‌-خواندن و شناخت نمادهای عددی یا نشانه های حساب
-ادراک فضائی اشیا‌ء‌ و تجسم
‌-درک ثبات شکل
-‌تشخیص تصویر و شکل از زمینه
ج )‌مهارت های ریاضی ،‌شامل :‌
-شمارش اشیاء
‌-رعایت مراحل ریاضی
-یادگیری جدول ضرب
د ) مهارت های مربوط به توجه شامل :‌
-کپی کردن درست اعداد
-مشاهده نمادهای عملیاتی به طرز صحیح
-‌هماهنگی چشم و دست(مقدم، ۱۳۸۹، به نقل از ‌لرنر ، ۱۹۹۶).‌
– در شمردن اعداد با صدای بلند و به ترتیب دچار مشکل است .
– در درک مفهوم عدد دچار مشکل می باشد . مثلا : ۸ تا ااز ۱۲ تا مداد را نمی تواند جدا کند .
– فاصله بین اعدا را تشخیص نمی دهد . مثلا : ۲ به کدام نزدیک تر است ؟ ۴ یا ۷
– در تشخیص ، نام گذاری و تفاوت و ترسیم اشکال هندسی دچار مشکل است
– در شناخت اندازه و حجم مشکل دارد . مثلا در ردیف کردن اشکال هندسی به ترتیب اندازه و حجم مشکل دارد.
– اعداد را به صورت معکوس می نویسد یا می خواند . مثلا ۱۲ را ۲۱ می خواند .
– در درک مفهوم جمع و تفریق دچار مشکل است .
– در جمع و تفریق های چند رقمی یک ستون را جا می اندازد .
– در جمع و تفریق های با انتقال دچار مشکل است .
– در تناظر یک به یک دچار مشکل است .
– توانایی نسخه برداری یا رو نویسی از اشکال و اعداد را ندارد .
– علیرغم تکرار زیاد ، در فراگیری جدول ضرب دچار مشکل می باشد .
– درک کافی از زمان ندارد . ( مفهوم هفته ، روز ، نیم ساعت ، ربع ساعت و غیره )
– در شناخت علائم ریاضی دچار اشکال است . ( = – + و….)
– در درک ارزش پول دچار اشکال است.
– در شناخت مفاهیم مقدماتی دچار اشکال است. ( بالا ، پائین ، جلو ، عقب و ….) .
– در درک ارزش مکانی دچار اشکال است.
– در درک و حل مسئله دچار مشکل است .
– در عملیات ذهنی ( جمع و تفریق ) دچار اشکال است .
موسیقی و مهارت های مربوط به ریاضی:
ارتباط موسیقی و ریاضی که در طول تاریخ مطرح بوده است نشان دهنده ی این است که ارتباط عصبی خاص بین مناطق موسیقی و ریاضی در مغز وجود دارد. با بهره گرفتن از روش های تصویر برداری و رفتاری از مغز محققان به مناطق مشترکی که ضمن انجام عملیات ریاضی در مغز فعال می شوند، پی برده اند.مناطق اصلی ریاضی در مغز ارتباطات اساسی با مناطقی از مغز که درگیر موسیقی هستند، دارند(جنسن، ۱۳۸۶، ص ۵۷-۵۸).
موسیقی واقعاً تاثیراتی سودمند روی یادگیری دارد. شاو معتقد است که موسیقی بسیاری از عملکردهای سطح بالای مغز مانند ریاضی و علوم را مورد استفاده قرار می‌دهد و آموزش در قالب موسیقی می‌تواند این عملکردها را افزایش دهد. او به همراه فرانسیس راشر در دانشگاه ویسکونسین مطالعات اضافی دیگری انجام دادند که ارتباط بین موسیقی و استدلال فضایی گیجگاهی را بررسی می‌کرد(مقدم، ۱۳۸۹، به نقل از شاو، ۲۰۰۰). استدلال فضایی گیجگاهی یک توانایی برای تصور کردن مشکل و راه حل آن است که معمولاً به فهم مفهومی بیشتر یک مساله منجر می‌شود. تمپل گراندین درباره ریاضیات و موسیقی و ارتباط میان آنها می‌گوید که: موسیقی و ریاضیات «سطح عمیقی» از فهم قوانین طبیعت و انسان را تداعی می‌کند،‌ موسیقی تأثیر حسی و ریاضیات یک تأثیر منطقی از طبیعت حرکت را نشان می دهد. به عنوان مثال اگر یک ریاضی‌دان بخواهد یک مقاله‌ی ریاضی را درک کند باید ابتدا با تعاریف، قضیه‌ها، مثالها، متن میانجی و صحت و سقم راه های اثبات آشنا باشد.علاوه بر آن هدف ریاضیات، نه تنها فقط پی بردن به صحت یک مسئله نیست بلکه درک دلیل صحیح بودن آن مسئله می‌باشد. حالت نواختن یک آهنگ درست مثل فهم یک مساله ریاضی است، معنا و مفهوم با نمادهای معتبر مرتبط می‌شوند. که شامل تمامی اطلاعات ضروری است، اما موفقیت واقعی این ارتباط به زمینه کلی آموزش، فرهنگ و تاریخ بستگی دارد(ساطعی، ۱۳۸۲).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۸- ۳- ۲- اختلال درخواندن :
گرچه سخن گفتن ساده ترین وسیله ارتباط انسانی به حساب می آید ولی خواندن هم در جامعه متمدن امروزی اهمیت ویژه ای یافته است. تا آنجا که اختلال در خواندن، مانند اختلال در گفتار، به عنوان نوعی بیماری در محافل پزشکی مطرح گردیده است(کارل، ۱۳۸۸). کودکانی که ناتوانی های یادگیری دارند امکان دارد دشواری هایی در هر یک از حیطه های یادگیری داشته باشند، اما به نظر می رسد که ضعف در مهارت های خواندن مشکل اکثریت کودکانی است که نمی توانند در برنامه های آموزشی مدرسه پیشرفت هایی حاصل نمایند. از لحاظ تاریخی، آموزش خواندن اولین مسولیت مدارس بوده است(فریار و رخشان، ۱۳۷۹، ص ۲۳۱). فرانک اسمیت به عنوان اولین محقق خواندن را به عنوان طرح مداخله مستقیم خواننده در متن معرفی می کند. او خواندن را به عنوان روش کاهش مجهولات می داند که برای تحقق این امر از طریق خواندن، چهار مرحله وجود دارد. اطلاعات ترسیمی، اطلاعات آوایی (آواشناسی)، اطلاعات ترکیبی و اطلاعات معنایی(ناعمی، ۱۳۸۲، ص ۶۰).
خواندن یک مهارت دریافت زبانی است که با شکل نوشتاری زبان در ارتباط است. یکی از بزرگترین مشکلات تحصیلی کودکان ناتوان در یادگیری ضعف آنها در خواندن است. خواندن به عنوان یک مهارت حیاتی در جامعه، پایه یادگیری هم در محیط مدرسه و هم در خارج آن است(فریار و رخشان، ۱۳۷۹، ص۲۴۷).اصطلاح نارساخوانی در زمینه ناتوانی های یادگیری، معمولا برای کودکانی به کار می رود که مشکلی در یادگیری خواندن دارند. گروهی نارساخوانی را به عنوان ناتوانی خواندن به علت ضایعه مغزی یا اختلال در کارکرد نظام اعصاب مرکزی می دانند. این دیدگاه به طور وسیعی از سوگیری طبی و اکثرا از پژوهش های اروپایی نشات می گیرد. در قطب مخالف، گروه دیگری از مولفان نارساخوانی را به عنوان ناتوانی در خواندن نگریسته و می گویند: «به بیان ساده نارساخوانی اشکالات و اختلالاتی است که در خواندن یک فرد وجود دارد» یا نارساخوان کسی است که «دارای هوش متوسط یا بالاتر است و با این حال در یادگیری خواندن دشواری هایی پیدا می کند.»(همان، ص ۲۴۵). تاخیر در رشد سیستم عصبی مرکزی یا آسیب های مغزی اکثرا به عنوان علت عدم توانایی در خواندن ذکر می شود. صدمه به مراکزی از مغز که کنترل تکلم، شنوایی و بینایی را بر عهده دارند نیز می تواند نارساخوانی یا دیس لکسی را به وجود آورد. کودکان نارسا خوان ممکن است واژه های بسیاری را بدانند و به راحتی آنها را در مکالمه به کار بگیرند، اما قادر به درک و شناسایی نشانه های نوشتنی یا چاپی نیستند. برخی از کودکان حتی می توانند واژه ها را بخوانند اما مفهوم آنها را نمی فهمند این حالت را اصطلاحا هیپرلکسی می نامند. معلمان و مسولان آموزش و پرورش به علت عدم آگاهی از مشکلات ویژه ی این گروه از کودکان معمولا آنها را در شمار عقب ماندگان ذهنی رده بندی می کنند و یا به عنوان کودکان تنبلی که کوشش برای یادگیری نمی کنند، می شناسند. گاهی دشواری های خواندن این کودکان با مشکل هجی کردن نیز همراه است. توانایی خواندن و هجی کردن با اینکه با هم ارتباط نزدیک دارند اما یکی نیست و ممکن است هر کدام جداگانه وجود داشته باشد. گاهی اوقات به علت فشارهای محیطی و عدم درک اطرافیان از توانایی های خاص این کودکان، مشکلات روانی و عاطفی و رفتاری نیز بر مشکلاتشان افزوده می شود. کودکان نارساخوان اکثرا مشکلاتی در جهت یابی فضایی، تشخیص راست و چپ، بالا و پایین، توالی حروف و کلمات، هماهنگی بین چشم و دست، ارتباط بین اعضای بدن خود و دیگران دارند. نسبت پسران نارساخوان سه برابر بیشتر از دختران نارساخوان است. مشکلات اختصاصی خواندن این کودکان به شرح زیر است:
الف. اشتباه کردن کلمات شبیه به هم مانند غاز و غار، چای و جای؛
ب. حدس زدن کلمات با در نظر گرفتن حروف ابتدا و انتهای کلمات؛
ج. آئینه خوانی یا وارونه خوانی کلمات مانند روز به جای زور؛
د. مشکلات شدید در هجی کردن کلمات؛
ه. بی میلی و انزجار از یادگیری خواندن؛
و. دشواری در تشخیص جزء از کل(نادری و نراقی، ۱۳۸۲، ص۳۳-۳۴).
در تشخیص حروف الفبا و صدای آنها ضعف دارد .
به اشتباه حرفی را به جای حرف دیگر ( صدائی را به جای صدای دیگر ) به کار می برد این اشکال در حروف مشابه بیشتر بروزمی کند مانند ( ب پ ت ث ج چ ح خ ک گ ع غ و …) به عنوان مثال : پا را با می خواند .
کلمات را به صورت معکوس می خواند . مانند روز را زور می خواند .
کلمات کوتاه را جا می اندازد و یا در خواندن اشتباه می کند . اما کلمات بلند را درست می خواند .
در خواندن ، توالی حروف و کلمات را رعایت نمی کند . به عنوان مثال : جمعیت را می خواند جمیعت
متن را کند یا بریده بریده می خواند .
هنگام خواندن خط را گم می کند .
در بخش کردن و کشیده گفتن صداهای کلمات دچار اختلال یا ناتوانی است .
به خواندن میل و رغبتی نشان نمی دهد .
گاهی افعال را به میل خود تغییر می دهد . مانند : “مادر اکرم چای درست کرد . “را می خواند : ” مادر اکرم چای درست می کرد . “

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...