۲- تاثیر علم قاضی در رأی صادره

باید توجه داشت که خانم منصوره در اظهارات خود می‌گوید :« حدود شش ماه قبل متوجه شدم که جواد با دختری به نام ناهید دوست شده و قصد ازداج دارد و می‌خواهد او را عقد کند و خود ناهید را در منزلمان دیدم ، به طوری که یک روز من رفتم منزل مادرم ، زود برگشتم دیدم شوهرم لخت است و دختر هم ] ناهید[ با لباس زیر است … » از طرف دیگر خانم ناهید به وسیله یکی از کارکنان مهد کودک به متهم پیغام داده است که بیاید و او را ببرد که اگر نیاید ، او فرار خواهد کرد .

آنچه بیشتر مدنظر بوده است که آیا عمل زنا به عنف بوده یا با طیب خاطر بانو ناهید انجام شده است ؟حصول علم به اینکه عمل به عنف انجام شده است با قرینه خاصی همراه نیست اما قرائن موجود در پرونده از جمله سن و سال متهمه ( محکوم علیها) که ۲۳ ساله بوده ] در زمان وقوع جرم[ و کارمند و شهر نشین بودن ایشان ، در سفر بودن طرفین به مدت بیش از یک هفته در شهرهای لاهیجان و تبریز ، اظهارات اولیه متهمه در اولین تحقیقات مبنی براینکه قصد ازداج داشته ام و همچنین اقامه صیغه عقد متعاقب آن ، همگی مبانی متعارف و مستندات قابل توجهی هستند که با لحاظ اقاریر چنیدن و چند باره متهمه ، موجب حصول علم به ارتکاب زنا شده اند .

گفتار پنجم : حصول علم بر امکان استمتاع جنسی .

وفاداری به نظام ادله سنتی (اقرار و شهادت) در بحث زنا ، به خوبی از آرای صادره از شعب دیوانعالی کشور استنباط می‌گردد ؛ احراز ویژگی های اخلاقی متهم نیز نتوانسته تعهد دیوانعالی کشور به ادله سنتی را نقض کند .

۱- شرح پرونده

آقای علیرضا متولد ۱۳۴۰ متهم است به قتل عمدی مرحومه میترا و سرقت طلاجات وی و زنای محصنه با مرحومه . در مورخه ۲۸/۱۱/۸۲ همسر مرحومه اعلام می‌دارد:«کسی با من تماس گرفت و از من خواست به آدرس خاصی بروم به همراه دخترم و اظهار داشته که همسر شما به خانه خواهر من آمده و در اینجا مسموم شده و او را به بیمارستان برده ایم و در حال حاضر هم صرفاً قصد دیدن دخترش را دارد» . با تحقیقات بعدی در مورخ ۲۸/۱۱/۸۲ ساعت ۲۲:۳۰ جنازه خانمی را در میدان حر … کشف می‌کنند . جسد کاملاً برهنه بوده و صرفاً لباس زیر همراه داشته است . پارچه ارسالی از لباس زیر مقتوله ، آغشته به منی بوده ولی آزمایش نوع گروه خونی مقدور نبوده و واژن و مقعد او هم حاوی منی بوده است . با بررسی پرینت تلفن مقتوله ، شماره شخصی به نام شهرزاد کشف و ایشان مورد بازجویی قرار می گیرند . ایشان اظهار می‌دارد :«با شخصی به نام رضا صیغه لفظی خوانده و خانم میترا (مقتوله) هم با رضا ارتباط جنسی داشته و شوهرش هم می‌دانست» . در نهایت با همکاری خانم شهرزاد ، متهم دستگیر می شود و ضمن انکار قتل ، وجود رابطه در حد تلفنی را میان خود و مقتوله قبول می کند . اما در حلسه بازپرسی مورخ ۸/۵/۸۳ اظهار می‌دارد :«یک بار از جلو رابطه جنسی داشته ام » در جلسه دیگر بازپرسی مورخ ۳/۸/۸۳ ، متهم قتل مرحومه را همراه با داشتن رابطه نامشروع با ایشان قبول می‌کند (عزیزمحمدی و همکاران، ۱۳۹۰ ، ۷۷) .

در جلسه غیر علنی به اتهام متهم مبنی بر زنای محصن رسیدگی شده و اتهام را قبول نموده است و اظهار داشته که :«در سه یا چهار جلسه آخر با هم زنا کردیم و … علاقه زیاد باعث شد که با هم زنا کنیم و مقتوله در مسئله شهوت بسیار وحشی بود ». ‌در مورد شرایط احصان از متهم سوال شده و اظهار نموده :«با زنم هیچ اختلافی نداشتیم و از نظر زناشویی هم مشکلی نداشتیم و رابطه با همسرم هم داشته ام و زمانی که همسرم می‌رفت و نبود با مقتوله قرار می گذاشتم » متهم در جلسات بعدی به کرات به عمل زنا اعتراف نموده است (عزیزمحمدی و همکاران، ۱۳۹۰ ، ۸۴).

در نهایت شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان با توجه به اقاریر و اعترافات متهم ‌در مورد زنای محصن چنین اصدار رأی نموده است :

« …. ادعای متهم به اینکه مرحومه را صیغه لفظی کرده ام پذیرفته نیست ، با لحاظ اینکه اطلاع داشته مرحومه شوهر دار بوده و در طول تحقیقات نیز ، این مسئله را مطرح نکرده است و از طرف دیگر با توجه به معاینه معقد مرحومه و وجود اسید فسفاتاز در آن و با توجه به اظهارات خانم شهرزاد مبنی بر اینکه « متهم علاقه وافری به انجام عمل از قبل داشته » … در نهایت با اعتراف صریح متهم در ارتکاب زنا با مقتوله … برای دادگاه علم حاصل است که متهم در همه مراحل که با مقتوله بوده و با هم به شمال نیز سفر کرده‌اند ، مرتکب عمل زنای محصن گردیده و با توجه به علاقه و اشتیاق وی ، عمل جنسی منحصر در دو مورد نبوده است . در نتیجه زنای محصن در حق او ثابت است »(عزیزمحمدی و همکاران، ۱۳۹۰ ، ۸۷ و ۸۸).

متهم ،از رأی صادره تجدیدنظر خواهی نموده و پرونده به شعبه ۳۳ دیوانعالی کشور ارجاع می‌گردد . شعبه مذکور طی دادنامه شماره ۵۹۵/۳۳ مورخ ۲۸/۴/۸۴ این چنین رأی صادر نموده است:

«….رأی‌ صادره ‌در مورد قصاص نفس ابرام می‌گردد و لکن ‌در مورد حایز شرایط احصان بودن نامبرده و ارتکاب زنا با مرحومه بویژه در مرحله آخر که منجر به قتل خانم شده ؛ از جمله از جهت دسترسی و بلامانع بودن در عمل زناشویی با همسرش ،ناقص است و ایجاب می کرده دقیقا بررسی شود ، نتیجتا اعتراض در این مورد وارد است … رأی دادگاه در محکومیت متهم به رجم نقض و رسیدگی مجدد به شعبه ارجاع می‌گردد » (عزیزمحمدی و همکاران، ۱۳۹۰ ، ۸۹ – ۹۰).

پرونده به شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان ارسال و این شعبه به لحاظ دستور شعبه ۳۳ دیوانعالی کشور، از همسر متهم استعلام نموده و ایشان در جلسه دادرسی و برای اولین بار اظهار داشته :«از ۵ ماهگی حاملگی نمی توانستم وظایف زناشویی را انجام دهم » ؛ و به نظر می‌رسد این ادعا موجه نباشد و با توجه به تولد فرزند آن ها در مورخ ۱۷/۱۲/۸۲ ، مشارالیها تا اخر آبان سال ۸۲ در اختیار شوهرش قرار داشته ؛ لذا با توجه با اقاریر متهم ‌در مورد امکان استمتاع جنسی در همه حال از همسرش و با توجه به حصول علم برای این شعبه ، حکم به رجم متهم صادر گردیده است (عزیزمحمدی و همکاران، ۱۳۹۰ ، ۹۲ – ۹۳) .

۲- تاثیر علم قاضی در رأی صادره

در این پرونده ، علی‌رغم اینکه متهم در اظهاراتش اعلام داشته است که :« زمانی که همسرم می‌رفت و نبود با ایشان قرار می گذاشتم» ، و از طرف دیگر همسر متهم مقر به عدم امکان تمکین از همسرش بوده است ، مشخص نیست که چرا شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران اصرار می‌دارد ، در حالی که با توجه به مواردی که ذکر شد ، بعید است که از طریق علم بتوان شرایط احصان را تمام و کمال در حق متهم ثابت نمود . لازم به ذکر است که شعبه ۳۳ دبوانعالی کشور ، علی‌رغم اقرار متهم به اینکه «همسرش در اختیار او بوده و …» موجبی را برای حصول به احراز شرایط احصان محرز ندانسته است .

گفتار ششم :اقرار در مرحله تحقیقات و حصول علم

آرای بسیاری از سوی شعب دیوانعالی کشور صادر شده است که در آن ها به لحاظ عدم حصول کلیه شرایط اقرار (مثلاً ، اقرار عندالحاکم ) حکم صادره مورد ایراد و نقض قرار گرفته است.

۱- شرح پرونده

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...