چارچوب مفهومی تنبیه

با توجه ‌به این که روان‏شناسان، فیلسوفان، جامعه‏شناسان و محققان‏ همواره به ‌مسئله تنبیه توجه خاصی‏ داشته‏اند، نظریات بعضی از این صاحب‏ نظران را مورد بررسی قرار می‏دهیم:

جان لاک[۴۰]، فیلسوف انگلیسی، از استدلال بیش از تنبیه بدنی برای کودکان‏ طرفداری می‏کرد و عقیده داشت که آن ها مستعد و فهمیده‏اند و فکر نمی‏کنم‏ فضیلتی وجود داشته باشد که باید بر آن‏ برانگیخته شوند یا خطایی که از آن‏ باز داشته شوند و نتوانند بر آن ها متقاعد شوند. ولی باید با دلایلی گفته شود که‏ مطابق سن و فهمشان باید و همواره با واژه های بسیار کم و روشن مطرح‏ شوند. تنبیه بدنی بدترین چیزهاست؛ ‌بنابرین‏ در اصلاح کودکان باید آخرین‏ وسیله باشد و تنها در آخرین مرحله به کار رود و آن هم پس از این که تمام راه های‏ ملایم‏تر به کار برده شد و موافق نبودن آن ها به اثبات رسید. اگر نیک بنگریم، بسیار کم به سیلی نیاز خواهد بود؛ زیرا نباید تصور کرد که کودک بیشتر وقت‏ها و بلکه‏ همواره از دستور پدرش ‌در مورد به‏ خصوصی سرپیچی کند و پدر قدرت‏ مطلق خود را با صدور دستورهای‏ بی‏چون و چرا به کار ببرد. خواه سرپیچی‏ مربوط به کارهای کودکانه و جزئی باشد که پسر باید در آن ها آزاد باشد و خواه‏ مربوط به تربیت و پیشرفتش که نباید در آن‏ اجبار به کار برده شود. تنها چیزی که باقی‏ می‏ماند، منع بعضی چیزها از کارهای‏ زشت است که کودکان در آن ها مستعد خیره سری‏اند و در نتیجه ممکن است‏ مستحق کتک شوند و ‌بنابرین‏‏ موقعیت‏های کمی پیش می ‏آید که باید این‏ انضباط از طرف کسانی به کار بسته شود، که خوب تأمل می‏ کنند و دربارهء تربیت‏ فرزندان خود آن‏طور که باید، دستور می ‏دهند (کرمی، ۱۳۸۵).

دورکیم[۴۱]، ‌در مورد تنبیه بدنی‏ می‏گوید: «آنچه در انضباط آموزشی مهم‏ است، این نیست که طرف گناهکار دچار رنج گردد؛ بلکه این است که به شدت‏ مورد انتقاد و سرزنش قرار گیرد. به‏ طوری که سرشت مقدس قواید اخلاقی‏ را درک و جذب کند. تنبیه بدنی باید ممنوع شود. تنبیه برای آنهایی که‏ معتقدند بازدارنده است، نه تنها نتایج‏ موردنظر را حاصل نمی‏ کند، بلکه ممکن‏ است به‏طور جدی با آرمان‏های‏ اخلاقی‏ای که برای جامعه اهمیت دارند، به تعارض برخیزد؛ یعنی با احترام به‏ آزادی و حرمت فرد در سبز فایل. یکی‏ از هدف‏های مهم آموزشی اخلاقی، برانگیختن حس حرمت به انسان در کودک است. تنبیه بدنی، تجاوز مستمری است ‌به این حس» (علاقه بند، ۱۳۷۴).

ماکارنکو[۴۲] به هیچ وجه‏ تنبیه بدنی را جایز نمی‏داند و حتی با بچه‏های بزه‏کار، که به قصد تربیت کردن‏ از زندان تحویل گرفته بود، همان رفتاری‏ را داشت که با دیگر کودکان یا آدم‏های‏ بالغ و مورد اعتماد داشت: «از کتک‏ خوردن، بعدها، آدم‏های ضعیف و هیچ‏ کاره بار می ‏آید یا آدم‏های قلدری که در تمام مراحل زندگی به دلیل هیجان‏های‏ روحی دوران کودکی، انتقام‌جو باقی‏ می‏مانند. » (مجوزی، ۱۳۷۴).

راسل[۴۳] در کتاب خود به نام‏ دربارهء تربیت می‏نویسد: «تنبیه بدنی به‏ هیچ وجه جایز نیست. اطفالی که با روش‏های قدیم تربیت شده‏اند، از خیلی‏ از کودکان امروز که تنبیه نمی‏شوند، خیره‏سرتر و نافرمان‏ترند. تنبیه بدنی‏ اصلا صحیح نیست. گرچه در حد تشر، گاهی کم زیان است، و در مجموع‏ مثمرثمر نخواهد بود. » (مجوزی، ۱۳۷۴).

کانت[۴۴] در کتاب تعلیم و تربیت‏ نوشته است: «تنبیه یا مادی است یا اخلاقی. تنبیه وقتی اخلاقی است که به‏ تمایل کودک به مفتخر بودن و محبوب‏ بودن، که ممد حسن رفتار است، لطمه‏ وارد نشود؛ مثلا وقتی که کودک را شرمنده می‏ کنند و با او آشکارا به سردی‏ برخورد می‏ شود، این تمایلات باید حتی الامکان حفظ و تقویت شود. به‏ همین جهت، این بهترین نوع تنبیه است؛ چون به حسن رفتار کمک می ‏کند. مثلا وقتی کودکی دروغ می‏گوید، نگاهی‏ تحقیرآمیز به مثابه تنبیه کفایت می ‏کند و این مناسب‏ترین نوع تنبیه است. تنبیه مادی دو صورت دارد: یا خواسته های کودک نادیده گرفته می‏ شود یا کودک در معرض آزاد قرار می‏ گیرد. اولین از جنس تنبیه اخلاقی و از نوع منفی‏ آن است انواع دیگر باید با احتیاط مورد استفاده قرار گیرد که مبادا به بنده‏خویی‏ بینجامد. تنبیه باید با احتیاط تمام اعمال شود و کودکان باید متوجه باشند که هدف آن‏ فقط اصلاح ایشان است. وادار کردن‏ کودکان وقتی که تنبیه شده‏اند ‌به این که‏ برای تشکر دست ادب ببوسند، احمقانه‏ است و تنها ثمرهء آن بنده‏خوی گردانیدن‏ کودک است. نتیجهء تکرار بیش از اندازه‏ تنبیه‏های مادی، تولید منش‏های لجوج‏ است و هنگامی که والدین فرزندان خود را به دلیل لجاجتشان تنبیه می‏ کنند، با این‏ عمل فقط آن ها را لجوج‏تر می‏ کنند. » (کانت، ۱۹۹۳).

تنبیه بدنی از دیدگاه اسلام‏

اسلام به مسأله تعلیم و تربیت اهمیت‏ زیادی می‏ دهد و برای رشد و تربیت‏ صحیح و مطلوب راه عاقلانه و روش‏ حکیمانه‏ای توصیه می ‏کند که فقط از این‏ طریق، سعادت و خوشبختی انسان‏ فراهم می ‏آید. یکی از این برنامه ها و روش‏ها، استفاده از عامل ترغیب و تشویق است و اسلام، تربیت از مبنای‏ تشویق و تکریم شخصیت افراد قرار می‏ دهد. از طرف دیگر، اسلام تنبیه‏ (به خصوص تنبیه بدنی) را برای تربیت و به ویژه برای تربیت کودکان، روشی‏ حکیمانه نمی‏داند. حضرت علی (ع) می‏فرماید: «عاقل‏ از طریق ادب پند می‏پذیرد و این‏ چهارپایان‏اند که جز با زدن تربیت‏ نمی‏شوند. » مردی از رفتار ناپسند فرزند خود به حضرت علی (ع) شکایت کرد حضرت فرمود: «او را نزن؛ بلکه از او قهر کن. اما قهر را طولانی نساز». البته هدف اسلام این نیست که کودک‏ در یک فضای تربیتی ساختگی و بدون‏ دغدغه خاطر تربیت شود و فقط با جنبه‏ های خوش‏آیند و شریف زندگی‏ آشنا شود؛ زیرا زندگی واقعی، نوش و نیش و فراز و نشیب فراوان دارد و کودک‏ را باید تا اندازه‏ای با آن ها آشنا کرد تا وقتی‏ که بزرگ شد، صبر لازم در مقابل‏ ناملایمات و سختی‏ها را داشته باشد. امام موسی کاظم (ع) می‏فرماید: «خوب است کودک در خردسالی‏ بدهکار شود (با سختی‏ها و مشکلات‏ اجتناب‏ناپذیر زندگی، که تاوان آن‏ است، آشنا شود) تا در بزرگی بردبار و صبور باشد. » (سیف، ۱۳۷۵).

در زمینه تعلیم و تربیت در مدارس، اسلام با تنبیه بدنی موافق نیست و معتقد است که اولیا و مربیان ‌در مورد خطای‏ جزئی کودکان خشم نورزند و به آنان‏ غضب نکنند. بگذارید با قدری‏ مسامحه، کودکان شخصیت واقعی خود را پیدا کنند. معلم قبل از آن‌که‏ سخت‏گیری کند، باید در کارش عالم‏ باشد. زیر پیامبر اکرم (ص)می‏فرماید: «در تعلیم و تربیت اهل مدارا باشید و سخت‏گیری نکنید. زیرا معلم دانشمند بهتر از معلمی است که سخت‏گیر باشد. » (مجوزی، ۱۳۷۴).

مشکلات ناشی از تنبیه بدنی‏

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...