رسالۀ مذکور، مشتمل بر دو بحث نظری عمده و یک تحقیق میدانی است: نظریه‌پردازی فضای سایبرنتیک و هویت، به علاوه پیمایش تأثیر ارتباط کامپیوتری بر هویت اجتماعی. پژوهش‌گر این رساله، پس از معرفی وجوه اجتماعیِ تکنولو‌ژی‌های نوپدید ارتباطی ـ اطلاعاتی، گسترش شتاب‌ناک اینترنت و شبکه‌ای شدۀ جوامع، موضوع هویت را در دو رویکرد مدرن و پسامدرن (در سه سطح خانواده، گروه همالان و جامعه) مورد بررسی قرار می‌دهد.
پرسشنامۀ این پژوهش توسط نمونه‌ای ۳۶۵ نفری از دانشجویان دانشگاه تهران ـ که به روش غیر احتمالی سهمیه‌ای انتخاب شده بوده‌اند ـ، تکمیل گردیده است و پاسخگویان بنا بر داشتن یا نداشتن تجربۀ استفاده از اینترنت، به دو گروه آزمون (۱۸۰ نفر) و شاهد (۱۸۵ نفر) تقسیم شده‌اند.
بررسی نتایج این تحقیق، رابطۀ معناداری را میان تجربۀ فضای سایبرنتیک و هیچ یک از سه سطح هویت اجتماعی (هویت خانوادگی، هویت همالان و هویت ملی) پاسخگویان آشکار نساخته است که این امر تفاوت فاحشی با یافته‌های پژوهش‌های مشابه در این حوزه دارد. به نظر می‌رسد انجام نمونه‌گیری غیر احتمالی و تعداد بسیار زیاد گویه‌های پرسشنامه (۱۴۸ سؤال) و ایجاد بی‌حوصلگی در بیان پاسخ‌ها از سوی پاسخگویان و همچنین گسترده نمودن بیش از حد مفهوم هویت اجتماعی در هویت‌های خانوادگی، همالان و ملی، باعث شده است که تناسب منطقی بین متغیر مستقل و وابسته ایجاد نشود. چرا که طبیعی است مفهوم کلانی مانند هویت اجتماعی با این گسترۀ وسیع (خانوادگی، همالان و ملی) و ابعاد بسیار جزئی که در پرسشنامه در این خصوص مورد سنجش قرار گرفته است، نمی‌تواند توسط یک متغیر نه چندان تأثیرگذار در این رابطه مثل حضور یا عدم حضور در فضای اینترنت تبیین شود، چرا که مطمئناً عوامل بسیار مهم و تأثیرگذارتری در این زمینه وجود دارند که به عنوان متغیرهای کنترل عمل کرده و تأثیرگذاری متغیر مستقل را کم‌رنگ می‌کنند. لذا به نظر می‌رسد اگر محقق مفهومی تخصصی‌تر (و نه به این حد کلی و کلان) را با این متغیر مستقل می‌سنجید، به نتایج متفاوتی دست می‌یافت که با نتایج دیگر تحقیقات نیز همخوانی بیشتری داشت.
۶ـ۱ـ۲ـ۲ـ « بررسی ویژگی‌های جامعه‌شناختی نمونه نوعی محصل علوم دینی در حوزه علمیه قم (طلاب سطح)»
در این پژوهش ـ که توسط مهدی سلیمانیه، به منظور اخذ مدرک کارشناسی ارشد رشتۀ جامعه‌شناسی در دانشگاه تهران انجام گرفته است ـ، بر اساس داده‌های گردآوری شده به صورت مصاحبۀ عمیق (گراندد تئوری) از میدان تحقیق، دو تیپ اجتماعی متمایز طلاب برساخت شده و با عناوین «تیپ نوگرا» و «تیپ سنتی» نام‌گذاری شدند؛ این دو تیپ، علیرغم نقاط شباهت فراوان، در هفت متغیر شامل نوع انگیزه‌های طلبه ‌شدن (شامل دو بُعد)، سن ازدواج، نوع ابزار تبلیغ دینی، نوع رابطه با تکنولوژی‌های ارتباطی نوین، نوع رابطه‌ اجتماعی با همسر و دیدگاه درباره‌ اشتغال همسر تمایز قابل توجهی داشتند.
طی صحبت‌هایی که با مؤلف این پایان‌نامه انجام گرفت و بر اساس مستنداتی که ایشان ارائه کردند، مشخص گردید که گرچه تمامی طلاب حاضر در نمونه تمایل جدی و کلی به استفاده از ابزارهای نوین ارتباطی (شامل اینترنت و ماهواره) داشتند، اما در نگاهی دقیق‌تر، تمایزی میان تیپ سنتی و تیپ نوگرای طلاب ظاهر می‌شد، بدین صورت که نتایج تحقیق نشان می‌داد طلاب تیپ سنتی تقریباً هیچ‌گونه استفاده‌ی مؤثر و نسبتاً مداومی از ایمیل، شبکه‌‌های اجتماعی مجازی (مانند فیس‌بوک، گودر، فرندفید و مانند آن‌ها)، سایت و وبلاگ انجام نمی‌دادند، اما در مقابل طلاب تیپ نوگرا استفادۀ کاملاً مؤثر و مداومی از آن‌ها داشتند.
۷ـ۱ـ۲ـ۲ـ «پیمایش ملی ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان»
این طرح پژوهشی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال‌های ۱۳۷۹ و ۱۳۸۲ (در دو نوبت) طراحی، و در راستای برنامۀ سنجش جهانی نگرش‌های فرهنگی و اجتماعی (www.worldvaluessurvey.org) با تیم اجرایی وسیع و گسترده‌ای با نمونه‌گیری علمی در ۲۸ استان کشور به اجرا درآمد.
هر چند این تحقیقات به طور مستقیم تأثیر وسایل ارتباط جمعی بر نگرش‌ها را مورد سنجش قرار نداده‌اند و طی صحبتی که با دکتر محسن گودرزی (مجری موج اوّل و دوم این پیمایش در ایران) انجام گرفت، مشخص شد که روحانیون، درصد بسیار پایینی از جامعۀ نمونۀ این پیمایش‌ها را به خود اختصاص داده‌اند (که به گفتۀ ایشان، جهت استناد در پژوهش حاضر، مناسب نبودند)، اما با این حال، سؤالات و گویه‌های مطرح شده در پرسشنامه‌های آنها، برای تهیۀ پرسشنامۀ اوّلیۀ پژوهش حاضر، بسیار راهگشا بوده است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۸ـ۱ـ۲ـ۲ـ «اینترنت، جهانی شدن و هویت فرهنگی در ایران»
«اینترنت، جهانی شدن و هویت فرهنگی در ایران»، عنوان رساله دکتری اسدلله بابایی فرد در رشته جامعه شناسی نظری ـ فرهنگی است که در سال ۱۳۸۸در دانشگاه تهران دفاع شده است. در این پژوهش با پیش فرض قراردادن این که اینترنت با توجه به زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی افراد، گروه‌ها و جوامع انسانی، می‌تواند پیامدهای متفاوتی برای هویت فرهنگی آنان داشته باشد،انجام شده است. بابایی‌فرد با بهره گرفتن از نظریات استوارت هال و آنتونی گیدنز و با ترکیبی از روش اسنادی، پیمایش و مصاحبه فرضیه خود را آزمون کرده‌است. پرسش مهم این پژوهش، بررسی چگونگی نوع رویارویی جوانان ایرانی، به ویژه دانشجویان، با اینترنت و تأثیرات استفاده از اینترنت بر عناصر گوناگون هویت جوانان ایرانی، همچون هویت دینی، هویت ملی، هویت قومی، تعلق به ملیت و تعلق به شخصیت ها و مفاخر ملی است. حجم نمونه در پیمایش ۷۱۹ نفر از دانشجویان در ۲۱ دانشکده از مجموعه دانشکده‌های دانشگاه تهران به روش تصادفی است. نتایج حاکی از آن است که بین متغییر اصلی پژوهش یعنی گرایش دانشجویان به جهانی شدن با ۱۷ متغیر مستقل(تعلق به مفاخر ملی، مدیریت بهره‌برداری از اینترنت، استفاده از سایت‌های سیاسی، چت، تلعق به هویت و فرهنگی ملی، وبلاگ‌نویسی، تحصیلات و . . .) رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد اما بین متغیر اصلی پژوهش با شش متغییر قومیت، مذهب، پایگاه اقتصادی- اجتماعی والدین، جنسیت، محل سکونت، تعلق به دین رابطه معناداری وجود ندارد. در نهایت نتایج پیمایش و مصاحبه‌ها حاکی از آن است که دانشجویان معتقدند بین جهانی شدن و تعلق قومی و ملی منافاتی وجود ندارد و برای یک جامعه پویا و توسعه یافته نیازمند تبادل بین فرهنگی و ارتباطات جهانی هستیم.
شاید مهم‌ترین انتقاد به این تحقیق را بتوان متوجه عدم تناسب میان عنوان و جامعۀ آماری پژوهش دانست؛ به طوری که محقق در پی یافتن تأثیرات جهانی‌شدن بر هویت فرهنگی در ایران است و این امر را در یکی از پرسش‌های تحقیق خود به این شکل آورده است که « اثرپذیری از اینترنت در میان افراد یا گروه های اجتماعی مختلف به چه میزان است؟ به عبارت دیگر، لایه های هویتی گوناگون به چه میزان تحت تأثیر جهانی شدن قرار گرفته است؟»، و این در حالیست که جامعۀ آماری تحقیق خود را تنها از میان قشر دانشجو و آن هم فقط دانشجویان یک دانشگاه (دانشگاه تهران) انتخاب کرده است که معمولاً در یک سطح علمی هستند. لذا تعمیم دادن نتیجه این پژوهش به به هویت فرهنگی ایرانیان چندان درست به نظر نمی‌رسد، ضمن این که استفاده از طیف بسیار وسیعی از مفاهیم مختلف ارتباطاتی و جامعه‌شناختی و روان‌شناختی از قبیل مفاهیم و اصطلاحات کلیدی مانند هویت، فرهنگ، هویت فرهنگی، اینترنت، جهان گرایی، جهانی بودن، جهانی شدن، گرایش به جهانی شدن، مدیریت در بهره‌گیری از اینترنت، هویت‌سازی خانواده، تعلق دینی، تعلق به ملیت، تعلق به هویت و فرهنگ قومی، تعلق به هویت و فرهنگ ملی و تعلق به مفاخر ملی و… ضمن این که امکان بررسی دقیق روابط میان متغیرهای موجود را دشوار نموده است، در عین حال این اثر را بیشتر به یک اثر تألیفی و کتابخانه‌ای نزدیک کرده است تا یک اثر پژوهشی. در حالی که با انتخاب یک یا دو مورد از این عناوین، مطمئناً نتایج دقیق‌تری به دست می‌آمد.
۹ـ۱ـ۲ـ۲ـ «بررسی اثرات استفاده از اینترنت بر انزوای اجتماعی در میان کاربران کافی‌نت‌های تهران»
پژوهش فوق توسط محمدهادی سهرابی حقیقت به منظور اخذ مدرک کارشناسی ارشد جامعه‌شناسی در دانشگاه تربیت مدرس انجام گرفته است. پژوهش‌گر در این تحقیق، به دنبال اثرات استفاده از اینترنت بر انزوای اجتماعی کاربران کافی‌نت‌های تهران است. وی که کار خود را با یک نمونۀ ۲۰۴ نفری (به روش سهمیه‌ای ـ اتفاقی) انجام داده است، نتیجه می‌گیرد که میان زمان استفاده از اینترنت در طول روز و انزوای اجتماعی کاربران، رابطۀ معنادار و معکوس وجود دارد. بدین ترتیب که استفادۀ اجتماعی از اینترنت، موجب کاهش انزوای اجتماعی کاربران می‌شود. به طور کلی نتایج این پژوهش، حاکی از اثرات مثبت (هر چند محدود) اینترنت بر روابط اجتماعی افراد بوده است.
۱۰ـ۱ـ۲ـ۲ـ «بررسی ارتباط بین نگرش‌های فرهنگی و خلاقیت کارکنان در وزارت رفاه و تأمین اجتماعی»
این تحقیق در سال ۱۳۸۸ توسط آقای توحید جعفری به عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد در رشتۀ مدیریت دولتی در دانشگاه تهران دفاع شده است. جامعۀ آماری این پژوهش شامل ۱۵۰ نفر از مدیران، کارشناسان و کارکنان وزارت‌خانۀ رفاه و تأمین اجتماعی می‌باشد که نگرش‌‌ فرهنگی و خلاقیت آن‌ها به وسیلۀ تکنیک پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج این بررسی نشان داده است کارکنانی که نگرش زن‌سالارانه‌تری دارند، از خلاقیت سازمانی بالاتری برخوردارند. هم‌چنین نشان داده شده است که بین نگرش جمع‌گرایی و خلاقیت کارکنان، ارتباطی وجود ندارد.
۲ـ۲ـ۲ـ پژوهش‌های خارجی
۱ـ۲ـ۲ـ۲ـ « شکاف رقمی، تعهد مدنی، فقر اطلاعات و اینترنت در سراسر جهان»
شکاف رقمی عنوان کتاب خانم پیپا نوریس است که در سال ۲۰۰۱ توسط انتشارات دانشگاه کمبریج منتشر شده است. وی در این کتاب به تاثیرات اینترنت بر زندگی اجتماعی انسان عصر مدرن پرداخته است. وی در کتاب خود به چند فرضیه عمده در زمینه تاثیرات اینترنت بر درگیرشدگی مدنی و سیاسی اشاره می‌کند:

    • «اینترنت به آگاه سازی، سازماندهی، بسیج و درگیرشدگی مدنی و سیاسی افراد جوان و تحصیل‌کرده‌تر منجر می‌شود»(فصل ۱۱: ۱)
    • «اینترنت به مثابه تریبونی برای احزاب و گروه‌های سیاسی معترض و در اقلیت، به درگیرشدگی سیاسی آن‌ها کمک می‌کند. گروه‌های معترض و در حاشیه مانده از طریق اینترنت می‌توانند فساد سیاسی و اقتصادی، تبعیض‌ها وسرکوب‌های سیاسی و ناکارآمدی‌های حکومت و غیره را آشکار سازد و با برجسته سازی این موارد، حکومت و عملکردهای آن را به طور جدی به چالش فراخوانند.»(فصل ۵: ۴)
    • «اینترنت می‌تواند در اشاعه ارزش‌های دموکراتیک مثل مشارکت، آزادی بیان، تشاهل، عدالت و مانند آن تاثیر گذار باشد و با تغییر نگرش شهروندان، زمینه درگیری سیاسی آن‌ها را فراهم آورد» (فصل ۲: ۱۰) .

نوریس در کتابش به فضای باز اینترنت برای بیان هویت‌های سرکوب شده و رانده شده اشاره می‌کند که احزاب و گروه‌های سیاسی با بهره گرفتن از آن درصدد مقاومت در برابر هویت مسلط و عملکرد دولت برمی‌آیند و به همین دلیل در پژوهش حاضر مورد استفاده قرار گرفت.
۳ـ۲ـ مرور نظری
از آن جا که پژوهش حاضر، یک تحقیق میان‌رشته‌ای است و یافته‌های نظری خود را از ترکیب علمی و تجربی داده‌های دو رشتۀ علوم ارتباطات اجتماعی و روان‌شناسی اجتماعی گرد آورده است، طبیعی است که برای پی‌ریزی یک چارچوب نظری محکم و با ثبات، نمی‌توان تنها بر اساس نظریه‌های مطرح شده در یکی از این رشته‌ها دست به عمل زد و بایستی با رویکردی گسترده و همه‌جانبه، ترکیبی از نظریات مطرح شده در این دو رشته‌ را مدّ نظر قرار داد. بدین منظور، همان طور که از نام این تحقیق بر می‌آید، برای پرداختن به موضوع تأثیر استفاده از رسانۀ اینترنت بر نگرش فرهنگی روحانیون، ناچار به استفاده از از نظریه‌ها و فرضیه‌های مطرح شده در دو حوزۀ علوم ارتباطات اجتماعی (به منظور تبیین فرضیه‌های مربوط به تأثیرگذاری رسانۀ اینترنت) و روان‌شناسی اجتماعی (به منظور تبیین فرضیه‌های مربوط به تغییر نگرش روحانیون) سود خواهیم جست تا ابعاد مختلف بحث، بهتر و بیش‌تر مورد کنکاش و بررسی علمی قرار گیرد.
در حوزۀ علوم ارتباطات اجتماعی، تحقیقات بسیاری از سوی اندیشمندان این حوزه، در خصوص تأثیرگذاری رسانه‌های جمعی بر مخاطبان (در حوزه‌های مختلف) انجام شده است و بر مبنای آنها نظریه‌های بسیاری ارائه گردیده است. در این خصوص، با توجه به منابع موجود می‌توان دو رویکرد کلی را در حوزۀ تأثیرگذاری رسانه‌ها بر مخاطبان‌شان شناسایی کرد. رویکرد نخست، به رویکرد «رسانه‌های قدرتمند» موسوم است و نظریاتی که در این گروه جای می‌گیرند، بر این نکته تأکید دارند که رسانه‌ها به خودی خود (بدون در نظر گرفتن شرایط محیطی)، تأثیرات عمیق و ماندگاری بر نگرش‌ها، افکار و رفتار مخاطبان‌شان دارند. در واقع موافقان این رویکرد، رسانه‌ها را قدرت بلامنازعی در شکل‌دهی به افکار، عقاید، نگرش‌ها و رفتارهای مخاطبان‌شان تلقی می‌کنند.
رویکرد دوم «رسانه‌های با قدرت محدود» نام دارد و معتقدان به آن، با وجود این که نقش رسانه‌ها و وسایل ارتباط جمعی را در شکل‌دهی به نگرش‌ها و رفتارهای مخاطبان‌ پذیرفته‌اند، اما در عین حال، معتقدند که عوامل جانبی دیگری نیز در این تأثیرگذاری دخیل هستند که نباید از آن‌ها غافل شد، به طوری که در صورت تغییر هر یک از این عوامل جانبی، تأثیرگذاری رسانه‌ها نیز متفاوت خواهد بود. عمدۀ مطالعات انجام شده در حوزۀ مطالعات فرهنگی بر روی رسانه‌ها نیز به همین رویکرد باز می‌گردد.
در رویکرد روان‌شناسی اجتماعی نیز با پرداختن به نظریه‌هایی که به چگونگی شکل‌گیری و تغییر نگرش‌ها می‌پردازند، تلاش خواهیم کرد که موضوع پژوهش را از این منظر مورد بررسی قرار دهیم.
۱ـ۳ـ۲ـ نظریه‌های ارتباطاتی
در حوزۀ علوم ارتباطات اجتماعی، نظریه‌های متعددی را می‌توان مطرح کرد که به بحث تأثیر رسانه‌ها بر مخاطبان‌شان پرداخته‌اند. به منظور جلوگیری از بی‌نظمی و سازمان‌دهی، نظریه‌های موجود، در دو رویکرد کلی «رسانه‌های قدرتمند» و «رسانه‌های با قدرت محدود» مورد بررسی قرار گرفته‌اند.
۱ـ۱ـ۳ـ۲ـ رویکرد رسانه‌های قدرتمند
این رویکرد ـ که در دو دورۀ زمانی منقطع (اوایل قرن بیستم تا اواخر دهۀ ۱۹۳۰ و از اوایل دهۀ ۱۹۵۰ تا به امروز) رواج داشته است ـ، معتقد است که رسانه‌ها دارای قدرت قابل ملاحظه‌ای برای شکل دادن به عقاید و باورها، دگرگون کردن عادات زندگی و ترویج رفتارهایی کمابیش مطابق میل کنترل‌کنندگان آن‌ها هستند. (بائر و بائر[۱۱۷]، ۱۹۶۰، به نقل از: مک‌کوایل، ۱۹۸۸: ۳۵۵)
این دیدگاه، نه بر اساس کاوش‌های علمی، بلکه در اثر مشاهدۀ محبوبیت بسیار زیاد مطبوعات و رسانه‌های جدیدی همچون فیلم و رادیو و تلویزیون و نفوذ آن‌ها در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی به وجود آمد. در سال‌های بین دو جنگ جهانی نیز، بهره‌برداری دولت‌های دیکتاتوری اروپا و همین طور رژیم جدید انقلابی روسیه از رسانه‌ها، آنچه که مردم از اوّل علاقه‌مند به باور کردن آن بودند، یعنی این که رسانه‌ها می‌توانند بسیار قدرت‌مند باشند در ذهن آن‌ها ثبت کرد.
البته در موج دوم این رویکرد (اوایل دهۀ پنجاه به بعد)، هر چند تأثیرات بالفعل و بالقوۀ رسانه‌ها مورد توجه است، اما این تأثیرات، مبتنی بر برداشت‌های اصلاح‌شده و جدید از فرایندهای اجتماعی و رسانه‌ای (از قبیل: دقت بیش‌تر در نقش متغیرهای میانجی مثل ساختار و انگیزه و پدیده‌های جمعی مثل حال و هوای عقاید، ساختار باورها، ایدئولوژی‌ها، الگوهای فرهنگی و اشکال نهادی تولیدات رسانه‌ای و…) هستند.
در این رویکرد، با دو دیدگاه عمده در حوزۀ نظریه‌های ارتباطی مواجهیم؛ دیدگاه اوّل ـ که به «نظریۀ رسانه‌ها»[۱۱۸] شهرت دارد ـ، تحولات صورت گرفته در شکل ظاهری رسانه‌ها را مهم‌ترین عامل تأثیرگذار بر مخاطبان و تحولات اجتماعی قلمداد می‌کند، به همین دلیل از آن با عنوان دیدگاه «بوم‌شناسی رسانه‌ها»[۱۱۹] نیز یاد می‌شود. دیدگاه دوم نیز هر چند بر نقش بلامنازع رسانه‌ها بر اقناع‌کنندگی مخاطبان تأکید دارد، اما تفاوت آن با دیدگاه نخست در این است که این تأثیرگذاری را به جای آن که در شکل رسانه‌ها دنبال کند، بیش‌تر در محتوای رسانه‌ها جستجو می‌کند. به منظور ایجاد تمایز میان این دیدگاه با دیدگاه نخست، در این پژوهش از آن، با عنوان «دیدگاه محتوای قدرتمند» یاد خواهیم کرد.
۱ـ۱ـ۱ـ۳ـ۲ ـ دیدگاه بوم‌شناسی رسانه‌ها (شکل قدرتمند رسانه)
همان طور که اشاره شد، این دیدگاه، به طور کلی، بر روی ساختار فنی رسانه‌ها تأکید دارد و تغییر شکل و ماهیت وسایل ارتباطی را شرط اصلی و عامل تحوّلات زندگی اجتماعی و گذار از یک مرحله به مرحلۀ دیگر جوامع در طول تاریخ معرفی می‌‌کند که بر این اساس، می‌توان گفت بر دیدگاهی کم و بیش جبرگرا مبتنی است، به گونه‌ای که عده‌‌ای نام «جبرگرایی رسانه‌ای»[۱۲۰] را بر آن نهاده‌اند (سورین و تانکارد، ۱۳۸۴: ۳۹۳).
طرفداران این رویکرد، معتقد به برتری وسیلۀ ارتباطی بر پیام ارتباطی هستند. به عقیدۀ اینان، اگر چه تکنولوژی، منبعث از ذهن و عمل انسان است، ولی انسان هر عصر و دوره‌ای، خود، زاییدۀ شکل غالب تکنولوژی زمان خویش است؛ به عبارت دیگر، هر تکنولوژی جدید، بشر را به تدریج در فضای تازه‌ای قرار می‌دهد و هر فضای تازه، عاملی تعیین‌کننده در سرنوشت و زندگی بشر به شمار می‌آید.
با وجود تفاوت و تنوع در زمینه‌های تحقیق و رویکردهای علمی متفکران مذکور، همگی آنان به طور شگفت‌انگیزی به ارائۀ تصاویر مشابهی از تعامل وسایل ارتباطی و فرهنگ می‌پردازند، به این ترتیب که هر کدام چشم‌انداز تقریباً نزدیکی از سه مرحلۀ تاریخی تحول تمدن انسانی، همراه با سه شکل عمدۀ ارتباط‌گری، در گذر از «جوامع شفاهی سنتی» به «جوامع چاپی مدرن» و به «فرهنگ الکترونی جهانی» به دست می‌دهند.
مطابق این دیدگاه، در دوران ارتباطات شفاهی، از آن جا که فراگیری و حفظ اندیشه‌ها و هنجارهای جامعه، از طریق حافظۀ انسان‌ها انجام می‌شد، به منظور تسهیل در حافظه‌سازی، اطلاعات به صورت اشعار آهنگین و داستان‌های اسطوره‌ای ساده و قابل یادآوری و نقل سریع، عرضه می‌گردید، به همین دلیل برای برقراری ارتباط، اوّلاً حضور فیزیکی طرفین ارتباط لازم بود ـ که این امر از گسترش فردگرایی در جوامع نخستین جلوگیری می‌کرد ـ و ثانیاً به دلیل اتکای بیش از حد به دانسته‌های ذهنی و تکیه بر میراث شفاهی گذشتگان، آفرینندگی و نوآوری، کم‌تر مورد ترغیب و تشویق جامعۀ بستۀ آن زمان قرار می‌گرفت. به همین دلیل است که اندیشمندان، از فرهنگ‌های شفاهی، به عنوان «فرهنگ‌های بسته»[۱۲۱] یاد می‌کنند.
طرفداران نظریۀ رسانه‌ای معتقدند با پیدایش خط و توسعۀ دست‌نوشته‌های خطی و به دلیل کاهش نقش حافظه در انتقال اطلاعات، نه تنها شکل انتقال اطلاعات، بلکه محتوای آن‌ها نیز با تغییرات اساسی روبه‌رو شد. تحوّل صورت‌گرفته در شیوۀ انتقال اطلاعات به حدی تأثیرگذار بود که توانست با در نوردیدن نسبی محدودیت‌های زمان و مکان، مجموعۀ تجربیات و دانش انباشته تا آن زمان را بین انسان‌هایی که (چه از نظر زمانی و چه از نظر مکانی) در فواصلی دور از هم می‌زیستند، به اشتراک بگذارد و به تدریج، با تقویت قدرت اندیشه و خردگرایی افراد، امکان بالقوۀ دستیابی به «ادبیات»، «علوم» و «فلسفه» (به معنای واقعی آنها) را فراهم آورد.
با پیشرفت تکنولوژی و اختراع چاپ، افراد، دیگر برای برقراری ارتباط، محکوم به تعاملات حضوری و چهره‌به‌چهره نبودند و همین امر، بستری را برای گسترش فردگرایی و شکل‌گیری خانواده‌های هسته‌ای فراهم کرد. گردش وسیع‌تر اطلاعات، سطح اندیشۀ افراد را از فرهنگ‌های بسته‌ای که تا پیش از آن به واسطۀ ارتباطات شفاهی و رو در رو در آن می‌زیستند، ارتقاء داد و آن‌ها را با دیدگاه‌ها و چشم‌اندازهای مختلف و گاه مخالف با آنچه قبلاً بدان اعتقاد داشتند، آشنا نمود. فراهم آمدن زمینۀ اشتراک افکار و عقاید در سطح وسیع، زمینۀ وحدت هر چه بیش‌تر و گرد هم آمدن افراد هم‌زبان و هم‌فکر را فراهم نمود و در نهایت به شکل‌گیری جوامع دارای نظام دولت ـ ملت انجامید. مجموعۀ این تحولات ایجاد شده در اثر صنعت چاپ، چیزی است که مک‌لوهان از آن به عنوان «کهکشان گوتنبرگ» یاد می‌کند. به عقیدۀ او، انسان این عصر، تحت تأثیر مطالعۀ حروف مکرر و یکنواخت متن‌های چاپی، به تدریج به کار مداوم، آموزش منظم، سنجش اوقات، اطلاع‌یابی، حساب‌گری و سودجویی زندگی فردگرایی خو می‌کند و روحیۀ عاطفی و طرز تفکر معنوی را از دست می‌دهد. به این صورت، انسان فردگرای مک‌لوهان با «انسان درون‌راهبر» دیوید رایزمن[۱۲۲]، شباهت فراوانی پیدا می‌کند[۱۲۳] (محسنیان راد، ۱۳۹۰: چهل و پنج).
جک گودی[۱۲۴] معتقد است زبان نوشتاری با عینیت بخشیدن به کلمات و با در دسترس قرار دادن بلندمدت‌تر معانی و دقتی بیش‌تر از زبان شفاهی، می‌تواند اندیشۀ شخص را برانگیزد (خیری، ۱۳۸۹: ۳۳).
پاستر نیز دقیقاً همین نظر را در مورد تکنیک چاپ دارد و معتقد است چاپ، با بسط دادن فاصلۀ خود در مناسبات با سلطه، گوینده و شنونده را جدا و دور از یکدیگر نگاه می‌دارد و این فاصله به فرد مجال اندیشیدن می‌دهد. مجال آن که دربارۀ کلمات شخص دیگر، بدون حضور آمرانۀ او با خونسردی داوری کند. او معتقد است «فرهنگ چاپی، فرد را به مثابه یک ذهنیت، تثبیت می‌کند، ذهنیتی که برتر از عینیات است، هویتی پایدار و معیّن دارد» (پاستر، ۱۳۷۷: ۱۱۳).
از قرن نوزدهم به بعد و بر اثر توسعۀ وسایل ارتباطی الکترونی از قبیل تلگراف، تلفن، بی‌سیم و رادیو و تلویزیون، یک فرهنگ الکترونی جهانی پدید آمد که هر چند مهم‌ترین ویژگی‌های جوامع شفاهی سنتی را احیا کرد، اما این شفاهی‌گری ناشی از ارتباطات الکترونی، با شفاهی‌گری سنتی، تفاوت‌های اساسی داشت؛ از جمله این که محدودیت‌های فیزیکی زمانی و مکانی گذشته را نداشت و نیز امکان ضبط و نگه‌داری نسخه‌های فراوان از ارتباطات انجام شده و استفادۀ مجدد نامحدود از آن‌ها در آینده را برای ارتباط‌گران به ارمغان آورده بود. ضمن این که گسترۀ وسیع امواج الکترونی، دامنۀ کنش‌های ارتباطی را از سطوح قبیلگی و محلی، به سطوح جهانی و بین‌المللی گسترش داده و با فراهم آوردن شیوه‌های نوین تجربه‌اندوزی مشترک، امکان شکل‌گیری دیدگاه‌های جهانی نوینی را پدید آورده بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...