بررسی رابطه بین عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی و … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
پیشینه پژوهش
مقدمه
در این فصل، مفهوم نوآوری دانشگاهی و عوامل کلیدی آن، مفهوم دانش و ابعاد آن، مفهوم اهداف تدریس و انواع آن، از نظر محققان و متخصصان مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. در بخش پایانی این فصل نیز به مرور سوابق پژوهش پیرامون هر یک از متغیرهای پژوهش پرداخته شده است.
۲-۱- پیشینه نظری
۲-۱-۱- نوآوری
نوآوری از کلمه لاتین Innovate به معنای ساختن یک چیز جدید استخراج شده است (تید، بساتت و پاویت[۸۶]، ۱۹۹۷). اخیرا علاقمندان دانشگاهی و پژوهشگران، توجه فراوانی به مفهوم خلاقیت و نوآوری در سازمان داشته اند. از آنجایی که نوآوری توجه بسیاری را به خود جلب کرده است، عجیب نیست که به عنوان یک وجه تمایز به یک مزیت رقابتی جدید تبدیل شود (بروک دوبنی[۸۷]، ۲۰۰۸). در واقع نوآوری، فرایندی سیستمی و پیچیده است که از تولید یک ایده تا دستیابی به محصول و تجاری سازی آن تداوم دارد. امروزه، آن دسته از سازمانها و شرکتهایی موفقترند که بتوانند با سرعت و هزینه مناسب، ایدههای جدید را توسعه دهند. نوآوری را باید فرایندی شامل طرح ایده نو، کسب دانش لازم به طرق مختلف، تبدیل ایده و دانش و تکنولوژی به محصول یا خدمت جدید ارائه آن به بازار پذیرش آن از سوی مشتری دانست (حورعلی، ۱۳۸۶). امروزه نوآوری و پیشرفت فنی، حاصل تعاملات پیچیده اجزا در تولید، توزیع و کاربرد انواع مختلف دانش است. عملکرد نوآورانه هر کشور تا حد زیادی به نحوه ارتباط و به کارگیری این اجزا (به عنوان عناصر یک سیستم یکپارچه) بستگی دارد ( تقوی و پاکزاد، ۱۳۸۶). نوآوری به معنی فراهم آوردن محصولات و خدمات جدید به بازار و یکی از مهمترین موضوعاتی است که نه تنها در تحقیقات مدیریت، بلکه در اقتصاد، سیاست، مهندسی و غیره است (کاجیکاوا[۸۸]، هاشیموتو[۸۹]؛ ساکاتا[۹۰]،تاکدا[۹۱]؛ ماتسوشیما[۹۲]، ۲۰۰۹). فرهنگ وبستر نوآوری را توانایی انجام امری ابتکاری تعریف کرده است که به خلق محصول یا خدمتی جدید منجر شود به گونه ای که این توانایی ممکن است از هوش و استعداد افراد سرچشمه گرفته یا به وسیله آموزش ایجاد شود (فتحیزاده، پاک طینت و شهبا، ۱۳۹۰). در واقع محققان نوآوری را به عنوان محصول یا نتیجه یک ایده، روش یا دستگاههای جدید و به عنوان فرایند معرفی یک چیز جدید معرفی کرده اند (کاجیکاوا و همکاران، ۲۰۰۹). نوآوری محرک تغییر و بهبود جامعه است. بنابراین برانگیختن مداوم و زایش نوآوری هنوز برای حل مسائلی که پیش رو داریم نیاز است (کاجیکاوا و همکاران، ۲۰۰۹). با وجود این واقعیت که نوآوری در رشته های مختلف مطالعه شده است، اما اغلب در مورد این اصطلاح درک درستی وجود نداشته و همواره با اصطلاحات مرتبط، مانند تغییر، اختراع، طراحی و خلاقیت، اشتباه گرفته می شود (سولیوان[۹۳]، ۲۰۰۸). منظور از نوآوری، خلاقیت متجلی شده و به مرحله عمل رسیده است. به عبارت دیگر؛ نوآوری، اندیشه خلاق تحقق یافته است که به بهبود فرایندها و فراوردهها منجر می شود (سبحانی نژاد و افشار، ۱۳۸۸). بنابراین میتوان نوآوری را به معنای ایجاد و خلق محصول و ارائه یک ایده و فکر جدید در زمینه های مختلف آموزشی، صنعتی، تجاری و … تعریف کرد که زمینه پیشرفت، تغییر و توسعه و بهبود هر چه بیشتر جوامع را فراهم میسازد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۱-۱-۱- مفهوم خلاقیت، نوآوری، تغییر و اختراع
استنبرگ خلاقیت را برقرار کردن ارتباطات جدید، دیدن چیزها از طریق جدید و تعریف جدید مسائل میداند (شالی؛ زو و اولدهام[۹۴]، ۲۰۰۴). خلاقیت به معنای توانایی ترکیب ایده ها در یک روش منحصر به فرد یا ایجاد پیوستگی بین ایدههاست ( دهقان نجم، ۱۳۸۸). خلاقیت لازمه نوآوری و بستر رشد و پیدایی آن میباشد. از خلاقیت تا نوآوری غالبا راهی طولانی در پیش است. اکثر نوآوریها از جست و جوی آگاهانه و هدفمند به دنبال فرصتهای جدید حاصل میگردند و این فرایند با تجزیه و تحلیل این فرصتها آغاز می شود (کوراتکو و هاجس[۹۵]، ۲۰۰۱). دفت[۹۶](۱۹۷۸) نوآوری سازمانی را به معنی پذیرفتن یک عقیده یا رفتار که برای صنعت، بازار یا محیط عمومی سازمان تازگی داشته باشد تعریف می کند. نوآوری فرایند ادراک یا ایجاد دانش مربوط و تبدیل آن به محصولات و خدمات بهبود یافته و یا جدید، برای افرادی که خواهان آنها هستند میباشد. همچنین نوآوری استعداد و توانایی تغییر یا انطباق را به وجود می آورد (دهقان نجم، ۱۳۸۸). بچیخ، لاندری و آمارا[۹۷] (۲۰۰۶) خلاقیت و نوآوری سازمانی و فناورانه را عامل رشد، توسعه، بالندگی و بهبود حیات کاری سازمان میدانند.
اصطلاح تغییر به معنای هر چیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد. اما نوآوری ایجاد ایدههایی است که برای سازمان جدید است. از اینرو، تمام نوآوریها میتوانند منعکس کننده یک تغییر باشند، در حالی که تمام تغییرها، نوآوری نیستند. تغییر نتیجهای از فرایند خلاقیت و نوآوری است؛ مانند تغییر یک تناوب در سیاست و ساختار سازمانی یا طرز تلقی افراد به منظور بهبود عملکرد (علیرضایی و تولایی، ۱۳۸۷). نوآوری ممکن است نتیجه توسعه درونی حاصل از برنامه های تحقیق و توسعه باشد و یا از مدیران و دیگر کارکنان که درباره چگونگی مفید بودن فعالیتها فکر می کنند، ناشی شود. یا ممکن است از عوامل بیرونی مثل تغییرات در ماهیت رقابتها منتج شود (نایاک[۹۸]، ۱۹۹۱). دراکر (۲۰۰۱) معتقد است که نوآوری موفق مستلزم کار سخت متمرکز و هدفمند است. کتز و کان[۹۹] بر این باورند که بین نوآوری و تغییر ، تفاوتهایی وجود دارد. برای مثال تغییر می تواند به بهبود رضایت شغلی یک فرد اطلاق شود، در حالی که نوآوری نتیجه و تاثیری بیش از یک فرد را در برگیرد و تاثیر آن، ورای عامل ایجاد کننده آن است. لارسن[۱۰۰] در تحقیق دیگری در مورد تغییر تکنیک کنن[۱۰۱] بیان کرد که تغییر، ایجاد هر چیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد. اما نوآوری ایجاد ایدههایی است که برای سازمان جدید است. از این رو، تمام نوآوریها میتوانند منعکس کنده یک تغییر باشند. در حالی که تمام تغییرها، نوآوری نیستند. تغییر نتیجهای از فرایند خلاقیت و نوآوری است (فتحیزاده و همکاران، ۱۳۹۰). تغییر سازمانی به عنوان اتخاذ یک فکر یا رفتار جدید به وسیله سازمان مشخص می شود، اما نوآوری سازمان اتخاذ یک ایده یا رفتار است که برای یک نوع وضعیت، سازمان، بازار و محیط کلی سازمان جدید است. اولین سازمانی که این ایده را معرفی می کند به عنوان نوآور تلقی میگردد و سازمانی که تقلید مینماید، یک تغییر را اتخاذ کرده است. از سویی دیگر اختراع تنها یک بعد نظری داشته و باید برای حمایت از آن از حق امتیازها استفاده کرد. نوآوری اختراعی است که به صورت عملی به محصولات و فرایندهای ارزشمند تبدیل شده است؛ در واقع شومپیتر نوآوری را ترکیب تازهای از عوامل تولید و حالتهای مختلف یک سیستم و یا تابع تولید جدید از رهگذر دستیابی به منابع و فرایند تولیدی نو یا بازاری جدید و در انتها طراحی یک سازمان جدید تعریف کرد. در تئوری وی، انواع نوآوری به پنج دسته تقسیم می شود: معرفی یک محصول جدید و یا تغییر کیفی در محصول موجود؛ معرفی یک فرایند جدید در یک صنعت؛ نفوذ در بازارهای جدید و یا تغییر کیفی در محصول موجود؛ معرفی یک فرایند جدید در یک صنعت؛ نفوذ در بازارهای جدید؛ توسعه منابع جدید عرضه مواد خام و یا سایر ورودی ها و ایجاد تغییرات در سازمان (منطقی، خسروپور، خانی، ۱۳۹۲). بنابراین میتوان استدلال کرد که خلاقیت اشاره به ایجاد چیزی جدید دارد ولی نوآوری به معنی استفاده از آن چیز جدید در عمل میباشد که تاثیر آن می تواند گسترده باشد پس خلاقیت آوردن چیز جدید در ذهن است و نوآوری آوردن آن چیز جدید در کاربرد و عمل؛ ولی تغییر به معنای ایجاد چیزی است که با گذشته تفاوت دارد و به معنای ایجاد فکر، ایده و چیز کاملا جدید نیست. در واقع میتوان نوآوری را به معنای اختراعی دانست که به مرحله ظهور و شکوفایی در محصولات و فرایندهای ارزشمند رسیده است و دیگر حالت نظری و تئوریک ندارد.
۲-۱-۱-۲- عوامل موثر بر شکل گیری فرایند نوآوری در سازمان شامل:
الف)عوامل درونی سازمانها
ب)عوامل بیرونی سازمانها
عوامل درونی را “موتور نوآوری” نام نهادهاند که سیستم پیچیده عوامل داخلی شامل توانایی و قابلیت یادگیری سازمانها برای توسعه و خلق محصولات و فرایندهای جدید است. عوامل خارجی نیز تواناییهایی است که قدرت رقابت و عرضه متناسب با نیاز مشتریان و ذینفعان را گسترش میدهد (علیرضایی و تولایی، ۱۳۸۷). بنابراین میتوان نتیجه گرفت که نوآوری به عنوان یک اصل مهم راهبردی در سازمان مانند بسیاری از موارد دیگر برای به وجود آمدن، نیاز به یک سری عوامل درونی و بیرونی دارد و بدون وجود چنین عواملی، نوآوری در سازمانها محقق نخواهد شد.
۲-۱-۱-۳- تاریخچه نوآوری
در طول ۳۰ سال گذشته، نوآوری مورد توجه محققان قرار گرفته است (گاتینون؛ تاشمن، اسمیت و آندرسن[۱۰۲]، ۲۰۰۲). مفهوم نوآوری توجه تعداد زیادی از پژوهشگران را به خود جلب کرده است. این مفهوم برای اولین بار توسط شومپیتردر سال ۱۹۳۴ در نظر گرفته شد که آن را با توصیف نوآوری به رسمیت شناخت و به عنوان فرایند ایجاد نام تجاری جدید محصولات، خدمات، فرایندها و تاثیر آن بر توسعه اقتصادی بیان نمود. از آن به بعد دانشمندان مختلفی به تشریح متفاوتی از این مفهوم برای بقای طولانیمدت سازمانها پرداختند و نوآوری را به عنوان عامل بسیار مهمی در سازمانها در نظر گرفتند (رجایی پور؛ چوپانی، زارع خلیلی، غلام زاده، کاظم پور، ۱۳۹۱). شوچینی[۱۰۳] اولین کسی است که نوآوری را در قالب مفهوم علمی مطرح کرد (احمدی،احد و نصیری، ۱۳۸۶). گرانت (۲۰۰۰) اعتقاد دارد که نوآوری می تواند به عنوان یک رفتار پیشرونده شناخته شود و ادعا می کند که تفاوتهای فردی و عوامل زمینهای بر رفتارهای پیشرونده موثرند. نوآوری یک فرایند است که در این فرایند ابتدا فرد اجازه میدهد تصورش به آسمانها صعود کند، سپس آن را به زمین می آورد و مهندسی می کند (مهندسی ایده) تا تبدیل به ایده شود، سپس ایده ها را از از طریق مدیریت ایده به ایدههای عملی، مفید و مناسب تبدیل می کند. (خلاقیت) به دنبال آن ایده ها را به کالا، خدمات و فرایند تبدیل می کند و نهایتا” با تجاری کردن محصولات، خدمات و فرایندهای جدید یا توسعه یافته در بازار، فرایند نوآوری خاتمه مییابد. به عبارتی خلاقیت لازمه نوآوری است اما باید توجه داشت که از خلاقیت تا نوآوری غالبا” راهی طولانی در پیش است که معمولا این راه را افراد کارآفرین تسهیل می کنند (احمدی و همکاران، ۱۳۸۶). ادبیات گذشته نوآوری شکلهایی از دو رویکرد مهم هدف محور که تمرکز بر روی نوآوری به خودی خود، و موضوع محور که تمرکز بر روی موضوعاتی مانند کشور، صنعت، سازمانها و گروه ها که ابداع و اجرای نوآوری داشته است، میباشد. از آن به بعد دانشمندان مختلفی به تشریح متفاوتی از این مفهوم برای بقای طولانی مدت سازمانها پرداختهاند و نوآوری را به عنوان عامل بسیار مهمی در سازمانها در نظر گرفتهاند (رجایی پور و همکاران ، ۱۳۹۱). بنابراین میتوان گفت که موضوع و فرایند نوآوری به عنوان یک مقوله با اهمیت از گذشته های دور تا زمان حال مورد توجه بوده است و توسط پژوهشگران مختلف مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
۲-۱-۱-۴- انواع نوآوری
متناسب با کاربردها و سطوح مورد بررسی، نوآوری به انواع مختلف نیز تفکیک شده است. معمولا محققان بر این باورند که مفهوم فرایند نوآوری را درک کرده اند، اما حقیقتا بسیاری از تحقیقات انجام گرفته در حوزه های مختلف مرتبط با نوآوری، تعاریف طبقه بندی متفاوتی از نوآوری را ارائه دادهاند. فرایند نوآوری به صورت نوآوری رادیکالی یا افزایشی، نوآوریهای تقلیدی یا کاملا جدید، بهبودی یا انقلابی، تکنولوژیک یا سازمانی و بسیار انواع دیگر تعریف شده است. بطور کلی دو فاکتور مهم در تعیین نوع نوآوری وجود دارد (احمدی و همکاران، ۱۳۸۶):
۱-درجه جدید بودن نوآوری؛
۲-جدید بودن در محصول، خدمت، فرایند و یا غیر از این موارد
براساس فاکتر اول یعنی جدید بودن، نوآوریها به طبقات متفاوتی دستهبندی شده اند که مهمترین طبقه بندی جدید بودن نوآوری را به دو دسته نوآوریهای افزایشی و رادیکالی تقسیم می کند. منظور از نوآوری رادیکالی، تغییرات جدید در محصول، فرایند و یا ساختارهای سازمانی است. معمولا هر تغییری که توسط آن دانش جدیدی خلق شده و یا از دانشهای موجود در تکنولوژیهای جدید بهره گرفته شود، جز نوآوریهای رادیکالی است و نوآوری افزایشی معمولا به عنوان تغییرات اساسی در کالا یا ساختارهای موجود تعریف شده است. در واقع این مفهوم با بهبود مستمر نیز ارتباط تنگاتنگی دارد. به عبارتی تغییرات در وضعیت موجود که منجر به کاربرد جدیدی شود را نوآوری افزایشی میگویند.
در تقسیم بندی دیگر محققان نوآوری را به دو دسته نوآوریهای مرزشکن و تدریجی تقسیم کرده اند. نوآوریهای مرزشکن در کارکردهای موجود در سازمان تغییرات اساسی ایجاد می کنند؛ در حالیکه نوآوریهای تدریجی در محصولات یا فرایندها موجود در سازمان تغییرات حاشیهای به وجود میآورند و توانمندیهای موجود شرکتها را تقویت می کنند (کریشتان و بری ارلی[۱۰۴]، ۲۰۰۱).
اما به طور کلی می توان نوآوری ها را به چهار دسته تقسیم کرد:
۱-نوآوری های توسعه ای [۱۰۵] : ارائه خدمات موجود به کاربران موجود با اعمال اندکی تغییر و بهبود در آنها
۲-نوآوری های گسترشی [۱۰۶] : ارائه خدمات موجود به کاربران جدید
۳-نوآوری های تحولی [۱۰۷] : ارائه خدمات جدید به کاربران موجود
۴-نوآوری های کامل [۱۰۸] : ارائه خدمات جدید به کاربران جدید
نوآوری های تحولی و کامل، شانس کمتری برای پذیرش دارند و در صورت عدم بستر سازی، در اکثر موارد توسط مدارس رد می شوند. نوآوری های توسعه ای و گسترشی، بیشترین شانس پذیرش را دارند و چون نیازی کمتر به بستر سازی و زیر ساخت سازی دارند به سهولت در مدارس کشورهای در حال توسعه قابل اجرا هستند (حسینی خواه،۱۳۸۷).
جدول ۲-۱: سیر تحول مطالعات درباره انواع نوآوری سازمانی (رضوانی و گرایلی نژاد، ۱۳۹۰)
نام محقق
سال
انواع نوآوری (دانشگاهی)
کانک یین، زاسکویچ
۱۹۹۸
محصول، فرایند، اداری
ماواندو، چیمهانزی، استوارت
۲۰۰۵
محصول، فرایند، اداری
ورواردنا، اکاس، جولیان
۲۰۰۶
محصول، فرایند، مدیریتی، بازار
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-04-14] [ 05:57:00 ق.ظ ]
|