مشکل دیگر در مکتب ادبیّات تطبیقی فرانسه آن است که در این مکتب «به نقد و اثر ادبی پرداخته نمی‌شود، بلکه تنها خود را در مسایل بیرونی اثر که به تأثیرپذیری و تأثیرگذاری و بررسی منابع و شهرت و انتشار مربوط است، محصور و محدود شده‌اند».
در مجموع مکتب ادبیات تطیبقی فرانسه را می‌توان در سه حوز‌ه‌ی زیر مورد نقد و بررسی قرار داد:
فقدان تعریفی روشن از دو مسأله مهم موضوع و روش این دانش.
بی‌توجهی به اثر ادبی یافتن.
محوریّت یافتن ملیّت در پژوهش‌های تطبیقی.
۳-۲-۱. مکتب ادبیات تطبیقی امریکایی
مکتب امریکایی در ادبیات تطبیقی به دنبال انتقادهای شدیدی که به ویژه توسط منتقد و نظریه‌پرداز امریکایی «رند ولک» در ۱۹۵۸ به مکتب فرانسوی صورت گرفت، به منصه‌ی ظهور رسید. عمده‌ی انتقادات «ولک» بر رویکرد تاریخی مکتب فرانسه بوده است.
در این مکتب برخلاف مکتب فرانسه به روابط میان ادبیّات مختلف بر مبنای اصل تأثیر و تأثر توجهی نمی‌شود. آن چه در این مکتب اصالت دارد، اصل تشابه و همانندی است. «همین اصل تشابه و همانندی موجب شد که در این مکتب ادبیّات با دیگر معارف بشری از جمله هنرهای زیبا مثل نگارگری، معماری، رقص، موسیقی و حتّی بررسی رابطه‌ی ادبیات با علوم تجربی نیز در حوزه‌ی پژوهش‌های ادبی و نقدی قرار گیرد. ادبیّات تطبیقی در این مکتب با نقد مدرن گره خورده است»
در این مکتب، ادبیّت یک اثر ادبی مرکز توجّه می‌باشد. منظور از ادبیّت یعنی تمام آن ویژگی‌هایی که یک اثر را به اثر ادبی تبدیل می‌سازد. لذا در بررسی و تطبیق آثار ادبی باید به میزان ادبیّت آن توجه داشت نه روابط تاریخی و رابطه‌ی تأثیر و تأثّر. از نظر پژوهشگران این مکتب، پدیده‌های ادبی، جریان‌های ادبی و مکاتب و گونه‌های ادبی، محدود به زبان و مکان نیستند.
«ادبیّات تطبیقی بی‌توجهی به موانع سیاسی، نژادی و زبانی به بررسی ادبیّات می‌پردازد. بررسی تطبیقی نباید در روابط تاریخی محصور بماند، چون، پدیده‌های بسیار ارزشمند مشابهی در زبان‌ها یا انواع ادبی رایج (در جهان) وجود دارد که با یکدیگر پیوند تاریخی ندارند. علاوه بر این ادبیّات را نمی‌توان در تاریخ ادبیّات محدود کرد و نقد ادبی و ادبیّات معاصر را از آن دور نمود».
«هنری مارک» به عنوان یکی از پژوهشگران برجسته‌ی ادبیات تطبیقی امریکایی در تعریف آن می‌گوید: «ادبیّات تطبیقی یعنی مطالعه‌ی ادبیّات در فراسوی مرزهای یک کشور و بررسی رابطه‌ی ادبیات با دیگر حوزه‌های معرفت بشری مثل هنرها (نقّاشی، پیکرتراش، معماری، موسیقی، فلسفه، تاریخ، علوم اجتماعی / سیاست، اقتصاد، جامعه‌شناسی و علوم و ادیان). خلاصه این که ادبیّات تطبیقی یعنی مقایسه‌ی ادبیّات یک کشور با ادبیّات یک یا چند کشور دیگر و هم چنین مقایسه‌ی ادبیّات با دیگر حوزه‌های معرفت بشری (خطیب، ۱۹۹۹: ۵۰).
با توجه به تعاریف ارائه شده توسط پژوهشگران ادبیات تطبیقی امریکایی، می‌توان چنین نتیجه گرفت که ادبیّات تطبیقی از مرزهای محدود تاریخ‌گرایی و تأثیر و تأثر در ادبیّات ملل مختلف به عرصه‌ی وسیع‌تری پای نهاد که مهم‌ترین ویژگی این مکتب را می‌توان چنین بیان کرد:‌ ادبیّات تطبیقی امریکایی نوعی مطالعات فرهنگی است و علاوه بر آن بیش‌تر به نقد ادبی نزدیک‌تر است تا بررسی تاریخی پدیده‌های ادبی.
۳-۲-۲. مکتب سوم؛ ادبیّات تطبیقی مارکسیستی
رویکرد سوم را نمی‌توان از حیث معرفتی یک مکتب مستقل به حساب آورد، چون تنها به خاطر شباهت‌های ظاهری با نظریه‌ی ادبیّات مارکسیستی به مکتب ادبیات اسلاوی یا کشورهای اروپای شرقی معروف است. ظاهراً شباهت‌های صوری بین نظریه ادبیات مارکسیستی یا ادبیات تطبیقی (آن هم در مکتب فرانسه) موجب راهزنی برخی از پژوهشگران ادبیّات تطبیقی از جمله علوش و عبود شده است.
در این مکتب سوم «بررسی روابط ادبیّات مختلف براساس نقاط مشترک و مشابه‌ی میان آنهاست که این نقاط مشترک و مشابه بر اثر بسترهای اقتصادی و اجتماعی مشترک و تأثیر آنها بر ادبیّات و هنرشان بوده است».
قائلان به این مکتب متوجه تناقض آشکار میان مکتب ادبیات تطبیقی فرانسه و نظریه‌ی ادبیات مارکسیستی نشده‌اند و تنها به شباهت ظاهری این دو مکتب توجه داشته‌اند.
شباهت ظاهری این دو مکتب آن است که هر دو نگرش تاریخی به ادبیّات دارند. در ماتریالیسم فرهنگی «استقلال و همچنین نبوغ فردی و مؤلف و استقلال اثر ادبی را رد می‌کنند و متون ادبی را از بافت‌های تاریخی‌شان جدایی‌ناپذیر می‌دانند. نقش مؤلف کاملاً نادیده گرفته نمی‌شود، بلکه این شرایط تاریخی است که نقش مؤلف را تعیین می‌کند».
به عبارت دیگر متن ادبی، همیشه بخشی از یک نظام بسیار گسترده‌ی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است. وجه مشترک ادبیات تطبیقی در مکتب فرانسه با نظریه‌ی ادبی مارکسیستی آن است که هر دو نبوغ و فردیّت را در ادبیات به گونه‌ای زیر سوال می‌برند. در مکتب فرانسه، ادبیات تطبیقی همیشه نوعی رابطه آن هم از نوع تأثیرگذاری و تأثیرپذیری وجود دارد و در نظریه‌ی ادبی مارکسیسم نیز ادبیات اساساً ناشی از زیرساخت‌های اجتماعی و اقتصادی است.
۳-۳. بررسی زندگی نامه و شرح مختصر سبک ادبی احمد غزالی و حافظ
۳-۳-۱. شیخ احمد غزالی
شیخ‌المشایخ مجدالدین ابوالفتوح احمدبن محمد غزالى طوسى برادر کهتر حجهالاسلام ابوحامد محمدبن محمد غزالى است. وى نیز مانند برادر، آغاز عمر را در تعلیم علوم دینى گذراند و از جمله‌ی فقهاء زمان در مذهب شافعى شد لیکن علاقه و توجه بیشترى به وعظ داشت و گفته‌اند که او را در وعظ بیانى نیکو بود. احمد غزالى از تاریخ ۴۸۸ تا ۴۹۸ هـ که حجهالاسلام محمد غزالى به سفر ده ساله‌ی خود رفت، به نیابت از او در مدرسه‌ی نظامیه‌ی بغداد تدریس مى‌کرد. وى در طریقت، پیرو ابوبکر نساج بوده و سلسله‌ی ذهبیه او را از کبار اقطاب خود شمرده‌اند و او خود چند تن از مشایخ بزرگ تصوف را تربیت کرده است.
وفاتش در قزوین اتفاق افتاده و این واقعه را به سال ۵۲۰ و ۵۱۷ هـ نوشته‌اند و اقوال نامعتبر دیگرى نیز در این باره هست. از مهمترین آثارى که به او نسبت داده‌اند یکی: کتاب لباب‌الاحیاء است که اختصارى است از کتاب احیاء علوم‌الدین؛ و دیگر کتاب‌الذخیره‌ی فى علم‌البصیره؛ و دیگر کتاب بحرالحقیقه‌ی است.
در این کتاب اخیر غزالى چنین پنداشته است که براى وصول به مرتبه‌ی فنا باید از هفت بحر گذشت، و آنگاه گفته: ”بحر اول معرفت است و گوهر وى یقین است، بحر دوم جلال است و گوهر وى حسرت است، بحر سوم وحدانیت است و گوهر وى حیات، بحر چهارم ربوبیت است و گوهر وى بقا، بحر پنجم الوهیت است و گوهر وى وصال است، بحر ششم جمال است و گوهر وى رعایت، بحر هفتم عزت است و گوهر وى فقر است.“ رساله‌ی دیگرى به‌نام رسالهالعشقیه نیز به شیخ احمد نسبت داده‌اند.
مهمترین اثر غزالى کتاب سوانح‌العشاق او است که از آن نسخ متعدد در دست است و به طبع رسیده. این کتاب را غزالى به واهش یکى از دوستان و پیروان خود در معانى و احوال و اسرار عشق، بدان نحو که مورد توجه و تأمل صوفیان است، نوشته و هر یک از اسرار و معانى را در فصلى مورد بحث قرار داده و در ضمن این فصول تمثیلات کوتاه و حکایات مختصر براى توضیح بیان خود گنجانیده است و به اشعار مختلف از غزل و رباعى پارسى و تازى استشهاد کرده که همه لطیف و دل‌انگیز است. شیوه‌ی انشاء سوانح بسیار ساده و در عین سادگى پرمغز و پرمعنى است.
گرم روى و سوختگى نویسنده از همه جاى کتاب مشهود است و این امر موجب شده که در عبارات سوانح به قدر دیوانى از شعر لطف و حال دیده شود.از احمد غزالى مکاتیبى به فارسى باقى است، این مکتوب‌ها بر روش مکاتیب مشایخ و علماء عهد، آمیخته به اشارات مختلف از آیات و احادیث، است که در سیاق کلام و با اتصال به اجزاء آن مى‌آید و در آنها بسیارى از مبانى اعتقادات صوفیه مورد بحث قرار مى‌گیرد.
احمدغزالى در اثناء کلام خود به اشعار و خاصه رباعى‌هاى بسیار استشهاد کرده که مسلماً قسمتى از آنها از او است و همه‌ی آنها لحن اشعار عرفانى اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم را دارد.
وى اشعارى را که از دیگران نقل کرده با قید ”گفته است“ و ”مى‌گوید“ از اشعار خود متمایز ساخته است. در اینجا برخى از ابیاتى را که مسلماً از او است براى ملاحظه‌ی نمونه‌اى از اشعار او نقل مى‌کنیم:

باعشق روان شد از عدم مرکب ما
زآن مى که حرام نیست در مذهب ما
از بس که دلم طریق عشقت سپرد
بنگر که بدیده درهمى چون گذرد
تا جام جهان‌نماى بر دست منست
تا کعبه‌ی نیست قبله‌ی هست منست

روشن ز چراغ وصل دایم شب ما
تا روز اجل خشک نیابى لب ما
اشکم به‌من و تو برهمى رشک برد
تا نگذارد که دیده در تو نگرد
از وى خرد چرخ برین پست منست
هشیارترین خلق جهان مست منست

۳-۳-۲. خواجه حافظ شیرازی
خواجه شمس الدین محمد حافظ یکی از بزرگترین اندیشمندان – عارفان – درویشان و شاعران تاریخ جهان محسوب می‌شود که در گستره نوشتاری خود همپای مولانا جلال الدین محمد بلخی و شاید هم بالاتر از این بزرگ عارف گیتی باشد. (زمانی، ۱۳۸۶: ۳۸).
مولانا و حافظ هر دو نشانی از روح معنوی ایرانیان و طبع عاشقانه آنان در تاریخ ایران زمین هستند. اندیشه حافظ اندیشه ضد ارتجاع دینی – انسان ساز و عاشق پرور است که اگر انسان با عمق وجود به سخنان وی گوش فرا دهد ناخداگاه از این زمین و سرای سپنج روح و روانش پرمیکشد.
اساتید بزرگ موسیقی ایران زمین از سخنان وی بهره می‌برند و در سطوح جهانی آن را به نمایش می‌گذارند. استاد شهرام ناظری، استاد همایون شجریان، زنده یاد استاد سید خلیل عالی نژاد و. ..
مهم‌ترین ویژگی‌های سخن حافظ فروتنی – سلوک معنوی – عشق – عرفان – انسان بودن – کمال و بزرگی – ارزش موسیقی و نیکی کردن به هم نوع است.
امروزه مناطق ایرانی که طی تجاوزهای بیگانگان از خاک ایران جدا شدند و کشوری مستقل برای خود تشکیل داده‌اند حافظ را بزرگترین شخصیت کشوری خود میپندارند. تاجیکستان – افغانستان – کردستان عراق – ترکمنستان و. .. شهید احمد شاه مسعود رهبر رستاخیز افغانستان همواره پیش از کشته شدن بارها بیان کرده بود که در طول زندگی ام سه کتاب همیشه همراهم است : قرآن – دیوان حافظ – شاهنامه فردوسی. وصیت حضرت حافظ شیرازی به مردم چنین است:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...