کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



۲-۲-۸-پیشینه تحقیق
بیان دقیق تاریخچه پیدایش، رشد و نمو یا نزج مدیریت دانش امکان پذیر نیست درحقیقت مدیریت دانش از نخستین سال­های زندگی بشر و در عصر غار نشینی و شکار وجود داشته است و بشر به جمع آوری و انتقال اطلاعات و دانش مرتبط با موضوع شکار و چگونگی ساخت سلاح و همچنین گسترش درک و شناخت خود از محیط پیرامونشان در زمینه مختلفی مانند (میزان منابع غذایی، فرصت ها وخطرات موجود) در قلمروشان می­پرداختند. با پیشرفت انسان این تجارب و اطلاعات از نسلی به نسل دیگر از طریق بیان داستان و حکایات انتقال گردید تا اینکه انسان به حدی از پیشرفت رسیدکه دارای ساختار و نظام مند گردید.
مدیریت دانش از اواخر دهه ۱۹۷۰مطرح گردید با نزدیک شدن به اواسط دهه ۱۹۸۰و آشکار شدن اهمیت دانش و تاثیر آن بر حفظ قدرت رقابتی در بازارهای اقتصادی اهمیت ویژه­ای یافت در این دهه بود که نظام­های مبتنی بر هوش مصنوعی و نظام­های هوشمند برای مدیریت دانش به کار گرفته شد و مفاهیمی چون فراهم آوری مدیریت دانش، مهندسی دانش، نظام­های دانش مدار و مانند آن رواج پیدا کرد.(دراکر۱۹۹۹).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شاید بتوان ۱۵ سال گذشته را سال شکوفایی مدیریت دانش در بخش دولتی دانست بر طبق آمارهای فورچون در سال ۲۰۰۲ارائه کرده است ۹۰درصد۵۰۰ شرکت برتر دنیا برنامه ­های رسمی برای مدیریت دانش داشته اند و یا اینکه در حال تدوین اینگونه برنامه­ ها بوده ­اند. (ابطحی وصلواتی ۱۳۸۵ص۶۳).
۲-۲-۸-۱-­ تحقیقات خارجی
پژوهش­های انجام شده در حوزه مدیریت دانش در طول این سال­ها انجام شده است که عمده ترین آن­ها پژوهش مک کین وزک در سال ۲۰۰۵میلادی با عنوان “تاثیر مدیریت دانش بر عمکرد سازمانی “انجام گرفته است این پژوهش اثر مدیریت دانش بر عملکرد سازمانی در۱۹ سازمان بخش خصوصی درکانادا را مورد بررسی قرارداده است. یافته­های این پژوهش نشان می­دهد که بین مدیریت دانش و عملکرد سازمان و عملکرد مالی رابطه وجود دارد به عبارتی در این پژوهش تمامی فرضیه ­ها در سطح اطمینان ۹۵درصد مورد تایید قرارگرفته است.
بدرالدین رحمان (۲۰۰۴) در پژوهشی تحت عنوان “فعالیت­های مدیریت دانش: مطالعه موردی در مالزی “به این نتیجه رسید که تقریباً ۵۰ درصد پاسخگویان اظهار داشتندکه در سازمان متبوع آن­ها فعالیت های مدیریت دانش راه اندازی شده است. نتایج همچنین نشان داد که بخش خصوصی نیز به مدیریت دانش به عنوان یک عامل رقابتی گرایش نشان می­دهد.
عبدالقادر(۲۰۰۴) با بهره گرفتن از دو نوع پرسشنامه که در میان مدیران ارشد و میانی کارکنان فرو دست شاغل درکابینه دولت مصر توزیع نمود، به بررسی تاثیر عوامل انسانی بر مدیریت دانش پرداخت. نتایج پژوهش تاثیر مستقیم عوامل انسانی بر مدیریت دانش را اثبات نموده و راهکارهایی را ارائه نموده است از جمله این راهکارها این است که آموزش کارکنان تازه وارد و آموزش مستمر کلیه کارکنان بایستی مورد توجه قرار گیرد.
کاندلوال و گوشچاک (۲۰۰۳) طی پژوهشی پیمایشی با عنوان “مدیریت دانش در شرکت­های حقوقی استرالیا” و با توزیع پرسشنامه بین ۵۰۰ شرکت حقوقی استرالیا به این نتیجه رسیدند که بین بکارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات در این شرکت­ها و میزان اشتراک دانش رابطه مستقیمی وجود دارد.
رأس (۲۰۰۳) در پژوهش خود تحت عنوان “سنجش مزایای مدیریت دانش در خدمات بازرگانی ” به این نتیجه رسید که سیاست­های ترغیبی مدیران برای اشتراک دانش بین کارکنان موجب می­ شود که کارکنان احساس کنند که در هنگام در اختیار گذاشتن تجربیات خود برای همکاران کار بیهوده انجام نمی­دهند بنابراین گسترش فرهنگ اشتراک دانش در سازمان در نهایت باعث می­ شود که میزان موفقیت در انجام کارها افزایش یابد.
در پژوهشی دیگر که توسط گلد در دانشگاه نیویورک در سال ۲۰۰۲ انجام شده است این پژوهش در پی طراحی مدلی برای اثر بخشی مدیریت دانش انجام شده است نشان می­دهد که عوامل نوآوری در محصول، افزایش توانایی در فرصت بازار، شناخت مشتری و رهبری محصول بر موفقیت مدیریت دانش تاثیر داشته اند.
در پژوهشی دیگر که توسط موهرمان در سال ۲۰۰۱ در دانشگاه ویرجینیا در خصوص ارتباط بین مدیریت دانش و اثر بخشی سازمان انجام شده است نشان می­دهد که فرهنگ سازمانی، رهبری دانش و حافظه سازمانی ارتباط معنی داری بین این مولفه­ها و اثر بخشی سازمانی وجود دارد.
در پژوهشی که در سال ۲۰۰۳ توسط محمد خلیفه و وانیسالیو در دانشگاه سیتی هنگ هنگ با عنوان “مدل موفقیت مدیریت دانش ” انجام شده است نشان می­دهد که عوامل سازمانی و فرایندهای مدیریت دانش بیشترین اثر را بر موفقیت برنامه های مدیریت دانش دارا می­باشند.
وان کرو در سال ۲۰۰۰ در خصوص ارتباط بین مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی در آمریکا تحقیقی انجام داده است که یافته­های این پژوهش حاکی از ارتباط بسیار قوی بین مدیریت دانش و فرهنگ سازمانی است .
پژوهشی دیگر که در سال ۱۹۹۹ توسط میکالوپولس و سایکوجیس با عنوان “مدیریت دانش و سازمان­های دولتی” در یونان انجام شده است نشان می­دهدکه مدیران میانی سازمان بیشترین اثر گذاری را بر مدیریت دانش در سازمان دارند از این رو توجه بیشتری به اهمیت این سطح از مدیریت در موفقیت برنامه ­های مدیریت دانش در سازمان­های دولتی را پیشنهاد نمودند. ویتام وردی (۲۰۰۹) به مطالعه انگیزش شرکت کنندگان در پروژه­ های مدیریت دانش پرداخته است یافته­های پژوهش نشان داد: پاداش­های درونی مستلزم فرایند ایجاد مدیریت دانش هستند.
۲-۳۲-۲-­ تحقیقات داخلی
تحقیقی (پایان نامه) که در سال ۱۳۸۹در دانشگاه آزاد واحد سنندج توسط آقای حسین بیگی با عنوان”عوامل موثر در استقرار مدیریت دانش در سازمان” و با راهنمایی دکتر محمد آهنجی انجام شده است جامعه آماری این تحقیق پرسنل مدیریت شعب بانک مسکن استان ایلام به تعداد۱۲۱ نفر و نمونه ۸۱ نفری بوده است.
فرضیات تحقیق:
فرضیه اول) عامل فرهنگی و فرهنگ مشارکتی بر پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان مؤثر است.
فرضیه دوم) عامل انسانی و منابع دانش بر پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان مؤثر است.
فرضیه سوم) عوامل سازمانی و ساختار سازمان بر پیاده سازی مدیریت دانش مؤثر است.
فرضیه چهارم) تکنولوژی سازمانی بر پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان مؤثر است.
فرضیه پنجم) عوامل سیاسی بر پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان مؤثر است.
فرضیه ششم) عامل اقتصادی و نتایج مالی بر پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان مؤثر است.
فرضیه هفتم) عوامل برون سازمانی بر روند پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان مؤثر است. یافته­های این تحقیق نشان می­دهد که عوامل کلیدی و تاثیرگذار در پیاده سازی مدیریت دانش در نهادهای مالی عبارتند از: ۱- توسعه منابع انسانی (منابع دانشی)؛ ۲- عوامل فرهنگی؛ ۳- عوامل سازمانی و ساختاری؛ ۴- عوامل تکنولوژیک؛ ۵- عوامل سیاسی؛ ۶- عوامل اقتصادی وعملکرد مالی؛ ۷- عوامل برون سازمانی.
در تحقیقی(پایان نامه) که در سال ۱۳۸۹ در دانشگاه ازاد واحد ملایر توسط آقای بوچانی با عنوان “بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانایی: مطالعه موردی شرکت آب و برق استان ایلام “و با راهنمایی آقای دکتر سید حیدر حسینی و جامعه آماری آن کارکنان شرکت­های آب و فاضلاب و برق استان ایلام به تعداد۵۶۵ نفر و نمونه آماری آن ۲۴۰ نفر انجام گرفت که فرضیات آن به شرح زیر بوده است :
فرضیه اصلی: بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانایی در شرکت آب و فاضلاب و شرکت توزیع نیروی برق استان ایلام رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی ۱-­ بین سازش با پدیده تعارض و مدیریت دانایی درشرکت آب و فاضلاب و شرکت توزیع نیروی برق استان ایلام رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی ۲-­ بین حمایت مدیریت و مدیریت دانایی در شرکت آب و فاضلاب و شرکت توزیع نیروی برق استان ایلام رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی ۳-­ بین تعلق سازمانی و مدیریت دانایی در شرکت آب و فاضلاب و شرکت توزیع نیروی برق استان ایلام رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی ۴-­ بین خلاقیت فردی و مدیریت دانایی در شرکت آب و فاضلاب و شرکت توزیع نیروی برق استان ایلام رابطه معناداری وجود دارد.
فرضیه فرعی ۵-­ بین سبک رهبری و مدیریت دانایی در شرکت آب و فاضلاب و شرکت توزیع نیروی برق استان ایلام رابطه معناداری وجود دارد.
یافته­های این پژوهش نشان داد که بین عوامل فرهنگ و مدیریت دانایی رابطه معنا داری وجود دارد.
مجیدیان (۱۳۸۸) به بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در شرکت ایران خودرو پرداخته است یافته­های پژوهش نشان می­دهد که فناوری اطلاعات عامل موثری برای استقرار مدیریت دانش است و فرهنگ سازمانی، یادگیری، نیروی انسانی این عوامل در این پژوهش برای استقرار مدیریت دانش تاثیری نداشته است .
صلواتی (۱۳۸۸) به مطالعه مدلی برای کاربست مدیریت دانش در سازمان­های دولتی ایران پرداخته است بر اساس مدل پیشنهاد شده برای مدیریت دانش عوامل سازمانی، شهروندان دانشی، عوامل محیطی مورد توجه قرار گرفته است مدل ارائه شده در این پژوهش نگرش های درون سازمان و برون سازمانی به مدیریت دانش را تلفیق نموده و نگرش جامعی به مدیریت دانش در سازمان­های دولتی ارائه نموده است .
در پژوهشی که در سال ۱۳۸۸با عنوان” ارزیابی اثر مدیریت دانش در خلق استراتژی رقابتی دکتر انصاری وقاسمی انجام گرفت نتایج تحقیق نشان دادکه سازمان­ها در صورت استفاده از ساز و کار مدیریت دانش به صورت نظام مند، قادرند در بخش‌های مختلف زنجیره ارزش خود دارای مزیت رقابتی شوند که می‌تواند در صحنه رقابت مورد استفاده قرار گیرد.
بخش سوم : معرفی اجمالی سازمان مورد مطالعه
۳-۱-­ معرفی سازمان مورد مطالعه
در ۲۵ دیماه ۱۳۱۷ بانک رهنی با مشارکت وزارت دارایی وقت و بانک ملی ایران با سرمایه دویست میلیون ریال به عنوان بانک تخصصی در امر مسکن و ساختمان تاسیس و از آغاز سال ۱۳۱۸رسماً فعالیت خود را آغازکرد و موضوع فعالیت بانک رهنی را موضوعات بانکی مرتبط با امر مسکن تشکیل می داد. پرداخت تسهیلات در مقابل رهن اموال غیر منقول با هدف خرید، احداث، تکمیل ،تعمیر و اعطای اعتبار به شرکت­های ساختمانی بخش عمده فعالیت بانک را در بر می­گرفت. بانک رهنی در راستای فعالیت­های خود از سال ۱۳۲۳مبادرت به امر خانه سازی نمود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 07:16:00 ق.ظ ]




نصر، متولد هجده‌ فروردین‌ ۱۳۱۲ ه‌ش یا ۱۹۳۳م، در خانواده‌ای‌ با اصل و نسبی فرهیخته و مذهبی در تهران‌ زاده‌ شد. سیر فکری‌ نصر فرایندی‌ قابل‌ توجه‌ دارد‌. او در آغاز در ادبیات‌ فارسی‌ و اسلامی‌ آموزش‌ خوبی‌ دید. وقتی ۱۳ ساله بود، به درخواست پدرش به امریکا می­رود. در دوره دانشگاهی­اش، شاخه MIT را در رشته فیزیک انتخاب کرد چرا که از روی سادگی، فکر می­کرد این رشته کلید فهم واقعیت است یعنی امکان بدست آوردن دانش درباره «ماهیت چیزها». اما هنگامی‌ که‌ سخنرانیِ‌ ریاضیدان‌ و فیلسوف‌ انگلیسی‌ برتراند راسل‌ (۱۸۷۲-۱۹۷۰) را شنید «از کشف‌ اینکه‌ بسیاری‌ از فیلسوفان‌ برجسته‌ی‌ غرب‌ اعتقاد نداشتند که‌ نقش‌ علوم‌ به‌ طور کلی‌ و فیزیک‌ به‌ طور خاص‌، کشف‌ سرشت‌ و جوانب‌ فیزیکی‌ واقعیت‌ بوده‌ است‌» یکّه‌ خورد. مهمترین تأثیری که نصر در این دوره پذیرفت، از فیلسوف و مورخ علم مشهور ایتالیایی، جورجیو دیسانتیلانا[۱۸۶] بود که علاوه بر سایر چیزها، یک سال درباره دانته به نصر و دوستانش آموزش داد. در این‌ احوال‌ آثار معلم‌ ایتالیایی­اش‌، او را با داستان‌ رابطه‌ی‌ دشوار میان‌ فلسفه‌، علم‌ و دین‌ در غرب‌ آشنا ساخت‌.
در سال ۱۹۵۰ به بوستون سفر کرد. نصر همانطور که دوره­ های علوم انسانی را مدیریت می­کرد، مطالعات علمی­اش را تکمیل نمود. طولی نکشید که نوشته­ های آناندا کواماراسوامی[۱۸۷] و فریتیوف‌ شووان[۱۸۸] را کشف کرد. درجه علمی­اش را که گرفت، رهسپار هاروارد شد. در آنجا در سال‌ ۱۹۵۶م، (۱۳۳۵ ه ش) در رشته‌‌ زمین‌­شناسی‌ و ژئوفیزیک‌ درجه‌ی‌ فوق لیسانس‌ را گرفت. پس از آن به تاریخ علم تغییر رشته داد. علاقه­ وی به تاریخ علم و فلسفه به جهت شناخت گونه­ های دیگر علم به طبیعت و در پی دلایل گسترش علم جدید بود. او با برخی از دانشمندان بزرگ جهان از قبیل: جورج سارتون[۱۸۹]، هری ولفسون[۱۹۰] و برنارد کوهن[۱۹۱]، هم در این دو رشته و هم در مطالعات اسلامی، کار کرد. همچنین در خلال‌ مطالعه‌ی‌ خود با دانشوران‌ پرآوازه‌ای‌ چون‌ ریچارد فرای‌، سرهمیلتون‌ گیپ[۱۹۲]، اتین‌ ژیلسون[۱۹۳]‌، د.ت‌. سوزوکی[۱۹۴]‌ آشنا شد. او همچنین‌ به‌ خواندن‌ آثار آنانداک‌، کواماراسوامی‌، رنه‌ گنون[۱۹۵]، فریتیوف‌ شووان‌ و تیتوس‌ بورکهارت[۱۹۶] پرداخت.‌ این‌ دانشوران‌ به‌ نوبه‌ی‌ خود، او را با دنیای‌ متافیزیک‌ شرقی‌، هندو و سنتی‌ غرب‌ آشنا ساختند.
در سال‌ ۱۹۵۸م (۱۳۳۷ ه ش) در رشته‌‌ فلسفه‌ و تاریخ‌ علوم‌ درجه‌ی‌ دکترا گرفت‌. متن بازنگری شده­­ی رساله وی در سال ۱۹۶۴م (۱۳۴۳ه ش) با عنوان مقدمه­ای بر اصول کیهان­شناسی اسلامی در دانشگاه هاروارد به چاپ رسید. در پائیز ۱۹۵۸ به ایران بازگشت و به­عنوان استادیار تاریخ علم و فلسفه در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران آغاز به فعالیت نمود. پس از آن ازدواج کرد و خانواده تشکیل داد و به سمت استادی در دانشگاه تهران منسوب شد. متونِ دیرینه فلسفه اسلامی را خط به خط با سه تن از بزرگترین اساتید قرن بیستم، محمدکاظم عصار، علامه طباطبائی و سیدابوالحسن قزوینی مطالعه نمود. همچنین تماس­هایی هم با دیگر اساتید هم در فلسفه و هم تصوف داشت. مدت بیست و یک سالی که در ایران ماند، دوره­ای بسیار پربار در زندگی­اش بود. نصر به‌ زودی‌ به‌ موفقیت‌های‌ پی‌ در پی‌ دانشگاهی‌ دست‌ یافت‌: استاد دانشگاه‌، معاون‌ و رئیس‌ دانشکده‌ی‌ ادبیات‌ و علوم‌ انسانی‌ دانشگاه‌ تهران‌ (۱۳۴۷-۱۳۵۱) و رئیس‌ دانشگاه‌ صنعتی‌ شریف‌ (۱۳۵۱-۱۳۵۴) شد. او همچنین سمتهای‌ زیر را نیز دارا بود؛ عضو فرهنگستان‌ علوم‌ ایران‌، عضو شورای‌ ملی‌ آموزش‌ عالی‌ ایران‌ و نیز بنیان­گذار و نخستین‌ دبیر کل‌ انجمن‌ فلسفه‌‌ ایران‌ (۱۳۵۲-۱۳۵۷).
نصر در سال‌ ۱۹۷۹م (۱۳۵۷ ه ش) با وقوع‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در کنار خانواده‌اش‌ به‌ ایالات‌ متحده‌ بازگشت[۱۹۷]‌. چندی‌ پیش‌ از وقوع‌ انقلاب‌ اسلامی،‌ دانشگاه‌ ادینبورگ از نصر برای ایراد سخنرانی در سخنرانی­های معتبر گیفورد[۱۹۸] (مشهورترین‌ مجموعه‌ی‌ سخنرانی­ها در حوزه ­های الهیات‌ طبیعی‌ و فلسفه‌‌ دین) در دانشگاه ادینبورگ‌ دعوت به عمل آمد. او به­عنوان‌ نخستین سخنران غیر غربی‌ برای‌ ایراد سخنرانی‌ در این سلسله سخنرانی­ها بود. لذا وی‌ به‌ این‌ منظور متن‌ سخنرانی‌ و در نتیجه‌ کتاب معرفت‌ و معنویت[۱۹۹] را تألیف‌ نمود. این‌ کتاب‌ از مهم‌ترین‌ آثار اوست‌ که‌ بر محققان‌ و دانشجویان‌ مطالعات‌ دینی‌ بسیار تأثیرگذار بوده است. به گفته­ی نصر این سخنرانی همچون هدیه­ای از بهشت بود و به یک معنا بر او نازل شده بود (نصر، ۱۳۸۳: ۱۴۴).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در سال‌ ۱۹۸۲، جهت‌ تألیف‌ و تدوین‌ پروژه‌ی‌ مهم‌ انتشار دائرۀالمعارف‌ دین‌ و معنویت،‌ از نصر برای‌ همکاری‌ با اِورِت‌ کوزین[۲۰۰] سرویراستار و استاد فلسفه‌‌ قرون‌ وسطی‌ در دانشگاه‌ فوردام[۲۰۱] و بسیاری‌ دیگر از فیلسوفان‌ و محققان‌ برجسته‌ی‌ رشته‌‌ ادیان‌ دعوت‌ به‌ عمل‌ آمد و او ویراستاری‌ دو جلد مربوط‌ به‌ دین‌ اسلام‌ را به‌ عهده‌ گرفت‌ و سرانجام‌ اثر مزبور در سالهای‌ ۱۹۸۹ و۱۹۹۱ به‌ بازار نشر وارد گردید. نصر از هیئت مدیره­ی بنیاد مطالعات سنتی در واشنگتن است که از سال ۱۹۹۴ نشریه سوفیا[۲۰۲] منتشر می‌شود. او همچنین برای مدتی استاد دانشگاه تمپل در حوزه ­های دین­شناسی، فلسفه تطبیقی و اسلام‌شناسی بود. ‌در سال ۱۹۸۴ نیز دعوت­نامه­ای از دانشگاه جورج واشنگتن برای مطالعات اسلامی فرستاده شد.
در نتیجه‌ی‌ فعالیتهای‌ یادشده،‌ دکتر نصر در محافل‌ دانشگاهی‌ آمریکا به‌ عنوان‌ اندیشمندی‌ سنت‌­گرا و شارح‌ و طرفدار جهان‌بینی‌ «حکمت‌ جاویدان»[۲۰۳] معروف‌ گردید. در واقع‌ بسیاری‌ از کوششهای‌ فکری‌ و نوشته‌های‌ او – از زمانی‌ که‌ علیرغم‌ میلش‌ در آمریکا اقامت‌ دارد – مصروف‌ این‌ محور فکری‌ مهم‌ و زمینه‌های‌ ادیان‌ تطبیقی‌، فلسفه‌ و گفتگوهای‌ دینی‌ شده‌ است‌. نصر در سال‌ ۱۹۸۶ نوشته‌های‌ اصلی‌ شووان‌ را ویراستاری‌ کرد. وی‌ در سال‌ ۱۹۹۰ به‌ سرپرستی‌ »مرکز مطالعه‌ی‌ اسلام‌ و ارتباطات‌ متقابل‌ مسیحیان‌» در کالج‌ سالی‌ اوک[۲۰۴] انتخاب‌ گردید. نصر همچنین‌ در بنیان‌گذاری‌ و فعالیتهای‌ «مرکز تفاهیم‌ مسلمین‌ و مسیحیان‌« در دانشگاه‌ جرج‌ تاون‌ (واشنگتن‌ دی‌. سی‌) نقش‌ فعالی‌ بر عهده‌ داشته است‌ و در بسیاری‌ از همایش­های‌ مربوط‌ به‌ موضوع‌ فعالیت­های‌ مرکز، از جمله‌ در «پارلمان‌ ادیان‌ عالم‌» در سال‌ ۱۹۹۳ شرکت‌ کرده‌ است‌. او در حال‌ حاضر استاد مطالعات‌ اسلامی‌ در دانشگاه‌ جورج‌ واشنگتن‌ است‌. در مقام‌ یک‌ استاد دانشگاه‌ و عضو فعال‌ جامعه‌ی‌ فلسفی‌، سیاسی‌ و مذهبی‌ ایران‌ از دهه ۱۹۵۰‌م (۱۳۳۰ ه ش) به‌ بعد، اثری‌ ماندگار بر مباحثات‌ فلسفی‌ در ایران‌ جدید باقی‌ گذاشت‌. در همین سال کتاب نیاز به علم قدسی را منتشر نمود که بسیاری از بن­مایه­های کتاب معرفت و امر قدسی را دنبال می­کرد.
برخی از مهم­ترین آثار سیدحسین نصر (که به فارسی ترجمه شده است) عبارتند از:
یادنامه‌ی‌ ملاّصدرا، به‌ اهتمام‌ و با مقدمه‌ی‌ سیّد حسین‌ نصر»، تهران‌، انتشارات‌ دانشگاه‌ تهران‌، ۱۳۴۰٫
نظر متفکّران‌ اسلامی‌ درباره‌ی‌ طبیعت‌، تهران‌، انتشارات‌ دانشگاه‌ تهران‌، ۱۳۴۲٫ چاپ‌ دوم‌، تهران‌ دهخدا، ۱۳۵۰٫
معارف‌ اسلامی‌ در جهان‌ معاصر، تهران‌، شرکت‌ سهامی‌ کتاب‌ جیبی‌، ۱۳۴۹، چاپ‌ دوم‌ ۱۳۵۳، چاپ‌ سوّم‌ ۱۳۷۱٫
علم‌ و تمدّن‌ در اسلام‌، ترجمه‌ احمد آرام‌، تهران‌، نشر اندیشه‌، ۱۳۵۰٫
تاریخ‌ فلسفه‌‌ اسلامی‌، ترجمه‌ی‌ اسداللّه‌ مبشّری‌، تهران‌، امیرکبیر، ۱۳۵۲٫
هنر و معنوّیت‌ اسلامی‌، ترجمه‌ی‌ رحیم‌ قاسمیان‌، تهران‌، دفتر مطالعات‌ دینی‌ هنر، ۱۳۷۵٫
سه‌ حکیم‌ مسلمان‌، ترجمه‌ احمد آرام‌، تهران‌، انتشارات‌ امیرکبیر، ۱۳۷۱٫
جوان‌ مسلمان‌ و دنیای‌ متجدد، ترجمه‌ی‌ مرتضی‌ اسعدی‌، تهران‌، طرح‌ نو، ۱۳۷۳٫
نیاز به‌ علم‌ مقدّس‌، ترجمه‌ی‌ حسن‌ میان‌ داری‌، قم‌، انتشارات‌ طه‌، ۱۳۷۹٫
معرفت‌ و امر قدسی‌، ترجمه‌ فرزاد حاجی‌ میرزایی‌، تهران‌، انتشارات‌ فرزان‌ روز، ۱۳۸۰٫
معرفت‌ و معنویت، ترجمه‌ی‌ انشاءاللّه‌ رحمتی‌، تهران‌، انتشارات‌ دفتر پژوهش‌ و نشر سهروردی‌، ۱۳۸۰٫
دین و نظم طبیعت، سیدحسین نصر؛ ترجمه انشاءالله رحمتی-تهران: نشر نی، ۱۳۸۵٫
انسان و طبیعت: بحران معنوی انسان متجدد، سیدحسین نصر، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۷٫
آرمان­ها و واقعیات اسلام، ترجمه انشاءالله رحمتی، تهران، جامی، ۱۳۸۲٫

۳-۳-۲- دیدگاه نصر در مورد رابطه دین و محیط زیست

علاوه بر مقالات منتشره از نصر در خصوص دین و بحران زیست­محیطی، در میان کتاب­های او، انسان و طبیعت و نیز دین و نظم طبیعت دو کتاب مهمی است که دیدگاه­ های خود را در خصوص بحران محیط زیست و علل آن شرح داده است.

۳-۳-۲-۱- بررسی و تحلیل کتاب­های انسان و طبیعت و دین و نظم طبیعت

در میان تلاش­ های انجام گرفته در خصوص کشف علل بی­نظمی و تخریب محیط زیست، به­ندرت علل زیربنایی و اساسی در معرض دید قرار می­گیرند. کتاب انسان و طبیعت به بررسی ریشه ­های مسائلی پرداخته است که بسیاری از مردم، علائم بیرونی آنها را تشخیص می­ دهند. این کتاب، بحران زیست­محیطی را از زاویه­ای دیگر نگریسته است، یعنی بررسی بحران محیط زیست در پرتو بحران درونی انسان­ها و بر محیط درون انسان­ها و نه محیط بیرونی آنها، تأکید دارد. در واقع در میان راه‎حل­ها و اقدامات انجام گرفته در راستای حفظ محیط زیست و برون شد از بحران فعلی، این نگاه کمتر دیده شده است. به تعبیر نصر باید به­ طور دقیق به بررسی و ریشه­یابی مسأله پرداخت و بلکه حتی پیش از این هم، باید خود مسأله به­روشنی مشخص شود. چرا که برخی تلاش­هایی که صورت می­گیرد منجر به بروز مشکلات بیشتری می­گردد. بنابراین نصر در کتاب خویش ابتدا به طرح مسائلی که امروزه از مواجهه­ انسان با طبیعت به‌وجود آمده است پرداخته و سپس در جستجوی تبیین علل بنیادینی که این شرایط را به ­وجود آورده­اند و اصولی که غفلت و چشم­پوشی از آن، موجب حاد شدن بحران جدید شده است، می ­پردازد. بنابر دیدگاه نصر، بحران درونی که انسان بدان دچار شده است ریشه در دلایل تاریخی و عقلانی دارد و این کتاب، سیری تاریخی­ از شکاف میان انسان و طبیعت به‌دست داده است.
این کتاب، مسئول بحران را، کاربرد علوم طبیعی و پذیرش جهان­بینی آن برای انسان متجدد قلمداد نموده است. در حالیکه برای انسان غیرمتجدد (خواه معاصر خواه باستانی) کل ماده عالم دارای وجهی مقدس است و همه پدیده ­ها معنادار و از مظاهر خداوند می­باشند. به نظر نصر شکل‌گیری علوم نوین، منوط به تقدس­زدایی از کائنات و دنیوی شدن بوده است. علوم طبیعی، فهم‌پذیری و معقولیت خویش را از دست دادند و تنها علمِ قابل قبول، همین علم کمّی و ماشینی است و دیگر انواع دانش­ها و معرفت­ها نسبت به نظام­های طبیعی و کیهانی، از منزلت علم بودن محروم شده و یا به­ صورت اموری احساساتی یا خرافی نگریسته می­ شود (نصر، ۱۳۷۹: ۱۴). نصر توجه به دیدگاه علما و فلاسفه علم جدید در مورد اهمیت علم جدید و به­ ویژه فیزیک در تعیین معنای کلی طبیعت اشیا را مهم دانسته است. زیرا همین دیدگاه­هاست که بخش اعظم ادراک نوین از طبیعت را آنگونه که توسط عموم مردم پذیرفته شده است، تشکیل می­ دهند و عنصر مهمی از مسأله عموم، مواجهه­ انسان جدید با طبیعت­ است (همان: ۱۸).
نصر به اجمال به معرفی دیدگاه­ های پوزیتیویسم منطقی و نگرش­های مشابه آن پرداخته است و این دیدگاه ­ها را در جهت حذف هرگونه اهمیت متافیزیکی از علم جدید می­داند. پس از اشاره به این دیدگاه ­ها، دیدگاه متکلمان و متفکران مسیحی را نیز با اهمیت می­داند. وی معتقد است اکثر جریان‌های کلامی به موضوع انسان و تاریخ پرداخته و روی مسأله نجات انسان به عنوان یک فرد مجزا و تنها، به عوض نجات و رستگاری همه تعینات، تمرکز نموده ­اند. او مواضع متکلمینی مانند بارت و برونر را مثال می­زند که بر این عقیده بودند که طبیعت نمی­تواند چیزی راجع به خداوند به انسان یاد دهد و بنابراین دارای هیچ نفع کلامی و معنوی نیست. با این حال معدود متکلمینی هم بودند که اهمیت طبیعت به­عنوان زمینه حیات دینی را به تحقیق دریافته­اند و به­ خوبی درک کرده ­اند، برای اینکه انسان بتواند اعتقاد محکمی به خود دین داشته باشد، ضروری است اعتقاد داشته باشد که خلقت نشانه­ای از خالق هستی را به نمایش می­ گذارد. این دسته از متکلمان به جنبه وحیانی جهان عنایت داشته اند. به این صورت که اگر خلقت به­نحوی تجلی خداوند نبود، هیچ­گونه کشف و تجلی الهی امکان ظهور و بروز نداشت (همان: ۳۴ و ۳۰). اگرچه چنین دیدگاه­ هایی در بازیابی رابطه انسان و طبیعت اهمیت دارد اما به ندرت فهمیده و پذیرفته شده و در عمل ناموفق بوده است.
به نظر نصر تفکر دینی نوین بیشتر به سکولاریزه کردن طبیعت کمک کرده است و در مقابلِ آنچه علم درباب طبیعت دیکته می­ کند عقب­نشینی نموده است. به نظر او حتی الاهیات طبیعی­ای که بتواند به نحو راضی­کننده ­ای پلی معنوی میان انسان و طبیعت به­دست دهد، وجود ندارد. وقتی از مسیحیت دعوت به عمل آمد تا حافظ تمدن شود، با دنیایی مواجه شد که در آن طبیعت­باوری، تجربه­گرایی و عقل­باوری، بسیار رواج داشتند. بنابراین مسیحیت در مقابل این طبیعت­گرایی، از طریق توجه دادن و تأکید بر حدود بین ماوراءطبیعه و طبیعت و نیز از طریق تمیز بین امور طبیعی و مافوق طبیعی به­نحوی چنان سخت و دقیق عکس­العمل نشان داد که به محروم ساختن طبیعت از روح درونی آن انجامید. مسیحیت، به منظور حفظ و نجات ارواح انسان­ها در اوضاع و احوال خاصی که خود را در آن می­دید چاره­ای نداشت جز اینکه اهمیت کلامی و روحانی طبیعت را فراموش کند و نادیده گیرد یا حداقل آن را بسیار کوچک شمارد. از این لحاظ مطالعه طبیعت از یک نگاه یزدان­شناسانه در مسیحیت غربی، از جایگاهی محوری برخوردار نشد (نصر، ۱۳۷۹: ۶۳). فرانسیس آسیزی هم نمونه ­ای است در دل معنویت مسیحی، که نظریه های برجسته­ای را در مورد ماهیت قدسی طبیعت بیان داشت (نصر، ۱۳۷۹: ۷۱). درواقع نصر که بحران محیط زیست را حاصل از میان رفتن انسجام و هماهنگی رابطه­ انسان و طبیعت می­داند، فقدان دانش متافیزیک [۱] در روزگار تجدد را به مستقیم­ترین وجه مسئول از دست دادن هماهنگی و انسجام میان انسان و طبیعت و نقش علوم طبیعت در شمای کلی بشری قلمداد نموده است، به واسطه­ این حقیقت که چنین دانشی تقریباً به­کلی در غرب به دست فراموشی سپرده شده است. در حالی که در سنت­های مشرق زمین به حیات خویش ادامه داده است. انسان باید برای کشف دوباره اهمیت متافیزیکی طبیعت و احیای سنت متافیزیکی در درون مسیحیت، به این سنت­های شرقی روی آورد (نصر، ۱۳۷۹: ۱۰۴).
نصر پس از اشاره به علتِ از دست رفتن انسجام میان انسان و طبیعت و ضرورت روی­آوری به سنت­های شرقی، به معرفی سنت­های شرقی­ای مانند «تائویسم»، «شینتو» و «ذِن»، «هندو» و «اسلام» پرداخته است. نصر معتقد است که اسلام در بنیان­های کلامی خود بیشتر شبیه مسیحیت است و با وجود این، در دل خویش، معرفتی دارد که مشابه عقاید متافیزیکی سایر ادیان شرقی است. درواقع اسلام در هر دو معنای جغرافیایی و متافیزیکی، امت وسطا است که قرآن بدان اشاره دارد. به همین دلیل ساختار عقلانی اسلام و عقاید کیهان­شناختی و علوم طبیعتِ آن می ­تواند در بیدار ساختنِ پاره­ای امکاناتِ مسکوت و راکد خاص در درون مسیحیت، بیشترین کمک­ها را عرضه نمایند (نصر، ۱۳۷۹: ۱۲۱). در اسلام اتصال جدایی­ناپذیر بین انسان و طبیعت و همچنین میان علوم طبیعت و مذهب و در خود قرآن که لوگوس یا کلمه خداوند است یافت می­ شود. اسلام از طریق امتناع از جدا ساختن انسان و طبیعت به­ طور کامل، نگاه یکپارچه خود نسبت به عالم وجود را حفظ کرده است و در شریان­های نظم کیهانی و طبیعی، جریان فیض یا برکت الهی را جاری می­بیند. بشر برای طبیعت، مجرای فیض و رحمت است، بدین طریق که به­واسطه­ مشارکت فعال در جهان معنوی، به داخل جهان طبیعت نورافشانی می­ کند. به­خاطر ارتباط صمیمانه بین انسان و طبیعت، حالت درونی انسان در نظم خارجی بازتاب یافته است. از همین روی است که وقتی وجود داخلی انسان به سمت تاریکی و بی­نظمی رو می­ کند طبیعت نیز از هماهنگی و زیبایی به جانب عدم تعادل و بی­نظمی می­رود. در اسلام به­واسطه این مفهوم خاص از انسان و طبیعت، طبیعت هرگز به­عنوان امری دنیوی ملحوظ نشده است (نصر، ۱۳۷۹: ۱۲۴-۱۲۲).
نصر در کتاب دین و نظم طبیعت که از عمیق­ترین بحث­های وی در باب موضوع محیط زیست و نقش فلسفه غرب در بحران محیط زیست می­باشد، درصدد است ساحت­های دینی و معنوی بحران زیست محیطی و اهمیت شکاف میان معرفت و امرقدسی (معنویت) را در شتاب بخشیدن به هرج و مرج و آشفتگی­های یک نظم معنوی و فکری که آلودگی و تخریب نظم طبیعی، مشهودترین پیامد آن است در کانون توجه قرار دهد (نصر، ۱۳۸۹: ۱۶). این کتاب با توجه و تعمق در سنن فلسفی غرب، تاریخ علوم، جهان­بینی ادیان گوناگون جهان، درباره رابطه دین و نظام طبیعت دیدگاهی جهانی ارائه نموده است. نظم طبیعت چیزی جز نظم انسان­ها نیست و هماهنگی آن، همان هماهنگی درونی است. اجزای طبیعت همان اجزای ما و تخریب طبیعت تخریب ماست. این درسی است که ادیان در طی اعصار تعلیم داده­اند.

۳-۳-۲-۲- مدعای اصلی نصر

نصر از آن دسته متفکرانی است که بحران زیست محیطی را ریشه در بحرانی عمیق­تر، یعنی بحران معنوی می­داند[۲۰۵]. او معتقد است واژه معنویت در مفهوم فعلی، واژه­ای مدرن است. درواقع آن ابعاد و عناصری از دین که در غرب به فراموشی سپرده شده است به غلط به معنویت (به عنوان تمایز از دین) تعریف شده است. بنابراین هم از مفهوم دین و هم معنویت استفاده نموده چرا که به گفته­ی او «درکاربردِ فعلی کلمه دین در بسیاری مناطق، اغلب عنصر معنوی کنار گذاشته می­ شود. مردمی که در جستجوی بعد درونی تجربه دینی و حقیقت دینی­اند در پی واژه دیگری برای تکمیل واژه دین­اند؛ این تراژدی است اما با این حال حقیقت است» ۲۰۰۷: ۲۹) Nasr,).
نصر به عنوان یک سنت­گرا [۲] معتقد است که بدون دین، معنویتی نیست. درواقع راه رسیدن به معنا، انتخاب راهی است که خدا برای ما انتخاب کرده، یعنی دین. برای آنها که دین، هنوز یک واقعیت محسوب می­ شود آسانتر است که از طریق دین و دیدگاه­ های دینی درباب طبیعت، بتوان راه­حلی برای بحرانی که از آن رنج می­بریم ارائه داد. جمع کثیری از جهان هنوز زندگیِ دین­مدارانه دارند ولی با این حال بیشتر متفکران غربی درباره مسأله محیط زیست بر این باورند که گویی همه، دنباله­روی لاادریِ فلسفه سکولاری­اند که در آکسفورد، کمبریج و هاروارد پرورش داده می­ شود و بنابراین آنها در پی گسترش یک اخلاق زیست­محیطیِ عقلانی بر پایه لاادری­گرایی­اند؛ گویی این جهان اصلاً تأثیر زیادی روی بحران زیست­محیطی ندارد. بنابراین لازم است که به شیوه­ای واقعی، جهانی را که در آن زندگی می­کنیم در نظر گیریم (۳۰ :Ibid).
نصر بر این ادعاست که بحران محیط زیست و اساساً ظهور هر بحرانی، برآمده از بحران عمیق­تری است به­نام بحران معنوی [که این بحران معنوی، دلایل تاریخی و عقلانی خودش را دارد]. بحران معنوی بدین معناست که انسان از خود اصیل خویش فاصله گرفته است. همان خودی که از خدا سرچشمه گرفته است. درواقع غفلت و بی­توجهی به انسان معنویِ مبتنی بر متون دینی، نه تنها منجر به ظهور مشکلاتی در سطح انسانی شده است بلکه بر رابطه­ میان انسان و طبیعت هم تأثیرگذار بوده است.
به نظر نصر بحران ارتباط انسان و طبیعت در غرب بر اساس دو اشتباه به ­وجود آمد؛ یکی عدم درک درست‏ و عمیق‏تر انسان و دیگری واقعیت قدسی طبیعت. این‏ یکی از عواقب بحران معنوی بود که در طول‏ رنسانس و قرن هفدهم به ­وجود آمد و طبق آن، انسان مدرن خود را یک موجود زمینی دید که‏ هیچ مسئولیتی در قبال خدا و مخلوقاتش ندارد. همچنین در نتیجه­­ی بحران فکری و معنوی، امر قدسی طبیعت به کناری نهاده شد. طبیعت، حضوری مکانیکی و حسابگرانه برای انسان پیدا کرد. این بحران معنوی از زمان انقلاب صنعتی به‏ این سو جدی‏تر شده است (نصر، ۱۳۷۹: ۹). به همین دلیل، نصر به توصیف انسان و تفاوت ماهیت انسان در طول دوره­ های رنسانس و قرون وسطا و نیز انسان سنتی و مدرن می ­پردازد.
به نظر نصر، مخدوش­سازی تصویر انسان در غرب را می­توان تا اواخر قرون وسطا ردیابی نمود. زیرا از جمله دلایل این مخدوش­سازی، ارسطویی کردن افراطی تفکر غربی در قرن سیزدهم است. این ظاهری کردن تفکر مسیحی که دنیوی کردن علوم جهان­شناسی در قرن هفدهم را در پی داشت، خود نتیجه­ بومی کردن انسان مسیحی به­عنوان یک شهروند کاملاً راضی در این جهان بود. در حالیکه انسان واقعی، واقعیت باطنی خود را آن صورتی می­داند که صفات الاهی را منعکس می­سازد و واقعیت کیهانی به واسطه­ واقعیت باطنی او خلق شده است. یعنی امکان­ها در لوگوس یا کلمه­الله (که به‌واسطه­ آن همه چیزها خلق شده ­اند) منطوی است (همان: ۳۳۶). مفهومی که از انسان در دوران متجدد برداشت می­ شود مغایر با مفهوم سنتی است. برداشت متجدد، انسان را به­عنوان واسطه­ میان آسمان و زمین تلقی نمی­کند بلکه عصیانگری می­داند که از نقش الوهیت به نفع خویش سوءاستفاده می­ کند. درحالیکه انسان در مفهوم سنتی یعنی همان خلیفۀ­الله، انسانی است که در جهان سنتی زندگی می­ کند و یک مبدأ کلی دارد. انسان به تعبیر اسلامی، جانشین خدا در زمین است؛ در قبال اعمالش در پیشگاه خداوند مسئول بوده و حافظ زمین می­باشد. حق سلطه بر زمین به او داده شده مشروط بر اینکه به خودش به عنوان آن شخصیت زمینی محوری که بر صورت خداوند آفریده شده است – یعنی یک موجود خداگونه که در این عالم زندگی می­ کند – وفادار بماند.
انسان خلیفۀ­الله از نقش خویش به عنوان واسطه­ میان آسمان و زمین و کمالی که ورای قلمرو زمینی قرار گرفته است، آگاه است. قلمرو زمینی به او اجازه حاکمیت داده، مشروط به اینکه نسبت به سرشت ناپایدار سفر خود بر زمین آگاه بماند. چنین انسانی زندگی­ای سرشار از معنا دارد. او می­داند به این دلیل انسان است، که همه اعمال و افکارش هم قرین شکوه و جلال و هم همراه با خطر است. درواقع اعمال انسان بر وجود وی تأثیر دارند و زندگی اخروی­اش نیز به­واسطه­ اعمالش در زندگی دنیوی رقم می‌خورد. در حالیکه انسان متجدد، خلیفۀ­اللهی را به معنای قدرت انسان به عنوان فرمانروای زمین به قیمت از دست رفتن بندگی­اش در برابر خدا مورد تأکید قرار داده است به حدی که نه خلیفۀ­الله بلکه خلیفه­ی منِ فردی خویش و یا خلیفه­ی قدرت دنیوی می­ شود (نصر، ۱۳۸۳: ۵۷). انسان عاصی، این زمین را خانه و کاشانه خود می­بیند. زندگی را تجارت­خانه­ی بزرگی می­بیند که آزاد است در آن پرسه زند و اشیائی را به خواست خود برگزیند. با این ادعا که بدین وسیله تقدیر خاص خودش را رقم زده است، احساس غرور می­ کند. ولی او که هنوز انسان است، احساس حسرتی نسبت به ذات قدسی و سرمدی دارد و بدین سان برای ارضای این نیاز به هزار و یک راه، از رمان­های روان­شناختی تا عرفان­ متأثر از مواد مخدر، توسل می­جوید. انسان متجدد که در ویرانی زمین موفق بوده و عملاً تعادل زیست­محیطی را در عرض حدود پنج قرن به­هم ریخته است، نمی­داند که برای چیره شدن بر تنگنایی که به دست خویش و در اثر به فراموشی سپردن معنای واقعی انسانیت، در آن فرو افتاده است، چاره­ای جز بازیابی خود ندارد (نصر، ۱۳۸۵: ۳۲۸-۳۲۵). بنابراین نصر، بنابر آنچه گفته شد بر این ادعاست که انسان، خود را گم نموده است و باید خود حقیقی خویش را بازیابد تا بتواند از این طریق بر مسائل و مشکلات از جمله بر بحران محیط زیست، فائق آید. درواقع به عقیده‌ی او بحران محیط زیست، ریشه در بحرانی عمیق­تر یعنی بحران معنویت (همان گم­گشتگیِ انسان خداگونه) دارد.
انسان فقط در صورتی کاملاً انسان است که دریابد کیست و به این طریق نه فقط تقدیر خویش را محقق نماید و به کمال خویش نائل آید بلکه جهان پیرامونی خویش را نورانی سازد (همان: ۳۶۱). یکی از دلایلی که نصر برای بحران محیط زیست به­کار می­برد تعامل ناصحیح انسان با طبیعت است. از همین روی به ریشه­یابی این مسأله می ­پردازد. او معتقد است اگر رابطه­ میان انسان و طبیعت بازیابی و تصحیح شود، انسان در جایگاهی که حقیقتاً باید باشد یعنی جانشینی خدا بر زمین محق خواهد بود. این بازیابی رابطه در گرو عمل بر طبق آموزه­های دینی می­باشد. بنابراین برای جمعیت انسانی غیرممکن است که بدون ارتباط شعائری با جهان طبیعی و توازن با خدا و سطوح بالای طبقات کیهانی، هماهنگ با طبیعت زندگی کنند. درصورت عدم وجود چنین رابطه­ای است که طبیعت به واقعیت فیزیکی محض تقلیل می یابد.

۳-۳-۲-۳- برهان و مستندات نصر

انسان مدرن (که ابتدا در غرب خانه داشت و به­تدریج در دیگر قاره­ها دامن گسترانید) قرن­هاست به نام ترقی، پیشرفت مادى، توسعه اقتصادى و دیگر خدایان و آرمان­هاى دروغین قرن نوزدهم، به تخریب این سیاره پرداخت. اکنون او مى‏بیند که چگونه این روند، نه تنها او را به لحاظ درونى و معنوى فروکاسته، بلکه حتى تنفس همین هوایى را نیز که ادامه زندگى بر روى زمین منوط به آن است، برایش دشوار ساخته است. به بیانى استعارى، انسان مدرن که براى به دست آوردن زمین، از آسمان روى گرداند، اکنون زمین را هم دقیقا به دلیل نداشتن آسمان، از دست مى‏دهد و این حکم شگفت انگیز تاریخ درباره اوست. به این ترتیب طى چند سال اخیر در غرب، توجه به نقش دین در بحران زیست محیطى آغاز شده است (نصر، ۱۳۷۷: ۸۹).
درباب نقش دین در مباحث زیست­محیطی، مدعای نصر آن است که در وهله اول این دین بود که در معنای گسترده‏اش‏ نگاه معنوی از تجربه نسبت به طبیعت را در میان‏ تمدن‏های سنتی به ­وجود آورد. اگر از طبیعت در غرب دین‏زدایی نمی‏شد، علومِ صرفاً کمّی و عاری از دین نمی‏توانستند پیشرفت کنند و به همین صورت تکنولوژی،‏ که باعث چنین ویرانی در محیط زیست شده‏ نمی‏توانست پیشرفت کند (همان: ۹). بدین ترتیب برخلاف آن عده از افراد که قائلند دین و آموزه­های دینی در رشد تکنولوژی‌ای که نتایج مخرب آن را در جهان می­بینیم مؤثر و بانی بوده است، کسانی هم مانند نصر بر این عقیده­اند که به عکس، این تقدس­زدایی و دین­گریزی است که منجر به پیدایش بحران­ها شده است. استدلال نصر در خصوص بحرانِ ارتباط انسان با طبیعت را می­توان تحت گزاره­های زیر بیان نمود:
برای انسان متجدد، طبیعت به­ صورت امری تقدس­زدایی شده درآمده است؛
طبیعت نزد عده­ای، به­ صورت چیزی که باید تماماً مورد استفاده و لذت قرار گیرد در آمده است.
استدلال­های نصر در خصوص این مدعا که بحران زیست­محیطی حکایت از بحران درونی انسان­ها و یا بحران ارزش­ها و گم­گشتگی هویت انسانی دارد، براساس بررسی عوامل و دلایل ظاهری این بحران یعنی رشد روزافزون علم و تکنولوژی سکولار و مدرن است. یعنی بررسی دلایل تغییر و تحولاتی که منجر به تقدس­زدایی و بی­توجهی به طبیعت شد. در همین راستا، نصر نقطه­ی شروع این تحولات را از قرون چهاردهم و پانزدهم دانسته است. کلام مسیحیِ آن زمان در رشد این تقدس­زدایی بی­­تأثیر نبوده است. بنابر دیدگاه نصر، این تحولات در قرون چهاردهم و پانزدهم با انقلاب کپرنیکی و انقلاب دکارتی آغاز گشت. البته علوم جدید و انقلاب­های علمی بدون تحولات کلام مسیحی امکان‌پذیر نمی­بود. پیامد این انقلاب­ها علوم جدیدی بود که مانند گذشته با طبیعت به­عنوان موجودی مقدس رفتار نمی­کردند. دیگر به­ندرت نشانه­ های خدا در طبیعت دیده می­شد. جریان اصلى دانش اروپایى، قاطعانه طبیعت را از قلمرو امور مقدس بیرون نهاد. با تقدس­زدایی، طبیعت به­عنوان چیزی تلقی میگردد که باید تا حد ممکن، مورد استفاده و تلذذ قرار گیرد بدون هیچ­گونه مسئولیتی در قبال آن (Nasr, 2003: 20). امروزه شاهد گستره­ی تقدس­زدایی از طبیعت، بی­مهری و بی­مسئولیتی در قبال طبیعت هستیم که به مرور زمان به اوج خود رسیده است. درک انسان مدرن از طبیعت، به­عنوان چیزی تهی از معناست که این خلاء معنا در درون جان آدمی نیز ادامه دارد و خودش را به شیوه ­های مختلف آشکار می­ کند. سلطه­ انسان بر طبیعت و کاربست تکنولوژی، خود انسان را نیز تهدید می­ کند[۲۰۶]. ماشینی شدن[۲۰۷] پدیدآورنده شر بزرگی است که جهانِ امروز از آن رنج می­برد. این ماهیت ماشین است که انسان را تا حد بردگی تقلیل می­دهد و آنها را بطور کامل می­بلعد، برای آنها انسانیتی باقی نمی‌گذارد و چیزی فراتر از حیوانیت نمی­دهد. انسانی که ماشین را خلق کرد از سوی همین مخلوق به آخر خط می­رسد (Schuon, 2007: 17). دیگر این خرد انسانی نیست که تصمیم­گیرنده است بلکه ماشین و ابدان، شیمی یا زیست­شناسی است که تعیین­کننده­ چیستی انسان، چیستی هوش و چیستی حقیقت است. تحت چنین شرایطی طبیعت از سوی انسان مدرن، تقدس‌زدایی شد.
علاوه بر تحولات علمی، تحول دیگری که به بی­توجهی و تخریبِ طبیعت دامن زد، ظهور انسانِ محصول رنسانس بود. انسان مسیحى سده‏هاى میانه (قرون وسطى)، نیمى «خدا» نیمى بشر، نیمى فرشته و نیمى خاکى بود که هنوز مسئولیتى در قبال آسمان احساس مى‏کرد و بین دو قطب آسمان و زمین سرگردان بود. رنسانس تا حدود زیادى، اندیشه باستان را احیا کرد، اما این احیاگرى، دیگر در آغوش سنت مسیحى صورت نگرفت. حاصل این امر، نه یک انسان‏گرایى (اومانیسم) مسیحى یا حتى «افلاطونى‏»، بلکه انسان‏گرایى‏اى مادى و در نهایت، شکاکانه و لاادرى‏گرانه بود که بشر را به موجودى کاملاً زمینى بدل ساخت. از آن پس، این سنخ انسان مسئولیتى در برابر هیچ چیز یا هیچ‌کس فراتر از قلمرو بشرى احساس نمى‏کرد و در وراى خود، اقتدارى الهى نمى‏شناخت. البته استثناهاى مهمى وجود داشت اما جوهره­ی اصلی این فصل جدید در تمدن غرب چنین بود. انسان اروپایى که عزم تسخیر این سیاره را داشت، حاصل این انسان‏گرایى دنیوى بود و مسئولیتى در قبال طبیعت ‏یا سایر اقوامى که بر آنها چیره مى‏شد، احساس نمى‏کرد؛ این چیزى است که در سرنوشت مردمان بومى بسیارى از نقاط قاره امریکا مى‏توان دید (نصر، ۱۳۷۷: ۹۳).
به این عامل (انسان­گرایی رنسانس)، در قرن هفدهم عنصر مهم سومى افزوده شد و آن ظهور فیلسوف بریتانیایى فرانسیس بیکن بود. جوهر پیام او عبارت بود از اینکه علم، قدرت است. از این پس، شناخت‏ سرچشمه قدرت مادى شد؛ که این، در مجموع، با آنچه تمدنهاى سنتى همواره آموزش مى‏داده ‏اند، متفاوت است و با ترکیب این عناصر و عوامل فعال بود که تمدن بسیار پرتوان و پرتحرک اروپایى عزم استیلا بر این سیاره کرد. نه فقط از نظرگاه انسانى و براى ایجاد مستعمره‏اى جهانى، بلکه همچنین از دیدگاه طبیعى و زیست‏شناختی، آن را دنبال نمود. همچنین بر این مبنا بود که انقلاب صنعتى نوعى بى‏اعتنایى کلى نسبت به محیط زیست را در پى‏داشت و محیط زیست چیزى شد که صرفاً در معرض دست اندازى و تجاوز قرار مى‏گیرد. اما فهم این تحول در ماهیت ‏شناخت، براى بیشتر مشرق زمینیان، اعم از عربها و ایرانیان و هندیها، بسیار دشوار بوده است. چرا که متضمن جدایى میان شناخت و رستگارى و در تباین با آن وحدتى است که در دل سنت هندى و اسلام میان معرفت و آزادى معنوى نهفته است (همان: ۹۵). کمترین سخنى که مى‏توان گفت این است که در طول انقلاب صنعتى، طبیعتِ انسان ارتقا نیافت. این اندیشه که ماهیت نوع بشر بهتر و بهتر مى‏شود (دروغ بزرگى که در قرن نوزدهم اشاعه یافت) جامه عمل نپوشید.
به نظر نصر (که خود را سنت­گرا می­نامد و مفهوم سنت در غالب نوشته­ های وی به چشم می­خورد) مخالفتِ سنت­گرایی با تجددگرایی، به لحاظ اصول و مبادی است. یعنی مخالفت با تجددگرایی نه به معنای مخالفت با جهان معاصر بلکه مخالفت با آن شورش و طغیان علیه عالم بالاست که در غرب با دوران رنسانس آغاز شد (نصر، ۱۳۸۵: ۱۸۲). انسان متجدد که با بحران بی‏سابقه­ی ساخته و پرداخته دست‏خود، که اکنون حیات کل این سیاره را تهدید می‏کند، رو به رو شده، همچنان از یافتن این که علل واقعی این مسأله در کجاست، سرباز می‏زند. به سفر تکوین و بقیه کتاب مقدس به منزله خاستگاه بحران چشم می‏دوزد، به جای این که به تقدس­زدایی تدریجی از کیهان که در غرب روی داد و به­ویژه به خردگرایی و انسان‏گرایی رنسانسی نظر اندازد که انقلاب علمی را پدید آورد و پیدایش علمی را موجب شد که عملکرد آن نه برای اعظام و اجلال الهی، بلکه برای دست‏یافتن به قدرت و ثروت دنیوی است (نصر، ۱۳۷۷: ۲۰۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:16:00 ق.ظ ]




۲٫دژنراسیون میعانی یا نکروز سلولهای لایه بازال
۳٫حضور نوار ائوزینوفیلیک درست درزیر غشای پایه که نشانگر پوشش فیبرینی لامینا پروپریا است.
۴٫اینفیلتراسیون نواری شکل لنفوسیتها و ماکروفاژها در لایه ساب اپیتلیال
رسوب آنتی بادیها و اجزای کمپلمان هم قابل مشاهده است اما چون پاتوگنومونیک این ضایعه نمی باشد به عنوان یک تکنیک تشخیصی رایج به کار نمی رود(۲).
داخل اپیتلیوم ،میزان سلولهای لانگرهانس و نسبت سلولهایCD4+/CD8+ افزایش نشان می دهد.احتمالا این سلولها آنتی ژنها را پردازش کرده و به لنفوسیتهای Tمعرفی می کنند.اجسام بیضی شکل ائوزینوفیلیک که نشانگر کراتینوسیتهای آپوپتوتیک می باشد در بافت زمینه دیده می شود.ایمونوفلورسانس مستقیم،حضور فیبرینوژن را در مناطق غشای پایه در ۱۰۰-۹۰درصد موارد نشان میدهد(۱۵).
شکل۸-۲ : نمای هیستوپاتولوژیک لیکن پلان
درمان
بسیاری از بیماران مبتلا به لیکن پلان هیچ شکایتی از زخم های خود ندارند.در چنین مواردی نیازی به درمان فعال نیست و پیگیری دوره ای کفایت می کند. اما در بسیاری از بیمارانی که از انواع اریتماتوز،اروزیو و بولوز لیکن پلان رنج می برند تمایل به تبدیل زخم به SCC وجود دارد. لذا اهداف درمانی لیکن پلان دهانی عبارتند از:تسکین درد و سوزش بیمار،بهبود زخمهای دهانی و پیگیری های طولانی مدت جهت بررسی احتمال تغییرات بدخیمی بویژه در انواع اروزیو و آتروفیک OLPکه تمایل زیادی به بدخیم شدن دارند(۱۹).
Andersenتخمین میزند که ۴۱درصد از ضایعات رتیکولر خود بخود بهبود می یابد در حالیکه ۱۲% از ضایعات آتروفیک،۷درصد ضایعات پلاک مانند و۵درصد ضایعات اولسراتیو بدون درمان بهبود می یابند. از آنجایی که اتیولوژی لیکن پلان دهانی نامشخص است اصول پایه برای ارائه درمانهای پیشگیری کننده وجود ندارد.بنابراین هدف همه استراتژیهای درمانی رایج ،کاهش یا حذف علائم می باشند(۲).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اگر ایجاد ضایعه با شروع یک درمان دارویی خاص همراه باشد ممکن است ضایعه،واکنش لیکنوئیدی باشد و باید قطع یا تغییر درمان دارویی مد نظر قرار گیرد. اگر ضایعات در مجاورت ترمیم های آمالگام باشند،حساسیت به آمالگام میتواند فاکتور مهمی باشد و جایگزینی ترمیم ها با ماده دیگر مورد توجه قرار گیرد. اگر هیچ فاکتور مداخله گری شناسایی نشود،درمان تجربی استفاده می شود و به کاهش علائم کمک می کند.
لیکن پلان غیر اروزیو غالبا بدون علامت است وهیچ درمان فعالی برای آن توصیه نمی شود.در صورت وجود سوزش خفیف دهانشویه کلرهگزیدین می تواند در کاهش علائم موثر باشد.در مقابل، انواع اروزیو لیکن پلان نیازمند درمان است (۱۸).
درمانهای معمول برای OLP عبارتند از: کورتیکوستروئیدهای موضعی و سیستمیک،سیکلوسپورین، مایکوفنولات مفیتیل، متوتروکسات،داپسون،گریسئوفولوین، رتینوئیدها ،پیمکرولیموس ،تاکرولیموس، PUVA،لیزر۳۰۸ nm-excimer،هیدروکسی کلروکین و هپارین با وزن مولکولی پایین(enoxaparin)(20).
داروهای موضعی متعددی برای درمان OLP پیشنهاد شده اند که شامل استروئیدها،مهارکننده های کلسی نورین(سیکلوسپورین و تاکرولیموس) و رتینوئیدها می باشد.از بین اینها استروئیدهای موضعی بطور وسیعی استفاده می شوند که اغلب بعنوان اولین انتخاب درمانی پیشنهاد می شوند.برخی تحقیقات استروئیدهای قوی تر نظیر کلوبتازول پروپیونات را در مقابل استروئید های متوسط مثل تریامسینولون استوناید توصیه می کنند.عود ضایعه شایع است و روش معمول پیشگیری از آن شامل استفاده از استروئیدها در پایین ترین دوز ممکن می باشدتا بیمار را بدون علامت نگه دارد.این روش نیاز به تنظیم میزان استروئید برای هر بیمار دارد.زمانی که استروئیدهای موضعی قوی استفاده می شوند عفونت قارچی ممکن است ایجاد شود.هنگامی که دفعات کاربرد استروئیدها بیش ازیک بار در روز باشد درمان همزمان با داروهای ضدقارچ ضرورت می یابد (۲). دلیل استفاده از کورتیکوستروئیدها، توانایی این دسته از داروها برای تنظیم التهاب و پاسخ ایمنی است(۱۵) .
مروری بر مقالات
ضایعات مخاطی لیکن پلان که در برخی موارد زخمی هم هستند ناراحتی و ناتوانی قابل توجهی در بیماران ایجاد می کنند.در چنین مواردی درمان انتخابی،تضعیف سیستم ایمنی بدن می باشد.اما تضعیف جنرالیزه ایمنی بدن عوارض جانبی قابل توجهی دارد بنابراین استفاده از روش های اختصاصی تضعیف ایمنی که قابل تحمل تر هستند و کمترین عوارض جانبی را دارند،عاقلانه تر بنظر می رسد.چند سال قبل داروی ایمنو ساپرسور جدیدی به نامmycophenolate mofetil (MMF) در درمان بیماریهای التهابی و خودایمنی پوستی معرفی شد که به طور اختصاصی و قابل برگشت،تکثیر لنفوسیتهای Tفعال شده را محدود می کند.علاوه بر این MMF به طور موفقیت آمیزی در درمان بیماریهای پیوند علیه میزبان(GVHD)استفاده شده است.مشخصه هر دو بیماریGVHD و لیکن پلان حضور لنفوسیت های Tفعال شده می باشد که نقش محوری در تشکیل زخم دارد.
Uta Frielingوهمکاران مصرف دوکپسول۵۰۰ میلی گرمیMMFرا ۲ بار در روز در بهبودی کامل ضایعات لیکن پلان اروزیو پوستی موثردانسته انددرحالیکه درمانهای قبلی باکورتیکوستروئیدهای سیستمیک وموضعی موجب وخیمترشدن وضعیت در دو مورد از سه بیمارموردبررسی شده بودند.بنابر این مطالعه MMF در درمان لیکن پلان منتشر ولیکن پلان پوستی-مخاطی شدید و مقاوم به درمان موثر بوده است(۴).
در مطالعه ایChoو همکاران در سال ۲۰۱۰ در آمریکا ازنیم گرمMMFخوراکی دوباردرروزبمدت ۴هفته و پس از آن یک گرم MMFدوبار در روز حداقل بمدت ۲۹ هفته بر روی شانزده بیمار استفاده کرده و۸۳درصد موفقیت رادرکاهش علایم لیکن پلانوپیلاریس مقاوم به درمان گزارش کرده اند(۹).
مطالعه دیگری در آلمان در سال ۲۰۰۱ توسط Wohlrab و همکاران بر روی سه بیمار مبتلا به پسوریازیس انجام شده واستفاده از کرم MMF دو درصد دو بار در روز بمدت یک هفته موجب کاهش چشمگیر در قرمزی،التهاب و پوسته پوسته شدن ضایعات پوستی پسوریازیس شده و درمقایسه با کرم۱/۰درصدبتامتازون دقیقا به همان اندازه موثر بوده است(۲۱).
Knappوهمکاران در سال ۲۰۰۳ در آلمان کارآیی قطره چشمی ۱درصدMMFرادرمطالعات حیوانی مورد بررسی قرارداده اندواستفاده موضعی ازاین دارو را پس ازعمل پیوند قرنیه مفید دانسته و همچنین این فرم دارویی را در افزایش میزان جذب دارو در قرنیه موثر گزارش کرده اند(۸).
Nousariوهمکاران در مطالعه ای استفاده ازفرم خوراکی این دارو را با دوز۱۲۵۰-۵۰۰ میلی گرم دو بار در روز بر روی چهار بیمار مبتلا به پمفیگوس ولگاریس،یک بیمار مبتلا به بولوزپمفیگوئید،یک بیمار مبتلا به پمفیگوس فولیاسه،یک بیمار مبتلا به بیماری کرون و یک بیمار مبتلا به پسوریازیس بررسی کرده وآن را دارویی مطمئن وکاملا موثر دانسته اند(۷).
مکانیزم اثر مایکوفنولات مفیتیل (Mycophenolate Mofetil)

شکل۹-۲ : فرمول شیمیایی مایکوفنولات مفیتیل و مایکوفنولیک اسید
مایکوفنولات مفیتیل(MMF)یک داروی ایمونوساپرسیو و پیش ساز اسیدمایکوفنولیک(MPA)(شکل ۹-۲) می باشدکه پس از مصرف خوراکی در دستگاه گوارش تبدیل به فرم فعال دارو یا مایکوفنولیک اسید می گردد اما این تبدیل شیمیایی توسط تمام انواع آنزیمهای استراز قابل انجام است که در نقاط مختلف بدن و بافتهای مختلف و حتی بصورت داخل سلولی موجود می باشد.سپس MPAموجب مهار شدن آنزیم IMPDHشده وباتوقف تولید پورینها که برای رشد لنفوسیتهایTضروری است،بطور برگشت پذیر سیستم ایمنی را مهارمیکند.(شکل ۱۰-۲)(۱۳).
شکل ۱۰-۲ مکانیزم اثر مایکوفنولات مفیتیل
فصل سوم
مواد و روش کار
نوع مطالعه:کارآزمایی بالینی
جامعه آماری و نمونه مورد مطالعه
در این مطالعه کارآزمایی بالینی ابتدا تعداد ۲۷ نفر از بیماران مبتلا به لیکن پلان دهانی مراجعه کننده به بخش بیماریهای دهان و فک و صورت دانشکده دندانپزشکی تبریز که تمایل به همکاری داشتند انتخاب شدند. از بین این بیماران ۱۰ نفر دارای زخم اولسراتیو دو طرفه بودند و بصورت موردی-شاهدی دوسوکور وارد مطالعه شدند(گروه اول). در ۱۷ نفر ضایعه دو طرف همسان و همخوان نبوده و فقط دارای زخم اولسراتیو یک طرفه بودند و به دلیل محدودیت تعداد نمونه بصورت قبل و بعد وارد مطالعه شدند(گروه دوم).در طی درمان ۲نفر از گروه اول و ۲ نفر از گروه دوم به علت بعد مسافت و عدم توانایی برای رفت و آمد در طول پیگیری های هفتگی،تمایل به همکاری نداشتند و لذا از مطالعه خارج شدند.بنابر این در نهایت ۸ نفر در گروه اول و ۱۵ نفر در گروه دوم، چهارهفته درمان را به پایان رساندند.
روش نمونه گیری
با توجه به بررسی پرونده های چند سال قبل و برآورد تعداد مراجعین در طول مدت پژوهش، از روش نمونه گیری آسان دردسترس استفاده شد.
حجم نمونه
در ابتدا پرونده کلیه بیماران مراجعه کننده به بخش بیماریهای دهان دانشکده دندانپزشکی تبریز از سال ۸۶ تا ۹۱ که تشخیص بیماری لیکن پلان اروزیو در مورد آنها قطعی بود و واجد شرایط ورود و فاقد شرایط خروج از مطالعه بودند انتخاب شدند و با این بیماران در خصوص تمایل به شرکت در مطالعه تماس گرفته شد و نحوه انجام پژوهش به آنها توضیح داده شد،۲۰ نفرازمیان این افراد اعلام آمادگی کردند و برآورد کردیم که حدودا ۷ نفر در طول یک سال اخیر در طی پژوهش، از بین مراجعه کنندگان به دانشکده و افراد ارجاع شده ازمطب های خصوصی ،معاینه شده و وارد مطالعه شوند.لذا حجم نمونه ۲۷بیمار در نظر گرفته شد.
معیارهای ورود
درزمان معاینه در صورت وجود علایم بالینی لیکن پلان(۲) و تشخیص قطعی لیکن پلان اروزیو حاصل از بیوپسی ناحیه درگیر،بیمار انتخاب می گردید.
الف:بیمارانی که دارای ضایعه اولسراتیو لیکن پلان در هر دو طرف بودند بصورت موردی-شاهدی وارد مطالعه شدند(گروه اول).
ب:بیمارانی که دارای ضایعه اولسراتیو لیکن پلان دریک طرف بودند بصورت قبل وبعد وارد مطالعه شدند(گروه دوم).
تمامی بیماران در محدوده سنی۶۵-۱۸ سال انتخاب شده اند.
معیارهای خروج
دریافت درمان دارویی برای لیکن پلان طی یک ماه گذشته
وجود ضایعات لیکنوئید واکنشی
بیماران دارای مشکل سیستمیک یا بیماریهای پوستی که سیستم ایمنی را تحت تاثیر قرار میدهند.
بروز هرگونه عارضه جانبی داروی مایکو فنولات مفیتیل در طی مطالعه
روش های آماری
داده های بدست آمده از مطالعه با بهره گرفتن از روش های آماری توصیفی(میانگین-انحراف معیار)آزمون Tجفت شده و با بهره گرفتن از نرم افزار آماریSPSS v.16 مورد بررسی و تجزیه و تحلیل آماری قرارگرفت.در این مطالعه مقدار P کمتر ۰۵/۰از لحاظ آماری معنی دار تلقی گردید.
روش ساخت دارو
برای ساخت داروی مخاط چسب مایکوفنولات ابتدا یک سیستم حلال مناسب مورد استفاده قرارگرفت که بتواند هم پلیمرهای مورد استفاده و هم دارو را به خوبی در خود حل نماید. این سیستم حلال همچنین باید قابلیت تبخیر بالا داشته باشد تا بتوان آن را از سایر مواد جدا نمود. در این مطالعه از مخلوط آب، اتانول ،استون با نسبتهای ۲۵، ۵۰ و ۲۵ درصد حجمی استفاده شد. استون بعنوان حلال بسیار خوب برای داروی مایکوفنولات به سیستم حلال اضافه گردید. برای فرمولاسیون علاوه بر ماده موثره دارویی از مخلوط پلیمرهای چسبنده و پلیمرهای تشکیل دهنده لایه نازک (Film Former) استفاده گردید. از مخلوط دو نوع پلی اتیلن گلایکول سبک و سنگین بعنوان پلیمرهای تشکیل دهنده لایه نازک و از پلی وینیل پیرولیدون، هیدروکسی پروپیل متیل سلولز (HPMC) بعنوان پلیمرهای چسبنده استفاده شد. همچنین دی اتیل فتالات بعنوان پلاستی سایزر (منعطف کننده) درفرمولاسیون استفاده گردید. فرمولاسیونهای متعدد تهیه شده و با توجه به خصوصیات لایه نازک ایجاد شده درصدهای مواد فوق الذکر مشخص گردید. پلی اتیلن گلایکول های استفاده شده از گریدهای ۳۰۰ و ۲۰۰۰ ساخت مرک آلمان، پلی وینیل الکل گرید K90 ساخت BASF آلمان و هیدروکسی پروپیل متیل سلولز گرید K4M ساخت کمپانی Colorcon انگلستان برای این منظور استفاده گردید. به دلیل اینکه داروی MMF برای اولین بار در دنیا به فرم مخاط چسب تولید می شد لذا نسبتهای مختلف از این مواد بکار برده شده و فرمولاسیونهای بدست آمده از آنها از لحاظ یکنواختی و میزان چسبندگی بررسی شد تا در نهایت یک فرمولاسیون بعنوان فرمولاسیون منتخب تعیین گردید. برای تهیه مخاط چسب ابتدا تمام اجزاء فرمولاسیون در مخلوط حلالهای مورد نظر وارد شده و درب بشر با پارافیلم کاملا مسدود گردید تااز تبخیر حلال جلوگیری گردد. مخلوط حاصل بمدت ۲۴ ساعت در همزن مغناطیسی بهم زده می شد تا آنکه اجزاء مربوطه کاملا حل شده و محلول ویسکوز و یکنواختی ایجاد نمایند سپس این محلول ویسکوز روی یک صفحه صاف سیلیکونی گسترده شده و اجازه داده می شد تا حلالهای آن تبخیر شوند. مواد جامد باقیمانده بصورت یک لایه پلیمری شفاف و بسیار نازک حاوی دارو روی صفحه سیلیکونی باقی می ماند که همان فرمولاسیون مخاط چسب می باشد. برای جلوگیری از خشک شدن فرمولاسیون باید آن را در ظروف مقاوم به رطوبت نگهداری نمود. تمام اجزاء و پلیمرهای بکار رفته در این فرمولاسیون در آب محلول می باشند لذا پس از مصرف به آرامی در بزاق و مایعات دهان حل شده، ماده موثره دارویی خود را آزاد می نماید تا اینکه بطور کامل محو گردد. هر چه ضخامت لایه بیشتر باشد مدت زمان بیشتری برای حل شدن کامل آن نیاز خواهد بود لذا دراین مطالعه ضخامت در حدی تنظیم شد که در عرض ۲ تا ۳ ساعت بطور کامل حل شود(شکل ۱-۳ ).

(b) © (a)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:16:00 ق.ظ ]




هدف از تأسیس این آژانس، کمک به تقویت و توسعۀ فرهنگ امنیت اطلاعات و شبکه برای حفاظت از منافع شهروندان، مشتریان، سرمایه گذاران و سازمان‌های عهده دار امور اجرایی کشور در اتحادیۀ اروپا است(http://www.enisa.europa.eu/about-enisa,retrieved at:3/10/2012). علاوه بر اقدامات فوق، این سازمان تلاش‌هایی را در خصوص ابراز نگرانی نسبت به تهدیدات سایبری در میان گروه‌ها و سازمان‌های آسیب پذیر و همچنین در سال ۲۰۰۲، طرح عملی را تحت عنوان «اروپای الکترونیک ۲۰۰۵: جامعۀ اطلاعاتی برای همه» اجرا نمود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

تأسیس واحدی به نام (CNSA)، یکی دیگر از اقدامات اتحادیۀ اروپا است که عمدۀ وظایف آن مقابله با هرزنامه است که بدافزارها به طور غالب از این طریق، سیستم‌های رایانه‌ای را آلوده و مورد حمله قرار می‌دهند، همچنین اشتراک گذاری اطلاعات و تجربیات با نهادهای قانون‌گذاری و تهیۀ آیین دادرسی در خصوص دعاوی فراملّی از جمله فعالیت‌های مهم این نهاد است.
کشورهای اتحادیۀ اروپا در واکنش به افزایش نگرانی‌های حاصل از اقدامات تروریستی، اقدام به تصویب کنوانسیون منطقه‌ای به عنوان «کنوانسیون اروپایی مقابله با تروریسم» در تاریخ ۲۷ ژانویۀ ۱۹۷۷ در استراسبورگ فرانسه نمودند. این کنوانسیون که نشان دهندۀ عزم دولت‌های منطقۀ اروپا در همکاری و مقابله با تروریسم است، با هدف خارج ساختن جرایم خاص تروریستی از مقولۀ جرایم تروریستی تدوین شد. دامنۀ شمول این کنوانسیون در مقایسه با دیگر اسناد ضد تروریسم، وسیع‌تر است (زمانی، ۱۳۸۰: ۱۳۸). به عبارت دیگر این سند، تعداد بیشتری از جرایم را شامل می‌شود. جرایم اشاره شده در این کنوانسیون عبارت اند از:
جرایم مذکور در کنوانسیون مونترال مصوب ۱۹۷۱؛
جرایم مذکور در کنوانسیون لاهه مصوب ۱۹۷۰؛
اعمالی که به صورت خاص علیه حیات، سلامت جسمانی یا آزادی اشخاص مورد حمایت در حقوق بین‌المللی از جمله مأمورین دیپلماتیک به وقوع می‌پیوندد؛
سایر اقدامات خاص نظیر آدم ربایی، گروگان گیری یا توقیف غیرقانونی؛
جرایمی که به وسیلۀ ابزارهایی از قبیل: بمب، نارنجک، موشک، اسلحۀ گرم یا بمب پستی یا نامه‌ای که حیات افراد را در معرض خطر قرار می‌دهد؛
شروع به ارتکاب جرایم مذکور یا همکاری در جرایم فوق‌الذکر (مادۀ یک کنوانسیون اروپایی مقابله با تروریسم، مصوب ۱۹۷۷).
علاوه بر موارد فوق، این کنوانسیون به اعضاء اجازه داده تا قلمرو جرایم این کنوانسیون را گسترش داده و هر جرمی را که تهدیدی علیه حیات، صدمات جسمانی، آزادی شخص یا اموال باشد را در مقررات کنوانسیون بگنجانند (مادۀ دو کنوانسیون اروپایی مقابله با تروریسم، مصوب ۱۹۷۷). در دیگر مقررات این کنوانسیون، به گسترش صلاحیت کیفری دولت‌ها به منظور به کیفر رساندن مرتکبان جرایم تروریستی (مادۀ شش کنوانسیون اروپایی مقابله با تروریسم، مصوب ۱۹۷۷)، استرداد و محاکمۀ بزهکاران تروریستی (مادۀ هفت کنوانسیون اروپایی مقابله با تروریسم، مصوب ۱۹۷۷) و قواعد کیفری مربوطه اجرای این کنوانسیون توسط شورای اروپا پرداخته است (مادۀ نه کنوانسیون اروپایی مقابله با تروریسم، مصوب ۱۹۷۷). قواعد فوق، از جمله سازوکارهایی هستند که به منظور پیشگیری کیفری و مبارزه با اقدامات تروریستی در این کنوانسیون به آن‌ها پرداخته شده است.
۲-۲-۱-۱۰- کنوانسیون منطقه‌ای سازمان همکاری‌های منطقه‌ای آسیای جنوبی
کنوانسیون منطقه‌ای سازمان همکاری‌های منطقه‌ای آسیای جنوبی در مورد پیشگیری از تروریسم، یکی دیگر از تلاش‌های منطقه‌ای کشورهای جهان در مبارزه با تروریسم است که توسط هفت عضو این سازمان، یعنی بنگلادش، بوتان، هند، مالدیو، نپال، پاکستان و سریلانکا با جهت‌گیری مقابله با رشد روز افزون جرایم تروریستی و الگو گرفتن از کنوانسیون‌های بین‌المللی در مقابله با تروریسم، در تاریخ چهار نوامبر ۱۹۸۷ در کاتماندو به تصویب رسید (زمانی، ۱۳۸۰: ۱۳۸). بر اساس مقررات این کنوانسیون، جرایم زیر به عنوان جرم سیاسی تلقی نخواهند شد؛ بنابراین باید به استرداد مرتکبان جرایم ذیل اقدام شود.
جرایم مذکور در محدودۀ کنوانسیون مقابله با تصرف غیرقانونی هواپیما مصوب ۱۹۷۰ لاهه.
جرایم مذکور در محدودۀ کنوانسیون مقابله با اقدامات غیر قانونی علیه امنیت هواپیمایی کشوری مصوب ۱۹۷۱ مونترال.
جرایم مذکور در محدودۀ کنوانسیون پیشگیری و مجازات علیه اشخاص مورد حمایت بین‌المللی از جمله مأمورین دیپلماتیک مصوب ۱۹۷۳ نیویورک.
وقوع جرایم مذکور در محدودۀ هر کنوانسیون ضد تروریستی که دولت‌های عضو «سارک» با آن ارتباط دارند و عضو آن هستند، اعضاء توافق کنند که مجریان را تعقیب و استرداد نمایند.
قتل (عمد و غیر عمد)، حمله و ضرب و شتمی که منجر به آسیب شدید جسمانی شود، آدم ربایی، گروگان گیری و جرایمی که مرتبط با تیراندازی، سلاح‌های انفجاری به عنوان یک ابزار، خطرات جدی برای حیات و دارایی‌های اشخاص ایجاد نماید.
تلاش برای توطئه برای ارتکاب هر یک از جرائم مذکور در بندهای فوق، از طریق مساعدت و معاونت در جرم (مادۀ یک کنوانسیون منطقه‌ای سازمان همکاری‌های منطقه‌ای آسیای جنوبی، مصوب ۱۹۸۷).
این کنوانسیون مجموعه‌ای از جرایم را که در کنوانسیون‌های بین‌المللی ذکر شده‌اند، اشاره نموده اما با این وجود در این سند منطقه‌ای، نشانی از اعمال تروریستی که از طریق رایانه وقوع یابند دیده نمی‌شود. اما با استدلال به قواعد عام ارتکاب جرایم تروریستی که در کنوانسیون‌های متعددی از جمله کنوانسیون مقابله با اقدامات غیر قانونی علیه امنیت هواپیمایی کشوری که در این سند منطقه‌ای مورد تأکید قرار گرفته‌اند، می‌توان به اشارۀ غیر مستقیم این کنوانسیون به افعال تشکیل دهندۀ تروریسم سایبری استدلال نمود. بنابراین آن دسته از قواعد کیفری که در کنوانسیون مونترال در زمینۀ پیشگیری کیفری از تروریسم به آن‌ها اشاره گردید، در این کنوانسیون نیز مورد تأکید قرار گرفته‌اند. با توجه به مطالب فوق، می‌توان به اتخاذ اقدامات پیشگیرانۀ کیفری از ارتکاب تروریسم سایبری، در کنوانسیون منطقه‌ای سازمان همکاری‌های منطقه‌ای آسیای جنوبی استناد نمود.
۲-۲-۱-۱۱- کنوانسیون سازمان کنفرانس اسلامی در زمینۀ مبارزه با تروریسم بین‌المللی
سازمان کنفرانس اسلامی، در اسناد متعدد در مورد مقولۀ تروریسم و مبارزه با آن پرداخته است. شاخص‌ترین سند در رابطه با تروریسم، کنوانسیون سازمان کنفرانس اسلامی برای مبارزه با تروریسم بین‌المللی[۶۱]است که در بیست‌ و ششمین کنفرانس وزرای امور خارجه کشورهای اسلامی، بر اساس قطعنامۀ ۲۶/۵۹ در جولای سال ۱۹۹۹ به تصویب اعضاء و همچنین در ۲۱/۳/۱۳۸۰ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید (کدخدایی و ساعد، ۱۳۹۰: ۲۷۰-۲۶۹). این کنوانسیون چهل و دو ماده‌ای، تقریباً به تمام مسائل مرتبط با پدیدۀ تروریسم، تعاریف، نحوۀ همکاری دولت‌ها و مسائل قضایی مرتبط با جرایم تروریستی می‌پردازد و فضای مناسبی را برای مبارزه با تروریسم و تمایز آن با جنبش‌های استقلال‌طلبی و آزادسازی سرزمین‌های ملّی ایجاد کرده است. سازمان کنفرانس اسلامی، تروریسم را عملی می‌داند که “همراه با خشونت یا تهدید به خشونت و با انگیزه‌های سیاسی، مالی، مذهبی، فردی، گروهی در قالب اعمال جنایی (جرایم علیه تمامیت جسمانی، روانی یا امنیت ملّی)، با هدف ایجاد ترس در جامعه یا تهدید به ایراد صدمه به مردم یا اموال عمومی یا خصوصی یا امنیت ملّی، خواه اقدامات مذکور انجام بشود یا این که در حالت تهدید باقی بماند، ارتکاب یابد” (مادۀ یک کنوانسیون سازمان کنفرانس اسلامی در زمینۀ مبارزه با تروریسم بین‌المللی، مصوب ۱۹۹۹).
در خصوص اقدامات پیشگیرانۀ کیفری در این سند منطقه‌ای، مقررات این کنوانسیون به اقدامات متعدد پیشگیرانه و احتیاطی در مبارزه با جرایم تروریستی پرداخته است. در میان اقدامات پیشنهادی این کنوانسیون، می‌توان به موارد متعددی از جملهتقویت سیستم‌ها برای تضمین سلامت و حفاظت از اشخاص، تأسیسات حیاتی و وسایل حمل و نقل عمومی، ممانعت از تبدیل شدن سرزمین دولت‌های عضو به مکان برنامه ریزی و سازماندهی اقدامات تروریستی، همکاری و هماهنگی با سایر دولت‌های متعاهد به ویژه دولت‌های هم‌جوار که درگیر جرایم تروریستی هستند، ارتقاء و توسعۀ فعالیت‌های اطلاعاتی- امنیتی و هماهنگ سازی اقدامات با سایر اعضاء، تأسیس پایگاه اطلاعاتی از سوی هر یک از اعضاء به منظور جمع آوری و تحلیل اطلاعات دربارۀ بزهکاران تروریستی و اقدامات آن‌ها، بازداشت عوامل تروریستی و مجازات آن‌ها بر اساس قوانین داخلی یا استرداد آن‌ها مطابق مقررات این کنوانسیون یا کنوانسیون‌های بین‌المللی، ایجاد و توسعۀ همکاری مؤثر در میان نهادهای امنیتی و ذیربط کشور با شهروندان دولت‌های متعاهد، کمک‌رسانی‌های ضروری به قربانیان تروریسم به منظور مقابله با عملیّات‌های تروریستی عام اشاره نمود” (مادۀ سۀ کنوانسیون سازمان کنفرانس اسلامی زمینۀ مبارزه با تروریسم بین‌المللی، مصوب ۱۹۹۹). این کنوانسیون به حمایت عمده‌ترین بزه‌دیدگان تروریسم سایبری، یعنی تأسیسات حیاتی و زیرساخت‌های حمل و نقل اشاره نموده و به منظور جبران خسارت زودهنگام از بزه‌دیدگان تروریسم که تروریسم سایبری را نیز شامل می‌شود، کمک رسانی فوری به آن‌ها را مورد تأکید قرار داده است (مادۀ سۀ کنوانسیون سازمان کنفرانس اسلامی زمینۀ مبارزه با تروریسم بین‌المللی، مصوب ۱۹۹۹).
در خصوص همکاری و موارد همکاری میان دولت‌های متعاهد، این کنوانسیون به همکاری‌هایی از قبیل: تبادل اطلاعات در فعالیت‌ها و جرایم ارتکابی از سوی مرتکبان جرایم تروریستی، تجهیزات و ابزارهای به‌کار برده شده توسط تروریست‌ها، باخبر نمودن سریع دولت‌های عضو نسبت به شکل گیری جرایم تروریستی در خاک دولت‌های دیگر، اطلاع رسانی برای دستگیری بزهکاران مذکور در دیگر دولت‌های متعاهد، تحقیقات و مراحل دستگیری مرتکب، همکاری در زمینۀ افراد متخصص در زمینۀ جرایم تروریستی و تجربیات آن‌ها اشاره نموده است (مادۀ چهار کنوانسیون سازمان کنفرانس اسلامی در زمینۀ مبارزه با تروریسم بین‌المللی، مصوب ۱۹۹۹). به طور کلی این کنوانسیون در مواد پنج الی ۲۵ به مسائل قضایی، از قبیل آیین دادرسی کیفری جرایم تروریستی، تبادل شواهد و اسناد قضایی، اقدامات تأمینی به منظور محافظت از شهود و خانواده‌های آنان، معاضدت های قضایی در قالب بازپرسی و تحقیقات قضایی، جرایم قابل استرداد، روش‌های استرداد و رسیدگی نیابتی را مورد بحث قرار می‌دهد که نشان دهندۀ عزم کشورهای اسلامی در پیشگیری کیفری از انواع جرایم تروریستی از جمله تروریسم سایبری است (Con.Annex to Res.No. 26/59/P, 1999)
علاوه بر کنوانسیون ۱۹۹۹، قطعنامۀ شمارۀ پ-۷/۴۳ با عنوان دستورالعمل دول عضو سازمان کنفرانس اسلامی در مبارزه با تروریسم بین‌المللی، توسط کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی در سال ۱۹۹۴ به تصویب رسید. دستورالعمل مذکور، مقابله با تروریسم را مورد تأکید قرار داده و نقش دولت‌ها را در خصوص ارتکاب جرایم تروریستی مطرح ساخته است. در این دستورالعمل، دولت‌های عضو روش‌های مقابله با تروریسم را در طی شش بند مورد اشاره قرار داده‌اند که از جمله می‌توان به مواردی از قبیل “اقدام در جلوگیری از هرگونه حمایت مستقیم و غیر مستقیم از عملیّات‌های تروریستی، همکاری در راستای مبارزه با تروریسم از مجرای تدوین مجازات و بازداشت متهمین اشاره نمود”( بند دو قطعنامۀ شمارۀ پ-۷/۴۳ تحت عنوان دستورالعمل دول عضو سازمان کنفرانس اسلامی در مبارزه با تروریسم بین‌المللی، مصوب ۱۹۹۴).
۲-۲-۱-۱۲- معاهدۀ همکاری میان دولت‌های عضو کشورهای مستقل مشترک‌المنافع در مبارزه یا تروریسم
معاهدۀ همکاری میان دولت‌های عضو کشورهای مستقل مشترک‌المنافع در مبارزه با تروریسم، در تاریخ چهار ژوئن ۱۹۹۹ در منیسک روسیۀ سفید، تدوین و سند آن نیز نزد دبیرخانۀ کشورهای مشترک‌المنافع تودیع شده است (کدخدایی و ساعد، ۱۳۹۰: ۳۹۰). دولت‌های عضو با درک خطرات اقدامات تروریستی به متعهد بودن نسبت به کنوانسیون‌های سازمان ملل متحد تأکید می‌کنند و متعهد می‌شوند که اقدامات لازم را در زمینۀ همکاری‌های لازم در رابطه با امور کیفری مرتبط با جرایم تروریستی، انجام دهند. اقدامات غیرقانونی تروریستی در این کنوانسیون عبارت اند از:
خشونت یا تهدید به خشونت علیه اشخاص حقیقی یا حقوقی؛
تخریب یا تهدید به تخریب و وارد آوردن خسارت به دارایی سایر اشیای مادی به نحوی که زندگی افراد را به مخاطره اندازد و همچنین پیامدهای ناگواری برای جامعه به دنبال داشته باشد.
به منظور انتقام گیری از سیاست‌های دولت، حیات یک دولتمرد یا یک شخصیت سیاسی را تهدید نمایند.
عملی که منجر به تعرض علیه نمایندۀ یک دولت بیگانه، پرسنل عضو یک سازمان بین‌المللی که از یک مصونیت ویژه بین‌المللی برخوردار باشند.
تروریسم تکنولوژیکی، استفاده یا تهدید به استفاده از تسلیحات هسته‌ای، رادیولوژیکی، شیمیایی، بیولوژیکی یا میکرو ارگانیسم‌های بیماری زا، مواد رادیواکتیو یا سایر مواردی که به سلامت افراد آسیب جدی وارد می‌سازد (مادۀ یک کنوانسیون همکاری میان دولت‌های عضو کشورهای مستقل مشترک‌المنافع در مبارزه یا تروریسم، مصوب ۱۹۹۹).
در خصوص اعمال غیرقانونی که در این معاهده مورد جرم‌انگاری کیفری قرار گرفته‌اند، می‌توان به دستۀ دوم از اعمالی اشاره نمود که در فوق به آن‌ها اشاره گردید. در این معاهده هرگونه عملی که منجر به تخریب دارایی افراد یا جامعه گردد یا این که آن‌ها را مورد تهدید قرار دهد جرم تروریستی قلمداد نموده است و از آن جایی که تروریسم سایبری نیز منجر به تخریب دارایی‌های افراد و جامعه می‌گردد، جرم‌انگاری غیرمستقیم تروریسم سایبری با مفاد این معاهده مطابق است. زیرا سیستم‌های رایانه‌ای و مخابراتی و همچنین داده‌ها، امروزه دارایی‌های استراتژیک یک جامعه محسوب می‌گردند. معاهدۀ مذکور در خصوص دیگر مقررات مربوط به پیشگیری کیفری از جرایم تروریستی، به عین مقرر می‌دارد:
«همۀ اعضاء بایستی در پیشگیری، توقیف، کشف، بازجویی یا تحقیق از اقدامات تروریستی مطابق این معاهده، قوانین داخلی و تعهدات بین‌المللی خود با یکدیگر همکاری کنند» (مادۀ دو کنوانسیون همکاری میان دولت‌های عضو کشورهای مستقل مشترک‌المنافع در مبارزه یا تروریسم، مصوب ۱۹۹۹). تمهید اقدامات دادرسی توسط مجموعه‌ای از کشورها، رعب و ترس را به بزهکاران بالقوه و بالفعل انتقال می‌دهد که در صورت ارتکاب جرایم مندرج در این معاهده، تمام کشورهای عضو سعی خود را برای دستگیری و به کیفر رساندن آن‌ها به کار می‌گیرند.
۲-۲-۱-۱۳- کنوانسیون سازمان وحدت آفریقا دربارۀ پیشگیری و مبارزه با تروریسم و پروتکل سال ۲۰۰۴ الحاقی به آن
کنوانسیون سازمان وحدت آفریقا دربارۀ پیشگیری و مبارزه با تروریسم، در تاریخ ۱۴ ژانویۀ سال ۱۹۹۹ از سوی سازمان وحدت آفریقایی (OAU) تصویب و سند آن نزد دبیر کل این سازمان تودیع گردیده است (جلالی، ۱۳۸۴: ۵۶). در مقدمۀ این کنوانسیون به مسائل مختلفی از جمله اشکال مختلف تروریسم و انگیزه‌های مرتکبان اشاره نموده و در ادامه به قطعنامۀ ۶۰/۴۹ مجمع عمومی مصوب نه دسامبر ۱۹۹۴ و اعلامیۀ ضمیمۀ آن، قطعنامۀ۲۱۰/۵۱ مجمع عمومی مصوب ۱۷ دسامبر ۱۹۹۶ پرداخته و نگرانی خود را نسبت به پدیدۀ مجرمانۀ تروریسم بیان می‌دارد. اقدامات تروریستی مورد اشاره در این کنوانسیون شامل:
اقدام یا تهدید به نقض قوانین کیفری دولت‌های عضو این کنوانسیون؛
اقدامی که منجر به آسیب به حیات، تمامیت جسمانی و آزادی فردی یا گروهی شود یا موجب خسارت به دارایی خصوصی و عمومی افراد، منابع طبیعی، محیط زیست، میراث فرهنگی شود یا قصد ارتکاب چنین عملی را داشته باشد.
کسی که ایجاد وحشت نماید و حالت ترس یا وحشت را تحریک کند، همچنین کسی که بر روی دولت یا نهاد، جمعیت و گروهی متوسل به اعمال فشار و تهدید شود.
کسی که در خدمات عمومی و خدمات مالی عمومی اختلال ایجاد کند یا یک وضعیت آشوب در جمعیتی ایجاد کند.
کسی که آشوب و قیام عمومی را در درون خاک دولت عضو این کنوانسیون ایجاد یا اقدام به چنین عملی را تحریک کند.
کسی که اقدام به حمایت مالی، تأمین مالی، مساعدت، تحریک و تشویق، توطئه و سازماندهی و تجهیز اشخاص به قصد ارتکاب هر یک از جرایم مذکور در این کنوانسیون (بند سه مادۀ یک کنوانسیون سازمان وحدت آفریقا دربارۀ پیشگیری و مبارزه با تروریسم، مصوب ۱۹۹۹).
در این کنوانسیون، هم صرف تهدید و ایجاد ترس در افراد یک جامعه یا گروه و هم اقدامی که منجر به اخلال در ارائۀ خدمات عمومی و خدمات مالی گردد، اقدامی تروریستی معرفی شده است. عمده‌ترین آماجی که تروریست‌های سایبری از آن برای رسیدن به اهداف عمدتاً سیاسی، اقتصادی خود از آن استفاده می‌کنند، تخریب داده‌ها یا سیستم‌های رایانه‌ای و مخابراتی هستند که از آن‌ها به عنوان ادارۀ امور عمومی کشور استفاده می‌شود. با استناد به برخی از مفاد عام این کنوانسیون، اگر فرد یا گروهی دست به تخریب تأسیساتی بزنند که منجر به اختلال در ارائۀ خدمات عمومی، مانند اختلال در خدمات مخابراتی اورژانس یا پلیس ۱۱۰ شود، تروریسم سایبری مشمول مقررات این کنوانسیون خواهد بود.
در خصوص امور کیفری مرتبط با جرایم تروریستی و به طور کلی حوزۀ همکاری، دولت‌های عضو متعهد می‌شوند اقداماتی را انجام دهند که عمده‌ترین آن‌ها عبارت اند از:
“در قوانین داخلی خود اصلاحات را انجام داده و اقدامات تروریستی را به عنوان جنایت تلقی نمایند.
اسناد بین‌المللی مبارزه با تروریسم را امضاء و تصویب نمایند.
ارتقای تبادل اطلاعات و تجربیات دربارۀ اقدامات تروریستی و ایجاد یک مرکز داده به منظور جمع آوری و بررسی عناصر تروریسم، گروه‌های تروریستی، تحرکات و سازمان‌های تروریستی.
تقویت روش‌های کنترل و نظارت دریایی، هوایی و زمینی در مورد اقدامات تروریستی و شناسایی آن‌ها به منظور پیشگیری از حملات تروریستی.
محافظت از موقعیت‌هایی که به منظور پی ریزی اقدامات تروریستی استفاده می‌شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:15:00 ق.ظ ]




و با بهره گرفتن از تعریف (۳-۲۷)، داریم
۳-۶-۲: قضیه
تابع φ را به­ صورت زیر تعریف می­کنیم
که پارامتر هوموتوپی است. فرض کنید یک عملگر خطی کمکی، یک عملگر غیر خطی، یک تقریب اولیه ،و جواب دقیق، یک پارامتر کنترل همگرایی مستقل از ، و یک تابع کمکی مستقل از باشد. معادله تغییر شکل یافته مرتبه صفر به­وسیله رابطه زیر تعریف شده است

معادله تغییر شکل یافته مرتبه ام (۲۴-۳) به­ صورت زیر است
که در آن عملگری است که در (۳-۲۴) تعریف شده است و در (۳-۲۷) تعریف شده است.
اثبات
با بهره گرفتن از قضیه (-۵-۳۸)،
و بنا بر لم (۱-۶-۳)،
با توجه به قضایای (۳-۵-۳) و (۳-۵-۴) داریم
:۳-۶-۳قضیه
فرض کنیدکه پارامتر هوموتوپی است و با فرض این­که یک عملگر خطی کمکی­، یک عملگر غیر خطی، یک تقریب اولیه ، جواب دقیق، یک پارامتر کنترل همگرایی مستقل از ،و یک تابع کمکی مستقل از باشد. معادله تغییر شکل یافته مرتبه صفر به­وسیله رابطه زیر تعریف شده است
معادله تغییر شکل یافته مرتبه ام (۲۴-۳) به­ صورت زیر است
که در آن عملگری است که در (۲۴-۳) تعریف شده است و در (۲۷-۳) تعریف شده است.
اثبات
با بهره گرفتن از قضیه (-۵-۳۸) ، داریم
و بنا بر لم (۱-۶-۳)،
با توجه به قضایای (۳-۵-۳) و (۳-۵۴-) داریم
چون ، نتیجه می­گیریم
با جای­گذاری (۳-۳۶) و (۳-۳۷) در (۳-۳۴) اثبات تمام است.∎
:۴-۶-۳نکته
اگر در معادله تغییر شکل یافته مرتبه صفرم که در (۳۳-۳) تعریف شد، قرار ­دهیم برای هر، معادله تغییر شکل یافته مرتبه صفرکه در (۳-۸۲) تعریف کردیم به­دست می ­آید.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

:۵-۶-۳قضیه
فرض کنیدکه پارامتر هوموتوپی است. یا صفر است یا تابعی ناصفر است. اما حداقل به­ازای یکی از آن­ها برابر صفر است. فرض کنید یک عملگر خطی کمکی، یک عملگر غیر خطی، و یک تقریب اولیه و جواب دقیق باشد. معادله تغییر شکل یافته مرتبه صفر به­وسیله رابطه زیر تعریف شده است
معادله تغییر شکل یافته مرتبه ام به­ صورت زیر است
که در آن عملگری است که در (۳-۴۲) تعریف شده است و در (۳-۷۲) تعریف شده است.
اثبات
با بهره گرفتن از قضیه (۸-۵-۳) ،
و بنا بر لم (۳-۶-۱) ، داریم
با توجه به قضایای (۳-۵-۳) و (۵-۳-۴)،
چون نتیجه می­گیریم
با جای­گذاری (۳-۴۲) و (۴۳-۳) در (۳-۳۹) اثبات تمام است.∎
۶-۶-۳:نکته
اگر در معادله تغییر شکل یافته مرتبه صفرم که در (۳-۳۳) تعریف شد، قرار ­دهیم برای هر ، معادله تغییر شکل یافته مرتبه صفرکه در (۳۳۸-) تعریف کردیم به­دست می ­آید.
۷-۶-۳: قضیه
فرض کنید ،که در آن پارامتر هوموتوپی است. یا صفر است یا تابعی ناصفر، اما حداقل به­ازای یکی از آن­ها برابر صفر است. فرض کنید یک عملگر خطی کمکی، یک عملگر غیر خطی، یک تقریب اولیه، و جواب دقیق باشد. گذشته از این فرض کنید تابعی از ، وباشد، که برای وداریم.
برای معادله تغییر شکل یافته مرتبه صفر که به­وسیله رابطه زیر تعریف شده است، داریم
معادله تغییر شکل یافته مرتبه ام به­ صورت زیر است
که در آن عملگری است که در (۳-۲۴) و در (۳-۲۷)، تعریف شده اند.
اثبات
با بهره گرفتن از قضیه (-۵-۳۸) ،
و بنا بر لم (۳-۶-۱) ،
با توجه به قضایای (۳-۵-۳) و (۳-۵-۴) ،داریم
چون نتیجه می­گیریم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:15:00 ق.ظ ]