رشد بازار
یکپارچگی عمودی رو به بالا
یکپارچگی عمودی رو به پایین
یکپارچگی افقی
رسوخ در بازار
توسعه محصول
مشارکت
رسوخ در بازار
توسعه بازار
توسعه محصول
Stars
Question (Problem Child)
توسعه محصول
کم کردن هزینه ها
حذف بخشهای زیان ده
کاهش حجم فعالیتها
Cach Cow
Dog
سهم نسبی بازار
شکل ۲-۲ : ماتریس بوستون
ماخذ: مایکل گولد , اندرو کمپل ،مارکوس الکساندر ۱۳۸۹، کتاب استراتژی بنگاه مادر
-
-
- کاربرد مدل بی سی جی
-
کاربرد عمده ماتریس بوستون در متوازن کردن نقدینگی است .گاهی پیش میآید هولدینگی پیوسته وجوه نقد اضافی داشته باشد و جایی برای استفاده آن نداشته باشد از نظر تئوری باید این وجوه را به سهامداران بازگرداند لیکن رفتار مدیریتی و قوانین مالیاتی ، معمولاً جستجو برای سرمایه گذاری های جدید را ترغیب میکند عدم توازن جریان نقدی هولدینگ در بلند مدت قابل تحمل نیست و بیشترین کاربرد ماتریس بی سی جی در هولدینگ هایی که منابع نقدی محدود دارند میباشد.(گلدو کمپل، ۱۳۸۹). وفور ستاره ها در پورتفولیو ممکن است بسیار جذاب به نظر برسد لیکن این وضع نیازمند جریان ثابتی از سرمایه گذاری در چند سال آینده خواهد بود. بیشتر شرکت ها ی هولدینگ نمی توانند یک پورتفولیو نا متوازن پر از ستاره را تحمل کنند. افزون بر این ، اگر بتوان نیازهای مالی را هم تامین کرد باید دائماً منابع دیگری مثل نیروی کار ماهر ، تجهیزات، کارخانه و به ویژه وقت و مهارت های مدیریتی بیشتر صرف ستاره ها شود. نتیجه نهایی اینکه این گونه شرکت ها ی هولدینگ این است که منابع خود را به پایان میبرند و توسط شرکت هایی که در پورتفولیوی خود به وفور گاو شیرده و منابع مالی و مدیریتی لازم جهت نگهداری از ستاره ها را دارا هستند بلعیده میشوند.شرکت هایی که در بازار / محصول نوآوری میکنند و در این امر سرعت زیادی دارند با همین مشکل مواجه میشوند .(گلدو کمپل، ۱۳۸۹).زمانی که پرتفولیویی متمایل به «گاو شیرده» باشد آینده ی سازمان نا معلوم است. با وجود آنکه وجوه نقد بسیاری در دسترس است چنین پورتفوئی حکایت از فروپاشی قریب الوقوع دارد..نخستین هدف حفظ موقعیت گاو های شیرده و به طور همزمان ، مقاومت در مقابل سرمایه گذاری اضافی در این واحد های کسب وکار است . اولویت نخست به کارگیری نقدینگی حاصل از گاو های شیرده ، پشتیبانی از ستاره هایی است که قادر به تامین خود نیستند. اولویت دوم کوشش در جهت ایجاد ستاره های آتی (مثلاً محصول تحقیق و توسعه ) است و اولویت سوم برای این نقدینگی ، تامین وجه لازم برای تعدادی لاز علامت سوال های خوش آینده است. تا بتوان آن ها را به موقعیت ستاره ی مسلط در صنایع شان راند .(گلدو کمپل، ۱۳۸۹).
علامت سوال هایی که نباید یا نتوان وجوه نقدی آن ها را تامین کرد نامزد واگذاری اند ممکن است که یافتن خریداران علاقمند به یک علامت سوال دشوار باشد در این صورت قیمت آن پایین خواهد بود و ممکن است مدارا کردن با آن مخصو صاً اگر نیاز اندکی به منابع مدیریتی شرکت داشته باشد بهتر باشد.(گلدو کمپل، ۱۳۸۹). سگ ها را گاهی می توان با تخصیص کردن واحد کسب و کار و در جایگاه محفوظی که بتوان بر آن تسلط کرد ماندنی کرد در غیر این صورت افزایش قابل توجه سهم بازار ممکن است پیشنهاد بسیار پر هزینه ای باشد . هدف راه کارهای دیگر یعنی «قطع کامل سرمایه گذاری» یا «واگذاری» – «اداره کسب و کار و تامین نقدینگی» است.
در رویکرد بی سی جی ، تعیین اهداف سهم بازار در اوائل چرخه ی عمر محصول ، به دست آوردن و حفظ سهم بازار از طریق مراحل رشد و قربانی کردن اهداف سهم بازار به منظور تامین نقدینگی را صرفاً در دوران اشباع توصیه میکند . استراتژی ضمنی بهینه یک واحد کسب و کار دارا بودن سهم عمده ی بازار در زمان اشباع بازار است ، متوازن کردن پورتفولیو به معنای کوشش مستمر برای حفظ ستاره ها در میدان عمل و تبدیل بعضی از علامت سوال ها به ستاره هائی است که در پیشرفت مستمر در مسسیر چرخه ی عمر ، سرانجام به گاو شیرده تبدیل خواهند شد این امر ، خانه تکانی سگ ها هنگامی که ثابت شود واقعاً به درد نخور هستند انجام می شود.پس برای نتیجه گیری می توان گفت : ستاره ها یعنی اینکه سهم بازار را حفظ کنید حتی گاهی افزایش دهید. علامت سوال ها یعنی اینکه سهم بازار را افزایش دهید یا آن را واگذار کنید . گاو شیرده یعنی اینکه سهم بازار را حفظ کنید یا آن را افزایش دهید. سگ ها یعنی اینکه بفروشید. واگذار کنید. منحل کنید که توجه به اهمیت جایگاه تکنولوژی و بودجه و مدیریت شرکت ها در هولدینگ است .(گلدو کمپل، ۱۳۸۹). این موضوع تأکید دارد که مدیران هم باید با استراتژی های انتخابی هر کسب و کار تناسب داشته باشند ، ستاره ها با مدیری از نوع تحلیلی – گاو شیرده با مهندس ،علامت سوال با مدیری از نوع فروشنده، و سگ با مدیر نوع «حسابدار صنعتی» تناسب دارد .(گلدو کمپل، ۱۳۸۹) .
پیش فرضهای اساسی مدل پی سی جی عبارتنداز نرخ بالای رشد، متضمن فرصتهاست، سهم بالای بازار متضمن قدرت است ( توجه به مقوله فرصتها وتمدیدها درمحیط و قوتها وضعفها در درون برای طراحی اهداف وراهبردها در برنامه ریزی استراتژیک).
پشت ماتریس رشد، سهم بازار، نظریه منحنی تجربه قرارداد .مفهوم منحنی تجربه ناظر بر این است که کل هزینه های مربوط به یک خط محصول در طول زمان، بر اساس منحنی یادگیری کاهش مییابد . این استدلال وجود دارد که سود آوری بلند مدت وایجاد نقدینگی به علت کاهش هزینه تابعی از سهم بازارند و به طور متوسط سودکسب وکارهایی که سهم مطلق بازارشان متجاوز از ۵۰% باشد بیش از سه برابر کسب وکارهایی است که سهم مطلق بازار آن ها کمتر از ۱۰% است مفهوم منحنی تجربه به یک فرضیه تجربی ( قاعده سه وچهار) منجر شد که دریک بازار رقابتی با ثبات هیچگاه بیش از سه رقیب مهم وجود ندارد که سهم بازار بزرگترین آن ها بیشتر از چهار برابر کوچکترین آن ها است ، پیش فرض اساسی دیگر این است که هولدینگ یک سیستم بسته است که جریانات نقدی خود را بایداز داخل تامین کند.(گلدو کمپل، ۱۳۸۹) .
-
-
- محدودیتهای مدل بی سی جی
-
[شنبه 1401-09-26] [ 01:04:00 ق.ظ ]
|