دانشکده های
دانشگاه
علوم انتظامی
ورودی ها
۴- تعداد کارکنان
شکل۱۸-۲)الگوی ارزیابی عملکرد دانشکده های دانشگاه علوم انتظامی باروش تحلیل پوششی داده ها(DEA)
۳-۴-۱۱-۲- تحقیق های انجام شده برای ارزیابی واحدهای پلیس سایر کشورها:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱-۳-۴-۱۱-۲- ارزیابی عملکرد پلیس در هند:
بطور کلی در هند، از آمار رسمی جرائم برای قضاوت در مورد عملکرد پلیس استفاده می‌شود، اگر چه داده‌های جرائم مقیاس قابل اطمینان نخواهد بود (به علت عدم اطمینان در سازمان، همه جرائم به پلیس گزارش می‌شود) البته معروف است که عوامل دیگری غیر از فعالیت پلیس، بر وقوع جرائم اثر می‌گذارد، و نرخ جرم نمی‌تواند برای مقایسه عملکرد واحدهای پلیس در شناسایی و کنترل جرم بکار رود (ورما، ۱۹۹۳)
بازداشت متخلفین اولین گام پلیس است و از این رو به عنوان مقیاسی برای بهره‌وری پلیس پیشنهاد می‌گردد. لیکن در هند پلیس به شدت سیاست زده است و در برخی مواقع تصمیم‌ برای بازداشت، بیش از آنکه ابزاری در برابر پدیده جرم باشد، بر مبنای ملاحظات سیاسی صورت می‌پذیرد(سینگ، ۱۹۹۹: ۸۷ و راگاوان، ۱۹۹۹).
به نظر می‌سد نرخ کشف جرم شاخص بهتری برای اندازه‌گیری عملکرد پلیس است، اما از آنجا که نرخ کشف جرم برمبنای وقوع جرائم گزارش شده است به دلیل تغییر کردن آن با نوع جرم پایا نیست.
حفظ نظم و مسائل مرتبط با تظاهرات بزرگ نا آرامی‌های سیاسی و کنترل اجتماعات، فعالیت های مهمی برای ادارات پلیس به شمار می‌آیند(ورما، ۱۹۹۷). در اندازه‌گیری کارایی پلیس در هند به حساب آوردن فعالیت حفظ نظم ضروری است، شاید تعداد پدیده‌های اخلال در نظم و قانون، زمان سپری شده توسط افسران شاغل و تعداد تظاهرات در یک دوره زمانی که توسط پلیس رهبری شده است بتواند ابزاری را برای سنجش کار حفظ نظم توسط یک اداره پلیس فراهم نماید.از آنجا که این داده‌ها توسط پلیس هند گزارش نمی‌شود، سنجش عملکرد حفظ نظم و قانون کار ساده‌ای برای افسران پلیس نخواهد بود.
نظریه اصلی در تحقیق، این نگاه بوده است که ادارات پلیس واحدهای قابل مقایسه‌ای هستند و کار مشابهی را در مورد انواع منابع مورد استفاده، انواع خروجی‌هایی که تولید می‌شود، انجام می‌دهند، در این تحقیق تکنیک تحلیل پوششی(DEA) به عنوان روشی جهت سنجش کارایی پلیس در هند بکار رفته است.
روش (DEA) برای تعیین کارایی واحدهای خدماتی مشابه نسبت به یکدیگر که دارای ورودی و خروجی‌های مشابه می‌باشند بکار می‌رود ومبنای آن استفاده ازتابع تولیدبرای ارزیابی عملکرد است.
تابع تولید، بیانگر رابطه کمی، میان ورودی و خروجی‌های یک سیستم است که می‌توان به وسیله آن میزان کارایی واحدهها را نسبت به یکدیگر تعیین نمود، با بهره گرفتن از تابع تولید می‌توان تعیین نمود که به ازای ترکیب مشخص از ورودی، کدام یک از واحدها مقدار خروجی بیشتری تولید می کنند، یا آنکه برای دستیابی به یک تعداد خروجی معین کدام یک از واحدها میزان ورودی کمتری مصرف می‌کنند. با توجه به پیچیدگی رابطه میان ورودی و خروجی تعیین تابع تولید به راحتی امکان پذیر نیست و نیازمند مشاهدات و تجربیات وسیع و تجزیه و تحلیل کامل و گسترده آنها می‌باشد. (ارویند ورما، ۲۰۰۷: ۱۲۱).
پلیس هند در سطح ایالتی سازماندهی می‌شود و تحت فرماندهی واحدی از نیروهای دولت عمل می کند. در این تحقیق واحد تحلیل ایالتها انتخاب شده است، این واحد به این دلیل که سازمان های مختلف دارای ساختار مشابه هستند مناسب به نظر می رسد.
از نظر ساختار سازمانی تمام ایالت ها به چند حوزه و ناحیه تقسیم می‌شوند و حوزه ها به اجزای کوچکتر مانند حوزه قضایی پاسگاه و پلیس و پاسگاه پلیس ویژه که یک افسر آگاهی و یک افسر پلیس همیشه به صورت آماده باش برای گشت و یا انجام وظایف عمومی در آن حضور دارند، تقسیم می‌شود.
ممکن است عنوان شود ایالت ها بطور قابل توجهی از نظر اندازه و جمعیت و توسعه اقتصادی متفاوت هستند. متعاقباً ماهیت و حجم جرم از ایالتی به ایالت دیگر متفاوت است.
تعداد نیروی پلیس نیز از ایالتی به ایالت دیگر،به علت تفاوت جمعیت ایالت ها متفاوت است. ایالت اوتارپرادش با جمعیت ۷/۱۶۰ میلینون نفری ۹۵۰/۱۳۱ نفر افسر پلیس دارد از طرف دیگر ایالت کوهستانی سیکیم تنها ۱۹۰۸ نفر پلیس برای جمعیت ۵۱/۰ میلیونی دارد. علیرغم وجود برخی عدم تجانسها، نسبت اجتماعی پلیس در کل کشور شبیه به هم و بنابراین قابل مقایسه می‌باشد. (ارویند ورما، ۲۰۰۷: ۱۲۴).
قدرت اقتصادی بطور قابل توجهی بین ایالت ها متفاوت است، ایالت پنجاب بالاترین در آمد سرانه را دارد در حالی که ایالت بیهاری با بیش از ۶۰ میلیون نفر جمعیت، پایین‌ترین در آمد سرانه را دارا است. لذا بودجه‌های پلیس بازتاب دهنده ورودی‌های فراهم شده توسط ایالت مرتبط با ظرفیت مالی دولت است.
از سویی ایالت‌های هند بطور قابل توجهی از لحاظ قومیت، زبان و فرهنگ متفاوت هستند، شکی نیست که این عوامل بر کار پلیس تاثیر می گذارند، به هر حال ایجاد متغیر‌هایی که بتوانند این عوامل را کنترل کنند مشکل بوده و تنها می‌توان تجزیه و تحلیل تطبیقی را برای به حساب آوردن متغیرهایی که در تمام بخش ها مشترک هستند بکار برد و این به عنوان محدودیتی در کاربرد (DEA) قابل پذیرش است.
برای سال ۱۹۹۷، اطلاعات ذیل درباره فعالیت های پلیس برای۲۵ایالت در هندگردآوری شده است:
هزینه کل به میلیون روپیه
تعداد افسران پلیس
تعداد افسران بازپرس
تعداد کل پرونده‌های تحقیق شده
تعداد افراد بازداشت شده
تعداد افراد جریمه شده
تعداد افراد محکوم شده
تعداد افراد محاکمه شده
محقیقن بر این باورند که این متغیرها اطلاعات اساسی درباره سازمان پلیس هند فراهم کرده و می‌تواند به مقایسه کارایی نسبی واحدهای پلیس کمک کند.
چهارمقیاس اول به عنوان ورودی و چهار مقیاس دوم به عنوان خروجی‌ها در نظر گرفته شده است.
هدف از ایجاد این متغیرهای ورودی و خروجی تعیین مجموعه‌ای از وزنها، خلق یک ورودی مجازی و یک خروجی مجازی و محاسبه نسبتشان به عنوان کارایی مشترک شده آن بخش است.
نوآوری اصلی دراین تحقیق این است که برای هر بخش، این وزنها به گونه‌ای می‌توانند انتخاب شوند تا آن بخش را به بالاترین حد خود رسانند. از این رو هر ایالت می‌بایست برای برنامه ریزی خطی که وزنهای بهینه را تعیین می‌کند انتخاب شود، برای تجزیه و تحلیل از نرم افزاری به نام DEA-frontien استفاده شده است. قدرت و سودمندی DEA زمانی آشکار می‌شود که چندین متغیر(چهار ورودی وچهارخروجی) همزمان آنالیز می‌شود.
کارایی هر ایالت از تقسیم مجموع ورودی و خروجی‌ها به مجموع وزنی تمام ورودی‌ها بدست می‌آید. ارزیابی کارایی محدودیبه قرار گرفتن در صفر و ۱۰۰ درصد می‌باشد و وزنها برای پیشینه سازی کارایی ایالت تحت بررسی انتخاب می‌شوند.
آنالیز DEA برخی نتایج غیر منتظره را نشان می‌هد ایالت های بیهار، گوجرات، اوریسا تصویر ضعیفی از پلیس در کشور دارند گوجرات بعد از دهه هفتاد میلادی ایالت بی ثباتی بوده است و در بعضی زمان ها انبوه خشونت در آن غوغا می‌کرد.
پلیس در برابر جنگهاس چریکی و در تحت پیگرد قرار دادن مجرمین نیز دچار مشکل بود زیرا از جانب دیوان عالی کشور مورد انتقاد قرار می گرفت، بیهار نیز یکی از بی ثبات قانون‌ترین ایالتها بود که خشونت در برابر اقشار ضعیف ادامه داشته و کم نشده است.
برای این نتایج دو تفسیر می‌تواند وجود داشته باشد، استدلال اول اینکه در دوره‌های مقایسه ای نسبت های ورودی – خروجی بین تمام ایالت ها، سه ایالت استوار ماندند. بر خلاف عقیده مردم و گزارشات رسانه‌ای این ایالت ها قادرند تا عملکرد کارا، بیشتر از ورودی های پرسنل و هزینه‌های خود را ارائه دهند.
این ایالتها از نظر متغیرهای ورودی – خروجی با دیگر ایالت ها متفاوت هستند و ایالت های مرجعی وجود ندارد تا با آنها مقایسه شود.
تکنیک DEA در آشکار ساختن ارتباط درونی متغیرهای ورودی – خروجی و قدرت و ضعف واحدهای مختلف پلیس ثمر بخش می باشد.
برخی ایالت ها نظیر آتاراپرداش و تامیل نارو با وضعیت فعالیت خوب شناخته شدند. سه ایالت کارناتاکا، آنده راپرادش و تامیل نادو به جهت انجام بازجویی ها، بازداشت‌ها و برگ جریمه‌های متخلفین در رتبه‌های بالا قرار گرفتند.
در بالاترین رتبه، کارناتاکا، ۱۳۱/۵ افسران تحقیق با کمترین نسبت به ایالت های دیگر و بیهار واورسیا ، تعداد موارد کمتری را ثبت نموده اند (شاید به علت مسأله کم انگاری جرائم). اما در مقایسه با سایر ایالت ها تعداد بازداشتی های بیشتری داشته و نسبت بیشتری از جرائم انجام شده است. گوجرات در زمینه تعداد افسران تحقیق رتبه پانزدهم را دارد اما از نظر بازداشتی ها پرکردن اوراق جرم، و محکوم کردن متخلفین رتبه نهم را بدست آورده است. ایالت سیکیم کمترین موارد رسیدگی شده، بازداشت ها و برگه های جریمه را با تعداد نسبتا بیشتری افسر تحقیق داشته است جای تعجب نیست که این ایالت کمترین میزان کارایی را دارد.
به هر حال این تکنیک قادر به پیشنهاد ارائه روش های برای بهبود کارایی نسبی است برای مثال پنجاب می‌بایست نیروهای پلیس را از ۶۷۷۴۶ نفر به ۱۲۵۱۹ نفر کاهش دهد، در حالی که سیکسم می‌بایست تنها ۷۱ افسر تحقیق در برابر ۲۴۸ افسر تحقیق فعلی داشته باشد تا کارایی بیشتری بدست آورند . این پیشنهاد تنها به آن معنا است که این ایالت ها در زمینه کارکنان خروجی‌های کمی نسبت به ورودی‌هایشان دارند. این ایالت ها می باید این نیروها را با روش کارآتری بکارگیرند همه ایالت ها می‌بایست عملکرد متناسب را با مشاهده اینکه ایالت های با عملکرد خوب، چگونه ورودیهایشان را به خروجی‌هایشان تبدیل می‌کنند فراگیرند.
ارزیابی ایالت های کارا نشان می‌دهد که چه نوع ورودی‌ها و خروجی هایی این ایالت ها را کارا نموده است این تجزیه و تحلیل نشان می‌دهد که یک واحد پلیس با مدیریت بهتر متغیر‌های ورودی – خروجی در سازمان عملکرد بهتری خواهد داشت (ارویند ورما، ۲۰۰۷: ۱۲۳).
۲-۳-۴-۱۱-۲- ارزیابی عملکرد واحدهای پلیس در آمریکا:
موضوعی که در سراسر این تحقیق مطرح شده و بخش های مجزا از هم را به یکدیگر متصل می کند. این موضوع بسیار ساده و در عین حال قوی است که عملکرد پلیس چندبعدی است. در این تحقیق به برخی از ابعاد عملکرد پلیس پرداخته شده است که در گذشته مورد بررسی قرار گرفته است، و توصیه های عملی را برای افرادی دارد که درحال تهیه لیست های خودشان می باشند. در بخش بعدی تحقیق تشریح می کنند چگونه ارزیابی عملکرد به صورت ملی و در داخل سازمان و واحدها قابل اجرا است.
تاریخچه مختصری از ارزیابی عملکرد واحد های پلیس:
بحث درباره نقش ارزیابی عملکرد در اوایل قرن بیستم آغاز می شود، و تمرکز روی دهه ۱۹۳۰ است. سپس با بحث درباره تأثیر جنبش امور پلیسی جامعه محور روی ارزیابی عملکرد پلیس بحث به اتمام می رسد.
سازمان های پلیس داده های مرتبط با عملکردشان را از بدو ایجاد امور پلیسی مدرن در اواسط قرن نوزدهم جمع آوری کردند. ایده ارزیابی عملکرد پلیس ریشه در اوایل قرن بیستم، اندکی بعد از ایجاد انجمن بین المللی رؤسای پلیس[۱۶۰] در سال ۱۸۹۴، دارد. در سال ۱۹۲۷ ، انجمن بین المللی رؤسای پلیس کمیته ثبت جرایم بصورت یکسان[۱۶۱] را برای گسترش یک سیستم استاندارد برای جمع آوری داده های جنایی از سازمان های پلیس در سراسر کشور آمریکا تأسیس کرد. در سال اول، این کمیته داده ها را از ۴۰۰ سازمان پلیس در ۴۳ ایالت آمریکا جمع آوری کرد. تا سال ۱۹۹۸، جمع آوری داده ها از بیش از ۱۷۰۰۰ دپارتمان پلیس در ۵۰ ایالت به یک امر عادی و روزمره تبدیل شد. در سال ۱۹۳۰، دونالد استون[۱۶۲]، مدیر تحقیقات در انجمن بین المللی مدیران شهری[۱۶۳]، دو شاخص را برای تأثیرپذیری پلیس پیشنهاد کرد: «تعداد پرونده های خاتمه یافته و ارزش دارایی های سرقتی که کشف شده بودند».

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...