کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



ای کاش آنکه قلبم را با سرنوشتش داغدار کرد ، هیچ یاد وخاطره ای برایم باقی نمی گذاشت که عذابم را

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

طولانی کند .
معنای مجازی : تحسّر
۹- یا موطناً فی ثراه غاب سادته لوکانَ یخجلُ مَن باعوک ما باعوا (همان ، ص۴۴۹)
ای سرزمینی که در خاکش سروران نهفته اند اگر آنکه تو را فروخت حیا می کرد ، نمی فروخت .
معنای مجازی : تحسّر
۱۰- أ غمدانُ ما یبکیکَ یا کعبه الهُدی وَفیمَ الأسی یا هیکل الفضلِ والنّدی (همان ، ص۴۵۷)
ای قصر غمدان چه چیزی تو را به گریه وا داشته است ای کعبه هدایت ، اندوهت به خاطر چیست ؟ ای کالبد
بخشش و فضل .
معنای مجازی : تحیّر
۱۱- أیّها الموتُ أیَّ مجلس أنسٍ وَ وَقــارٍ عَطَّلتَ بعدَ سعیـدٍ (همان ، ص۴۶۹)
ای مرگ چه مجلس انس و عظمتی را بعد از سعید تعطیل کردی .
معنای مجازی : تحسّر
۱۲- وَ یـا لََهفــی ، الآن کلَّمتُـه وَ فـی لحظــهٍ باتَ لا یَستجیـب (هـمــان ، ص۴۹۱)
دریغا ، همین الآن با او سخن گفتم و در یک لحظه دیگر پاسخی نداد .
معنای مجازی : تحسّر
۱۳- وَ یا حسرتی للرَّدی مزّقت یداه رداءَ الشباب القشیب (همان ، ص۴۹۲)
دریغ از مرگ که دستانش پیراهن آن نوجوان را درید .
معنای مجازی : تحسّر
۱۴- أنشــدی یـــا صَبـــا وَ ارقِصــی یـا غُصــــون (همان ، ص۵۰۳)
ای باد صبا ترانه سرکن و ای شاخساران به رقص در آیید .
معنای مجازی : تمنّی
۱۵- یا حبّذا زمزمٌ و الصفا وَ یا طیب ذاک الثری الطیِّب (همان ، ص۵۰۹)
چه نیکوست زمزم و صفا وچه خوشبوست آن خاک پاکش .
معنای مجازی :تذکّر
۱۶- أیّهــا الأیّـــِدُ جاء یومُ الحســـاب (همان، ص ۵۱۸)
ای حامی ( استبداد ) روز حساب و جواب خواهد آمد .
معنای مجازی : وعید
۱۷- یـــا شبابنــــا إنهضـــوا آن أن ننهضــــــا (همان ، ص ۵۲۲)
ای جوانان به پا خیزید ، امروز روز قیام است .
معنای مجازی : إغراء
۱۸- صاحِ دَعها ؛ وَخذ سواها فإنّی قد تبَیَّنتها لأول حرفِ (همان ، ص ۵۴۳)
دوست من او را رها کن و دیگری را بگیر چرا که من با اولین حرف وی را شناختم .
معنای مجازی : إغراء
۱۹- ربِّ أطعَمنی غلاماً شاعراً لِدواعی الحسن مثلی مُذعِنا (همان ، ص ۵۵۰)
پروردگارا پسرشاعری به من ارزانی بدار که مانند خودم فرمانبردار خیر و نیکی باشد .
معنای مجازی : دعا
ب) قصر : قصردرلغت به معنای حبس و اسارت است و دراصطلاح تخصیص چیزی به
چیـزدیگراست با شیـوه ای خاص ماننـد « لا رازق إلّا الله » ( هیچ روزی رسانی جز خداوند نیست )
به دوبخش حقیقی و اضافی تقسیم می شود .
۱- حقیقی : مانند :لاخالق إلّا الله که وجود خلقت درعالم واقع به غیرخداونداسناد داده نمی شود
۲- اضافی : مانند : ما مسافرٌ إلّا خلیل که غیر از خلیل نیز کس دیگری مـی تواند مسافر باشد .
قصر اضافی بنابر اعتقاد مخاطب به سه دسته « إفراد ، قلب و تعیین » تقسیم می شود .
۲, ۱. إفراد : مانند : ما المجرمُ إلّا زید (مجرم کسی جززید نیست) درخطاب به کسی که معتقد
است مجرم زید و عمر هستند .
۲, ۲. قلب : مانند : إنّما أنا طالبٌ در خطاب به کسی که معتقد است شما تاجر هستید .
۲, ۳. تعیین : مانند : إنّما النّاجحُ سعیدٌ درخطاب به کسی که در موفقیت سعید یا منصور
شک دارد .
راه های شاخت قصر بسیارند که مهمترین آنها به ترتیب زیر می باشند :
۱- نفی و استثناء : مانند : « ما محمّدٌ إلّا رسولٌ » ( آل عمران : ۱۴۴)
۲- إنّما : مانند : « إنّما أنتَ مُنذِرٌ مَن یَخشاها » ( النازعات : ۴۵ )
۳- عطف با حروف لا ، بل ولکن : مانند : الفخربالعلم لا بالمال( افتخار به دانش است نه به ثروت )

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 07:33:00 ق.ظ ]




نرخ تورم

۴/۱۱

۸/۱۵

۶/۱۵

۲/۱۵

۴/۱۰

۹/۱۱

بنا به گزارش مرکز آمار ایران که در زمستان ۱۳۹۰ منتشر گردید، نرخ تورم در کالا ها و خدمات مصرفی خانوار های شهری در سال های پایانی دهه ۱۳۸۰ پابه پای قیمت نفت ، افزایش یافته است ،نرخ تورم در سال ۱۳۸۶، ۲/۱۷ درصد ،سال ۱۳۸۷ ، ۵/۲۵ درصد ، سال ۱۳۸۸، ۵/۹درصد و سال ۱۳۸۹ ، ۹/۱۳ درصد بوده است . ( برخی منابع، نرخ تورم را بیشتر از این ارقام ذکر کرده اند)
افزایش تورم، عمدتاً ناشی از نحوه مصرف درآمدهای نفتی و بکارگیری این درآمدها به عنوان هزینه های جاری دولت می باشد. درفاصله سال های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ بیش از ۹۰ درصد از کسری بودجه دولت از محل صندوق ذخیره درآمدهای نفتی برداشت شده است. با توجه به میزان هزینه های جاری دولت، هرگونه تغییر ناگهانی و شدید در قیمت نفت باعث وخیم تر شدن کسری بودجه و بالارفتن تورم خواهد شد.[۲۱۲]افزایش بی رویه قیمت جهانی نفت در سال های پایانی دهه ۱۳۸۰ درکنار عواملی نظیر اجرای قانون هدفمندکردن یارانه ها باعث افزایش حجم نقدینگی و به تبع آن، افزایش تورم و کاهش قدرت خرید مردم گردید.
براساس داده های آماری فوق، از دهه ۱۳۵۰ به بعد و بویژه در سال های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، به دنبال افزایش ناگهانی قیمت نفت، افزایش حجم نقدینگی در کشور و اجرای برخی برنامه های بلندپروازانه و تورم زا، شاخص بهای کالاها و خدمات افزایش یافته و قدرت خرید مردم بویژه اقشار آسیب پذیر جامعه کاهش یافته است. با توجه به عدم هماهنگی میان درآمد خانوار ها بویژه درآمد طبقات متوسط و پایین جامعه، افزایش قیمت ها در عمل به تشدید فقر منجر شده است. در دوره قبل از انقلاب، افزایش نرخ تورم، تاثیر کمتری بر افزایش تعداد افراد زیر خط فقر داشت زیرا رشد نسبتا بالای اقتصادی تا حدّی آثار تورم را پوشش می داد
کمبود نان بود. در تهران قیمت نان در بازار آزاد در نیمه اول سال ۱۹۴۲ م/۱۳۲۱ ش از ۶ سنت، به یک دلار رسید. در اوت ۱۹۴۲ (مرداد – شهریور ۱۳۲۱) که احمد قوام نخست وزیر شد، قرص نانی را روی میز کنفرانس مطبوعاتی خود گذاشت و گفت : “مشکل من این است، اگر بتوانم نان مرغوب در دسترس همه ایرانیان قرار بدهم سایر مشکلات حل خواهد شد” در پاییز آن سال کمبود نان شدیدتر شد. کیفیت نان بسیار بد بود نانواها آرد را الک می کردند با آرد الک شده برای ثروتمندان نان می پختند… در روزهای هشتم و نهم دسامبر ۱۹۴۲ (۱۷-۱۸ آذر ۱۳۲۱) که جیره ی نان کمتر شد، بلوای نان درگرفت. در این شورش هزاران تظاهرکننده شامل دانشجویان، زنان و کودکان جلو مجلس شورای ملی گرد آمدند و فریاد می زدند یا مرگ یا نان.”[۲۱۳]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

حضورارتش های شوروی و انگلیس نه تنها باعث کمبود نان گردید بلکه به دلیل مصرف منابع مختلف توسط نیروهای بیگانه و رکود فعالیت های تولیدی در شرایط جنگی ، کمبود سایر مواد غذایی و مایحتاج مردم را نیز در پی داشت.
درمجموع با وجود اینکه نفت مهمترین منبع برنامه های توسعه (ازجمله برنامه های فقر زدایی) بوده است اما نحوه مواجه اند و یا به تعبیری دیگر، درفقر مطلق به سر می برند.
نفت و شاخص بیکاری
مانند تورم شدید قیمت ها، همۀ اقشار اجتماعی را تحت تأثیر قرار می دهد، اما میزان شکنندگی افراد بیکار و خانواده های آنها به مراتب بیشتر است. یکی از معضلات اجتماعی ایران که دولت و مردم در دهه های اخیر با آن مواجه بوده اند، مسأله بیکاری، بویژه بیکاری افراد تحصیل کرده است که بخش عمده ای از درآمد خانواده ها و همچنین بخشی از اعتبارات و امکانات عمومی کشور صرف تحصیل آنها شده است.
قبل از بررسی تحولات اشتغال کشور و رابطه آن با درآمدهای نفت لازم است به تعریف (جمعیت فعال) بپردازیم. براساس تعریف رایج در ایران، کلیه کسانی که به کاری اشتغال دارند و یا بیکار و در جستجوی کار می باشند، جزو جمعیت فعال کشور محسوب می شوند. تعداد این گروه در تعیین میزان بیکاران نقش مهمی دارد. در برخی دوره ها آهنگ رشد جمعیت فعال با رشد کل جمعیت کشور هماهنگ نیست. به عنوان مثال در دهه ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۵ به دلیل سیاست های خاص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، جمعیت کشور افزایش یافت اما به دلیل اینکه این جمعیت هنوز به سن کار نرسیده بود، آهنگ رشد جمعیت فعال کشور کمتر از نرخ رشد کل جمعیت بود. اما در سال های ۱۳۷۵ تا ۱۳۸۴ آهنگ رشد جمعیت فعال بیشتر از نرخ رشد کل جمعیت کشور بود زیرا از یکسو جمعیتی که در سال های دهۀ اول دوره جمهوری اسلامی با نرخ رشد بالایی افزایش یافته بود، اکنون وارد سن کار شده بود و از سوی دیگر به دلیل اجرای سیاست های تنظیم خانواده، جمعیت زیر ۱۰سال کاهش یافته بود.( تحولات جمعیتی کشور در سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۸۴ در جدول شماره ۱۷ آمده است)
جدول شماره ۱۷، تحولات جمعیت فعال، شاغل و بیکار طی سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۸۴ (۸۵)

جمعیت

جمعیت( به میلیون نفر)

درصد رشد سالانه جمعیت طی سالهای

۱۳۵۵

۱۳۶۵

۱۳۷۵

۱۳۸۴

۱۳۵۵تا۱۳۶۵

۱۳۶۵تا۱۳۷۵

۱۳۷۵تا۱۳۸۴

کل جمعیت

۷/۳۳

۴/۴۹

۰۵/۶۰

۵/۶۸

۹/۳

۰/۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:33:00 ق.ظ ]




چهار روز پس از بازگشت مصدق از لاهه، مجلس شورای ملی برای انتخاب رئیس خود رأی‌گیری می‌کند. حسن امامی، امام جمعه، نامزد مخالفین دولت می‌شود و هواداران محور مصدق- کاشانی از دو نفر حمایت می‌کنند. یکی شایگان، کاندیدای “جبهه ملی” و دیگری معظمی کاندیدای عده‌ای از طرفداران محور مصدق- کاشانی.در روز رأی‌گیری، امام جمعه تهران، ۳۳ رأی بدست آورد… معظمی، ۱۷ رای و شایگان ۱۶ رای آوردند… در این روز، حائری‌زاده پیشنهاد کرد که این سه نفر بین خود توافق کرده و یک نفر را انتخاب کنند و یا “شخص رابعی برای ریاست کاندید شود که همه آقایان به او رای دهند.”

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در۸ تیر ۱۳۳۱، مصدق و کاشانی شخصاً وارد قضیه شدند و کوشیدند در میان دو کاندیدای خود هماهنگی و تفاهم ایجاد کنند… با تمامی تمهیداتی که هواداران محور مصدق- کاشانی اندیشیدند، در ۱۰ تیر ۱۳۳۱، سید حسن امامی، امام جمعه تهران با ۳۹ رای به ریاست مجلس انتخاب شد و عبدالله معظمی فقط ۳۵ رأی به دست آورد. این اولین شکست آشکار محور مصدق- کاشانی بود. شکست محور مصدق- کاشانی در انتخاب رئیس‌مجلس، شاید درس بسیار مهمی برای هر دو پیشوا بود. با ظهور یک صف قوی مخالفین دولت، هیچ یک از این دو به تنهایی قدرت برخورد با مخالفین را نداشتند… تبیین تصمیمات کاشانی و دفاع جدی او از مصدق که منجر به سی تیر شد را می‌توان از این زاویه بررسی نمود… طبق تعیین وقت قبلی، قرار بود رأس ساعت ۴ بعدازظهر ۱۰ تیر، حسن امامی به دیدار مصدق برود. اما در بعدازظهر ۱۰ تیر، امامی رئیس جدید مجلس بود و مصدق مایل به دیدارش نبود. این عکس‌العمل نخست‌وزیر، چون عدم شرکتش در گشایش مجلس هفدهم، برای بسیاری تعجب‌آور بود.
قیام۳۰ تیر
همانطور که فرانسیس بیکن می گوید قدرت بیش از حد حتی فرشتگان را فاسد می کند، مصدق برای اینکه قدرت در دست یک نفر نباشد[۱۹۲] و رابطه دربار را با افسران ارشد آن وزارت خانه قطع کند پست وزارت جنگی را می خواست از شاه بگیرد. مصدق در ۲۵/ ۴/۱۳۳۱ نسبت به در اختیار گرفتن پست وزارت جنگ (که به دست شاه بود) با شاه اختلاف پیدا کرد و به دنبال آن استعفا داد. دکتر مصدق در این دیدار به شاه می‌گوید : « در صورتی که مجلس با اعطای اختیارات به دولت موافقت نکند ادامه کار برای ایشان مقدور نخواهد بود.»[۱۹۳] سپس دکتر مصدق اسامی وزیران مورد نظر خود را اعلام کرد و درباره ی وزیر جنگ متذکر شد : « وزارت جنگ را خود اینجانب برعهده می‌گیرم». مصدق تاکید کرد تا زمانی که ارتش و وزارت جنگ نتیجه ی انتخابات را دستکاری می کنند ، هرگز طعم آزادی واقعی را نخواهد چشید[۱۹۴] و اینکه ستاد ارتش زیر نظر ملوکانه قرار گرفته هر امری که می‌فرمودند اجرا می‌شد ولی دولت که مسئول بود کاری نمی‌توانست بکند و نمی‌کرد.[۱۹۵] مصدق در واقع نه برای اینکه چه کسی فرماندهی کل نیروهای مسلح باشد با شاه درگیر بود بلکه مصدق معتقد بود که تمامی وزارتخانه ها باید در مقابل کابینه و مجلس (نه شاه) پاسخگو باشند و اینکه شاه باید سلطنت کند نه حکومت ، گذشته از آن ، وی مایل نبود که مستقیما به اداره وزارت دفاع بپردازد.[۱۹۶] و پس از گرفتن این حق ، از شاه خواست که یکی از امرای مورد وثوقش را برای معاونت وزارت جنگ معرفی کند.[۱۹۷]
شاه که ارتش را تکیه‌گاه و عامل پایداری سلطنت خود می‌دانست و تا آن زمان ـ هرچند برخلاف قانون اساسی ـ وزیر جنگ با صلاحدید او تعیین شده بود ، تأملی می‌کند و می‌گوید : «درباره وزیر جنگ خوب بود مشورتی می‌شد ؛ زیرا به عقیده من باید شخص مورد نظر ما بر رأس این کار باشد.»[۱۹۸]
مصدق در مصاحبه اش با خبرنگار روزنامه هشت صبح ، که در ۹ مرداد ۱۳۳۱ منتشر شد ، از وضع بد ادارات صحبت نمود و اذعان کرد که می خواستند که مرا نخست وزیر کنند و دست و پای مرا با این وضع ادارات ببندند و آن وقت لجن مالم کنند و بگویند کاری از پیش نبرد لذا من هم ناگزیر شدم استعفا بدهم. [۱۹۹] حسین مکی می گوید تقریبا ۷ ماه قبل از ۳۰ تیربود که مصدق از دست مداخلات ناروای شاهدخت اشرف و ملکه مادر می خواست استعفا بدهد.[۲۰۰]
مصدق نخستین نخست وزیری بود که آشکارا از شاه به دلیل نقض قانون اساسی انتقاد می کرد ، دربار را به دلیل مقاومت در برابر مبارزه ملی محکوم می نمود و جسارت می کرد تا مشکل قانون اساسی را مستقیما برای ملت مطرح سازد .[۲۰۱]پافشاری شاه و دکتر مصدق بر موضع خود نسبت به وزیر جنگ موجب شد مذاکرات آنها در این زمینه به نتیجه نرسد و سرانجام شاه در برابر اصرار دکتر مصدق به استعفا می‌گوید : « تا ساعت ۸ بعدازظهر اگر از من به شما خبری نرسید آن وقت استعفای خود را کتبی بفرستید. » و از آنجایی که احتمال می‌داد استعفای دکتر مصدق موجب اعتراض مردم و ناآرامی شود ، می‌گوید : « چنانچه برای من پیشامدی بکند از شما انتظار مساعدت و همراهی دارم.»[۲۰۲]
صفایی استعفای مصدق را «استعفاگونه » و «اعتراض نامه »خوانده که صراحتی بر استعفای قطعی نداشت[۲۰۳]
هشت ماه بعد، در اسفندماه ۱۳۳۱، دکتر مصدق در مورد علت پافشاری‌اش بر تصدی وزارت جنگ گفت: « من برای آن پست وزارت جنگ را خواستم که می‌دانستم کودتایی در شرف تکوین است . با تصدی وزارت جنگ ، نیروهای متمرکز در مرکز را متلاشی نمودم و نطفه کودتا را در جنین خفه کردم. »[۲۰۴]
دکتر مصدق به خانه باز می‌گردد و در ساعت ۸ شب استعفانامه ی خود را به این شرح می‌نویسد و برای شاه به کاخ سعدآباد می‌فرستد :
پیشگاه مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی
چون در نتیجه تجربیاتی که در دولت سابق بدست آمده پیشرفت کار در این موقع حساس ایجاب می‌کند که پست وزارت جنگ را فدوی شخصاً عهده‌دار شود و این کار مورد تصویب شاهانه واقع نشد البته بهتر آن است که دولت آینده را کسی تشکیل دهد که کاملاً مورد اعتماد باشد و بتواند منویات شاهانه را اجرا کند. با وضع فعلی ممکن نیست مبارزه‌ای را که ملت ایران شروع کرده است پیروزمندانه خاتمه دهد.فدوی دکتر مصدق ۲۵ تیر ۱۳۳۱ [۲۰۵].
شاه نیز با اشاره انگلیس، احمد قوام را که چهار بار تاکنون به نخست وزیری رسیده بود به جای مصدق معرفی کرد. در ۲۶ تیرتنها ۴۲ نفر از نمایندگان که بیش از نصف نمایندگان درمرکز بودند جلسه خصوصی تشکیل دادند و ۴۰ نفر به نخست وزیری قوام رای داد. قوام برای کنترل اوضاع، به فریب و تهدید مردم دست زد تا استعمار را در برگرداندن منافع از دست رفته‎اش یاری دهد قوام درخصوص ترکیب کابینه با سفارت بریتانیا مذاکره کرد ، وی وعده داد قضیه نفت را در اسرع وقت فیصله دهد.
قوام در برابر فشار مخالفین در ۲۷ تیر ۱۳۳۱دو اعلامیه صادر کرد در اولین اعلامیه خود ضمن ستایش از مصدق به خاطر ایستادگی در برابر فشار خارجی ، اظهار عقیده کرد که خطای مصدق این بود که یک مبارزه ملی برای احقاق حق مردم ایران از یک شرکت خارجی را به یک مبارزه گسترده علیه یک دولت خارجی تبدیل کرد.[۲۰۶] اما انتشار دومین اعلامیه ی قوام ، (کشتیبان را سیاستی دگر آمد) [۲۰۷]موجب شد اعتراض‌هایی که به طور خودجوش از صبح پنجشنبه ۲۶ تیرماه در تهران و شماری از شهرهای ایران آغاز شده بود ، علیه وی گسترش یابد .
ساعت ۱۱ هنگامی که در بازار شایعه ی استعفای دکتر مصدق تایید شد « کلیه اصناف بازار [سمسارها] مغازه‌های خود را بسته و با حالتی متأثر به سمت بازار زرگرها رفتند و متعاقب آن بازار بزرگ و بازار دوخته‌فروش‌ها و بازار کفاش‌ها تعطیل شد.»[۲۰۸]
روز پنجشنبه ۲۶ تیرماه ، ۲۸ نفر از نمایندگان طرفدار مصدق در حمایت از وی اعلامیه ای صادر کردند آیت‌الله کاشانی بدون اشاره به وقایع روز، طی اعلامیه ی بی‌سابقه‌ای اعلام کرد : روز جمعه ۲۷ تیرماه را که « مصادف با وفات حضرت جعفربن‌‌‌محمد علیه‌السلام امام ششم شیعیان و بزرگ پیشوای اسلامیان می‌باشد برای قدردانی و تجلیل و تعظیم ، تعطیل عمومی در سراسر کشور لازم است . امیدوارم خداوند توانا به برکات آن وجود اقدس برکاتش را بر این ملت نازل و قطع ریشه اجانب و عمال آنها و خائنین را به زودی بفرمایند.»[۲۰۹]این اعلامیه کاشانی به منظور جلوگیری از جو ناآرام و تشنج زا صورت گرفت.[۲۱۰] با این حال روز بعد کاشانی اعلامیه ی در حمایت از مصدق[۲۱۱] و در واقع جواب اعلامیه ی تهدیدآمیز قوام که بر علیه خود کاشانی بود صادر کرد . همچمین در روز پنجشنبه برخی تشکل‌های کم نفوذ ، مانند حزب ملت ایران ، قاطعانه از دکتر مصدق حمایت کردند. حزب ملت ایران با انتشار اعلامیه‌ای متذکر شد : جز دکتر مصدق کسی حق ندارد بر کرسی نخست‌وزیری تکیه زند و هرکس با هر نیرو که بخواهد جز این راهی بپیماید با گلوله روبرو خواهد شد.[۲۱۲]
تظاهرات مردمی ادامه یافت و روز دوشنبه ۳۰ تیرماه ، در حالی که ماموران نظامی و انتظامی مسلح در خیابان ها حضور داشتند و تانک ها ، زره پوش ها و کامیون های حامل سربازان و پاسبان ها برای مقابله با مردم معترض در خیابان ها و میدان های اصلی شهر مستقر شده بودند ، تظاهرات مردم آغاز شد. از صبح خیلی زود مردم بدون توجه به اعلامیه ی نمایندگان جبهه ی ملی درشب یکشنبه ۲۹ تیر ۱۳۳۱که از رادیو پخش شد و مردم را به آرامش فراخوانده بودند[۲۱۳] و بدون آنکه حزب، گروه ، یا شخصیتی آنها را فراخوانده باشد ، مانند روزهای قبل به طور خودجوش و بدون رهبری مشخص ، دسته دسته در حالی که به طرفداری از دکتر مصدق و علیه احمد قوام شعار می‌دادند از مناطق مختلف شهر به سوی میدان بهارستان حرکت کردند. با این حال آبراهامیان معتقد است جبهه ملی ـ با حمایت حزب توده ـ از مردم خواست تا در پشتیبانی از مصدق به اعتصابات عمومی و تظاهرات گسترده دست بزنند[۲۱۴] نورالدین کیانوری هم از رهبران حزب توده ایران ، مدعی است : « تظاهرات ۳۰ تیر به دعوت آیت الله کاشانی شروع شد و مردم به حمایت از مصدق به خیابان ها ریختند.[۲۱۵] حدود ساعت ۷ صبح اولین برخورد شدید میان مردم و مأموران انتظامی در بازار تهران روی داد که در نتیجه ی تیراندازی به سوی جمعیت، یک نفر کشته شد و عده‌ای زخمی شدند . در حدود ساعت ۸ در خیابان‌های خیام و شاه‌رضا و در ساعت ۹ در خیابان چراغ‌‌برق مردم و مأموران نظامی و انتظامی به‌شدت با یکدیگر درگیر شدند . مأموران مسلح از تجهیزات کامل مانند تانک و زره‌پوش برخوردار بودند و مردم تنها با سنگ و چوب از خود دفاع می‌کردند . تا ظهر شدیدترین و خونبارترین درگیری‌ها در میدان بهارستان و خیابان‌های اکباتان، ناصرخسرو، و شاه‌آباد روی داد. در هر یک از این مناطق عده‌ای زخمی و تنی چند کشته شدند. بعدا گفته شد در روز ۳۰ تیر در تهران ۲۹ نفر کشته و ۱۳۳ نفربه شدت زخمی شده اند. با این حال ، مردم عقب ننشستند. در نتیجه ی ایستادگی مردم غیرمسلح ، به‌تدریج نشانه‌هایی از تردید و نافرمانی در میان نظامیان آشکار شد و عده‌ای از افسران و سربازان حاضر به مقابله با مردم نشدند . حدود ساعت ۴ بعدازظهر به دستور شاه نیروهای نظامی و انتظامی خیابان‌ها را ترک کردند و پس از آن ، حسین علاء کناره‌گیری احمد قوام از نخست وزیری را، بدون آنکه خودش اطلاع داشته باشد، به نمایندگان جبهه ی ملی در مجلس شورا اطلاع داد و آنها هم خبر کناره‌گیری قوام را از رادیو تهران اعلام کردند.
شاه زیر فشار قیام مردم، مجددا فرمان نخست وزیری مصدق را صادر کرد، از ۶۳ نماینده حاضر در مجلس ملی پس از ۳۰ تیر ،۶۱ نفر به نخست وزیری مصدق رای تمایل دادند و در مجلس سنا از ۴۱ سناتور ، ۳۳ نفر رای تمایل دادند و حکم نخست وزیری توسط شاه صادر گردید[۲۱۶] روزنامه تایمز لندن در ۲ مرداد ۱۳۳۱ نوشت : اغتشاش و اعتراض و درهم ریختن وضع ، موجب استعفای حکومت قوام شده است و اکنون هر تقاضائی که مصدق بکند مورد قبول شاهنشاه واقع خواهد شد، نیرویی که موجد این وقایع بود عبارتست است از : نفرت از بیگانگان که مصدق به ترویج آن پرداخته و تعصب های مذهبی که کاشانی هادی و راهنمای آن بود.[۲۱۷]
۳۰تیر و مواضع علما در قبال حکومت قوام
اوج کار و نقطه عطف مبارزات کاشانی را می توان در ۳۰ تیر ۱۳۳۱ جستجو کرد. مطرح شدن نام قوام‌السلطنه، به عنوان کاندیدای نخست‌وزیری سبب گردید که جناح کاشانی که تا آن زمان کنار گود ایستاده بود و گاهی نیز در مقابل مصدق سنگ می‌انداخت، به زعم خود، میان بد و بدتر دست به انتخاب مصدق زند و بار دیگر عملاً محور مصدق- کاشانی را احیا کند.کاشانی در آغاز می خواست با قوام کنار بیاید و حتی باقر کاظمی را هم مامور کرد با قوام ملاقات کند. قوام در جواب درخواست کاشانی گفته بود که احترام او به عنوان رهبر مذهبی برجاست و با او همکاری خواهد کرد اما هرگز به او اجازه نخواهد داد در امور سیاسی دخالت کند و اگر نمی تواند خودش را نگه دارد به بیروت برود.[۲۱۸] به گفته ی پطروس آبکار نماینده ارمنیان جنوب در مجلس ۱۶ ، دو ماه قبل از ۳۰ تیر ۱۳۳۱ ، کاشانی فرزند خود را به دیدار قوام فرستاده بود تا بپرسد اگر نخست وزیر شود چه خواهد کرد ، قوام ظاهرا گفته بود که اگر در سیاست دخالت نکند در امان است.[۲۱۹] این قوام بود که کاشانی را بازداشت و سپس تبعید نموده بود. کاشانی ، آنهایی که او را تحقیر می‌کردند ، آسان نمی‌بخشود. این موارد باعث شد کاشانی دل به قوام نبندد و به سوی مصدق سوق یابد.[۲۲۰]
قنات‌آبادی اعلام کرد که، “ملت ایران زیر بار حکومت هیچکس جز حکومت مصدق نمی‌رود…” می‌توان با اطمینان حدس زد که پیام علاء برای کاشانی هر چه بوده باشد، پاسخ کاشانی شبیه به کلام قنات‌آبادی بود، که در حال حاضر ملت زیر بار هیچ حکومتی جز مصدق نمی‌رود. مصدق عقیده داشت که هم صدایی کاشانی با مردم، که منظور مصدق از مردم، خود او بود، “از نظر همکاری و نیل به هدف نبود، بلکه از جهت مخالفتی بود که با شخص قوام‌السلطنه داشت.” این رابطه، دو ماه قبل از ۳۰ تیر، رو به کدورت و سردی و بدبینی گذاشت. رابطه گرم این دو از خرداد ۱۳۳۱ رو به افول گذاشت و حد فاصل میان ۲۶تیر تا ۵ مرداد را باید آتش‌بس موقت جهت مبارزه با دشمنی مشترک به حساب آورد. آنها بلافاصله پس از دفع خطر قوام، مجدداً در مسیر تصادم و مقابله قرار گرفتند. شاید بتوان گفت که اگر به جای قوام، مجلس رأی تمایل به زاهدی داده بود، عکس‌العمل منفی جناح کاشانی به همان سرعت و قاطعیت نمی‌بود و هیچ معلوم نبود که عکس‌العمل این جناح حتی منفی می‌بود.
تا ساعت ۵ بعد از ظهر پنجشنبه ۲۶ تیر، ۲۸ وکیل مجلس که شامل افراد جناح کاشانی و بقایی هم می‌شد، متنی را در دفاع از مصدق امضاء کرده که در آن آمده بود، “معتقدیم در شرایط فعلی ادامه نهضت ملی جز با زمامداری دکتر مصدق میسر نیست…” در جلسه سری که ۲۸ نماینده طرفدار نخست‌وزیری مصدق از شرکت در آن امتناع ورزیدند، ۴۲ نماینده شرکت کرده و ۴۰ تن از آنان به قوام‌السلطنه اظهار تمایل کردند. ساعت نه بامداد جمعه ۲۷ تیر، قوام شرفیاب شد و شاه او را مامور تشکیل کابینه کرد و در این روز پس از ادعاهای بسیار و وعده‌های زیاد به مردم، مخالفان را نیز تهدید کرد. کاشانی یک روز پس از اطلاعیه قوام در ۲۸ تیرماه اعلامیه ای خطاب به افسران، سربازان و مامورین شهربانی صادر کردند، که در قسمتی از آن آمده است: “سربازان عزیز شما گرامی ترین فرزندان وطن و عزیزترین افراد کشورید و این عزت شما در گروی خدمات صادقانه شما به مملکت و ملت و دین است و هر قدر استقلال بیشتر و محکمتر باشد قدر و ارزش شما بیشتر خواهد بود، بگذارید خدا و ملت از شما خشنود باشند زیرا امروز جنگ و جدال بین دو صف حق و باطل است. اعمال احمد قوام که تنها برای جاه طلبی و برگشت انگلیسی ها و استعمار است نباید به دست شما انجام و شما را در مقابل خون ها و حق کشی ها مسئول کند. “[۲۲۱]
اگر کوچک‌ترین روزنه امیدی برای هواداران قوام وجود داشت که کاشانی علی‌رغم تاریخچه غیردوستانه خود با قوام، به واسطه اختلافات خود با مصدق، با قدرت کامل و عزم راسخ در کنار مصدق نایستد، ادبیات شعارگونه قوام موفق شد، این امید را به یأس مبدل کند. او از سوی دیگر، با تیغ کشیدن به روی کاشانی، که خود به فکر یافتن جانشینی مقبول برای مصدق بود، آیت‌الله را وادار کرد که به اردوگاه طرفداران مصدق بپیوندد ، برادران زنجانی ، حاج سیدابوالفضل و حاج آقا رضا و شیخ محلاتی دیگر مجتهدانی بودند که پشت سر کاشانی بودند ، بروجردی در این ماجرا ساکت بود و بهبهانی با مصدق مخالفتش را علنی کرده بود[۲۲۲]
۲۸ تیر اعلامیه کاشانی، در پاسخ به قوام و اندیشه جدایی دین از سیاست وی بود. کاشانی دولت مصدق را “بزرگترین سد راه جنایت” استعمار دانست و برکناری او و بر سر کار آمدن دولت قوام را نتیجه سیاست‌های استعمار خواند. آیت‌الله کاشانی مبارزه برای سرنگونی قوام را «جهاد اکبر» دانست[۲۲۳]و از مردم خواست «کمر همت محکم بسته و برای آخرین مرتبه به صاحبان سیاست استعمار ثابت کنندکه تلاش آنها در بدست آوردن قدرت و سیطره گذشته محال است.»[۲۲۴]
” احمد قوام باید بداند که در سرزمینی که مردم رنجدیده آن پس از سالها رنج و تعب، شانه از زیر بار دیکتاتوری بیرون کشیده‎اند، نباید رسماً اختناق افکار عقاید را اعلام و مردم را به اعدام جمعی تهدید نماید. من صریحاً می‎گویم که بر عموم برادران مسلمان لازم است در این راه جهاد اکبر، کمر همت بر بسته و برای آخرین مرتبه به صاحبان سیاست استعمار ثابت کنند که تلاش آنها در بدست آوردن قدرت و سیطره گذشته محال است”[۲۲۵]
روز ۲۸ تیرماه ، نمایندگان هوادار “جبهه ملی” در اعلامیه آورده بودند که “ملت قهرمان ایران هرگز مقهور دخالت‌های استقلال‌شکنانه بیگانگان نخواهد شد.” و تا حصول نتیجه قطعی و احقاق حق و رهایی کشور از چنگال سیاست‌های استعماری استقامت خواهد کرد، روز دوشنبه ۳۰ تیرماه ۱۳۳۱ در سراسر کشور تعطیل عمومی اعلام می‌شود. امیدواریم هموطنان عزیز که همگی طرفدار قیام حقیقی ملت و ادامه مبارزه در راه نجات کشور می‌باشند با نهایت آرامش و متانت در این جنبش شرکت نمایند.”[۲۲۶]
در این هنگام، آیت ‌الله کاشانی در مصاحبه با خبرنگاران داخلی و خارجی آخرین ضربه را بر پیکر نیمه جان دولت قوام نواخت و اعلام داشت که: روی کار آمدن قوام، زیر نظر انگلیسیها بود و ما تا آخرین قطره خون ایستادگی خواهیم کرد و اگر قوام تا ۴۸ ساعت دیگر، استعفا ندهد، خود کفن می‎پوشم و پیشاپیش صفوف مردم مسلمان حرکت و او را سرنگون خواهم کرد[۲۲۷] پس از اعلامیه ۲۸ تیر کاشانی که در آن بر علیه احمد قوام، اعلام “جهاد اکبر” می‌کند، نخست‌وزیر وقت، “براساس تشخیص خودش” دستور بازداشت کاشانی را صادر می‌کند.
در ۲۹ تیر کاشانی نامه ای به علا نوشت که :
“… ارسنجانی از جانب قوام السلطنه آمد و گفت به شرط سکوت ، قوام انتخاب شش وزیرش را در اختیار من می گذارد ، همانطور که حضور وی عرض کردم به عرض اعلیحضرت برسانید اگر بی درنگ دکتر مصدق بر سر کار بر نگردد شخصا به خیابان خواهم رفت و دهانه تیز انقلاب را با جلوداری شخص خودم مستقیما متوجه دربار خواهم کرد”[۲۲۸] کاشانی در اعلامیه دیگری در همین روز از سیاست جدایی دین قوام به او تاخته بود و اینرا برنامه انگلیس می دانست
قوام به یکی از کارمندان سفارت انگلیس که در بعد از ظهر ۲۹ تیر با او ملاقات می‌کند، اظهار می‌دارد که به ماندگاری خود در قدرت امیدوار است به شرط آنکه موفق شود کاشانی را دستگیر کند. در همین ملاقات قوام اظهار امیدواری می‌کند که انگلستان و آمریکا بتوانند شاه را متقاعد کنند که از او حمایت کند.[۲۲۹]
اسناد به وضوح نشان می‌دهند که انگلستان و آمریکا مایل بودند که قوام با قدرت هرچه تمام‌تر نهضت ملی را سرکوب کرده، رهبران ملی و مذهبی را بازداشت، مجلس را منحل و قدرت خود را به کرسی بنشاند. دول انگلیس و آمریکا، تنها قوام را قادر به “یافتن راه‌حلی رضایت‌بخش برای مسئله نفت” می‌دانستند.[۲۳۰]
چند مجتهد دیگر از جمله حاج سید ابوالفضل و حاج آقا رضا زنجانی که برادر بودند و شیخ بهاء الدین محلاتی ، به تاسی کاشانی ، علیه قوام موضع گرفتند. بروجردی اظهار نظر رسمی نکرد و مخالفت بهبهانی با مصدق هم مدتی بود که عیان شده بود.[۲۳۱]
مردم کرمانشاه و همدان و قزوین کفن پوشیده و به سمت تهران حرکت کردند در ۳۰ تیر اعتراضات مردمی شدت گرفت و با هجوم یکپارچه و جانفشانی بسیار، دولت قوام را ساقط کردند و نخست وزیری‎اش چهار روز بیشتر طول نکشید در این روز حدود ۲۵ نفر کشته شدند. کاشانی هم عصر روز ۳۰ تیر اعلامیه ای منتشر کرد که «عنصر سفاک و جنایتکار مانند احمد قوام تیرش به سنگ خورد»[۲۳۲] و خواستار حفظ احترام ارتش و نیروی انتظامی از مردم شد، زیرا بسیاری از نیروهای نظامی نشان داده بودند تمایل به کشتن مردم ندارند. به این ترتیب فضای متشنجی که بین مردم و ارتش به وجود آمده بود از بین رفت و آرامش نسبی شهر را فراگرفت. مصدق بار دیگر با ۶۱ رای از ۶۴ رای مجلس به نخست وزیری رسید. در روز ۳۱تیرماه آیت الله کاشانی اعلام نمود اسامی تعداد شهدای ۳۰ تیر توسط مامورین دولتی مخفی شده است، لذا خانواده هایی که نزدیکانشان مفقود شده اند مراتب را به نمایندگان مردم اعلام نمایند.[۲۳۳]
از ۳۰ تیر تا ۹ اسفند
سیا در اواخر سال ۳۱ به رئیس جمهور آمریکا اطلاع داد که کاشانی «چهره کلیدی در برگزاری تظاهرات خیابانی به هواداری از شاه در تهران» است،[۲۳۴] مقطعی چون ۳۰ تیر، مجدداً شرایطی به وجود آورد تا کاشانی خود را عامل موثر و بلکه اصلی حفظ قدرت محور مصدق- کاشانی بپندارد. او نیز چون هر انسانی سیاسی به دنبال قدرت بود. اگرچه بنا به روایتی، کاشانی مایل بود اولین رئیس‌جمهور ایران شود، اما، چنین به نظر می‌رسد که ریاست جمهوری، که تنها مقامی سیاسی بود، خواست او را که ترکیب قدرت دینی و سیاسی در یک جایگاه بود، برآورده نمی‌کرد.[۲۳۵]
بعد از ۳۰ تیر طرفداران کاشانی به مصدق فشار آوردند دست به انتقام کشی بزند کاشانی و همکارانش ادعا کردند که مصدق به دلیل نسبت خانوادگی اش با قوام ، نسبت به پاسخگو بودن قوام در خونریزی های تیر ۳۱ بی اعتنا بوده است ، کاشانی لقب اشرافی و منسوخ “السلطنه” را به یاد مصدق و بقیه آورد، مخالفان حتی مصدق را به نقض قوانین شریعت از طریق مجاز کردن خرید و فروش مشروبات ، تشویق ایجاد مدارس مختلط ، حمایت از مدارس خارجی بویژه مدرسه فرانسوی معروف ژاندارک ، انتقال سرمایه های بنیادهای مذهبی به نهادهای آموزشی دولتی و تلاش برای ارائه حق رای به زنان متهم کردند ، کاشانی با این توضیح که جایگاه حقیقی زنان در منزل است ، با شور و هیجان گفت که «نمی تواند بفهمد مردان چه گناهی کرده اند که مستحق آن باشند که به زنانشان حق رای بدهند.[۲۳۶]مخالفان همچنین کشف کردند که تز دکترای مصدق که ۳۰ سال پیش در سوئیس نوشته شده بود[۲۳۷] ، نوعی حمایت از قوانین سکولار بوده است.[۲۳۸] با این وجود مصدق ترجیح داد که نیروی خود را صرف سازندگی کند، او کانون فتنه را مصدق ، مادر و خواهر شاه می دانست و دستور داد آن دو کشور را ترک کنند و کاشانی به جای امامی به ریاست مجلس رسید[۲۳۹]
از فردای ۳۰ تیر ۱۳۳۱ رفته رفته غرور و نخوت در رفتار و کردار آیت الله به وضوح مشاهده می شود. عریضه نویسی و نامه نویسی های او در عزل و نصب مقامات کشوری و توصیه های گاه و بیگاه کاشانی، عرصه را برای بروز اختلافات بازتر و وسیعتر می نمود. بنا بر روایتی تا آخر آذرماه ۱۳۳۱، هزار و پانصد توصیه از کاشانی و فرزندانش در وزارتخانه ها جمع آوری شده بود[۲۴۰]. شمس الدین امیرعلایی وزیر کشور مصدق نیز ۵۸ فقره از این توصیه نامه ها را که از صدور پرونده وکالت، اجازه دفتر ازدواج، استخراج معدن نمک و فرمانداری ماکو تا انتخابات خلخال و ریاست شهربانی کرج هست، تنظیم و چاپ نموده است [۲۴۱]
پاسخ مصدق به این درخواست ها به مذاق کاشانی خوش نمی آمد. نقل است که مصدق به کاشانی گفته بود: “آقا. توصیه این و آن را نفرمایید. در شان شما نیست و در جامعه هم انعکاس نامطلوب دارد و مورد سو استفاده قرار میگیرد. اگر نظرات اصولی دارید با دولت در میان بگذارید تا رفع مشکلات شود. اصلا گیریم که این مسائل درست بوده. اینها در درجه دوم اهمیت است. آیا شما در خط اساسی نهضت ملی انحرافی میبینید؟ اگر هست بگویید اصلاح کنم و اگر نکردم بگویید از کارها کناره بگیر. و الا برای مسائل جزئی که نمیتوانیم اختلاف داشته باشیم.”[۲۴۲]
حسین فاطمی نیز نقل می کند:” دکتر مصدق هم به طور عجیب نسبت به این مسائل حساس بود و غالبا از مداخلات آقا و اطرافیانشان گله داشت و دو سه مرتبه هم کار به جاهای باریک کشید.”[۲۴۳]
غرور آیت الله، اخلاقی نبود که از دید آمریکا و انگلیس پنهان ماند. تحریک کاشانی به صور مختلف انجام می شد تا رویارویی او با مصدق و شدت تقابل این دو تسریع و به همان اندازه سقوط دولت نزدیک تر شود. آمریکا و انگلیس پس از شکست در شورای امنیت و دادگاه لاهه تنها راه شکست حریف سرسخت خود را نه در میدان نبرد، که در پشت پرده می دیدند.
پس از ۳۰ تیر ، به نظر مصدق، یکی از عوامل مهم اختلاف میان او و کاشانی وسعت مداخلات آیت الله در امور کشوری بود. لابد پس از مرحله غیرقابل تحمل شدن مداخلات کاشانی است که مصدق طی نامه ای از آیت الله می خواهد که به روش مداخله جویانه خود خاتمه دهد. اما از نظر کاشانی که این نقش را تقریباً طی هجده ماه همواره ایفا کرده بود و رفته رفته به حساب حق و حقوق شخصی خود گذارده بود، این مصدق بوده است که یکباره تغییر سیاست داده و در مقابل آیت الله که در نجات او از مهلکه ۲۸ تیر ۱۳۳۱ نقشی تعیین کننده داشته، سنگربندی می کند.
شاه جهت نشان دادن میزان حمایت و پشتیبانی مردم از سیاستهای مصدق، در مکالمه خود به نکته ای کلیدی اشاره می کند. او می گوید در بعدازظهر ۷ مهر ماه ۱۳۳۰، نماینده ای از طرف آیت الله بروجردی، “متنفذترین روحانی ایران” نزد او می رود و پیام آیت الله را به او می رساند که “همه ایران می باید در مقابل تهدیدات بریتانیا یکپارچه ایستادگی کنند و چنانچه بریتانیا به ایران حمله کند، باید جبهه ای متحد تشکیل شود.” شاه اهمیت این پیام را به دلیل فرستاده آن به لوی هندرسون[۲۴۴] تفهیم می کند. او به سفیر جدید آمریکا می گوید، “آن محافل مذهبی که بطور کلی مخالف جنجال آفرینی هستند، با دولت لااقل در موضوع نفت متحد شده اند.” در اواسط سال ۱۳۳۰، بروجردی مایل بود شاه را از موضع خود نسبت به تحریکات بریتانیا و احساس همبستگی خود با دولت مصدق، مطلع کند.[۲۴۵]
جدایی یاران قدیمی مصدق :
شخصیتهای مهمی که از صف پشتیبانان مصدق کناره گرفتند و فعالانه به آنان پشت کردند عبارت بودند از: آیت االله سید ابوالقاسم کاشانی، حسین مکی، مظفر بقایی و ابوالحسن حائری زاده. اینان که نقش مهمی در پدید آوردن جنبش ملی ایفا کرده بودند، نقشی بس مهمتر در از میان بردن آن بازی کردند. این گروه به مخالفان مصدق بدل شدند. مخالفت آنان کار دشمنان مصدق را بسیار آسان کرد. این یاران پیشین از ابراز هیچ انتقاد گزنده ای نسبت به مصدق فروگذار نکردند، اما در کمتر موردی پیشنهاد تأمل آمیز و سازنده ای به او دادند. آنان درباره مسائل پیچیده ای مانند موضوع نفت، دشواریهای اقتصادی، نظم و قانون، یا لوازم و مقتضیات یک نظام سیاسی مشروطه کارآمد، سخن و اندیشه مثبت و درخوری برای عرضه نداشتند و از حد سخنان کلی و شعار فراتر نمی رفتند.[۲۴۶] اینان نمی توانستند ضرورت پیدایش یک نیروی اجرایی را در کشور درک کنند که از دربار مستقل باشد و در برابر تحریکات شاه آسیب پذیر نباشد ، اگر کاشانی و دیگر دوستان سابق می توانستند پیش بینی کنند که کودتای ۲۸ مرداد چه پیامدیهایی خواهد داشت و پادشاه با حمایت بیگانگان ، تمام اصول و نمادهای مشروطه را نادیده خواهد گرفت ، در آنچه کردند کمی درنگ می کردند و حتی تصور این را نمی کردند که بعد از مصدق حاشیه نشین و حذف خواهند شد، ناتوانی آنان از تامل کافی درباره پی آمدهای محتمل اقداماتشان علیه مصدق ، خود نشان می دهد که از نگرش سیاسی و توانایی های ذهنی و فکری آنان محدود و ناقص بوده و کمر به نابودی جنبشی بستند که خود در پدیدآوردنش سهمی داشتند. این افراد در گذشته به اعتلای جنبش ملی یاری رسانده بودند و چه بسا روی گردانی از مصدق را، عین صداقت و میهن دوستی می دانستند، اما مقاصد و نیات آنها در یک داوری تاریخی به حساب نمی آید، آنچه به حساب می آید این است که “آگاهانه یا ناآگاهانه به آسانی و روشنی، خود را در اختیار کسانی گذاشته بودند و در خدمت پیشبرد هدفهایی قرار داده بودند که خود علنا آن هدفها را نفی و نکوهش می کردند عناصر پیرامون کاشانی متهم به ارتباط با سیاستهای انگلیس بودند ، بقایی ، حائری زاده ، و فرامرزی ازجمله آنان بودند. سازمان سیا در اسناد خود نام بقایی را در میان افرادی که در کودتا برای پایگاه سیا در تهران همکاری کرده اند می آورد.[۲۴۷] نمایندگان مخالف سرشناس مجلس و افرادی از ارتش که با کودتا همراهی کردند نیز از سابق ارتباط خود را با انگلیسی ها حفظ کرده بودند.[۲۴۸]
عوامل اختلافات کاشانی با مصدق چه بود؟
پرون مدعی است که سیاست های زیرکانه شاه ، موجب جدایی کاشانی ، مکی و بقایی از مصدق شده ، زینر این عوامل را ناشی از فعالیت رشیدیان ها می دانست و شاه و اشرف را به حساب نمی آورد، جدایی عناصر ناخشنود جبهه ملی و پشت کردن آنان به یاران پیشین خود ، تنها به خاطر ترفندهای جدایی افکنانه شاه یا رشیدیان ها یا انگلیس نمی توان دانست. مقامات انگلیسی و آمریکایی پشت کردن آنان را آسیب پذیری و فروپاشی جنبش ملی در برابر تلاشهای حزب توده می دانستند.
روزنامه مصری ژرنال دژیپت چاپ قاهره در مقاله ای اختلاف بین آنها را می نویسد : ا- اختلاف بر سر دربار : مصدق معتقد است که برای جلوگیری از پیشرفت عناصر دست چپ باید شاه را تقویت کرد ، کاشانی مخالف تقویت دربار بود.۲- حزب توده : مصدق عقیده داشت که باید توده را سرکوب و از توسعه و فعالیت آن جلوگیری کرد در صورتی که کاشانی طرفدار همکاری با حزب توده بوده و تضعیف آنرا موجب تضعیف دولت در مقابل دربار می داند ۳- اختلاف بر سر نفت : کاشانی مخالف هرگونه سازش بود مصدق می گوید برای رفع بحران اقتصادی و بهبود اوضاع کشور باید مسئله نفت حل شود ۴- اختلاف بر سر امور خصوصی و متفرقه دیگر که بیشتر مربوط به اطرافیان آنها و انتصابات مصدق و اقدامات او برای اخذ مالیات های جدید است.[۲۴۹] خارج از موضع گیری خاص این روزنامه که احتیاج به شناخت و بررسی دارد. برای اثبات این ادعاهای اختلافی احتیاج به مدارک و اسناد هست تا بتوان در مورد هر کدام از موارد نظر داد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:33:00 ق.ظ ]




ضعف در ملاحظات الزام آور بصری در پذیرش الگوها و نقشه ها ی معماری توسط شهرداری بر عدم تحقق مدیریت بصری شهر تهران مؤثر است.

شاخص (سوالات )۶و ۷ مربوط به بعد سازماندهی تحقق کیفیت بصری می‌شود و مولفه‌های کنشگران و روابط معطوف به هدف را بررسی می‌کند.
عدم توجه مدیران ارشد به تحقق کیفیت بصری (شاخص ششم)
نتایج آزمون میانگین اهمیت برای «عدم توجه مدیران ارشد به تحقق کیفیت بصری» در جدول ۴-۱۳ نشان داده شده است. بر اساس نتایج، از آنجا که عدد معناداری برای این شاخص کمتر از ۱ درصد (عدد معناداری = ۰۰۰/۰) است، فرضیه H0 در سطح اطمینان ۹/۹۹% رد می شود. رد فرضیه H0 به این معنی است که اهمیت شاخص «عدم توجه مدیران ارشد به تحقق کیفیت بصری» در حد متوسط نیست. با توجه به اینکه مقدار t محاسبه شده برای این شاخص بزرگتر از ۹۶/۱ است، بنابراین میانگین اهمیت این تشاخص بالاتر از ۳ است و این بدان معنی است که میزان اثرگذاری «عدم توجه مدیران ارشد به تحقق کیفیت بصری» بر عدم تحقق مدیریت بصری شهر تهران در حد زیادی است. (تأیید شاخص ششم).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

جدول ۴-۱۳: نتایج آزمون One-Sample Test جهت بررسی وضعیت شاخص عدم توجه مدیران ارشد به تحقق کیفیت بصری (شاخص ششم)

شاخص

اختلاف میانگین

عدد معناداری

آماره t

وضعیت فرضیه

عدم توجه مدیران ارشد به تحقق کیفیت بصری

۵۰۹۴/۰

۰۰۰/۰

۱۶۴/۴

عدم توجه مدیران ارشد به تحقق کیفیت بصری بر عدم تحقق مدیریت بصری شهر تهران مؤثر است.

ناکارآمدی روابط میان سازمانی برای تحقق مدیریت بصری (شاخص هفتم)
نتایج آزمون میانگین اهمیت برای «ناکارآمدی روابط میان سازمانی برای تحقق مدیریت بصری» در جدول ۴-۱۴ نشان داده شده است. بر اساس نتایج، از آنجا که عدد معناداری برای این شاخص کمتر از ۱ درصد (عدد معناداری = ۰۰۰/۰) است، فرضیه H0 در سطح اطمینان ۹/۹۹% رد می شود. رد فرضیه H0 به این معنی است که اهمیت شاخص «ناکارآمدی روابط میان سازمانی برای تحقق مدیریت بصری» در حد متوسط نیست. با توجه به اینکه مقدار t محاسبه شده برای این شاخص بزرگتر از ۹۶/۱ است، بنابراین میانگین اهمیت این شاخص بالاتر از ۳ است و این بدان معنی است که میزان اثرگذاری «ناکارآمدی روابط میان سازمانی برای تحقق مدیریت بصری» بر عدم تحقق مدیریت بصری شهر تهران در حد زیادی است. (تأیید شاخص هفتم).
جدول ۴-۱۴: نتایج آزمون One-Sample Test جهت بررسی وضعیت شاخص ناکارآمدی روابط میان سازمانی برای تحقق مدیریت بصری (شاخص هفتم)

شاخص

اختلاف میانگین

عدد معناداری

آماره t

وضعیت فرضیه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:33:00 ق.ظ ]




۱- تقلید آداب رسوم بین نسلها. یعنی آنچه نسلی از نسل‌ دیگر اخذ میکند و مورد تقلید قرار میدهد.
۲-تقلید مراسم و عادات بین افراد زمان حال. بدین صورت‌ که آنچه یکی از دیگری ببیند و مقبول طبعش قرار گیرد،میپذیرد و تقلید میکند.( Tarde(G1874 .P.334)
تارد می نویسد که ساختمان اجتماع بر خصائص فردی بنا نهاده‌ شده که مهمترین آنها حس تقلید است.افراد در خردسالی به تقلید از رفتار بزرگسالان میپردازند و در جوانی تحت تأثیر عنوان و شهرت اشخاص،از اعمال و کردار آنان. این محقق معتقد است که‌ تأثیر عوامل جسمانی را در ایجاد جرائم نمیتوان انکار کرد. زیرا بطور تحقیق در آفریدن آنها نقشی ایفا میکند. ولی بدون شک، بزهکاری آفریده محیط اجتماعی است که باعث توسعه و رشد نفوذ و تسلط همه عوامل میشود وگرنه هیچ پدیده‌ای خوبخود قادر نیست‌ نقش مهمی در ارتکاب جرم بازی نماید.روانشناسی قاتل در واقع‌ روانشناسی تمام مردم است.برای شناختن آنچه که در قلب او میگذرد کافیست که به قلب خودمان رجوع کنیم و آنرا عمیقا مورد بررسی قرار دهیم تا به همه ناشناخته‌ها پی‌ببریم و واقعیت را لمس‌ نماییم.( Ibid 258 P)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بر اثر اعتقاد شدیدی که تارد به نفوذ و تأثیر محیط اجتماعی‌ دارد،مینویسد که بوسیله قدرتهای کششی روانی-جسمانی‌ مرتکب عمل خلاف نمیشود بلکه سفارشها،تلقینات،سرمشقها و نمونه‌هاست که باعث گرایش او بطرف اعمال ضد اجتماعی میشود بنابراین اثرات روانی-اجتماعی است که از یک انسان سالم، موجودی ناسازگار میآفریند و او را بسوی بزهکاری میراند.
تارد برای اثبات عقیده فوق مینویسد:
با رفقای بد و ناباب معاشرت کنید،خودپرستی،تکبر، حرص،نفرت و تنبلی را آزاد بگذارید تا بطور نامتناسب رشد کنند،جلوی احساسات رفیق را بگیرید و قلبتان را حساس‌ نمایید،از اوان کودکی با مشت و لگد بجنگ و جدل بپردازید، بشکنجه‌های جسمانی دست بزنید،در برابر بدیها و آزارها قوی‌ باشید و ایستادگی کنید و حساسیت و ضعف از خود نشان ندهید، بطور تحقیق دیری نخواهد پایید که موجودی بیرحم،بی‌عاطفه‌ زودخشم و انتقامجو بار میآیید.بنابراین واقعا بخت بلندی خواهید داشت اگر در طول زندگیتان،کسی را به قتل نرسانید.( Ibid. 217 P)
بدون تردید،بزهکاری مانند هر پدیده دیگر اجتماعی، ناشی از شرایط جسمانی و حتی طبیعی است. اما قبل از همه بوسیله‌ تظاهری که میکند،قدرت مخصوصی که در هر زمان دارد،محیط جغرافیایی که در آن رشد می‌یابد،تغییرات تاریخی که در بوجود آوردنش مؤثر است،دگرگونی که در انگیزه‌های مختلف روی‌ میدهد و تحولی که در عوامل پدیده آورنده آن حاصل میگردد،… شناخته میشود.این پدیده در تحت کلیه جنبه‌های گوناگون‌ مذکور،همیشه بوسیله قوانینی بیان میشود که«قوانین عمومی‌ تقلید»نام دارد. (Ibid.P 418)
تارد معتقد است که حسن تقلید یکی از قویترین غرائز انسان‌ است.کلیه اعمال مهم که در زندگانی اجتماع رخ میدهد،از یک‌ نمونه و مثال الهام میگیرد.هرکس بهر عملی دست بزند یا حتی‌ مانع انجام برخی امور شود،در اثر تقلید است.اگر مردم خود را میکشند یا مانع خودکشی میشوند بعلت تقلید از دیگرانست زیرا خودکشی پدیده ایست که بیش از همه مورد تقلید قرار می‌گیرد. به عقیده تارد،گرایش به تقلید در طبقات پایین اجتماع فراوان بچشم‌ میخورد.این طبقه گفتار و کردار و رفتار طبقات بالای اجتماع را سرمشق خود قرار میدهد و از آنها پیروی میکند.قبلا اشرافیت‌ مورد تقلید قرار میگرفت ولی امروز فساد موجود در پایتخت و برخی شهرهای بزرگ است که بوسیله عامل تقلید در روستاها رایج میشود و همه جا را در حیطه تصرف خود در میآورد،عادت‌ به میخواری که به منزله امتیاز و برتری محسوب میشود از هومر و از برگزیدگان قرون وسطی سرچشمه گرفته و ولگردی به تقلید از ز ایران و مسموم کردن به تقلید از نجبای قدیمی و بعد از آن انجام‌ شده است.( ID.ẓLa philosophie pe?naleẒ.P. 334 et S)
تارد گامی فراتر می‌نهد و میان دزدی و قتل با تقلید رابطه‌ برقرار میکند و مینویسد که مردم آنقدر توانایی ندارند که‌ بتوانند هرچه را مایلند ابداع نمایند.بنابراین نمیتوان‌ پذیرفت که هر کس بتنهای قادر است اعمالی استثنایی مانند جنایات را بوجود بیاورد.کسیکه معشوق را بعلت جنایتی که‌ مرتکب شده است بقتل میرساند و از او انتقام میگیرد،اگر نداند که تپانچه یا فلان ماده سمی در موارد مشابه به مورد استعمال قرار گرفته است در تمام مدت عمر باید رنج ببرد و یا آه و ناله زندگانی خود را سپری کند؛ در حالیکه شرح جنایات‌ همراه با کلیه جزئیات نه تنها چنین ناراحتی را از میان‌ می‌برد، بلکه دیگران را هم به تقلید وامیدارد. (Ibid.P.319 )
پدیده تقلید،صرفنظر از برخی جنبه‌های اغراق‌آمیزی‌ که در نظرات تارد و برخی طرفداران او وجود دارد،حقیقتی‌ است که اثر آنرا میتوان در اجتماع مشاهده نمود. مثلا یک دسته‌ از کودکان که در محلی بازی میکنند،گاه اتفاق‌ افتاده است که با بالا رفتن یکی از آنها از درختی،دیگران‌ نیز بدون درنگ تقلید کرده و به پیروی از آنچه که او انجام‌ داده است،پرداخته‌اند. گاهی اگر کودکی با پرتاب سنگ‌ به نشانه‌گیری مبادرت نماید،دیده شده است که دیگران هم‌ به جستجوی سنگ پرداخته‌اند تا در این نشانه‌گیری شرکت کنند. نهایت باید اذعان کرد نوع تقلید،بستگی تام بخصوصیات‌ و منش های افراد دارد.مثلا یکی با دیدن عملیات قهرمانانه یک‌ خلبان،چنین تمایلی را در خود بشدت احساس میکند و در نتیجه بطرف خلبانی رانده میشود تا همان عملیات را انجام دهد و دیگری با دیدن یک صحنه کُشتی میل میکند بتقلید بپردازد و کشتی گیر شود.بالاخره هرکس از چیزی که موردپسندش‌ قرار گیرد، تقلید میکند.بنابراین عده‌ای از لباس برخی از نحوهء آریش،دسته‌ای از اسلوب سخن گفتن،گروهی از طریقه‌ راه رفتن،بوضعی از روش برخورد و معاشرت تقلید میکنند. مثلا زنها بیشتر مایلند در نحوه آرایش و پیرایش خود از دیگران‌ مخصوصا از اشراف و هنرپیشه‌ها پیروی نمایند و مردها معمولا عملیات شجاعانه را دوست دارند و مایل بتقلید از اعمال و کار های قهرمانان میباشند.گرچه بطور قطع نمیتوان گفت که چه‌ کسی از چه چیزی بطور کامل تقلید میکند زیرا همانطور که‌ گفته شد خصلتها،تربیتها،اخلاق و روحیات متفاوت است ولی‌ محققا هر کسی رفتار و اعمالی را مورد تقلید قرار میدهد که‌ مطبوع طبعش واقع میشود و گاه ابتکار شخصی را هم در تکمیل‌ آن بکار میبرد.
گاه انسان تمایل شدیدی باجرای عملی دارد که بنابه علل‌ گوناگون از دست زدن بآن خودداری میورزد.در این حالت‌ یک تلقین،یک توصیه،یک مثال و یک نمونه کافی خواهد بود با بهرگونه تردیدی پایان دهد و آن میل نهفته،جنبه اجرایی‌ بخود بگیرد و تظاهر پیدا کند.برای اثبات این موضوع میتوان‌ شخصی رامثال زد که نهادش از نفرت و انزجار و کینه نسبت‌ بدیگری انباشته میشود و قلبا مایل بانتقام‌جویی و ضربه زدن‌ و آزار باوست و لی جرأت و جسارت و یا توانایی آنرا در خود نمی‌بیند یا نحوه کار و عمل را بخوبی نمیداند در چنین حالتی‌ کافیست که کسی مرتکب عملی بشود تا این یکی را بهمان طریق‌ وادار بتقلید نماید.
تارد در تشریح عقیده خود در مورد پدیده تقلید،دلایل‌ بسیاری ارائه داده که باعث ایجاد انتقاد فراوان شده است، بطوریکه عده‌ای از محققان علیه او شوریدند و در رد نظریاتش‌ مطالب گوناگونی نوشتند.از جمله بالانژه ضمن حمله شدید بتارد،مینویسد که اگر احتیاج بتقلید مخصوصا یکی از علل‌ بسیار قوی اعمال غیراخلاقی است،این سئوال پیش میآید که‌ چگونه اولین اشتباه رخ داد و کسیکه مرتکب چنین اشتباهی‌ شد از چه کسی تقلید کرد که بعد مورد توجه دیگران قرار گرفت؟از طرفی چرا تقلید در همه جا به یک صورت واحد و یک‌ رنگ گسترش نمی‌یابد و در هر جا بشکلی تظاهر پیدا میکند؟(Ballanger(A),ẓLes the?ories modernes de la criminalite?Ẓ. Extrait de la Quinzaine du premier novembre. 1905.P.10)
لوی برول نیز عقیده دارد که تارد در ابراز نظر راجع به‌ «تقلید»که آنرا کلید هر تحول اجتماعی بشمار آورده،دچار اشتباه شده است زیرا تقلید هیچ چیزی را بیان نمیکند و مخصوصا قادر نیست که در تکوین جرم نقشی تعیین کننده و قاطع داشته باشد.( Levy-Bruhl,ẓLa sociologie criminelleẒ.P.211.In:Traite? de sociologie.Publie?sous la direction de G. Gurvitch.Tome II.P.U.F.Paris.1960)
گرچه جنبه‌های اغراق آمیز در عقاید تارد فراوان بچشم‌ میخورد و افراط او را در میان اهمیت فوق العاده که باین پدیده‌ داده است نمیتوان نادیده انگاشت ولی مخالفان هم گاه در انتقادات و جملات زیاده‌روی کرده و در گفتار خود از واقعیت‌ بدور افتاده‌اند.مثلا بالانژه که سئوال میکند که استعداد چگونه‌ پدید آمده تا بعد مورد تقلید قرار گیرد،استعدادهای فردی را فراموش میکند که میتواند خود بوجود آورنده بسیاری از رویدادهایی باشد که ابتدا بصورت ناقص پدید میآید ولی‌ بتدریج،دیگران با افزودن ابتکارات خود آنها را تکمیل مینمایند مردیکه که از زنش متنفر است ولی جرأت قتل او را ندارد،با یافتن یک نمونه،بسوی این جنایت رانده میشود.زنی که‌ مورد ایذاء و آزار شوهر خود قرار میگیرد و مایل است او را نابود کند ولی چنین جسارتی را در خود نمی‌یابد،با پی بردن بآن که دیگری در شرایطی نظیر او دست بقتل شوهر خود زده‌ است از تقلید و پیروی خودداری نمیکند.خطری که پدیده‌ تقلید دارد در همین مورد است بنابراین در نهاد افراد،استعداد های مختلف وجود دارد ضمن آنکه تعلیم و تربیتشان نیز با یکدیگر متفاوتست.از طرفی زندگی اجتماعی،برخوردهای‌ گوناگون و فراوانی را در میان افراد پدید میآورد که گاه‌ بدوستی و صمیمیت منجر میشود و زمانی باختلاف و ناراحتی‌ پایان می‌یابد،بر طبق همان استعدادها و آموزش و پرورشها ممکنست این اختلاف نظرها تبدیل بکینه و انزجار شود یا به‌ بی‌اعتنایی برگزار گردد. در صورت اول،کسانی که تعلیم و تربیت و محیط اجتماعی‌ و گرایشهایشان به صورتی باشد که حقد و نفرت را در نهاد آنان‌ ایجاد کند و آنها را گسترش دهد و خشونت و پرخاشجوئی را تقویت نماید،یک نمونه،یک مثال یا یک صحنه انتقام‌جوئی کافی‌ خواهد بود تا آنان را بتقلید وادارد،کتاب،مطبوعات،سینما، تلویزون و رادیو،نقش بزرگی در ایجاد حس تقلید ایفا میکنند.
۲-۲-نظریه معاشرتهای ترجیحی ساترلند
این نظریه را برای نخستین بار در سال ۱۹۲۴ میلادی، ساترلند استاد دانشگاه آمریکایی در کتاب اصول جرم‌شناسی مطرح کرده است. به موجب این نظریه، انسان در طول حیات خود با گروهای اجتماعی مختلفی چون خانواده ، گروه دوستان،گروه مدرسه و غیره معاشرت پیدا می کند و با عنایت به این الگوها ی رفتاری ارائه شده در معاشرت ها با یکدیگر متفاوت هستند ،به این معنی که برخی از الگو های رفتاری مطابق و مساعدت با قانون و برخی الگوها مغایر با قانون هستند،در این صورت چناچه در محیطی الگو های رفتار ناسازگار با قانون بر الگوی سازگار و مساعد غالب شوند ،فردی که با این گروه معاشرت پیدا کند الگوی ناسازگار را ترجیح داده و نتیجتا بزهکار خواهد شد.(رحیمی نژاد،۱۳۸۸ :۱۹(
۲-۲-۱-جلوه های تحقق نظریه معاشرت ترجیهی در قانون مجازات اسلامی
در چارچوب نظریه باز پروری فرهنگی اینگونه به نظر می رسد که که به این نظریه جرم شناختی توجه شده است. بر اساس این نظریه فرد به واسطه تعامل با محیط های مختلف البته بر اساس دو معیار کلی کیفیت و کمیت می توان از یک محیط یا محیط های مشابه آن تاثیر بیشتری بپذیرد و این سبب می شود که به سمت بزهکاری سوق داده شود.بنابراین تبلور این نظریه در جرم شناسی بالینی و باز پروری فرهنگی دیده می شود.در زیر به مواردی از قانون که این نظریه نفوذ کرده است را بیان خواهیم کرد.
۲-۲-۲-: بند «۴»تبصره ماده ۸۸
در تبصره ۴ ماده ۸۸ ق.م.ا ۱۳۹۲ آمده که قاضی می تواند بر عدم معاشرت طفل یا نوجوان با محیط خاص دستور دهد تبصره اینکونه مقرر می دارد:« هرگاه دادگاه مصلحت بداند می‌تواند حسب مورد از اشخاص مذکور در این بند تعهد به انجام اموری از قبیل موارد ذیل و اعلام نتیجه به دادگاه در مهلت مقرر را نیز أخذ نماید» و در بند ۴ همین تبصره یکی ازین موارد مقرر می دارد:« جلوگیری از معاشرت و ارتباط مضر طفل یا نوجوان با اشخاص به تشخیص دادگاه…»شایان ذکر است که این شرایط برای تعلیق و نظام نیمه آزادی مشروط با ارجاع دادن به این ماده در نظر گرفته شده است که این هوشیاری قانون گذار و مهم بودن این نظریه را در نظر قانون گذار در راستای حمایت از بزه دیده را می رساند.به نظر نگارندهبه بند «۵» همین تبصره در این راستا هم می توان اشاره کرد.
۲-۲-۳-: بند «چ» ماده ۴۳
مورد دیگر نفوذ این نظریه که از نظریات جامعه شناسی در راستای باز پروری فرهنگی بزهکار می باشد بند «چ»ماده ۴۳ می باشد این ماده که شرایط تعویق مراقبتی را بیان می کند اینگونه مقرر می دارد:« در تعویق مراقبتی، دادگاه صادرکننده قرار می‌تواند با توجه به جرم ارتکابی و خصوصیات مرتکب و شرایط زندگی او به‌نحوی که در زندگی وی یا خانواده‌اش اختلال اساسی و عمده ایجاد نکند مرتکب را به اجرای یک یا چند مورد از دستورهای زیر در مدت تعویق، ملزم نماید:» در ذیل همین ماده در بند «چ»یکی از شرایط را اینگونه مقرر می دارد:« خودداری از ارتباط و معاشرت با شرکا یا معاونان جرم یا دیگر اشخاص از قبیل بزه‌دیده به تشخیص دادگاه»در این بند علاوه بر اینکه مجرم را از معاشرت با محیط بیرون منع می کند از رو برو شدن با بزهکار هم منع می کند و این یک پیش بینی جدید در راستای حمایت از بزه دیده می باشند که قانون گذار هوشیارانه با الهام ازین نظریه مورد توجه قرار داده است.
در نتیجه با اینکه تقریباً دو صده از عمر جرم شناسی می گذرد ولی تاثیر گذاری آموزه ها جرم شناسی بر تحولات حقوق کیفری و سیاست گذاری های جنایی به کسی پوشیده نیست. امروزه کمتر کسی هست که در عرصه سیاست گذاری به یافته های جرم شناسی بی اعتنا باشد. بدین سان نویسندگان قانون مجازات با یک سیاست سنجیده و آگاهانه مواردی را موردتصویب قرار داد که از یک طرف حقوق بزه دیده در برابر بزهکار رعایت شده و از طرف دیگر در راستای پیشگیری از بزه دیدگی ثانویه گام برداشته است. به نوعی پیش بینی این نظریه در راستای حمایت از بزه دیدگی و تکرار جرم پیش بینی شده است.
۲-۳-نظریه برچسب زنی (Labeling Approach) :
در حقیقت نقاط ضعف و انتقادات وارده به دیدگاه های آسیب شناسی، بی سازمانی اجتماعی، ستیزه ارزشی و انحراف رفتاری، اساسی ترین خاستگاه بروز دیدگاه «برچسب زنی» در دهه ۱۹۶۰ برای تبیین مسائل اجتماعی به شمار می رود. این دیدگاه، نظریه ها و روش های اشاره شده را در تبیین انحرافات نارسا ارزیابی کرد و مدعی شد تا زمانی که تبیین انحرافات به اتکای دیدگاه های قبلی و روش های پیمایشی صورت می گیرد، نمی توان به ادراک صحیحی از مسائل اجتماعی دست پیدا کرد. به عبارت دقیق تر، دیدگاه «برچسب زنی» عمدتاً به واسطه ضعف نظریه «رفتار انحرافی» در تبیین برخی مسائل اجتماعی رشد کرد و با نقد بینشی و روشی نظریه «رفتار انحرافی» مدعی شد مسائل اجتماعی بیش از آن که محصول شرایط ذاتی افراد یا خرده نظام های اجتماعی باشند، محصول شرایطی هستند که جامعه غالب تعریف کرده و از این حیث انحراف را جان می بخشند. از این منظر، منحرفان اجتماعی افرادی هستند که به نحو مؤثری نشان «انحراف» به آنها زده شده است. بر اساس این دیدگاه، مسئله اجتماعی مبتنی بر یک تعریف ذهنی است که مردم از آن دارند. زیرا انحراف چیزی نیست که ذاتاً در اشکال معینی از رفتار وجود داشته باشد؛ بلکه آنچه وجود دارد مصوباتی است که توسط ناظران مستقیم و غیر مستقیم این رفتارها وضع شده است. یعنی عامل مهم در تعیین انحراف، ناظران اجتماعی هستند که تصمیمی گیرند چه عمل یا اعمالی مصداق بارز انحراف به شمار می آیند یا نمی آیند (محمدی اصل، ۱۳۸۵: ۱۹۱ و ۱۸۹). در حقیقت می توان گفت دیدگاه برچسب زنی با این فرض که جرم و رفتار مجرمانه یک روند اجتماعی می باشد، آغاز شده است. تأکید اصلی این نظریه در مورد طبیعت و ماهیت رفتار متقابل یا کنش و واکنش بین بزهکار و بزه دیده و همچنین مقامات قضایی می باشد. هر آنچه که به عنوان جرم به حساب می آید، در واقعیت امر به وسیله عملکرد و فعالیت های نظام عدالت کیفری و مأموران آن تصمیم گیری می شود. این به معنای آن است که تعریف نوع خاصی از رفتار به عنوان رفتار مجرمانه یا فرد خاص به عنوان مجرم بستگی به این دارد که عمل برچسب زنی توسط چه کسی صورت گرفته باشد؟. نظریه برچسب زنی بیشترین کارکرد را در زمینه اجرای عدالت در مورد نوجوانان دارد (وایت و هینس، ۱۳۸۲: ۱۳۴ و ۱۲۳(
این دیدگاه را که گاهی نگرش «واکنش جامعتی» به انحرافات نیز می نامند برای اولین بار، ادوین. م. لِمرت (Edwin.M. Lemert) و هاوارد بکر (Howard Becker) فرمول بندی کردند (شیخاوندی، ۱۳۷۹: ۹۴). لمرت (۱۹۵۱) بر این باور بود که فرایند درگیر شدن فرد در رفتار بزهکارانه و مجرمانه و تبدیل شدن او به منحرف حرفه ای، از دو مرحله می گذرد: در مرحله اول هر کسی ممکن است به عللی برای اولین بار مرتکب رفتار انحرافی شود که این نوع انحراف برای شخص پی آمدهای ناچیزی دارد. لمرت این رفتار را که فرد مرتکب می شود و برای آن برچسب منحرف دریافت نمی کند «انحراف اولیه (Primary Deviance)» نامید و ادعا کرد هنگامی که این رفتار انحرافی تداوم می یابد و برچسب منحرف به فرد زده می شود «انحراف دومین (Secondary Deviance)» پدید می آید و عامل رفتار تبدیل به بزهکار یا مجرم حرفه ای می شود. بکر (۱۹۷۳) نیز در تحلیل رفتار انحرافی به دو عنصر «خود برچسب زنی (Sele-Labeling)» و نتایج حاصل از برچسب های «اتهام زنندگان (Accusers)» اشاره کرده است. برچسب های اتهام زنندگان، به این معناست که چگونه فرد توسط دیگران برچسب منحرف خورده است که در این مورد، می توان انحراف را برحسب نتایجی از برچسب هایی که به وسیله اتهام زنندگان و تعریف کنندگان انحراف و قانون گذاران به کار رفته است، تحلیل کرد. به عقیده بکر، برگزیدگان قدرت و وضع کنندگان قانون، منابع اصلی برچسب ها را فراهم می سازند. برچسب ها مقولات انحراف را باز تولید کرده و بیانگر ساخت قدرت جامعه می باشند. او مثال می زند که عمل تزریق هروئین، ذاتاً انحراف اجتماعی نیست؛ زیرا اگر پرستاری در بیمارستان به دستور پزشک این عمل را انجام دهد عملی بهنجار تعریف می شود. بنابراین هنگامی این عمل، رفتار انحرافی در نظر گرفته می شود که به شیوه ای که از نظر مردم مناسب و صحیح نیست، صورت گیرد و صفت انحراف اجتماعی که به کرداری داده می شود، به چگونگی تعریف آن کردار در ذهن افراد بستگی دارد. در کنار لمرت و بکر، تراشر در تحقیق خود در مورد دار و دسته های بزهکاری شیکاگو برچسب های بزهکاری و جرم را عاملی بالقوه منفی بر رفتار جوانان شناسایی کرد و چند سال بعد، تانن بوم (Tannenbaum-1938) اصطلاح «نمایش مضر (Dramatization)» را مطرح ساخت. نمایش مضر به معنای به نمایش گذاشتن، فاش کردن و گزارش کردن رفتار انحرافی افراد همراه با ویژگی های منحرفان است. این امر موجب می شود هویت شخصی متخلفان برای دیگران مشخص شده و آنان به عنوان افرادی برچسب خورده به جامعه معرفی شوند (احمدی، ۱۳۸۴: ۱۰۳-۱۰۱). از نظر تانن بومع تقریباً همه بزهکارانی که بیشتر عمر خود را در کانون های اصلاح و تربیت و اردوگاه ها به سر برده اند بیشتر از بزهکارانی که در این مراکز زندگی نکرده اند به سوی کجروی و جرم کشیده می شوند. به این ترتیب، تنبیه و مجازات، کجروی ها و جرایم را افزایش می دهد.
به طور کلی، دیدگاه برچسب زنی در جست و جوی تبیین علل کجروی نیست؛ بلکه به دنبال یافتن پاسخی برای سؤالاتی از این قبیل است که: «چه کسانی برچسب انحراف را به چه کسانی می زنند و پی آمدهای برچسب زدن برای کسانی که به آنها برچسب زده می شود چیست؟» (قنادان و همکاران، ۱۳۸۴: ۲۰۶ و ۲۰۷). آنها در این رابطه بر روی توانایی نهادهای عدالت کیفری مانند پلیس که توان برچسب زدن انواع خاصی از رفتار به گروه های خاصی از اشخاص را دارا هستند، تأکید می کنند (سوتیل و همکاران، ۱۳۸۳: ۱۷۲). همچنین این دیدگاه به دنبال سبب شناسی انحراف اولیه نیست؛ بلکه به علل پیدایش انحراف دومین می پردازد؛ زیرا فرد پس از برچسب خوردن، تغییر هویت داده و خصیصه های همان برچسب را به خود می گیرد. برای مثال، فردی که به علت دزدی زندانی شده است، پس از رهایی به علت برچسب «دزد» که به او زده شده است، نه تنها نمی تواند شغلی بیابد، بلکه چون فردی منحرف تعریف می شود و به مانند یک مجرم با وی رفتار می کنند و مقبولیت اجتماعی خود را نیز به عنوان یک شهروند عادی از دست می دهد، در کنش متقابل اجتماعی با مردم به تدریج تغییر هویت داده و هویت یک مجرم را کسب می کند. بنابراین، فرد خصیصه های همان برچسب «دزد» را به خود می گیرد؛ در نتیجه احتمال زیاد دارد که مجدداً مرتکب دزدی و یا جرایم دیگری شود (احمدی، ۱۳۸۴: ۱۰۳-۱۰۱). پس یکی از نتایج برچسب زنی و بدنام کردن این است که برخی افراد که به صورت نادرستی برچسب خورده اند نه تنها بعدها دست به کارهای مجرمانه بعدی می زنند، بلکه به دنبال این هستند که مایه تسلی خاطر خود را در همراهی و مشارکت با دیگران یعنی اشخاصی که به همین صورت مانند آنها تحت عنوان غریبه ها متمایز شده اند پیدا بکنند. یکی دیگر از نتایج برچسب زنی این است که برای افرادی که همانند یکدیگر و تحت یک عنوان برچسب خورده اند انگیزه و محرکی ایجاد می کند تا بتوانند راحت تر با همدیگر ارتباط برقرار کنند که این ارتباط اغلب به شکل پیدایش بزهکاران یا خرده فرهنگ های مجرمانه می باشد (وایت و هینس، ۱۳۸۲: ۱۲۴). این دیدگاه، راهکار کاهش بزهکاری را در تعریف مجدد از وضعیت های مسئله آمیز و آموزش کنترل برچسب زنی می داند (محمدی اصل، ۱۳۸۵: ۲۱۷).
با آنکه این دیدگاه ابعاد جدیدی را در تبیین بزهکاری و جرم در جامعه شناسی انحرافات مطرح کرده است، اما از کاستی های اساسی برخوردار است. یکی از این کاستی ها این است که یک نظریه نظام یافته نمی تواند بنا شود، مگر اینکه اصطلاحاتی را تعریف کند که قابل اندازه گیری باشد. دیدگاه برچسب زنی به ویژگی های فردی و اجتماعی و اقتصادی افراد نظیر: سن، جنس و موقعیت اجتماعی توجه نمی کند؛ در حالی که افراد با ویژگی های فردی و اجتماعی متفاوت ممکن است که واکنش های متفاوتی به برچسب ها نشان دهند. برای مثال، برچسب ها ممکن است یک مرد جوان را به بزهکاری تشویق کند؛ اما یک زن بزرگسال را از دزدی بازدارد. به علاوه، تأثیر برچسب ها در انواع متفاوت انحرافات اجتماعی یکسان نیست. مثلاً، برچسب ها در مورد تخلف رانندگی ممکن است تأثیر مثبت و در مورد فحشاء تأثیر منفی داشته باشند. نتیجه اینکه، برچسب ها شرط لازم و کافی برای باز تولید بزهکاری و جرم نخواهند بود (احمدی، ۱۳۸۴: ۱۰۵(
۲-۴-نظریه کنترل اجتماعی (Social Control Theory):
نظریه کنترل اجتماعی (نظارت اجتماعی) از نظریه نظم اجتماعی (بی هنجاری) دورکیم تأثیر پذیرفته و به عوامل خاص اجتماعی که برای حفظ نظم در جامعه اهمیت دارند توجه کرده است. این نظریه بر فرایند اجتماعی کردن، بیشتر از مجازات کردن در برقراری نظم جامعه تأکید دارد و برای تبیین برخی جرایم مانند: جرایم سازمان یافته، جرایم یقه سفیدها و جرایم حرفه ای کمتر کاربرد دارد و بیشتر در مورد جرایم جوانان و عرضه پیشنهادهای عملی برای پیشگیری از جرم فایده دارد (سخاوت، ۱۳۸۱: ۶۰). این نظریه که پیوند اجتماعی (Social Bond) نیز نامیده می شود این طور فرض می کند که اگر انسان ها به حال خود رها شوند، به طور طبیعی مرتکب جرم و کجروی خواهند شد. یعنی سابقه رفتار کجروانه به طور طبیعی و ذاتی در میان مردم وجود دارد؛ زیرا همه انسان ها نیازهای برآورده نشده و آرزوهای متعدد و نامحدودی دارند و رفتارهای انحرافی در بسیاری از موارد آنها را راحت تر و زودتر به مقصودشان می رساند و کامروایی را نصیبشان می کند. فرضیه اساسی این نظریه نیز این است که تفاوت های موجود در ارتکاب جرم و کجروی در میان افراد، بر اساس تفاوت های موجود در نیروهای منع کننده یا کنترل های اجتماعی است که تبیین می شود. به عبارت دیگر، قیود و مهارهای اجتماعی است که نا هم نوایی را در میان انسان ها محدود می کند و در حقیقت کجروی و بزهکاری محصول نارسایی یا نابسندگی کنترل های اجتماعی می باشد (طالبان، ۱۳۸۳: ۵). از پیشگامان این نظریه می توان به تراویس هیرشی (Traviss Hirschi) اشاره کرد. از نظر هیرشی، کنترل اجتماعی به شیوه هایی گفته می شود که جامعه برای واداشتن اعضایش به هم نوایی و جلوگیری از ناهم نوایی و ناسازگاری به کار می برد (ستوده، ۱۳۸۶: ۱۳۴). او اعتقاد داشت با وجود اینکه تمام افراد، بالقوه مستعد انجام جرم و هنجار شکنی هستند، اما به خاطر ترس از اینکه عمل مجرمانه به روابط آنها با خانواده، دوستان، همسایه ها، معلمان و کارفرمایشان آسیب برساند، خود را کنترل می کنند. در واقع هیرشی، کجروی را معلول گسستگی یا ضعف تعلق فرد با جامعه می دانست. او (۱۹۶۹) در کتاب تأثیرگذارش تحت عنوان «علل بزهکاری»، وقوع فعالیت انحرافی را در درجه اول نتیجه شکست و ضعف پیوندهایی معرفی کرد که فرد را به جامعه پیوند می دهد (بیات و همکاران، ۱۳۸۷: ۷۸). هیرشی ۴ عنصری را که باعث پیوند بین فرد و جامعه می شود چنین تعریف کرده است:
۲-۴-۱-دلبستگی یا وابستگی (Attachment):
دلبستگی با افراد و نهادهای اجتماعی، یکی از شیوه هایی است که فرد خود را از طریق آن با جامعه پیوند می دهد. ضعف چنین پیوندهایی موجب می شود که فرد خود را در ارتکاب کجرفتاری آزاد بداند. برای مثال، یک فرد مجرد بیشتر امکان دارد که دزدی یا خودکشی کند؛ یا این که به مصرف مواد مخدر دست بزند. در حالی که فرد متأهل به دلیل پیوندهای اجتماعی که دارد، احتمال کمتری دارد که مرتکب کجرفتاری شود.
۲-۴-۲- تعهد (Commitment):
افراد جامعه در دستیابی به هدف هایی مانند: تحصیل، کار، خانه و دوستان که برای آنها سرمایه گذاری کرده اند و وقت و انرژی خود را در راه آن صرف کرده اند، بیشتر به فعالیت های متداول زندگی تعهد دارند. از این رو به منظور موقعیت و پایگاه اجتماعی که با تلاش خود به دست آورده اند کجرفتاری نمی کنند.
۲-۴-۳- درگیر بودن (Involvement):
معمولاً کسانی که درگیر کار، زندگی خانوادگی، سرگرمی، مشارکت اجتماعی و امثال این هستند کمتر فرصت پیدا می کنند که هنجارشکنی کنند. برعکس، کسانی که بیکار هستند بیشتر به کجرفتاری روی می آورند. به همین دلیل آسیب شناسان اجتماعی معتقدند که افزایش سال های تحصیل، انجام خدمت وظیفه و فراهم بودن امکانات ورزشی، باعث کاهش کجرفتاری و بزهکاری در میان جوانان می شود.
۲-۴-۴- ایمان یا باور (Belief):
یعنی هر چه قدر که میزان اعتقاد به ارزش های اخلاقی و هنجارهای فرهنگی ضعیف تر باشد، احتمال بروز کجرفتاری در فرد بیشتر می شود. فردی که خود را تحت تأثیر اعتقادات معمول در جامعه نبیند، هیچ وظیفه اخلاقی نیز برای هم نوایی با قوانین رسمی و غیر رسمی برای خود تصور نمی کند (ستوده، ۱۳۸۶: ۱۳۹ و ۱۳۸) هیرشی ادعا کرد اگرچه شاغل بودن، فرصت برای فعالیت های بزهکارانه را محدود می کند (چلبی و روزبهانی، ۱۳۸۰: ۹۶)، با این حال احتمال بزهکاری هنگامی که ۴ عنصر یاد شده ضعیف شود، بیشتر است. منظور هیرشی این است که فرد نسبت به افرادی که با آنان پیوندهای نزدیکی دارد، دارای احساساتی است که این احساسات موجب می شود نسبت به آن چه درباره رفتارش می اندیشند مراقب باشد. بنابراین، کنترل بزهکاری با تعلقات جوانان نسبت به والدینشان پیوند می خورد. هیرشی مؤلفه های چهارگانه نظریه اش را روی یک نمونه چهار هزار نفری از جوانان کالیفرنیا آزمود. نتایج این پژوهش نشان داد که موقعیت و پایگاه اقتصادی – اجتماعی والدین نسبت به تعلق فرزندان به والدین تأثیر کمتری بر رفتار بزهکارانه جوانان دارد. پس از وی، هیندلانگ (۱۹۷۳) نیز پی برد علاوه بر اینکه ارتباط معناداری بین تعلق به خانواده و مدرسه و رفتار بزهکارانه وجود دارد، یک رابطه مثبت بین تعلقات و تقیدات به گروه های هم سال بزهکار و گرایش جوانان به رفتار بزهکارانه نیز وجود دارد. با این حال، هیندلانگ دریافت که تعیین هویت با گروه های هم سال، لزوماً موجب افزایش بزهکاری نمی شود؛ بلکه برای تبیین بزهکاری باید به ورای تعلق به گروه های هم سال رفته و نوع گروه های هم سالی را که فرد به آنها تعلق می یابد کشف کرد. زیرا تنها تعلق به هم سال بزهکار موجب افزایش بزهکاری جوانان می شود و احتمال اینکه تعلق به گروه های هم سال عادی، رفتار بزهکارانه را کاهش دهد نیز وجود دارد. او همچنین بر این باور بود که جامعه پذیری جوانان در زمان و مکانی صورت می گیرد که بیشترین خطر قربانی شدن و گرایش به رفتار بزهکارانه برای آنها وجود دارد (احمدی، ۱۳۸۴: ۹۰-۸۶)
اما در حالی که هیرشی علت وجود هم نوایی در جامعه را کنترل رفتار افراد توسط عوامل مختلف و شیوه این کنترل را پیوند فرد با جامعه می دانست؛ جان بریتویت (John Braithwaite-1989) از کنترل افراد توسط جامعه از طریق «شرمنده سازی» مختلف بحث کرده است. به نظر بریتویت، شرمنده سازی نوعی ابراز عدم تأیید اجتماعی نسبت به رفتاری خاص برای تحریک ندامت در شخص کجرفتار است. وی از دو نوع شرمنده سازی صحبت می کند. اول، شرمنده سازی جدا کننده که طی آن، کجرفتار مجازات، بدنام، طرد و در نتیجه از جامعه هم نوایان تبعید می شود و دوم، شرمنده سازی پیوند دهنده که ضمن اعلام درک احساس کجرفتار و نادیده گرفتن تخلف وی و حتی ابراز احترام به او، نوعی احساس تقصیر در او ایجاد کرده و در نهایت او را از ادامه کجرفتاری باز می دارد و از بازگشت او به جمع نوایان استقبال می کند (صدیق سروستانی، ۱۳۸۶: ۵۴ و ۵۳(
هیرشی فرد بزهکار را به عنوان شخصی که به صورت نسبی فارغ از دلبستگی ها، علایق، عواطف، آرمان ها و باورهای اخلاقی است در نظر آورده و می گوید: «فرد بنا به اراده آزاد خود دست به ارتکاب رفتار بزهکارانه می زند؛ زیرا وابستگی های او به نظم جاری و متعارف موجود در جامعه، گسسته شده است». هیرشی در پاسخ به این سؤال که چرا اشخاص خود را با شرایط اطراف وفق می دهند؟ به تأثیر تعهدات اجتماعی اشاره می کند. یکی از عناصر اصلی تعهد اجتماعی، وابستگی و احساس تعلق خاطر افراد است که بر روی میزان حساسیت و توجه به نظریات دیگران تأکید می کند. هنگامی که تعلق خاطر موجود بین والدین و کودکان محکم تر می شود، احتمال بسیار کمی وجود دارد که کودک منحرف و بزهکار شود (سوتیل و همکاران، ۱۳۸۳: ۱۷۲ و ۱۷۱(
به طور کلی می توان گفت این نظریه بر این پیش فرض استوار شده است که برای کاستن از تمایل به رفتار بزهکارانه و مجرمانه، باید همه افراد کنترل شوند. پیروان این نظریه، رفتار انحرافی را عمومی و جهان شمول دانسته و آن را نتیجه کارکرد ضعیف ساز و کارهای یک سو، عوامل فردی کنترل نظیر: خودپنداره منفی، ناکامی، روان پریشی و اعتماد به نفس پایین می دانند و از سوی دیگر، معتقدند که نظام های کنترل ناقص اجتماعی و فقدان تقید و تعهد نسبت به نهادهای بنیادین اجتماعی مانند: خانواده و مدرسه به رفتار انحرافی منتهی می شود. کنترل های اجتماعی از کنترل های رسمی نظیر: قوانین و کنترل های غیر رسمی هم چون: ضمانت های اجتماعی به دست می آیند. برخی از مقوله های کنترل برای تحلیل بزهکاری جوانان به شرح زیر است:
۱.کنترل مستقیم که والدین آن را از طریق تنبیه و تشویق اعمال می کنند.
۲.کنترل غیر مستقیم که به وسیله آن جوانان از رفتار بزهکارانه خودداری می کنند؛ زیرا این رفتار ممکن است موجب نگرانی و ناامیدی برای والدین یا دیگرانی باشد که با آنها روابط نزدیکی دارند.
۳.کنترل درونی که به وسیله آن، آگاهی از احساس تقصیر و گناه و شرم، جوانان را از درگیر شدن در رفتار بزهکارانه باز می دارد.
خود – انگاره (Self-Image)، خود – پنداره (Self-Concept) و خود – ادراکی (Self-Perception) از مؤلفه های توانایی های درونی است که زمینه را فراهم می سازند تا فرد خودش را به عنوان فردی مسئول درک کرده و مسئولانه عمل کند و در نتیجه مرتکب رفتار انحرافی نشود. دو دانشمند به نام های والتر رکلس (Walter Reckless-1961) و کاپلان (Kaplan-1978) بر این باور بودند که فردی که خود – پنداره مثبت دارد و به منظور تأیید خود حرکت می کند، معمولاً اعتماد به نفس بالایی داشته و از موفقیت بیشتری در زندگی نیز برخوردار است. چنین فردی کمتر برای دستیابی به اهدافش از راه های غیر قانونی استفاده می کند. در مقابل، افراد با خود – پنداره منفی در دوستیابی و حفظ روابط دوستی، زیاد موفق نبوده و به لحاظ اخلاقی بیش تر در معرض انحرافات اجتماعی هستند. کسی که خود – پنداره منفی دارد، معمولاً در مورد هویت خود احساس خطر می کند؛ قدرت پذیرش خود را نداشته و به انکار خود می پردازد. او از زندگی در خانواده، مدرسه و اجتماع احساس عدم موفقیت و شکست کرده و برای جبران مشکلات خود مرتکب رفتار بزهکارانه و مجرمانه می شود. تأثیر خود – پنداره منفی بر بزهکاری جوانان در تحقیقات تجربی به اثبات رسیده است. به طور مثال، رکلس و همکاران (۱۹۵۷) در مورد جوانان کلمبیا و اُهایو شواهدی به دست آورده اند که ثابت کرده است خود – پنداره جوانان بزهکار پایین تر از خود – پنداره جوانان غیر بزهکار است. البته در پاسخ به این سؤال که چه عواملی سبب می شود که جوانان مرتکب رفتار بزهکارانه شوند، برخی از نظریه پردازان کنترل اجتماعی مثل: نی (Nei-1958)، هیرشی (۱۹۶۹) و الیوت (Eliout-1988) این نوع رفتار را بر اساس میزان تعلقات و تقیدات جوانان نسبت به نهادها و سازمان های اجتماعی مانند: خانواده، مدرسه و گروه های هم سال تبیین می کنند. آنان بر این باورند که تعلق خاطر و تقید نسبت به نهادها و سازمان ها می تواند جوانان را در گروه های رسمی ادغام کرده و موجب کنترل فردی و اجتماعی شده و رفتار افراد را منظم کند (احمدی، ۱۳۸۴: ۹۰-۸۶). اغلب طرفداران این نظریه می گویند که باید به رفتار مجرمانه در جامعه توجه داشت نه هم نوایی؛ زیرا زندگی روی هم رفته پر از وسوسه و فریب است و مردم فقط به این دلیل با هنجارهای اجتماعی هم نوایی نشان می دهند که جامعه قادر است رفتار آنان را کنترل کند و اگر چنین کنترلی نبود، ممکن بود هم نوایی به میزان کمی وجود داشته باشد. این نظریه تأکید می کند که انسان ها موجوداتی هستند با آرزوهای نامحدود که برخلاف دیگر جانوران، حتی با برآورده شدن معیارهای زیستی، سیری نمی پذیرند. به بیان دیگر، انسان هرچه بیشتر داشته باشد، بیشتر می خواهد و معمولاً برآورده شدن هر نیاز به جای کاستن از آرزوهای انسان، نیاز تازه ای را برمی انگیزاند (ستوده، ۱۳۸۶: ۱۳۴ و ۱۳۳(
اما این نظریه در عین حال که از دید جامعه شناختی به عوامل بالقوه مؤثر در بزهکاری توجه دارد، از یک نظر نقص دارد و آن عدم توجه کافی به تأثیر محیط در بزهکاری یا عوامل بالفعل است. چنانکه برخی از پژوهش گران نشان داده اند که وابستگی، تعهد، درگیر بودن و باورهای قراردادی به تنهایی نمی توانند تبیین کننده علت بزهکاری باشند. در این میان، رفقا، مصاحبان بزهکار و به طور کلی همه خلافکاران نیز نقش مهم و شاید مؤثرتری از عوامل فوق داشته باشند (مشکانی و مشکانی، ۱۳۸۱: ۱۱(
۲-۵-نظریه یادگیری اجتماعی (Social Learning Theory):
بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی، رفتار انحرافی آموختنی است و در فرایند رابطه با افراد دیگر، به خصوص در گروه های کوچک آموخته می شود. اندیشمندانی نظیر باندورا این نظریه را توسعه دادند. باندورا (۱۹۷۳) تأکید کرد که توانمندی انسان برای استفاده از نمادها به او یاری می دهد تا رویدادها را باز نماید؛ تجربه آگاه خود را تحلیل کند و با دیگران در هر فاصله زمانی و مکانی ارتباط برقرار کرده یا به طرح، خلق، تصور و پرداختن به اعمال دوراندیشانه اقدام کند. از نظر باندورا، رفتار در نتیجه کنش متقابل بین شناخت و عوامل محیطی به وجود می آید. شخص می تواند با کمک فرایند الگوسازی و با مشاهده رفتار دیگران، چه به صورت تصادفی و چه آگاهانه، یاد بگیرد. انتخاب الگوی یادگیری به وسیله شخص، تحت تأثیر عوامل مختلفی نظیر: سن، جنس و موقعیت اجتماعی است و الگوهای برگزیده شده توسط فرد می تواند مطابق با ارزش ها و هنجارهای رسمی جامعه باشد. همچنین فرد ممکن است الگوهای رفتار انحرافی را برگزیند. بر همین اساس، فرایند «مدل سازی (Modeling)» در کانون توجه نظریه یادگیری اجتماعی قرار دارد که در آن، شخص رفتار اجتماعی دیگران را به وسیله مشاهده و تقلید یاد می گیرد و آموختنی ها از طریق پاداش و تنبیه تقویت می شود (احمدی، ۱۳۸۴: ۹۵ و ۹۴). به عبارتی، نظریه یادگیری اجتماعی، اهمیت یادگیری مشاهده ای پاداش و تنبیه را مورد تأکید قرار داده و بیان می کند که کودک رفتارهای مربوط به جنس خود را از طریق مشاهده الگوهای نقش جنسی و تشویق شدن برای رفتارهای مناسب و تنبیه شدن برای رفتارهای نامناسب نقش جنسی فرامی گیرد (اسدورو، ۱۳۸۴: ۱۵۵). این نظریه از جوانب متفاوت به گونه های متعددی به «تحریک های محیطی» که در این دیدگاه «مشوّق» نام گرفته اند اشاره می کند و مدعی است که این مشوق ها می توانند در افزایش رفتارهای ضد اجتماعی مؤثر باشند. در این نظریه همچنین یادآوری می شود که تأثیر این مشوق ها هنگامی معنادار خواهد بود که محیط، نوعی زمینه تقویت را برای ارتکاب رفتارهای ضد اجتماعی فراهم ساخته باشد. نمونه ای از این مشوق ها، برخوردارهای آزار دهنده گذشته، اوهام، استعمال الکل و مواد مخدر می باشد (بیات و همکاران، ۱۳۸۷: ۸۰). یکی دیگر از دانشمندانی که در این خصوص مطالعه کرده است، پیرون (Pieron) می باشد که معتقد بود رفتار آدم ها را باید معلول روابط آنها با محیط مادی و اجتماعی دانست که در آن مؤثر هستند؛ و این رفتار را در آدم ها به وجود می آورند. از این رو طبیعت آدمی ممکن نیست مستقل از ساختمان واقعی میدان اجتماعی موجود باشد و گوناگونی فرهنگ ها، معیارها و ارزش ها به تفاوت های محیط مادی، عوامل اقتصادی، تماس با اقوام دیگر و پیش آمدها بستگی دارد (مجدفر، ۱۳۸۵: ۱۴۲(
۲-۶-نظریه کنترل اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:32:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم