از دو عالم لاجرم در پیش بود

آن او، کاوفتاد، بر جان اوفتاد
وی عجب کز جان خود درویش بود

مصیبتنامه، ص۱۳۶

در مختارنامه آمده است:

صدری که زهر چه بود برتر او بود
آن جا که میان آب و گل بود آدم بود
زان پیش که نُه خیمه افلاک زدند
در عالم جان برابرش نبشتند
هم رحمت عالمی ز ما ارسلناک
حق کرده ندا بجانت ای گوهر پاک!

مقصود ز اعراض و ز جوهر او بود
در عالم جان و دل، پیامبر او بود
وین خیمه برگرد توده‌ی خاک زدند
بر قصر قدم نوبت لولاک زدند
هم مایه آفرینشی از لولاک
لو لاک لنا لما خلقت الافلاک

مختارنامه، ص۸۷

ـ تحلیل نهایی
(تحلیل مختصر احادیث قدسیه‌ی موضوع، در خصوص به ابیات مذکور در فصل ۳ ، صفحات ۴۳ و ۴۴ آمده است.)
درست است که حقیقت محمدیه خوانشی دیگر و جذاب از وجود مبارک حضرت محمد دارد امّا صراحت قرآن در آن است که غلوّ مذموم است و نشانه ای از افکار و اعمال اسرائیلیان است. خدا می‌فرماید: یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَکَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْیَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآَمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَهٌ انْتَهُوا خَیْرًا لَکُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَکَفَى بِاللَّهِ وَکِیلًا(۱۷۱)
«ای اهل کتاب! در دین خود غلوّ مکنید (و درباره عیسی راه افراط و تفریط نپویید و درباره خدا جز حق مگویید بی گمان عیسی مسیح پسر مریم، فرستاده خدا است او کلمه خدا (یعنی پدیده فرمان: کن) است که خدا آن را به مریم رساند و او دارای روحی است (که) از سوی خدا (به کالبدش دمیده شده است) پس به خدا و پیغمبرانش ایمان بیاورید و مگویید که (خدا)سه تا است. دست بردارید که به سود شما است. خدا یکی بیش نیست که الله است و حاشا که فرزندی داشته باشد. و حال آنکه از آن او است آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، و کافی است (که تنها) خدا مدبّر و کارساز باشد».[۳۷۹]
در بخش پیشین هم ذکر شده که شگرد اصلی یهود در برخورد با کتاب خویش، تأویل بوده و قرآن به شدت آن را نکوهش کرده است. و هر نوع غلوّ هم در اسلام پذیرفتنی نیست. چنان که در آیه مذکور، به صراحت خداوند متعال، اصل کتاب را به علّت غلوّ در مقام عیسی نکوهش کرده است و به تناسب و قیاس آن، هرگونه غلوّ درباره‌‌ی رسول‌الله(ص)، قابل نقد و نکوهش است از طرف دیگر با توجه به سابقه‌‌ی موضوع حقیقت محمّدیه در انجیل و روایات ضعیف و احادیث موضوع و نادرست از راویان یهودی‌الاصل و قصّاصان، بعید نمی‌نماید که بر اساس معیار اصلی این پژوهش، که این موضوع هم از نفوذ فرهنگ اسرائیلی به درون قصص دینی خبر می‌دهد.
فراتر از این موارد، همانندی‌های متون مقدس زرتشتی و تأثیرپذیری آن با این تفکر صوفیه، بیشتر غیردینی و جعلی بودن آن‌ها را به حقیقت نزدیک می‌کند و عطّار هم بیش از دیگران، این موضوع را در آثار خود منعکس کرده و به آن اعتقاد راسخ دارد و از حقیقت آن دفاع می‌کند.
فصل پنجم
یافته‌ها، نتایج و پیشنهادها
ـ یافته‌ها
تمثیل، رمزگویی، قصه‌گویی و قصّه گفتن از مهم‌ترین ترفندهای ادبی در آثار عطّار بوده و بر اساس منابع و مآخذ مطالعاتی و باورهای عامیانه برای تفهیم آموزهای عرفانی و حکمی از آن موارد بهره برده است؛ ولی به نظر می‌رسد شناخت قابل قبولی از قرآن و علوم اسلامی داشته و به همه‌ی آن چه در مراجع مطالعاتی و پیرامون وی بوده، باور نداشته و فقط آن دسته از قصص، به خصوص قصص قرآنی را که اعتقاد داشته و پذیرفته، در آثار خود جای داده است و تسلیم باورهای عام علمی و اجتماعی نشده مگر آن که اطمینان داشته که از مسیر واقعیت منحرف نشده و بحث و گفتار آن‌ها برای اصلاح جامعه‌‌ی خویش و انسانی، ضرورت داشته است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

روایات مجعول زیادی پیرامون داستان‌های مشهور ابراهیم، یوسف، حوّا، عیسی، بلقیس، یعقوب و حضرت محمد(ص) وجود داشته و عطّار از آن‌ها پرهیز کرده است؛ ولی باز با توجّه به برخی موارد مذکور در این پِژوهش، نتوانسته است از ورطه‌‌ی جعلیات رها شود به خصوص با ایمانی که به تفکر عرفانی داشته از اغراق‌های عارفانه و تصّوف بدور نمانده است.
به طور کلی سه نوع اسرائیلیات و روایات مجعول در آثار عطار دیده می‌شود که آن‌ها بیشتر در جهت ارائه‌‌ی آموزه‌های عرفانی، حکمی و دینی به کار می‌برد:
گروه اول؛ روایاتی که به تمامی جزو اسرائیلیات و روایات مجعول بوده و عطار به آن‌ها اعتقاد داشته و برای تفهیم مطالب حکمی و تعلیمی به مخاطبانش انتقال داده و به تفصیل آورده است؛ مانند مباحث مذکور در این رساله چون داستان‌های پیرامون لغزش آدم، شیطان، سلیمان، داود و هاروت و ماروت و…
گروه دوم؛ روایاتی که احتمالاً به آن‌ها باور نداشته اما احساس کرده لطمه ای به مسایل اعتقادی و اسلامی وارد نمی کند. این روایات بیشتر جنبه رمزی و تمثیلی دارند و آموزه‌های عرفانی و اجتماعی را بر اساس حوادث ترجیح داده و گاهی از زبان راوی حکایت می‌کند. مانند داستان‌های عامیانه و جرئی و پیرامون سرگذشت پیامبران چون قصه سنگ و موسی، سلیمان و زنبیل بافی وبچه‌‌ی ابلیس وآدم وحوا.
گروه سوم؛ روایاتی هستند که در اساس جزو اسرائیلیات و جعلیات بوده ودر منابع مطالعاتی و خاطره‌ی جمعی پیرامون عطّار موجود بوده و پذیرش عامه یافته‌اند، امّا عطّار به یقین به آن‌ها باور نداشته است، آن‌ها را به ندرت و با اشاره‌ای کوتاه در آثار خود آورده و از کنار آن‌ها گذشته واز شرح و تفصیل آن‌ها خودداری کرده است. شاید هم خواسته به مخاطبان خود اطمینان دهد که بر آن‌ها هم آگاهی داشته ولی به یقین باور نکرده است؛ مانند خلقت حوّا، عوج بن عنق، به صلیب کشیده شدن عیسی و یونس و ماهی و…
در داستان آدم و حوّا، اسرائیلیات و روایات مجعول زیادی وارد شده است که گاه ریشه در اسرائیلیات موجود در کتب مقدّس و گاه ساختهی ذهن قصّاصان و افسانه سرایان داشته و به شیوه های گوناگون در تفسیرها و ادبیات فارسی نفوذ کرده است. با مقایسه و تطبیق موارد ذیل، معلوم میگردد این موضوعات، اگرچه در ادبیات فارسی بازتاب گستردهتری داشته، امّا در آثار عطّار به مراتب انعکاس کمتری دارد:
در قرآن به خلقت حوّا از جنس آدم اشاره شده، به نام او اشاره نشده و در کتب مقدّس و تفاسیر حوّا از دندهی چپ آدم خلق شده و عطّار بسیار ظریف به این موضوع تلمیح دارد و نام حوّا را هم میآورد.
فریب خوردن آدم و حوّا در قرآن توسط شیطان بوده اما در کتب مقدّس و تفسیر و عطّار، با همکاری مار و طاووس و شیطان و ابتدا و بعد آدم صورت گرفته است.
نام درخت ممنوعه در قرآن نیامده و در کتب مقدّس و تفاسیر و آثار عطّار، گندم ذکر شده است.
در قرآن، خداوند پس از خطای آدم، کلمات توبه آمیز را به او یاد می‌دهد اما در کتب مقدّس و تفاسیر و آثار عطّار، در گریهی توبه آدم اغراق شده و گاه سیصد سال و بیشتر و موارد غلوّآمیز وارد شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...