نظریه روابط موضوعی هری گانتریپ

 

(ایگوی بازگشتی)

 

گانتریپ، تحلیلگر کارهای فیربرن و وینی کات،از طریق مرور و یکپارجه سازی مشتاقانه‌ی نظریات این دو درمانگر شهرت یافت.او هرگز تلاش نکرد نظریه تقسیم ایگو [۱۲۳]فیربرن و رویکرد مادر متعادل وینی کات را با مفهوم «ایگوی بازگشتی »خودش هم راستا جلوه دهد (کرینبرگ و میشل،۱۹۸۳،ترجمه حسینی،۱۳۹۰)

 

ایگوی بازگشتی

 

معروف ترین نوآوری گانتریپ در نظریه روابط موضوعی، مفهوم ایگوی بازگشتی یا واپس رونده است. به اعتقاد گانتریپ وقتی سائق اصلی و برانگیزاننده انسان، به سوی عقب نشینی و «بازگشت»[۱۲۴] در حرکت است. او اینگونه بحث می‌کند که وقتی موضوع های حقیقی ، محروم کننده باشند افراد به دنیای موضوع های درونی پناه می‌برند. با این وجود نظر به اینکه موضوع های درونی منعکس کننده‌ جنبه‌های هیجانان انگیز و طرد کننده‌ والدین‌اند. افراد متعاقباٌ از پناه بردن به موضوع های درونی نیز مایوس خواهند شد.

 

به نظر گانتریپ (۱۹۶۱)، ایگوی لیبیدویی فیربرن که مخزن تمام نیازهای برآورده نشده موضوعی است یک تقسیم شدن دیگر را پشت سر می‌گذارد: در این تقسیم بندی آخر، یک بخش از ایگو همچنان به موضوع هیجان آور دلبسته می‌ماند ولی بخش دیگر – که همان ایگوی بازگشتی است – از موضوع هیجان انگیز جدا شده و از تمام موضوع جویی[۱۲۵]‌هایی که به منظور کسب حداقل امنیت روانی تمنا می‌کرد، دست بر می‌دارد. از این گذر، بخشی از ایگو به ذهنیتی ایزوله شده و وضعیتی بی‌موضوعی پناه می‌برد. فضای بی‌موضوعی چیزی همانند تجریه‌ی افتراق (گسستگی)[۱۲۶] است. به اعتقاد گانتریپ اگر امید همچنان زنده باشد. ایگوی بازگشتی پس ازکناره‌گیری و واپس روی به دنیای حمایت انزوا، همچنان منتظر پیدایی یک انسان یا یک محیط پرورش دهنده [۱۲۷]می‌ماند. اما اگر امید کاملاٌ ناتوان شده باشد، ایگوی بازگشتی آرزوی مرگ خواهد کرد. به گفته گانتریپ (۱۹۶۹)پرورش دهنده والدینی مناسب، موجبات شکل‌دهی به شخصیت بالغ و متعالی را فراهم می‌کند

 

نظریه روابط موضوعی ادیث یاکوبسن:

 

(مدلی منسجم)

 

ادیث یاکوبسن در دهه ی ۱۹۳۰ در آلمان به تحصیل پزشکی و روانکاوی پرداخت. مهم ترین آثار یاکوبسن بین دهه های ۱۹۴۰و ۱۹۶۰تالیف شده است. او با ساختن یک مدل منسجم روابط موضوعی ، حیطه های روان کاوی و نظریه روابط موضوعی را غنا بخشید.او جریان های سنتی فرویدی را با جریان های فکری جدیدتر تلفیق کرده و مدلی منسجم و یکپارچه عرضه ‌کرده‌است که هم عناصر سنتی اید، ایگو، سوپرایگو و غرایز را در خود دارد و به روابط موضوعی می‌پردازد .یاکوبسن بی‌آنکه مدل سائق محور را کنار نهد بر اهمیت روابط تأکید ورزید. او مدل سائق محور را از طریق تجربه‌ نوزاد از مادر به مدل روابط موضوعی پیوند داد. یاکوبسن کوشیده است گذار تدریجی اما فاحش فرد را از کودکی پر سر و صدا به بزرگسالی موءدب و خوش رفتار تبیین کند.

 

مفاهیم اصلی نظریه یاکوبسن

 

«خود» و بازنمایی خود ایگو

 

یا کوبسن اصطلاح «خود » را مشابه هارتمن[۱۲۸] (۱۹۶۴)، برای اشاره به کلیت شخص، اعم از بدن و روان ،به کارمی برد.«خود» اصطلاحی است که شخص را در مقام سوژه از جهان، موضوع ها متمایز می‌سازد (یاکوبسن،۱۹۶۴٫ ایگو به یک ساختار ، یعنی سیستمی روانی یا کارکرد‌های متعدد دلالت دارد. این تعبیر با کارکرد سنتی فرویدی آن همسو است. او معتقد بود ایگو در آغاز ترکیبی نامتمایز از یک خود انگاره [۱۲۹]و یک انگاره‌ی موضوع[۱۳۰] است که مستلزم حضور یک رابطه برای تقویت انگاره‌ی موضوع است. بازنمایی خود نوعی باز نمایی نا هشیار، نیمه هشیار، یا هشیار «خود» جسمی و ذهنی، درون ایگو است (یاکوبسن ۱۹۶۴). هر بازنمایی خود، انگاره ای از « خود » است که با آثار حسی لذت بخش یا بی لذت در حافظه آغاز می شود. هیجانات ‌به این باز نمایی های ذهنی، رنگ می بخشد. آن ها در جریان رشد، بر وحدت یافتگی، واقع گرایی و سازمان یافتگی شان افزوده می‌شود. یک خود انگاره‌ی واقع گرا،«انگاره‌ای» است که حالات و خصوصیات، پتانسیل‌ها و توانایی‌ها، منابع و کاستی‌های جسمانی و روانی “خود “را به درستی منعکس کند(یاکوبسن،۱۹۶۴)».

 

از عدم تمایز به تمایز

 

یاکوبسن نمو را حرکتی از حالات بدوی و تمایز نایافته به سوی صور تفکیک شده و آشکارا متمایز می‌دانست. بر این اساس او معتقد بوده اید و ایگو به تدریج از هم متمایز می‌شوند. سائق های غریزی نیز به سائق های جنسی و پرخاشگری تفکیک می‌شوند بازنمایی ابتدایی موضوع، به یک بازنمایی خود و یک بازنمایی موضوع تجزیه می‌شود..هر بازنمایی موضوع انگاره‌ای از یک شخص است یا بخشی از یک شخص است. نخستین بازنمایی از موضوع معمولاٌ با انگاره هایی از «خود» در هم آمیخته‌اند و انگاره ی واحدی از خود و موضوع‌اند که هیچ مرزی میان آن ها نیست .تنها با گذشت زمان این خود انگاره های اولیه با موضوع، در قالب مجزایی از خود و موضوع از یکدیگر متمایز می‌شوند. در افراد بزرگسال دشوار است تجربه ی پیش از تکلم باز نمایی آمیخنه‌ی موضوع خود را تصور کنند. در این تجربه در آغاز چنین حس می‌شود که گویی من نمی‌توانم از انگاره و حضور مادرم جدا شوم. تجربه‌ای که ممکن است مشابه چنین تجربه‌ اولیه و بدوی باشد، تجربه‌ وحدت جنسی افراد بزرگسال است که در آن فرد عاشق احساس می‌کند در لذتی که می‌برد با شریک جنسی‌اش ادغام شده است ( سنت کلر،۱۹۴۰ ؛ ترجمه طهماسب ، علی آقایی، ۱۳۸۶).

 

سائق ها و بازنمایی های خود و موضوع:

 

یا کوبسن برای ایجاد پیوند میان سائق و روابط موضوعی، بازنمایی های خود و موضوع را با سائق ها یا احساسات منتج از سائق ها (مشتقات سائق)[۱۳۱] مرتبط ساخت.او برقراری چنین پیوند نوآورانه‌ای را با تعریف مجدد، نارسیسزم و مازوخیزم میسر ساخت. یاکوبسن به نحوی «خود»را با محیط مرتبط می‌دید که فروید تصورش را نمی‌کرد. در تعبیر فروید، نارسیسزم اولیه[۱۳۲] نوعی سرمایه‌گذاری انرژی روانی معطوف به «درون»است، و نه معطوف به «بیرون »این نوع نیروگذاری روانی که بیش از هر مفهومی به معنای انزوای نوزاد است، زیرا او در این سرمایه‌گذاری با هیچ کسی پیوند نمی‌یابد .در مقابل، نظریه پردازان روابط موضوعی بر این باورند که نوزاد ضرورتاٌ با افراد محیطش ارتباط دارد. یا کویسن به شکلی بدیع شکاف بین نظریه فروید و موضع روابط موضوعی را پر کرد. او معتقد بود در ابتدا‌ی زندگی، سائق‌ها حالتی تفکیک نشده دارند و در یک بازتمایی نامتمایز موضوع خود سرمایه‌گذاری می‌شوند .موضوع خود انگاره‌ی من و مادرم است که با حسی از گرمی و لذت همراه است.( سنت کلر،۱۹۴۰)

 

ساختار روانشناختی، غرایز و روابط موضوعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...