کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



راویس هیرشی (متولد ۱۵ آوریل ۱۹۵۵) یکی از برجسته‌ترین نظریه‌پردازان کنترل اجتماعی است، وی اقدامات ارزشمندی را در طول چند دهه گذشته در عرصه‌ی جرم‌شناسی به انجام رسانده است… اویک نظریه‌پرداز کلاسیک است، و در طول حیات علمی خود، دو نمونه از نظریه‌ی کنترل را به وجود آورده است. نخستین روایت او از نظریه‌ی کنترل که در سال ۱۹۶۹ در کتاب علل بزهکاری ارائه شد، خاستگاه نظریه‌ی کنترل بزهکاری مبتنی بر این فرض است که اعمال بزهکارانه زمانی اتفاق می‌افتد که پیوند یا اتصال فرد با جامعه ضعیف یا شکسته می‌شود. هیرشی معتقد بود که برای بزهکار شدن فرد نیازی به عوامل انگیزشی نیست؛ تنها عامل مورد نیاز، فقدان کنترل است که به فرد این آزادی را می‌دهد که فواید جرم را نسبت به هزینه‌های آن عمل بزهکارانه سبک ـ سنگین کند. .(ممتاز، ۱۳۸۱، ص ۴۱)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

فرضیه اصلی این نظریه ارضاء نشدنی بودن ماهیت انسان است. دیدگاه نظارت اجتماعی بر این عقیده است که افراد اصولاً دارای قابلیت بهنجار بودن یا نابهنجار بودن هستند. نکته اصلی این است که جامعه چه رفتاری با فرد داشته باشد.رفتار بهنجار و نابهنجار تنها در درون جامعه دارای معنی است و هر جامعه ای سعی می کند که هنجارهای خود را بر فرد تحمیل کند. (ممتاز، ۱۳۸۱) هیرشی که مهم ترین پایه گذار این نظریه است موضوع پیوند اجتماعی را مطرح می سازد. او براین اعتقاد است که کجرفتاری زمانی واقع می شود که پیوند میان فرد و جامعه ضعیف باشد یا گسسته شود.هیرشی معتقد است که چهار عنصر اصلی باعث پیوند فرد و جامعه می شوند: وابستگی Attachment تعهد Commitment درگیری Involvement و اعتقاد Belief
۲-۶-۱-وابستگی
هنجارها شیوه های پذیرفته شده رفتار نزد مردم یک جامعه هستند. از نظر هیرشی مبنای اصلی درونی کردن هنجارها، وابستگی به دیگران است. به تدریج که فرد به دیگران وابسته می‌شود، احتمال بزهکار شدن او بسیار کمتر می‌شود. نخستین وابستگی‌ها و تعاملات با والدین است، و به دنبال آن وابستگی به همقطاران، معلمان، رهبران مذهبی، و سایر اعضای جامعه بروز می‌کند. (همان منبع) هیرشی مفهوم وابستگی را بر مفهوم درونی‌سازی ترجیح می‌دهد، چون وابستگی را می‌توان مستقل از رفتار انحراف‌آمیز اندازه‌گیری کرد، ولی درونی‌سازی را نمی‌توان به این صورت مورد سنجش قرار داد.
۲-۶-۲-تعهد
تعهد ، جزء عقلانی در رعایت هنجارها می باشد. به طور کلی، مفهوم آن ترس از رفتار قانون‌شکنانه است. وقتی که فرد به فکر انجام رفتار منحرفانه یا مجرمانه می‌افتد، باید خطرات از دست دادن سرمایه‌گذاری قبلی خود در زمینه‌ی رفتار متعارف را در نظر بگیرد. در صورتی که فرد توانسته باشد آوازه‌ی مثبتی از خود بر جای بگذارد، تحصیلات ارزشمندی به دست آورد، خانواده‌ی حمایت کننده‌ای به وجود آورد، و/یا اعتبار و شهرتی در دنیای تجارت به هم بزند، با نقض قانون ضرر هنگفتی را متحمل خواهد شد (شورای نویسندگان،۱۳۷۹ ) مجموعه‌های اجتماعی که فرد در سرتاسر عمر خود انباشت می‌کند، نشان دهنده‌ی ضمانت به جامعه است که این فرد به ارزش‌های متعارف، متعهد است. او با نقض قانون چیزهای بیشتری را از دست می‌دهد. نه تنها فرد با چیزهایی که به دست آمده است، به رعایت هنجارها متعهد می‌شود، بلکه حتی امید به دست آوردن دارایی به طرق متعارف می‌تواند تعهد فرد را به پیوندهای اجتماعی تقویت کند.در مقابل کسی کجرفتاری می کند که چیزی ندارد که از دست دهد.
۲-۶-۳-درگیری
دخالت در فعالیت‌های متعارف بیانگر ویژگی درگیر بودن است. هیرشی معتقد است که وقتی فرد درگیر فعالیت‌های متعارف باشد، وقتش به قدری گرفته می‌شود که نمی‌تواند به رفتار انحراف‌آمیز کشیده شود. این تفکر که «دست بیکار، کارگاه شیطان است » در واقع دلیل اصلی این گفته‌ی هیرشی (همان منبع) است که می‌گوید: «کودکی که پینگ‌پونگ بازی می‌کند، در استخر عمومی شنا می‌کند، یا تکلیفش را انجام می‌دهد، دست به اعمال بزهکارانه نمی‌زند». هیرشی معتقد بود که چنین فردی کمتر فرصت انحراف پیدا می‌کند. مفهوم درگیری سرچشمه‌ی برنامه‌هایی با تمرکز بر فعالیت‌های تفریحی مثبت برای پر کردن اوقات فراغت نوجوانان بوده است.
۲-۶-۴-اعتقاد
ویژگی اعتقاد ، به وجود یک سیستم ارزشی مشترک در جامعه‌ای که هنجارهایش نقض می‌شوند، اشاره دارد (همان منبع) .نظرات و تصوراتی که وابسته به تقویت مداوم اجتماعی هستند، مشتمل بر اعتقاد هستند احتمال اینکه یک فرد هنجارهای اجتماعی را رعایت کند، اگر به آنها اعتقاد داشته باشد، بیشتر است. هیرشی معتقد بود که افراد از نظر عمق و میزان اعتقاد با یکدیگر تفاوت دارند، و این تغییرات بستگی به میزان وابستگی به سیستم‌هایی دارد که نشان دهنده‌ی اعتقادات مورد نظر هستند. می توان نتیجه گرفت که بر مبنای این نظریه هرچه افراد کمتر وابسته، متعهد، درگیر و معتقد باشند”پیوند” آنها با جامعه سست تر است و احتمال کجرفتاری بیشتر خواهد بود. .(به نقل از ممتاز، ۱۳۸۱، ص ۴۰)
۲-۶-۵-رویکرد کنترل اجتماعی و تبیین مصرف مواد مخدر :
تراوس هیرشی، مهم‌ترین صاحب این رویکرد، علت هم‌نوایی افراد با هنجارهای اجتماعی را پیوند اجتماعی آن‌ها دانسته است. ولی مدعی است که پیوند میان فرد و جامعه مهم‌ترین علت هم‌نوایی و عامل اصلی کنترل رفتارهای فردی است و ضعف این پیوند یا نبود آن موجب اصلی کج رفتاری است. رویکرد کنترل اجتماعی روی این نکته متمرکز است که چرا تنها عده کمی از مردم درگیر رفتارهای کج‌روی از قبیل جرم و مصرف مواد مخدر می‌شوند؛ پاسخ ‌آن‌ها هم این است که در این امر میزان تعهد فرد به جامعه، عامل تعیین کننده است. جوانانی که تعهد و ارتباطات محکمی با والدین و مدرسه دارد، تا حد کمتری درگیر رفتار مجرمانه می‌شوند. بر اساس نظریه‌های کنترل اجتماعی کجروی هنگامی به وجود می‌آید که تعهد فرد به جامعه ضعیف باشد و یا از بین برود. میزان تعهد با قید و بندهای درونی و بیرونی تعیین می‌شود. به عبارتی کنترل‌های درونی و بیرونی مشخص می‌کنند که آیا ما به طرف رفتار کجروانه یا کاملاً قانونی برویم.
کنترل بیرونی؛ شامل نبود تایید اجتماعی است که با حوزه عمومی و یا بی‌اعتنایی و ترس از تنبیه ارتباط دارد. به عبارت دیگر مردم معمولا به احتمال این‌که دستگیر یا تنبیه می‌شوند و از ترس این‌که از حوزه عمومی جدا شده و به زندان بیافتند، از رفتار مجرمان دوری می‌کنند. کنترل درونی؛ این نوع از کنترل به سوپراگو (Superego) یا همان “فراخود”، که احساس گناه را به وجود می‌آورد، بازمی‌گردد. مصرف بی رویه مواد مخدر و یا ارتکاب هرگونه جرمی در دوران اولیه رشد یا اثرات نابهنجار والدین می‌توانند منجر به از بین بردن الزامات درونی جامعه شود. بر اساس نظریه کنترل اجتماعی، کج‌روان بسیار کم جامعه‌پذیر شده‌اند و خانواده واحد اصلی جامعه‌پذیر کردن آنان است. بنابراین هم از نظر روان‌شناختی و هم جامعه‌شناختی، کنترل درونی متاثر از خانواده است. به این معنا که رابطه جوانان و نوجوانان با مواد مخدر یا هر جرم دیگر، همبستگی شدیدی با بیگانگی از خانواده دارد. بر طبق این رویکرد، بین تعلق خاطر افراد به جامعه، تعهد آنان به امور متداول، زندگی روزمره‌ی هم‌نوا با هنجارهای اجتماعی، درگیر شدن آن‌ها در فعالیت‌های مختلف زندگی و اعتقاد به نظام هنجاری جامعه از یکسو و هم‌نوایی آنان با هنجارهای اجتماعی از سوی دیگر رابطه مستقیم و با احتمال مصرف به مواد مخدر رابطه معکوس وجود دارد. .(ممتاز، ۱۳۸۱، ص ۴۲)
نظریه کنترل اجتماعی مدعی نیست که تنها شخص دارای روابط اجتماعی ضعیف، درگیر مصرف مواد مخدر می‌شود. در مقابل، استمرار مصرف مواد،‌ فقدان تعهد اجتماعی را نشان می‌دهد. برخی افراد به جای هم‌نوا شدن با هنجارهای معمولی، از طریق پیوند افتراقی رفتار خود را بر اساس هنجارهای گروه مجرمان و بزهکاران سازمان می‌دهند که به آن تعلق و هویت پیدا می‌کنند. این امر به احتمال قوی در محیط‌هایی رخ می‌دهد که سازماندهی اجتماعی نسبی وجود دارد. یعنی جایی که کنترل‌های خانوادگی و جمعی در اعمال هم‌نوایی موثر نیستند. چنین فرآیندهایی همچنین به تبیین این‌که چرا مواد مخدر بعضی اوقات در جوامع مرفه تر شیوع پیدا می‌کنند، کمک می‌کند. کری (۱۹۹۳) معتقد است که تنها خانواده‌ها و فرهنگ‌های مستحکم می‌توانند به طور اساسی از مصرف مواد جلوگیری کنند. بنابراین سستی خانواده‌ها، وجود نداشتن بزرگسالان و فراگیری فرهنگ مصرف مداوم، می‌تواند خانواده‌های مرفه را فقیرتر کند. در مطالعات زیادی درباره نیروی پیوندهای خانوادگی و رفتار مخاطره‌آمیز جوانان (کشیدن سیگار، ماری جوانا، و …) محققان دریافته‌اند ریسک کمتر، همبستگی شدیدی با انسجام خانوادگی دارد، یعنی پیوندهای خانوادگی مهم‌تر از روابط با همسالان است. .(ممتاز، ۱۳۸۱، ص ۴۲)
۲-۶-۶-نقش نظریه کنترل اجتماعی در سیاست گذاری اجتماعی:
هیرشی می‌گوید سیاست‌های عمومی که به منظور بازدارندگی یا بازتوانی مجرمان طراحی شده است، همچنان با شکست مواجه خواهند شد. سیاست‌های موثر دولتی سیاست‌هایی هستند که اجتماعی شدن در خانواده را با تقویت خانواده و بهبود کیفیت روش‌های تربیت بچه در خانواده‌ها پشتیبانی و تقویت کنند.(ممتاز، ۱۳۸۱، ص ۴۲)
۲-۷-عوام‌گرایی کیفری، رسانه و فناوری اطلاعات
با آن‌که شواهد و مدارک در جوامع مدرن حاکی از کاهش نرخ جرم است، چرا مردم باید بر این باور باشند که میزان جرایم رو به افزایش است؟ اجازه دهید این پرسش با سؤال دیگری پاسخ داده‌شود. اکثر مردم، اطلاعات خود درباره جرم را از چه طریقی کسب می‌کنند؟ با وجود گذشت، دو دهه از نظریه رایت (Writing`s 1985: 21 ) مبنی‌بر این‌که “برای اغلب آمریکایی‌ها رسانه اصلی‌ترین منبع برای کسب اطلاعات است”، هنوز هم این تعبیر درست به‌نظر می‌رسد. حتی شاید بتوان آن را با قطعیت به بیشتر کشورهای غربی دیگر هم عمومیت داد. مردم اطلاعات خود درباره جرم را از رسانه‌ها به دست می‌آورند، زیرا همان‌طور که کریستی (Christie 2004: 89) استدلال کرده:
توجه به این نکته که امروزه مردم به اندازه گذشته با هم دیدار نمی‌کنند، بسیار مهم است. این به معنای اعتماد فزاینده به رسانه برای توصیف وقایع و معنابخشی به اتفاقات و همچنین به‌معنای وابستگی بیشتر به دولت، برای غلبه بر خطرات محیط است.
مردم به دلیل رکورد زندگی اجتماعی ارگانیک و رشد نیروی کار موقت، به اندازه سابق با هم ملاقات نمی‌کنند. در نتیجه دانش و درک آن‌ها از جهان، دیگر مانند گذشته از اعضای خانواده و همسایه‌ها کسب نمی‌شود، بلکه از منابع دور و انتزاعی مانند رسانه‌های جمعی (Giddens 1990) به‌دست می‌آید. این خود بدان معناست که توقع از دولت برای از میان برداشتن این خطرات بالا می‌رود. همان‌طور که کریستی خاطر نشان می‌کند: بنابراین، وقتی به نظر برسد دولت در این رابطه به شدت ناکام است، افراد باید به دنبال نیروهای مردمی فراتر از دولت باشند که وعده حل مسائل این چنینی را می‌دهند.
اما رسانه چگونه موجب این تأثیرات می‌شود؟ حجم و ماهیت گزارش جرم، ابعاد این مسأله را بزرگ نموده و فوریت برخورد با تهدید ناشی از آن را افزایش می‌دهد؛ هم‌چنین موجب می‌شود تا جرم، واقعه‌ای شدید و نیازمند واکنشی قوی و چشم‌گیر تلقی شود. تغییر در ساختار رسانه که به واسطه قاعده‌زدایی[۱] و تأثیر فن‌آوری اطلاعات جدید ایجاد شده، این گرایش را – به‌ خصوص در رسانه‌های عوام،[۲] اگر نه لزوماً در رسانه‌های با کیفیت[۳] – تسریع می‌کند. هرچند بنا به تعریف، رسانه‌ای عوام است که بیش از سایر رسانه‌ها خوانده و یا تماشا شود و لذا ظرفیت آن را داشته باشد که شکل‌دهنده اصلی عقاید افراد جامعه باشد، به‌ خصوص زمانی‌که عقاید مخاطبانش توجه سیاسی زیادی کسب نماید. در سبک گزارش‌نویسیِ این نوع رسانه، تحلیل‌های مربوط به جرم بیشتر جنبه شخصی دارند تا آماری، زیرا تجربیات مردم عادی، به‌ خصوص بزه‌دیدگان جرم را بر توضیحات انتزاعی کارشناسان، ارج می‌نهد. در نتیجه، در جوامعی که این گرایش به طرز محسوسی آشکار است، احتمال این‌که عقاید عمومی از روی آگاهی باشد، به‌شدت کاهش می‌یابد. به این ترتیب، برداشت‌های معقول از جرم و مجازات که از رسانه‌های عوام پخش می‌شود، اقتدار و اعتبار می‌یابند. به همین دلیل است که در حال حاضر، سیاستمداران ارشد انگلستان، به‌صورت منظم برای مطبوعات زرد مطلب می‌نویسند نه مطبوعات جدی.
به علاوه اگر یکی از نشانه‌های محور پیشین قدرت کیفری، توانایی نخبگان برای کنترل راجع به جرم بوده باشد، تأثیر فناوری اطلاعات جدید با این معناست که این نخبگان قدرت مزبور را از دست داده‌اند. دریافت‌های جدید و متضاد از جرم و مجازات، از منابع اطلاعاتی نوین قابل انتقال به سراسر دنیاست، در حالی‌که ممانعت از دسترسی به این منابع فراتر از قدرت و کنترل نخبگان، اما به سرعت قابل تشخیص و شناسایی می‌باشد.
۲-۷-۱-تغییر در اخبار جنایی
برای غلبه جوامع مدرن، مشخصه زندگی همان چیزی است که گیدنز (Giddens 1991: 2) از آن با عنوان “انزای تجربه”[۴] نام می‌برد. یعنی “تفکیک زندگی روزمره از تماس با تجاربی که به صورت بالقوه، سؤالات وجودی را مطرح می‌سازند – مخصوصاً تجارب مربوط به بیماری، دیوانگی، مجرمیت، گرایش جنسی و مرگ.” در واقع، از آن‌جا که در جامعه مدرن اغلب مردم به‌شدت از سر و کار داشتن با جنبه‌های ناخوشایند زندگی روزمره ناراحت شده بودند، این جنبه‌ها پیوسته پشت پرده‌های بروکراتیک پنهان شدند تا توسط کارشناسان اداره و مدیریت شوند. با این حال طی قرن بیستم، اغلب مردم به شکل نیابتی از این پدیده‌ها – در نتیجه روش اطلاع‌رسانی رسانه‌های جمعیِ همواره در حال گسترش – خصوصا راجع به جرم مطلع شده‌اند. از طرف دیگر به دلایل فوق‌الذکر “جرم” عمده‌ترین بخش مطالب رسانه‌ها بوده است. گزارش جرم ذاتاً می‌تواند “شوکه کند، بترساند، تحریک کند، و سرگرم نماید، (Jewkes 2004: 3) تقاضا و علاقه مردم را زیاد کند، روزنامه‌ها را به فروش برساند و مخاطبان تلوزیون را افزایش دهد. لذا، برای رسیدن به اهداف مذکور شیوه بازتاب جرم بر اساس گزارش گزینشی است نه گزارش جامع.” یعنی گزارش جرم بر اساس آن‌چه برای مردم جالب است که معمولاً به معنای “چیزی بدتر از معمول و اندکی متفاوت است – چیزی عجیب غریب، غیر معمول یا چیزی که تعداد بیشتری از مردم را تحت تأثیر قرار دهد، نه دزدی و یا چیزی که هر روز اتفاق می‌افتند.” (Allison 1991: 100) به همین دلیل است که رسانه‌ها می‌توانند منابع “احساسات و شهودی” باشند که در عوام‌گرایی کیفری به‌کار می‌رود.
شیوه‌ای که رسانه‌ها تا دهه ۱۹۷۰ – به‌ خصوص مطبوعات عامه‌پسند در آن هنگام – برای شکل‌دهی، هدایت و ایجاد دانش مردم درباره جرم به‌کار می‌گرفته‌اند، به‌خوبی ثبت و ضبط گردیده است. (Chibnall 1977, Hall et al. 1978) در آن نقطه از تاریخ، گزارش جرم در مقایسه با دوره پیش از جنگ و بلافاصله پس از جنگ، به‌طور چشم‌گیری بیشتر بود. (Roshier 1973) مطالعات متعاقب نشان می‌دهد که این گزارش‌ها بین سال‌های ۱۹۶۷- ۱۹۳۹،[۵] ۴ درصد از اخبار مطبوعات را تشکیل می‌داد و در آغاز دهه ۱۹۸۰ تمرکز بر اخبار جنایی در رسانه‌ها به ۵/۶ درصد و در پایان این دهه با ۱۳ درصد رسید. (Ditton and Duffy 1983; Williamsand Dickinson 1993) پژوهش رینر و لیونگستون (Reiner and Livingstone 1997) حاکی از آن است که از سال ۱۹۴۵ تا اوایل دهه ۱۹۹۰ گزارش جرم رشدی مشابه، در نمونه روزنامه‌های عوام و خواص داشته ‌است. تا آن تاریخ، ۲۱ درصد از محتوای اخبار مطبوعات را داستان‌های مربوط به جرم تشکیل می‌داد.
با این حال مسأله تنها این نیست که گزارش جرم از لحاظ کمّی افزایش یافته، تغییرات کیفی نیز در این گزارش‌ها به تمرکز گسترده روی جرایم خشونت‌آمیز و جنسی بیشتر بوده‌است. به عنوان مثال، رایت خاطر نشان می‌سازد “بررسی اخیر پژوهش‌های راجع به الگوهای بازتاب اخبار جنایی نشان می‌دهد که در برنامه‌های رسانه‌های خبری جرایم فردی خشونت‌آمیز (به‌ خصوص قتل‌ها) بدون استثناء به میزان کاملاً بی‌تناسب ارائه می‌شود. “دورفمن (Dorfman et al. 1997) در مدت یک هفته پخش اخبار محلی ۲۶ ایستگاه خبری کالیفرنیا، دریافت که خشونت (معمولاً خشونت جوانان) تنها موضوع پربسامد این رادیوها بوده است. مائور (Mauer 1999: 72) نیز به این نتیجه رسید که در “ایالات متحده پوشش تلوزیونی جرم طی سال‌های ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۳ دو برابر شده، حال آن‌که پوشش خبری قتل طی این دوره سه برابر گردیده است.” به‌علاوه اغلب گزارش‌های معاصر راجع به جرم “جرایم جدید” را در رأس اخبار قرار می‌دهند، به‌ خصوص جرایمی که ایمنی و امنیت فردی را به خطر می‌اندازند؛ مانند خشونت‌های ناشی از رانندگی،[۶] تعقیب و سرقت هویت. حال آن‌که به‌ندرت از جرایم “عادی” نام برده می‌شود. (See Reiner 2001, Jewkes 2004) در عین حال، باید در نظر داشت روزنامه‌های عوام – مانند مطبوعات شایعه‌پرداز بریتانیا – معمولاً بیشترین داستان‌های جنایی را انعکاس می‌دهند. (Williams and Dickinson 1993) در این داستان‌ها که مخاطبان بی‌شماری نیز دارند، معمول‌ترین شکل توصیف جرم، واقعه‌ای تصادفی، غیرقابل پیش‌بینی و در غالب جملات خشونت‌آمیز است که ناگزیر توسط افراد بیگانه علیه “مردم عادی” ارتکال می‌یابد.
این تغییرات کیفی و کمّی در گزارش جرم را تا حد زیادی می‌توان به رشد تنوع منابع خبری، شیوه‌های بیان رسانه‌ای و تمرکز هم‌زمانِ مالکیت رسانه‌های بزرگ در دست افراد خاص، نسبت داد که می‌توانند سبک‌های پخش خبر و شیوه کیفر را متناسب با علائق تجاری خود – معمولاً در بازارهای انبوه و سودآور و نه بازارهای کم سود و کوچک – شکل دهند. تا دهه ۱۹۸۰ سازمان‌های دولتی در اغلب جوامع مدرن تقریباً از همین انحصار کامل پخش تلوزیونی بهره می‌بردند. از آن زمان به بعد، این جوامع مجبور شده‌اند با سرویس‌های جهانی گسترده‌ای که توسط بخش خصوصی اداره می‌شوند و همچنین ماهواره‌ها و شرکت‌های تلوزیونی کابلی، رقابت کنند. در انگلستان در سال ۱۹۷۷ فقط سه کانال تلوزیونی وجود داشت. در سال ۱۹۹۳ فقط ۱۸ درصد از خانه‌ها ماهواره، تلوزیون کابلی یا دیجیتالی داشتند. این رقم تا سال ۲۰۰۳ به ۴۸ درصد رسید و در حال حاضر صدها کانال دیگر نیز در هر خانه در دسترس است. اکونومیست.(۶۳ ۱۹۹۲:۵ September) به این تنوع مخاطبان تلوزیونی اشاره کرده و درباره آتیه این رسانه می‌نویسد: “به عنوان نمونه به آمریکا نگاه کنید. شکوفایی تلوزیون کابلی در دهه ۱۹۸۰ سهم مخاطبان سه شبکه بزرگ در این کشور را از ۹۰ درصد به ۶۰ درصد مخاطبان رساند.” در واقع تا سال ۲۰۰۲، ۴.۶۹ درصد از خانه‌ها در ایالات‌متحده به تلوزیون کابلی دسترسی داشتند. در حال حاضر همین الگوها را می‌توان در اغلب کشورهای غربی دید. در سال ۱۹۸۹ در نیوزلند فقط دو کانال تلوزیونی دولتی وجود داشت. حالا چندین کانال جهانی خصوصی و همین‌طور تلوزیون ماهواره‌ای وجود دارد به‌طوری‌که در سال ۲۰۰۵، ۴۰ درصد از خانه‌ها به آن دسترسی داشته‌اند.
در نتیجه، تلوزیون و مطبوعات، هردو بیش از سابق به رقابت برخاسته‌اند. برنامه‌های آن‌ها باید به طریقی دسته‌بندی شود که برای تماشاگران جذاب‌تر از برنامه‌های رقبا و هم‌آوردانشان باشد. همچنین باید برای تبلیغ‌کنندگان هم جذاب باشد، تبلیغ‌کنندگانی که تمام شرکت‌های مستقل رادیویی و تلوزیونی حتی بعضی از شرکت‌های دولتی – در نتیجه مقررات‌زدایی و بازسازی اقتصادی – به درآمد آن‌ها وابسته‌اند. سازمان‌های رادیو و تلوزیونی دولتی نیز به دلیل متأثر شدن از این شرایط معمولاً مجبورند، به‌جای آن که به بازار رو به کاهش خواص رضایت دهند، جایگاهی در بازار عوام بیابند. این پیشرفت‌ها اهمیت گزارش جرم را به‌ خصوص در برنامه‌های خبری و امور جاریِ شرکت‌های ماهواره‌ای و خصوصی تلوزیونی، مخصوصاً در کشورهایی که رادیو و تلوزیون با هم رقابت دارند، یکپارچه‌تر می‌کند. جرم – به‌خاطر جذابیت‌های ذاتی‌اش – نه‌تنها در تضمین مخاطبان به آن‌ها کمک می‌کند، بلکه زمانی که تمام کانال‌ها به اخبار اختصاص یافته‌اند، اخبار همیشه در دسترس جرایم، به مؤلفه‌ای مهم تبدیل می‌شود. (Cumberbatch et al. 1995, Dorfman et al. 1997)
در نتیجه اگر صحنه‌های جرم و مجازات قبلاً از تجربه ما “جدا” بودند، امروزه کیفیت و کمیت این برنامه‌ها قادرند بر گفتمان روزمره سایه افکنده، و موجب شوند جرم (به‌رغم فاصله واقعی‌اش) بیش از پیش به ما نزدیک به‌نظر برسد، در این رابطه بومن (Bauman 2002: 89) اشاره می‌کند:
اگر درباره وضعیت جامعه بعد از این برنامه‌های نمایشی داوری کنیم، نه فقط نسبت به مجرمان به “مردم عادی” بسیار بیشتر از نسبت جمعیتی به نظر می‌رسد که قبلاً زندانی شده‌اند، و نه فقط دنیا در کل، به دو گروه مجرم و نگهبان تقسیم می‌شود؛ بلکه به‌نظر می‌رسد تمام حیات بشری راه خود را از تنگنای خطر حمله فیزیکی و مقابله به مثل با مهاجمِ بالقوه هدایت می‌کند.
توماس(Thomas 2005: 22, my italics) برای اثبات قدرتی که بخش‌های رسانه عوام در تعریف مسائل کنترل جرم اعمال و مردم را تهییج به عمل متقابل می‌نمایند، می‌نویسند:
انگلستان در سال‌های ۱۹۹۶ و ۱۹۹۷ شاهد مجموعه‌ای از “شورش”های مردم مرد علیه متجاوزان جنسی بود. عنصر کلیدی این عکس‌العمل‌های جمعی، سهمی بود که گزارش مطبوعات و رسانه‌ها از جرایم جنسی داشتند. مخصوصاً نقش جدیدی که به نظر می‌رسید مطبوعات بر عهده گرفته‌اند تا عملاً جایگاه متجاوزان جنسی در جامعه را شناسایی نموده و نظر همگان را به آن جلب کنند.
بااین حال معروف‌ترین این وقایع شورشی بود که توسط عامه‌پسندترین روزنامه انگلستان، نیوز آو دِ وُرلد،[۷] در ارتباط با تجاوز و قتل سارا پِین[۸] هشت در سال ۲۰۰۰ در یک روزِ شنبه به‌راه افتاد. روزنامه‌ها با بهره گرفتن از پس زمینه مرگ دلخراش این کودک و اندوه والدینش، کَمپِینِ “نام و ننگ”[۹] را با انتشار اسامی و عکس‌های ۴۹ مرد و زن به کودک آزادی، آغاز کردند و این روند را با نشر جزئیات ۲۰۰ مورد دیگر ادامه دادند. تیتر خبر این بود: “آیا در همسایگی شما یک هیولا زندگی می‌کند؟”[۱۰] و ادعا می‌کرد که “در فاصله یک مایلی خانه هر فرد، یک آزارگر جنسی وجود دارد.”(News of the World 23 July 2002: 2 ) حضور مداوم این گروهک هتاک، روزنامه را به مبارزه‌ای برای تصویب “قانون سارا” سوق داد. قانونی که به شهروندان حق آگاهی یافتن از حضور یا نقل مکان آزاردهندگان جنسی در مجاورت محله خود را می‌داد. این قانون نسخه انگلیسی قانون مگان[۱۱] در آمریکا بود و در عین گرامی‌داشت نام سارا، از کودکان دیگر در برابر کودک‌آزارهای انگلستان حمایت می‌کرد. روزنامه مذکور در مقابله با مخالفت چشم‌گیر تمام سازمان‌های اصلی عدالت کیفری و همچنین وزرای دولتی بلندمرتبه در برابر خواسته‌های این کمپین (نمایشی نادر از اتحاد مردم از زمان ظهور عوام‌گرایی کیفری)، مسائل پیچیده مرتبط با اطلاع‌رسانی به جامعه را به تجسم معقول لزوم آن تقلیل داد، مانند تیترهای خبر زیر:
پرسش: آیا می‌خواهید بدانید که همسایه دیوار به دیوارتان یک شکارچی کودک آزار است یا نه؟
پاسخ: اگر بگوئید بله از قانون سارا پشتیبانی کرده‌اید. اگر بگوئید نه، دروغگو هستید. (News of the world 16 November 2000, quoted by evans 2003: 185)
نمایش مسائل به این طریق، مخالفان اطلاع‌رسانی مذکور به جامعه را مدافع کودک‌آزاری قلمداد می‌کرد، گویی هیچ دلیل قابل پذیرشی برای مخافت افراد با پیشنهادات روزنامه مذکور وجود نداشت.
در نهایت این کمپین در تسهیل مشارکت مردم در فرآیندهای تصمیم‌گیری مرتبط با آزارگران جنسی به موفقیت نسبی نایل شد:
دولت اعلام کرد که برای اولین بار، همه مردم از این امکان برخوردار می‌شوند که در تدوین برنامه‌های ارزیابیِ خطر و نظارت بر کودک آزاران و سایر مجرمان خطرناک که هر ساله از زندان آزاد می‌شوند، نقشی مستقیم داشته باشند و در هیئت‌های چندنهادی حمایت عمومی[۱۲] عضو شوند. (Ibid.: 169)
با این حال ثابت شد افشاگری‌های روزنامه، تسریع‌کننده حملات امنیتی گسترده علیه کودک‌آزارها یا متهمان کودک‌آزاری بوده‌است. (Hinds and Daly 2001, Evans 2003) این حملات علاوه بر نمایش شکنندگی اختیارات دولت مرکزی، نشان‌دهنده قدرت بخش‌هایی از رسانه بود که خود را به صراحت در سمت “مردم” و علیه کومت جای داده بودند تا این اختیار را به چالش کشیده و حتی به‌صورت موقتی غصب کنند.
این شیوه گزارش مجازات ارتکاب جرم، احترام به نظام عدالت کیفری و اختیارات دولتی را کاهش می‌دهد، دقیقاً همان روند و هدفی که در گزارش جرم دنبال می‌شود. به همین جهت اشورث و هاف (Ashworth and Hough 1996: 779) می‌گویند:
گزارش‌های رسانه‌ای ناگزیر گزینشی است: ارزش‌های خبری دربرگیرنده مسائلِ تعجب‌آور، ترسناک یا ظالمانه است نه مسائل معمول، و همین مسأله موجب می‌شود که گزارش‌های دادگاه‌ها … به‌ندرت بازتاب واقعی شیوه صدور احکام باشد… بین پوشش خبری روزنامه‌ها درباره آزارهای جنسی و جرایم خشونت‌آمیز و جایگاه پائین آن‌ها در آمار واقعی جرایم هیچ انطباقی وجود ندارد.
اخبار مذکور موجب پیدایش این تصور در مردم می‌شود که محاکم بیش از اندازه با مجرمان مدارا می‌کنند، حتی وقتی که سیاست‌های دادگاه‌ها به شدت سخت‌گیرانه می‌شوند هم این تصور باقی می‌ماند، به‌علاوه، بازتاب اخبار این دادگاه را به‌وجود می‌آورد که جرم به‌طور مداوم رو به افزایش است، درحالی‌که در واقعیت آمار ارتکاب جرم نزولی است. به همین ترتیب، گزارش‌های خبری عموماً روی بی‌کفایتی‌های مقامات نظام عدالت کیفری تمرکز می‌کنند، نه موفقیت‌های آن‌ها. گزارش از شرایط زندان حداقل تا حد زیادی این تصور عمومیِ از پیش موجود را تائید می‌کند که زندگی در زندان حداقل تا حد زیادی این تصور عمومیِ از پیش موجود را تائید می‌کند که زندگی در زندان، تجربه‌ای کاملاً خوشایند است. مقاله‌ای در یکی از روزنامه‌های پرمخاطبِ نیوزلند، درباره شرایط حاکم در زندان‌های این کشور نتیجه‌گیری می‌کند که “وعده‌های غذایی مجانی و اسباب استحمام، اوقات فراغت، بدون مسئولیت، کامپیوتر و وسایل ورزش، کار نیمه‌وقت با حقوق، وام‌های دانش‌آموزی، روابط جنسی، مواد و قمار را هم که در نظر بگیریم، زندان چندان هم جای بدی نیست.” (The Dominion Post 9 April 2005: A8)
به عبارت دیگر تصوری که از رسانه به‌ دست می‌آید، هنگام مواجهه با یک “مهاجم بالقوه” به فرد یادآوری می‌کند که نمی‌توان به مقامات عدالت کیفری اعتماد کرد، پس بهتر است خود کاری کنیم. به این ترتیب، توجهی که به سیاستمداران و نهادهای عوام‌گرا مبذول می‌شود از همین جا نشأت می‌گیرد: افرادی که این خطرات را تشخیص می‌دهند، کسانی که به‌نظر می‌رسد در سردرگمی و تزویرِ مقامات رخنه می‌کنند و به جای بی‌کفایتی، از خود استواری نشان می‌دهند.
۲-۷-۲-فریبندگی بازتاب برنامه‌های رسانه‌ها
تغییر در کیفیت و کمیت گزارش جرم، فرآورده چیزی است که اصطلاحاً فریبندگی رسانه[۱۳] نامیده می‌شود. پیش از این و به همان روشی که “نگهبانان افلاطونی” بر تدوین خط‌مشی کیفری دوران پس از جنگ نظارت می‌کردند، در اولین روزهایی که تلوزیون وارد عرصه شد، نگهبانانی مشابه استانداردها و ارزش‌های خود را به بقیه اجتماع تحمیل کردند – و با این کار شکل‌دهندگان بلامنازع و (تا حد زیادی) محرز عقایدِ روز شدند. برنامه بی‌بی‌سی تحت عنوان مغزهای مورد اعتماد[۱۴] شاهد خوبی برای این ادعاست. این برنامه که پخش آن در سال ۱۹۴۱ از رادیو شروع شد، در دهه ۱۹۵۰ به تلوزیون منتقل گردید، و به جای شخصیت‌های مشهور، گروهی متشکل از چهار نابغه بود که به پرسش‌های شنوندگان (و بعدها بینندگان) پاسخ می‌دادند. پروفسور اِی جِی آیِر[۱۵] که در سال ۱۹۵۶ دعوت به همکاری شد، می‌نویسد همکاران او در این گروه عبارت بودند از:
نوئل اَنِن،[۱۶] رئیس کینگز کالج کمبریج که فکر می‌کنم در آن زمان هنوز جایزه نوبل نگرفته بود، جان بِتمن،[۱۷] شاعر … و دونالد تیرمن[۱۸] که ویراستار مجله اکونومیست بود. ریاست طرح سؤال بر عهده نورمن فیشر[۱۹] بود که در آن زمان در شرکت کول بُرد[۲۰] سمتی داشت، اما بعدها، وارد صنعت چاپ و نشر شد.
سمت و سوی سؤالاتی که برای آن‌ها انتخاب و به‌گونه‌ای فلسفی مطرح می‌شد “مسائل ملموس یا انتزاعی اخلاقی” بود.[۲۱] در عین حال، طرح مسائلِ بحث‌برانگیز مانند جانبداری‌های سیاسی “ممنوع” بود تا این اطمینان حاصل شود که برنامه علاوه بر این‌که اطلاعات و دانش مردم را بالا می‌برد و آن‌ها را تا سطح افراد “فاضل‌نما” صاحب عقیده می‌کند، اما در عین حال آن‌ها را بی‌طرف نگه می‌دارد. نتیجه برنامه‌هایی از این قبیل، همان‌طور که دلی کارپینی و ویلیامز (Delli Carpini and Williams 2001: 164) می‌نویسند، “ارتقاء و تجلیل آن‌چه تاکنون نخبگان از آن برخوردار بودند، هم‌زمان با بی‌ارزش نمودن طبقه عامه بود”
در عین‌حال، تمایل بر این بود که گزارش‌های خبری حول “اتفاقات” بگردند و نه شخصیت روزنامه‌نگاری که واقعه مورد نظر را گزارش می‌داد. وقتی گزارشگران به شهرت رسیدند ( اتفاقی که برای تعدادی از خبرنگارانِ زمان جنگ رخ داد):
به جای شهرت صرف یا توجه بسیاری که از تهیه خبر از فضاهای مهمی چون کاخ سفید به‌دست آورده بودند، نوعی صلاحیت هم در ایشان به‌وجود آمد ….. مخاطبان آن‌ها تصور می‌کردند هر آن‌چه توجه این افراد را به خود جلب کند، مهم و شایان توجه است. (Fallows 1997: 54)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 05:16:00 ق.ظ ]




حریری دلبستگیِ معاصران خود را به چنین شکلهایی [از بیان مطالب] می‌دید، وی همه آن‌ شکل‌ها را از کار و اثر خود، نفی نکرد، بلکه آنها را به خود اختصاص داد البته در برخی از جاهای مقاماتش، تا اثبات‌کند که از جهت هنر و مهارت [در این کارها] از دیگران کمتر نیست بلکه اگر اراده‌ کند که از این بازیهای جادویی استفاده‌کند از همه معاصرانِ خود جلوتر [و بالاتر] است. حتی در مورد چیستان و معماها، وی تلاش کرد که بعضی از مقامه‌هایش را به این موضوع اختصاص دهد تا اینکه به ادیبان نشان دهد که هر اندازه از این مجسمه‌ها و شکلها را که بخواهد می‌تواند در همه قالبهای بیان بریزد و شکل بدهد.
سپس کم‌کم او به وجود معمولی و طبیعت خودش برمی‌گردد و اینجاست که از آن بازیها و تمرین‌ها روی‌گردان می‌شود و به هوش و تفکر اثرپذیر خود برمی‌گردد درنتیجه، عنان آن را در دست می‌گیرد و اُسلوبی آزاد و به دور از این بارهای سنگین ارائه می‌کند. آنگاه اثر او را می‌خوانیم و به ناگاه می‌بینیم که در مقابل زیباترین ساختارهای جدید که عربها در دوره‌های میانه توانسته‌اند بیافرینند، قرارگرفته‌ایم.
اینگونه ساختارها بر آوردن سجع و سخت‌گیری در استفاده از آن استوار است، از آنجایی که آن روش، یک اسلوب عمومی در نویسندگی بوده است. البتّه این روش، مراحل و منزلگاه‌هایی داشته است، یکبار پیچیدگی‌هایی به آن اضافه شده است و بار دیگر همه آن پیچیدگی‌ها از آن دور گشته و بار سوم، حالتی متوسّط و میانه داشته است.
حریری در سجع خود، در مقابل انواع زیبایی‌های بدیع مخصوصاً جناس، سر تسلیم فرود آورده است. امّا]جناس او[ سنگین نمی‌باشد. چرا که او می‌دانست که چگونه درونِ ]دیگران[را شاد گرداند و سینه‌ها را بگشاید و به آن خوشحالی بخشد. در وجود او هوش و احساسی در مورد کلمات و لغات وجود داشت که باعث این شده بود که هر کمبود و سختی‌ای را از مقابل کارش کنار بزند. در نتیجه، وقتی که آن را می‌خوانی، احساس می‌کنی که با آن ارتباط خوبی پیدا کرده‌ای و او یک رابطه دوستانه میان تو و خودش ایجاد کرده است. این مسأله دلیلی ندارد جز اینکه]حریری[ می‌دانست که چگونه کلمات خود را برگزیده و آنها را گلچین کند، به شکلی که همانطور که نغمه‌ها و آهنگ‌های صادر شده از آلات و وسایل مختلف موسیقی با هم هماهنگ می‌شوند، مجموعه‌های او هم، با هم جور و موافق شوند.
در حقیقت، مقامات حریری از این جهت بر هر آنچه که دوره‌های میانی برای ما بر جای گذاشتند برتری دارد و از نظر زیبایی الفاظ، صاحب خود را به قله کوه رسانید و ادبا و نقدکنندگان در مقابلِ آن بهت زده ماندند از آنجایی که در اسلوب آن، یک شادابی و طراوت قاطع یافتند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

این شادابی به این لباس نورانی و زیبای سجع که نقصی در آن نمی‌بینیم بر می‌گردد و ذوقی بلند آن را به صورت مفصّل بیان کرده و تکه‌تکه نموده و نقش و نگار داده است. وی می‌دانسته است که چگونه، یک کلمه را در کنار کلمه‌ای دیگر بگذارد و چگونه یک لفظ را در کنار لفظِ شبیه به آن محکم کند، انگار که او نوازنده گیتار است.
چنین گفته‌اند که او از سال ۴۹۵ تا سال ۵۰۴ هجری به مدت نه سال این اثر بی‌نظیر را تألیف کرده است که این در مقابل آن زیبایی‌ها و نوآوری‌ها که او از خود بروز داده است مدت زیادی نیست. او این اثر را منتشر نکرد تا دانش‌پژوهان جهان اسلام، برایش مزاحمت ایجاد کنند و به همین نحوی که مردم در زمان ما در مقابل درِ خانه‌های هنرپیشه‌های معروف، وقتی که شخصاً ظاهر می‌گردند، تجمّع می‌کنند، در مقابل در خانه او هم تجمّع کنند.
با وجود این که در مقدّمه کتابش اظهار داشته است که آن را به آیات قرآن و کنایات زیبا و مَثَل‌های عربی و لطیفه‌های ادبی و معمّاهای نحوی و فتواهای لغوی و رساله‌های نوآور و خطبه‌های آراسته شده، زینت داده و نگاشته است؛ با همه این مسائل، نویسندگی در نزد او دشوار نشده است و او را به سمت جاهایی شبیه تونل‌های تاریک نکشانده است، بلکه با چابکی و مهارتِ یک ادیب به آن کار ادامه داده است. ادیبی که به کار و حرفه‌اش عشق می‌ورزد و بر رموز آن آگاه است و آن را در این اسلوب جذّاب منتشر کرده است، اسلوبی که در ساختن آن، از تفکّر سریع و هوش خود کمک گرفته است.
ما این سرعت را فقط در الفاظی که از ذهن او بیرون می‌ریزد و او بهترین، محکم‌ترین، دقیق‌ترین و درست‌ترین آنها را انتخاب می‌کند، نمی‌بینیم؛ بلکه آن را در یک چیز مهم که آن شکفتن ذهن او به وسیله‌ شوخی و مزاح است هم ملاحظه می‌کنیم. تا آنجایی که اگر بگوییم که وی اسلوب مقاماتش را با یک روح شوخی و بذله‌گویی آراسته است، مبالغه نکرده‌ایم.
این روح در قسمت‌های مختلفی از مقامات او حاکم است، بخصوص در آنجایی که ابوزید با همسر یا پسرش نمایان می‌گردد و با یکی از آنها شروع به دعوا و ستیزه می‌کند در حالی که حقیقت خود را مخفی نگه می‌دارد و مشکل را به نزد قاضی یا حاکم یا رئیس پلیس برده و مطرح می‌کند تا او میان آنها داوری کند و مشکل را برطرف سازد.
این روح فکاهی و شوخی در مقامه سیزدهم که مقامه «بغدادیّه» نام دارد، آشکار است در این مقامه، أبوزید پیرزنی را می‌بیند که کودکانی به دنبال او راه می‌روند و به خاطر یتیمان از دیگران درخواست کمک می‌کند و از بخت و اقبال خود گله‌مند است و برای خانواده و شوهر خود می‌گرید. شوخی و مزاح در مقامه سی‌ام که مقامه «صوریّه» است به قوی‌ترین شکل متجلّی می‌گردد. در این مقامه می‌بینیم که حارث‌بن همّام شاهد عقد نکاح یکی از دامادهای آل ساسان که اهل سئوال و گدایی بودند، بوده است و خطبه عقد را شیخ بزرگوارشان، أبوزید سَروجی قرائت می‌کند، که به این سبک خوانده شده است:
«حارث بن همّام حکایت کرد و گفت: از شهر بغداد به سوی شهر صور، حرکتی را آغاز کردم. سپس هنگامی که در آنجا اقامت کردم صاحب عزّت و مقام و یک زندگی شیرین و آرام شدم و مالک بارهای بلند کردنی و فرودآوردنی؛ همانند اشتیاق بیمار به طبیبان، و آرزمند شدنِ فردی بخشنده به یاری دیگران، به رفتن به سوی مصر، مشتاق شدم و علایق ثبات و پایداری در آنجا را از خود دور ساختم و موانع اقامت را تکان دادم و ریختم و بر پشتِ راه، برهنه سوار شدم و مانندِ شتافتن شترمرغی، به سوی آن شهر شتافتم. هنگامی که بعد از تحمّلِ رنج و خستگی و نزدیک شدن هلاک و نابودی، وارد آنجا شدم، مانند حرص و طمعِ فردی مَست به خوردنِ شراب صبحگاهی و یا خیره شدنِ فرد به دمیدن صبح به]اقامت در[ آنجا حریص شدم. در این حین که در آنجا گوش می‌کردم و اسبی چموش، زیر پایم بود، ناگهان بر روی اسب‌هایی که موی کوتاهی داشتند، گروهی را دیدم که همچون چراغ‌های شب بودند. در این هنگام بود که برای برخوردار شدن از جاهای خوش آب و هوا، در مورد آن گروه و سمت و جهتِ حرکتشان، سئوال کردم. و ]آن‌ها[ گفتند: امّا این گروه، گواهانِ عقدِ نکاح هستند و مقصدشان ]عقدِ[ نکاحی است که می‌خواهند به آن گواهی دهند. در این موقع بود که نشاطِ آغاز جوانی، مرا به این سمت کشاند که همراه پیشی‌گیرندگان، به راه بیفتم تا با شیرینیِ برداشتنِ خوشه‌هایی که در وقت درو بر زمین می‌افتد، به پیروزی دست یابم و حلوای سفره را به دست آورم. تا اینکه]بالأخره[ پس از تحمّل رنج و سختی، به خانه‌ای رسیدم که بلند بود و آستانه‌ای بلند و فراخ داشت و به ثروت و شرف و رفعتِ سازنده آن ، گواهی می‌داد. هنگامی که از پشت اسب پایین آمدم و گام‌هایمان را برای وارد شدن به آنجا، جلو انداختیم، دالان باریکِ آن را دیدم که با لباسهای کهنه و پاره و زنبیل‌های آویخته‌ای که گدا غذای خود را در آن می‌گذارد، پوشانیده شده بود و در آنجا شخصی بر روی فرشی، بالای سکّویی نرم و لطیف، نشسته.]با دیدن چنین اوضاع و احوالی بود که[ عنوانِ این نامه و منظرِ این سخن نغز و کم نظیر، مرا به شک انداخت و فال گرفتن با آن چیزهای نحس، مرا به این سمت فراخواند که قصدِ جانب آن فردی را کنم که در آنجا نشسته بود.]پس از آنکه نزدش رفتم[ او را به دگرگون کننده تقدیرها سوگند دادم که مرا از این امر که«صاحب آن خانه کیست؟» آگاه سازد. گفت: مالک معیّن و صاحبِ مشخّصی ندارد. همانا آن]جا[ محلّ اجتماعِ گدایان و دریوزه کنندگان است و محلّ ورودِ شقشقه‌کنندگان و کسانی است که فضایل صحابه را می‌خوانند. با خودم گفتم: «از سیر و حرکتِ گمراهانه خود با آن گروه، و خشک و بی‌حاصل شدنِ چمنزارم، پشیمانم.» و فوراً قصد بازگشتن را کردم. امّا برگشتن فوری و بازگشتن بدون همراهی با فردی دیگر را زشت شمردم. به همین خاطر -در حالی که غصّه‌ها را جرعه‌جرعه می‌نوشیدم-همانند وارد شدن گنجشکی به قفس، به آن خانه وارد شدم. ناگهان دیدم که در آنجا، تخت‌هایی آراسته به نقوش و فرش‌هایی گسترده و بالشهایی منظّم چیده شده و پرده‌هایی جمع شده و نزدیک به هم دوخته شده، قرار گرفته است. سپس، دامادی]به آنجا[ روی آورد که درونِ لباس خود، با ناز وخرام راه می‌رفت و در میانِ چاکرانش، می‌خرامید. سپس هنگامی که نشست-درحالی که چنین به نظر می‌رسید که گویی«ابن ماءالسّماء» است- بانگ زننده‌ای از جانبِ خویشاوندان شوهر، فریاد زد که: «سوگند به حرمتِ ساسان، استادِ استادان و پیشوایِ گدایانِ تیزچنگ، که این عقدِ مُعظَّم را در این روز روشنِ چراغانی شده، هیچ‌کس جز آن فردی که جولان کرده و شهرها را پیموده باشد و در گدایی جوان بوده و به پیری رسیده باشد، نمی‌تواند ببندد!» در این هنگام بود که آنچه به آن اشاره شده بود قوم و خویشِ آن داماد را شگفت‌زده کرد و]به دنبالش[ اجازه احضارِ آن کسی را که به او اشاره شده بود، به او دادند. در این موقع، پیرمردی که گردش روز و شب، قامتش را منحنی ساخته و صبحگاه و شبانگاه، درختش را سفید کرده بود، ظاهر شد.]و به دنبال ظاهر شدن آن پیرمرد[ آن جماعت ، یکدیگر را به آمدنش بشارت دادند و در استقبال کردن از او، پیشی گرفتند. سپس هنگامی که روی فرش و متکّایش نشست و هیاهوی آن جماعت، به خاطر هیبت و شکوهش، آرام گرفت، به مَسندش نزدیک شد و سیبیل خود را با دستش مالید. سپس گفت: «سپاس آن خدایی را که آغاز کننده نیکویی است و به وجود آورنده عطا و بخشش،]خدایی که[ با خواستن چیزی از او، به او تقرّب می‌جویند و برای تحقّق یافتن‌ آمال و آرزوها به او امید می‌دارند. و خدایی که زکاتِ اموال را واجب گردانیده و ازمأیوس برگرداندنِ گدا و خواهنده، بازداشته و منع کرده است و به یاری کردنِ درمانده، تشویق نموده و به اطعامِ گدا و نیازمندی که برای دریافتِ بخشش، پیش می‌آید ولی]چیزی[ درخواست نمی‌کند، دستور داده است و بندگان مقرّب خود را در کتابِ آشکارش توصیف نموده و در حالی که راستگوترینِ گویندگان است، گفته است: «و آن کسانی که در اموالشان، برای گدا و خواهنده و محروم، حصّه و نصیبی معلوم و مشخّص وجود دارد.» او را به خاطر رزق و روزیِ گوارایی که]به ما[ ارزانی داشته است، می‌ستایم و از شنیدنِ دعای بدون نیّت، به او پناه می‌برم و شهادت می‌دهم که هیچ خدایی جز او نیست، یکتایی که هیچ شریکی ندارد، و خدایی که به مردان و زنانِ صدقه دهنده پاداش می‌دهد و«ربا را نابود می‌سازد و]پاداشِ[ صدقه‌ها را دو چندان می‌کند» و شهادت می‌دهم که محمّد(ص) بنده مهربان و فرستاده بزرگوارِ اوست و او را برانگیخته است تا تاریکیِ کفر را با روشناییِ اسلام منسوخ کند و حقِّ فقرا را از أغنیا بگیرد. و او- که درود و سلام خداوند بر او باد-]کسی است که[ با فقیر و مسکین مدارا کرده و بالهای]تواضعِ[ خویش را در برابرِ فرد خاضع و متواضع فرود آورده است و حقوق و حصّه‌ها را در مورد اموالِ ثروتمندان، واجب گردانیده و آنچه را که در مورد تهیدستان بر ثروتمندان واجب می‌شود، آشکار کرده است. درودِ خداوند بر او و برگزیدگان و یارانِ مهربانش از اهلِ صُفّه باد، درودی که او را از قُرب و نزدیکی به خداوند، بهره‌مند سازد. امّا بعد؛ همانا خدای بلندمرتبه، سنّت ازدواج را فرض گردانیده است تا عفّت پیشه گیرید و تناسُل و توالُد را سنّت نهاده، تا دو چندان شوید و]حتّی[ خداوند پاک، برای اینکه همدیگر را بشناسید، فرموده است:«ای مردم، همانا ما شما را از یک نر و یک مادّه آفریدیم، و شما را به صورت قبایلِ بزرگ و کوچک درآوردیم تا یکدیگر را از هم بشناسید.» و این مرد، أبوالدّرّاج (اهل جنب و جوش و سعی فراوان در گدایی کردن) است، بسیار وارد شونده پسرِ بسیار خارج شونده، دارنده صورتی مانندِ صورت فردی بی‌حیا و دروغی روشن و آشکار و دارنده زوزه سگ و بانگ و فریاد و گرانجانی و پافشاری و سماجت، که از زنِ بد دهن و زبان‌‌درازِ خاندان و نیشتر زننده و خوارگرداننده شوهرِ خود، قَنْبَس، دخترِ أبوالعَنْبَس، خواستگاری می‌کند، آن هم به خاطر تهیّه لحافی برای این عروسی که در این کار، پافشاری داشته است و همچنین به خاطر افراطِ آن عروس در رفتن به دنبال کارهای بد و پَست و شتابش در معاش و گذرانِ زندگی و برخاستنش به هنگامِ مخاصمه که]همه و همه[ به این داماد رسیده است ]و گریبانگیرش شده[.
]دامادی که[زنبیل و سبد گدایی و عصا و ردای گدایی‌ای را که زنان بر سر خود می‌گذارند، به همراه قوچی بی شاخ، به عنوان مهریّه به او بخشیده است. بنابراین، همانند زن دادن به افرادی نظیرِ او، به او زن بدهید و ریسمان خود را با ریسمانِ او، پیوند دهید. امّا اگر از فقر و درویشی می‌ترسید، ]یقین بدانید که[ به زودی، خداوند با فضل و احسان خود، شما را بی‌نیاز خواهد گردانید. سخنم را می‌گویم و از خدای بزرگ، برای خودم و شما آمرزش می‌طلبم، و از او می‌خواهم که نژادتان را در مکان‌هایِ اجتماع گدایان و فقرا، زیاد گرداند و جمعتان را از مکان‌های هلاک و نابودی، نگاه بدارد!
هنگامی که آن پیرمرد از خطبه خود فارغ شد و عقد نکاحش را برای داماد محکم کرد، سکّه‌های نقره، پشت سر هم]بر سر عروس و داماد[ فروریخت تا آن اندازه که از حدّ زیاد شدن و زیاد گرداندن هم، گذشت و ]حتّی[ بخیل را]هم[ به ایثارِ]آن درهم‌ها[ واداشت. سپس آن پیرمرد- در حالی که دامن‌های خود را می‌کشید و پیشاپیشِ یارانِ فرومایه‌اش راه می‌رفت- برخاست.
حارث بن همّام گفت: در این هنگام بود که به دنبالش رفتم تا محلّ اقامتِ آن گروه را ببینم و شادی آن روز را کامل کنم. تا اینکه]دیدم[ آن پیرمرد، به همراه آن گروه به طرف سفره‌ای میل کرد که آشپزان، آن را آراسته بودند و همه جهات و جوانب آن، در جمال و زیبایی، نظیر هم بود. سپس هنگامی که هر فردی، در جای خود نشست و شروع کرد به چریدن (خوردن) در چمنزارِ خود، آهسته از میان آن صف گریختم و از میان آن لشکر انبوه فرار کردم. در این موقع بود که از جانبِ آن پیرمرد، نگاه و التفاتی به من رسید، نگاهی که از طریق آن، چشمش به طور ناگهانی به سویم هجوم آورد. سپس گفت: ای رنجیده و آزرده شده، کجا می‌روی؟ چرا همانند معاشرت آن کسی که نیکی و کَرَم دارد معاشرت نمی‌کنی؟ گفتم: سوگند به خدایی که]آسمان را[ طبقه‌طبقه آفریده و آن را از روشنایی پر کرده است که هیچ چیزی را نخواهم چشید و نانِ لواشی را نخواهم خورد، مگر اینکه مرا از این امر با خبر سازی که جای خزیدنِ کودکی‌ات کجا بوده است و محلّ وزیدن باد صبایت از کجا؟]با شنیدن این سخن[ چندین بار، نفس عمیق کشید و اشکش را- در حالی که ریزان بود- روانه ساخت و اشک ریخت و از آن جماعت خواست ساکت بنشینند و گوش فرادهند. و به من گفت: به من گوش فراده:
-محلِّ افتادن سرم(زادگاهم)، سَروج است و در آنجا بود که سیر و حرکت می‌کردم.
-شهری که در آن، هر چیزی را می‌توان یافت و]شهری که[ رونق می‌یابد.
-آب آن از سلسبیل است و صحراهای آن، ]پوشیده از[ چمنزارهاست.
-مردمانش، همچون ستارگانند و منازلشان، در حُکمِ برج‌هاست.
-آفرین بر دمیدنِ بوی خوشِ آن و منظر زیبایش.
-و آن کسی که تپّه‌ها و پشته‌های آن را-آنگاه که برف‌ها آب می‌شود-
-ببیند، خواهد گفت: «بندرگاهِ باغِ این دنیا، سروج است».
-و کسی که از آن شهر، دور می‌شود، آه‌ها و ناله‌ها و هِق‌هِق گریستن خواهد داشت.
-آنچه را که من دیدم- از آن زمان که کفّارِ عجم، مرا از آن شهر دور ساختند-
-نظیر اشکی است که جاری می‌شود و همچون اندوهیست که هرگاه آرام بگیرد، دوباره به حرکت در می‌آید.
-و مانند غم‌هاییست که کارِ سخت و بزرگ آن، در هر روز، حادثه‌ایست آشفته و درهم و برهم.
-و]همچنین آنچه را که من دیدم[ نظیر مقاصدی است که در بالا رفتن]از آن و رسیدن بدان[ گام‌های کوتاه، کج و ناراست است.
-ای کاش، در آن هنگامی که، خارج شدن از آن شهر، برایم مقدّر شده بود، روزِ مرگم هم مقدّر می‌شد.
راوی گفت: هنگامی که شهر خود را روشن و معلوم ساخت و آنچه را که خوانده بود، حفظ کردم، یقین پیدا کردم که او علاّمه خودمان، ابوزید است، هرچند که پیری، او را با بند و زنجیر، بسته بود. به همین خاطر، در دست دادنِ به او پیشی گرفتم و هم کاسه بودن با او را در کاسه پهنش، غنیمت شمردم و در مدّتِ اقامت خود در مصر، پیوسته به سوی زبانه آتشش(سخنانِ آتشینش)، کورمال کورمال راه می‌رفتم و دو صدفِ خود را(گوشهایم را) از مرواریدهای الفاظش پر می‌کردم. تا اینکه کلاغ جدایی، میانمان بانگ زد. و در این هنگام بود که همانند جدا شدن پلک از چشم، از او جدا شدم».
معلوم است که این مقامه به طورکلّی براساس شوخی و بذله‌گویی ساخته شده است و انسان نمی‌تواند جلوی خنده خود را بگیرد وقتی که ابوزید خطبه عقد را شروع می‌کند و در آغازِ آن به فقر و تنگدستیِ عروس و داماد اشاره می‌کند و شروع می‌کند به بیان اینکه خداوند چگونه]مردم را[تشویق کرده به دادن زکات و کمک به محرومان با دادنِ صدقه‌هایشان. و پی‌درپی به تهی‌دستان و حقوقی که بر گردنِ ثروتمندان دارند، ما را متذکّر می‌سازد.
سپس به خطبه یا اصلِ موضوع می‌پردازد و خانواده داماد را به عروس معرّفی می‌کند و گدایی بی‌شرم و حیا را که همچون سگ‌ها زیاد زوزه می‌کشد و فریاد و هیاهو دارد]داماد را[، به آنان تقدیم می‌کند، و از همسرش صحبت می‌کند]عروس[ و از اینکه او هم، از سرشت و طینتِ خود اوست.]با او کاملاً سنخیّت و هماهنگی دارد[ و مهریّه را که همه‌اش از وسایل و ابزار و آلات آن گروه]گدایان[ است ذکر می‌کند. و بی‌درنگ برای آنان دعا می‌کند که نسل آنها]که در آینده نزدیک[ چهار زانو روی سکّوها خواهند نشست و دستانشان را برای گدایی و درخواستِ کمک باز خواهند کرد، افزایش یابد.
در این مسأله شکّی نداریم که این روشِ مزاح و بذله‌گویی در مقامات حریری، یکی از عواملِ مهم در انتشار آن و توجّه مردم به آن در زمانِ او و زمانِ بعد از او بوده است. چرا که آنها در این کتاب، مطالبی یافتند که سرگرمشان می‌کرد و به آنان آرامش می‌بخشید و به آنها کمک می‌کرد که مشکلات زندگی را تحمّل کنند و قسمتی از سختی‌های آن را کاهش می‌داد.
براین اساس ملاحظه می‌کنیم که حریری با مزاح و شوخی‌های خود، قصد این را نداشت که به اصلاحِ درون افراد و تربیت آنها بپردازد، بلکه می‌خواست به بذله‌گویی و شوخی بپردازد و غم و غصّه دیگران را بزداید. پس شوخی‌های او، از تفکّر و ژرف‌اندیشی و تحلیل به دور است. با وجود این مطالب، به هوش و توانایی فکری و قدرت‌ِ ذهنی او ایمان داریم.
قدرت و سرعت ذهنیِ او، تنها در بذله‌گوییِ او مشهود نیست بلکه در ریزش الفاظ و اسلوب‌ها و عبارت‌های برگزیده او هم آشکار می‌شود. گویا او کتاب‌های ادبی را گلچین کرده و از داخل آنها زیباترین ساختارهایی را که یافته، برگزیده است. ساختارهایی که به طرف آنها، حرکت نمی‌کند مگر اینکه به لطفِ صیقلی که به آن می‌دهد و به لطفِ زیورهای صدا و آرایه‌های بدیع که به آن می‌افزاید، از درخشندگی و شفافیّت زیادی برخوردار باشد.
حریری در انتخاب الفاظ و برگزیدن کلماتش، مورد رقابت واقع نمی‌شود و به همین دلیل، مقاماتِ او از نگاهِ دانشمندان گذشته، نوظهورترین اثری است که دوره‌های میانه، بوجود آورده است و به جایگاه والایی دست یافته است و گردنهایی به سمتِ آن بالا رفته‌اند ولی بالاتر از آن قرار نگرفته‌اند، زیرا صاحبِ آن به قلّه‌ای بلند از قلّه‌های هنرِ عرب دست یافت.
ادبا از دوره او تا زمانِ ما، این کتاب را قبله و کعبه خود قرار داده‌اند و نخست از این چشمه سیراب می‌شوند و آن را محترم شمرده و مورد تجلیل قرار می‌دهند و نشانه ادبیاتِ والا را در آن می‌بینند. حریری در این کتاب تنها به اسالیب آراسته شده نثر اکتفا نکرده است بلکه آن را به اسالیب شعر هم زینت داده است و از ابیات و شعرهای کوتاهی که در صفحات آن می‌درخشد و جلوه می‌کند، پر کرده است و بسیاری از حکمت‌ها و نصیحت‌هایی که در تاریکی‌های زندگی، انسان را راهنمایی می‌کند، در آن گنجانیده است.
همه این چیزها، سختی‌ها و مشکلاتِ مقامه را نزدِ او می‌پوشاند، پس او هر بازیِ بلاغی یا شعبده‌بازی لغوی یا فقهی یا نحوی و یا چیستانها و معمّاها که آورده است، اسالیب آراسته شده و دلپذیر او، آن را می‌پوشاند، پس حرکت در نزدِ او متوقّف نمی‌شود بلکه همواره تا دوره ما، از زیبایی الفاظ و ساختارهای او، بهرمند می‌شویم همانطوری که معاصرانِ او و کسانی که بعد از او هم آمدند از آن بهره‌مند می‌شوند و همواره این کتاب را زیباترین میراثِ لغوی که از نویسندگانِ سابقمان به ارث برده‌ایم، به شمار می‌آوریم.
[فصل چهارم]: مقامات مختلف
۱-در طول تاریخ
حریری نخستین کسی نیست که کوشید تا در ساختن مقامه از بدیع‌الزّمان تقلید کند چرا که پیش از او، ابونصر عبدالعزیزبن عمر السَّعدی، متوفّی به سال ۴۰۵ هـ.ق و ابوالقاسم عبدالله بن محمّد بن ناقیا، متوفّی به سال ۴۸۵ هـ.ق هم برای این منظور، تلاش‌هایی نشان دادند.
از ابن ناقیا نُه مقامه ]بر جای مانده و[ به چاپ رسیده است. کسی که آن را می‌خواند می‌بیند که وی، قهرمانِ داستانهایش را شخصی به نام«یَشْکُریّ» قرار داده است ولی راویانِ داستان‌ها، افرادِ مختلفی هستند. این داستان‌ها غالباً پیرامونِ مسأله گدایی است امّا آن زیباییِ کلمات که در اثر بدیع‌الزّمان یا حریری می‌بینیم در کارِ او وجود ندارد، شاید به همین دلیل، در میان مردم شهرتی نیافت.
گویا سرنوشت، حریری را ذخیره کرده بود تا با این هنر، به طرفِ آن قلّه‌ای که انتظارش را می‌کشید، بپاخیزد]و حرکت کند[. به شکلی که کسی را بعد از او نمی‌یابیم که بتواند با آن پرواز کند و اوج بگیرد در اُفقی که خودِ او بدانجا رسیده است. پی در پی و به صورتی آشکار به اثبات رسید که بال‌های ادیبانی که تلاش نمودند از او تقلید کنند از نظر قدرت و استواری به حدّی نمی‌باشد که صاحبانِ آن بتوانند به فضاهای بالایی که او در آن چرخید و در طبقه‌های‌آن به گشت و گذار پرداخت، برسند.]و تا به آن اندازه بالا بروند.[
شاید اوّلین کسی که با اصرار تلاش کرد که از او تقلید کند ابوطاهر محمّد بن یوسف سَرَقُسْطی متوفّی به سال ۵۳۸هـ.ق بوده است . وی از مقاماتِ او(حریری) آگاهی یافت، پس پنجاه مقامه در تقلید]و مقابله با آن[ پدید آورد و فکر و ذهن خود را]در این راه[به زحمت انداخت و دیدگانش را به بیداری واداشت و راه‌هارا در آن بر خودش دشوار نمود چرا که در نثر و نظمِ آن، مسائلی که لازم نیست همچون تعدّدِ قافیه‌ها و مشروط کردن اینکه از دو حرف یا بیشتر باشد را مراعات کرد. راویِ خود را منذربن حمّام و قهرمان داستان‌هایش را سائب بن تمام قرار داد، و این مقامات در گذرِ زمان از بین رفته و به دست ما نرسیده است.
در همان تاریخ می‌بینیم که زمخشری مقاماتی را تألیف می‌کند که همه آن، پیرامون پند و اندرز است و راوی و قهرمان در آن وجود نداردبلکه با مخاطب قرار دادنِ نَفْس، آن را آغاز می‌کند و همواره با یادآوری آخرت]دیگران را[ نصیحت می‌کند و نفس را از]توجّه به[ شهوات باز می‌دارد. به ویژه اینکه راه درستی را که به سوی رستگاری در ]استفاده کردن از[ نعمت‌های الهی و خشنودی او رهنمون می‌شود، بپیماید. چنین به نظر می‌رسد که در ذهن او، این اندیشه که از مقامات حریری تقلید کند، وجود نداشته است. چرا که او چنین می‌گفت:

اُقْسِمُ بِاللهِ وَ آیاتِهِ

وَ مَشْعَرِ الْحَجِّ وَ میقاتِهِ

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:16:00 ق.ظ ]




همان‌طور که در جدول ۴-۲۰ مشاهده می‌شود، با توجه به این‌که مقدار سطح معنی‌داری مدل ۰۲/۰ می‌باشد و این مقدار از ۰۵/۰ (سطح معنی داری)کمتر است، لذا فرض H0 رد می‌گردد یعنی مدل‌ رگرسیون معنی‌دار است.
لذا بین عملکرد مالی و منابع انسانی IT شرکت های شهرک صنعتی رابطه خطی معنی داری وجود دارد.

فصل پنجم
نتیجه گیری
۵-۱- یافته های پژوهش
۵-۱-۱- یافته های توصیفی پژوهش
یافته های توصیفی پژوهش در حوزه ه متغیر های جمعیت شناختی است . شاخص های پراکندگی و جداول و نمودار هامربوط به آن نشان می دهد که از بین ۱۲۳نقر تعداد ۷۵ (۶۱ درصد) نفر از پاسخ دهندگان را زنان و ۴۸ (۳۹ درصد ) نفر را مردان تشکیل داده اند و نشان از فراوانی بیشتر زنان است .
توزیع افراد بر حسب تحصیلات ۷۸ (۴/۶۳ درصد ) نفر از افراد دارای تحصیلات لیسانس ، ۲۸ (۸/۲۲ درصد ) از افراد دارای تحصیلات فوق دیپلم و درصد کمی از افراد دارای مدرک تحصیلی فوق لیسانس یا دیپلم می باشند . توزیع افراد بر حسب سابقه کاری برای پرسنل شرکت های شهرک صنعتی افرادی که دارای سابقه کاری کمتر از ۵ سال می باشند ۳۱ (۲/۲۵ درصد ) نفر می باشند و سابقه کاری ۶ تا ۱۱ سال ۴۵ (۶/۳۶ درصد ) نفر ، سابقه کاری ۱۲ تا ۱۷ سال ۳۷ (۱/۳۰ درصد ) نفر و کارمندانی که دارای سابقه کاری بالای ۱۸ سال می باشند ۱۰ (۱/۸ درصد ) نفر بودند که نشان از سابقه کاری در حد متوسط بین رده ۶ تا ۱۷ سال بوده اند . بیشترین فراوانی رده سنی جمعیت مورد مطالعه ۳۱ تا ۴۱ سال ۸۴ (۳/۶۸ درصد) نفر بوده است که اکثر کارمندان با توجه به سابقه کاری و رده سنی شان را افراد جوان تشکیل داده اند .

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۵-۲-یافته های استنباطی پژوهش
در این بخش قبل از انجام هر گونه تحلیل بر روی داده های جمع آوری شده و استنباط آماری ،نخست به پایایی و روایی ابزار اندازه گیری پرداخته شد . پایایی پرسشنامه توسط آزمون آلفای کرومباخ سنجش شد و نتایج نشان داد که پرسشنامه مورد استفاده از پایایی و دقت لازم برخوردار است .
در بخش دوم از تحلیل های استنباطی به تبیین و تفسیر آمار های استنباطی پرداخته شده است .
یافته های حاصل از فرضیه های پژوهش
در این قسمت ، نتایج حاصل از آزمون فرض پژوهش ، یعنی استفاده از تحلیل همبستگی و رگرسیون و برای بررسی ارتباط بین متغیر های مطرح شده وعملکرد مالی ارائه و پس از ارزیابی تمامی نتایج ، تفسیر ها و دلایل مشخصی برای بیان علمی این یافته ها آورده شده است .
۵-۳-۱- یافته های حاصل از فرضیه فرعی اول پژوهش
چنانچه مشاهده کردید sig آزمون برابر (۰۰/۰) بود که کمتر از مقدار ۰۵/۰ است .لذا فرض صفر آماری مبنی بر عدم ارتباط دو متغیر عملکرد مالی و پیش بینی در محیط IT رد می شود . بنابر این میان دو متغیر عملکرد مالی و پیش بینی در محیط IT ارتباط معنی دار با ضریب همبستگی ۶۳۶/۰ وجود دارد. بنابر این فرضیه فرعی اول پژوهش با اطمینان ۹۵ درصد ورد تائید قرار می کیرد .
۵-۳-۲ یافته های حاصل از فرضیه فرعی دوم پژوهش
چنانچه مشاهده کردید sig آزمون برابر (۰۰/۰) بود که کمتر از مقدار ۰۵/۰ است .لذا فرض صفر آماری مبنی بر عدم ارتباط دو متغیر عملکرد مالی و برنامه ریزی فروش در محیط IT رد می شود . بنابر این میان دو متغیر عملکرد مالی و برنامه ریزی فروش در محیط IT ارتباط معنی دار با ضریب همبستگی ۶۵۸/۰ وجود دارد. بنابر این فرضیه فرعی دوم پژوهش با اطمینان ۹۵ درصد ورد تائید قرار می کیرد .
۵-۳-۳ – یافته های حاصل از فرضیه فرعی سوم پژوهش
چنانچه مشاهده کردید sig آزمون برابر (۰۰۲/۰) بود که کمتر از مقدار ۰۵/۰ است .لذا فرض صفر آماری مبنی بر عدم ارتباط دو متغیر عملکرد مالی و و برنامه ریزی تولید در محیط IT رد می شود . بنابر این میان دو متغیر عملکرد مالی و برنامه ریزی تولید در محیط IT ارتباط معنی دار با ضریب همبستگی ۶۱۷/۰ وجود دارد. بنابر این فرضیه فرعی سوم پژوهش با اطمینان ۹۵ درصد ورد تائید قرار می کیرد .
۵-۳-۴- یافته های حاصل از فرضیه فرعی چهارم پژوهش
چنانچه مشاهده کردید sig آزمون برابر (۰۰/۰) بود که کمتر از مقدار ۰۵/۰ است .لذا فرض صفر آماری مبنی بر عدم ارتباط دو متغیر عملکرد مالی و برنامه ریزی مالی در محیط IT رد می شود . بنابر این میان دو متغیر عملکرد مالی و برنامه ریزی مالی در محیط IT ارتباط معنی دار با ضریب همبستگی ۶۲۶/۰ وجود دارد. بنابر این فرضیه فرعی چهارم پژوهش با اطمینان ۹۵ درصد ورد تائید قرار می کیرد .
۵-۳-۵- یافته های حاصل از فرضیه فرعی پنجم پژوهش
چنانچه مشاهده کردید sig آزمون برابر (۰۴/۰) بود که کمتر از مقدار ۰۵/۰ است .لذا فرض صفر آماری مبنی بر عدم ارتباط دو متغیر عملکرد مالی و برنامه ریزی خرید در محیط IT رد می شود . بنابر این میان دو متغیر عملکرد مالی و برنامه ریزی خرید در محیط IT ارتباط معنی دار با ضریب همبستگی ۵۴/۰ وجود دارد. بنابر این فرضیه فرعی پنجم پژوهش با اطمینان ۹۵ درصد ورد تائید قرار می کیرد .
۵-۳-۶- یافته های حاصل از فرضیه فرعی ششم پژوهش
چنانچه مشاهده کردید sig آزمون برابر (۰۰/۰) بود که کمتر از مقدار ۰۵/۰ است .لذا فرض صفر آماری مبنی بر عدم ارتباط دو متغیر عملکرد مالی و برنامه ریزی و منابع انسانی در محیط IT رد می شود . بنابر این میان دو متغیر عملکرد مالی و برنامه ریزی و منابع انسانی در محیط IT ارتباط معنی دار با ضریب همبستگی ۶۷۱/۰ وجود دارد. بنابر این فرضیه فرعی ششم پژوهش با اطمینان ۹۵ درصد ورد تائید قرار می کیرد .
۵-۳-۷ – یافته های حاصل از فرضیه اصلی پژوهش
همانطور که مشاهده می کنید الگوی عوامل کلیدی موفقیت در فناوری اطلاعات بر عملکرد مالی در شرکت های کوچک شهرک صنعتی دارای برازش مناسب است.در تحلیل رگرسیون چند گانه با توجه به مدل رابطه خطی آماره F در آزمون رگرسیون برابر ۲۰ شده است که مقدار sig محاسبه شده صفر است وهمچنین در نمودار پلات نرمال رابطه خطی بین متغیر وابسته (عملکرد مالی) و متغیر های مستقل نشان داده می شود .و برازش مدل ثابت می شود .
در مورد آماره T مدل خطی بین عملکرد مالی و فناوری اطلاعات ، عملکرد مالی و فروش در محیط IT ، عملکرد مالی و منابع انسانی معنی دار بوده ورابطه خطی دارد.
۵-۳پیشنهادات تحقیق
این تحقیق به بررسی نقش تعاملی فناوری اطلاعات بر عملکرد مالی در کسب و کار های کوچک که در اینجا شرکت های فعال در شهرک صنعتی یزد به عنوان جامعه آماری انتخاب گرردیده ،پرداخته شده است . می توان در هر صنعت دیگر نیز مورد بررسی قرار گیرد. برای هر نوع رابطه نیز می توان به طور جداگانه تحقیق گسترده ای انجام داد.
۵-۴محدودیت های تحقیق
با توجه به اینکه جامعه هدف این تحقیق کارشناسان – کارمندان و مدیران شرکت های صنعتی می باشند که به دلیل مشغله کاری قادر به صرف وقت جهت پاسخگویی نبودند ولی درنهایت در تکمیل پرسشنامه همکاری نمودند. همچنین در رابطه با موضوع عملکرد مالی تحقیق با اهمیتی در کشور صورت نگرفته است که امید است در آینده شاهد پژوهش های گسترده ای در این زمینه باشیم.
منابع و مواخذ
الف : منابع فارسی

  • بلوچر و همکاران.،(۱۳۸۹). حسابداری مدیریت با تاکید استراتژیک، علی پارساییان، نشر ترمه، چاپ پنجم، تهران.
  • بیاضی طهرابند، ع.، عقیلی، ح.، معین نجف آبادی، ف.، (۱۳۸۸). مدل جامع مدیریت عملکرد سازمانها، مجله تدبیر، شماره ۲۱۱.
  • تاناکا کازوئو.،(۱۳۸۶). “مقدمه ای بر منطق فازی برای کابردهای عملی”. چاپ سوم. انتشارات دانشگاه فردوسی مشهد.ش ۳۲۷ : صفحات ۱۰-۳.
  • تیموری، ا.، احمدی، م.، (۱۳۸۸).”مدیریت زنجیره تأمین”،چاپ اول، انتشارات دانشگاه علم و صنعت ایران.
  • جعفری، ت.، فتحی الماس، م.، (۱۳۹۰). ارزیابی عملکرد زنجیره تامین با بهره گرفتن از تحلیل پوششی داده ها. سومین همایش ملی تحلیل پوششی داده ها.
  • حافظ نیا،محمد رضا . (۱۳۸۷ ). کتاب مقدمه ای بر روش تحقیق. انتشارات سروش ص۲۳.
  • احمدنژاد،محسن . ( ۱۳۸۱ ). عملکرد ، آسیب پذیری و سلامت روانی . مجله علوم ، ۲۴ ،۸۳-۷۳س.
  • هاشم نژاد نامقی، بهروز ، بررسی روابط بین‌عناصر تسهیم اطلاعات و استراتژی‌های رقابتی و عملکرد زنجیره تأمین در سازمان،پایان نامه کارشناسی ارشد مدیریت فناوری اطلاعات.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:16:00 ق.ظ ]




ادبیات مربوط به سرمایه‌گذاری در اقتصاد کلاسیکی و همچنین کینزی بر این اساس پایه‌گذاری شده‌است که سرمایه‌گذاران در پی حداکثر کردن منافع خود هستند و از این رو در پی فرصت‌های سرمایه‌گذاری هستند که ارزش منافع ناشی از آن در آینده، بیشتر از ارزش هزینه‌های سرمایه‌گذاری باشد. مضاف بر اینکه در بین گزینه‌های مختلف در پی طرح و پروژه‌ای هستند که بیشترین منافع را برای آنها به ارمغان بیاورد. بر این اساس یک سرمایه‌‌گذار به طور کلی به هزینه‌های سرمایه‌گذاری و عایدی آن در آینده توجه دارد. از این رو قبل از شروع سرمایه‌گذاری، به پیش‌بینی درآمدها و هزینه‌های آن در طول زمان می‌پردازد و تمامی هزینه‌های سرمایه‌گذاری و از جمله هزینه فرصت پول ( و یا نرخ سود پرداختی برای وام)، هزینه‌های تولید، مالیات، تغییرات قیمت سرمایه،‌ استهلاک و .. را در نظر می‌گیرد. در ادبیات مرسوم سرمایه‌گذاری، به صورت ضمنی فرض می‌شود که فعالین اقتصادی به درستی قادر به شناسایی و پیش‌بینی روند هزینه‌ها و عایدی‌ها در دوره‌های زمانی مختلف هستند و از این رو در ادبیات مرسوم بحثی از نااطمینانی مطرح نیست و یا برای سادگی آن را در مدل وارد نمی‌کنند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اما با توجه به اینکه سرمایه‌گذاری در کشورهای در حال توسعه، دارای نااطمینانی‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است که بسیار بیشتر از مقداری است که در این تئوری‌ها در نظر گرفته شده است، لذا طبیعی است که عوامل موثر بر سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در کشورهای در حال توسعه تابع عوامل دیگر و متفاوتی را تئوری­های مرسوم باشد. بر این اساس و با توجه به هدف تحقیق در این فصل، روش کار به این ترتیب است که ابتدا ادبیات کلاسیکی مرتبط با سرمایه‌گذاری را مرور می‌کنیم و سپس سعی خواهیم کرد تا نااطمینانی‌های تولید و سرمایه‌گذاری را به آن اضافه کنیم. در ابتدا نظریات مربوط به ملاک ارزش فعلی سرمایه‌‌گذاری و کارایی نهایی سرمایه‌گذاری را مرور می‌کنیم که در صدد ارتباط دادن هزینه سرمایه به صورت نرخ بهره با مقدار سرمایه‌گذاری در اقتصاد هستند. در ادامه مدل شتاب ساده و انعطاف‌پذیر با جزئیات بیشتر بیان می‌شود که علاوه بر نرخ بهره، افزایش تولید ملی و تقاضا را به عنوان عامل شتاب در مدل وارد می‌کند. در ادامه با توجه به اینکه این مدل‌ها هیچ‌گونه تغییرات احتمالی را در بازدهی طرح‌ها در نظر نمی‌گیرند و همچنین عدم لحاظ چسبندگی در کاهش سرمایه‌ در این مدل‌ها،‌ مدل توبین را معرفی می‌کنیم که تاحدودی می‌تواند تأثیر نااطمینانی و چسبندگی تعدیل سرمایه‌گذاری را فقط به صورت تئوریک بررسی کند. اما این مدل دارای محدودیت‌های اساسی در کاربرد برای سرمایه‌گذاری معرفی‌ می‌شود. بخش دوم این فصل به طور صریح‌تر به بررسی ادبیات مربوط به نااطمینانی و تأثیر آن بر سرمایه‌گذاری می‌پردازد و در این زمینه با توجه به ادبیات مربوطه، دو موضوع برگشت‌ناپذیری سرمایه‌گذاری پس از سرمایه‌گذاری و اثر آن در فضای نااطمینان بر سرمایه‌گذاری و همچنین تأثیر نااطمینانی بر زمان سرمایه‌گذاری معرفی می‌شود که می‌توان به عنوان مبنای نظری تحقیق حاضر از آن‌ها یاد کرد.
با توجه به چارچوب فصل و روش کار در این فصل به دنبال این هدف هستیم که به لحاظ تئوریک تأثیر نااطمینانی‌ها و یا امنیت سرمایه‌گذاری بر سرمایه‌گذاری جهت انتفاع بررسی شود.

۲-۳) سرمایه‌گذاری در شرایط توأم با اطمینان:

چنانچه بیان شد ابتدا به بررسی تئوری‌های سرمایه‌گذاری در شرایط توأم با اطمینان که درآمدها و هزینه‌های آتی بدون ریسک قابل پیش‌بینی است پرداخته می‌شود. اولین مدل در این حوزه ملاک ارزش فعلی سرمایه‌گذاری است که در ادامه به طور مختصر بیان می‌شود.

۱-۲-۳) ملاک ارزش فعلی برای سرمایه‌گذاری:

در روش ارزش فعلی سرمایه‌گذاری محاسبه می‌شود و بر اساس مقایسه عایدی انتظاری و هزینه‌های طرح مورد نظر در مورد سرمایه‌گذاری در دارایی‌های مختلف تصمیم‌گیری می‌شود. روش کار نیز چنین است که ابتدا تمامی هزینه‌ها و عایدی‌ها بر اساس یک دوره زمانی، نرمال می‌شود یعنی ارزش حال آنها محاسبه می‌شود. در این روش اغلب، دوره صفر یا زمان شروع سرمایه‌گذاری به عنوان مبدأ تلقی می‌شود. ارزش فعلی یک طرح سرمایه‌گذاری (PV) از مجموع ارزش حال تمامی هزینه‌ها (به صورت منفی) و عایدی‌های طرح در دوره‌های زمانی مختلف بدست می‌آید.
معادله (۱-۳)
روش انتخاب سرمایه‌گذاری بهینه نیز اینچنین است که طرحی‌هایی که دارای بیشترین باشد، انتخاب می‌شود و در آن‌ سرمایه‌گذاری انجام می‌گیرد. به عبارتی فرد درآمد جاری خود را با سرمایه‌گذاری بیشتر می‌کند و این کار را تا جایی انجام می‌دهد که درآمد بدست آمده برای او از نرخ بهره بازار بیشتر باشد و همچنین مطلوبیت او را نیز افزایش دهد. (زیرا فرض می‌شود که مصرف آینده، مطلوبیت کمتری نسبت به مصرف حال دارد). اگر فرض شود که فرصت‌های فراوانی پیش‌ روی سرمایه‌گذاران باشد، هر گزینه سرمایه‌گذاری دارای یک نسبت خواهد بود. سرمایه‌گذاران دراقتصاد تا جایی سرمایه‌گذاری خواهند کرد که در آن باشد. بر این اساس در بین فرصت‌های که در اقتصاد وجود دارد، برخی با توجه به نرخ بهره بازار ، برای سرمایه‌گذاری موجه خواهد بود (زیرا خواهد بود). طبیعی است که با کاهش نرخ بهره بازار (i)، فرصت‌هایی که دارایی PV مثبت هستند، افزایش می‌یابد و منحنی امکانات سرمایه‌گذاری به سمت بیرون انتقال می‌یابد( شکل ۳٫۱). بنابراین مقدار سرمایه‌گذاری بهینه در اقتصاد به i2 افزایش می‌یابد.
نمودار(۳٫۱): ارزش نهایی سرمایه‌گذاری

کاهش i

۲-۲-۳) ملاک کارایی نهایی سرمایه‌گذاری

این روش توسط کینز ارائه شده است. در این روش یک نرخ به عنوان کارایی نهایی سرمایه‌گذاری (ρ) محاسبه می‌شود که ارزش فعلی سرمایه‌گذاری را مساوی صفر می‌کند.
معادله (۲-۳)
بر این اساس اگر پروژه‌ای دارای این ویژگی باشد که بزرگتر از نرخ بهره بازار باشد، آن پروژه برای سرمایه‌گذاری مناسب است. هر چه بزرگ‌تر باشد، طرح توجیه پذیرتر است. در این صورت اگر یک منحنی امکانات سرمایه‌گذاری را در فضای ، I رسم کنیم، یک منحنی مقعر نسبت به مبدا خواهد بود که با افزایش مقدار کل سرمایه‌گذاری (و پر شدن پروژه‌های سودآورتر)، کاهش می‌یابد. از طرف دیگر تأمین مالی هزینه‌های سرمایه‌گذاری در اقتصاد با نرخ ثابت مقدور نیست، علت آن این است که منابع تامین مالی طرح‌های سرمایه‌گذاری از طریق منابع متفاوت صورت می‌گیرد که نرخ بهره متفاوتی را برای بنگاه‌ها وضع می‌کند. (به عنوان مثال سود تقسیم نشده شرکت‌ها، وام، فروش اوراق قرضه و …. منابع با نرخ بهره متفاوتی را در اختیار بنگاه قرار می‌دهند). بنابراین منحنی r (تامین مالی هزینه‌های سرمایه‌گذاری) را می‌توان به صورت غیر‌خطی در نظر گرفت که تا میزان خاصی ( مثلا از محل سود تقسیم نشده) دارای نرخ بهره ثابت و پایین است و از نقطه‌ای به بعد صعودی خواهد بود. نقطه تماس منحنی‌ امکانات سرمایه‌گذاری و نرخ بهره بازار، میزان سرمایه‌گذاری را در سطح اقتصاد کلان مشخص می‌کند.
نمودار ۲٫۳: نمودار کارایی نهایی سرمایه‌گذاری
r & PV

r
منحنی عرضه وجوه
۳-۲-۳) : نظریه شتاب سرمایه‌گذاری
این نظریه رابطه بین نرخ رشد محصول و سطح سرمایه‌گذاری خالص را توضیح می‌دهد[۴۳]. در روش PV و کارایی نهایی سرمایه‌گذاری، افزایش نرخ بهره، منجر به کاهش سرمایه‌گذاری می‌شد. اما در این نظریه شتاب سرمایه‌گذاری نرخ رشد محصول نیز عاملی برای شتاب گرفتن سرمایه‌گذاری است و تغییر نرخ بهره به تنهایی، سرمایه‌گذاری را تعیین نمی‌کند. در این روش ابتدا یک مقدار مطلوب برای موجودی سرمایه محاسبه می‌شود. با محاسبه این مقدار، بنگاه مقدار موجودی سرمایه خود را به سمت این میزان تعدیل می‌کند.
در این روش موجودی مطلوب سرمایه از طریق حداکثر کردن ارزش فعلی بنگاه، به دست می‌آید. برای توضیح بیشتر فرض می‌کنیم که تابع تولید بنگاه، که محدودیت تکنولوژیکی آن را نشان می‌دهد به صورت زیر تعریف می‌شود:
معادله (۳-۳)
محدودیت دیگر بنگاه این است که مقداری از سرمایه در طول زمان مستهلک می‌شود. از این رو در جهت افزایش سرمایه، باید مقداری سرمایه جایگزینی انجام ‌گیرد و مقداری نیز سرمایه‌گذاری خالص صورت گیرد. اگر فرض شود که در هر دوره δ درصد از سرمایه مستهلک می‌شود، سرمایه ‌در هر دوره به صورت زیر تعریف می‌شود:
معادله (۴-۳)
بنگاه با توجه به تابع تولید نیروی کار و سرمایه‌ به کار می‌گیرد. بنابراین برای هر یک از اینها هزینه صرف می‌کند. بر این اساس ارزش فعلی بنگاه از مجموع فروش آن منهای هزینه‌های تولید در هر دوره که توسط نرخ بهره تنزیل می‌شود بدست می‌آید:
معادله (۵-۳)
در این معادله y مقدار محصول، مقدار نیروی کار بکار گرفته شده است که به اندازه دستمزد می‌گیرد و قیمت کالای سرمایه‌ای است، قیمت فروش کالا و I مقدار سرمایه‌گذاری را نشان می‌دهد.
هدف بنگاه حداکثر کردن ارزش فعلی عایدات آن است و قید آن این است که سرمایه‌گذاری به سمت سرمایه‌گذاری مطلوب حرکت کند. یعنی :

معادله (۶-۳)
در قید بنگاه عبارت میزان استهلاک سرمایه‌ را نشان می‌دهد که قید مذکور برای هر دوره زمانی، یک قید جداگانه ارائه می‌دهد. برای حل دستگاه معادلات فوق، از روش ضرایب لاگرانژ استفاده می‌شود. معادله لاگرانژ عبارت است از:
(۷-۳)
برای حل این معادله نسبت به نیروی کار، سرمایه، مقدار سرمایه‌گذاری و tλ مشتق گرفته می‌شود:

با حل و ساده‌سازی معادلات فوق به رابطه زیر می‌رسیم:
رابطه (۹-۳)
در رابطه فوق سمت راست معادله هزینه استفاده از یک واحد سرمایه را نشان ‌می‌دهد و سمت چپ معادله تولید نهایی یک واحد سرمایه را نشان می‌دهد. اگر تولید نهایی سرمایه بیشتر از هزینه استفاده از آن باشد، سرمایه‌گذاری جدید علاوه بر سرمایه‌گذاری جایگزینی انجام خواهد گرفت و در این روند تا جایی ادامه می‌یابد که هزینه و تولید نهایی آخرین واحد سرمایه با هم برابر شود. با توجه به سمت راست معادله فوق، صورت کسر هزینه استفاده از سرمایه است که با Ct نشان می‌دهیم. به عبارت دیگر:
(۱۰-۳)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:16:00 ق.ظ ]




جاهای مقدسه و جمیع متعلقات آنها در دایره‌ای که دویست ذرع شعاع آن باشد مجزی و مستنثی می‌شود.
فصل چهارم– چون معادن نفت شوشتر و قزوین و دالکی بندر بوشهر که بالفعل دایر و مبلغ دوهزار تومان جمع دیوانی دارند و متعلق به دیوان همایون اعلی می‌باشند شرط شد که آنها ر انیز دولت به موجب فصل اول به صاحب امتیاز واگذار نماید مشروط بر اینکه علاوه بر صدی شانزده مذکور در فصل دهم که باید به دولت برسد صاحب امتیاز همه ساله دوهزار تومان جمع حالیه معادن مذکور را نیز به دولت کارسازی دارد.
فصل پنجم– طرح‌ریزی و نقشۀ ‌کارگذاشتن لوله‌ها به توسط مهندسین صاحب امتیاز و یا خود او خواهد بود.
فصل ششم– قطع نظر از آنچه در فوق ذکر شد این امتیاز شامل ولایات آذربایجان و گیلان و مازندران و خراسان و استرآباد نخواهد بود. ولی به شرط اینکه دولت علیه به هیچ کس اجازه ندهد که لوله‌های نفت به طرف رودخانه و سواحل جنوبی ایران تأسیس نمایند.
فصل هفتم– تمام اراضی که به صاحب امتیاز واگذار شده و همچنین اراضی که صاحب امتیاز به موجب فصل سیّم استملاک خواهد کرد و همچنین تمام محصولات آنها که به خارجه حمل شود از هر نوع مالیات و عوارضی در مدت این امتیازنامه معاف خواهد بود و تمام اسباب و آلات لازمه برای تفتیش و استخراج معادن و بسط آنها و کذالک به جهت تأسیس لوله‌ها در وقت دخول به ایران به هیچ وجه من‌الوجوه حقوق گمرک را نخواهند پرداخت

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فصل هشتم– صاحب امتیاز مکلف است که بدون تعلل و تأخیر به خرج خود یک یا چند نفر را از اهل خبره به ایران به جهت تفتیش صفحاتی که صاحب امتیاز احتمال وجود معادن مزبور را در آن‌ها می‌برد بفرستد و در صورتی که راپورتهای آن اشخاص خبره به عقیده صاحب امتیاز کافی باشد صاحب امتیاز مکلف است که بدون تأخیر و به خرج خود اجزای علمی لازمه با اسباب و آلات و ادوات استخراج به جهت تعمیق و کندن چاه‌ها و امتحانات لازمه بفرستد.
فصل نهم– دولت علیه ایران به صاحب امتیاز اجازه می‌دهد که یک یا چند شرکت به جهت انتفاع از آن امتیاز تأسیس نماید. اسامی و نظام‌نامۀ آن شرکتها بتوسط صاحب امتیاز معین خواهد شد مشروط بر اینکه در ایجاد هر شرکتی صاحب امتیاز آن ایجاد را رسماً به توسط کمیسر به دولت اطلاع بدهد و نظامنامه آن شرکت را با تعیین محلی که شرکت مزبور باید در آنجا کار کند بدولت اظهار دارد و مدیرهای شرکتها نیز بتوسط او انتخاب خواهند شد. این شرکت یا آن شرکتها تمام حقوق صاحب امتیاز را خواهد داشت ولی از طرف دیگر آنها باید تمام تعهدات و مسئولیت صاحب امتیاز را در عهدۀ خودگیرند.
فصل دهم– بین صاحب امتیاز از یک طرف و شرکتی که تشکیل کند ازطرف دیگر قرارداد خواهد شد که یکماه بعد از تاریخ تأسیس رسمی شرکت اول صاحب امتیاز مکلف است مبلغ بیست‌هزار لیره انگلیسی نقداً و بیست‌هزار لیره دیگر اسهام پرداخته شده به دولت علیه بدهد. علاوه بر آن شرکت و تمام شرکت‌هایی که تأسیس خواهد شد مکلف خواهند بود که از منافع خالص سالیانه خود صدی شانزده به دولت علیه سال به سال کارسازی نمایند.
فصل یازدهم– دولت علیه مختار است که یک نفر کمیسر معین نماید که آن کمیسر طرف شور صاحب امتیاز و مدیران شرکتها خواهد بود و محض خبر این تأسیس هرگونه اطلاعات مفیده داشته باشد به آنها داده همه نوع راهنمایی به آنها خواهد کرد و محض حقوق دولت متفقاً با صاحب امتیاز هرگونه تفتیشی که مفید بداند به عمل خواهد آورد.
حقوق و مشاغل کمیسر دولتی صریحاً در نظامنامه شرکتی که تشکیل شود معین خواهد گردید. صاحب امتیاز همه ساله ابتدا از تاریخ تشکیل شرکت اول مبلغ هزار لیره انگلیسی به کمیسر دولتی حق خواهد داد.
فصل دوازدهم– عمله و فعله که در تأسیسات فوق کار می‌کنند باید رعیت شاهنشاه باشد به استثنای اجزای علمی از قبیل مدیر و مهندس و عماق و مباشرین.
فصل سیزدهم– در تمام جاهایی که مدلل شود که اهالی محلیه حالاً از نفت آنها متمتع می‌شدند شرکت باید به آنها مجانی همین مقدار نفت را که سابقاً جمع می‌کردند حالا بدهد. این مقدار به اظهار خود آنها و به تصدیق حکومت محلیه معین خواهد شد.
فصل چهاردهم– دولت علیه متعهد می‌شود که اقدامات لازمه در حفظ امنیت و اجرای مقصد این امتیاز و اسباب و آلات و ادوات مذکوره در فوق بعمل آورد و کذالک نماینده‌ها و اجزای علمی و وکلای شرکت را در تحت حمایت مخصوصه خود گیرند و چون دولت علیه این تکالیف خود را اداء کرد، صاحب امتیاز و شرکتهای تشکیل شده دیگر به هیچ اسم و رسم حق مطالبه خسارت از دولت علیه ندارد.
بعد از انقضای مدت معینۀ این امتیاز تمام اسباب و ابنیه و ادوات موجوده شرکت به جهت استخراج و انتفاع معادن متعلق به دولت علیه خواهد بود. شرکت حق هیچگونه غرامت از این بابت نخواهد داشت.
فصل شانزدهم– اگر در مدت دو سال از تاریخ این امتیازنامه صاحب امتیاز نتواند شرکت اولی مذکوره در فصل هشتم را تأسیس نماید این امتیاز از درجه اعتبار به کلی ساقط است.
فصل هفدهم– درصورتی که مابین طرفین متعاهدین منازعه و اختلافی در تأویل و ترجمه این امتیازنامه و کذالک در باب حقوق و مسئولیت طرفین مشاجره‌ای اتفاق افتد حل مشکل و مسئله در تهران به دو حکم رجوع خواهد شد و آن دو حکم به توسط طرفین معین خواهند شد و نیز آن دو حکَم قبل از مبادرت به مرافعه حکم ثالث ر امعین خواهند کرد. حُکم آن دو حکم و یا درصورتی که حکمین مزبورین متفق نشوند حُکم حکم ثالث قطعی خواهد بود.
فصل هجدهم– این امتیازنامه در دو نسخه به فرانسه نوشته شده و به همان مضمون به فارسی ترجمه شده است. اگر اختلافی در مضمون این امتیازنامه مابین دو زبان حاصل شود متن فرانسۀ او اولویت دارد و به آن متن باید رجوع کرد. ملاحظه شد صحیح است فی شهر اودئیل در صاحبقرانیه ۱۳۱۹٫
ضمیمۀ ۲
متن قرارداد نفتی ۱۹۳۳
مقدمه
به قصد برقرارکردن امتیاز جدیدی بجای امتیازی که در تاریخ ۱۹۰۱ به ویلیام ناکس دارسی داده شده بود این امتیاز را دولت ایران اعطاء و کمپانی نفت انگلیس و ایران محدود، آن را قبول نماید. روابط طرفین مذکور در فوق در آتیه برطبق این قرارداد خواهد بود.
تعریفات
بعضی اصطلاحات مستعمله در این قرارداد قطع نظر از هر معنی دیگری که ممکن است درحال یا در آتیه در موارد دیگر داشته باشد در این قرارداد مطابق تعریفات ذیل معنی خواهد شد.
دولت
یعنی دولت شاهنشاهی ایران
کمپانی
یعنی شرکت نفت انگلیس و ایران محدود و تمام شرکتهای تابعۀ آن
شرکت نفت انگلیس و ایران محدود
یعنی شرکت نفت انگلیس و ایران محدود یا هر شخص حقوقی دیگری که با تصویب دولت ایران مطابق ماده ۲۶ این امتیاز به او منتقل شود.
شرکت تابعه
یعنی هر شرکتی که در آن کمپانی حق تعیین‌ بیش از نصف مدیران را مستقیماً یا غیرمستقیم داشته باشد و یا آنکه کمپانی در آن شرکت بطور مستقیم یا غیرمستقیم مالک یک مقداری سهام باشد که بیش از پنجاه درصد حق رأی در مجمع عمومی شرکت مزبور را برای کمپانی تضمین نماید.
نفت
یعنی روغن نفت خام و گازهای طبیعی و قیرها (اسفالت‌ها) و مومهای طبیعی و تمام مشتقات دیگری که یا از مواد مذکوره حاصل می‌شود و یا بوسیله اختلاط و امتزاج این مواد به مواد دیگری بدست می‌آید.
عملیات کمپانی در ایران
یعنی تمام عملیات صنعتی و تجاری و فنی که کمپانی منحصراً برای اجرای این امتیاز انجام می‌دهد.
ماده اول
دولت برطبق مقررات این امتیاز مانع‌للغیر تفحص و استخراج نفت را درحدود حوزه امتیاز به کمپانی اعطاء می‌کند و همچنین حق انحصاری تصفیه و هرنوع عملی را در نفتی که خود تحصیل کرده و تهیه آن برای تجارت، خواهد داشت و همچنین دولت در تمام وسعت خاک ایران به کمپانی حق غیرانحصاری حمل و نقل نفت وتصفیه و هرنوع عملی در آن و تهیه آن برای تجارت و همچنین فروش آن در ایران و صادرکردن آن را اعطاء می کند.
ماده دوم
الف- حدود حوزه امتیاز تا تاریخ ۳۱ دسامبر ۱۹۳۸ عبارت خواهد بود از حوزه ای که واقع است در جنوب خط بنفشی که در روی نقشه که طرفین امضاء کرده و منظم به قرارداد است، رسم شده است.
ب- کمپانی باید منتهی تا ۳۱ دسامبر ۱۹۳۸ در حوزۀ مذکور در فوق یک یا چندین قطعه زمین را بهر شکل و وسعتی و در هر نقطه که مقتضی می‌داند انتخاب نماید.
مجموع سطح یک یا چند قطعه که انتخاب شده باشد نباید از یکصدهزار میل مربع انگلیسی (۱۰۰۰۰۰میل مربع) تجاوز نماید. هر میل ساده مطابق است با یک هزاروششصدونه متر.
کمپانی در تاریخ ۳۱ دسامبر ۱۹۳۸ یا قبل از آن یک قطعه یا قطعاتی را که به طریق فوق انتخاب کرده کتباً به دولت اطلاع خواهد داد .
بهر اطلاع نامه نقشه‌ها و اطلاعات لازمه برای تشخیص و تجدید قطعه یا قطعات منتخبه ازطرف کمپانی ضمیمه خواهد شد.
ج- بعد از تاریخ ۳۱ دسامبر ۱۹۳۸ کمپانی دیگر حق تفحص و استخراج نفت را جز در قطعه یا قطعاتی که مطابق (paragraphe) (ب) فوق انتخاب کرده است نخواهد داشت و حوزه امتیاز بعد از این تاریخ عبارت خواهد بود از قطعه یا قطعاتی که بدین طریق انتخاب گردیده و انتخاب آن‌ها نیز بترتیب مذکور در فوق به دولت اطلاع داده شده باشد.
ماده سوم

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:16:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم