باورهای دینی تأثیرگذار

در

رشد و انحطاط مغرب زمین

در قرون وسطی، آموزههای مسیحیت تشکیلدهنده بخش اعظم فرهنگ و اخلاقیات مردم بود و آموزههای پذیرفته شده، روح وحشی مردم غرب را به تسخیر آموزههایی که براساس محبت شکل گرفته بود، درآورد.
بعد از حضرت عیسی نیز ارباب کلیسا، ارائه دهنده روح به اخلاق، سیاست و امورات مردم گشت. تسلط مسیحیت و نظرات ارباب کلیسا تا زمانی که آموزههای انحرافی و فساد در بخش های مختلف کلیسا وجود نداشت باعث پیشرفت در رفتارهای مردم گشته بود؛ و این روند سازندگی و تسلط ادامه دداشت، تا این که با به وجود آمدن آموزههای انحرفی و قابل فهم نبودن آنها برای مردم، واکنشهای منفی به آموزه های کلیسا آغاز شد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

به این نکته متذکر میشویم با توجه به این که مسیحیت، حقیقتی بر پایه یکتاپرستی دارد، لذا تاثیرات آموزه های اعتقادی اصلی این دین مشابه تاثیراتی خواهد است که ما در مورد عقاید اصلی مسلمین ذکر کردیم. در تحقیق این فصل به مواردی از آموزههای مسیحت که به نوعی متفاوت از آموزههای مسلمین بود؛ پرداخته خواهد شد، یا این که به صورت اختصار موارد را بیان خواهیم کرد.

گفتار اول: باورهای موثر در پیشرفت مغرب زمین

در این گفتار، باورهایی که اعتقاد به آنها در پیشرفت مغرب زمین نقش بازی کرده را در سه بخش باورهای اعتقادی، اخلاقی و باورهای عملی موجود در آموزه ها پی میگیریم.

الف- باورهای اعتقادی موثر در رشد

امروزه مسیحیت در اشکال متنوع و گوناگونی به چشم میخورند، اما در ورای این صورت ظاهری به طور اعجابآوری عدهای اعتقادات و اعمال وجود دارند که مورد توافق همه گروه ها و دسته های مسیحی ، اعم از کاتولیک و پروتستان قرار دارد.
گر چه ممکن است تاثیرگذاری برخی آموزههای اعتقادی ملموس به نظر نرسد، اما با توجه به این که روح اعتقادات است که باقی آموزه ها را برای معتقدینش، هموار میکند، پس شناخت این آموزههای اعتقادی بر درک ما از باقی اخلاقیات جامعه غرب مسیحی میافزاید؛ عمده این اعتقادات چنین است:

۱- تثلیث

بحث از خداوند در آیین مسیحیت با مساله تثلیث گره خورده و با وجود مسلکهای متفاوتی چون کاتولیک، ارتودکس و پروتستان، اعتقاد به تثلیث در همه فرقهها به چشم می خورد .
مسیحیت به نوعی از خداباوری رسیده که در عین واحد بودن، سه گانه است و از سه اقنوم پدر و پسر و روح القدس تشکیل یافته است. و آنچه از عهد جدید، در رابطه با کیفیت ارتباط این سه اقنوم و این که آیا هر یک وجود مستقلی دارند یا هر سه یک وجود را تشکیل میدهند، به دست میآید؛ گواه است که خدای پدر، در آسمان است و خدای پسر در زمین[۶۳۰] و روحالقدس به عنوان مخترع و مبدع حیات رابط بین این دو است؛ و عیسی مسیح صورت خدای نادیده است، نخست زاده تمام آفریدگان؛ زیرا در او همه چیز آفریده شده است که مخلوق شد به وی هر آنچه در آسمان و زمین است[۶۳۱]
اگر وجه منفی خداباوری از نوع تثلیث را در نظر نگیریم، برداشت مسیحیت از صفات محموده خداوند در کل، مثبت بوده و خدایی را ترسیم میکند که شایستۀ خداوندی را دارد؛ چنان که ناس از زبان عیسی می آورد: « ملکوت الاهی ، ذات قادری است دارای صفات و حاکم بر کل موجودات، و او روح فعالی است که در طول ادوار زمان همواره منشاء حرکات تاریخ بوده است» و در وصف رحمتش می افزاید: «تعالیم او این نکته را متضمن است که هر چند خدای متعال بشر را به اقتضای حکمت بالغه خود آزاد و مختار آفریده است ولی انسان مانند همان پسر گمشده ای است که در تمثیل آورده، یعنی تمام وسایل یک زندگی مرفه را در اختیار او گذاشته ولی آن پسر آنها را با عیش و نوش و به سیه کاری تباه ساخته، آن پدر باز او را دوست می دارد و گناهان او را می بخشد و از کیفر ها و بلایا که لازمه گنهکاری است می آمرزد و زمانی که به سوی پدر بازگرد او را در آغوش خود می پذیرد. همچنین ذات خدای متعال، کاملا خیر محض و لطف صرف است و انسان قبل از آنکه سایه ای از شک و ظن به دل افکند باید به خداوند اعتماد کند و با قلب مطمئن پیوسته اشراق نفسانی و نور روحانی به وسیله نماز و دعا حاصل سازد[۶۳۲]
انسانی که در مسیحیت نقش خود را به خوبی در این عالم هستی شناخته است و به خدای هستی ایمان دارد می داند که، « این هستی متعال شخصیت والایی است که از نظر ویژگیهای شخصی کامل بوده و در خلقت و ایجاد متضمن اراده و مقصود و از نظر اخلاقی در حال کنترل امور و از روی عشق در خدمت بندگان و بالاخره در حال کمال همکاری برای نجات و رستگری بشر است.»[۶۳۳] چنین نگاهی شخص را برای خداشناسی و در خدمت خدا بودن آماده میکند.

۱) پدر

نویسندگان عهد جدید عادت دارند، خدا را پدر بنامند. به اعتقاد پزوهشگران اولین بار این اصطلاح از یهودیت آمده و کلیساییان به گزارش انجیل می گویند: عیسی به شاگردان خود تعلیم داد که خدا را پدر آسمانی بخوانند( متی۵: ۹) و لذا در آیات فراوانی از خدا با نام، پدر یاد کرده است. مثلا گفت: « نزد پدر خود و پدر شما و خدای خود و خدای شما می روم»[۶۳۴] .با ورود یوحنا به قداست، وی پدر را به معنای حقیقی آن گرفت و خدای اسمانی را پدر خطاب نمود و با تبلیغ آن، مقدمات پسر خطاب کردن عیسی را هم فراهم کرد.

۲) پسر

یکی از مهمترین ارکان اعتقادات مسیحی را می‌توان در تثلیثی جستجو کرد که تجسد خدا در عیسی است و نتیجه‌اش اعتقاد به الوهیت عیسی می‌باشد. در واقع وجود برخی واژه ها در کتاب مقدس باعث اطلاق پسر، به عنوان فرزند خدا به مسیح گشت. همین امر هم مسیحیت را از باقی ادیان آسمانی متمایز میکند؛ جان‌ناس می نویسد: « سرگذشت مسیحیت، تاریخ دیانتی است که از عقیده به تجسم الهی در جسد شرع و بانی آن ناشی شده است…سراسر تعالیم نصاری ، در اطراف ایمان به این قضیه دور میزند که شخص عیسی روشن ترین ظهوری از ذات الوهیت است ؛ اما این دین که با عقیده به تجسم الهی آغاز میشود منقلب گردیده و در طی تحولات گسترده، جنبه بشری پیدا کرده و بشریت با همه امیال و همه ضعفها و قصورها، در آن متجلی شده است»[۶۳۵]
آنچه مورد اتفاق مسیحیت واقع شده همین است که: خداوند خود را بر بشر ظاهر ساخته و خود را به کاملترین و روشنترین وجه در عیسی مسیح ظاهر ساخته.[۶۳۶]
در اوج تاثیر گذاری این اعتقاد همین بس که باید توجه داشت، گرچه در مسیحیت نجات و رستگاری از طریق سرسپردگی کامل به عشق و قانون خدای پدر به دست میآید؛ اما عیسی مسیح نیز میتواند بیش از هر کس دیگری در تغییر شکل دادن شخصیت پیروان خود، به صورتی کاملا مشابه با یک فرزند خدا کمک کند.[۶۳۷]

۳) روح القدس

عهد جدید روحالقدس را بیشتر «روح خدا» مینامد. از دیدگاه سنت مسیحی و کتابهای مقدس، روح القدس فرشته خدا جبرائیل یا آفریدهای از آفریدگان و جدای از خدا نیست. در اعتقادات مسیحی وجود روح القدس به خاطر کارکردهایی که برایش قایلند ضروری است، و شورای قسطنطنیه در سال ۳۸۱ الوهیت روحالقدس را تایید کرد.

    1. همراه همیشگی مردم

به عقیده مسیحیان ، روحالقدس خود خداست که در قلوب مردم و در جهان زیست میکند و به عمل اشتغال دارد. روحالقدس وجود توانا و فعال خدا در جهان است و او بوده که عیسی را در شکم مادر قرار داد. انجیل ها روحالقدس را به شکل کبوتری ترسیم می کنند که پس از تعمید عیسی در رود اردن بر آن حضرت فرود آمد و در او استقرار یافت و وی را برای آزمایش به بیابان برد. روحالقدس جامعه مسیحیت را ارشاد میکند، تعلیم میدهد، رازهای خدا را میگشاید و به نویسندگان کتابهای مقدس الهام می بخشد[۶۳۸]
« چون شما را درآرند در مجامع و ارباب حلم و اقتدار، میندیشید که به چه نوع یا به چه دلیل ایشان را جواب دهید یا تکلم نمایید زیرا که روح القدس همان لحظه خواهد آموخت شما راا که چه باید گفت»[۶۳۹]
این تفسیر مشخص میسازد که پذیرش این عقیده برای یک مسیحی همراهی همیشگی یک شبه روح را برای او به ارمغان میآورد که در همه جا کنار اوست و ااین همراهی ثبات قدم و در امور و افعال و….را به همراه دارد. چنان که با دیدن چنین تاثیری از روح القدس، مسیحیان میگویند: اکنون که با قدرت روح خدا زندگی میکنیم، لازم است که هدایت او را در تمام بخش زندگی خود بپذیریم، در این صورت دیگر جاه‌طلب و شهوت‌طلب نخواهیم بود.[۶۴۰]

    1. روح القد س ضامن اقتدار کلیسا

وجهۀ اهمیت پیدا کردن کلیسا، تدوین برخی قوانین از سوی اربابان کلیسا و پذیرش ان دستورات از جانب مردم به سبب آن بود که کلیسا از همان ابتدا اقتدار خود را همچون موهبتی از جانب روحالقدس تصویر کرد. و با القاء این تفکر به آموزههای خود جنبه الهی داد؛ چنان که شورای واتیکان دو، بیان کرد: « روحالقدس، کلیسا را به کمال حقیقت هدیات میکند و به او یگانگی رفاقت و خدمت را ارزانی میدارد». به عبارت دیگر روحالقدس در میان مسیحیان، کلمات عیسی را میشنود و به پیروان او گوشزد میکند و پیروان او را قادر می سازد که در برابر جهان به حقانیت عیسی اعتراف کنند[۶۴۱]
از دید مسییحت فعلی،روحالقدس گاهی به عنون الهام بخش حرکات ضدکلیسایی و نماد تحول مطرح و با این دیدگاه از نظر کلیسا، تمام حرکت‌ها ی اصلاحی بر ضد کلیسای قدیم با نظر رو ح القدس انجام شده.[۶۴۲]
بعدها همین جنبه از آموزها که در مورد روحالقدس بود، توجیهی شد برای بودن روحالقدس در بین مردم و همکاری او با مردم برای اصلاحات و حرکت و جنبشهای مردم؛ تا مردم اقناع شوند که همه چیز تحت کنترل کلیساست؛ تا مبادا مردم از عقاید خود برگردند

۲- کتاب مقدس

کتاب مقدس از ضروریات اساسی اعتقاد مسیحی است. و آموزه های آن نقش اساس در معتقدین به مسیحیت بر عهده دارد؛ وگرچه تفاسیر مختلف از آموزههای آن صورت گرفته، ولی در نفس تاثیرگذاری انجیل در زندگی مردم هیچ شکی وجود ندارد.
کتاب مقدس از دو بخش عهد قدیم که کتاب مقدس یهودیان است و عهد جدید تشکیل شده است. در نگاه مسیحی ، عهد جدید نه از طریق لفظ بلکه با جسم شدن جنبهای از الوهیت در میان مردم به وجود آمده، لذاست که مسیحیت می گوید: هنگام ابلاغ دین در بیست قرن پیش، خدا به صورت بشر درآمد و در انسانی به نام عیسی حلول کرد و براین اساس است که می‌گویند، کلمه جسم شد.[۶۴۳]
پروتستانها معتقدند که این کتاب عالیترین سند و منبع موثق و معتبر است. کاتولیکها اعتقاد دارند که سندیت و اعتبار کتاب مقدس در تفسیری که کلیسا از آن ارائه میدهد نهفته است. برخی کلمه کلمۀ آن را وحی و الهام می دانند؛ و عده ای تصور می کنند، در حالیکه این کتاب حاوی مطالب وحیانی خداوند بر بشر است، در آن عنصر بشری نیز دخالت داشته است که در نتیجه شامل پاره ای اشتباهات در بعضی از جزییات است. [۶۴۴]
گرچه برخی مسیحیان آن را کتابی که از جانب خدا وحی شده باشد نمیدانند؛ اما تمام احتراماتی را که در خور یک کتاب آسمانی است را برای آن ابراز می‌کنند، چرا که « مسیحیان معتقدند خداوند کتابهای مقدس را به وسیله مولفانی بشری نوشته است و بر این اساس میگویند که کتابهای مقدس یک مولف الهی و یک مولف بشری دارد به عبارت دیگر ، مسیحیان معتقدند که خدا کتاب مقدس را به وسیله الهامات روح القدس پدید آورد و برای ان منظور، مولفانی از بشر را برای نوشتن آنها برانگیخته است و آنان را در نوشتن به گونهای یاری کرده که فقط چیزهایی را که او میخواسته نوشته اند«[۶۴۵] با این حساب در عقیده مسیحیت این خداست که نویسنده نهایی کتاب مقدس به شمار می اید[۶۴۶]. و ضرورت داشتن چنین جایگاهی از انجیل در بین مسیحت ، توجه به آموزههای آن است که این آموزه ها چه از زبان مسیح آمده باشد و چه از قدیسان، برای مسیحیان ضرورت توجه با آموزههای مختلف آن را ایجاب می کند.
در این مقام ناگفته نماند که به اعتقاد برخی پژوهشگران، مسیحیان هرگز نمیگویند عیسی، کتابی به نام انجیل آورده؛ آوردن وحی توسط عیسی به گونه ای که مسلمانان در مورد قرآن و پیامبر اسلام اعتقاد دارند در مسییحیت جایی ندارد. مسیحیان عیسی را تجسم وحی الهی می دانند و به عقیده آنان، وی نه حامل پیام، بلکه عین پیام بوده است. توماس میشل می گوید: «بدین سبب ما مسیحیان خواستار انجیلی نیستیم که عیسی آن را نوشته و به شاگردانش املا کرده باشد»[۶۴۷]

۱) اناجیل

گروه زیادی از یاران و پیروان حضرت عیسی به نوشتن سیره و سخنان آن حضرت اقدام کردند و نوشته هایی به وجود اوردند که بعدا انجیل خوانده شد. در میان حجم زیاد نوشته ها، ۴ انجیل رسمیت یافت و باقی متروک شد.
اناجیل به رسمیت پذیرفته شده عبارتند از: ۱- انجیل « متی»؛ که مشتمل است بر، سیره و مواعظ مسیح با اشاره به پیشگوییهای عهد عتیق). ۲- انجیل « لوقا»؛ که حاوی سیره ومواعظ مسیح با تکیه بر جزییات، است و ۳- انجیل«مرقس»؛ که قدیمیترین و کوتاهترین کتاب سیره و مواعظ مسیح به شمار می آید. در بین این سه انجیل نوعی هماهنگی وجود و به همین دلیل به آنها انجیلهای «همنوا» گفته می شود.
چهارمین انجیل ، انجیل «یوحنا» است و در بین سایر اناجیل، متاخرترین کتاب سیره و مواعظ مسیح با تاکید برمافوق بشر بودن او است.[۶۴۸]

۲) اعمال و نامه های رسولان

در قرن اول کتابهای زیادی پیرامون سیره و عمال رسولان نوشته شد، اما تنها یکی از آنها رسمیت یافت. این بخش تنها مشتمل بر یک کتاب است به نام، اعمال رسولان ( نوشته لوقا، مولف انجیل لوفا، در شرح حال رسولان و به ویژه پولس نوشته شد[۶۴۹]
برخی از رسولان مسیحیت، نامه هایی به جوامع و افراد مسیحی عصر خود نوشتهاند. آن نامهها اندک اندک اهمیت پیدا کرد و به عهد جدید راه یافت. از میان ۲۱ نامه موجو در عهد جدید ۱۳ نامه آن متعلق به پولس رسول است و الباقی مربوط به دو تن از حواریون به نام پولس و یوحنا و یهودا است[۶۵۰]

۳) مکاشفات

شرح مکاشفا یوحنا در پایان عهد جدید، که پیشرفت مسیحیت را نوید میدهد برای مسیحیان بسیار اهمیت دارد. یوحنا که به اعتتقاد مسیحیان، یک حواری کم سن وسال بوده رویای سن پیری خود را در این اثر شرح میدهد. این بخش مشتمل بر یک کتاب است.[۶۵۱]

۳- کلیسا

واژه کلیسا، برای نخستین بار در کتاب عهد جدید وارد شده.[۶۵۲] و به مردمی گفته میشود که، دنیا و اعمال گناه آلود آن را رها کردهاند..بنابراین وقتی مسیحیان مجمع خود را کلیسا نامیدند، مجمعی سیاسی نظامی یا مجمعی از قوم یهود نبود ؛ بلکه منظور آنان از کلیسا مومنانی بودند که خدا ایشان را فراخوانده بود و با ایمان به عیسی نجات یافتند[۶۵۳]
کسانی که خواهان وارد شدن برای ورود به جامعه مومنان مسیحی هستند، باید تعمید را که نخستین و اصلی ترین آیین برای ورود به جامعۀ کلیساست و برای همه ضرورت دارد ؛ انجام دهند. انسان با تعمید که نوعی شستشو است، به جامعه مسیحیت وارد میشود و رسالت دائم کلیسا را برعهده میگیرد. این رسالت عبارت است از گواهی دادن به کارهای نجاتبخش خدا به وسیله عیسی به عقیده هر مسیحی ، تعمید وسیلهای است که خدا با آن همه آثار زندگی و مرگ عیسی را عطا می کند.و هر مسیحی فقط یک بار، هنگام ورود به جلسه مسیحیت تعمید می پذیرد[۶۵۴]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...