پایان نامه -تحقیق-مقاله | ۲-۱-۷-۲- نظریه سبکهای فرزندپروری مککوبی و مارتین – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
والدین مستبد معیارهای روشن و مشخصی را برای شکل دادن، کنترل، نظارت و ارزیابی رفتارهای فرزندانشان انتخاب میکنند. اطاعت کردن فرزندان از دستورات پدر یا مادر اهمیت خیلی زیادی دارد و برای اطاعت کامل گاهی این والدین از زور و تنبیه بدنی نیز استفاده میکنند. این والدین از فرزندانشان میخواهند که به صورت کامل رفتارهای مورد نظر آن ها را بدون کمترین توضیحی اجرا کنند و مطیع قوانین باشند. در این سبک فرزندپروری تعاملات کلامی میان والد- فرزند کم است و به استقلال و فردیت فرزندان توجه نمی شود(گرول نیک، ۲۰۰۳؛ ترجمه اسمعیلی و شیرافکن، ۱۳۹۱).
- فرزندپروری اقتداری[۶۳]: این والدین انعطافپذیر هستند، بر مسائل کنترل دارند و پذیرش و پاسخدهی آن ها بالا است. آن ها قوانینی را وضع میکنند، علت پیروی از این قوانین را به فرزندان خود توضیح می دهند، به نیازهای فرزندان خود پاسخ می دهند، محدود کننده نیستند و فرزندان خود را در تصمیم گیریهای خانوادگی مشارکت می دهند. این والدین در شیوه خود دموکراتیک هستند، به فرزندان خود احترام میگذارند و استقلال کودک را به رسمیت میشناسند(گرول نیک، ۲۰۰۳؛ ترجمه اسمعیلی و شیرافکن، ۱۳۹۱). در این شیوه هم استقلال کودک و هم پیروی از قوانین با ارزش میباشد، والدین تصمیمات خود را به عنوان یک بزرگسال اجرا میکنند ولی علایق کودک را هم به رسمیت میشناسند(بامریند، ۱۹۶۶). کودکانی که والدین آن ها مقتدر هستند سازگاری بهتری دارند، آن ها افرادی هستند جرئتورز، خوشرو و از نظر اجتماعی مسئول، متکی به خود و با والدین و همسالان سازگاری خوبی دارند(سیگلمن و ریدر، ۲۰۰۹). فرزندان والدین مقتدر فعال، مستقل و مهربان هستند و انگیزه زیادی برای موفقیت دارند(گرول نیک، ۲۰۰۳؛ ترجمه اسمعیلی و شیرافکن، ۱۳۹۱).
والدین مقتدر تعاملات کلامی با فرزندانشان دارند و آن ها را تشویق و تقویت میکنند در نتیجه استقلال و فردیت فرزندان برای آن ها مهم است. این والدین هنگام مواجهه با مسائل مختلف برای فرزندانشان دلیل و منطق میآورند(گرول نیک، ۲۰۰۳؛ ترجمه اسمعیلی و شیرافکن، ۱۳۹۱).
در سبک استبدادی و سبک اقتداری کنترل وجود دارد، میزان درخواست والدین از فرزندان زیاد است، والدین انتظار دارند فرزندانشان رفتار مناسب انجام دهند و از قوانین آن ها پیروی کنند. با وجود این، والدین مستبد انتظار دارند فرزندانشان قوانین را بدون پرسشی اطاعت کنند ولی والدین مقتدر مایل به پرسش و پاسخ و توضیح دادن به فرزندانشان هستند. اگرچه در هر دو سبک کنترل روانشناختی وجود دارد ولی سبک اقتداری گرایش به کنترل روانشناختی پایین و سبک استبدادی گرایش به کنترل روانشناختی بالا دارد(دارلینگ، ۱۹۹۹).
- فرزندپروری سهلگیرانه[۶۴]: در این سبک فرزندپروری، پذیرش و پاسخدهی والدین نسبت به کودک بالا است اما کنترل کمی بر کودک وجود دارد. این والدین بیش از حد آسانگیر هستند، قوانین و تقاضاهای خیلی کمی از فرزندان خود دارند و به ندرت بر رفتار آنان کنترل میکنند(دارلینگ، ۱۹۹۹). والدین به عنوان منبعی هستند که آرزوهای کودک را تأمین میکنند نه به عنوان ایدهآلی که کودک از آن ها تقلید کند و نه به عنوان عامل فعال و مسئول برای شکل دادن یا تغییر رفتار آینده یا رفتار کنونی(بامریند، ۱۹۶۶). کودکان والدین سهلگیر اغلب تکانشگر، پرخاشگر، خودمحور، دارای خویشتنداری پایین، سرکش و بیهدف هستند، استقلال پایینی دارند(سیگلمن و ریدر، ۲۰۰۹)، قادر نیستند تکانههای خود را کنترل کنند و انگیزه پیشرفت کمی دارند(گرول نیک، ۲۰۰۳؛ ترجمه شیرافکن و اسمعیلی،۱۳۹۱) ولی مهارت های اجتماعی بالایی دارند و میزان افسردگی در آن ها کمتر است(دارلینگ، ۱۹۹۹).
والدینی که سبک سهلگیرانه دارند، فرزندانشان را تنبیه نمیکنند، از بدرفتاریهای آن ها چشمپوشی میکنند، اما مانند والدین مقتدر استقلال و فردیت را تشویق میکنند. آن ها قوانین سخت برای رفتارهای فرزندان به کار نمیگیرند. بنابرین، کودکان مسئولیتهای کمی در خانه دارند(گرول نیک، ۲۰۰۳؛ ترجمه اسمعیلی و شیرافکن، ۱۳۹۱).
۲-۱-۷-۲- نظریه سبکهای فرزندپروری مککوبی و مارتین
مک کوبی و مارتین نظریه سبک فرزندپروری بامریند را به روز کردند و به تعریف سبک فرزندپروری با بهره گرفتن از دو بعد درخواست یا تقاضا(کنترل، نظارت، تقاضا) و پاسخدهی والدین(صمیمیت، پذیرش، مشارکت) پرداختند. از تعامل میان این دو بعد، چهار سبک فرزندپروری به وجود می آید که به طبقه بندی چهارسویه معروف است.
براساس نظریه مککوبی و مارتین، والدینی که سبک استبدادی دارند درخواست یا تقاضای زیادی از فرزندشان دارند ولی میزان پاسخدهیشان به فرزندشان کم است. والدینی که سبک اقتداری دارند هم میزان تقاضا و هم میزان پاسخدهی بالایی دارند. در نظریه مککوبی و مارتین دو نوع سبک فرزندپروری سهلگیرانه وجود دارد که سبک فرزندپروری افراطگر و سبک فرزندپروری غفلتکننده نام دارد. والدینی که سبک فرزندپروری افراطگر دارند، میزان درخواست و تقاضایشان از فرزندان کم میباشد اما در مقابل پاسخدهی بالایی دارند. این والدین، صمیمی، پذیرنده و صبور میباشند ولی اعمال قدرت کمی دارند. والدین غفلتکننده هم در تقاضا و هم در پاسخدهی در سطح پایینی قرار دارند، این والدین به کارهای خود مشغول هستند، خیلی به رفتارهای فرزندانشان توجه نمیکنند و اغلب مسئولیتهای فرزندپروری را نادیده می گیرند(بامریند، ۱۹۶۶).
سبک چهارمی که مککوبی و مارتین مطرح کردند، بیتفاوت- درگیرنشده[۶۵]نام دارد. در این سبک والدین درگیری عاطفی با کودک ندارند، انرژی کمی را صرف رابطه خود با کودک میکنند، نسبت به رفتارها و مشکلات کودک غافل هستند و بدون صرف وقت برای بهبود رابطه با فرزندانشان به برقراری ارتباط اقدام میکنند. بهکارگیری این سبک فرزندپروری منجر به رفتارهای غیرانطباقی، رفتارهای تکانشی و وضعیت تحصیلی و اجتماعی ضعیف در فرزندان میشود(شکوهی یکتا و همکاران، ۱۳۸۵).
۲-۱-۷-۳- نظریه سبکهای فرزندپروری شیفر
شیفر از جمله افرادی است که با توجه به دو بعد رفتار والدین یعنی آزادی- کنترل(سهلگیری- سختگیری) و گرمی- سردی(پذیرش- طرد) طبقه بندی انجام داد و به این ترتیب والدین را به ۴ دسته کلی به شرح زیر تقسیم کرد:
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1401-09-26] [ 12:01:00 ق.ظ ]
|