سطح پایین رضایت از زندگی به گرایش های منفی نسبت به جامعه کل مربوط می شود .شاید دلیل عمده این شرایط وضعیتی است که جامعه از جهت تحقق اهداف وایجاد امنیت ناشی از تحقق آن برای فرد درپی می آورد.احساس امنیت ناشی از ارضای نیازها وتحقق اهداف،رضایت از زندگی را دربین افراد یک جامعه گسترش می‌دهد. رضایت از زندگی بازتاب ارزیابی فرد از سطح مطلق شرایط فردی ‌و اوضاع بیرونی است که تا حدی به وسیله نظام سیاسی تحقق می‌یابد ‌و نارضایتی می‌تواند ناشی از هریک از این دو به طور مجزا ویا در نتیجه هر دو عامل باشد. اگرچه نارضایتی از هریک از ابعاد مذکور قابل تعمیم وتسری به ابعاد دیگر است. ‌بنابرین‏ عنصر رضایت یکی از عناصر اساسی نظم وپیشرفت افراد در زندگی است.

(لیمبومیرسکی،۲۰۰۱)، معتقد است افرادی که رضایت از زندگی بالاتری دارند از شیوه های مقابله موثرتر ومناسب تری استفاده می‌کنند، عواطف واحساسات مثبت عمیق تری را تجربه می‌کنند واز سلامت عمومی بالاتری نیز برخوردارند .

رضایت از زندگی نیاز مند تبیین جامعه شناختی است. برخلاف آنچه درعرصه اخلاق تبلیغ می شود، معمولا فرض عامه برآن است که مادیات، اصلی ترین عامل خوشبختی است (تبلیغ این اخلاق که پول خوشبختی نمی آورد، خود نشان دهنده این است که فرض عامه برخلاف آن است). این تصور آنچنان عمیق ودرمیان مردم گسترده است که شاید بتوان ان را یکی از انواع تصورات غالبی شمارآورد، درحالی که شواهد این تصورات را نقض می‌کنند. از طرفی، این تصورات به صورت کلان وجوددارند؛ بدین معنا که افراد معتقدند که خانواده های غنی وثروتمند از خانواده های فقیر خوشبخت تر واز زندگی راضی تر هستندکه البته پژوهش های انجام گرفته نادرست بودند این تصور را نیز ثابت می‌کنند (خلعتبری ‌و بهاری،۱۳۸۹).

۲-۲-۲رویکردهای رضایت از زندگی

در نگاه به متغیر رضایت از زندگی دو رویکرد نظری وجود دارد: در رویکرد نخست، رضایت از زندگی به مثابه یک سازه چند بعدی درنظر گرفته می شود ‌و رویکرد دوم به رضایت از زندگی به مثابه یک متغیر بسیط می نگرد.

۲-۲-۲-۱ رضایت از زندگی به مثابه یک سازه

در این نگاه رضایت از زندگی سازه ای است که دارای ابعادی چند است،البته در این رویکرد نیز تنوعی حاکم است. در برخی کارهای انجام شده ابعاد رضایت از زندگی عبارتند از :رضایت از زندگی خانوادگی، رضایت از مسکن، رضایت از شغل ورضایت از تندرستی(نایبی، ۱۳۷۵).

دراثری دیگر ابعاد رضایت اززندگی عبارتند از:رضایت از خود،رضایت از دوستان،رضایت از خانواده،رضایت از محیط زندگی،رضایت ازمحیط کار و…(عظیمی، ۱۳۸۲)

در اثری دیگر ابعاد رضایت از زندگی از جنس رضایت نیست؛ مثلا رغبت به زندگی، تناسب میان اهداف دست یافته با آرزوها، شاد بودن ونگاه مثبت داشتن، ثبات قدم و شکیبایی وتصور از خود به لحاظ زیستی، روانی واجتماعی(آدامز،۱۹۶۹؛ به نقل قهرمان، ۱۳۸۷).

به عقیده ما در نظر گرفتن ابعاد مذکوربرای رضایت از زندگی معتبر نیست؛ زیرا قائل شدن به ابعادی برای یک متغیر وبیان تعدادآن ابعاد، ‌بر اساس مفاهیم نظری ‌و تئوریک امکان پذیر است وتقسیم بندی های آماری نمی تواند مبنای درستی برای آن باشد. در واقع آمار دراینجا فقط راهنما است، ولی دراثر تحقیقی اخیر مبنای این ابعاد یک تحلیل عاملی است. علاوه براین،بین ابعاد یک سازه باید رابطه ای منطقی وجود داشته باشدوهر بعد مکمل دیگری باشد. به نظرآنچه در اثر اخیر به عنوان ابعاد این سازه ذکر می گرددتنها در یک مورد(رغبت به زندگی)قابل پذیرش است ودرسایر موارد جزء متغیرهای پیش‌بینی کننده آن محسوب می‌گردد نه اجزای آن.

ریان وزیورازیک[۱۷۰](۲۰۰۰)در پژوهشی به رابطه بین رضایت از زندگی ودنیا گرایی می پردازد.وی به ابعادی همچون اسکان،زندگی خانوادگی،شغل،سلامتی ‌و رشته تحصیلی،میزان تحصیلات و… اشاره داشته است(به نقل ازقهرمان، ۱۳۸۷).

اباذری وهمکارانش (۱۳۸۳)در یک اثر پژوهشی برای رضایت از زندگی سه بعد رضایت مالی،رضایت فردی ورضایت اجتماعی-سیاسی را درنظر گرفته است.

علیخواه(۱۳۸۳)در نظر پژوهشی خود برای رضایت از زندگی شش بعد درنظر گرفته است که عبارتند از:رضایت اززندگی خانوادگی(رضایت از همسر وفرزند)، رضایت از شغل،رضایت از روابط اجتماعی (همکاران وهمسایگان)، رضایت از درآمد،رضایت از تحصیلات، رضایت از تسهیلات مهم خانواده.

۲-۲-۲-۲ رضایت از زندگی به مثابه یک متغیر بسیط

در این نگاه رضایت اززندگی فاقد ابعاد است واگر در تحقیقات از گویه های متعددی برای سنجش آن استفاده شده هدف ارتقا سطح سنجش آن از ترتیبی به فاصله ای بوده، هرچند در برخی از تحقیقات برای سنجش از یک گویه استفاده شده است.

دریک اثرتحقیقی برای سنجش رضایت اززندگی مستقیما از خود فرد خواسته می شود که میزان رضایت از زندگی خود را درقالب یک طیف چند گزینه ای لیکرت علامت بزند(آیا بطورکلی از زندگی خود راضی هستید؟) (محسنی،۱۳۷۹).

رونالد اینگهارت[۱۷۱] در اثر پژوهشی خود، رضایت فرد ازکل زندگی را بازتاب مجموع رضایت وی ‌در زمینه های گوناگون همچون درآمد،مسکن،شغل،فعالیت های فراغت،زندگی خانوادگی ومانند آن ها می‌داند، اما اوهمچنان که ملاحظه شد مانند موردقبل، در گویه سازی استفاده از واژه رضایت را گویاتر از هرجایگزینی می‌داند(اینگهارت؛به نقل از قهرمان،۱۳۸۷).

۲-۲-۳ دیدگاه سلیگمن ومازلو درباره رضایت از زندگی

سیلگمن(۲۰۰۵)، عنوان کرد که روان شناسی باید علاوه بر معالجه بیماری های روانی، اهداف دیگر مانند آسان سازی یک زندگی خوب را بهبود بخشد ‌و استعداد ونبوغ را تغذیه کند. برطبق گفته سیلگمن، هدف های روان شناسی مثبت باعث قدرتمند شدن انسان واجتماعی شدن ارزش ها شده است. سلیگمن پیشنهاد کردکه زمینه‌های روان شناسی به تعادل بهتر ما با تمرکز برگسترش شکوفایی مثبت نگری نیاز دارد.

رضایت از زندگی یکی از قدرتمندیها ودربرگیرنده سرفصل روان شناسی مثبت است، که به سلامت شخصیتی وسلامت روابط منجر می شود. رضایت از زندگی مفهومی پایدار وفراگیر است، که احساس ونظر کلی مردم یک جامعه نسبت به جهانی که در آن زندگی می‌کنند را منعکس می‌کند. رضایت از زندگی محصول سلامت روان وارثی است ولی با بالا رفتن سن باعث ثابت ماندن در ناخشنودی از زندگی نیست. این نشانه پویایی رضایت از زندگی است.اندرو ووایتی نشان داده‌اند رضایت فرد از کل زندگی بازتاب رضایت وی در زمینه‌های گوناگون همچون درآمد،مسکن، شغل،فعالیت های فراغت، زندگی خانوادگی ومانند آن است. رضایت حالتی هیجانی است که با رسیدن به یک هدف پدید می‌آید(سیلگمن، به نقل از زکی،۱۳۸۵).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...