه به قرآن آیات بسیاری با مضامین متعدد و متنوع دال بر رد تناسخ وجود دارند، همین معنای ظاهری بعضی از آیات ممکن است کسانی را که معتقد به تناسخ هستند به این نتیجه برساند که قرآن نیز مروج و موافق با تناسخ است. به همین دلیل ابتدا مضمون چنین آیاتی مورد بررسی قرار می‌گیرد.
الف- احیا موت، بعث
کلماتی که در آیات فوق الذکر می‌توانند مورد استفاده معتقدان به تناسخ قرار بگیرند عبارتند از:
«مرده بودن، زنده شدن، دوباره زنده شدن، خلق شدن، مردن و بازگشتن»
لغات «موت» و «احیاء» با حرف و اوزان مختلف‌شان لغاتی هستند که معنای مردن و زنده شدن را می‌دهند. لغات «بدء» و «انشا» نیز دال بر خلق آفرینش و زنده شدن هستند. لغت «بعث» به معنای زنده شدن به کار رفته است. لغت دیگر «اعاده» است که آن نیز با حرف و اوزان مختلف به معنای بازگشت و دوباره زنده شدن به کار رفته است.
مثلاً آیه ۲۸ البقره می‌فرماید:
« و کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَکُنتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْیَاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»
“شما که مردگان بودید و خدا جانتان بداد و بار دیگرتان می‌میراند و باز جانتان می‌دهد و باز به سوی او برمی‌گردید چگونه منکر او می‌شوید”.
یا در آیه ۶۴ سوره النمل آمده: « أَمَّن یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ …»
“یا آن که خلق را پدید کند و آن را باز آورد…”.
در آیه ۹۸ سوره الاسراء آمده: « ذَلِکَ جَزَآؤُهُم بِأَنَّهُمْ کَفَرُواْ بِآیَاتِنَا وَقَالُواْ أَِذَا کُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا ءََإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِیدًا»
“این است کیفر آن کافران چون به آیات ما کافر شدند و گفتند پس از آن که ما استخوانی پوسیده شدیم از نو بر انگیخته می‌شویم”.
در توضیح لغات موت و احیا که معانی مردن و زنده شدن را در بردارند. علامه طباطبائی می‌فرمایند:
«مقصود پدید آوردن مومن از صلب کافر و کافر از صلب مؤمن است زیرا در آیه ۱۲۲ سوره انعام « أَوَ مَن کَانَ مَیْتًا فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ کَمَن مَّثَلُهُ فِی الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِجٍ مِّنْهَا کَذَلِکَ زُیِّنَ لِلْکَافِرِینَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ »
“خداوند کافر را مرده و مؤمن را زنده خوانده است و چون حیات مصدر علم، قدرت و ایمان است و موت مصدر کفر، خاری و ذلت است، معانی آیات فوق خروج کافر از مؤمن از کافر است. چنانکه نوح مؤمن بود ولی پسرش کافر محسوب می‌شد و یا حضرت ابراهیم مؤمن بود در حالی که از کافری چون آزر پدید آمده بود”.
مقصود دیگر از چنین آیاتی که مرده بودن و زنده شدن را مطرح می‌کنند بیان حقیقت وجود انسان نیز هست زیرا انسان قبل از آنکه پا به عرصه دنیا بگذارد، مرده بود. جزء کره زمین محسوب می‌شد آنگاه به احیا خدا زنده می‌شود و پس از عمری معین می‌میرد و دوباره در برزخ زنده می‌گردد و با فرا رسیدن روز قیامت باز می‌میرد و باز زنده می‌گردد. با این بیان چنین آیاتی هم چنین دال بر وجود عالم برزخ هستند.
آیاتی که لغت بعث در آنها به کار رفته است دال بر زنده شدن و برانگیخته شدن در روز قیامت هستند. بنابراین وقتی در چنین آیاتی صحبت از دوباره زنده شدن می‌شود منظور زنده شدن در قیامت و آخرت است که معاد را در بر دارند نه زندگی مجدد دنیوی را.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ب-انشاء، بدء، اعاده
آیاتی که در آنها از آفرینش یا خلقت نو و جدید یا خلقتی دیگر صحبت می‌شود لغات انشاء و بدء را در بردارد. این لغات به معنی ایجاد خلق برای اولین بار و بدون هیچ الگویی است. خلقتی که پیش از این ایجاد، موجود نبوده است. مانند خلق آدم ابوالبشر از خاک توسط خداوند که قبل از او هیچ انسانی موجود نبوده است و با خلق آدم برای اولین بار موجودی با نام انسان وجود پیدا می‌کند.
آدم با تزویج با حوا سبب تداوم نسل نوع انسان می‌شود. این تداوم با خلقت اولیه که همان انشاء یا بدء می‌باشد. به هر حال موجود شدن آدم از طریق بدء و انشاء و موجود شدن فرزندان او به واسطه آدم و حوا سبب زندگی نوع انسان در دنیا و روی زمین می‌شود. این زندگی تا فرا رسیدن اجل که عمر مقدر هر انسانی را در بردارد تداوم پیدا می‌کند و پس از آن مرگ فرا می‌رسد. تن یا بدن آدمی پس از مرگ در قبر قرار می‌گیرد. روح در زمان وفات چنانکه معنای توفی می‌رساند به طور کامل توسط موکلان مرگ دریافت و قبض می‌شود و تا روز قیامت در برزخ و نزد خداوند محفوظ می‌ماند. در قیامت ارواح به بدنهای مخصوص خود که در قبر پوسیده‌اند باز می‌گردند. در این روز است که مسأله اعاده معدوم را که محال می‌باشد شامل نمی‌شود بلکه برگشتن و رجوع ارواح آدمیان به ابدان پوسیده در قبر و خلق یعنی به هم پیوستن اجزا و اعضای پوسیده شده و شکل گرفتن مجدد ابدان انسان و قرین شدن آنها با ارواح‌شان را در بر دارد که همان معاد جسمانی و روحانی است. بدین ترتیب اعاده خلق دوباره آدمیان و انتقال آنها را از خانه‌ای (قبر، برزخ) به خانه‌ای دیگر (قیامت) و جای دادن آنها در دارالقرار را شامل می‌شود.
علامه طباطبائی درباره اعاده می‌فرماید:
«صاحب کشاف گفته است که اعاده از قبیل واجب است، واجبی که به هیچ وجه نباید ترک شود برای این که اعاده جزا و کیفر و پاداش است که این بر خدای متعال واجب است.»
پ-نظریه علامه طباطبایی درباره تناسخ
با توجه به مطالب فوق نتیجه می‌شود که منظور از اعاده و بازگشتن، بازگشت ارواح انسانی به دنیا در بدنهای جدید نیست بلکه بازگشت به سوی خداوند در روز قیامت است و هیچ ربطی به اثبات تناسخ ندارد. علامه طباطبائی مستقیماً در تفسیر چنان آیاتی، تناسخ را رد می‌کنند و می‌فرمایند که:
«تناسخ عبارت از این است که بگوییم نفس آدمی بعد از آن که به نوعی کمال استکمال کرده و از بدن جدا شد به بدن دیگری منتقل شود و این فرضیه‌ای است محال چون بدنی که نفس مورد گفتگو می‌خواهد منتقل به آن شود یا خودش نفس دارد و یا ندارد، اگر نفس داشته باشد مستلزم آن است که یک بدن دارای دو نفس بشود و این همان وحدت کثیر و کثرت واحد است (که محال بودنش روشن است) و اگر نفسی ندارد، مستلزم آن است که چیزی که به فعلیت رسیده، دوباره برگردد و بالقوه شود، مثلاً پیرمرد برگردد و کودک شود، (که محال بودن این نیز روشن است) و هم چنین اگر بگوییم، نفس تکامل یافته یک انسان، بعد از جدایی از بدنش، به گیاه و یا حیوانی منتقل می‌شود، که این نیز مستلزم بالقوه شدن بالفعل است که بیانش گذشت.» در توضیح مطالب باید گفت فلاسفه اسلامی معتقدند که روح در هنگام شکل گیری جنین بدان می‌پیوندد. (علامه طباطبائی، ۱۳۶۴،ج۱۵، ص۴۳)
روح در این زمان مانند جنین که انسان کاملی محسوب نمی‌شود کامل نیست بلکه در تماس با بدن و علاقه‌ای که به آن پیدا می‌کند، همراه با رشد و تکامل جسم، روح نیز مراحل تکامل را طی می کند. بدین گونه هر بدنی دارای روحی مستقل است و روح و بدن در هماهنگی با یکدیگر رشد می‌کنند و کمال می‌یابند.
ویژگی بارز انسان تعقل است که به نحو بالقوه در روح موجود می‌باشد و به تدریج و با سیر صعودی روح این قوه به فعلیت می‌رسد. از آنجا که فعلیت محض خاص خداوند است پس هیچ روحی به فعلیت محض نخواهد رسید ولی هر روحی به اندازه ظرفیت‌اش صورت نوعیه انسانی که همان صورت عقلیه است را متحقق می کند.
اگر گناهان انسان زیاد باشد با توجه به مسائل مادون انسانی بیش از مسائل معنوی و انسانی باشد روح خصایل حیوانی را به صورت خصوصیت ویژه خود کسب می‌کند و به همین دلیل است که گاه خداوند چنین انسانهایی را در همین دنیا عذاب می‌کند و آنها را با توجه به خصایلی که کسب کرده‌اند مسخ می‌کند و به صورت میمون و خوک و سایر حیوانات درمی‌آورد. لیکن اکثر روح‌ها یا کاملاً گناهکار هستند یا کاملاً بی‌گناه یا خط وسط این دومی باشند.
این ارواح پس از مرگ به عالم برزخ فرستاده می‌شوند تا این که در روز قیامت به حساب اعمالشان برسند. همه ارواح چه کاملاً گناهکار، چه کاملاً پاک و چه حد وسط آن دو به هر حال دارای فعالیت‌هایی که مختص روح انسان است می‌شوند بنابراین نمی‌توانند پس از مرگ بدن دوباره به دنیا باز گردند و در جسم جدیدی حلول کنند زیرا حلول ارواح در بدن‌هایی که در آغاز زندگی دنیوی قرار دارند و باید مراحل کمال را تا آنجا که عمر مقدرشان اجازه می‌دهد طی کنند مستلزم این است که خود آن ارواح نیز در مرحله قوه محض باشند و چون تبدیل فعلیت به قوه از لحاظ عقلی و فلسفی محال است پس دخول و حلول روحی که به فعلیت رسیده است، هر چند آن فعلیت کامل و تمام نباشد به بدنی که بالقوه است و نیاز به روحی بالقوه و هماهنگ با خود دارد، محال است.
زیرا چنین حلولی مستلزم نزول روح وسیر قهقرایی او از مرحله فعل به قوه می‌باشد یعنی از کمالات و مراحل تکاملی که کسب کرده است به مرحله نقص نزول می‌کند.
هم چنین حلول ارواح انسانی به موجودات پست‌تر نیز کاملاً محال است زیرا گیاه و حیوان از لحاظ صورت نوعیه در مرحله‌ای پایین‌تر از روح انسانی هستند و روح انسان بدان مناسبت که ویژگی تعقل بالقوه را دارا می‌باشد نمی‌تواند به اجسام موجوداتی که فاقد این ویژگی هستند تنزل کند. بنابراین منظور از اعاده و بازگشت چیزی جز معاد نمی‌باشد که به عنوان یکی از اصول ادیان توحیدی و نشانه عدل الهی منافی و متناقض با تناسخ است.
از نظر فلاسفه اسلامی و آیات قرآنی، روح آدمیان پس از مرگ به برزخ می‌رود در برزخ، بهشت و دوزخ برزخی وجود دارد و ارواح بر حسب اعمالشان در آنها جای می‌گیرند.
روح کسانی که مرتکب گناه و زشتی شده‌اند ولی ذاتاً سعیده هستند طهارت ذاتی خود را باز می‌یابند و بر عکس روح آنان که ذاتاً شقی هستند حتی اگر اعمال خوب و صالحه انجام داده باشند صورتهای صالحه خود را از دست می‌دهند و تا روز قیامت و دخول به بهشت یا جهنم آخرتی در برزخ می‌مانند.
ارواحی که نه سعد و نه شقی هستند و بانقص و ضعف از دنیا رفته‌اند حساب کامل اعمالشان به روز قیامت موکول می‌شود و تا آن روز با توجه به اعمالی که مرتکب شده‌اند عرضه بر بهشت یا جهنم برزخی می‌شوند.
لیکن حکم قطعی اعمال به آنها داده نمی‌شود و وارد جهنم و بهشت برزخی هم نمی‌گردند.نکته‌ای که در اینجا قابل ذکر است اینکه حتی یک روایت در تأئید تناسخ وجود ندارد.

۱-۴-۲-شواهد تجربی

۱-۴-۲-۱-خاطره‌های زندگی قبلی

به نظر می‌رسد که یکی از مهمترین اموری که باعث شده است که در دنیای مدرن، عده‌ای به نظریه تناسخ روی آوردند، همین مطلب است که:
کسانی مدعی شده‌اند که زندگی پیشین خود را بیاد می‌آورند. و دیگران این را به عنوان دلیلی تجربی بر صحت تناسخ پذیرفته‌اند.
خاطره زندگی قبلی به دو صورت پیدا شده است:
یکی این که عده‌ای هنگامی که تحت هیپنوتیسم قرار می‌گیرند چنین خاطراتی را بیاد می‌آورند و دیگر این که گروهی مستقلاً، ادعای چنین خاطراتی می‌کنند.
در مورد گروه اول به نظر می‌رسد پاسخی که آقای “کیت اگوستین” داده است کفایت می‌کند، ایشان می‌گویند شواهدی توسط فرا روانشناسان گرد آوری شده است که در آنها افرادی هنگامی که تحت هیپنوتیسم هستند خاطرات زندگی قبلی خود را توصیف می‌کنند و گزارشهای تاریخی درست و صحیحی را ارائه کرده‌اند.
در پاسخ به اینها باید گفت، که این شواهد با تبیین روش جدیدی به نام “کریپتو منیسا” سازگارتر است البته لازم به ذکر است که این تبیین جدید شاید نتواند تبیین قبلی از آن خاطرات را کاملاً کنار بزند امّا حداقل این کار را می‌کند که نشان می‌دهد آن تبیین قبلی (یعنی نظریه تناسخ) تنها توجه ممکن برای این پدیده‌ها (یعنی خاطرات زندگی) قبلی نیست و همین که احتمال دیگر مطرح شود، استدلال آنها زیر سؤال می‌رود.
«اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال»
“ملوین هاریس” این پدیده را چنین شرح می‌دهد:
برای فهم که کریپتومنسیا، ما باید ضمیر ناخودآگاه را به عنوان یک انبار بسیار بزرگ و در هم ریخته‌ای از اطلاعات تصور کنیم این اطلاعات از کتابها، روزنامه‌ها، مجلات و سخنرانی‌ها، تلویزیون و رادیو، مشاهده مستقیم یا حتی از مکالمات جسته و گریخته‌ای که به طور اتفاقی به گوش ما می‌خورد، آمده است.
تحت اوضاع و شرایط عادی اکثر این اطلاعات، مورد فراخوانی واقع نمی‌شود امّا گاهی این خاطرات عمیقاً دفن شده، به طور ناخواسته و بدون برنامه ریزی قبلی احیاء می‌شوند، آنها ممکن است به یک صورت گیج کننده‌ای ظاهر شوند زیرا خاستگاه آنها کاملاً به فراموشی سپرده شده است.
موارد کثیری وجود دارد که ردّ پای اطلاعات مربوط به سیر قهقرایی زندگی قبلی با تحقیقات بیشتر در چنین عوامل عادی و پیش پا افتاده‌ای یافت شده است، در حقیقت در تمام مواد زندگی پیشین که اطلاعات مربوط به آن تاکنون تحت «هیپنوتیسم» فراخوانده شده است یا چنان شخصی آنطور که فرد توصیف می‌کند، وجود نداشته و یا ویژگی مورد بحث، می‌توانسته است برای افراد اطلاع دهنده که احتمالاً به طور خودآگاه به منبع این اطلاعات توجهی نداشته است معلوم باشد. امّا موارد دیگر آنهایی است که اشخاص بدون این که تحت تأثیر هیچ عامل خارجی قرار گیرند ادعای به یاد آوردن زندگی قبلی خود را می‌کنند تحقیقات انجام شده در مورد دو مورد خاص مشاهده شده است یکی در بچه‌های حدوداً کمتر از چهار سال که تعدادشان فراوان است و دیگری در افراد معمولی.
البته همه اینها را نیز می‌توان با نظریه «کریپتومنسیا» توجیه کرد امّا از آنجا که ادعا شده بسیار از این موارد مطابق با واقع بوده و قبلاً واقعاً چنین حادثه‌ای رخ داده، به طور مجزا به پاسخ این دو مورد می‌پردازیم.
درباره مورد اول باز از پاسخ آقای «کیت اگوستین» استفاده می‌کنیم، وی توضیح می‌دهد:
“شکل دیگری از خاطرات زندگی پیشین هست که متضمن سیر قهقرایی هیپنوتیسمی نیست و آن مطابق تحقیقات آقای «یان استیونسن» در هند، خاطراتی است که به طور ناخواسته و بدون برنامه ریزی قبلی طی حیات آگاهانه افراد نه تحت هیپنوتیسم به وقوع پیوسته است”.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:50:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم