معامله ای که با دختران خردسال می کرده‌اند حیثیت و موقعیت زن را به خوبی معلوم می‌کند. زیرا اگر مادران تسلط و نفوذی را که زنان اقوام متمدن بایستی در محیط خانه داشته باشند واجد می بودند عاطفه و مهر مادری آن ها به هیچ روی به پدران اجازه نمی داد دختران معصوم خود را زنده مدفون کنند. در بعضی از قبائل عرب دختران تازه متولد شده را سر می بریدند. بعضی ها کودک را از بالای قله کوه به پایین پرتاب می‌کردند. بعضی دیگر دختر را در آب غرق می نمودند(صدر،حسن ،۱۳۴۸).

۲-۳-۲- جوامع متمدن

۲-۳-۲-۱-زن در یونان: در یونان زن شخصیت حقوقی و اجتماعی نداشته و شوهر می توانسته زن خود را به هر که بخواهد قرض دهد یا به دوستان هبه کند. پدر «دموستن» خطیب مادر دموستن را به یکی از دوستان خود هبه کرد. «لیکورگ» قرض دادن زن را تجویز کرده، لیکن فقط به اشخاص صالح و لایق که بتواند اولاد صالح به عمل آورند. شوهر مسن می بایست برای زن جوان خود مرد جوانی پیدا کند ولی به شرطی که متقی باشد نتیجه ای که از مطالعه وضع و موقع زن در تمدن های قدیم یونان و رم گرفته می شود به طور اجمال این است که در ابتدا زن شیئی قابل تملک و بعداً عنصر توالد و ارضاء شهوت بوده و به هیچ وجه او را شریک زندگی مرد و واجد قوای کامل بشری نمی دانسته اند. اغلب متفکرین معتقد بوده اند که زن دارای روح خالد انسانی نیست و به همین مناسبت حق ندارد بعد از وفات شوهر زندگی کند (صدر،حسن ،۱۳۴۸).

۲-۳-۲-۲- زن در ایران باستان: در ایران باستان، زن در حقوق ساسانی دارای شخصیت حقوقی نبوده و به جای آن که از اشخاص محسوب شود در شمار اشیاء محسوب می شد. وی از هر لحاظ تحت قیومت رئیس خانوار که کدخدا نامیده می شد قرار داشت. زنان به هیچ وجه حق مالکیتی نداشتند حتی اگر هدایایی نصیب آن ها می شد آن هدایا هم متعلق به رئیس خانوار بود. همچنین هر مردی می‌توانست هر تعداد که بخواهد زن بگیرد (صدر،حسن ،۱۳۴۸).

در جامعه ایرانی به دلیل نژاد پرستی ازدواج با بیگانه ممنوع بوده است. و اصرار در این مسئله کار را به جایی کشانده بود که برای رهایی از این بن بست ازدواج با محارم مشروع تلقی می شد. از سوی دیگر طلاق بدون هیچ مصلحت شرعی، عقلی و رعایت طرفین امکان پذیر بوده است.

مرد می‌تواند زن خود را بفروشد، قرض دهد، هدیه کند یا بکشد. زن حق ندارد با شوهر خود یک جا ساکن شده و غذا بخورد. مشکل ترین مشاغل زندگی و سنگین ترین تکالیف به عهده اوست (صدر،حسن ،۱۳۴۸).

۲-۳-۲-۳- زن در آیین یهود: قوم یهود زن را هیچ و پوچ می شمرد. یهودیان همیشه در دعاهای روزمره خود می‌گویند: تبارک الله خالق و سلطان که مرا زن نیافریدی، و از جمله مثل های رایجشان نسبت به زن این بود که: اگر دیدی الاغ از نردبان بالا رفت زن هم عقل پیدا می‌کند.

در یهود مثل اعراب جاهلیت تولد دختر برای ابوین امری ننگین و شرم آور بود. مادری که دختر زائیده پانزده روز نجس بود و تا هفتاد روز بعد هم بایستی تطهیر می کرد (کاظم زاده، علی،۱۳۸۱).

۲-۳-۲-۴- زن در آئین مسیح: تعلیمات تحریف شده مسیح نیز مشکلی را حل نکرده، وضع زن را بهبود نبخشید. مجمع دینی فرانسه در سال ۵۸۶ میلادی پس از بحث زیادی درباره ی ماهیت زن، چنین نظر داد، زن انسان است اما برای خدمت مردان آفریده شده است. از لنگدون دویس مرجع بزرگ مسیحیت، نظراتی درباره زنان خواسته شده که چنین می‌گوید زنان را که بالفطره سبک مغز و شهوت ران و شیفته لباس و زینت ظاهرند، جز اینکه مرد در خانه محفوظ و متضل نگاه دارد راهی دیگر ندارد(کاظم زاده، علی،۱۳۸۱).

با مطالب ذکر شده، جایگاه زن در جوامع تاریخی مشخص گردید. به راستی پیغمبر اسلام (ص) منت عظیمی بر بشر خاصه بر زن و مخصوصاً بر زنان عربستان گذاشت، نه فقط زن را از این مرگ رقت آور و فجیع نجات بخشید، بلکه به او حق حیات اجتماعی و اخلاقی داد تا در اغلب حقوق با مرد مساوی شود. دختری را که چون چهارپایان معامله و با حیوانات مبادله می شد حق تملک و خرید و فروش بخشید (صدر، حسن، ۱۳۴۸)

فصل سوم:

مبانی و مصادیق فقهی قیمومیت مرد بر همسر

پس از بیان مقدمات بحث در این فصل از تحقیق نگارنده به مبانی فقهی ریاست مرد بر همسر می پردازد.

بخش اول

۳-۱-آیات

در قرآن کریم به موضوع قیمومیت و ریاست مرد بر همسر اشاره شده است ؛آیاتی که مدیریت خانواده را بر عهده مردان گذاشته و سرپرستی و مراقبت از همسر را، با مردان می‌داند، دارای آهنگ‌ها و بیان های گوناگونی است.

در این بخش، نخست آیاتی که تفصیل کمتری دارند، مورد بررسی قرار می گیرند، سپس سراغ آیاتی می رویم که نیاز به بحث و بررسی بیشتری دارند.

۳-۱-۱-آیه ۶ سوره تحریم

این آیه مراقبت از امور معنوی خانواده را بر عهده مرد گذاشته است.

در سوره تحریم آیه ۶ آمده است: یا أیُّها الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفَُسَکُم وَ أهلِیکُم ناراًوَ قُودُها النَّاسُ وَ الحِجارَهُ. ای کسانی که ایمان آورده اید! خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان ها و سنگ هاست، نگه دارید.

همان گونه که ایمان، شخص مومن را به خودسازی موظف می‌کند، تربیت زن و فرزند را نیز بر عهده او می‌گذارد. ‌بنابرین‏، هرکسی در برابر خویش و خانواده خود مسئولیت معنوی و سازندگی دارد. به تعبیر دیگر: زن و فرزند هرکس ـ همانند خود او ـ حق سازندگی به گردن او دارند.

آیه اشاره دارد که: فرمان الهی بر پاسداری مرد از اهل (زن و فرزندان) در برابر خطرات، ‌به این معنا است که خداوند متعال، مرد را در این زمینه، مسئول می‌داند. ‌بنابرین‏، مسئولیت مرد نسبت به خانواده تنها به تأمین نفقه مادی خلاصه نمی شود؛ بلکه هدایت معنوی زن و فرزندان و پاسداری از آنان در برابر آلودگی های گوناگون معنوی نیز، بر عهده مرد و از وظایف او به شمار می‌آید.

محول کردن مسئولیت سرنوشت معنوی خانواده بر مرد، ملازم با اعطای مدیریت و ریاست خانواده با اوست.

تعبیر قُوا که فعل امر و خطاب به مردان است، این نکته را نشان می‌دهد. به یقین، امر و نهی خانواده و زن و فرزندان، ملازم با مدیریت بر آنان است.

در روایاتی که در ذیل آیه نقل شده است چنین آمده: مرد، باید زن و فرزندان خود را نسبت به عمل به وظایف الهی، امر، و از ارتکاب گناه نهی کند[۴۷].

این نوع روایات نیز جایگاه ریاست و مدیریت مرد را در خانواده نشان می‌دهد.

از جمله در روایتی آمده است: وقتی که آیه ی فوق نازل شد، کسی از یاران پیامبر (ص) سؤال کرد: چگونه خانواده خود را از آتش دوزخ حفظ کنیم؟ پیامبر فرمودند: تامرهم بما امر الله و تنهاهم عما نهاهم الله، ان اطاعون کنت قد وقیتهم، وان عصوک کنت قد قضیت ما علیک؛ آن ها را امر به معروف و نهی از منکر می کنی، اگر از تو پذیرفتند، آن ها را از آتش دوزخ حفظ کرده ای، و اگر نپذیرفتند وظیفه ی خود را انجام داده ای[۴۸].

۳-۱-۲- آیه ی ۱۳۲ سوره طه:

شبیه ‌به این آیه، آیه ی ۱۳۲ سوره ی طه است که خطاب به پیامبر است و می فرماید: وَأمُر أَهلَکَ بِالصَّلاهِ وَاصطَبِر عَلَیها…؛ خانواده خود را به نماز فرمان ده، و بر انجام آن شکیبا باش.

همچنین آیات ۱۵ سوره ی زمر، ۴۵ شوری، ۲۶ طور نیز، محتوای آیات فوق را تأیید می‌کنند.

۳-۱-۳- آیه ۳۴ سوره ی نساء

برخی از آیات، سرپرستی همسر را به عهده ی مرد قرار داده است و ریاست و مدیریت زنان (همسران) را به آن ها سپرده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...