کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



جدول ۴-۱- تجزیه واریانس اثر تیمارهای مختلف روی صفات اندازه‌گیری شده

۲۲

جدول ۴-۲- مقایسه میانگین اثر تیمارهای مختلف روی صفات اندازه‌گیری شده

۲۳

جدول ۴-۳- تجزیه واریانس اثر تیمارهای مختلف روی مقدار مالون‌دی‌آلدئید و پراکسیداز

۲۴

جدول ۴-۴- مقایسه میانگین اثر تیمارهای مختلف روی مقدار مالون‌دی‌آلدئید و پراکسیداز

۲۴

جدول ۴-۵- تجزیه واریانس اثر تیمارهای مختلف روی مقدار کلروفیلa ، b و کل

۲۴

جدول ۴-۶- مقایسه میانگین اثر تیمارهای مختلف روی مقدار کلروفیلa ، b و کل

۲۵

چکیده
به‌منظور بررسی تاثیر آب‌های مختلف روی عمر پس از برداشت گل‌های بریده رز، داودی و ژربرا آزمایشی بصورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در ۳ تکرار با دو فاکتور: انواع آب (آب مغناطیسی، آب مقطر، آب دیونیزه و آب شهری) و انواع گل (گل رز، داودی و ژربرا) به اجرا در آمد. در این آزمایش صفاتی از قبیل عمر گلجایی، جذب آب، کاهش وزن تر، ماده خشک، مقدار کاروتنوئید، کلروفیل، پروتئین گلبرگ، کاهش درجه بریکس، فعالیت آنزیم پراکسیداز و مقدار مالون دی آلدئید مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر متقابل تیمارها در تمامی صفات اندازه‌گیری شده از لحاظ آماری معنی‌دار بوده و بیشترین عمر گلجایی در تیمارهای آب شهری× گل داودی با ۵/۱۵ روز و تیمار آب مغناطیسی × گل داودی با ۸/۱۴ روز مشاهده شد. همچنین این تیمارها بیشترین مقدار پروتئین گلبرگ، فعالیت آنزیم پراکسیداز و میانگین وزن تر روز اول، سوم، ششم و آخر و همچنین کمترین مقدار مالون‌دی‌آلدئید را در بین تیمارها به خود اختصاص دادند.
کلمات کلیدی: عمر پس از برداشت، آب مغناطیسی، گل رز، گل داودی، گل ژربرا.
فصل اول
مقدمه

گل رز
۱-۱-۱-گیاه‌شناسی و پراکنش اکولوژیکی رز
رز با نام علمی Rosa hybrida L. از خانواده Rosaceae با دامنه وسیعی از عادات رشد در آسیا، امریکای شمالی، افریقا و اروپا است که برای مصارف مختلفی از قبیل گلدانی، فضای آزاد، شاخه بریده و … کشت و کار می‌شود (مرتضوی و همکاران، ۲۰۰۷). درختچه‌های رز دارای ساقه راست یا خزنده، خاردار یا بدون خار و دارای برگ‌های متناوب و درای برگچه دندانه‌دار و متقابل است (بنائی‌محمدی و همکاران، ۱۳۷۷).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شکل ۱-۱- گل رز

اهمیت اقتصادی و سطح زیر کشت گل رز
گل رز یکی از مهمترین گل‌های شاخه بریده در سطح جهان است که به دلیل تنوع و زیبایی همواره در صدر تجارت جهانی گل و گیاه قرار دارد ( معماران کاشانی و نادری، ۱۳۷۵). صادرات گل‌های شاخه بریده بیش از ۵/۱ میلیارد دلار است که گل بریده رز یکی از مهمترین آن‌هاست. سطح زیر کشت گل رز در کل دنیا (۲۶۰۰۰۰۰ هکتار )، در هلند (۵۲۰۰۰ هکتار) و سطح زیر کشت آن در ایران (۴۲۰۰ هکتار) گزارش شده است (بی‌نام، ۱۳۸۹).

عوامل موثر در کاهش عمر پس از برداشت گل بریده رز
ماندگاری گل رز با پژمردگی گلبرگ، ریزش یا تغییر گلبرگ‌ها و نمایان شدن عارضه خمیدگی گردن همراه است (یاداما و همکاران، ۲۰۰۳). عمر پس از برداشت این گل در اثر ظهور علایم پیری زودرس مانند انسداد سیستم آوندی و گاز اتیلن کوتاه می‌شود. انسداد آوندها توسط میکروارگانیسم‌ها و هوا در گل بریده رز سبب تخریب سیستم آوندی و در نتیجه کاهش عمر پس از برداشت می‌شود. هورمون اتیلن تسریع کننده تغییرات فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی مرتبط با پیری است (شهری و طاهر، ۲۰۱۱؛ امگلاسون و همکاران، ۱۹۷۵). جنس‌های مختلف گیاهان به اتیلن حساسیت متفاوتی نشان می‌دهند بطوری‌که گل رز، گاز اتیلن کمی تولید می‌کند اما حساسیت زیادی به این هورمون پیری نشان می‌دهد (ون‌دورن، ۲۰۰۱؛ الگیمابی و احمد، ۲۰۰۹ ).
۱-۲- گل داودی
۱-۲-۱- گیاه‌شناسی و پراکنش اکولوژیکی داودی
داودی با نام علمی Denderanthema grandiflorun L. متعلق به خانواده کلاپرک‌سانان[۱] است که کشت و کار آن امروز در سراسر دنیا متداول است (نبی‌گل و همکاران، ۱۳۸۵؛ خلیقی، ۱۳۸۹). داودی دارای گل‌های دو جنسه و خود گرده افشان است. گل داودی دارای دو فرم گل استاندارد (تک گل و بیشتر برای مصارف گل بریدنی استفاده می‌شود) و پمپون[۲] (گل‌های ریز مجتمع که مصارف گلدانی دارد) است. جنس داودی دارای ۱۶۰ گونه است که موطن آن چین، ژاپن و اروپا ذکر شده است (خوشخوی، ۱۳۸۷؛ شیراوند و رستمی، ۱۳۸۸).
در شرایط طبیعی داودی با کوتاه شدن طول روز در پاییز و زمستان گل می‌دهد اما امروزه ارقام زیادی از داودی را در گلخانه برای مصارف مختلف در تمام طول سال تولید می‌کنند (ادریسی، ۱۳۸۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 07:31:00 ق.ظ ]




زن و مردی که نسب کودک به آنها منتسب است، زن و شوهر باشند.
طفل در اثر نزدیکی آن دو بوجود آمده باشد.
نزدیکی و انعقاد نطفۀ طفل، بعد از نکاح، واقع شده باشد.
نسب ناشی از شبهه، به نسب ولد شبهه گفته می شود. هر گاه مردی با زنی نزدیکی نماید، به تصور اینکه بین آنان، رابطۀ زوجیت وجود دارد، لیکن در واقع، رابطه ای وجود نداشته است، این عمل را نزدیکی به شبهه یا وطی به شبهه و فرزند ناشی از این نزدیکی را ولد شبهه و نسب چنین فرزندی را نسب ناشی از شبهه می نامند.[۱۶۵] پس نزدیکی به شبهه، نزدیکی است که شخص، استحقاق آن را ندارد، ولی عالم به تحریم آن نیست.[۱۶۶] این نسب مطابق فقه امامیه و قانون مدنی ایران ،از مادۀ ۱۱۶۴ الی ۱۱۶۶، نسب مشروع شناخته شده و فرزند حاصل از این نزدیکی فرزند مشروع تلقی می گردد. با این تذکر که در فقه عامه، فرزند ناشی از شبهه را در صورتی به اشتباه کننده ملحق می دانند که این شخص، اقرار به نسب نماید و صرف نزدیکی کفایت نمی نماید.[۱۶۷] در صورتی که در فقه امامیه، صرف نزدیکی کافی برای اثبات نسب است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

نسب ناشی از تلقیح مصنوعی، نسبی را گویند که در آن، زن را با وسایل مصنوعی و بدون اینکه نزدیکی صورت گیرد، آبستن کنند و به تعبیر دیگر؛ اسپرماتوزوئید را با وسایل پزشکی وارد رحم زن کرده، از این راه او را باردار نمایند.[۱۶۸] در قبول یا رد تلقیح مصنوعی، نظرات متعدد فقهی و حقوقی، بیان گردیده که ارتباطی به بحث حاضر ندارد. در گفتار آتی، صرفا ًبه نسب طفل متولد شده از این راه، می پردازیم.
نسب نامشروع یا نسب ماشی از زنا، نسبی است که از رابطۀ نامشروع یک زن و مرد که علم به عدم وجود رابطۀ زوجیت و علم به حرمت این رابطه با همدیگر دارند، ناشی می شود. این فرزند، فرزند طبیعی نیز نامیده می شود و مطابق حقوق اسلام و قانون ایران، به رسمیت شناخته نمی شوند.[۱۶۹] مطابق مادۀ ۱۱۶۷ قانون مدنی طفل متولد از زنا، ملحق به زانی نمی شود. به عبارت دیگر؛ رابطۀ قانونی بین طفل و زناکار بوجود نمی آید زیرا قانون از نزدیکی نامشروع بین زن و مرد نامحرم، حمایت نمی نماید. البته در سال ۱۳۷۶ ، دیوانعالی کشور، به موجب یک رأی وحدت رویه؛ این کودکان را به غیر از مورد ارث، با کودکان مشروع در یک سطح قرار داده است. رأی وحدت رویۀ مذکور، به شرح ذیل است : «به موجب بند الف مادۀ ۱ قانون ثبت احوال مصوب ۱۳۵۵، یکی از وظایف سازمان ثبت احوال، ثبت ولادت و صدور شناسنامه است و مقنن در این مورد بین اطفال متولد از رابطۀ مشروع و نامشروع، تفاوتی قائل نشده است و تبصرۀ مادۀ ۱۶ و مادۀ ۱۷ قانون مذکور، نسبت به مواردی که ازدواج پدر و مادر به ثبت نرسیده باشد و اتفاق در اعلام ولادت و صدور شناسنامه نباشد یا اینکه ابوین طفل، نامعلوم باشند، تعیین تکلیف کرده است؛ لیکن در مواردیکه طفل ناشی از زنا باشد و زانی، اقدام به اخذ شناسنامه ننماید، با بهره گرفتن از عمومات و اطلاق مواد یاد شده و مسألۀ ۳ و مسألۀ ۴۷ از موازین قضائی از دیدگاه امام خمینی (رض)زانی، پدر عرفی طفل تلقی و نتیجتا ًکلیۀ تکالیف مربوط به پدر از جمله اخذ شناسنامه، بر عهدۀ وی می باشد و حسب مادۀ ۸۸۴ قانون مدنی، صرفا ًموضوع توارث بین آنها، منتفی است و لذا رأی شعبۀ ۳۰ دیوانعالی کشور، که با این نظر مطابقت دارد، به نظر اکثریت اعضای هیأت عمومی دیوانعالی کشور، موجه و منطبق با موازین شرعی و قانونی تشخیص می گردد.»
به غیر از مورد زنا، حتی اگر طفل در زمان زوجیت، متولد شده باشد ، اما تاریخ وقوع نزدیکی فی مابین مادر و پدر او، مربوط به زمان قبل از ازدواج آنها باشد، دارای نسب مشروع نبوده و نسب نامشروع دارد.[۱۷۰] در فقه نیز چنین طفلی را نامشروع می دانند. صاحب جواهر در خصوص این موضوع چنین می نویسد : «اگر مردی با زنی، زنا کند و زن آبستن شود و پس از آن، با آن زن، ازدواج کند، بچه، ملحق به او نمی شود.»[۱۷۱] شهید ثانی نیز در توجیه این عقیده، چنین می گوید : «برای اینکه او از زنا متولد شده است و متولد از زنا، به زانی، ملحق نمی شود و ازدواج و نکاح بعد، نمی تواند این حکم را منتفی سازد.»[۱۷۲] ممکن است گفته شود که این نظر با مادۀ ۱۱۵۸ که مقرر داشته است : «طفل متولد در زمان زوجیت، ملحق به شوهر است، مشروط بر اینکه از تاریخ نزدیکی تا زمان تولد، کمتر از ۶ ماه و بیشتر از ۱۰ ماه، نگذشته باشد.»، مغایرت دارد. اما باید گفت که اولا ً: از فحوای کلام این ماده، بر می آید که نزدیکی باید در زمان زوجیت باشد و لاغیر. ثانیا ً: در خواندن این ماده نباید مادۀ ۱۱۶۷ همین قانون را فراموش کرد. مبانی تاریخی و مذهبی یاد شده در فوق، بر این استدلالات، تأیید می نمایند.[۱۷۳]
گفتاردوم : قاعدۀ فراش و آثارحقوقی مترتب بر زناشوئی در این قاعده
اثبات نسب همواره در جائی مطرح می شود که یکی از زوجین، فرزند متولد شده را فرزند خود نمی دانند. در این قسمت، اثبات نسب مادری و پدری مطرح می شود.
در اثبات نسب مادری، با اثبات اینکه اولا ً: طفل متولد شده را همان زنی به دنیا آورده که خود را مادر او معرفی می نماید و ثانیا ًاین همان بچه ای است که اثبات نسب او مدنظر طرفین است.[۱۷۴] در اثبات نسب پدری این موضوع باید ثابت شود که طفل مد نظر، از اسپرم همان مردی که او را پدر طفل می خوانند، بوجود آمده است.[۱۷۵] آنچنانکه از لحاظ عقلی، پرواضح است، اثبات نسب مادری به دلیل وجود شواهد ظاهری در مادر و زایمان طفل، راحتتر از اثبات نسب پدری است. از این رو، حقوقدانان، دست به دامان آزمایشات پزشکی شده اند که معمولاً نتایج این آزمایشات، نسب را نفی کرده و به جرس قاطع، نسب را به فلان مرد، ملحق نمی نماید. از این رو، فقها، بر مبنای حکم قرآن، قاعدۀ فقهی به نام قاعدۀ فراش یا امارۀ ابوت، وضع نمودند که استناد به این اماره، راحتترین و ساده ترین راه برای اثبات نسب پدر است. در ذیل به نحو جداگانه، به تعریف این قاعده، شرایط اجرای این قاعده و آثار زناشوئی در اجرای این قاعده، خواهیم پرداخت.
بند اول : تعریف قاعدۀ فراش و شرایط اجرای این قاعده
فراش، به معنای بستر آمده است و در اصطلاح، در کنایه از شوهر آمده است.[۱۷۶] قاعده یا امارۀ فراش در اصطلاح حقوقی، به این معنی است که طفلی که از یک زن شوهر دار به دنیا آمده است، فرزند شوهرش تلقی می شود و ملحق به اوست.[۱۷۷] برخی از حقوقدانان، معتقدند که شرط صدق فراش ، وقوع عقد ازدواج و احتمال انزال است و علم به دخول شرط نیست حتی علم به عدم دخول نیز شرط نیست.[۱۷۸]
مادۀ ۱۱۵۸ قانون مدنی درخصوص این قاعده چنین مقرر می دارد : «طفل متولد در زمان زوجیت، ملحق به شوهر است، مشروط بر اینکه از تاریخ نزدیکی تا زمان تولد، کمتر از شش ماه و بیشتر از ده ماه، نگذشته باشد.»
بنابراین مطابق این ماده، وجود دو شرط ذیل برای اجرای این قاعده، ضروری است :
۱ – بین زن و شوهر، نزدیکی واقع شده باشد. در قانون مدنی، مقصود از نوع نزدیکی بیان نشده است، اما حقوقدانان، به تبعیت از مشهور فقها، معتقدند که آن نزدیکی ،مد نظر بوده است که احتمال انعقاد نطفه و شکل گیری طفل در آن وجود داشته باشد.[۱۷۹]
۲ – از تاریخ آخرین نزدیکی تا تولد طفل، کمتر از ۶ ماه و بیشتر از ۱۰ ماه نگذشته باشد.
بنابراین، آنچنانکه مشاهده می شود؛ در هر دو شرط فوق الذکر، عامل نزدیکی، نقش تعیین کننده ای در سرنوشت طفل و اثبات نسب او دارد. در بند آتی، به این دو شرط به طور مفصل خواهیم پرداخت.
بند دوم : آثارحقوقی مترتب بر زناشوئی در قاعدۀ فراش
گفته شد که اولین شرط اجرای قاعدۀ فراش، نزدیکی میان زوجین است، به نحویکه از نحوۀ آن نزدیکی، احتمال بوجود آمدن طفل و انعقاد نطفه داده شود. بنابراین، اگر ثابت شود که میان آن زن و مرد، به جهت وضعیت ایشان، اساسا ً نزدیکی واقع نشده است، محلی برای اجرای قاعدۀ فراش نمی باشد. به عنوان مثال؛ اگر مرد ثابت نماید که از زمان وقوع عقد نکاح، در خارج از کشور به سر برده و عقد او عقد غیر حضوری بوده است و یا ثابت شود که یکی از زوجین در زندان به سر برده و اساسا ًدر طی این مدت، از زندان، بیرون نیامده است.
سئوالی که در این قسمت مطرح می شود، آن است که برای اثبات نزدیکی، بار اثبات دلیل بر عهدۀ کیست؟ آیا با اثبات رابطۀ زوجیت، وقوع نزدیکی مفروض است یا مدعی وقوع نزدیکی، باید دلیل بر وقوع آن ارائه نماید؟
این موضوع، در میان فقها، اختلافی است:
برخی معتقدند که اثبات نزدیکی، الزامی است.[۱۸۰]
برخی دیگر معتقدند که با اثبات زوجیت، فرض بر نزدیکی است و علم به دخول با امکان تولد بچه از شوهر، شرط نیست. بنابراین اصل بر دخول است، مگر آنکه خلاف آن ثابت شود.[۱۸۱]
اختلاف فقها، به حقوقدانان ایران نیز تسری یافته است و نتوانسته اند برای آن، یک جوا ب واحد، ارائه نمایند.
برخی معتقدند که با استناد به ظاهر مادۀ ۱۱۵۸ قانون مدنی، مدعی نسب باید وقوع نزدیکی را ثابت نماید. در ایراد این نظر می توان گفت که نزدیکی یک زن و مرد امری است نهان که دور از انظار عمومی انجام می شود و مدعی وقوع نزدیکی باید چگونه وقوع آن را اثبات نماید.
در مقابل عده ای دیگر معتقدند که اثبات رابطۀ زوجیت، حاکی از آن است که بین این زن و مرد، به طور معمول و عادتا ًرابطۀ جنسی، برقرار می شود. با تحقق نکاح، امارۀ قضائی بر وقوع نزدیکی، دلالت دارد، مگر اینکه خلاف آن اثبات شود. طرفداران این دسته برای تأیید نظر خویش به مادۀ ۱۱۵۹ قانون مدنی استناد نموده اند که چنین مقرر می دارد : «هر طفلی که بعد از انحلال نکاح، متولد شود، ملحق به شوهر است ، مشروط بر اینکه مادر هنوز شوهر نکرده باشد و از تاریخ انحلال نکاح تا روز ولادت طفل، بیش از ۱۰ ماه نگذشته باشد، مگر آنکه ثابت شود که از تاریخ نزدیکی تا زمان ولادت، کمتر از ۶ ماه و یا بیش از ده ماه گذشته باشد.» این دسته در تفسیر این ماده چنین می نویسند : «این ماده، طفلی را که پس از انحلال نکاح به دنیا آمده، در صورتیکه از تاریخ انحلال نکاح تا روز ولادت، بیش از ۱۰ ماه نگذشته باشد، ملحق به شوهر می داند و بدین سان، در مورد طفلی که درست ۱۰ ماه بعد از انحلال نکاح متولد شده باشد، فرض می کند که یک لحظه قبل از انحلال نکاح، نزدیکی واقع و نطفۀ طفل، از آن منعقد شده است، مگر اینکه خلاف آن، ثابت گردد.»[۱۸۲]
شرط دیگری که برای اجرای قاعدۀ فراش، لازم است، این است که از تاریخ وقوع نزدیکی تا تولد طفل مورد نظر، نباید کمتر از شش ماه و بیشتر از ده ماه، گذشته باشد.
اگر جزو آن دسته از حقوقدانانی باشیم که اثبات وقوع نزدیکی را لازم ندانسته و صرفاً، اثبات رابطۀ زوجیت را کافی می دانند، باید گفت که طفل متولد در زمان زوجیت، در صورتی ملحق به شوهر است که از تاریخ عقد نکاح تا زمان ولادت طفل، لااقل ۶ ماه گذشته باشد. البته این نتیجه گیری نمی تواند در این قسمت صحیح باشد، زیرا قانونگذار، صراحتا ً از لفظ نزدیکی استفاده کرده است و اگر منظور قانونگذار، انعقاد عقد بود، در متن ماده، عبارت «از تاریخ انعقاد عقد نکاح» آورده می شد.
بنابراین نمی توان طفلی را که کمتر از ۶ ماه مذکور در این ماده، بدنیا بیاید، ملحق به شوهر دانست، چراکه نسب او حتما ًناشی از زنا یا شبهه خواهد بود و این نسب، نسب مشروع نیست، زیرا برای نسب مشروع، شرط آن است که در زمان نزدیکی زن و مرد و انعقاد نطفه، عقد نکاح، صحیحا ًبین آنها وجود داشته باشد. این نظر مشهور فقهای امامیه است و حتی برخی ادعای اجماع نیز کرده اند.[۱۸۳] البته بر خلاف نظر اکثریت، برخی از فقها همچون؛ شیخ طوسی و شیخ مفید، معتقدند که در این حالت، شوهر مخیر است که طفل را از خویش، نفی نماید و یا اقرار به نسب او نماید که در این صورت، طفل ملحق به او می شود.[۱۸۴] البته مطابق قانون مدنی ایران، این نظر مورد پذیرش نمی باشد. البته در این قسمت، ذکر این نکته الزامی است که تمامی این موارد، در خصوص طفلی است که سالم بدنیا آمده باشد، والاّ در خصوص طفلی که ناقص بدنیا آمده و فقط با دستگاه های مخصوص امروزی، قابلیت بقاء دارد تا رشد جنینی او کامل شود، وضع فرق می کند. در این خصوص، حقوقدانان معتقدند که هر چند که قاعدۀ فراش، بدلیل عدم وجود برخی از شرایط، در این مورد قابلیت اجرا ندارد، اما با بهره گرفتن از دلایل دیگر می توان نسب پدری طفل را تعیین نمود.[۱۸۵]
در مورد اجرای قاعدۀ فراش، در قانون مدنی ایران، دو مادۀ دیگر نیز وجود دارد که بررسی آن در این پایان نامه به جهت ارتباط با بحث پایان نامه، ضروری می باشد.
مادۀ ۱۱۵۹ قانون مدنی ایران که چنین مقرر می دارد : «هر طفلی که بعد از انحلال نکاح، متولد شود، ملحق به شوهر است، مشروط بر اینکه مادر هنوز شوهر نکرده باشد و از تاریخ انحلال نکاح تا روز ولادت طفل، بیش از ۱۰ ماه نگذشته باشد، مگر آنکه ثابت شود که از تاریخ نزدیکی تا زمان ولادت، کمتر از ۶ ماه و یا بیش از ده ماه گذشته باشد.» این ماده در خصوص اجرای قاعدۀ فراش، بعد از انحلال ازدواج و قبل از ازدواج مجدد زوجه، می باشد.
مطابق این ماده، اگر بعد ازانحلال نکاح طفلی متولد شود، ملحق به شوهر می باشد، مشروط بر آنکه؛
اولا ً: از تاریخ انحلال نکاح تا تولد طفل، بیشتر از ۱۰ ماه نگذشته باشد،
ثانیا ً: زن هنوز شوهر نکرده باشد.
البته یک استثناء بر این ماده وارد شده است و آن این است که ثابت شود از تاریخ نردیکی تا روز ولادت طفل، کمتر از ۶ ماه و یا بیشتر از ۱۰ ماه گذشته باشد، که در این صورت ملحق به شوهر سابق نمی شود.
دلیل آنکه قانونگذار در صدر ماده، ملاک احتساب ۱۰ ماه را تاریخ انحلال نکاح اعلام کرده نه تاریخ نزدیکی، آن است که قانونگذار همواره فرض را بر این نهاده که زوجین تا آخرین لحظۀ برقراری رابطۀ زوجیتشان، امکان برقراری زناشوئی را دارند، بنابراین ملاک و مناط را بر تاریخ انحلال نکاح قرار می دهد، اما اگر منکر نسب، بتواند ثابت نماید که از تاریخ آخرین نزدیکی تا روز ولادت طفل، بیتر از ۱۰ ماه یا کمتر از ۶ماه، گذشته است، طفل به شوهر سابق، ملحق نمی شود.
مادۀ دیگری که مربوط به اجرای این قاعده است، مادۀ ۱۱۶۰ قانون مدنی است که بازهم در خصوص اجرای این قاعده، پس از انحلال نکاح است، اما با این تفاوت که در این ماده، مادر بعد از مدتی ازدواج نموده است. در این ماده، چنین می خوانیم : «در صورتیکه عقد نکاح پس از نزدیکی منحل شود و زن مجددا ًشوهر کند و طفلی از او متولد گردد، طفل به شوهری ملحق می شود که مطابق مواد قبل، الحاق او به آن شوهر، ممکن است. در صورتی که مطبق مواد قبل، الحاق طفل به هر دو شوهر، ممکن باشد، طفل ملحق به شوهر دوم است، مگر آنکه امارات قطعیه، بر خلاف آن دلالت کند».
این ماده، در خصوص سه حالت، تعیین تکلیف نموده است :
حالت اول : جائیکه فقط الحاق طفل به شوهر اول، امکان دارد.
به عنوان مثال در جائیکه زن پس از طلاق در اول تیرماه ، بعد از ۴ ماه در اول آبان ماه، ازدواج می نماید و بعد از انقضای ۵ از تاریخ ازدواج دوم، یعنی در اول فروردین سال بعد، وضع حمل می نماید. در این حالت، هر چند که طفل در زمان رابطۀ زوجیت با شوهر دوم، متولد شده است، اما به جهت آنکه تاریخ تولد طفل، تا تاریخ این ازدواج، از ۶ ماه کمتر است، نمی تواند به شوهر دوم، ملحق شود. اما با توجه به اینکه از تاریخ انحلال عقد نکاح اول( اول تیرماه) تا تاریخ ولادت طفل( اول فروردین)، کمتر از ۱۰ ماه می باشد، به شوهر سابق ملحق می شود. نتیجۀ دیگر آنکه ازدواج دوم، به جهت اجرای صیغۀ عقد در زمان عده، باطل است و در صورت وقوع نزدیکی فی مابین این دو و در صورت جهل هر دو به این موضوع، آثار نزدیکی به شبهه اجرا خواهد شد.
حالت دوم : جائیکه فقط الحاق طفل، به شوهر دوم، ممکن است.
به عنوان مثال زن در اول تیرماه از شوهر خویش طلاق می گیرد و پس از ۷ ماه، در اول بهمن ماه، مجدداً ازدواج می نماید و پس از ۹ ماه از تاریخ این ازدواج یعنی در اول آبان ماه سال بعد، بچه ای بدنیا می آورد. در این حالت، با توجه به حداقل و حداکثر مقرر حمل، بچه نمی تواند به شوهر اول، ملحق شود و فقط از آن شوهر دوم است.
حالت سوم : جائیکه الحاق طفل، به هر دو شوهرسابق و فعلی، ممکن باشد.
حالتی را تصور نمائید که زنی در اول تیرماه از شوهر خویش طلاق می گیرد و سه ماه بعد در اول مهرماه به تصور اینکه عده سپری شده است، ازدواج می نماید و ۷ ماه بعد یعنی در اول فروردین ماه سال بعد، بچه ای بدنیا می آورد. در این حالت، از آنجائیکه از مدت ازدواج دوم تا تاریخ تولد طفل، بیشتر از ۶ ماه گذشته است، طفل ملحق به شوهر دوم است و از طرف دیگر چون از تاریخ انحلال نکاح تا تاریخ تولد طفل، ۱۰ ماه گذشته است، طفل می تواند ملحق به شوهر اول نیز باشد. در این حالت، قانونگذار و شارع مقدس، بنا بر مصلحت خانواده و طفل، شوهر دوم را پدر طفل می داند ، مگر آنکه به قرائن قویّه، بتوان خلاف آن را اثبات کند. به عنوان مثال، شوهر دوم بتواند ثابت نماید که اسپرم او، توانائی برور کردن تخمک زن را ندارد یا اختلاف گروه خونی او و فرزند به نحوی زیاد است که با هیچ احتمالی نمی توان آن دو را پدر وفرزند، تلقی نمود. تنها در این حالت است که بچه به شوهر اول، ملحق می شود.
به علاوه برخی از حقوقدانان، در تأیید این نظر، به اصل تأخر حادث نیز استناد می نمایند.[۱۸۶]
بنابراین، آنچنانکه مشاهده می شود، اجرای قاعدۀ فراش، کاملا ًمبتنی بر وقوع زناشوئی و تعیین دقیق تاریخ وقوع نزدیکی فی مابین زن و مرد و ارتباط آبستنی زن به آن، بوده و بسته به آن، حالتهای مختلفی برای این قاعده، بوجود می آید.
بند سوم : اجرای قاعدۀ فراش در مورد شبهه و آثارحقوقی زناشوئی بر آن
مادۀ ۱۱۶۴ قانون مدنی، مقرر می دارد : «احکام مواد قبل، در مورد طفل متولد از نزدیکی به شبهه نیز جاری است، اگر چه مادر طفل مشتبه نباشد».
بنابراین مطابق این ماده، اگر مردی به شبهه، با یک زن نزدیکی نماید و طفلی از این نزدیکی، متولد شود، در اثبات نسب پدری او، می توان به امارۀ فراش، استناد نمود، حتی اگر مادر این طفل، عالم به حرام بودن این نزدیکی بوده باشد.
برای توضیح اجرای این قاعده در نزدیکی به شبهه، حالات ذیل قابل تصور می باشد :
نزدیکی به شبهه با زن شوهر دار
در این حالت، باید حداقل و حداکثر مدت حمل با توجه به زمان نزدیکی مورد بررسی قرار گیرد. در این حالت، چهار فرض ذیل، قابل تصور است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:31:00 ق.ظ ]




۱-۴-۷٫ عامل­دار کردن نانولوله‌های کربنی

این روش عبارت است از افزایش قابلیت انحلال نانولوله‌ها که با متصل کردن دیگر گروه‌ها به این لوله‌ها انجام می‌شود. در این حالت به راحتی می‌توان با یک فیلتراسیون نانولوله‌ها را از ناخالصی‌های حل نشدنی مانند فلز جدا نمود [۵۴]. به دلیل انعطاف پذیری نانولوله‌ها، از آنها می‌توان در تولید ابزارها و پروب­های مختلف استفاده کرد. استفاده از نانولوله‌ها به دلیل کشسانی بالا، باعث بهبود قدرت تفکیک این ابزارها می‌شود. در عین حال، ارتعاش نانولوله‌ها به دلیل طول بلندی که دارند از جمله مشکلاتی است که باید برطرف شود و راه آن هم رشد کنترل شده نانولوله‌های کوچک‌تر است. نوک‌های نانولوله‌ها را می‌توان با متصل کردن گروه‌های عاملی به آنها از لحاظ شیمیایی اصلاح کرد و به همین دلیل است که می‌توان از آنها به عنوان کاوشگرهای مولکولی با قابلیت استـفاده در شیمی و زیست شناسی استفاده نمود [۵۵]. در شکل ۱-۹ شمایی از چگونگی عامل دار شدن نانولوله­ها نشان داده شده است.
شکل ۱-۱۰٫ شمای فرایند عامل­دار شدن نانولوله‌های کربنی [۱]

۱-۴-۷-۱٫ ضرورت عامل­دار کردن نانولوله­ها و روش­های آن

نانولوله‌های کربنی در تمام شکل‌های موجود به سختی پراکنده[۲۸] می شوند و در آب و همچنین محیط‌های زیستی غیر محلول هستند و در مقابل رطوبت مقاومت بالایی از خود نشان می‌دهند. برای مدت زیادی عامل­دار کردن و تیمار شیمیائی نانولوله‌ها یک مشکل بوده است؛ هم­چنین، تهیه نانو کامپوزیت‌های محلول از نانولوله‌ها و مواد دیگر مشکل بوده است. یک عامـل سازی مناسب از نانولـوله‌ها، به طور مثال عامل­دار کردن شیمیائی، یک استراتژی برای غلبه بر مشکلات نانولوله‌ها و یک موضوع جذاب برای دانشمندان علوم شیمی و مواد بوده است. عامل دار کردن می‌تواند فعالیت را بهبود بخشد و اجازه می‌دهد که از خصوصیات نانولوله‌ها برای ترکیب با انواع مواد دیگر استفاده شود. از پیوندهای شیمیایی می‌توان برای ایجاد برهم­کنش بین نانولوله‌ها و دیگر مواد استفاده نمود. از موادی که برای این کار می‌توان استفاده نمود می­توان از حلال‌ها، پلیمرها و بیوپلیمرها نام برد. یک نانولوله‌ی عامل دار شده ممکن است خصوصیات مکانیکی و الکتریکی متفاوتی با نانولوله‌های عامل دار نشده داشته باشد؛ بنابراین، از این نکته می‌توان برای به دست آوردن خصوصیات شیمیایی و فیزیکی استفاده کرد. عامل دار کردن نانولوله‌ها می‌تواند به صورت کووالان یا غیرکووالان باشد. عامل­دار کردن کووالان بر اساس ایجاد پیوند کووالان بین گروه وارد شده به ساختار اسکلتی نانولوله‌هاست. عامل دار کردن غیرکووالان اساساً بر پایه روش‌های جذب سطحی مختلف مثل نیروهای واندروالس می‌باشد. یکی از رایج‌ترین روش­های عامل­دار کردن خالص سازی اکسیداتیو نانولوله‌ها با فازهای مایع یا گاز مواد اکسید کننده است، که شامل گروه‌های کربوکسیل، هیدروکسی، کربونیل و گروه‌های نیترو به داخل لوله­ها می‌باشد. تیمار اسیدی را می‌توان با اسید نیتریک یا مخلوطی از اسید نیتریک و اسید سولفوریک یا اسید سولفوریک و پر اکسید هیدروژن انجام داد. قرار گرفتن گروه‌های کربوکسیل با روش اکسیداسیون اسیدی مقدمه­ای برای قرار گرفتن تعداد زیادی از گروه‌های جایگزین روی نانولوله‌ها و ایجاد نانولوله‌های اصلاح شده متفاوت می‌باشد. اسیدهای کربوکسیلیک و کربوکسی آمید می‌توانند از طریق کربوکسیلیک اسید کلریدها به نانولوله‌های کسید شده اجازه دهند تا توسط گروه‌های آلیفاتیک آمین‌ها، آریل آمین‌ها و آمینواسیدها جایگزین شوند.گروه‌های عاملی دیگری هم مثل استرها، تیول­ها و هالوژن‌ها و حتی رادیکال‌ها را هم می‌توان به دیواره نانولوله‌ها اتصال داد [۵۶].

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱-۴-۷-۲٫ روش‌های تائید عامل­دار شدن نانولوله‌ها

پس از اینکه نانولوله‌های کربنی با روش­های مختلف عامل­دار شدند، برای تائید این واکنش از روش­های مختلفی مثل طیف سنجی تبدیل فوریه و همچنین طیف سنجی رامان می‌توان استفاده نمود که در ادامه به شرح مختصری در این موارد پرداخته می‌شود.

۱-۴-۷-۲-۱٫ طیف سنجی رامان

طیف سنجی رامان برای شناسایی ساختار مولکولی بسیار مناسب است؛ با این روش تعیین فرکانس‌های چرخشی و ارتعاشی مولکول، ارزیابی هندسی و حتی تقارن مولکول‌ها امکان پذیر است. در برخی موارد، که امکان تعیین ساختار مولکولی وجود ندارد، می‌توان با تکیه بر فرکانس‌های ثبت شده، قرار گرفتن اتم‌ها در یک مولکول را بررسی کرد. اطلاعاتی که توسط طیف سنجی مادون قرمز و رامان به دست می‌آید، بسیار مشابه هستند. به تازگی ساختار پیچیده مولکول‌های زیستی با طیف سنجی رامان تعیین شده است. طیف رامان اطلاعات با ارزشی را نیز در زمینه فیزیک حالت ارائه می‌کند. بر همکنش نور با ماده در ناحیه زیر قرمز می‌تواند به دو صورت جذب و پراکندگی انجام گیرد. این پدیده اساس شناسایی و اندازه گیری ترکیبات به دو روش طیف نور سنجی جذبی مادون قرمز و پراکندگی رامان را تشکیل می‌دهند [۵۷].
پدیده پراکندگی رامان، دارای سیگنال ضعیفی است. به همین دلیل، تا سال ۱۹۸۲ این پدیده شناخته نشده بود. البته باید خاطر نشان نمود که چندین سال قبل از کشف پدیده رامان، پراکندگی نور به وسیله جامدات، مایعات و گازهای شفاف مورد بررسی قرار گرفته بود. چند ماه پس از کشف رامان، فیزیک­دانان روسی به طور مستقل در زمینه وجود این اثر در بلورها به نتایجی دست یافتند و این پدیده را به جای اثر رامان، پراکندگی مرکب نامیدند [۵۷].
در سال­های اخیر پیشرفت تکنیک‌های لیزری موجب بررسی بیشتر در مورد اثر رامان و کشف تعدادی از پدیده‌های مرتبط به آن شده است. با توجه به توانایی‌های لیزر از جمله قابلیت تشدید، تمرکز و اهمیت این خواص در رابطه با پدیده رامان، لیزر به عنوان منبع مناسبی برای طیف سنجی رامان به شمار می‌رود. در این روش عموماً از لیزرهای آرگون و کریپتون استفاده می‌شود [۵۷]. شکل­های ۱-۱۰ و ۱-۱۱ به ترتیب شکل دستگاه طیف سنج رامان و نمونه طیف آن را نشان می­ دهند.
شکل ۱-۱۱٫دستگاه طیف سنج رامان
شکل ۱-۱۲٫ نمونه طیف طیف سنجی رامان از نانولوله‌های کربنی
نور تکفام لیزر He-Ne بسته به شرایط نمونه و هدف آزمایش به وسیله عدسی متمرکز و یا باز می‌شود. نمونه در سلی قرار دارد که باید از شفافیت مناسبی برخوردار باشد. تابش پس از عبور از نمونه به آیینه مقعر برخورد و پرتوهای پراکنده شده در جهت‌های مختلف توسط یک عدسی همگرا که در یک طرف سل نمونه تعبیه گردیده، جمع آوری می‌شود. از سوی دیگر یک آیینه مقعر برای افزایش پرتوهای پراکنده شده در سمت مقابل دستگاه قرار دارد. قطبش پرتو خروجی از عدسی توسط قطبش سنج مورد بررسی قرار می‌گیرد. در صورتی که این اندازه گیری صورت نپذیرد، پرتو مستقیماً وارد تکفام ساز پیمایشی می‌شود و سپس به یک آشکار ساز هدایت می‌گردد. از آنجا که پراکندگی رامان شدت ضعیفی دارد، لذا از یک تقویت کننده الکتریکی استفاده می‌شود. نهایتاً به کمک ثبات تغییرات شدت بر حسب فرکانس ثبت می‌گردد. البته برای کنترل کل سیستم یک دستگاه هماهنگ کننده نیز استفاده می‌شود [۵۷].
طیف سنجی رامان برای شناسائی ساختار مولکولی بسیار مناسب است، با این روش، تعیین فرکانس‌های چرخشی و ارتعاشی مولکول، ارزیابی هندسی و حتی تقارن مولکول‌ها امکان پذیر است. در برخی موارد که امکان تعیین ساختار مولکولی وجود ندارد، می‌توان با تکیه بر فرکانس‌های ثبت شده، قرار گرفتن اتم‌ها در یک مولکول را بررسی کرد. اطلاعاتی که توسط طیف سنجی مادون قرمز و رامان به دست می‌آید، بسیار مشابه هستند. به تازگی ساختار پیچیده مولکول‌های زیستی با طیف سنجی رامان تعیین شده است. طیف رامان اطلاعات با ارزشی را نیز در زمینه فیزیک حالت جامد ارائه می‌کند. چون طیف سنجی رامان را می‌توان به راحتی برای مطالعه اجزا و گروه‌های شیمیائی در محیط آب به کار برد استفاده از این تکنیک در مطالعه موجودات زنده از اهمیت خاصی برخوردار است.
برخی از کاربردهای مهم طیف سنجی رامان در تشخیص نانولوله­ها و گروه ­های عاملی آنها است، به طوری که در طیف رامان نانولوله­های کربنی باندهای مختلفی مشاهده می شود، که هر کدام بیانگر خصوصیات ویژه ای می باشند که به طور اختصار عبارتند از: D-band که مربوط به نقص‌های موجود در ساختمان نانولوله‌ها است زمانی که با لیزر مرئی تهییج شوند؛ G-band مربوط به کشش و انبساط صفحات گرافیتی است و همچنین نوع صفحه گرافیتی را از نظر فلزی یا نیمه­رسـانا بودن نشـان می‌دهد؛ البته در نوع فـلزی صـفحه کربنـی G-band ضعیف و در نوع نیمه­رسانا بلندتر مشاهده می‌شود. در اثر تیمار اسیدی یا اکسیداسیون نانولوله‌های کربنی موقعیت G- band تغییر می‌کند. d- band به وسیله نواقص جزئی در ساختمان نانولوله‌ها ایجاد می‌شود [۵۸].

۱-۴-۷-۲-۲٫ طیف سنجیFT-IR

طیف سنجی مادون قرمز بر اساس جذب تابش و بررسی جهش‌های ارتعاشی مولکول‌ها و یون­های چند اتمی صورت می‌گیرد. این روش به عنوان روشی پر قدرت و توسعه یافته برای تعیین ساختار واندازه گیری گونه‌های شیمیائی به کار می‌رود. هم­چنین، این روش عمدتاً برای شناسائی ترکیبات آلی به کار می‌رود؛ زیرا طیف‌های این ترکیبات معمولاً پیچیده هستند و تعداد زیادی پیک‌های ماکزیمم و مینیمم دارند که می‌توانند برای اهداف مقایسه‌ای به کار گرفته شوند. در مولکول‌ها دو نوع ارتعاش وجود دارد،که اصطلاحاً ارتعاش‌های کششی و خمشی نامیده می‌شوند. ارتعاش کششی به دو صورت متقارن و نامتقارن تقسیم بندی می‌شود. در حالت ارتعاش کششی متقارن، دو اتم در یک نیم تناوب ارتعاشی، در جهات مختلف حرکت می‌کنند که در این صورت تغییر نهایی در گشتاور دو قطبی مولکول به وجود نمی‌آید و به همین علت آن را غیر فعال در برابر مادون قرمز می‌نامند. در این حالت تغییر در فواصل درون مولکولی، بر قابلیت قطبی شدن پیوندها اثر می‌گذارد. لذا در قطبش پذیری مولکول تغییر حاصل می‌شود و این حالتی است که در طیف سنجی رامان مورد توجه قرار می‌گیرد [۵۹].
بر همکنش تابش مادون قرمز با یک نمونه باعث تغییر انرژی ارتعاشی پیوند در مولکول‌های آن می‌شود و روش مناسبی برای شناسایی گروه‌های عاملی و ساختار مولکولی است. شرط جذب انرژی مادون قرمز توسط مولکول این است که گشتاور دو قطبی در حین ارتعاش تغییر نماید. در طیف الکترومغناطیسی ناحیه بین ۴۰۰-۸/۰ میکرومتر مربوط به ناحیه مادون قرمز است؛ ولی ناحیه­ای که جهت تجزیه شیمیایی مورد استفاده قرار می‌گیرد، بین ۵۰-۸/۰ میکرومتر است. ناحیه بالاتر از ۵۰ میکرومتر را ناحیه مادون قرمز دور، ناحیه بین ۵/۲-۸/۰ میکرومتر ناحیه مادون قرمز نزدیک و ناحیه بین ۲۵-۸ میکرومتر را ناحیه اثر انگشت می‌نامند. هر جسم در این ناحیه یک طیف مخصوص به خود دارد که برای شناسایی گروه‌های عاملی آن به کار می‌رود [۶۰].
برای شناسائی کیفی یک نمونه مجهول، نوع گروه‌های عاملی و پیوندهای موجود در مولکول‌های آن، طیف مادون قرمز نمونه را رسم نموده و با مراجعه به جداول مربوطه که موقعیت ارتعاش پیوندهای مختلف و با طیف IR اجسام را نشان می‌دهند، طول موج یا عدد موج گروه‌ها و پیوندها را شناسائی می‌کنند.در طیف نور سنجی معمولی IR، طیف الکترومغناطیسی در ناحیه مرئی تا مادون قرمز گسترده می‌شود. سپس بخش کوچکی از آن بر حسب فرکانس یا طول موج به آشکار ساز رسیده و ثبت می‌شود. در این حالت، طیف به دست آمده در محدوده فرکانس یا طول موج ثبت خواهد شد. ویژگی FT-IR این است که تمام طول موج‌های ناحیه طیفی مورد نظر در یک زمان به نمونه تابیده می‌شود. در حالی که در روش‌های پاشنده تنها بخش کوچکی از طول موج‌ها در یک زمان به نمونه می‌رسند. بنابراین سرعت، قدرت تفکیک و نسبت سیگنال به نویز در روش تبدیل فوریه برتری قابل ملاحظه‌ای نسبت به روش معمولی IR دارد [۶۰].
برخی اطلاعاتی که می‌توان از طیف سنجی تبدیل فوریه مادون قرمز FT-IR بدست آورد شامل موارد ذیل است: شناسائی کیفی و کمی ترکیبات آلی حاوی نانو ذرات، تعیین نوع گروه عاملی و پیوندهای موجود در مولکول‌های آن و تعیین مقادیر بسیار کم یون هیدروژن فسفات در هیدروکسی آپاتیت که در اعضا مصنوعی مورد استفاده قرار می‌گیرد. هم­چنین، برای آنالیز برخی داروهای حاوی نانو ذرات مورد استفاده قرار می‌گیرد [۶۱].

۱-۵٫ استفاده از مایعات یونی به عنوان پایدار کننده‌ها

مایعات یونی، به دلیل داشتن خصوصیات ویژه، به طور گسترده‌ای در الکتروشیمی مورد استفاده قرار می‌گیرند. این خصوصیات عبارتند از: رسانایی یونی بالا، پتانسیل الکتروشیمیایی گسترده، ویسکوزیته­ی بالا، پایداری دمائی بالا، حفظ حالت مایع در محدوده گسترده و خصوصیات حلالیت بالا. در الکتروشیمی، کارایی یک سیستم الکتروشیمیایی وابسته به خصوصیات میانجی گری مایعات یونی و الکترود می‌باشد. مایعات یونی به عنوان مایعات شبه نمک‌های آلی شناخته می‌شوند، که ترکیبی از کاتیون و آنیون‌های آلی یا غیر آلی هستند که به نظر می‌رسد در دمای زیر ۱۰۰ درجه ذوب می‌شوند [۶۲].
بیشتر کاتیون­های بکار برده شده در مایعات یونی شامل الکیل پریدینیوم، الکیل ایمیدازولیوم و الکیل فسفونیوم و الکیل آمونیوم که می‌توانند با آنیون­هائی مانند BF4، PF6، NO3، CL، CH3Coo، CF3So3– و {CF3So2}2N ترکیب می‌شوند تا یک مایع یونی با دمای ذوب پایین را تشکیل بدهند. آنیون‌ها درجات امتزاج­پذیری متفاوتی با مایعات یونی در آب دارند، نمک‌های کلرید معمولاً به عنوان پیش ساز مایعات یونی به کار برده می‌شوند [۶۳].
اولین یافته‌ها از دمای ذوب مایعات یونی در سال ۱۹۱۴، ۱۲درجه سانتی ­گراد گزارش شد، از آن زمان تعداد زیادی از ترکیبات مشابه کشف شدند و تعدادی از آنیون‌ها و کاتیون­هایی که می‌توانستند با هم ترکیب امکان وجود ۱۰۶ نوع مایع یونی را به وجود آوردند. در حقیقت صدها مایع یونی که دمای مایع گسترده‌ای داشتند و می‌توانستند تا دمای ۹۶- به صورت مایع باقی بمانند شناخته شدند. مایعات یونی سمیت پایینی دارند و آتش­گیر هم نیستند. تغییر آنیون یا طول گروه الکیل اجازه می‌دهد که خصوصیات الکتروشیمیایی مایعات یونی، مثل ویسکوزیته، رسانائی، حلالیت، فعالیت‌های کاتالیزوری، هیدروفوبیسیته و نقطه ذوب تغییر کنند.
بنابراین، مایعات یونی می‌توانند کاربردهای متفاوتی داشته باشند. مایعات یونی از سال ۱۹۸۰ برای مطالعات الکتروشیمیایی به کار برده شدند. امروزه مایعات یونی از جنبه‌های مختلفی مورد استفاده قرار می‌گیرند که شامل کاتالیز، اکتشاف، سنتز نانو مواد، زیست حسگرها و کاربردهای انرژی است. بیشتر خصوصیات مایعات یونی در الکتروشیمی بر اساس سه خصوصیت رسانائی، ویسکوزیته و پتانسیل الکتروشیمیایی آنها است [۶۴]. مایعات یونی به طور معمول پنجره پتانسیل بیشتر از ۲ ولت دارند، به هر حال وجود ناخالصی در مایعات یونی ممکن است محدودیت­هائی برای پتانسیل الکتروشیمیایی آندی و کاتدی آنها ایجاد کند [۶۵]. جدول ۱-۱ برخی از آنیون­ها و کاتیون­های مایعات یونی را نشان می­دهد.
جدول۱-۱٫ آنیون‌ها و کاتیون­های مایعات یونی

آنیون
کاتیون

ایمیدازولیوم

هالید

پیریدینیوم

بورات

آمونیوم

ایمید

فسفونیوم

متید

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:31:00 ق.ظ ]




نشست از برتازی اسبی سمند
پس ساوه بهرام چون پیل مست
ورا دید بر تازیی چون هزبر
خدنگی گزین کرد پیکان چن آب
چو بوسید پیکان سر انگشت اوی

همی تاخت ترسان ز بیم گزند
کمندی به بازو کمانی به دست
همی ساخت در دشت بر سان ابر
نهاده بر او چار پر عقاب
گذر کرد از مهره­ی پشت اوی[۴۷]

۱-۱-۲ سرگذشت بهرام چوبین و پیروزی او بر ترکان در منابع بیزانسی، ارمنی، سریانی
تئوفیلاکت سیموکاتا درباره بهرام چوبین چنین می­نویسد:
«از یک مرد بابلی[۴۸] که صاحب منصبی معتبر بود و تجارب زیادی در نوشتن نامه های شاهی داشت شنیدم که بهرام اصالتاً از منطقه­ ری[۴۹] بود، اما این غاصب که شروع به برانداختن هرمزد[۵۰] ستمگر کرد، به خاندان میرامس تعلق داشت».[۵۱] سپس از هفت خاندان اشکانی نام می­برد که هر کدام نقش مهمی را در پادشاهی ایفا می­ کنند و این را قانون داریوش پسر ویشتاسب می­داند.[۵۲]
تئوفیلاکت تاریخچه­ بهرام چوبین را اینگونه ادامه می­دهد:
«آن­ها می­گویند بهرام که از خاندان مهران و مردم اشکانی بود، در گذشته در میان نگهبانان شاه ثبت­نام کرد، و مدتی کوتاه پس از آن، به عنوان فرمانده­ی گروهی از سربازان، در نبردی به همراه پسر قباد شرکت کرد. در آن زمان بابلی­ها] ایرانیان[ دارا را فتح کردند؛ در حالی­که ژوستین کوچک به حکومت روم رسید. بنابراین بهرام به همراه خسرو یکم، شاه ایران، تا خود ارمنستان حمله کرد؛ خودش را در این عملیات مشهور نمود و به زودی حتی به عنوان فرمانده­ی لشکر ایران منصوب گشت. وقتی که اقبال به مرور او را بالاتر برد حتی صاحب عنوان کراریگبدوم[۵۳]خاندان شاهی گشت (که رومی­ها در واقع آن را کوروپلاتس {curopalates} می نامند).[۵۴] او راه خود را به سوی حماقتی بزرگ ادامه داد، و به خاطر پیروزیش بر ترک­ها بیش از اندازه مغرور شد».[۵۵]

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

رویدادنامه­ی خوزستان تنها اشاره می­ کند که یکی از فرماندهان نظامی که هرمزد چهارم او را به سرزمین ترک ها فرستاده بود و نامش بهرام چوبین بود، از ری[۵۶] بر علیه وی شورید و نیروهای زیادی را برای جنگ با شاه آماده کرد.[۵۷]
سبئوس بهرام چوبین را، بهرام چوبین مهروندک، فرمانروای مناطق شرقی می­خواند:
«بهرام به ارتش تتال­ها[۵۸] حمله کرد و با قدرت، بلخ و تمامی سرزمین کوشان­ها را تا قسمت دور رودخانه­ی وهرت[۵۹] و تا منطقه ی کازیبون فتح کرد. او از نیزه ی اسپندیات[۶۰] شجاع که بربرها می گویند با جنگ به این نقطه رسیده بود؛ گذشت و نیزه­ی خود را در زمین فرو کرد. سپس این بهرام با شاه بزرگ مزکوتک[۶۱] که در منطقه­ فراسوی رودخانه بزرگ بود جنگید؛ جمعیت زیادی از ارتش او را شکست داد، و شاهشان را در جنگ کشت».[۶۲]
مارکوارت در مورد ریشه­ نام مزکوتک در روایت سبئوس مردد است، و احتمال می­دهد که شاید سبئوس، مانند تئوفانس بیزانسی، با این نام ترک­ها را درک کرده باشد؛ زیرا احتمالاً پادشاه مزکیت­ها با خاقان «چو- لو- هیئو» مشابه است که پس از غلبه بر «آ- پو-کان» (در سال ۵۸۷ م) که در غرب مستقر شده بود، در یک لشکرکشی به منظور تسخیر غرب به وسیله­ تیری کشته شد.[۶۳] به هر حال شاهنامه­ی فردوسی، رویدادنامه­ی خوزستان و تئوفانس این دشمن شرقی را از نژاد ترک دانسته ­اند. تئوفیلاکت در جایی آن­ها را هون و در جایی ترک می­نامد. تئوفانس نیز مانند سایر منابع غیرایرانی از شماره­ سپاه ذکری به میان نمی­آورد. تنها می­نویسد که هرمز پس از انتخاب بهرام چوبین به عنوان فرمانده، وی را با سپاهی بزرگ به سوانیا[۶۴] فرستاد و در آنجا او حمله­ای غیر منتظره انجام داد؛ بنابراین ایرانیان ترک­ها را کاملاً شکست دادند.[۶۵] کتاب اخبار سعرت نیز آنان را ترک می­داند.[۶۶] اما در منابع مذکور تنها شاهنامه­ی فردوسی و سبئوس اشاره به کشته شدن شاه ترکان در حین جنگ به دست بهرام چوبین می­ کنند.
به طور کلی روایت شاهنامه، در این مورد، نسبت به منابع دیگر دارای جزئیات بسیار زیادی می­باشد، که بسیاری از آن ها با سایر منابع ایرانی قابل تطبیق است.
۱-۱-۳ بررسی و نقد فرضیه­ مهرپرست بودن بهرام چوبین
پورشریعتی اصرار بر مهرپرست بودن بهرام چوبین دارد و در این راه ابیاتی از شاهنامه­ی فردوسی را مورد بحث قرار می­دهد، که به طور غیر مستقیم ممکن است شواهدی از مهر را ارائه دهند. به طور مثال، مراد فردوسی از استفاده­ی صفت مهترپرست را در مورد بهرام چوبین، همان مهرپرست می­داند که به علت تنگی قافیه چنین آمده است. نیایش بهرام چوبین به یزدان داور، پیش از جنگ با ساوه، و تقاضای طرفداری از طرف حق را که از ویژگیهای ایزد مهر است نشانه­ای از مهرپرستی او می­داند. بیتی که در آن بهرام چوبین خود را احیا­کننده­ آیین میلاد می­داند،[۶۷] را نشانه­ای از مهرپرستی اشکانیان به حساب می ­آورد، و این موضوع را که بهرام چوبین در شاهنامه خود را ستایش­کننده­ آتش آذربرزین مهر می­خواند شاهدی بر این ادعا معرفی می­ کند. از بیتی که تنها در دو دست­نویس شاهنامه آمده است، به عنوان سندی استفاده می­نماید و آن را با مهریشت مقایسه می­ کند:

که با داد و مهریم و با تیغ و دست

ز دشمن نیاید به ما بر شکست[۶۸]

همچنین بیت زیر را که در آن بهرام چوبین، خسروپرویز را به نگه نداشتن پیمان یزدان متهم می­ کند، به علت استفاده از واژه­ی پیمان با ایزد مهر مرتبط می­داند:

تو پیمان یزدان نداری نگاه

همی ناسزا جویی این پیشگاه[۶۹]

دخالت سروش در ماجرای جنگ بهرام چوبین و خسروپرویز را نیز به عنوان سندی دیگر ارائه می­دهد، و در پایان در این­که شورش بهرام چوبین با جریانات مهرپرستی همراه و دین بهرام چوبین با خسروپرویز متفاوت بوده است، شک کمی می­بیند.[۷۰]
یکی از اشکالات وارد بر فرضیه­ ایشان این است، که اولاً در میان منابع بسیاری که درباره قیام بهرام چوبین وجود دارد؛ تنها به چندین بیت از شاهنامه­ی فردوسی اشاره می­ شود. در هیچ منبعی به اینکه قیام بهرام چوبین دارای موضوعات مهرپرستی بوده است اشاره نمی­گردد. شاهنامه­ی فردوسی نیز هیچ اشاره­ی مستقیمی به مهرپرست بودن بهرام چوبین ندارد. این که به خاطر تنگی قافیه واژه­ی مهترپرست را همان مهرپرست بدانیم لزوما نمی­تواند درست باشد، زیرا ماجرای شورش بهرام چوبین در چند هزار بیت بیان گردیده است، و فردوسی اگر بهرام چوبین را مهرپرست می­دانستَ، می­توانست به طور مستقیم در ابیات دیگری آن را بیان کند. اشکال دیگر این است که ابیاتی که ایشان مورد استفاده قرار داده است برخی نشانه­ های مهرپرستی از جمله حفظ پیمان را دارا هستند، اما سند محکمی وجود ندارد که منظور فردوسی همان ایزد مهر باشد؛ او در ابیات بسیار دیگری نیز به عدل و داد یزدان اشاره می­ کند؛ بی­آنکه لزوماٌ منظورش ایزد مهر باشد. به طور مثال خسروپرویز به بهرام چوبین می­گوید:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:31:00 ق.ظ ]




«هنگامی که ایرانیان در بیرون از شهر به رومی‌ها حمله می کردند فوکاس جنایت های بدتری را با قتل و زندانی کردن مردم داخل شهر انجام می داد».[۵۸۳]
سبئوس گزارش می‌کند که جنگی دیگر در ارمنستان در منطقه باسئان[۵۸۴] در گرفت. سنیتام خسرو ارتش بیزانس را شکست داد و آن­ها را به قلمرو خود فراری داد. او شهرهای انگل، گایلاتوک، ارگینای و شهر تسخناکرت [۵۸۵]در دارا را فتح کرد، و هنگامی که فرمانی از جانب شاه رسید آن­جا را ترک نمود. در ادامه سبئوس گزارش بسیار ارزشمندی را ارائه می‌دهد که تا حد بسیاری سیاست جنگی لشکر ایران و علت پیروزی‌های سریع آن را ارائه می­دهد:
«شاه خسرو از دارا بازگشت و یک بار دیگر به ارتشش استراحت داد. [۵۸۶] او ارتش دیگری آماده کرد، و نیروی بسیار قدرتمندی را تحت فرماندهی خرم [۵۸۷]که ارازمان نامیده می­شد به میان­رودان فرستاد و او فرمان زیر را به آن­ها داد: کسانی که تسلیم می‌شوند را دوستانه بپذیرید، و ایشان را در صلح و آبادانی نگه دارید، اما کسانی را که ممکن است مقاومت کنند، و جنگ به راه بیاندازند نابود سازید».
در ادامه سبئوس اجرای این سیاست جنگی را چنین توضیح می‌دهد:
«خرم با برداشتن نیروهایش وارد قلمرو آسورستان شد. با رسیدن به میان­رودان سوریه آن­ها شهر ادسا را محاصره کردند، و به آن حمله کردند اما مردم ادسا به خاطر تعداد زیاد سپاه ایران و پیروزی آن­ها در نبردها و از آن­جایی که انتظار کمکی از جایی نداشتند برای صلح گفتگو کردند، و سوگندی طلب کردند که آن­ها ]ایرانیان[ شهر را ویران نکنند. سپس با باز کردن دروازه شهر تسلیم شدند به همین شیوه آمد و تلا و رشاینای[۵۸۸]و تمام شهرهای میانرودان سوریه با میل خود تسلیم شدند و در صلح و آبادانی حفظ گردیدند. آن­ها ]ایرانیان[ به شهر انطاکیه رفتند و مردم آ­­ن­جا نیز با تمام شهرها و ساکنانش از روی میل تسلیم شدند و از شمشیر فوکاس گریختند».[۵۸۹]

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

این گزارش نشان می­دهد که یکی از عوامل سریع سقوط شهرهای میان­رودان و سوریه سیاست ارتش ایران مبنی بر حفظ صلح و امنیت آن­ها در صورت تسلیم، و عامل دیگر بدرفتاری­های فوکاس با مردم مناطق تحت نفوذ خود است. چنان­که آن­ها حاضر می شدند داوطلبانه تسلیم دشمن شوند تا در امنیت بمانند. رویدادنامه­ی ۱۲۳۴م نیز گزارش می­ کند که هنگامی که ایرانیان به قلمرو بیزانس ضربه می­زدند فوکاس از درون کشور با کشتن رومیها تا آنجایی که دیگر از مردان قدرتمند خالی شد از آن­ها پیشی گرفته بود.[۵۹۰]
آگاپیوس هم گزارش می­ کند که پس از درگیری­های میان یهودیان و مسیحیان فوکاس بر مسیحیان در انطاکیه، لائودسیه [۵۹۱]و تمام سوریه و میانرودان مالیاتهای سنگینی گذاشت.[۵۹۲] البته پیش از آن نیز آگاپیوس گزارش می­ کند که خسروپرویز دارا را تصرف نمود.[۵۹۳] پس از آن ادامه می‌دهد که ایرانیان بر علیه آمد پیش رفتند و آن را تصرف نمودند سپس آنها به سمت قینصرین [۵۹۴]رفتند و پس از آن به ادسا برگشتند.[۵۹۵] یعقوب ادسایی نیز گزارش می­ کند که پیش از برکناری فوکاس ایرانیان شهر آمد، و همچنین رهساینا [۵۹۶]را فتح کردند[۵۹۷]
سبئوس گزارش می­ کند که خسروپرویز ارتشی دیگر را نیز به فرماندهی اشتات یزتایار[۵۹۸]به ارمنستان فرستد و قیصر تئودوسیوس، پسر کذایی ماوریکیوس، را با او همراه کرد.[۵۹۹]
تئوفانس گزارش می‌کند، همان­گونه که شایعه‌ی زنده بودن تئودوسیوس پسر ماوریکیوس گسترش پیدا کرد هم کنستانتینا (همسر ماوریکیوس) و هم ژرمانوس امید زیادی پیدا کردند.[۶۰۰]
این قسمت از گزارش تئوفانس میزان بزرگی این شایعه­ی احتمالی را نشان می‌دهند؛ آن قدر که مادر خود او نیز باور کرده بود. در این­جا سوالی نیز به وجود می‌آید که اصولا اگر بر طبق روایت تئوفیلاکت، تئودوسیوس دستگیر و کشته شده بود[۶۰۱] پس چرا فوکاس و اطرافیان او جنازه‌ی وی را بر اساس رسم موجود در منظر عموم قرار نداده بودند، تا از به وجود آمدن چنین شایعاتی جلوگیری کنند؟ منابع ما پاسخ مشخصی به این سوال نمی­دهند، شاید آن­ها پیش ­بینی نمی‌کردند که دشمنانشان از چنین حربه‌ای استفاده نمایند، و یا شاید این موضوع شایعه نبوده است.
سبئوس ادامه می‌دهد که اشتات یزتایار در همین سال از حکومت خسروپرویز به مرزهای ارمنستان آمد. ارتش بیزانس در منطقه‌ی باسئان گرد آمد. جنگی بزرگ در منطقه‌ی دو و اردرو [۶۰۲] درگرفت. ایرانیان ارتش بیزانس را شکست دادند، و با کشتن بسیاری از ایشان نابودشان ساختند. بسیاری در جنگ کشته شدند. ایرانیان آن­ها را تا شهر ساتالا دنبال کردند سپس فرمانده‌ی لشکر ایرانی در نزدیکی شهر کارین [۶۰۳]اردو زد و شروع به عملیات نظامی بر ضد آن کرد. شهر چندی مقاومت کرد، تا اینکه قیصر تئودوسیوس جلو آمد و گفت «من شاه شما هستم» پس آن­ها دروازه را گشودند، مردان برجسته‌ی شهر بیرون آمدند و به خدمت او رسیدند در بازگشت دیگران را متقاعد کردند که او واقعا تئودوسیوس پسر ماوریکیوس است و با باز کردن دروازه‌ها تسلیم شدند. سپس او نگهبانانی را در آن­جا گذاشت و سپس رفت. دزیتریخ، شهری در هاشتئانک، و ساتالا و آراستیای و نیکوپولیس [۶۰۴]را فتح کرد.[۶۰۵]
۳-۱-۴ شاهین و فتح قیصریه
پس از آن در روایت سبئوس به نام شاهین بر می‌خوریم. سبئوس وی را شاهین پاتگوسپان[۶۰۶] می‌خواند، [۶۰۷]و این با روایت طبری که او را پاذگوسپان مغرب می‌داند مطابقت دارد.[۶۰۸]
برطبق گزارش او شاهین با لشکر بیزانس در ناحیه کارین روبرو شد، و در جنگی آ­ن­ها را شکست داد، و از آن سرزمین فراری داد. در بیستمین سال حکومت خسروپرویز شاهین به مناطق غربی حمله کرد و به قیصریه در کاپادوکیه رسید. ساکنان مسیحی شهر آن­جا را ترک کردند و رفتند، اما یهودیان به دیدار او رفتند و تسلیم گردیدند. او به مدت یک سال در شهر باقی ماند. در بیست و یکمین سال حکومت خسروپرویز، او طبق دستور خسروپرویز مردم کارین را حرکت داد، و در همدان مستقر کرد.[۶۰۹] در مورد سقوط قیصریه کنث هلوم با بررسی یافته­های باستان­شناسی نتیجه می­گیرد که با وجود به دست آمدن شواهدی از ویرانی در دوران اعراب مسلمان و ایرانیان هیچ شاهدی وجود ندارد که خرابی عمده­ای در این شهر صورت گرفته باشد. و حتی نمی­ توان تاریخ دقیقی برای برخی یافته­های باستان­شناسی آن ارائه داد پس باید علت از رونق افتادن قیصریه را در اواخر دوران باستان در جاهای دیگری جست.[۶۱۰]
۳-۱-۵ شورش یهودیان بر ضد بیزانس
یکی از دیگر حوادث دوران فوکاس مسئله‌ی شورش یهودیان است. بر طبق روایت تئوفانس یهودیان انطاکیه شورشی را بر ضد مسیحیان شروع کردند، و آناستاسیوس رئیس کلیسای بزرگ آن­جا را به همراه بسیاری از زمین داران کشتند. فوکاس لشکریانی را بر ضد آن­ها فرستاد، و در نهایت آن­ها بسیاری را کشتند و از شهر تبعید نمودند.[۶۱۱]
رویدادنامه‌ی پاک تاریخ قتل آنستاسیوس را اواخر سپتامبر ۶۱۰ می داند، اما قتل او را به دست سربازان می­داند میخاییل سوری نیز ماجرای قتل او به دست یهودیان را گزارش می کند.[۶۱۲]
آگاپیوس هم شورش یهودیان را گزارش می‌کند. بر طبق گزارش او یهودیان تمام شهرهای سوریه و بین النهرین قصد داشتند که مسیحیان را بکشند و کلیساهایشان را ویران سازند، اما مسیحیان پیشدستی کردند، و تعداد بسیاری از یهودیان را کشتند. فوکاس با آگاهی از این موضوع از از دست مسیحیان آن مناطق آزرده خاطر شد و مالیات سنگینی را به آن­ها گذاشت.[۶۱۳]
به عقیده‌ی نگارنده روایت آگاپیوس مبنی بر سخت گیری فوکاس بر مسیحیان به خاطر شورش یهودیان از منطق بسیار دور است، و پذیرفتی نیست؛ زیرا علاوه بر آنکه یهودیان یک اقلیت بودند شورش آن­ها بر علیه مسیحیان در واقع شورش بر علیه حکومت بیزانس بود که در برخی منابع دیگر نیز بازتاب پیدا کرده است که پیشتر به آن­ها پرداخته شد. حال باید دید ریشه‌های این شورش در چه بوده است. یکی از دلایل این شورش فشاری بود که به یهودیان به عنوان اقلیتی دینی در جامعه‌ای مسیحی وارد می شد. مسیحیان دیدگاه خوبی نسبت به یهودیان نداشتند، و این موضوع در گزارش‌های منابع مسیحی آشکار است. اینک که بیزانس سخت‌تر از گذشته در تمامی جبهه ها از سپاهیان ایرانی ساسانی شکست خورده بود، و شهرهای سوریه در آستانه‌ی سقوط بودند یهودیان احتمالا این را فرصتی مناسب برای آغاز شورش دانستند. در واقع زمینه‌ی اصلی این شورش سخت­گیری فوکاس بر یهودیان بود. این موضوع در رویدادنامه­ی زوقنین گزارش شده است. بر طبق گزارش آن فوکاس دستور داد که تمام یهودیان بیزانس غسل تعمید داده شوند. او فرمانده جرج را به اورشلیم و تمام فلسطین فرستاد تا یهودیان را مجبور به انجام غسل تعمید کند. یکی از رهبران یهودیان به نام جوناح[۶۱۴] مخالفت ورزید، اما جورج به او سیلی زد و یهودیان را مجبور کرد که چه بخواهند یا نه از فرمان فوکاس پیروی کند و غسل تعمید داده شوند.[۶۱۵]
این سخت­گیریهای فوکاس در بردارنده­ی نارضایتی­های بسیاری در میان یهودیان بوده است. یک نکته­ی مهم در اینجاست که رویدادنامه‌ی زوقنین محل این غسل تعمید را در اورشلیم و فلسطین می­داند، اما منابع دیگر محل شورش را در سوریه و به خصوص انطاکیه معرفی می‌کنند. برای حل این ابهام باید در نظر گرفت که شاید در اورشلیم و سایر شهرهای فلسطین شرایطی حاکم بوده است که انگیزه یا امکان شورش را در آن زمان در آن­جا از بین برده است، یا اینکه در شهرهای سوریه اتفاقاتی افتاده است که موجبات خشم ناگهانی مردم آن منطقه را فراهم نموده است، اما این اتفاقات هر چه که بوده باشد احتمالا تنها نقش یک جرقه را در انبار باروت ایفا می‌کرده است، زیرا یهودیان در سرتاسر امپراتوری بیزانس ناراضی به نظر می‌رسیدند. این را می توان در نقشی که یهودیان در همکاری با ایرانیان پس از سقوط اورشلیم بازی می­ کنند و خوشنودی آن­ها از این ماجرا دید. همچنین می توان آن را در گزارش سبئوس که پیشتر به آن اشاره شد مبنی بر تسلیم داوطلبانه­ی یهودیان به سپاه شاهین در قیصریه مشاهده کرد.
۳-۱-۶ کلیسای نسطوری در زمان جنگ خسروپرویز و فوکاس
رویدادنامه‌ی خوزستان اطلاعاتی درباره کلیسای نسطوری در ایران آن روزگار می‌دهد از جمله مرگ سبریشو و انتخاب گرگوری به عنوان رئیس کلیسا که با دخالت شیرین صورت پذیرفت؛ اما او چند سال بیشتر زنده نماند و به خاطر دخالتهای گابریل کلیسا مدتی بدون رهبر باقی ماند، تا سرانجام مرابا [۶۱۶]معاون اسقف را که اهل تیسفون بود برای هدایت آن برگزیدند. کلیسا برای مدت طولانی بدون رئیس ماند، اما گابریل سینگارا کلیسای اروتودکس را بیش از پیش تهدید می­کرد، و مردم را از صومعه­ی پتیون، صومعه­ی شیرین و دیگر صومعه ها بیرون می‌کرد. پیروان فرقه­ی هرتیک [۶۱۷]را در آن­جا سکنی می داد.
در آن زمان لونادب آدیابنه­ای به خاطر آزادی بیانی که در حضور خداوند داشت، و برای عشقش به شاه نامه­ای از شاه دریافت کرد که قدرت برتر در کلیسای سنت متیو را به او می‌داد، اما توطئه­های گابریل به او نیز اجازه نداد به اهدافش برسد. [۶۱۸] به نظر می‌رسد که نفوذ یعقوبیان با رهبری گابریل در این زمان بیشتر و بیشتر گردیده بود. نفوذ گابریل همانگونه که پیشتر اشاره شد از سالها پیش در دربار خسروپرویز آغاز شده بود و در این زمان به اوج خود رسید. رودیدادنامه­ی خوزستان گزارش می‌کند که گابریل، خسروپرویز را بر علیه نسطوریان تحریک کرد، و بین پیروان دو فرقه مناظره‌ای برگزار کرد. [۶۱۹] درست است که در ادامه گزارش می شود که نسطوریان در این مناظره پیروز شدند، و خسروپرویز گابریل را سرزنش کرد، اما اصولا برگزاری چنین مناظره‌ای نشانگر بدبینی خسروپرویز نسبت به نسطوریان است؛ چنان که در ادامه نیز توطئه­های گابریل بر علیه یکی از اعضای رقیب باعث زندانی شدن و قتل او گردید. [۶۲۰] رویدادنامه خوزستان در ادامه از شخصی دیگر به نام یزدین[۶۲۱] نام می برد که در دربار خسروپرویز نفوذ بسیار داشت و رابطه‌ی او با خسروپرویز مانند رابطه حضرت یوسف و فرعون بود و او کلیساها و صومعه‌های بسیاری را بنا کرد.
رویدادنامه‌ی خوزستان در ادامه، گزارش احوال چند تن دیگر از مسیحیان نسطوری که کلیساهایی ساختند را ارائه می­دهد، و اختلافات داخلی میان برخی از آن­ها را گوشزد می‌کند.[۶۲۲] به طور کلی گزارش‌های رویدادنامه­ی خوزستان درباره‌ی اوضاع مسیحیان در زمان خسروپرویز نشان دهنده‌ی آن است، که آن­ها از آزادیهای بسیاری برخوردار بودند. علاوه بر نفوذ بسیار افراد مسیحی در دربار خسروپرویز مانند سبریشو، یزدین، گابریل سنجار و غیره، شیرین همسر مورد علاقه­ خسروپرویز نیز نقش عمده­ای را در این باره ایفا می کرد. به عنوان یک سیاست نیز خسروپرویز با تقویت کلیسای نسطوری و یعقوبی که در زمان فوکاس مورد حمایت بیزانس نبودند آن­ها را بیشتر به خود جذب می کرد. همان گونه که عنایت­الله رضا نتیجه می­گیرد خسروپرویز در برخوردهای دینی روند میانه­روی در پیش داشت، و مردم در قیاس با امپراتوری روم شرقی، ایران را کشوری نمونه و دادخواه تلقی می کردند.[۶۲۳]
اما ادامه­ نتیجه ­گیری ایشان به نظر چندان صحیح نیست:
«اما پس از بازگشت به سخت­گیریهای پیشین ایران اعتبار گذشته را از دست داد، زیرا گرایش به یکتاپرستی همواره روی به قوت داشت».[۶۲۴]
منابع مسیحی در مجموع اشاره‌ای به اینکه خسروپرویز سیاست دینی خود را تغییر عمده­ای داده باشد، یا اینکه سخت­گیریهایی را برخلاف گذشته انجام داده باشد ندارند، پس علت را باید در چیز دیگری جست. در واقع این سخت­گیریهای فوکاس بود که مسیحیان قلمروی خود را به ایران نزدیک­تر می­کرد. چنانکه همانگونه که پیشتر اشاره شد بر طبق سبئوس بسیاری از شهرهای مسیحی میان­رودان و سوریه بدون هیچ مقاومتی تسلیم شدند، تا از شمشیر فوکاس در امان باشند، و در صلح و آبادانی باقی بمانند.[۶۲۵] اما با این حال از دید مسیحیان، ایرانیان زرتشتی، کافر به حساب می­آمدند در حالیکه امپراتوری بیزانس هم کیش آن­ها بود. به نظر می ­آید که این قتل فوکاس بود که در دراز مدت اوضاع را تغییر داد نه سختگیری خسروپرویز. هراکلیوس بسیار با سیاست­تر از فوکاس عمل می نمود، و تمام سعی خود را برآن داشت تا جنگ با سپاه خسروپرویز را نوعی جنگ صلیبی معرفی کند، و مسیحیان را بر ضد سپاه ساسانی تحریک کند. انگلبرت وینتر معتقد است که بویژه پس از سقوط اورشلیم جنگ حالتی مذهبی به خود گرفت چنان که پیش از آن کاملاً بی­سابقه بود و این نخستین جنگ قرون وسطایی به شمار می­رود که یاد آور جنگ­های صلیبی بعدی است.[۶۲۶] به عقیده­ی براندس نیز پس از تصرف صلیب مقدس جنگ بر علیه ایران شکل صلیبی به خود گرفته بود.[۶۲۷]
رویدادنامه­ی خوزستان در ادامه به طور خلاصه پیروزیهای سرداران ایرانی را شرح می دهد. بر طبق گزارش آن خسروپرویز دو فرمانده را برگزید، آن­ها ماردین، آمد، میافارقین و ادسا را فتح کردند، و با پل زدن بر روی رودخانه­ی فرات به سمت هیراپولیس پیش رفتند.[۶۲۸]
۳-۲ روند شکست­های هراکلیوس تا زمان سقوط مصر
موضوع مورد بحث دیگر در منابع شورش بر علیه فوکاس است، که از مصر آغاز شد و در نهایت به مرگ او انجامید. بیشتر منابع هم رای هستند که هراکلیوس و گرگوری که فرماندهان آفریقا بودند پسران خود هراکلیوس و نیکتاس را به سمت قسطنطنیه فرستادند. هراکلیوس از دریا و نیکتاس از خشکی عازم شد، و قرار بر این شد که هر کدام زودتر به پایتخت برسند امپراتور شود. هراکلیوس با دریایی آرام روبرو گردید، و زودتر به پایتخت رسید و با کشتن فوکاس امپراتور شد.
رویدادنامه­ی پاک ورود هراکلیوس به قسطنطنیه را برابر با ۵ اکتبر ۶۱۰ م و قتل فوکاس به دست هراکلیوس و تاج گذاری او را برابر با دوشنبه ۶ اکتبر می داند.[۶۲۹]
برطبق رویدادنامه­ی ۱۲۳۴م و میخاییل سوری هراکلیوس سفرایی را با تقاضای صلح نزد خسروپرویز فرستاد، اما خسروپرویز به آن­ها اهمیتی نداد، و رومیان را تهدید کرد و به حملات خود ادامه داد.[۶۳۰]
بر طبق گزارش آگاییوس هراکلیوس سفرایی را نزد شاه ایرانیان فرستاد تا با او صلح کند، اما او کاملاً مخالفت کرد.[۶۳۱]
سبئوس نیز گزارش می‌کند که هراکلیوس هنگامی که به تاج و تخت رسید سفرایی را به همراه گنج‌های بسیار و نامه­ هایی برای تقاضای صلح نزد خسروپرویز فرستاد، اما خسروپرویز به آن­ها توجهی نکرد[۶۳۲]
سبئوس پاسخ خسروپرویز را چنین گزارش می کند:
«آن پادشاهی مال من است، و من تئودوسیوس پسر ماوریکیوس را به عنوان شاه تعیین کردم. اما این یکی بدون اجازه‌ی ما شاه شده است، و گنج های خودمان را به عنوان هدیه پیشنهاد می‌کند. با این حال من ]از جنگ[ دست بر نمی‌دارم تا اینکه او را به چنگ آورم».[۶۳۳]
بر طبق گزارش او خسروپرویز آن گنج را تصاحب کرد و سفیران هراکلیوس را کشت و پاسخی برای پیشنهاد وی نفرستاد.[۶۳۴]
تئوفانس نیز این موضوع را گزارش می کند، اما آن­را مربوط به ۳ سال پس از به تخت نشستن هراکلیوس می‌داند. البته با توجه به این که سفارت اول هراکلیوس به خسروپرویز در سایر منابع بیزانسی گزارش نشده است، روایت منابع سریانی به نظر درست‌تر می آید. همانگونه که خود تئوفانس نیز گزارش می‌کند[۶۳۵] هراکلیوس هنگام نشستن به تخت با شرایط بسیار دشواری روبرو بود، زیرا آوارها در اروپا تاخت و تاز می‌کردند و ایرانیان نیز در آسیا پیش می رفتند؛ بنابراین احتمالاً نخستین فکری که به ذهن او رسیده است آرام ساختن شرایط با ایجاد صلح با دشمنان بوده است. به عقیده‌ی نگارنده خسروپرویز نیز به خوبی این نکته را دریافته بود که اگر با بیزانس صلح کند این احتمال بسیار قوی است، که هراکلیوس پس از آماده کردن دوباره خود در دوران صلح به فکر انتقام و به دست آوردن دوباره­ اعتبار بیزانس بیفتد؛ در حالیکه اینک بیزانس در یکی از بحرانی‌ترین برهه های تاریخ خود بود و بهترین فرصت برای خسروپرویز بود که نقش آن را تا جای ممکن کم رنگ تر کند که تا حد زیادی هم موفق بود، اما در نهایت برنامه ­های او با شکست روبرو شد. هراکلیوس پس از آنکه با پاسخ رد خسروپرویز مواجه شد به فکر مقابله با لشکریان وی افتاد، اما نخستین تلاشش با شکست بزرگی روبرو گشت.
۳-۲-۱ ادامه­ پیشروی­های لشکریان ایران در تمامی جبهه­ها در دوران هراکلیوس
بر طبق گزارش تئوفانس پس از به تخت نشستن هراکلیوس در ماه می ایرانیان به سوریه حمله کردند و پس از فتح آپامیا[۶۳۶] و ادسا تا انطاکیه پیش رفتند. رومیها با آن­ها روبرو شدند و جنگیدند و شکست خوردند، و کل سپاه روم از بین رفت؛ بنابراین تعداد کمی گریختند. تئوفانس گزارش می‌کند که در سال بعد ایرانیها قیصریه را گرفتند و در آن­جا ده هزار نفر را اسیر کردند.[۶۳۷] رویدادنامه‌ی سال ۶۴۰م فتح ادسا، حران، کالینیکوم [۶۳۸]و کرکسیوم و تمام شهرهای شرق فرات را به دست ایرانیان گزارش می‌کند.
همچنین گزارش می‌کند که شهربراز به زنوبیا رسید، و آن را فتح کرد و این نخستین شهر غرب فرات بود که فتح شد. پس از آن ایرانیان به امسا [۶۳۹]رسیدند، و در آن­جا مردم فراوانی از نژاد شرقی یافتند و آن­ها را به سرزمین خودشان باز فرستادند. در تابستان همان سال نیز رومی‌ها و ایرانیان در حرم مقدس سنت توماس در امسا با یکدیگر جنگیدند.[۶۴۰]
رویدادنامه­ی ۱۲۳۴م گزارش می­ کند که ایرانیان در سال بعد از به تخت نشستن هراکلیوس در ۸ اکتبر انطاکیه را گرفتند؛ در ۱۵ اکتبر آن­ها آپامیا را گرفتند، و به امسا در فینیقیه حمله بردند که به خاطر عفو عمومی تسلیم شد. در این میان نبردی بین قوای بیزانس و ایرانیان در سوریه در گرفت که به شکست بیزانس ها انجامید و فرمانده‌ی ارتش ایران، بهرام، قیصریه را محاصره کرد. پس از سقوط آن برخی از ساکنان کشته شدند اما بیشتر آن­ها به عنوان اسیر با بهرام از آنجا برده شدند. در سال چهارم سلطنت هراکلیوس نیز شهربراز دمشق را فتح کرد، و اهالی آن در ازای پرداخت باج به ایرانیان مورد عفو قرار گرفتند.[۶۴۱]
یعقوب ادسایی نیز گزارش می­ کند که ایرانیان پس از فتح ادسا تمامی سوریه و فینیقیه و فلسطین را فتح کردند.[۶۴۲]
سبئوس هم ماجرای درگیری­های ایران و بیزانس را پس از به تخت نشستن هراکلیوس گزارش می­ کند. بر طبق گزارش او هراکلیوس یکی از فرماندهانش[۶۴۳] را فرستاد تا قیصریه را محاصره کند. آن­ها شهر را به مدت یک سال محاصره کردند. ارتش ایران از نظر غذای خود و اسبانشان تحت فشار قرار گرفتند، اما با آمدن تابستان و روئیدن سبزیجات تازه آن­ها شهر را به آتش کشیدند و از آن بیرون آمدند، و ارتش بیزانس را شکست دادند. ارتش ایران زمستان را در ارمنستان سپری کرد. در این میان شاهین به دربار فراخوانده شد، و شاه به او دستور داد تا سریعاً به مناطق غربی برگردد. او در تابستان به شهر کارین رسید. سپس با حمله به ملیطنه [۶۴۴]آن را تصرف کرد. او از آن­جا حرکت کرد و به ارتش شهربراز که در منطقه­ پیسیدیا بود پیوست. در منطقه­ ارمنستان نیز در­گیریهایی به نفع لشکر ایران جریان یافت. سپس هراکلیوس، فیلییکیوس را که در گذشته پسر خوانده­ی ماوریکیوس و فرمانده‌ی سپاه بود و اینک کشیش شده بود را احضار کرد، و با سپاهی او را به شرق فرستاد. فیلیپیکوس از طریق قیصریه به ارمنستان رفت. خسروپرویز نیز سپاهی را به مقابله‌ی او فرستاد. سپاه ایرانی او را تعقیب کرد، اما فیلیپیکوس از نزدیکی شهر کارین به مرز خود بازگشت. سپاه ایران نیز که نتوانسته بود خود را به او برساند دوباره به میان­رودان بازگشت. در این زمان هراکلیوس پسر خود کنستانتین را شاه اعلام کرد، و او را در رأس سنا قرار داد. او خودش به عنوان فرمانده به همراه برادرش تئودوسیوس نیروهایش را جمع کرد و به سمت میان­رودان و انطاکیه رفت.
در آن­جا او با ارتش ایران جنگید، و نبرد سختی درگرفت که به شکست ارتش بیزانس انجامید، و ایرانیان شجاعانه پیروزی را به دست آوردند. نبرد دیگری در نزدیکی گذرگاه ورودی کلیکیه در گرفت. رومیان ۸۰۰۰ نفر از لشکریان ایران را از بین بردند، اما در نهایت شکست خوردند و فرار کردند. ارتش ایران قدرت گرفت و شهر تارسوس [۶۴۵]و تمام ساکنان ایالت کلیکیه را به کنترل خود در آورد. [۶۴۶]
باینس معتقد است که با توجه به عدم وجود سال­شماری دقیق در گزارش سبئوس در این جا او اتفاقاتی را گزارش می­ کند که مربوط به بهار ۶۲۶م می­باشد یعنی هنگامی که هراکلیوس به کلیکلیه تاخته بود.[۶۴۷] اما به عقیده­ی نگارنده این فرضیه بعید است زیرا درست است که سبئوس سال­شمار چندان دقیقی ندارد اما به طور کلی روایت او حوادث مربوط به جنگهای ایران و بیزانس را بر اساس ترتیب آن­ها مرتب کرده است. می­توان پذیرفت که در جاهایی حوادثی جا به جا شده باشند اما موردی که بیش از سیزده سال بین اختلاف وجود داشته باشد را نمی توان در آن یافت.
این بخش از گزارش سبئوس نشانگر شکست نقشه‌های هراکلیوس و فرمانده‌اش فیلیپیکوس برای شکست دادن و بیرون راندن لشکریان ایران از قلمرو سابق بیزانس است. آگایپوس نیز گزارش می­ کند که پیش از فتح اورشلیم ایرانیان قیصریه را فتح کردند[۶۴۸]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:31:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم