کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



یکی از مواردی که باعث می‌شود این صلاحیت غیرقابل اعمال گردد، مصونیت قضایی است. مصونیت در ترمینولوژی حقوق به‌طورکلی بدین معنا است که دارنده آن از تعقیب قانون و مأموران دولت در امان است. به تعبیر دیگر قانون و مأموران مجری قانون نمیتوانند شخص دارنده مصونیت را تعقیب کنند[۴۰۳]. درواقع مصونیت حقی است که به‌موجب قانون دارندگان آن نسبت به کلیه اعمالی که در اجرای وظایف خود انجام میدهند، از تعقیب قضائی، مدنی و اداری مصون‌اند[۴۰۴].
یکی از تعهدات افغانستان مطابق پیمان همکاریهای امنیتی و دفاعی افغانستان- آمریکا اعطایی مصونیت قضایی (جزایی و مدنی)، به نیروهای نظامی و ملکی ایالات‌متحده در برابر قوانین و سازمانهای عدلی و اجرایی افغانستان است. بند ۱ ماده ۱۳ این پیمان بیان داشته که: «افغانستان با حفظ حق حاکمیت خود می‌پذیرد که کنترل انضباطی به شمول اتخاذ تدابیر قضائی و غیر قضائی از جانب مقامات ایالات‌متحده بر اعضای نظامی و بخش ملکی آن اهمیت بسزا دارد؛ بنابراین افغانستان توافق می‌کند که ایالات‌متحده تحمیل صلاحیت قضائی در رسیدگی به تخطیهای جنایی و مدنی چنین افراد در قلمرو افغانستان را حق اختصاصی خود بداند. افغانستان به ایالات‌متحده اجازه می‌دهد تا محاکمات قضائی و سایر اقدامات دیسیپلینی مربوط به این قضایا را، عندالضرورت در قلمرو افغانستان انجام دهد[۴۰۵]».

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ماده اول این پیمان در تعریف که از نیروهای نظامی ارائه داده بیان کرده که: «عضو نظامی به فرد متعلق به بخش زمینی، دریایی یا هوایی قوای مسلح ایالات‌متحده اطلاق میشود[۴۰۶]. عضو ملکی عبارت است از هر فردی که توسط وزارت دفاع آمریکا استخدام‌شده ولی عضو نیروی نظامی آن کشور نیست. عضو بخش ملکی به افرادی اطلاق نمی‌شود که در افغانستان اقامت دائمی داشته و یا دارای تابعیت افغانستان بود و به گونه عادی در این کشور سکونت دارد[۴۰۷]
بند ۵ این ماده مصونیت نیروی نظامی و بخش ملکی آمریکا را در برابر محاکم خارجی و بین‌المللی بیان داشته که در آن دولت افغانستان تعهد نموده بدون رضایت صریح آمریکا اعضای نیروی نظامی این کشور، به هیچ محکمه بین‌المللی یا نهاد دیگر یا دولت دیگر تسلیم یا انتقال داده نمی‌شود[۴۰۸]. پذیرش صلاحیت قضایی آمریکا بر جرائم مدنی و جزائی نیروهای این کشور در افغانستان، به مفهوم مصونیت این نیروها در برابر دادگاهها و قوانین مدنی و جزائی افغانستان است. این مصونیت شامل مواردی که این جرائم علیه اتباع افغانستان واقع گردد نیز میشود. دربند ۲ همین ماده بیان‌شده که برحسب تقاضا، ایالات‌متحده از جریان محاکمات جزائی، نتایج تحقیقات و محاکمات جرائم ارتکابی را که توسط این نیروها علیه اتباع افغانستان واقع‌شده، به این کشور اطلاع و در صورت تقاضا، سعی بر تسهیل اشتراک و نظارت از چنین محاکمات توسط نمایندگان افغانستان را خواهد نمود[۴۰۹]. همچنین ایالات‌متحده گزارش تحقیقات انجام‌یافته توسط مقامات افغان را در این خصوص نظر خواهد گرفت. درصورتی‌که که یکی از اتباع آمریکا به ارتکاب جرمی از سوی مسئولین دولت افغانستان مورد سوءظن قرار گیرد، مقامات ذیصلاح افغان موضوع را برای بررسی و تحقیق به مسئولین نیروهای ایالات‌متحده آمریکا اطلاع خواهد داد. هیچ‌یک از نیروهای نظامی یا ملکی آمریکا، توسط مقامات افغانستان دستگیر نمی‌شوند، در صورت وقوع در اسرع وقت به این نیروها تسلیم خواهد شد[۴۱۰].
علاوه بر مصونیت، این نیروها به‌منظور اجرای وظایف، حق حمل سلاح و استفاده از یونیفرم در خاک افغانستان را دارا بوده و صرفاً این موضوع با این قید همراه است که هنگام حمل سلاح، دیدگاه مسئولین دولت افغانستان در مورد مناطق مناسب برای این کار با در نظر داشت امنیت عامه در نظر بگیرند[۴۱۱].
اعطای مصونیت قضائی به نیروهای آمریکا مطابق پیمان امنیتی افغانستان و آمریکا نقض حاکمیت و استقلال افغانستان به‌حساب میآید. این صلاحیت چنان گسترده تعریف‌شده که صلاحیت دادگاههای افغانستان و قوانین این کشور نقض می‌کند. ماده ۱۲۲ قانون اساسی افغانستان بیان داشته که هیچ قانونی در هیچ حالتی نمی‌تواند، قضیه یا ساحهای را از دایره صلاحیت محاکم افغانستان خارج بسازد و به مقام دیگری تفویض نماید. این بند فقط دو استثنا دارد که همان ایجاد محاکم خاص برای محاکمه رئیس‌جمهور و محاکم نظامی است[۴۱۲]. فصل دوم قانون جزای افغانستان قلمرو تطبیق این قانون را بیان داشته است. ازنظر مکانی قلمرو تطبیق این قانون در ماده چهاردهم آمده که این قانون بر تمامی اشخاصی که در ساحه[۴۱۳] (قلمرو) دولت جمهوری اسلامی افغانستان، مرتکب جرم شود قابل تطبیق میباشد. در ماده هفدهم این قانون آمده که احکام این قانون علیه اشخاصی که علیه اتباع افغان یا منافع آن در خارج و داخل مرتکب جرم شود قابل تطبیق است[۴۱۴].
مصونیت پیش‌بینی‌شده در این پیمان در تناقض آشکار با قانون اساسی و سایر قوانین ازجمله قانون جزای افغانستان قرارداد. مطابق این پیمان مقامات اجرائی افغانستان صلاحیت دستگیری این نیروها، در صورت ارتکاب جرائم را ندارد که خود نقض صریح حاکمیت اجرایی کشور افغانستان است. تنها مورد که افغانستان صلاحیت اعمال قضایی بر آن دارد قراردادیهای این نیروها و کارمندان قراردادی آن است. درحالی‌که اعطایی چنین مصونیت، صرفاً برای کارمندان سیاسی و دیپلماتیک، قابلیت اجرایی دارد. در مورد نیروهای مسلح این مصونیت فقط در هنگام سفر رسمی یا بازدید قابلیت اعمال پیدا می‌کند. دولت افغانستان میتوانست صلاحیت اشتراکی قضایی را به‌عنوان یک راهکار بهتر و معقول‌تر برگزیند. به این مفهوم که در صورت که ارتکاب جرائم علیه یکی از اتباع افغانستان صورت پذیرفته، یا یکی از طرفین دعوا اتباع افغانستان است، در این حالت دولت و دادگاههای افغانستان را برای رسیدگی به این قضایا صالح می‌شناخت.
گفتار سوم: مزایا و مصونیتهای مالی
امروزه نقش مالیات، تعرفههای خدماتی و گمرکی، در کشورهای مختلف حول سه هدف عمده اجتماعی، اقتصادی و بودجهای تعریف‌شده است. در بعد اجتماعی مهم‌ترین هدف همانا بهبود توزیع درآمد بین طبقات مختلف درآمدی است. هدف اقتصادی از وضع مالیات و تعرفه‌ها بر اقشار مختلف تخصیص بهینه منابع بخشهای مختلف اقتصادی و کنترل نوسانات احتمالی در اقتصاد است. درنهایت هدف بودجهای اخذ مالیات را می‌توان تأمین منابع مالی دولت قلمداد نمود؛ اما در عمل ثابت‌شده که نقش بودجهای و یا به عبارتی مبحث درآمدزا بودن مالیات و تعرفهها برای دولت بیش از سایر نقشها موردتوجه قرارگرفته است. گسترش تعهدات دولت در عرصه های مختلف اقتصادی، اجتماعی ازجمله تلاش برای رشد اقتصادی، افزایش اشتغال، تأمین مخارج بودجهای دولت، بیش از هر چیزی اهمیت افزایش درآمدهای مالیاتی و تعرفهای را نشان می‌دهد. اگر درآمدهای دولت را به درآمدهای مالیاتی و تعرفهای و غیر مالیاتی و تعرفهای تقسیم نمایم، میتوان گفت که درآمدهای ناشی از مالیات و تعرفهها منابع پایدارتر برای دولت است[۴۱۵]. در اکثر کشورهای جهان بیشتر درآمد دولت از مالیات تأمین می‌شود، مالیات به‌عنوان مهم‌ترین منبع درآمد دولت مبلغی است که به‌موجب قانون جهت تأمین مخارج عمومی به‌طور بلاعوض به‌وسیله اشخاص حقیقی و حقوقی پرداخت می‌شود[۴۱۶]. افغانستان یکی از کشورهای است که در طول چند سال گذشته بیشترین منابع درآمدی آن در بخش عادی و انکشافی وابسته به کمکهای خارجی بوده است. دریافت و جمع‌ آوری مالیات و تعرفهها می‌تواند نقش عمدهای در کاهش این وابستگی اقتصادی به بیرون داشته باشد[۴۱۷].
معافیت از مالیات، تعرفههای گمرکی و تعرفه خدماتی، همچنین در اختیار گذاشتن تأسیسات و پایگاه ها به نیروهای آمریکا، بدون دریافت هیچ مبلغی، صدمهای به اقتصاد و درآمد دولت افغانستان است. مطابق ماده ۱۷ پیمان امنیتی و دفاعی افغانستان- آمریکا، دریافت اموال، خدمات و سایر تجهیزات و اکمالات، از سوی نیروهای آمریکایی و یا به نمایندگی از این نیروها تابع مالیات، محصولات مشابه و یا مرتبط دیگری که در قلمرو افغانستان قابل تطبیق است نمیگردد. این نیروها مکلف به پرداخت هیچ‌گونه مالیه، یا محصولات مشابه و مرتبط نیست. قراردادی ایالات‌متحده نیز از پرداخت مالیات و محصولات دیگر، از عواید کار با این نیروها، بر اساس قرارداد اصلی یا فرعی معاف گردیده، تنها قراردادیهای افغان مکلف شده تا مالیات بر درآمد را بپردازند[۴۱۸].
بند ۴ این ماده قراردادیهای را که به گونه عادی در افغانستان اقامت دارند یا دارای تابعیت افغانستان هستند را مکلف به پرداخت مالیات بر عایدات ساخته است. دربند ۵ خود تمامی قراردادیهای خارجی و آن‌هایی را که به گونه عادی در این کشور اقامت ندارند، از مالیات و محصولات مشابه ناشی از کار با این نیروها معافیت داده است[۴۱۹].
علاوه بر این در ماده ۱۸ بند ۱ تا ۳ تمامی جوازهای رانندگی و جوازهای مسلکی دیگر که از سوی ایالات‌متحده برای این نیروهای یا قراردادیهای آن صادرشده را بدون اخذ محصول یا دیگر اجرت، از سوی دولت افغانستان قابل اعتبار دانسته میشود[۴۲۰].
ماده ۱۹ نیز تمامی مدارک صادره از سوی نیروهای ایالات‌متحده، برای وسایط حمل‌ونقل این نیروها یا قراردادی‌هایشان را معتبر اعلام و آن‌ها بدون نیاز به پلاک یا علائم صادره از سوی دولت افغانستان، گشت‌وگذار مینمایند. در صورت ضرورت دولت افغانستان بدون اخذ هیچ مبلغی در کمترین زمان ممکن باید برای این وسایل جواز و پلاک صادر نمایند. این وسایط از هرگونه بازرسی و نظارت توسط دولت افغانستان، مصونیت دارند. این وسایط (اعم از هوایی، زمینی و دریایی) از پرداخت هرگونه محصول، مالیه یا پرداختهای دیگر مانند حق العبور یا توقف در فرودگاه، معاف میباشند[۴۲۱].
این وسایط حق‌دارند که از حریم فضایی و زمینی افغانستان برای سوخت‌گیری، نشست اضطراری، رفت‌وآمد و توقف استفاده نمایند. همه این فعالیتها تابع اطلاع قبلی به دولت افغانستان می‌شود. داخل شدن در این وسایط بدون اجازه و موافقت مقامات آمریکایی برای مقامات افغانستان ممنوع بوده، این وسایط نیازمند ثبت و راجستر در افغانستان نیست[۴۲۲].
در ماده ۲۰ این نیروها برای استفاده خود و قراردادی حق‌دارند که خدمات بانکی، فروشگاه، تفریحگاهها و خدمات مخابراتی و نشراتی داشته باشند. بند ۲ و ۳ صرفاً این نشرات را محدود به استفاده این نیروها و قراردادیهای آن‌ها نموده است. بند ۴ این ماده نیز هرگونه نظارت بر این فعالیتها، از سوی دولت افغانستان را ممنوع اعلام کرده است. این فعالیتها جز جداناپذیر از نیروها پنداشته شده و از تمامی معافیتهای مالی مشابه برخوردار شده‌اند. بسته های پستی، از بازرسی، ضبط یا جستجو توسط مقامات افغان مصون‌اند[۴۲۳].
در ماده ۱۶ ورود و خروج، استفاده از تجهیزات، اکمالات، تسلیحات، فنّاوری، آموزش و سایر خدمات از سوی این نیروها در افغانستان آزاد دانسته است. این نیروها و قراردادیهای غیر افغان آن، حق‌دارند وسایل موردنیاز شخصی خود را به افغانستان وارد یا صادر نمایند. ورود یا خروج این اجناس تابع هیچ‌گونه بازرسی، پروانه یا جواز، تعزیرات، یا تأیید اسناد، پرداخت مالیات، تعرفه گمرکی نمی‌گردند. بازرسی این اجناس صرفاً در صورت دریافت معلومات مبنی بر سوءاستفاده از سوی قراردادی امکان‌پذیراست[۴۲۴]. نظام حقوق حاکم بر عقد قرارداد، از سوی نیروهای آمریکا تابع قوانین کشور آمریکا بوده، شرکتها و قراردادیهای که نیروهای آمریکا با آن‌ها کار می‌کنند، تابع ثبت و راجستر با پرداخت یک‌بار حق‌الزحمه، به اداره حمایت از سرمایه‌گذاری افغانستان میباشند. این پروانهها دارای اعتبار سه‌ساله بوده در کمترین زمان ممکن صادر میشود. دولت افغانستان، تعهد نموده تا در کمترین زمان ممکن یا هنگام ورود این قراردادیها به افغانستان روادید به اعتبار یک سال و قابل تمدید برای این اشخاص صادر نماید[۴۲۵]. ماده پانزدهم نیز ورود و خروج نیروهای نظامی و بخش ملکی آن را از مسیرهای تعیین‌شده در ضمیمه الف پیمان امنیتی افغانستان و آمریکا بیان داشته که بدون نیاز به روادید یا گذرنامه صرفاً از طریق ارائه کارت هویت صادره از سوی مقامات این نیروها امکان‌پذیر است. این موضوع شامل قراردادیها و سایر افراد نمی‌شود[۴۲۶].
مزایا و مصونیت‌های پیش‌بینی‌شده در این بخش برای نیروهای آمریکایی و قراردادی‌های آن‌ها، همانند مزایا و مصونیتهای است که مطابق کنوانسیون ۱۹۶۱ وین در مورد هیئتهای دیپلماتیک پیش‌بینی‌شده است. این امتیازات و مصونیتها علاوه بر اینکه صدمه بزرگ مالی بر اقتصاد کشور افغانستان است به گونهی تعریف‌شده که در برخی موارد ناقض حق حاکمیت افغانستان است. افغانستان بیشترین منابع درآمدش در حال حاضر از راه کمکهای خارجی تأمین میشود درحالی‌که این کمکها نامحدود نیست. بنابراین دریافت اجاره، مالیات و تعرفهها از این نیروها از یک‌سو کمک شایان اقتصادی برای کشور از سوی کاهش وابستگی به کمک‌های خارجی است[۴۲۷].
در کنار این تعهدات که هریک از طرفین در مقابل هم نموده‌اند برخی تعهدات مشترک نیز وجود دارد که هردو طرف متعهد گردیده تا آن را مراعات و اجرا نمایند. یکی از این تعهدات دعاوی طرفین نسبت به یکدیگر به دلیل تلف شدن اشخاص و اموال در هنگام انجام وظایف است. طرفین متعهد گردیده که از هرگونه ادعایی علیه یکدیگر مبنی بر مرگ اتباع یا تلف شدن اموال در جریان انجام وظایف صرف‌نظر نمایند. البته طرفین متعهد به جبران مناسب خسارات وارده به اشخاص ثالث گردیده‌اند. ماده ۲۲ پیمان امنیتی این موضوع را چین بیان داشته است: هریک از دو طرف از هرگونه دعوا (به‌استثنای دعاوی ناشی از تطبیق قرارداد) علیه یکدیگر مبنی بر وارد شدن خسارت، ضایع شدن اموال و داراییها، جراحت یا فوت اعضای نیروهای ایالات‌متحده یا نیروهای امنیتی و دفاعی افغانستان و بخشهای ملکی این نیروها که حین وظیفه رسمی واقع می‌شوند انصراف می‌کنند. بند ۲ این ماده می‌نویسد: برای دعاوی که مطابق فقره یک این ماده استثنا قرار نمی‌گیرند، مقامات ذیصلاح ایالات‌متحده آمریکا مکلف به پرداخت جبران خسارت مناسب و عادلان برای حل دعاوی برحق شخص ثالث، ناشی از غفلت وظیفه‌ی نیروی نظامی و بخش ملکی آن حین انجام‌وظیفه رسمی و نیز دعاوی ناشی از حادثه‌ای مربوط به فعالیتهای غیر محاربوی نیروهای ایالات‌متحده، می‌باشند. این‌گونه دعاوی از جانب مقامات نیروهای ایالات‌متحده طبق قوانین و مقررات ایالات‌متحده و با رعایت کامل قوانین و عرفهای افغانستان، طی مراحل و فیصله می‌گردد. بند سوم آن نیز یادآور می‌شود که نیروهای ایالات‌متحده هرگونه گزارش مبنی بر تحقیقات و پیشنهاد‌هایی را که مقامات افغانستان در مورد مسئولیت مدنی یا میزان جبران خسارات وارده به‌منظور حل دعاوی شخص ثالث تهیه‌کرده است، در نظر میگیرند[۴۲۸]. حل‌وفصل دعوای ناشی از (قرارداد[۴۲۹]) نیز مطابق متن قرارداد فیصله خواهد شده و مسائل ناشی از تطبیق این ماده توسط کمیسیون مشترک طرفین بررسی می‌شود. ماده ۲۳ پیمان تمامی ضمایم این پیمان را که شامل (الف و ب) است، جز جداناپذیر پیمان اعلام کرده است. ضمیمه الف این پیمان در مورد موقعیت پایگاه ها و تعداد آن است که بر اساس توافق قابل تغیرند. ضمیمه ب نیز بندرها فرودگاهها و مرزهای که این نیروها یا تجهیزات و اکمالات آنها از آن می‌تواند وارد افغانستان شوند را بیان کرده است[۴۳۰].
موضوع دیگر در تعهدات مشترک حل‌وفصل اختلافات ناشی از تطبیق پیمانها است. ماده ۲۴ پیمان امنیتی در این خصوص بیان داشته که هرگونه اختلاف‌نظر و یا منازعه در خصوص تفسیر و تطبیق این پیمان باید از سوی افراد باصلاحیت از طریق مشورت میان طرفین حل گردیده و نباید به هیچ دادگاه ملی یا بین‌المللی، دیوان محاکمات یا نهاد مشابه یا طرف ثالث به‌منظور حل‌وفصل ارجاع گردد. بند دوم طرفین یا نماینده اجرایی آنها می‌توانند از طریق کمیسیون مشترک روی اتخاذ تدابیر اجرایی و طرزالعملهای مربوط به تطبیق احکام مندرج این پیمان، توافق کنند. بند سوم همکاریها در چارچوب این قرارداد را تابع قوانین و مقررات نافذه کشورهای متبوع طرفین به شمول قوانین تخصیص بودجه‌شان نموده است.
در ماده ۲۵ پیمان نیز بر ایجاد کمیسیون مشترک برای نظارت بر تطبیق پیمان توافق کرده‌اند که از سوی نمایندگان اجرای طرفین ریاست می‌شود. کمیسیون مربوطه نیز تمامی ادارات و کارگروهی کمکی موردنیاز خود را تشکیل نموده و مصارف آن برحسب اشتراک طرفین پرداخت می‌شود. در ماده ۲۶ موارد اجرا، تعدیل و فسخ پیمان بیان‌شده و آمده که این پیمان از تاریخ اول ژانویه ۲۰۱۵ میلادی پس‌ازآن نافذ میگردد که طرفین از مجاری دیپلماتیک، در مورد تکمیل شرایط قانون‌گذاری داخلی‌شان، به یکدیگر اطلاع بدهند. این پیمان تا پایان سال ۲۰۲۴ و فراتر از آن اعتبار داشته و نافذ می‌باشد مگر اینکه به تأسی از حکم فقره ۴ این ماده ملغی گردد. بند سوم نیز بیان کرده که این پیمان می‌تواند با توافق کتبی طرفین از طریق تبادل یادداشت دیپلماتیک تعدیل گردد. بند چهارم راجع به فسخ پیمان آورده که این پیمان می‌تواند با توافق کتبی طرفین و یا توسط هریک از دو طرف با ارائه اطلاعی کتبی به‌طرف دیگر از طریق مجاری دیپلماتیک دو سال بعد از چنین اطلاعی فسخ گردد، این مدت‌زمان در پیمان استراتژیک یک سال بعد از اطلاع کتبی به‌طرف مقابل در نظر گرفته‌شده است. فسخ ضمایم و یا تدابیر اجرایی این پیمان نمی‌تواند باعث فسخ این پیمان شود، اما فسخ پیمان می‌تواند تمامی ضمایم و تدابیر اجرایی را فسخ نماید[۴۳۱].
نتیجه‌گیری
بررسی پیمان‌های استراتژیک و امنیتی افغانستان و آمریکا نشان میدهند. تعهداتی که طرفین در مقابل هم نموده غیر متوازن، ناعادلانه و تحت تأثیر حاکمیت و نفوذ سیاسی آمریکا در افغانستان قرار داشته است. این کشور از دست بالایی که در افغانستان در مسائل سیاسی، اقتصادی نظامی و نفوذ که بر متولیان دستگاه های دولتی افغانستان داشته حد اعظم استفاده را برده است.
استقرار پایگاه های نظامی این کشور در استراتژیکی‌ترین نقاط خاک افغانستان، تحمیل صلاحیت قوانین ایالات‌متحده بر تمامی کارمندان و نیروهای نظامی و قراردادهای این کشور در افغانستان، مصونیت قضائی نیروهای نظامی و ملکی این کشور در مقابل دادگاههای افغانستان و سایر کشورها و دیوان کیفری بین‌المللی، بدون جلب رضایت صریح این کشور، معافیت‌های گمرکی، مالیات، تعرفهها، مصونیت از بازرسی و دستگیری این نیروها، وسایط، تجهیزات و اکمالات آن‌ها، از عمده‌ترین مواردی است که آمریکا، توانسته آن را در قالب این دو پیمان برای خود به دست آورد.
در مقابل تلاش کرده تا تعهداتی که در مقابل افغانستان مینماید، حداقلی و مبهم باشند. تا بتواند در صورت لزوم از زیر بار این تعهدات بدون اینکه متهم به نقض تعهد گردد شانه خالی نماید. باوجوداینکه این کشور تعهد به کمکهای اقتصادی و توسعه در افغانستان نموده اما هیچ مبلغ مشخص برای این تعهد بیان نداشته، این موضوع آمریکا را کمک میکند که در صورت بروز مشکلات اقتصادی میزان این کمکها را به‌دلخواه خود تغییر دهد. بسیاری از این تعهدات برخلاف قانونی اساسی، استقلال و حاکمیت افغانستان بود و ناشی از نفوذ فوق‌العاده آمریکا بر دولت افغانستان و خوش‌خدمتی دستگاه حاکم برای تداوم قدرتش با دریافت حمایت آمریکا است. از سوی نیز تمامی اقدامات خود را وابسته به تعهد دولت افغانستان در امر مبارزه با فساد اداری نموده است که خود میتواند گریزگاهی دیگر برای این کشور باشد.
در بعد امنیتی این کشور آموزش، تجهیز و تسلیح نیروهای افغانستان را متعهد شده، تجاوز داخلی و خارجی بر افغانستان را مایه نگرانی خود دانسته است. باوجود متحد عمده بیرون از ناتو خواندن افغانستان، تجاوز بر افغانستان به‌عنوان تجاوز بر آمریکا اعلام‌نشده است. افغانستان در طول تاریخ مورد تجاوز خارجی قرار داشته که از سوی کشورهای مختلف صورت پذیرفته است. در حال حاضر نیز این کشور با مشکلات جدی با همسایه جنوبی خود پاکستان روبرو است که متحد عمده آمریکا در منطقه از زمان تشکیل به‌ خصوص شروع جنگ سرد دانسته میشود. عدم تصریح دفاع نظامی در مقابل تجاوز بر افغانستان ناشی از رویکرد این کشور به پاکستان است؛ زیرا این کشور همواره خاک افغانستان را به‌صورت آشکار یا از طریق فرستادن گروهای مسلح مورد تجاوز قرار می‌دهد. اعلام چنین تعهدی میتوانست آمریکا را به رویاروی با این دوست سنتی‌اش قرار دهد. به‌طور خلاصه تعهدات پذیرفته‌شده در این پیمان‌ها به شکل عادلانه، بیرون از اعمال‌نفوذ آمریکا نبوده بلکه به‌طور واضح چنین نفوذ در تبیین این تعهدات نمایان شده است.
این پیمان‌ها باوجوداینکه تصور میشود بستری برای رشد اقتصادی و امنیت فراهم خواهند کرد؛ اما واقعیت آن است که شدیداً افغانستان را ناامن ساخته پای رقیبان آمریکا را دربازی‌های استخباراتی و جنگ اطلاعاتی در افغانستان بازمی‌نماید. بهترین راه‌حل در افغانستان استفاده از سازوکارهای منطقهای و استفاده از سازمان‌های مانند شانگهای غرض تأمین امنیت و فرستادن سرباز بود. چنین کاری باعث سهیم ساختن تمامی طرفهای درگیر و کشورهای ذینفع در تأمین ثبات و امنیت این کشور میشد. از جنگ نیابتی و اطلاعاتی این کشورها برای ایجاد نفوذ در افغانستان و شکست آمریکا می‌کاست.
فصل چهارم
تأثیرات حقوقی پیمانهای استراتژیک و امنیتی بر روابط افغانستان با کشورهای همسایه
مقدمه
افغانستان زمانی منطقه حائل بین دو امپراتوری روس و بریتانیا بود. هردو دولت میکوشیدند بانفوذ خود بر دولت کابل، نقش منطقهای قدرتمندانهتری از خود بروز دهند. جنگ جهانی دوم قدرت‌های اروپایی را به حاشیه کشاند و نقش آمریکا و شوروی را به‌عنوان ابرقدرت برازنده‌تر کرد. با حمله شوروی در ۱۹۷۹ میلادی به افغانستان، جایگاه این کشور در سیاست خارجی ایالات‌متحده ارتقا یافت و این کشور به منطقهای جهت منازعه و رقابت بین دو ابرقدرت مبدل شد. با توسعه روزافزون قدرت همه‌جانبه چین، هستهای شدن هند و پاکستان و تلاشهای ایران برای دست‌یابی به این فناوری، احیای مجدد قدرت نظامی روسیه و منابع سرشار انرژی در آسیای مرکزی، قفقاز، دریای خزر و خلیج‌فارس، موقعیت ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و جغرافیای استراتژیکی افغانستان برای ایالات‌متحده بیش‌ازپیش آشکار شد[۴۳۲].
این جغرافیا به دلیل قرار گرفتن در منطقه حیاتی زمین – هارتلند- امکان گسترش سلطه‌ای قدرتهای مستقر و ذینفوذ را به آسیای میانه و مهار پیشرفتهای نظامی- اقتصادی چین و ایران و ایجاد عوامل بازدارنده، از بازگشت قدرتمند روسیه، رقیب سنتی آمریکا، به معادلات جهانی را برای آمریکا و هم‌پیمانانش در سازمان ناتو فراهم میسازد. بسترهای مناسبی که در افغانستان به دلیل جنگ‌های داخلی، نبود امنیت، ثبات و ضعف اقتصادی، برای پذیرش حضور سیاسی و نظامی این قدرتها فراهم‌شده، فرصت بی‌بدیلی برای آمریکا به شمار میآید؛ که باید مورداستفاده حداکثری برای بسط نفوذش در منطقه و کنترل مناطق استراتژیک قرار گیرد[۴۳۳].
مبارزه علیه بنیادگرایان، طالبان و القاعده در افغانستان، در راستایی منافع کشورهای منطقه به‌ویژه ایران، پاکستان، چین و روسیه قلمداد میشود و تداوم بنیادگرایی در افغانستان، بدون شک تهدید علیه امنیت ملی همه این کشورها به شمار میآید. به همین دلیل همه این کشورها از طرح مبارزه با تروریسم در افغانستان، باوجود مخالفتهای سیاسی و امنیتی با آمریکا استقبال نمودند. مشارکت همه‌جانبه آن‌ها در حمایت از مبارزه با تروریسم از سال ۲۰۰۱ تاکنون، بیان‌کننده این مدعا است. حمایت عمومی این کشورها از جنگ علیه تروریسم نمیتواند مانع این حقیقت گردد که گروه های فشار سرویسهای امنیتی و نظامی آن‌ها مخالف سرسختانه حضور درازمدت آمریکا در منطقه نباشند[۴۳۴].
به همین دلیل پیمان استراتژیک و امنیتی افغانستان- آمریکا، بحث ایجاد پایگاه های نظامی در این کشور، واکنش منفی کشورهای همسایه افغانستان و منطقه را برانگیخته است. کشورهای ایران، پاکستان و روسیه رسماً مخالفت خود با این امر را اعلام کرده و سایر بازیگران منطقهای نیز نسبت به این پیمان‌ها بادید منفی مینگرند. حساسیتهای منطقه‌ای این پیمان‌ها یکی از دل‌نگرانی‌های اصلی مقامات افغانستان از امضای آن بود که باعث کندی این روند گردید[۴۳۵]. بدون شک آوردن صلح و ثبات، به‌عنوان پیش‌زمینه برای توسعه اقتصادی و سیاسی در افغانستان، در گروه همکاری کشورهای همسایه افغانستان است. نبود این همکاری میتواند، مشکلات را تداوم بخشیده و افغانستان را به میدان نبردهای استخباراتی این کشورها با آمریکا و هم‌پیمانانش مبدل سازد. قربانی اصلی این نبردها نیز افغانها خواهند بود که برای رسیدن به امنیت و توسعه، تن به امضای پیمان استراتژیک و امنیتی با آمریکا داده است. افغانستان یک کشور محاط در خشکی است؛ که برای رسیدن به بازارهای راهی جز توسعه همکاریها با کشورهای همسایه ندارد. به همین دلیل افغانستان از گذشته تا حال روابط حقوقی گستردهای با همسایگانش در امور اقتصادی، سیاسی، تجارت و ترانزیت دارد. در این فصل در قالب دو مبحث، تأثیرات حقوقی این پیمان‌ها بر روابط افغانستان با کشورهای همسایه آن بررسی میشود. برای جلوگیری از گستردگی مباحث تلاش خواهد شد که کشورهای عمده، مانند ایران، پاکستان، چین و روسیه به بررسی بگیریم.
مبحث اول: کشورهای ایران و پاکستان
گفتار اول: جمهوری اسلامی ایران
دولت آمریکا به‌عنوان سکان‌دار سیاست یکی از دو بلوک اصلی جهان، بعد از جنگ جهانی دوم منافع و مقاصد خاصی در ارتباط با هریک از مناطق جهان برای خود قائل است. بسته به میزان اهمیت منطقهای موردنظر، سیاست آمریکا در آن منطقه از شدت و ضعف برخوردار بوده است. سیاست این کشور در افغانستان در طول این مدت تغییراتی در خود دیده که میتوان گفت ازنظر تطبیقی مرحله و موقعیت کاملاً رهاشده، فراموش‌شده و خیلی فعال را شامل میگردد. پیش از حادثه یازدهم سپتامبر، بن‌لادن و گروه القاعده به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین گروه های ضد آمریکا شناخته میشد. بااینکه آمریکا از پناه گرفتن گروه بن‌لادن در افغانستان آگاه بود، ولی ترجیح داد تنها از گسترش اقدامات تروریستی القاعده به داخل خاک آمریکا جلوگیری کند. بعد از حادثه یازدهم سپتامبر سیاست خارجی آمریکا در قبال افغانستان، از فراموشی به فعال تغییر ماهیت داد؛ یعنی آمریکا دیگر نمیتوانست در قبال آنچه در افغانستان می‌گذرد، بی‌تفاوت باشد[۴۳۶].
در تعریف تروریسم بین‌المللی به‌عنوان یک تهدید علیه امنیت ملی آمریکا، این کشور یک جایگزین برای دشمن آمریکا که از بین رفته بود یعنی «کمونیسم بین‌المللی» پیدا نمود. مبارزه علیه این دشمن جایگزین، نیاز به توجیه و ادعاهای پرطمطراق جهت حضور نظامی جهانی به‌ویژه دستیابی به پایگاه های نظامی در آسیای مرکزی و افغانستان داشت. فضای به وجود آمده پس از تحولات یازده سپتامبر، حمله به افغانستان و شکست دادن طالبان و القاعده می‌توانست آغازی راهی باشد که آمریکا درصدد پیمودن آن بود و به‌عبارت‌دیگر افغانستان عرصه آزمون قدرت آمریکا برای رسیدن به اهداف جهانی خود در هزاره جدید بود[۴۳۷]. اقدام برای تأسیس پایگاه نظامی در افغانستان، اگر هدف اعلامی آن مبارزه علیه تروریسم و بنیادگرایی خوانده می‌شود، در باطن واپایش و مبارزه با قدرتهای منطقهای چون ایران، پاکستان، روسیه و چین است.
ایران و افغانستان به‌حکم جغرافیای طبیعی دو همسایه‌اند که ناگزیر از همزیستی در جوار یکدیگرند. بیشک آنچه در دو سوی مرزهای مشترک دو کشور می‌گذرد بر حیات امنیتی، اقتصادی و انسانی آن‌ها تأثیر مستقیم دارد. اگر پیوندهای عمیق تاریخی، فرهنگی و اقتصادی دو کشور را بر آن افزوده شود اهمیت آن دوچندان میگردد. چند دهه جنگ و بی‌ثباتی در افغانستان، تأثیر امنیتی زیادی بر ایران داشت و این کشور را به بزرگ‌ترین مأوای پناهندگان افغانی تبدیل کرد و نزدیک به هزار کیلومتر از مرزهای آن را دستخوش آسیب و بی‌ثباتی نمود[۴۳۸]. اقدامات سخت‌گیرانه طالبان، با اندیشه‌های وهابی– سلفی، تمایل به صادر کردن این ایدئولوژی، به حمایت کشورهای عربستان سعودی، امارات متحده عربی و پاکستان می‌توانست تهدید علیه امنیت ملی ایران به‌حساب آید. تهدید امنیتی ناشی از افغانستان زمانی کاملاً احساس شد که گروه طالبان با حمایت سرویس امنیتی پاکستان، قدرت در افغانستان در دست گرفت و دیپلمات‌های ایرانی در این کشور را به شهادت رسانید. در کنار آن قاچاق مواد مخدر از افغانستان به ایران از معضلات همیشگی ایران بوده است؛ بنابراین شکست طالبان و القاعده در افغانستان، در راستای امنیت ملی ایران توصیف شد. ایران در وهله اول از این اقدام حمایت نمود[۴۳۹].
بعد از حادثه یازدهم سپتامبر، ایران در همراهی با نظام بین‌المللی نیز نقش سازندهای در شکل‌گیری دولت مقتدر و ملی، در جریان اجلاس بن و انعقاد موافقت‌نامه آن داشت. این کشور پنجمین کشور کمک‌کننده برای بازسازی افغانستان به شمار میرود که بیشتر از ۵۶۰ میلیون دلار در راستای ایجاد زیرساختهای افغانستان، تأمین برق در استان غربی هرات، ایجاد فرصتهای آموزش عالی برای مهاجرین داخل ایران و جذب دانشجویان برای آموزش عالی از داخل افغانستان را کمک کرد که این کمکها تاکنون به بیش از یک میلیارد دلار رسیده است[۴۴۰]. طرح محور شرارت از سوی آمریکا در دوران حاکمیت بوش و قرار دادن عراق، کره شمالی و ایران در آن، باعث شد تا ایران به حضور آمریکا در افغانستان به‌عنوان یک تهدید علیه امنیت ملی خویش بنگرد. ایران و آمریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) در تناقض شدید ایدئولوژیک به سر میبرند. بعد از تسخیر سفارت این کشور در ایران و طرح نافرجام کودتا علیه نظام اسلامی از سوی آمریکا، ایجاد موانع بر سر راه برنامه هستهای ایران، مسدود کردن دارایی‌های ایران، اعمال تحریمها، حمایت از مخالفین نظام اسلامی، متهم ساختن ایران به نقض حقوق بشر، از عمده‌ترین مشکلاتی است که درگذشته و حال میان این دو کشور وجود داشته است. حمایت ایران از مردم فلسطین و مخالفت با اسرائیل به‌عنوان متحده عمده آمریکا، سلطه‌جو خواندن آمریکا از سوی ایران، تلاش برای ایجاد موانع بر سر راه اهداف آمریکا در خاورمیانه و سایر نقاط، روند رو به توسعه ایران بعد از انقلاب که از آن‌یک قدرت مهم و تأثیرگذار در منطقه ساخته، باعث شده که آمریکا نسبت به ایران، به‌عنوان یک تهدید علیه منافع خود در آینده بنگرد. آمریکا در برخورد با ایران همواره استفاده از گزینه نظامی را، به‌عنوان یک تابو مطرح کرده است. این موضوع باعث نگرانی ایران از حضور آمریکا در افغانستان و عراق شد. این حضور را در راستایی تنگ‌تر کردن حلقه محاصره ایران ارزیابی کرده است[۴۴۱].
به همان نسبت که بی‌ثباتی در افغانستان تهدیداتی را متوجه امنیت ملی ایران می کند، حضور آمریکا نیز میتواند برای این کشور تهدید باشد. تحریک احساسات مذهبی و جدایی‌طلبانه در استانهای هم‌مرز با افغانستان که دارای ساکنین عمدتاً سنی نشین است، انزوای سیاسی و اقتصادی، انجام فعالیتهای جاسوسی از طریق شنود مخابراتی، پرواز پهپادها و غیره به داخل ایران، تبلیغات منفی علیه ایران در افغانستان به هدف جدایی فرهنگی میان مردمان دو کشور که دارای پیوندهای مشترک دینی و مذهبی، زبانی و تاریخی هستند، سرانجام تلاش برای انتقال انرژی آسیای میانه و حوزه دریای خزر از مسیر افغانستان، از عمده‌ترین تهدیدات است که حضور آمریکا میتواند علیه امنیت ملی این کشور بکار گیرد[۴۴۲].
ایران و افغانستان از گذشته تا حال دارای معاهدات و موفقت نامه‌های زیادی درزمینه اقتصاد، تجارت و ترانزیت کالا، مخابرات، خدمات بانکی، انتقال برق، مالیات و تعرفههای گمرکی دارند[۴۴۳]. علاوه بر آن صادرات انرژی نفت و گاز ایران به افغانستان و تأمین برق شهرک صنعتی هرات، از سوی ایران، برای صنایع افغانستان، از اهمیت بسزایی برخوردار است.
بنابراین امضای پیمان استراتژیک و امنیتی از سوی دولت افغانستان با آمریکا که در آن بر ایجاد پایگاه های نظامی نیروهای آمریکا در خاک افغانستان توافق گردیده که حداقل سه پایگاه آن (هرات، شیندند، شور آب هلمند) در نزدیکی مرز با ایران قرار دارند، باعث نگرانی بیشتر ایران گردیده است. به همین دلیل این کشور با انعقاد این پیمان‌ها مخالفت نموده و آن را برهم زننده معادلات منطقه‌ای دانسته و ایجاد پایگاه های دائمی آمریکا در افغانستان را تهدید بر امنیت ملی خویش می‌داند. ایران حضور آمریکا در افغانستان را باعث تداوم بنیادگرای و بی‌ثباتی در منطقه، دانسته و آن را عامل ادامه ناامنی می‌پندارد[۴۴۴]. اگرچه هر دو پیمان تحکیم روابط منطقه‌ای و صلح ثبات منطقه‌ای و بین‌المللی را یکی از اهداف خود خوانده است. بخش سوم ماده ۶ بند «الف» پیمان استراتژیک نیز بیان داشته که ایالات‌متحده در جستجوی ایجاد تأسیسات دائمی نظامی در افغانستان نبوده و خواهان حضوری که تهدید علیه همسایگان افغانستان باشد نیست. دربند «ب» همین ماده نیز تعهد نموده که از خاک افغانستان و یا تأسیسات افغانستان به‌عنوان نقطه آغاز حملات علیه کشورهای دیگر استفاده نمیکند[۴۴۵]. مقدمه پیمان امنیتی یک‌بار دیگر این موضوع را به عبارت مشابه، در پار گراف پنجم مورد تأکید قرار داده است؛ اما کاربرد واژه نقطه آغاز عملیات، در مفهوم مخالفش شاید چنین تفسیر گردد که در صورت آغاز عملیات از بیرون افغانستان، این پایگاه میتوانند، نقش حمایتی و عملیاتی بگیرند. با در نظر داشت اینکه در ماده سوم پیمان امنیتی بند دوم بیان‌شده که تعهدات این پیمان مانع از حق دفاع مشروع هریک از طرفین مطابق حقوق بین‌الملل نیست. امروزه بعد از حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ مفهوم دفاع مشروع در حقوق بین‌الملل تغییر بنیادین یافته و شامل دفاع پیشگیرانه نیز شده است؛ بنابراین تعهد به عدم آغاز عملیات از خاک افغانستان یا از تأسیسات این کشور در تقابل با این ماده پیمان امنیتی، در مرحله دوم قرار می‌گیرد.
با توجه به ره‌گیری و پایین کردن پهپاد (RQ170) آمریکا از سوی ایران که از خاک افغانستان وارد حریم فضایی ایران شده بود، دستگیری عبدالمالک ریگی از مخالفین جدایی‌طلب بلوچ ایران در استان سیستان بلوچستان و رهبر گروه تروریستی جند الله، اعتراف آن با داشتن روابط و حمایت از سوی آمریکا، حضور در پایگاه هوای بگرام افغانستان، دغدغه ایران از حضور آمریکا در افغانستان واقعی به نظر میرسد. بایستی که دولت‌مردان افغانستان قبل از امضای این پیمان‌ها، نظر موافق جمهوری اسلامی ایران و گرفتن تعهدات محکم‌تر در متن قرارداد از آمریکا را مدنظر قرار می‌دادند[۴۴۶]. نتیجتاً درصورتی‌که آمریکا، تلاش برای فعالیتهای اطلاعاتی- استخباراتی خود علیه ایران را، از خاک افغانستان دنبال نماید، بدون شک چنین کاری به‌عنوان تجاوز به منافع ملی ایران دانسته شده، علاوه بر اینکه برای دولت افغانستان مسئولیت بین‌المللی ایجاد میکند، در روابط حقوقی و سیاسی ایران با افغانستان اثرات منفی برجا خواهد گذاشت. در این میان افغانستان به دلیل وابستگی بخش تجاری و اقتصادی آن به مسیر ترانزیتی ایران، با در نظر داشت مشکلاتی که در روابط خود با همسایه جنوبی دارد، صدمه پذیر تر است.
گفتار دوم: جمهوری اسلامی پاکستان
در پایان جنگ جهانی دوم، وقتی انگلیس آماده خروج از شبه‌قاره هند شد، طبق طرح لرد مو نت با تن[۴۴۷]، تقسیم هند به دو کشور هند و پاکستان اعلام گردید. در سال ۱۹۴۷ میلادی، همسایه دیگر در جنوب افغانستان به نام جمهوری اسلامی پاکستان پدیدار شد. بر اساس این طرح سرزمین‌های قبلی افغانستان که بر پایه قراردادهای مختلف ازجمله خط دیوراند، از اواخر قرن نوزده به بعد به هند (تحت سلطه بریتانیا) ملحق شده بود به پاکستان تعلق گرفت. موضوع سرنوشت پشتونها در ماورای خط دیوراند که افغانستان و پاکستان را از هم جدا میکند، ازنظر دولت افغانستان حل نا شده باقی ماند. باوجود اعتراض رسمی دولت افغانستان به سفارت انگلیس، این کشور اعلام نمود که در حال حاضر دیگر انگلیس مسئولیتی در این رابطه ندارد، دولت هند و پاکستان تصمیم‌گیرنده است. این خط هیچ‌گاه از سوی دولت افغانستان به رسمیت شناخته‌نشده است. در زمان حاکمیت داود خان در سال ۱۹۵۳ میلادی، مسئله خط دیوراند باعث ایجاد تنش بزرگ میان افغانستان و پاکستان گردید[۴۴۸].
خط دیوراند که مرز کنونی بین کشورهای افغانستان و پاکستان را تشکیل می‌دهد، میان امیر عبدالرحمن پادشاه افغانستان و سرمورتیمر دیوراند[۴۴۹] منشی امور خارجه حکومت هند بریتانیایی در سپتامبر ۱۸۹۳ میلادی، به امضا رسید. این خط باعث شده تا مردم پشتوزبان دو طرف این خط مرزی که دارای روابط خانوادگی و فرهنگی مشترک هستند از هم جدا گردند. از اثرات منفی این خط بر افغانستان محدود ساختن آن به خشکی، از دست دادن قسمت عظیم از سرزمینش در آن‌سوی خط الی پیشاور امروزی است[۴۵۰].
از زمان شکل‌گیری پاکستان تاکنون این خط مرزی و پذیرش آن از سوی افغانستان به یکی از خواست‌های استراتژیک پاکستان مبدل شده و بر تمامی مناسبات میان دو کشور سایه افگنده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 04:16:00 ق.ظ ]




به طورکلی، ادله نزد فقهای امامیه عبارت است از: قرآن، سنت، اجماع و عقل. برای مشروعت یافتن هر عقد و ایقاعی و هر حق و تکلیفی ناگزیرهستیم به منابع اصیل اسلام مراجعه کنیم. ما نیز برای مشروعیت عقد صلح به این ادله متمسک می شویم.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱-۱- کتاب
با جست و جو در قرآن کریم می بینیم بعضی از آیات به طور صریح و یا ضمنی از صلح نام برده اند، هر چند این آیات بیشتر به منظور دفع ترافع و خاتمه دادن به دعوا و اختلافات زناشویی به کار رفته است اما به استناد این آیات اشاره خواهیم کرد، علاوه بر صلح دعوا، موضوع صلح می تواند برای معامله و غیر آن هم باشد.
الف) اولین آیه ای که تعدادی از فقها[۶۲] در کتاب های خود برای مشروعیت عقد صلح به آن اشاره کرده اند، آیه ۱۲۸ سوره مبارکه نساء است: « و إن امرأه خافت من بعلها نشوزأ أو اعراضاً فلاجناح علیهما إن یصلحابینهما صلحاً و الصلح خیر…» یعنی، و اگر زنی بیم آن داشت که شوهرش با وی مخالفت و بدسلوکی کند یا از او دوری گزیند، باکی نیست که هر دو تن به راه صلح و سازش بازآیند، که صلح بهتر از نزاع است.
از این آیه فهمیده می شود که نه تنها صلح مجاز است، بلکه خداوند برای رفع نزاع به آن توصیه کرده است. در حقیقت از جمله آیه هایی است که دلالت بیشتری بر مشروع بودن صلح دارد به طوری که از کلام بعضی فقها[۶۳] بر می آید، دلالت این آیه بر صلح عقدی، محل تأمل نیست.
ب) آیه ۱۰ سوره حجرات نیز از صلح یاد کرده است‌که می فرماید: «انّما المؤمنون اخوه فأصلحوا بین اخویکم…» یعنی، به حقیقت مؤمنان همه برادر یکدیگرند، پس همیشه بین برادران (ایمانی) خود (چون نزاعی پیش آید) صلح دهید.
علاوه بر آیه های ذکر شده، آیات دیگری نیز در قرآن مجید دیده می شود که به نحوی از صلح سخن می گویند، مانند آیات ۱۱۴ سوره نساء و ۹ سوره حجرات، ولی به دلیل اختصار به یادآوری همین تعداد بسنده می کنیم.
تمامی این آیات صریحاً صلح متعارف بین عرف و عقلا را امضا کرده است و به طورکلی عقد صلح به هر نحوی که منعقد شود یعنی چه با قرارداد منعقد شود و یا اینکه به طور عملی هر دو بدان ملتزم شوند و یا اینکه صلح به طور قولی صورت بگیرد، خود فی نفسه دال بر مطلوبیت و به جا بودن می باشد.[۶۴] بنابراین حقیقت و ماهیت صلح که عبارت است از تراضی و تسالم[۶۵] بر امری، مورد امضای قرآن کریم قرار گرفته است و بر آن دسته از عقودی که با قرارداد صلح منعقد شده اند صحه گذاشته است، حال امر مورد تراضی هر چه می خواهد باشد. چه آن امر مال باشد و یا عمل باشد و چه عین و چه دین باشد و در همه ی صورتهای یاد شده و غیر یاد شده امکان انعقاد صلح وجود دارد.
۱-۲) سنت
احادیثی که در مورد عقد صلح وارد شده اند محدود به این چند حدیث نمی شوند و روایات متعددی در تایید و مشروعیت عقد صلح وجود دارد و ما در اینجا تعدادی از آنها را ذکر می کنیم. احادیث و روایات را در دو قسمت مطرح می کنیم، در قسمت اول روایاتی که به طورعام بیان شده اند و در قسمت دوم روایاتی که به طور خاص وارد شده اند.
۱-۱-۲- روایات عام
یکی از مهم ترین دلایل اقامه شده برای صحت صلح ابتدایی، روایاتی می باشد که اطلاق و عموم آنها در اعتبار عقد صلح، شامل صلح ابتدایی نیز می گردد. بیشتر فقهایی[۶۶] که درصدد ارائه دلیل برای صحت صلح ابتدایی برآمده اند به این گونه روایات استناد نموده اند. از میان این روایات، دو روایت بیش از همه مورد استدلال می باشد:
الف) یکی از مهم ترین این احادیث که منقول از پیامبر (ص) می باشد، این حدیث است: «الصلح جائز بین المسلمین إلا صلحاً حرّم حلالأ أو احّل حراماً»[۶۷].
این حدیث که در کتب معتبر حدیثی به کثرت یافت می شود و دلالت بر نفوذ عقد صلح به طور صریح دارد و با اعتماد به آن می توان گفت؛ صلح هر موضوعی نافذ است، مگر صلحی که موجب تحلیل حرام و یا تحریم حلال شود و همه عقود صلح صحیح و جایز هستند و یک شرط صحت دارند وآن عبارت است از عدم تحلیل حرام وعدم تحریم حلال.
ب) خبر دیگر، خبر حفص بن بختری است که برای حجیت عقد صلح می توان به آن تمسک کرد، در این روایت حضرت امام صادق (ع) می فرماید: « الصلح جائز بین الناس».[۶۸]
در این حدیث اطلاق به وضوح دیده می شود و شامل صلح دعوا و صلح ابتدایی است و این حدیث دایره شمول و جواز عقد صلح را وسیع تر از دامنه ی حدیث قبلی می کند.
۲-۱-۲- روایات خاص
یکی از مهم ترین ادله ای که فقها برای اعتبار صلح ابتدایی اقامه نموده اند، بعضی از روایات باب صلح می باشد که به زعم ایشان خالی از هرگونه سابقه ی نزاع و خصومتی است. از این رو می تواند دلیلی محکم بر اعتبار صلح ابتدایی باشد.
یکی از روایاتی که فقیهان[۶۹] به آن استدلال نموده اند بدین قرار است: «فی الرجل یعطی قفزه من حنطه معلومه یطحنون بالدارهم، فلّما فرغ الطحان من طحنه، نقّد الدارهم و قفیزاً منه و هو شیءٌ قد اصطلحوا علیه فیما بینهم، قال: لابأس به و إن لم یکن ساعره علی ذلک» ، یعنی فردی چند پیمانه گندم به آسیابان داد تا آسیابان در هم هایی بگیرد و آنها را آرد کند، چون آسیابان کار را انجام داد، صاحب گند
م اجرت را به اضافه یک پیمانه آرد به او داد و طرفین به آن رضایت دادند، آیا این عمل درست است؟ در جواب گفته اند: ایرادی ندارد هر چند آن پیمانه آرد جزء اجرت نبوده است ولی به عنوان صلح به آسیابان منتقل شده است.
با مراجعه به ابواب مختلف فقهی به وضوح می توان یافت که اکثر احادیث در موارد خاص وارد شده اند، مثلاً اینکه چنانچه بین دو خانه دیوار حصیری باشد،دیوار از آن کیست؟ در جواب گفته اند از آن کسی است که گره های حصیر به سمت او گره خورده اند ومواردی از این قبیل در باب صلح بسیار یافت می شود که می بایستی با تنقیح مناط کارکردهای آن را از موارد قدیمی و سنتی، اجرایی کنیم.
۳-۱- اجماع
یکی از مهم ترین دلایل صحت عقد صلح ابتدایی نزد فقیهان شیعه، اجماع می باشد. علامه حلی اولین فقیه شیعی است که مسأله ی لزوم و عدم لزوم پیشینه ی خصومت و نزاع در عقد صلح را در آثار خویش مطرح نموده است. وی با طرح این مسأله در کتاب «تذکره»، قول به عدم سبق خصومت را با ظهور واژه «عندنا» به شیعه نسبت می دهد. فقیهان پس از وی نیز به گونه ای ادعای اجماع می نمایند. در نهایت وحید بهبهانی ، صاحب ریاض ، صاحب جواهر، ملااحمدنراقی، میرعبدالفتاح مراغی و میرزای قمی به اجماع استناد می نمایند.[۷۰]
بنابراین یکی از مدارک این قاعده اجماع محصل است که از همه ی فرق و طوائف مسلمین حاصل می شود و حتی گفته شده است:«که میان اهل علم در مورد صلح هیچ گونه اختلافی وجود ندارد و هیچ یک از فقها تا به امروز مشروعیت آن را انکار نکرده است بلکه حسن و مطلوبیت آن را ذاتی می دانند و قائل به استحباب آن هستند».[۷۱]
۴-۱- عقل و سیره عقلا
قرارداد صلح مانند بسیاری دیگر از عقود شرعی، عقدی امضایی است و شارع مقدس پیمان صلح (ابتدایی)رایج میان مردم را با ضوابطی که بعضاً تعیین نموده، امضاء و تایید کرده است. وجود عقد صلح در نظام های حقوقی ملل غیراسلامی، بهترین گواه بر رواج این عقد در سیره عقلا است.
از سوی دیگر در عقود امضایی- اگرچه قائل به توقیفیت عقود باشیم و دلیل اعتبار هر عقد عرفی و عقلایی را از ادله خاص شرعی طلب نماییم- تا وقتی که اصل مشروعیت عقد عقلایی احراز شود و در شروط و قیود آن در شریعت تردید گردد، و ادله شرعی روشنگر آن قیود بنا شد، به سیره و بنای عقلا که مورد امضای شارع قرار گرفته است مراجعه می شود. به عبارت دیگر حدود بنای عقلا که اصل آن مورد امضای شارع است، تا وقتی که توسعه و تضییقی از سوی شارع بر آن وارد نشده، دارای اعتبار و حجیت است. تاکنون این بنا مورد رد وردع شارع قرار نگرفته است.[۷۲]
برخی از حقوقدانان معاصر[۷۳]، به صلح ابتدایی ایراد وارد می کنند؛ که صلح ابتدایی وسیله ای برای انواع تقلب ها و حیله های قانونی، و موجب بر هم ریختن نظم قوانین می باشد. چگونه ممکن است شارع از سویی برای هر یک از معاملات براساس مصالح و مفاسد واقعی، احکام و مقرراتی تشریع نماید و از سوی دیگر به اهل تکلیف اجازه دهد برای فرار از این احکام، به صلح متوسل شوند؟! به عنوان نمونه هنگامی که شارع و قانونگذار در بیع مشاع یکی از شریکان حق شفعه را برای شریک دیگر وضع می نماید، درصدد حفظ و رعایت حقوق شرکاء نسبت به یکدیگر می باشد.
در پاسخ؛ این ایراد، می توان گفت؛ حفظ و رعایت حقوق شرکا نسبت به یکدیگر، حکمت تشریع این حکم است نه علت آن- مانند نماز قصر در سفر که به جهت مشقت تشریع شده است ولی حکم قصر دائر مدار مشقت نیست، بلکه در سفر بدون مشقت نیز نماز، شکسته خواهد بود- حکم شرعی دائر مدار علت خویش است نه حکمت آن[۷۴] لذا توسل به صلح ابتدایی، به معنای از بین بردن احکام مقرر از سوی شارع نیست، به گونه ای که نتیجه گیری شود؛ عقد صلحی که دارای پیشینه ی خصومت و نزاع باشد با حکمت و عقل سازگار است وصلح ابتدایی که از چنین پیشینه ای عاری است، با عقل سازگار نیست.
در واقع درست است که اصل مشروعیت صلح، برای خصل خصومت می باشد ولی این بدان معنا نیست که در تمامی مواردی که صلح، برای فصل خصومت نباشد، صحیح نیست. چرا که فصل خصومت حکمت تشریع صلح است نه علت آن.[۷۵]
یکی از حقوقدانان[۷۶] با توضیح رسا و زیبایی این مطلب را بیان می کند که برای فهم بهتر موضوع، عین عبارات ایشان را بیان می کنیم:«درصلح مشروط نیست که مسبوق به نزاع و خصومت باشد زیرا فرق است بین اینکه چیزی علت حکم باشد و یا حکمت آن؛ در مورد اول حکم نفیاً و اثباتاً دایر مدار وجود علت بوده و تخلف پذیر نیست اما حکمت در تمام موارد مطرد نبوده و حکم وجوداً و عدماً دایر مدار آن نخواهد بود. در حقیقت مصلحت تعمیم حکم در غیر موارد وجود حکمت، حمایت حول حمی یعنی نگهداری اطراف قرقگاه است. مثلاً منع مطلق از شرب مسکر حتی از مقداری هم که سکر نیاورد و تعمیم حکم در غیر موارد وجود حکمت با اینکه غرض جلوگیری از مستی بوده، مصلحت آن حفظ و صیانت اصل حکم است که خللی در آن راه نیافته و به بهانه اینکه این مقدار از شرب مستی آور نیست خود را به حالت مستی نیفکند. پس فرق است بین مصلحت اصل حکم و حفاظت حکم از تطرق خلل که از آن به حول حمی تعبیر شده – مقتضای قسمت دوم اطراد و تعمیم حکم است در غیر موارد وجود حک
مت.
غرض از بیانات فوق رسیدن به این نتیجه است که تشریع صلح به منظور رفع خصومت از لحاظ عقلی منافاتی با تعمیم آن به موارد دیگر ندارد».
در کتاب«المعاملات» در رابطه با مشروعیت عقد صلح، بیان زیبا و جالب توجهی آمده است که ذکر آن در این قسمت خالی از لطف نمی باشد. نویسنده کتاب[۷۷]، در این باره می گوید: «والحق أنّ شرعیه الصلح لاتحتاج إلی دلیل، لأنها من ضرورات الدین الّتی یُستدّل بها، و لایستدل لها، لأن الخیر و الصلاح لایحتاجان إلی دلیل علی شرعیتهما و رجحانهما». به این معنی؛ که حق و انصاف مسأله این است که مشروعیت صلح (به معنای عام کلمه) نیازی به دلیل ندارد. زیرا صلح از ضروریات دین می باشد که برای اثبات موضوعات دیگر به آن استناد می شود و نیازی ندارد که برای آن (صلح) استدلال آورده شود، زیرا خیر و صلح و سازش، نیازی به آوردن دلیل برای مشروعیت آنها و رجحان آنها، ندارند.
بند۲- مبنای نظری
عقود در قدیم تابع تشریفات بود، یعنی بدون رعایت تشریفات خاص، واقع نمی شد. این نوع عقد را عقد شلکی می نامند. مکتب اصولی در فقه برای عقود، الفاظ خاصی (که صیغه نامیده می شود) را پیش بینی کرده است. این الفاظ در کتب خاصی مدون شده است و معمولاً آنها را (صیغ العقود) می نامند. بنابراین صرف «توافق دو اراده» برای ایجاد عقد کفایت نمی کرد. کم کم تمدن بشر تغییر کرد و عوامل تازه ای پا به میدان گذاشت تا با پیدایش آنها یک نوع عقد دیگر در کنار عقود شلکی پدید آمد که آن را «عقد رضایی» نامند. «عقد رضایی» عقدی است که به صرف توافق دو قصد به وجود می آید و حاجت به تشریفات ندارد.[۷۸]
این تشریفات روزی طرف حاجت بشر بود ولی در عصر دیگر احساس حاجت به آن نمی شد ولی چون به حکم عادت و سنت به جا مانده بود از بین بردن آن مشکل بوده است و به جای اینکه گرهی از کار خلق باز کند، خود گرهی محسوب می شد.[۷۹] علاوه بر تشریفات خاص عقود، احکام خاص عقود در مرحله ی انعقاد، اجرا و انحلال به گونه ای هستند که روابط اقتصادی امروزه سختی و تکلف ناشی از آنها را نمی طلبد.
شرایط و احکام یکی از راه حل های حقوقی که در قانون مدنی برای تسهیل معاملات افراد یپش بینی شده است، عقد صلح می باشد؛ در عین حال که عقدی رضایی است، ماهیت آن به گونه ای می باشد که نوعی ارفاق و سهل گیری در احکام آن تعبیه شده است.
از طرف دیگر، کارکردهای متنوع عقد صلح را می توان در اقسام گوناگون عقد صلح، در فقه و حقوق جست و جو کرد، به طوری که هر قسمی از اقسام عقد صلح مشکل و معضلی از عالم حقوق و منازعات آن را حل می کند. عقد صلح گاه به فراخور میزان استعمال در موضوعات خاص متناسب با نیازهای جامعه، عناوین مشخصی همچون :«صلح قباله»[۸۰] (در مورد ثمرات باغی زراعی)، «صلح مهایات»[۸۱] (در خصوص آنچه به آب ها مربوط می شود)، «صلح تراز»[۸۲]، ضریب کارایی خود را بالا می برد.
این قسم از صلح، پیش از تصویب ماده ۱۰ قانون مدنی، به شدت مورد نیاز جامعه بود و اکنون نیز به دلیل انسی که صاحبان دفاتر اسناد رسمی و سایر حقوقدانان با این قالب کهن دارند فراوان به کار می رود.
وسعت قلمرو تراضی عقد صلح، شکی در ذهن حقوقدانان ایجاد می کند به گونه ای که این سوال مطرح شود؛ آیا با وجود عقد صلح با آن قلمرو ویژه نیازی به تدوین ماده ۱۰ ق.م بود؟ یا برعکس، وقتی نویسندگان قانون مدنی ماده ۱۰ را نوشتند، ضرورتی به تدوین ماده ۷۵۴ این قانون وجود داشت؟
ماده ۱۰ ق.م می گوید:«قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد نموده اند درصورتی که مخالف صریح قانون نباشد، نافذ است.» و در عقد صلح ماده ای که امکان تطبیق بیشتری با این ماده دارد، ماده ۷۵۴قانون مدنی است که تصریح می کند:«هر صلح نافذ است جز صلح بر امری که غیر مشروع باشد».
به موجب ماده ۱۰ قانون مدنی است که می توان گفت؛ اصل آزادی و حاکمیت قراردادها در قانون ما با این ماده بیان شده است. قراردادهای طرفین با هر شکل و محتوی که بسته شده باشد معتبر است مگر مواردی که قانون صریحاً مانع نفوذ آن شده باشد. بنابراین با بهره گرفتن از این ماده طرفین به راحتی می توانند در حدود قوانین و اخلاق عمومی پیمان های خود را به هر نحوی که تمایل داشته باشند منعقد نمایند و نتایج آن را معین کنند و بدین وسیله نیازهای مشروع خود را رفع نمایند.
اما انتخاب قالب ماده ۱۰ ق.م، برای بستن قرارداد ممکن است این مشکل را مطرح کند که چون در این تاسیس حقوقی قواعد تکمیلی مانند عقود معین از جمله عقد صلح وجود ندارد، هرگاه اجرای قرارداد با مشکل مواجه شود و راه حل در قرارداد پیش بینی نشده باشد، دادرس دادگاه به راحتی نمی تواند با کمک قواعد عمومی و تکمیلی عقود مشابه اختلاف را رفع کند و یا در صورت سکوت قرارداد، حکم مقتضی را از منابع معتبر اسلامی استخراج کند، ولی اگر همین قرارداد در قالب عقد صلح منعقد می شد چنین مشکلی کمتر پدید می آمد. اما، مفاد ماده ۱۰ق.م و استفاده ای که از این ماده ممکن است بشود، معمولاً در چهارچوب عقد صلح هم می گنجد و بدین ترتیب با این قالب وسیع می توان توافق طرفین را لباس عمل پوشاند و به عنوان عقد معین منعقد کرد.[۸۳]
با این حال در م
ورد انتخاب یکی از این دو راه حل حقوقی (عقدصلح یا ماده ۱۰ ق.م) برای انعقاد قراردادها، توافق نیست وعده ای[۸۴] با توجه به وسعت مدلول مواد ۷۵۲ و ۷۵۴ ق.م ، نتیجه می گیرند:«تراضی که عنوان صلح را نداشته باشد. باقی نمی ماند تا مشمول ماده ۱۰ قانون مدنی باشد…» و در مقابل بعضی[۸۵] معتقدند که با وجود ماده ۱۰ قانون مدنی برای تامین حاکمیت اراده طرفین، نیازی نبود که صلح ابتدایی بدون هیچ خصوصیتی پذیرفته شود و وسیله ی انواع حیله های قانونی فراهم آید.
یکی دیگر از حقوقدانان[۸۶] از عقد صلح این گونه انتقاد می کند:«بنظر می رسد تعریف موسع از صلح، دلیل اصلی مخدوش شدن آن به عنوان یک عقد معین باشد. محدود کردن عقد صلح به مقام تنازع باعث می گردد مقتضا و اثر صلح از سایر عقود متمایز شود. اما گسترش آن به صلح ابتدایی امکان تشخیص این عقد از عقود دیگر را دشوار می کند و شاید ناممکن می کند. اگر قرار باشد که صلح در مقام هر معامله ای قرار گیرد در واقع می تواند مقتضیات گوناگونی داشته باشد، چنین وضعی را نمی توان برای یک عقد معین تصور کرد. این حالت با یک قاعده عمومی و یک قالب کلی تناسب دارد».
اما می توان بین این دو عقیده آشتی برقرار کرد و همانطور که نویسندگان قانون مدنی با علم و اطلاع، هر دو تاسیس حقوقی را پیش بینی کرده اند، باید عقد صلح را حتی با قلمرو وسیع در کنار ماده ۱۰ ق.م پذیرفت تا هرگاه نیاز و مصلحتی ایجاب کرد یا در جریان معاملات و امور با مواردی مواجه شدیم که در چارچوب عقد صلح هم قرار نمی گیرد پیمان را با توجه به ماده ۱۰ ق.م منعقد سازیم. زیرا، با این شیوه اولاً؛ صلح ابتدایی را با آن سابقه ی طولانی و فایده فراوان، از دست نداده ایم. ثانیاً؛ شائبه ایرادات شرعی که ممکن است درباره مشروع نبودن تراضی های خارج از عقود معین مطرح شود، منتقی است و حتی کسانی که علاقه دارند قراردادهای خود را به دور از هرگونه ایراد و شبهه شرعی منعقد نمایند، با خاطری آسوده معاملات خود را انجام دهند. ثالثاً، بعید نیست که نهاد حقوقی صلح بادامنه گسترده اش تشریع شده باشد تا چه بسا مسائل مستحدثه را در تمام اعصار در بر گیرد، زیرا اسلام دین جامعی است، لذا افراد در جامعه اسلامی، هیچ گاه دچار فقدان ابزار حقوقی نمی شوند.[۸۷]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:16:00 ق.ظ ]




شکل ۴-۸- نمایش نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس برای تمکین داوطلبانه در حالتی که سن، جنس و قدرت کوواریانت هستند ۷۶

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شکل ۴-۹- نمایش نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس برای تمکین اجباری در حالتی که سن، جنس و قدرت کوواریانت هستند. ۷۸
فهرست جدولها
عنوان صفحه
جدول ۳-۱-فراوانی نمونه آماری به تفکیک جنس و سن ۴۴
جدول۳-۲- امتیازدهی به سؤال ها در طیف لیکرت ۴۷
جدول ۳-۳- پرسش نامه مورد استفاده در این پژوهش ۴۸
جدول۳-۴- سؤالات مربوط به گیجی و حواس پرتی در پرسش‌نامه ۴۹
جدول ۳-۵- سؤالاتی مربوط به قدرت و اعتماد در پرسش‌نامه ۵۰
جدول۳-۶- سؤالات مربوط به تمکین مالیاتی داوطلبانه ۵۰
جدول۳-۷- سؤالات مربوط به تمکین مالیاتی اجباری ۵۱
جدول ۴-۱- فراوانی نمونه آماری به تفکیک جنس و سن ۵۷
جدول۴-۲- مربوط به آماره های توصیفی نمونه پژوهش ۵۸
جدول۴-۳- توزیع فراوانی جنسیت پاسخ‌دهندگان ۵۸
جدول ۴-۴- نحوه پاسخ‌گویی مؤدیان مالیاتی به سؤالات مربوط به اعتماد و قدرت مسئولین دولتی ۵۹
جدول۴-۵- نحوه پاسخ‌گویی مؤدیان مالیاتی به سؤالات مربوط به تمکین مالیاتی داوطلبانه ۶۰
جدول ۴-۶- نحوه پاسخ‌گویی مؤدیان مالیاتی به سؤالات مربوط به تمکین مالیاتی اجباری ۶۱
جدول ۴-۷- نتایج مقایسه میانگین گروه‌های مختلف ۶۳
جدول ۴-۸- نتایج ناشی از بررسی وجود یا عدم وجود تفاوت معنی‌دار بین گروه‌ها ۶۴
جدول۴-۹- نتایج حاصل از مقایسه گروه‌های متفاوت ۶۵
جدول ۴-۱۰- نتایج ناشی از بررسی وجود یا عدم وجود تفاوت معنی‌دار بین گروه‌ها ۶۶
جدول ۴-۱۱- نتایج مقایسه میانگین گروه‌های مختلف در حالتی که جنس و سن کواریانت هستند. ۶۷
جدول۴-۱۲- نتایج حاصل از بررسی دو به دو وجود یا عدم وجود تفاوت بین گروه‌های مختلف ۶۸
جدول ۴-۱۳- نتایج تحلیل کوواریانس برای تمکین اجباری وقتی که سن و جنس کوواریانت باشند. ۶۹
جدول ۴-۱۴- نتایج بررسی وجود یا عدم وجود تفاوت معنی‌دار بین گروه‌ها بصورت دو به دو ۷۰
جدول ۴-۱۵- نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس بر روی تمکین داوطلبانه در حالتی که سن، جنس و اعتماد کوواریانت هستند. ۷۲
جدول۴-۱۶- تجزیه و تحلیل بررسی دو به دو وجود یا عدم وجود تفاوت معنی‌دار یبین گروه‌های مختلف ۷۳
جدول ۴-۱۷- نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس بر روی تمکین اجباری در حالتی که سن، جنس و اعتماد کوواریانت هستند. ۷۴
عنوان صفحه
جدول۴-۱۸- تحلیل وجود یا عدم وجود تفاوت معنی‌دار بین گروه‌های مختلف ۷۵
جدول ۴-۱۹- نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس برای تمکین داوطلبانه در حالتی که سن، جنس و قدرت کوواریانت هستند. ۷۶
جدول۴-۲۰- تحلیل وجود یا عدم وجود تفاوت معنی‌دار بین گروه‌های مختلف ۷۷
جدول ۴-۲۱- نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس برای تمکین اجباری در حالتی که سن، جنس و قدرت کوواریانت هستند. ۷۸
جدول۴-۲۲- تحلیل وجود یا عدم وجود تفاوت معنی‌دار بین گروه‌های مختلف ۷۹
جدول ۴-۲۳- نمایش میانگین گروه‌های مختلف ۸۰
جدول۴-۲۴- نتایج ناشی از وجود یا عدم و وجود تفاوت معنی‌دار بین گروه‌های دوگانه در تحلیل واریانس چندمتغیره ۸۱
فصل اول
کلیات تحقیق
مقدمه
درآمدهای مالیاتی یکی از پایدارترین و باثبات ترین اجزای تشکیل دهنده منابع بودجه دولت ها می باشد. بخش عمده ای از منابع درآمدی دولت ها، از‎ ‎دریافت مالیات تأمین ‏می گردد. هرچقدر ساختار یک اقتصاد توسعه یافته تر باشد، درآمدهای مالیاتی سهم بزرگ تری از مخارج دولت را تأمین می کند. در حالی که در کشورهای در‌حال‌توسعه به دلیل وجود ساختار تورمی و عدم کارایی سیستم مالیاتی، درآمدهای مالیاتی تأمین‌کننده درصد ناچیزی از مخارج دولت است.
در ایران پس از درآمدهای نفتی، عمده درآمد دولت در راه تأمین بودجه، درآمدهای مالیاتی است. یکی از راه‌های افزایش درآمدهای مالیاتی و تحقق اهداف درآمدی دولت، تلاش در جهت افزایش تمکین مالیاتی است. تمکین مالیاتی نیز به مفهوم پای‌بندی مؤدیان به تکالیف مالیاتی و رعایت قوانین مالیاتی از‌سوی آن‌هاست.
با توجه به مطالب فوق، در‌این پژوهش سعی‌شده‌است به بررسی دو عامل قدرت مسئولین دولتی و اعتماد مؤدیان مالیاتی به آن ها بر سطح تمکین مالیاتی پرداخته شود.
۱-۱- بیان مسأله تحقیق
می‌توان ادعا کرد که همزمان با تشکیل اولین جوامع بشری، مالیات نیز پا ‌به‌ عرصه وجود گذاشته‌است. یک اقتصاد اجتماعی برای انجام وظایف خود، به ابزارهایی متوسل می‌شودکه از آن تحت عنوان نهاد یاد ‌می‌کنند. یکی از این نهادها، دولت است. نهاد دولت برای اعمال حاکمیت جمعی نیازمند درآمد است، که عمده‌ترین آنها، درآمد مالیاتی است. از‌سوی‌دیگر با گسترده‌شدن وظایف دولت نسبت به گذشته، مسائل و مشکلات دولت بخصوص درزمینه اقتصاد بیشتر می‌شود. اهدافی از‌قبیل رشد اقتصادی، اشتغال، توزیع عادلانه درآمد و ثروت، کاهش تورم و ثبات قیمت‌ها و ایجاد امنیت اقتصادی، از مهمترین اهداف دولت‌هاست. درآمدهای دولت اغلب به دوگروه درآمدهای مالیاتی و غیرمالیاتی تقسیم می‌شود. نقش درآمدهای مالیاتی در بسیاری از کشورها در مقایسه با سایر منابع درآمدی بیشتر حائز‌اهمیت است و در مقایسه با سایر منابع از ایجاد آثار نامطلوب اقتصادی به میزان قابل توجهی می‌کاهد. این منبع درآمدی به دلیل قابلیت کنترل، برسایر منابع ناشی از اقتصاد داخلی ترجیح دارد. بنابراین پی‌ریزی یک نظام مالیاتی منظم و سیستماتیک، بسترمناسبی برای احراز برنامه‌های گوناگون ایجاد ‌می‌کند که بایستی در قالب برنامه‌های توسعه اقتصادی پیش‌بینی شود( پورمقیم، ۱۶۱:۱۳۸۴)..
در بسیاری از موارد بین درآمدی که به‌صورت قانونی باید وصول گردد و درآمدی که جمع‌ آوری می‌شود، رابطه اندکی برقرار است. همان‌طور که الکس رادیان[۱] (۱۹۸۰) متذکر شده‌است مسائل مالیاتی از عدم‌کارائی کارگزاران جمع‌ آوری مالیات به‌تنهایی ناشی نمی‌‌گردد. بلکه از ساختار ا‌قتصادی، روابط اجتماعی و فرهنگی که در یک کشور وجود دارد نیز تأثیر می‌‌پذیرد. کامیابی یا ناکامی نظام‌های مالیاتی هم به میزان تمکین اختیاری و هم به قدرت اجرایی بستگی دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:16:00 ق.ظ ]




۴- مسئولیت تضامنی مخالف با اصل
مسئولیت تضامنی در بسیاری از مقررات تجاری از جمله مواد ۲۴۹، ۳۰۹، ۳۱۴ قانون تجارت و ماده ۱۹ قانون صدور چک مصوب ۱۳۵۵ در رابطه با اسناد تجاری و نیز مواد ۱۱۶، ۱۲۵، و ۱۲۶ قانون تجارت و مواد ۱۳۰، ۱۴۲، ۱۴۳ و ۲۷۳ لایحه اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب اسفند ماه ۱۳۴۷ در مبحث شرکت های تجاری و نیز ماده ۴۹۵ قانون تجارت در قسمت ورشکستگی تصریح شده است. ممکن است از استقرای در مواد مذکور چنین استفاده گردد که حقوق تجارت بر خلاف حقوق مدنی که نقل ذمه به ذمه را پذیرفته است اصل را بر قاعده تضامن گذاشته است، زیرا در کلیه عملیات بازرگانی قصد انتفاع میان امضاءکنندگان مفروض بوده و اصل تسامح و گذشت دور از انتظار می باشد. به نظر می رسد از مواد ذکر شده بالا و نیز از هیچ متن قانونی در قلمرو حقوق تجارت نمی توان قاعده تضامن را در اعمال و تعهدات تجاری استنباط نمود؛ زیرا ضم ذمه به ذمه از عناصر و ارکان ضمان تجاری نمی باشد. هرچند ضمان در اعمال بازرگانی نزد تجار عمدتاً جنبه وثیقه ای داشته و طلبکار همیشه در پی تحصیل وثیقه و تضمین حق خویش است و عرف بازرگانی نیز به ضمان به صورت وثیقه ای می نگرد ولی نمی توان قاعده تضامن را به عنوان یک اصل در تعهدات و عقود تجاری فرض نمود. مواد ۴۰۳ و ۴۰۴ قانون تجارت نه تنها دلالتی بر اصل بودن مسئولیت تضامنی ندارد بلکه خلاف بودن آن را اثبات می کند. البته در بعضی از کشورها از جمله آلمان در مسئولیت های جمعی اصل بر تضامنی بودن مسئولیت متهدین آن گذاشته شده است.
برخی از نویسندگان خلاف اصل بودن تضامن را ناشی از قاعده انحلال پذیری عقد و تعهد دانسته و معتقد است هرگاه تعهدی دارای چند طلبکار و بدهکار باشد اصل بر تسهیم تعهد و انحلال آن می باشد مگر آن که تضامن میان آنان یا تجزیه ناپذیریِ آن احراز شود؛ زیرا اصل بر انحلال تعهد به اعتبار بدهکاران یا طلبکاران یا هر دو می باشد. استثنایی بودن تضامن در ماده ۱۲۰۲ قانون مدنی فرانسه و نیز ماده ۱۴۳ قانون تعهدات سوئیس نیز پذیرفته شده است. در ضمان قهری نیز تضامن خلاف اصل است. بنابراین با توجه به قاعده مندرج در ماده ۴۰۳ ق. ت باید اصل را بر مسئولیت اشتراکی یا نسبی گذاشت مگر این که حکم قانون یا توافق خصوصی اشخاص بر تضامنی بودن مسئولیت متعهدین تصریح نماید؛ زیرا دین و طلب هر شخص ویژه خود او است و ریشه در دارایی مستقل او دارد، بنابراین پیوند و همبستگی میان دارایی اشخاص نیاز به دلیل دارد.[۱۴]

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۵- آثار تضامن در اسناد تجاری
۱-۵ حق مراجعه برای وصول طلب
از مهم ترین آثار تضامن امکان مراجعه دارنده به کلیه امضاء کنندگان آن اعم از صادر کننده، برات گیر، ظهر نویس، یا ظهر نویسان است. به موجب اصل استقلال امضاءها همین که سند تجاری امضاء گردید وصف تجریدی پیدا کرده و متعهدین آن به طور مستقل در مقابل دارنده آن (طلبکار) مسئولیت می یابند. هدف از وضع ماده ۲۴۹ ق. ت نیز تضمین حق دارنده این اسناد است تا طلبکار بتواند وثیقه یا وثایق شخصی را در جهت وصول طلب خویش در اختیار گیرد و دارنده بتواند فارغ از هرگونه ایراد شخصی به آسانی با مراجعه به کلیه متعهدین ، وجه مندرج در این اسناد را دریافت نماید. از نظر حقوقی نیز علت این رجوع را می توان در اصل وحدت موضوع و تعدد روابط حقوقی، که وصف ویژه مسئولیت تضامنی است، جست و جو نمود؛ زیرا موضوع همه این اسناد دین واحدی است که عبارت است از تعهد پرداخت مبلغ معینی وجه نقد که پرداخت آن از ناحیه امضاءکنندگان تضمین می شود. بر مبنای دین واحد است که پرداخت دین از ناحیه هر یک از متعهدین موجب برائت ذمه دیگران می شود و مراجعه ضامن به مضمون عنه و نیز حق رجوع هر ظهر نویس به ظهر نویس ماقبل خود و نیز به صادرکننده و توزیع مسئولیت بین یکدیگر بر اساس اصل مذکور قابل توجیه می باشد.
۲-۵ . حق اقامه دعوای طلبکار به طرفیت هر یک از مسئولین
دارنده سند تجاری جهت دریافت طلب خود حق اقامه دعوا علیه کلیه امضاءکنندگان دارد. دارنده برات یا سفته و چک می تواند به حکم ماده ۲۴۹ ق.ت به دلخواه خویش هر یک از متعهدین را به صورت فردی یا جمعی مورد تعقیب قانونی قرار داده و به طرفیت همگی یا برخی از آنان اقامه دعوا نماید. اقامه دعوا علیه یک یا چند نفر از مسئولین موجب سقوط حق رجوع به سایر مسئولین نخواهد شد و حتی اگر طلبی متکی به وثیقه عینی باشد داشتن وثیقه عینی مانع از رجوع دارنده به امضاءکنندگان نمی گردد.
۳-۵ در ورشکستگی هر یک از امضاءکنندگان
قانون گذار برای حمایت از دارنده سند تجاری اثر ورشکستگی هر یک از امضاءکنندگان این اسناد را بر دیگر مسئولین آن تحمیل می کند. پس هرگاه یک یا چند نفر از مسئولین برات، سفته یا چک ورشکست شوند دیگر امضاءکنندگان سهم او را بر عهده می گیرند و از این جهت صدمه ای به حق دارنده سند (طلبکار) وارد نمی شود(ماده ۲۵۱ ق.ت). این ماده بر اصل تساوی طلبکاران در حقوق ورشکستگی برتری داشته و به دارنده سند تجاری حق بیش تری در وصول طلب خود نسبت به طلبکاران عادی می دهد و وی می تواند با ورود در غرماء کل مبلغ مندرج در سند را از مدیران تصفیه که قائم مقام تاجر ورشکسته (مسئولین برات) می باشند وصول نماید.
۴-۵ از بین نرفتن وثایق و تضمینات
در ضمان مبتنی بر نقل ذمه چون تعهد مضمون عنه به کلی ساقط می شود (ماده ۶۹۸ ق.ت) کلیه وثایق و تضمینات مربوط اعم از عینی و شخصی نیز از بین می رود. اما در ضمان تضامنی به اعتبار عدم سقوط ذمه مضمون عنه، تضمینات و دفاعیات مربوط به مدیران اصلی و مضمون له باقی خواهد ماند. (ماده ۴۱۱ق. ت) . البته وصف تجریدی بودن این اسناد اقتضاء می نماید که ایرادات و دفاعیات فقط در روابط مستقیم و شخصی دارندگان این اسناد (برات کش- برات گیر، دارنده اولی، ظهرنویس- منتقل الیه) قابل استماع باشد زیرا سند تجاری وقتی از طریق ظهرنویس های پی در پی منتقل شد از رابطه اصلی خویش منتزع گردیده و دیگر امضاءکنندگان در مقابل دارنده ، حق ایراد و دفاع نخواهند داشت . به عنوان مثال ، بی اعتباری و بطلان یک امضاء موجب بطلان و بی اعتباری سایر امضاءها نخواهد شد، یا فقدان محل برات در نزد برات گیر یا عدم قبولی وی موجب زوال مسئولیت صادر کننده نمی گردد.
۵-۵ عدم تأثیر اسقاط تعهد ضامن در رابطه با تعهد مضمون عنه
در اسناد تجاری، ماهیت تعهد هر یک از امضاءکنندگان مستقل بوده و دارای خصوصیت تعهد براتی است. تعهد براتی دارای خصوصیت یک طرفه است؛ به این معنا که ماهیت تعهد هر یک از امضاء کنندگان (به غیر از تعهد ضامن که ویژگی تبعی بودن را دارد ) در مقابل طلبکار مستقل می‌باشد؛ بنابراین اگر تعهد ضامن تحت شرایطی ساقط گردید این امر موجب سقوط تعهد مضمون عنه نمی شود.
۶-۵ بری شدن مسئولین در صورت پرداخت توسط هر یک از امضاکنندگان
همان طور که گفته شد، ماهیت تضامن التزام های متعدد برای پرداخت یک دین است. به عبارت دیگر، یک دین است که مسئولین متعددی پرداخت آن را به عهده می گیرند و آن دین عبارت است از «تعهد پرداخت مبلغ معینی وجه نقد در سررسید معین». بنابراین تعهد پرداخت از ناحیه هر یک از امضاءکنندگان به همان میزان متعهدین و امضاءکنندگان دیگر را از دین پرداختی بری می نماید. ماده ۲۶۸ ق.ت نیز در این زمینه چنین مقرر می دارد :
« اگر مبلغی از وجه برات پرداخته شود به همان اندازه برات دهنده و ظهرنویس ها بری می‌شوند و دارنده برات فقط نسبت به بقیه می تواند اعتراض کند».
اقامه دعوی علیه یک یا چند نفر از مسئولین موجب اسقاط حق رجوع به سایر مسئولیت برات نیست اقامه کننده دعوی ملزم نیست ترتیب ظهرنویس را از حیث تاریخ رعایت کند ضامنی که ضمانت برات دهنده یا محال علیه یا ظهرنویس را کرده با کسی مسئولیت تضامنی دارد که از او ضمانت نموده است دارنده براتی که در ایران باید تأدیه شوند و به علت عدم پرداخت اعتراض شده بخواهد از حقی که ماده ۲۴۹ قانون تجارت برای او مقرر داشته استفاده کند باید ظرف یکسال از تاریخ اعتراض اقامه دعوی نماید همانطور که ماده ۲۴۹ قانون تجارت فهمیده می شود این است که ضمانت به صورت تضامنی عرضی است.
ب) وسیله تحصیل اعتبار:
از آنجا که اسناد تجاری معرف طلب در سررسید است لذا پرداخت آن فوری نیست خریدار می‌تواند به وسیله این سند از فروشنده کالا مهلتی بگیرد «به خاطر مدت دار بودن» تا آنکه در مهلت مزبور ثمن معامله را تهیه و تسلیم فروشنده کند خصوصاً این امر در برات و سفته که درآن لازم نیست در روز صدور برات یا سفته این اسناد دارای محل باشند شخصی که کالایی را می خرد نمی‌تواند پول آن را پرداخت کند یا توانایی کافی برای پرداخت بهای تمام کالا را ندارد می تواند با دادن اسناد تجاری که دارای مدت هستند اقدام به فروش کالای خریداری شده بکند و هزینه اجناس خریداری شده را پرداخت کند.
ج) درخواست تأمین
قانونگذار با توجه به استفاده روز افزون این اسناد تجاری مزایایی در نظر گرفته یکی از این مزایا درخواست تأمین نسبت به اسناد تجاری است صاحب این اسناد می تواند به محض دادخواست و قبل از شروع به رسیدگی بدون پرداخت خسارت احتمالی تقاضای توقیف اموال بدهکار را بنماید ماده ۲۹۲قانون تجارت« محکمه را مکلف نموده که پس از اعتراض عدم تأدیه به مجرد تقاضای دارند. معادل وجه برات از اموال مدعی علیه به عنوان تأمین توقیف نماید.» وهمچنین بند ج ماده ۱۰۸ قانون آیین دادرسی مصوب ۱۳۷۹٫
اهمیت تأمین خواسته در حقوق اسناد تجاری.
تأمین خواسته به معنای حفظ کردن و در امنیت قرار دادن خواسته است بدین معنا که خواهان
می تواند از همان ابتدا با بازداشت خواسته دعوا آن را در امنیت قرار دهد به گونه ای که نه تنها خوانده نتواند آن را نقل و انتقال داده بلکه از دسترس سایر بستانکاران خوانده نیز خارج شود.[۱۵]
قرار تأمین خواسته به دلیل مغایرت آن با اصل برائت به دشواری صادر می گردد اما حقوق اسناد تجاری با هدف ایجاد رغبت عمومی به پذیرش این اسناد و رواج آنها به جای پول برای صدور قرار تأمین خواسته به نفع دارنده سند مقررات آسانتری را وضع نموده اند چنین ارفاقی را نباید ناشی از سهل انگاری دانست بلکه دلیل این ارفاق بخاطر این است که دارنده سند تجاری به احتمال زیاد مالک و طلبکار هست و امضاءکنندگان سند به احتمال بسیار زیاد در برابر وی دارای مسئولیت هستند بنابراین وجود این دلیل باعث شده که قانونگذار آن را بر اصل مقدم بداند و چنین حقی را پیش بینی کند.
د) وصف شکلی در اسناد تجاری:
یکی از اوصاف اسناد تجاری شکل و فرم مخصوص هر یک از این اسناداست قانونگذار به هریک از این از اوصاف اهمیت خاصی داده مواد ۲۲۳، ۲۲۶ ، ۳۰۸ ، ۳۱۱، اشاره به همین مطلب دارد به استناد ماده ۲۲۶ قانون تجارت «در صورتی که برات متضمن یکی از شرایط اساسی مقرر در بند های ۲ تا ۸ ماده ۲۲۳ نباشد مشمول مقررات راجع به بروات نخواهد بود.» عدم رعایت شرایط شکلی در تنظیم ، وصول وعدم رعایت مواعد سند را از شمول اسناد تجاری خارج و گاهی هم موجب اسقاط حق میشود.
۱- شرایط شکلی ومواعد در برات
شرایط شکلی در برات به موجب ماده ۲۲۳ عبارت است : ۱٫ قید کلمه برات ۲٫ تاریخ تحریر ۳٫ اسم شخصی که باید برات را بپردازد. ۴٫ مبلغ برات ۵ . تاریخ تأدیه وجه برات ۶ . مکان تأدیه ۷ . اسم شخصی که برات در وجه یا حواله کرد او پرداخت می شود ۸ . تصریح به اینکه نسخه یا دوم یا سوم یا الخ است. امضا یا مهر برات دهنده یکی از شرایط اساسی در تنظیم برات است زیرا عدم وجود امضاء موجب فقدان اعتبار سند است وجود مهر یا امضاءحاکی از قصد طرفین است. مواعد در برات به این قرار است.
نسبت به براتی که وجه آن باید در ایران به رؤیت یا به وعده از رؤیت تأدیه شود اعم از این که برات در ایران صادر شده باشد یا در خارجه دارنده برات مکلف است پرداخت یا قبولی آن را در ظرف یکسال از تاریخ برات مطالبه نماید و الا حق رجوع به ظهرنویس ها و هم چنین برات دهنده که وجه برات را به محال علیه رسانیده است را نخواهد داشت.
دارنده براتی که به علت عدم تأدیه اعتراض شده است باید در ظرف ده روز از تاریخ اعتراض عدم تأدیه رابه وسیله اظهارنامه رسمی یا مراسله سفارشی دو قبضه به کسی که برات را به او واگذار نموده اطلاع دهد
اگر دارنده براتی که بایستی در ایران تأدیه شود و به علت عدم پرداخت اعتراض شده بخواهد از حقی که ماده ۲۴۹ برای او مقرر داشته استفاده کند باید در ظرف یکسال از تاریخ اعتراض اقامه دعوی نماید.
شرایط شکلی و مواعد در چک :
شرایط شکلی در چک به دو صورت است ۱- شرایط شکلی از حیث حقوقی ۲- شرایط شکلی از حیث جزایی.
در مواد ۳۱۰، ۳۱۱ ، ۳۱۳ قانون تجارت شرایط شکلی مربوط به جنبه حقوقی را بیان نموده است مانند تعیین مبلغ ، محل صدور ، تاریخ صدور ، نام محال علیه ، و امضای صادر کننده و رعایت مواعد ماده ۳۱۵ ، و۳۱۷ ، قانون تجارت و شرایط شکلی مربوط به جنبه جزایی را در مواد ۱ ، ۲ ، ۳ ،۷ ، ۱۰ ، ۱۱ ، ۱۳ ، ۱۴ قانون صدور چک مصوب ۷۲ بیان داشته که عبارتند: از بانک بودن محال علیه ، عهده بانک های که در ایران و داخل کشور یا شعب آنها در خارج کشور ، صادر کننده در تاریخ صدور در بانک محال علیه محل داشته باشد ، عدم خارج کردن وجه چک ، تنظیم چک به نحوی که پرداخت نشود ، نداشتن موجودی ، رعایت دو شش ماه ، مسدود نبودن حساب ، مشروط و وعده دار نبودن و…..
ه) قابلیت توثیق اسناد تجاری:
اسناد تجاری در مفهوم خاص در طول زمان با توجه به نیازهای بازرگانان به منظور تسهیل انجام معاملات تجاری پا به عرصه وجود گذاردند با گسترش روابط بین المللی فیمابین تجار و ضرورت گسترش مبادلات بین ایشان دیگر نقل و انتقال پول صرفنظر از مخاطرات آن مشکلات و هزینه های زیادی را در پی داشت به همین جهت فکر ایجاد اسناد تجاری رونق گرفت با وجود این زمانی که دارنده بخواهد بدون از دست دادن مالکیت برگه اعتبار مالی کسب کند, به فکر رهن آن می افتد با توجه به فقدان مقررات ویژه در قانون تجارت باید دید که آیا اسناد تجاری را می توان به رهن گذاشت توثیق اسناد تجاری با درج عباراتی از قبیل به عنوان وثیقه (( بابت تضمین یا برای گرو )) صورت می پذیرد هدف از ظهرنویسی به عنوان وثیقه این است که دارنده اسناد تجاری با اخذ مبلغی از موسسات اعتباری مثل بانک ها وام یا اعتبار یا عناوین دیگر تسهیلات لازم معاملات تجاری خود را فراهم آورد.
یکی از انواع ظهرنویسی، ظهرنویسی به عنوان وثیقه است که برخلاف انواع دیگر ظهرنویسی در حقوق ایران به رسمیت شناخته نشده قانون تجارت نه در مواد مربوط به ظهرنویسی نه در جای دیگر متذکر این قسم از ظهرنویسی نشده است لیکن نویسندگان حقوق تجارت در مبحث ظهرنویسی به تفصیل نظرات مختلف در این باب را متمرکز شده اند.[۱۶]
در خصوص ظهرنویسی به عنوان وثیقه نظرات مختلفی ازاساتید حقوق تجارت مطرح گردید علت این اختلاف دیدگاه ها بخاطر فقدان قانون و عدم مطابقت این نوع ظهرنویسی با عقد رهن در قانون مدنی است چرا که در حقوق مدنی ایران طبق ماده ۷۷۴ قانون مدنی مال مرهون باید عین معین باشد و رهن دین صحیح نمی باشد شهید ثانی در شرح لعمه علت عدم قابلیت رهن دین را قول شرطیت قبض توسط شهید اول بیان داشته و چون دین امر کلی است و در خارج وجود عینی ندارد لذا امکان قبض آن وجود نخواهد داشت.[۱۷]
گروهی معتقدند که نظر به متداول بودن این امر در عرصه تجارت و اینکه بنابر عرف بانکداری اصولاً بانکها در ایران اقدام به وثیقه گرفتن اسناد تجاری می نمایند باید این امر را خصوصاً به دلیل نیاز دنیای کنونی صحیح پنداشت هر چند نمی توان تمام آثار عقد رهن را بر آن بار نمود صحت این نوع ظهرنویسی را با توجه به ماده ۱۰ قانون مدنی پذیرفته است.[۱۸]
عده ای هم برای اسناد تجاری مالکیت قائل هستد واین اسناد را قابل رهن می داند و چنین استدلال می کند که اسناد تجاری قابل خرید و فروش (( از طریق تنزیل در بانک )) و نقل و انتقال بوده و نماینده ارزش اقتصادی بوده و با توجه به اینکه مالیت دارند قابل وثیقه گذاشتن است.
برخی نیز بیان می دارند اسناد تجاری دارای ارزش اقتصادی اعتباری می باشند در اینجا این سوال پیش می آید که اموالی که دارای ارزش اعتباری هست می توان به وثیقه گذاشت؟ مثلاً برای اسناد در وجه حامل و اوراق سهام بی نام شرکتها می توان ارزش اعتباری قائل شد.[۱۹]
در مفید بودن اسناد تجاری از نظر اقتصادی تردید وجود ندارد ولی برای اعمال این مجوز نیاز به صراحت قانونگذار است روش معمول این است که برات برای انتقال ظهرنویسی می شود و در سند جداگانه وثیقه بودن برات و شرایط وثیقه قید می گردد وبرات درست مانند اینکه به دیگری منتقل شده ماده ۱۹ قانون متحد الشکل ژنو توثیق اسناد تجاری را پذیرفته است به موجب این ماده (( هنگامیکه ظهرنویسی دارای قید ارزش برای تضمین یا ارزش برای وثیقه یا هر قید دیگر که متضمن ارزش ضمانت باشد دارنده برات می تواند کلیه حقوق ناشی از آن را اعمال کند اما در صورتیکه ظهرنویسی توسط او انجام گیرد فقط اعتبار ظهرنویسی به عنوان وکالت را دارد )).
بنابراین ذینفع عنوان دارنده سند را بدست می آورد و از همه حقوق سند برخوردار می گردد و تنها حقی که از او سلب شده این است که نمی توان به غیر از ظهرنویسی به عنوان وکالت آن را ظهرنویسی کند.
و) قابلیت انتقال سریع یا قابلیت ظهرنویسی:
یکی از ویژگی های مهم اسناد تجاری این است که به راحتی قابل انتقال است دارنده سند می‌تواند آن را به دیگری منتقل کند مستنداً به ماده ۳۰۹ ناظر به ماده ۲۴۵ قانون تجارت انتقال اسناد تجاری با ظهرنویس به عمل می آید
۱- مفهوم ظهرنویسی:
ظهر نویسی به معنای پشت نویسی است ظهرنویسی روشی است برای انتقال اسناد تجاری، این عمل توسط بازرگانان شهر ژنوای ایتالیا ابداع شده و از آنجا که بدون هزینه و فاقد تشریفات است به سرعت در تمام نظامهای حقوقی جهان پذیرفته شده. برات از ابتدا پیدایش تا ظهور ظهر نویسی به صورت سند در وجه شخص معین مورد استفاده قرار می گرفت. فقط کسی که اسم وی به عنوان دارنده در سند نوشته می شد می توانست وجه آن را مطالبه کند لذا برای تسهیل مبادلات بازرگانی روش ظهرنویسی ابداع شد. در ماده ۱۱کنوانسیون ژنو مقرر شده است «هر نوع برات را ولو این که صراحتاً به حواله کرد صادر نشده باشد می توان با ظهرنویسی منتقل کرد … »مگر آنکه برات در وجه شخص معین ، بدون حواله کرد تنظیم شود. در این صورت برات با آثار مترتب برانتقال مدنی قابل واگذاری به غیر می باشد. بنابراین سند برات اصولاً قابل واگذاری است
در حقوق ایران با توجه به ماده ۲۴۵ قانون تجارت که مقرر می دارد «انتقال برات به وسیله ظهرنویسی به عمل می آید » از آنجا که در این ماده کلمه برات به طور مطلق بکار رفته است، هر براتی را شامل می شود اعم از آنکه عبارت حواله کرد همراه با نام دارنده بکار رفته یا به کار نرفته باشد این ماده همان گونه که گفته شد در خصوص چک وسفته قابل اعمال است. در خصوص چک ماده ۳۱۲ قانون تجارت مقرر می کند که «چک می تواند در وجه شخص معین یا به حواله کرد یا در وجه حامل صادر شود.» این ماده بلافاصله اضافه می کند که وجه چک به صرف امضاء در ظهر، به دیگری انتقال می یابد. بنابراین قانون تجارت ما در این زمینه هماهنگ با قانون ژنو است و بر ذکر یا عدم ذکر عبارت حواله کرد از نظر حقوقی اثری مترتب نیست.[۲۰]
۲- انواع ظهرنویسی:
۱- ظهرنویسی به منظور انتقال

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:16:00 ق.ظ ]




ارائه پیشنهاد برای کارشناسان

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

قوانین اجتماع، متن کاوی و تحلیل ارتباطات و مسیر

انبارداری و حمل و نقل

مدیریت انبارداری

خوشه بندی، قوانین اجتماع و پیش بینی

مدیریت فرایند تجاری

فرایند کاوی

خوشه بندی و قوانین اجتماع

منابع انسانی

مراکز فراخوانی منابع انسانی

الگوهای ترتیبی، قوانین اجتماع و خوشه بندی

هوش تجاری در زمینه وب کاوی در حوزه تجارت الکترونیک به تشخیص نقاط ضعف و تقویت نقاط قوت سازمان ها و بهینه‌سازی فرآیندها می پردازد و به نیازها و سلایق مشتریان توجه دارد اما پیاده سازی و هماهنگ سازی استراتژی های سازمان با اهداف هوش تجاری هزینه بر می باشد.
۳- ۱۰- مدیریت ارتباط با مشتریان الکترونیکی[۲۱]
فیض بخش توانا و همکاران در سال ۲۰۱۳ در مقاله خود، نسخه جدید CRM، e-CRM را معرفی می کنند که تاکید بیشتری بر شخصی سازی، تکنولوژی های بازاریابی مستقیم برای فروش و فرآهم آوردن خدمات مشخص و مجزا برای بخش های کوچک بازار دارد. e-CRM فرصت هایی را برای برخورد مناسب با مشتریان و ارتباط موثر با شرکت ها فراهم می آورد که هم مشتریان و هم شرکت ها از مزایای آن بهره برند. با بهره گرفتن از سیستم های شبکه مانند اینترنت، اینترانت و اکسترانت می توان کارایی تجارت های الکترونیک را بهبود بخشید و رضایت هر چه بیشتر مشتریان را فراهم آورد.
در جدول ۳-۲، در بازاریابی سنتی، یک نوع از محصولات برای همه برنامه های بازاریابی و برای همه افراد به صورت یکسان عرضه می شود (وضعیت ۱). با شکل گیری مدیریت ارتباط با مشتری و با افزایش کانال های ارتباطی، بازاریابی فرد به فرد صورت می پذیرد (وضعیت ۲). در نهایت با بهره گرفتن از فناوری اطلاعات در مدیریت ارتباط با مشتری، e-CRM به وجود می آید که از مزایای فناوری اطلاعات برای عرضه محصول مخصوص برای هر مشتری استفاده می شود.
جدول ۳-۳، ارتباط بین فرآیندهای بازاریابی، اهداف، بازاریابی انبوه سنتی، مدیریت ارتباط با مشتری و فناوری اطلاعات استفاده شده در مدیریت ارتباط با مشتری را نشان می دهد.
جدول ۳-۲- گام های e-CRM

تعداد کانال های ارتباطی

e-CRM (وضعیت ۳)

CRM (وضعیت ۲)

بازاریابی فرد به فرد

نگرش بازاریابی

بازاریابی سنتی (وضعیت ۱)

محصول مخصوص برای هر مشتری

یک نوع از محصولات برای همه

بازاریابی انبوه

مشخصه های محصول

جدول ۳-۳- ارتباط بین بازاریابی، اهداف، مدیریت ارتباط با مشتری و فناوری اطلاعات

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:16:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم