کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



۸-استعانت و واسطه (در حروف اضافه)
وسیله و واسطه را در انجام کاری نشان می دهد. مانند :‌
به بینندگان آفریننده را نبینی؛ مرنجان دو بیننده را.
(نامه باستان، ص ۱۵)
کَتَبْتُ بالقلم.
۹-استعلاء (در حروف اضافه)
بر مشرف بودن چیزی بر چیزی دلالت دارد و بر دو گونه است:‌حقیقی و مجازی
۱-حقیقی
بر برگ گل بخون شقایق نوشته اند کانکس که پخته شد می چون ارغوان گرفت.
وَعَلَیها وَعَلَی الفُلکِ تُحْمَلُونَ (شما بر آن چهار پایان در سفر روی زمین و بر کشتیها در سفر دریا سوار می شوید.) (سوره‌مومنونَ، آیه ۲۲)
۲-مجازی :‌
بر آن چشمِ سیه صدآفرین باد که در عاشق کشی سحر آفرینست
(حافظ، غزل ۵۵)
وَلَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ فَأخافُ أنْ یَقْتُلُون. (از جانب من بر این قوم خطایی رفته است که می ترسم بدان جهت مرا بکشند) ( سوره شعراء آیه ۱۴ )
۱۰-استغراق و بیان وحدت (در حروف اضافه)
هر گاه حرف اضافه بر سر اسمی آورده شود که آن اسم پیش از این حرف اضافه بدون فاصله نیز آمده باشد و از این ترکیب، شمول و نسبت فعل به همه افراد جنس ضمن اشاره به هر فرد دریافته شود،‌گوییم دلالت بر استغراق جنس و بیان وحدت می کند.
ساعت به ساعت به وبال آن مأخوذ شوی و تبعت آن به تو رسد.
در کتب نحوی عربی حرف جر به این معنا یافت نشد. (کلیله و دمنه، تصحیح مینوی، ص ۱۲۸)
۱۱-استفهام و تعجب (در حروف ربط)
شگفتی از گردآمدن دو چیز را نشان می دهد، مانند:‌
من گدا و تمنّایِ وصل تو هیهات مگر به خواب ببینم خیالِ منظر دوست.
در کتب نحوی عربی عطف به این معنا یافت نشد. (حافظ، غزل ۶۱)
۱۲-استنباط ( در حروف ربط)
نشان می دهد که حکم جمله دوم از حکم جمله اول استخراج شده است. مانند
شادمن از دین هدی گشته ام پس که تواند که کند غمگنم؟
در کتب نحوی عربی حروف عطف به این معنا یافت نشد. (حروف ربط و اضافه، دکتر خطیب رهبر، ص ۴۸)(دیوان ناصر خسرو، ص ۳۸۱)
۱۳-استیناف (در حروف ربط)
پیوستن و ربط دادن جمله ایست با جمله پیش که از لحاظ منطقی ادامه جمله پیش نیست و برای آغاز مطلب تازه ای به کار می رود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

آمدن قتیبه بن مسلم اندر رجب ست و ثمانین به سیستان و قتبیه اول به سجستان شد و برمقدمه او عمر و بن مسلم بود رفت تا به سیستان اندر شد. (تاریخ سیستان، ص ۱۱۹) (حروف ربط و اضافه، دکتر خطیب رهبر،‌ص ۴۷۳)
و اتقواللّهَ ویُعَّلمُکُمُ اللّهُ. (تقوی الهی را پیشه خود سازید. و خداوند شما را تعلیم می دهد. ) (سوره بقره،
جمله مستأنفه
آیه ۲۸۲)
۱۰-اضراب (در حروف عطف)
عطف دو جمله است بر یکدیگر که اعراض و عدول از حکمی، به حکم دیگر را نشان می دهد و مقصود از آن رها کردن کلام اول و پرداختن به کلام دیگر است. مانند
برون آمد گلی از چشمه آب نمی گویم به بیداری که در خواب
(ص ۸۶ خسرو و شیرین نظامی ، تصحیح دستگردی )
و أرْسَلْناهُ إلی مِأهِ اَلفٍ أوْ یزیدونَ (و ما او را ] یونس را[ برقومی بالغ بر صدهزار بلکه بیشتر، بعنوان رسول فرستاد) (سوره صافات، آیه ۱۴۷)
۱-الصاق (در حروف اضافه)
اتصال و پیوستن چیزی را به چیزی می رساند و بردو نوع است.
۱-حقیقی
زاغ موش را آهسته از هو ا بزمین نهاد و با خه را آواز داد. (کلیله و دمنه، تصحیح مینوی، ص ۱۷۰)
امْسکْتُ بیدکَ. (جامع الدروس العربیه، غلاینی، جز سوم، ص ۱۶۶)
۲-مجازی
اگر چه ملامت به کمال رسیده باشد، اهمال جانب من جایز نشمری. (کلیله و دمنه، تصحیح مینوی، ص ۱۶۱)
مَرَرْتُ بک. (جامع الدروس العربیه، غلایینی، جز سوم ص ۱۶۶)
۱۶- انتساب (در حروف اضافه)
بر وابستگی چیزی به چیزی دلالت می کند. مانند:‌
زهوشنگ ماند این سده یادگار؛ بسی باد چون او دگر شهریار
در کتب نحوی عربی حرف جر به این معنا یافت نشد. (نامه باستان ج یک ص ۱۵۹)
۱۷- انتهای غایت (در حروف اضافه)
رسیدن به پایان چیزی را نشان می دهد و به قرینه می توان پی برد که اسمی که پس از این حرف آمده
۱- داخل در حکم است یا نه، مانند:‌
برأیی لشکری را بشکنی پشت به شمشیری یکی تا ده توان کشت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 05:16:00 ق.ظ ]




    1. نتیجه گیری

۲-۵- پیشنهادها
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادها
۱-۵- نتیجه گیری
مقایسۀ شرایط مختلف کشت گندم نشان داد که عملکرد در شرایط هیرم کاری با متوسط ۴۴۶۳ کیلوگرم در هکتار نسبت به شرایط خشکه کاری با متوسط ۴۰۴۹ کیلوگرم در هکتار ۳/۹% افزایش یافت. همچنین هیرم کاری ۲۳% در کنترل علفهای هرز، ۳/۷% در افزایش تعداد بوته های جوانه زده در واحد سطح، ۵/۷% در افزایش تعداد خوشه در متر مربع، ۳/۶% در افزایش تعداد دانه در سنبله، ۴% در وزن هزار دانه و ۱۰% در راندمان مصرف آب نقش بهتری از خشکه کاری داشته است.
در مقایسۀ بین روش های مختلف کشت، روش جوی و پشته ای با فاصلۀ ۶۰ سانتیمتر و سه خط کشت روی پشته، با میانگین عملکرد ۴۶۱۷ کیلوگرم در هکتار دارای بیشترین عملکرد بوده و پس از آن به ترتیب روش کشت چهار خط روی پشته در جوی و پشته های ۷۵ سانتیمتری با عملکرد ۴۵۰۷ کیلوگرم در هکتار، روش کشت مسطح با عملکرد ۴۲۳۹ کیلوگرم در هکتار و در نهایت روش سانتریفوژ (شاهد) با عملکرد ۳۶۵۹ کیلوگرم در هکتار قرار گرفتند که این اختلاف به ترتیب ۱۴%، ۵/۱۸% و ۲۱% بود. راندمان آبیاری در روش سه خط کشت روی پشته در سیستم جوی و پشته های ۶۰ سانتیمتری نسبت به سایر تیمارها در رتبۀ بالاتری قرار گرفت و با چهار خط کشت روی پشته در سیستم جوی و پشته های ۷۵ سانتیمتری، مسطح و سانتریفوژ به ترتیب ۷/۱%، ۱۱% و ۲۹% تفاوت داشت.
در شرایط هیرم کاری آماده سازی بستر بذر مطلوب تر و بهتر صورت می گیرد و امکان کنترل مکانیکی علف هرز قبل از کشت فراهم می گردد و همچنین با سله شکنی قبل از کشت به درصد سبز بیشتر و مطلوب تر مزرعه کمک می کند. در کشت جوی و پشته ای مزرعه از وضعیت سبز بهتری برخوردار می گردد و استقرار بهتر بوته ها موجب سبز سریعتر و تولید بوته های قویتر شده که امکان استفادۀ بهتر از منابع را خواهند داشت. در کشت مسطح به دلیل سله بستن خاک و از طرفی با توجه به غرقاب شدن قسمتهایی از مزرعه به دلیل عدم تسطیح مناسب و خفه شدن گیاه، از درصد سبز یکنواخت مزرعه کاسته می شود. هیرم کاری و سه خط کشت روی جوی و پشته های ۶۰ سانتیمتری در اکثر فاکتورهای اندازه گیری شده در رتبۀ اول قرار گرفت و خشکه کاری و سانتریفوژ در مقام آخر قرار گرفت. بنابراین مناسب ترین روش کشت در این شرایط سه خط کشت روی پشته با جوی و پشته های ۶۰ سانتیمتری و هیرم کاری می باشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۵- پیشنهادها
۱- درصد زیادی از سطح زیر کشت گندم در مناطق مهم تولید گندم کشور از جمله استان فارس و خراسان بصورت غرقابی است. جایگزینی روش کشت جوی و پشته ای با روش کشت مسطح و سانتریفوژ در بین مناطقی که دارای دشتهای حاصلخیز می باشند، تأثیر بسیار زیادی در تولید گندم کشور دارد.
۲- در شرایط هیرم کاری به دلیل اینکه قبل از کشت درصدی از علفهای هرز، سبز و کنترل شده و نیز با رعایت اصول بهزراعی (آیش، شخم به موقع، تناوب زراعی و …) در طی چند سال، برای کنترل علفهای هرز نیازی به استفاده از سموم شیمیایی نخواهد بود. در این خصوص، زمان آبیاری قبل از کشت از اهمیت ویژه ای برخوردار است و با توجه به رقم گندم و زمان مناسب کشت آن و نیز اقلیم (طول روز، دما، بارندگی) تعیین خواهد شد.
۳- شناسایی مناسب ترین روش کشت در هر منطقه نیاز به بررسی بیشتر و عواملی چون ماشین آلات موجود در آن ناحیه، کیفیت آب و خاک، اقلیم و نوع علفهای هرز دارد. بنابراین آزمایشهای مشابه در شرایط و نواحی متفاوت، لازم و ضروری به نظر می رسد.
۴- از آنجاییکه ارقام مختلف گندم، سازگاری یکسانی در روش های مختلف کاشت ندارند، مطالعات در مورد شناسایی ارقام مطلوب و مناسب برای کشت جوی و پشته ای و مسطح، به تفکیک لازم و ضروری است.
منابع و مؤاخذ
الف- منابع فارسی
ب- منابع غیر فارسی
منابع و مؤاخذ
الف: منابع فارسی
۱- افضلی نیا، ص. خسروانی، ع. زارعیان، س. زارع، ا. ۱۳۷۷٫ اثر روش های کاشت بر عملکرد گندم آبی و مقایسۀ اقتصادی روشها. مجلۀ تحقیقات فنی و مهندسی کشاورزی شمارۀ ۱۵، ۳۲-۲۵٫
۲- بهنیا، م.ر. ۱۳۷۳٫ غلات سرد سیری. انتشارات دانشگاه تهران، ۲۱۵ صفحه.
۳- بی نام. سال ۱۳۸۳٫ آمار نامۀ کشاورزی، جداول محصولات زراعی و باغی. تهران، ۱۹ صفحه.
۴- زارع فیض آبادی، ا. ۱۳۷۷٫ بررسی کارایی انرژی و بازدۀ اقتصادی نظامهای زراعی متداول و اکولوژیک در تناوبهای مختلف با گندم. پایان نامۀ دکترا زراعت. دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد. ۷۵ صفحه.
۵- رفیعی، م. اکبری مقدم، ح. ۱۳۸۰٫ مقایسۀ روش هیرم کاری با خشکه کاری ارقام اصلاح شدۀ گندم مرودشت مهدوی. وزارت جهاد کشاورزی، معاونت آموزش و تحقیقات کشاورزی، تهران، ۹ صفحه.
۶- سمیعی، ع. ۱۳۷۵٫ بررسی تأثیر زمان های مختلف بر عملکرد و اجزاء عملکرد گندم دیم در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری کشور. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد. ۶۷ صفحه.
۷- سیادت، ع. نور محمدی، ق. کاشانی، ع. تابستان ۱۳۸۰٫ زراعت (جلد اول غلات). انتشارات دانشگاه شهید چمران، چاپ سوم. ۴۴۱ صفحه.
۸- علیزاده، ا. کوچکی، ع. ۱۳۶۵٫ اصول زراعت در مناطق خشک. انتشارات آستان قدس رضوی. ۲۳۸ صفحه.
۹- فتحی، ه. ۱۳۸۴٫ چشم انداز تولید محصولات کشاورزی. فصلنامۀ نظام مهندسی کشاورزی و منابع طبیعی، سال سوم، شمارۀ دهم، صفحات ۱۲-۵٫
۱۰- فلاح هروی، ا. ۱۳۸۲٫ تأثیر تراکم و روش کاشت بر بازدهی گندم. پایان نامۀ کارشناسی ارشد. دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان. ۸۹ صفحه.
۱۱- فلاح هروی، ا. لطیفی، ن. گالشی، س. ۱۳۸۲٫ تأثیر روش و تراکم کاشت بذر بر عملکرد و اجزاء عملکرد گندم تجن. مجلۀ علمی پژوهشی علوم و صنایع کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد، جلد ۱۷ شمارۀ ۲، صفحات ۴۴-۳۵٫
۱۲- کریمی،‌ ه. ۱۳۷۵٫ گیاهان زراعی. انتشارات دانشگاه تهران، ‌چاپ چهارم. ۷۱۴ صفحه. صفحات ۵۲-۲۵٫
۱۳- کشاورز، ع. صدری، ب. جلال کمالی، م. حیدری، م. ۱۳۸۰٫ گزارش طرح افزایش عملکرد و تولید گندم کشور. وزارت جهاد کشاورزی، تهران. ۲۸ صفحه.
۱۴- کشاورز، ع. کمالی، م. دهقانی، ع. حمید نژاد، م. صدری، ب. حیدری، ا. ۱۳۸۱٫ طرح افزایش عملکرد و تولید گندم آبی و دیم کشور. وزارت جهاد کشاورزی، تهران. ۳۵ صفحه.
۱۵- کوچکی، ع. حسینی، م. خزائی، ح. ۱۳۷۶٫ نظامهای کشاورزی پایدار. انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد. ۱۸۵ صفحه.
۱۶- کوچکی، ع. خیابانی، ح. ۱۳۷۱٫ مبانی اکولوژی کشاورزی. انتشارات جهاد دانشگاهی مشهد. ۳۴۸ صفحه.
۱۷- مجنون حسینی، ن. مظاهری، د. پاییز ۱۳۸۱ (چاپ دوم). مبانی زراعت عمومی. انتشارات دانشگاه تهران. ۳۲۰ صفحه.
۱۸- مستأجران، ا. ۱۳۸۳٫ رابطۀ گیاه با آب و خاک. انتشارات دانشگاه اصفهان. ۲۸۰ صفحه.
۱۹- وفابخش، ک. ۱۳۷۴٫ بررسی اثر روش های مختلف کنترل بر رقابت علفهای هرز و خصوصیات مورفولوژیکی، عملکرد و اجزاء عملکرد ذرت دانه ای. پایان نامۀ کارشناسی ارشد زراعت. دانشکدۀ کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد. ۸۶ صفحه.
ب: منابع لاتین
۲۰- Anonymous. 2005. Food security in the world. FAO special report. PP: 1-3.
۲۱- Anonymous. 2005. What method should I use to plant wheat or oats?. Mississippi state university extension service. PP: 1-7.
۲۲- Arora, V.K., Gajri, P.R., Uppal, H.S. 2006. Puddling, irrigation and transplanting-time effects on productivity of rice-wheat system on a sandy loam soil of Punjab, India. Soil & Tillage Research 85: 212-220.
۲۳- Asoodar, M.A., Rahdar, M.R. 2006. Effect of using furrowers and raised bed planting systems on wheat grain yield in north of Khouzistan. International Symposium on Dryland Ecology and Human Security. ISDEHS 2006 conference.
۲۴- Astatke, A., Jabbar, M., Tanner, D. 2003. Participatory conservation tillage research: an experience with minimum tillage on an Ethiopian highland Vertisol. Agriculture Ecosystems & Environment 95: 401-415.
۲۵- Bahrani, M.J., Raufat, M.H., Ghadiri, H. 2006. Influence of wheat residue management on irrigated corn grain production in a reduced tillage system. Soil & Tillage Research 86: 101-112.
۲۶- Baumhardt, R.L., Jones, O.R. 2002. Residue management and tillage effects on soil water storage and grain yield of dryland wheat and sorghum for a clay loam in Texas. Soil & Tillage Research 68: 71-82.
۲۷- Bescansa, P., Imaz, M.J., Enrique, A., Hoogmoed, W.B. 2006. Effects of soil type and tillage practice on wheat. Soil & Tillage Research 87: 19-27.
۲۸- Bluett, C., Wightman, B., Peries, R., Johnston, T. 2002. Raised bed controlled traffic cropping environmental, economic and social outcome. Agron Journal 154: 762-768.
۲۹- Davidson, D.J., Chevalier, P.M. 1990. Parenthesis tiller mortality in spring wheat. Crop Science Journal 30: 832-836.
۳۰- Duxbury, J. 2005. Permanent raised beds for the rice-wheat cropping system. Environmental Sciences 85: 17-28.
۳۱- Fabrizzi, K.P., Garcia, F.O., Costa, J.L., Picone, L.I. 2005. Soil water dynamics, physical properties and corn and wheat responses to minimum and no-tillage system in the southern Pampas of Argentina. Soil & Tillage Research 81: 57-69.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:16:00 ق.ظ ]




۲-۱۶-۴-دیدگاه روان تحلیل گیری
خود از نظر فروید: خود، بخش سازنده شخصیت است که با توجه به واقعت دنیای خارج عمل می کند وآن دسته ازتمایلات نهاد را که با واقعیت خارج تضاد دارند، تعدیل، ضبط وکنترل می کند. خود باتفکر واقعی وشیوه حل مساله مشخص می شود و قرارگاه فرآیندهای عقلانی است. خود قسمتی از نهاد است که بخشی از آن به طرف بیرون، یعنی محیط و بخشی از آن به طرف درون یا نهاد و غرایز کودک است. حاصل اینکه “من” (یاخود) که جنبه روانی شخصیت است، برای کاستن ازتنیدگی ها و وصول به خوشی ازعقل استمداد می کند و به راهنمایی آن به انتخاب خواهشهای نهاد می پردازد (فیست و فیست، ۱۳۸۹).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۱۶-۵-دیدگاه اجتماعی – شناختی
بندورا سیستم خود[۶۶] را به صورت مجموعه ای از ساختارهای شناختی در نظر می گیرد که تا اندازه ای به رفتار افراد ثبات می بخشند. سیستم خود که خودسنجی، خودگردانی، و کارآیی شخصی (خودکارآمدی) را شامل می شود، به افراد امکان می دهد رفتار خودشان را مشاهده و به صورت نمادین نشان دهند و آن را بر اساس پیامدهای پیش بینی شده آینده، ارزیابی کنند (شولتز، ۱۳۸۶).
۲-۱۷- تعریف عزت نفس[۶۷]:
عزت نفس میزان ارزشی است که ما برای خود قائل می شویم (شیهان، ۱۳۷۸). عزت نفس قضاوتهایی است که درباره ارزش خود و احساس های مرتبط با این قضاوتها می کنیم (برک،۱۳۸۴). همچنین عزت نفس به دیدگاه کلی شخص از خودش اشاره می کند. این واژه به عنوان ارزش خود یا تصویری از خود نیز به کار می رود. مثلا کودکی که عزت نفس بالایی دارد احتمالا نه تنها این ادراک را دارد که یک شخص است، بلکه می فهمد که شخص خوبی است (بیابانگرد، ۱۳۸۶).
عزت نفس یکی از عوامل تعیین کننده ی رفتار در انسان به شمار می رود. در حقیقت برداشت و قضاوتی که افراد از خود دارند تعیین کننده چگونگی برخورد آنها با مسائل مختلف است. فردی که عزت نفس پایین دارد و برای خود ارزش و احترامی قائل نیست، ممکن است دچار انزوا، گوشه گیری و یا پرخاشگری و رفتارهای ضد اجتماعی شود (مکی و اسمیت[۶۸]، ۲۰۰۲).
۲-۱۸- پیدایش عزت نفس
غیر از ارزیابی کلی از ارزش خود به عنوان یک انسان، انواع ارزیابی های مجزا از خود داریم که به نحوه ای که فعالیت های مختلف را انجام می دهیم مربوط می شوند. این ارزیابی ها مهم ترین جنبه های رشد “خود” هستند زیرا بر تجربیات هیجانی، رفتار آینده و سازگاری روان شناختی بلند مدت تاثیر دارند. کودکان پیش دبستانی در ۴ سالگی چند نوع ارزیابی از خود دارند، با این حال آگاهی آنها در مقایسه با آگاهی کودکان بزرگتر، محدود است. چون کودکان پیش دبستانی نمی توانند توانایی مطلوب خود را از توانایی واقعی تشخیص دهند، معمولا توانایی خود را بسیار بالا ارزیابی می کنند و دشواری تکلیف را دست کم می گیرند. عزت نفس بالا در دوره ای که کودکان پیش دبستانی باید بر تکالیف جدید تسلط یابند، به ابتکار عمل آنها به مقدار زیاد کمک می کند. اغلب کودکان پیش دبستانی عزت نفس بسیار بالایی دارند. اما هنگامی که وارد مدرسه می شوند و در مورد عملکرد خود در مقایسه با همسالانشان بازخورد بیشتری دریافت می کنند، عزت نفس متمایز می شود و به سطح واقع بینانه تری می رسد (برک، ۱۳۸۴).
۲-۱۹- سطوح عزت نفس:
چهار سطح عزت نفس عبارتنداز:
عزت نفس تحصیلی: بعدی از عزت نفس است که مربوط به ادراکات کودکان از توانایی های تحصیلی آنهاست. این بعد از عزت نفس انعکاسی از نحوه ارزشیابی کودک از خود بعنوان یک دانش آموز است. در این رابطه چنانکه او به خواسته ها و ملاکهای پیشرفت تحصیلی پاسخ مثبت دهد، عزت نفس تحصیلی مثبت خواهد داشت.
عزت نفس اجتماعی: کودک در جمع کودکان دیگر می تواند خود را بشناسد و تعدیل خودمحوری و مرکزیت خود به برکت تعامل او با محیط و در ارتباط با دیگران صورت می گیرد. مبنی بر این قاعده که دیگران نیز حقی دارند و قطعا نظراتی که باید مورد حترام قرار گیرند
عزت نفس خانوادگی: عزت نفس کودکان در خانواده در حقیقت پژواکی از احساسات و نگرش های وی به عنوان اینکه عضوی از اعضای خانواده است، می باشد. بخشد( اسلامی نسب،۱۳۷۴، به نقل از جلالی،۱۳۸۲).
عزت نفس فردی و ظاهر جسمانی: تصوری که فرد از بدن خود دارد، ترکیبی از ظاهر جسمانی و توانایی های بدنی می باشد. عزت نفس را در این حوزه بر مبنای رضایتی که از طریق فعالیت ها و واکنش های بدنی دریافت می شود، استوار است. بر این اساس دانستن نواقص جسمانی و یا عدم توانایی در انجام فعالیت ها، مهارتها و عملکردها تاثیر منفی به عزت نفس خواهد داشت (برک،۱۳۸۴).
عزت نفس کلی: تصویب و تایید و یا پذیرش کلی خود در این حوزه مشخص می شود، یک عزت نفس کلی مثبت می تواند در دریافت و برداشتهایی نظیر« من شخص خوبی هستم» انعکاس یابد. این بعد از عزت نفس در واقع به ابعاد مختلف عزت نفس ،نوعی وحدت و انسجام می بخشد. بطور کلی اساس عزت نفس فرد را باید در گروه همسالان، خانواده، اجتماع و مدرسه پیگیری کرد. بازخوردی که فرد در برخورد با والدین و گروه همسالان مدرسه و بطور کلی اجتماع و توانایی های بدنی خویش دریافت می کند، منجر به تشکیل خود و در نهایت امکان ارزشیابی خود می گردد (راثی،۱۳۸۲).
۲-۲۰- تغییر در سطوح عزت نفس:
هنگامی که کودکان خود را در زمینه های مختلف ارزیابی می کنند،عزت نفس در چند سال اول دوره ابتدائی کاهش می یابد. معمولا این کاهش آن قدر زیاد نیست که زیانبار باشد. اغلب کودکان خصوصیات و توانمندی های خود را به صورت واقع بینانه ارزیابی کرده و در عین حال نگرش احترام به خود را حفظ می کنند. بعدا از کلاس چهارم به بعد، عزت نفس در اکثر کودکانی که در مورد روابط خود با همسالان و توانایی های ورزشی احساس خوبی دارند، بالا می رود (برک، ۱۳۸۴).
در دوره نوجوانی، متمایز شدن عزت نفس، که جنبه ارزیابی کننده خودپنداره است، ادامه می یابد. نوجوانان چند بعد تازه ارزیابی خود، مانند دوستی صمیمانه، جاذبه رمانتیک و شایستگی شغلی را به ابعاد اواسط کودکی اضافه می کنند. سطوح عزت نفس نیز تغییر می کند. با اینکه برخی از نوجوانان بعد از تغییرات در مدرسه، دستخوش کاهش موقتی عزت نفس می شوند، ولی عزت نفس در اغلب نوجوانانی که می گویند از روابط خود با همسالان و توانایی های ورزشی احساس خوبی دارند، بالا می رود. تفاوتهای فردی در عزت نفس در نوجوانی به طور فزاینده ای باثبات می شوند و روابط مثبت بین عزت نفس، ارزش قایل شدن برای فعالیت های گوناگون وموفقیت در این فعالیت ها نیرومند می شوند. افرادی که عزت نفس بسیار مطلوبی دارند، کاملا سازگار، معاشرتی، و وظیفه شناس هستند. در مقابل، عزت نفس پایین در تمام زمینه ها، با مشکلات سازگاری ارتباط دارد. دختران نوجوانی که در مورد ظاهر بدنی خود بیشتر نگران هستند و از توانایی های خود اطمینان کمتری دارند، بیشتر از پسرها از نظر عزت نفس افت می کنند. و بالاخره اینکه، نوجوانانی که به مدارسی می روند و در محله هایی زندگی می کنند که افراد هم خویش زیادی در آنها وجود دارند از عزت نفس بالاتری خبر می دهند (برک، ۱۳۸۴).
۲-۲۱- ارتباط کنترل خود با عزت نفس:
یادگیری چگونگی هدایت رفتار خود، بخشی اساسی در تحول کودک است. به نظر می رسد کنترل خود به دو شیوه مستقیم و غیر مستقیم با عزت نفس ارتباط داشته باشد. اول اینکه، کودکی که بتواند فعالیت ها ی خود را هدایت کند و حالات هیجانی خود را بیان کند، احساس کفایت و لیاقت بیشتری میکند. دوم اینکه، کودکی که رفتار خود را به شیوه های مورد قبول و مناسب اجتماعی هدایت می کند، احتمالا تایید و توجه مثبت بیشتری از سوی دیگران دریافت می کند (هارتر، ۱۹۸۳).
۲-۲۲- چهار شرط عزت نفس:
کودکان و نوجوانان زمانی از عزت نفس زیاد بهره مند می شوند که بتوانند در چهار شرط متمایز احساسات مثبتی را تجربه کنند. این شرایط عبارتند از:
همبستگی: احساس همبستگی وقتی بوجود می آید که نوجوان از پیوندهایی که برای او مهم هستند و دیگران آنها را تایید می کنند، راضی باشند.
بی همتایی: وقتی بوجود می آید که نوجوان بتواند صفات یا ویژگی هایی را که موجب تفاوت و تمایز او از دیگران می شود، بشناسد و به خاطر آن صفات، مورد احترام و تایید دیگران قرار گیرد.
قدرت: احساس قدرت وقتی بوجود می آید که نوجوان بداند منابع، فرصت و قابلیت آن را دارد که به طرق عمده بر شرایط زندگی خود تاثیر بگذارد.
الگوها: نکات راهنمایی هستند که نوجوان به مدد آنها الگوهای انسانی، فلسفی و عملیاتی برای خویش فراهم می سازد تا او را در استقرار ارزشهای معنادار، هدفها و آرمانها کمک کنند.
برای اینکه عزت نفس زیاد بوجود آید و حفظ شود، باید تمام این چهار شرط، پیوسته موجود باشند. هیچ یک از اینها بر دیگری برتری ندارند( کلمز، کلارک و رینولدبین، ۱۳۷۳).
۲-۲۳- تفاوت خودپنداره[۶۹] و عزت نفس
عزت نفس یا احترام به خود را باید از خودپنداره متمایز دانست. خودپنداره مجموعه ای از مفاهیمی است که فرد برای توصیف خویش از آنها استفاده می کند. کودک می تواند خود را به عنوان یک بازیگر خوب بیس بال، علاقه مند به داستانهای علمی و دانش آموزی متوسط در نظر بگیرد که این موارد از جمله اجزاء خودپنداره وی به شمار می روند. عزت نفس یا احترام به خود، ارزیابی اطلاعات تشکیل دهنده خودپنداره است و از احساسات کودک در مورد تمام ابعاد وجودش ناشی می شود (پوپ، هیل، کریهد، ۱۳۸۵).
۲-۲۴- عزت نفس از دیدگاه های روانشناسی
۲-۲۴-۱- دیدگاه مزلو
مفهوم سلسله مراتب نیازهای مزلو بر این فرض استوار است که نیازهای سطح پایین باید قبل از اینکه نیازهای سطح بالاتر برانگیزنده شوند. ارضاء یا حداقل نسبتا ارضاء شده باشند. هر کسی که با احترام یا خودشکوفایی باانگیزه می شود باید قبلا نیازهای خود را برای غذا و ایمنی ارضاء کرده باشد. مزلو نیازهای زیر را به ترتیب چیرگی آنها فهرست کرد: فیزیولوژیکی، ایمنی، محبت و تعلق پذیری، احترام و عزت نفس و خودشکوفایی.
نیازهای فیزیولوژیک: اساسی ترین نیازهای هر کسی، نیازهای فیزیولوژیکی هستند که غذا، آب، اکسیژن، حفظ دمای بدن و … شامل می شوند.
نیازهای ایمنی[۷۰]: شامل امنیت جسمانی، ثبات، وابستگی و رهایی از نیروهای تهدید کننده ای چون بیماری.
نیازهای محبت و تعلق پذیری: محبت و تعلق پذیری جنبه هایی از میل جنسی و تماس انسانی و نیاز به محبت کردن و محبت دیدن را نیز دربر می گیرد. اگر نیازهای محبت افراد از همان دوران کودکی ارضاء شوند، آنها احساس عزت نفس می کنند، و حتی در بزرگسالی دیگر به محبت و پذیرش مستمر دیگران وابسته نیستند. آنها به عنوان بزرگسالان خودشکوفا، حتی در صورتی که تحقیر شوند و فراموش شوند، احساس های عزت نفس خود را حفظ می کنند.
نیاز های به احترام (عزت نفس): در صورتی که افراد نیازهای محبت و تعلق پذیری خود را ارضاء کرده باشند، آزادند تا نیازهای احترام را دنبال کنند که عزت نفس، اعتماد به نفس، شایستگی و آگاهی از اینکه دیگران به آنها ارج می نهند را شامل می شود. مزلو دو نوع نیاز احترام را مشخص کرد: وجهه و عزت نفس.
وجهه عبارت است از ادراک مقام، تایید یا شهرتی که فرد در نظر دیگران کسب می کند، در حالیکه عزت نفس احساسی است که فرد از ارزش و شایستگی خودش دارد. عزت نفس بر شایستگی واقعی و نه نظر دیگران، استوار است(فیست و فیست، ۱۳۸۹).
نیاز به عزت نفس را مزلو در دو زمینه برجسته می کند، یکی پست تر و دیگری متعالی. نیاز پست تر مانند محترم شمرده شدن از طرف دیگران، نیاز به شهرت، فخر و توجه. شکل متعالی آن شامل نیاز به عزت نفس، کفایت، موفقیت، مفید و مثمر ثمر بودن است(خداپناهی، ۱۳۸۷).
۲-۲۴-۲- آلپورت (۱۹۸۶)، اصطلاح نفس را برای من یا خود بکار برد. او برای ماهیت و رشد نفس، هفت وجه یا کارکرد را نام می برد که عزت نفس یکی از این مراحل است. معتقد است که عزت نفس به رشد احساس رضایت خاطر و غروری اطلاق می شود که حتی کودک پی می برد که خودش قادر به انجام بعضی از کارهاست( شولتس، ۱۳۷۸).
۲-۲۴-۳- ویلیام جیمز
ویلیام جیمز، پدر روانشناسی جدید بیش از یک قرن پیش در این مورد فرمولی ارائه کرده است:
عزت نفس = میزان موفقیت تقسیم بر میزان شایستگی. بنابه عقیده ی جیمز، هر چه موفقتر شویم و هر چه توقعات کمتری داشته باشیم، عزت نفس و اعتماد به نفس بیشتری داریم، ما میتوانیم هم با موفقیت بیشتر و هم آرزوهای کمتر در جهان احساس بهتری داشته باشیم( سلیگمن،۱۹۸۴ به نقل از اکبری، ۱۳۸۴).
۲-۲۴-۴- ناتانیل براندن ، از نظریه پردازان انقلابی معاصر در زمینه عزت نفس معتقد است که عزت نفس از دو بخش مرتبط با هم تشکیل شده است: یکی داشتن احساس اطمینان در برخورد با چالشهای زندگی، یعنی باور خودتوانمندی، دیگری احساس صلاحیت برای خوشبخت شدن، احترام به خود یا حرمت نفس. خود توانمندی به معنای داشتن اطمینان به عملکرد ذهن است. احترام به خود به این معنی است که خود را شایسته بدانیم که برای موفق شدن باید تلاش کنیم. در مجموع حس شرف نفس و حس اعتماد به نفس است که دلالت بر لیاقت شخص برای زیستن دارد(ناتانیل براندن، ۱۳۸۹).
۲-۲۴-۵- دیدگاه کوپراسمیت
تحقیقات کوپر اسمیت در زمینه عزت نفس شامل زمینه های زیر می باشد:
الف: تاثیر زمینه و سوابق اجتماعی: در این بعد رابطه طبقه اجتماعی، مذهب، سوابق و تداوم شغلی پدر و مادر و طول استخدام مادر را مورد توجه قرار داده است.
ب: خصوصیات والدین و عزت نفس: خصوصیاتی از قبیل میزان و ثبات عزت نفس مادر، میزان ثبات عاطفی او، ارزش های والدین، تضاد بین آنها ، نحوه تصمیم گیری والدین و میزان استقلال کودک.
ج: خصوصیات آزمودنی ها: سن آزمودنی، میزان رشد بدنی، هوش، توانایی، اضطراب، سطح آرزو
د: حوادث و تجارب اولیه کودکی: در این قسمت از تحقیقات، رابطه عزت نفس با تعداد فرزندان، تغذیه کودک ،حوادث دوران کودکی و ارتباط کودکان با همسالان بررسی شده است( کوپر اسمیت، ۱۹۶۹).
به نظر اسمیت عزت نفس ارزشیابی فرد درباره خود و قضاوت شخص در مورد ارزش خود است. وی با بررسی و مطالعه تئوریهای قبلی و تحقیقات انجام شده در این زمینه چهار عامل اسنادی برای رشد عزت نفس بیان می کند که عبارتند از:
میزان احترام، پذیرش و علاقمندی که یک فرد دریافت می کند.
تاریخ و تجارب موفقیت های فرد در زندگی.
ارزشها و انتظارات که بر مبنای آن تجارب را مورد تفسیر قرار می دهیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:16:00 ق.ظ ]




۳۳۶۱۹

۵/۹۵

۳/۱۶۴

بانک اعتبارات صنعتی

۷۲۷۹

۱۲۹۱۱

۲/۱۶۳

۴/۷۷

بانک توسعه سرمایه‌گذاری ایران

۱۶۵۴

۴۲۶۲

۷/۱۵۷

جمع

۲۱۶۵۵

۵۰۷۹۲

۳/۱۰۶

۶/۱۳۴

سهم دولت در گسترش صنایع به استفاده از پول نفت برای تأمین سرمایه اولیه صنایع دولتی و اعطای وام به بخش خصوصی محدود نمی‌شود؛صنعتی شدن نیازمند تامین انرژی مورد نیاز صنایع، گسرش شبکۀ حمل و نقل و گسرش شبکۀ توزیع محصولات صنعتی و … است. همۀ این زمینه ها توسط دولت و با بهره گرفتن از درآمد نفت مهیا شده است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در موج اول صنعتی‌شدن در فاصله سالهای ۱۹۳۴ تا ۱۹۴۰ حدود ۲۰۰ کارخانه صنعتی در کشور ایجاد شد که حدود ۵۰
در حدود ۵/۲ میلیون نفر در استخدام صنایع بودند و از مجموع ۲۵۰ هزار موسسۀ صنعتی، تقریباً ۶۰۰۰مؤسسه بیش از ۱۰نفر در استخدام خود داشتند و بنابراین در طبقه‌بندی مؤسسات صنعتی مدرن جای می‌گرفتند. علاوه بر بخش پتروشیمی، واحدهای صنعتی بزرگ دیگری نیز تاسیس شد ، مانند: کارخانه ذوب آهن اصفهان، صنعت رشد یابندۀ اتومبیل، کامیون و اتوبوس‌سازی، کارخانه‌های تولید ماشین‌آلات و کارخانه‌های مونتاژ لوازم الکترونیک. بازده خودروسازی نیز از ۲۳۰۰دستگاه درسال ۱۹۶۴ به ۷۳۰۰۰ اتومبیل سواری، حدود ۱۹۰۰ اتوبوس و ۲۹۳۶۵ کامیون و وانت در سال ۷۵-۱۹۷۴ افزایش یافت.[۱۸۷]
رونق شهرنشینی که از دهه ۱۳۴۰ به همراه افزایش درآمدهای نفت آغاز شد ، صنعت ساختمان‌سازی را به میزان زیادی گسترش داد. صنعت ساختمان‌سازی از یک سو به عنوان بخشی از صنایع کشور باعث گسترش بخش صنعت و افزایش شاغلان این بخش گردید و از سوی دیگر بصورت غیرمستقیم باعث رونق صنایع مرتبط گردید؛ این صنعت که عمدتاً تحت تأثیر درآمد های نفت و
سهم آنها در تولید صنعتی هنوز ۵/۵ درصد بود. طی این دوره فعالیت‌های ساختمانی به طور مداوم سهم بالایی داشت (حدود یک‌چهارم کل تولید صنعتی)”[۱۸۸]
افزایش تعداد کارگاه‌های صنعتی در دهه ۱۳۵۰ نسبت به دهه‌ های قبل از آن، به خوبی وجود رابطۀ مستقیم میان دو متغیر اقتصادی نفت و صنعت را نشان می‌دهد. در سال ۱۳۳۲ تعداد کارخانه‌های کوچک (با ۱۰ تا ۴۹ کارگر) کمتر از ۱۰۰۰ واحد بود اما در سال ۱۳۵۶ به بالاتر از ۷۰۰۰ واحد رسید.[۱۸۹]
در دوره جمهوری اسلامی نیز نقش آفرینی نفت در گسترش صنایع استمرار یافت. با پایان یافتن جنگ، دولت به ایجاد صنایع جدید و افزایش ظرفیت صنایع پیشین اقدام کرد و با بهره گرفتن از درآمد های نفتی صنایع بخش خصوصی را نیز مورد حمایت قرار داد. در برنامۀ خصوصی سازی که در دهۀ ۱۳۷۰ اجرا شد، صاحبان صنایع خصوصی شده از تسهیلات بانکی با بهره های پایین استفاده کردند و این تسهیلات عمدتاً از محل درآمد نفت تامین می گردید.
بررسی تحولات درآمد نفت و تعداد کارگاه های صنعتی در دوره جمهوری اسلامی نیز وجود رابطۀ مستقیم میان رشد این دو متغیر را نشان می دهد: براساس سالنامه آماری سال ۱۳۶۹، تعداد واحدهای صنعتی بزرگ کشور در نیمه اول دهه ۱۳۶۰ نه تنها افزایش نیافته بلکه سیر نزولی داشته است. اگرچه این کاهش تحت تأثیر ناامنی و شرایط انقلابی و سپس جنگ تحمیلی بوجود آمده است اما این دوره، درست همزمان با کاهش درآمد نفت ( شوک منفی قیمت ها)می‌باشد. مطابق جدول شماره ۱۰ درآمد نفت در سال۱۳۶۱، ۵/۱۶۸۹ میلیارد ریال است و تا سال ۱۳۶۵ (بجز سال ۶۲) از روند نزولی برخوردار است. در همین سال ها، صنایع بزرگ کشور نیز از پویایی چندانی برخوردار نبوده اند.
جدول شماره۱۰، درآمد نفت و تعداد کارگاه‌های بزرگ صنعتی در سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۵[۱۹۰]

سال

درآمد نفت به میلیارد ریال

تعداد کارگاه‌های بزرگ صنعتی

۱۳۶۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:16:00 ق.ظ ]




بنابراین تصوف یک مذهب خاص و منظم و محدود نیست و با در نظر گرفتن علل پدید‌آورنده­ی آن معلوم می‌شود که یک طریقه التقاطی بیش نبوده و از بهم آمیختن عقائد و افکار گوناگونی به وجودآمده است و به همین جهت حد و حصاری به خود ندیده و همواره در طی قرون و اعصار متمادی (از قرن دوم تا به امروز) با مقتضیات و شرائط و افکار هر دوره تغییر شکل داده است و از این رو برای آشنا شدن به تصوف هر دوره باید تمام آن مقتضیات و شرائط محیط و اوضاع را در نظر گرفت و تصوف را در قالب‌های مختلف آن بررسی نمود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

علاوه بر این تصوف را می­توان یک نوع روش خاصی در زندگی معرفی کرد که اطمینان و تسکین درونی و سعادت ایده‌آل شخص صوفی را از غیر راهکار و کوشش و نظامات و فعالیت‌های عادی زندگی و به وسیله‌ی تحمل مشقات، زهد و ترک لذائذ و در نهایت با پیروی از اصل «فرار از زندگی مادی» تأمین می کند. از جنبه­ نظری هم باید تصوف را یک نوع ایدئولوژی مخصوصی دانست که عده‌ای تحت شرائط خاص زندگی برای به دست آوردن حقائق ماورا‌ء‌الطبیعه و توجیه اسرار جهان هستی از غیر راه عقل و برهان و علوم از آن پیروی می‌کنند و راه صحیح را در کشف، شهود، اشراق، الهام، درون بینی و روش‌های غیر عادی می‌پندارند.[۹]
۲ـ۳ـ ریشه‌های تصوف
با توجه به شباهت‌هایی که بین فلسفه و عرفان هند و نظریه‌های یونانی و نسطوریان و برخی فرق مسیحی با تصوف اسلامی ایرانی وجود دارد می‌توان ریشه­ تصوف اسلامی را از افکار یک یا چند مکتب از مکاتب فکری این ملت‌هادانست. برخی نیز آن را برگرفته از نظریه‌های فلسفی یونان و گروهی آن را ناشی از اندیشه عرفانی و فلسفی هند و دسته دیگر عقاید صوفیان اسلامی را در تفکرات ایران پیش از اسلام و یا عقاید نسطوریان و مسیحیان و مانویان جستجو کردند و فی‌الواقع چون خواستار دریافت حقیقت بوده‌اند، نتیجه‌گیری آنان بی‌شباهت به جستجوی حضرت ابراهیم نبود.[۱۰]
زرین کوب معتقد است که: «فرض آنکه تصوف ناچار باید یک منشأ غیر اسلامی داشته باشد، امروز دیگر موجه و معقول نیست.» زیرا تصوف را، به علت آنکه مجموعه ­ای است از جریانات فکری گوناگون، کاملاً و محصور نمی‌توان تحت عنوان یک مکتب، یا یک جریان فکری واحد قرار داد، تا به طور قطع نتیجه به دست آید، که فی‌المثل فکری است مأخوذ از اندیشه‌های نو افلاطونی، و شاید به همین سبب باشد که اسلام هم آن را به عنوان مکتبی خاص و مستقل نپذیرفته است، اگر چه رینولد نیکلسون بر این عقیده است که می‌توان یک دسته افکار و آرا و عقاید مشترک در میان اقوام صوفیان یافت که مورد قبول همه آنان قرار گرفته و به حقیقت اصول و مبانی فکرشان به شمار می‌رود، با این همه همان مبانی و اصول بر حسب زمان و مکان و توجه و اعتقاد به فرقه و مذهبی خاص از میان مذاهب دین اسلام و اصول اجتماعی، تغییر‌پذیر است، و جلوه‌های گوناگون دارد، و به همین جهت، شاید نتوان حکمی کلّی و واحد در مورد همه آن‌ها صادر کرد. نتیجه آنکه، می‌توان در میان افکار و اعتقادات گوناگون عارفان اسلامی به سبب آشنایی با افکار و آراء ملل دیگر نوعی اقتباس و پاره‌ای نکته‌های تحول یافته‌ایاز سایر ملل یافت، امّا قطعاً نمی‌توان آن را مأخوذ از یک مکتب غیر اسلامی دانست.[۱۱]
تصوف از زهد شروع شده و در سیر تکاملی خود ضمن پیوند با نظریه­ عشق و عرفان، به عقاید وحدت وجود رسید. متصوفه ضمن آشنا شدن با نظریه‌های فلسفی و کلامی زمان خویش، به عقاید علمای مسیحی و یهودی و مانوی و مجوسی پی بردند و مسائلی از آنان آموختند و آن مسائل را در عقاید خویش دخالت دادند. عقایدی که آهسته آهسته نضج می‌گرفت و جدای از سایر مکتب­ها می­شد. صوفی­ها با آراء غنوسی و عقاید بودایی و تعالیم افلوطین و مباحث افلاطون خو گرفتند و تعالیم خویش را به کمک این آراء و عقاید گسترش دادند. بدین ترتیب زهدی که با حسن بصری آغاز گردید و به عشق رابعه آمیخته شد، به ابوهاشم (کوفی) رسید و نخستین کسی که نام صوفی گرفت، در جهان اسلام ظاهر شد و به دنبال وی شقیق بلخی و بشر حافی و معروف کرخی قدم به عرصه تصوف رو نهادند؛ و هر یک با نظرات جدید، بر تصوف چیزی افزودند و چون نوبت به حارث بن اسد محاسبی رسید بنای تألیف نهاد و در افکار و آراء اخلاق خویش مؤثر گردید، چنانکه تأثیر عقاید وی در افکار و آراء امام محمّد غزالی آشکارا به چشم می‌خورد.
تصوف درست از همان دوره­ اسلامی آغاز شد که دین و فلسفه در همه جهات تولد یافته بود و مباحث فلسفی و کلامی که با تازگی آغاز شده بود و به وسیله عالمان بزرگ مدون می‌شد، و همه مسائلی که با این دو ارتباط پیدا می‌کرد، مطرح می‌گردید، فقها، محدثان، فلاسفه و متکلمان مسلمان به ویژه دانشمندان ایرانی برای یافتن پاسخ این مسائل دست به تحقیق و تفحص زدند، و با فلسفه­ی یونانی و حکمت ایرانی عهد ساسانی و فلسفه­ی هند و عقاید سایر ملل آشنا شدند و خود را مشغول آن‌ها کردند و به توسعه دادن معارف اسلامی پرداختند و دینِ تازه را به فلسفه مجهز کردند، تا به یاری آن با صاحبان آراء و عقاید مخالفان اسلام بکوشند و آنان را از میدان به درکنند. طبعاً به ترجمه و شرح و تفسیر آثار حکیمان و متفکران سایر ملل به ویژه آثار حکمی و فلسفی یونان پرداختند؛ و از عقاید فلسفی آنان هر چه موافق و ملائم با احکام و آراء اسلامی بود بهره‌مند شدند. در نتیجه شرح و تفسیر فلسفه که با وجود ابن رشد به بالاترین حدّ خود رسیده بود به وسیله فارابی و اخوان‌الصفا با شریعت اسلام الفتی یافت و حتی صوفیان که اصولاً با فلسفه سرِ دوستی نداشتند، به برکت وجود ابن‌سینا کم و بیش سرسختی را به کناری نهادند و به هر حال کوشش‌های فارابی و ابن‌سینا و اخوان‌الصفا که رنگی فلسفی به تصوف داده بود به تدریج موجب شد که تصوف جنبه تجربی و عملی خود را فراموش کند و صوفی کم‌کم اهل نظر شده، می ­تواند اظهار نظر کند، اظهار نظری که به ظاهر مبتنی بر ذوق و تمثیل بود، لیکن به حقیقت از علوم بهره می‌گرفت؛ و آنکه با کتاب مدرسه و درس و بحث شدیداً مخالف بود، و آن را قال می‌نامید و همچون ابوسعید ابوالخیرکتاب‌ها را زیر خاک می‌کرد و روی آن درخت می‌کاشت، خود به نوشتن پرداخت و کتاب‌ها تدوین کرد، و از آن پس عنوان عرفان را به جای تصوف انتخاب کرد و آن را به شکل مکتبی از مکتب‌های فکری جهان درآورد. کلام اسلامی با وجود امام محمّد غزالی متکلم متمایل به آراء صوفیه صبغه تصوف به خود گرفت و اندیشه­ی صوفی با کلام مخلوط شد و متکامل گردید. آنگاه اندیشه­ی عرفانی که از ابوهاشم کوفی شروع شد با افکار وحدت وجودی با یزید بسطامی و حسین منصور حلاج درآمیخت و راه درازی پیمود و بالاخره، هم از جهت فکری و هم از لحاظ ذوقی، ساخته و پرداخته و غنی شده و به میراث، پیش روی وارثان به حق این اندیشه همچون سنایی و عطار و مولوی و جامی و جز آنان نهاده شد، و با وجود مولوی به بالاترین نقطه کمال رسید، و چند عارفی چون عبدالرحمن جامی، عزالدین محمود کاشانی و کمال‌الدین عبدالرزاق کاشانی و علاء‌الدوله سمنانی و شاه قاسم‌ انوار در حفظ موقعیت و مقام آن کوشیدند، و پس از شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری و جلال‌الدین محمّد مولوی شخص دیگری به این توان نرسید.
با مطرح شدن رابطه انسان با خدا و امتزاج این دو با یکدیگر و نیز اختلاف بر سر انواع راه های رسیدن به خدا اختلاف شروع شد و همین امر باعث شد گروه‌های فراوان عرفانی ایجاد شد.
از قرن پنجم تا قرن هفتم هجری کتاب‌های عرفانی متعددی تدوین شد و سلسله‌های بزرگ صوفیه تشکیل شد که بزرگ‌ترین و معروف‌ترین آن‌ها، سلسله چشتیه، سهروردیه، کبرویه، قادریه و مولویه است که هنوز هم بعضی از مشایخ صوفیه خود را به آن‌ها منتسب می‌دانند.
در همین سه قرن مشایخ بزرگی ظهور کردند که همه آنان صاحب تألیف‌ها و تصنیف‌های ارزشمند و معتبرند که تألیفات آنان در زمره­ی برترین آثار عقلی و فکری فرهنگ ایرانی دوره اسلامی به شمار می‌روند.
۲ـ۴ـ پیدایش تصوف در اسلام
در پی بهم ریختگی روش انحرافی سابق، رهبانیت و پاره‌ای از آداب و ریاضت‌های هندی در قرن دوم گروهی به وجود آمده بود.
افراد این باند لباس خشن و پشمینه به تن می‌کردند و با وضع طاقت‌فرسا دور از مردم در صومعه‌ها و غارها زندگی می‌کردند و دسته‌ای هم در صحراها به گردش می‌پرداختند؛ چنانکه ابراهیم ادهم یکی از افراد متعین این دسته نه سال در غاری در نزدیکی نیشابور به ریاضت اشتغال داشت و چهار سال هم در صحراها می‌گشت.[۱۲]
علاوه بر این تزهد و عبادت پردازی و ترک دنیا و اعتزال یک زمزمه­ای هم از صوفیان به گوش می‌رسید، یعنی در حقیقت این گروه کم‌کم از جمود و تعبّد و خشوعی که زهّاد و عبّاد اولیه داشتند خارج شدند و خود را پیرو حقیقی دین و باطن احکام شریعت تصور می­کردند و روی این اصل، ظواهر شرع را نیز طبق سلیقه خود تفسیر نموده و حتی گاهی فتاوای مخالف ظاهر شرع نیز می‌دهند، چنانکه بشر حافی به شخصی که قصد حج داشت می‌گوید: «اگر برای رضای خدا می‌روی برو بدهکاری کسی را بپرداز یا هزینه سفر را به یتیمی بده و یا به مردی درمانده بپرداز آن راحتی که به دل مسلمانان برسد از صد حج واجب پسندیده‌تر است۱».
ولی با وجود این، مسلک تصوف در این عصر تنها یک مسلک و روش عملی بوده و اساس آن را همان تزهّد و تعبّد (به صورت مبالغه‌آمیزتر) و اعتزال و توکل نامحدود و تسلیم و سلب اراده و تحمل مشقات و ریاضت و دوری از دنیا تشکیل می‌داد و به عبارت دیگر تصوف تنها جنبه­ عملی و اخلاقی داشت و از مطالب نظری و مباحث علمی که بعدها با تصوف آمیخته شد خبری نبود، ضمن آنکه صوفیه اصطلاحات تازه و مخصوصی هم نداشتند.
در این میان تنها رابعه عدویه بود که کم و بیش محبت و عشق به خدا، سخنانی به میان آورد؛ چنانکه شیخ عطار نقل می‌کند که وی به هنگام مرض به حسن بصری و شقیق بلخی و مالک دینار که به عیادت وی رفته بودند می‌گوید: در ادعای خود راست‌گو نیست کسی که الم و درد زخم و ضرب را در مشاهده­ مطلوب خویش فراموش نکند. وقتی از اومی‌پرسند: خدا را دوست داری می‌گوید: آری!و آن‌گاه که درباره دشمنی با شیطان، از او سؤال می­ کنند، می‌گوید: دشمن ندارم. گویند: چرا؟ جواب می‌دهد: «از محبت رحمن پروای عداوت شیطان ندارم چرا که رسول (صلی الله علیه و اله) را به خواب دیدم، گفت: یا رابعه مرا دوست داری؟ گفتم: یا رسول‌الله چه کسی استکه تو را دوست ندارد؟ و لکن محبت حق مرا چنان فرو گرفته که دوستی و دشمنی غیر را جای نماند».
البته رهروان این مسلک جدید در عین این که افراد ممتازی بودند و به حالت تفرق به سر می‌بردند، در شام، بصره، بغداد و شهرهای دیگر صوفیانی بودند که تجمع و انضباطی در کارشان نبود؛ چنانکه به گفته­ی جامی در نفحات، ابوهاشم از مشایخ شام به شمار می‌آمده و در بصره هم پیروان حسن بصری باند صوفیه بصره را تشکیل می‌دادند و نیز در کوفه و بغداد فرقه‌ای به نام صوفی تشکیل یافته بود که پیشوای آن‌ها به نام عبدک الصوفی معروف بوده است.[۱۳]
اما توحیدی پور معتقد است همین تفرق و پیدایش مسلک جدید در شهرهای مختلف اسلامی موجب آن شده که درباره اولین شخص موسوم به «صوفی» اختلاف نظر پدید آید: بعضی از سران صوفیه مانند جامی، ابوهاشم کوفی را اولین کسی می‌داند که به نام صوفی خوانده شد، نامبرده تصریح می‌کند که «پیش از وی کسی را بدین نام نخوانده بودند و اولین خانقاه هم در رمله شام بنا گردید.[۱۴]
برخی دیگر ظهور صوفیه را در بصره دانسته و برخلاف گفته جامی معتقدند که «اول کسی که دیر (خانقاه) کوچکی برای صوفیه ساخت، بعضی از پیروان عبدالواحد بن زید بودند که عبدالواحد از اصحاب حسن بصری است. صوفیه­ی بصره در زهد و عبادت و ترس از خدا مبالغه می‌کردند و در این جهت از مردم سایر شهرها ممتاز بودند»
مستشرق فرانسوی «لوی‌ماسینیون»[۱۵] متخصص بحث تصوف و عرفان معتقد است که «عبدک‌الصوفی» اول کسی است که به لقب صوفی ملقب شده است و در بلوایی که در اواخر قرن دوم هجری در اسکندریه به وقوع پیوست شورشیان نیز به نام «صوفیه» خوانده شدند و کلمه­ی صوفی، ابتدا در کوفه شایع شده و قریب پنجاه سال بعد اهمیت فوق‌العاده پیدا کد. (دائره‌المعارف اسلامی) مقارن ظهور اسلام در این ناحیه فرقه‌های مختلف از قبیل ترسانیان نستوری و منداییان وصابئین و پیروان مرقیون و ابن‌دیصان و پیروان عقائد هرمس بودند که در افکار مردم آن سرزمین رخنه کرده،ریاضت‌ها ،عبادت‌های دشوار، زهد، ورع و اعراض از این جهان برمی‌انگیخت که از اعراض و هوایج دنیوی روی برگردانند و زاهد و عابد وناسک شوند.
آن‌ها برای دوری از تن‌آسایی، ریاضت‌های فراوانی بر خود هموار می‌کردند؛ جامه‌های پشمین زبر و خشن می‌پوشیدند، به همین جهت به مردانشان صوفی و به زنانشان صوفیه می‌گفتند: سپس به قاعده زبان عربی که از این گونه صفات، مصدر باب «تفعل» می‌سازند تصوف را به معنی گرائیدن به صوفی و صوفیه ساخته‌اند و این اصطلاح از آن‌جا برخاسته است.
در چنین محیطی در آغاز قرن اول هجری در میان مردم این سرزمین طریقه‌ای به نام «تصوف» پدید آمده است که ناچار می‌بایست رنگ اسلامی بر آن باشد در تعلیمات این گروه از صوفیه چیزی که از همه آشکارتر است دعوت به زهد است و زیاده‌روی آنان در این زمینه در کتاب‌ها مانده است.
در این طریقه بیشتر از تعلیمات سایر فرق مختلف عراق و جزیره، تعلیمات ترسایان تارک دنیا که دیرها و صومعه‌های فراوان در این ناحیه داشته‌اند تأثیر بخشیده است و از سوی دیگر در نواحی دو سوی رود نیل نیز در همین دوره، مسلکی که یک گونه از تصوف که شبیه به تصوف عراق و جزیره بوده پدید آمده است.[۱۶]
۲ـ۵ـ تفاوت عرفان و تصوف
نظرات مختلفی در مورد نسبت عرفان و تصوف مطرح شده است. این نظرات گروه‌های مختلفی اعم از مخالفین افراطی عرفان و تصوف و یا موافقین افراطی آن را و بعضا کسانی که سعی داشته اند نظری فارغ از تعصب ارائه دهند را در بر گرفته است.
برخی عرفان را بخش نظری و تصوف را بخش عملی این علم می شناسند. گروهی نیز قائل به این مسأله هستند که عرفان بخش عملی تصوف شمرده می شود و پاره ای نیز عکس این نظر را دارند؛ یعنی تصوف را بخش عملی عرفان می دانند. در این دو قول، تصوف در قول اول، کلی بوده و عرفان جزئی از آن شمرده می شود و در قول دوم عرفان کلی بوده و تصوف جزئی از آن به حساب می آید.
شهید مطهری عرفان را بخش فرهنگی و تصوف را بخش اجتماعی این علم می داند که قائل است عرفا نیز مانند سایر بخش های فرهنگی، اندیشمندانی را تربیت کرده و نظراتی را ارائه داده اند.
اما نظر غالبی که در این زمینه مطرح است این است که واژه عرفان و تصوف از نیمه دوم قرن دوم هجری قمری رایج بوده و به یک گروه گفته می شده است.
این یکپارچگی ادامه یافته تا این که بنا به دو قول در قرن هفتم با ظهور إبن عربی بنیانگذ ار عرفان نظری و یا در قرن دهم با ظهور صفویه و رسمی شدن مذهب شیعه در ایران و ورود علمای شیعه به این عرصه این دو واژه به تدریج از یکدیگر جدا شده اند.
در حقیقت زمان حافظ و سعدی و مولانا این دو اصطلاح یک بوده و هر دو به این بزرگواران اطلاق می شده است، اما از برهه ای که ذکر آن رفت این دو واژه از یکدیگر جدا شده و تصوف بار منفی پیدا کرده است. و گرنه اگر به معنای واقعی تصوف و نظر مشایخ سابق و پیشین تصوف در زمینه آن رجوع کنیم می توان گفت صوفیان حقیقی همان علمای عارفی هستند که دلشان صافی و آموزه هایشان عاری از هر گونه بدعت و انحراف از این دین حنیف می باشد.
۲ـ۶ـ تصوف در قرن هفتم
قرن هفتم را می­توان وحشتناک‌ترین قرن در تاریخ ایران و حتی تاریخ اسلام دانست، زیرا ایران و بلاد اسلامی زیر حملات مغول (۶۱۶ ه. ق) سخت­ترین دوران حیات خود را می­گذراندند. در توصیف این حمله به چند کلمۀ موجز آن پیرمرد بخارایی که عطاملک جوینی در تاریخ جهانگشا آورده است، اکتفا می‌کنیم:آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند.
آری، این حمله­ی خانه‌مان سوز موجب از هم گسیختگی مراکز علمی بحث و تحقیق و نیز پراکنده شدن علما و صوفیه و عارفان شد. همچنین بحث­ها و مناظره­های علمی تقریباً تعطیل شد.
با این وجود اجتماع مردم وحشت­زده و مصیبت دیده در خانقاه‌ها و زوایا موجب گسترش صوفیه و نیز حفظ آداب و رسوم خانقاهی می­شد. دیگر پیامد این حمله ظاهراً پیدایش درویشی و صوفی گری منفی یعنی انزوا و گوشه گیری و انقطاع کلی از دنیا بود.
همچنین نکته­ی دیگراین است که در این قرن بر اثر حمله­ی مغول­ها و بلاهایی که بر سر مسلمانان آمد، تفکر جبری در میان مردم و حتی دانشمندان عصر پیدا شد که همین، یکی از علل مهم شکست مسمانان و مایه­ی بدبختی بیشتر آنان گردید. شاهد این ادعا سخن شیخ نجم الدین رازی معروف به نجم دایه (م . ۶۵۴) است که در مرصاد العباد می‌گوید: «از شومی چنین احوال است که حق تعالی قهر و غضب خویش را در صورت کفار تتار فرستاده است تا چنانکه حقیقت مسلمانی برخاسته است این صورت بی معنی براندازد».
با این همه در قرن هفتم تحولی بزرگ در عرفان و تصوّف روی داد و آن عبارت است از صورت فلسفی گرفتن عرفان و تصوف که از آن می­توان به نام علم عرفان، عرفان نظری یا تصوّف فلسفی یاد کرد. بنیانگذار عرفان نظری را باید محی‌الدین ابن عربی دانست. او وحدت وجود را اساس مکتب خود قرار داد و عرفان و حکمت اشراق را تلفیق کرد و با به تحریر درآوردن «فصوص الحکم» و «الفتوحات المکیه» مطالب فلسفه­ی الهی را به شکل عرفانی مطرح کرد. از شاگردان و پیروان نظریات ابن عربی می‌توان صدرالدین قونوی (م .۶۷۳ هـ)، فخرالدین عراقی، ابن فارض مصری، داوود قیصری (شارح فصوص)، عبدالرزّاق کاشانی (شارح دیگر فصوص)، جلال‌الدین محمّد مولوی، محمود شبستری، خواجه حافظ شیرازی و عبدالرحمن جامی را نام برد.
شعر عرفانی نیز که به طور گسترده با سنایی غزنوی آغاز شده بود، در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم با عطار و در قرن هفتم با بزرگانی چون سعدی و مولوی به اوج رسید.
از کتب مهم تصوّف و عرفان در این قرن می­توان به «منهاج السالکین»،«اصطلاحات الصوفیه»،«آداب السلوک» و «آداب المریدین» از شیخ نجم الدین کبری، «مرصاد العباد» از نجم الدین دایه، «فکوک» و «مفتاح الغیب» از صدرالدین قونوی، «لمعات» فخرالدین عراقی، آثار عطار و مولوی، «عبهرالعاشقین» و «شرح شطحیات» از روزبهان بقلی، «المعارف» بهاء الدین محمّد بلخی، «الفتوحات المکیه» و «فصوص الحکم» از ابن عربی و بالاخره «عوارف المعارف سهروردی» اشاره کرد.
از بزرگان این دوره نیز می­توان عطار نیشابوری (مقتول ۶۲۷ هـ)، شهاب‌الدین سهروردی (م. ۶۳۲ هـ)، محی‌الدین ابن عربی (م. ۶۳۸ هـ)، صدرالدین قونوی (م. ۶۷۳ هـ)، فخرالدین عراقی (م. ۶۸۸ هـ)، جلال‌الدین مولوی (م. ۶۷۲ هـ)، سعدی شیرازی (م. ۶۹۱ هـ)، نجم الدین کبری (مقتول ۶۱۸ هـ)، شیخ نجم الدین دایه (م. ۶۵۴ هـ) و بسیاری دیگر را یاد کرد.
صوفیان کوشیدند با تعدیل عقاید افراطی، ضمن یافتن پاسخ­های‏ مناسبی برای متشرعین، با موجه جلوه دادن خویش، چهره‏ای عام پسند از خود به نمایش گذارند. راه یافتن اصطلاحات و عبارات صوفیانه به اشعار شعرا و ظهور شخصیتی چون «غزالی»، که نه تنها به طریقت اعتقاد داشت، بلکه تصوف را از شاخه‏های علوم به شمار آورد، به تبلیغ این تفکر و یافتن علاقه‏مندان بیشتر کمک‏ فراوانی نمود.
عوامل تقویت و توجه بیش از پیش به متصوفه در فاصله زمانی نیمه قرن ششم هجری تا حمله مغول در اوایل قرن‏ هفتم (۶۱۶ ه) نیزعبارتند از:

۱ـ ضعف دولت سلجوقی

۲ـ پیدایش حکومت‏های اتابکی‏

۳ـآشفتگی‏های دستگاه خلافت عباسی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:16:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم