مک‌کوئل معتقد است “وسایل ارتباط جمعی می‌توانند باعث ایجاد تاثیرات خواسته شوند، باعت ایجاد تاثیرات ناخواسته شوند، تاثیرات اندکی را موجب شوند، تغیر را تسهیل سازند، الگوها و ارزش‌های موجود را تقویت کنند و یا مانع ایجاد تغییر شوند”.(مک‌کوئیل،۱۳۸۲: ۲۸)
بررسی تاثیرات و کارکردهای تلویزیون
تلویزیون وسیله‌ای است که استفاده از آن به هیچ تخصص و دانش ویژه‌ای نیاز ندارد به طوری که کلیه گروه‌های سنی و جنسی در اجتماع به آسانی به آن دسترس دارند و متناسب دانش، تجربه، نیازها و علایق خود از آن بهره‌مند می‌شوند، شاید بتوان از تلویزیون به عنوان همدم همیشگی انسان امروزی نام برد که از دوران کودکی تا کهن‌سالی او را رها نمی‌کند. (پویا،۱۳۸۰ :۱۶) و در اقصی نقاط عالم کمتر جایی را می‌توان یافت که مردم از چشم دوختن به صفحه شیشه‌ای تلویزیون لذت نبرند و ساعاتی از زندگی خود را با دیدن برنامه‌های آن سپری نکنند. (بیروکف،۱۳۷۲ :۷) به هر حال شکی نیست که تلویزیون می‌تواند نقش‌های مثبت و منفی داشته باشد که فرهنگ‌پذیری و صدور ارزش‌ها قسمتی از آن‌ها است. به همین دلیل دانشمندان علوم اجتماعی نیز توجه خاصی به ارتباطات به طور اعم و ارتباطات جمعی به طور اخص کرده‌اند. بی‌گمان دلیل توجه دانشمندان به نظام ارتباطات اجتماعی ناشی از این واقعیت است که ارتباطات اجتماعی و به تبع آن وسایل ارتباط جمعی عاملی در جهت ساخت و انتقال ارزش‌ها و به تعبیر دیگر دارای یک نقش افزایش‌دهنده با ثبات در شکل دادن به محیط نمادین است.(Gerbner,1979,P.197)
کامستاک می‌گوید: تلویزیون علاوه بر اینکه بر ارزش‌ها و ادراک عمومی تاثیر می‌گذارد، بر همگن‌سازی و شبیه‌سازی هم‌تاثیر دارد. وی معتقد است تاثیر تلویزیون را می‌توان چنین دسته‌بندی کرد: ۱- تاثیر بر زندگی خانوادگی و جامعه‌پذیر ساختن اطفال ۲- تاثیر بر روی دین ۳- تاثیر بر تقویت قوانین، ارزش‌ها و هنجارها ۴- تاثیر بر نحوه گذران اوقات فراغت ۵- تاثیر بر نوع و میزان امنیت عمومی ۶- تاثیر بر سیاست. وی معتقد است این مهم که تلویزیون عقاید، ارزش‌ها و انتظارات افراد را تحت تاثیر قرار می‌دهد امری بدیهی و واضح است اما آنچه مبهم است میزان تاثیر است. این مهم است که آیا این تاثیرات در جهت مثبت است یا منفی.(Comstock.j,1987,p.121)
گربنر معتقد است: تلویزیون با گسترش عظیم خود طی دو دهه گذشته حیات توده مردم را دگرگون کرده است. عادات روزانه آن‌ها را تغییر داده، شیوه زندگی نسل‌های جدید را متحول ساخته، هر حادثه یا اتفاقی را به یک پدیده جهانی تبدیل کرده و سیل اطلاعات و ارزش‌ها را پخش و به منازل تمام مردم منتقل ساخته است. به عبارت روشن‌تر بر مراحل اجتماعی شدن مردم اثر گذاشته است.(Gerbner,1976,174)
در نهایت و با جمع‌بندی دیدگاه‌های صاحب‌نظران این حوزه می‌توان چنین نتیجه گرفت که رسانه و ارتباطات بر فرهنگ، ارزش‌ها، موضع‌گیری‌ها، روش‌ها و راه‌های زیستی تاثیر گذارند و انقلاب فناوری در جهان ارتباطات و نوآوری‌های فراوان و پی‌در‌پی باعث تاثیرگذاری هر چه بیشتر و ژرف‌تر آن‌ها می‌شود.
الف) وظایف و نقش‌های تلویزیون
تلویزیون با توجه به جایگاه حساس و ویژگی‌های خاص خود به عنوان یکی از گسترده‌ترین وسایل ارتباط جمعی می‌تواند نقش‌های مهمی را در جامعه ایفا نماید از جمله :
۱- تلویزیون به عنوان گروه مرجع
گروه مرجع گروهی است که فرد رفتار خود را با آن منطبق می‌کند یا گروهی که فرد سعی داشته باشد به نحوی عقاید و کردار اعضای آن را الگوی خود قرار داده و از آنان تبعیت کند، چه فرد عضو آن گروه باشد یا نباشد. تلویزیون به عنوان یک منبع ارسال پیام می‌تواند الگوهایی بیافریند که دختران، آرایش مو، راه رفتن و صحبت کردن را از او تقلید کنند، یا از طریق بزرگنمایی ورزشکاران کاری کنند که پسرها حرکات آن ورزشکاران را ملاک خویش قرار دهند.( آذری،۱۳۷۱ :۱۴)
به هر حال شخصیت‌های محبوب تلویزیونی بر رفتار بینندگان تاثیر می‌گذارند.( رانستاین و دیگران،۱۳۷۱ :۱۳) خلاصه اینکه اگر تلویزیون به گونه‌ای بر الگوهای زندگی مردم تاثیر بگذارند که آن‌ها بسیاری از فعالیت‌های خود را پیرامون برنامه‌های تلویزیونی تنظیم کنند، در ان صورت می‌توان گفت که تلویزیون به صورت گروه مرجع قوی درآمده است.(گیدنز، ۱۳۷۳ : ۳۵)
طبق این قاعده هر چه تلویزیون بتواند به صورت گروه مرجع مثبت در بیاید، تاثیر و نفوذ بیشتری بر بینندگان خود خواهد داشت که این نفوذ از طریق تغییر نگرش‌ها، گرایش‌ها، باورها، ارزش‌ها و یا رفتار اشخاص دیگر صورت می‌گیرد. (فرهنگی، ۱۳۷۳ : ۳۵) این نفوذ منجر به تغییر رفتار بر اثر تقلید می‌شود که دانشمندان از آن به برانگیختن مخاطبان به عمل یاد کرده‌اند. (فرهنگی،۱۳۷۳ :۴۶)
۲- تلویزیون به عنوان عمل جامعه‌پذیری
جامعه‌پذیری هم‌نوایی فرد است با هنجارهای گروهی و هر یک از اعضای جدید گروه به حکم جامعه‌پذیری رفتار خود را موافق مقتضیات گروه درآورد و دانسته یا ندانسته راه و رسم زندگی گروهی را می‌پذیرد. (آگ برن، ۱۳۷۵ : ۱۵۵) این جریان از طریق کنش متقابل اجتماعی صورت ‌می‌گیرد و مردم به وسیله آن شخصیت خود را به دست آورده و شیوه زندگی جامعه خود را می‌آموزند. جامعه‌پذیری فرد را به آموختن هنجارها، ارزش‌ها، زبان، مهارت‌ها، عقاید و الگوهای فکر و عمل که همگی برای زندگی اجتماعی ضروری می‌باشد، قادر می‌سازد. (رابرتسون، ۱۳۷۳ : ۱۱۲) در جریان جامعه‌پذیری افراد از طریق تلویزیون، هنجارهای گروهی زیر به افراد اموخته می‌شود:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

الف) آداب اجتماعی : شامل غذا خوردن، نشستن، تعارف کردن . تجربه نشان داده است که تلویزیون در انتقال سنت‌ها و آداب و رسوم موفق است.
ب) شعائر اجتماعی : مناسک دینی، آداب تشریفات یک آیین خاص که دارای قدمت و اهمیت فراوان باشد.
ج) اخلاق اجتماعی : رسوم اجتماعی مهمی که جامعه نقض آن‌ها را ناپسند بشمارد.
د) مقررات اجتماعی : رسومی که جامعه با خواست و آگاهی به وجود می‌آورد مثل مقررات راهنمایی و رانندگی.(آگ‌برن، ۱۳۷۵ :۱۵۶)
درنتیجه یادگیری این آموزش‌ها که جملگی بر اثر امکان یادگیری اجتماعی حصل از تماشای تلویزیون است، شخص با جامعه هم‌نوا و هم‌رنگ شده، ارزش‌ها و هنجارهای مذکور را درونی کرده و به نظم جامعه کمک می‌کند. ( آگ‌برن، ۱۳۷۵ : ۱۵۹)
۳- تلویزیون به عنوان عامل ایجاد و جلب اعتماد اجتماعی
طبیعی است که انسان پیام‌های مورد نظر خود را از دوستان قابل اعتمادش دریافت می‌دارد ( رانستاین و دیگران، ۱۳۷۱ : ۴۲) جلب اعتماد و همدلی سایرین یکی از کارکردهای مثبت اجتماعی تلویزیون است .( کازنو، ۱۳۶۴ :۱۳۳) جلب اعتماد مردم و مشارکت آنان از دو راه امکان‌پذیر است:
الف) مجبور و وادار کردن دیگران به زور برای اشتراک مساعی و پیروی از آنچه که یک پدیده اجتماعی مانند تلویزیون، حکومت و … القا می‌کنند.
ب) بالا بردن میزان درک و دانش مردم و درنتیجه ایجاد بصیرت در انان و اشتراک و اعتماد داوطلبانه (فیاد، ۱۳۵۵: ۵۷) مشارکت بیننده با پدیده‌ای چون تلویزیون از راه دوم، هنگامی رخ می‌دهد که بیننده با شخصیت‌های تلویزیونی هم دردی کرده و در نهایت دچار هم‌ذات پنداری با آن‌ها می‌شود.
تلویزیون به دلیل به راحتی در دسترس قرار گرفتن و سهولت استفاده و هم چنین لذت سرگرم شدن و زیستن در جهان خیالی برای افراد، باعث می‌شود تا بیننده به طور مستقیم خود را ماجراها شریک بداند و از این طریق بیش از سایر رسانه‌ها به تلویزیون اعتماد کند.( آذری : ۱۳۷۰، ۱۳)
۴- تلویزیون به عنوان عامل تقویت روابط اجتماعی
انسان به طور فطری به روابط اجتماعی به عنوان یکی از نیازهای اساسی نیازمند است.(رفیع‌پور، ۱۳۷۰ :۵۰) به دلیل گستردگی نهادها، این روابط در عصر حاضر پیچیده‌تر شده‌اند . از آن جا که به گفته کازنو رسانه‌ها شیوه فعالیت و روابط انسان‌ها را شکل می‌دهند و درجات آن را نیز تعیین می‌کنند. (کازنو، ۱۳۶۴ : ۳۷) لذا تلویزیون به عنوان یک رسانه گسترده نقش ویژه‌ای در هر چه بهتر و سریع‌تر ارضا شدن این نیاز فطری انسانی بر عهده دارد. این رسانه هم‌چنین می‌تواند به افرادی که از شیوه‌های ارضا نیاز خود در جوامع پیچیده، اطلاعات چندانی ندارد کمک کرده و موجب افزایش دانش و آگاهی و در نتیجه وسعت افق دید آنان شود.
ب) انواع کارکردهای تلویزیون از نگاه هارولد لاسول
هارولد لاسول از پژوهشگرانی است که به طور جدی به نقش و کارکرد وسایل ارتباط جمعی در جامعه توجه کرده است. وی سه کارکرد را برای وسایل ارتباط جمعی ذکر کرده است:
الف) نظارت بر محیط : کارکرد نظارت شامل اخباری است که رسانه‌ها فراهم می‌کنند و برای اقتصاد و جامعه ضروری است مثل گزارش وضعیت سهام، ترافیک، شرایط آب و هوایی
ب) همبستگی اجتماعی : دومین کارکرد، انتخاب و تفسیر اطلاعات و محیط است، رسانه اغلب شامل انتقادات و تجویزهایی برای چگونگی و واکنش افراد نسبت به حوادث است. بنابراین همبستگی، محتوای سرمقاله‌ها و محتوای تبلیغاتی رسانه‌ها است. کارکرد همبستگی، تقویت عادات اجتماعی و حفظ اتفاق آرا به وسیله انحرافات و برجسته کردن افراد برگزیده است و به عنوان ناظر بر عملکرد دولت است.
ج) انتقال میراث اجتماعی از یک نل به نسل دیگر : رسانه‌ها در حکم انتقال دهنده فرهنگ، برای انتقال اطلاعات، ارزش‌ها، هنجارها از یک نسل به نسل دیگر و از افراد جامعه به تازه واردها، کاربرد دارند. آن‌ها از این طریق با گسترش بنیان تجربه مشترک، انسجام اجتماعی را افزایش می‌دهند ( سورین، تانکارد، ۱۳۸۱ :۴۵۰)
۴٫۲٫۲ انواع رسانه‌ها
رسانه دینی
هدف رسانه و برنامه دینی آگاهی مخاطبان از مبانی دینی با بهره گرفتن از روش‌هایی چون اطلاع‌رسانی، سخنرانی، استدلال، بحث‌های دینی و نیز ترغیب مخاطبان به انجام عملی دستورات فردی و اجتماعی دین است. رسانه دینی نه‌تنها سعی در پنهان کردن اهداف دینی خود ندارد، بلکه آن‌ها را آشکارا مطرح کرده و در انواع قالب‌های آشنا تشریح و تبیین می‌کند. (راودراد،۱۳۸۶: ۲۰۳)
رسانه ایدئولوژیک
هدف رسانه ایدئولوژیک تثبیت وضعیت سیاسی است که رسانه مشغول به فعالیت در آن است. موضع‌گیری رسانه ایدئولوژیک همواره به نفع طبقه حاکم جامعه است؛ اگرچه در نقش اصلاح‌گر و کمک کننده نظام، نقدهایی را بر آن وارد می‌آورد. رسانه ایدئولوژیک سعی در پنهان کردن موضع سیاسی خود و اقناع مخاطب دارد به ‌نحوی که مخاطب با قبول بی‌طرفی آن به محتوایش اعتماد و رفتار خود را بر اساس اطلاعات به دست آمده تنظیم کند. نگاه و چشم‌انداز رسانه دینی، به معنویات در این جهان و رستگاری در جهان دیگر معطوف است؛ درحالی که نگاه و چشم‌انداز رسانه ایدئولوژیک به مادیات و لوازم آن (پول و قدرت) در این دنیا و تحت کنترل درآوردن مخاطب در این جهت معطوف است. (راودراد،۱۳۸۶: ۲۰۴)
رسانه دینی-ایدئولوژیک
چنان‌چه دو هدف متضاد رسانه دین و رسانه ایدئولوژیک، در رسانه‌ای با هم ترکیب شوند، نتیجه بروز تضاد و تناقض در تولیدات رسانه‌ای، اهداف، روش‌ها و نوع رابطه با مخاطب است که تنها در یک نقطه به نتیجه می‌رسد و آن هم قشری‌گری دینی و استفاده ابزاری از دین در رسانه است.
اگر هدف رسانه دینی، دین‌دار کردن مخاطب و هدف رسانه ایدئولوژیک همراه نمودن اوست، هدف یا کارکرد رسانه دینی-ایدئولوژیک استفاده از دین برای همراه کردن مخاطب است. از آنجا که دین در ماهیت خود نفی قدرت‌های بشری و تسلیم به قدرت خداوند را دنبال می‌کند و این با اهداف ایدئولوژیک رسانه دینی-ایدئولوژیک قابل جمع نیست، پس قلب می‌شود و پوسته ظاهری آن به جای ماهیت واقعی‌اش گرفته می‌شود. ترویج و تشویق این پوسته ظاهری نه‌تنها به قدرت طلبی صاحبان اصلی رسانه‌ها و کنترل توده توسط آن‌ها آسیبی نمی‌زند، بلکه با پنهان شدن در پشت این ظاهر دینی، قدرت‌ها به واسطه رسانه مشروعیت کسب کرده و هرگونه نقد بر روش‌ها و شیوه‌های عملی خود در رسانه را نه نقد به خود، بلکه نقد بر دین شمرده و آن‌را محکوم می‌کنند. (راودراد،۱۳۸۶: ۲۰۴)
۵٫۲٫۲ تعامل دین و ارتباطات
تعامل دین با کلیه ابعاد فردی و اجتماعی ناشی از حضور گسترده دین در حیات انسان از یک طرف و توانمندی دین در تاثیرگذاری بر کلیه جوانب حیات مزبور است. این تعامل ناشی از ماهیت دین است که با فطرت انسانی هم‌خوانی دارد . این هم‌خوانی و هم‌گرایی، عنصر اساسی و زمینه اصلی اثبات کننده نه تنها امکان، بلکه حتمیت نوعی از تبادل کنشی و تعامل در ابعاد مثبت به عنوان نتایج سودمند در حیات انسانی است.(بشیر،۱۳۸۷: ۵)
از طرف دیگر ارتباطات، روح تجلی خصوصیت‌های فردی و اجتماعی انسان در بعد اجتماعی است. به عبارت دیگر، ارتباطات حلقه وصل انسان با جهان است . این حلقه می‌تواند میان انسان و خدا، انسان با خود، انسان با طبیعت، انسان و انسان به وجود آید و نوعی از ارتباط را محقق سازد. بنابراین، ارتباطات به شکل وسیع آن ضامن تحرک انسان در ابعاد مختلف جهانی است. بدون این خصوصیت ذاتی، نه تنها انسان در فردیت خود مدفون می‌گشت، بلکه هیچ جامعه‌ای نیز به وجود نمی‌آمد و تشکل نمی‌یافت. (بشیر،۱۳۸۷: ۵)
نظریات گوناگونی در مباحث مربوط به علوم سیاسی و نیز علوم اجتماعی درباره چگونگی تحقق تعامل در ابعاد مختلف وجود دارد که عمدتا بر سه محور اصلی استواراند: مرکز محور، پیرامون محور، نظامند. در این تقسیم بندی می‌توان چگونگی تعامل میان عناصر مختلف را ترسیم کرد. (بشیر،۱۳۸۷: ۶)
در مبحث تعامل دین و ارتباطات نیز می‌توان حضور نوعی از آنچه در تقسیم بندی ذکر شده صورت گرفت را مشاهده کرد. در این تعامل مهم می‌توان دین را در مرکز تعامل و سایر خصوصیات، نیازها و تحرکات فردی و اجتماعی انسان را در پیرامون این مرکزیت قرار داد. و یا اینکه برعکس دین در این حوزه تعامل در منطقه پیرامونی قرار می‌گیرد و آنچه مرکزیت را شکل می‌دهد، خواسته‌های انسانی است و یا اینکه تعامل مزبور نوعی از نظامی را تشکیل می‌دهد که در آن تفکیکی میان مرکز و پیرامون به عنوان دو حوزه وجودی منفک از یکدیگر وجود نداشته بلکه نوعی از وجود واحد بر آن حکم‌فرما است و بر ماهیت فطری انسان استوار است. به عبارت دیگر دین و تحرک انسان در همه عرصه‌ها و ساحات زندگی بر مبنای ماهیتی واحد از نظر وجودی استوا است، ولی در تجلی امکان آن نوعی از تعامل سیستماتیک بر آن حاکم است که تشخیص این تعامل در زمان‌ها و مکان‌های مختلف نیازمند قواعد و معیارهایی است که دین به معنای اخص آن، تعیین کننده آن‌ها است. (بشیر، ۱۳۸۷: ۹)
با چنین رویکردی به اصل و ماهیت دین به عنوان مرکزیت که به شکل سیستماتیک تنظیم کننده حیات انسانی در همه زمینه‌ها و روح آن بر کمیت و کیفیت ارتباطی مبتنی است، می‌توان شیوه تعامل دین با حوزه‌های ارتباطی انسان را ترسیم کرد. در حقیقت، دین در جوهره خود یک مقوله ارتباطی است . در این راستا، دین نه تنها ارتباط است، بلکه عرصه ارتباطات نیز در حقیقت، خود منفک از مقوله‌های دینی در طول تاریخ انسانی نبوده است. (بشیر،۱۳۸۷: ۹)
علامه محمد تقی جعفری (ره) نیز در تبیین قلمرو و گسترش دین و شمول آن بر رهاورد علمی و فرهنگی بشر پس از بیان انواع چهارگانه ارتباطات انسان( انسان و خدا، انسان با خود، انسان با طبیعت، انسان و انسان) می‌نویسد:
” هر حقیقت و پدیده‌ای که قابل بهره‌برداری برای تنظیم و اصلاح حیات انسانی در ارتباطات چهارگانه مزبور باشد از دیدگاه اسلام جزء دین محسوب می‌گردد …. در نتیجه علم، جهان‌بینی، سیاست، اقتصاد، حقوق، اخلاق، فرهنگ به معنای پیشرو آن، صنعت و همه آن‌چه به نحوی در تنظیم و اصلاح مزبور تاثیر داشته باشد، جزیی از دین اسلام است.” (نصری، ۱۳۷۹: ۲۵۳-۲۵۲)
آیت‌الله جوادی آملی نیز ‌می‌فرماید: ” دین عبارت است از مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقررات که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش انسان‌ها باشد.” (جوادی آملی، ۱۳۸۰: ۹۳)
امام خمینی نیز می‌فرماید: ” اسلام مکتبی است که بر خلاف مکتب‌های غیر توحیدی، در تمام شئون فردی و اجتماعی و مادی و معنوی و فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی دخالت و نظارت دارد و از هیچ نکته ولو بسیار ناچیز که در تربیت انسان و جامعه و پیشرفت مادی و معنوی نقش دارد فروگذار ننموده است و موانع و مشکلات در اره تکامل را در اجتماع و فرد را گوشزد نموده و به رفع آن‌ها کوشیده است.”( امام خمینی، ۱۳۶۹ ج۲۱: ۳۰۳)
با این نگاه می‌توان گفت که دین، نه فقط مجموعه‌ای از بایدها و نبایدها است که در حقیقت، یک فضای ارتباطی است که در آن جایگاه هر انسان، بسته به چگونگی انتخاب وی در عالم امکان ترسیم می‌شود. در حقیقت، دین طراح و تبیین کننده جایگاه مزبور و هدایت کننده انسان به سمت آن جایگاه با ارائه اصول، شیوه‌ها و اخلاق لازم و ضروری است. پیامبران الهی، در این زمینه به عنوان رابطان امین، حاملان پیام خداوند به انسان‌ها و نشان‌دهندگان راه هدایت‌اند تا انسان نشانه‌های الهی را با نشانه‌های شیطان به اشتباه نگیرد و تکاثر تصویرها هویت فطری وی را تحت‌الشعاع قرار ندهد. (بشیر،۱۳۸۷: ۹)
دین در ارتباطات سنّتی
ارتباطات سنتی آن دسته از ارتباطات انسانی را شامل می‌شود که متکی بر ارتباطات چهره‌به‌چهره بوده و پیش از ظهور وسایل ارتباط جمعی نوین، ارتباطات اجتماعی را محقق ساخته است و پس از ظهور رسانه‌های مدرن نیز کارکردهای خود را در جهت رفع نیازهای ارتباطی مردم استمرار بخشیده است. بر این اساس، ارتباطات سنتی بر مبنای محتوا تعریف نمی‌شود و این ویژگی رسانه‌های مورد استفاده و قدمت آن در دوره پیش از رسانه‌های مدرن چاپی است که ملاک تمیز این نوع ارتباطات خواهد بود. (باهنر، ۱۳۸۵: ۸۴)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...