کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



معلم:شما درباره نیروی جاذبه و شتاب چه فکر می کنید؟
چند شاگرد:هر دو،یک چیز هستند!
البته رابطه جاذبه و شتاب مفهوم پیچیده ای است که بیشتر بزرگسالان نیز آن را درست نمی فهمند.ولی به هر صروت،معلم بالا توانست با فعال کردن دقیق طرحواره های ذهنی دانش آموزان به آنها کمک کند تا جنبه های مهم یک مفهوم دشوار را فرا گیرند و آن را به خاطر بسپارند.
فعال سازی طرحواره یک فن کلی است.و ممکن است شامل تشویق دانش آموزان به ارائه نمونه هایی از تجارب خویش،مرور بر یادگیری های قبلی و استفاده از زمینه هایی باشد که مطالب جدید در آن عرضه می شود(بریج،۱۹۸۷).اساساً می توان هر گونه فعالیت آموزشی را که به دانش آموزان کمک کند تا بین آنچه از قبل می دانند و آنچه باید فرا گیرند پلی ذهنی برقرار سازند،یکی از موارد فعال سازی طرحواره،تلقی کرد.
پردازش توزیع موازی
سومین نظریه درباره حافظه انسان پردازش توزیع موازی است(مک کللند،۱۹۸۳). نظریه پردازان پردازش توزیع موازی(PDP)1 مدعی اند که انسانها بسیار انعطاف پذیرتر از کامپیوترند،زیرا می توانند به طور همزمان اطلاعات زیاد و متنوعی را مورد توجه قرار دهند.به بیان دیگر پردازش به صورت موازی و در جهات متفاوت به طور همزمان انجام می گیرد.برای مثال،در خواندن،برای آنکه معنا درک شود،پردازش اطلاعات به این صورت نیست که ابتدا حروف و سپس کلمات از رمز خارج شوند.به جای آن،تدوین کنندگان نظریه پردازش توزیع موازی معتقدند که پردازش به طور همزمان در سطوح مختلف به پیش می رود.و رمز گشایی از کلمات و حروف و درک آنها به طور همزمان اتفاق می افتد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فراتر از نظریه پردازش توزیع موازی،مک کللند(۱۹۸۸) معتقد است که یک تفاوت عمده میان پردازش توزیع موازی و سایر الگوهای شناختی وجود دارد،به نحوی که در اغلب این الگوها،دانش به صورت نسخه ثابتی از یک طرح ذخیره می شود.وقتی دسترسی به اطلاعات مزبور ضرورت یافت،طرح از حافظه دراز مدت دریافت و در حافظه کاری نسخه برداری می شود.بر اساس نظریه پردازش توزیع موازی،خود طرحها ذخیره نمی شود.آنچه ذخیره می شود،قدرت های ارتباطز بین واحدهای پردازش است.این قدرت های ارتباط موجب می شود که هرگاه سیستم فعال شود، طرح مورد نظر دوباره به وجود آید.در این دیدگاه،حافظه در ارتباطات موجود بین تعداد زیادی از واحدهای در حال پردازش توزیع می شود.بنابراین،دریافت ما از کلمه «کره» در جمله «کره در آفتاب ذوب شد» از طریق فعال شدن ارتباطات موجود بین تعداد زیادی از واحدهای در حال پردازش حاصل می شود.این واحدهای در حال پردازش شامل درک ما از حروف،معنای کلمات،ترکیب لغات و چیزهایی است که به مفهوم جملات مربوط است.
پردازش توزیع موازی در سالهای اخیر توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است(نک.مک کللند،۱۹۸۸)،ولی هنوز هم آینده آن روشن نیست.به هر صورت موضوع پردازش موازی و همزمان حجم وسیعی اطلاعات بسیار امیدوار کننده است، زیرا ممکن است بسیاری از عملیات شناختی انسان(مانند خواندن و حل مسئله) را توضیح دهد.به علاوه،از نظریه پردازش توزیع موازی می توان در طراحی تمرین هایی استفاده کرد که به منظور رشد توان پردازش همزمان چندین اطلاعات توسط دانش آموز به کار می رود.
فراحافظه:تفکر درباره حافظه
فراحافظه به طور مشخص اشاره به دانش افراد درباره حافظه شان دارد.نمونه هایی از فراحافظه به طور مشخص اشاره به دانش افراد درباره حافظه شان دارد.نمونه هایی از فراحافظه عبارت است از درک افراد به حافظه سپردن درباره اینکه یک فهرست بلند دشوارتر از به حافظه سپردن یک فهرست کوتاه است و آگاهی از اینکه تکالیف خواندنی برای امتحان هفته آینده مطالعه فشرده تری را نسبت به از حفظ کردن یک شماره تلفن می طلبد.در حالی که چنین دانشی برای بزرگسالان امری درجه دوم محسوب می شود،کودکان فقط به تدریج می توانند آن را کسب کنند.
در فراحافظه سه توانایی مربوط به هم وجود دارد(کیل،۱۹۸۴):آگاهی،تشخیص و نظارت.هر کدام از این سه توانایی در زیر بررسی خواهد شد.
آگاهی:برای حافظه فعال ضروری است که شخص از نیاز به یادسپاری آگاه باشد.برای مثال،اگر معلم بگوید که از فصل معینی امتحان خواهد گرفت شما می دانید که اطلاعات موجود در آن فصل را باید حفظ کنید.این آگاهی در نحوه مطالعه درس تأثیر می گذارد،به نحوی که شما ممکن است وقت بیشتری را در مورد برخی از بخشها صرف کنید،بعضی قسمت ها را دوباره بخوانید،برخی مفاهیم را در متن مشخص کنید یا از روی نکته های مهم یادداشت بردارید.
این آگاهی چه زمانی رشد می کند؟پاسخ قاطعی برای این سؤال وجود ندارد (بوروکوفسکی،میلستید و هیل،۱۹۸۸).تحقیقات نشان می دهد که حتی کودکان پیش دبستانی نیز مطالبی درباره اهمیت حافظه می دانند.یکی از روشهایی که به منظور تعیین میزان آگاهی دانش آموزان از حافظه خویش مورد استفاده قرار گرفته است این است که حافظه افراد در مورد اشیا در حالتی که ۱)ایشان فقط آن اشیا را مشاهده می کنند و ۲)زمانی که به آنها گفته شده است که آنها را حفظ کنند،با یکدیگر مقایسه شود.اگر بین (۱) و (۲) اختلاف وجود داشته باشد و این تفاوت به نسبت سن افزایش یابد شواهدی به دست آورده ایم که کودکان مطالبی را درباره حافظه می دانند و درک ایشان از حافظه با رشد سنی ایشان افزایش می یابد(بورکوفسکی و دیگران، ۱۹۸۸).روشی را که توضیح دادیم روش تفکیک نامیده می شود و توسط اکردولو، پیک و اولسون(۱۹۷۵) در یکی از مطالعات اولیه درباره فراحافظه در کودکان به کار رفته است.
اکردولو و همکاران او(۱۹۷۵) کودکان پیش دبستانی و کودکان دیگر را در طول چند راهرو در مسیر کوتاهی راه بردند.در حین راه رفتن،آزمایش کننده کلیدهای خود را به زمین انداخت و آنها را برداشت.بعداً از دانش آموزان خواسته شد که جایی را که کلیدها افتاده بود پیدا کنند.اغلب آنها به طور نسبی موفق شدند جای کلیدها را پیدا کنند.وقتی دانش آموزان به محل خاصی برده شدند و از قبل از آنها خواسته شد که آنجا را به یاد بیاورند،قدرت تشخیص آنها به نسبت قابل توجهی افزایش یافت.اجرای بهتر برنامه نشان داد که حتی کودکان خردسالتر نیز تا حدی نسبت به حافظه خویش و نحوه بهبود آن آگاهی دارند.البته بدون این آگاهی،تدریس هیچ تأثیری نخواهد داشت.
آگاهی فرد از نیاز به یادآوری یکباره به وجود نمی آید.تحقیقی که در بالا بدان اشاره شد و سایر مطالعات(چون دلوشه،۱۹۸۶؛پیلو،۱۹۸۸؛اسکولینک و وینگ،۱۹۸۸) نشان داده است که درک کودکان از حافظه خویش و حتی درک ایشان از فعالیت های ذهنی مانند یادآوری،دانستن،فراموشی و حدس زدن،تنها به تدریج و در طول دوران کودکی تغییر می کند.
تشخیص:نیاز به تشخیص شرایط لازم برای یادآوری،مهمتر از آگاهی از ضرورت یادآوری است.به ویژه،از آن رو که این شرایط به توانایی های خود فرد مربوط می شود.برخی از موارد یادآوری برای ما از سایر موارد دشوارتر است.مثلاً،برای ما بزرگسالان فراگیری اسامی دو تن از دانش آموزان بسیار سهلتر از یادگیری اسامی کل دانش آموزان یک کلاس است،ما می دانیم که یادگیری پنج کلمه جدید از فرا گرفتن بیست و پنج کلمه جدید راحت تر است.اما در واقع،با اطلاع از این نکته که تعداد موارد یادآوری بر دشواری یادآوری می افزاید به سنجش دشواری یادآوری می پزدازیم .
به همین ترتیب،ما به آسانی می توانیم به خاطر بیاوریم که کدام یک از سه هم اتاقی ما در جلسه حضور داشت،در حالی که دادن گزارش در مورد سه نفری که آنها را خیلی کمتر می شناسیم دشوارتر است.واضح است که آشنایی با اطلاعات موجب کاهش دشواری یادآوری آن اطلاعات می شود.برای مثال،معلمی که درس خود را مسلسل وار عرضه و بر اساس آن پیش برود،احساس آرامش می کنیم.در این مورد باید گفت که حافظه ما ممکن است ظرفیت اطلاعات انبوهی را که با سرعت بدان عرضه می شود نداشته باشد و لذا با تراکم اطلاعات رو به رو می شود،ولی به هر صورت یک ساختار بامعنا،مانند فهرست مطالب،ممکن است بار حافظه را سبک کند.
حتی خردسالان نیز می دانند که همین عوامل متغیر تعداد اقلام،آشنایی با اطلاعات، سرعت عرضه مطالب و سازماندهی اطلاعات بر دشواری وظیفه یادآوری تأثیر می گذارد.البته،توان تشخیص خردسالان ابتدایی است(برینرد و پرسلی،۱۹۸۵؛ بورکوفسکی و دیگران،۱۹۸۸؛پیلو،۱۹۸۸)و به آهستگی رشد می کند.با وجود این معلمان می توانند توانایی تشخیص کودکان را از طریق آموزش و تمرین مناسب تقویت کنند.
تشخیص شرایط بازیابی نیز یکی از جنبه های مهم تشخیصی فراحافظه است.منظور از شرایط بازیابی نوعی از عملیات حافظه است که به هنگام یادآوری لازم است.برای مثال،روش ما برای کسب آمادگی برای آزمونهای «درست – نادرست» و «چند گزینه ای» با آزمونهای تشریحی کاملاً متفاوت است.یعنی شرایط بازیابی را متفاوت ارزیابی می کنیم.به همین ترتیب،اطلاعات لازم برای تشریح یک قطعه شعر در کلاس درس نیز ایجاب می کند که زحمت زیادی را برای آمادگی آ ن متحمل شویم.
شرایط بازیابی در مورد کودکان نیز متفاوت است.برای مثال،آیا کودک باید فقط اطلاعات را تشخیص دهد،آن را کلمه به کلمه به یاد آورد،یا احتمالاً فقط آن را به زبان خود بیان کند،کودکان در سن پنج یا شش سالگی،شروع به درک این تفاوتها می کنند و تأثیرات آن را بر حافظه درمی یابند(نک.سودیان و وایمر،۱۹۸۷؛پیلو،۱۹۸۸).به منظور بررسی دقیقتر اطلاع کودکان از شرایط بازیابی،کروتز،لئونارد،و فلیول (۱۹۷۵،ص ۴۳) داستان زیر را برای آزمودنی های خود تعریف کردند:«روزی نوار یک داستان را برای یک کودک گذاشتم و از خواستم که هر چند بار که می خواهد با دقت به نوارگ وش دهد به نحوی که بتواند آن داستان را بعداً برای من تعریف کند.قبل از اینکه او شنیدن نوار را آغاز کند از من سؤال کرد:آیا باید داستان را کلمه به کلمه،آن طور که در نوار هست،حفظ کند یا می توان آن را به زبان خودش تعریف کند؟».ما البته دلیل سؤال آن کودک را تشخیص می دهیم لازمه یادآوری کلمه به کلمه همه داستان،در برابر صرفاً تأکید بر نکات برجسته آن،تقاضای دشوارتری برای حافظه است.ولی آیا کودکان دلیل چنین سؤالی را خود درک می کنند؟
کروتزر و همکاران او(۱۹۷۵) دریافتند که کودکان از زمانی که به کوکستان می روند تا کلاس دوم،دلییل این سؤال را درک نمی کنند،ولی به هر صورت،کودکان در سالهای بالاتر اهمیت این سؤال را می فهمند.اغلب کودکان بزرگتر می گفتند که کودک مزبور نیاز دارد پاسخ خود را بداند،زیرا بر میزان دشواری حفظ مطالب و نحوه گردش دادن وی به داستان،تأثیر می گذارد.
در تحقیق دیگری که کروترز و همکاران او(۱۹۷۵) گزارش کرده اند از کودکان سؤال شد که اگر به هنگام تلفن زدن به یک دوست،بی زمانی که شماره تلفن به ایشان گفته می شود و زمانی که آنها شماره مزبور را واقعاً می گیرند،نوشابه ای بنوشند،آیا در میزان یادآوری شماره مزبور تفاوتی مشاهده می شود یا نه؟مجدداً کودکان در سنین کودکستان تا سال دوم در مقایسه با دانش آموزان سالهای سوم تا پنجم،آگاهی کمتری نسبت به این امر نشان می دادند که ضروری است ابتدا تلفن مزبور را بگیرند(گرجه در عمل اغلب همین کار را انجام می دادند).بنابراین،همان طور که دانش کودکان در سایر زمینه های مربوط به فراجافظه به تدریج تحقق می یابد،آگاهی کودکان از تأثیر تأخیر بر حافظه نیز فقط به تدریج در ایشان رشد می کند.
بازبینی:مقوله نهایی فراحافظه بازبینی است.یادگیرندگان ماهر دایماً در مورد میزان پیشرفت خود در امر یادآوری به قضاوت می نشینند.آنها مشخص می کنند که چه چیزی را به خوبی فرا گرفته اند،در چه چیزی به حد مهارت نزدیک هستند و در چه چیزی نیاز به تلاش بیشتری دارند(کیل،۱۹۸۴؛پیلو،۱۹۸۸)این توانایی در بسیاری از موارد نقش حیاتی در عملکرد موفقیت آمیز حافظه دارد.
نمونه ای از رشد توانایی نظارت،در مطالعه گودمن و گاردینر(۱۹۸۱)گزارش شده است،آنها به کودکانی که تحت آزمایش قرار داشتند فهرستهایی را دادند تا حفظ کنند و میزان حافظه آنها را پس از اینکه چندین فهرست را یاد گرفتند آزمایش کردند.بعد از آزمایش،هریک از کلمات به طور جداگانه به کودکان عرضه و از آنها خواسته شد که اظهار نظر کنند که کلمه مزبور را به هنگام آزمایش فراموش کرده یا به یاد داشته اند.خردسالترین کودکان مورد آزمایش شش ساله تا حدی توانستند به درستی قضاوت کنند،ولی این توانایی یعنی تشخیص اینکه چه چیزی یاد گرفته شده و چه چیزی یاد گرفته نشده است به تدریح و به تناسب رشد سنی کودکان افزایش یافت.توانایی بازبینی و نظارت صحیح بر عملکرد حافظه تا بزرگسالی افزایش می یابد(نک.بورکوفسکی و دیگران،۱۹۸۸).
بازبینی حافظه از این جهت حایز اهمیت است که این امکان را فراهم می آورد تا تلاشهای خود را بر آنچه هنوز باید یاد بگیریم متمرکز کنیم ویک تحقیق قدیمی جالب توسط مسور،مک اینتایر و فلیول(۱۹۷۳) این نکته را نشان می دهد.مسور و همکاران او از دانش آموزان خواستند که مجموعه ای از عکسها را برای مدت چهل و پنج ثانیه مطالعه کنند و آنگاه توانایی ایشان در یادآوری عکسهای مزبور را آزمایش کردند.بعد از پایان آزمایش به شاگردان مزبور(از سالهای اول و سوم دبستان و دانشجویان دانشگاه) اجازه داده شد که نیمی از عکسها را برای چهل و پنج ثانیه مطالعه اضافی جدا کنند.این روش تا چندین دور ادامه یافت و به دانش آموزان همواره اجازه داده شد که نیمی از عکسها را برای مطالعه بیشتر انتخاب کنند.شاکردان سال سوم و دانشجویان،تقریباً در همه موارد عکسهایی را برای مطالعه بیشتر انتخاب می کردند که در یادآوری آنها موفق نشده بودند.ولی شاگردان سال اول،به هر صورت،عکس ها را به تعداد مساوی از آنچه به یاد آورده بودند و یا به یاد نیاورده بودند انتخاب کردند.آشکار است که ایشان در مطالعه مجدد آنچه قبلاً نمی دانستند فایده ای نمی دیدند تا بدین طریق کل آنها را فرا گیرند.
خلاصه فراحافظه:همان طور که از تحقیقات انجام گرفته درباره فراحافظه برمی آید کودکان از لحاظ میزان آگاهی به نیاز به حافظه،توانایی تشخیص شرایط حافظه، انتخاب بهترین روش های حفظ و نظارت بر میزان موفقیت آن روشها،تغییرات رشدی چشمگیری پیدا می کنند.حتی کودکان پیش دبستانی نیز می دانند که احتیاج به یادآوری دارند و میزان اطلاعات ایشان،بر توانایی یادآوریشان تأثیر دارد.البته،تنها در سنین میانه است که کودکان این آگاهی را کسب می کنند که شرایط مختلف بازخوانی و یادآوری (مثلاً یادآوری کلمه به کلمه و یا کل بند) شرایط متفاوتی را برای حافظه پدید می آورد و در این صورت ممکن است یک روش نسبت به روش های دیگر بهتر بتواند به یادسپاری کمک کند.
کاربرد در تدریس:گسترش حافظه دانش آموزان
با پیروی از یازده دستورالعمل زیر که از تحقیقات انجام گرفته در مورد حافظه اقتباس شده است،می توانید به دانش آموزان خویش کمک کنید تا مطالب جدید را بهتر حفظ کنند.
۱.به دانش آموزان خویش کمک کنید تا طرحواره های ذهنی خود را برای با معنا ساختن اطلاعات دریافتی جدید فعال سازند.احتمال فهم پیام زمانی بیشتر می شود که یاد گیرنده چارچوب ادراکی خاصی را فعال سازد به نحوی که بتواند اطلاعات جدید را در داخل آن چارچوب نمایش دهد.بیشتر دانش آموزان اگر بدون فعال سازی طرحواره ذهنی مناسب صرفاً متن یک پیام را مطالعه و یا آن را گوش دهند،از درک معنای پیام عاجز می مانند.دانش آموزان برای سازماندهی اطلاعات و تجارب خود،طرحواره های بسیاری در اختیار دارند.برای آنکه به ایشان کمک کنید که اطلاعات را بهتر در حافظه خویش نگهدارند از روش قیاس استفاده کنید(مثلاً یوز پلنگ خیلی شبیه پلنگ است) یا به ایشان کمک کنید که ساختارهایی را که از قبل در اختیار دارند با آنچه باید بیاموزند ارتباط دهند(مثلاً،«سربازان در زمستان آن سال دچار سرما و گرسنگی بودند.آیا شما تا به حال دچار سرما شده اید به طوری که حتی برای پوشاندن خود لباس کافی نداشته باشید؟آیا می توانید درباره آن برای من توضیح دهید؟»).از دید ما ارتباط آشکاری میان اطلاعات قبلی دانش آموز و آنچه باید یاد بگیرد وجود دارد،ولی ممکن است این ارتباط از نظر خود دانش آموز چندان آشکار نباشد.معلمان باید به دانش آموزان کمک کنند تا طرحواره های ذهنی مناسب را برای یادگیری های جدید فعال سازند.
۲.یاد گیرندگان باید فعال باشند،نه مستقل.برای حفظ اطلاعات جدید باید آنها را تکرار کرد.شما موقعی می توانید مطمئن شوید که عمل تکرار انجام می گیرد که دانش آموزان به جای نگریستن و یا گوش دادن منفعلانه به درس،به صرت فعال در انجام کاری درگیر شوند.یادگیری فعال به معنای تمرین نیز هست.برای اینکه یادگیری در داخل و خارج از مدرسه توأم با موفقیت باشد،یادگیرندگان باید نحوه استفاده از اطلاعات جدید را تمرین کنند.در صورت امکان تمرینها باید در فضایی خالی از تداخل و انحراف انجام گیرد.
۳.از دانش آموزان بخواهید که به جای دوباره خوانی مطالب،آن را به زبان خود ارائه دهند.مطالبی که خود فرد خلق و یا تولید می کند خیلی بهتر از مطالبی که صرفاً خوانده می شود به یاد می ماند(اسلامکا و کاتسائیتی،۱۹۸۷).حافظه دانش آموزان از طریق تمرین یادآوری(تولید بر اساس حافظه) به جای خواندن صرف و دوباره خوانی مطالب،تقویت می شود.تولید و آفرینش ممکن است به ویژه،به یادگیری کلمات و لغات،اطلاعات ریاضی،املای لغات و مفاهیم اولیه سهولت بخشد (گرین،۱۹۸۸).
۴.پیوسته دانش آموزان را آزمایش کنیدوآزمایش این فرصت را به دانش آموزان می دهد که مواد آموزشی را تکرار کنند (فوس و فیشر،۱۹۸۸؛گلوور،زیرچاپ).بررسی تأثیر «آزمایش» (نک.گلوور،زیرچاپ) نشان می دهد که دانش آموزانی که در آزمایشها شرکت می کنند،در نهایت،مطالب آموزشی را بهتر از سایر دانش آموزان فرا می گیرد.این نتایج در موارد یادگیری ساده و دشوار،هر دو صادق است و به خوبی با چارچوب نظری«دقت پردازش» مطابقت دارد.
۵.زمانی که مناسب باشد باید از یادیارها استفاده کرد.اغلب اوقات به هنگام یادگیری از دانش آموزان خواسته می شود که مطالب کلامی زیادی را به حافظه خود بسپارند.مانند کلمات و لغات زبان خارجی،اسامی کشورها،اطلاعات و اسامی تاریخی و خانواده گیاهان که جملگی در برخورد اول اطلاعاتی خسته کننده به نظر می آیند.با وجود این،یادگیری این گونه اطلاعات برای کسب توفیق در بسیاری از درسها حیاتی است.با بهره گرفتن از یادریارها،می توان به دانش آموزان کمک کرد که اطلاعات جدید ر به ساختارهای ذهنی موجود در حافظه خویش ربط دهند و از این طریق یادگیری خود را تقویت کنند و در نتیجه قابلیت حفظ این گونه اطلاعات را بالا برند.
۶.از تداخل در کلاس اجتناب کنید.اگر می توانید در روز اول سال یا هر دوره امتحان بگیرید.معلمانی که تأکید دارند مطالب جدید را در ابتدای سال تدریس کنند و در پایان دوره از اطلاعات کهنه امتحان بگیرند در واقع وضعیتی را پدید می آورند که مطمئناً به تداخل اطلاعات از قبل فعال شده و یا بعداً فعال شده منجر خواهد شد(و دانش آموزان را بی انگیزه و ناامید خواهد ساخت).همچنین سعی کنید از تداخل با کلاسهای دیگر پرهیز شود:در صورت امکان از گرفتن امتحان در روزی که دانش آموزان امتحان دیگری دارند اجتناب کنید.
۷.به دانش آموزان خود بیاموزید که به «فرایادگیری» اطلاعات بپردازند.بسیاری از دانش آموزان تا حدی یک مطلب را می آموزند که بتوانند آن را بدون غلط تکرار کنند.برای مثال،اگر ایشان برخی از روش های محاسبه را فرا گیرند،تا جایی به تمرین خود ادامه می دهند که بتوانند فهرست این روشها را بد.ون غلط یک بار تکرار کنند.این گونه یادگیری حداقل،شدیداً،در معرض تداخل قرار دارد و تقریباً هر رویداد غیر قابل انتظار،نگرانی و یا از دست دادن توجه ممکن است برای یادآوری آن مصیبت بار باشد.
فرایادگیری عبارت است از تمرین مداوم و بی غلط یک متن و این در کاهش آثار تداخل بسیار مؤثر است.اگر یادگیرندگان به خاطر بسپارند که چند بار مطلبی را تکرار کرده اند تا آن را برای اولین بار بدون غلط به یاد آورند و به همین میزان مجدداً تمرین و آن مطلب را تکرار کنند،تا حد زیادی فرایادگیری محقق و احتمال تداخل کاهش می یابد.
۸.به نتایج ضمنی یادگیری اطلاعات جدید اشاره داشته باشید.اگر دانش آموزان باید مجموعه ای مراحل پیچیده مانند نصب ترمزهای ماشین را بیاموزند،بر عواقب ناشی از یادگیری نادرست مراحل مزبور تأکید کنید.انگیزه یادآوری،خود،محرک خوبی برای دانش آموزان است تا مطالب جدیدی را که فرا گفته اند تکرار کنند.
۹.از دانش آموزان بخواهید که تصویر روشنی برای خود ترسیم کنند که کجا و چگونه باید اطلاعات را به یاد آورند.همراه کردن یادگیری با اشاراتی که دانش آموزان برای یادآوری به کار می برند به ایشان کمک می کند که حافظه خود را سازمان دهند(تالوینگ،۱۹۸۵).زمانی که موقعیتی پیش می آید که در آن یادآوری باید رخ دهد،تداعی موقعیت و مطلبی که باید به خاطر آورده شود به طور خودکار اتفاق می افتد.در بسیاری از مواقع اطلاعات در حافظه وجود دارد،ولی به درستی با موقعیتی که در آن قرا گرفته این تداعی نمی شود.معلمان موفق موقعیتهایی را که در آن احتمال یادآوری اطلاعات وجود دارد به دانش آموزان یادآوری می کنند.
۱۰.دانش آموزان را تشویق کنید که درباره توانایی حافظه خویش و روش های کاری آن فکر کنند.تشویق دانش آموزان به تفکر درباره حافظه خویش به آنها کمک می کند تا مهارت های فراحافظه ایشان رشد کند و این نیز موجب بهبود عملکرد حافظه ایشان در دراز مدت خواهد شدومعلمان موفق بر اهمیت آگاهی،تشخیص و نظارت بر حافظه تأکید می کنند.
۱۱.از دانش آموزان بخواهید که به صورت متناوب مطالعه کنند.تأثیر«توزیع و زمانبندی»،اشاره به تحقیقاتی دارد که نشان می دهد زمانی اطلاعات بهتر یادآوری می شود که مطالعات فرد به صورت متراکم انجام نگرفته،بلکه پراکنده و متناوب باشد(دلاروزا و بورن،۱۹۸۵؛گلوور و کورکیل،۱۹۸۷).دلیل برتری مطالعات توزیع شده بر مطالعات متراکم روشن است.در جریان مطالعات متراکم،دانش آموزان در اولین برخورد با مطالب آموزشی،خود را به طور کامل با جریان رمز گذاری مطالب درگیر می کنند.به طوری که در برخوردهای بعدی با مطالب،احتیاج مجددی به رمزگذاری کامل مطالب ندارند،زیرا قسمتی از اطلاعات هنوز در حافظه ایشان در دسترس است.زمانی که مطالعه توزیع شده باشد،در هر دوره از مطالعه احتیاج به یک رمز گذاری کامل وجود دارد.به بیان ساده تر،مطالب در مطالعه توزیع شده در مقایسه با مطالعه متراکم بیشتر و کاملتر پردازش می شود.(نک.دلاروزا و بورن،۱۹۸۵؛گلوور و کورکیل،۱۹۸۷).
طبقه بندی اطلاعات:مفاهیم
یکی از راه های طبقه بندی حافظه استفاده از مفاهیم است.مفاهیم عبارت از دسته هایی از محرک ها(اطلاعات) است که اشخاص آنها را بر اساس مشترکات ادراکی دسته بندی می کنند.مفاهیم به ما کمک می کند تا با قرار دادن اطلاعات جدید در تقسیم بندی هایی که از قبل وجود دارد از پیچیدگی جهان بکاهیم.مثلاً نخستین بار که یک هواپیمای سمپاش قدیمی را می بینیم ضرورتی ندارد که درباره آن چندان بیاموزیم، زیرا می توانیم آن را در طبقه «هواپیما» در حافظه خود جای دهیم،یعنی می توانیم آن را به عنوان یکی از مصادیق مفهوم هواپیما مشخص کنیم.البته برخی از اطلاعات باید در یک طبقه مجزا قرار گیرد و در این صورت مفهوم جدیدی باید آموخته شود.
حافظه نظام مند است:
یکی از راه های تفکر درباره طبیعت نظام مند حافظه انسان توجه به روابط بین مفاهیم مختلف است.مفاهیم را می توان در یک سلسله مراتب سازمان داد.برخی از مفاهیم کلی ترند(مانند حیوانات) و بعضی از مفاهیم خاص ترند(مانند سگ و گربه).دو یا چند مفهوم را نیز می توان در قالب قواعد و اصول آن به یکدیگر مربوط کرد (گانیه،۱۹۸۷).جمله های زیر را در نظر بگیرید:
۱.همه پستانداران دارای قلب چهار قسمتی هستند.
۲.جمله ها باید دارای فاعل و فعل باشند.
۳.همه اقمار مصنوعی در مدار هستند.
۴.گیاهان سبز کلروفیل تولید می کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 06:56:00 ق.ظ ]




جهت رسیدن به مساله طرح شده و برای رسیدن به اهداف پژوهش در ادامه نظریه های مرتبط مرور و مورد استفاده قرار می گیرد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۵-۱امنیت و احساس امنیت
امنیت (Security) از ریشه لاتین secures است که در لغت به معنای «نداشتن دلهره و دغدغه» است. بنابراین معنای لغوی امنیت، “رهایی از خطر، تهدید، آسیب، اضطراب، هراس، ترس، نگرانی یا وجود آرامش، اطمینان، آسایش، اعتماد و تأمین است” (ماندل،۱۳۷۹ :۴۴)
در واقع، “امنیت یعنی رفع خطر و رفع خطر یعنی استفاده بهینه از فرصت. بنابراین باید چنین نتیجه گرفت که امنیت دارای دو عنصر اساسی تهدید و فرصت است و برقراری امنیت منوط به رهایی نسبی از تهدید و بهره گیری بهینه از فرصت هاست” (خلیلی، ۱۳۸۱ :۴۲۸ ).
به این ترتیب، امنیت شامل دو وجه است؛ در وجهی تحقق امنیت در گرو «نبود خطر» است و در وجه دیگر« کسب فرصت ها و تضمین منافع و ارزش ها ».
امنیت یکی از اساسی ترین نیازهای بشری است و این مقوله «قدمتی به اندازه تاریخ بشر دارد و در طول تاریخ جامعه ای را سراغ نداریم که دیرزمانی فارغ از دغدغه ها و معضلات امنیتی روزگار را سپری کرده باشد.» (خوشفر، ۱۳۷۹ :۹۶)
در حقیقت «پدیده امنیت یک پدیده ادراکی و احساسی است. یعنی برای تحقق آن باید این اطمینان در ذهن توده مردم و دولتمردان بوجود آید که ایمنی لازم برای ادامه زندگی بدون دغدغه وجود دارد اما تعیین درجه و مرتبه از امنیت که در جامعه مورد نیاز می‌باشد ممکن نیست.» (خوشفر، ۱۳۷۸ : ۹۶)
بی تردید هیچ عنصری برای پیشرفت ، توسعه و تکامل یک جامعه و همچنین شکوفایی استعدادها مهمتر از عنصر امنیت و تامین آرامش نبوده و توسعه اجتماعی ، خلاقیت و فعالیت ارزشمند بدون امنیت امکان پذیر نخواهد بود . اصولا انسان برای رسیدن به یک درجه موفقیت در زندگی و برای رسیدن به اهداف والای انسانی بعد از برآوردن نیازهای فیزیولوژیکی که اساس موجودیتش را تشکیل می‌دهد، نیاز به وجود امنیت و احساس امنیت دارد . نیاز به امنیت پس از نیازهای فیزیولوژیکی انسان به عنوان یکی از ساختارهای اساسی و پایه ای تشکیل دهنده شخصیت فرد قلمداد می‌شود ، و تا زمانی که فرد در زندگی روزمره احساس امنیت نکند ، هیچ پیشرفتی در طول ساختار شخصیتی خود نخواهد کرد.مهمتر از امنیت ،موضوع احساس امنیت است . وجود امنیت یک جامعه به همان اندازه مهم است که احساس امنیت در آن جامعه ، و حتی بعضی از کارشناسان احساس امنیت را در یک جامعه ، مهمتر از وجود امنیت در آن می دانند چون ممکن است در جامعه ای امنیت وجود داشته باشد ولی فرد احساس امنیت ننماید .و ممکن است فرد به خاطر وجود پاره ای از عوامل مخل امنیت ،در جامعه احساس امنیت نکند . (همان: ۱۶۰).
مفهوم امنیت اجتماعی همچون سایر مفاهیم، در حوزه علوم اجتماعی حالت گسترده ای دارد و روی نقطه خاصی متمرکز نیست. به همین جهت ارائه نظریات کلی و کالبد شکافی مفهوم امنیت اجتماعی به تنهایی کافی نیست و غور و بررسی مفهوم امنیت اجتماعی نیازمند تحدید آن به حوزه خاصی از شرایط واقعی است که برای این منظور «خانواده» در نظر گرفته شده است، چرا که خانواده در بین تمامی نهادها، سازمان ها و گروه های اجتماعی نقش و اهمیتی خاص و بسزا دارد. چنان که هیچ جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند اگر از خانواده هایی سالم برخوردار نباشد و هیچ جامعه ای نمی تواند ادعای امنیت کند، اگر خانواده از امنیت بهره مند نباشد.
شهرنشینی، خطرات جانی بسیاری را رقم زده است. انواع بیماری ها، انواع تصادفات و صور گوناگون تجاوز به جان افراد موجبات بروز نگرانی های بسیار در حیات را فراهم ساخته است. در حوزه اخلاق نیز چنین است. جامعه در حال گذار در برخورد با مدرنیته رسانه ای و ناقص دچار عوارض شی سروری، لذت گرایی و اشکال گوناگون آنومی در حوزه ارزش هاست. بنابراین، خانواده در ابعاد امنیت جان، مال، شغل، امنیت عاطفی و اخلاقی، آسیب پذیر گشته است. (ساروخانی،نویدنیا،۹۰:۱۳۷۵)
احساس ایمنی ذهنی یا اعتماد به دانسته های فرد در گذشته به هیچ روی به منزله وجود امنیت واقعی یا درستی دریافت های شخصی نیست، حتی اگر برای نمونه ، فرد مرفه ای را در کشوری مرفه در نظر بگیرید، تصویر زندگی روزمره او هیچ گونه جای تردید باقی نمی گارد که امنیت در مفهوم جامع آن به طور معقول از دایره دستیابی کامل خارج است. چرا که هریک از افراد جامعه اعم از غنی و فقیر به طور نسبی در معرض تهدیدات مختلفی از جمله تهدیدات طبیعی (مانند زلزله، قحطی، سیل) تهدیدات فیزیکی یا جسمی، (درد، صدمه، مرگ) ، تهدیدات اقتصادی(سرقت یا تخریب اموال، عدم اشتغال) تهدیدات حقوقی (زندانی شدن، فقدان آزادی بیان) تهدیدات موقعیتی (از دست دادن شغل، تنزل رتبه) ، تهدیدات اجتماعی (نبود اعتماد، فقدان تعهد، ترس از دست دادن آبرو و ارزش های اخلاقی) و تهدیدات فرهنگی (عدم دسترسی به دانش و معرفت، تضعیف الگوهای فکری – رفتاری) قرار می گیرند. (محبوبی منش، ۱۳۸۱، ۱۳۹)
اگرچه امنیت مسئله مهمی است ، امابسیاری از جامعه شناسان احساس امنیت را مهم تر و ضروری تر از وجود امنیت توصیف می‌کنند و معتقدند عوامل بسیاری در فقدان یا کمبود این احساس در جوامع مختلف دخیل اند . همچنین بسیاری از دانشمندان معتقدند که امنیت یک پدیده احساسی و ادراکی است و بیشتر به احساس روانی شهروندان از عوامل تهدیدکننده جرم برمی گردد و ممکن است میزان احساس ناامنی فرد با واقعیت خارجی میزان عوامل تهدیدکننده مطابقت نداشته باشد یا بر عکس، متناسب به میزان و اثر عوامل تهدیدکننده، میزان احساس ناامنی فرد نیز در نوسان باشد. بنابراین نمی توان بیان کرد در جامعه ای که امنیت وجود دارد، حتماً احساس امنیت نیز وجود دارد، چرا که احساس امنیت از موارد دیگری همانند ذهنیت مردم از جامعه مورد مطالعه نشئت می گیرد. مثلاً ممکن است در جامعه ای امنیت از لحاظ انتظامی و پلیسی وجود داشته باشد، اما افراد احساس امنیت نکنند. (همان: ۱۴۱)
۲-۵-۲احساس امنیت و اعتماد
احساس امنیت عبارت است از احساس آزادی نسبی از خطر. این احساس وضع خوشایندی را ایجاد می کند و فرد در آن دارای آرامش جسمی و روحی است. ایمنی از عواطف و احساسات زیربنایی و حیاتی برای تامین بهداشت روانی است. افراد ناامن، نامتعادلند. شخصی که دائما احساس عدم امنیت، ترس و خطر از بیرون و درون خود می کند، نمی تواند انسان سالمی باشد. او با پرخاشگری یا اضطراب واکنش نشان داده و در دنیای ذهنی خود مدام در حال دفع کردن خطرات احتمالی است. روابط توام با اعتماد، احساس امنیت را بالا می برد، ‌تاثیری که احساس ناامنی بر انسان دارد ایجاد حالت تنش و برانگیختگی و عدم تعادل است. بعضی از روانشناسان معتقدند که احساس ناامنی یک احساس خالص، ‌مجرد و محدود نیست.‌بلکه احساس پیچیده و مرکبی است که باید به عنوان یکی از صفات اصلی کل شخصیت انسان محسوب گردد. در این میان آبراهام مزلو روانشناس انسان گرا از اولین کسانی بودکه در این زمینه نظرات اساسی ارائه داده و چهارده نشانه برای این احساس برشمرد که عبارتند از: ۱- احساس طرد شدن، مورد عشق و علاقه دیگران نبودن ۲- احساس تنهایی ۳- احساس اینکه دائما در معرض خطر قرارداد ۴- ادارک دنیا به عنوان مکانی تاریک، خصمانه و خطرناک ۵- دیدن دیگران به عنوان افرادی بد، شیطانی و خودخواه ۶- احساس عدم اعتماد، حسادت و بخل ۷- بدبینی ۸- گرایش به ناخشنودی و نارضایتی از خود و محیط ۹- احساس تنش، فشار و کشمکش درونی توام با خستگی و بی حوصلگی. ناراحتی، کابوس و بی ارادگی ۱۰- گرایش به عیب جویی زیاد نسبت به خود ۱۱- احساس گناه و شرمندگی ۱۲- اختلال در پذیرش خود، نیاز به قدرت و مقام اجتماعی، جاه طلبی، پیشرفت و پرخاشگری یا بالعکس احساس خودآزاری، وابستگی به دیگران .‌احساس بیچارگی و درماندگی و تسلیم در برابر ناملایمات ۱۳- میل دائمی و شدید برای یافتن امنیت به صورت هدفهای مکرر و متغیر و کاذب ۱۴- خودخواهی، خودمداری و فرد گرایی و اشتغالات ذهنی شدید و مستمر. (بک، ۱۳۷۸: ۲۳)
۲-۶ دیدگاه های مختلف نظریه پردازان در مورد امنیت
نظریه پردازان رویکرد سنتی
افلاطون
افلاطون عدالت را به عنوان یکی از وسایل مهم برای رسیدن و دست یافتن به امنیت تلقی کرده است. «افلاطون (تولد ۴۲۸ قبل از میلاد) در آثار متعدد خود بویژه در کتاب سیاست معروف و در کتاب نوامیس … خواهان جامعه ای آرمانی (مدینه فاضله) است که در آن همه مردم از امنیت اجتماعی برخوردار باشند. او معتقدند بود که نباید گذاشت چه فرد و چه جامعه یکی بر دیگری پیشی گیرد. زیرا هم در فرد و هم در جامعه انحطاط به بار خواهد آورد.» (خوشفر ، ۱۳۸۰ : ۹۷)
ارسطو
ارسطو خواستار نظم، آرامش، امنیت و وضع قوانین معتدل در جامعه بود و معتقد بود که سوداگرای پول پرستی و افراط در ثروتمندی، فرزندان ناشایست برجای می نهند و زمینه اصلاح، بازسازی و امنیت را از بین می برند.
او می گفت: در بعد سیاسی اگر عده ای از مردم- توده ها یا اشراف جامعه- احساس مظلومیت بکنند، علیه وضع سیاسی موجود، شورش خواهند کرد. اگر اشراف حاکم باشند و نابرابری سیاسی برقرار گردد، شورش خواهند کرد. اما اگر در جامعه برابری سیاسی برقرار باشد و اشراف به این امر اعتقاد یابند که حقشان ضایع شده است و با افراد معمولی یکسان دانسته شده اند، آنگاه احساس مظلومیت کرده و علیه وضع سیاسی ظالمانه شورش خواهند نمود و همین شورش ها امنیت داخلی جامعه را از بین می برند (مرجایی، ۱۳۸۲: ۷).
توماس هابز
توماس هابز منشا و پیدایش دولت را ایجاد نظم و امنیت می داند. وی اعتقاد دارد که مردم نخستین برای جلوگیری از برخوردهای دائمی و به دلیل احتیاج به امنیت و صلح و نظم، از حقوق طبیعی خود چشم پوشی نمودند و با عقد قرار دادی، قدرت را به یک شخص تفویض کردند تا وی از جانب دیگران در ایجاد امنیت تلاش کند.» (جسمرانی فراهانی ، ۱۳۷۴ : ۸-۷)
توماس هابز در فلسفه سیاسی خود، تعریفی از انسان میکند که آن را مبنای قرارداد و نظم اجتماعی قرار می‌دهد. به نظر او انسان موجودی خودخواه است و صرفاً به ارضای امیال فردی علاقه مند می‌باشد. انسانها ذاتاً شرورند و انسان گرگ انسانهاست . در شرایط یا حالت طبیعی ، انسانها در جنگی دائم و مرگبار علیه یکدیگر هستند. خشونت اصل و اساس این حالت است و نتیجه آن وحشت و هراس دائم همه علیه همه است. از نظر هابز ، در این حالت ، روابط انسانی اساساً به گونه ای مبتنی بر رقابت است. زیرا در صورتی هر فردی می‌تواند آنچه را نیاز دارد، داشته باشد که دیگری دست از آن بردارد . هر فرد ناگزیر است که به همنوعان خود به دیده موانعی بنگرد که در میان او و نیازمندی هایش حایل شده اند. زور و فریب موثرترین ابزاری هستند که او در مواجهه با همنوعانش به کار خواهد برد، زیر ا با به کار بستن آنهاست که او می‌تواند رقیبانش را مغلوب کند و آنها را به خدمت اهداف خویش درآورد. اما از طرفی ، ارضای امیال فردی نم یتواند با وجود این هرج و مرج در جامعه امکان پذیر باشد و راه حل نهایی آن است که انسان با یکدیگر هم آوازه شده و یک قرارداد اجتماعی به وجود آورند. یعنی تنها فرایندی که میتواند تهدید این خشونت را از میان بردارد، انتقال داوطلبانه آن به یک نهاد است. انسانها باید حق اعمال خشونت را از خود سلب کرده و آن را برای همیشه به یک دولت مرکزیت یافته منتقل نمایند تا این دولت بر مردم حکومت کند و انسانها را کنترل کند تا نظم اجتماع ی برقرار شود . پس قرارداد اجتماعی اساس نظم اجتماعی در جامعه ، است)ورسلی، ۱۳۷۸ ، ص ۸ ؛ شرفی ، ۱۳۸۴ ، ص ۱۷۶)
به این ترتیب، افراد حاضرند بخشی از آزادی خود را برای دستیابی به سطوح بهتری از امنیت فدا کنند و در این روند است که حکومت و دولت شکل می گیرد. توماس هابز هدف ، » : در باب علل و ایجاد دولت می گوید غایت یا خواست نهایی آدمیان که طبعاً دوستدار آزادی و سلطه بر دیگران اند از ایجاد محدودیت بر خودشان که همان زندگی کردن در درون دولت است دوراندیشی درباره حفظ و حراست خویشتن و به تبع آن تأمین زندگی رضایت بخش تری است؛ یعنی اینکه هدف آنها رهانیدن خویشتن از همان وضع جنگی محنت باری است که پیامد ضروری امیال طبیعی آدمیان در زمانی است که قدرتی مشخص و مشهود وجود نداشته باشد تا ایشان را در حال ترس و بیم نگه دارد و به موجب ترس از مجازات ، نسبت به اجرای پیمان های خویش و رعایت قوانین طبیعی ملزم و متعهد کند. زیرا قوانین طبیعی )همچون عدالت، انصاف، اعتدال، ترحم( به خودی خود و بدون وجود ترس از قدرتی که موجب رعایت آنها گردد، مغایر ب ا امیال طبیعی ماست که ما را به غرض ورزی، غرور و کینه جویی و غیره رهنمون می گردند و عهد و پیمان ها بدون پشتوانه شمشیر تنها حرف اند و به هیچ روی توان تأمین امنیت آدمی را ندارند (هابز، ۱۳۸۷ ، ( ۱۸۹
پس هابز تنها راه را تأسیس یک قدرت عمومی می داند و معتقد است :مردم دولت ها را ایجاد کردند تا از آنها در مقابل تهاجم خارجیان و نیز صدمه به یکدیگر دفاع کنند و در نتیجه چنان امنیتی به وجود بیاورند که بتوانند با کوشش خود و بهره گیری از امکانات زمین، رشد پیدا کنند و رضایتمندانه زندگی کنند بنابراین به عقیده هابز تنها دولت و قدرت است که می‌تواند محور اصلی تأمین نظم اجتماعی شود و در نتیجه امنیت اجتماعی انسان ها فقط از طریق دولت و ، قدرت واحد تأمین می‌شود )شرفی ، ۱۳۸۴ ،( ۱۷۶
تونیس
تونیس آلمانی با طرح مفاهیم گمنشافت و گزلشافت به تبیین مفهوم امنیت اجتماعی پرداخته است. از نظر او گمنشافت، نشان دهنده اجتماع و گزلشافت نشان دهنده جامعه است. گمنشافت با پیوندهای نزدیک، صمیمانه، شخصی، علاقه به رفاه همدیگر، همکاری و اعتماد متقابل مشخص می‌شود. ویژگی چنین جمعی، کوچکی آن، بقای روابط سنتی در درون و سرنوشت مشترک اعضای آن است. ولی گزلشافت بر رقابت، نقص شخصی، کارآیی، پیشرفت و تخصص استوار است. تونیس از community security یاد می کند. که در واقع مربوط به گمنشافت و حفظ آنها از خطرات و آسیب‌ها است و این مشابه مفهومی است که بوزان تحت عنوان societal security مطرح کرده است. ( توسلی ، ۱۴۱:۱۳۸۲)
دیدگاه های جامعه شناسان معاصر
رویکرد اجتماعی یا مدرن
ویور
در میان نظریه پردازان امور امنیتی ویور امنیت اجتماعی را توانمندی جامعه برای مراقبت از خصوصیات و ویژگی های بنیادین خود، در شرایط تغییر و تهدیدات عینی و احتمالی تعریف نموده و بر ارتباط نزدیک میان هویت جامعه و امنیت تاکید داشته خاطر نشان می کند که جامعه امنیت هویتی اش را طلب می کند .ویور ،تمرکز اساسی و اصولی پدیده امنیت اجتماعی رابر هویت های مرکب جمعی در مقیاس بزرگ مانند هویت دینی و مذهبی و هویت های قومی و طایفه ای قلمداد نموده که کار ویژ ه هایی جدا از دولت دارند . او هویت را به مثابه مفهوم گویا و روشن امنیت اجتماعی تلقی می کند و اعتقاد دارد که در شرایطی امنیت اجتماعی موضوعیت پیدا می کند که اجتماع احساس کند هویتش در معرض خطر جدی قرار گرفته است و هویت عبارتست از آنچه که موجب شناسایی شخص باشد یعنی آنچه باعث تمایز یک فرد از فرد دیگری گردد ،هویت در خلاء مطرح نمی شود . هویت به معنای چه کسی بودن ،از نیاز طبیعی انسان به شناخته شدن و معرفی شدن به چیزی یا جایی نشئت می گیرد . این احساس نیاز به تعلق، نیاز ذاتی و اساسی است که در هر انسانی وجود دارد .
باری بوزان
امنیت اجتماعی (societal security) اولین بار و به صورت منسجم توسط «باری بوزان» Barry Buzan در کتاب «مردم، دولتها و هراس »به کار برد (روی، ( ۳:۱۹۹۶ مطرح شد. به عقیده بوزان امنیت بشری به پنج دسته تقسیم می‌شود که عبارتند از: امنیت نظامی، امنیت سیاسی، امنیت اقتصادی، امنیت اجتماعی، امنیت زیست محیطی.
امنیت اجتماعی از نظر بوزان به حفظ ویژگیهایی اشاره دارد که بر اساس آن، افراد خود را به عنوان عضو یک گروه اجتماعی قلمداد می‌کنند، یا به عبارتی، با جنبه هایی از زندگی فرد ارتباط پیدا میکند که هویت گروهی او را شکل میدهد )بوزان؛ ویور، ۴-۵:۱۹۹۸ )در آراء بوزان حوزهایی از حیات که فرد خود را بدان متعلق می داند و در برابر آن » ما« به واسطه ی مفهوم احساس تعهد و تکلیف میکند مورد نظر است. بنابراین هر عامل و پدیده ای که باعث ایجاد اختلال در احساس تعلق و همبستگی اعضاء یک گروه گردد، در واقع هویت آن گروه را به مخاطره انداخته و تهدیدی برای امنیت اجتماعی آن قلمداد می گردد )بوزان،۳:۲۰۰۰). در دیدگاه او، همبستگی افراد یک جامعه، علاوه بر حفظ و بقاء، نیازمند حمایت و تقویت نیز است که این امر در سایه ی برخورداری از امکانات صورت می گیرد. به میزانی که افراد جامعه از امکانات مختلفی چون، آموزش، بهداشت، رفاه، آزادی و غیره بهره مند گردند، احساس خشنودی از تعلق به چنین جامعه ای داشته و دلبستگی میان آنها تقویت شده ) نویدنیا، (۱۳۸۵ و در نتیجه احساس امنیت آن ها افزایش خواهد یافت .
نکته ی دیگر، اینکه بوزان و ویور امنیت را در دو بعد عینی و ذهنی مطرح کرده و اظهار می دارند که تهدیدهای امنیتی در دامنه ای وجود دارند که به طور ذهنی نیز قابل تجربه هستند )بوزان؛ ویور؛ دوویلد : ۱۹۹۸،۱) بوزان، نقطه ی آغازین امنیت را ذهنی و مبتنی بر تصمیم بازیگران معرفی می کند. او بیان می دارد که، مسأله ی امنیت در اجتماع شناخته می‌شود، زیرا بازیگران می توانند به آن رجوع کنند و برخی پدیده ها را به عنوان تهدید نگاه کنند )ابراهیمی ، ۴۴۶:۱۳۸۶).
تئودور کمپر
از دیگر تئور ی ها ی موجود درباره میزان احساس امنیت افراد مدل پایگاه – قدرت تئودور کمپر است که در سه فرضیه اصلی خلاصه می گردد.
۱.هرچه شخص در روابط اجتماعی افزایش قدرتی ر ا تجربه کند، احساس رضایت وی از امنیت و اعتماد بیشتر خواهد بود

    1. هرچه شخص انتظار به دست آوردن قدرت در روابط اجتماعی را داشته باشد ولی آنرا بدست نیاورد، احساس اضطراب او و به صورت بالقوه احساس ترس او بیشتر خواهد بود

۳.هرچه شخص بیشتر احساس کند که پایگاه ش در روابط اجتماعی در حال صعود است ، احساس رضایت و رفاه او بیشتر خواهد بود (رفیع پور، ۱۳۶۴ : ۶۰-۶۲)
آنتونی گیدنز:
گیدنز زندگی اجتماعی انسان را واجد الگومندی و ضابطه مندی خاصی می داند که به واسطه آن زندگی بشر همواره سامان می یابد و این سامان یافتگی تا حدودی تلقی شده و عمدتاً برنامه ریزی بر آن در ظاهر به صورت ناآگاهانه جلوه می کند و گیدنز آن را فرایندی می داند که در خلال آن الگوهای روابط بین انسانی شکل می گیرد. به نظر وی این الگویابی زندگی اجتماعی به مسئله «ساخت یابی» منتج می‌شود که در جامعه قابل احصا می‌باشد و این امر تداوم زندگی را باعث شده و «امنیت وجودی» را تضمین می کند. بر این مبنا گیدنز امنیت وجودی را چنین تعریف می کند: امنیت وجودی به وضعیت ذهنی راحت و مناسبی اشاره دارد که در آن فرد به فعالت های بدیهی، در محیطی آشنا و به همراه دیگر افرادی که تهدیدی برای او به وجود نمی‌آورند، مشغول است. به طور خلاصه زمانی که فرد می داند چطور به کار خود ادامه دهد بدون آنکه وقفه و مزاحمتی برای او به وجود آید حالتی ذهنی و روانی در وی بروز می کند که این حالت همان امنیت وجودی (احساس امنیت) است. چنانچه این فرد بازیگر و عامل به طور کلی توانایی ادامه فعالیت را از دست بدهد، وضعیتی که ممکن است پیامد زلزله ای باشد که به لحاظ اجتماعی همه را فلج کرده یا ناشی از جراحتی باشد که فرد را به لحاظ روحی فلج کرده است، در چنین حالتی فرد احساس درماندگی، نگرانی و بی ثباتی کامل (احساس ناامنی) می کند (کوهن به نقل از استونز، ۱۳۷۹: ۴۳۱- ۴۳۲).
گیدنز با عبور به سلامت از چاله هایی که معمولا جامعه شناسان را در خود گرفتار می نماید به مفهوم امنیت و احساس امنیت یک نگاه تقریبا جامعی دارد. مباحثی چون روابط اجتماعی، خطر کردن و مخاطره، اضطراب وجودی، نظام های مجرد و اعتماد بنیادین متغیرهایی هستند که امنیت و احساس امنیت را با تبیین آن ها می توان توضیح داد.
اعتماد و امنیت از دیدگاه گیدنز
در همه‌ی دوران‌های تاریخ بشر، تمامی جوامع به لحاظ حیات وسلامت و سایر جنبه‌های زندگی درمعرض تهدید و خطر بوده‌اند و از این رو به تعبیر برخی ازجامعه‌شناسان می‌توان تمامی «جوامع را جوامع مخاطره‌آمیز» قلمداد کرد. با این حال، جامعه شناسان بسیار دیگری نظیر «بک » و «گیدنز» این اصطلاح را منحصرا برای توصیف روندهای دوران معاصر و جهان مدرن به کار می‌گیرند از این منظر جوامع ماقبل مدرن، جوامع مدرن اولیه و جوامع معاصر یا جوامع مدرن متأخر قابل تقسیم و جداسازی می‌باشند.
بک معتقد است که گفتمان مخاطره از جایی آغاز می‌شود که اعتماد به امنیت پایان می‌یابد. به نظر او، به این ترتیب مفهوم مخاطره و اعتماد(۱۳۷۷)، نشان می‌دهد که اعتماد نیز به مثابه‌ی چیزی مربوط به آینده است و نه گذشته و با مفهوم اعتماد به معنای دینی‌اش که با اشکال سنتی‌تر تعهد و اخلاق سروکار داشتند. تفاوت می‌یابد(گیدنز، ۱۳۸۰:۱۸۶). ازسوی دیگر، گیدنز «امنیت هستی‌شناختی» را به مثابه‌ی پدیده‌ای عاطفی توصیف می‌کند که در بردارنده‌ی اطمینانی است که اغلب انسان‌ها در جریان استمرار هویت نفسانی خود و در جریان پایداری محیط اجتماعی و مادی پیرامون کنش، فرا می‌گیرند. این امر، اعتماد را در قابلیت اطمینان اشخاص و چیزها جای داده وتعریف می‌کند. بنابراین، اعتماد را در قابلیت اطمینان اشخاص و چیزها جای داده وتعریف می‌کند. بنابراین، اعتماد ممکن است به عنوان شیوه‌ای روان‌شناختی برای مقابله با مخاطرات تلقی شود و در غیر این صورت کنش فلج می‌شود یا به احساساتی نظیر غرق‌شدگی، وحشت و اضطراب می‌ انجامد (لاپتون، ۱۳۸۰:۳۱۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:56:00 ق.ظ ]




در حقیقت منع زنا با خواهر و با دختر ، ازدواج با دختر یا خواهر مرد دیگری را ملزم می‌سازد و در عین حال حقی را روی دختر یا خواهر مرد دیگر بوجود می‌آورد. بر طبق این قانون بود که برون همسری و خویشاوندی شکل می‌گیرد. (میشل، ۱۳۵۴ : ۴۲)
از متقدمان بررسی خانواده می‌توان از لوئیس هنری مورگان نام برد. وی که مطالعات خود را امریکای شمالی انجام داد و می‌توانست انواعی از خانواده را مشخص کند و ادعا کند که این اشکال در یک سیر تحولی ـ تکاملی قرار داشته‌اند. و نمایانگر تکامل خانواده از مراحل بدوی به پیشرفته می‌باشند. وی دو تقسیم‌بندی ارائه می‌دهد. در تقسیم‌بندی اول دوران زندگی بشر را بر اساس شاخص استفاده از تکنولوژی به سه دوره توحش بربریت و تمدن تقسیم می‌کند. سیر تحولی که او بیان می‌کند از استفاده از “زبان” برای ارتباطات مشروع و به زمان حاضر می‌رسد در این سیر همه چیز در حال تکامل است از جمله نهادهایی که در حال تغییر است می‌توان از خانواده نام برد در اینجا مورگان با بهره گرفتن از منطق نرماتیو (دستوری) تکامل‌گرایی خود برای خانواده نیز سیر تکامل را در نظر می‌گیرد و با اینکار دومین تقسیم‌بندی خود را ارائه می‌دهد. بزعم وی در دوران توحش منطقاً می‌بایست شکلی از خانواده وجود داشته باشد وی با اینکه نمونه تاریخی آنرا پیدا نکرد ولی از خانواده‌ای نام می‌برد که مشخصه‌ آن ازدواج خواهر و برادر با هم و منع ازدواج والدین با فرزندان است. پس از آن ، خانواده پونالوئن شکل می‌گیرد که در آن دامنه ممنوعیت‌ها افزایش می‌یابد منع ازدواج بین خواهر و برادر می‌رسد. (مطیع، ۱۳۷۶: ۷۶)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مورگان معتقد است که تاریخ بیانگر آنست که همواره رابطه مادر با فرزندان رابطه‌ای مشخص بوده ، در حالیکه در دوره‌ای از تاریخ پدر و فرزند معلوم نبود. و این دوره ایست که آن را مادرسالاری می‌نامند در این دوره ژانس (gens) ، که شامل حلقه خویشاوندان مادر و فرزندان است که ازدواج بین آنها تحریم شده ، شکل می‌گیرد و می‌توان گفت که ژانس از دل خانواده پونالوئن بیرون می‌آید.
با گسترش ژانسها شکل جدیدی از خانواده بنام “سیندیاسمیک” پدید می‌آید که در آن علاوه بر ممنوعیت‌های سابق ، ازدواج افراد یک ژانس با هم ممنوع شده است. این خانواده برای حفظ امنیت در یک مکان مشترک زندگی می‌کرده ، خانواده سیندیاسمیک در اوایل دوران بربریت شکل می‌گیرد و در دوره میانی بربریت با رایج شدن دامداری و کشاورزی ثروت و دانش اضافه ایجاد شده و برای اولین بار مسئله مالکیت مطرح می‌شود و به دنبال آن شکل خانواده عوض می‌شود. این تغییر به گفته انگلس به علت تولید اضافی بوجود می‌آید و تولید اضافی نیاز به نیروی کار را بوجود می‌آورد. در نتیجه به تدریج کلانهایی شکل می‌گیرد که در آن یک مرد با چند زن (نیروی کار) زندگی می‌کرده‌اند و ثروت خانگی از زن به مرد منتقل می‌شود. انگلس این دوران را انقلاب پدرسالاری نام نهاد. پس از خانواده پدرسالار در اوایل دوران تمدن ، خانواده تک همسری با مالکیت مطلق مردان شکل می‌گیرد. (مطیع، ۱۳۷۶: ۲۶)

۲-۲-۱-۱- خانواده گسترده

تا اواسط قرن نوزدهم تصور عمومی از خانواده ، خانواده گسترده بود. این نوع خانواده با وجود تفاوتهایی که در نقاط مختلف جهان داشت در دو ویژگی ثابت بود اول آنکه مشتمل بر سه نسل و بیشتر بود که با هم در زیر یک سقف و بر محور یک فعالیت تولیدی جهت مصرف (واحد تولیدی ـ مصرفی) زندگی می‌کردند. دوم اینکه تمرکز قدرت در دست پدر و انتقال آن با پسر ارشد بود (سلسله مراتب جنسی ـ سنی) این نوع خانواده شکل مطلوب خانواده محسوب می‌شد و افراد خانواده گسترده پدر با همسر یا همسران خود ، پسران با همسران و فرزندانشان بودند در کنار این خانواده ، خویشاوندان پیر و سالخورده و معلول نیز زندگی می‌کردند. در این خانواده ، پدر تصمیم گیرنده مطلق اقتصاد خانه و زندگی تک تک اعضای خانواده بود. او فعالیتهای خانگی را تنظیم می‌کرد، وظایف هر یک از اعضاء را مشخص می‌کرد و در صورت قصور هر یک ، شخصاً بعنوان قاضی و داور جرم آنها را بررسی و مجازاتشان را تعیین می‌کرد. او حق تنبیه و طرد فرزندان و همسرانش را داشت. دخترها را شوهر می‌داد و برای پسرها زن می‌گرفت.
این خانواده بعنوان آخرین واحد اجتماعی که بقای آن سبب بقاء رشد و انسجام جامعه خواهد شد فرض گرفته می‌شد و نظام پدر سالار بهترین و کارآمدترین نظام برای اداره خانواده و کشور محسوب می‌شد. (اعزازی ، ۱۳۷۶ : ۱۲)
۱- همسرگزینی و جبر ازدواج : در این دوران همسر گزینی به شدت تحت فشارهای اجتماعی بوده و نه بر اساس علاقه بلکه به دلیل جبر اجتماع صورت می‌گرفته است. در این جوامع فردیت مطرح نبوده برای دختران ازدواج مرحله‌ای بود که از مجردی به کدبانوی منزل ارتقاء می‌یافتند، هرچند پس از ازدواج هم زنان متأهل تحت سلطه مادرشوهر و شوهر بودند اما به تدریج با انتقال اقتدار شوهر به زن ، و پس از فوت مادرشوهر زن به بالاترین مقام در خانه می‌رسید. برای مادر شدن نیز ازدواج مزایای اجتماعی فراوانی داشت که از مهمترین آنها استفاده از مایملک خانوادگی و فرزندانی که در آینده به پدر کمک خواهند کرد، بود.
۲- ازدواج و اتحاد خانوادگی : اصل ازدواج اتحاد خانوادگی بود، اتحاد خانوادگی چه از بعد سیاسی، اقتصادی یا اجتماعی بسیار زیاد بود به حدی که برای ازدواج عشق و علاقه زن به شوهر و یا برعکس ضروری نبود.
سامویل جانسون در قرن ۱۸ ادعا می‌کند عشق کوچکترین تأثیری بر زندگی خانوادگی ندارد و به هر فردی می‌توان این مأموریت را داد تا برای مرد شریک همسری انتخاب کند زیرا هزاران زن وجود دارند که اگر یک مرد به جای همسر فعلی آنها ازدواج می‌کرد به اندازه ازدواج فعلی خود احساس آسایش
می کردند. (اعزازی، ۱۳۷۶: ۲۹)
۳- روابط بین افراد خانواده : در این دوران روابط زن و شوهری می‌بایست بر اساس نقش های خانوادگی‌شان می‌بود که بهترین شکل آن ، احترام همراه با ترس زن از شوهر بود، مردم هم باید وظیفه خود را بعنوان مالک اموال خانواده بخوبی انجام داده و به زن و فرزندان خود رسیدگی کند، درصد پایین بودن تکنولوژی وسایل تولید و بازده تولید ناچیز سبب می‌شد که افراد اکثر اوقات را در محیط کار بگذرانند بخصوص در روستاها و در فصول کار ، اما در شب های بلند زمستانی که میزان کار کمتر بوده مردان اوقات فراغت خود را در قهوه‌خانه‌ها می‌گذراندند، زنان نیز به ملاقات همسایه‌ها رفته و به فعالیت‌های سنتی و دستی می‌پرداختند.

۲-۲-۱-۱-۱- ویژگی‌های خانواده گسترده

۱- خانواده گسترده یک واحد تولیدی ـ مصرفی با نظام پخش کالا بود.
۲- این واحد دارای سلسله مراتب مشخص سنی و جنسی است.
۳- کلیه افراد از سنین پایین تا پیر سال در امر تولید مشارکت دارند.
۴- فعالیت‌های تولیدی از طریق مشاهده یاد گرفته می‌شود و با سرپرستی بزرگسالان انجام می‌گرفت و حالت خودکفایی داشت.
۵- مایملک خانواده معمولاً بصورت غیرمنقول (زمین) و متعلق به پدر خانواده بوده این مایملک از طریق ارث به او می‌رسیده و اهمیت پدر نیز ناشی از همین مسئله بوده است.
۶- اقتدار پدر و امکان امرار معاش تنها از طریق خانواده علت ماندن اعضاء در خانواده گسترده در کنار یکدیگر بوده است.

۲-۲-۱-۲- خانواده هسته ای

شوتز معتقد است، تفاوت خانواده مدرن هسته‌ای امروز با خانواده دوران قبل در دگرگونی شیوه خانه‌داری و اندازه خانواده نیست بلکه برای درک مطلب و شناخت ویژگی‌های خانواده امروزی باید به انحلال کل خانه یعنی خانه‌ای که در آن همسانی کامل میان کار و زندگی وجود داشت توجه کرد. در “کل خانه” فعالیتهای تولیدی و خانوادگی در یک مکان صورت می‌گرفت. کنشهای متقابل میان اعضاء نیز ناشی از وجود روابط کاری در درون خانواده بود. و کار و زندگی در یک مکان به کنشهای متقابل که وابسته به روابط کاری بودند منجر می‌شد. تنها با از میان رفتن روابط کاری در این واحد یعنی زمانیکه خانواده از مسایل تولید اقتصادی آزاد شد ، برای اولین بار در تاریخ احساسات و عواطف در روابط زن و شوهر و فرزندان مطرح شد. از قرن ۱۹ به بعد تغییر شیوه‌های تولید اقتصادی یعنی بوجود آمدن تولید انبوه برای فروش در بازار منجر به اضمحلال “کل خانه” و پیدایش “خانواده مدرن” شد. (اعزازی ، ۱۳۷۶ :۳۷) می‌توان اینطور این موضوع را بسط داد که به دنبال پیشرفتهای تکنولوژیک ناشی از انقلاب صنعتی عصر جدیدی آغاز گردید که حاوی دگرگونی‌های اجتماعی و فرهنگی عمده‌ای بود و این دگرگونی‌ها نظام خانواده وخویشاوندی را نیز تحت تأثیر قرار داد. بطوری که بسیاری از کارکردهای سنتی خانواده به دیگر نهادها سپرده شد و با پیشرفت و توسعه صنعتی ساختار سنتی خانواده از نظر اقتدار حاکم بر آن به تدریج سست گشته بطوری که دیگر پدر که رئیس خانواده در خانواده‌های کشاورز و … بوده، رئیس محسوب نمی‌شد و نمی‌توانست نظارت تنگاتنگ و سخت‌گیرانه‌ای را بر رفتار فرزندان خود اعمال کند. مضافاً اینکه تحرک شغلی و جغرافیایی نه تنها منجر به ایجاد فاصله فیزیکی و جغرافیایی بین افراد و خویشاوندان شد. بلکه به دلیل تحرک طبقاتی و اجتماعی صعودی فرزندان بین ایشان و والدینشان فاصله روانی و عاطفی ایجاد شد. وجود نهادهای گوناگون چون مدرسه ، دانشگاه … نیز این فاصله را عمیق‌تر کرد.
بطوریکه نوجوانان بیشتر در میان دوستان و همسالان خود بسر می‌بردند تا خانه خود ، در کنار این مسایل ، دموکراتیک شدن جامعه نیز بر کاهش اقتدار پدر تأثیر مستقیم گذاشت و جامعه به تدریج بطرف ارزش گذاشتن به حقوق فردی گرایش پیدا می‌کرد.
همه این مسایل جامعه را به طرفی سوق داد که خانواده‌های از شکل گسترده‌ خارج و بیشتر به حالت هسته‌ای در‌آیند. بهتر است در این قسمت بطور مجمل به ویژگی‌های خانواده هسته‌ای نیز بپردازیم. (اعزازی، ۱۳۷۶: ۳۷)

۲-۲-۱-۲-۱- ویژگی‌های خانواده هسته ای

شاید اولین و مهمترین ویژگی‌ خانواده هسته‌ای این باشد که ازدواج از یکسری قیود اجباری آزاد شد و اصل ازدواج بر توانایی‌های فرد در انجام کار قرار گرفت.
دومین ویژگی این خانواده ، دگرگونی در اقتدار پدر بود، تا زمانی که درآمد خانواده عمدتاً بصورت غیرنقدی و جنسی از زمین مشترک خانواده حاصل می‌شد تمام درآمد حاصله به خانواده تعلق داشت و این درآمد زیر نظر پدر خرج می‌شد. اما هنگامیکه بحث تبحر در کار پیش آمد اولاً این امکان بوجود آمد که درآمد فرزند از پدرش بیشتر شود و دوم امکان جدایی از خانواده مطرح شد، مضافاً اینکه پدر نقش آموزشی خود را نیز بتدریج از دست داد و در نبود وابستگی اقتصادی به پدر ، کم کم اقتدار پدرانه کاهش یافت.(اعزازی، همان)

۲-۲-۲- سیر تحول خانواده و موقعیت زن در ایران

خانواده در ایران باستان و به همراه آن جایگاه و ارزش زن در روزگاران کهن در ایران دارای ابعاد پیچیده، بغرنج و غریب است. اطلاعات ما درباره ویژگیهای خانواده در روزگارانی دراز که آغاز آن ناشناخته و بیرون از حیطه تاریخ است و اسناد و مدارک تاریخی مانده ناچیز و اندک است. بطوریکه کمتر می‌توان نوشته یا منبع و سندی محکم و معتبر یافت که از آن بتوان به صراحت مطالبی در خصوص خانواده و نیز موقعیت زن در ایران دوران باستان برداشت کرد.
در هر حال از آنجایی که ایران کشوری پهناور با شرایط اقلیمی و خرده فرهنگهای گوناگون است ؛ همچنین در طول تاریخ دارای اشکال متفاوت حکومت ، شرایط اقتصادی و اجتماعی مختلف بوده ، عوامل متعددی نیز بر ساختار و چگونگی شکل خانواده در آن اثر گذاشته است ؛ از جمله دگرگونیهای صنعتی ، بازدهی زمین ، مخصوصاً تأثیر دگرگونیهای تکنولوژی در بازدهی زمین ، شرایط زندگی در شهر و روستا ، وجود بازارهای شهری ، اصناف ، نابودی جمعیت با جنگها ، اپیدمیها ، قحطیها.
بنابراین در بررسی وضعیت خانواده در ایران ، باید بر عوامل مذکور و تأثیر آن بر زندگی خانوادگی و تعیین چگونگی روابط در خانواده ایرانی دوران قبل توجه داشت. در این قسمت به دلیل اهمیت خاص این موضوع یعنی ساختار روابط قدرت در خانواده‌های ایرانی اشاره‌ای کوتاه به دورانهای گوناگون تاریخ و چگونگی موقعی زن در هر یک از این دوره‌ها می‌شود.(اعزازی، همان)

۲-۲-۳- تغییرنقش مردان در خانواده

هر چند که دوران گذشته مردها ، در خانواده صاحب اقتدار بودند، اما اقتدار آنها همواره در طول تاریخ دگرگون شده است. در خانواده گسترده اقتدار پدر ناشی از مالکیت و همچنین مدیریت او در تولید بود. مرد نه تنها مالک وسایل تولید بود، بلکه تصمیم گیرنده در چگونگی تولید و تقسیم وظایف اعضا نیز بود. اما در خانواده کارگری که ویژگی آن جدایی محل تولید و محل زندگی است ، پدر به تدریج اقتدار خود را از دست داد. در زمانی که پدر برای ساعات طولانی از خانه به دور بود، جریان زندگی خانوادگی، دیگر بر محور موجودیت پدر نمی‌چرخید. پدر در این حالت حتی اقتدار بر روی کارهای خود را نیز از دست داده بود در شرایط کارگری ، پدر حتی نمی‌توانست در مورد ساعات کار ، ساعات استراحت تصمیم‌گیری کند ؛ او مجبور به اطاعت از برنامه کارخانه بود.
در سده نوزدهم نه تنها زمینه‌های عینی اقتدار پدر از میان رفت بلکه به سبب پیدایش افکار آزادی خواهانه ناشی از رنسانس ، انقلاب فرانسه و تجلی این افکار در قوانین و حمایت از زنان و کودکان در برابر قانون ، محدودیتی در اعمال اقتدار از دید قانون نیز به وجود آ‌مد. بنابراین با توجه به شرایط اوایل قرن بیستم اقتدار پدر نه ضرورت و نه مطلوبیت داشت. (اعزازی، همان)

۲-۲-۴- تغییر نقش زنان در خانواده

در تغییر نقش مرد و کودک در خانواده ، دگرگونی‌های اجتماعی ـ اقتصادی دستاوردهای علمی و فنی و تغییرات قانونی مؤثر بودند. این عوامل در دگرگونی نقش زنان نیز تأثیر داشتند. تغییرات قانونی ، باعث دگرگونی اساسی در وضع زنان شد و زنان به تدریج در حیطه‌های گوناگون خانواده ، شغلی و جامعه ، دارای حقوقی مشابه با مردها شدند. امکان آموزش، ورود به دانشگاه و اشتغال در مشاغلی که قبلاً خاص مردان بود، حق رأی و مشارکت در امور اجتماعی ، سیاسی مملکت خود را به دست آورند.
مهم‌ترین دگرگون در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به جدایی میان محل کار و زندگی بود. در اثر این جدایی مکانی ، زنان نقش جدیدی ، نقش زن متأهل ـ شاغل پیدا کردند. تغییر موقعیت زن‌ها، در خانواده با این نقش جدید وابسته است. در صورتی که کار زنان خود پدیده جدیدی نیست ، اما در قرن بیستم شکل خاصی به خود گرفت که باعث بحث و گفت و گوی فراوان شد و تاکنون ادامه دارد.
اگر در مورد نقش مرد در خانواده از کاهش اقتدار مرد بحث کردیم، نمی‌توان به همان قیاس نیز ـ هر چند که بسیاری ادعا می‌کنند ـ از افزایش اقتدار زن در خانواده و مادرسالاری به جای پدرسالاری نام برد. آنچه که در هر صورت محرز است، دگرگونی در نقش زنان است. اینکه این دگرگونی الزاماً باعث بهبود موقعیت آنها در خانواده یا افزایش اقتدارشان شده مورد شک و تردید است. عامل مهم دگرگونی نقش زن در خانواده ، گذشته از عواملی که در قبل نام بردیم جدایی محل کار و زندگی و ایجاد دو نقش مادری و کار است که گویا در برابر یکدیگر قرار می‌گیرند.(اعزازی: همان منبع ، ۱۴۲)

۲-۲-۵- نگرش جامعه نسبت به خانواده در ایران

با وجود کلیه دگرگونی‌هایی که در جامعه ایران صورت گرفته است، نگرش جامعه نسبت به خانواده بر مبنای «توهم» خانواده گسترده باقی مانده است.
هنوز تصویری از زن و مرد در جامعه ایران حاکم است که سنخیتی با شرایط اجتماعی و حتی بسیاری از شعارهای دولتی ندارد. کلیشه‌های جنسیتی زنان و مردان امکان هر نوع تصمیم‌گیری آزاد را از زنان گرفته ، راه زندگی را مشخص کرده است و در عین حال بر روابط اقتداری درون خانواده تأکید می‌کند. روابطی که نه فقط دیگر ضرورت آن در خانواده حس نمی‌شود، بلکه به معنای واقعی کلمه از رشد و شکوفایی شخصیت افراد جلوگیری می‌کند و شرایط زندگی اقتداری را در خانواده حاکم می‌سازد که نتیجه آن نه فقط مشکلات فردی برای اعضای خانواده است، بلکه به مشکلات اجتماعی و آسیب‌‌های شدیدی می‌ انجامد. در مورد نهاد خانواده ، به عنوان یکی از قدیمی‌ترین نهادها ، به نابرابری جنسیتی ناشی از قانون و نگرش اجتماعی خواهیم رسید. از لحاظ قانونی زنان در خانواده ، در بسیاری زمینه‌ها ، تحت نظارت مردان قرار می‌گیرند، بدون آن که قادر به نظارت متقابل بر مردان باشند. (اعزازی،۱۳۷۶: ۷۲)
می‌توان احتمال داد که وجود این موارد قانونی که در این جا به آن استناد می‌کنیم، مشکلاتی را در جامعه به وجود آورده باشد که به تغییری در آن و دادن حقوق بیشتر به زنان در هنگام عقد ازدواج و بر طبق شروط ضمن عقد منجر گشته است. در هنگام ازدواج زن و مرد می‌توانند با امضای شرایط ضمن عقد که شامل موارد متعددی است، بعضی از حقوق مانند تقاضای صدور اجازه طلاق از جانب زن با ذکر دلایل آن را به زن واگذار کنند. هر چند وجود شرایط ضمن عقد می‌تواند به حق زن در ازدواج منجر شود ، اما در این بحث به قوانین مدنی استناد می‌شود، زیرا این قوانین حقی را بر مردان می‌دهد که زنان فقط تحت شرایطی خاص می‌توانند آن را به دست آورند. تغییر در قوانین تنها با اضافه کردن شروط ضمن عقد امکان‌پذیر نیست، بلکه احتیاج به تبلیغات گسترده دارد. در خانواده ،‌ اولین نکته‌ای که بر نابرابری جنسیتی تأکید دارد، ماده ۱۱۰۵ قانون مدنی است که ریاست خانواده را بر عهده مرد می‌گذارد. بدین ترتیب اصل تساوی در خانواده و مسئولیت مشترک زن و مرد در اداره خانواده زیر سئوال می‌رود، بنابراین ، از دید جامعه مرد مسئول نان‌آوری و مسائل اقتصادی و زن دارای نقش همسر ـ مادری است با توجه به اصل ۱۱۰۶ ق.م که نفقه را نیز بر عهده مرد می‌گذارد، می‌توان از فشار اقتصادی زیاد بر مردان نام برد. زن در خانواده خود را مسئول مسائل اقتصادی نمی‌داند ، او بیشتر در نقش مادر و همسر در خانواده حضور دارد، اگر نقش مادری دارای تقدسی ظاهری است، نقش پدر در خانواده ، به صورت کامل به فراموشی سپرده شده است. مردان فقط وظیفه نان‌آوری را بر عهده دارند. برای ایجاد یک خانواده وجود پدر ، مادر و فرزندان ضرورت دارد. به همان میزان که نقش مادر برای الگوپذیری فرزندان مهم است. نقش پدر نیز در جامعه اهمیت دارد. منظور از نقش پدر ، حفظ تأمین هزینه فرزندان و نظارت بر رفتار آنان نیست، بلکه پدر معنای همبازی ، مراقب ، دوست و همراه فرزندان مدنظر است ، نگرش‌های اجتماعی ، پدر را تنها در نقش نان‌آور در نظر می‌گیرد نه به معنای پدر امروزی هر چند مادری به ظاهر مورد تقدیر قرار می‌گیرد، در قوانین ، مادری در شکل محدود آن مدنظر است، زیرا حضانت فرزندان بر عهده پدر است (ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی) ، پدر بر فرزندان ولایت دارد (ماده ۱۱۸۰ قانون مدنی) در نتیجه مادری تا حد خاصی از لحاظ قانون شناخته شده است. پدر بر رفتار فرزندان نظارت کامل دارد و مادر در این میان بدون حقوق است، بدین ترتیب ، در خانواده مقامی فرادستی به پدر و مقام فرودستی به مادر و فرزندان داده شده است. ماده ۱۱۳۳ حق طلاق را به مرد می‌دهد. (مرد می‌تواند هر وقت که بخواهد زن خود را طلاق دهد) ، این باعث نابرابری در پایان بخشیدن به رابطه زندگی خانوادگی می‌گردد. زیرا بر طبق این قانون بدون توجه به روندی که فعلاً از طریق دادگاه صورت می‌گیرد (مولاوردی ،‌۱۳۸۵: ۲۹)
مرد برای طلاق زن احتیاج به مدرک و دلیل ندارد، اما زنان حتی اگر حق طلاق را هم کسب کرده باشند باز محتاج ارائه دلیل و مدرک برای طلاق به دادگاه هستند. مواد ۱۱۱۷ ، ۱۱۱۴ که مرد اجازه منع اشتغال زن و حق تعیین مسکن را می‌دهد، همچنین بند ۳ از ماده ۱۸ قانون گذرنامه اجازه خروج از کشور را منوط به اجازه شوهر می‌کند، باعث ایجاد نابرابری در نظارت بر رفتار زن و مرد می‌شود. مرد بر شغل زن، مکان زندگی و تردد او حق نظارت دارد، بدون آن که زن نیز دارای چنین نظارتی بر مرد باشد. بدین ترتیب، مردان در کلیه رفتارهای خود دارای استقلال عمل هستند، در صورتی که رفتار زن به صورت وابسته به مرد و تحت نظارت او قرار می‌گیرد. در مقابل این مواردی که زن را به مرد وابسته می‌کند، ماده ۱۰۸۲ قانون مالکیت بر مهریه را به زن می‌دهد، این ماده که به نفع زنان است‌، باعث فشار بر مردان می‌شود، زیرا اگر زنان از بسیاری از حقوق در خانواده محروم باشد، به این حق موجود بیش از حد تأکید می‌کنند. در شرایط فعلی ، با افزایش بی‌رویه میزان مهریه به عنوان عامل تهدیدی در مقابل شوهر استفاده می‌کنند و بر او فشار اقتصادی وارد می‌کنند. مجموعه قوانین به نوعی شکل گرفته است که از ایجاد ، خانواده مشارکتی جلوگیری می‌کند. از طرفی نظارت بر دیگری و وابستگی او را به وجود می‌آ‌ورد و از جانب دیگر امکان تهدید و فشار بر مردان از جانب زنان وجود دارد. این شرایط با زندگی مطلوب خانواده ، که باید به انسجام اجتماعی منجر شود، فاصله زیادی دارد. ماده ۱۱۱۸ ق.م به زن اجازه می‌دهد که مستقلاً در دارایی خود هر تصرفی که می‌خواهد اعمال کند، در مورد اموال شخصی زن ، مرد حق نظارت و دخالت ندارد، احتمالاً قانون در این مورد برابری برای هر دو جنس را در نظر گرفته است. در مورد قوانین دیگر ، باید به محدود بودن دسترسی زنان به منابع اقتصادی توجه داشت گذشته از رضایت شوهر برای اشتغال که از دسترسی زن به درآمد شخصی جلوگیری می‌کند، باید از نابرابری جنسیتی در مورد ارث نیز نام برد که باعث دسترسی بیشتر مردان به منابع خانوادگی بعد از فوت شوهر و دسترسی محدود زن به آن منابع می‌شود. طبق ماده ۹۴۶ ق.م زوج از تمام اموال زوجه ارث می‌برد، در صورتی که زن فقط از اموال منقول و از ابنیه و اشجار ارث می‌برد. اگر توجه قانون را به نقش‌های جنسیتی در نظر بگیریم، پی می‌بریم که تقسیم نقش کاملاً به صورت سنتی نام‌آور و زن کدبانو در نظر گرفته شده، نگرش‌های اجتماعی نیز بر طبق قانون و سنت تقسیم نقش سنتی را قبول کرد، در نتیجه باعث ایجاد خانواده‌های مادر محور شده است. یعنی پدر جهت انجام فعالیت‌های اقتصادی به صورت معمول در خارج از خانه مشغول است و واحد خانواده شامل مادری می‌گردد که روزانه با فرزندان در خانه به تنهایی به سر می‌برد. این واحد خانواده هر چند به ظاهر تشکیل خانواده کاملی را می‌دهد، اما با توجه به مفهوم امروزی خانواده، شکل ناقص خانواده را نشان می‌دهد. در این خانواده اولویت با نقش خدماتی و فعالیت‌های بازتولیدی زنان داده شده است که مانعی برای هر نوع مشارکت در جامعه است. از طرف دیگر، به مردان اولویت در تصمیم‌گیری‌های خانوادگی و نظارت بر رفتار دیگران داده شده است، نقش مهم مردان در حیطه اقتصادی نیز در نظر گرفته می‌شود که نه تنها باعث دوری پدر از محیط خانواده می‌شود بلکه فشارهای اقتصادی را در شرایط امروزی فقط بر دوش مرد می‌گذارد. که ناگزیر به عهده‌دار شدن مشاغل متعدد می‌ انجامد. دادن دو یا سه شغل نه تنها باعث کاهش کارآیی فرد در هر یک از محیط‌های کاری می‌شود، بلکه در نهایت منجر به جدایی مرد در زندگی خانوادگی و شرایط زندگی خواهد شد. (مولاوردی ،‌۱۳۸۵: ۳۰)

۲-۳- عوامل ایجاد خشونت

جامعه شناسان خشونت را به عنوان یک پدیده اجتماعی متاثر از عوامل اقتصادی ،‌فرهنگی و اجتماعی می دانند.
برخی عوامل بروز خشونت علیه زنان را ناشی از عوامل زیر می داند:
عوامل اقتصادی
فشارهای زندگی
خشونت
نبود امنیت در جامعه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:56:00 ق.ظ ]




در رابطه ۲-۹۵ و ۲-۹۶ و ثابت های اختیاری هستند و بنابراین و α با انبساط سریع از طریق هر دوره ی تورم با قاعده ی توانی به مقدار ثابت نزدیک می شوند. بایستی نشان دهیم که در معادله فریدمن بسیار ناچیز است .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

و از آنجایی که پس در معادله فریدمن بسیار ناچیز است. از طرف دیگر بایستی بررسی کنیم که جواب بدست آمده برای ، معادله ی بقای انرژی (۳-۹۴) را برآورد می کند.
دوباره بایستی بررسی کنیم که تقریب خوبی باشد.

این نشان می دهد هنگامیکه می رود فرض تقریب خوبی برای جهان تورمی است. همین رفتار می توان برای یک میدان کوانت اسنس[۱۳] نیز می توان نشان داد. در این حالت افزایش ثابت ساختار ریز همانند دوره ی ثابت کیهانشناسی، خمیدگی و گاز کامل بحث شده در بالا، به سرعت متوقف می شود .

۳-۷ مراحل اولیه ی عالم[۱۴]

هنگامی که میل می کند انتظار داریم مانند نظریه ی برنز – دیک با وضعیتی روبرو شویم که انرژی جنبشی بر تحول غالب می شود. این گفته معادل این است که حل معادلات ۳-۲۴ و ۳-۳۱ به حل خلأ نزدیک می شود یعنی هنگامیکه میل می کند است. و ثابت کیهانشناسی را نیز معادل صفر می گیریم چون موارد و در بالا بررسی شد و برای آنها جواب به دست آمد .

از معادله ی۱-۱۰۰داریم:

با جایگذاری معادله ی ۳-۱۰۲ در معادله ی۳-۱۰۱ بدست می آوریم:

از حل معادله ی ۳-۱۰۳ داریم:

اگر از معادله ی ۳-۱۰۴ نسبت به زمان مشتق گرفته و در معادله ی ۲-۱۰۰ قرار دهیم داریم:

حال به بررسی ثابت ساختار ریز در مراحل اولیه ی عالم می پردازیم:

رابطه ۳-۱۰۸نشان می دهد که در مراحل اولیه ی عالم، ثابت ساختار ریز با یک قاعده ی توانی با افزایش زمان کیهانی افزایش می یابد.
دوباره بایستی بررسی کنیم که برای مراحل اولیه ی عالم تقریب مناسبی باشد.

پس فرض تقریب مناسبی برای مراحل اولیه ی عالم می باشد. عبارت های چگالی تابشی و ماده کندتر از و هنگامی که میل می کند کاهش می یابند آنها در نهایت بر تقریب خلأ غالب می شوند. این نتایج با نتایج نظریه ی برنز-دیک یکسان است یعنی در نظریه ی برنز-دیک هنگامیکه میل مکند انتظار داریم که حل معادله های کیهانشناسی به حل خلأ نزدیک شوند و در زمان های پایانی حل معادله های کیهانشناسی به حل های بحث شده در بالا نزدیک شوند .

فصل چهارم

بحث و نتیجه گیری و مشاهدات

۴-۱ بحث و بررسی نتایج مراحل پنج گانه ی فصل سوم

۱) در نزدیک تکینگی قسمت انرژی جنبشی میدان نرده ای غالب است، عالم رفتاری همانند جهان فریدمنی در نسبیت عام را دارد و شامل یک میدان نرده ای بدون جرم یا یک گاز کامل با فاکتور مقیاس را دارد. طی این فاز خلأ ثابت ساختار ریز با قاعده ی توانی در زمان افزایش می یابد .

۲) در عصر سلطه ی تابش ثابت ساختار ریز به حل ویژه و تقریبی نزدیک می شود البته اگر مقدار اولیه ی α بیشتر از حل ویژه باشد مدت زمان طولانی تری ثابت ساختار ریز ثابت می ماند (شکل ۳-۲)به طوری که ممکن است عالم تحت سلطه ی غبار در آید اما α هنوز ثابت باشد .
۳) پس از سلطه ی غبار α به آرامی به حل تقریبی زیر نزدیک می شود

اگر عالم دارای خمیدگی صفر و ثابت کیهانشناسی نیز نداشته باشیم در این صورت α به حل تقریبی نزدیک می شود .
۴) در صورتی که عالم باز باشد یعنی دارای خمیدگی منفی باشد افزایش α به پایان می رسد، اگر عالم تحت سلطه ی یک خمیدگی فضایی مثبت باشد جهان پس از رسیدن به یک انبساط بیشینه در نهایت در هم فرو می ریزد. البته تا زمانی که شاره ای وجود نداشته باشد که شرایط قوی انرژی را نقض کند .
۵)در صورتیکه ثابت کیهانشناسی مثبتی وجود داشته باشد، هنگامیکه که ثابت کیهانشناسی شروع به شتاب[۱۵] دادن جهان می کند، تغییرات ثابت ساختار ریز متوقف می شود. همین شرایط می تواند در صورت وجود یک گاز کامل بدون جرم[۱۶] با معادله ی حالت نیز بدست آید.
برای بدست آوردن یک تصویر کلی و واقعی بهتر است این مراحل و اجزاء بحث شده در بالارا به هم ربط دهیم. برای داشتن یک تقریب خوب از زمان خلأ تا زمان پلانک داریم :

یعنی در عصر خلأ ثابت ساختار ریز با قاعده ی توانی در زمان افزایش می یابد. در عصر تابش ثابت ساختار ریز ثابت است تا هنگامیکه زمان رشد شروع شود در این صورت ثابت ساختار ریز به صورت افزایش می یابد تا رسیدن به زمان یعنی زمانیکه عصر تابش به پایان می رسد و عصر غبار شروع می شود، در عصر غبار ثابت ساختار ریز به صورت قاعده ی لگاریتمی با زمان تغییر می کند. هنگامی عصر خمیدگی یا ثابت کیهانشناسی شروع شود ( یا ) بعد از آن تا زمان حال α ثابت می ماند. اگر مراحل تحول α را کنار هم قرار دهیم می توانیم رابطه فشرده برای بر حسب بدست آوریم .

که در اینجا فرمول لگاریتمی را بر حسب یکای پلانک بیان کرده ایم.
اما هنگامی که عالم تخت و ثابت کیهانشاسی مثبت باشد رابطه به صورت زیردر می آید

در این رابطه به جای نشسته است.
در عصر تابش ما دو مرحله را بررسی می کنیم یک قسمت که و یک قسمت هنگامی که زمان رشد از طریق عصر تابش به به عصرخلأ مربوط می شود.
به عنوان نمونه اگر

در مورد اول برای تحول ثابت ساختار ریز در عصر تابش داریم :
برای مورد دوم یعنی داریم :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:56:00 ق.ظ ]




۶- تصور فردی مهارت با اهمیتی در حل مسئله نیست .
این پیامهای غلط به علت ویژگی متمایز بازیهای ویدئویی یعنی واکنشهای متقابل کاراکترهای بازی ، استحکام می یابند .
هرچه صنعت کامپیوتر پیشرفته تر می شود ، بازیها نمود واقعی تری از حوتدث و ماجراها نشان می دهند . بنابراین متون بازیها در انتقال حس کامل موجود در ماجراها ارتقاء می یابند . ( Alloway & Gilbert 1998 : 107 )

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

انجمن روانشناسی آمریکا آکادمی طب کودکان و نوجوانان ، آمریکا علایم هشدار دهنده ای در مورد بازیهای کامپیوتری و ویدئویی خشن در سه گروه سنی طبقه بندی کرده است :

    1. کودکان پیش دبستانی
    1. کودکان به سن مدرسه رسیده
    1. کودکان و نوجوانان ۱۳ تا ۱۹ سال
    1. علائم هشدار دهنده در مورد کودکان پیش دبستانی :

– بد خلقی های زیاد در یک روز منفرد دارند .
– طغیانهای پرخاشجویانه زیاد و بدون دلیل دارند .
– فعالیت بسیار زیاد ، بصورت ناگهانی و بدون ترس دارند .
– هیچ وقت به حرف بزرگترها گوش نمی کنند و راهنمایی آنها را رد می کنند .
– وابسته به والدین به نظر نمی رسند .
– مکررا ً خشونت را در تلویزیون ، و در بازیهای کامپیوتری و ویدئویی تماشا کرده و بازیهایشان را با موضوعات خشن بروز می دهند ، یا در مورد دیگر کودکان بیرحم هستند .

    1. علائم هشدار دهنده در مورد کودکان به سن مدرسه رسیده .

– در عطف توجه و تمرکز مشکل دارند .
– فعالیتهای کلاس را بهم می ریزند .
– در درس ضعیف هستند .
– اغلب در مدرسه دعوا می کنند .
– فیلم ها یا نمایش های تلویزیونی خشن زیاد نگاه نمی کنند یا خیلی به بازیهای ویدئویی و کامپیوتری خشن می پردازند .
– گروههایی تشکیل می دهند و بعنوان یاقی و متجاوز شناخته می شوند .
– با حیوانات خانگی و دیگر حیوانات بیرحم و خشن هستند .
– براحتی نا امید می شوند .

    1. علائم هشدار دهنده به کودکان و نوجوانان سنین ۱۳ تا ۱۹ سال

– هیچ وقت به مسئولین گوش نمی دهند .
– با مردم بد رفتاری می کنند و برای حل مسائل به خشونت فیزیکی یا تهدید به خشونت تکیه می کنند.
– در درس ضعیف هستند و اغلب از کلاس ها فرار می کنند .
– از مدرسه اخراج می شوند .
– طبیعت و اثرات خشونت بازیهای کامپیوتری و ویدئویی بر کودکان و نوجوانان .

    1. اثر تجاوزگری : تشویق به انجام دادن رفتارهای خشن .
    1. اثر قربانی : افزایش ترسو بودن و وحشت .
    1. اثر تماشاچی : منجر شدن به سنگدلی و قبول خشونت بعنوان امری عادی .
    1. اثر اشتیاق : ایجاد میل به بازیهای خشن تر .
    1. افزایش تجاوزگری و رفتارهای ضد اجتماعی .
    1. افزایش وحشت آنها از قربانی شدن .
    1. کمتر حساس شدن نسبت به خشونت و قربانیان خشونت .
    1. افزایش میل آنها برای خشونت بیشتر در سرگرمیها و زندگی واقعی .

عوامل فوق را می توان با هم ترکیب کرده و دو اثر برجسته زیر را نتیجه گرفت :

    1. یادگیری رفتارهای تجاوزگرانه
    1. بی احساس شدن

یادگیری ( فراگیری ) رفتارهای تجاوزگرانه
با توجه به تئوری فراگیری اجتماعی بچه ها می توانند اعمال تجاوزگرانه را با مشاهده در رسانه های الکترونیکی از قبیل : ( تلویزیون ، بازیهای کامپیوتری و ویدئویی و اینترنتی ) تقلید کنند .
بچه های توانمند یاد بگیرند که خشونت راه مفید و مناسبی در حل مشکلات انسان است . در مجموعه های آزمایشگاهی ویژه محققین در یافتند که بچه ها می توانند با مواجهه با رفتارهای خشن در فیلم یا تلویزیون تشویق شوند که متجاوزانه تر رفتار کنند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:56:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم