کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



ماخذ : یافته­های تحقیق
بر اساس برآورد مدل لوجیت، برای معادله­ای که پیش از این متغیرهای آن توضیح داده شدند، متغیرهای مجازی رکودتورمی با یک دوره تاخیر، سال­های اجرای سیاست­های تعدیل اثر معناداری بر وقوع رکودتورمی در ایران داشته اند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

اولین متغیر مجازی مورد استفاده در مدل، متغیر رکودتورمی با یک دوره تاخیر است. این متغیر با توجه به یک دوره تاخیر متغیر وابسته یعنی رکودتورمی تعیین شده است. رکودتورمی با یک دوره تاخیر برای بررسی این فرضیه که آیا وقوع رکودتورمی در یک دوره بر وقوع آن در دوره بعد تاثیرگذار بوده است یا نه، وارد مدل شده است. معناداری وجود این متغیر در مدل محاسباتی با سطح معناداری کمتر از 0.05 درصد اثبات شده است و احتمال رد فرضیه H0 مبنی بر صفر بودن این متغیر با اطمینان نسبتا زیادی رد شده است. بنابراین متغیر معنادار است و باید در مدل وارد شود. ضریب متغیر رکودتورمی با یک دوره تاخیر 5.4- است. این ضریب بیانگر آن است که با توجه به دوره زمانی مورد بررسی، با فرض ثبات سایر شرایط، پس از گذشت یک سال از رکودتورمی، احتمال وقوع مجدد آن در اقتصاد ایران کاهش یافته است. با توجه به این­که بخش بزرگی از اقتصاد ایران توسط دولت اداره می­ شود، تغییر شرایط اقتصادی به شدت تحت تاثیر فعالیت­های دولت خواهد بود. در مورد احتمال خروج از رکودتورمی پس از یکسال هم می­توان به نقش قابل توجه دولت در اقتصاد در به وجود آمدن این نتیجه، توجه کرد.
متغیر مجازی دیگری که در مدل در نظر گرفته شده است، سال­های اجرای سیاست­های تعدیل با رقم یک برای سال­های 1368 تا 1391 و رقم صفر برای سال­های 1357 تا 1367 است. این متغیر مجازی برای بررسی اثرگذاری اجرای سیاست­های تعدیل بر وقوع رکودتورمی در ایران، وارد مدل محاسباتی شده است. وجود این متغیر با سطح معناداری 0.01 درصد پذیرفته شده است و فرضیه H0 مبنی بر صفر بودن آن رد شده است. علامت ضریب اثرگذاری این متغیر بر رکودتورمی متناظر با رقم 14.29 است. تفسیر اقتصادی آن نیز بدین صورت است که با فرض ثابت بودن سایر شرایط، با اجرای سیاست­های تعدیل اقتصادی، احتمال وقوع رکودتورمی در ایران افزایش پیدا کرده است. در این قسمت با توجه به نتیجه به دست آمده، تاثیر مثبت سال­های اجرای سیاست­های تعدیل اقتصادی بر شکل گرفتن رکودتورمی در ایران تایید شده است. با توجه به این نتیجه می­توان به درست بودن فرضیه اولیه پژوهش مبنی بر اثر سیاست­های تعدیل اقتصادی در شکل­ گیری دور باطل رکودتورمی در ایران را تایید کرد. این نتیجه بیانگر آن است که برنامه ­های اقتصادی که در راستای سیاست­های تعدیل در ایران اجرا شده ­اند، اثر مخربی بر رشد اقتصادی و بخش تولید در ایران داشته اند و همین امر موجب شکل­ گیری دور باطل رکودتورمی در ایران شده است.
متغیر لگاریتم بدهی­های دولت به سیستم بانکی، با حذف رقم بدهی­ها در دوران جنگ تحمیلی، وارد مدل شده است. به این صورت که برای بدهی­های دولت به سیستم بانکی در سال­های 1358 تا 1367 رقم صفر و برای سایر سال­ها رقم یک منظور شده است. نتایج برآورد حاکی از آن است که این متغیر اثر معناداری بر رکودتورمی در ایران داشته است و احتمال خطای آن 0.04 درصد است. ضریب تخمینی هم همان­طور که در بخش مبانی نظری پیش ­بینی شده بود، اثرات مثبت افزایش سهم بدهی­های بخش دولتی به سیستم بانکی بر رکودتورمی را تایید کرده است. ضریب به­دست آمده هم متناظر با رقم 6.5 است. یعنی با فرض ثبات سایر شرایط، با هر واحد افزایش بدهی­های دولت به سیستم بانکی، وقوع رکودتورمی در ایران، 6.5 واحد افزایش یافته است.
متغیر دیگری که اثرگذاری آن بر رکودتورمی برآورد شده است، لگاریتم درآمدهای نفتی است. فرضیه صفر بودن این متغیر در مدل، با سطح معناداری 0.02 رد شده است و این متغیر هم بر وقوع رکودتورمی در ایران موثر بوده است. با توجه به ضریب اثرگذاری آن در مدل، با فرض ثابت بودن سایر شرایط، هر واحد تغییر در این متغیر، با ضریب 7.8 احتمال وقوع رکودتورمی را کاهش داده است. همان­طور که پیش از این توضیح داده شد، اقتصاد ایران به شدت به درآمدهای نفتی وابسته است و هر گونه تغییر در این درآمدها به شدت بر روند کلی اقتصاد ایران تاثیرگذار بوده است. همچنین ذکر این نکته ضروری است که با توجه به نقش کم­رنگ بخش خصوصی و سرمایه ­گذاری­های آن در اقتصاد، این دولت است که با فعالیت­های اقتصادی خود، در ایجاد تغییر در شرایط اقتصادی بسیار موثر بوده است. با توجه به این­که منبع اصلی ایجاد این تغییرات هم از طریق درآمدهای نفتی تامین مالی شده است، بنابراین کاهش این درآمدها، موجب اخلال در روند فعالیت­های دولت شده است و کاهش درآمدهای نفتی، احتمال وقوع رکودتورمی افزایش داده است.
متغیر مستقل دیگر موثر در مدل، قیمت فروش نفت ایران در بازارهای جهانی است. این متغیر دارای سطح معناداری 0.02 است. با توجه به این مقدار، می­توان بیان کرد که اثر این متغیر بر وقوع رکودتورمی در ایران نسبتا بالا است و احتمال بروز خطای نوع اول، در آن کم است. ضریب متغیر هم متناظر با رقم 5.76 است. این مقدار بیانگر آن است که با فرض ثابت بودن سایر شرایط، با هر واحد افزایش قیمت نفت به ریال، احتمال بروز رکودتورمی در ایران افزایش خواهد یافت و افزایش قیمت نفت، تاثیر مثبت بر وقوع رکودتورمی در ایران داشته است. در مورد این متغیر می­توان تاثیر شوک­وار آن بر اقتصاد را مطرح کرد. یعنی تغییرات قیمتی این متغیر از قبل قابل پیش ­بینی نیست و هرگونه تغییر در قیمت آن از طریق بازارهای جهانی اتفاق می­افتد و اقتصاد داخلی تاثیری بر آن ندارد. اما تزریق یکباره درآمدهای آن، با بی­نظمی­هایی که در اقتصاد ایجاد کرده است، موجب شکل گرفتن رکودتورمی در ایران شده است.
اثرگذاری متغیر مستقل نرخ بهره موزون با یک دوره تاخیر زمانی بر وقوع رکودتورمی با توجه به دوره زمانی مورد در ایران در سطح معناداری 95درصد رد شده است و این متغیر اثر معناداری بر رکودتورمی در ایران نداشته­ است. اما در سطح معناداری بالاتر یعنی 90 درصد، تایید شده است. با توجه به این سطح معناداری، ضریب برآوردی با آن­چه در مبانی نظری به آن اشاره شده بود، هم­خوانی دارد. یعنی افزایش نرخ بهره، با افزایش دادن هزینه سرمایه ­گذاری، بر شکل گرفتن رکودتورمی اثر مثبت دارد.
بهره­وری نیروی کار به عنوان عاملی که مانع از شکل گرفتن رکودتورمی خواهد شد و از تبدیل شدن آن به دورهای باطل جلوگیری خواهد کرد، وارد مدل شده است. اثرگذاری آن بر رکودتورمی رد نشده و با احتمال 0.01 درصد پذیرفته شده است. ضریب برآوردی اثر بهره­وری نیروی کار بر رکودتورمی هم گویای آن است که طبق آن­چه انتظار می­رفت، با فرض ثبات سایر شرایط، با افزایش بهره­وری نیروی کار احتمال وقوع رکودتورمی 1.2 واحد کاهش یافته است. بر اساس مبانی نظری درباره این شاخص اقتصادی، که پیش از این بررسی شد، رشد بهره­وری می ­تواند بر شکاف تولید و تورم فائق آید و اثرات مثبتی بر اقتصاد برجای گذارد.
متغیر آخری که در مدل پیشنهادی مورد بررسی قرار گرفته شده است، نرخ تورم با یک دوره تاخیر است. اما این متغیر اثر معناداری بر رکودتورمی در ایران در طی دوره زمانی مورد بررسی نداشته­ است. ضمن این­که معناداری متغیر نرخ تورم با یک دوره تاخیر بر رکودتورمی در ایران با سطح معناداری 95 درصد به اثبات نرسیده و در سطح 90 درصد معنادار است، اما ضرایب برآوردی این متغیر، با آن­چه در مبانی نظری به آن اشاره شده بود، هم­خوانی دارد. یعنی افزایش نرخ تورم، بر شکل گرفتن رکودتورمی اثر مثبت داشته است. ذکر این توضیح لازم است که بر اساس معادله برآوردی مقاله­ای که از آن برای تعیین متغیرها استفاده شده بود و معادله فوق را برای کشورهای امریکا و اروپا و برخی از کشورهای آسیایی اجرا کرده بود، به جای متغیر نرخ تورم از شاخص قیمت تولید کننده استفاده شده، اما به دلیل در دسترس نبودن داده ­های مربوط به این متغیر برای دوره زمانی مورد بررسی، به جای شاخص قیمت تولید کننده یا شاخص قیمت کالاها، از نرخ تورم مصرف ­کننده استفاده شده است. این احتمال وجود دارد که عدم معناداری این متغیر به دلیل همین جایگزینی در متغیر مستقل به ­وجود آمده باشد.
4-5) آزمون معنادار بودن ضرایب:
در مدل لوجیت، به جای آماره t محاسبه شده در الگوهای رگرسیون معمولی، آماره z محاسبه شده گزارش می­ شود. همان­طور که پیش از این عنوان شد، در روش لوجیت لگاریتم درست­نمایی مقید[96] و لگاریتم درست­نمایی غیر مقید[97] محاسبه می­شوند. از این دو لگاریتم برای محاسبه آماره نسبت درست­نمایی[98] و ضریب تشخیص مک ـ فادن[99]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 05:55:00 ق.ظ ]




متغیر کنترلی ACC

۱٫۵۰۵۶۰۸ = آماره‌ی دوربین-واتسون

۰٫۰۰۰۰= سطح معنی‌داری

F آماره ۹۵٫۶۵۰۶ =

۰٫۷۲۹۹ = ضریب تعیین

حال در ادامه به بررسی جدول فوق می پردازیم.
۴-۵-۱-۳ آزمون معنادار بودن معادله رگرسیون برای فرضیه اول

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ابتدا به بررسی آزمون فرض زیر می پردازیم:
مدل رگرسیونی معتبر نیست :
مدل رگرسیونی معتبر است :
همان طور که مشاهده می کنید مقدار Prob (F-statistic) برابر ۰٫۰۰۰ به دست آمده که کمتر از سطح احتمال ۰٫۰۵ است. بنابراین فرض صفر رد می ‌شود. به عبارت دیگر مدل رگرسیونی بالا از لحاظ آماری در سطح ۰٫۰۵ معتبر می باشد.
۴-۵-۱-۴ آزمون معنادار بودن ضرایب رگرسیونی برای فرضیه اول
بر اساس جدول ۴-۶ می توانیم درباره معنی دار بودن متغیرهای مستقل و کنترلی نیز تحلیل انجام دهیم. در واقع در این قسمت به آزمودن آزمون فرض زیر می پردازیم:
ضریب β برابر صفر است :
ضریب β مخالف صفر است:
همان طور که جدول ۴-۶ مشاهده می شود مقادیر سطح معنی داری برای متغیرهای OPIN و SIZE و MTB و OWN کمتر از ۰٫۰۵ می باشند و بقیه مقادیر سطح معنی داری برای متغیرها بیشتر از ۰٫۰۵ به دست آمده‌اند. بنابراین برای چهار متغیر یاد شده فرض صفر آزمون بالا رد می شوند و برای بقیه متغیرها فرض صفر آزمون بالا رد نمی‌شود. بنابراین نتیجه می‌گیریم که وجود تنها ۴ متغیر یاد شده از لحاظ آماری در مدل رگرسیونی فرعی اول معنی دار می باشد و نهایتاً مدل برازش داده شده بر اساس داده ها به صورت زیر قابل نمایش است:
DELAY = 118.8215 – ۲۶۴٫۸۵۵ * OPIN 7.362714 + *SIZE3.4378 – *MTB0.2474 – *OWN
۴-۵-۱-۵ ضریب تعیین فرضیه اول
همان طور که مشاهده می کنید مقدار آماره ضریب تعیین که بیان می­ کند چه مقدار از تغییرات متغیر وابسته را می­توان به تغییرات متغیر مستقل و کنترل نسبت داد، برابر ۰٫۷۲۹۹ به دست آمده که مقدار بالایی است و نشان می دهد که متغیرهای تأثیرگذار از لحاظ آماری، مقدار زیادی از تغییرات متغیر وابسته را تشریح کرده اند. مقدار برآورد برای ضریب ثابت برابر ۲۶۴٫۸۵۵ و همچنین مقدار سطح معنی داری برابر ۰٫۰۰۰ به دست آمده که نشان می دهد در سطح ۰٫۰۵ و با اطمینان ۰٫۹۵ فرض صفر یعنی صفر بودن ضریب ثابت رد می شود.
۴-۵-۱-۶ آزمون دوربین- واتسون برای فرضیه اول
همان طور که از جدول مشاهده می کنید مقدار آماره دوربین-واتسون برابر۱٫۵۰۵۶۰۸ می باشد. از آنجایی که مقدار اماره دوربین واتسون بین ۱٫۵ تا ۲٫۵ است، بنابراین فرض عدم همبستگی بین خطاها رد نمی شود و بین خطاها همبستگی وجود ندارد. در واقع یکی از فروض اساسی رگرسیون که عدم وجود همبستگی بین خطاها می‌باشد در این مدل برقرار است. بنابراین بر اساس آزمون دوربین- واتسون نیز نتیجه گرفتیم که امکان استفاده از مدل رگرسیونی بالا وجود دارد.
۴-۵-۲ آزمون فرضیه فرعی دوم
فرضیه‌های آماری به صورت فرض صفر(Ho) و فرض مقابل (H1) به شرح زیر می­باشد:
Ho: بین نرخ مؤثر مالیات نقدی پرداختی و تأخیر غیرعادی در تصویب سود سالیانه شرکت ارتباط منفی و معناداری وجود ندارد.
H1: بین نرخ مؤثر مالیات نقدی پرداختی و تأخیر غیرعادی در تصویب سود سالیانه شرکت ارتباط منفی و معناداری وجود دارد.
مدل رگرسیونی فرضیه دوم:
DELAY = β۰ + β۱ × CASH ETR + β۲ × UE + β۳ × OPIN + β۴ × BIG + β۵ × SIZE +
β۶ × MTB + β۷ × LEV + β۸ × DISTRESS + β۹ × OWN + β۱۰ × PPE + β۱۱ ×ACC+ ε
در مدل بالا متغیر تأخیر غیرعادی در گزارشگری مالی (DELAY) به عنوان متغیر وابسته تحقیق در نظر گرفته شده است همچنین متغیر نرخ مؤثر مالیات نقدی پرداختی (CASH ETR) به عنوان متغیر مستقل تحقیق در نظر گرفته شد است. همچنین متغیرهای سود شگفت‌انگیز (UE)، اظهار نظر حسابرسی (OPIN)، بزرگترین موسسه حسابرسی‌کننده(BIG)، اندازه‌ی شرکت(SIZE)، فرصت رشد شرکت(MTB)، اهرم عملیاتی (LEV)، بحران مالی (DISTRESS)، درصد پنج سهامداران عمده(OWN)، نسبت ناخالص اموال، ماشین آلات و تجهیزات(PPE)، نسبت کل اقلام تعهدی به کل دارایی(ACC)، به عنوان متغیرهای کنترل تحقیق در نظر گرفته شده‌اند. ضریب ثابت معادله رگرسیونی و و و β۳ و β۴ و β۵ وβ۶ و β۷ و β۸ و β۹ و β۱۰ و β۱۱ ضریب متغیرهای مستقل و کنترلی که در واقع نشان دهنده میزان تأثیر متغیرهای مستقل و کنترلی بر روی متغیر وابسته می‌باشد و هدف تحلیل رگرسیونی برآورد آنها می باشد.
۴-۵-۲-۱ آزمون لیمر برای مقایسه‌ی الگوی POOLED با الگوی اثرات ثابت برای فرضیه‌ی دوم
قاعده‌ی تصمیم‌گیری آزمون لیمر به شکل زیر است:
الگوی Pooled
الگوی اثرات ثابت
در ادامه نتایج مربوط به آزمون لیمر را در جدول زیر می‌آوریم.
جدول (۴-۷): آزمون لیمر برای فرضیه‌ی دوم

سطح معنی‌داری

درجه آزادی

آماره آزمون

آزمون

۰٫۰۰۰

۷

۵۹٫۳۱۷۶۳۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:55:00 ق.ظ ]




۹۸
) 99
فهرست جدول­ها
عنوان صفحه
جدول ۲-۱: انرژی فاصله ترازهای برخی از فتوکاتالیست های بررسی شده در برخی مقالات ۱۳
جدول ۲-۲: خصوصیات آناتاز و روتایل ۱۷
جدول۲-۳: یون­های فلزی افزوده شده به اکسید تیتانیوم و اثر آن­ها ۳۵
جدول۲-۴: تاثیر سرعت واکنش­های کندانسیون و هیدرولیز بر سل حاصله ۴۳
جدول ۳-۱: فهرست مواد اولیه مورد استفاده ۴۷
جدول ۳-۲: شرایط بهینه تهیه سل ۴۸
جدول ۳-۳: کدگذاری نمونه­ها ۵۰
جدول ۳-۴: درصد عناصر در نمونه­های تک جزئی ۵۱
جدول ۳-۵: درصد عناصر در نمونه­های دو جزئی ۵۱
جدول ۳-۶: مشخصات آلاینده رنگی ۵۹
جدول ۴-۱: خواص فیزیکی و پارامترهای سل­های مورد استفاده ۶۴
جدول ۴-۲: مشخصات نمونه­های تیتانیای دوپ شده با درصدهای مختلف سریم کلسینه شده در دمای C˚۴۷۵ ۶۹
جدول ۴-۳: مشخصات نمونه­های تیتانیای دوپ شده با درصدهای مختلف قلع کلسینه شده در دمای C˚۴۷۵ ۷۱
جدول ۴-۴: مشخصات نمونه­های تیتانیا با دوپ همزمان قلع و سریم کلسینه شده در دمای C˚۴۷۵ ۷۴
) – کلسینه شده در دماهای مختلف به­مدت h1 78
) – کلسینه شده در دماهای مختلف به­مدت h2 81
جدول ۴-۷: مشخصات طیف­های UV-Vis و محاسبه­ی انرژی باند ممنوعه ۸۳
فصل اول
مقدمه
۱-۱ پیشگفتار
افزایش روز افزون آلاینده­های گازی و آبی در سال­های اخیر، منجر به توسعه زمینه ­های مطالعاتی و کاربردی فتوکاتالیست­ها شده است. فتوکاتالیست­ها جزء آن دسته از کاتالیست­هایی هستند که با تابش نور فعال شده و آلاینده­های موجود در هوا یا آب را به مواد کم ضرر مانند آب و دی­اکسید کربن تبدیل می­ کنند. در میان تمامی فتوکاتالیست­های موجود، اکسید تیتانیوم (TiO2) به­ دلیل خواص منحصر به فردی چون پایداری شیمیایی و نوری، قیمت ارزان، عدم انحلال در آب، غیر سمی بودن و … بسیار مورد توجه می­باشد.
با این حال به­ دلیل قرار گرفتن گاف انرژی آن در محدوده فرابنفش کاربرد آن محدود می شود. برای غلبه بر این محدودیت، مطالعات اخیر روی افزایش بازدهی آن با بهره گرفتن از کامپوزیت­های اکسید تیتانیوم- نانو فلز، کاتالیست های الکتروشیمی، اکسید تیتانیوم ذوب شده یا کامپوزیت­های سرامیکی متخلخل معطوف شده است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱-۲ تاریخچه فتوکاتالیست
هر ماده­ای که قادر باشد در تماس با واکنش­گرهای یک واکنش شیمیایی، که از نظر ترمودینامیکی قابل انجام ولی از لحاظ سینتیکی به کندی انجام می­ شود را از مسیری با انرژی اکتیواسیون کم­تر سرعت بخشد، کاتالیست نامیده می­­شود. روش­های گوناگونی برای انجام این عمل وجود دارد که از آن جمله می­توان به فتوکاتالیست، کاتالیست گرمایی، کاتالیست­های پایه اسیدی، کاتالیست ردوکس و کاتالیست­های آنزیمی اشاره کرد [۱].
اخیراً فتوکاتالیست بخش عمده­ای از تحقیقات در حوزه ­های علمی از قبیل فیزیک، شیمی، مهندسی سطح را از آن خود کرده است و امید آن می­رود که بتوان برای رفع مشکلات مختلف زیست محیطی راه حل­های مناسبی به­ کمک این علم به­دست آورد.
واژه فتوکاتالیست از دهه ۱۹۲۰ مورد استفاده بوده است. اگرچه خود لغت فتوکاتالیست به غلط مفهومی را با مضمون فعال­سازی واکنش کاتالیستی توسط نور را می­رساند اما در واقع فتوکاتالیست ماده­ای است که باعث سرعت بخشیدن به یک واکنش نوری می­گردد. در اواسط دهه ۱۹۲۰ نیمه­هادی­هایی چون اکسید روی مورد توجه قرار گرفت زیرا این اکسید قادر به تجزیه مواد نوری در یک واکنش نوری بود. طولی نکشید که اکسید تیتانیوم برای انجام این عمل به­جای اکسید روی معرفی گردید [۲].
اکثر کارهای ابتدایی در حوزه نیمه­هادی­های حساس به نور در دهه ۱۹۶۰ انجام گرفت. که نهایتا منجر به ساخت اولین سلول فوتوشیمیایی برای تجزیه آب با الکترود­های پوشانده شده با پلاتین و اکسید تیتانیوم در اوایل دهه ۱۹۷۰ شد. در اوایل دهه ۱۹۸۰ اکسید تیتانیوم برای اولین بار برای رسوب دهی ماده آلی خاص و از پیش تعیین شده به کمک پرتوتابی مورد استفاده قرار گرفت. از آن زمان تاکنون تحقیقات در بخش فتوکاتالیست روی اکسیداسیون مواد آلی در آب، توسط این ماده متمرکز شده است. همچنین افزایش
چشم­گیری در تحقیقات در زمینه اکسیداسیون باکتری­ ها و مواد آلی شیمیایی فرار جهت تصفیه و پاکسازی هوا به ­وجود آمده است [۳].
در طی سالیان دراز چندین نیمه­هادی با خواص فتوکاتالیست مورد بررسی قرار گرفته­اند که از آن جمله
می توان به TiO2 (۳٫۲eV), SrTiO3 (۳٫۴eV), Fe2O3 (۲٫۲eV), CdS (2.5eV), WO3 (۲٫۸eV), ZnS (3.6eV) FeTiO3 (۲٫۸eV),V2 (۲٫۸eV), Nb2O5 (۳٫۴eV), ZrO2 (۵eV), اشاره کرد. از میان این فتوکاتالیست­ها اکسید تیتانیوم برتری خود را در زمینه تحقیقات، بهینه­سازی و کاربرد به اثبات رسانده است. دلیل این موفقیت را
می­توان در خصوصیاتی چون غیر سمی بودن، سطح ویژه بالا، قیمت ارزان، قابلیت بازیافت، روش­های مختلف ساخت و پایداری شیمیایی نوری بالای اکسید تیتانیوم جستجو کرد. همچنین باید این نکته را مد نظر قرار داد که اکسید تیتانیوم جزو ۵۰ ترکیب شیمیایی قابل دسترس می­باشد که این امر موجب می­گردد تا مدت زیادی به وفور و با قیمت مناسب بتوان از آن استفاده کرد.
محلول فتوکاتالیستی قادر است باکتری، آلاینده­های شیمیایی و بیولوژیکی، مواد سمی، بوهای بد و کپک را تجزیه کند. هنگامی­که TiO2 به­عنوان یک فتوکاتالیست در برابر پرتوهای ماورا بنفش قرار می­گیرد تولید اکسیژن فعال از اکسیژن و آب موجود در هوا می­نماید. به­خاطر خواص طبیعی فتوکاتالیست در هنگام این واکنش شیمیایی تغییراتی در خواص فتوکاتالیست پدید نمی­آید. در واقع سطوح در معرض پرتو، با اکسیژن موجود در هوا واکنش داده و با خواص فتوکاتالیستی خود را مجددا باز می­یابند. در واقع فتوکاتالیست دی­اکسید تیتانیوم قادر است هر ترکیب آلی و مضر برای سلامت انسان را به دو جزء آب و دی­اکسید کربن تجزیه کند و در نتیجه محیطی تمیزتر و ایمن­تر برای سلامت انسان مهیا سازد.
در مقابل مزایای نسبتاً مناسب اکسید تیتانیوم معایبی نیز وجود دارد. اکسید تیتانیوم دارای یک فاز پایدار با نام روتایل (ساختار تتراگونال) و دو فاز نیمه پایدار با نام­های آناتاز (تتراگونال) و بروکیت (ارتورومبیک) می­باشد. اگرچه روتایل کاربرد عمده­ای در صنایع رنگدانه دارد اما فاز آناتاز اکسید تیتانیوم با باند ممنوعه ۲/۳ فعال­ترین ساختار کریستالی اکسید تیتانیوم محسوب می­ شود که این ویژگی به­ دلیل انرژی باند ممنوعه مناسب و سطح ویژه بالای این فاز است. با توجه به انرژی باند ممنوعه اکسید تیتانیوم پرتوهای با طول موج کمتر از ۳۸۵ نانومتر قادر به فعال سازی این اکسید می­باشند. در نتیجه اکسید تیتانیوم به صورت خالص را در پرتوهای فرابنفش
می­توان به­عنوان فتوکاتالیست استفاده کرد. این امر موجب می­گردد بازده اکسید تیتانیوم در امواج مرئی
(نور خورشید) که بیش­ترین توجه بازار به این بخش فتوکاتالیست معطوف می­باشد را کاهش دهد. زیرا تنها (%۵-۵/۳) امواج خورشید حاوی پرتوهای فرابنفش است. بنابراین در حالی­که فاز آناتاز اکسید تیتانیوم به­عنوان فتوکاتالیست بازده مناسبی در امواج فرابنفش دارد اما در کاربردهای با امواج مرئی کاملا ناتوان است. در نتیجه با اضافه کردن عناصر فلزی واسطه نظیر آهن، کبالت، نیکل و فلزات دیگر، همچنین با توجه به دو پارامتر قیمت و در دسترس بودن می­توان طیف جذب TiO2 را به سمت امواج مرئی هدایت کرد و پوشش­هایی با بازده بالا در امواج مرئی تولید نمود.
۱-۳ دلایل تولید فتوکاتالیست جهت کاربرد در امواج مرئی
آلودگی محیط زیست در مقیاس جهانی دانشمندان را با مشکلات جدی در قرن بیست و یکم مواجه خواهد کرد در نتیجه تعداد زیادی از دانشمندان به دنبال یک فتوکاتالیست ایده­آل برای رفع این مشکل هستند. فرایند فتوکاتالیست تغییر نخواهد کرد بلکه نسل جدیدی از فتوکاتالیست­ها که بتوانند از نور مرئی خورشید به­جای امواج محدود فرا­بنفش استفاده کنند باید تولید گردند. با نگاهی اجمالی به مقالات و کتب و کنفرانس­ها و کاربردهای ارائه شده به بازار می­توان دریافت، این پدیده موضوع تحقیقات علمی در چندین دهه گذشته بوده است.
فتوکاتالیست مورد کاربرد در امواج مرئی در سراسر جهان در حال بررسی است و بررسی­های گروه ­های تحقیقاتی از کشورهای مختلفی چون ژاپن، چین، فرانسه، کره جنوبی، ایالات متحده امریکا، انگلستان، آلمان، کانادا، ایتالیا، تایوان از میان بقیه حائز اهمیت­تر است. اگرچه موفقیت این نوع فتوکاتالیست محدود بوده است اما کاربرد فوری و بلند مدت آن، این بحث را حائز اهمیت نگه داشته است. در ذیل این ویژگی­ها بررسی می­ شود.
۱-۳-۱ توانایی فعال شدن با پرتوهای مرئی
محدوده نور مرئی در امواج الکترومغناطیس از طول موج حدود ۴۰۰ نانومتر شروع و به ۷۰۰ نانومتر ختم
می­گردد. برای کاربردهای خورشیدی حتی اکسید تیتانیوم خالص بازده چندانی ندارد زیرا تنها (%۵-۵/۳) نور خورشید حاوی امواج فرابنفش با طول موجی بین ۳۰۰ الی ۳۸۰ نانومتر است. اگر باند ممنوعه اکسید تیتانیوم یا هر فتوکاتالیست دیگری را بتوان کاهش داد فوتون­هایی با انرژی کم­تر و طول موج بلندتر توسط فتوکاتالیست قابل جذب هستند. محدودیت­های تئوری باتوجه به ترازهای ردوکس موجود وجود دارد. و این­که انرژی را تا
چه حد می­توان کاهش داد مادامی­که بازده فتوکاتالیست کاهش نیابد. برای مثال باند والانس نیمه­هادی­های فتوکاتالیست باید انرژی کافی برای تحریک واکنش اکسیداسیون برای تولید رادیکال­های آزاد را داشته باشد. اگر باند ممنوعه از مقدار تعیین شده­ای کم­تر باشد انرژی مورد نیاز واکنش فتوکاتالیست تامین نخواهد شد، اگرچه نیمه­هادی مذکور دارای خاصیت جذب نور مرئی باشد. نتیجه این­که باند ممنوعه یک فتوکاتالیست ایده­آل دارای یک حد بحرانی است که برای از دست ندادن بازده فرایند فتوکاتالیست نباید از این حد پایین­تر رفت.
۱-۳-۲ پایداری خاصیت فتوکاتالیستی
پایداری یک فاکتور بحرانی در واکنش­های فتوکاتالیست است. به­عنوان مثال نیمه­هادی حاوی سولفید فلزات اگرچه باند ممنوعه کوچکی دارد اما با توجه به موقعیت باند والانسشان در خطر خوردگی فوتوآندیک هستند. در نتیجه عمر فتوکاتالیستی این نیمه­هادی­ها بسیار پایین است. البته عمر دقیق آن­ها به محیط واکنش نیز مرتبط است. دیگر کاتالیست­ها از قبیل اکسید روی فتوکاتالیست مناسبی برای کاربردهای نورهای فرابنفش هستند اما این فتوکاتالیست­ها نیز در محیط آبی دچار خوردگی فوتوآندی می­گردند که این امر موجب عدم گسترش آن­ها گشته است. یک فتوکاتالیست ایده­آل باید به­ صورت فوتوشیمیایی پایدار باشد یعنی در تمام محیط­های واکنش در برابر خوردگی مقاوم باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:55:00 ق.ظ ]




قرآن کریم می فرماید:«یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً»،(احزاب/۳۲)،«اى همسران پیامبر! شما همچون یکى از زنان معمولى نیستید اگر تقوى پیشه کنید، بنا بر این به گونه‏اى هوس‏انگیز سخن نگوئید که بیماردلان در شما طمع کنند.و سخن شایسته بگوئید».
بعد از آنکه علو مقام، و رفعت منزلت همسران رسول خدا(ص) را به خاطر انتسابشان به آن جناب بیان نموده، این علو مقامشان را مشروط به تقوى نموده، و فرموده که فضیلت آنان به خاطر اتصالشان به رسول خدا(ص) نیست، بلکه به خاطر تقوى است، اینک در این جمله ایشان را از خضوع در کلام نهى مى‏کند، و خضوع در کلام به معناى این است که در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازک و لطیف کنند، تا دل او را دچار ریبه، و خیالهاى شیطانى نموده، شهوتش را بر انگیزانند، و در نتیجه آن مردى که در دل بیمار است به طمع بیفتد، و منظور از بیمارى دل، نداشتن نیروى ایمان است، آن نیرویى که آدمى را از میل به سوى شهوات باز مى‏دارد.(طباطبائی، ۱۳۷۴،ج۱۶،۴۶۱).
هم چنین می فرماید:«إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَهً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ»،(شعراء/۴)،«اگر ما اراده کنیم از آسمان بر آنها آیه‏اى نازل مى‏کنیم که گردنهایشان در برابر آن خاضع گردد!». کلمه”فظلت” از”ظل” است که یکى از افعال ناقصه است که اسم و خبر مى‏گیرد و در اینجا اسمش کلمه”اعناقهم” و خبرش”خاضعین” مى‏باشد. و اگر فرمود گردنهایشان خاضع مى‏شود و نسبت خضوع را به گردنهاى مشرکین داده با اینکه خضوع وصف خود ایشان است از این باب است که در حال خضوع اولین عضو از انسان که حالت درونى خضوع را نشان مى‏دهد گردن است که سر را زیر مى‏افکند، پس این نسبت از باب مجاز عقلى است. و معناى آیه این است که:اگر مى‏خواستیم آیه‏اى بر ایشان نازل کنیم که ایشان را خاضع نماید و مجبور به قبول دعوت کند و ناگزیر از ایمان آوردن شوند نازل مى‏کردیم و بناچار خاضع مى‏شدند، خضوعى روشن که انحناى گردنهایشان از آن خبر دهد.(همان،ج۱۵،۳۴۷).
بعضى از مفسرین گفته‏اند: مراد از اعناق، جماعتها است،چون عنق به معناى‏جماعت نیز آمده است.(آلوسی، ۱۴۱۵،ج۱۰،۶۰). بعضى دیگر گفته‏اند: مراد رؤسا و پیشتازان مشرکین است.یادر اینجا مضافى حذف شده و تقدیر کلام”فظلت اصحاب اعناقهم خاضعین”:”پس گردن‏داران ایشان خاضع شوند” بوده، که این قول اخیر از همه بى‏معناتر است.(طبرسی،۱۳۷۲،ج۷،۲۸۸).
خضوع در لغت به معنی تواضع، سر به زیر انداختن و آرامی است.(قرشی،۱۳۷۱،ج۲،۲۵۸). خاضع در لغت آنکه به خواری و زبونی تن داده و راضی باشد،آنکه در گردنش کجی باشد.( مهیار،۱۳۷۵،۳۰). خضع چون با “لام” متعدی می شود به معنی اطاعت است. “خضع له:انقاد”.(قرشی،۱۳۷۱،ج۲،۲۵۸).در نامه ۳۱ از نهج البلاغه مقصود از خضوع، تواضع و فروتنی است.« ما أقبح الخضوع عند الحاجه»:«چه زشت است فروتنی به هنگام نیاز».(سیدرضی،۱۳۸۶، نامه۳۱،۳۸۰).
۱۵- خشوع: خشوع واژه ای قرآنی و روایی می باشد. کلمه خشوع و مشتقات آن ۱۷ بار در ۱۶ آیه به کار رفته است. قرآن کریم می فرماید:«وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ خاشِعِینَ لِلَّهِ لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِساب‏»،(آل عمران/۱۹۹)،
«بعضى از اهل کتاب کسانى هستند، که به خداوند و آنچه بر شما نازل شده، و آنچه بر خود آنان نازل گردیده، ایمان دارند، در برابر (فرمان) خدا خاضعند، و آیات خدا را به بهاى ناچیزى نمى‏فروشند، پاداش آنها نزد پروردگارشان است، خداوند سریع الحساب مى‏باشد».
آنها در برابر فرمان خدا تسلیم و خاضعند و همین خضوع آنهاست که انگیزه ایمان واقعى شده و میان آنها و تعصب‏هاى جاهلانه، جدایى افکنده است.(مکارم،۱۳۷۴،ج۳، ۲۳۲). هم چنین در جایی دیگر آمده است «…. و یزیدهم خشوعا»،(اسراء/۱۰۹)،« … و هر زمان خشوعشان فزونتر می شود».
آنچه در قرآن است از پندها و عبرتها فروتنی آنان را برای خدای تعالی و اطاعت او و خضوع برای او افزایش می دهد.(ش.طوسی،۱۴۰۹،ج۶،۵۳۲). معنای خشوع عبارت است از آن تذللی که در قلب حاصل می شود و محصل آیه این است که آنان خاضع و خاشع می باشند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

(طباطبایی،۱۴۱۷، ج۱۳،۲۳۸).
امام سجاد(ع) می فرماید:« فمثل بین یدیک متضرعا، و غمض بصره الی الارض متخشعا»:«اکنون با حال زار و نزار در حضورت ایستاده، و با فروتنی چشم بر زمین دوخته». هم چنین می فرماید:«… و عدد من ذنوبه ما انت احصی لها خشوعا»:«… و متواضعانه برخی گناهان خود را شمرده که تو شمارشان را بهتر می دانی».(صحیفه سجادیه،دعای ۳۱).
خشوع در لغت به معنای خواری و زاری است. راغب در مفردات در معنای خشوع فرموده:”خشوع” :”ضراعه”، یعنی خشوع یه معنای خواری و زاری است و بیشتر خشوع در آنچه بر اعضا و جوارح به وجود می آید، استعمال می گردد و”ضراعه” بیشتر در آنچه در قلب ایجاد می گردد، استعمال می شود. به همین جهت بنا بر آنچه گفته اند، روایت شده”اذا ضرع القلب،خشعت الجوارح”: یعنی چون دل به تضرع آید،در اعضا و جوارح احساس خواری و زاری حاصل می گردد.(راغب،۱۴۱۲،ج۱،۲۸۳). هم چنین مجمع البحرین در معنای خشوع فرموده:ای خضعت. خشوع و خضوع یعنی تواضع،خواری، فروتنی. فرق بین خشوع و خضوع در این است که خشوع در جسم، چشم و صورت بوده و خضوع تنها در جسم است.(طریحی،۱۳۷۵،ج۴،۳۲۱).
۱۶-خوف: خوف واژه ای قرآنی و روایی می باشد.
قرآن کریم می فرماید:«فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»،(بقره/ ۳۸)،«هر گاه هدایتى از طرف من براى شما آمد کسانى که از آن پیروى کنند نه ترسى بر آنهاست و نه غمگین مى‏شوند». هم چنین می فرماید:«…ُ وَ یَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ یَخافُونَ عَذابَه‏… »،( اسراء/ ۵۷ )،«… و به رحمت او امیدوارند و از عذاب او مى‏ترسند…». باز می فرماید:«وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا…»،(نساء/۳)،« و اگر مى‏ترسید از اینکه (به هنگام ازدواج با دختران یتیم) رعایت عدالت در باره آنها نکنید…».
در جایی دیگر می فرماید:« لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذلِکَ یُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبادَهُ یا عِبادِ فَاتَّقُونِ»،(زمر/ ۱۶)،« براى آنها از بالاى سرشان سایبانهایى از آتش، و در زیر پایشان نیز سایبانهایى از آتش است، این چیزى است که خداوند با آن بندگانش را تخویف مى‏کند،اى بندگان من از نافرمانى من بپرهیزید».
از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند:« ما من عین الا و هی باکیه یوم القیامه الا عینا بکت من خوف الله …»:«هیچ دیده نباشد جز اینکه در روز رستاخیز گریان است به جز دیده ای که از ترس خدا گریسته باشد».(کلینی،۱۳۸۷،ج۴،۲۹۰).
هم چنین می فرماید:« من عرف الله خاف الله …»:«هر کس خدا را بشناسد، از او می ترسد».
(حر عاملی،۱۴۱۳، ۶۷۵).
در لغت خوف به معنای ترس می باشد. هم چنین توقع مکروهی است از روی علامت مظنون یا معلوم چنانکه رجاء و طمع توقع محبوبی است از روی آندو. (راغب،۱۴۱۲،ج۱، ۳۰۳). هم چنین به معنای فریاد، ناله و زاری آمده است.(مهیار،۱۳۷۵،۳۷۶).
“تخویف” به معنی ترساندن است. حالتی است که از خوف به انسان عارض می شود و در جای خوف به کار می رود. “تخوف” به معنی ظهور خوف است. خوف یکی از صفات نیک است و انسان را از بدبختیهای دنیا و آخرت نجات می دهد. مثل خوف از خدا، خوف از عذاب آخرت، خوف از ذلت دنیا و آخرت و… ، در قرآن کریم در اینگونه موارد بکار رفته است و از صفات و شعار بندگان خوب خداست بخلاف جبن که ناشی از ضعف نفس است و از علامات نقص است.
(قرشی،۱۳۷۱،ج۲،۳۱۳).
۱۷- الدمع(تفیض من الدمع): واژه ای است که هم در قرآن و هم در روایات آمده است.
قرآن کریم جاری شدن اشک از دیدگان را نشانه عبد بودن انسان می داند.لذا می فرماید:«وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى‏ أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ »،(مائده/ ۸۳)،« و هر زمان آیاتى را که بر پیامبر نازل شده بشنوند چشمهاى آنها را مى‏بینى که (از شوق) اشک مى‏ریزد بخاطر حقیقتى را که دریافته‏اند، آنها مى‏گویند: پروردگارا ایمان آوردیم، ما را با گواهان (و شاهدان حق) بنویس». در جایی دیگر می فرماید: «…تَوَلَّوْاوَ أَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاَّ یَجِدُوا ما یُنْفِقُون‏»،(توبه/ ۹۲)،«…بازگشتند در حالى که چشمانشان اشکبار بود، چرا که چیزى که در راه خدا انفاق کنند نداشتند».
امام سجاد(ع) می فرماید:« قد تری یا الهی فیض دمعی من خیفتک »:«ای معبود من، می بینی که چگونه از ترس تو اشکم روان است».(صحیفه سجادیه، دعای ۱۶).
از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود:«ما من شی الا و له کیل و وزن الا الدموع فان قطره منها تطفی بحارا من النار …»:«هیچ چیزی نباشد جز این که پیمانه و وزنی دارد جز گریه که یک قطره اش آتش دریاهای آتشناک را فرو می نشاند».(کلینی،۱۳۸۷،ج۴، ۲۹۴).
۱۸-عبر: عبر نیز به معنای اشک است که در روایات از آن نام برده شده است.
امام حسین(ع) می فرماید:«انا قتیل العبره. لایذکرنی مومن الا استعبر»:«من کشته اشکم هیچ مومنی مرا به یاد نمی آورد مگر اینکه اشک از دیدگانش جاری می شود».(ابن قولویه قمی،۱۳۸۹،۱۰۸). در روایت آمده است که« لما بلغ الحسین قتل قیس استعبر باکیا…»: «هنگام رسیدن خبر شهادت قیس اشک حضرت جاری شد و به گریه افتاد». (مجلسی،۱۴۰۳،ج۴۴،۳۸۲).
دمع در لغت به معنای اشک چشم است.(مصطفوی،۱۳۶۰،ج۳ ،۳۴۴). قطره(آب و مانندآن) است که بر اثر ترشح غده اشکی از گوشه چشم بیرون می آید. هم چنین به آن”سرشک” ،”اشک”، و “عبره” گفته می شود عبر به اندوه بی گریه نیز گفته می شود.(معین،۱۳۸۲،۱۲۷۸).
۱-۹-مفاهیم متضاد
۱-فرح: در قرآن کریم و روایات اسلامی از واژه فرح یاد شده است.
قرآن کریم می گوید:«فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّه‏…»،(توبه/۸۱)،«تخلف‏جویان (از جنگ تبوک) از مخالفت با رسول خدا (ص) خوشحال شدند…». هم چنین می فرماید:«فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَهً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُون‏»،(انعام/۴۴)،«هنگامى که (اندرزها سودى نبخشید و) آنچه به آنها یادآورى شده بود فراموش کردند درهاى همه چیز (از نعمتها) را به روى آنها گشودیم تا (کاملا) خوشحال شدند (و دل به آنها بستند) ناگهان آنها را گرفتیم (و سخت مجازات کردیم) در این هنگام همه مایوس شدند (و درهاى امید به روى آنها بسته شد!)».
در جایی دیگر آمده است:«…لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ»،(قصص/۷۶)،«… این همه شادى مغرورانه مکن که خداوند شادى کنندگان مغرور را دوست نمى‏دارد».
اما فرح در برخی آیات به معنای شادی ممدوح است. مثلا«قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ»،(یونس/۵۸)،« بگو به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند که از آنچه گردآورى کرده‏اند بهتر است». امام علی(ع) می فرماید:« لاتفرحن بسقطه غیرک فانک لاتدری ما یحدث بک الزمان»:«زنهار مبادا از افتادن دیگران خوشحالی کنی زیرا تو نمی دانی زمانه با تو چه خواهد کرد».(‌آمدی ،۱۳۸۰،ج۲،۲۷۳).
باز می فرماید:«اوقات السرور خلسه»:«زمان های شادی به زودی ربوده می شوند».(همان،ج۱،۵۱۵).
فرح در لغت شادی، شادی توام با تکبر و ضد حزن است. سرور و حبور در شادی ممدوح به کار می رود ولی فرح در شادی مذموم که موجب تکبر است. سرور و حبور ناشی از تفکر است و فرح ناشی از قوه شهوت. فرح در قرآن مجید بیشتر در شادیهای مذموم به کار رفته که منبعث از نیروی شهوانی و لذات و توام با خودپسندی است.(قرشی،۱۳۷۱،ج۵،۱۵۷).
۲-ضحک(خنده): واژه ای قرآنی و روایی است.
قرآن کریم می فرماید:«وَ امْرَأَتُهُ قائِمَهٌ فَضَحِکَت‏ …»،(هود/۷۱)،« و همسرش ایستاده بود خندید…». باز می فرماید:«فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیًّا حَتَّى أَنْسَوْکُمْ ذِکْرِی وَ کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ»،(مومنون/۱۱۰)،«اما شما آنها را به باد مسخره گرفتید و آنها شما را از یاد من غافل کردند و شما از آنها مى‏خندیدید!». امام حسن عسکری(ع) می فرماید:«‌من الجهل الضحک من غیر عجب »: خنده بیجا از نادانی است .(محمدی ری شهری،۱۳۷۷،ج۷،۳۲۲۶). پیامبر(ص) می فرماید:«ویل للذی یحدث فیکذب لیضحک به القوم … » :« وای بر کسی که دروغ می گوید تا دیگران بخندند» . (همان،۳۲۲۸). هم چنین فرموده اند:« ان الله تبارک و تعالی کره لی ست خصال … و الضحک بین القبور» : «خداوند عزوجل شش خصلت را برای من ناپسند می دارد … و خنده در قبرستان است» . ( ش. صدوق ،۱۴۲۹، ۱۸۸).
ضحک در لغت حالتی در انسان که به سبب شادی و نشاط ایجاد می شود و لبها و دهان گشاده گردند و آوازی مخصوص از حلق بر آید.(معین،۱۳۸۲،۱۲۷۵).
۳-تبسم: هم در قرآن و هم در روایات از این واژه یاد شده است. قرآن کریم می فرماید:« فَتَبَسَّمَ ضاحِکاً مِنْ قَوْلِها…»،(نمل/۱۹)،«(سلیمان) از سخن او تبسمى کرد و خندید…».
از ابوعماره نقل شده است که« ما ذکر الحسین بن علی(ع) عند ابی عبدالله(ع) فی یوم قط فرئی ابوعبدالله(ع) متبسما فی ذلک الیوم الی اللیل» :«‌هر روزی که نام امام حسین(ع) نزد امام صادق(ع) برده می شد تا هنگام شب خندان دیده نمی شد».( ابن قولویه قمی،۱۳۸۹، ۱۰۸).
در لغت تبسم یعنی خنده جزئی(لبخند)که نیکوتر از خنده است. اکثر خنده های انبیاء، تبسم بوده است.( ابن منظور،۱۴۱۲،ج۱۲،۵۰).
بنابراین بکاء، حالتی انتخابی یا انفعالی است که در شرایط خاص با توجه به انگیزه و اهداف خاصی بر انسان حاکم می گردد و طی آن قطرات اشک از چشمان انسان جاری می گردد.(نیلی پور،۱۳۹۰،ج۱،۴۶۵). هم چنین بکاءحالتی است که نشان دهنده حزن،خوف، خضوع و ندامت انسان است که در قرآن و روایات و سلوک عرفانی برآن تأکید شده است.واژگانی چون تضرع،جزع،ندبه،ضجه وصراخ نیز بار معنایی نزدیکی با واژه گریه دارند.
مراتب گریه و مراحل شکل گیری آن چنین است:
۱-اندوه زدگی دل.
۲-دردمند شدن دل.
۳-حلقه زدن اشک در دیدگان.
۴-جریان یافتن اشک از دیدگان، هرچند اندک.
۵-ریزش قطرات اشک از چشم.
۶-جریان یافتن اشک و ریختتن آن بر چهره و محاسن و سینه.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:55:00 ق.ظ ]




براى حضرت یعقوب در طول زندگى مصیبت‏ها و حوادث تلخى پیش آمد که کمتر کسى یاراى تحمل آن را داشت و رأس آنها فراق چندین ساله‏ یوسف، عزیزترین فرزندش بود. با عنایت به این‏که وى بر اساس علم الهى از ارزش و منزلت والاى یوسف با خبر بود، از دست دادن یوسف برایش سخت گران آمد. یعقوب در این مصیبت‏ها غرق بود، اما آنى از ذکر خدا و سپاس نعمت‏هاى او غافل نگشت و با توکل بر ذات حق تعالى شکیبایى ورزید و به رحمت و فرج الهى امیدوار بود؛ از این ‏رو چون خبر مرگ یوسف را به او دادند گفت: قالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِیلٌ (قرآن: ۱۲-۱۸) گفت: بلکه نفس شما کار بدى را پیش شما آراسته است پس اینک، صبرى نیکو مى‏کنم.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

به علاوه، دربرابر فرزندان خطاکار و حسودش که با سهل انگارى یا خیانت موجب این مصیبت شده بودند عفو و گذشت و حتى آمرزش خواهى در پیش گرفته بود، که این از نهایت کرامت و بزرگوارى او حکایت مى‌کرد؛ «قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّى إِنَّه هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ؛» (قرآن: ۱۲-۹۸)
زمانى که فرزندان خطا کارش، یوسف را به چاه انداخته و عذرهاى باطلى تراشیدند، گفت: فَصَبْرٌ جَمِیلٌ وَاللَّهُ المُسْتَعانُ عَلى‏ ما تَصِفُونَ (قرآن:۱۲-۱۸) و اینک صبرى نیکو براى من بهتر است و خدا بر آنچه وصف مى‏کنید، یارى ده است.
و چون در یکى از سفرهاى فرزندانش به حضور عزیز مصر، برادر دیگر یعنى بنیامین را نیز از دست دادند و بازگشتند، یعقوب امیدوارانه گفت: فَصَبْرٌ جَمِیلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَنِى بِهِمْ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ العَلِیمُ الحَکِیمُ؛» (قرآن :۱۲-۸۳) پس صبر من صبرى نیکوست، امید که خدا همه آنان را به سوى من باز آورد، که او داناى حکیم است.» (جزایرى، ۱۳۸۸: ۲۰۲)
۳-۵-۳- حضرت یوسف ، قهرمان صبر و شکیبایی در برابرگناه
یکى دیگر از قهرمانان صبر که در قرآن معرفى شده است حضرت یوسف است. بلاهاى گوناگون همچون حلقه‌هاى زنجیرى مرگبار دست و پا و سر و پیکر زندگى یوسف را در برگرفته است. در سراسر زندگیش هنوز از یک گرفتارى و مصیبت خلاصى نیافته است که دچار بلاى دیگرى مى‌شود که دشوارتر از پیش است.از نزد برادران دور مى‌شود گرفتار همسر جوان و خوشگذران عزیز مصر مى‌شود. رهایى او از دام آن دختر دربارى شهوت‌ران منجر به زندانى شدنش مى‌شود. با پایان گرفتن سال‌هاى سختى و شدت زندان گرفتار نوع دیگرى از بلایاى دنیا مى‌شود و رفاه و عافیت و نعمت و برکت به او روى مى‌آورد. درعین حال مشکل‌ترین مسؤلیت‌هاى اجرایى کشور مصر را برعهده دارد. در آن سال‌هاى قحط و خشک سالى حضرت یوسف وزیر کشاورزى و دارایى و مسؤل جیره بندى ارزاق عمومى است و در سال‌هاى آخر قحطى به عزیزى مصر مى‌رسد در کنار همه این گرفتارى‌ها محنت غربت و دورى از پدر و مادر و برادرانش را هم باید تحمل کند.
محسن قرائتی در سیمای صابران در این باره می‌نویسد: « هیچ یک از فراز و نشیب‌هاى زندگى نمى‌تواند سلاح صبر یوسف را کُند نماید و یا قامت استقامت او را خم کند و کوچک‌ترین تأثیر نامطلوبى در روحیه‌اش بگذارد. بنابراین چه جاى شگفتى است که خداوند این چنین به او مکنت دنیوى و منزلت اخروى عنایت فرماید. این ها همه پاداش صبر و تقواى اوست.کلید رمز داستان یوسف و برادرانش و راز موفقیت وى بر آن همه مشکلات و موانع گوناگون همان تقوا و صبر است. جلوه دیگرى از صبر یوسف هنگامى بود که فرمان شاهانه دایر بر آزادى او از زندان صادر گردید. حضرت در برابر این روزنه‌ رهایى از زندان به هیچ وجه ذوق زده نمى‌شود و خود را نمى‌بازد. با آن که چندین سال است که در زندان به سر برده است بیش از آن که در اندیشه بیرون آمدن از زندان باشد خواهان رسیدگى به اتهامات ناروایى است که به او زده‌اند تا بى‌گناهى و پاکدامنى او بر همگان آشکار شود و راه آن هوسرانان به سوى او بسته شود. نتیجه این صبر هشیارانه و این اقدام آگاهانه آن بود که پادشاه مصر پس از انجام تحقیقات و به ثبوت رسیدن بى‌گناهى او این بار مشتاقانه گفت: او را به نزد من بیاورید تا او را مشاور خاص خویش گردانم! و وقتى به دربار رفت پادشاه مصر که مردم سراسر مصر جبین بر خاک آستانش مى‌ساییدند آن تجلیل و تکریم را از او معمول داشت. (فشرده مفاهیم آیات۵۰ تا ۵۴ سوره یوسف) و مهم‌تر این که از همین روزنه بود که بالأخره آفتاب جهان تاب حکومت و عزت خداوندى به تاریکخانه کشور پادشاهى مصر تابیدن گرفت و مردم مصر پس از سالیان درازاز ظلمات حکومت طاغوت بیرون آمدند و چشمشان به نور عدالت و ایمان روشن گردید.» (قرائتی،۱۳۷۳: ۸۳)
۳-۳-۶- حضرت اسماعیل اسوه صبر در فرمانبرداری از خداوند
در داستان حضرت اسماعیل نوع دیگرى از صبر جلوه کرده است: صبر در فرمانبردارى خداوند و خالصانه گردن سپردن به فرمان الهی. او با خرسندی و رضایت در برابر فرمان خداوند سر خم می‌کند و جان خویش را برای قربانی شدن در طبق اخلاص می‌نهد.
شهباز آزادمهر می‌نویسد: «حضرت ابراهیم خلیل‌الله در خواب مى‌بیند که دارد فرزند نوجوانش اسماعیل را ذبح مى‌کند. خواب پیامبر وحى خداوندى است. درنگ را جایز نمى‌شمارد. پسرش را فرا مى‌خواند و موضوع را با او در میان مى‌گذارد (سوره صافات): یابُنَیَّ إِنِّى أَرَی فِى المَنامِ إِنّى أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَری. در نگاه نخستین عبارت ساده و کوتاهى به نظر مى‌آید که در چند ثانیه بر زبان رانده مى‌شود. امّا اگر در نظر بگیریم که این سخن را پدر پیرى به پسر نوجوانش مى‌گوید آنگاه به اهمیت آن پى مى‌بریم. اسماعیل با گفتن دو جمله در پاسخ پدر نام خود را در طومار پیامبران و صابران راستین جاودانه ساخت: جمله اول: (یاأَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ): پدر جان! آن چه بدان مأمورى به جاى آور; یعنى: حتى منتظر شنیدن پاسخ من مباش و امر پروردگار را بى درنگ اجرا کن. حتى نگفت: (إِفْعَلْ بى ماتُؤْمَرُ) (هر کار که دستور دارى با من بکنى بکن!) گویى نمى‌خواهد اصلا خودش را به حساب آورد. جمله دوم. (سَتَجِدُنى إِنْ شاءَ االه مِنَ الصِّابِرینَ) قول مى‌دهم ـ اگر خداوند بخواهد ـ به شما ثابت کنم که در شمار صابران هستم! ادعاى قهرمانى و شجاعت ندارد، کار خود را به خداوند وا مى‌گذارد و فقط اظهار امیدوارى مى‌کند که خدا او را یارى کند تا بتواند در زمره صابران قرار گیرد. و با همین نیروى توّکُل بود که توانست از عهده وفاى به عهد خویش برآید. پدر و پسر هر دو آماده اجراى فرمان خداوند شدند، پدر پیشانى پسر را روى خاک گذارد و کارد بر گلوى او نهاد تا سرش را ببرد (آیه ۱۰۳سوره صافات) که ناگهان مژده آسمانى به گوششان رسید که دست نگاه دارید، آزمونتان تا همین جا بود و از آزمون سربلند به در آمدید.» (آزادمهر،۱۳۸۵: ۱۹۶)
۳-۶- صبر و استقامت در سیره پیامبر اعظم (ص)
روزهایی بر پیامبر گذشت که توصیف آن با بیان و قلم مشکل است؛ دشمنانی که برای نابودی او کمر بسته بودند تا آنجا که خویشاوندان نزدیکش در صف اول این مبارزه قرار داشتند. در کنار آن حضرت، یاران و پیروان اندکش نیز انواع و اقسام شکنجه‌ها را متحمل می‌شدند.
از جمله صفات و خصایل وجودی پیامبر اعظم اسلام، درس صبر و استقامت است. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است که: «فإنّ الله عزّ وجلّ بعث محمّداً فأمره بالصبر والرفق،». خداوند، حضرت محمد (ص) را مبعوث و او را امر به صبر و مدارا نمود» (کلینی، ۱۳۸۷ ج ۲: ۸۸ .)
۳-۶-۱- صلح حدیبیه جلوه صبر پیامبر (ص)
یکی از ثمرات و جلوه‌های صبر و استقامت پیامبر اعظم در جریان صلح حدیبیه است که در آیات قرآن در سوره فتح از آن به « فتح المبین » یاد شده است .
سید جعفر شهیدی در کتاب تاریخ تحلیلی اسلام در این باره می‌نویسد: «در ذی‌القعده سال ششم هجری پیغمبر با هزار و پانصد تن از مردم مدینه برای ادای عمره روانه مکه شد. قریش چون از قصد پیامبر(ص) آگاه شدند برای ممانعت وی آماده گردیدند. نخست خالد بن ولید و عکرمه بن ابی جهل را روانه کردند تا او را از رسیدن به مکه باز دارند. پیغمبر در جایی که حدیبیه نام دارد و آغاز سرزمین‌های حرام است فرود آمد و به مردم مکه پیغام داد ما برای زیارت آمده‌ایم نه برای جنگ، قریش نپذیرفتند. سرانجام مصالحه نامه‌ای میان پیامبر و مردم مکه امضا شد که به موجب بخشی از مفاد آن، برای ده سال جنگی بین دو طرف نخواهد بود. در این سال مسلمانان نباید به مکه داخل شوند، اما در سال آینده همین موقع مردم شهر سه روز از مکه بیرون می‌روند و شهر را برای مسلمانان خالی خواهند گذاشت تا زیارت کنند.
بعضی از یاران پیغمبر چون نمی‌توانستند عمق این پیمان نامه و عواقب آن را دریابند بر آشفتند و آن را برای خود شکست دانستند. اما در حقیقت امضای این پیمان پیروزی بزرگی برای مسلمانان بود، زیرا مشرکان مکه تا آن روز پیامبر و پیروانش را به حساب نمی‌آوردند و می‌خواستند آنان را از زمین بردارند، حالا علاوه بر این که او را به رسمیت می‌شناختند، همانند همتا و طرف مقابل معامله می‌کردند. سرانجام با نقض یکی از مواد پیمان نامه از جانب قریش، پیامبر اکرم در ماه رمضان سال هشتم هجرت، با ده هزار نفر راهی مکه شدند و در پی آن شهر مکه بدون هیچ خونریزی فتح گردید.» (شهیدی،۱۳۸۶: ۹۱-۹۴)
۳-۷- صبر در روایّات اسلامی
همه اهل بیت(ع) در زندگی کوتاه و بلند خویش، برای انجام مأموریت الهی مانند پیامبرگرامی(ص) ناچار شدند که انواع سختی‌ها، اذیّت و آزارها را تحمُّل کنند. چنان که امیر مؤمنان علی(ع) نزدیک به سه دهه از عمر خویش را تنها برای حفظ امت پیامبر(ص) و وحدت کلمه ناچار شد در سکوت سپری کند و همه اذیّت و آزارها را نسبت به اهل بیت(ع) تحمل کند. امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نیز ناچار شدند برای حفظ و اصلاح امت، بر بسیاری از فشارهای جانکاه، صبر و شکیبایی نمایند و صبر جمیل را برای رضای خداوند و وجه الهی به جان بخرند .
امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می‌فرماید :«یَنْزِلُ الصَّبْرُ عَلَی قَدْرِ الْمُصِیبَهِ وَ مَنْ ضَرَبَ یَدَهُ عَلَی فَخِذِهِ عِنْدَ مُصِیبَتِهِ حَبِطَ عَمَلُهُ؛ صبر به اندازه مصیبت نازل می‌شود و هر کس در هنگام مصیبت با دست بر رانش بزند عمل را از میان برده و پاداشش را از دست داده است.» (نهج‌البلاغه: ۴۹۵)
هم چنین می‌فرماید: « اگر صبر پیشه می‌کنی مانند آزادگان (و یا اهل کرامت) صبر بورز، وگرنه همانند نادانان نا آزموده (و چهارپایان) آن را فراموش کن.» (همان: ۵۴۸)
در اهمیت و ارزش صبر همین بس که امیر مومنان علی(ع) این فضیلت را یکی از اوصاف متقین و موقعیت صبر را در برابر ایمان، همانند موقعیت سر نسبت به بدن میدانند. ایشان در این مورد میفرمایند: عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ فَإِنَّ الصَّبْرَ مِنَ الْإِیمَانِ کَالرَّاْسِ مِنَ الْجَسَدِ وَ لَا خَیْرَ فِی جَسَدٍ لَا رَاْسَ مَعَهُ وَ لَا فِی إِیمَانٍ لَا صَبْرَ مَعَهُ .:« صبر پیشه کنید! زیرا صبر براى ایمان همچون سر براى بدن است و هیچ خیرى در بدن بدون سر نیست و هیچ خیرى در ایمانى که صبر با آن نیست نمى‏باشد.» (همان: ۸۲)
صبر مقاومت نفس در برابر هواست. به عبارت دیگر صبر پایدارى انگیزه دینى در برابر انگیزه‏هاى مخالف است. بعضى افعال به انسان کمک مى‏کنند تا به کمال اخلاقى و قرب خداوند نایل شود و برخى مانع و مزاحم کمال او هستند. پس باید از افعالى که مزاحم کمال ما هستند خوددارى کنیم و به عبارت دیگر، در برابر انگیزه‏هاى این گونه افعال مقاومت نماییم؛ یعنى صبر کنیم.
رشیدپور، در کتاب مبانی اخلاق اسلامی می‌نویسد: «انگیزه‏هایى که انسان را به کارهاى معارض با کمال دعوت مى‏کنند سه نوعند: برخى از آن‌ ها انسان را به شکایت از قضاى الهى و اظهار ناخرسندى از آن دعوت مى‏کنند. کسى که به این انگیزه پاسخ مثبت دهد و به قضاى خداوند اعتراض کند در خیرخواهى خداوند تردید کرده است و ایمان او سست شده است. اظهار ناخرسندى از قضاى الهى به هنگام مصیبت صورت مى‏گیرد. انسان مصیبت زده کسى است که واقعه‏اى تلخ و بسیار آزار دهنده در زندگى او رخ مى‏دهد. براى مثال کسى که فرزند عزیز خود و یا پدر و مادر مهربانش را از دست مى‏دهد مصیبت زده است. چنین فردى ممکن است به سبب سنگینى مصیبت زبان به شکایت بگشاید، رفتارى غیر عادى کند و یا دچار اضطراب شود». (رشیدپور، ۱۳۸۶: ۷۳)
این نویسنده هم چنین می‌نویسد: « هر یک از این حالات، گواه ناشکیبایى فرد است. این حالات و افعال، عکس‌العمل‏هایى است که فرد براى تسکین خاطر خود انجام مى‏دهد. انسان صابر بر خود مسلط است و آرامش خود را از طریق اظهار شکایت و رفتار اعتراض‏آمیز به دست نمى‏آورد، بلکه از راه‏هاى دیگرى که رضایت خداوند در آن است آرامش خود را تأمین مى‏نماید. در واقع او در برابر انگیزه شکایت گرى مقاومت مى‏کند. این مقاومت، ناشى از ایمان است. کسى که به خداوند ایمان دارد و خیرخواهى خداوند را باور کرده است و مى‏داند که خداوند علم و قدرت مطلق است و از همه کس به او مهربان‏تر است پیش آمدهاى ناگوار را به مصلحت خویش مى‏داند و آنها را آزمایش الهى و باعثى براى بیدار شدن خویش مى‏شناسد. چنین انسانى معتقد است مصیبت‏هاى زندگى باعث پالایش انسان از گناهان و نردبان ترقى است مشروط بر آن که صبر پیشه سازد و به قضاى الهى اعتراض نکند. بنابراین اولین نوع صبر، صبر در برابر مصیبت است یعنى مقاومت در برابر انگیزه اعتراض به قضاى خداوند.
نوع دوم از انگیزه‏هاى غیر الهى که انسان را دعوت به انجام افعالى خلاف کمال او مى‏سازد امیال نفسانى انسان همچون راحت‏طلبى و بخل است. انسان راحت طلب، در برابر فرمان خداوند سرپیچى مى‏کند و سختى عبادات را تحمل نمى‏کند. راحت‏طلبى، انسان را دعوت به کارهاى دیگر و ترک عبادات مى‏کند. مقاومت در برابر این انگیزه صبر بر طاعت نام دارد. صبر بر طاعت، یعنى پذیرش سختى انجام فرمان خدا و گذشتن از لذت کارهاى دیگر کسى که این مقاومت و گذشت را انجام نمى‏دهد، به لحاظ عملى خود را از دایره ایمان و محبت خداوند خارج ساخته است، زیرا مقتضاى ایمان و محبت، تبعیت از فرمان خداست و انسان مؤمن تابع و مطیع اوامر خداوند است.
سومین نوع از انگیزه‏هایى که مقاومت در برابر آن‌ ها ستوده است و پاسخ مثبت به آنها موجب تباهى انسان است، امیال و هواهاى نفسانى است که انسان را به درک لذات ممنوع وادار مى‏سازد. انسان براى درک برخى لذت‏ها، خارج از قلمرو مجاز دین کارهایى انجام مى‏دهد. گاه انگیزه انجام چنین کارهایى، بسیار قوى نیز مى‏شود. کسى که در برابر این انگیزه مقاومت مى‏کند و خود را از ارتکاب معاصى باز مى‏دارد، صبر پیشه ساخته است. به این نوع از صبر، صبر در برابر معصیت گفته مى‏شود.» (همان: ۷۵)
پیامبر اکرم(ص) در روایتى انواع سه گانه صبر را معرفى کرده‏اند: « الصبر ثلاثه: صبر عند المصیبه و صبر على الطاعه و صبر عن المعصیه؛ شکیبایى بر سه قسم است: شکیبایى در مصیبت و شکیبایى بر طاعت و شکیبایى از گناه » (کلینی، ج ۲: باب صبر)
پیامبر اکرم(ص) در ادامه این روایت درجات و مراتب اقسام صبر را نسبت به یکدیگر بیان می‌فرمایند:
« فمن صبر على المصیبه حتى یردها بحسن عزائها کتب‌اللَّه له ثلاثمائه درجه ما بین الدرجه الى الدرجه کما بین السماء الى الارض، و من صبر على الطاعه کتب الله له ستمائه درجه ما بین الدرجه الى الدرجه کما بین تخوم الارض الى العرض و من صبر على المصیبه کتب اللَّه له تسعمائه درجه ما بین الدرجه الى الدرجه کما بین تخوم الارض الى منتهى العرش.
پس کسى که در مصیبت صبر کند و با صبر نیکویش شدت آن را از سر بگذراند، خداوند براى او سیصد درجه مى‏نویسد که فاصله درجات آن همچون فاصله آسمان و زمین است و کسى که بر طاعت صبر کند خداوند براى او ششصد درجه مى‏نویسد که فاصله درجات آن همچون فاصله قعر زمین تا عرش است و کسى که بر گناه صبر کند، خداوند نهصد درجه براى او مى‏نویسد که فاصله درجات آن همچون فاصله قعر زمین تا منتهاى عرش است.» (همان: باب صبر)
از این روایت به خوبى پیداست که ثواب و فضیلت صبر بر معصیت، به مراتب افزون‏تر از ثواب و فضیلت صبر بر طاعت است و ثواب و فضیلت صبر بر طاعت به مراتب بالاتر از ثواب و فضیلت صبر بر مصیبت مى‏باشد.
در روایتی از امام باقر(ع) نقل شده است: «که “بهشت در ناراحتیها و صبر پیچیده شده است. پس هر کس بر سختیهای دنیا صبر کند داخل بهشت میشود و جهنم در لذات و شهوات پیچیده شده است. پس هر کس نفس خود را از لذات و شهوات بهره‌مند کند، وارد آتش میشود.» (همان: ج ۳ : ۱۴۵)
پس از رحلت رسول خدا(ص) ماجراهاى بسیار تلخى نسبت به خاندان آن حضرت رخ داد، که حضرت على(ع) در بحرانى‏ترین شرایط قرار گرفت، از یک‏سو فراق پیامبر(ص) از سوى دیگر شهادت زهرا(س) از سوى سوم غصب مقام رهبرى و هتاکى‏هاى شکننده، در عین حال آن حضرت با صبر ، همه ناملایمات را بر خود هموار کرد، و فرمود: « فَرَأیتُ اَنّ الصَّبرَ عَلی هاتا اَحجی، فَصَبَرتُ وَ فِی العَین قَذیً وَ فِی الحَلقِ شَجی ؛ دیدم صبر و تحمل به عقل و خرد نزدیک‏تر است، از این رو با این که (بر اثر حوادث سخت) همچون کسى بودم که خاشاک چشمش را پر کرده، و استخوان راه گلویش را گرفته صبر و استقامت نمودم». (نهج‌البلاغه :۷۰)
امام حسین(ع) در سخت‏ترین شرایط روز عاشورا، خطاب به یاران فرمود: « صَبْراً یا أهْلَ بَیتِی، لا رَأیتُم هواناً بَعدَ هذا الیومِ أبَدَاً »اى پسر عموهایم و اهل خانه‏ام، صبر کنید، که بعد از امروز هرگز ناراحتى نخواهید دید». (خوارزمی، ۱۳۸۸ج ۲ : ۲۸٫ )
حضرت زینب(س) قهرمان صبر و استقامت اگر در ماجراى کربلا گریه مى‏کرد، گریه عاطفى و فریاد دادخواهى و نهى از منکر، و رسوا نمودن دشمن بود، او آن چنان صابر و شاکر و توانمند بود که در مجلس شاهانه ابن زیاد، با کمال قاطعیت گفت: «ما رإیت الا جمیلا؛ جز زیبایى چیز دیگرى ندیدم… اى پسر مرجانه به روز قیامت توجه کن و ببین در آنجا چه کسى مغلوب است و چه کسى پیروز». سخنان زینب(س) در آن مجلس، آن چنان شورانگیز و پرهیجان بود، که ابن زیاد براى حفظ آرامش ظاهرى، مجبور شد که دستور دهد آن حضرت و همراهانش را در کنار مسجد کوفه، در یک محوطه بسته‏اى زندانى کردند.» ( ابن اثیر،۱۳۸۵ ج ۴ : ۳۳٫)
پیامبر اکرم(ص) در کلامی زیبا، آینده امت اسلامی را دستخوش شرایطی میدانند که انسان ناچار از صبر در برابر آنهاست و در این دشواری‌ها، صدیق واقعی کسی است که صبر پیشه سازد: «زمانی بر مردم پیش آید که سلطنت و مقام جز به وسیله کشتن و ستمگری به دست نمیآید؛ ثروت جز با غضب و بخل کسب نشود، دوستی جز به وسیله بیرون شدن از دین و پیروی هوس به دست نیاید. پس کسی که به آن زمان برسد و بر فقر صبر کند، با آنکه بر ثروت (از راه معصیت) توانایی داشته باشد و بر دشمنی مردم صبر کند در حالی که بر جلب دوستی آنان از طریق گناه توانا باشد و بر ذلت صبر کند با آنکه بر عزت (از راه معصیت) قادر باشد، خدا ثواب پنجاه صدیق از تصدیق کنندگان مرا به او عطا فرماید.» (تمیمی آمدی، ج ۱، : ۱۴۷)
۳- ۸- معانی و مفاهیم سکوت:
سکوت واژه‌ای عربی به معنی خاموشی و سخن نگفتن است. در فرهنگ فارسی محمد معین زیر مدخل واژه‌ی سکوت چنین آمده است:«سکوتtûsock : خاموش شدن، ساکت شدن ،خاموشی است. در لغتنامه دهخدا این واژه چنین معنی شده است: سکوت. [ س] (ع مص) خاموش شدن است.
«سکوت در معنای خاموشی و یا انتخاب خاموشی علی رغم توانایی سخن گفتن است و یکی از بارزترین صفات تربیتی و اخلاقی می‌باشد. به نظر می‌رسد آن اندازه که راجع به سخن گفتن و حرف زدن گفته شده و یا نوشته گردیده، در خصوص سکوت و خاموشی گفته و نوشته کمتری موجود است. در واقع می‌توان گفت یکی از بالاترین توانمندی‌ها و بلکه هنرمندی‌های زبان و گوش آنجا است که خوب می‌گوید و یا به خوبی سکوت اختیار می کند و یا خوب می شنود. » (صالحی، ۱۳۸۸: ۳۳)
به واسطه عدم تبیین جایگاه حقیقی سکوت امروزه به راستی شاهد آن هستیم که در جوامع گوناگون در بسیاری موارد بیشتر حرف زدن، معیار بیشتر دانستن قلمداد گردیده و هر آن کس که پرگوتر است، پیشتاز تر است؛ حتی در مواردی وضع به گونه‌ای درآمده که مردم جامعه با تمام وجود خواسته و ناخواسته تلاش می‌کنند جنجال حاکم بر زندگی خود را به صوّرگوناگون افزایش دهند و حالتی بر فرد و جامعه استیلا پیدا نموده است که این تعبیر را پیش می‌آورد که گویی زمانه، زمانه هیاهو و جنجال شده است. نتیجه آشکار چنین طرز فکر و رفتاری نیز این مسئله تلخ و زجر آور گردیده که فرصت تأمل و تفکر در حیات، از زندگی بعضی از آدمیان رخت بربسته و برخی از آنان شنابان و پر عجله در مسیری که حتی نهایت و مقصد آن بر خودشان نیز روشن نیست، به حیات ظاهری خود ادامه می‌دهند و حتی در چنین مسیری سبقت گرفتن بر یکدیگر را نیز عامل پیروزی خویش بر می‌شمارند. چنین امری در تمامی اجزاء حیات برخی انسان‌ها نیز رخنه کرده است و شیوه تعلیم و تربیت و مدیریت آنان و بلکه تمامی زندگی شان را تحت تأثیر قرار داده است.
« فرهنگ پر گویی و کم شنیدن، بد شنیدن و نشنیدن و خلاصه فرهنگ اجتناب از سکوت سبب گردیده از تمامی آثار خوب مترتب بر آن محروم و بی بهره مانند. نه خود را متعهد بر به کارگیری سکوت شایسته و مقتضی می‌بینیم و نه تعلیم دهنده خوبی برای آن باشیم و لذا نسلی شکل خواهد گرفت و به اصطلاح تربیت خواهد شد که چونان نسل‌های گذشته از مشکلات مشابه متأثر از آن در رنج و عذاب خواهد بود. آنجا که باید حرف زنند، کمتر می‌شنوند و بیشتر حرف می‌زنند و کمتر سکوت می‌کنند و لذا کمتر فکر می‌کنند و کمتر تعقل می‌نمایند و لذا دریافت‌های کمتری خواهند داشت و منشأ تأثیرو تحول کمتری برخود و بر دیگران خواهند بود » (لطف الله، ۱۳۸۷: ۹۶)
۳-۸-۱- « سکوت » در آیات قرآن مجید
واژه «سَکَتَ» تنها یک بار در قرآن به کار رفته است. این یک بار هم خطاب به حضرت موسی در سوره «آل عمران» می‌باشد که می‌فرماید:« وَلَمَّا سَکَتَ عَنْ مُوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الأَلْوَاحَ وَفِی نُسْخَتِهَا هُدًى وَرَحْمَهٌ لِلَّذِینَ هُمْ لِرَبِّهِمْ یَرْهَبُونَ » (قرآن، ۳-۱۵۴). البته این سَکَتَ در اینجا به معنی آرامش است، ولی سکوت و اشتقاق آن به معنی سخن نگفتن در قرآن استعمال نشده است امّا مترادف آن «صمت» یک بار البته به صورت اسم فاعل «صامتون» در سوره اعراف این چنین به کار رفته استوَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لاَ یَتَّبِعُوکُمْ سَوَاء عَلَیْکُمْ
أَدَعَوْتُمُوهُمْ أَمْ أَنتُمْ صَامِتُونَ. إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِ
اللّهِ …. » (قرآن کریم ۷: ۱۹۳) هر چند«سکوت» یا «صمت» با ترکیبات این دو در قرآن کریم کم به کار رفته است، امّا در عوض مفهوم «سکوت» و «صمت» چنذ بار در قرآن مجید استعمال شده است. نخست در داستان حضرت مریم علیها السلام مى‏خوانیم که در آن لحظات طوفانى که درد سخت زاییدن به او دست داد آن گونه که او را از آبادى به بیابان خشک و خالى کشاند، به قدرى غم و اندوه سراسر وجود او را فراگرفته بود که حساب نداشت، مخصوصا از این که نوزادش متولد شود و رگبار تهمت‌هاى مردم بى‏ایمان متوجه او گردد تا آنجا که تقاضاى مرگ از خدا کرد. در این هنگام ندایی شنید که به او دستور مى‏دهد « غمگین مباش پروردگارت از پایین پاى تو چشمه آب گوارایی جارى ساخته ( و درخت‏خشکیده خرما به فرمان او به بار نشسته است) … از آن غذاى لذیذ بخور و از آن چشمه گوارا بنوش و چشمت را (به مولود تازه) روشن دار و هرگاه انسانى را دیدى و از تو توضیح خواست با اشاره بگو:« من براى خداى رحمان روزه گرفته‏ام و امروز با احدى سخن نمى‏گویم (فَأَجَاءَهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَهِ قَالَتْ یَا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَکُنْتُ نَسْیًا مَنْسِیًّا*)فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلا تَحْزَنِی قَدْ جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیًّا*وَهُزِّی إِلَیْکِ بِجِذْعِ النَّخْلَهِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا *فَکُلِی وَاشْرَبِی وَقَرِّی عَیْنًا فَإِمَّا تَرَیِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِی إِنِّی نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُکَلِّمَ الْیَوْمَ إِنْسِیًّا» (قرآن ۱۹: ۲۳-۲۶)
در این که این ندا کننده جبرئیل بوده است‏ یا نوزاد مریم (یعنى حضرت مسیح) در میان مفسران گفتگو است. بعضى این پیام را مناسب مقام جبرئیل دانسته‏اند ولى به گفته علامه طباطبائى در «المیزان‏» تعبیر به «من تحتها» (از پائین پاى او) تناسب با حضرت ‏مسیح علیه السلام دارد. افزون بر این ضمیرهایی که در آیه وجود دارد غالباًبه حضرت ‏مسیح علیه السلام بر مى‏گردد، و مناسب است که ضمیر در «نادى‏» نیز به او بر گردد، ولى به هرحال آنچه در اینجا مورد توجه ما است این است که دستور به نذر سکوت، یک دستور الهى بود، خواه به وسیله فرشته الهى به (جبرئیل) ابلاغ شده باشد یا به وسیله حضرت‏ مسیح علیه السلام و مى‏دانیم نذر همواره به کارى تعلق مى‏گیرد که داراى رجحان و مطلوبیت الهى باشد، بنابراین «روزه سکوت‏» – حداقل – در آن امت‏ یک عمل الهى بود، و از تعبیر آیه چنین بر مى‏آید که نذر سکوت براى مردم آن زمان یک کار شناخته شده بود . به همین دلیل، هنگامى که مریم با اشاره اظهار داشت که روزه سکوت گرفته‏ام ظاهرا کسى بر این کار او ایراد نگرفت.
البته روزه سکوت در شریعت اسلام به خاطر تفاوت شرایط زمان و مکان تحریم شده و در حدیثى از امام سجاد، على‏بن‏الحسین علیهم السلام مى‌خوانیم «وصوم الصمت حرام، روزه سکوت حرام است!» (حرعاملی، ۱۳۸۴، ج۷ :۳۹)
در حدیث دیگرى نیز از امام صادق علیه السلام مى‏خوانیم: «ولاصمت‏یوما الى اللیل; روزه سکوت از صبح تا به شب در اسلام وجود ندارد!» (همان:۴۹)
البته یکى از آداب صوم کامل در اسلام این است که انسان هنگام روزه گرفتن زبان خود را از آلودگى به گناه و سخنان باطل حفظ کند همان‏گونه که چشم و گوش را باید از آلودگى به گناه محافظت کرد. امام صادق علیه السلام در حدیثى مى‏فرماید: « إن الصیام لیس من الطعام و الشراب وحده ، إن مریم ( ع ) قالت : إنی نذرت للرحمن صوما، اى صمتا ، فاحفظوا ألسنتکم و غضوا أبصارکم …… ; روزه تنها از غذا و نوشیدنی‌ها نیست (مگر نمى‏بیند که) مریم گفت: من براى خداوند رحمان روزه‏اى نذر کرده‏ام; یعنى، سکوت را، بنابراین هنگامى که روزه هستید زبانهاى خود را حفظ کنید و چشمان خود را (از گناه) ببندید!» ( همان:۲۶۷)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:55:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم