کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



۱۱۸۰۰

همانطور که در جدول مذکور ملاحظه می گردد ، استعداد نیروهای ارتش قطر از سال ۲۰۰۸ تا کنون ثابت بوده است .
بر اساس قانون مصوب دولت قطر ، از سال ۲۰۱۳ خدمت سربازی برای کلیه مردان در سنین بین ۱۸ تا ۳۵ سال اجباری شده و افراد تحصیل کرده بایستی به مدت سه ماه و سایر افراد به مدت چهار ماه در نیروهای مسلح این کشور خدمت نمایند ( ۲۰۱۳ ، The national )

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۵-۳ بودجه نظامی قطر

کشور قطر علی رغم برخورداری از نیروهای مسلح کوچک ، دارای بودجه و هزینه های قابل توجهی در بخش نظامی می باشد . بر اساس برآورد بعمل آمده توسط موسسه جینز، قطر از سال ۲۰۰۰ الی ۲۰۰۴ میلادی بطور میانگین حدود ۵/۳۲ درصد از هزینه های خود را صرف امور نظامی و امنیتی نموده است که پس از کشورهای عمان و بحرین ، سومین کشور جهان عرب بدین لحاظ محسوب می گردد . در حال حاضر قطر یکی از بازارهای تسلیحاتی بزرگ کشورهای غربی بویژه آمریکا ، فرانسه و انگلستان در منطقه خلیج فارس می باشد و حدود ۸۰ درصد از واردات تجهیزات نظامی این کشور از فرانسه صورت
می پذیرد (۲۰۱۲- csis)
قطر در سال ۲۰۱۰ میلادی با صرف مبلغ حدود ۰۰۰/۰۰۰/۹۱۳/۱ میلیارد دلار حدود ۵/۱ درصد از کل تولید ناخالص ملی خود را صرف بودجه نظامی نموده است . در جدول ذیل بودجه نظامی قطر از سال ۲۰۰۳ الی ۲۰۱۰ مورد بررسی قرار گرفته است .
جدول ۵۹ بودجه نظامی قطر از سال ۲۰۰۳ الی ۲۰۱۲ ( میلیارد دلار )

۲۰۰۳

۲۰۰۴

۲۰۰۵

۲۰۰۶

۲۰۰۷

۲۰۰۸

۲۰۰۹

۲۰۱۰

۲۰۱۱

۲۰۱۲

قطر

۲۶۳/۱

۱۶۴/۱

۲۲۹/۱

۳۲۰/۱

۷۰۰/۱

۱۹۳/۲

۹۳۸/۱

۹۱۳/۱

؟

؟

در نمودار ذیل نیز میزان بودجه نظامی قطر و درصد آن نسبت به تولید ناخالص ملی این کشور شخص گردیده است (۲۰۱۴،militarybudge)
نمودار ۵ بودجه نظامی قطر از سال ۲۰۰۱ الی ۲۰۱۲

۵-۴ نیروی زمینی قطر

بودجه نظامی قطر از سال ۲۰۰۱ الی ۲۰۱۲- برگرفته از سایت militarybudget
نیروی زمینی قطر از جمله نیروهای زمینی کوچک منطقه خلیج فارس محسوب می گردد که در مجموع دارای ۸۵۰۰ نیرو می باشد که بخش قابل توجهی از این نیروها نیز از اتباع سایر کشورها تشکیل گردیده اند . علی رغم تعداد محدود پرسنل نیروی زمینی قطر ، این نیرو دارای کیفیت مناسبی بوده و از سطح آموزش و آمادگی رزمی قابل توجهی برخوردار می باشد ( ۲۰۱۴ ، CSIS) .
ستاد فرماندهی نیروی زمینی پادشاهی قطر در شهر دوحه پایتخت این کشور واقع شده و در حال حاضر (۲۰۱۵) «سرلشکر علی المدید » فرمانده نیروی زمینی این کشور می باشد .

۵-۴-۱ ساختار سازمانی نیروی زمینی قطر

ساختار سازمانی نیروی زمینی قطر یک ساختار غربی است که بر مبنای تیپ و گردان مستقل سازماندهی شده است . بر این اساس نیروی زمینی قطر دارای یک تیپ مستقل زرهی ( متشکل از یک گردان زرهی ، یک گردان مکانیزه و یک گردان توپخانه ) ، یک تیپ مستقل گارد پادشاهی ( متشکل از سه گردان پیاده ) ، چهار گردان مستقل مکانیزه ، یک گردان مستقل نیرو مخصوص و دو گردان مستقل توپخانه می باشد .
در جدول ذیل ، ساختار سازمانی نیروی زمینی قطر مشخص گردیده است ( ۲۰۱۴ ، INSS)
چارت سازمانی ۱۱ ساختار سازمانی نیروی زمینی قطر

تجهیزات نیروی زمینی قطر

نیروی زمینی قطر در ابتدا با تجهیزات انگلیسی مجهز شده و پس از آن ضمن عقد قراردادهای قابل توجه به کشور فرانسه ، انواع تجهیزات زمینی فرانسوی به نیروی زمینی قطر وارد گردیده است ولیکن در مجموع نیروی زمینی قطر را نمی توان یک نیروی پیشرفته به لحاظ برخورداری از تجهیزات نظامی محسوب نمود . در این قسمت انواع تجهیزات عمده نیروی زمینی قطر بشرح جدول های ذیل مورد بررسی قرار
می گیرد . شایان ذکر است علاوه بر تانک های موجود ، قطر در نظر دارد نسبت به خرید تعداد ۳۶ دستگاه تانک پیشرفته لئوپارد از کشور فرانسه اقدام نماید ( ۲۰۱۴ ، INSS)

  • تانک های نیروی زمینی قطر
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 03:22:00 ق.ظ ]




داوری و سایر موارد مربوطه) مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته و سپس در خاتمه به نتیجهگیری از این بحث پرداخته و تحقیق خود را در این مورد به پایان خواهیم رسانید.
فصل اول
کلیات

کلیات

در این فصل ابتدا به داوری در نظام حقوقی ایران پرداخته خواهد شد (مبحث نخست) و سپس به موضوع داوری و جایگاه آن در فقه اسلامی مورد بررسی قرار گیرد (مبحث دوم).

مفهوم داوری و مقایسه آن با نهاد های مشابه و اقسام داوری

در این مبحث ابتدا به تعریف داوری و سپس با مفاهیم مشابه مقایسه می شود.

مفهوم داوری

برای شناخت بهترو درک صحیح از مفهوم داوری لازم است واژه داور را از نظر لغوی و اصطلاحی و در ادامه با توجه به اهمّیت و گستردگی مفهوم آن به بررسی و مطالعه تطبیقی این واژه در نظام های حقوقی دیگر کشورها بپردازیم.

تعریف لغوی داوری

داور و داوری از ریشه داد میباشد. داد به معنی قانون بوده و نیز به برخی نوشته های دینی اطلاق میگردد. داور در واقع همان دادور بوده، یعنی کسی که اهل داد است. به داوری، دادیه[۱]‌ نیز گویند (کریمی و پرتو، ۱۳۹۱: ص ۱۷). در شاهنامه چنین آمده است:
((نشستند سالی چنین سوگوار پیام آمد از داور کردگار
تو شاهی و گراژدها پیکری بیاید بر این داستان داوری))
یکی از صفات خداوند ((داور)) بودن است، زیرا خداوند در روز جزا در خصوص اعمال بندگان قضاوت و حکم می کند(شیروی،۱۳۹۱: ص۸). دو بیت زیر از دو غزل حافظ، معنای ((داور)) و ((داوری)) را به روشنی بیان می کند.
یکی از عقل می لافد یکی طامات می بافد بیا کاین ((داوری)) ها را به پیش ((داور)) اندازیم
گوییا باور نمی دارند روز ((داوری)) کاین همه قلب و دغل در کار ((داور)) می کنند
در فرهنگ دهخدا، واژه (داور) در اصل (دادور) بر وزن دادگر، نامور، هنرور و سخنور بهمعنی صاحب داد، قاضی، عادل، قضاوت، انصاف درباره نزاع و مرافعه اختلا‌ف بین دو یا چند نفر و نیز به معنی حکم کردن، محاکمه نمودن آمده است. سپس در طول زمان به جهت کثرت استعمال و تسهیل در تلفظ و تخفیف در نگارش به مرور دال ثانی حذف شده و تبدیل به (داور) شده است (دهخدا، ۱۳۶۱: ص۲۲۳). درفرهنگ عمید از داور به معنای دادور، حاکم، قاضی، کسی که برای قطع و فصل مرافعه دو یا چند تن انتخاب شود و از داوری نیز در لغت به معنای قضاوت و انصاف درباره نزاع و کشمکش و مرافعه دو یا چند تن آمده است (عمید، ۱۳۷۷: ص۹۲۳). در فرهنگ معین چنین آمده است: داوری در لغت بهمعنای ((شکایت پیش قاضی بردن، تظلم، یکسو کردن مرافعه، ‌حکومت میان مردم، قضاوت)) میباشد (معین، ۱۳۸۷: ص۳۹۴). معنای عرفی داوری نیز با معنای لغوی آن نزدیکی دارد. در عرف نیز به شخص قضاوت کننده که با رأی خویش اختلافی را پایان می بخشد، داور گویند.
داوری واژهای فارسی است که طبیعتاً در متون فقهی از این کلمه استفاده نشده است، واژه داوری در فقه دو معادل دارد: یکی تحکیم، دیگری محکم (بروزن مرتب) (محمدی خورشیدی، ۱۳۹۰: ص۱۷). داوری بهمعنای قضاوت کردن و رأی دادن نیز آمده است. برای نمونه در عبارت ((ان الله قد حکم بین العباد)) مقصود از حکم، همان داوری و رأی دادن است (افرام البستانی، ۱۳۷۸: ص ۱۰۷).

تعریف اصطلاحی داوری

داوری یا حکمیت یعنی فصل خصومت به وسیله اشخاص، بدین معنی که اصحاب دعوی به میل و اراده خود موافقت کنند بهجای آنکه دعاوی آنان در مراجع صلاحیتدار دادگستری رسیدگی شود، حل اختلاف توسط افراد مورد اعتماد آنها صورت گیرد (فاطمی شریعت پناهی، ۱۳۵۶: ص۹۱). دکتراحمد متین دفتری، داوری را صرفنظرکردن افراد از مداخله مراجع رسمی در قطع و فصل دعاوی مربوط به حقوق خصوصی خودشان و تسلیم شدن آنها به حکومت خصوصی اشخاصی دانستهاند که از نظر معلومات و اطلاعات فنی یا شهرت مورد اعتماد آنها هستند (متین دفتری، ۱۳۲۴: ص۸۸). از نظر حقوقی و قواعد دادرسی مدنی بهمعنی فصل خصومت توسط غیر قاضی و بدون رعایت تشریفات رسمی رسیدگی و مراعات آیین‌های دادرسی رسمی را داوری مینامند، کسی که جهت داوری انتخاب شده باشد را نیز داور میگویند (جعفری لنگرودی، ۱۳۸۲: ص۲۸۳). بهبیان دیگر، داوری عبارت است از رفع اختلا‌ف فی مابین اصحاب دعوی از طریق واگذاری آن به حکم اشخاصی که اصحاب دعوی آنها را به تراضی خود انتخاب می‌کنند و یا این‌که دادگاه صالحه آنها را به قید قرعه انتخاب می‌کند (جعفری لنگرودی، ۱۳۶۳: ص۵۵۸(مدنی، ۱۳۶۸: ص۶۶۸).
در آغاز قانون نویسی ایران بهجای کلمه داوری از واژه حکمیت استفاده میشده است[۲]. تا اینکه در سال ۱۳۱۷ برای اولین بار در بند ۵ ماده ۲ قانون اصلاح قانون مالیات بر درآمد از کلمه داوری استفاده شد. در قوانین کنونی نیز واژه داوری رایجتر است. برای نمونه میتوان به ق.آ.د.م مصوب ۱۳۷۹ و ‌ق.د.ت.ب مصوب ۱۳۷۶ اشاره کرد.
تعریف داوری از همان ابتدای دوره قانونگذاری نوین مورد توجه جدی قانونگذار نبوده است. برای نمونه در مجموعه قوانین موقتی اصول محاکمات حقوقی و نیز در قانون حکمیت، تعریفی از داوری مشاهده نمیشود. در قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال ۱۳۷۹ نیز، داوری تعریف نشده و صرفاً آثار و احکام آن مورد توجه قانونگذار بوده است. در ماده ۴۵۴ این قانون صرفاً به نقش تراضی در داوری اشاره شده و گو اینکه داوری اجباری مغفول مانده است با این وجود بند الف ماده ۱ ق.د.ت.ب ۱۳۷۶ به تعریف داوری میپردازد. بر اساس این بند: ((“داوری” عبارت است از رفع اختلاف بین متداعیین در خارج از دادگاه به وسیله شخص یا اشخاص حقیقی یا حقوقی مرضی الطرفین و یا انتصابی …))[۳]. به نظر میرسد این تعریف کاملی نباشد. زیرا داوری در وهله اول صدور حکم جهت حل و فصل منازعه است نه تلاشی جهت رفع اختلاف. مگر آنکه عبارت رفع اختلاف را در معنای عام بهکار گرفته و صدور حکم را داخل در معنا بدانیم.
در حقوق فرانسه کتاب چهارم ق.آ.د.م به داوری اختصاص یافته است. در واقع مواد ۱۴۴۲ الی ۱۴۹۱ به داوری داخلی و مواد ۱۴۹۱ الی ۱۵۰۷ به داوری بین المللی[۴] و برخی موضوعات مربوط به اجرای آرای صادره در مراجع داوری خارجی پرداخته است. در این مواد بیشتر به احکام، آثار و تشکیل داوری پرداخته شده است و تعریفی از داوری ارائه نشده است. ولی در فرهنگهای فرانسوی تعاریفی چند ارائه شده است. از جمله اینکه: ((داوری روش غیردولتی جهت حل و فصل منازعه است))[۵] در ماده ۱ قانون داوری انگلستان مصوب ۱۹۹۶ هدف از داوری،‌ حل و فصل منازعه از طریق ارجاع اختلاف به یک شخص بیطرف بدون صرف وقت و هزینه غیر ضروری اعلام شده است. در این قانون نیز تعریفی از داوری به چشم نمیخورد. این قانون نیز یبن موردی که محل داوری[۶] در قلمرو انگلستان است با غیر آن، تفاوت قائل شده است. بر اساس ماده ۲ قانون مزبور، قلمرو این قانون (اصولاً) مربوط به داوریهایی است که محل آن در انگلستان باشد.
در ماده۱ قانون متحدالشکل داوری ایالات متحده، داور و مؤسسه داوری تعریف شده است. بر این اساس، داور شخصی است که جهت حل یک اختلاف منصوب میگردد و مقید به موافقتنامه داوری میباشد. مؤسسه داوری نیز یک سندیکا، نمایندگی یا هیأت بوده که آیین داوری، طرز اراده و پشتیبانی از روند داوری را در عین بیطرفی انجام می دهد. (کریمی و پرتو، ۱۳۹۱: ص۲۳).

مبنای داوری

اکنون که مفهوم داوری را شناخته قبل از شروع بحث مقایسه این واژه با مفاهیم مشابه، به صورت مختصر مبنای داوری را مورد مطالعه قرار خواهیم داد. باید گفت مبنا در معانی متعددی استفاده میگردد، واژه مبنا به –معنای ((بنیان، ‌اساس، ابتدا، پایه)) بهکار میرود. در زبان انگلیسی گاهی واژه base و foundation معادل مبنا قرار میگیرد. به نظر دکتر کاتوزیان این واژه هنگامی که درباره قاعده حقوق یا نظام معین بهکار میرود، درصدد پاسخ به چرایی اعتبار و مشروعیت قاعده و نظام حقوقی است، همچنین مقصود از مبانی، علت وضع قواعد و سنجش سود و زیان اجتماعی آن و پیدا کردن طرح بهتری که بتواند منافع اجتماعی افراد را تأمین کند میباشد. (کاتوزیان، ۱۳۷۷: ص۳۹).

مبنای داوری در فقه اسلامی

درخصوص مبنای داوری در فقه فقهاء و دانشمندان اسلامی با استناد به بعضی از آیات شریفه قلم فرسایی نموده اند از جمله:
۱- آیه شریفه ۳۵ از سوره مبارکه نساء.
گفته شده مبنای داوری در فقه، آیه شریفه ۳۵ از سوره مبارکه نساء است که میفرماید ((و ان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکما من اهله و حکما من اهلها ان یریدا اصلاحا…)) ((و اگر از اختلاف و کشمکش میان آن دو (زن و شوهر) بیم داشتید پس داوری از خانواده مرد و داوری از خانواده زن برانگیزید که اگر قصد اصلاح داشته باشند خداوند میان آن دو سازگاری ایجاد میکند که همانا خداوند دانا و آگاه است)) شیخ طوسی نیز این آیه را از مبانی مشروعیت حکمیت میداند. از نظر وی این آیه در مقام بیان حکمیت است وگرنه به انتخاب وکیل (در حل و فصل اختلاف) اشاره میکرد بدین معنا که انتخاب حکمین بر سبیل تحکیم است نه توکیل (شیخ طوسی، ۱۴۱۷ ه ق: ص۴۱۷).
۲- آیه شریفه ۵۸ از سوره مبارکه نساء آیه کریمه ((…. و ‌اذاحکمتم بین الناس ان تحکموا بالعدل…..)) (امانتها را به صاحبانش رد کنید و چون میان مردم داوری کردید عادلانه داوری کنید).
۳- آیه شریفه ۴۴ از سوره مبارکه مائده. ((انا انزلنا التوریه فیها هدی و نور یحکم بها النبیون الذین اسلموا للذین هادوا والربنیون و الاحباربمااستحفظوا من کتب الله و کانوا علیه شهداء فلا تخشوا الناس واخشون و لاتشتروا بأیتی ثمنا قلیلاً و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون)) (به یقین ما تورات را فرو فرستادیم که در آن هدایت و نور بود، پیامبرانی که تسلیم (دین موسی) بودند و نیز علمای ربانی و دانشمندان (تورات شناس) بدان جهت که از آنها حفظ کتاب خدا خواسته شده بود و بر (بقاء و مصونیت) آن گواه بودند بر طبق آن برای کسانی که یهودی بودند داوری میکردند، پس (‌ای علمای یهود) از مردم نترسید و از من بترسید و به وسیله (تحریف) آیات من بهای اندکی بهدست نیاورید و کسانیکه بر طبق آنچه خداوند نازل کرده حکم نکنند آنهایند که کافرند).
محقق حلی در شرایع الاسلام در خصوص قاضی تحکیم چنین میگوید: ((ولو استقضی اهل البلد قاضیا، لم تثبت ولایته. نعم لو تراضی خصمان بواحد من الرعیه و ترفعا الیه فحکم بینهما الزمها الحکم و لا یشترط رضاهما بعدالحکم)) (محقق حلی، ۱۴۱۵ ه ق، ص۸۶۱) باری، ‌فقهای زیادی بر مشروعیت و مبنای حکمیت قلم فرسایی کردهاند.

مبنای داوری در حقوق

درخصوص مبنای داوری در حقوق باید گفت رویه قضایی، ماده ۱۰ قانون مدنی و حاکمیت اراده را مبنای داوری میداند. آرای متعددی وجود دارد که صراحتاً مبنای داوری را به این ماده بر میگرداند. لذا برخی معتقدند (کریمی و پرتو، ۱۳۹۱: ص۲۳). مبنای داوری به اراده قانونگذار بر میگردد. قانون است که داوری را بخشی از نظام قضایی کشور میداند و برخی دعاوی را داوری پذیر و برخی را فاقد چنین قابلیتی اعلام میکند. بههمین ترتیب، فلسفه پیشبینی داوریهای اجباری را باید در اراده قانونگذار جستجو کرد. بنابراین با استناد به آیات صدر الاشاره و مباحث مطروحه در فقه امامیه و اجازه شارع مقدس به چنین توافقی برای ارجاع امر به داوری و قوانین موضوعه در این خصوص که بر گرفته از حقوق اسلام است. از قبیل قانون اساسی، قانون آیین دادرسی مدنی و قانون داوری تجاری بین المللی و سایر اسناد بین المللی که پیشبینی حل و فصل اختلافات را از طریق دادرسی به اشخاصی اعم از (حقیقی و حقوقی) داده است و بهدلیل ایجاد انضباط اجتماعی، رعایت مصالح حاکمیتی و منافع فردی و جمعی اشخاص که اجازه رجوع اشخاص به داوری را صادر نموده است میتوان نتیجه گرفت مبنای داوری اجازه شارع مقدس و متعاقباً قانون مبتنی بر حقوق اسلام است. لذا میتوان گفت اگر مبنای داوری، ‌توافق طرفین باشد آنگاه توجیه داوریهای اجباری دشوار میگردد، ولی اگر اراده قانونگذار را مبنا قرار دهیم آنگاه توجیه داوریهای اجباری و نیز داوری ناپذیر بودن برخی دعاوی میسر خواهد بود.

مقایسه داوری با مفاهیم مشابه

داوری از برخی جهات مشابه قضاوت، از جهات دیگر مانند میانجیگری و سایر طرق حل و فصل اختلاف میباشد. پس لازم است مقایسهای بین مفهوم داوری و مفاهیم مشابه بهعمل آید تا تعیین حدود و ثغور آن امکان پذیر گردد.

مقایسه داوری با رسیدگی قضایی

داوری از بعضی جهات شبیه قضاوت (رسیدگی قضایی) میباشد. بدین معنی که در هر دو، شخصی اقدام به صدور رأی و اظهار نظر قضایی[۷] میکند. بدین معنی که رأی وی جهت حل و فصل یک اختلاف صادر میشود و مثل رأی قاضی پس از صدور غیر قابل تغییر است و به صورت خاص و جزئی صادر میگردد. بدین معنی که صرفاً ناظر بههمان دعوایی است که در آن تعیین داور شده است. از لحاظ لازم الاتباع بودن رأی صادر شده نیز بین این دو شباهت تام وجود دارد، بدین معنا که رأی داور نیز مانند رأی قاضی لازم الاجراء است. شیخ طوسی در مبسوط معتقد است که داور نیز باید همانند قاضی دارای کمال، عدالت و اجتهاد باشد. زیرا با توافق طرفین به قضاوت داور، وی نیز شبیه قاضی میشود و بنابراین باید صفات وی را داشته باشد (شیخ طوسی، ۱۳۵۱ ش: ص ۱۶۵). امتیازات داوری نسبت به دادرسی در دادگاه ها باعث شده که داوری به شدت در تجارت بین الملل مقبولیت یابد. برخلاف آرای قضایی، اجرای آرای داوری در سایر کشورها از پذیرش زیادی برخوردار است. (شیروی ، ۱۳۹۱: ص ۵۰)
با این حال نمیتوان به تفاوتهای داوری و قضاوت بیاعتنا بود. داوری تأسیسی است که ارتباط تام به توافق طرفین و ذوق آنها دارد. (م ۱۴۴۲ ق.آ.د.م.ف) اساس داوری توافق طرفین است و به رغم وجود برخی مقررات ناظر به داوری اجباری و داوران اجباری[۸] هنوز هم این توافق طرفین است که به داوری و داوران صلاحیت اعطاء میکند، در حالیکه در قضاوت این قانون است که صلاحیت محاکم و حاکم را معین میسازد. حتی گاهی توافق طرفین مبنی بر عدم مراجعه به دادگستری را باطل میشمارد. طرفین هر لحظه میتوانند با تراضی داور رسیدگی کننده را تغییر دهند در حالیکه در قضاوت به مفهوم مصطلح خود چنین اختیاری متصور نیست. به رغم وجود برخی مقررات ناظر بر صلاحیت داور در نهایت این طرفین هستند که بر صلاحیت داور صحه میگذارند، در حالیکه در خصوص قاضی، ‌دولت (یا شارع) است که صلاحیت قضاوت را اعطا مینماید، قاضی نیاز به اذن در قضاوت دارد و صلاحیت شخص او، باید در کمیسیون گزینش قضات پس از سیر مراحل مختلف احراز و تأیید گردد. در حالیکه داور چنانچه دارای اهلیّت قانونی باشد و واجد شرایط باشد به داوری انتخاب میشود (محمدی خورشیدی، ۱۳۹۰: ص۲۶). داوری متکی به موافقتنامه داوری است و بنابراین مانند سایر قراردادها تابع اصل نسبی بودن آثار قراردادی است. داور نمیتواند در خصوص بسیاری از مسائل مانند موضوعات کیفری اقدام به صدور رأی نماید، به تعبیری، اینگونه موضوعات در صلاحیت انحصاری مراجع قضایی است. داوران تنها می توانند به اختلافاتی رسیدگی کنند که به موجب موافقتنامه داوری برای حل و فصل آن اختیار پیدا کرده اند. تکیه داوری به سیستم قضایی از محدودیت های داوری است. اجرای آرای داوری باید از طریق دادگاه های ملی مورد شناسایی قرار گیرد و حکم به اجرای آن صادر شود. (شیروی ، ۱۳۹۱: ص۵۵)
همچنین رأی داور دست کم در برخی موارد میتواند مستند به عدل و انصاف یا به صورت کدخدا منشانه باشد[۹] (بند ۲ ماده ۲۷ ق.د.ت.ب) درحالیکه رأی قاضی در هر حال مستند به قانون، منابع معتبر اسلامی یا اصول حقوقی است که مغایر موازین شرعی نباشد (ماده ۳ ق.آ.د.م). قاضی باید جریان دادرسی را بر اساس قانون آیین دادرسی مربوطه اداره نماید (ماده ۱ ق.آ.د.م.ف) در حالیکه داور اصولاً تکلیفی در رعایت تشریفات آیین دادرسی مدنی ندارد (‌ماده ۴۷۷ ق.آ.د.م) و صرفاً باید اصول دادرسی را رعایت نماید. (کریمی و پرتو، ۱۳۹۱: ص۲۷)
تفاوت دیگر به محرمانه بودن داوری بر میگردد. ماهیت قضایی داوری، لزوم حمایت از استقلال داور ایجاب مینماید تا جریان داوری محرمانه بماند[۱۰]. البته اصل محرمانه بودن داوری در مرحله اعتراض به رأی یا در دعاوی که مرتبط به اموال یا مصالح عمومی میباشد مراعات نمیگردد (خزاعی، ۱۳۸۸، ص۱۱۱). ولی در قضای دولتی اصل بر علنی بودن محاکمات است (ماده ۱۰۱ ق.آ.د.م و ماده ۱۸۸ ق.آ.د.ک. ). ذات داوری به نحوی است که در غالب موارد طرفین تمایلی به افشای اختلاف ندارند، این امر به ویژه در مورد اختلافات شرکتهای تجاری و کلاً اختلافاتی که به شهرت و اعتبار شرکتهای تجاری مربوط است یا اینکه علنی بودن دادرسی ممکن است به افشای اسرار تجاری تجار بیانجامد صادق است. همین خصیصه غیر علنی بودن محاکمه انگیزه بسیاری از اشخاص در مراجعه به داوری است.
در مورد تسلط دادرس بر دادرسی نیز تفاوتهایی وجود دارد. از جمله اینکه این اصل در داوری بهطور کامل رعایت نمیگردد. بدین بیان که گاهی اوقات این طرفین هستند که قانون حاکم بر دعوی را مشخص میکنند، ولی در دادرسی از طریق دادگاه این دادرس است که قانون حاکم بر ماهیت اختلاف و قانون حاکم بر آیین دادرسی را معین میکند.
در حقوق انگلستان بین داوری و دادرسی از طریق دادگاه، شباهتها و قواعد مشترکی وجود دارد. برای نمونه میتوان به مواد ۱، ۳۰، ۳۱ قانون داوری مصوب ۱۹۹۶ اشاره کرد. مطابق ماده ۱ قانون پیشگفت هدف داوری نیز حل و فصل منازعه است. بر اساس مواد ۳۰ و ۳۱ مرجع صالح در خصوص تعیین صلاحیت داور، (خود) مرجع داوری است. همچنین همانند دادرسی، در داوری نیز ایراد به صلاحیت مرجع رسیدگی کننده باید در اولین فرصت دفاع اظهار کرد (کریمی و پرتو، ۱۳۹۱: ص۳۲). با اینحال می توان به تفاوت کاربردهای واژه های Court و Tribunal اشاره کرد. توضیح اینکه برای داوری از واژه اخیر استفاده میشود و در مورد دادگاههای دادگستری کلمه Court استعمال میگردد. همچنین مرگ داور از موجبات زوال داوری قلمداد شده است (ماده ۲۶ قانون داوری انگلستان) ولی فوت دادرس منشأ چنین اثری نمیباشد.
در حقوق فرانسه نیز شباهتهایی بین داوری و دادرسی دولتی وجود دارد. از جمله اینکه رأی دادگاه و داور هر دو از اعتبار امر مختوم برخوردار است (مواد ۹۵ و ۱۴۷۶ ق.آ.د.م.ف) داور نیز از برخی اختیارات قاضی دولتی برخوردار است، در عین حال، از قضای دولتی به Jurisdiction etatique و از داوری یا قضای خصوصی به Jurisdiction prive یاد میگردد. مطابق ماده ۱۴۶۹ ق.آ.د.م فرانسه جلسات داوری باید بهصورت غیر علنی برگزار گردد (کریمی و پرتو، ۱۳۹۱: ص۳۳-۳۴).

مقایسه داوری با میانجیگری

داوری از میانجیگری نیز باید تفکیک شود. میانجی گری روشی است که طرفین اختلاف با پادرمیانی و مساعدت شخص ثالثی مشکلات و اختلافات موجود را حل و فصل می کند. مهمترین مشخصه این روش دخالت، وساطت و مساعدت شخص یا اشخاص ثالث در انجام مذاکرات بین طرفین اختلاف است. (شیروی، ۱۳۹۱: ص۶۷)راهحلی که میانجی پیشنهاد میکند باید مورد قبول اشخاص ذینفع قرار گیرد و تا زمانیکه طرفین راهحل مزبور را قبول نکرده باشند برای آنان الزامآور و لازم الاجراء نخواهد بود در حالیکه تصمیم داور برای طرفین بدون نیاز به پذیرش آن الزامی است (محمدی خورشیدی، ۱۳۹۰: ص۲۶). داور رأیی صادر میکند که بر اساس مفاد مواد ۴۸۸ و ۴۹۳ ق.آ.د.م لازم الاتباع بوده و لازم الاجراء است[۱۱]. بدین معنی که رأی داور تا زمانی که نقض نشده است لازم الاجراء بوده و مطابق مقررات قانونی مربوط به اجرای احکام محاکم به موقع اجراء گذارده میشود، ولی در میانجیگری، شخص میانجی بیشتر در مقام صلح و سازش است تا فصل خصومت. بنابراین اصولاً صدور رأی از جانب وی منتفی است. بهعلاوه نظر وی فاقد قدرت اجرایی بوده و طرف ذینفع نمیتواند اجرای نظر وی را از دادگاه بخواهد. همچنین داوری در قوانین موضوعه یک نهاد حقوقی[۱۲] تلقی شده و دارای احکام و آثار خاص است، ولی چنین امری در مورد میانجیگری (دست کم در حقوق ایران) صادق نمیباشد (کریمی و پرتو، ۱۳۹۱: ص۳۵). داور بیشتر به دنبال یک راهحل حقوقی است ولی در میانجیگری تلاش بر پیدا کردن راهحلی است که مورد قبول هر دو طرف اختلاف باشد.
تفاوت دیگر به نقش مصلحت اندیشی بر میگردد. میانجی سعی میکند تا راهی را پیشنهاد کند که غیر از جنبه حقوقی آن بهصرفه و صلاح طرفین باشد (برای نمونه در یک رابطه تجاری، ‌حفظ روابط آتی نیز مد نظر وی میباشد)، ولی در داوری اهمّیتی به این قضیه داده نمیشود. در مورد هزینه ها نیز تفاوت زیادی بین این دو وجود دارد.
اگر چه در برخی مقررات (برای نمونه در مقررات مربوط به طلاق) نوعی از میانجیگری پیشبینی شده است،‌ ولی نمیتوان میانجیگری را روشی عمومی در حل و فصل منازعات دانست، در ماده ۱۴ قانون حمایت از مصرف کنندگان مصوب ۱۳۸۸وظیفه اول انجمن حمایت از مصرفکنندگان کمک به حصول سازش عنوان شده است براساس این ماده ((بهمنظور تسهیل و تسریع در رسیدگی به تخلفات و در راستای استیفاء حقوق مصرفکنندگان، انجمنهای حمایت از حقوق مصرفکنندگان میتوانند شکایات واصله از افراد حقیقی و حقوقی را در حدود موارد مذکور در بندهای (۲)، (۳) و (۴) ماده (۱۲) این قانون بررسی نموده و در صورت عدم توافق طرفین (شاکی و مشتکی عنه) یا جهت رسیدگی قانونی به سازمان تعزیرات حکومتی ارجاع نمایند)).
در ماده ۱۸ آیین نامه نحوه تشکیل جلسات و چگونگی اتخاذ تصمیمات هیأت داوری موضوع ماده (۲۱) تنفیذی قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۳۸۸ نیز جایگاه صلح و سازش اشاره شده است. بر این اساس: ((چنانچه طرفین اختیار مصالحه و سازش را به هیأت کنند، هیأت میتواند رأی خود را بر مبنای مصالحه صادر کند. چنانچه طرفین راساً در حدود قوانین در موضوع مطروحه سازش کنند مراتب را به هیأت اعلام مینمایند. در این صورت رأی هیأت بر مبنای مصالحه انجام شده صادر خواهد شد)). در هر حال نباید نقش میانجیگری را در حصول صلح و سازش از یاد برد. شخص میانجی نهایت تلاش خود را بهکار میبندد تا طرفین اختلاف دست از منازعه شسته و به توافق برسند و این امر چنانچه به صلح و سازش منجر شود، در قالب تنظیم گزارش اصلاحی متجلی میگردد و با پذیرش امضاء طرفین دعوی ارزش و اعتبار پیدا میکند.
در ماده ۱ قانون شورای حل اختلاف مصوب۱۳۸۷[۱۳]یکی از اهداف تشکیل شوراهای حل اختلاف، حصول سازش بین طرفین اختلاف عنوان شده است. در مواد ۸، ۱۲، ۱۳ این قانون به وظیفه شوراء مبنی بر تلاش جهت صلح و سازش اشاره شده است. در ماده ۳۶ قانون بازار اوراق بهادار مصوب ۱۳۸۴[۱۴] نیز به وظیفه کانونهای پیشبینی شده جهت صلح و سازش پرداخته است. کانونها در بند ۵ ماده ۱ همان قانون تعریف شدهاند و در ماده ۳۶ [۱۵] نیز ارجاع امر به داوری منوط به شکست کانونها در حصول سازش اعلام شده است. بهعبارتی در اختلافات بین کارگزاران، بازارگردانان مشاوران سرمایهگذاری میانجیگری مقدم بر داوری است. ظاهر مواد بیانگر ثانوی بودن صلاحیت مرجع داوری است. رویه قضایی نیز به تفاوت میانجیگری و داوری اذعان دارد. در دادنامه شماره ۷۹۵ صادره در پرونده کلاسه ۸۲/۱/۷۸۷ شعبه اول دادگاه تجدید نظر استان تهران چنین آمده است: ((پیشبینی حل و فصل اختلافات از طریق کدخدامنشی ظهور در ارجاع امر به داور ندارد)). در نتیجه درج چنین شرایطی به خودیخود موجب صلب صلاحیت از محاکم نخواهد شد. در حالیکه توافق به ارجاع امر به داور موجب خواهد شد تا محاکم صلاحیت رسیدگی به اختلاف را نداشته باشند.

مقایسه داوری با کارشناسی

یکی از مفاهیم نزدیک به داوری، مفهوم کارشناسی[۱۶] است. کارشناسی یکی از وسایلی است که اصحاب دعوی میتوانند برای اثبات ادعای خود به آن متوسل شوند. در قراردادهای تجاری بین المللی، طرفین ترجیح می دهند که برخی از مسائل و مشکلات را به جای ارجاع به داوری یا دادگاه از طریق ارجاع به کارشناسی حل و فصل کنند.این مسائل عمدتاً جنبه فنی و حرفه ای دارد و مستلزم اظهار نظر حقوقی و قضایی نیست. مثل اینکه در قرارداد قید می شود که چنانچه در مورد حساب ها بین طرفین اختلاف بروز کند، نظر یک سازمان حسابرسی بین المللی اخذ شود. (شیروی، ۱۳۹۱: ص۶۰) کارشناس شخصی است که به مناسبت علم، شغل یا کسب خود دارای معلومات لازم بوده و اظهارات او درخصوص موضوع مورد ارجاع میتواند مبنای تصمیمگیری قاضی یا داور واقع شود (محمدی خورشیدی، ۱۳۹۰: ص۲۴). کارشناسی تحقیقی است که دادگاه، بهمنظور تمیز حق یا تمهید مقدمات آن به عهده شخص صلاحیت داری به نام کارشناس مینهد و از او میخواهد که اطلاعات فنی و حرفهای را که در دسترس دادگاه نیست در اختیار دادرس قرار دهد یا اعتقاد و استنباط خود را از قراین فنی بیان کند (کاتوزیان، ۱۳۸۲: ص۳۱۷ -۳۱۸). ماده ۲۵ ق.د.ت.ب مقرر میکند: ((داور میتواند در مواردی که لازم بداند موضوع را به کارشناسی ارجاع کند…)). ماده ۴۷۶ ق.آ.د.م نیز به اختیار داور در ارجاع امر به کارشناس اشاره دارد. بر اساس این ماده ((… داوران نیز میتوانند … اگر برای اتخاذ تصمیم جلب نظر کارشناس ضروری باشد، کارشناس انتخاب نمایند)). در این دو قانون تعریفی از کارشناسی نشده و حتی موارد رجوع به آن هم مشخص نشده است. از مواد ۲۵۷ به بعد ق.آ.د.م و نیز از مفهوم کارشناسی چنین بر میآید در مواردی که اظهارنظر قضایی موکول به داشتن دانش تخصصی باشد به کارشناسی مراجعه میگردد. کارشناس صرفاً در مورد مسائل موضوعی اظهارنظر میکند (کریمی، ۱۳۸۶: ص۱۷۲) و در خصوص نتایج این موضوعات نمیتواند اظهارنظر کند (شمس، ۱۳۸۶: ص۳۰۸). ولی کار داور نتیجهگیری از مسائل موضوعی است او مانند قاضی اظهار نظر قضایی میکند و رأی وی به خودیخود دارای قدرت اجرایی است، در حالیکه اعتبار نظر کارشناس موکول به مطابقت آن با اوضاع و احوال محقق قضیه و پذیرش کارشناسی از سوی دادرس است (‌ماده ۲۶۵ ق.آ.دم).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:22:00 ق.ظ ]




۱- وفای به هر عهد و پیمانی که انسان بدان التزام یافته واجب است و در رأس همه آنها پیمان خداوند از بندگان در باب توحید به ایمان به رسول و در مقدمه آنها، ایمان به محمّد۶است.
۲- دوری از نواهی و آنچه خداوند حرام ساخته و عمل به احرام و انجام امور حلال و جایز.
الگوسازی با توجه به نکات آیات مرتبط با ادعاهای یهود در قرآن
۱- مسلمانان اگاه باشند که معیار انتساب به حضرت ابراهیم۷ دین است و نه خون و نسل و نژاد؛ یعنی، معیار پیرو ابراهیم۷بودن پایبندی به فرمان های الهی است که چه یهود و چه نصاری و چه مسلمانِ واجدِ این شرائط را شامل می گردد.
۲- مسلمانان اگاه باشند که خداوند متعال یکتاست وانبیاء مرسل او، آئین یکتاپرستی را به نسل بشر آموختند و مسلماً چنین وحدتی، مستلزم یکسان بودن آئینی مشخص از ابتدا تا انتهاست و آن تسلیم بودن در برابر معبود یکتا و سرسپاری بر اطاعت او و فرستادگانش می باشد.
۳- مسلمانان اگاه باشند که وارثان راستین دین و رسالت، تنها صالحان و مؤمنان می باشند یعنی کسانی که با بعثت حضرت محمّد۶، راه او را برگزیدند.
۴- مسلمانان اگاه باشند که قرآن کریم، معیار وراثت دین و پیرو حقیقی بودن حضرت ابراهیم۷وسایر انبیاء الهی:را، «ایمان و عمل صالح»معرفی می نماید و بدین ترتیب مدعیان دروغین را از گروه حقیقی، غربال می نماید و تنها یدک کشیدن عنوان یک دین، فرد را شایسته ی قرار گرفتن در زمره ی ایشان قرار نمی دهد، بلکه هر کس ایمان و عملش، با ملاکهای الهی همخوانی داشته باشد در صفوف مسلمین و پیرو انبیاء اسلام:قرار می گیرد.
۵- مسلمانان اگاه باشند که خداوند برای انسان ها برنامه ی کاملی وضع نموده است تا بنابرآن عمل نمایند. در این برنامه تنها مقصود و مراد آباد کردن زمین و بهره برداری از ثروت های آن و سود بردن از نیروهای آن نیست، بلکه علاوه بر آن مقصود و مراد، عنایت نمودن به روحیه های انسان است، تا به کمال مقدّر خود در این جهان برسد و این بندگان صالح و شایسته، ایمان و عمل پسندیده را یکجا گرد می آورند، و این دو عنصر در وجود و زندگی ایشان از یکدیگر جدا نمی گردد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۶- مسلمانان اگاه باشند کسانى که کسب گناه کنند و آثار گناه سراسر وجودشان را بپوشاند،اهل آتش و در آن جاودانند.
۷- مسلمانان اگاه باشند که صاحبان گفتار غرورانگیز، نیاکان یهودیان بودند، و فریب خوردگان اخلاف و نسلهاى بعدى آنان، و اگر در آیه ی شریفه هر دو را به اهل کتاب نسبت داده است، بدین جهت که همه ی آن اسلاف و اخلاف یک امت بودند، و اخلاف، به اعمال اسلاف راضى بودند.
۸- مسلمانان اگاه باشند که احبار یهود به واسطه ی معارف کتاب خود، از حقیقت نبوت رسول۶باخبرند و صدق رسالت او را می دانند؛ اما از این آگاهی خود بهره نبرده و به تکلیف خودعمل نمی کنند، بلکه طبق هوی و هوس عمل کرده و نفع خویش را برمی گزینند.
۹- مسلمانان اگاه باشند به بهانه ی دروغین یهودیان در دعوت به پذیرش اسلام، که می گویند: ما تنها مکلف به ایمان به تورات هستیم. یهودیان نه تنها نسبت به ماوراى تورات اظهار کفر نمودند، بلکه به خود تورات هم کفر ورزیدند. ایمان این دسته از یهودیان، ایمان واقعی نیست، بلکه ایمانی موهوم است که قرآن کریم با نوعی ریشخند، خردهای آنان را به استهزاء می گیرد.
۱۰- مسلمانان اگاه باشند اینکه قرآن، تصدیق کننده ی تورات یهودیان است، به معنای آن است که تورات به نبوت رسول اکرم۶دلالت دارد.
۱۱- مسلمانان اگاه باشند که محبوبترین شریعت‏ها در نزد خدا «حنفیه»است که بر اساس سهولت پایه‏گزارى شده است و آن شریعت اسلام است که در آن مشقتى نیست.
۱۲- مسلمانان اگاه باشند که ایمان به انبیاء:واجب است، زیرا ایمان به یکی وکفر به دیگری موجب کافرشدن به تمامی ایشان است.
۱۳- مسلمانان اگاه باشند که خداوند در ردّ ادعای اهل کتاب، مبنی بر اینکه تنها آئین آنان طریق هدایت است و همچنین برای ترغیب پیروی از حق و حقیقتی که مؤمنان تابع آن می باشند، می فرماید: اگر مثل شما (که از آیین خالص ابراهیم۷پیروى می کنید)ایمان آوردند هدایت شده هستند و به بلوغ و رشد رسیده اند.
۱۴- مسلمانان اگاه باشند که اختلافات وانشعابات فِرَقِ یهود و نصاری، ‌مولود هوی و هوس های ایشان بوده و ساختگی است.
۱۵– مسلمانان اگاه باشند که یهودیان با بهانه ی بر ما نسبت به امیین حرجی نیست، در امانت خیانت می کنند و با این گفته ی خود به خدا دروغ می بندند در حالی که به دروغ خویش آگاهند. تورات به هیچ وجه دستوری مبنی بر حلال نمودن مال امیین و خیانت به آنان ندارد، بلکه تورات دستور می دهد که در ادای امانت به صاحبش، به طور شایسته رفتار شود و خداوند متعال هرگز چنین حق تصرفی را در نظر نگرفته و عقل سلیم هم آن را تأئید نمی کند.
۱۶- مسلمانان اگاه باشند که اصول اخلاقی شرافتمندانه باید بدونِ هیچ تمایزی، نسبت به همه ی انسانها یکسان اجرا گردد.
۱۷- مسلمانان اگاه باشند که تورات ربا را مطلقاً حرام کرده است. و مراد از ذکر عمل یهود برای پیامبر۶تحذیر و هشدار به مؤمنانی است که چنین کسانی را امین اموال خود قرار می دهند تا نسبت به فریب آنان بیم داشته باشند
۱۸- مسلمانان اگاه باشند که وفای به هر عهد و پیمانی که انسان بدان التزام یافته واجب است و در رأس همه ی آنها پیمان خداوند از بندگان در باب توحید به ایمان به رسول۷و در مقدمه ی آنها، ایمان به محمّد۶است.
۱۹- مسلمانان اگاه باشند که از نواهی و آنچه خداوند حرام ساخته دوری کنند و به انجام امور حلال و جایز مبادرت ورزند.
بخش سوم
الگوسازی قرآن کریم در مواجهه
با
اخلاقیات یهود
۱- فضائل اخلاقی یهودیان از منظر قرآن
در میان اهل کتاب بنابر نظر قرآن، گروهی از ایشان اگرچه نسبت به کسانی که از اهل کتاب راه کفر و عناد را در پیش گرفتند، خیلی اندک هستند، اما قرآن کریم، حق این گروه اندک را ضایع ننموده و ویژگی های ایشان را مطرح نموده است و این عده کسانی هستند که راه صواب و حقیقت را پیش گرفته و از انبیاء الهی و فرمان های ایشان پیروی نمودند.در این قسمت به مطالب شاخص در این زمینه نظیر صفات خوب این گروه از اهل کتاب مانند: قیام به اطاعت خدا، تلاوت کتاب آسمانى، امر به معروف و نهى از منکر و. . . اشاره می شود.
۱-۱- أُمَّهٌ قَائمَهٌ
یکی از ویژگیهای مؤمنین اهل کتاب که بدان ستوده شده اند«أُمَّهٌ قَائمَهٌ»بودن است و این صفت پایداری ایشان را در زمینه هائی که یک فرد مؤمن راستین می بایست داشته باشد، ابراز می دارد.
الف) نگاهی به تفاسیر
یکی از مهمترین خصوصیت رهروان صالح از اهل کتاب که در قر آن کریم بدان اشاره شده است صفت«أُمَّهٌ قَائمَهٌ »بودن است که خداوند متعال می فرماید:«لَیْسُواْ سَوَاءً مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ أُمَّهٌ قَائمَهٌ یَتْلُونَ ءَایَاتِ اللَّهِ ءَانَاءَ الَّیْلِ وَ هُمْ یَسْجُدُون‏»[۳۳۹] گفته‏اند سبب نزول آیه اینست: هنگامى که عبد اللّه بن سلام با گروهى از اهل کتاب اسلام آوردند علماء یهود گفتند: غیر از اشرار ما کسى به محمّد ۶ ایمان نیاورده است. از ابن عباس و قتاده و ابن جریح است که گفته‏اند درباره ی ۴۰ تن از اهل نجران و ۳۲ نفر از مردم حبشه و ۸۰ نفر از مردم روم نازل شده که مسیحى بودند و مسلمان گشتند. ابن عربی گوید: [خدا ایشان را به احوال اهل استقامت وصف کرد یعنی ایشان اهل توحید هستندو هر آنچه انجام می دهند برای قرب به خداوند متعال است و پاداش ایشان در نزد خدا محفوظ بوده و چیزی از آن زایل نمی گردد.][۳۴۰]شیخ طبرسی گوید:[خداوند فرموده است آنهایى را که از اهل کتاب یاد کردیم مساوى نیستند- یعنى مؤمنان ایشان مثل عبد اللَّه بن سلام و اصحابش با آنهایى که ایمان نیاوردند در یک درجه نیستند سپس فرق وتفاوت آنها را بیان می فرماید:«مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّهٌ قائِمَهٌ»با این بیان افتراق و جدایى(میان ایمان آورندگان وتکذیب کنندگان از اهل کتاب) بیان شده است.(که خداوند اهل کتاب را دو دسته کرده و صفات یک دسته را بیان کرده و به قرینه، حال دسته ی دیگر روشن می شود.) در جمله «أُمَّهٌ قائِمَهٌ»چند وجه است:
۱- دسته‏اى بر اطاعت و امر حق ثابتند (از ابن عباس و قتاده و ربیع)
۲- دسته‏اى عادلند (از حسن و مجاهد و ابن جریح)
۳- قائم بر اطاعت حق (از سدى)
۴- صاحب راهى مستقیم (از زجاج)][۳۴۱].
در تفسیر آسان آمده است:[عبارت «مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّهٌ قائِمَهٌ»جمله دیگرى می باشد و معناى آن این است: گروهى از اهل کتاب هستند که داراى این صفات می باشند:
۱- براى استقامت در دین اسلام، یا عبادت، یا عدالت بر سر پا هستند.
۲- آیات خدا یعنى آیات قرآن را در اثناء و ساعت‏هاى شب تلاوت می نمایند.
۳- سجده بجاى مى‏آورند.][۳۴۲]
ابن کثیر گوید:[این آیات درباره ی کسانی که از احبار اهل کتاب مانند عبدالله بن سلام و أسد بن عبید و ثعلبه بن سعیه و أسید بن سعیه وغیره می باشد که این گروه با کسانی از اهل کتاب که مورد مذمّت قرار گرفتند یکسان نبوده و اینان به دین اسلام مشرّف گردیدند و «أُمَّهٌ قائِمَهٌ »یعنی:
۱- ایستاده برای امر خدا تا بر اساس شرع مطیع باشد.
۲- از حضرت محمّد۶تبعیّت کند در مسیر مستقیم یعنی بدون انحراف.][۳۴۳]
۱-۲- تلاوت آیات در طول شب
«یَتْلُونَ آیاتِ اللَّهِ»(کتاب خدا- قرآن- را مى‏خوانند).«آناءَ اللَّیْلِ»ساعات و اوقات شب(از حسن و ربیع) و گفته‏اند مراد دل شب است (از سدى) و گفته‏اند مراد وقت نماز عشاء است چون اهل کتاب نماز عشاء نمى‏خوانند. خداوند می فرماید: نماز عشاء مى‏خوانند که نشانه ی اسلام آنهاست.(از ابن مسعود). و گفته‏اند مراد بین مغرب و عشاء است (از ثورى) و آن ساعتى است که ساعت غفلت نام دارد.«وَ هُمْ یَسْجُدُونَ»گفته‏اند مراد سجده معمول در نماز است در این صورت معنى چنین می شود: «و هم مع ذلک یسجدون»یعنى علاوه بر تلاوت قرآن سجده هم می کنند.«واو»براى عطف جمله دوم بر جمله اول است. و گفته‏اند مراد از سجده نماز است که از نماز به سجده تعبیر کرده است به این جهت که سجده مهمترین ارکانى است که تواضع را می رساند (از زجاج و فراء و بلخى) و دلیل آنها اینست که واو براى حال است یعنى آیات قرآن را مى‏خوانند در حالى که سجده می کنند یعنى در سجده قرآن مى‏خوانند و خواندن آیات در سجده نیست پس مراد از سجده نماز است.][۳۴۴]
همچنین در ادامه ی کلام الهی است که«یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الاَْخِرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ یُسَارِعُونَ فىِ الْخَیرَْاتِ وَ أُوْلَئکَ مِنَ الصَّالِحِین‏»[۳۴۵]وبه واسطه ی صفات اهل کتاب بنابر این آیه ی شریفه[این مطالب حاصل می گردد:
۱- بخدا و روز قیامت ایمان مى‏آورند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:22:00 ق.ظ ]




در صورت احراز شرایط فوق الذکر، شعبه مقدماتی دستور بازداشتی را صادر می کند که دیوان بر اساس آن می تواند در چارچوب مقررات همکاری بین المللی و معاضدت قضایی و بر طبق ماده ۵۹ و فصل نهم اساسنامه، بازداشت و تحویل شخص مورد نظر را درخواست نماید.
ج- رویه عملی در دیوان
در زیر دو نمونه از قرار های جلبی که یکی در ارتباط با جوزف کنی و دیگری در ارتباط با جرمن کاتانگا صادر گردیده است برای آشنایی با رویه عملی دیوان آورده می شود:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

فرایند صدور قرار جلب در دیوان:
پرونده جوزف کنی[۷۱۰] ۸ جولای ۲۰۰۵ و اصلاحی ۲۷ سپتامبر ۲۰۰۵ شعبه دوم مقدماتی در قضیه اوگاندا:
جلسه با رعایت دستورالعمل شماره ۴۶ پس از دریافت درخواست دادستان مشتمل بر ۵۰ صفحه گزارش دائر بر صدور قرار جلب علیه کنی و چهار تن دیگر تشکیل گردید.
اتهام اصلی ایشان، فرماندهی ارتش مقاومت اربابان LRA[711] بود که حداقل از سال ۱۹۸۷ علیه حکومت اوگاندا و ارتش آن که به نام نیروهای دفاع از مردم اوگاندا UPDF[712] و همچنین علیه واحدهای دفاع محلی LDUs[713] متوسل به خشونت شده یودند و جنایات متعددی را نسبت به جمعیت های غیر نظامی مرتکب شده بودند.
وقوع این سلسله اقدامات از سوی دولت اوگاندا و نهادهایش و چندین منبع مستقل و گروه های مدنی همچنین نهادهای دولتی خارجی، سازمان های غیر دولتی و رسانه های گروهی در سرتاسر جهان گزارش شده بود.
جنایات عمدتاً در سه نقطه Stockree, Sinia, Trinkle, Gilva رخ داده بود که کنی در هر چهار منطقه در سطوح عالی فرماندهی حضور داشته است و همدست اصلی او Vincent Otti در جنایات او همدست بوده است.
مستندات دادستان در اعلام وجود مبانی کافی برای صدور قرار جلب علیه مشارالیه به عنوان رهبر گروه نظامی مرتکب جنایات، به استناد اظهارات فرماندهان LRA ، اظهارات شهود و قربانیان، شنودی که مقامات تحقیق اوگاندا از مکالمات فرماندهان LRA به عمل آورده بودند حاصل نمود. در این مکالمات، کنی دستور حمله به گروه های غیر نظامی را در نقاطی صادر کرده بود و این خود دلالت بر مشارکت مستقیم و فعال نامبرده در جنایات داشت.
گزارش بیمارستان های محلی نیز ملاکی برای تعیین تعداد قربانیان مورد استناد دادستان قرار گرفت. تعداد سلاح ها و نوع آنها نیز مورد استناد دادستان قرار داشت تا بتواند قصد مرتکبین را احراز نمایند. تعداد قربانیان و منازل ویران شده و مواردی از آن دست نیز برای نشان دادن شدت و وخامت جنایات مورد استناد دادستان قرار گرفته بود.
در این راستا مواد ۵۸ و ۱۹ اساسنامه نیز مراعات گردید.
نامه ارجاع وضعیت اوگاندا به دیوان که در تاریخ ۱۶ دسامبر ۲۰۰۳ از سوی دادستان کل جمهوری اوگاندا تحت عنوان «وضعیت ارتش مقاومت اربابان در اوگاندای غربی و شمالی» صادر شده بود در دیوان ثبت شده است.
همچنین اعلامیه پذیرش صلاحیت زمانی[۷۱۴] که در ۲۷ فوریه ۲۰۰۴ صادر شده بود و به موجب آن جمهوری اوگاندا اعمال صلاحیت دیوان را در خصوص جنایات پس از لازم الاجرا شدن اساسنامه از ۱ جولای ۲۰۰۲ پذیرفت.
نامه پذیرش صلاحیت دیوان نیز از سوی مشاور ارشد[۷۱۵] جمهوری اوگاندا نیز ضمیمه است.
دلیل کافی برای ارتکاب یافتن جنایات از بعد از ۱ جولای ۲۰۰۲ محرز است.
در بند ۳ درخواست دادستان تاییدیه دائر بر ارسال اعلامیه به همه دولتهای عضو و دولتهای دیگری که ممکن است به طور عادی نسبت به جنایات ارتکابی اعمال صلاحیت کنند نیز ارسال شده و دادستان پاسخی راجع به اقدام دولت وفق ماده ۲/۱۸ دریافت نکرده است.
در نامه صلاحیت به تاریخ ۲۸ می ۲۰۰۴ اذعان شده است که دولت اوگاندا از دستگیر کردن افرادی که مسئولیت اصلی در ارتکاب جنایات را دارند ناتوان است و همچنین تاکید نموده اند که مناسب ترین مرجع برای اقدام موثر درباره جنایات ارتکابی در اوگاندا دیوان بین المللی کیفری است؛ به علاوه تاکید شده است که دولت اوگاندا هیچ اقدامی را آغاز ننموده است و تمایلی نیز به آغاز دادرسی ملی علیه مسئولان اصلی جنایات و انجام تحقیق و تعقیب جنایات ارتکابی ندارد.
بدون اینکه شعبه مقدماتی بخواهد امکان بررسی و تصمیم بعدی در خصوص قابلیت پذیرش را منع نماید، تشخیص داده که اتهام مزبور در دامنه صلاحیتی دیوان قرار می گیرد و به نظر می رسد در دیوان قابل پذیرش باشد و تحقیقات بعدی در مورد آن لازم به نظر می رسد.
دلایلی که دادستان ارائه نموده است وجود عناصر تشکیل دهنده جنایات داخل در صلاحیت دیوان را در محل[۷۱۶] تایید می نماید.
به علاوه، دادستان به دسته های متعددی از دلایل[۷۱۷] استناد نموده است.
در مجموع ۳۳ اتهام علیه کنی مطرح گردید.
با توجه به جمیع جهات دادستان اثبات نموده است که دستگیری کنی ضرورت دارد چرا که به این ترتیب می توان مطمئن شد که وی نمی تواند شخصاً و یا به صورت جمعی تحقیقات را با اخلال مواجه نماید و در عین حال مانع ارتکاب بعدی جنایات داخل در صلاحیت دیوان توسط مشارالیه گردد.
بر اساس این دلایل شعبه دوم مقدماتی وفق ماده ۵۸ اساسنامه قرار جلب، تحقیق، بازداشت و نگهداری کنی را که تصویرش به ضمیمه آمده است صادر شده است.
مقرر است در زمان دستگیری، به نامبرده به زبانی که کاملاً می فهمد حقوق متهم به وی وفق اساسنامه و آیین نامه دادرسی و ادله به وی تفهیم گردد.
اعتبار این قرار تا اتخاذ تصمیم بعدی توسط شعبه باقی است.
قرار جلب جرمن کاتانگا[۷۱۸] در شعبه اول مقدماتی در تاریخ ۲ جولای ۲۰۰۷ با توجه به تصمیم ارجاع وضعیت جمهوری دموکراتیک کنگو DRC به شعبه ۱ مقدماتی در ۵ جولای ۲۰۰۴ توسط رییس دیوان[۷۱۹] و درخواست جلب نامبرده که در ۲۵ ژوئن ۲۰۰۷ تسلیم شعبه شده است . دلایل استنادی دادستان[۷۲۰] نیز مورد توجه و قبول شعبه مقدماتی برای قابلیت صدور قرار بازداشت را ممکن می سازد.
همچنین با توجه به تصمیم ناظر بر تایید امور مرتبط با درخواست دادستان که در ۲۶ ژوئن ۲۰۰۷ اتخاذ گردبد[۷۲۱]؛ همچنبین با توجه به مبانی دلایل و اطلاعاتی که دادستان تقدیم داشته است و بدون سد باب ایراد و اعتراض بعدی به صلاحیت و قابلیت پذیرش وفق ماده ۱۹ (فقره های آ و ب از بند دوم) قضیه کاتانگا داخل در صلاحیت دیوان و قابل رسیدگی در این مرجع است.
مبانی منطقی وجود دارد که این باور تقویت شود از جولای ۲۰۰۲ تا پایان ۲۰۰۳ درگیری های مسلحانه ای در ایالت ایتوری رخ داده است که مسئولیت اصلی آن متوجه FNI[722] (جبهه ملی گرایان مدافع تمامیت ارضی) و FRPI (جبهه مقاومت ملی ایتوری) UPC اتحاد کنگویی های میهن پرست FPLC جبهه کنگویی های میهن پرست و حزب اتحاد و دفاع از تمامیت کنگو PUSIC بوده است.
مبانی منطقی وجود دارد که حکایت از درگیر بودن جبهه دفاع مردمی اوگاندا UPDF در این مناقشات مسلحانه دارد.
توجه به اینکه ۲۰۰ نفر کشته و صدها نفر مجروح و یا به بردگی جنسی گرفته شدند و اقداماتی که در چارچوب جنایات جنگ داخلی و در مواردی بین المللی است رخ داده است. و خصوصاً پس از حمله به روستای BOGORO جنایت جنگی مورد نظر اساسنامه رخ داده است. و کاتانگا به عنوان عالی رتبه ترین فرمانده FRPI شناخته می شود به نحوی که او با سایر فرماندهان دیگر گروه ها برنامه ریزی هایی برای حمله گسترده به روستای مزبور نموده بودند؛ جلب او وفق ماده ۵۸ اساسنامه لازم است.
د- نظارت بر اجرای دستور جلب در مرجع ملی
؛ همان گونه که پیش از این بیان شد، انتظار دیوان از مراجع قضایی ملی، سامان دادن به دادرسی جزایی حقیقی و حرکت در جهت مبارزه با بی کیفری جنایتکاران بین المللی است. از این رو شعبه مقدماتی، به موجب مقررات اساسنامه، اقدامات نظارتی خود را بر فرایند اجرای دستورات دیوان در مراجع ملی نیز گسترش می دهد.
براساس بندهای ۵ و ۶ ماده ۵۹ اساسنامه،[۷۲۳] شعبه مقدماتی می تواند توصیه هایی را به مراجع قضایی ملی که در حال اجرای قرار بازداشت هستند و تصمیم به آزاد نمودن موقتی متهم گرفته اند بنماید.
در این صورت، وفق قاعده ۱۱۷ از آیین نامه دادرسی و ادله، مرجع مسوول در کشور بازداشت کننده موظف است قبل از اتخاذ تصمیم خود، توصیه های شعبه مقدماتی را از جمله راجع به اقداماتی که مانع فرار شخص می شود، دقیقاً مدنظر قرار دهد[۷۲۴] و در صورت آزاد نمودن موقت شخص، شعبه مقدماتی می تواند در خصوص وضعیت مزبور گزارش های منظم درخواست کند.[۷۲۵]
ه- شعبه مقدماتی مرجع صالح برای تخفیف و تبدیل قرار بازداشت؛ پس از آنکه متهم در محضر دیوان حاضر گردید، چه این حضور داوطلبانه باشد و یا پس از احضار یا جلب وی صورت گرفته باشد، شعبه مقدماتی باید اطمینان حاصل کند که به شخص تفهیم اتهام شده و او از جرائم انتسابی و همچنین از حقوقی که در اساسنامه برای اشخاص و متهمین پیش بینی شده است آگاه می باشد.
در این مرحله، شخصی که تحت الحفظ در محضر دیوان حاضر شده است می تواند درخواست آزادی موقت خود در جریان محاکمه را مطرح نماید. اگر شعبه مقدماتی شرایط مقرر در ماده ۱/۵۸ را احراز نماید، متقاضی در بازداشت می ماند، در غیر این صورت دستور آزادی موقت وی به نحو مطلق یا مشروط صادر خواهد شد.
تدابیری که شعبه مقدماتی می تواند طبق ۱/۱۱۹ آیین نامه دادرسی و ادله برای محدود کردن آزادی شخص اتخاذ نماید به ترتیب زیر است:
: « … الف)- شخص نباید خارج از قلمرو سرزمینی مشخص شده توسط شعبه مقدماتی، بدون موافقت صریح شعبه مسافرت کند.
ب)- شخص نباید به مکان های خاص تردد نماید و یا با اشخاص خاصی که توسط شعبه مقدماتی مشخص شده اند ارتباط داشته باشد.
ج)- شخص نبایستی به طور مستقیم یا غیر مستقیم با بزهدیدگان یا شهود در تماس باشد.
د)- شخص نباید مشغول به برخی حرف گردد.
ه)- شخص باید در نشانی خاصی که توسط شعبه مقدماتی مشخص می شود اقامت داشته باشد.
و)- هنگامی که شخص توسط مقام یا اشخاص صلاحیتداری که شعبه مقدماتی تعیین نموده است احضار می شود، باید پاسخ دهد.
ز)- شخص باید تضمین را ارائه کند یا وثیقه یا وجه الکفاله شخصی یا معینی را تهیه کند که مبلغ و برنامه زمان بندی و نوع پرداخت آن توسط شعبه مقدماتی تعیین می شود.
ح)- شخص مکلف است همه اسناد هویتی، به ویژه گذرنامه اش را به مدیر دفتر دیوان عرضه کند.»
شعبه مقدماتی موظف است به صورت دوره ای و یا هر زمان که دادستان و یا خود شخص درخواست تجدید نظر در خصوص بازداشت را مطرح نماید در خصوص آزادی یا ادامه بازداشت متهم اقدام پژوهشی کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:22:00 ق.ظ ]




به طور خلاصه می‌توان گفت دیوان نشانه‌ی بدی، زشتی، سنگدلی و در برابر یزدان و نیروی اهورایی قرار دارند.
۴-۵-۳- اهریمن رهبر گروه دیوان
«این واژه در فارسی میانه زردشتی Ahreman بدل شده و در فارسی امروز اهریمن شده است. اهریمن رهبر گروه دیوان در آیین مزدیسنان است. بنا به سنت دین زرتشت «انگر مینو» که نامش به صورت اهریمن در فارسی میانه در می‌آید رهبر گروه دیوان است. هدف او ویران کردن و تخریب جهان است. او در جایگاه شرارت یعنی دوزخ اقامت دارد. پس از آنکه اهورامزدا دست به آفرینش جهان مینوی و مادی زد و ایزدان و فروها پدید آمدند. اهریمن هم بیکار ننشت و دست به آفرینش جهان بدی زد و در برابر هر ایزدی دیوی به کار گماشته شد.» (واحد دوست: ۱۳۷۹: ۲۸)
۴-۵-۴- خاستگاه دیوان
از اساطیر آیینی چنین بر می‌آید که شاید، بدان سان که ضحاک اشاره شد، بسیاری از دیوان نماد مردم‌اند. در ادبیات شفاهی دیو گاهی به معنی عفریت و گاه مترادف ابلیس و در ادبیات عرفانی نیز از معنی شیطانی برخوردار است. «جایگاه دیوان، کوهساران فرض شده است. در اساطیر چنین نقشی از ظروف سنتی چین به هیأت کوهسار پریان است که در افسانه ها، قلل فرعی این کوه در مه گم شده و این مه ناشی از تنفس موجودات ساکن این کوه است.»(زمردی، ۱۳۸۲: ۲۷۹)
در آئین زردشت دیوان را با وجود بسیاری؛ سلسله مراتبی است اما چنان که گفته شد نمود آنان هم تای ایزدان و به روشنی آنان نیست.
به نقل از هینلز از کتاب بندهشن
این دیوان عبارتند از:
دیو دروج: این دیو دهشت‌بارترین دیوی است که انسان را گرفتار قهر خویش می‌سازد و تباه کننده زندگی و جهان است و در پرتو فروهر نیکان است که دروج شکست می‌یابد. در این روایت‌ها خواندن کلام مقدس بیش از هر چیز دروغ را می‌راند.
زرمان: در بندهشن زرمان دیوی است که مردمان را بد دم کند و به معنی پیرو پیر اندیشه است.
چشمک: دیوی است که با به هم زدن یک چشم زمین لرزه و با به هم زدن چشم دیگر گردباد ایجاد می‌کند و به پتیاره‌گی، دشمنی، ابر می‌شود.
ورن: دیوی است که بد مالی، هم جنس بازی، کند و مردم را گمراه سازد.
بوشاسب: بوشاسب در اوستا بوشیاسته و به معنی آن چه پیش آمدنی است. وقتی سروش در شب‌گیر خروس را به خواندن وا می‌دارد تا مردمان را بیدار کند بوشاسب تلاش می‌کند تا همه را در خواب نگه دارد. این دیو در اوستا ماده دیو خواب سنگین است و غالباً با صفت در از دست آمده است.
هیچ یا هیز: هیچ در اوستا هیچ دیو قحط‌سالی و خشک‌سالی و واژه هیچ فارسی شاید از همین واژه است.
سیز: به معنی درد و ویرانی و دروجی است که برای انسان نابودی آورد و در بندهشن آمده است که سیز در هر خانه‌ای که کودکی باشد به نابودی او می‌کوشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

بوت یا بود: بوت در اوستا بویتی و کار او تباه کردن است بوت از دشمنان زردشت و در بندهشن آمده است که بوت را در هندوستان نیایش کنند و شاید چنین برداشتی از کارکرد بُت یا صنم گرفته شده است.
ملکوس یا مرکوس: دیوی است که در پایان هزار او شیدر سرما و زمستان سخت را پدید آورده است.
اَپوش: دیو خشک‌سالی و دیوی است که در تیشتر یشت با ایزد باران به ستیز بر می‌خیزد.
اپسنجگر: دیوی است که به هنگام آذرخش و در نبرد اپوش و تیشتر بر می‌خیزد.
آگاش: در اوستا و ائی تاش نام دارد و مردم را به چشم بد زند و چشم زخم رساند.
می‌توخت: میتوخت به روایتی بدگمانی و نخستین آفریده اهریمن است و دیوی است که بد گمانی آورد.
اشموع یا اهلوغ: اشموع در آیین زرتشت دیو بدعت گذار و از دیوانی است که در پایان جهان سوشیانت با او به ستیز بر می‌خیزد و او را در سوراخی زندانی می‌کند.
اودَکَ: اودک ماده دیوی است که کماریگان را هستی داد و هم او بود که جم را به لذت‌جویی واداشت و مردم را به ژاژخواهی و سخن گفتن در جایی که نباید سخن گفت وا می‌دارد.
یدیمتی: دیو زن نخوت و از دشمنان سپندارمذاست.
تروَّمت: دیو آفریننده تکبر و گستاخی و سرانجام به دست سپندارمذ که نماد تواضع است نابود می‌شود.
استویداد یا اَستوهِات دیو مرگ: برای انسان دهشتناک‌ترین فرجام و در اوستا نیز دیوان مرگ بسیار ترس بارند.
استویداد که نام وی به معنی شکننده و پراکنده کننده استخوان‌ها و وی را کمندی که قربانی خود را با آن به دام می‌اندازد و با دست زدن بدو قربانی را در خواب کند و بوشاسب آید و هنگامی که برقربانیان خود سایه می‌افکند آنان را گرفتار تب و چون به آن‌ها بنگرد مرگ را بر آنان جاری می‌سازد.
نَسو یا نَسوش: دیوی است که تن انسان را به هنگام زنده بودن مورد تهاجم قرار دهد و تن او را می‌گنداند و چون تن فساد گرفت روان از آن به در می‌شود.
پنی و آز: دیو خست است و مردمان را به انباشتن و نخوردن وا می‌دارد و آز دیو را زور از آن کس است که به زن خود خرسند نیست وزن دیگران را نیز برباید.
اِسپزَک: دیو سخن‌چین و مردمان را به ستیز با یکدیگر وا می‌دارد.
وای بد: وای بد بخشی از فضا را که روان مرده‌گان از آن می‌گذرد در اختیار دارد و جان را از تن جدا می‌کند و … (هنیلز، ۱۳۸۳: ۱۶۳-۱۶۰)
در شاهنامه فردوسی اهریمن در زمان کیومرث به شکوه کیومرثی حسد می‌برد و با کیومرث به دشمنی می‌پردازد و سرانجام سیامک پسر کیومرث را کشت ولی تهمورث به کین خواهی برخاست و اهریمن را به افسون گرفتار ساخت. در دوره‌ی ضحاک در چهره‌ی ابلیس آشکار گشت و بسان نیک‌خواهی نزد ضحاک رفت و او را فریفت و گمراه ساخت.
نمودگاری دیو و اهریمن:
در میان اشعار شاعران مذکور، سبزواری ابیات بسیاری درباره‌ی دیو و اهریمن آورده است.
گرمارودی در تصویر زیر دشمنان ایران را دیو پنداشته که در ظاهر انسانند ولی در باطن همانند اهریمن ناپاک و تباه کارند.

با که باید گفت باری، کزمیانه خصم ما

دیو یا اهریمن است اما به هیأت چون بشر

(صدای سبز گرمارودی،۱۳۸۹: ۳۷۱)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:22:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم