گفتار ششم: اقدامات تاریخی برای صلح قبل از وقوع جنگ

 

همان گونه که بیان شد، در طول تاریخ اکثر تلاش‌ها برای ایجاد صلح، یا در حین جنگها صورت گرفته یا بعد از وقوع جنگها؛ و کمتر دیده شده که شخصی(پادشاهی) و یا کشوری و یا حکومتی در زمان صلح و هنگامی که درگیری وجود ندارد، به فکر نهادینه کردن و ایجاد صلح همیشگی باشد و به جای تجهیز کردن خود و ساخت انواع ابزار جنگی، سعی در پایدار نمودن صلح کند. ذیلاً به نمونه ای از اقدام برای صلح قبل از جنگ پرداخته می شود.

 

«احترام به فرهنگ های قومی و ملی» که اساس سیاست شارلمانی [۳]را تشکیل می‌داد، مبین آیینی نیمه تمام از صلح بین‌المللی بود. در واقع، نظام حکومت شارلمانی، نوعی فدارالیسم، یعنی نظامی بوده که در حد فاصل میان نظام های ملی و نظام بین‌المللی قرار داشت. با وجود این، امپراتوری او تنها از اقوام و ملیت ها تشکیل نمی شد و به پادشاهی ها، یعنی ‌دولت‌های‌ دیگر تقسیم شده بود. البته این پادشاهی ها ،الزاماًً از «‌ملیت‌ها»ی غیر ژرمن تشکیل نیافته بود و بسا به صورتهایی مختلف درآمد. وانگهی هر قلمرو برای خود استقلالی تام نداشت و گاه توسط خود امپراتور و زمانی به دست پسرانش اداره می شد. پسران شارلمانی در طول حیات وی، در اداره ی این سرزمینها قائم مقام امپراتور به شمار می آمدند، تا آنکه در سال ۷۸۱ یعنی درست نوزده سال پیش از آنکه امپراتوری رسماً استقرار یابد، شارلمانی اینان را شاه خواند و دو تن از آنان را به ترتیب به امارت ایتالیا و اکیتن منصوب نمود و کوشید تا پاپ حکومت ایشان را تأیید کند. در سال ۸۰۶، شارلمانی که کهنسال شده بود و به مرگ و اداره ی امور امپراتوری پس از خود می اندیشید، میراث سیاسی اش را میان سه پسر خود تقسیم نمود، اما به عللی جانشین بلافصل خود را معین نکرد. و یکه در واپسین دم حیات نگران وحدت معنوی امپراتوری بود به فرزندان خود توصیه نمود که هرگز به قلمرو یکدیگر تجاوز نکنند و در صورتی که اختلافی میان آن ها پدید آید، آن را به داوری بگذراند، و هرگاه خارج قلمرو امپراتوری به آنان حمله شود، با یکدیگر دست اتحاد دهند و متجاوز را از حریم امپراتوری بیرون رانند.

 

به اعتقاد شارلمانی، مسیحیت که مبین اعتقاد جمیع افراد تحت حکومت وی به «عدالت» و «صلح» بود، «مبنای جامعه ی بین‌المللی» سازمان یافته ای به شمار می‌آمد که می‌توانست دولت‌ها یا شبه ‌دولت‌های‌ عضو امپراتوری را در جهت حفظ تمامیت ارضی و استقلال یکدیگر یاری دهد و به وقت اختلاف، آنان را در ارجاع امر به «داوری» هدایت کند و در قبال دشمن مشترک، متحد و یکدل سازد. چندان که با اندک تسامح می توان گفت که طرح جامعه بین‌المللی آن روزگاران تصویری ابتدائی از جامعه ی ملل، سازمان ملل متحد، دیوان دائمی دادگستری بین‌المللی بوده است.(فلسفی،۱۳۸۹،۲۸)

 

از معدود اقدامات صورت گرفته برای صلح در زمان صلح توسط شارلمانی صورت گرفت و شاید بتوان با اصلاح رفتاری این پادشاه رومی برای آینده جهت جلوگیری از مسلح شدن همگانی استفاده نمود.

 

شارلمانی با آنکه نمی خواست پهنه ی امپراتوری او «زندان ملتها» باشد، به استقرار آیین مسیحیت در قلمرو حکومت خویش سخت دلبستگی داشت، وی اصولاً معتقد بود که هر قوم باید در اجرای اصول و قواعد، و همچنین تفسیر آداب و رسوم و عرفهای ملی خود آزاد باشد؛ مگر آنکه توانایی درک و شناخت این اصول را نداشته، یا آنکه بر اثر اجرای آن قواعد، «صلح» و «همبستگی» میان اقوام به خطر افتاده باشد. در این قبیل موارد، شارلمانی بی آنکه به راستی بداند که اعمال زور جوهر اندیشه ی اصلی وی را زائل می‌سازد، در جهت تمرکز قدرت و همانندی افراد گام بر می داشت؛ و این بدان سبب بود که خود را خلیفه خدا در زمین و مسئول فلاح و رستگاری دنیوی و اخروی بندگان خویش می پنداشت.(همان،۳۰)

 

گفتار هفتم: خطرات بین‌المللی صلح مسلح

 

طرح و توسعه استراتژیک و فناورانه سیستم های مدرن و پیچیده ی تسلیحات در دوران به اصطلاح صلح تقریباً حضور فعال و تمام عیار و مستمر نیروهای مسلح را می طلبد. شرایط جدید نه تنها حضور دایمی نیروهای مسلح را ضروری می‌داند، بلکه همچنین بر آمادگی جنگی تمام مردم در زمان صلح تأکید دارد. بر این آمادگی جنگی برای دیوانسالاری نظامی، هم افزایش کارکنان و هم تسلیحات را ضروری می‌سازد تا سهم کیفی آن بر سهم کمی اش نسبت به کل قدرت بچربد. اعمال یک چنین سیاستی سبب نزدیکی هر چه بیشتر بخش های اقتصاد، علوم و فناوری خواهد شد؛ با یک هدف مشترک که عبارت است از گسترش کارایی صنایع تسلیحاتی. یک چنین تجمع منافع میان بخش های نظامی، اقتصادی، علمی و سیاسی در مجموع به قدرت کنترل نشدنی تبدیل شده است که تصمیماتش در امور داخلی و خارجی کشور، تأثیر تعیین کننده ای دارد. تمامی اقدامات سیاسی و اقتصادی با ضوابط نظامی سنجیده می شود. فعالیت دولت در امور داخلی باید بیشتر بر محور وظایف و خواسته های مهم نظامی استوار باشد و سیاست خارجی در جهت تأمین اهداف سیاست امنیتی- نظامی برنامه ریزی شود. بدین ترتیب شرایط جدیدی در جامعه به وجود می‌آید که اشکال و مشخصه‌ های آن با اشکال مختلف نظامی گری قدیمی از بسیاری جنبه ها و ابعاد متفاوت است.

 

بدون تردید تولید وسایل و تجهیزات نظامی–تسلیحاتی در افزایش قدرت مالی- صنعتی کشورهای سرمایه داری نقش بسیار بزرگ و کنترل نشدنی ایفا می‌کند و از عوامل مهم گسترش هرچه بیشتر فعالیت‌های صنعتی و فناورانه به شمار می‌آید. بدین دلیل مجتمع های نظامی-صنعتی برای رشد هرچه بیشتر بنیه ی مالی- اقتصادی و ازدیاد قدرت رقابت خود به طرق مختلف و به اشکال گوناگون، چه از طریق ایجاد بحران‌های اقتصادی ساختگی و چه از طریق به راه انداختن جنگ‌های منطقه ای یا از راه مبالغه بی حد درباره ی خطر کمونیسم و نهضتهای آزادی بخش، دولت را به افزایش بودجه نظامی تشویق و ترغیب می‌کنند.(ازغندی،۱۳۹۰،۱۵۵)

 

مسلح شدن کشورها از گذشته بسیار دور تا به امروز ادامه داشته است، ضمن اینکه بر اساس شرایط زمان و مکان شکلهای مختلفی به خود گرفته و محققان و دانشمندان برای تفهیم و تفسیر مناسب نظامی گری با وضع به وجود آمده از اصطلاحات جایگزین متعددی بهره می گیرند. بهانه اصلی نظامی گری در گذشته تاریخی پیشگیری از تهاجم خارجی، رفع تهدیدات داخلی و تضمین امنیت و ثبات داخلی بوده، در حالی که از دهه شصت یا در واقع از زمان شروع مرحله تنش زدایی در روابط بین الملل و دگرگونی‌های استراتژیک، اقتصادی و سیاسی ناشی از بر پایی شرایط جدید و روابط بین الملل، اهداف و کاربرد نظامی گری بسیار تغییر یافت. در واقع ملی و منطقه ای شمول بودن نظامی گری از جنگ جهانی دوم تا کنون به جهانشمولی تبدیل شده است.

 

گفتار هشتم: تفاوت جنگ سرد و صلح مسلح

 

قبل از وقوع جنگ جهانی دوم کشورهای جهان به خصوص کشورهای اروپایی با اینکه در صلح با یکدیگر به سر می بردند ولی آمارها از ساخت تجهیزات با شتاب بالا توسط کشورها مخصوصاً آلمان می‌گوید. این حالت مسلح شدن در زمان صلح را صلح مسلح می‌نامند. اما تعریف جنگ سرد را می توان در بعد از جنگ جهانی دوم بررسی کرد که کشورها در صلح با هم نبوده و همچنین بین آن ها جنگ گرمی رخ نداده باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...