کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



د – ۳ – ۱ ) انواع پرسش وانتقاد در دوره حکومت علوی از خلیفه : امیر المؤمنین علیه السلام در دوران حکومت خود، با دو نوع پرسش گری و خرده گیری، از ناحیه برخی عناصر و گروههایی از مردم، روبه رو بود: د – ۳ – ۱ – ۱ ) عده ای از روی استفهام و یا به خیال خود از روی خیرخواهی، به مواردی از سیاستها و عملکرد امام اعتراض داشتند .مانند توصیه هایی که برخی دوستان برای ابقای معاویه در امارت شام تا تثبیت قدرت حکومت مرکزی به ایشان ارائه کردند.یا حتی می توان پیشنهادات طلحه و زبیر را برای تقسیم قدرت در حکومت مورد اشاره قرار داد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

د – ۳ – ۱ – ۲ ) گروهی نیز با غرض ورزی و با مقاصدی ناپاک دست به این اقدام می زدند که شمه ای از آن، در نهج البلاغه و بسیاری دیگر نیز، در لابه لای کتب حدیثی و تاریخی، انعکاس یافته است که غالب آنها بر محور نوع برخوردهای آن حضرت با جریانهای انحرافی و برانداز (ناکثین و قاسطین و مارقین) و در تعقیب اجرای عدالت اجتماعی بوده است.
دامنه این گونه اعتراضات، به حدی بوده است که حتی در زمان های بعد نیز، همواره کسانی از روی نادانی، همان دست مسایل را بر آن حضرت خرده می گرفتند و امامان معصوم علیهم السلام و علی شناسان برجسته شیعه، با دلی پر از خون و چشمی اشک بار، از مظلومیت آن بزرگوار دفاع می کردند.
امام علی علیه السلام در قبال این اعتراضات، دو نوع برخورد متفاوت داشت. در بسیاری موارد که می دید شخصِ معترض، بر اثر جهل و غفلت و کوته نظری، زبان به انتقاد از آن حضرت گشوده است، تلاش می کرد نخست، سخن او را بشنود و آنگاه، با بیانی متین مختصر و گاهی به طور مشروح، به اقناع او بپردازد و در پاره ای از اعتراضات هم که بوی توطئه و غرض ورزی، به مشامش می رسید و برای او روشن بود که معترض، با سؤال خود، قصد استفهام و یا نظر خیرخواهی ندارد، بلکه می خواهد تحریک احساسات کرده و به تضعیف پایه های حکومت بپردازد، نه تنها به انتقاد و اعتراض او هیچ توجهی نمی کرد، بل، با شدیدترین و کوبنده ترین سخن، با او برخورد کرده و آن گونه عرصه را بر او تنگ می کرد که مجال هر نوع تحرکی را از او سلب و او را از کرده خود پشیمان می ساخت. در اینجا، به دو نمونه آن اشاره می کنیم:
د – ۳ – ۱ – ۲ – ۱ ) حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به برج بن مُسهر طائی، آن هنگام که او صدا به «لا حکم إلّا لله» بلند کرد، چنین گفت : اُسْکُتْ! قَبَّحَک الله یا أثرم! فوالله! لقد ظهر الحقُّ فَکنتَ فیه ضَئیلاً شَخْصُک خفیّاً صوتُک، حتّی إذا نَعَرَ الباطلُ نَجَمْتَ نجومَ القرن الماعز؛ای کسی که در خرد، به قدری زشتی که گوییا دندانهای پیشت افتاده است، خاموش شو!! خدا تو را زشت گرداند! به خدا سوگند! تو، وقتی که حق به میدان آمد و ظاهر شد، شخصی فرومایه و ضعیف بودی و صدایت پنهان بود، همین که باطل سر برکشید و فریاد کرد، مانند شاخ بز، آشکار شدی.( دشتی،خ۱۸۴،۲۵۴) در این صحنه، حضرت، به جای پرداختن به پاسخ بی حاصل به او، تنها با کلماتی درشت و تحقیرآمیز و کوبنده، او را که توطئه گری از گروه خوارج بود، بر جای خود نشاند.
د – ۳ – ۱ – ۲ – ۲ ) روزی امیر مؤمنان علیه السلام بر منبر مسجد کوفه، ایراد سخن می کرد و جریان حکمیت میان خود و معاویه را شرح داد. ضمن سخنان خود، جمله ای فرمود. اشعث بن قیس، بر آن بزرگوار اعتراض کرد و گفت: «این سخن، به ضرر توست نه به سود تو!». حضرت نگاهی به او انداخته و گفت:
ما یُدْریک ما عَلَیَّ ممّا لی؟ علیک لعنهُ الله و لعنهُ اللاعنین! حائِکٌ ابنُ حائکٍ! منافقٌ ابنُ کافرٍ! و الله! لقد أسَرَک الکفرُ مرّهً و الإسلام أُخری! فما فداک من واحدهٍ منهما مالُکَ و لا حَسَبُک و إنّ امْرَأً دلّ علی قومه السّیفَ و ساق إلیهم الحَتْفَ لحَرّیٌ أنْ یَمْقُتَهُ الأقْرَبُ و لا یأمْنَهُ الْأبْعَد؛
چه چیز به تو فهماند که زیان و سود من در چیست؟ نفرین خدا و نفرین کنندگان بر تو! ای متکبّر فرزند متکبّر، و منافقِ فرزند کافر! به خدا سوگند! تو یک بار، در عهد کفر و بار دیگر در دولت اسلام، به اسارت در آمدی و در هیچ یک از آن دو واقعه، نه ثروتت و نه خویشانت نجاتت نداد. شخصی که شمشیر را به کسان خود هدایت کند و مرگ را به سویشان بکشاند، سزاوار است که نزدیکانش، او را دشمن داشته و بیگانه، به او اطمینان نورزد.( دشتی،همان، خ۱۹،۴۲)اشعث، در حکومت خلیفه اول، مرتد شد و ابوبکر نیز، زیاد بن لبید را برای سرکوبی او فرستاد. در نهایت، او و باقیمانده قبیله اش، در قلعه «نجیر» نزدیک «حضرموت» پناه گرفتند و سپاه زیاد بن لبید، آنان را در محاصره شدید خود قرار دادند. اشعث شبانه نزد زیاد و مهاجر که به فرمان ابوبکر، به کمک زیاد آمده بود رفت و برای خود و ده نفر از نزدیکانش، امان خواست تا در قبال آن، قلعه را به روی آنان بگشاید. آنگاه سربازان زیاد، به قلعه حمله کردند و همه را به جز زیاد و آن ده نفر دیگر، قتل عام کردند و آنگاه او را به اسارت نزد ابوبکر بردند.( ابن ابی الحدید، ج۱، ۱۴۰۴،۲۹۷)
ابن ابی الحدید می نویسد:و کان الأشعث من المنافقین فی خلافهِ علّیٍ و هو فی أصحاب أمیرالمؤمنین کما کان عبدالله بن أبی بن سلّول فی أصحاب رسول الله کلُّ واحدٍ منهما رأسُ النّفاق فی زمانه؛
اشعث در خلافت حضرت علی در میان اصحاب آن بزرگوار، از منافقان بود، همان گونه که عبدالله بن اُبّی، میان یاران پیامبر این گونه بود. هر کدام سردسته نفاق در زمان خود بودند.(ابن ابی الحدید همان)
د – ۳ – ۲ ) علل فراخوانی علی علیه السلام به نقد حکومت خود
آنچنان که سابقاً گفتیم، امیر مؤمنان علیه السلام شهروندان خود را به انتقاد از عملکرد خویش، تشویق کرده و از آنان، با کمال اخلاص، در باره ارائه مشورت و ارزیابی سیستم کاری و حکومتی خویش، دعوت به عمل آورده است. اکنون، این پرسش مطرح است که «با توجه به عصمت امام، از دیدگاه شیعه، این سخن چگونه توجیه می شود؟»در پاسخ این پرسش، چند موضوع قابل ملاحظه است:
د – ۳ – ۲ – ۱ ) قضاوت انسان در باره دیگری، چون معمولاً از منظر صفات خود یا صفات مردم است، اگر از کسی کار فوق العاده ای مشاهده کند، چنانچه حقیقت آن را به درستی نفهمد و از رابطه آن با مقام انسانی و ذات الهی بی خبر باشد، به سرعت میل به غلوّ و اثبات مقاماتی فوق بشری برای صاحب آن پیدا می کند.
برای نمونه، قرآن کریم، برای حضرت عیسی، علی نبیّنا و آله و علیه السلام، معجزات و امور خارق العاده ای را بیان می کند. در این گونه موارد، خداوند متعال، پس از نقل این تواناییها از قول آن حضرت، آن را منوط به اذن خدا و به اراده او منتسب دانسته است(آل عمران، ۴۹) ولی پیروان حضرت عیسی، علی نبیّنا و آله و علیه السلام، که نتوانستند این ارتباط و خصوصیت را درک کنند، آن پیامبر الهی را به الوهیّت نسبت دادند و مقام عبودیّت را برای او کم تلقی کردند. قرآن کریم در مقام ردّ این باور غلط، بر این نکته تأکید می ورزد که مسیح، از اینکه خود را بنده حقّ بداند، عاری ندارد.( نساء،۱۷۲)
مسأله عصمت، در عصر نخستین اسلام، آن گونه که بعداً، از سوی امامان علیهم السلام تبیین و مرزبندی شد و حدود آن، به طور مشخص بیان و افکار مردم با آن آشنا شد، به درستی روشن نبود و این امر، از کیفیت برخورد و نوع رفتار بسیاری از اصحاب آن بزرگوار با او، در مواقع حساس که گاهی در مصیب بودن و حقانیّت راه او دچار تردید می شدند، به خوبی نمایان است. در صورتی که چنین رفتاری را در شیعیان معاصر امامان بعدی علیهم السلام، به ندرت می توان دید و اگر مخالفتی هم وجود داشته است، نوعاً عملی بوده است، نه از روی تردید در حقانیت آنان.مقام عصمت امامان علیهم السلام گرچه در اصل، از آیات قرآنی و بیانات پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله همچون آیه تطهیر(احزاب، ۳۳) و حدیث ثقلین(شرف الدین موسوی،۱۳۹۰،۲۳۱۹) و امثال آن گرفته شده است، ولی تبیین و تفصیل آن و بیان گسترده و دامنه آفاق آن و عدم تنافی آن با مقام انسانی، از سوی امامان علیهم السلام مانند امام سجاد و صادقین و امام رضا و سایر امامان، علیهم السلام بیان شد و پیش از آن، عامه مردم، به درستی با حقیقت و حدود آن آشنایی نداشتند.از طرف دیگر، حضرت علی علیه السلام با آن شخصیت ممتازش که در تمامی اوصافِ کمالی، به حدی بود که در هر عرصه ای پا می گذاشت، چشم هر بیننده ای را نسبت به خود خیره می ساخت انحراف عقیدتی پیروان خود در باره خویش را می دانست. خود آن حضرت گفته است:هلک فیّ رجلان: محبٌّ غالٍ و مبغضٌ قالٍ؛دو کس، در رابطه من گمراه شدند: یکی علاقه مندی که نسبت به من به غلوّ افتاد و دیگری، دشمنی که کینه مرا به دل گرفت. (دشتی،۱۳۷۸، حکمت ۱۱۷،۴۶۴)در چنین اوضاعی و با توجه به ویژگیهای منحصر به فرد آن حضرت، اگر چنین سخنانی از آن بزرگوار صادر نمی شد، و با توجه به آنچه گفتیم که هنوز اذهان مردم با این گونه مقامات برای امامان، بویژه آن عصمتی که شیعه قایل است، آشنا نبوده، این خطر وجود داشت که کسانی از علاقه مندان آن حضرت، به جز عده ای خاص، در وادی غلوّ درافتند و مقامات فوق بشری برای او قایل شوند.حضرت، در آخر خطبه دویست و شانزده می فرماید:
… فإنّما أنا و أنتم عبید مَمْلوُکوُنَ لربٍّ لا ربَّ غیرُهُ یملک منّا ما لا نملک من أنفسنا؛یقیناً من و شما، بندگانیم در ملک پروردگاری که پروردگاری غیر او نیست و نسبت به آنچه از ما است، ولی خود، بر آن مالکیتی نداریم، او، مالک و صاحب اختیار است.( صبحی صالح،خ۲۱۶٫)شاید یکی از دلایل مهمی که با وجود افضل بودن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نسبت به حضرت عیسی علی نبیّنا و آله و علیه السلام، اتفاقی مشابه آنچه در دنیای مسیحیت پیش آمد، در صحنه باور و اعتقادات مسلمانان پدید نیامد، وجود برخی خطابات بسیار صریح و بعضاً تند، در باره پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله باشد که در مواردی از قرآن کریم منعکس است.( صبحی صالح، خ۲۱۶٫)
د – ۳ – ۲ – ۲ ) امیرالمومنین علیه السلام، در پایان همین خطبه فرموده است :… فإنّی لستُ فی نفسی بفوقِ أنْ أُخطی ءَ و لا آمن ذالک من فعلی إلّا أنْ یکفی من نفسی ما هو أملک به منّی؛این چنین نیست که من، در نفس خود، این گونه باشم که دور از خطا کردن باشم و کار خود را از اشتباه مصون ببینم، مگر اینکه خداوند، مرا در آنچه او، از من، به آن مالک تر است، کفایت کند.( صبحی صالح، خ۲۱۶٫)
برخی از روی عدم دقت در مضمون این کلام، آن را حمل بر اعتراف آن حضرت به امکان وقوع خطا و بروز اشتباه در روش خود کرده اند. ابن ابی الحدید می گوید:هذا اعترافٌ منه بعدم العصمه؛
این کلام، اقراری است بر خطاپذیری و عدم عصمت آن بزرگوار( ابن ابی الحدید، ج۱۱، ۱۴۰۴،۱۰۷)در حالی که استثنای بعدی در کلام آن حضرت، به خوبی بیان می کند که مقصود، در حقیقت، نفی مقامی فوق بشری است، نه نفی عصمت! بویژه با توجه به عبارت «فی نفسی»، معنای این جملات، این است که من، در ذات خود، این گونه نیستم (نفی الوهیّت)، گرچه با اذن و کفایت الهی، می شود این گونه بود.ابن ابی الحدید، پس از این سخن اضافه ای دارد و با آن، بدون اینکه خود، توجه داشته باشد، گفته قاطع آغازین خود را نقض کرده است. او گفته است:فإمّا أنْ یکونَ الکلامُ علی ظاهِرِه أوْ یکون علی سبیل هضم النّفس، کما قال رسول الله: «و لا أنا إلّا أنْ یتدارکنی الله برحمته»؛این کلام، یا بر همان ظاهر که نفی عصمت است حمل می شود و یا از روی تواضع و شکسته نفسی صادر شده است، آنچنان که رسول خدا گفته اند: «و نه من ایمن هستم مگر اینکه خداوند، به رحمت خود، دستگیرم شود.»البته ابن ابی الحدید، در بیان همین جمله نیز، به خطا رفته است؛ زیرا این سخن نه از روی شکسته نفسی، بل، برای بیان یک اصل و حقیقت قابل توجهی از سوی آن حضرت صادر شده است. (موسوی کاشمری، شماره ۱۷)
د – ۳ – ۲ – ۳ ) الگو بودن المؤمنین علیه السلام در تمامی ابعاد، بویژه شیوه حکمرانی و سلوک حکومتی خود اقتضا می کند که آن حضرت، در عین معصوم بودن، عملاً نشان دهد که رفتار حاکم اسلامی و مناسبات او با مردم باید چگونه و بر چه اصولی استوار گردد، چون آیندگان بیش از هر زمانی، به این دست مسایل، محتاج ترند و نیز دنیا بداند که تربیت یافتگان قرآن، در عصری که روابط آدمیان با هم، جز بر پایه زور و ستم نبود، سیستم حکومتی خود را بر مردمی ترین شکل آن پی نهند و از شهروندان خود، هر کس و در هر موقعیت اجتماعی باشد ، با اصرار می طلبند که خطاهای حکومت را گرچه خود از آن برکنار است گوشزد کنند.
حضرت با صراحت اعلام می کند:… و لیس امْرُءٌ و إنْ عظمتْ فی الحقِّ منزلتُهُ و تقدّمتْ فی الدین فضیلتُه بفوق أنْ یُعانَ علی ما حَمَلَّهُ اللهُ من حقِّهِ! و لا امرُءٌ و إنْ صغّرتْهُ النْفوسُ و اقْتَحَمته العیونُ بدونِ أنْ یُعینَ علی ذلک أوْ یعان علیه …!هیچ شخصی، گرچه در پیشگاه حق، دارای منزلتی بزرگ و در دینداری پیشینه ای فضیلت بار باشد، فوق این نیست که در ادای حقّی که خدا، بر دوش او نهاده است، کمک شود! و هیچ کس، گرچه نزد دیگران خوار باشد و در نگاه ها، حقیر آید، کمتر از این نیست که حاکم را، در این راه یاری دهد یا خود بر آن یاری شود(صبحی صالح، خ۲۱۶٫)
د – ۳ – ۲ – ۴ ) نقد، گذشته از اینکه موجب اصلاح حاکم و حاکمیت است، وسیله ای برای رشد سیاسی و اجتماعی و دینی مردم و موجب احساس مسؤولیت بیشتر مردم و حضور قویتر آنان در صحنه است و این امر، خود دارای فواید بی شمار و از اهداف حکومت است.بنابراین دعوت به نقد و ارزیابیِ عملکرد حاکمیت از سوی مردم خیراندیش، همیشه به منظور نیاز حاکم نیست، بلکه ممکن است مقاصد دیگری مورد نظر باشد.
د – ۳ – ۲ – ۵ ) در بسیاری از موارد، ممکن است پرسشهایی در اذهان مردم به وجود آید و ابهاماتی پیدا شود که لازم است از ناحیه حاکم، رفع ابهام شده و توضیح داده شود، به گونه ای که اگر این پرسشها، به هر دلیل، مطرح نشده بماند، ممکن است رفته رفته، از اعتماد و همدلی عامه مردم نسبت به حکومت بکاهد.انتقاد، سبب می شود تا آنچه مردم، نسبت به حاکمیت، در دل دارند، بروز دهند و حاکم نیز مشکلات و تنگناها و دلایل خود را به گوش مردم برساند و این نیز از فواید مهم انتقاد است که منافاتی با عصمت حاکم ندارد.
از این رو، آن حضرت در عین حالی که از مردمِ خود دعوت می کرد تا از عملکرد حاکمیت انتقاد کنند، از تمامی اشکالاتی که گاهی از سوی برخی افرادِ بی اطلاع و یا کم خرد، به آن حضرت متوجه می شد، با قوت و استحکام پاسخ می داد و در هیچ موطنی، احساس درماندگی و اشتباه نکرد.
البته حضرت علی علیه السلام نسبت به برخی اقدامات خود، ملاحظاتی داشت که حتی از برخی نزدیکترین یارانش نیز پوشیده بود و نباید آن را از نظر دور داشت.
د – ۴ ) جایگاه دشمنان و مخالفان در نگرش سیاسی امیرالمؤمنین علیه السلام
در نگرش حضرت علی علیه السلام مخالف و دشمن، انسانی خطاکار است که باید هدایت شود و مهم ترین وظیفه انبیا و اولیای الهی (و همه حکومت های مبتنی بر دین) زمینه سازیِ هدایت انسان ها و نشان دادن راه حق و حقیقت به آنان است. در نگاه آن حضرت، انسان اشرف مخلوقات است و تکریم هر انسانی فارغ از عقیده و مذهب او بر همگان واجب است. مهم ترین مؤلفه تکریم انسان، حفظ خون اوست و خون های به ناحق ریخته شده، اول چیزی است که روز قیامت مورد سؤال قرار خواهد گرفت. حکومت و قدرت نیز وسیله ای برای احقاق حقوق و احیای حدود و ارزش های الهی و درنهایت، تکامل و سعادت انسان است و ذاتا دارای ارزش نیست؛ بلکه ارزش و اهمیت آن، کمتر از انسان و جایگاه رفیع اوست. امیرالمؤمنین علیه السلام در نگرش سیاسی خود که ریشه در اصول و اعتقادات فوق داشت به آزادی و اندیشه مخالفان باطل خود احترام می گذاشت و هیچ گاه به توهین و هتک حرمت متوسل نمی شد و در سخت ترین و بحرانی ترین شرایط مثل جنگ نیز به اصول اخلاقی پای بند بود. (علیخانی، شماره ۲۶)
نگرش امام علی علیه السلام به مخالفان و دشمنان، برای حکومت نوپای ایشان که معاندان و کج اندیشان از هر سو احاطه اش کرده بودند، هزینه بسیار سنگینی به دنبال داشت. آزادی مخالفان و دشمنان نه تنها برای حکومت امام علی علیه السلام هیچ فایده و پیامد مثبت مادی ودنیوی نداشت، بلکه طبیعتا هر روز موجب تضعیف بیشترِ آن گردید. آزادی مخالفان و دشمنان، از دو جهت نظام سیاسی و شخص حضرت علی علیه السلام را متحمل ضرر و صرف نیرو و انرژی می کرد: اول از این جهت که اولاً: هر مخالف و دشمنی خلاف جهت اهداف و برنامه های گروه حاکم حرکت می کند، یا با انتقاد از سیاست های جاری به تبلیغ برضد حکومت می پردازد، و حاکمان باید به انتقادات پاسخ دهند و با استدلال و منطق آنان را قانع نمایند یا از گرویدن مردم به آنان از راه منطق و استدلال جلوگیری کنند و امیرالمؤمنین علیه السلام تمام این اقدامات را انجام می داد. ثانیا: مخالفان و دشمنان نیز به عنوان انسان از یک بُعد، و به عنوان شهروند از بعد دیگر، دارای حقوق و خواسته هایی بودند که باید مورد توجه قرار می گرفت و هیچ گونه کوتاهی در آن جایز نبود. دوم از این جهت که امام علی علیه السلام با مخالفان و دشمنانی جاهل و بی منطق روبه رو بود. گاهی جامعه از سطح رشد و آگاهی بالایی برخوردار است، یا مخالفان و دشمنان حکومت دانا هستند و از سطح معرفت و شناخت بالایی برخوردارند، که در چنین مواردی مشکل کمتر است. اما فاجعه هنگامی است که سطح شناخت و شعور جامعه بسیار پایین باشد و مردم اهل تفکر، تأمل و اندیشه نباشند؛ و از سوی دیگر حکومت با دشمنانی نادان ، متعصب، خشک مغز و بی منطق روبه رو باشد. حضرت علی علیه السلام در چنین جامعه ای حکومت می کرد و با چنین مخالفان و دشمنانی دست به گریبان بود. با منطق و استدلال سخن گفتن در چنین جامعه ای و مدارا کردن با چنین دشمنانی، شاید آب در هاون کوبیدن باشد؛ زیرا تکریم کرامت انسانی، احترام به تفکر و اندیشه مردم و به رسمیت شناختن حقوق مخالفان و دشمنان، در چنین جامعه ای راه به جایی نمی برد. اما حضرت علی علیه السلام تفکر خاص خود را داشت و به شیوه های الهی، اخلاقی و انسانیِ خود پای بند بود؛ به همین دلیل هنگامی که تمام تلاش های ارزشمندش راه به جایی نبرد خطاب به مردم فرمود:شما با زبان منطق اصلاح پذیر نیستید، تنها چیزی که می تواند شما را به راه اصلاح آورد شمشیر و منطق زور است، ولی بدانید من برای اصلاح شما خودم را دچار فساد نمی کنم.). الشیخ المفید ،۱۴۱۳، ۲۷۲۲۷۳ و ۲۸۱٫) یعنی حضرت استفاده از زور و خشونت را از سوی حاکمان، حتی برای اصلاح و احقاق حق و عدالت، فساد می دانست و در نهایت هم، تضعیف حکومت و از دست رفتن آن را پذیرفت. تمام تلاش های خود را برای اصلاح جامعه یا شیوه های انسانی و اخلاقی به کار بست، ولی دست به شمشیر نبرد و آزادی مخالفان و دشمنان جاهل خود را محدود نساخت و مردم ناآگاه و متعصب جاهلی را به برگرفتن راه حق و عدالت مجبور نکرد.
به هر حال نگرش تکریم آمیز به مخالفان و دشمنان با آزادی آنان مسأله ای نیست که به نفع حکومت ها باشد و حاکمان را خوش بیاید. در نسبت بین وجود مخالفان و آزادی سیاسی آنان، سه شق مطرح می شود: اول این که حاکمان نالایق باشند، تصمیم گیری ها و عملکرد آنان در مجاری درست نباشد و بر مردم ظلم روادارند. که در این صورت مخالف و آزادی او را برنمی تابند؛ زیرا قدرت و حکومت آنان مستقیما مورد تعرض قرار می گیرد. دوم این که حاکمان شایسته ترین افراد باشند و تصمیم گیری ها و سیاست گذاری ها به بهترین وجه ممکن صورت گیرد و راه آنان به طور مطلق بر حق باشد، که حکومت حضرت علی علیه السلام این گونه بود. چنین حکومت ها و حاکمانی بجاست که مخالفت مخالفان و دشمنان را نپسندند و آنان را خوش نیاید؛ زیرا موجب کند شدن روند اداره و رشد جامعه می شود. این که چنین حاکمانی در دل خود و حتی در اظهار با زبان، به دلیل کند شدن روند اداره و تکامل جامعه مخالفت مخالفان را ناخوش انگارند، امری منطقی و به جای خود محفوظ است، اما با واقعیت های اجتماعی چه کنند. سیاست تدبیر واقعیت ها و مدیریت امور خارجی است. وجود مخالف در جامعه واقعیتی انکارناپذیر است؛ انسان بودن مخالف نیز امری بدیهی است؛ برخوردار بودن هر انسانی از حقوق اولیه و حقوق سیاسی اجتماعی خود نیز یک امر عقلی است و یکی از اهداف اسلام احقاق حقوق انسان هاست؛ تکریم حرمت و کرامت انسانی نیز یکی از مهم ترین اصول اسلام است. خلقت مخالفان و دادن رزق و روزی آنان هم به دست حاکمان نبوده و نیست و الاّ از روز ازل آنان را خلق نمی کردند و معمولاً حاکمان دوست دارند سر به تن مخالف نباشد هدف حکومت نیز هدایت، تکامل و تعالی مردم است که مخالفان هم بخشی از آنانند.
بنابراین نادیده گرفتن مخالفان، در یک حکومت حق محور و عدالتخواه به معنی نادیده گرفتن حقوق انسان، کرامت انسان، واقعیت های جامعه و بخشی از انسان های جامعه است که مدعی هدایت و تکامل آن ها هستیم و این ها همه با اصول و مبانی اسلام ناسازگار است. بحث این نیست که مخالف بد است و باطل؛ بلکه قبل از بد و خوب یا حق و باطل بودن او، بحث این است که مخالف انسان است و وجود دارد و خداوند او را خلق کرده است و به تبع حق حیاتی که به او داده، از تمام حقوق انسانی و اجتماعی برخوردار است. از سوی دیگر، اگر حکومت اسلامی مدعی هدایت و تکامل و تعالی انسان هاست در درجه اول باید حقوق انسانی و شهروندی همگان را به رسمیت بشناسد و به رعایت آن پای بند باشد، و در درجه دوم با منطق و استدلال با آنان به گفت وگو بنشیند؛ زیرا مهم ترین مبنای هدایت، معرفت و شناخت است و مهم ترین اصل در تکامل و تعالی، خواست و اراده افراد است، افراد تا آگاه نشوند و شناخت پیدا نکنند هدایت نمی شوند و تا نخواهند و نکوشند، به تکامل و تعالی نمی رسند. شناخت یا اراده برای تکامل، اموری نیستند که با خشونت یا محدود کردن آزادی و کارهای مشابه حاصل شوند.
احتمالاً به این دلایل بود که امیرالمؤمنین علیه السلام مخالفان خود را مورد تکریم و احترام قرار داد و ذره ای از آزادی های آنان را محدود نساخت و آنان را از کوچک ترین حقوق شهروندی و سیاسی اجتماعی شان محروم نکرد. اگر مردم جامعه ای از شناخت و آگاهی بالایی برخوردار باشند، با حکومتی همچون حکومت حضرت علی علیه السلام و حاکمی مثل ایشان، نه تنها کوچک ترین مخالفتی ندارند، بلکه با تمام تلاش در راه تقویت آن می کوشند. در میان تمام مخالفان و دشمنانِ امیرالمؤمنین علیه السلام حتی یک نفر انسان باشناخت و مؤمن نمی توان پیدا کرد. مخالفان و دشمنان حضرت یا افرادی بودند که به امام و راه حق او شناخت و آگاهی داشتند، ولی درپی منافع سیاسی، دنیاطلبی و مقام خواهی یا تعصبات قومی و قبیله ای خود و در یک کلام اسیر هوای نفس و برده دنیا بودند؛ یا افرادی مؤمن با نیت های خالص و آماده فداشدن در راه خدا بودند که شناخت و معرفت چندانی نداشتند و با کوته فکری و تنگ نظریِ آمیخته با تعصب دینی و حماقت، به مسایل سیاسی اجتماعی می نگریستند. ولی حضرت علی علیه السلام حرمت و احترام هر دو گروه را پاس داشت، کرامت انسانی آنان را مورد تکریم قرار داد و حق آزادی آنان را در مخالفت با خودش محفوظ داشت.
شق سوم که در نسبت بین مخالفان و حکومت مطرح می شود این است که حکومت و حاکمان جهت اصلی حرکت شان حق باشد و اهدافی همچون هدایت جامعه، رشد و توسعه و در نهایت سعادت و تکامل و تعالی انسان ها را دنبال کنند. برای چنین حکومت هایی، وجود مخالفان بدون تردید یک لطف و مرحمت الهی است و برای موفقیت آن حکومت، ضروری به شمار می رود. طبیعی است که حاکمان و مدیران در چنین جامعه ای، به لحاظ انسان بودن از خطا و اشتباه مصون نیستند، و به دلیل پیچیدگی اجتماعات و ابعاد نامعلوم قدرت و حکومت، قادر نیستند از تمام نقاط ضعف و روندهای نامطلوب حکومت خودآگاهی یابند و حتی خود را از سقوط احتمالی در برخی ورطه های خطرناک نجات دهند؛ زیرا در درون قدرت هستند و پدیده ها را فقط از آن زاویه تحلیل می کنند و عقلاً و منطقا قادر به درک و تحلیل برخی دیگر از ابعاد و زوایای پدیده ها نیستند. این جاست که مخالفان حکومت و حاکمان، نقش فرشته نجات را ایفا می کنند؛ زیرا روی نقاط ضعف و نارسایی ها دست می گذارند و این بهترین فرصت برای حاکمان در جهت اصلاح امور است. وجود مخالف بقا و استمرار نظام را تضمین می کند و وجود دو یا چند گروه مخالف، که هدف کلان مشترکی دارند و هر کدام چندصباحی قدرت را در دست می گیرند و همیشه در حال نقد و انتقاد از یکدیگر هستند، بهترین سازوکار برای جلوگیری از انحطاط و عقب ماندگی جامعه و تضمین رشد و تعالی آن به شمار می رود. اگر وجود مخالف هیچ فایده ای دربر نداشته باشد و شرایط به گونه ای باشد که امکان هیچ گونه بهره گیری مثبت از وجود مخالف فراهم نیاید، باز هم نمی توان آنان را به عنوان یک واقعیت خارجی و انسان هایی که گوهر کرامت انسانی شان قابل تکریم است و از تمام حقوق انسانی و شهروندی برخوردارند نادیده گرفت و آزادی هایشان را محدود کرد. شخص امیرالمؤمنین علیه السلام و حکومت ایشان، دارای ویژگی های منحصر به فردی بود که هیچ حاکم و حکومتی نمی تواند آن ویژگی ها را در آن حد بالا و به آن شکل جمع کند. تاریخ نیز تاکنون چنین حاکم و حکومتی به ما نشان نداده است. (علیخانی شماره ۲۶)

فصل چهارم:جلوه های نقد والگوی انتقاد از نظام سیاسی در سیره عملی ونظری امیرالمؤمنین علیه السلام

بخش اول: جلوه های نقد در سیره عملی ونظری امیرالمؤمنین علیه السلام الف ) انتقادات امیر المؤمنین علیه السلام دردوره پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم

به نظر می رسد این عنوان بلحاظ تاریخ صدر اسلام وسیره پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم و امیر المومنین علیه السلام جایگاهی ندارد چرا که به گواهی تمام اسناد تاریخی هیچ مسئله ای در این برهه از تاریخ اسلام نیست که شاهدی بر اختلاف نظر بین پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم و امیر المومنین علیه السلام باشد.بسیاری از اصحاب و بزرگان مهاجرین وانصار در شرایط مختلف اگر در مقابل نباشد نیز ، حداقل در کنار نظر پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم نظرات خود را مطرح کرده و در پاره ای موارد بر اجرای آنها وترجیح بر نظر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم پافشاری کرده اند.ازجمله این موارد می توان به صلح حدیبیه ، مشاوره جنگ احد وخندق ، ابلاغ وحی در روزغدیر و…..اشاره کرد.از سوی دیگر حتی نمی توان موردی پیدا کردکه در مواقعی که پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم از اصحاب نظر مشورتی خواسته اند امیر المومنین علیه السلام اظهار نظر کرده باشند.واصلا یکی از مهمترین دلایل اثبات نظریه این تحقیق دقت در همین نکته است.اگر ما بزرگترین وناب ترین شاگرد مکتب نبوی را امیر المومنین علیه السلام بدانیم آنگاه بهترین شیوه تعامل با معصوم علیه السلام و ولی امر را نیز در می یابیم . به عنوان مثال توجه به این نکته لازم است:
همانطورکه در فصل اول و در تبیین شأن نزول وتحلیل آیات مشاوره آمد ، یکی از مهمترین دلایلی که باعث شد پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم امر به مشاوره شود شرکت دادن بزرگان عرب در تصمیم گیری بود تا بدین وسیله از مقاومت آنان در برابر دستور حکومت جلوگیری شود وبراحتی به آن گردن نهند . چراکه یکی ار موانع بزرگ اجرای دستورات پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم عصبیت وبرتری جویی برخی بزرگان عرب وکبر وخود بینی آنها بود که اگر به شیوه مناسب کنترل و مدیریت نمی شد از این ناحیه آسیب های جدی به نهال نوپای حکومت اسلامی وارد می شد.در اثنای همین مشاوره ها ومکالمات آنها این مسئله بخوبی قابل درک است وبدلیل جلوگیری اطاله کلام تکرار نمی شود.اما نکته قابل توجه اینجا است که حتی در این مشاوره ها که ظاهرا با دعوت پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم است امیر المومنین علیه السلام هیچ نظری را ابراز نمی کنند.اکنون سوال اینجاست که چرا شخصیتی با هوش و ذکاوت ومبتکر مثل امیر المومنین علیه السلام در چنین مواقعی نیز سخنی نگفته اند؟آیا واقعا نظری نداشته اند؟یا ترس از شکست ایده مانع از طرح آن می شده است؟ویا علل دیگری وجود داشته است؟
جواب این سوالات سهل ممتنع است.اما به نظر می رسد آنچه که علت این سکوت ها وعدم مخالفت وابراز نظر ها بوده را بتوان در دو عبارت خلاصه کرد:
الف -۱ ) داشتن شناخت کافی از اندیشه ها ، افکار ، عقاید ونظرات پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم
الف – ۲ ) کشتن نفس وفنا شدن در مقام معنوی و آسمانی پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم
در تأیید عبارت «الف – ۱ » به بیان دو روایت بسنده می شود:
الف- ۱ – ۱ ) قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم : أنا مدینه العلم وعلی بابها(شیخ مفید ، ۱۴۱۳، ۲۲۴)
الف- ۱ – ۲ ) قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم : «هیچ کس مرا مثل علی (علیه السلام )نشناخت وایمان نیاورد.» (مجلسی، ۱۳۶۲، ج ۱۳، ۲۷۳)
ودر تایید عبارت «الف – ۲ » توجه به نکات ذیل ضروری است:
الف – ۲ – ۱ ) سوره آل عمران- آیه۶۱ :
« فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ‏ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبینَ
هرگاه بعد از علم و دانشى که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانى با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم‏»
بسیاری از مفسرین وتاریخ دانان در تعیین الفظ این آیه برا مصادیق آنها در تبیین واژه « انفسنا »فرموده اند که امیر المومنین علیه السلام که در واقعه مباهله حضور داشتند در این لفظ یاد شده اند.(قرائتی, ۱۳۸۷، ۲)
الف -۲ – ۲ ) بنا به شواهد تاریخی و آرا قاطبه مفسران ودانشمندان علوم قرآنی باری ابلاغ سوره برائت ابتدا پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم ابوبکر را به عنوان مأمور راهی مکه کردند.در این بین فزشته وحی نازل شد و به ایشان اعلام کرد با توجه به اهمیت موضوع کسی باید این مآموریت راانجام دهدکه به لحاظ مقام ومنزلت وعلم ومعرفت نزدیکترین شخص به ایشان باشد.فلذا پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم سریعا امیر المومنین علیه السلام با مرکب مخصوص خودشان بدنبال ابوبکر می فرستندواورا از وسط راه برمی گردانند .(قرائتی,۱۳۸۳، ج‏۳ ،۳۷۳)
نتیجه ای که در نهایت ازاین بحث گرفته می شود این است که سیره امیرالمومنین علیه السلام در تعامل با پیامبراعظم صلی الله علیه وآله وسلم به عنوان ولی امر معصوم واجب الاطاعه این بوده است که

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 06:45:00 ق.ظ ]




دما

۳۶.۵ °C

دبی جرمی

۱۸۷.۳ Tons/h

دبی مولی

۱۷۰۱.۶ Kmole/h

دبی حجمی

۲۵۹ m3/h

۳-۵- محصولات قابل استحصال
خروجی حاصل از واحد ۱۱۲ بعنوان خوراک ورودی در نرم افزار شبیه سازی Petro-SIM به کار گرفته شد. از آنجایی که مرجع بررسی تقطیر مخلوط ها ASTM D 86 می باشد، لذا منحنی نقطه جوش خوراک ورودی جهت شبیه سازی به کمک نرم افزار رسم گردید:
شکل۳–۱ منحنی تقطیر میعانات گازی حاصل از واحد ۱۱۲
همانطور که از شکل۳-۱ برمی آید، خوراک، یک ترکیب هیدروکربنی سبک می باشد. لذا با توجه منحنی تقطیر محصولات پالایشگاهی نفت خام، محدوده محصولات قابل حصول از میعانات گازی واحد ۱۱۲ را قابل پیش بینی خواهد بود. درصورت عدم تنوع در بین منحنی میعانات گازی میتوان هزینه های سرمایه گذاری حاصله را باتوجه به کاهش تنوع محصولات و امکان استحصال بیشترین نوع محصول اصلی (بنزین) به حداقل آن رسانید. طبیعتا اختلاف زیاد دمایی منحنی تقطیر میعانات گازی و قرارگیری آن در چندین محدوده دمایی از منحنی های تقطیر فراورده های نفتی، سبب بکارگیری تکنولوژی های بیشتری جهت استحصال محصولات متناوع و در نتیجه افزایش مقادیر هزینه های اولیه و ثانویه را در پی خواهد داشت. [۲۱]

شکل۳- ۲منحنی تقطیر میعانات گازی و سایر محصولات نفتی[۲۱،۱۱]
همانطور که از شکل ۳- ۲ پیداست، بیشتر مقادیر میعانات گازی در محدوده دمایی بنزین می باشد. بخشی از خوراک در دمایی کمتر از دمای بنزین می باشد که به دلیل وجود ترکیبات هیدروکربنی سبک خواهد بود. همچنین قسمتی از خوراک در بالاتر از دمای بنزین می باشد)درمحدوده نفت سفید[۶۵](، لذا با حدس اولیه میتوان محصولات نهایی را بنزین، نفت سفید، و ترکیبات هیدروکربنی سبک نام برد. در ادامه بحث، شرح کامل ارائه خواهد گردید.
۳-۶- شبیه سازی
۳-۶-۱- محاسبات ترمودینامیکی
در نرم افزار پتروسیم[۶۶] شرایط ترمودینامیکی خوراک ورودی، معادله حالت پنگ رابینسون[۶۷] انتخاب گردید. معادلات مورد استفاده توسط نرم افزار در معادله حالت فوق به قرار ذیل خواهد بود؛ [۱۱]
تعادل مایع- بخار برای اجزا در یک مخلوط توسط ضریب توزیع K به صورت زیر بیان می شود:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

(۳- ۱)
(۳- ۲)
(۳- ۳)
(۳- ۴)
که پارامترهای دومعادله (۳- ۳) و (۳- ۴) به قرار زیر است:
(۳- ۵)
(۳- ۶)
معادلات ( ۳- ۷ ) تا ( ۳- ۱۰ ) برای محاسبه Tcij و Pcij به کار می روند:
(۳- ۷)
(۳- ۸)
(۳- ۹)
(۳- ۱۰)
نسبت ضرایب توزیع K ضریب فراریت را مشخص خواهد نمود :
(۳- ۱۱)
محاسبه تعداد سینی مینیمم: تعداد سینی مینیمم توسط معادله فنسک[۶۸] برای سیستم های چند جزئی از معادله زیر به دست می آید:
(۳- ۱۲)
در این معادله فراریت نسبی متوسط در طول برج و ضریب جداسازی است، که توسط معادله (۳- ۱۳) مشخص می شود :
(۳- ۱۳)
در معادله (۳- ۱۳) منظور از LK جزء سبکی است که در محصول پائین برج و HK جزء سنگینی است که در محصول بالای برج وجود دارند.
۳-۶-۲- شبیه سازی برج تقطیر
خوراک حاوی میعانات گازی، جهت حذف ترکیبات سبک هیدروکربنی به برج تقطیر اولیه فرستاده شد. برج های تقطیر، نخستین واحدهای فراورش عمده در پالایشگاه هستند. از آنجاییکه ترکیب غالب بنزین در محدوده کربنی C5 و C6 می باشد، ترکیبات سبکتر در برج جدا کننده گازهای سبک باید از میعانات گازی جدا گردد.
با توجه به عدم دسترسی به منابع مرتبط با شبیه سازی پالایشگاه بنزین، برای شبیه سازی برج جداکننده گازهای سبک[۶۹] از روش تقطیر میان بر[۷۰] استفاده گردید. محاسبه تعداد سینی مینیمم عدد ۱۸/۶ را حاصل نمود.
بالاترین بازده جهت جداسازی مواد با وزن مولکولی کم، تقطیر در فشار بالا می باشد. زیرا تقطیر تادمای چگالش آنها افزایش می یابد، و در این حالت نیاز به آب خنک و یا هوای خنک در کندانسور برج خواهد بود. مواد با وزن مولکولی کم، حتما نیاز به یک مبرد در کندانسور دارند. لذا خوراک بوسیله یک پمپ و تحت فشار وارد برج با کندانسور مجهز به مبرد خواهند گردید.
پس از تعیین پارامترهای لازمه از قبیل تعداد سینی مینیمم و دما و فشار برج تقطیر، شبیه سازی این برج تقطیر انجام گردید. مقدار ۳۲۵۷ کیلوگرم در روز، ترکیبات هیدروکربنی سبک از میعانات گازی جدا گردید. از این ترکیبات جهت تامین بخشی از انرژی مورد نیاز به عنوان سوخت استفاده خواهد گردید. ارزش سوختی این مقدار گاز در حدود ۸۴۰/۴۵ کیلوژول به ازای هر کیلوگرم[۷۱] می باشد.
اگرچه از نظر اقتصادی این جداسازی توجیه پذیر نمی باشد اما جهت دستیابی به بنزین با کیفیت منطبق با استانداردهای روز دنیا، اجرای آن لاجرم خواهد بود. تاثیر مهم این مرحله، جداسازی قریب به اتفاق ترکیبات گوگردی موجود در میعانات گازی می باشد، به نحوی که در نرم افزار ، میزان سولفور موجود در میعانات گازی خروجی از پایین برج را مقدار ناچیز ppm 16/0 در مقابل ترکیبات گوگردی خوراک به میزان ، ppm 53/11 را نشان می دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:45:00 ق.ظ ]




به کلام روشنتر نفس ظاهری دارد و باطنی. ظاهرش آن است که زمان و حرکت ظاهری را ادراک میکند و کمیت میانگارد و برای آن مکان و بُعد فرض میگیرد. باطنش این است که استمرار را درک میکند. و عقل هم برای تدبیر معاش است. حاصل آنکه او حقیقت را استمرار دانسته و فلسفه، ادراک استمرار به وسیله مـراقبه است.[۹۵] او استمرار هر نفس را عـامل سـازنده فردیت هر نفسی میداند. علاوه بر این، ژرفترین و شخصیترین لایه نفس را شاخص این استمرار معرفی میکند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بعد از این مقدمات احترام به خویشتن را اینگونه معرفی میکند که اگر کسی براساس تکریم و احترام به خویش و به لحاظ شرافت بشری عمل میکند، در حقیقت خود را به دو شخصیت تقسیم کرده است. یکی آن شخصیتی که در صورت وانهادن خویش، چنان خواهد بود. و دوم شخصیتی که ارادهاش او را بدان سو خواهد کشید. حاصل آنکه «منآگاهی» که احترام میگذارد، همان منآگاهی نیست که مورد احترام قرار میگیرد. بنابراین سؤال این است که منِ مورد احترام کیست؟ و شرافت و حیثیت چیست؟
جوابی که او از این سؤال میدهد این است که در احترام و تکریم، تواضع و قبول تفوق دیگری وجود دارد. مثالی او رفتار شاگرد و استاد است و یا به زبان ارسطوئی شیوه رفتار عرض در مقابل جوهر است. او شخصیت منِِ برتر را در وهله اول «منآگاه اجتماعی» باطنی و درونی هرکس میداند. او روحیه احترام به خود را که با مفهوم ناسیونالیسم آمیخته شده، با احساس همبستگی فرد و گـروه، متلاقی و متقـارن میبیند. گروه در اینجا شاکلهای است که مراقب و ناظر فرد است و از او میخواهد با جامعه به مشورت پرداخته و اطاعت کند. برگسن، برای دریافت اینکه تکریم و احترام به خود، با عزت نفس گروهی در یک راستا است، ملاحظه ماجراهای برخی از جوامع کوچک را کافی میداند.
خاصیت این جوامع آن است که افرادِ دارای علائم و مشخصات ممتاز، به یکدیگر نزدیک میشوند. این امر به نظر برگسن نشانه نوعی برتری واقعی یا ظاهری است. در نتیجه، احترام به دیگری ضمیمه احترام به خود میشود. تعبیر او در این رابطه چنین است: «احترام به خود را هر فرد، به اعتبار آدمیزاده بودن عنوان میکند و احترام به دیگری نیز، احترام من در مقام آدمیزاده است به معنی والا، در میان آدمیزادگان».[۹۶] بدین ترتیب تمامی اعضای گروه واجد نوعی وقار هستند و این وقار را بر همدیگر تحمیل مینمایند. البته وی احساس افتخارِ پدیدآمده که با همبستگی یکی است، را ابتداءً از آثار احترام به خود و در مرحله بعدی از ترکیبات اولیه آن دانسته است.
او معتقد است احترامی که اینچنین ملاحظه میشود موجب الزامات اجتماعی شده، انسان را به اموری مکلف میسازد. حتی چهرههای اخلاقی از فراز قرون و اعصار و از مدینههای بشری دست خود را به جانب یکدیگر دراز کرده، مدینهای الهی میسازند و ما را به ورود بدان فرا میخوانند. اگرچه ممکن است ما نتوانیم ندای آنها را مجزا و متمایز از هم بشنویم، ولی در باطن و ژرفنای جان ما نیز، چیزی بدین ندا پاسخ میگوید. در حقیقت به یاری اندیشه از جامعه واقعی، خویشتن را به جامعه آرمانی و ایدهآل منتقل میکنیم.
هنگامی که در درون خود مقابل شرافت و حیثیت انسانی سر تعظیم فرود میآوریم و زمانی که بهخاطر احترام به خود به عمل دست مییازیم، تحسین و ستایشمان متوجه این جامعه آرمانی و کمالی است. و این لحظه زمانی است که نفوذ و تأثیر اشخاص بر ما، به غیر شخصی شدن متمایل میشود. در آن هنگام که اخلاقیان معتقداند، عقلِ حاضر و ناظر در ما سازنده شرافت و حیثیت انسانی است، آن ویژگی غیرشخصی یادشده را در نظر ما قویتر مینماید.
برگسن حول عقل و اراده مطالب گستردهای دارد و شاید مجالی برای دیدگاه او در این رابطه نباشد، اما او کار عقل را اقامه دلائلی میداند که اقامه دلیل بر آنها رواست. نتیجهای میگیرد به این بیان که نمیتوان قائل شد فرشته عقل در ما حاضر و ناظر است و ما را وادار به احترام میکند و چون دارای ارزشی والا است، بنابراین از اطاعت ما برخوردار است. ولی نباید از این نکته غفلت داشت که فرای عقل، کسانی وجود دارند که بشریت را به جانب الوهیت میکشانند. بدین ترتیب مهر و نشان خاصه خدائی را بر پیشانی عقلی که صفت اساسی اوست، میزنند. و انسانها را از فشار و الزام جامعه واقعی جدا کرده به جامعه آرمانی سوق میدهند.[۹۷]
سوم. اعتماد به نفس در ادیان ابراهیمی
در قسمتهای مختلفی از کتاب مقدس اعم از عهد قدیم و عهد جدید راجع به اعتماد مطالب متعددی آورده شده است. در این موارد گاهی بر اعتماد به خدا تأکید شده و در موارد دیگر از اعتماد به خود صحبت به میان آمده و در هر قسمت احکام خاصی که مرتبط با آن بوده ملاحظه شده است. از جمله این موارد میتوان به این کتابها اشاره داشت:
در کتاب مزامیر، فصل ۷۱، آیات ۱و ۵ به تکیهگاه بودن خداوند اشاره شده و او مأوی و معتمَد بوده است. زیرا فرموده: «در تو ای یَهُوَه پناه بردهام پس تا به ابد خجل نخواهم شد. تو به نجات من امر فرمودهای زیرا صخره و قلعه من تو هستی. ای سلطان تعالی یَهُوَه تو امید من هستی و از طفولیتم اعتماد من بودهای».
در کتاب امثال سلیمان، فصل ۳، آیه ۲۶ یکی از دلگرمیهای سلیمان به فرزندش این است که «یهوه اعتماد توست؛ زیرا او به حکمت خود زمین را بنیاد نهاد و به عقل خویش آسمان را استوار نمود. و تو حکمت کامل و تمیز را نگاه دار». سپس او ادامه میدهد که اگر در این راه باشی، به امنیت سالک خواهی شد و پایت نخواهد لغزید و هرکه با او باشد ترسی به او نخواهد رسید. علاوه بر این در فصل ۱۴ آیه ۲۶ نیز همین تعبیر آمده است که یهوه اعتمادی قوی در ترس است و او ملجأ خواهد بود.
کتاب اشعیا، فصل ۱۰، آیه ۲۰ این فراز را دارد که «روزی خواهد آمد که باقیمانده اسرائیل و ناجیان خاندان یعقوب بر زننده خود اعتماد نکرده، بر یَهُوَه که قد‌ّوس اسرائیل است به اخلاص اعتماد خواهند نمود». همچنین در فصل ۳۰ آیات ۲ و۳ نیز بیانی را از یهوه اعلام میکند مبنی بر اینکه چون فرعون را به خدایی گرفتند و او را پناهگاه خود قرار داده به او اعتماد دارند، بنابراین قوت و قدرتش مایه خجالت و اعتماد به او باعث رسوایی خواهد شد. همچنین درفصل ۵۰، آیه ۱۰ از همین کتاب دارد که توکل به اسم یهوه روشنایی است در ظلمت برای سالک و بر اوست که بر خدا اعتماد کند.
کتاب ارمیا، فصل ۱۷، آیات پنجم تا هفتم بیان میکند که یَهُوَه چنین میگوید: «ملعون باد کسی که بر انسان توکل دارد و بشر را اعتماد خویش سازد و دلش از یَهُوَه منحرف باشد». و او مثل درخت عرعر در بیابان خواهد بود و چون نیکویی آید آنرا نخواهد دید بلکه در مکانهای خشک بیابان در زمینِ شوره غیرمسکون ساکن خواهد شد. و مبارک باد کسی که بر یَهُوَه توکل دارد و یَهُوَه اعتماد او باشد. در اینجا خداوند به عقاب و ثواب کسی که به خدا اعتماد و توکل داشته یا اینکه به دیگری توکل داشته باشد اشاره کرده است. ثواب همان برکتی است که شامل حال انسان میشود و زندگانی سخت و بامشقت سزای بیاعتمادی بر خداوند است.
آنچه که درباره اعتماد به نفس در مسیحیت و یهودیت وجود داشت در حد ضرورت بیان شد. اما مواردی که در دین اسلام خصوصاً در حوزه اخلاق بدان پرداخته شده، نیازمند تفصیل بوده و مباحث متعددی را میطلبد که ارائه آنها را به فصل الگوی اعتماد به نفس در اخلاق اسلامی ارجاع میدهیم.
۵- روششناسی
در یک تقسیمبندی میتوان روش تحقیق این پژوهش را از نوع توصیفی[۹۸] دانست. این روش عهدهدار توصیف، ضبط، تجزیه و تحلیلِ شرایط موجود و به بیان دیگر توصیف منظم و مدون موقعیتی ویژه بوده و از هستها صحبت میکند. پژوهشهای کتابخانهای که روش گردآوری مواد و اطلاعات لازم برای تحقیق است، به حسب ماهیتی که دارند نام خاصی به خود میگیرند. مانند: بررسیهای استدلالی، انتقادی، تاریخی، تطبیقی، شناختی یا توصیفی. در این نوع بررسیها، معمولا فرضیه یا نظریه خاصی از پیش مطرح نشده است؛ بلکه هدف از جمعآوری و تنظیم داده ها، صرفاً ایجاد مجموعهای منظم از آگاهی در یک حیطه خاص و با هدف زمینهسازی برای بررسیهای محققانه است. و این به دلیل آن است که نگارنده با هدف توصیف عینی، واقعی و منظم خصوصیات یک موقعیت یا یک موضوع به تحلیل و گزارش از آن میپردازد. ویژگیهایی که برای یک تحقیق توصیفی وجود دارد عبارتند از:
۱- بررسی منابع و جمعآوری اطلاعات مورد نظر از این منابع.
۲- ارزیابی و جمعبندی اطلاعات و در صورت نیاز طبقهبندی آنها.
۳- نتیجهگیری و استنباط از نظریههای مورد نظر.
۴- تنظیم اطلاعات و گزارش یافته های تحقیق.
همچنین در این تحقیق نگارنده در پی آن است که به توصیف و گزارش از موقعیتها و وقایع براساس اطلاعاتی که جنبه وصفی دارند توجه نماید. اگرچه این نوع تحقیق در مواردی در انواع دیگر تحقیق وارد شده و شاید اتفاق نظر راجع به آن با دشواری همراه باشد. و از سوی دیگر نیز گاهی دایره آن شامل همه انواع روش های تحقیق غیر از تاریخی و تجربی میشود.[۹۹]
از جنبه دیگر میتوان این تحقیق را بنیادی[۱۰۰] نیز دانست. زیرا در تحقیق بنیادی، محقق در جستوجوی کشف حقایق، واقعیتها و شناخت پدیده ها و اشیاء بوده، به دنبال کشف قواعد علمی میباشد و صفات و ویژگیهای یک واقعیت را تبیین میکند. گردآوری مواد و اطلاعات لازم در این تحقیقات به روش کتابخانهای است و سپس به روش های مختلف، استدلال تجزیه و تحلیل شده و نتیجهگیری میشود.[۱۰۱]
بهطور خلاصه، روش تحقیق کتابخانهای عبارت است از گردآوری اطلاعات لازم در خصوص موضوعات و ریز موضوعات تحقیق از طریق مطالعه و بررسی کتابها، مقالات، پایاننامهها و دیگر آثار مکتوب و نیز تأمل و کنکاش در داده های گردآمده و انجام برخی عملیات پژوهشی از قبیل شرح، تفسیر، تحلیل، نقد، مقایسه و غیره.
۶- ساختار کلی
به این منظور نگارنده برای اجرای پژوهش و نیل به هدف نهایی، بعد از شناسایی منابع مورد نیاز و مطالعه اجمالی آنها و سپس فیشبرداری از کتب و مقالات، فصل اول را با بیان مسئله آغاز کرده به مفهومشناسی مفاهیم اولیه این موضوع اهتمام داشته است و راجع به الگو، اعتماد به نفس، روانشناسی دین و محدوده آن و در نهایت از معنی، مفهوم و حیطه اخلاق اسلامی تحقیق شده است. سپس ضرورت و اهمیت این موضوع و جایگاه آن برای مخاطب تبیین شده است. در بخش پیشینه و تاریخچه، به گزارشی از سیر تاریخی این بحث و کتابهایی که در این زمینه وجود داشته، اکتفا شده و بر موضوع اعتماد به نفس از نظرگاه فلاسفه و رهیافتی که از آن در مسیحیت و یهودیت وجود دارد، تأکید شده و در آخرین بخش از فصل کلیات، روش تحقیق و سپس ساختار کلی مطالب ارائه گردیده است.
فصل دوم که به الگـوی اعتماد به نفس در روانشناسی دین اختصـاص یافته، به اقوال و نظـریههای روانشناسان و نقد و بررسی آراء و اندیشه های آنان اهتمـام شده است. چیستی اعتماد به نفس و شاخصهای آن، درمان استرس، رویکردهای روانشناختی اعتماد به نفس، روشها و راهکارهای اعتماد به نفس، آثار جسمی و روانی آن، موانع اعتماد به نفس و درنهایت الگوی اعتماد به نفس در روانشناسی دین از مباحث عمده این فصل هستند.
در فصل سوم که راجع به الگوی اعتماد به نفس در حوزه اخلاق اسلامی است، دیدگاه ها و اندیشه های دانشمندان اسلامی از قدماء تا متأخرین تحلیل و بررسی شده است. مطالب مهم این فصل عبارتند از: سیره عملی پیامبر۷ در اعتماد به نفس و توکل، توکل و حکمت خداوند، مؤلفه های اعتماد به نفس در اخلاق، راه رسیدن به بهداشت روانی و الگوی اعتماد به نفس در اخلاق اسلامی.
در فصل چهارم، مقایسه و تطبیق بین دو رویکرد روانشناسی دین و اخلاق اسلامی صورت گرفته که حاوی شباهتها و تفاوتهای آنها بوده و علاوه بر آن، تحلیل و بررسی شده است. خاتمه، پایانبخش این پژوهش است که به ارائه نتایج و پیشنهادات این تحقیق از جهات مختلف و ارائه الگوی مناسب به همراه محدودیتهایی که در این زمینه وجود داشته، پرداخته است.
مروری بر فصل
آنچه که باید در پایان فصل اول به عنوان خلاصه اشاره کرد، این است که نگارنده به بیان مسئله پرداخت و انتظار میرود مفاهیم الگو، چیستی و حقیقت اعتماد به نفس، ارکان اصلی اعتماد به نفس، روانشناسی دین، اخلاق اسلامی و محدوده آن برای مخاطب روشن شده باشد. ضرورت و اهمیت، پیشینه تحقیق و تاریخچه آن از نظرگاه روانشناسی و فلسفه و همچنین جایگاه این بحث در ادیان ابراهیمی مسیحیت و یهودیت، به همراه روش و ساختار این پژوهش پایان بخش این فصل است.
بعد از آشنایی با مباحث مقدماتی و کلی درباره اعتماد به نفس و چیستی آن و مطالب مهم دیگری مانند معناشناسی عزت نفس و اعتماد به نفس و همینطور شناخت ارکان اصلی اعتماد به نفس که در فصل پیشین آمد، مقتضی است تا اعتماد به نفس در فصل دوم، از جنبه های متفاوتی در روانشناسی دین بررسی شود. از اینرو مباحث اختصاصی در حوزه روانشناسی دین در نُه شماره ارائه میشوند که به ترتیب اهمیت توضیح داده شده و بخشهای مقدماتی در کنار آنها برای درک بهتر و تکمیل مباحث اجمالی بیان شده است.
فصل دوم
اعتماد به نفس
در
روانشناسی دین
۱- شاخصهای فرد دارای اعتماد به نفس
آیندهگرایی، مخاطرهپذیری، تسلط بر عواطف و احساسات، کمکپذیری و کمکرسانی، پذیرش دیگران، نمایش اطمینان به خود، خودگشودگی، هدفداری، مسؤلیتپذیری و وحدت شخصیت از ویژگیهای کسی است که اعتماد به نفس دارد. یکی از روانشناسان جایگاه مخـاطـرهپذیری را در اعتماد به نفس اینطور بیان میکند که اعتماد به نفس به این شکل ایجاد میشود که از یک فرصت استفاده میکنید و از تلاش خود چیزی میآموزید و این آموخته را در آزمون بعدی بهکار میبرید. این نه تنها شکست نبوده بلکه موفقیت تدریجی است و این موفقیت بدون خطرکردن ممکن نیست.[۱۰۲]
اعتماد به نفس به معنای بستن دریچهها بر دیگران و خود را در چهاردیواری وجودی خویش زندانی ساختن نیست؛ بلکه آن باورهای آدمی و گسستن رشته های وابستگی یکطرفه به دیگران است. سربار دیگران شدن با اعتماد به نفس ناسازگار است. کسی که خود را وابسته به دیگران میداند و به خود ایمان ندارد، فاقد اعتماد به نفس است. بنابراین فرد دارای اعتماد به نفس به دو نکته باور دارد: یکی آنکه استقلال مطلق و جداشدن از دیگران، شدنی نیست. دوم آنکه وابستگی کامل به دیگران نادرست و ویرانگر است. بدین ترتیب راه میانهای بر میگزیند و از ترکیب درست استقلال و وابستگی، به شیوه کارآمدی میرسد و آن را در زندگی بهکار میگیرد؛ زیرا استقلال مطلق دست نیافتنی است.
یکم. پذیرش دیگران
آن به رسمیت شناختن تواناییها و قابلیت‌های دیگران است؛ بنابراین کسی که به خود اعتماد دارد هم توانایی های خود را میپذیرد و هم توانایی های دیگران را. در حقیقت همانگونه که خود را در زمینههایی منحصر به فرد میداند و از این جهت به خود و کارایی خویش اطمینان دارد، معتقد است که دیگران نیز میتوانند در زمینههایی منحصر به فرد باشند.
دوم. خودگشودگی
مقصود از خودگشودگی[۱۰۳] آن است که انسان خود را چنان که هست، در برابر دیگران آشکار سازد. خودگشودگی در فرد دارای اعتماد به نفس به این معنا است که او میتواند به راحتی در برابر مخاطبان خود بدون گارد دفاعی برخورد کند و از آشکار کردن خود نزد دیگران نهراسد.
سوم. هدفداری
همه ویژگیهای بالا تنها با داشتن هدف معنا پیدا میکنند. کسی که اهداف معینی نداشته باشد نمیتوان او را دارای اعتماد به نفس دانست؛ چراکه داشتن همین هدف مایه محک انسان است. شخص دارای اعتماد به نفس از آنجا که آیندهگرا است و به خود و توانایی های خویش باور دارد در زندگی برای خود اهداف تعیین میکند و در جهت رسیدن به آنها بیوقفه تلاش مینماید. اهداف افراد دارای اعتماد به نفس ویژگیهای ذیل را دارد: اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت. همچنین ساز و کار رسیدن به هر هدفی معین شده است بنابراین این ویژگی، اهداف را از آرزوها جدا میسازد.
چهارم. وحدت شخصیت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:45:00 ق.ظ ]




– منوچهر محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی، تهران: امیرکبیر، ۱۳۸۸، ص ۵۱ . ↑
– همان، صص ۵۴-۵۳ . ↑
– مطالعاتی نظری، تطبیقی و تاریخی در باب انقلابها، ویراستار جک گلدستون، ترجمه محمد تقی دلفروز، تهران: کویر، ۱۳۸۵، صص۱۷-۱۶٫ ↑
۱- حمیدرضا ملک محمدی، ژاندارم و ژنرال، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵، ص۲۲٫ ↑
– جیمز بیل، شیر و عقاب، جلد اول، ترجمه مهوش غلامی، تهران: نشر کوبه ، ۱۳۷۱، صص۲۶-۲۵٫ ↑
– رحیم رضازاده ملک، ‌تاریخ روابط ایران و ممالک متحده آمریکا، تهران: ‌کتابخانه طهوری،۱۳۵۰، صص۸۹-۸۸ . ↑
– ابراهیم سنجر، نفوذ آمریکا در ایران، تهران:‌ مؤلف، ۱۳۶۸، ص۱۸٫ ↑
– حسن خداوردی، روابط ایران و آمریکا از پیروزی انقلاب اسلامی تا تسخیر لانه جاسوسی، تهران:‌ مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۸، ص۵۴ . ↑
– سنجر، پیشین، صص۱۹-۱۸٫ ↑
۳- ملک محمدی، پیشین، ص۴۷٫ برای مطالعه بیشتر پیرامون مرگ باسکرویل مراجعه شود به :‌حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، جلد۳، تهران: امیرکبیر، ۱۳۵۸٫ ↑

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

– جمشید صداقت کیش، روابط ایران و ‌آمریکا در دهه۵۰، تهران: دهخدا، ‌۱۳۵۷، صص۹-۸ . ↑
– سنجر، پیشین، صص۲۰-۱۹٫ ↑
– یوناه الکساندر، الن نانز، تاریخ مستند روابط دو جانبه ایران و ایالات متحده آمریکا، ترجمه سعیده لطفیان، ‌احمد صادقی، تهران: قومس، ۱۳۷۸، ص۱۸٫ ↑
– آبراهام یلسون، روابط سیاسی ایران و آمریکا ۱۳۴۰-۱۳۰۰، ترجمه محمد باقر آرام، تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۸، ص۱۸۴٫ ↑
– ملک محمدی، پیشین، ص۵۷ . ↑
– عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی ۱۳۵۷-۱۳۰۰، تهران: پیکان، ۱۳۸۰، صص۱۳-۱۲٫ ↑
۷- ملک محمدی، پیشین، ص ۶۱ . ↑
– همان، ص۶۲ . ↑
۲- بنجامین شوادران، خاورمیانه، نفت و قدرت های بزرگ، ترجمه عبدالحسین شریفیان، تهران:‌ کتاب های جیبی، ۱۳۵۲، ص۸۲ . ↑
۳- ملک محمدی، پیشین، صص۶۳-۶۲ . ↑
۴- صداقت کیش، پیشین، صص۱۲-۱۱٫ ↑
۵- الکساندر، پیشین، ص۱۸٫ ↑
۱- ملک محمدی، پیشین، ص۶۶ . ↑
۲- ایرج ذوقی، ایران و قدرت های بزرگ در جنگ جهانی دوم، تهران: پاژنگ، ۱۳۶۸، ص۱۷۴٫ ↑
۳- سنجر، پیشین، ص۵۴ . ↑
۴- ذوقی، پیشین، ص۱۶۷٫ ↑
۵- خداوردی، پیشین، ص۶۰ . ↑
۱- مهدوی، پیشین، صص۸۹-۸۸ . ↑
۲- ذوقی، پیشین، صص۱۶۹-۱۶۸ . ↑
– خداوردی، پیشین، ص ۶۱ . ↑
۴- ملک محمدی، پیشین، ص۸۰ . ↑
۵- خداوردی، پیشین، ص۶۴ . ↑
۱- ملک محمدی، پیشین، ص۸۶ . ↑
۲- صداقت کیش، پیشین، ص۲۰٫ ↑
۳- ذوقی، پیشین، ص۳۴۳ . ↑
۴- خداوردی، پیشین، ص۶۵ . ↑
۵- ذوقی، پیشین، صص۳۴۴-۳۴۳ . ↑
۶- صداقت کیش، پیشین، ص۲۱ . ↑
۱- ذوقی، پیشین، صص۳۴۵-۳۴۴ . ↑
۲- خداوردی، پیشین، ص۶۶ . ↑
۳- مهدوی، پیشین، صص۱۴۷-۱۴۶٫ ↑
۴- سنجر، پیشین، ص۵۷ . ↑
۵- صداقت کیش، پیشین، ص۲۵ . ↑
۶- مهدوی، پیشین، ص۲۰۴٫ ↑
۱- عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، تهران: مولف، ۱۳۶۸، ص۱۰۲٫ ↑
۲- ملک محمدی، پیشین، ص۱۱۴٫ ↑
۳- علیرضا ازغندی، روابط خارجی ایران۱۳۵۷-۱۳۲۰، تهران: قومس، ۱۳۷۶، صص۲۰۸-۲۰۷٫ ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:45:00 ق.ظ ]




۳-۳۱
همانطور که مشاهده می­ شود این بردار تنها دارای شش متغیر می­باشد. در این بردار (xc1,yc1) مختصات مرکز یک حفره و (xc2,yc2) بیان کننده مختصات مرکز حفره دوم می­باشد.r1 و r2 نیز به ترتیب بیانگر شعاع­های دو حفره می­باشند. این در حالی است که اگر قرار باشد از همان ابتدا الگوریتم ژنتیک موقعیت و شکل حفره­ها را به صورت واقعی حدس بزند با فرض المان بندی مرز هر حفره با ۶ المان، بردار متغیرها به صورت زیر تبدیل می­ شود.
۳- ۳۲
شکل زیر شیوه نمایش یک حفره را توسط یک مرکز و شعاع هایش نشان می دهد.
شکل شماره۳-۹: نحوه مش بندی مرز حفره­ها
با توجه به افزایش بسیار زیاد متغیر­ها الگوریتم ژنتیک نمی­تواند عملکرد مناسبی داشته باشد. از این رو همان­طور که گفته شد الگوریتم ژنتیک مرز دو حفره را به صورت دایره­ای تشخیص می دهد. تا این مرحله از الگوریتم حدودی از جواب­ها به صورت دایره­ای مشخص می­شوند که این جواب­ها حدس اولیه روش گرادیان مزدوج می­باشند. در واقع روش گرادیان مزدوج وظیفه نزدیک­تر کردن جواب­ها به جواب واقعی را بر عهده دارد. در این حالت جواب­ها به صورت کلی در نظر گرفته شده و دیگر به فرم خاصی نمی باشند. در روش گرادیان مزدوج مقدار تابع هدف تا آنجا که ممکن است در راستای بردار گرادیان کوچک شده و جواب­ها به جواب­های نهایی نزدیک­تر می­شوند. در مرحله بعدی بهینه سازی، احتیاج به روشی می­باشد که دیگر به گرادیان تابع هدف نیازی نداشته باشد، از اینرو از روش سیمپلکس که در زمره روش­های بدون نیاز به مشتق­گیری قرار دارد، استفاده می­ شود. حدس اولیه این روش، جواب به دست آمده از روش گرادیان مزدوج می­باشد. با بهره گرفتن از این روش، مقدار تابع هدف باز هم کوچک­تر می­ شود و جواب­ها به جواب­های واقعی نزدیک­تر می­گردند.
فصل چهارم: بررسی نتایج
۴-۱ مقدمه
در فصل گذشته به توضیح نحوه عملکرد برنامه رایانه­ای طراحی شده برای حل مسائل معکوس و الگوریتم­های بهینه سازی مورد استفاده در آن پرداخته شد. در این فصل با حل نمونه­هایی به بررسی عملی عملکرد شیوه ارائه شده پرداخته می­ شود و نتایج با نتایج به دست آمده در سایر پژوهش­ها مقایسه می­گردد.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴-۲ تنظیمات استفاده شده در برنامه رایانه­ای
همان طور که در فصل قبل توضیح داده شد در این پژوهش برای تشخیص معکوس دو حفره در یک دامنه از سه مرحله بهینه سازی استفاده می­ شود.
مرحله اول الگوریتم ژنتیک که حدس اولیه روش گرادیان مزدوج را با تشخیص حفره­ها به صورت دایره­ای نشان می­دهد.
مرحله دوم روش گرادیان مزدوج که در راستای بردار گرادیان اقدام به محاسبه بردار متغیر­­ها در حالت کلی می­ کند و حدس اولیه روش سیمپلکس را محاسبه می­ کند.
مرحله سوم که روش سیمپلکس بوده و بدون نیاز به مشتق گیری و صرفاً با محاسبه مقدار تابع هدف در نقاط مختلف جواب های نهایی را محاسبه می­ کند.
هر کدام از روش­های بهینه سازی استفاده شده در این پژوهش دارای معیار هایی برای ایست می­باشند که درصورتی که این معیار­ها برآورده گردند، الگوریتم متوقف شده و وارد مرحله بعد می­گردد. در ادامه این معیار­ها و تنظیمات دقیق­تر هر روش بهینه سازی ارائه می­گردد. لازم به ذکر می­باشد که این معیار­ها به صورت کاملاً تجربی و با بررسی تعداد زیادی مثال تعیین گردیده­اند.
۴-۲-۱تنظیمات مربوط به عملکرد الگوریتم ژنتیک برای حفره­های دایره­ای
۴-۲-۱-۱ تنظیمات توابع الگوریتم ژنتیک
نوع کد گذاری مورد استفاده : دودویی
تعداد افراد مورد استفاده در جامعه : ۱۰۰۰
تعداد نسل­ها : ۱۰۰
تابع برازش: تابع هدف به ازای بردار­های متغیر مورد بررسی قرار می­گیرد و متغیر­هایی که مقدار کمتری را ایجاد کنند، مقدار برازندگی بهتری می­گیرند.
انتخاب: انتخاب رقابتی است
فرایند جفت­گیری: به صورت ادغام دو نقطه­ای است
فرایند جهش: به صورت پراکنده
۴-۲-۱-۲ معیار­های ایست الگوریتم ژنتیک
هنگامی­که ۱۰۰نسل تنظیم شده طی شود.
هنگامی­که طی ۵۰ نسل مقدار تابع هدف به ازای بردار محاسبه شده تغییری کمتر از ۶-۱۰ داشته باشد.
هیچ محدودیت زمانی برای الگوریتم پیش بینی نشده است.
اگر الگوریتم هر کدام از معیار های ذکر شده در بالا را برآورده کند متوقف می­ شود. به طور مثال ممکن است با کمتر شدن تغییرات مقدار تابع هدف طی ۵۰ نسل از مقدار تعیین شده(۶-۱۰) پیش از رسیدن به تعداد ۱۰۰ نسل، الگوریتم متوقف گردد.
۴-۲-۲ تنظیمات عملکرد روش گرادیان مزدوج
همان طور که گفته شد حدس اولیه روش گرادیان مزدوج توسط مرحله اول بهینه سازی یعنی الگوریتم ژنتیک محاسبه می­ شود. برای روش گرادیان مزدوج نیز معیار­هایی برای ایست الگوریتم و ورودی اطلاعات به دست آمده به روش سیمپلکس وجود دارد. این معیار­ها به صورت زیر می­باشند.
۴-۲-۲- ۱معیار­های ایست روش گرادیان مزدوج
حد­اکثر تعداد تکرار ۲۰۰
اگر مقدار تابع هدف به ازای ۳۰ تکرار الگوریتم تفاوتی کمتر از ۱۲-۱۰کرد ، الگوریتم متوقف گردد.
در­صورتی که الگوریتم هر­کدام از این معیار­ها را برآورده کرد الگوریتم متوقف شده و جواب­ها به عنوان حدس اولیه وارد الگوریتم سیمپلکس می شود.
۴-۲-۳ روش سیمپلکس
با توجه به معیار­های ایست انتخاب شده در روش گرادیان مزدوج مقدار تابع هدف تا آن­جا که ممکن است در راستای بردار گرادیان کوچک می­ شود. جواب­های به دست آمده از روش گرادیان مزدوج به عنوان حدس اولیه وارد الگوریتم روش سیمپلکس می شود تا مقدار تابع هدف باز هم کوچک­تر شود.
۴-۲-۳-۱ معیار­های ایست روش سیمپلکس
حد­اکثر تعداد تکرار ۲۰۰۰
اگر مقدار تابع هدف به ازای ۵۰ تکرار الگوریتم تفاوتی کمتر از ۱۰-۱۰کرد ، الگوریتم متوقف گردد.
درصورتی­که الگوریتم هر کدام از این معیار­ها را برآورده کرد، الگوریتم متوقف شده و جواب­ها به عنوان جواب نهایی وارد مرحله محاسبه خطا می­شوند.
۴-۲-۲تنظیمات مربوط به عملکرد الگوریتم ژنتیک برای حفره های غیر دایره­ای
۴-۲-۲-۱ تنظیمات توابع الگوریتم ژنتیک
نوع کد گذاری مورد استفاده : دودویی
تعداد افراد مورد استفاده در جامعه : ۱۰۰۰
تعداد نسل­ها : ۱۰۰۰
تابع برازش: تابع هدف به ازای بردار­های متغیر مورد بررسی قرار می­گیرد و متغیر­هایی که مقدار کمتری را ایجاد کنند، مقدار برازندگی بهتری می­گیرند.
انتخاب: انتخاب رقابتی است
فرایند جفت­گیری: به صورت ادغام دو نقطه­ای است
فرایند جهش: به صورت پراکنده
۴-۲-۲-۲ معیار­های ایست الگوریتم ژنتیک
هنگامی­که ۱۰۰۰نسل تنظیم شده طی شود.
هنگامی­که پس از طی ۱۰۰ نسل مقدار تابع هدف به ازای بردار محاسبه شده تغییری کمتر از ۴-۱۰ داشته باشد.
هیچ محدودیت زمانی برای الگوریتم پیش بینی نشده است.
اگر الگوریتم هر کدام از معیارهای ذکر شده در بالا را برآورده کند متوقف می­ شود. به طور مثال اگر تغییرات مقدار تابع هدف طی ۱۰۰ نسل از مقدار تعیین شده (۴-۱۰) کمتر باشد، پیش از رسیدن به تعداد ۱۰۰۰ نسل، الگوریتم متوقف گردد.
۴-۲-۳ تنظیمات عملکرد روش گرادیان مزدوج

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:45:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم