1. راهبرد با ایجاد هماهنگی میان سازمان یا بنگاه از یک طرف و محیط های در بر گیرنده یآن از طرف دیگر مربوط است.

پ. راهبرد با ایجاد هماهنگی میان فعالیت ها و امکانات یا توانایی‌های سازمان ارتباط دارد. راهبرد تنها به معنی مقابله با تهدید ها یا تحدید ها ( محدودیت ها) یا برعکس بهره گیری و استفاده از فرصت ها و گشایش ها یا موقعیت های محیطی نیست، بلکه به معنی ایجاد هماهنگی میان آن تهدید ها یا گشایش های محیطی با امکانات یا عدم امکانات سازمانی نیز هست. ناگفته پیدا ست که بدون برخورداری از برخی منابع یا امکانات یا بدون برخورداری از توانایی هاید موردنیاز برای کسب منابع و امکانات ضروری برای بهره گیری از برخی از گشایش های محیطی تلاش برای استفاده از آن موقعیت ها بی معنی است.

    1. تصمیم های راهبردی از نظر منابع برای سازمان پی آمد عمده ای دارد. وقتی یک تصمیم راهبردی مطرح باشد، تنها نباید به قابلیت منابع موجود در پاسخ گویی به ضرورت های اجرای راهبرد اندیشید. بلکه باید توانایی‌های بنگاه را نیز برای کسب و تخصص صحیح منابع به فعالیت های مختلف مد نظر قرار دارد.

    1. به احتمال قریب به یقین، تصمیم های راهبردی بر تصمیم های عملیاتی اثر می‌گذارد و امواجی از تصمیم های کوچک تر را به جریان می اندازد.

    1. علاوه بر عوامل محیطی( مثل شرایط جغرافیایی و فرهنگ ومنابع) که بر راهبرد اثر می‌گذارند، عواملی مانند ارزش ها و خواسته ها و هدف ها وتوقعات اشخاص حقوقی( سازمان ها و مؤسسات) واشخاص حقیقی( سهام داران) که قادرند از درون و برون بر سازمان اعمال نفوذ نمایند ، راهبرد سازمان را تحت تاثیر قرار می‌دهند. از جهاتی راهبرد را می توان بازتاب نگرش ها و باورهای اشخاص صاحب نفوذ در امور سازمان تلقی کرد. گرایش سازمان به توسعه یا تقویت خود در وضع موجود یا مرز هایی را که برای فعالیت های خویش انتخاب می‌کنند احتمالا ناشی از ارزش ها و بینش ها و نگرش های افراد صاحب نفوذ در امور سازمان است. فلسفه مدیریت یک سازمان مبنای نحوه ی عمل آن است. در واقع مدیریت سازمان صرفنظر از انچه بر زبان جاری می‌سازد، در عمل از فلسفه خود یا تئوری هایی که سخت به آن ها وفادار است پیروی می‌کند. عوامل ذی نفع و ذی نفوذ دیگری نیز بر شکل راهبرد اثر می‌گذارند. سهام‌داران، بانک ها و مؤسسات تامین کننده منابع مالی برای بنگاه، سازمان، کارکنان، خریداران، تامین کنندگان منابع مالی برای بنگاه، سازمان، کارکنان، خریداران، تامین کنندگان منابع اولیه، فعالان در زمینه ی بهداشت تامین اجتماعی ساکنان منطقه و محلی که بنگاه در ان قرار دارد و امثال آن ها همه به نحوی در شکل گیری راهبرد ایفای نقش می‌کنند.

  1. تصمیم های راهبردی بر جهت گیری بلند مدت سازمان اثر می‌گذارد و موقعیت خاص در آینده را از هم اکنون برای سازمان تعیین می‌کند. به عبارتی موقعیتی که سازمان ها در حال حاضر در آن قرار دارند کم و بیش نتیجه تصمیم هایی است که مدیریت چند سال قبل اتخاذ ‌کرده‌است. (همان ماخذ، ۱۳۸۵)

همان طور که در ابتدای بحث به آن اشاره شد، تعاریف متعددی برای واژه ی راهبرد یا استراتژی ارائه شده است. با توجه به ۷ مورد ذکر شده ی فوق، می توان استراتژی را چنین شناخت؛ راهبرد جهت حرکت و قلمرو فعالیت های سازمان در دراز مدت است که علی القاعده منابع سازمان را با محیط متغیر آن، به ویژه نیاز های بازار و مشتریان، به گونه ایی هماهنگ می‌سازد که به توقعات و انتظارات و ارزش های اشخاص و افراد ذی نفوذ و ذی نفع پاسخ مناسب داده شود. به بیانی دیگر؛

تدابیر و طرح یا نقشه ایی که جهت تهیه ‌و تخصیص و به کارگیری هرچه منطقی تر ( قابل توجیه یا بهینه) منابع ( مانند نیروی انسانی و مالی و تجهیزات و امکانات) برای رفع مشکلاتی که به دلیل بی توجهی به شرایط محیطی بروز ‌کرده‌است یا برای بهتر ساختن وضع خوب فعلی استفاده شود وجوابگوی بازار و مشتریان بوده و رضایت افراد ذی نفع وذی اثر در سازمان را جلب کند، راهبرد به شمار می‌آید. ( همان ماخذ، ۱۳۸۴)

    1. برنامه ریزی استراتژیک:

در نگرش سنتی مدیریت، برنامه ریزی نقطه ی شروع تمامی حرکت ها است و اهمیت آن از گذشته ی دور بر همگان آشکارگردیده و آن را مهم ترین وطیفه ی مدیریت دانسته اند. در همین راستا سیر تحول جامعه ی بشری از ساده به پیچیده، حرکت شتابدار و تحولات عظیم در عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و تکنولوژی، به ویژه در دهه ی اخیر، صحنه های جدیدی را آفرید و هر روز نگرش های جدید مطرح شد. بر این اساس برنامه ریزی در مدیریت، همگام با تحولات جامعه ی بشری و در پاسخ گویی به نیاز های مختلف زمانی در قالب شیوه ها، نگرش ها و رویکردهای مختلفی مطرح گردیده است. (علی احمدی، فتح الله، تاج الدین، ۱۳۸۴)

برنامه ریزی در سیر تکاملی خویش، دستخوش تحولات بسیاری قرار گرفته است. این تحولات طی سه دوره قابل تفکیک است. گذار از مرحله ی محصول گرایی[۱۱۳] در قرن نوزدهم میلادی به دوره ی بازارگرایی[۱۱۴] و نهایتاً به دوره ی فرا صنعتی، باعث شد برنامه ریزی، روش ها و انواع آن نیز متناسب با نیاز هر دوره متحول شود. ( آنسوف[۱۱۵]، ۱۳۷۷)

در نمایشگرهای۲٫۳ ، ۲٫۴ و ۲٫۵ ویژگی های دوره ی مذکور، روش ها و رویکرد های رایج در امر برنامه ریزی به اختصار بیان شده است.

نمایشگر ۲٫۳٫ دوره ی محصول گرایی؛ ویژگی ها و گرایش های آن

دوره ی محصول گرایی، شروع سال های ۱۸۲۰-۱۸۳۰

ویژگی ها و مشخصات دوره:

    • تأکید بر محصول

    • فروش تمام تولیدات

    • تاثیر محدود عوامل بیرونی

    • توجه عمده به درون سازمان

    • رقابت حول و حوش محصول نهایی

  • تولید به صورت انبوه

گرایش ها و روش های متداول برنامه ریزی:

    • گرایش به گذشته و برنامه ریزی بر اساس محدودیت های درون سازمان

    • مدیریت فردی

    • بودجه بندی

  • برنامه ریزی سالانه

منبع: علی احمدی علرضا، فتح الله مهدی، تاج الدین مهدی، نگرشی جامع بر مدیریت استراتژیک، انتشارات تولید دانش، چاپ یازدهم، ۱۳۸۲

نمایشگر ۲٫۴دوره ی بازارگرایی؛ ویژگی‌ها و گرایش های آن

دوره ی بازارگرایی شروع از سال های ۱۹۰۰

ویژگی ها و مشخصات دوره:

    • محصولات متنوع و بازار های رقابتی

    • اشباع بازار ها از محولات مشابه

    • تمرکز بر بازار مصرف

    • مشتری گرایی

    • تحول دید از درون سازمان به بیرون سازمان

  • قیمت، کمیت و میفیت به عنوان مزیت رقابتی

ویژگی ها و مشخصات دوره:

    • محصولات متنوع و بازار های رقابتی

    • اشباع بازار ها از محولات مشابه

    • تمرکز بر بازار مصرف

    • مشتری گرایی

    • تحول دید از درون سازمان به بیرون سازمان

  • قیمت، کمیت و میفیت به عنوان مزیت رقابتی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...