در یک نظرخواهی که از نوجوانان سطوح راهنمایی و دبیرستان به عمل آمده است این سؤال مطرح شد که در برخورد با مسائل و مشکلات مایلند آن را با چه کسانی در میان گذارند؟ دوست، معلم، والدین و … متأسفانه تنها ۲۳ درصد پاسخ دهندگان والدین را انتخاب کرده، آن ها را محرم اسرار خویش دانسته اند، این پاسخ ضعیف حاکی از آن است که والدین نتوانسته اند رابطه عاطفی سالمی با فرزندان خود برقرار نمایند (کاظمی و همکاران، ۱۳۹۱).

۲-۵-۴- وجود ناپدری یا نامادری: وجود نامادری و برخورد غرضب آلود و آکنده از تبعیض او با فرزندان شوهر نیز می‌تواند محیط خانه را به محیطی ناامن برای زندگی نوجوان تبدیل نماید. تحت چنین شرایطی وقتی که تحمل آن از عهده نوجوانان خارج می‌گردد، فرار را بر قرار در آن خانه ناامن ترجیح می‌دهند. نامادری ها غالباً به محض تولد اولین فرزند خود با فرزندخوانده ها از در ناسازگاری در می‌آیند و از آن ها بهانه های عجیب و غریب می گیرند. آن ها را به بداخلاقی و انحرافاتی که اکثراً زاییده فکر و اندیشه خودشان است متهم می‌کنند. در این مرحله هنگامی که نوجوان با بی مهری و کج خلقی نامادری مواجه می شود، به تدریج مقاومت و تحمل خود را از دست داده و ناگزیر فرار می‌کند.

۲-۵-۵- فقر عاطفی: فقر عاطفی یکی از عوامل مهم ترک خانواده محسوب می شود. اگر خانه که باید محل امنی برای تأمین نیازهای عاطفی کودک و نوجوان باشد به محیطی عاری از محبت مبدل شود طبیعی است که نوجوان حساس و زود رنجتر شده و در جستجوی محبت پا را از خانه بیرون گذاشته و در میان ‌گروه‌های هم سن و سال یا دسته جات خلافکار وارد شود. تجارب تلخی برایش فراهم می‌سازد می گریزد و از اینکه خود را شریک یا عضوی از آن گروه بداند روی بر می گرداند. زیرا توان همسازی رفتار خود با آنان را ندارد. سیروس ایزدی در تحقیقی که پیرامون علل فرار نوجوانان در کانون اصلاح و تربیت کرج انجام رسانیده اشاره می‌کند بیشتر نوجوانان احساس طرد شدگی می‌کنند. محیط طوری است که نیازها و عواطف او را که برای رشد شخصیت اش لازم و ضروری است مانند استقلال، قبول شدن و یافتن محلی برای تخلیه هیجانات را نادیده گرفته و می کوشد او را در سطح یک کودک نگه دارد نوجوان ترجیح می‌دهد که از خانه فرار نماید.

نقش محبت و تأثیر خانواده به خصوص در سال های اولیه رشد کودک انکارناپذیر است. کودکانی که از مراقبت و نوازش مادر محروم بوده و در پرورشگاه ها نگهداری می‌شوند، رشد عادی آنان دچار اختلال شده و حتی برخی از صاحب‌نظران اعتقاد دارند که بر رشد ذهنی و هوشی آنان نیز تأثیر منفی گذارد. کودکان برای رشد متعادل جنسی و روانی و اجتماعی نیاز مبرمی به آرامش و امنیت و محبت در خانواده دارند. الاین ایدر می‌گوید: «ما فرصت پیدا نمی کنیم تا به حرف فرزندان و نوجوانان خود توجه کنیم».

گاهی نیز علت فرار، تنهایی یا احساس تنهایی بیش از حد نوجوان در خانه است. نوجوان احساس می‌کند تنهاست و کسی از اعضای خانواده با وی تماس عاطفی ندارد و مورد توجه و محبت قرار نمی گیرد. تحقیقات نشان داده است که احتمال بروز بزهکاری نوجوانان در خانواده هایی که خصومت متقابل، بی اعتنایی و بی احساسی وجود دارد حتی از خانواده های از هم پاشیده بیشتر است (کاظمی و همکاران، ۱۳۹۱).

۲-۵-۶- شکست تحصیلی و نگرانی از سرزنش یا تنبیه والدین: شکست تحصیلی و نگرانی از سرزنش یا تنبیه والدین یکی دیگر از عوامل فرار از خانه محسوب می شود. آمار نشان می‌دهد که گریز از خانه در ماه های خرداد تا شهریور به شدت افزایش پیدا می‌کند. به طوری که در روزهای عادی هر روز ۳ نفر و در روزهای امتحان و اعلام نتیجه هر روز ۵ نفر کودک و نوجوان از خانه فرار می‌کنند. این آمار در اواخر شهریور ماه و در اوایل مهر که نتایج امتحانات تجدیدی تحصیلی را مشخص می‌کنند از ۵ نفر در روز نیز تجاوز می‌کند، که این امر می‌تواند رابطه فرار با شکست تحصیلی را مشخص نماید.

این بحران گاهی آنقدر شدید رخ می کند که ممکن است نوجوان تحت شرایطی خاص پس از فرار از خانه اقدام به خودکشی نماید. تحقیقات در آمریکا نشان می‌دهد که ۹۵ درصد ۱۷ سالگان فراری و بزهکار در اثر شکست تحصیلی مدرسه را ترک کرده بودند. تحقیقات انجام شده در کانون اصلاح و تربیت مشهد نیز ارتباط بین فرار و شکست تحصیلی را مورد تأیید قرار داده است. در تحقیقی که پیرامون علل انحراف اخلاقی و فرار دختران به وسیله انجمن اولیاء و مربیان انجام گرفته است نشان می‌دهد که ۳۰ درصد افراد مورد پژوهش علت اصلی فرار خود را شکست تحصیلی قید نموده اند. اطلاعات به دست آمده نشان می‌دهد که ۹۰ درصد نوجوانان فراری قبل از اقدام به فرار نموده و به دیگر ترک تحصیل نموده اند. حدوداً ۹۰ درصد، به کرات از مدرسه بدون عذر موجه گریخته اند (سراج خرمی و صفرزاده، ۱۳۹۱).

۲-۵-۷- سختگیری و وجود شرایط تنبیه: سختگیری عامل دیگری در بروز پدیده فرار است تحقیقات مکرر کوک نشان می‌دهد که کودکانی که در خانواده های معمولی و سختگیر تربیت یافته اند امکان بیشتری برای انحراف آنان وجود دارد، همین تحقیق درصد افراد پرورش یافته در خانواده های سختگیر را ۷/۲۶ درصد و در خانواده های معمولی ۸/۱۵ درصد ذکر ‌کرده‌است. شلدوون و الینورگلوک در تحقیقات خود نشان داده‌اند که فشار بیش از حد والدین خصوصاًً پدر یکی از عوامل مهم فرار از خانه محسوب می شود. در این شرایط تنها عده معدودی از نوجوانان ارتباط خود را با خانواده حفظ می‌کنند. دکتر تیم انداز در مقاله ای اظهار می‌دارد: « والدینی که به فرزندان خود آزادی بدون قید و شرط می‌دهند، همان‌ طور دچار مشکلات می‌شوند که والدین سختگیر زیرا اغلب فرزندان آن ها خودخواه، نظم ناپذیر، و بی توجه بار می‌آیند. به قول هاروکس، ریشه هر نوع انحراف و بزهکاری نوجوانان را باید در خلال اطلاعات ناقص یا سختگیری های بیجا و غیرمنطقی بزرگسالان جستجو کرد. البته نباید تصور کرد که مفهوم ضمنی آن لجام گسیختگی و لاقیدی نوجوان است. بلکه توجه کردن به زندگی نوجوان در حقیقت نوعی احترام گذاردن به نیازهای منطقی و پذیرفتن خواسته ها و تفریحات مشروع آنان می‌باشد.

بنا بر گزارش وزارت دادگستری آمریکا تنها در سال ۱۹۸۸ میلادی، ۴۵ هزار تن به علت «سختی زندگی» از خانه فرار کرده‌اند. زیرا تقریباً ۱۰۰ درصد نوجوانان فراری نیز آن ها به زنجیر بسته و ساعت ها در زیر زمین خانه حبس نموده اند و همین فشارهای جسمانی و روانی بوده که فکر فرار از خانه را در ذهن و مخیله آن ها بروز ‌کرده‌است و آن را در فرصتی مناسب عملی ساخته اند (سراج خرمی و صفرزاده، ۱۳۹۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...