با توجه به اهمیت زندان از دیدگاه اسلام، قبل از ورود به مسائل کلی، مفهوم و سابقه زندان را مورد بررسی قرار می دهد.

مبحث اول: تعریف و اقسام زندان

در ابتدای این بحث ما تعریف لغوی و تعریف اصطلاحی واژه زندان را داریم و در ادامه با اقسام زندان آشنا می شویم که به بحث و بررسی آن خواهیم پرداخت.

گفتار اول: تعریف زندان

برای شروع موضوع زندان، ما در ابتدا به تعریف لغوی زندان می پردازیم.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بند اول: تعریف لغوی

در لسان عرب مشهورترین الفاظی که مفهوم زندان را می‌رساند. واژه سجن و حبس می‌باشد. در قرآن کریم نیز مفهوم زندان در موارد فراوانی تحت الفاظ سجن[۱] و نیز کلمه حبس[۲] به معنای شایع آنها وارد شدهاست. با این وجود باید خاطر نشان کرد که این مفهوم در قالب الفاظ دیگر غیر از الفاظهای سجن و حبس نیز در قرآن بیان شده، که از آن میان می‌توان به مواردی چون[۳] امسک[۴]،حصر[۵]، نفی[۶] و اثبات[۷] اشاره نمود.اما از آنجا که فقط این دو ماده در معنای اصطلاحی آن رایح است و به طور مستقیم به موضوع بحث ما مربوط می‌شود در این قسمت به همین دو واژه بسنده می‌کنیم. خلیل‌بند احمد فراهیدی در بیان معنای لغوی “سِجنِ “می‌گوید: “سجن: زندان است و سَجن: زندانی کردن و سِجن: خانه‌ای است که شخص در آن محبوس شود. سَجِین: ] شخص زندانی است و سِجین[ : از نامهای جهنم
و در “لسان عرب” آمده است: سَبَحنَه یَسجُنُه سَجناً یعنی او را زندانی کرد… و در حدیث آمده است: ما شی ءٌ اَحَقَّ بطولِ من لسانٍ، و سَجَّان : زندانبان است …. و سَجَنَ الهمَّ یَسجُنُه: یعنی آن را در در نگهداشت… و سِجَّین بر وزن فِعَّیل از ماده سجن است… به معنای زندان و نام داره‌ای است در جهنم … و در مورد سخن خداوند متعال: کلا اِنَّ کتابَ الفُجار لفی سجین، گفته شده است: یعنی به سبب پستی منزلتشان، در پیشگاه خداوند عزوجل، نامه اعمالشان در حبس است. ابن عرفه گوید: “هو فعیل من سجنتُ ای هو محبوس علیهم کی یُجازَوا بما فیه”[۸] و نیز گفته می‌شود: ضَربُ سِجَّین، یعنی شدید، گویی آن کسی را که بر او وارد آید، حرکت سلب کند که از جای تکان نخورد.[۹]
زمخشری (۴۶۷- ۵۳۸ هـ ق) نیز همین معنا را چنین تکرار میکند: “ضَربٌ سَجینٌ” ضربتی است که مضروب را بر جای ثابت و حبس می‌کند.[۱۰] و در تفسیر سخن خداوند متعال:
“کلاً اِنَّ کتاب الفجَّار لفی سِجَّین” [۱۱] می‌گوید: “سِجَّین” کتابی است جامع … که خداوند اعمال شیاطین و کفار و فاسقان جن و انس را در آن ثبت کرده است و سِجَّین- بر وزن فِعَّیل از ماده سجن که به معنای حبس و سختگیری است- نام گرفته؛ چون سبب حبس و سختگیری در جهنم است.[۱۲]
شیخ طوسی در تفسیرس آورده است: سِجّین به معنای شدید است و ]ابن مقیل[ سروده است که ] وَ رَجلَه یَضرِبونَ الهامَ عن عُرُضٍ[ ضَرباً تواصی به الابطالُ سِجَّینا
یعنی: ضربه‌ای شدید گویی که سخن زندان را دارد… و گفته‌اند: سِجَّین زندان ابد است؛ بنابراین سجین بر وزن فِعَّیل …. معنای مبالغه دارد، مانند شِرَّیب و سِکَّیر.
چنانکه از شواهد یاد شده بر می‌آید، در معنای سَجن و مشتقات آن سه نکته ملحوظ است: سلب حرکت و آزادی، شدت و سختی و تحقیر؛ به سخن دیگر سَجن عبارت است از: سلب حرکت و آزادی که با سختی و خواری همراه است.
اما خلیل بن احمد فراهیدی در مورد معنای لغوی “حبس” که دومین لفظ رایج زبان عربی در موضوع زندان است چنین می‌گوید: حبس و مَحبس جایگاه محبوس است بنابراین مِحبِس هم به معنای زندان است و هم معنای مصدری است و حَبیس: اسبی است که در راه خدا وقف شود.
” ابن منظور” آورده است که حَبَسه یَحبِسُه حَبساً که اسم مفعول آن محبوس و حبیس است و اِحتَبَسَه و حَسَّبه یعنی او را از راه خویش باز داشت: و حَبس : ضد آزاد گذاشتن است … و حَبس و مَحبَسَه و مَحبِس اسم مکان است… سیبویه می‌گوید: مَحبِس، بنابر قاعده صرفیان جایی است که شخص در آن محبوس می‌شود و مَحبَس مصدر است … و حِبس: هر چه که مجرای دره بدان مسدود کنند، در هر نقطه که باشد؛ گفته‌اند: حِبس: سنگ یا چوبی است که در مجرای آب قرار می‌دهند تا آب هرز نرود و مردم و چهار پایانشان از آن بنوشند.
زیبدی گوید: حَبس منع و امساک است و آن ضد آزاد گذاشتن،… حَبسَه: با ضمه اسم است از احتباس … و آن تعذر و توقف کلام است به هنگام اراده آن … و زمخشری گفته است: حُبسَه ثقلی است که مانع بیان شود. بنابراین برجسته‌ترین چیزی که در معنای “سجن” به نظر می‌رسد منع حرکت است، که به طور طبیعی سلب آزادی را نیز به همراه دارد. در بعضی مشتقات این ماده، همچون “سَجن” معنای سختی و مشقت احساس می‌شود، اما از گستردگی این مفهوم در مشتقات ماده “سجن” برخوردار نیست. همچنین مفهوم تحقیر در آن احساس نمی‌شود؛ از این رو شاید بتوان گفت که بار معنای این ماده برای زندان ضعیفتر از سَجن است؛ بعبارت دیگر معنای لغوی ماده “سجن” به معنای اصطلاحی آن نزدیکتر است

بند دوم: تعریف اصطلاحی

سجن هو تعویق الشخص و منعه فی التصرف بنفسه[۱۳] و الخروج الی اشغاله و مهماته الدینیه و الاجتماعیه
مفهوم واژه حبس، به معنای گرفتن و ممنوع ساختن شخص از تصرف آزادانه و جلوگیری از پرداختن به مشاغل و امور مهم دینی و اجتماعی می باشد.
واژه حبس، به معنای مانع شدن از آمد و شد می باشد و حبس ضد تخلیه و گشودگی است.
زبیدی در کتاب تاج العروس درباره حبس می گوید: حبس به معنای مانع شدن و نگه داشتن شدن است و اسم مفعول آن بر وزن محبوس و حبس آمده است. واژه حبس ضد تخلیه و گشودگی می باشد، حبس و احتباس هر دو به یک معنا هستند و احتبس یعنی خود را حبس نمودند.[۱۴]
برخی از دانشمندان لغت می گویند: حبس در شریعت به معنای نگه داشتن انسان در جای تنگ نیست بلکه به معنای جلوگیری از تصرف آزادانه او می باشد.[۱۵]

گفتار دوم: اقسام زندان

فقها و دانشمندان تقسیمات گوناگونی از زندان ارائه داده‌اند که بعضاً تفاوتهایی نیز با هم داشته است. در این خصوص هر یک ملاکهایی جهت این تقسیم‌بندی عنوان نموده‌اند که در زیر به مختصری از این عقاید اشاره می‌شود.
ابن‌عابد تصریح می کند که در قرن چهارم هجری، زندان‌ها از نظر جرم به سه نوع تقسیم شده بود:
۱- زندان ویژه جهت کسانی که به علت عدم پرداخت بدهی به زندان افتاده‌اند
۲- زندان مخصوص برای دزدان
۳- زندان دیگری برای بقیۀ خطاکاران[۱۶]
در فقه اسلامی تقسیم‌بندی دیگری از زندان بر مبنای انگیزه‌های حبس و عوامل و اهدافی که مورد درخواست است، انجام پذیرفته است. در این خصوص دکتر احمد الوائلی در کتاب احکام السجون آورده است[۱۷]:
با تتبع و پژوهش در متوان روائی و آثار و آراء فقها بر دخول افراد به زندان، چهار موجب و عامل می‌توان ذکر کرد:

بند اول: زندان احتیاطی:

زندان احتیاطی یا بازداشت موقت عبارت است از اینکه فرد متهم پیش از اثبات جرم او بصورت موقت در زندان بماند و تحت نظر قرار بگیرد و این در حالی است که احتمال هست که جرم وی ثابت نشود و او از اتهام تبرئه شود.
زندان نسبت به چنین فردی، جنبۀ کیفری ندارد بلکه صرفاً از باب احتیاط و برای جلوگیری از گریختن احتمالی او در حین تحقیقات و یا به منظور اینکه نتواند بر مجاری تحقیقات قضایی تاثیر نامطلوب بگذارد زندانی می‌شود. بیشتر پیشوایان فقه و حدیث نیز بر این مطلب تصریح کرده‌اند که والی و قاضی می‌تواند چنین کسی را حبس کند. از اینرو باید با او به گونه‌ای که از اشخاص به زندان محکوم شده و مجرم، متمایز شود.

بند دوم: زندان اکتشافی

مانند زندانی کردن کسی که مدیون است و حال او از نظر تنگدستی و تمکن و دارائی و نداری معلوم نباشد.
چنانچه در وسائل الشیعه روایت کرد که علی (ع) در مورد دین به تأخیر افتاده قضاوت نموده که شخص مدیون زندانی شود تا اگر مفلس و ورشکسته و نیازمند بودن او ثابت شد، از زندان آزاد شود تا بتواند مالی بدست آورد و نیز مانند زندانی کردن شخص متهم به تبهکاری و دزدی به منظور امتحان کردن او در زندان.

بند سوم: زندان حقوقی:

یعنی زندانی کردن به انگیزه اخذ یک حق از آن فرد زندانی، این مسئله هم در حقوق عمومی وجود دارد و هم در حقوق اشخاص. نمونه آن در حقوق خصوصی آن روایتی است که در وسایل الشیعه گزارش شده است که: «شیوه علی (ع) بر این استوار بود که سه کس را زندانی می‌کرد:
کسی که مال یتیمی را خورده باشد، کسی که مال یتیمی را غصب کرده باشد و امینی که در امانت خیانت کرده و آن را ربوده باشد».
در حقوق عمومی نیز نمونه آن، مطلبی است که “ابن فجار” حنبلی در کتاب “منتهی الأرادات” خود بیان کرده و گفته است: «اگر کسی به آزار رسانی مردم مشهور شود، هرچند که این آزار رسانی بواسطۀ چشم باشد، محکوم به حبس ابد می‌شود».
همچنین علاوه بر موارد فوق، مسلمانی که به ضرر مسلمانان جاسوسی کند، او را تا زمانی که توبه‌اش ظاهر نگشته است زندانی می‌کنند.

بندچهارم: زندان جنایی:

موارد این زندان نیز در کتابهای فقهی که روایات و گفتار فقها در آنها گردآوری شده است بسیار زیاد است: مثلاً در روایتی آمده است: “علی (ع) درباره چهار نفر که در حال مستی با چاقو همدیگر را مورد حمله و ضرب قرار داده و شکم یکدیگر را پاره کرده بودند، اینگونه قضاوت کرد که: آنان به زندان انداخت تا به حال عادی بیایند، در این حال دو نفر از آنان مردند و دو نفر دیگر زنده ماندند. حضرت، حکم داد که قبیله‌های آن چهار نفر خونبهای آنان را بپردازند و خونبهای مربوط به زخمهای آن دو نفر باقی مانده نیز از خونبها و دیه آن دو نفر مقتول کسر کرده و به آنان پرداخت کرد.”
و نیز مرحوم شیخ طوسی در کتاب التهذیب از عبدالله بن سنان نقل کرده است که او گوید: به حضرت صادق عرض کردم: جانم به قربانت، کیفر مردی که ناگهان به زنی حمله کند و موی سر او را با زور بتراشد چیست؟
حضرت فرمودکه با وضع درد آور مورد ضرب قرار می‌گیرد و سپس در زندان مسلمانان زندانی می‌گردد تا وضع موی سر آن زن معلوم گردد.

مبحث دوم: سابقه زندان در اسلام

در این قسمت برای مطالعه و مسأله زندان و چگونگی اعمال و اجرای آن در طول دوران حکومت اسلامی تاریخچه زندان را در سه دوره صدر اسلام، دوران امویان، و سپس عهد باستان مورد بررسی قرار خواهیم داد.

گفتار اول: زندان در صدر اسلام

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...