فقر را می‌توان به غده‌ای سرطانی تشبیه کرد که اگر درمان نشود، تمام پیکره جامعه را در برمی‌گیرد و از پای درمی‌آورد. اگر چه تا کنون کتاب‌ها، مقالات و راه‌کارهای زیادی برای مبارزه با فقر ارائه شده، اما کماکان محرومیت‌زدایی از اهداف همه نظام‌ها و مکتب‌ها شمرده می‌شود؛ هر چند درباره رسیدن به آن اختلاف وجود دارد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اسلام، چون دیگر ادیان و مکاتب، به این مسأله اهمیت داده و بر ریشه‌کن کردن فقر و تأمین رفاه عمومی به عنوان یک هدف اقتصادی تأکید کرده است. مطالعه زندگانی اهل‌بیت (ع) که الگوهای تمام عیار و عینی عمل به دستورات دین اسلام هستند می‌تواند ما را با عکس‌العمل صحیح در برابر مشکلات اجتماعی و اقتصادی آشنا کند. و از آنجایی که در بین ائمه معصومین (ع) تنها برای وجود مبارک امیرالمؤمنین (ع) امکان حاکمیت حکومت اسلامی فراهم شد، شایسته است در سیره ایشان بیشتر تأمل کنیم تا نکات و راه‌کارهای مناسب‌تری در زمینه حل مشکلات اقتصادی به دست آوریم. اگرچه دوران حکومت ایشان کوتاه و توأم با حوادث زیادی چون جنگ‌های داخلی بود، اما اوضاع اجتماعی و اقتصادی جامعه همواره تحت‌نظر حضرت (ع) بود و با تدابیر و سیاست‌های سنجیده سعی در رشد و شکوفایی کشور داشتند.
از طرفی بنا بر فرمایشات مقام معظم رهبری (دام ظله) الگوهای توسعه امروز جهان غرب، برگرفته از مبانی غربی خودشان است و پیروی از آن الگوها بسیار خطرناک بوده و ضررهای جبران‌ناپذیری برای ما به دنبال خواهد داشت. (مقام معظم رهبری، ۱۳۸۶) لذا باید درصدد طراحی یک الگوی اسلامی برای توسعه کشورمان باشیم.
۱-۲- اهداف تحقیق
اصولاً اهداف تحقیق در روند تعریف مسأله و بیان موضوع تحقیق نهفته است. تعیین اهداف تحقیق در حقیقت پاسخ‌گویی به سؤالات مطرح‌شده در طرح مسأله است. بیان اهداف تحقیق ابعاد کاربردی آن را روشن‌تر می‌سازد. هدف اصلی این تحقیق دستیابی به راه‌کارهای مناسب برای فقرزدایی از جامعه امروز با بهره جستن از سخنان امیرالمؤمنین (ع) و راه‌کارهای عملی ایشان در مدت خلافتشان می‌باشد.
اما اهداف فرعی تحقیق حاضر که در مسیر انجام تحقیق قابل دستیابی است، به شکل زیر بیان می‌گردد:

    • شناسایی تعاریف مختلفی که تا کنون در اقتصاد اسلامی و اقتصاد غربی در زمینه‌ی فقر ارائه شده است.
    • شناسایی علل و پیامدهای فقر از نگاه امیرالمؤمنین (ع)
    • استخراج راه‌کارهای مبارزه با فقر از سخن و سیره عملی حضرت علی (ع)
    • تطبیق راه‌کارهای حضرت (ع) در جامعه امروز جهت تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت

۱-۳- ضرورت و اهمیت موضوع تحقیق
در یک دیدگاه کلی پژوهشگر اهمیت تحقیق خود را با نوع مسأله‌ای که انتخاب کرده بیان می‌کند، اما باید مشخص کند این تحقیق در چه زمینه‌ای از اهمیت بیشتری برخوردار است. همین امر می‌تواند در ارائه طرح تحقیق بررسی ادبیات و پیشینه تحقیق نقش اساسی ایفا کند (خاکی، ۱۳۸۶).
در طول تاریخ، فقر و تهیدستی از بنیادی‌ترین مشکلات و از ناهنجارترین دردها در زندگی انسان‌ها بوده است، و امروزه نیز این پدیده همچنان مسأله روز و مشکل ملموس جامعه‌های انسانی است و با همه طرح‌ها و ادعاها از میزان آن کاسته نشده؛ بلکه طبق آمارهای دقیق هر روز در حال افزایش است، و فرسایش جسمی و عوارض ناشی از گرسنگی و سوءتغذیه، هر روزه هزاران نفر را به کام مرگ و نابودی می‌کشاند. این پدیده در همه ادوار تاریخ مورد نکوهش بوده است و همه اندیشمندان و زمامداران‌ جامعه‌های انسانی، از آن به عنوان جریان ناگوار، تلخ و نگران کننده یاد کرده‌اند. کمتر مکتبی در تاریخ یافت می‌شود که فقر و تهیدستی را ستوده باشد.
از این رو می‌نگریم که همواره مبارزه با فقر و زدایش آن از دامن انسان‌ها و اجتماعات، از اهداف و آرمان‌های نوع زمامداران و رهبران تاریخ بوده است، و در همه دوران مسئولان و مدیران جوامع، نوید زدایش فقر و محرومیت را داده و می‌دهند، و برای آن طرح‌هایی نیز ارائه کرده و می‌کنند.
بی‌گمان برای نابودی هر نابسامانی و ناهنجاری در گام‌های نخست، باید آن نابسامانی و ناهنجاری نیک شناخته شود و علل و عوامل آن کشف گردد و ره‌آوردهای شوم آن در اندام فرد و جامعه بررسی شود، و همچنین راه‌ها و شیوه‌های اصولی و علمی مبارزه با آن مشخص گردد. اگر این شناخت نسبت به این پدیده شوم عمیق نباشد، علل و عوامل، و راه‌های رویارویی با آن نیز شناخته نمی‌شود و نفی و طرد آن نیز امکان‌پذیر نخواهد بود. بنابراین چاره‌جویی درست و مؤثر این بیماری، به ضرورت شناخت و بررسی واقعیت و حد و حدود آن، فرا می‌خواند.
هم‌اکنون که کشورمان در اوج تحریم‌های اقتصادی قرار گرفته است، فقر که یک معضل اقتصادی است، عوارض گوناگونی بر ابعاد مختلف جامعه از جمله اقتصاد وارد کرده است. از آنجایی که دین اسلام دینی کامل است و علاوه بر سعادت اخروی، سعادت دنیوی را نیز تأمین می‌کند شایسته است این پدیده را در کلام و سیره اهل‌بیت (ع) بررسی کرده و شیوه‌ی نگاه درست به این پدیده آسیب‌زا را از زندگی یک انسان کامل برداشت کنیم؛ هیچ یک از کتاب‌ها و مقالاتی که در زمینه فقرزدایی نوشته شده است، به طور تخصصی سیره عملی یک امام معصوم (ع) در منصب حاکمیت را در مواجهه با فقر مورد بررسی قرار نداده است، و ما در این پایان‌نامه بر آنیم که سیره امام علی (ع) را با توجه به این که حدود پنج سال حاکم جامعه اسلامی بودند و در جهت مبارزه با فقر اقداماتی انجام داده‌اند مورد مطالعه قرار دهیم.
از طرفی مقام معظم رهبری (دام ظله) در بیاناتشان تأکید داشته‌اند که رشد و بالندگی انسان‌ها بر مدار حق و عدالت و دستیابی به جامعه‌ای متکی بر ارزش‌های اسلامی و انقلابی است و تحقق شاخص‌های عدالت اجتماعی و اقتصادی در گرو الگوی توسعه اسلامی ایرانی است. (مقام معظم رهبری، ۱۳۷۸)
ایشان در ضرورت تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت این‌طور می‌فرمایند: « آنچه که موجب می‌شود ما الگوى غربى را براى پیشرفت جامعه‏ى خودمان ناکافى بدانیم،در درجه‏ى اول این است که نگاه جامعه‏ى غربى و فلسفه‏هاى غربى به انسان-البته فلسفه‏هاى غربى مختلفند؛ اما برآیند همه‏ آنها این است-با نگاه اسلام به انسان،به کلى متفاوت است؛ یک تفاوت بنیانى و ریشه‏اى دارد. لذا پیشرفت که براى انسان و به وسیله‏ى انسان است، در منطق فلسفه‏ى غرب معناى دیگرى پیدا می‌کند، تا در منطق اسلام. پیشرفت از نظر غرب، پیشرفت مادى است؛ محور، سود مادى است؛ هرچه سود مادى بیشتر شد، پیشرفت بیشتر شده است؛ افزایش ثروت و قدرت. این، معناى پیشرفتى است که غرب به دنبال اوست؛ منطق غربى و مدل غربى به دنبال اوست و همین را به همه توصیه می‌کنند. پیشرفت وقتى مادى شد، معنایش این است که اخلاق و معنویت را می‌شود در راه چنین پیشرفتى قربانى کرد. یک ملت به پیشرفت دست پیدا کند؛ ولى اخلاق و معنویت در او وجود نداشته باشد. اما از نظر اسلام، پیشرفت این نیست. البته پیشرفت مادى مطلوب است، اما به عنوان وسیله. هدف، رشد و تعالى انسان است.» (مقام معظم رهبری، ۱۳۸۶)
لذا در راستای فرمایشات مقام معظم رهبری (دام ظله العالی) در صدد آنیم که راه‌کارهایی برای فقرزدایی از کشورمان- جهت الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت- بر اساس حکمت‌های علوی ارائه دهیم، إن شاء الله.
۱-۴- سؤالات تحقیق
با توجه به آن چه ذکر شد سؤالات اصلی تحقیق عبارت‌اند از:

    1. مفهوم و علل فقر از دیدگاه امیرالمؤمنین (ع) چیست؟
    1. پیامدها و راه‌کارهای مبارزه با فقر از نظر امیرالمؤمنین (ع) چیست؟
    1. راه‌کارهای فقرزدایی از جامعه امروز ایران با توجه به سیره و کلام امیرالمؤمنین (ع) کدام است؟

۱-۵- روش تحقیق
روش انجام پژوهش یکی از عوامل عمده‌ای است که بر تحقیق و نتایج آن اثر می‌گذارد و به هدف پژوهش، ماهیت موضوع و فرضیه‌های تدوین شده بستگی دارد (خاکی، ۱۳۸۶).
روش تحقیق این پایان‌نامه به لحاظ ماهیت و روش از نوع کتابخانه‌ای و تحلیل متن است که ابتدا منابع موجود در حوزه فقر، در دو بخش متون دینی – خصوصاً احادیث و سیره امیرالمؤمنین (ع) – و متون اقتصادی مطالعه شده، و پس از بررسی مفاهیم و دیدگاه‌ها، راه‌کارهای مبارزه با فقر را جهت تدوین الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت استخراج می‌کنیم.
۱-۶- پیشینه مطالعاتی تحقیق
هدف از گنجاندن تاریخچه تحقیق عبارت است از:

    • برقراری ارتباط منطقی میان اطلاعات پژوهش قبلی با مسأله تحقیق
    • دستیابی به چارچوب نظری و یا تجربی برای مسأله تحقیق
    • آشنایی به روش‌های تحقیق مورد استفاده در پژوهش‌های گذشته (خاکی، ۱۳۸۶)

محسن زاده (۱۳۶۱) در کتاب خود با عنوان «اسلام راستین: نابودی فقر» راه‌کارهایی برای رفع فقر ارائه می‌کند از جمله اعتدال در مصرف و پرهیز از اسراف، جلوگیری از راکد نگهداشتن سرمایه‌ها و کار کردن همه اقشار جامعه. اما در آخر بحث بهترین راه جهت مبارزه با فقر را سرمایه‌گذاری و اشتغال‌زایی بیان می‌کند. از نظر او سرمایه‌گذاری روزبه‌روز سود بیشتری به دنبال دارد و اگر این سود از آن یک مسلمان شود او کمک زیادی به قشر محروم جامعه خواهد کرد.
طوسی (۱۳۷۰) در پایان‌نامه خود با موضوع «بررسی پدیده فقر از دیدگاه مکاتب سرمایه‌داری و اسلام» پس از تعریف فقر از نگاه مکاتب سرمایه‌داری، می‌نویسد الغاء مالکیت ابزار تولید و تأمین حداقل معیشت برای همه، از راه‌های اصلی رفع فقر است که یک جناح سوسیالیست آن را ارائه داده و مارکس[۴] آن را کامل کرده است. ایشان وضع خمس و زکات، برقراری عدالت و اهمیت دادن به کار را هم از راه‌کارهای اسلامی در جهت از بین بردن فقر معرفی می‌کند.
بالیساکان[۵] (۱۹۹۱ م) در مقاله خود تحت عنوان «راه‌کارهای کاهش فقر[۶]» رسیدگی به فقر روستایی را از پرداختن به وضعیت شهرها مهم‌تر می‌داند و می‌نویسد: «اولویت نهایی باید به توسعه‌ی زیرساخت‌های روستایی و انتقال تکنولوژی و تحقیقات کشاورزی در مناطق روستایی تعلق گیرد.»
بنائیان (۱۳۷۵) در مقاله خود با عنوان «چارچوب نظری شیوه‌های فقرزدایی در ایران اسلامی» برنامه‌ریزی جهت از بین بردن فقر را یک برنامه بلند مدت مطرح می‌کند و با مثال‌های مشخص سعی می‌کند روشن کند که در کنار مراجعه به روش‌های تجربه شده در کشورهای توسعه یافته باید چارچوب ارزش‌های اسلامی بر راه‌ حل ‌های انتخابی محاط بوده و آن‌ها را اصلاح نماید.
فراهانی فرد (۱۳۷۸) در کتاب «نگاهی به فقر و فقرزدایی از دیدگاه اسلام» پس از بررسی عوامل پیدایش فقر، علل عقب‌ماندگی را در سه بخش اسلام، مسلمانان و عوامل بیگانه مورد بررسی قرار می‌دهد و در بخش اسلام اعتقاد غلط و برداشت‌های انحرافی از مفاهیمی چون قضا و قدر، تحقیر دنیا و توکل و … را علت اصلی عقب‌ماندگی مسلمانان می‌داند.
او با بهره‌گیری از منابع دینی راهبردهایی چون ایجاد فرصت‌های شغلی، بهره‌برداری صحیح از ثروت‌های ملی و سپردن مسئولیت‌ها به افراد کاردان را برای مبارزه با فقر پیشنهاد کرده و می‌نویسد: «مهم‌ترین گام جهت درمان فقر در بلندمدت شناسایی فقرا، طبقه بندی شدت فقر آن‌ها و در نهایت رسیدگی به آن‌ها به ترتیب اولویت است.»
یاسین و طهیر (۱۹۹۹ م) در مقاله‌ای با عنوان «فقرزدایی از منظر اسلامی؛ رهیافت عملی تعادل عمومی[۷]» می‌کوشند تا در بخش‌های مربوط به سیاست عمومی انگیزه‌هایی اقتصادی کشف کنند که وابسته به اجرای حداقل خواسته‌های شریعت از یک مسلمان است. او به آثار زکات اشاره کرده و می‌گوید: «زکات در جامعه مصرف کوتاه‌مدت را بالا برده و از طریق اثر مضاعف باعث بالا رفتن تقاضای کل، سرمایه‌گذاری و اشتغال در بلندمدت می‌شود.» آن‌ها در مطالعه خودشان ثابت می‌کنند که تأمین مالی اسلامی و توزیع عادلانه[۸] در گرو کارآمدی و تساوی حقوق[۹] است و در صورتی امکان‌پذیر است که به صورت منطقی در قالب یک طرح قوی برای اسلامی سازی دنبال شود.
سیراگلدین[۱۰] (۲۰۰۰ م) در مقاله خود با عنوان «فقرزدایی؛ چالش‌ها و راه‌کارهای اسلامی» فقر را یکی از پیامدهای فقدان رشد و نابرابری می‌داند. او بر روی عامل رشد متمرکز شده زیرا او معتقد است که رشد فرصت‌هایی را ایجاد می‌کند برای مبارزه با فقر ضروری است. همچنین از نظر او تساوی حقوق امری لازم برای رفع فقر است که البته باید در متن یک دوره بلند مدت توسعه متوازن قابلیت‌ها و کسب فرصت‌ها دیده‌شود و استدلال او این است که بنا بر نظام اخلاقی اسلامی، شأن انسانیت بر اساس وابستگی نیست. او می‌نویسد: «اعانه‌دادن به کاهش فقر، جزو تعهدات شخصی هر فرد است که باید از طریق پرداخت زکات انجام شود.» به طور خلاصه راه‌کار پیشنهادی او بر اساس اصل ترقی رشد اقتصادی همراه با توزیع منصفانه تولید پایه‌گذاری شده است.
اصغری (۱۳۸۱) نویسنده فصل دهم کتاب «پدیده شناسی فقر و توسعه» علل فرهنگی فقر را مورد بررسی قرار می‌دهد. او معتقد است فقدان آینده نگری، برداشت‌های نادرست، خودباختگی و وابستگی فرهنگی و فرهنگ مصرفی از علت‌های فرهنگی فقر هستند و از نظر او مردم کشورهای فقیر تحت تأثیر شدید تبلیغات وسایل ارتباط جمعی غرب هستند. او می‌نویسد: «فرهنگی پویا و هدایتگر، جای خود را به بی‌هویتی فرهنگی داده است؛ فرهنگی که نمی‌تواند در تفکر، احساسات و اعمال مردم تأثیر بگذارد و نظرات آن‌ها را درباره زندگی و کار تغییر دهد. جهان سومی‌ها نیاز به اصلاح فرهنگ کار، مصرف، انضباط و آینده‌نگری دارند.»
محمدی ری شهری (۱۳۸۲) در جلد چهارم کتاب «دانشنامه امیرالمؤمنین (ع)» نحوه حکومت داری حضرت را مورد بررسی قرار داده و پس از بیان سیاست‌های اجتماعی و امنیتی ایشان، سیاست‌های اقتصادی امیرالمؤمنین (ع) را اجمالاً مورد بررسی قرار می‌دهد، که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از: توسعه تجارت، توسعه صنعت، اخذ منصفانه مالیات، عدم تأخیر در توزیع اموال عمومی و صرفه‌جویی در اموال عمومی.
بانک جهانی[۱۱] در سال ۱۳۸۸ طی گزارشی با عنوان «یادداشتی از سیاست‌های کشاورزی جمهوری اسلامی ایران» چگونگی پراکندگی فقر را در ایران به نمایش گذاشته و می‌نویسد: «آمار نشان می‌دهد که در ۷۰ سال اخیر مجموع میزان فقر روستایی در مناطق مختلف کشور ایران، ۵/۱ برابر فقر شهری بوده است و برای کاهش آن باید به سیاست‌های کشاورزی و توسعه آن بیشتر اهمیت داده شود.» این گزارش علت اصلی بیشتر بودن فقر روستایی را نظام ارباب و رعیتی حاکم بر روستاها در سالیان قبل از انقلاب و مهاجرت روستاییان به شهرها می‌داند که البته پس از انقلاب از میزان آن کاسته شد ولی هنوز هم آثار آن باقی است.
آکوم[۱۲] (۲۰۰۸ م) در مقاله خود تحت عنوان «جهانی شدن، توسعه و فقر» می‌کوشد بین توسعه و فقر رابطه‌ای منطقی برقرار کند، و معتقد است که روش‌هایی که باعث توسعه و رشد یک کشور می‌شود نه تنها فقر را کاهش نمی‌دهد، بلکه بر میزان فقر نیز می‌افزاید.
میسمی (۱۳۸۸) در کتاب «فقر، نابرابری درآمدی و مؤلفه‌های سرمایه انسانی از دیدگاه اسلام» می‌نویسد: «اگر کشورهای اسلامی به نیروی انسانی توجه خاص کنند می‌توانند بسیاری از مشکلاتی که در زمینه فقر و نابرابری دارند را حل کنند و علم آموزی، رفع سوء تغذیه و رسیدگی به سلامت نیروی کار را در اولویت راه‌کارهای پیشنهادی خود مطرح می‌کنند.»
زریباف (۱۳۸۸) در طرح الگوی جامع نهضت ملی مبارزه با فقر می‌نویسد: «در تفکر اسلامی مهم‌ترین ابزار رفع فقر، تحقق نظام عادلانه توزیعی، با سه معیار نیاز، شایستگی و اشتراک در کالاهای مشترک است و کاربرد عدالت توزیعی در تخصیص منابع، کالاها و خدمات است.» همچنین با تأکید بر این که عمده تعاریف فقر عدم امکان رشد متوازن را منتشر می‌کند، سعی می‌کند الگویی برای مبارزه با فقر طراحی کند که محوریت آن عدالت است و موضوع برقراری توازن نسبی بین الگوی مصرف و نظام تولید که از مسیر مبادله اتفاق می‌افتد را مورد توجه خاص قرار دهد.
دوگراوا[۱۳] (۲۰۰۹ م) در مقاله‌ای با عنوان «کاهش فقر از طریق نهادهای زکات و وقف» می‌گوید: «مسلمانان باید تلاش کنند تا با تأسیس نهادهای چالاک زکات و اوقاف در جوامعشان، فعالیت دولت‌هایشان در مبارزه با فقر و دیگر مشکلات اجتماعی را تقویت کنند.» او به‌کارگیری رسانه‌های جمعی مثل روزنامه‌ها و مجلات را برای گسترش فرهنگ وقف و زکات ابزاری مفید معرفی می‌کند.
هاسیبوان[۱۴] (۲۰۱۰ م) در مقاله خود با عنوان «فقرزدایی؛ راه‌کار اسلامی» علت فقر در اندونزی را بررسی کرده و یک راه‌کار اسلامی برای از بین بردن آن معرفی می‌کند. او می‌گوید: «علت فقیر ماندن ۳۴ میلیون نفر از ساکنان اندونزی بعد از ۶۴ سال برنامه‌های متعدد فقرزدایی دولت، فقدان غذا نیست، زیرا کشور اندونزی در سال ۲۰۰۹، ۱۰۰.۰۰۰ تن صادرات برنج داشته است.» او علت اصلی فقر را ضعف برنامه‌های فقرزدایی دولت در تدبیر و اجرا می‌داند و به نظر او بد عمل کردن سیستم ناشی از یک خطای سیستمی است. او این خطا را نتیجه گسترش تفکر سرمایه‌داری در اندونزی که منافی اعتقاد به خدا و پایبندی به ارزش‌های انسانی است، می‌داند و راه اصلی مقابله با فقر را تغییر سیستمی نظام اقتصادی پیشنهاد می‌کند.
غفور زاده (۱۳۹۱) در پایان‌نامه خود با عنوان «تحلیل مقایسه‌ای مؤلفه‌های الگوی اندازه گیری خط فقر بر مبنای شریعت اسلام و اقتصاد متعارف» مؤلفه‌های خط فقر از دیدگاه اسلام و اقتصاد متعارف با یکدیگر مقایسه کرده و می‌نویسد: «در مقایسه خط فقر در اسلام و اقتصاد متعارف این نتیجه حاصل شد که معیارهای خط فقر اسلامی بیشتر به جنبه فقر نسبی[۱۵] توجه دارد تا فقر مطلق[۱۶]، و به دنبال این است که فقرا را به سمت سطح میانگین جامعه و حتی سطح غنی و بی‌نیازی برساند». او در پایان‌نامه خود به این نتیجه می‌رسد که: گرچه مواردی را که اقتصاد متعارف به عنوان اجزای سبد کالایی در نظر گرفته مورد تأیید اسلام نیز هست. ولی منظور از هزینه‌های متعارف در نزد فقها، هزینه‌های مطابق شأن و منزلت خانواده است. بنابراین نگاه اسلام به مسأله فقر بسیار جامع‌تر، عمقی‌تر و دارای یک دید وسیع‌تر است.
۱-۷- مشکلات و محدودیت‌های تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...