الگوی شایستگی عبارت است از یک الگوی قابل اندازه گیری برای سنجش توانایی‌ها و رفتارهای مورد نیاز برای انجام دادن فعالیت‌های کاری به صورت موفقیت آمیز ، هدف از تدوین مدل شایستگی در هر سازمان ارائه الگویی برای یکپارچه سازی عملکرد سامانه منابع انسانی است. به گونه‌ای که منجر به عملکرد مؤثر موفقیت سازمانی شود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

الگوی شایستگی یک شغل انتزاعی است که رابطه بین شایستگی‌های مورد نظر را به صورت سیستماتیک و مفهومی نمایش می‌دهد.

۲-۶-۳) ویژگی‌های مدل شایستگی

    • منحصر به فرد ( هر شایستگی به یک ویژگی تخصیص داده شود )
    • یکنواختی یا همگنی داخلی ( شایستگی‌های هر ویژگی به هم شبیه و از سایر شایستگی‌ها ی دیگر متفاوت باشد)
    • جامعیت ( هر ویژگی مهم باید در الگو باشد )
    • ثابت ( شایستگی‌ها به سهولت بین ویژگی قابل نقل و انتقال نباشد )
    • نام‌گذاری مرتبط ( نام با تمامی کوتاهی خود ، منظور و مفهوم را منتقل می‌کند )

مدیریت بر مبنای شایستگی یک رویکرد منسجم و هماهنگ برای اداره سرمایه‌های انسانی در بلند مدت است که بر اساس مجموعه مشترکی از شایستگی مرتبط با راهبردهای کلان کشور تدوین می‌شود .
در این راستا استقرار نظام شایستگی به عنوان یکی از سیاست‌های کلان و راهبردی کشور در سند چشم انداز ۲۰ ساله و قانون برنامه چهارم مورد تأکید قرار گرفته است .( دهقانان ، ۱۳۸۶ )

۲-۷) حل مشکل

هنگامی که احساس کنیم ، هیجان و اضطراب ( چنانچه از حد طبیعی خارج شده باشد ) کارایی ما را کم کرده زندگی ما را دچار اختلال ساخته ، برای ما دردسر ایجاد نموده ، ذهن را از حل مشکلات بازداشته و باعث از بین رفتن خلاقیت ما بشود ، می‌گوییم مشکل وجود دارد .
ممکن است موضوعی برای فردی امری عادی تلقی شود ، و همان موضوع برای فردی دیگر ایجاد هیجان و اضطراب بیش از حد نماید ، و این به طبیعت ، میزان مهارت ، و روحیات افراد بستگی دارد.
مسائل تنش زا ممکن است به سه شکل وجود داشته باشد .
نوع اول : مسائل بسیار جزئی که تنها به دلیل ، طبیعت و سرشت زود رنج افراد ، هیجان‌های نا مطلوبی برای آنان ایجاد می‌کند.
نوع دوم : اتفاق‌های بزرگی که فرد توانایی مهار کردن و تغییر دادن آن‌ها را ندارد ، و تنها راه پذیرش مسئله است که راهبردی برای مقابله با استرس محسوب می‌شود.
نوع سوم : اتفاق هایی که راه تفکر و برنامه ریزی قابل حل هستند و فرد نباید در رویارویی با آن‌ها دچار هیجان نامناسب و اضطراب شود و یا تمرکز بر شیوه حل مشکل یک جریان منطقی را دنبال کند.
مقابله نوعی تلاش است که فرد برای کاهش و یا برطرف کردن تنش و هیجان و برای حل مشکل انجام می‌دهد . که به دو دسته تقسیم می‌شود.
الف ) مقابله هیجان مدار :
این نوع مقابله ، برخوردی احساسی و هیجانی با مشکل است در این حالت فرد برای حل مشکل از روش عقلانی بهره نمی‌گیرد و سعی می‌کند از طریق هیجانی خود را آرام سازد . اگر چه فرد به آرامش نسبی می‌رسد ولیکن مشکل همچنان حل نشده باقی مانده است.
ب ) مقابله مسئله ساز:
در این نوع مقابله ، فرد به حل مشکل می‌اندیشد ، برنامه ریزی می‌کند ، از یک دوست با تجربه و یا یک مشاور کمک می‌گیرد.

۲-۷-۱): انواع مشکل

مشکلات به سه دسته تقسیم می‌شوند:

    1. مشکلاتی که به طور مشخص برای آن‌ها پاسخ‌هایی داریم و مسئله برای ما روشن است ، لیکن از روی نظم و قاعده نیاز به برنامه ریزی داریم این برنامه ریزی در ذهن صورت می‌گیرد ، ولی ناخودآگاه و بدون صرف انرژی فکری به صورت اتوماتیک انجام می‌شود.
    1. مشکلاتی که برای حل آن‌ها به یک رشته اطلاعات و دانش معین نیاز داریم
    1. مشکلاتی که برای حل آن‌ها ، نه تنهادانش کافی نداریم ، بلکه راه به دست آوردن آن دانش و اطلاعات را نیز نمی‌دانیم .

در این نوع مشکل که حل آن به راحتی و سهولت دسته اول و دوم نیست و کمی پیچیده خواهد بود ، از مهارت حل مشکل استفاده خواهیم کرد.

۲-۷-۲) مراحل شش گانه مهارت حل مشکل :

مرحله اول : پذیرش مشکل
افکار منفی بسیاری به ذهن خطور می‌کند ، شخصی ممکن است خود را ملامت کند که چرا فلان کار را کردم که این مشکل درست شد . یا مشکل را فاجعه آمیز قلمداد کند . و یا مشکل را کوچک برشمارد و ناچیز بداند . این نوع افکار باعث می‌شود که فرد نتواند بپذیرد که مشکل وجود دارد.
مرحله دوم : تعریف دقیق مشکل
باید مشکل تعریف شود و فهمیده شود که صورت حقیقی و واقعی مشکل چیست چه بسا فکر می‌کنیم که مشکل چیزی است و بر آن اساس قضاوت و عمل می‌کنیم و لاینحل دانسته و دست روی دست می‌گذاریم در حالیکه مشکل چیز دیگری است و باید به گونه‌ای دیگر در مورد آن قضاوت و عمل کنیم. پس باید در ابتدا به طور واضح و مشخص به تعریف مشکل پرداخت تا امکان حل آن افزایش یابد.
مرحله سوم: بارش فکری
در این مرحله فرد باید به تمام راه حل‌های ممکن بیندیشد و تا آنجا که می‌تواند راه‌های بیشتر و بیشتری را بیابد از طریق مشورت با دیگران ، تجارب گذشته ، مطالعه و ….. شخص باید بدون سانسور فکری و ترس همه راه‌ها را بیرون بریزد.
مرحله چهارم : ارزیابی راه حل‌ها
در این مرحله تک تک راه حل‌ها که در مرحله قبل به دست آمد مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.
مرحله پنجم: انتخاب بهترین راه حل و اجرای آن
در این مرحله بر اساس پیامدهای پیش بینی شده راه حلی که بیشترین پیامد مثبت و کم‌ترین پیامد منفی را داشته باشد انتخاب می‌شود .
مرحله ششم: بازبینی
در این مرحله نیز باید راه حل انتخابی در مقام عمل خود را نشان دهد.چنانچه مفید واقع شد مشکل برطرف شده است و چنانچه مفید نبود راه حل‌های دیگری که در بارش فکری مطرح شده به کار گرفته می‌شود . و فرایند حل مشکل زمانی پایان می‌یابد که مشکل دیگر برای فرد استرس زا نباشد و یا کم‌ترین استرس را به همراه داشته باشد. ( بی غم بیدگلی ، ۱۳۸۰).

۲-۸) خیرخواهی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...