نگارش پایان نامه با موضوع تحلیل روابط ساده و چندگانه بین هوش اخلاقی و سرمایه … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
نظامهای آموزشی در سطوح و مقاطع تحصیلی مختلف اهداف و کارکردهای متفاوتی را مورد توجه و تأکید قرار می دهند، یکی از این کارکردها که بیانگر تلاش و برنامه ریزی نهادهای آموزشی جهت تربیت اجتماعی و شهروندی فراگیران خود میباشد، اقدام در مسیر ایجاد، آموزش رشد قابلیتها، رشد و پرورش هوش اخلاقی، توسعه سرمایه اجتماعی و مهارت های مسئولیت پذیری در میان مخاطبان و مشتریان خود است. تردیدی نیست که انسان به عنوان یک موجود ذاتاً اجتماعی و برخوردار از سرشت مدنی به تنهایی قادر به رفع نیازهای خود نبوده و لذا مجبور است که برای انجام امور مختلف خود به دیگران پناه آورد (ستوده،۱۳۷۶)؛ از این رو ضرورت دارد که الزامات و مقتضیات تعامل با دیگران را به درستی بشناسد و آنها را عملاً در روابط و مناسبات اجتماعی خود به کار گیرد(جمالی،۱۳۸۶: ۷۸).
دانشگاه از جمله مهمترین مجموعههای انسانی در هر جامعه است. هرچند مهمترین وظیفه آموزش عالی، آموزش دانش و مهارت در سطح پیشرفته و حرفهای است اما علاوه بر وظیفه انتقال دانش و مهارت، وظایف دیگری که دارای ارزش اجتماعی هستند نیز جزء وظایف دانشگاه ذکر شده است. انتقال و ترویج ارزشهای اخلاقی و فرهنگی، شکوفاکردن تواناییهای فردی و اجتماعی و کمک به رشد شخصیتی، عاطفی، رفتاری و فکری را میتوان از جمله سایر وظایف مهم دانشگاههاست. به طور کلی، دانشجویان مراحل جامعهپذیری و ورود به جامعه را از طریق تجربیات خود در نظامهای رسمی و غیر رسمی آموزشی و اجتماعی دانشگاه کسب می کنند(حسامی، ۲۰۰۱: ۳۲۰-۶). به همین دلیل در بسیاری مواقع، انتظارات جامعه از نظام آموزشی بیش از آن که به توسعه حرفهای افراد مرتبط باشد به توسعه اخلاقی، رشد سرمایه اجتماعی و در نتیجه مسئولیت پذیری آنها ارتباط دارد.این فصل در مورد کلیات تحقیق به تفصیل توضیح داده شده است. که شامل توضیحاتی در مورد بیان مسئله، اهمیت و ضرورت پژوهش، اهداف تحقیق، فرضیات تحقیق و تعاریف نظری و عملیاتی میباشد.
۱-۱بیان مسئله
اخیراً اصطلاح جدیدی با عنوان«هوش اخلاقی[۱]» توسط بوربا[۲] (۲۰۰۵) در روانشناسی وارد شده است. وی هوش اخلاقی را«ظرفیت و توانایی درک درست از خلاف، داشتن اعتقادات اخلاقی قوی و عمل به آنها و رفتار در جهت صحیح و درست تعریف می کند» (بوربا، ۲۰۰۵: ۲۳). هوش اخلاقی به معنی توجه به زندگی انسان و طبیعت، رفاه اقتصادی و اجتماعی، ارتباطات آزاد و صادقانه و حقوق شهروندی است. هوش اخلاقی به این حقیقت اشاره دارد که ما به صورت ذاتی، اخلاقی یا غیر اخلاقی متولد نمیشویم؛ بلکه یاد میگیریم که چگونه خوب باشیم. یادگیری برای خوب بودن، شامل ارتباطات، بازخورد، جامعهپذیری و آموزش است که هرگز پایانپذیر نیست. آنچه که ما برای انجام کارهای درست به آن نیاز داریم، همان هوش اخلاقی است که با بهره گرفتن از آن به یادگیری عمل هوشمندانه و دستیابی به بهترین عمل خوب نزدیک میشویم. در هر بخش از زندگی به بهترین اطلاعات قابل دسترس میرسیم، خطرات را به حداقل میرسانیم و نسبت به پیامدهای آن خوشبین هستیم. افراد با هوش اخلاقی بالا کار درست را انجام می دهند. بنابراین، هوش اخلاقی عبارت است از توانایی ایجاد تمایز بین درست و غلط براساس اصول جهان شمول تعریف شده. این نوع هوش، در محیط جهانی مدرن کنونی می تواند به مثابه نوعی جهتیاب برای اقدامات عمل نماید. هوش اخلاقی، نه تنها چارچوبی قوی و قابل دفاع برای فعالیت انسانها فراهم می کند، بلکه کاربردهای فراوانی در دنیای حقیقی دارد. در واقع، این هوش تمام انواع دیگر هوش انسان را در جهت انجام کارهای ارزشمند هدایت می کند(بهشتیفرو همکاران،۲۰۱۱: ۷-۱).
افراد از نظر سطح هوش با هم متفاوتند. این تفاوت، ناشی از ترکیب متغیر فطری، وراثت و ویژگیهای اکتسابی آنهاست(رحیمی،۲۰۱۱: ۷۳-۶۱). اخلاق نیز به عنوان مجموعه ای از اصول که اغلب به عنوان منشوری برای هدایت به کار میرود تعریف شده است. بسیاری از رفتارها و اقدامهای افراد متأثر از ارزشهای اخلاقی است و ریشه در اخلاق دارد. بنابراین، عدم توجه به اخلاق در سازمانها و ضعف در رعایت اصول اخلاقی می تواند مشکلات زیادی ایجاد کرده و مشروعیت و اقدامات سازمانها را زیر سئوال ببرد(آراسته و همکاران،۱۳۹۰: ۳۱-۲۱).
لنینک و کیل[۳] (۲۰۰۵) هوش اخلاقی را توانایی تشخیص درست از اشتباه میدانند که با اصول جهان سازگار است. به نظر آنان، چهار اصل هوش اخلاقی زیر برای موفقیت مداوم سازمان و شخص ضروری است:
درستکاری: یعنی ایجاد هماهنگی بین آنچه که به آن باور داریم و آنچه که به آن عمل میکنیم. انجام آنچه که میدانیم درست است وگفتن حرف راست در تمام زمانها، کسی که هوش اخلاقی بالایی دارد، به شیوهای که با اصول و عقایدش سازگار باشد، عمل می کند.
مسئولیت پذیری: کسی که هوش اخلاقی بالایی دارد، مسئولیت اعمال و پیامدهای آن اعمال، همچنین اشتباهات و شکست های خود را نیز میپذیرد.
دلسوزی: توجه به دیگران که دارای تأثیر متقابل است. اگر نسبت به دیگران مهربان ودلسوز باشیم، آنان نیز در زمان نیاز با ما همدردی می کنند و مهربان خواهند بود.
بخشش: آگاهی از عیوب خود وتحمل اشتباهات دیگران.
همچنین سرمایه اجتماعی از مفاهیم نوینی است که امروزه در جامعه شناسی، اقتصاد و به تازگی در مدیریت و سازمان به صورت گسترده استفاده شده است. این مفهوم به پیوندها، ارتباطات میان اعضای یک شبکه به عنوان منبع با ارزش اشاره دارد، که با خلق هنجارها و اعتقاد متقابل موجب تحقق اهداف اعضا می شود. این سرمایه امروزه نقشی بسیار مهمتر از سرمایه فیزیکی و انسانی در سازمانها و جوامع ایفا می کند، و شبکه های روابط جمعی و گروهی انسجام بخش میان انسانها، انسانها با سازمانها و سازمانها با سازمانها میباشد و نقش بسیار مهمی در احساس مسئولیت اجتماعی سازمانها در جوامع ایفا می کند. در حقیقت، اصطلاح سرمایه به ثروت انباشته، به خصوص آنچه برای تولید ثروت بیشتر به کار میرود اطلاق می شود.
همچنین ریشهشناسی کلمه«اجتماعی» در سرمایه اجتماعی به ما کمک می کند تا معنی سرمایه اجتماعی و تفاوت آن با سایر انواع سرمایه بهتر درک شود.کلمه «اجتماعی» یکی از گستردهترین و کلیترین صفات زبان انگلیسی است که به چیزهای متنوعی مانند انرژی، بیماریها، بازاریابی و مانند آن اشاره می کند. اسم این صفت،کلمه جامعه است. که از کلمه لاتین«Socius» به معنای «دوست یا رفیق» مشتق شده است. چنین ریشهیابی نشان میدهد که اساساً کلمه«اجتماعی» از پدیده دوستی ناشی شده است، و حاکی از دلبستگی شخصی، همکاری، یکپارچگی، احترام متقابل و احساس منفعت مشترک است. در تعاریف سرمایه اجتماعی و ابعاد و مسائل پیرامون آن توافق و همگونی چندانی وجود ندارد، به طور کلی این زمینه های نظری گسترده و کلی را میتوان به عنوان ریشه های نظری سرمایه اجتماعی در نظر گرفت که هنوز هم هریک طرفدارانی دارد، با توجه به سوگیریهایی که در هریک از این نحلهها جریانات فکری وجود دارد، تعاریف نیز متفاوت خواهد بود(بورت[۴]،۱۹۹۲: ۲۴-۸).
سرمایه اجتماعی، مفهومی اساسی است که در دهههای اخیر به عنوان دارایی با ارزشی برای توانمندی سازمانها(تیمبرلیک، ۲۰۰۵: ۴۴-۳۴) و تولید و افزایش سرمایه انسانی- اقتصادی پذیرفته شده است (شریفیان ثانی، ۱۳۸۰: ۸-۵). ازجمله ابعادسرمایه اجتماعی میتوان به مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی، تعلق اجتماعی و اعتماد اجتماعی اشاره کرد. که هریک از این ابعاد دارای معرفهایی هستند. مشارکت اجتماعی با معرفهایی ازقبیل شرکت در تصمیم گیریها، فعالیت مشترک و همفکری با همدیگر مورد سنجش قرار می گیرد. اعتماد بر اساس اعتماد بین فردی، اعتماد درون گروهی و بین گروهی سنجیده می شود. منظور از انسجام اجتماعی، توافق و هماهنگى میان اعضا، نظم و انضباط فردی است.
مسئولیت پذیری موضوع جدیدی نیست، اما به نظر میرسد که افزایش علاقه در میان دانشگاهیان و دستاندرکاران به مسئولیت اجتماعی به خاطر منفعتهایی که مسئولیت اجتماعی برای اقتصاد، جامعه و محیط زیست دارد، تازه و جدید باشد(هندرسون[۵]، ۲۰۰۷). اصطلاح مسئولیت پذیری از نظر لغوی به معنای موظف بودن به انجام دادن امری(فرهنگ معین، ۱۳۴۵: ۴۰۷۷) می باشد. در معنای عام حقوقی نیز مسئولیت به مفهوم متعهد و موظف بودن شخص به انجام یا ترک عملی است (شهیدی ،۱۳۸۶: ۴۹). به علاوه، صاحبنظران و متخصصان مختلف نیز برداشتها و تبیینهای خاصی را در مورد معنا و مفهوم مسئولیت پذیری ارائه کرده اند. از دیدگاه فروم[۶] (۲۰۰۴) مسئولیت پذیری صرفاً وظیفه یا تکلیفی نیست که باید توسط یک فرد انجام گیرد بلکه بلعکس بیانگر نوعی احساس و حالت است که توسط خود فرد برانگیخته شده و حامل و در بردارنده پاسخ و واکنش فرد نسبت به نیازهای دیگران به صورت آشکار یا پنهان می باشد. ناکامورا و واتانابه ـ مورائوکا[۷] (۲۰۰۶) نیز تأکید می کنند مسئولیت پذیری از آن روی که بر ایده دموکراسی و جامعه دموکراتیک تأثیر می گذارد، دارای ارزش والایی است و اصولاً محور و کانون اصلی مسئولیت پذیری، نوع دوستی و احترام به دیگران میباشد. در عین حال شلنگر و همکاران[۸] (۱۹۹۴) هم معتقدند که مسئولیت پذیری، پدیدهای است که افراد را به جامعه پیوند داده و خودکنترلی را برای فرد و کنترل اجتماعی را برای جامعه انسانی به همراه دارد. مرگلر و همکاران[۹] (۲۰۰۷) معتقدند که مسئولیت پذیری در معنای توانایی نظم دادن به تفکر، احساسات و رفتار فردی همراه با اراده و قدرت انتخابگری خود به عنوان مسئول و پاسخگوی اصلی پیامدهای فردی و اجتماعی آن میباشد. از دیدگاه سرتو[۱۰] (۱۹۸۹) مسئولیت پذیری به مثابه الزام و تعهد درونی فرد برای انجام مطلوب همه فعالیتهایی است که به عهده او گذاشته شده و نشأت گرفته از واقعیتهای درونی هر فرد می باشد. لذا این مفهوم با پذیرش و انجام یک مسئولیت یا وظیفه، متناسب با سطح تواناییها، استعدادها و علایق فردی می باشد. فرمهینی فراهانی (۱۳۷۸) نیز مسئولیت پذیری را به معنای بر عهده گرفتن امر یا کاری و پاسخگو بودن در برابر کار یا وظیفه به عهده گرفته شده میداند. همچنین طالب زاده و همکاران (۱۳۷۸) در تعریف عملیاتی خود از مسئولیت پذیری، معتقدند که این مهارت شامل مواردی همچون مراقبت ازخود و محیط، پذیرش نتیجه عمل، رعایت مقررات، انجام دادن تکالیف و وظایف محوله (انجام سروقت تکالیف و کار و تمرکز و اتمام آن) میباشد. در عین حال، صاحبنظران مذکور تأکید می کنند که مهارت مسئولیت پذیری و انجام وظایف و مسئولیتهای محوله مستلزم همکاری با افراد است و این همکاری زمانی موفقیتآمیز است که در آن همدلی وجود داشته باشد. به علاوه، انجام مسئولیت در هر سطحی، بیانگر مهارت ابراز وجود در فرد است. از دیدگاه ایزدی و عزیزی شمامی (۱۳۸۸) مسئولیت پذیری یکی از مهم ترین ابعاد شهروندی بوده و شخص مسئولیتپذیر کسی است که بر اساس عزّت نفس خود و با احترام به حقوق سایرین، دیدگاه های خود را ارزیابی نموده و در نهایت، پیامدهای اعمال و تصمیماتش را میپذیرد. صاحبنظران مذکور، همچنین ابعاد مسئولیت پذیری اجتماعی را در قالب سه بعد شناختی (رشد دامنه اطلاعاتی فرد از انواع مسئولیتهای اجتماعی و اعتلای مهارت های عقلانی و تحلیل و تفکر پیرامون این مسئولیت ها)، عاطفی (ایجاد انگیزه، نگرش و عواطف مثبت نسبت به انواع مسئولیتهای اجتماعی) و عملکردی (توانایی ایفای مطلوب وظایف اجتماعی توأم با همکاری، همراهی، کمک و احترام به سایر افراد ) مطرح و مورد بحث قرار می دهند. همچنین سبحانی نژاد و فردانش (۱۳۷۹) با تأکید بر نقش و رسالت نهادهای آموزشی در زمینه مسئولیتپذیر کردن یادگیرندگان، این مسئولیت ها را شامل ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، مدنی و زیست محیطی میدانند و معتقدند که آموزش و برنامه های درسی مرتبط با مسئولیت پذیری باید بتوانند عملاً شناختها، عواطف و مهارت های لازم را در این زمینه در فراگیران به وجود آورد. یعنی آنکه یادگیرندگان باید ازآگاهیها و مهارت های عقلانی برای کسب شناخت انواع مسئولیتهای فردی و اجتماعی برخوردار شوند. به علاوه واجد عواطف و نگرشهای مثبت در زمینه پذیرش انواع مسئولیتهای اجتماعی شده و نهایتاً توانمندیهای لازم را برای اقدام به انواع وظایف و مسئولیتهای اجتماعی کسب کنند. صاحبنظران مذکور معتقدند که دلالت صریح مطالب فوق آن است که برنامه های درسی مرتبط با آموزش مسئولیت پذیری نباید صرفاً به یکی از ابعاد سه گانه محدود گردد. از سوی دیگر، مرور ادبیات پژوهشی مرتبط با مسئولیت پذیری و آموزش مهارت های آن نشاندهنده جایگاه و نقش مثبتی است که این مقوله در حوزه های مختلف (با دیگری و رشد شخصیت یاد گیرندگان) ایفا مینماید. در این تحقیق مؤلفه های مسئولیت پذیری در قالب پنج مؤلفه اصلی یعنی خودمدیریتی، امانتداری، وظیفه شناسی، سازمانیافتگی و پیشرفتگرایی میباشد. منظور ازخودمدیریتی: مسئول بودن و خویشتنداری برای دستیابی به اهداف و پافشاری در جبران شکستها و ناکامیها است. امانتداری: تعهد نسبت به حفاظت از جان و مال و حقوق دیگران و وفاداری نسبت به عهد و پیمان است. وظیفه شناسی: انجام اعمال و تکالیف محوله به طور شایسته بدون تذکر دیگران، دیگر خواهی و جامعه دوستی، کمک کننده و یاریدهنده است. سازمان یافتگی: مورد بررسی قرار دادن امور، امکان سنجی و برنامه ریزی در کارها، بودجهبندی و پس انداز منظم و پیشرفتگرایی: آگاهی و میل به بهتر شدن انگیزهای درونی است برای به پایان رساندن موفقیت آمیز یک تکلیف، رسیدن به یک هدف یا دستیابی به درجه معینی از شایستگی در کار(نعمتی، ۱۳۷۸).
تعاملات دانشجویان در محیط آموزشی می تواند تعیین کننده میزان رشد اخلاقی، سرمایه اجتماعی و مسئولیت پذیری اجتماعی آنها باشد. برخورداری از اساتید مطلوب عاملی اساسی در توسعه هر کشور است. آموزشدهندگان دانشگاه، از طریق هدایت فرایندهای آموزش و یادگیری، انگیزش دانشجویان، شکلدهی به تفکر و نیز مسئولیتپذیر و پاسخگو کردن آنها در مقابل جامعه نقش بیبدیل را به عهده دارند. این نقش چنان گسترده است که نمی توان به درستی انتظارات از آن را مشخص کرد.به همین دلیل است که غالب انسانها همیشه از یک معلم یا استاد خوب به عنوان عامل موفقیت خود در طول زندگی یاد می کنند(راما،۲۰۱۱ : ۱۱۷-۲۱). بنابراین، اساتید و سایر افرادی که در محیطهای آموزشی فعالیت می کنند علاوه بر شایستگیهای فنی، باید دارای ویژگیهای ذهنی و عاطفی مناسب و برخوردار از ارزشهای اخلاقی مطلوب نیز باشند.علاوه براین، مطالعات بسیاری نشان داده است که تعاملات دانشجویان در محیط آموزشی و به خصوص تعامل آنها با اساتید می تواند تأثیر فوقالعادهای بر یادگیری، توسعه اخلاقی و دستاوردهای آموزشی و اجتماعی آنها داشته باشد.
با توجه به مطالب مذکور می توان به این نکته تأکید کرد که تلاش در جهت معرفی و شناسایی جایگاه هوش اخلاقی، مسئولیت پذیری و سرمایه اجتماعی در رشد و پرورش شخصیت متعادل و متوازن افراد از جمله دانشجویان و نقش در بهبود ارتقاء عملکرد درسی و آموزشی آنها دارای اهمیت قابل توجهی است. نتایج این پژوهش را می توان در جهت رشد و پرورش هوش اخلاقی، مسئولیت پذیری و سرمایه اجتماعی در دانشجویان بکار برد. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی روابط ساده و چندگانه بین هوش اخلاقی و سرمایه اجتماعی با میزان مسئولیت پذیری اجتماعی دانشجویان دانشگاه کاشان می باشد.
شکل(۱-۱) مدل مفهومی تحقیق
خود مدیریتی
درستکاری
امانتداری
دلسوزی
بخشش
وظیفه شناسی
سازمانیافتگی
مشارکت اجتماعی
اعتماد اجتماعی
پیشرفتگرایی
تعلق اجتماعی
انسجام اجتماعی
شکل(۱-۱) مدل مفهومی تحقیق بر اساس مدل هوش اخلاقی از لنینک و کیل(۲۰۱۱) با سه مؤلفه (راستگویی، دلسوزی، بخشش) و سرمایه اجتماعی از (ناهاپیت و گوشال[۱۱]، ۱۹۹۸ و پوتنام[۱۲]، ۲۰۰۰) با ابعاد (مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، تعلق اجتماعی، انسجام اجتماعی) و مسئولیت پذیری با ابعاد (خودمدیریتی، امانتداری، وظیفه شناسی، سازمانیافتگی و پیشرفتگرایی) ترسیم شده است.
۱-۲اهمیت و ضرورت پژوهش
یکی از اهداف و وظایف مهم نظام آموزش عالی هر کشور، پرورش نیروی انسانی متخصص و کارآمد مورد نیاز جامعه است. دانشگاهها در دنیای پویا و پرمخاطره امروز برای این که بتوانند بقای خودشان را تحکیم بخشند، باید دانشجویان خود را ملزم به رعایت اصول اخلاقی و فراگیری هوش اخلاقی، ارتباطات میان اعضای یک سازمان و احساس مسئولیت پذیری اجتماعی نماید. چرا که رعایت آنها باعث دلگرمی دانشجویان و باتبع آن افزایش کیفیت و خدمات و در نهایت جلب رضایت اربابرجوع و تثبیت بقای دانشگاهها خواهد شد. بنابراین هرچه دانشجویان از هوش اخلاقی بالاتری برخوردار باشند، سرمایه های اجتماعی ارزشمندی برای دانشگاهها هستند. بنابراین انتظار میرود افراد با هوش اخلاقی و مشارکت و احساس مسئولیت اجتماعی بالا کارهای درست را انجام داده و اعمال آنها پیوسته با ارزشها و عقایدشان هماهنگ بوده و عملکرد بالایی داشته باشند. با توجه به این که انتظار میرود انسانهای فرهیخته جامعه از دانشگاه برخاسته و در بطن دانشگاه پرورش یابد و همانگونه که یافتههای پژوهشگران نیز نشان میدهد تصوّر بر این است که اساتید و کارکنان بتوانند تأثیر شدید بر توسعه ذهنی و اخلاقی و انسجام و احساس مسئولیت پذیری اجتماعی دانشجویان باشند و همچنین مسئولیت پذیری اجتماعی به این نکته اشاره دارد که از همه دانشجویان انتظار میرود به بهترین نحو از مهارت ها و تجربه خود استفاده نموده و استانداردهای حرفهای را رعایت نمایند لذا بررسی میزان برخورداری دانشجویان از توانمندیهای اخلاقی حائز اهمیت میباشد.
با توجه به روند رو به افزایش دانشگاهها و افراد تحصیلکرده از یک سو و مشکلات اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی جامعه از سوی دیگر، در طول سالهای گذشته مسأله هوش اخلاقی و سرمایه اجتماعی و مسئولیت پذیری اجتماعی اهمیت ویژهای یافته است. این امر زمانی محقق می شود که هوش اخلاقی و سرمایه اجتماعی و میزان مسئولیت پذیری اجتماعی دانشجویان در قالب و ساختار برنامه ریزی و آموزش در محیط دانشگاهها و مراکز آموزشی جایگاهی شایسته داشته باشد. در واقع یکی از عوامل پل ارتباطی میان دانشگاه و دانشجویان میتوان گفت اساتید و کارکنان میباشد.
از این رو انجام این تحقیق در دانشگاه و در دیگر محیطهای اجتماعی و فرهنگی ضروری به نظر می رسد زیرا فراگیری و به کارگیری مؤلفه های هوش اخلاقی و سرمایه اجتماعی و مسئولیت پذیری در سازمانها، بخصوص سازمانهای آموزشی افراد را در دستیابی به اهداف آموزشیشان یاری می کند.
با توجه به مطالب مذکور می توان به این نکته تأکید کرد که تلاش در جهت معرفی و شناسایی جایگاه هوش اخلاقی و سرمایه اجتماعی و مسئولیت پذیری در رشد و پرورش شخصیت متعادل و متوازن افراد از جمله دانشجویان و نقش در بهبود ارتقاء عملکرد درسی و آموزشی آنها دارای اهمیت قابل توجهی است. این پژوهش در حکم برداشتن گامهای اولیه جهت معرفی، اعتباربخشی و مشروعیت بخشیدن به نقش و اهمیت هوش اخلاقی و سرمایه اجتماعی و مسئولیت پذیری در برنامه درسی و برنامه های فرهنگی آموزش عالی می باشد. از سوی دیگر با توجه به سابقه و پیشینه گرایشهای عاطفی، اخلاقی و معنوی جامعه ایران و نیز ظرفیت بالقوه عاطفی و اجتماعی موجود در این کشور که نوعاً در میان دانش آموزان و دانشجویان به عنوان آیندهسازان این خطه نمود مییابد، لذا پژوهش حاضر درصدد است وضیعت هوش اخلاقی و سرمایه اجتماعی با میزان مسئولیت پذیری اجتماعی دانشجویان در محیطهای دانشگاهی و آموزشی را مورد مطالعه قرار دهد. از این دیدگاه، نتایج و یافتههای این پژوهش می تواند مورد استفاده و استناد سیاستگذران و برنامه ریزان آموزش عالی در آینده قرار گیرد و همچنین از یافتههای این تحقیق، مسئولین فرهنگی دانشگاه، مدیران و روسای دانشکده ها میتوانند در جهت بهبود برنامه های آموزشی و فرهنگی دانشگاه بهره ببرند.
۱-۳ اهداف تحقیق
۱-۳- ۱هدف کلی تحقیق:
تحلیل روابط ساده و چندگانه بین هوش اخلاقی و سرمایه اجتماعی با میزان مسئولیت پذیری اجتماعی دانشجویان دانشگاه کاشان
۱-۳-۲ اهداف جزیی:
۱٫تعیین میزان هوش اخلاقی دانشجویان
۲٫تعیین میزان سرمایه اجتماعی دانشجویان
۳٫تعیین میزان مسئولیت پذیری اجتماعی دانشجویان
۴٫تحلیل رابطه بین مؤلفه های هوش اخلاقی (درستکاری، دلسوزی، بخشش ) با میزان مسئولیت پذیری دانشجویان
- تحلیل رابطه بین مؤلفه های سرمایه اجتماعی (مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، تعلق اجتماعی، انسجام اجتماعی) با میزان مسئولیت پذیری دانشجویان
۶٫مقایسه میزان هوش اخلاقی دانشجویان بر حسب ویژگیهای دموگرافیک (جنسیت، رشته تحصیلی و مقطع تحصیلی)
- مقایسه میزان سرمایه اجتماعی دانشجویان بر حسب ویژگیهای دموگرافیک (جنسیت، رشته تحصیلی و مقطع تحصیلی)
- مقایسه میزان مسئولیت پذیری دانشجویان بر حسب ویژگیهای دموگرافیک (جنسیت، رشته تحصیلی و مقطع تحصیلی)
۱-۴ فرضیات تحقیق
۱-۴-۱ فرضیه اصلی:
بین هوش اخلاقی و سرمایه اجتماعی با میزان مسئولیت پذیری دانشجویان دانشگاه کاشان رابطه وجود دارد.
۱-۴-۲ فرضیه فرعی
- میزان هوش اخلاقی، دانشجویان بالاتر از حد متوسط است
۲٫میزان سرمایه اجتماعی دانشجویان بالاتر از حد متوسط است.
۳٫میزان مسئولیت پذیری دانشجویان بالاتر از حد متوسط است.
- بین مؤلفه های هوش اخلاقی(درستکاری، دلسوزی، بخشش) با میزان مسئولیت پذیری دانشجویان رابطه وجود دارد.
- بین مؤلفه های سرمایه اجتماعی (مشارکت اجتماعی، اعتماداجتماعی، تعلقاجتماعی، انسجام اجتماعی) با میزان مسئولیت پذیری دانشجویان رابطه وجود دارد.
- بین هوش اخلاقی دانشجویان برحسب ویژگیهای دموگرافیک (جنسیت، رشته تحصیلی، مقطع تحصیلی) تفاوت وجود دارد.
- بین سرمایه اجتماعی دانشجویان برحسب ویژگیهای دموگرافیک (جنسیت، رشته تحصیلی، مقطع تحصیلی) تفاوت وجود دارد.
- بین مسئولیت پذیری دانشجویان برحسب ویژگی های دموگرافیک (جنسیت، رشته تحصیلی، مقطع تحصیلی) تفاوت وجود دارد.
۱-۵ تعریف متغیرها
۱-۵-۱ تعاریف نظری
هوش اخلاقی[۱۳]: توصیف کننده تمایل و توانایی فرد در پیشبرد اهداف غیر شخصی و مسائلی به غیر از مسائل شخصی است(دورهایورو بلاچ فلنر، ۲۰۰۹ : ۱).
درستکاری[۱۴]: یعنی ایجاد هماهنگی بین آنچه که به آن باور داریم و آنچه که به آن عمل می کنیم. انجام آنچه که می دانیم درست است وگفتن حرف راست در تمام زمانها، کسی که هوش اخلاقی بالایی دارد، به شیوه ای که با اصول و عقایدش سازگار باشد، عمل می کند (لنینک و کیل، ۲۰۰۵).
دلسوزی[۱۵]: توجه به دیگران که دارای تاثیر متقابل است. اگر نسبت به دیگران مهربان ودلسوز باشیم، آنان نیز در زمان نیاز با ما همدردی می کنند و مهربان خواهند بود (لنینک و کیل، ۲۰۰۵).
بخشش[۱۶]: آگاهی از عیوب خود وتحمل اشتباهات دیگران (لنینک و کیل، ۲۰۰۵).
سرمایه اجتماعی[۱۷]: سرمایه اجتماعی را میتوان مجموعه معینی از هنجارها یا ارزشهای غیر رسمی تعریف کرد که اعضای گروهی که همکاری و تعاون میانشان برقرار است، در آن سهیم هستند (فوکویاما، ۱۹۹۹، به نقل از علوی، ۱۳۸۰).
مشارکت اجتماعی[۱۸]: فرایند سارمانیافتهای است که از سوی افراد جامعه به صورت آگاهانه، داوطلبانه و جمعی با در نظر داشتن هدفهای معین و مشخص به منظور سهیم شدن در منایع قدرت انجام میگیرد.
اعتماد اجتماعی[۱۹]: اعتماد اجتماعی ایجادکننده تعاون و همیاری است و فقط در این حالت که در عین وجود تفاوتها قادر به حل مشکلات و انجام تعهدات اجتماعی می شود.
تعلق اجتماعی[۲۰]: وابستگی به اجتماع یا گروهی معین است به عبارت دیگر، کسی که حس تعلق دارد، عضو جداییناپذیر گروه است.
انسجام اجتماعی[۲۱]: انسجام اجتماعی، در واقع احساس همبستگی پیوند و تعهد عاطفی است که اعضای جامعه نسبت به یکدیگر دارند.
مسئولیت پذیری[۲۲]: احساس عملی در بکارگیری تواناییها و انجام کوششها در تطابق و سازگاری با مردم است که عدم پذیرش آن، قانون شکنی و نپذیرفتن مسئولیت های اجتماعی تلقی میگردد (گلن و نلسون، ۱۹۸۸: ۲۰)
خودمدیریتی[۲۳]: مسئول بودن و خویشتنداری برای دستیابی به اهداف و پافشاری در جبران شکستها و ناکامیها است.
امانتداری[۲۴]: تعهد نسبت به حفاظت از جان و مال و حقوق دیگران و وفاداری نسبت به عهد و پیمان است.
وظیفه شناسی[۲۵]: انجام اعمال و تکالیف محوله به طور شایسته بدون تذکر دیگران، دیگر خواهی و جامعه دوستی، کمک کننده و یاریدهنده است.
سازمانیافتگی[۲۶]: مورد بررسی قرار دادن امور، امکان سنجی و برنامه ریزی در کارها، بودجهبندی و پس انداز منظم.
پیشرفتگرایی[۲۷]: آگاهی و میل به بهتر شدن انگیزهای درونی است برای به پایان رساندن موفقیت آمیز یک تکلیف، رسیدن به یک هدف یا دستیابی به درجه معینی از شایستگی در کار.
۱-۵-۲ تعریف عملیاتی
هوش اخلاقی: در این پژوهش میزان هوش اخلاقی دانشجویان در قالب سه مؤلفه راستگویی، بخشش و دلسوزی، به وسیله پرسشنامه ۴۰ گویهای سنجیده می شود.
درستکاری: درستکاریی براساس پرسشنامه هوش اخلاقی از سوال۲۰-۱۵-۱۴-۱۳-۱۲-۱۰-۸-۷-۴-۳-۲-۱ سنجیده می شود.
دلسوزی: دلسوزی بر اساس پرسشنامه هوش اخلاقی از سوال ۱۹-۱۷-۱۶-۱۱ سنجیده می شود.
بخشش: بخشش بر اساس پرسشنامه هوش اخلاقی از سوال ۱۸-۹-۵-۶ سنجیده می شود.
سرمایه اجتماعی: در این پژوهش میزان سرمایه اجتماعی دانشجویان در قالب چهار مؤلفه مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی، تعلق اجتماعی و اعتماد اجتماعی به وسیله پرسشنامه۲۴ گویهای سنجیده می شود.
مشارکت اجتماعی: براساس پرسشنامه سرمایه اجتماعی از سوال ۱تا ۷ سنجیده می شود.
اعتماد اجتماعی: براساس پرسشنامه سرمایه اجتماعی از سوال ۸ تا ۱۲سنجیده می شود.
تعلق اجتماعی: براساس پرسشنامه سرمایه اجتماعی از سوال ۱۳ تا ۱۸ سنجیده می شود.
انسجام اجتماعی: براساس پرسشنامه سرمایه اجتماعی از سوال ۱۹ تا ۲۵ سنجیده می شود.
مسئولیت پذیری: در این پژوهش، میزان مسئولیت پذیری دانشجویان در قالب پنج مؤلفه خودمدیریتی، امانتداری، وظیفه شناسی، پیشرفت گرایی و سازمان یافتگی، به وسیله پرسشنامه ۴۲ گویه ای سنجیده می شود.
خودمدیریتی: براساس پرسشنامه مسئولیت پذیری از سوال ۴۱-۲۹-۱۳-۱۲-۸-۶-۴-۳-۲ سنجیده می شود.
امانتداری: براساس پرسشنامه مسئولیت پذیری از سوال ۲۷-۲۱-۱۹-۱۰ سنجیده می شود.
وظیفه شناسی: براساس پرسشنامه مسئولیت پذیری از سوال ۲۳-۱۸-۱۶ سنجیده می شود.
سازمانیافتگی: براساس پرسشنامه مسئولیت پذیری از سوال ۳۳-۳۱-۱۴-۹-۷-۵- سنجیده می شود.
پیشرفتگرایی: براساس پرسشنامه مسئولیت پذیری از سوال۳۰-۱۴-۱ سنجیده می شود.
فصل دوم
ادبیات و پیشینه تحقیق
مقدمه
ایجاد و رشد هوش اخلاقی و سرمایه اجتماعی با میزان مسئولیت پذیری دانشجویان به عنوان یکی از کارکردها و اهداف مهم نظامهای آموزشی و برنامه های درسی در مقاطع مختلف دانشگاهی میباشد. در واقع سیاستگذاران و برنامه ریزان آموزشی از طریق پرورش و رشد قابلیت های مرتبط با هوش اخلاقی و سرمایه اجتماعی با میزان مسئولیت پذیری دانشجویان تلاش می کنند تا مجموعه ای از مهارت های فردی و اجتماعی مورد نیاز برای زندگی در قرن بیست و یکم، که عصر سرشار از تغییرات و تحولات سریع و شتابان است را در دانشجویان به وجود آورند. بر این مبنا حتی میتوان گفت که موفقیت هر نظام آموزشی در حوزه هوش اخلاقی و سرمایه اجتماعی با میزان مسئولیت پذیری دانشجویان عملاً باعث پایهریزی و شکل گیری یک جامعه انسانی می شود که از شاخص های توسعه یافتگی اجتماعی و فرهنگی برخوردار میباشد. بدیهی است این امر به منزله یک هدف مهم، زمانی اتفاق میافتد که برنامه ریزان درسی نظام آموزشی در مقاطع مختلف دانشگاهی، در این حوزه احساس وظیفه نموده و بتوانند از طریق مختلف نسبت به آموزش و درونی ساختن قابلیت های هوش اخلاقی و سرمایه اجتماعی با میزان مسئولیت پذیری دانشجویان اقدام نماید.مطالب این فصل در چهار بخش ارائه میگردد. بخش اول مبانی نظری مرتبط با هوش اخلاقی که شامل هوش و انواع هوش، تبیین مفهوم اخلاق، هوش اخلاقی،اصول هوش اخلاقی بوربا و لینک و کیل و فواید هوش اخلاقی میباشد.در بخش دوم مبانی مرتبط با سرمایه اجتماعی که شامل تاریخچه سرمایه اجتماعی و اهمیت آن، تئوریپردازان و تعریف آن از سرمایه اجتماعی، تعریف مفهومی سرمایه و سرمایه اجتماعی و … میباشد. در بخش سوم مبانی نظری مرتبط با مسئولیت پذیری که شامل تببین مفهوم مسئولیت و مسئولیت پذیری، مسئولیت پذیری از منظر جامعهشناختی و روانشناسی، اهمیت و جایگاه مسئولیت پذیری از منظر اسلام، مسئولیت پذیری اجتماعی، ابعاد و مؤلفه های مسئولیت پذیری میباشد و در بخش چهارم شامل ادبیات تحقیق و سوابق پژوهشی مرتبط با مسئله و در آخر بحث و نتیجه گیری فصل میباشد.
۲-۱ بخش اول: هوش اخلاقی
۲-۱-۱هوش
هوش[۲۸] یکی از مفاهیم بنیادین در علم روانشناسی است که مطالعات و تحقیقات بسیاری راجع به آن صورت گرفته است ولی با وجود این کوششها به لحاظ پیچیدگی و چند ساختی بودن و نیز عوامل متعدد دخیل در آن هنوز صاحبنظران به همسویی یکی در مورد ابعاد هوش و حتی تعریف دقیقی از آن دست نیافته اند (صمدی، ۱۳۸۵).
هوش یکی از با ارزشترین ویژگیهای آدمی است، نقش مهمی در تواناییها و کاراییهای ما ایفا می کند و تمام فعالیتهای ما را تحت تأثیر قرار می دهد.
هوش مجموعه استعدادهایی است که به وسیله آن شناختهایی به دست می آوریم، آنها را حفظ میکنیم و عناصر تشکیل دهنده فرهنگ خود را، برای حل مسائل روزانه و برای سازگاری سریع با محیط ثابت و در حال تغییر به کار می بریم.
برخی از فعالیتهای ذهنی که به طور معمول در تعریف هوش گنجانده میشوند و کم و بیش به وسیله آزمونهای هوش اندازه گیری میشوند شامل این موارد است:
الف) توانایی یادگیری و بهره گیری از تجربه
ب) توانایی تفکر انتزاعی و استدلال
ج) توانایی سازش و انطباق با محیط
د) توانایی سازمان بخشیدن به اطلاعات
هـ)توانایی حل مشکل (گنجی، ۱۳۹۰: ۱۰۲).
ولی از هوش تاکنون تعریف واحدی که مورد توافق همه صاحبنظران باشد؛ به دست نیامده است. هوش چیزی است که ارزیابی و اندازه گیری آن کار سادهای نیست؛ چون انواع متفاوتی دارد. در سال (۱۹۸۳ م) دکتر “هاوارد گاردنر[۲۹] ” استاد دانشگاه هاوارد مفهوم جامعتری از هوش ارائه داد و آن را چند هوشی نامید. تئوری او با نظریات سنتی کاملاً مغایر بود. او یک طبقه بندی هفتگانه اولیه از هوش ارائه نمود:
هوش زبانشناختی: یعنی مهارت کار کردن با زبان و کلمات. گاهاً میبینیم که بعضی قادر به تکلم به چندین زبان مختلف هستند؛ در حالی که بعضی در یادگیری یک زبان هم درماندهاند.
هوش منطقی و ریاضی: حل مشکلات به طریقی کاملاً منطقی.
هوش موسیقی: قابلیت فکر کردن در قالب نتهای موسیقی و ریتم.
هوش فضایی: حل مشکلات به صورت بصری در مغز فرد.
هوش فیزیکی: داشتن توانایی در حرکت عضلات و سایر حرکات ورزشی.
هوش میان فردی: توانایی شناخت احساسات؛ حالات و عواطف دیگران و مهارتهای اجتماعی.
هوش درون فردی: اطلاع از خودمان؛ احساسات و افکار خودمان. به طور کلی هوش را توانایی حل و فصل امور و مسائل به طرزی عقلانی و اصلاح و تلفیق رفتار با تغییرات محیطی نامید (تومین، ۱۳۷۲: ۱۲۶).
بنابراین نمی توان تعریف واحد و مشخصی از هوش ارائه داد که مورد توافق همه صاحبنظران باشد.اما عناصری از هوش وجود دارد که مورد توافق اکثریت قرار گرفته است. گیج و برلاینر[۳۰] (۱۹۹۲) عناصر فوق را به سه دسته تقسیم کرده اند:
۱٫توانایی پرداختن به امور انتزاعی، منظور این است که افراد باهوش بیشتر با امور انتزاعی( اندیشهها، نمادها، روابط، مفاهیم، اصول) سروکار دارند تا امور عینی(ابزار مکانیکی، فعالیتهای حسی)
- توانایی حل کردن مسائل، یعنی توانایی پرداختن به موقعیتهای جدید، نه فقط دادن پاسخهای از قبل آموخته شده به موقعیتهای آشنا.
- توانایی یادگیری، به ویژه یادگیری انتزاعیات، از جمله انتزاعیات موجود در کلمات و سایر نمادها و نیز توانایی استفاده از آنها (سیف، ۱۳۸۴: ۵۷۸).
هوش مجموعه استعدادهایی است که با آنها شناخت پیدا میکنیم، شناختها را به یاد میسپاریم و عناصر تشکیلدهنده فرهنگ را به کار میبریم تا مسائل زندگی روزانه را حل کنیم و با محیط ثابت و محیط در حال تغییر سازگار شویم(گنجی، ۱۳۸۲: ۲۱).
۲-۱-۲ انواع هوش
در مورد انواع هوش نظریات گوناگونی توسط متخصصان و صاحبنظران مربوطه بیان شده که در ذیل به برخی آنها اشاره می گردد:
هوش هیجانی یا هوش عاطفی[۳۱] (EI) : در سال ۱۹۹۰ مقاله ای توسط سالووی و مایر منتشر شد که در آن اصلاح هوش هیجانی برای اولین بار استفاده شد. آنان EI را به عنوان توانایی درک و بیان هیجانات، استفاده از هیجانات و مدیریت آن تعریف کردند (چرنیس[۳۲]، ۲۰۰۲)
بارآن[۳۳] (۱۹۹۷) ، نظریهپرداز دیگری است که هوش هیجانی را به عنوان مجموعه ای از ظرفیتها، قابلیتها و مهارت های غیرشناختی که تواناییهای فرد را در موفقیتآمیزی با مقتضیات و فشارهای محیطی افزایش می دهند وی هوش هیجانی را در پنج مقوله کلی تعریف می کند: ۱- بهره هیجانی درون شخصی شامل قاطعیت، استقلال، خودآگاهی و خودشکوفایی ۲- بهره هیجانی بین شخصی شامل همدلی و مسئولیت پذیری اجتماعی ۳- بهره هیجانی قابلیت سازشیافتگی شامل انعطافپذیری، آزمون واقعیت و توانایی حل مسأله ۴- بهره هیجانی مدیریت تنیدگی شامل مهار تکانه، تحمل تنیدگی ۵- بهره هیجانی خلق عمومی شامل امیدواری و شادمانی
با توجه به نظریه پیاژه که هوش را توانایی سازگاری و انطباق با محیط میداند، به نظر میرسد که یکی از عوامل موثر در سازگاری اجتماعی، هوش باشد. بنابراین هوش هیجانی به عنوان علل مهمی در قدرت سازگاری و پذیرش اجتماعی می تواند نقش ایفا کند.
همچنین بارآن (۲۰۰۵) مفهوم هوش هیجانی – اجتماعی (ESI) را مطرح کرده است که عملکردهای هیجانی اجتماعی را که منجر به سلامت روانی و نهایتاً موفقیت در تحصیل میشوند را اندازه گیری می کند.(پورشهریاری، ۱۳۸۷) هوش معنوی : برای اولین بار در سال ۱۹۹۶ توسط استیونز مطرح شد و به توسط ایمونس[۳۴] در سال ۱۹۹۹ گسترش یافت.
زوهر و مارشال[۳۵] (۲۰۰۰) هوش معنوی را به عنوان هوشی که به حل مشکلات، معنا و ارزش میدهد تعریف می کنند که با بهره گرفتن از آن میتوان اعمال و زندگی را در بافتی که از لحاظ معنا عمیقتر و وسیعتر باشد، قرارداد و به کمک آن میتوان سنجید که کدام راه و روش زندگی از دیگر راه ها و روشها کاراکتر، موثرتر و معنادارتر است.
ایمونس(۲۰۰۰) پیدایش سازه هوش معنوی را به عنوان کاربرد ظرفیتها و منابع معنوی در زمینه ها و موقعیت عملی در نظر میگیرد. به عبارتی، افراد زمانی هوش معنوی را به کار میبرند که بخواهند از ظرفیتها و منابع معنوی برای تصمیم گیریهای مهم و اندیشه در موضوعات وجودی یا تلاش در جهت حل مسائل روزانه استفاده کنند. او هوش معنوی را چارچوبی برای تشخیص و سازماندهی مهارت ها و قابلیتهایی که مستلزم کاربرد انطباقی معنویت است تعریف مینماید او پنج مؤلفه برای هوش معنوی پیشنهاد می کند که شامل این موارد است:
۱- ظرفیت تعالی، گذشتن از دنیای جسمانی و مادی و متعالی کردن آن
۲- توانایی ورود به حالت های معنوی از هوشیاری
۳- توانایی و آراستن فعالیتها، حوادث و روابط زندگی روزانه همراه با احساس تقدس
۴- توانایی استفاده از منابع معنوی برای حل مسائل زندگی
۵- توانایی رفتار فضیلت مأبانه مانند بخشش، سپاسگذاری، فروتنی و احساس شفقت.
علاوه بر موضوع هوش م
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1401-04-14] [ 04:54:00 ق.ظ ]
|