فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه – رابطه عزتنفس و اعتمادبهنفس: – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
رابطه عزتنفس و اعتمادبهنفس:
باوجوداینکهاعتمادبهنفسمیتواند در عزتنفس شرکت داشته باشد اما این دو با یکدیگر مترادف نیستند، بلکه عزتنفس، اشاره به قضاوت ارزشی فرد نسبت به خود دارد در حالی که اعتمادبهنفس به اثربخشی (خودکار آیی) و اطمینان نسبت به عملکرد خود مربوط میشود (ولز، ۱۳۷۳). بین این دو رابطه مستقیمی وجود دارد بهطوریکه اگر در انسان اعتمادبهنفس درستی وجود داشته باشد، عزتنفس نیز وجود خواهد داشت (به نقل از اسلامی نسب، ۱۳۷۳).
دیدگاه اسلام و قرآن:
ازنظر اسلام، انسان موجودی شریف و باارزش است. انسان جانشین خداوند در روی زمین است.
چنانچه در آیه شریفه سوره بقره آمده:
(انی جاعل فی الارض خلیفه فی ذل)
مردن باعزت از زندگی با ذلت بهتر است (مطهری،۱۳۹۱).
علی (علیهالسلام) در وصیتنامهای که به فرزند بزرگوارش امام حسن مجتبی (ع) مینویسد، میفرماید: پسرکم! نفس خود را گرامی و محترم بدار از اینکه به پستی دچار بشود زیرا اگر از نفس خود چیزی را باختی و از دست دادی دیگر هیچچیز نمیتواند جای آن را پر کند. نیز وقتی امام سجاد (ع) میپرسند: از همه مردم بااهمیتتر کیست؟ میفرمایند: کسی که در مقابل نفس خودش برای هیچچیز اهمیت قائل نباشد و تمام دنیا را با خودش برابر نمیکند (مطهری،۱۳۹۱).
همچنین در دعای ابوحمزه ثمالی که از امام سجاد (ع) واردشده آمده است که:
((الحمدالله الذی و کلنی الیه فاکرمنی و لم یکلنی الی الناس فیهینونی)): ستایش خدا را که کار مرا به حضرتش واگذاشت و گرامی داشت و به غیر (مردم) وانگذاشت تا خوارم گرداند (هیئت تحریریه انتشارات نبوغ، ۱۳۷۸).
نظریه راجرز[۴]:
راجرز معتقد است که احساس عزتنفس در اثر ((نیاز به نظر مثبت[۵])) به خود به وجود میآید. نیاز به نظر مثبت دیگران شامل برخوردها، طرز برخورد گرم و محبتآمیز، احترام، صمیمیت، پذیرش و مهربانی از طرف محیط و بخصوص اولیاء کودک میشود. راجرز معتقد است که کودک از آغاز همان زندگی احتیاج به محبت و مهربانی دارد، لیکن اولیاء به کودک به طور مشروط مهر و محبت کنند و یا نظر مثبت بدهند، کودک تجربه هایی را با خود پندارش هماهنگ نباشد طرد و انکار میکند (شاملو، ۱۳۷۴).
همچنین راجرز عقیده دارد که نیاز به قدردانی دیگران و نیاز به قدردانی خویشتن با شدتی که ممکن است داشته باشند سبب میشود که آدمی معتقد گردد به اینکه دارای ارزشی هست که او را در فراز و نشیب زندگی یاری میکند (شاملو، ۱۳۷۴).
دیدگاه آلپورت[۶]:
آلپورت این نظریه را قبول کرد که هر مردی یک نوع حس جدایی از دیگران دارد که مربوط به عزتنفس و اعتماد به خود است که یک حس درونی است. همچنین او عقیده دارد که در طی ۳ سال اول زندگی، کودک شروع به شکل دادن حس خود جسمانی[۷] حاکی از هویت خود[۸] در عزتنفس هست. آلپورت نیز یکی از صفات پخته نسبتاً کامل را چنین بیان میکند، بر نفس (تمایلات و هیجانات) خود مسلط باشد. خویشتن را آن چنان که هست قبول داشته باشد (سیف، ۱۳۷۷).
نظریه مزلو[۹]:
عزتنفس یا احترام به خود، شامل احساس کسب توفیق و تأیید، احساس شایستگی و احساس کفایت و مهارت، یعنی نیاز فرد به ایجاد تصور مثبتی در دیگران نسبت به خودش است (کریمی،۱۳۷۵).
همچنین مزلو میگوید: همه افراد جامعه به یک ارزشیابی ثابت و معمولاً عالی از خودشان (عزتنفس) نیاز دارند. همچنین او به اهمیت ارضای نیازهای پایه در دو سال اول زندگی اشاره میکند اگر شخص در این سالهای اولیه احساس امنیت و قوت کند، هنگام روبرو شدن با مسائل بزرگسالی نیز همینگونه خواهد بود. بدون محبت و احساس ایمنی کافی و احساس حرمت در دوران کودکی، برای نفس دشوار است که در بزرگسالی تا درجه شکوفا شدن رشد و ترقی کند (کریمی، ۱۳۷۵).
طبقهبندی عزتنفس:
عزتنفس به دوطبقه عزتنفس بالا و پایین تقسیم میشود:
عزتنفس بالا، یعنی احساس غرور در خود و قبول کردن عملکرد خود توسط شخص درزمانی که استعداد ذاتی خود را باکیفیت مثبت پرورش دهد (فرانکن، ۱۳۸۴). کوپر اسمیت (۱۹۶۷) کودکان برخوردار از عزتنفس بالا را افرادی میداند که بااحساس اعتمادبهنفس و با بهرهگیری از استعداد و خلاقیت خود به ابراز وجود میپردازند و بهراحتی تحت تأثیر عوامل محیطی قرار نمیگیرند (به نقل از مفتاح، ۱۳۸۱). فرد باعزت نفس پایین، نگرش مصنوعی نسبت به دنیا دارد و در مسیر ناامیدی تلاش میکند تا به دیگران و خود نشان دهد که شخص لایقی است و یا ممکن است به درون خویش پناه ببرد و انزواطلبی پیشه گیرد. فرد در چنین حالتی از ارتباط با دیگران میترسد و از آن اجتناب میکند و در این حال احساس غرور کمی دارد.
عزتنفس در ما و دیگران به شکلهای متفاوتی ظاهر میشود اما بهطورکلی عزتنفس را میتوان در حالت چهره، رفتار، صحبت و حرکت اشخاص مشاهده کرد. برخورد باز و گشوده با انتقادها. راحتی در پذیرش اشتباهات نمونه هائی از شکل عزتنفس است. کلام و حرکات شخص دارای عزتنفس از کیفیت راحت برخوردار است. به عبارت دیگر طرز کلام و حرکات شخص دارای عزتنفس از کیفیت راحت برخوردار است. به عبارت دیگر طرز کلام و حرکات شخص نشان میدهد که او در جنگ با خویشتن نیست و با دیگران نیز جنگی ندارد. هماهنگی میان آنچه شخص میگوید و انجام میدهد یعنی از خود پنهان نمیشود و با خود در جنگ و ستیز نیست. دروغ. ریاکاری و پنهانکاری در افراد دارای عزتنفس سالم وجود ندارد.(بیابانگرد، ۱۳۷۳).
عزتنفس از دو بخش مهم تشکیل میشود:
۱- باور خود توانمندی به معنای داشتن اطمینان به توانایی فکر کردن. درک کردن. آموختن. انتخاب کردن و تصمیمگیری برای خود.
۲- احترام به خود یا داشتن حرمت نفس به معنای ارزش برای خود یعنی آنکه به خود حق بدهیم که زندگی کنیم و شادباشیم.
عزتنفس یک نیاز اولیه برای انسانهاست. چون فکر کردن لازمه زندگی موفق است و این اندیشه و فکر به ما امکان میدهد که قدرت تصمیمگیری هر انسان بستگی به میزان عزتنفس او دارد بنابرین نقش عزتنفس در زندگی انسان بسیار مهم و چشمگیر هست. افراد دارای عزتنفس واقعبین هستند. خلاق و نیروی خلاقه خود را به کار میگیرد و به فراوردههای ذهن خود توجه کافی دارند (خود را دستکم از دیگران) کسانی که عزتنفس سالم دارند هرگز از اینکه بگویند «اشتباه کردم» واهمه و ترسی ندارند. اشتباهات خود را واقعبینانه میپذیرند و برای اصلاح اشتباهات خود تلاش میکنند. در حالی که کسی که عزتنفس ندارد قبول هر اشتباه را بهحساب تحقیر شدن خود میگذارد و دچار احساس گناه. احساس بیکفایتی و شرم و خجالت میشود. بنابرین اشتباهات خود را به دیگری نسبت میدهد. همدردی و همدلی در اشخاصی که از سلامت عزتنفس برخوردارند. فراوان وجود دارد. به دلیل پذیرش و اطمینان به خود از دیگران نمیترسند و به اعتمادبهنفس دیگران نیز احترام میگذارند. بنابرین روحیه همکاری برای دستیابی به هدفهای مشترک در افراد دارای عزتنفس سالم فراوان دیده میشود. جرات ورزی و شهامت ابراز وجود در این افراد وجود دارد.
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-09-26] [ 12:26:00 ق.ظ ]
|